▪️امام در میدان جنگ / ۴
شمر بن ذی الجوشن و سنان بن انس به طرف حسین آمدند و او در آخرین رمق هایش بود و از تشنگی زبانش را در دهان میچرخاند. شمر با پای خود بر سینه امام زد و گفت:
ای فرزند ابوتراب! مگر تو نمی گویی پدرت بر سر حوض پیامبر، دوستانش را سیراب میکند؟ صبر کن تا از دست او آب بنوشی. سپس به سنان گفت: سرش را از پشت ببر. سنان گفت: من این کار را نمی کنم چون جدّش محمد (ص) طرف انتقام من خواهد شد. شمر از دست او عصبانی شد و خود بر سینه حسین(ع) نشست و محاسن امام را گرفت و خواست او را بکشد که حسین (ع) خندید و فرمود: آیا تو میخواهی مرا بکشی؟ نمی دانی من کیستم؟ گفت: به خوبی میشناسمت. مادرت فاطمه(س)، پدرت علی مرتضی(ع)، پدر بزرگت محمد مصطفی(ص) و منتقم تو خدای بزرگ مرتبه است. تو را میکشم و باکی ندارم. آن گاه دوازده ضربه شمشمیر بر آن حضرت زد و سپس سر امام را جدا کرد. پس از آن اسود بن حنظله پیش آمد و شمشیر آن حضرت را برداشت و جعونه حضرمی پیراهنش را برداشت و پوشید و پیس شد و موهایش ریخت.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص ۱۶۸
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
شمر بن ذی الجوشن و سنان بن انس به طرف حسین آمدند و او در آخرین رمق هایش بود و از تشنگی زبانش را در دهان میچرخاند. شمر با پای خود بر سینه امام زد و گفت:
ای فرزند ابوتراب! مگر تو نمی گویی پدرت بر سر حوض پیامبر، دوستانش را سیراب میکند؟ صبر کن تا از دست او آب بنوشی. سپس به سنان گفت: سرش را از پشت ببر. سنان گفت: من این کار را نمی کنم چون جدّش محمد (ص) طرف انتقام من خواهد شد. شمر از دست او عصبانی شد و خود بر سینه حسین(ع) نشست و محاسن امام را گرفت و خواست او را بکشد که حسین (ع) خندید و فرمود: آیا تو میخواهی مرا بکشی؟ نمی دانی من کیستم؟ گفت: به خوبی میشناسمت. مادرت فاطمه(س)، پدرت علی مرتضی(ع)، پدر بزرگت محمد مصطفی(ص) و منتقم تو خدای بزرگ مرتبه است. تو را میکشم و باکی ندارم. آن گاه دوازده ضربه شمشمیر بر آن حضرت زد و سپس سر امام را جدا کرد. پس از آن اسود بن حنظله پیش آمد و شمشیر آن حضرت را برداشت و جعونه حضرمی پیراهنش را برداشت و پوشید و پیس شد و موهایش ریخت.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص ۱۶۸
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️شب عاشورا از منظر طبری
بنا به نقل تاریخ طبری عصر پنجشنبه عمر بن سعد فرمان حمله به خیمه های امام حسین(ع) را صادر کرد. آن حضرت، ابوالفضل العباس(ع) را به همراه ۲۰ نفر نزد دشمن فرستاد و فرمود: «به آنها بگو تنها امشب را به ما مهلت بدهید تا ما با خدا راز و نیاز کنیم و این خطبه را برای اصحاب ایراد کرد که خدا را به بهترین وجه ستایش می کنم و در سختی ها و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهای او سپاسگزارم. من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود نمی شناسم و اهل بیتی با وفاتر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر بدهد»
📚منبع
تاریخ طبری، محمدبن جریر طبری، ج ۷، ص ۳۲۱
ارشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج ۲، ص ۹۱
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
بنا به نقل تاریخ طبری عصر پنجشنبه عمر بن سعد فرمان حمله به خیمه های امام حسین(ع) را صادر کرد. آن حضرت، ابوالفضل العباس(ع) را به همراه ۲۰ نفر نزد دشمن فرستاد و فرمود: «به آنها بگو تنها امشب را به ما مهلت بدهید تا ما با خدا راز و نیاز کنیم و این خطبه را برای اصحاب ایراد کرد که خدا را به بهترین وجه ستایش می کنم و در سختی ها و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهای او سپاسگزارم. من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود نمی شناسم و اهل بیتی با وفاتر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر بدهد»
📚منبع
تاریخ طبری، محمدبن جریر طبری، ج ۷، ص ۳۲۱
ارشاد، حسن بن محمد دیلمی، ج ۲، ص ۹۱
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️مجلس ابن زیاد
اسیران اهل بیت را بر عبیداللَّه بن زیاد وارد کردند. زینب نگاهی به ابن زیاد کرد و گوشه ای نشست.
ابن زیاد گفت: این زن کیست؟ جوابی نداد. دوباره پرسید و زینب(س) ساکت بود. یکی از حاضران گفت: این زینب دختر علی بن ابی طالب است. ابن زیاد گفت: شکر خدای را که شما را رسوا کرد و دروغتان را آشکار ساخت! زینب علیها السلام فرمود: شکر خدا که ما را به پیامبرش محمد صلی الله علیه وآله آبرو داد و در قرآنش به پاکی ما گواهی داد. رسوایی برای فاسق است و دروغ گویی برای انسان بدکار.
ابن زیاد گفت: کار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه دیدی؟ زینب علیها السلام فرمود: جز زیبایی ندیدم. اینان گروهی بودند که خدا کشته شدن را برایشان مقدّر کرده بود و به محل مقرر قدم گذاشتند. خدا آنها را با تو روبرو خواهد کرد و محاجه و مخاصمه خواهید نمود. ببین آن روز، حق با کیست؟ مرگ بر تو ای فرزند مرجانه! ابن زیاد خشمگین شد و خواست زینب(س) را بکشد ولی عمرو بن حریث گفت: این زن است و زنان را به سخنانشان مؤاخذه نمی کنند.
ابن زیاد گفت: ای زینب! خدا دلم را با کشتن حسین یاغی و سرکشان خانواده ات خنک کرد.
زینب علیها السلام فرمود: به جانم سوگند که بزرگ مرا کشتی و ریشه و شاخه ما را بریدی. اگر به این کار، دلت خنک شده پس خوشحال باش. ابن زیاد گفت: این زن چه قدر با قافیه سخن میگوید، همان طور که پدرش شاعر و قافیه پرداز بود. زینب(س) فرمود: ای ابن زیاد! زن را به این کارها چه؟ من به دنبال شعر و قافیه نیستم. آن گاه ابن زیاد رو به علی بن الحسین علیهما السلام کرد و گفت تو که هستی؟ فرمود: علی فرزند حسین علیه السلام. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی فرزند حسین علیه السلام را نکشت؟ امام ساکت شد و ابن زیاد گفت: چه شد؟ سخن نمی گویی؟ فرمود: برادری داشتم که به او هم علی میگفتند و مردم او را کشتند (یا شماها او را کشتید) روز قیامت درباره او از شما بازخواست خواهد شد. ابن زیاد دوباره گفت: خدا او را کشت. امام(ع) گفت: خدا هنگام رسیدن اجل، جان را میگیرد و هیچکس جز به فرمان او نمی میرد که این سرنوشتی معین است.
ابن زیاد گفت: تو هم جز آنان خواهی بود (یعنی تو را هم میکشم) سپس دستور به کشتن امام داد. علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: پس این زنان را چه کسی همراهی کند؟ زینب علیها السلام هم خود را به امام(ع) چسبانید و گفت: ای ابن زیاد! بس است، آیا از ریختن خون ما سیراب نشده ای؟ اگر میخواهی باید هر دوی ما را با هم بکشی.
