📚 موج ها
💭 موجها یا خیزابها از رمانهای پیچیدهٔ ویرجینیا وولف است که در سال ۱۹۳۱ انتشار یافت. موجها که با تکنیک تکگویی درونی نوشته شده وولف را در اوج تجربهگرایی خود نشان میدهد. خود وولف اثر را یک شعر-نمایش و نه یک رمان خواند. موجها توسط مهدی غبرایی به فارسی برگردانده شده است.
💭 موجها را شش راوی نقل میکنند؛ برنارد، سوزان، نویل، جینی، لوئیس و روا روایتشان را از خردسالی و کودکی آغاز کرده و تا بزرگسالی و سالهای واپسین عمرشان بر دوش میکشند. ویرجینیا وولف در این رمان به ژرفایی دور از دسترس فرو میرود و بر چیزی غلبه میکند که او مشکل اساسی نوشتههای زنان میداند؛ موجها بیانِ تن و تمنا میشود. در این کتاب است که گویا وولف غرق رؤیا میشود و میگذارد خیالش - بیقید و بند - به دنیایی در اعماق هستیِ ناآگاه ما سرک بکشد. تخیلش سرریز میکند. در پی برکهها، ژرفناها، تاریکناها میرود؛ آنجا که درشتترین ماهیان میآرامند. وولف برای رسیدن به چنین عمقی از رؤیا باید از هرگونه سرکوب و محدودیتی بگذرد؛ او رئالیسم اجتماعی را رها میکند و ریتم و زبانی را به کار میگیرد که «قراردادی بودن افراطی جنس دیگر کمتر سد راه آن شود.» شش راوی رمان، سه مرد و سه زن، نزدیکترین تجربههای حسی را با یکدیگر دارند و غالباً دربارهی جنسیت با هم یگانهاند. هرچند شش راویِ موجها با گذر زمان از لحاظ اجتماعی از هم جدا میشوند امّا چنان پیوندی با یکدیگر دارند که مرزبندیهای تثبیتشده میان تجربهی فردی و جمعی را به چالش میکشند.
#Englishliterature #رمان #ویرجینیاوولف
💭 موجها یا خیزابها از رمانهای پیچیدهٔ ویرجینیا وولف است که در سال ۱۹۳۱ انتشار یافت. موجها که با تکنیک تکگویی درونی نوشته شده وولف را در اوج تجربهگرایی خود نشان میدهد. خود وولف اثر را یک شعر-نمایش و نه یک رمان خواند. موجها توسط مهدی غبرایی به فارسی برگردانده شده است.
💭 موجها را شش راوی نقل میکنند؛ برنارد، سوزان، نویل، جینی، لوئیس و روا روایتشان را از خردسالی و کودکی آغاز کرده و تا بزرگسالی و سالهای واپسین عمرشان بر دوش میکشند. ویرجینیا وولف در این رمان به ژرفایی دور از دسترس فرو میرود و بر چیزی غلبه میکند که او مشکل اساسی نوشتههای زنان میداند؛ موجها بیانِ تن و تمنا میشود. در این کتاب است که گویا وولف غرق رؤیا میشود و میگذارد خیالش - بیقید و بند - به دنیایی در اعماق هستیِ ناآگاه ما سرک بکشد. تخیلش سرریز میکند. در پی برکهها، ژرفناها، تاریکناها میرود؛ آنجا که درشتترین ماهیان میآرامند. وولف برای رسیدن به چنین عمقی از رؤیا باید از هرگونه سرکوب و محدودیتی بگذرد؛ او رئالیسم اجتماعی را رها میکند و ریتم و زبانی را به کار میگیرد که «قراردادی بودن افراطی جنس دیگر کمتر سد راه آن شود.» شش راوی رمان، سه مرد و سه زن، نزدیکترین تجربههای حسی را با یکدیگر دارند و غالباً دربارهی جنسیت با هم یگانهاند. هرچند شش راویِ موجها با گذر زمان از لحاظ اجتماعی از هم جدا میشوند امّا چنان پیوندی با یکدیگر دارند که مرزبندیهای تثبیتشده میان تجربهی فردی و جمعی را به چالش میکشند.
