ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
📝Explanation; 💭The room referred to in the play's title is a symbol of Rose's existence. The play opens with Rose commenting at length on the comfort she gets from the one-room bedsit flat, which she much prefers to the cold, dark outside world or the damp…
📚The Room
💭The Room is Harold Pinter's first play, written and first produced in 1957. Considered by critics the earliest example of Pinter's "comedy of menace", this play has strong similarities to Pinter's second play, The Birthday Party, including features considered hallmarks of Pinter's early work and of the so-called Pinteresque: dialogue that is comically familiar and yet disturbingly unfamiliar, simultaneously or alternatingly both mundane and frightening; subtle yet contradictory and ambiguous characterizations; a comic yet menacing mood characteristic of mid-twentieth-century English tragicomedy; a plot featuring reversals and surprises that can be both funny and emotionally moving; and an unconventional ending that leaves at least some questions unresolved.
💭Pinter has confirmed that his visit, in the summer of 1955, to the "broken-down room" of Quentin Crisp, located in Chelsea's Beaufort Street (now renovated and part of a "smart building"), inspired his writing The Room, "set in 'a snug, stuffy rather down-at-heel bedsit with a gas fire and cooking facilities'." The bedsit is located in an equally rundown rooming house which, like that of Pinter's next play, The Birthday Party, becomes the scene of a visitation by apparent strangers. Though the single-dwelling two-story house in the later play is in an unidentified "seaside town", and it is purportedly a bed and breakfast-type rooming house run by a childless middle-aged married couple, the building in which Rose and Bert Hudd inhabit their "room" is a multi-dwelling rooming house of more than two stories, and, while Rose accepts being addressed as "Mrs. Hudd", Bert Hudd and she may not actually be legally married to each other, which may be a factor leading to her defensiveness throughout the play.
#Englishliterature #Drama #HaroldPinter
💭The Room is Harold Pinter's first play, written and first produced in 1957. Considered by critics the earliest example of Pinter's "comedy of menace", this play has strong similarities to Pinter's second play, The Birthday Party, including features considered hallmarks of Pinter's early work and of the so-called Pinteresque: dialogue that is comically familiar and yet disturbingly unfamiliar, simultaneously or alternatingly both mundane and frightening; subtle yet contradictory and ambiguous characterizations; a comic yet menacing mood characteristic of mid-twentieth-century English tragicomedy; a plot featuring reversals and surprises that can be both funny and emotionally moving; and an unconventional ending that leaves at least some questions unresolved.
💭Pinter has confirmed that his visit, in the summer of 1955, to the "broken-down room" of Quentin Crisp, located in Chelsea's Beaufort Street (now renovated and part of a "smart building"), inspired his writing The Room, "set in 'a snug, stuffy rather down-at-heel bedsit with a gas fire and cooking facilities'." The bedsit is located in an equally rundown rooming house which, like that of Pinter's next play, The Birthday Party, becomes the scene of a visitation by apparent strangers. Though the single-dwelling two-story house in the later play is in an unidentified "seaside town", and it is purportedly a bed and breakfast-type rooming house run by a childless middle-aged married couple, the building in which Rose and Bert Hudd inhabit their "room" is a multi-dwelling rooming house of more than two stories, and, while Rose accepts being addressed as "Mrs. Hudd", Bert Hudd and she may not actually be legally married to each other, which may be a factor leading to her defensiveness throughout the play.
#Englishliterature #Drama #HaroldPinter
📚 اتاق (۱۹۵۷) نخستین نمایشنامه هارولد پینتر، نمایشنامهنویس انگلیسی، است که نشان از شروع به کار یک نمایشنامهنویس متبحر و صاحب سبک داشت. پینتر که پیش از این بیشتر در زمینه بازیگری فعال بود به درخواست یکی از دوستانش این نمایشنامه را نوشت و پس از جلب توجه آن تمام وقت و انرژی خود را معطوف به نوشتن نمود. اتاق نخستینبار در ژوئن ۱۹۶۰ در کلوپ نمایشی هامپستید اجرا شد.