امام سجاد (ع) فرمود: عمه جان! اجازه بده با او سخن بگویم. آن گاه فرمود: ای ابن زیاد! مرا به مرگ تهدید میکنی؟ نمی دانی کشته شدن برای ما عادی است و به شهادت افتخار میکنیم؟ ابن زیاد گفت: او را رها کنید همراه زنان باشد. بعد از این، ابن زیاد دستور داد اسیران را از مجلس اخراج کنند. پس آنان را به خانه ای که در کنار مسجد بزرگ کوفه بود بردند.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص۱۷۹
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
اسیران اهل بیت را بر عبیداللَّه بن زیاد وارد کردند. زینب نگاهی به ابن زیاد کرد و گوشه ای نشست.
ابن زیاد گفت: این زن کیست؟ جوابی نداد. دوباره پرسید و زینب(س) ساکت بود. یکی از حاضران گفت: این زینب دختر علی بن ابی طالب است. ابن زیاد گفت: شکر خدای را که شما را رسوا کرد و دروغتان را آشکار ساخت! زینب علیها السلام فرمود: شکر خدا که ما را به پیامبرش محمد صلی الله علیه وآله آبرو داد و در قرآنش به پاکی ما گواهی داد. رسوایی برای فاسق است و دروغ گویی برای انسان بدکار.
ابن زیاد گفت: کار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه دیدی؟ زینب علیها السلام فرمود: جز زیبایی ندیدم. اینان گروهی بودند که خدا کشته شدن را برایشان مقدّر کرده بود و به محل مقرر قدم گذاشتند. خدا آنها را با تو روبرو خواهد کرد و محاجه و مخاصمه خواهید نمود. ببین آن روز، حق با کیست؟ مرگ بر تو ای فرزند مرجانه! ابن زیاد خشمگین شد و خواست زینب(س) را بکشد ولی عمرو بن حریث گفت: این زن است و زنان را به سخنانشان مؤاخذه نمی کنند.
ابن زیاد گفت: ای زینب! خدا دلم را با کشتن حسین یاغی و سرکشان خانواده ات خنک کرد.
زینب علیها السلام فرمود: به جانم سوگند که بزرگ مرا کشتی و ریشه و شاخه ما را بریدی. اگر به این کار، دلت خنک شده پس خوشحال باش. ابن زیاد گفت: این زن چه قدر با قافیه سخن میگوید، همان طور که پدرش شاعر و قافیه پرداز بود. زینب(س) فرمود: ای ابن زیاد! زن را به این کارها چه؟ من به دنبال شعر و قافیه نیستم. آن گاه ابن زیاد رو به علی بن الحسین علیهما السلام کرد و گفت تو که هستی؟ فرمود: علی فرزند حسین علیه السلام. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی فرزند حسین علیه السلام را نکشت؟ امام ساکت شد و ابن زیاد گفت: چه شد؟ سخن نمی گویی؟ فرمود: برادری داشتم که به او هم علی میگفتند و مردم او را کشتند (یا شماها او را کشتید) روز قیامت درباره او از شما بازخواست خواهد شد. ابن زیاد دوباره گفت: خدا او را کشت. امام(ع) گفت: خدا هنگام رسیدن اجل، جان را میگیرد و هیچکس جز به فرمان او نمی میرد که این سرنوشتی معین است.
ابن زیاد گفت: تو هم جز آنان خواهی بود (یعنی تو را هم میکشم) سپس دستور به کشتن امام داد. علی بن الحسین علیهما السلام فرمود: پس این زنان را چه کسی همراهی کند؟ زینب علیها السلام هم خود را به امام(ع) چسبانید و گفت: ای ابن زیاد! بس است، آیا از ریختن خون ما سیراب نشده ای؟ اگر میخواهی باید هر دوی ما را با هم بکشی.
امام سجاد (ع) فرمود: عمه جان! اجازه بده با او سخن بگویم. آن گاه فرمود: ای ابن زیاد! مرا به مرگ تهدید میکنی؟ نمی دانی کشته شدن برای ما عادی است و به شهادت افتخار میکنیم؟ ابن زیاد گفت: او را رها کنید همراه زنان باشد. بعد از این، ابن زیاد دستور داد اسیران را از مجلس اخراج کنند. پس آنان را به خانه ای که در کنار مسجد بزرگ کوفه بود بردند.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص۱۷۹
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️خطبه حضرت زینب (س)
خاندان رسول خدا (ص) را همانند اسیران بردند تا وارد کوفه شدند. مردم کوفه از خانهها بیرون آمده و آنها را تماشا میکردند و اظهار ناراحتی کرده میگریستند. علی بن الحسین (ع) که در این حال، بیمار و در غل و زنجیر بسته بود و بیماری اش او را از پا در آورده بود، فرمود: اینها برای ما گریه میکنند و ناراحتند، پس چه کسی این فاجعه را آفریده است؟
بیهقی مورخ گوید: سال ۶۱ که حسین (ع) در آن کشته شد، سال اندوه نام گرفت.
بشیر بن حذیم اسدی گوید: آن روز به زینب (س) نگاه میکردم. زن با حشمتی چون او ندیدم که این گونه سخن بگوید. گویی از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) سخن میگفت. به مردم اشاره کرد که ساکت شوید! نفسها در سینه حبس شد و زنگولهها به سکون در آمد.
آن گاه چنین گفت: سپاس خدای را و درود بر پدرم محمد رسول خدا (ص) و بر خاندان پاک و برگزیده اش که آل اللَّه هستند. ای اهل کوفه! ای اهل دورویی و خیانت و فریب! آیا میگریید؟ چشمانتان نخشکد و ناله تان آرام نگیرد.
مَثَل شما چونان زنی است که بعد از تابیدن پشمها آنها را باز کند. آیا سوگند و پیمانتان را مایه خیانت و فریب قرار میدهید؟ در میان شما جز لاف زن و بدبخت و بدعنق و فاسد و زن ذلیل و دشمن ترس نیست. شما همانند سبزه روی زباله و گچ کاری بر روی قبر هستید. بدکاری مرتکب شدید. خشم خدا بر شما باد و در عذاب او جاودان باشید. آیا گریه و زاری میکنید؟ آری! به خدا که فراوان بگریید و کم بخندید چون ننگ و رسوایی به بار آوردید که با هیچ آبی شسته نخواهد شد. چگونه ننگ کشتنِ زاده خاتم انبیا و سید جوانان اهل بهشت و پناه خوبان و حلّال مشکلات و نشانه راه و روانی زبانتان را خواهید شست؟ بدانید که بد گناهی کردید، دور باشید و لِه شوید. زحمتتان بیهوده بود و دستانتان بریده. معامله ای بی سود و خریدن خشم الهی بود و ذلت و بیچارگی بر شما نوشته شد. وای بر شما ای مردمان کوفه! میدانید چه جگری از پیامبر دریدید و چه خونی از او ریختید؟ با چه کریمی درگیر شدید و به حرم پیامبر(ص) دست یازیدید و هتک حرمتش کردید. فاجعه ای به بار آوردید که نزدیک است آسمانها از آن بشکافد و زمین، دهان باز کند و کوهها منفجر شود
کاری که شما مرتکب شدید به اندازه آسمان و زمین، زشت و خطرناک و نابوده کننده بود. آیا از این که آسمان خون بگرید در شگفتید؟ عذاب آخرت سخت تر و ذلیل کننده تر است و آن جا یاوری برایتان نخواهد بود. گمان نکنید که مهلت به نفعتان است که خدای عزّ و جل را عجله بر نمی انگیزد و بیم از دست رفتن انتقام ندارد. هرگز چنین نیست بلکه پروردگارتان در کمین گاه است. در انتظار تحقق ابتدای سوره نحل و آخر سوره صاد باشید.