#Englishliterature #رمان #ویرجینیاوولف
🔸Virginia Woolf
▫️Adeline Virginia Woolf (25 January 1882 – 28 March 1941) was a British writer, considered one of the most important modernist 20th-century authors and a pioneer in the use of stream of consciousness as a narrative device.
#رمان #ویرجینیاوولف
#Novel #VirginiaWoolf
▫️Adeline Virginia Woolf (25 January 1882 – 28 March 1941) was a British writer, considered one of the most important modernist 20th-century authors and a pioneer in the use of stream of consciousness as a narrative device.
#رمان #ویرجینیاوولف
#Novel #VirginiaWoolf
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
🔸Virginia Woolf ▫️Adeline Virginia Woolf (25 January 1882 – 28 March 1941) was a British writer, considered one of the most important modernist 20th-century authors and a pioneer in the use of stream of consciousness as a narrative device. #رمان #ویرجینیاوولف…
🔸ویرجینیا وولف
▫️آدلاین ویرجینیا وولف (۲۵ ژانویه ۱۸۸۲ - ۲۸ مارس ۱۹۴۱)، بانوی رماننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجستهای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را به رشته تحریر درآورده است.
▫️ویرجینا وولف در سالهای بین دو جنگ جهانی از چهرههای سرشناس محافل ادبی لندن و از مهرههای اصلی انجمن روشنفکری بلومزبری بود. او در طول زندگی بارها دچار بیماری روانی دورهای شد و در نهایت در سال ۱۹۴۱ به زندگی خود پایان بخشید.
▫️ویرجینیا وولف در گذار از عصر «زنان فرشته گون خانه دار» به دوران «بیداری زنان» زندگی می کرد: گذر از پایان دوره ی ویکتوریایی به عصر مدرن. او نویسنده ای بود که کلمات را به منظور بیان هیجان، درد، زیبایی و وحشت از عصر مدرن به کار می گرفت.
▫️ویرجینیا در سال 1882 به دنیا آمد. او زنی توانا و پرشهامت بود که چون قایقرانی بی ادعا، آثارش را بر امواج پر تلاطم ادبیات قرن نوزدهم سوار کرد. وولف، به درستی جایگاه خود را به عنوان نویسنده ای مدرنیست دریافته بود.
#رمان #ویرجینیاوولف
#Novel #VirginiaWoolf
▫️آدلاین ویرجینیا وولف (۲۵ ژانویه ۱۸۸۲ - ۲۸ مارس ۱۹۴۱)، بانوی رماننویس، مقالهنویس، ناشر، منتقد و فمینیست انگلیسی بود که آثار برجستهای چون خانم دالووی (۱۹۲۵)، به سوی فانوس دریایی (۱۹۲۷) و اتاقی از آن خود (۱۹۲۹) را به رشته تحریر درآورده است.
▫️ویرجینا وولف در سالهای بین دو جنگ جهانی از چهرههای سرشناس محافل ادبی لندن و از مهرههای اصلی انجمن روشنفکری بلومزبری بود. او در طول زندگی بارها دچار بیماری روانی دورهای شد و در نهایت در سال ۱۹۴۱ به زندگی خود پایان بخشید.
▫️ویرجینیا وولف در گذار از عصر «زنان فرشته گون خانه دار» به دوران «بیداری زنان» زندگی می کرد: گذر از پایان دوره ی ویکتوریایی به عصر مدرن. او نویسنده ای بود که کلمات را به منظور بیان هیجان، درد، زیبایی و وحشت از عصر مدرن به کار می گرفت.
▫️ویرجینیا در سال 1882 به دنیا آمد. او زنی توانا و پرشهامت بود که چون قایقرانی بی ادعا، آثارش را بر امواج پر تلاطم ادبیات قرن نوزدهم سوار کرد. وولف، به درستی جایگاه خود را به عنوان نویسنده ای مدرنیست دریافته بود.