#نمایشنامه #ادبیاتانگلیسی #Drama
#نمایشنامه #ادبیاتانگلیسی #Drama
🔸Harold Pinter CH CBE (10 October 1930 – 24 December 2008) was a British playwright, screenwriter, director and actor. A Nobel Prize winner, Pinter was one of the most influential modern British dramatists with a writing career that spanned more than 50 years. His best-known plays include The Birthday Party (1957), The Homecoming (1964), and Betrayal (1978), each of which he adapted for the screen. His screenplay adaptations of others' works include The Servant (1963), The Go-Between (1971), The French Lieutenant's Woman (1981), The Trial (1993), and Sleuth (2007). He also directed or acted in radio, stage, television, and film productions of his own and others' works.
#Englishliterature
#Englishliterature
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
🔸Harold Pinter CH CBE (10 October 1930 – 24 December 2008) was a British playwright, screenwriter, director and actor. A Nobel Prize winner, Pinter was one of the most influential modern British dramatists with a writing career that spanned more than 50 years.…
🔸هارولد پینتر (زادهٔ ۱۰ اکتبر ۱۹۳۰ در لندن - درگذشتهٔ ۲۵ دسامبر ۲۰۰۸) نویسنده، نمایشنامهنویس، بازیگر، کارگردان و فعال سیاسی انگلیسی بود. نخستین آثار او را در دستهٔ تئاتر پوچی قلمداد کردهاند. او نویسندهٔ آثاری برای رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما است. پینتر در سال ۲۰۰۵ میلادی برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.
▫️در سال ۱۹۵۰ اولین اشعارش را منتشر کرد و به خاطر اجراهای شکسپیر مشهور شد. از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۷ با تورهای تأتر سنتی سفر و نقشهای تاریخی و عمدتاً شکسپیر را بازی کرد. در این سالها با نام دیوید بارون (David Baron) بازی میکرد. هارولد پینتر در سال ۱۹۵۷ با نوشتن نمایشنامهٔ اتاق (The Room) که (دپارتمان هنرهای نمایشی دانشگاه بریستول چاپ شد، خود را به عنوان نویسنده تثبیت کرد. اولین نمایشنامهاش، جشن تولد ۱۹۵۷(Birthday Party)، در ۱۹۵۸ در تأتر لیریک لندن به روی صحنه رفت و به دلیل ابعاد افسانهایاش با شکست فاحشی مواجه شد و فقط یک هفته روی صحنه بود. اما بعدها بیشتر از دیگر نمایشنامههایش به روی صحنه رفت. از ابتدای دهه شصت پینتر به عنوان نمایشنامهنویس مشهور شد گرچه هنرپیشگی و کارگردانی تأتر را هم همزمان ادامه میداد. هارولد پینتر نمایندهٔ تأتر بریتانیا در نیمه دوم قرن بیستم است و احتمالاً بیش از هر نمایشنامهنویس زندهٔ دیگری موضوع گزارشهای آکادمیک میباشد. او را به عنوان مبتکر سبک نمایش جدیدی به نام کمدی آزارنده (The Comedy of Menace) میشناسند و نامش، پینترسک(Pintersque)، برای توصیف فضایی خاص به