بشیر گوید: مردم در آن روز چنان سرگردان بودند که گویی مَست هستند. میگریستند و اندوهناک بودند. ضجّه میزدند و تأسف میخوردند. از شدت ناراحتی دستانشان را در دهان کرده بودند. پیرمرد کوفی که کنار من ایستاده بود، آن قدر گریسته بود که صورتش خیس بود. او خطاب به زینب (س) میگفت: راست میگویی، پدر و مادرم فدایت باد! پیران خانواده شما بهترین پیران، جوانانتان بهترین جوانان و زنانتان بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل است که شرمندگی و بدبختی برایتان نیست.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص۱۷۶
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
خاندان رسول خدا (ص) را همانند اسیران بردند تا وارد کوفه شدند. مردم کوفه از خانهها بیرون آمده و آنها را تماشا میکردند و اظهار ناراحتی کرده میگریستند. علی بن الحسین (ع) که در این حال، بیمار و در غل و زنجیر بسته بود و بیماری اش او را از پا در آورده بود، فرمود: اینها برای ما گریه میکنند و ناراحتند، پس چه کسی این فاجعه را آفریده است؟
بیهقی مورخ گوید: سال ۶۱ که حسین (ع) در آن کشته شد، سال اندوه نام گرفت.
بشیر بن حذیم اسدی گوید: آن روز به زینب (س) نگاه میکردم. زن با حشمتی چون او ندیدم که این گونه سخن بگوید. گویی از زبان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) سخن میگفت. به مردم اشاره کرد که ساکت شوید! نفسها در سینه حبس شد و زنگولهها به سکون در آمد.
آن گاه چنین گفت: سپاس خدای را و درود بر پدرم محمد رسول خدا (ص) و بر خاندان پاک و برگزیده اش که آل اللَّه هستند. ای اهل کوفه! ای اهل دورویی و خیانت و فریب! آیا میگریید؟ چشمانتان نخشکد و ناله تان آرام نگیرد.
مَثَل شما چونان زنی است که بعد از تابیدن پشمها آنها را باز کند. آیا سوگند و پیمانتان را مایه خیانت و فریب قرار میدهید؟ در میان شما جز لاف زن و بدبخت و بدعنق و فاسد و زن ذلیل و دشمن ترس نیست. شما همانند سبزه روی زباله و گچ کاری بر روی قبر هستید. بدکاری مرتکب شدید. خشم خدا بر شما باد و در عذاب او جاودان باشید. آیا گریه و زاری میکنید؟ آری! به خدا که فراوان بگریید و کم بخندید چون ننگ و رسوایی به بار آوردید که با هیچ آبی شسته نخواهد شد. چگونه ننگ کشتنِ زاده خاتم انبیا و سید جوانان اهل بهشت و پناه خوبان و حلّال مشکلات و نشانه راه و روانی زبانتان را خواهید شست؟ بدانید که بد گناهی کردید، دور باشید و لِه شوید. زحمتتان بیهوده بود و دستانتان بریده. معامله ای بی سود و خریدن خشم الهی بود و ذلت و بیچارگی بر شما نوشته شد. وای بر شما ای مردمان کوفه! میدانید چه جگری از پیامبر دریدید و چه خونی از او ریختید؟ با چه کریمی درگیر شدید و به حرم پیامبر(ص) دست یازیدید و هتک حرمتش کردید. فاجعه ای به بار آوردید که نزدیک است آسمانها از آن بشکافد و زمین، دهان باز کند و کوهها منفجر شود
کاری که شما مرتکب شدید به اندازه آسمان و زمین، زشت و خطرناک و نابوده کننده بود. آیا از این که آسمان خون بگرید در شگفتید؟ عذاب آخرت سخت تر و ذلیل کننده تر است و آن جا یاوری برایتان نخواهد بود. گمان نکنید که مهلت به نفعتان است که خدای عزّ و جل را عجله بر نمی انگیزد و بیم از دست رفتن انتقام ندارد. هرگز چنین نیست بلکه پروردگارتان در کمین گاه است. در انتظار تحقق ابتدای سوره نحل و آخر سوره صاد باشید.
بشیر گوید: مردم در آن روز چنان سرگردان بودند که گویی مَست هستند. میگریستند و اندوهناک بودند. ضجّه میزدند و تأسف میخوردند. از شدت ناراحتی دستانشان را در دهان کرده بودند. پیرمرد کوفی که کنار من ایستاده بود، آن قدر گریسته بود که صورتش خیس بود. او خطاب به زینب (س) میگفت: راست میگویی، پدر و مادرم فدایت باد! پیران خانواده شما بهترین پیران، جوانانتان بهترین جوانان و زنانتان بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل است که شرمندگی و بدبختی برایتان نیست.
📚منبع
ترجمه مقتل خوارزمی، مصطفی صادقی، ص۱۷۶
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️تاختن اسبان بر بدن مطهر سیدالشهدا (ع)
یکی از بزرگترین جنایات بنی امیه پس از به شهادت رساندن امام حسین(ع) این بود که اسبها را بر بدن آن حضرت تاختند. خوارزمی حنفی مذهب در کتاب مقتل الحسین می نویسد: عمر بن سعد در میان سربازانش صدا زد کیست که داوطلبانه اسبش را آماده کند و بر پشت و سینهی حسین اسب بدواند؟ ده نفر از آنان آماده شدند.
پیکر امام حسین(ع) را با سم اسبها پایمال کردند تا اینکه پشت و سینه حسین را له کردند.
📚منبع
مقتل الحسین، موفق بن احمد خوارزمی، ج ۲، ص۴۴
لهوف، سیدبن طاووس، ص ۱۸۲
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
یکی از بزرگترین جنایات بنی امیه پس از به شهادت رساندن امام حسین(ع) این بود که اسبها را بر بدن آن حضرت تاختند. خوارزمی حنفی مذهب در کتاب مقتل الحسین می نویسد: عمر بن سعد در میان سربازانش صدا زد کیست که داوطلبانه اسبش را آماده کند و بر پشت و سینهی حسین اسب بدواند؟ ده نفر از آنان آماده شدند.
پیکر امام حسین(ع) را با سم اسبها پایمال کردند تا اینکه پشت و سینه حسین را له کردند.
📚منبع
مقتل الحسین، موفق بن احمد خوارزمی، ج ۲، ص۴۴
لهوف، سیدبن طاووس، ص ۱۸۲
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
▪️ای محمد! خاندان تو کشته شده است..
وَ أَقَامَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ يَوْمِهِ وَ الْغَدِ، ثُمَّ أَمَرَ حُمَيْدِ بْنِ بُكَيْرِ الْأَحْمَرِيِّ، فنادي فِي النَّاسِ بِالرَّحِيلِ إِلَيَّ الْكُوفَةِ وَ حَمْلُ مَعَهُ أَخَوَاتِ الْحُسَيْنِ وَ بَنَاتِهِ وَ مَنْ كَانَ مَعَهُ مِنِ الصِّبْيَانِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الصِّغَرِ مَرِيضُ، فلطمن النِّسْوَةِ وَ صِحْنَ حِينَ مررن بِالْحُسَيْنِ وَ جَعَلْتُ زَيْنَبَ بِنْتِ عَلِيٍّ تَقُولُ: يا محمداه صُلِّيَ عَلَيْكَ مَلَكٍ السما؛ هذا حُسَيْنِ بالعرا، مُزَمَّلِ بالدما، مَقْطَعِ الأعضا
يا محمداه وَ بَنَاتِكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتِكَ مَقْتَلَةً تسفي عَلَيْهَا الصَّبَا
عمر بن سعد، آن روز و آن شب در کربلا ماند؛ سپس به حمید بن بکیر دستور داد كه به سمت کوفه به راه بيفتند و به همراه خود خواهران حسين و دختران او و پسربچهها و علی بن الحسین كوچک بيمار را نيز برد؛ زنان وقتی كه به كنار پيكر حسين(ع) رسيدند به صورت خود زده و فرياد كشيدند و زینب دختر علی می گفت: ای پيامبر! ملائكه آسمان بر تو درود فرستند؛ اين حسين است كه در بيابان است، با خون رنگين شده است و اعضای او تكه تكه شدهاند! ای محمد! دختران تو به اسارت گرفته شدهاند و خاندان تو كشته شده است و باد صبا بر پيكر آنان می وزد!