#رمان #ویرجینیاوولف
#Novel #VirginiaWoolf
𝐈 𝐡𝐚𝐯𝐞 𝐟𝐚𝐥𝐥𝐞𝐧 𝐢𝐧 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐲𝐨𝐮
𝐈 𝐝𝐨 𝐧𝐨𝐭 𝐤𝐧𝐨𝐰 𝐰𝐡𝐞𝐫𝐞 𝐭𝐨 𝐠𝐨
من بیدل و دلداده در راه تو افتاده
والله که نمیدانم جای دگر افتادن!
💛✨
✍ مولانا
𝐈 𝐝𝐨 𝐧𝐨𝐭 𝐤𝐧𝐨𝐰 𝐰𝐡𝐞𝐫𝐞 𝐭𝐨 𝐠𝐨
من بیدل و دلداده در راه تو افتاده
والله که نمیدانم جای دگر افتادن!
💛✨
✍ مولانا
📚The Cherry Orchard the last play by Russian playwright Anton Chekhov. Written in 1903, it was first published by Znaniye (Book Two, 1904), and came out as a separate edition later that year in Saint Petersburg, via A.F. Marks Publishers. It opened at the Moscow Art Theatre on 17 January 1904 in a production directed by Konstantin Stanislavski. Chekhov described the play as a comedy, with some elements of farce, though Stanislavski treated it as a tragedy.
#englishliterature
#englishliterature
📝 Explanation;
💭The play revolves around an aristocratic Russian landowner who returns to her family estate (which includes a large and well-known cherry orchard) just before it is auctioned to pay the mortgage. Unresponsive to offers to save the estate, she allows its sale to the son of a former serf; the family leaves to the sound of the cherry orchard being cut down. The story presents themes of cultural futility – both the futile attempts of the aristocracy to maintain its status and of the bourgeoisie to find meaning in its new-found materialism.[citation needed] It dramatizes the socioeconomic forces in Russia at the turn of the 20th century, including the rise of the middle class after the abolition of serfdom in the mid-19th century and the decline of the power of the aristocracy.
Widely regarded as a classic of 20th-century theatre, [citation needed] the play has been translated and adapted into many languages and produced around the world. Major theatre directors have staged it, including Charles Laughton, Peter Brook, Andrei Șerban, Jean-Louis Barrault, Tyrone Guthrie, Katie Mitchell, Robert Falls, and Giorgio Strehler. It has influenced many other playwrights, including Eugene O'Neill, George Bernard Shaw, David Mamet, and Arthur Miller.
#Novel #play #englishliterature
💭The play revolves around an aristocratic Russian landowner who returns to her family estate (which includes a large and well-known cherry orchard) just before it is auctioned to pay the mortgage. Unresponsive to offers to save the estate, she allows its sale to the son of a former serf; the family leaves to the sound of the cherry orchard being cut down. The story presents themes of cultural futility – both the futile attempts of the aristocracy to maintain its status and of the bourgeoisie to find meaning in its new-found materialism.[citation needed] It dramatizes the socioeconomic forces in Russia at the turn of the 20th century, including the rise of the middle class after the abolition of serfdom in the mid-19th century and the decline of the power of the aristocracy.
Widely regarded as a classic of 20th-century theatre, [citation needed] the play has been translated and adapted into many languages and produced around the world. Major theatre directors have staged it, including Charles Laughton, Peter Brook, Andrei Șerban, Jean-Louis Barrault, Tyrone Guthrie, Katie Mitchell, Robert Falls, and Giorgio Strehler. It has influenced many other playwrights, including Eugene O'Neill, George Bernard Shaw, David Mamet, and Arthur Miller.