صورت صفت وارد زبان انگلیسی شدهاست. تأتر پینترسک در ابتدا روایتی از تأتر پوچی تلقی میشد اما صحیحتر آن است که به عنوان چیزی منحصربهفرد تلقی شود. همانThe Comedy of Menace که نوعی نمایش روانشناسی است که در آن فاصلههای مشخصی را بگومگوی شخصیتها پر میکنند که ممکن است تجسم ترسهای یکدیگر، احساس ناامنی یا تمایلات جنسی پنهان باشند یا نباشند. این کمدی ژانری است که در آن نویسنده، تسلط و اطاعت پنهان را در پیشپاافتادهترین گفتگوها نشان میدهد. مجموعه آثار پینتر ناهمگن است. تقریباً نمایشهایی که در اوائل کارش نوشته پینترسک است مثل (The Caretaker(1960), Birthday Party, The Homecoming (۱۹۶۵)) که بیش از همه به روی صحنه رفته و در برنامه درسی دپارتمانهای زبان گنجانده شدهاند. پینتر تأتر را به عوامل بنیادیاش بازگرداند: فضای بسته و گفتگوی غیرقابل پیشبینی که در آن آدمها اسیر دست یکدیگرند و از هم پاشیده شدن را بهانه میکنند. با حداقل طرح ، نمایشنامه از کشمکشی نیرومند و قایمموشکبازی بیانِ متقابل شکل میگیرد. هارولد پینتر میگوید به دنبال دورة اولیه رئالیسم روانشناسی، مرحله دوم را که تغزلیتر بود با نمایشنامههایی از قبیل چشمانداز و سکوت ۱۹۶۸ ادامه دادهاست و بالاخره به مرحله سیاسی رسیدهاست. با کارهایی چون یکی برای جاده ۱۹۸۴ ، زبان کوهستان ۱۹۸۸، نظم نوین جهانی. ولی این تقسیمبندی به صورت دورهای به نظر ساده کردن موضوع میرسد زیرا بعضی نوشتههای پرقدرتش را نادیده گرفتهاست. مثلاً ناکجاآباد ۱۹۷۴. از سال ۱۹۷۴ در کنار نویسندگی فعالیتهایی در زمینه حقوق بشر داشتهاست و اغلب مواضع جنجالی اتخاذ میکند.
▫️پینتر در سال ۲۰۰۲ به سرطان مبتلا شد؛ با این حال از تلاش نایستاد و در سال ۲۰۰۵ کاندیدای جایزهی نوبل ادبیات شد. رقیبان او نویسندهٔ ترک «اورهان پاموک» و شاعر سوری «آدونیس» بودند که به نظر از او جلوتر میآمدند زیرا در ۱۰سال اخیر ۹ جایزه ادبیات نوبل به اروپا تعلق گرفته بود و از طرفی اگر جایزه به ادیبی انگلیسی اهدا میشد دومین جایزه نوبل ادبیات برای انگلستان ظرف ۵ سال بود؛ بنابراین از آکادمی سوئد انتظار میرفت که به قارهٔ دیگری به خصوص آسیا توجه کند. پینتر با بردن جایزهٔ ادبیات نوبل باعث درگیری بحثهای گوناگونی شد که تصمیم آکادمی را از جهاتی انتخابی گریزناپذیر از عوامل سیاسی میدانستند زیرا اینطور گمان میرود که جایزهٔ نوبل اغلب به کسانی مثل «آلکساندر سولژنیتسین» از شوروی و «گونترگراس» نویسندهٔ صریحالهجه آلمانی تعلق میگیرد که در زمانی مشخص موضع سیاسی دلسوزانهای گرفته باشند. با این حال گرچه ممکن است عقاید سیاسی پینتر عاملی بهشمار آمده باشد، اما این جایزه از نظر هنری بسیار موجهاست و دستاوردهای نمایشی و ادبی پینتر، یک سروگردن بالاتر از سایر نویسندگان انگلیسی است. در هر حال، انتقاد صریح پینتر از سیاست خارجی آمریکا و مخالفتش با جنگ عراق، بدون شک او را از جنجالیترین برندگان جایزه افتخارآمیز نوبل ادبیات کردهاست.