📚منبع
انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۲۴
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
وَ أَقَامَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ يَوْمِهِ وَ الْغَدِ، ثُمَّ أَمَرَ حُمَيْدِ بْنِ بُكَيْرِ الْأَحْمَرِيِّ، فنادي فِي النَّاسِ بِالرَّحِيلِ إِلَيَّ الْكُوفَةِ وَ حَمْلُ مَعَهُ أَخَوَاتِ الْحُسَيْنِ وَ بَنَاتِهِ وَ مَنْ كَانَ مَعَهُ مِنِ الصِّبْيَانِ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الصِّغَرِ مَرِيضُ، فلطمن النِّسْوَةِ وَ صِحْنَ حِينَ مررن بِالْحُسَيْنِ وَ جَعَلْتُ زَيْنَبَ بِنْتِ عَلِيٍّ تَقُولُ: يا محمداه صُلِّيَ عَلَيْكَ مَلَكٍ السما؛ هذا حُسَيْنِ بالعرا، مُزَمَّلِ بالدما، مَقْطَعِ الأعضا
يا محمداه وَ بَنَاتِكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتِكَ مَقْتَلَةً تسفي عَلَيْهَا الصَّبَا
عمر بن سعد، آن روز و آن شب در کربلا ماند؛ سپس به حمید بن بکیر دستور داد كه به سمت کوفه به راه بيفتند و به همراه خود خواهران حسين و دختران او و پسربچهها و علی بن الحسین كوچک بيمار را نيز برد؛ زنان وقتی كه به كنار پيكر حسين(ع) رسيدند به صورت خود زده و فرياد كشيدند و زینب دختر علی می گفت: ای پيامبر! ملائكه آسمان بر تو درود فرستند؛ اين حسين است كه در بيابان است، با خون رنگين شده است و اعضای او تكه تكه شدهاند! ای محمد! دختران تو به اسارت گرفته شدهاند و خاندان تو كشته شده است و باد صبا بر پيكر آنان می وزد!
📚منبع
انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۲۴
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آری!
میتوان شور را با شعور آمیخت
عاطفه را به حماسه گره زد
و معرفت را در نوحه ها گنجاند
و به مطالبه ولی معظم فقیه در این زمینه لبیک گفت.
نمونه فوق یکی از صدها نمونه و مصداق مطلب فوق است که توسط حاج مهدی رسولی در بیت رهبری اجرا شده است.
لینک کانال مداحی عالمانه در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال مداحی عالمانه در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
آدرس سایت مقتل:
Maghtal.com
میتوان شور را با شعور آمیخت
عاطفه را به حماسه گره زد
و معرفت را در نوحه ها گنجاند
و به مطالبه ولی معظم فقیه در این زمینه لبیک گفت.
نمونه فوق یکی از صدها نمونه و مصداق مطلب فوق است که توسط حاج مهدی رسولی در بیت رهبری اجرا شده است.
لینک کانال مداحی عالمانه در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
لینک کانال مداحی عالمانه در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
آدرس سایت مقتل:
Maghtal.com
🏴 برخورد کریمانه امام با مخلوقات الهی
یکی از علل محبوبیت زینالعابدین (ع)، رفتار کریمانۀ آن بزرگوار با انسانها و حتی حیوانات بود. این کرامت چونان جامعه را به ایشان جذب کرد که هیبت و محبوبیت حضرت با هیبت و محبوبیت ولیعهد اموی مقایسهشدنی نبود (۱)
برای نمونه، برخی از مصادیق ذکر میشود:
ایشان با وجود کثرت مشغله و عبادات طولانی، اگر میشنید مسلمانی بیمار شده است به عیادتش میشتافت و غم از چهرهاش میزدود. ایشان بر بالین محمد بن اسامة بن زید که درحال احتضار بود حاضر شد، بهرغم اینکه پدر او از مخالفانی بود که با امیرالمؤمنین (ع) بیعت نکرد و خودِ محمد هم از محترمان عامه بود (۲) در واقع، این اوصاف باعث نشد حضرت سجاد (ع) به عیادتش نرود و در همان مجلس، دِین او را که پانزده هزار دینار (پانزدههزار مثقال طلا) بود بر عهده نگیرد (۳)
ایشان اگر میشنید مسلمانی به عسرت و گرفتاری مبتلا شده است و در همان لحظه نمیتوانست کمکی کند، چنان میگریست که همه متأثر میشدند و در پاسخ به سؤالشان از علت گریه میفرمود: «آیا مصیبت و محنتی بزرگتر از اینکه مسلمانی گرفتار شود و انسان نتواند به او کمک کند، وجود دارد؟» (۴)
ایشان اهل تلافیکردن نبود و کرامتشان به دشمنترین فرد هم میرسید. وقتی هشام بن اسماعیل که والی مدینه بود و حضرت را بسیار آزرد، بهدست سلطان اموی عزل شد و ولید، حاکم جدید، برای او دستور قصاص صادر کرد، هشامبناسماعیل گفت: «از هیچکس به اندازۀ علی بن حسین (ع) نمیترسم. او با من چه خواهد کرد؟» اما حضرت از کنار او گذشت و رو برگرداند و متعرضش نشد (۵) و بنابه نقلی دیگر، به او فرمود:
«از اینکه گرفتار شدی، ناراحتم. پسرعمو، اگر حاجتی داری، بگو!» (۶)
روزی کسی به تحریک دشمنان، به ایشان دشنام داد. ایشان ازسر کرامت فرمود: «آنچه از ما بر تو پوشیده مانده بیشتر است.» سپس، هزار درهم به او بخشید و آن مرد گفت: «شهادت میدهم تو از فرزندان پیامبرانی.» (۷)
فردی دیگر پیدرپی به حضرت توهین کرد؛ ولی ایشان تغافل میفرمود تا اینکه آن بیادب به حضرت گفت: «این حرفها را به تو میگویم.» حضرت فرمود: «من هم از تو چشم میپوشم.» (۸)
این روش امام با هاشمیان پررنگتر بود. روزی حسن مُثَنی به حضرت بیادبی کرده و دشنام داد و مجلس را ترک کرد. حضرت همچنان که آیۀ (و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین) را میخواند، به در خانهاش رفت و حسن که خیال کرد حضرت به تلافی آمده است، با خشم از خانه بیرون جست. امام زین العابدین (ع) فرمود: «برادر جان، اگر آنچه گفتی (دشنام دادی)، درست بود، خدا مرا بیامرزد و اگر تو خطا کردی، از تو درگذرد.» (۹)
در واقع، کرامت امام مخصوص طبقۀ خاصی نبود. حتی با بردهها هم چنین میکرد. ایشان در خطاب به بردگانش، آنان را «بنُیَّ» (۱۰) صدا میزد؛ یعنی با تعبیر محبتآمیز پسرم و پسرکم. با کنیزی که پس از مادر، دایهاش بود به احترام هم غذا نمیشد(۱۱) کنیزی دیگر ظرف را سهواً به سر حضرت زد و سر امام شکست؛ اما ایشان وقتی دید کنیز ترسیده و ناراحت شده است، او را آزاد ساخت (۱۲)
از این رو گفتهاند کمتر پیش میآمد عبد و بندهای تمام یک سال را در خانۀ حضرت بماند و آزاد نشود(۱۳) و وقتی آزاد میفرمود، آنقدر به او میبخشید که به دیگران نیازی نداشته باشد(۱۴)
ایشان گاهی کنیزان را جمع میکرد و میفرمود: «اگر دوست دارید با کسی ازدواج کنید، بگویید برایتان اقدام کنم.» (۱۵) اگر یکی از آنها خطایی میکرد که باید برای عبرت دیگران مجازات میشد، به او یاد میداد چگونه عذرخواهی کند که امام بتواند او را ببخشد.