#Novel #play #englishliterature
📚 باغ آلبالو
▫️نمایشنامهٔ روسی، آخرین اثر آنتون چخوف است که در سال ۱۹۰۳ نوشته شده و در سال ۱۹۰۴ برای اولین بار در تئاتر هنری مسکو به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی به روی صحنه رفتهاست. چخوف این نمایشنامه را یک اثر کمدی میداند که عناصر فارس (Farce یا خرسکبازی) در آن وجود دارد، درحالیکه استانیسلاوسکی این نمایش را بهعنوان یک اثر تراژدی کارگردانی میکند.
#ادبیاتانگلیسی
▫️نمایشنامهٔ روسی، آخرین اثر آنتون چخوف است که در سال ۱۹۰۳ نوشته شده و در سال ۱۹۰۴ برای اولین بار در تئاتر هنری مسکو به کارگردانی کنستانتین استانیسلاوسکی به روی صحنه رفتهاست. چخوف این نمایشنامه را یک اثر کمدی میداند که عناصر فارس (Farce یا خرسکبازی) در آن وجود دارد، درحالیکه استانیسلاوسکی این نمایش را بهعنوان یک اثر تراژدی کارگردانی میکند.
#ادبیاتانگلیسی
📝 بررسی
▫️نزدیکهای طلوع است. هوا سرد و یخزده است؛ اما با این حال درختان آلبالو شکوفه زدهاند و خودنمایی میکنند. لوپاخین و دونیاشا منتظر آمدن مادام رانوسکی هستند. لوپاخین دوست خانوادگی مادام رانوسکی است و دونیاشا ندیمهی خانگی باغ آلبالو است. ۵ سال است که مادام رانوسکی به پاریس رفته و حالا بالاخره به خانهی مادریاش برمیگردد. جایی که تمام درختان و اتاقهایش را خاطرات شیرین کودکیاش تسخیر کرده است. بالاخره مادام رانوسکی به همراه دخترش، آنیا و دخترخواندهاش، واریا میرسند. رانوسکی از دیدن دوبارهی خانه بهشدت هیجانزده میشود و مشغول گفتگو میشود؛ اما گفتگوی آنیا و واریا نگرانکننده است. آنیا چند ماهی به پاریس رفته بود و وضع زندگی فلاکتبار مادرش را دیده بود؛ مادرش بیحساب و کتاب پول خرج میکند و با اینکه میداند خانوادهاش در شرف ورشکستگی است؛ اما بازهم کار خاصی انجام نمیدهد. بانک قرار است باغ آلبالو را برای پرداخت بدهیهای خانواده به حراج بگذارد. با این حال باز هم رانوسکی هیچ کاری انجام نمیدهد و حتی به توصیههای معقول لوپاخین اعتنا نمیکند.
▫️نمایشنامه باغ آلبالو آخرین اثر آنتون چخوف پیش از مرگ زودهنگامش است. این نمایشنامه در سال 1903 نوشته شد و برای اولین بار در سال 1904 در تئاتر هنری مسکو اجرا شد؛ کمی بعد در ماه ژوئیه چخوف در سن ۴۴ سالگی از دنیا رفت. باغ آلبالو هیچ نقطهی عطف یا هیجان شدیدی ندارد؛ همهچیز با ریتم زندگی عادی سپری میشود. داستان نمایشنامه هم کمدی و هم تراژدی است. هیچکدام از کاراکترها بر دیگری برتری خاصی ندارد و حضور همهی آنها برای نمایشنامه الزامی است. لحظهها به صورتی گذرا ثبت میشوند؛ بهگونهای که یادآور شکل اصلی زندگی باشند. کاراکترها مدام در «آن»های گذرای زندگیشان غرق میشوند. «اینها همه ملهم از امپرسیونیسم است که مهد آن فرانسه بوده و چخوف نمایندهی اصلی این جریان در روسیه است.»