#نمایشنامه #هارولدپینتر
▫️در سال ۱۹۵۰ اولین اشعارش را منتشر کرد و به خاطر اجراهای شکسپیر مشهور شد. از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۷ با تورهای تأتر سنتی سفر و نقشهای تاریخی و عمدتاً شکسپیر را بازی کرد. در این سالها با نام دیوید بارون (David Baron) بازی میکرد. هارولد پینتر در سال ۱۹۵۷ با نوشتن نمایشنامهٔ اتاق (The Room) که (دپارتمان هنرهای نمایشی دانشگاه بریستول چاپ شد، خود را به عنوان نویسنده تثبیت کرد. اولین نمایشنامهاش، جشن تولد ۱۹۵۷(Birthday Party)، در ۱۹۵۸ در تأتر لیریک لندن به روی صحنه رفت و به دلیل ابعاد افسانهایاش با شکست فاحشی مواجه شد و فقط یک هفته روی صحنه بود. اما بعدها بیشتر از دیگر نمایشنامههایش به روی صحنه رفت. از ابتدای دهه شصت پینتر به عنوان نمایشنامهنویس مشهور شد گرچه هنرپیشگی و کارگردانی تأتر را هم همزمان ادامه میداد. هارولد پینتر نمایندهٔ تأتر بریتانیا در نیمه دوم قرن بیستم است و احتمالاً بیش از هر نمایشنامهنویس زندهٔ دیگری موضوع گزارشهای آکادمیک میباشد. او را به عنوان مبتکر سبک نمایش جدیدی به نام کمدی آزارنده (The Comedy of Menace) میشناسند و نامش، پینترسک(Pintersque)، برای توصیف فضایی خاص به صورت صفت وارد زبان انگلیسی شدهاست. تأتر پینترسک در ابتدا روایتی از تأتر پوچی تلقی میشد اما صحیحتر آن است که به عنوان چیزی منحصربهفرد تلقی شود. همانThe Comedy of Menace که نوعی نمایش روانشناسی است که در آن فاصلههای مشخصی را بگومگوی شخصیتها پر میکنند که ممکن است تجسم ترسهای یکدیگر، احساس ناامنی یا تمایلات جنسی پنهان باشند یا نباشند. این کمدی ژانری است که در آن نویسنده، تسلط و اطاعت پنهان را در پیشپاافتادهترین گفتگوها نشان میدهد. مجموعه آثار پینتر ناهمگن است. تقریباً نمایشهایی که در اوائل کارش نوشته پینترسک است مثل (The Caretaker(1960), Birthday Party, The Homecoming (۱۹۶۵)) که بیش از همه به روی صحنه رفته و در برنامه درسی دپارتمانهای زبان گنجانده شدهاند. پینتر تأتر را به عوامل بنیادیاش بازگرداند: فضای بسته و گفتگوی غیرقابل پیشبینی که در آن آدمها اسیر دست یکدیگرند و از هم پاشیده شدن را بهانه میکنند. با حداقل طرح ، نمایشنامه از کشمکشی نیرومند و قایمموشکبازی بیانِ متقابل شکل میگیرد. هارولد پینتر میگوید به دنبال دورة اولیه رئالیسم روانشناسی، مرحله دوم را که تغزلیتر بود با نمایشنامههایی از قبیل چشمانداز و سکوت ۱۹۶۸ ادامه دادهاست و بالاخره به مرحله سیاسی رسیدهاست. با کارهایی چون یکی برای جاده ۱۹۸۴ ، زبان کوهستان ۱۹۸۸، نظم نوین جهانی. ولی این تقسیمبندی به صورت دورهای به نظر ساده کردن موضوع میرسد زیرا بعضی نوشتههای پرقدرتش را نادیده گرفتهاست. مثلاً ناکجاآباد ۱۹۷۴. از سال ۱۹۷۴ در کنار نویسندگی فعالیتهایی در زمینه حقوق بشر داشتهاست و اغلب مواضع جنجالی اتخاذ میکند.