این مهربانی امام با حیوانات هم دیده میشود؛ بهگونهای که بیش از بیست بار با شترش از مدینه برای حج سفر میکند و حتی یک بار هم افسار را بر پشت یا گردن حیوان نمیزند (۱۶) و وقتی مَرکبش میمیرد، او را دفن میکند که جسمش طعمۀ درندگان نشود.
📚منبع
(۱) تهذیب الکمال، ج ۲۰، ص ۳۹۳ ؛ کشف الغمة، ج ۲، ص ۲۹۴
(۲) أمالی الصدوق، ص ۵۳۷
(۳) الإرشاد، ج ۲، ص ۱۴۸
(۴) کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۱۲
(۵) همان
(۶) البداية و النهاية، ج ۹ ص ۱۲۴
(۷) الإرشاد، ج ۲، ص ۱۴۶
(۸) إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۴۹۱؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۲ ص ۳۸۸
(۹) مادر یحییبنأمطویل؛ عیون المعجزات، ص ۶۴
(۱۰) الخصال، ص ۵۱۷
(۱۱) أمالی الصدوق، ص ۲۶۹
(۱۲) بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۱۰۵
(۱۳) همان
(۱۴) مناقب ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۳۰۱
(۱۵) کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۱۴؛ مكارم الأخلاق، ص ۲۶۴؛ حلیة الأولیاء، ج ۱، ص ۱۳۳
(۱۶) الخصال، ص ۵۱۷
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
یکی از علل محبوبیت زینالعابدین (ع)، رفتار کریمانۀ آن بزرگوار با انسانها و حتی حیوانات بود. این کرامت چونان جامعه را به ایشان جذب کرد که هیبت و محبوبیت حضرت با هیبت و محبوبیت ولیعهد اموی مقایسهشدنی نبود (۱)
برای نمونه، برخی از مصادیق ذکر میشود:
ایشان با وجود کثرت مشغله و عبادات طولانی، اگر میشنید مسلمانی بیمار شده است به عیادتش میشتافت و غم از چهرهاش میزدود. ایشان بر بالین محمد بن اسامة بن زید که درحال احتضار بود حاضر شد، بهرغم اینکه پدر او از مخالفانی بود که با امیرالمؤمنین (ع) بیعت نکرد و خودِ محمد هم از محترمان عامه بود (۲) در واقع، این اوصاف باعث نشد حضرت سجاد (ع) به عیادتش نرود و در همان مجلس، دِین او را که پانزده هزار دینار (پانزدههزار مثقال طلا) بود بر عهده نگیرد (۳)
ایشان اگر میشنید مسلمانی به عسرت و گرفتاری مبتلا شده است و در همان لحظه نمیتوانست کمکی کند، چنان میگریست که همه متأثر میشدند و در پاسخ به سؤالشان از علت گریه میفرمود: «آیا مصیبت و محنتی بزرگتر از اینکه مسلمانی گرفتار شود و انسان نتواند به او کمک کند، وجود دارد؟» (۴)
ایشان اهل تلافیکردن نبود و کرامتشان به دشمنترین فرد هم میرسید. وقتی هشام بن اسماعیل که والی مدینه بود و حضرت را بسیار آزرد، بهدست سلطان اموی عزل شد و ولید، حاکم جدید، برای او دستور قصاص صادر کرد، هشامبناسماعیل گفت: «از هیچکس به اندازۀ علی بن حسین (ع) نمیترسم. او با من چه خواهد کرد؟» اما حضرت از کنار او گذشت و رو برگرداند و متعرضش نشد (۵) و بنابه نقلی دیگر، به او فرمود:
«از اینکه گرفتار شدی، ناراحتم. پسرعمو، اگر حاجتی داری، بگو!» (۶)
روزی کسی به تحریک دشمنان، به ایشان دشنام داد. ایشان ازسر کرامت فرمود: «آنچه از ما بر تو پوشیده مانده بیشتر است.» سپس، هزار درهم به او بخشید و آن مرد گفت: «شهادت میدهم تو از فرزندان پیامبرانی.» (۷)
فردی دیگر پیدرپی به حضرت توهین کرد؛ ولی ایشان تغافل میفرمود تا اینکه آن بیادب به حضرت گفت: «این حرفها را به تو میگویم.» حضرت فرمود: «من هم از تو چشم میپوشم.» (۸)
این روش امام با هاشمیان پررنگتر بود. روزی حسن مُثَنی به حضرت بیادبی کرده و دشنام داد و مجلس را ترک کرد. حضرت همچنان که آیۀ (و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین) را میخواند، به در خانهاش رفت و حسن که خیال کرد حضرت به تلافی آمده است، با خشم از خانه بیرون جست. امام زین العابدین (ع) فرمود: «برادر جان، اگر آنچه گفتی (دشنام دادی)، درست بود، خدا مرا بیامرزد و اگر تو خطا کردی، از تو درگذرد.» (۹)
در واقع، کرامت امام مخصوص طبقۀ خاصی نبود. حتی با بردهها هم چنین میکرد. ایشان در خطاب به بردگانش، آنان را «بنُیَّ» (۱۰) صدا میزد؛ یعنی با تعبیر محبتآمیز پسرم و پسرکم. با کنیزی که پس از مادر، دایهاش بود به احترام هم غذا نمیشد(۱۱) کنیزی دیگر ظرف را سهواً به سر حضرت زد و سر امام شکست؛ اما ایشان وقتی دید کنیز ترسیده و ناراحت شده است، او را آزاد ساخت (۱۲)
از این رو گفتهاند کمتر پیش میآمد عبد و بندهای تمام یک سال را در خانۀ حضرت بماند و آزاد نشود(۱۳) و وقتی آزاد میفرمود، آنقدر به او میبخشید که به دیگران نیازی نداشته باشد(۱۴)
ایشان گاهی کنیزان را جمع میکرد و میفرمود: «اگر دوست دارید با کسی ازدواج کنید، بگویید برایتان اقدام کنم.» (۱۵) اگر یکی از آنها خطایی میکرد که باید برای عبرت دیگران مجازات میشد، به او یاد میداد چگونه عذرخواهی کند که امام بتواند او را ببخشد.
این مهربانی امام با حیوانات هم دیده میشود؛ بهگونهای که بیش از بیست بار با شترش از مدینه برای حج سفر میکند و حتی یک بار هم افسار را بر پشت یا گردن حیوان نمیزند (۱۶) و وقتی مَرکبش میمیرد، او را دفن میکند که جسمش طعمۀ درندگان نشود.