▫️«کشمکش با حافظه و خاطرات» یکی از مضامین اصلی باغ آلبالو است. خاطرات به دو طریق عمل میکنند: یکی بهعنوان منبع هویت فردی و دیگری بهعنوان مانعی برای دستیابی به خوشحالی. تمام کاراکترها برای یادآوری خاطرات خود کشمکش دارند؛ اما تفاوتشان در علت انجام این عمل است. مادام رانوسکی برای فرار از زمان حال در گذشتهها غوطهور میشود. با اینکه گذشتهها هم برایش بهصورت کامل خوشایند نیستند. خود باغ خاطرهی غرقشدن پسرش را برایش زنده میکند. برای لوپاخین خاطرات بهگونهای سرکوبگر عمل میکنند. گذشته برای او ابداً خوشایند نیست؛ دهقانزادهای که تمام اجدادش در این باغ نوکر و کلفت بودهاند. برای همین شخصیت امروزش مدام در حال تقلا برای پوشاندن گذشتهاش است؛ لباسهای شیک و گرانقیمت میپوشد و سعی میکند از شکسپیر نقلقول کند. چخوف از زبان تروفیموف این غوطهوری در خاطرات را به چالش میکشد:
▫️«ما عقب ماندهایم. ما حداقل دویست سال عقب افتادهایم. ما هنوز چیزی به دست نیاوردهایم. موقعیت معینی در برابر گذشته نداریم. کاری غیر از نظریهبافی و شکایت از درد غربت و عرقخوری نمیکنیم. واضح است که اگر بخواهیم زندگی در حال را شروع کنیم، باید قبل از هر چیز گذشته را جبران کنیم و آن را ببوسیم و کنار بگذاریم. جبران گذشته فقط با رنج امکان دارد. با رنج و زحمت مدام و وحشتناک میسر است.»
#ادبیاتانگلیسی #نمایشنامه
▫️نزدیکهای طلوع است. هوا سرد و یخزده است؛ اما با این حال درختان آلبالو شکوفه زدهاند و خودنمایی میکنند. لوپاخین و دونیاشا منتظر آمدن مادام رانوسکی هستند. لوپاخین دوست خانوادگی مادام رانوسکی است و دونیاشا ندیمهی خانگی باغ آلبالو است. ۵ سال است که مادام رانوسکی به پاریس رفته و حالا بالاخره به خانهی مادریاش برمیگردد. جایی که تمام درختان و اتاقهایش را خاطرات شیرین کودکیاش تسخیر کرده است. بالاخره مادام رانوسکی به همراه دخترش، آنیا و دخترخواندهاش، واریا میرسند. رانوسکی از دیدن دوبارهی خانه بهشدت هیجانزده میشود و مشغول گفتگو میشود؛ اما گفتگوی آنیا و واریا نگرانکننده است. آنیا چند ماهی به پاریس رفته بود و وضع زندگی فلاکتبار مادرش را دیده بود؛ مادرش بیحساب و کتاب پول خرج میکند و با اینکه میداند خانوادهاش در شرف ورشکستگی است؛ اما بازهم کار خاصی انجام نمیدهد. بانک قرار است باغ آلبالو را برای پرداخت بدهیهای خانواده به حراج بگذارد. با این حال باز هم رانوسکی هیچ کاری انجام نمیدهد و حتی به توصیههای معقول لوپاخین اعتنا نمیکند.
▫️نمایشنامه باغ آلبالو آخرین اثر آنتون چخوف پیش از مرگ زودهنگامش است. این نمایشنامه در سال 1903 نوشته شد و برای اولین بار در سال 1904 در تئاتر هنری مسکو اجرا شد؛ کمی بعد در ماه ژوئیه چخوف در سن ۴۴ سالگی از دنیا رفت. باغ آلبالو هیچ نقطهی عطف یا هیجان شدیدی ندارد؛ همهچیز با ریتم زندگی عادی سپری میشود. داستان نمایشنامه هم کمدی و هم تراژدی است. هیچکدام از کاراکترها بر دیگری برتری خاصی ندارد و حضور همهی آنها برای نمایشنامه الزامی است. لحظهها به صورتی گذرا ثبت میشوند؛ بهگونهای که یادآور شکل اصلی زندگی باشند. کاراکترها مدام در «آن»های گذرای زندگیشان غرق میشوند. «اینها همه ملهم از امپرسیونیسم است که مهد آن فرانسه بوده و چخوف نمایندهی اصلی این جریان در روسیه است.»