▫️پینتر در سال ۲۰۰۲ به سرطان مبتلا شد؛ با این حال از تلاش نایستاد و در سال ۲۰۰۵ کاندیدای جایزهی نوبل ادبیات شد. رقیبان او نویسندهٔ ترک «اورهان پاموک» و شاعر سوری «آدونیس» بودند که به نظر از او جلوتر میآمدند زیرا در ۱۰سال اخیر ۹ جایزه ادبیات نوبل به اروپا تعلق گرفته بود و از طرفی اگر جایزه به ادیبی انگلیسی اهدا میشد دومین جایزه نوبل ادبیات برای انگلستان ظرف ۵ سال بود؛ بنابراین از آکادمی سوئد انتظار میرفت که به قارهٔ دیگری به خصوص آسیا توجه کند. پینتر با بردن جایزهٔ ادبیات نوبل باعث درگیری بحثهای گوناگونی شد که تصمیم آکادمی را از جهاتی انتخابی گریزناپذیر از عوامل سیاسی میدانستند زیرا اینطور گمان میرود که جایزهٔ نوبل اغلب به کسانی مثل «آلکساندر سولژنیتسین» از شوروی و «گونترگراس» نویسندهٔ صریحالهجه آلمانی تعلق میگیرد که در زمانی مشخص موضع سیاسی دلسوزانهای گرفته باشند. با این حال گرچه ممکن است عقاید سیاسی پینتر عاملی بهشمار آمده باشد، اما این جایزه از نظر هنری بسیار موجهاست و دستاوردهای نمایشی و ادبی پینتر، یک سروگردن بالاتر از سایر نویسندگان انگلیسی است. در هر حال، انتقاد صریح پینتر از سیاست خارجی آمریکا و مخالفتش با جنگ عراق، بدون شک او را از جنجالیترین برندگان جایزه افتخارآمیز نوبل ادبیات کردهاست.
#نمایشنامه #هارولدپینتر
𝑫𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝒕𝒉𝒆 𝒘𝒐𝒓𝒍𝒅 𝒂𝒕 𝒐𝒏𝒄𝒆
𝑾𝒆 𝒈𝒐𝒕 𝒐𝒖𝒕 𝑻𝒐 𝒃𝒆 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒑𝒍𝒂𝒄𝒆.
دو عالم را به یکبار از دلِ تنگ
برون کردیم، تا جایِ تو باشد...
💛✨
✍ سعدی
𝑾𝒆 𝒈𝒐𝒕 𝒐𝒖𝒕 𝑻𝒐 𝒃𝒆 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒑𝒍𝒂𝒄𝒆.
دو عالم را به یکبار از دلِ تنگ
برون کردیم، تا جایِ تو باشد...
💛✨
✍ سعدی
👑 ᶤᵈᶤᵒᵐѕ;
📕 What was your first clue! 😳
/وُت وِز یو فِست کلو/
▫️ندیده غیب گفتی!
📗Chin up! 😇
/چین آپ/
▫️نا امید نباش!
📘 Don't wig out! 😅
/دُنت ویگ اَوت!
▫️ هول نشو!
#idioms #englishliterature
📕 What was your first clue! 😳
/وُت وِز یو فِست کلو/
▫️ندیده غیب گفتی!
📗Chin up! 😇
/چین آپ/
▫️نا امید نباش!
📘 Don't wig out! 😅
/دُنت ویگ اَوت!
▫️ هول نشو!
#idioms #englishliterature
🎧 Dido
🎼 White Flag
🏳 I know you think that I shouldn't
still love you or tell you that.
But if I didn't say it
well I'd still have felt it,
where's the sense in that
I promise I'm not trying
to make your life harder
Or return to where we were
ميدونم فكر ميكنى ديگه نبايد دوستت داشته باشم يا بهت اينو بگم،
اما حتى اگه نگم بازم احساسش ميكنم
كجاى اين با عقل جور در مياد؟
قول ميدم دنبال سختتر كردن زندگيت
يا برگشتن سر نقطه ى اول نباشم،
🤍 But I will go down with this ship
and I won't put my hands up
and surrender
There will be no white flag
above my door,
I'm in love and always will be
ولى من با اين كشتى غرق ميشم (با اين عشق)
دستامم رو بالا نميگيرم و تسليم نميشم
بالاى در خونه ى من پرچم سفيد (تسليم)
نخواهى ديد
من عاشقم و هميشه عاشق ميمونم
🩶 I know I left too much mess and destruction to come back again
And I caused but nothing but trouble,
I understand if you can't
talk to me again
And if you live by the rules of "it's over" then I'm sure that that makes sense but
ميدونم زيادى خرابكارى كردم
و انقدر همه چيزو بهم ريختم كه نشه برگشت
به جز دردسر، هيچى ديگه با خودم نياوردم،
اگه نخواى ديگه باهام حرف بزنى دركت ميكنم
اگرم دارى با اين قانون زندگى ميكنى كه "همه چيز بين ما تموم شده "،
مطمئنم كار عاقلانه اى ميكنى، اما ...