📚منبع
(۱) تهذیب الکمال، ج ۲۰، ص ۳۹۳ ؛ کشف الغمة، ج ۲، ص ۲۹۴
(۲) أمالی الصدوق، ص ۵۳۷
(۳) الإرشاد، ج ۲، ص ۱۴۸
(۴) کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۱۲
(۵) همان
(۶) البداية و النهاية، ج ۹ ص ۱۲۴
(۷) الإرشاد، ج ۲، ص ۱۴۶
(۸) إعلام الورى بأعلام الهدى، ج ۱، ص ۴۹۱؛ تاريخ مدينة دمشق، ج ۴۲ ص ۳۸۸
(۹) مادر یحییبنأمطویل؛ عیون المعجزات، ص ۶۴
(۱۰) الخصال، ص ۵۱۷
(۱۱) أمالی الصدوق، ص ۲۶۹
(۱۲) بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۱۰۵
(۱۳) همان
(۱۴) مناقب ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۳۰۱
(۱۵) کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۱۴؛ مكارم الأخلاق، ص ۲۶۴؛ حلیة الأولیاء، ج ۱، ص ۱۳۳
(۱۶) الخصال، ص ۵۱۷
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴 خصوصیات و ویژگی های امام سجاد (ع)
حضرت زینالعابدین (ع) بهرغم کثرت عبادت و اشک دائمی و توغل (فرورفتن) در توحید، فقرای شهر را به اسم میشناخت (۱)
تقریباً هر روز روزه بود ولی درِ خانهاش برای غذا به ویژه جمعهها به روی عموم باز بود. درحالیکه روزه بود، قربانی میکرد و با دست خویش سهم فقرا را کنار میگذاشت (۲)
با فقرا چنان رفتار میکرد که گویی به ایشان بدهکار است (۳)
آنقدر کیسه حمل کرد و به خانۀ نیازمندان بُرد که پینۀ پشتش مثل زانو و پیشانیاش شد (۴)
نمیتوانست تنها غذا بخورد و حتماً میهمانی مییافت (۵)
دو بار نیمی از اموالش را در راه خدا صدقه داد (۶)
موقع انفاق، بهترین خوراکیها را میداد(۷)
آنقدر در سخاوت شهره بود که گرفتاران، وقت نیاز منتظر کمکش بودند (۸)
با جذامیان هم غذا میشد(۹)
با آن ضیق وقت و مشغلۀ فراوان، هرکه بیمار میشد به عیادتش میشتافت؛ حتی اگر پسر اسامه یا پسر طلحه فرزندان دشمنان دیروز اهلبیت علیهم السلام باشند (۱۰)
قرضشان را ادا میفرمود؛ اگرچه پانزده هزار دینار باشد (۱۱)
📚منابع
(۱) المحاسن، ج ۲، ص ۳۹۶؛ الکافی، ج ۴، ص ۶۸
(۲) علل الشرائع، ج۱ ، ص ۲۳۲
(۳) العهود المحمدية، ص ۱۳۹؛ مطالب السؤول، ص ۴۱۲
(۴) علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۳۱؛ وسائل الشيعة، ج ۴، ص ۹۹
(۵) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۳۹۳
(۶) الطبقات الكبرى، ج ۵، ص ۲۱۹؛ نهاية الأرب في فنون الأدب، ج ۲۱، ص ۳۲۶
(۷) أعيان الشيعة، ج ۱، ص ۶۲۳
(۸) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۳۹۳
(۹) الکافی، ج ۲، ص ۱۲۳
(۱۰) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۳۰۱
(۱۱) تهذیب الکمال، ج ۲۰، ص ۳۹۳
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
حضرت زینالعابدین (ع) بهرغم کثرت عبادت و اشک دائمی و توغل (فرورفتن) در توحید، فقرای شهر را به اسم میشناخت (۱)
تقریباً هر روز روزه بود ولی درِ خانهاش برای غذا به ویژه جمعهها به روی عموم باز بود. درحالیکه روزه بود، قربانی میکرد و با دست خویش سهم فقرا را کنار میگذاشت (۲)
با فقرا چنان رفتار میکرد که گویی به ایشان بدهکار است (۳)
آنقدر کیسه حمل کرد و به خانۀ نیازمندان بُرد که پینۀ پشتش مثل زانو و پیشانیاش شد (۴)
نمیتوانست تنها غذا بخورد و حتماً میهمانی مییافت (۵)
دو بار نیمی از اموالش را در راه خدا صدقه داد (۶)
موقع انفاق، بهترین خوراکیها را میداد(۷)
آنقدر در سخاوت شهره بود که گرفتاران، وقت نیاز منتظر کمکش بودند (۸)
با جذامیان هم غذا میشد(۹)
با آن ضیق وقت و مشغلۀ فراوان، هرکه بیمار میشد به عیادتش میشتافت؛ حتی اگر پسر اسامه یا پسر طلحه فرزندان دشمنان دیروز اهلبیت علیهم السلام باشند (۱۰)
قرضشان را ادا میفرمود؛ اگرچه پانزده هزار دینار باشد (۱۱)
📚منابع
(۱) المحاسن، ج ۲، ص ۳۹۶؛ الکافی، ج ۴، ص ۶۸
(۲) علل الشرائع، ج۱ ، ص ۲۳۲
(۳) العهود المحمدية، ص ۱۳۹؛ مطالب السؤول، ص ۴۱۲
(۴) علل الشرائع، ج ۱، ص ۲۳۱؛ وسائل الشيعة، ج ۴، ص ۹۹
(۵) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۳۹۳
(۶) الطبقات الكبرى، ج ۵، ص ۲۱۹؛ نهاية الأرب في فنون الأدب، ج ۲۱، ص ۳۲۶
(۷) أعيان الشيعة، ج ۱، ص ۶۲۳
(۸) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۳۹۳
(۹) الکافی، ج ۲، ص ۱۲۳
(۱۰) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۳۰۱
(۱۱) تهذیب الکمال، ج ۲۰، ص ۳۹۳
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴 گرم نگهداشتن تنور محبت مکنون به امامحسین علیه السلام
ایشان برای آنکه مصیبت سالار شهیدان فراموش نشود، درطول ۳۴ سال پس از کربلا، با کمترین مناسبتی مردم را به یاد آن واقعه میانداخت و میگریست؛ به نحوی که خادمش میگوید: «از امام پرسیدم ای پسر رسول خدا، چه زمانی اندوه شما تمام میشود؟ حضرت پاسخ دادند: یعقوب نبی تنها یک فرزندش گم شد و سالها گریست؛ اما من تمام عزیزانم مقابل چشمم به خاک و خون کشیده شدند.» (۱)
حتی بنا به نقل خادمش، بیگریه بر سالار شهیدان، روزۀ هر روزه را افطار نفرمود. فقط بر تربت پاک پدرش سجده میکرد (۲) برای عزاداری پدرش غذا میپخت(۳) با دیدن فرزندان عمویش بیتاب میشد و از هیچ اقدامی برای اعلام مظلومیت پدرش فروگذار نکرد (۴)
(۱) لهوف، ص ۱۲۲؛ الخصال، ص ۵۱۷
(۲) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۲۹۰
(۳) المحاسن، ج ۲، ص ۴۲۰
(۴) امالی الصدوق، ص ۵۴۷
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
ایشان برای آنکه مصیبت سالار شهیدان فراموش نشود، درطول ۳۴ سال پس از کربلا، با کمترین مناسبتی مردم را به یاد آن واقعه میانداخت و میگریست؛ به نحوی که خادمش میگوید: «از امام پرسیدم ای پسر رسول خدا، چه زمانی اندوه شما تمام میشود؟ حضرت پاسخ دادند: یعقوب نبی تنها یک فرزندش گم شد و سالها گریست؛ اما من تمام عزیزانم مقابل چشمم به خاک و خون کشیده شدند.» (۱)
حتی بنا به نقل خادمش، بیگریه بر سالار شهیدان، روزۀ هر روزه را افطار نفرمود. فقط بر تربت پاک پدرش سجده میکرد (۲) برای عزاداری پدرش غذا میپخت(۳) با دیدن فرزندان عمویش بیتاب میشد و از هیچ اقدامی برای اعلام مظلومیت پدرش فروگذار نکرد (۴)
(۱) لهوف، ص ۱۲۲؛ الخصال، ص ۵۱۷
(۲) مناقب آل أبي طالب، ج ۳، ص ۲۹۰
(۳) المحاسن، ج ۲، ص ۴۲۰
(۴) امالی الصدوق، ص ۵۴۷
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴لحظات قبل از شهادت
روایت است که امام سجاد (ع) بعد از این که به او سم خورانده شد لحظهای از هوش رفت و دوباره به هوش آمد و سورههای واقعه و زمر را خواند و فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ ۖ. فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ»؛ «حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ چه نیکوست پاداش عمل کنندگان.» (آیه ۷۴ سوره زمر) و سپس از دنیا رفت.
امام سجاد (ع) به فرزندش امام محمد باقر (ع) وصیت کرده بود که بدنش را در کفنی از جنس پنبه بپیچند و در حنوط او از مشک استفاده نکنند.