▫️«کشمکش با حافظه و خاطرات» یکی از مضامین اصلی باغ آلبالو است. خاطرات به دو طریق عمل میکنند: یکی بهعنوان منبع هویت فردی و دیگری بهعنوان مانعی برای دستیابی به خوشحالی. تمام کاراکترها برای یادآوری خاطرات خود کشمکش دارند؛ اما تفاوتشان در علت انجام این عمل است. مادام رانوسکی برای فرار از زمان حال در گذشتهها غوطهور میشود. با اینکه گذشتهها هم برایش بهصورت کامل خوشایند نیستند. خود باغ خاطرهی غرقشدن پسرش را برایش زنده میکند. برای لوپاخین خاطرات بهگونهای سرکوبگر عمل میکنند. گذشته برای او ابداً خوشایند نیست؛ دهقانزادهای که تمام اجدادش در این باغ نوکر و کلفت بودهاند. برای همین شخصیت امروزش مدام در حال تقلا برای پوشاندن گذشتهاش است؛ لباسهای شیک و گرانقیمت میپوشد و سعی میکند از شکسپیر نقلقول کند. چخوف از زبان تروفیموف این غوطهوری در خاطرات را به چالش میکشد:
▫️«ما عقب ماندهایم. ما حداقل دویست سال عقب افتادهایم. ما هنوز چیزی به دست نیاوردهایم. موقعیت معینی در برابر گذشته نداریم. کاری غیر از نظریهبافی و شکایت از درد غربت و عرقخوری نمیکنیم. واضح است که اگر بخواهیم زندگی در حال را شروع کنیم، باید قبل از هر چیز گذشته را جبران کنیم و آن را ببوسیم و کنار بگذاریم. جبران گذشته فقط با رنج امکان دارد. با رنج و زحمت مدام و وحشتناک میسر است.»
#ادبیاتانگلیسی #نمایشنامه
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
📝 بررسی ▫️نزدیکهای طلوع است. هوا سرد و یخزده است؛ اما با این حال درختان آلبالو شکوفه زدهاند و خودنمایی میکنند. لوپاخین و دونیاشا منتظر آمدن مادام رانوسکی هستند. لوپاخین دوست خانوادگی مادام رانوسکی است و دونیاشا ندیمهی خانگی باغ آلبالو است. ۵ سال است…
💭 باغ آلبالو نیز مانند اکثر آثار چخوف لایهلایه است. در لایهی ظاهری، اثر در چشم ما به عنوان اثری واقعگرا دیده میشود که میخواهد بخش یا بریدهای از یک زندگی را به ما نشان دهد؛ اما در لایههای زیرین آن نمادهایی دیده میشود که باغ آلبالو را بیشتر به نمادگرایی نزدیک میکند تا واقعگرایی. خود «باغ آلبالو» کارکردی نمادین دارد. بر اساس توصیف کاراکترها مساحت باغ آلبالو حدوداً ۲۵۰۰ هکتار است و این مساحت بهقدری است که در حوالی آن هیچ باغ آلبالویی به این عظمت دیده نمیشود. این باغ عظیم قطعاً محصول زیادی دارد؛ اینکه با این همه محصول و با این همه فروش باز هم کفاف زندگی مادام رانوسکی و ولخرجیهایش را نمیدهد، خود نمادی برای نشان دادن شدت ولخرجی او است. باغ برای خاطرات کاراکترها نیز کارکردی نمادین دارد.
💭 هرکس بنا به تصورات شخصی خود باغ را به یک شکل میبیند. برای رانوسکی باغ یادآور خاطرات خانوادهاش است؛ به قدری که در جایی به اشتباه مادر فوتکردهاش را در باغ میبیند و بعد متوجه میشود که صرفاً یک درختِ پر از شکوفه را با مادرش اشتباه گرفته است.