🏳 And when we meet, which I'm sure we will
All that was there, will be there still
I'll let it pass, and hold my tongue
And you will think, that I've moved on....
و وقتى باز همديگه رو ديديم
كه مطمئنم ميبينيم
هر حسى بينمون بود، بازم خواهد بود
ميذارم اون لحظه بگذره و جلو زبونم رو ميگيرم
و تو فكر ميكنى، من ديگه فراموشت كردم و گذشتم ازت، ولى ....
#متن_موزيك
🎼 White Flag
🏳 I know you think that I shouldn't
still love you or tell you that.
But if I didn't say it
well I'd still have felt it,
where's the sense in that
I promise I'm not trying
to make your life harder
Or return to where we were
ميدونم فكر ميكنى ديگه نبايد دوستت داشته باشم يا بهت اينو بگم،
اما حتى اگه نگم بازم احساسش ميكنم
كجاى اين با عقل جور در مياد؟
قول ميدم دنبال سختتر كردن زندگيت
يا برگشتن سر نقطه ى اول نباشم،
🤍 But I will go down with this ship
and I won't put my hands up
and surrender
There will be no white flag
above my door,
I'm in love and always will be
ولى من با اين كشتى غرق ميشم (با اين عشق)
دستامم رو بالا نميگيرم و تسليم نميشم
بالاى در خونه ى من پرچم سفيد (تسليم)
نخواهى ديد
من عاشقم و هميشه عاشق ميمونم
🩶 I know I left too much mess and destruction to come back again
And I caused but nothing but trouble,
I understand if you can't
talk to me again
And if you live by the rules of "it's over" then I'm sure that that makes sense but
ميدونم زيادى خرابكارى كردم
و انقدر همه چيزو بهم ريختم كه نشه برگشت
به جز دردسر، هيچى ديگه با خودم نياوردم،
اگه نخواى ديگه باهام حرف بزنى دركت ميكنم
اگرم دارى با اين قانون زندگى ميكنى كه "همه چيز بين ما تموم شده "،
مطمئنم كار عاقلانه اى ميكنى، اما ...
🏳 And when we meet, which I'm sure we will
All that was there, will be there still
I'll let it pass, and hold my tongue
And you will think, that I've moved on....
و وقتى باز همديگه رو ديديم
كه مطمئنم ميبينيم
هر حسى بينمون بود، بازم خواهد بود
ميذارم اون لحظه بگذره و جلو زبونم رو ميگيرم
و تو فكر ميكنى، من ديگه فراموشت كردم و گذشتم ازت، ولى ....
#متن_موزيك
📚The Alchemist (Portuguese: O Alquimista) is a novel by Brazilian author Paulo Coelho which was first published in 1988. Originally written in Portuguese, it became a widely translated international bestseller. An allegorical novel, The Alchemist follows a young Andalusian shepherd in his journey to the pyramids of Egypt, after having a recurring dream of finding a treasure there.
#englishliterature
#englishliterature
📝 Plot;
💭 An Andalusian shepherd boy named Santiago dreams of a treasure while in a ruined church. He consults a Gypsy fortune-teller about the meaning of the recurring dream. The woman interprets it as a prophecy, telling the boy that he will discover a treasure at the Egyptian pyramids.
After Santiago sets out he meets an old king, Melchizedek, or the king of Salem, who tells him to sell his sheep so as to travel to Egypt and accomplish his "Personal Legend". Early on his arrival in Africa, a man who claims to be able to take Santiago to the pyramids instead robs him of the money he had made from his flock. Santiago then has to work for a crystal merchant to earn enough to get to the pyramids.
💭 Along the way, the boy meets an Englishman who has come in search of an alchemist and continues his travels with his new companion. When they reach an oasis, Santiago meets and falls in love with an Arabian girl named Fatima, to whom he proposes marriage. She promises to marry him only after he completes his journey. Frustrated at first, he later learns that true love will not stop nor must one sacrifice one's destiny to it, since to do so robs it of truth.