📚منبع
ابن سعد طبقات، ج ۵، ص۱۶۳
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
روایت است که امام سجاد (ع) بعد از این که به او سم خورانده شد لحظهای از هوش رفت و دوباره به هوش آمد و سورههای واقعه و زمر را خواند و فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ ۖ. فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ»؛ «حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ چه نیکوست پاداش عمل کنندگان.» (آیه ۷۴ سوره زمر) و سپس از دنیا رفت.
امام سجاد (ع) به فرزندش امام محمد باقر (ع) وصیت کرده بود که بدنش را در کفنی از جنس پنبه بپیچند و در حنوط او از مشک استفاده نکنند.
📚منبع
ابن سعد طبقات، ج ۵، ص۱۶۳
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴 شهادت حضرت سجاد (ع) به وسیله زهر
شیخ کلینی به سند معتبر از حضرت صادق (ع) روایت کرده که حضرت علی بن الحسین (ع) را در وقت وفات پنجاه و هفت سال بود و وفات آن حضرت در سال نود و پنج واقع شد و بعد از امام حسین (ع)، سی و پنج سال زندگانی کرد.
از اخبار معتبره که بر وجه عموم وارد شده ظاهر میشود که آن حضرت را به زهر شهید کردند و ابن بابویه و جمعی را اعتقاد آن است که ولید بن عبدالملک آن حضرت را زهر داده و بعضی هشام بن عبدالملک گفته اند و ممکن است که هشام بن عبدالملک به جهت آن عداوت و بغضی که از آن حضرت در دل گرفت برادر خود ولید بن عبدالملک را که خلیفه آن زمان بود وادار کرده باشد که آن حضرت را زهر دهد پس هر دو آن حضرت را زهر داده اند و صحیح است نسبت قتل آن حضرت به هر دو تن.
📚منبع
منتهی الامال، ج۱، ص ۱۳۵۸
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
شیخ کلینی به سند معتبر از حضرت صادق (ع) روایت کرده که حضرت علی بن الحسین (ع) را در وقت وفات پنجاه و هفت سال بود و وفات آن حضرت در سال نود و پنج واقع شد و بعد از امام حسین (ع)، سی و پنج سال زندگانی کرد.
از اخبار معتبره که بر وجه عموم وارد شده ظاهر میشود که آن حضرت را به زهر شهید کردند و ابن بابویه و جمعی را اعتقاد آن است که ولید بن عبدالملک آن حضرت را زهر داده و بعضی هشام بن عبدالملک گفته اند و ممکن است که هشام بن عبدالملک به جهت آن عداوت و بغضی که از آن حضرت در دل گرفت برادر خود ولید بن عبدالملک را که خلیفه آن زمان بود وادار کرده باشد که آن حضرت را زهر دهد پس هر دو آن حضرت را زهر داده اند و صحیح است نسبت قتل آن حضرت به هر دو تن.
📚منبع
منتهی الامال، ج۱، ص ۱۳۵۸
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴 امامت امام سجاد (ع) بطور پنهانی و با تقیه شدید
شیخ طوسی به نقل از روایتی گفته است که: حجاج، دست و پای یحیی بن ام طویل را به جرم پیروی از امام سجاد (ع) برید و او را به شهادت رساند. دوران امام سجاد (ع) از چنان وضعیتی برخوردار است که مسعودی می نویسد:
علی بن الحسین (ع) امامت را به طور پنهانی و با تقیه شدید و به دورانی بس دشوار عهده دار شد.
در عصر امام سجاد (ع) علاوه بر شکنجه، کشتار و اختناق، ارزش های اسلامی نیز به نازل ترین حد خود رسیده بود. تنها نام اسلام باقی مانده بود که آن هم به جهت جلب قدرت و نان، نام برده می شد و کسی را رغبت بر دانستن دستورات آن نبود .
📚منبع
اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، ص ۱۲۳
اثبات الوصیة، مسعودی، ص ۱۹۴
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
شیخ طوسی به نقل از روایتی گفته است که: حجاج، دست و پای یحیی بن ام طویل را به جرم پیروی از امام سجاد (ع) برید و او را به شهادت رساند. دوران امام سجاد (ع) از چنان وضعیتی برخوردار است که مسعودی می نویسد:
علی بن الحسین (ع) امامت را به طور پنهانی و با تقیه شدید و به دورانی بس دشوار عهده دار شد.
در عصر امام سجاد (ع) علاوه بر شکنجه، کشتار و اختناق، ارزش های اسلامی نیز به نازل ترین حد خود رسیده بود. تنها نام اسلام باقی مانده بود که آن هم به جهت جلب قدرت و نان، نام برده می شد و کسی را رغبت بر دانستن دستورات آن نبود .
📚منبع
اختیار معرفة الرجال، شیخ طوسی، ص ۱۲۳
اثبات الوصیة، مسعودی، ص ۱۹۴
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴 اوضاع دینی مردم در زمان امام سجاد علیه السلام
«سهل بن شعیب» از بزرگان مصر می گوید: علی بن الحسین را دیدم، حالش را پرسیدم . فرمود: نمی پنداشتم که شخصیتی چون شما از بزرگان مصر، حال ما را نداند ولی اکنون بدان که: «وضع ما در میان قوم خود، چون بنی اسرائیل در میان فرعونیان است که پسرانشان را می کشتند و زنان و دخترانشان را زنده نگه می داشتند. امروز وضع بر ما به قدری سخت و دشوار شده است که مردم برای تقرب به دشمنان، به بزرگ و سالار ما، علی (ع) سب و ناسزا می گویند»
سپس امام(ع) فرمود: «در تمام مکه و مدینه، دوستان ما اهل بیت به ۲۰ نفر نمی رسد»
📚منبع
الطبقات الکبری، ابن سعد، ج ۵، ص ۲۲
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
«سهل بن شعیب» از بزرگان مصر می گوید: علی بن الحسین را دیدم، حالش را پرسیدم . فرمود: نمی پنداشتم که شخصیتی چون شما از بزرگان مصر، حال ما را نداند ولی اکنون بدان که: «وضع ما در میان قوم خود، چون بنی اسرائیل در میان فرعونیان است که پسرانشان را می کشتند و زنان و دخترانشان را زنده نگه می داشتند. امروز وضع بر ما به قدری سخت و دشوار شده است که مردم برای تقرب به دشمنان، به بزرگ و سالار ما، علی (ع) سب و ناسزا می گویند»
سپس امام(ع) فرمود: «در تمام مکه و مدینه، دوستان ما اهل بیت به ۲۰ نفر نمی رسد»
📚منبع
الطبقات الکبری، ابن سعد، ج ۵، ص ۲۲
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴 زمانی که اوضاع دین در جامعه کساد بود
ابوالفرج اصفهانی که خود، به سست ایمانی متهم است میگوید: «در آن روزگار، چنان موسیقی و لهو و لعب در مدینه عادی شد و رواج یافت که نه عالمشان انکار میکرد و نه عابدشان از آن خودداری.» (۱)
سالهای بعد، شاگرد مبرّزِ ابوحنیفه، قاضی ابو یوسف، به مردم مدینه که رواج موسیقی، شهرشان را بین سایر بلاد اسلامی سرآمد کرده بود، میگفت: «ای مردم مدینه، شریف و پست شما از غنا و حرام ابایی ندارد!» (۲) حتی ابنعبد ربّه در گزارش حیرتانگیزی میگوید: «گاهی برای شرکت در مجلس یک رقاصه در بصره، دختر و پسر و پیر و جوان، مدینه را به قصد بصره ترک میکرد (۳) و برای بدرقۀ زنی آوازخوان که میخواست به مکه برود، صدها تن فرسخها راه میپیمودند (۴) و چون برنامه اجرا میکرد، دست و پایش را میبوسیدند (۵) و مدینه در آن روزگار، بازار خوبی برای مسکرات و مجالس حرام (۶) و متأسفانه عمل شنیع لواط بود.» (۷) طبیعی است در این اوضاع، بازار دین در جامعه کساد باشد.