💭از طرف دیگر، باغ آلبالو وضعیت زندگی آن زمان روسیه را روایت میکند. تروفیموف از شکاف طبقاتی میگوید؛ از اینکه بیشتر روشنفکران روسی «عقب هیچ و پوچ» میگردند و صرفاً حرفهای گنده میزنند؛ در حالیکه وضع بیشتر مردم بد است و زندگی درستی ندارند. پس از توصیف تیرگی موجود، تروفیموف از خوشبینیاش به آینده سخن میگوید. امیدواری او به قدری است که با تمام ناامیدی دیگر کاراکترها مبارزه میکند. امروز میدانیم که این امیدواری چخوف که در تروفیموف بروز داده شده، خیلی هم بیراه نبوده است. تقریباً 15 سال بعد نظام تزاری روسیه سقوط کرد و انقلاب سرخ به پیروزی رسید.
#بررسی #چخوف
💭 هرکس بنا به تصورات شخصی خود باغ را به یک شکل میبیند. برای رانوسکی باغ یادآور خاطرات خانوادهاش است؛ به قدری که در جایی به اشتباه مادر فوتکردهاش را در باغ میبیند و بعد متوجه میشود که صرفاً یک درختِ پر از شکوفه را با مادرش اشتباه گرفته است.
💭از طرف دیگر، باغ آلبالو وضعیت زندگی آن زمان روسیه را روایت میکند. تروفیموف از شکاف طبقاتی میگوید؛ از اینکه بیشتر روشنفکران روسی «عقب هیچ و پوچ» میگردند و صرفاً حرفهای گنده میزنند؛ در حالیکه وضع بیشتر مردم بد است و زندگی درستی ندارند. پس از توصیف تیرگی موجود، تروفیموف از خوشبینیاش به آینده سخن میگوید. امیدواری او به قدری است که با تمام ناامیدی دیگر کاراکترها مبارزه میکند. امروز میدانیم که این امیدواری چخوف که در تروفیموف بروز داده شده، خیلی هم بیراه نبوده است. تقریباً 15 سال بعد نظام تزاری روسیه سقوط کرد و انقلاب سرخ به پیروزی رسید.
#بررسی #چخوف
🔹Anton Pavlovich Chekhov was a Russian playwright and short-story writer who is considered to be one of the greatest writers of all time. His career as a playwright produced four classics, and his best short stories are held in high esteem by writers and critics.
▫️Born: January 29, 1860
▫️Died: July 15, 1904
▫️Born: January 29, 1860
▫️Died: July 15, 1904
ᵉᶰᵍˡᶤѕʰ ˡᶤᵗᵉʳᵃᵗᵘʳᵉ 📚
🔹Anton Pavlovich Chekhov was a Russian playwright and short-story writer who is considered to be one of the greatest writers of all time. His career as a playwright produced four classics, and his best short stories are held in high esteem by writers and critics.…
🔹آنتون پاولوویچ چِخوف
(۲۹ ژوئیه ۱۸۶۰-۱۵ ژوئیه ۱۹۰۴)
▪️یکی از بهترین نمایشنامه نویسان و نویسندگان داستان های کوتاه تاریخ به شمار می رود. چخوف را پدر داستان کوتاه مدرن دانسته اند و ابداعات و نوآوری های او در داستان کوتاه همچنان الهام بخش نویسندگان است. نویسنده بزرگ روس سرآمد نمایشنامه نویسان روزگار خود نیز بود.
▪️آنتون چخوف نویسنده ده ها نمایشنامه است که در این بین چهار نمایشنامه او بیش از دیگر نمایشنامه هایش مورد توجه نویسندگان و منتقدان قرار گرفته اند. چخوف را در کنار هنریک ایبسن و آگوست استریندبرگ، یکی از سه چهره تأثیرگذار تئاتر مدرن نیز لقب داده اند.