💭 The boy then encounters a wise alchemist, who teaches him to realize his true self. Together, they risk a journey through the territory of warring tribes, where Santiago is forced to demonstrate his oneness with the "Soul of the World" by turning himself into a dust storm before he is allowed to proceed.
💭 When he reaches the pyramids and begins digging, he is robbed by thieves, who ask him what he is digging for; he replies that a dream has led him to buried treasure. The thieves scoff, and the leader remarks about a dream he once had about treasure under a tree at a ruined church. Santiago realizes the treasure he sought was where he had his original dream all along.
#summary #story #englishliterature
💭 An Andalusian shepherd boy named Santiago dreams of a treasure while in a ruined church. He consults a Gypsy fortune-teller about the meaning of the recurring dream. The woman interprets it as a prophecy, telling the boy that he will discover a treasure at the Egyptian pyramids.
After Santiago sets out he meets an old king, Melchizedek, or the king of Salem, who tells him to sell his sheep so as to travel to Egypt and accomplish his "Personal Legend". Early on his arrival in Africa, a man who claims to be able to take Santiago to the pyramids instead robs him of the money he had made from his flock. Santiago then has to work for a crystal merchant to earn enough to get to the pyramids.
💭 Along the way, the boy meets an Englishman who has come in search of an alchemist and continues his travels with his new companion. When they reach an oasis, Santiago meets and falls in love with an Arabian girl named Fatima, to whom he proposes marriage. She promises to marry him only after he completes his journey. Frustrated at first, he later learns that true love will not stop nor must one sacrifice one's destiny to it, since to do so robs it of truth.
💭 The boy then encounters a wise alchemist, who teaches him to realize his true self. Together, they risk a journey through the territory of warring tribes, where Santiago is forced to demonstrate his oneness with the "Soul of the World" by turning himself into a dust storm before he is allowed to proceed.
💭 When he reaches the pyramids and begins digging, he is robbed by thieves, who ask him what he is digging for; he replies that a dream has led him to buried treasure. The thieves scoff, and the leader remarks about a dream he once had about treasure under a tree at a ruined church. Santiago realizes the treasure he sought was where he had his original dream all along.
#summary #story #englishliterature
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
📚 کیمیاگر از رمانهای بسیار پرفروش دنیا، اثر پائولو کوئیلو نویسنده معاصر برزیلی است. این کتاب به بیش از ۵۲ زبان ترجمه شده و در بیش از ۱۵۰ کشور دنیا به فروش رفته است.
📝 بررسی؛
▫️کتاب کیمیاگر از آثار معروف و پرفروش نویسندهی برزیلی، پائولو کوئیلو، داستانیست جذاب از روح بیقراری که در جستوجوی سلوک و رسیدن است.
▫️کیمیاگر با سبکی مشابه به داستانهای شرقی روایتگر قصۀ پسر جوانی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را رها و به شمال آفریقا میرود تا در نزدیکی اهرام مصر گنجی مدفون شده را پیدا کند. او در مسیرش، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه میداند و یک کیمیاگر آشنا شده و نیز عاشق فاطمه، دختر صحرا میشود. همهی آنها هدایتگر سانتیاگو در مسیر جست و جویش هستند. پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در این اثر از جملات قصار و پرمعنایی استفاده کرده که به سهم خود داستان را بسیار زیبا و دلنشین کرده است.
▫️نویسنده در این رمان به مخاطبان خود این مفهوم را میرساند که اگر در زندگی هدفی پراهمیت دارند، هیچوقت آن را غیرقابل دسترس ندانند و برای آن تلاش کنند چرا که هر چه بیشتر ادامه دهند بیشتر شایسته نتیجهای والا خواهند بود. سانتیاگو در طول سفر خود احساساتی از قبیل اشتیاق، ترس، تنهایی، عشق و حتی شکست را تجربه میکند اما همچنان مصمم به راه خود ادامه میدهد.