📚منبع
(۱) أعلام الهدایة، سید منذر حکیم، ج ۶، ص ۱۰۶
(۲) همان
(۳) العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج ۷، ص ۳۸
(۴) الأغاني، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۸، ص ۳۶۷
(۵) همان
(۶) العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج ۷، ص ۱۷
الأغانی، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۳، ص ۳۳
(۷) الأغانی، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۲، ص ۵۸۰
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
ابوالفرج اصفهانی که خود، به سست ایمانی متهم است میگوید: «در آن روزگار، چنان موسیقی و لهو و لعب در مدینه عادی شد و رواج یافت که نه عالمشان انکار میکرد و نه عابدشان از آن خودداری.» (۱)
سالهای بعد، شاگرد مبرّزِ ابوحنیفه، قاضی ابو یوسف، به مردم مدینه که رواج موسیقی، شهرشان را بین سایر بلاد اسلامی سرآمد کرده بود، میگفت: «ای مردم مدینه، شریف و پست شما از غنا و حرام ابایی ندارد!» (۲) حتی ابنعبد ربّه در گزارش حیرتانگیزی میگوید: «گاهی برای شرکت در مجلس یک رقاصه در بصره، دختر و پسر و پیر و جوان، مدینه را به قصد بصره ترک میکرد (۳) و برای بدرقۀ زنی آوازخوان که میخواست به مکه برود، صدها تن فرسخها راه میپیمودند (۴) و چون برنامه اجرا میکرد، دست و پایش را میبوسیدند (۵) و مدینه در آن روزگار، بازار خوبی برای مسکرات و مجالس حرام (۶) و متأسفانه عمل شنیع لواط بود.» (۷) طبیعی است در این اوضاع، بازار دین در جامعه کساد باشد.
📚منبع
(۱) أعلام الهدایة، سید منذر حکیم، ج ۶، ص ۱۰۶
(۲) همان
(۳) العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج ۷، ص ۳۸
(۴) الأغاني، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۸، ص ۳۶۷
(۵) همان
(۶) العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج ۷، ص ۱۷
الأغانی، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۳، ص ۳۳
(۷) الأغانی، ابو الفرج الإصفهانی، ج ۲، ص ۵۸۰
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴 بنیهاشم در زمان امام سجاد (ع)، کیفیت نماز و حج را درست بلد نبودند
امام صادق (ع) میفرمایند: «بنیهاشم نیز در زمان امام سجاد (ع)، نه کیفیت نماز را درست بلد بودند و نه کیفیت حج را.» (۱)
نوشتهاند وقتی امام زینالعابدین (ع) در سفر با دوستدارانش همراه میشد، آنها نیز نمیدانستند خواندن نافلۀ نماز ظهر و عصر در سفر حرام است؛ لذا به نافله میایستادند و حضرت هم صبر میکرد و منتظرشان میشد (۲) یعنی نه به امام اقتدا میکردند و نه علت نخواندن نافله را از زینت عابدان میپرسیدند و حکم ساده و مسلّم آن را نمیدانستند (۳)
📚منابع
(۱) بصائر الدرجات، صفار قمی، ص ۱۹۹
کشف القناع، شیخ اسد الله کاظمی تستری، ص ۶۷
(۲) المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج ۱، ص ۲۲۳
(۳) العروة الوثقی، سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۵۰۷
*در این مسئله بین شیعیان اختلافی نیست.
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
امام صادق (ع) میفرمایند: «بنیهاشم نیز در زمان امام سجاد (ع)، نه کیفیت نماز را درست بلد بودند و نه کیفیت حج را.» (۱)
نوشتهاند وقتی امام زینالعابدین (ع) در سفر با دوستدارانش همراه میشد، آنها نیز نمیدانستند خواندن نافلۀ نماز ظهر و عصر در سفر حرام است؛ لذا به نافله میایستادند و حضرت هم صبر میکرد و منتظرشان میشد (۲) یعنی نه به امام اقتدا میکردند و نه علت نخواندن نافله را از زینت عابدان میپرسیدند و حکم ساده و مسلّم آن را نمیدانستند (۳)
📚منابع
(۱) بصائر الدرجات، صفار قمی، ص ۱۹۹
کشف القناع، شیخ اسد الله کاظمی تستری، ص ۶۷
(۲) المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، ج ۱، ص ۲۲۳
(۳) العروة الوثقی، سید محمدکاظم طباطبائی یزدی، ج ۳، ص ۵۰۷
*در این مسئله بین شیعیان اختلافی نیست.
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
🏴علت خرید برده توسط امام سجاد علیه السلام
حضرت سجاد (ع) از طرفی، برای آنکه بهتر بتواند پیام خود را به اقصی نقاط بلاد اسلامی و بدون درگیری با حکومت برساند و از طرف دیگر، برای آموزش ارتباط با سایر مسلمانان، حتی مسلمانانی که در طبقهای به ظاهر پست زندگی میکردند، به خرید گستردۀ بَرده و کنیز اقدام میکرد. پس از مدت کوتاهی آموزش عملی دین مداری، هر سال در اعیاد و مناسبتها، آنها را آزاد میفرمود. ایشان در بازار برده فروشها، بدون توجه به چهره و کارایی آنان، برده خرید میفرمود.
📚منبع
بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۴۶، ص ۱۰۳
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
حضرت سجاد (ع) از طرفی، برای آنکه بهتر بتواند پیام خود را به اقصی نقاط بلاد اسلامی و بدون درگیری با حکومت برساند و از طرف دیگر، برای آموزش ارتباط با سایر مسلمانان، حتی مسلمانانی که در طبقهای به ظاهر پست زندگی میکردند، به خرید گستردۀ بَرده و کنیز اقدام میکرد. پس از مدت کوتاهی آموزش عملی دین مداری، هر سال در اعیاد و مناسبتها، آنها را آزاد میفرمود. ایشان در بازار برده فروشها، بدون توجه به چهره و کارایی آنان، برده خرید میفرمود.
📚منبع
بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۴۶، ص ۱۰۳
#شهادت_امام_سجاد_ع
#امام_سجاد_ع
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
آدرس سایت مقتل:
www.maghtal.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
*♨️ آسیبشناسی زیارت اربعین *
قسمت اول
▪️توضیحات دکتر حسین محمـدی فـام
پیرامون آداب سفر و زیارت در ایام اربعین
🎞 برنامه تلویزیونی مغناطیس
شبکه ۲ صداوسیما
#محرم_۱۴۰۳
#اربعین
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
قسمت اول
▪️توضیحات دکتر حسین محمـدی فـام
پیرامون آداب سفر و زیارت در ایام اربعین
🎞 برنامه تلویزیونی مغناطیس
شبکه ۲ صداوسیما
#محرم_۱۴۰۳
#اربعین
#مداحی_عالمانه
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
نوحه اول صفر:
(سبک دهه ۶۰ حاج آقا منصور ارضی)
شد اول ماه . صفر رسیده
از شام ویران . خبر رسیده
جان به لب گشته عمه سادات
تا رسیده دروازه ی ساعات
آه و واویلا . . . . . .
بی احترام و . بدون اکرام
مخدرات حسین در شام
سید سجاد دیده گریان است
دور محمل ها پر ز مردان است
آه و واویلا . . . . . .
محمدی فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
(سبک دهه ۶۰ حاج آقا منصور ارضی)
شد اول ماه . صفر رسیده
از شام ویران . خبر رسیده
جان به لب گشته عمه سادات
تا رسیده دروازه ی ساعات
آه و واویلا . . . . . .
بی احترام و . بدون اکرام
مخدرات حسین در شام
سید سجاد دیده گریان است
دور محمل ها پر ز مردان است
آه و واویلا . . . . . .
محمدی فام
لینک کانال در تلگرام:
www.tg-me.com/maddahialemane
لینک کانال در ایتا:
eitaa.com/maddahiaalemane
Telegram
📙مداحی عالمانه📙
Maddahialemane
ارتباط با مدیر کانال:
@mohammadifam
ارتباط با مدیر کانال:
@mohammadifam