▫️کوئیلو در این کتاب با اتکا به نقد از زندگی روزمره، همهچیز را با تخیل شروع میکند اما در آخر آنچه برای خواننده روشن است تحقق رویا و آرزویی است که محال پنداشته شده بود. سانتیاگو نمادی از تمامی انسانهایی است که میخواهند برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند، هرچند دیگران آن را حتی با قوه تخیل خود محال بدانند.
▫️کیمیاگر که در بیش از 150 کشور دنیا انتشار و به بیش از 52 زبان ترجمه شده است، ایده اصلیاش از یکی از داستانهای هزار و یک شب و داستانی کوتاه به نام دو رویابین از خورخه لوئیس بورخس، گرفته شده است.
▫️تا قبل از این اثر، پائولو کوئیلو دوران کاری پر فراز و نشیبی را از سر میگذراند، ولی با عزمی جزم نویسندگی را به عنوان یک شغل تمام وقت ادامه داد. از دیگر کتابهای او که در ایران به چاپ رسیده است، میتوان به خاطرات یک مغ، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، کوه پنجم، یازده دقیقه، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، شیطان و دوشیزه پریم، زهیر، ساحره پورتبلو، والکیریها، چون رود جاری باش اشاره کرد.
#ادبیاتانگلیسی #ادبیات
▫️کتاب کیمیاگر از آثار معروف و پرفروش نویسندهی برزیلی، پائولو کوئیلو، داستانیست جذاب از روح بیقراری که در جستوجوی سلوک و رسیدن است.
▫️کیمیاگر با سبکی مشابه به داستانهای شرقی روایتگر قصۀ پسر جوانی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را رها و به شمال آفریقا میرود تا در نزدیکی اهرام مصر گنجی مدفون شده را پیدا کند. او در مسیرش، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه میداند و یک کیمیاگر آشنا شده و نیز عاشق فاطمه، دختر صحرا میشود. همهی آنها هدایتگر سانتیاگو در مسیر جست و جویش هستند. پائولو کوئیلو (Paulo Coelho) در این اثر از جملات قصار و پرمعنایی استفاده کرده که به سهم خود داستان را بسیار زیبا و دلنشین کرده است.
▫️نویسنده در این رمان به مخاطبان خود این مفهوم را میرساند که اگر در زندگی هدفی پراهمیت دارند، هیچوقت آن را غیرقابل دسترس ندانند و برای آن تلاش کنند چرا که هر چه بیشتر ادامه دهند بیشتر شایسته نتیجهای والا خواهند بود. سانتیاگو در طول سفر خود احساساتی از قبیل اشتیاق، ترس، تنهایی، عشق و حتی شکست را تجربه میکند اما همچنان مصمم به راه خود ادامه میدهد.
▫️کوئیلو در این کتاب با اتکا به نقد از زندگی روزمره، همهچیز را با تخیل شروع میکند اما در آخر آنچه برای خواننده روشن است تحقق رویا و آرزویی است که محال پنداشته شده بود. سانتیاگو نمادی از تمامی انسانهایی است که میخواهند برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند، هرچند دیگران آن را حتی با قوه تخیل خود محال بدانند.
▫️کیمیاگر که در بیش از 150 کشور دنیا انتشار و به بیش از 52 زبان ترجمه شده است، ایده اصلیاش از یکی از داستانهای هزار و یک شب و داستانی کوتاه به نام دو رویابین از خورخه لوئیس بورخس، گرفته شده است.
▫️تا قبل از این اثر، پائولو کوئیلو دوران کاری پر فراز و نشیبی را از سر میگذراند، ولی با عزمی جزم نویسندگی را به عنوان یک شغل تمام وقت ادامه داد. از دیگر کتابهای او که در ایران به چاپ رسیده است، میتوان به خاطرات یک مغ، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، کوه پنجم، یازده دقیقه، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، شیطان و دوشیزه پریم، زهیر، ساحره پورتبلو، والکیریها، چون رود جاری باش اشاره کرد.
#ادبیاتانگلیسی #ادبیات