#Englishliterature #literature
(۲۹ ژوئیه ۱۸۶۰-۱۵ ژوئیه ۱۹۰۴)
▪️یکی از بهترین نمایشنامه نویسان و نویسندگان داستان های کوتاه تاریخ به شمار می رود. چخوف را پدر داستان کوتاه مدرن دانسته اند و ابداعات و نوآوری های او در داستان کوتاه همچنان الهام بخش نویسندگان است. نویسنده بزرگ روس سرآمد نمایشنامه نویسان روزگار خود نیز بود.
▪️آنتون چخوف نویسنده ده ها نمایشنامه است که در این بین چهار نمایشنامه او بیش از دیگر نمایشنامه هایش مورد توجه نویسندگان و منتقدان قرار گرفته اند. چخوف را در کنار هنریک ایبسن و آگوست استریندبرگ، یکی از سه چهره تأثیرگذار تئاتر مدرن نیز لقب داده اند.
#Englishliterature #literature
◆◇◆◇ Rip me off ◇◆◇◆
Anonymous Quiz
26%
🧩 ✘↬بیچاره شدم⇜
46%
🧩 ✘↬رفت تو پاچه ام⇜
28%
🧩 ✘↬اعصابم خرده⇜
کـــــــســـــــــیــــــــ چــــهـــــ مــــــیــــــدانــــــــد؟
اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش میمیرد؟
شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند...!
✨
📕 باغ آلبالو
✍ آنتوان چخوف
اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش میمیرد؟
شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند...!
✨
📕 باغ آلبالو
✍ آنتوان چخوف
🎼 I need you -
🎧 Armin Van Buuren ft. Garibay
🎸She walks all late at night
As she says her goodbyes
She’s close to sacrifice
She knows how thin it were
تمام شب رو تا ديروقت راه ميره
همينطور كه داره خداحافظى هاش رو ميكنه
نزديكه خودش رو فدا كنه
ميدونه خطر از بغل گوشش رد شد
🎺 It ain’t easy, And it ain’t pleasing
She’s just tryna find a way out there
She put all faith in You know it’s chasing She’s just tryna find her love out there
آسون نيست
خوشنود كننده هم نيست
فقط داره سعى ميكنه يه راه نجاتى پيدا كنه
همه ى ايمانش رو ميذاره وسط
ميدونى داره چى رو دنبال ميكنه
فقط داره سعى ميكنه تو اين دنيا عشق پيدا كنه
🎸And she cries, I need you, hm
Like the wave needs the motion
Like the love needs devotion I need you Like the desert pleads the water
Like a mission needs a mother I need you Every minute, every hour
I may broken like a flower
’cause I need you, I need you
و فرياد ميزنه... بهت نياز دارم
همونجورى كه موج ها به حركت نياز دارن
همونجور كه عشق سرسپردگى ميخواد
بهت نياز دارم
همونجورى كه صحرا در طلب آب هست
مثل هدف كه يه مادر نياز داره
هر دقيقه و هر ساعت
شايد مثل يه گل شكسته بشم
آخه بهت نياز دارم، بهت نياز دارم
🎺 She’s lost her way of life
Feels like a hole inside Hmm,
she wants to feel alive
And nothing satisfies
راه زندگيش رو گم كرده
حس ميكنه تو قلبش يه سوراخه
دلش ميخواد حس زنده بودن كنه
اما هيچى راضيش نميكنه
#متن_موزيك
🎧 Armin Van Buuren ft. Garibay
🎸She walks all late at night
As she says her goodbyes
She’s close to sacrifice
She knows how thin it were
تمام شب رو تا ديروقت راه ميره
همينطور كه داره خداحافظى هاش رو ميكنه
نزديكه خودش رو فدا كنه
ميدونه خطر از بغل گوشش رد شد
🎺 It ain’t easy, And it ain’t pleasing
She’s just tryna find a way out there
She put all faith in You know it’s chasing She’s just tryna find her love out there
آسون نيست
خوشنود كننده هم نيست
فقط داره سعى ميكنه يه راه نجاتى پيدا كنه
همه ى ايمانش رو ميذاره وسط
ميدونى داره چى رو دنبال ميكنه
فقط داره سعى ميكنه تو اين دنيا عشق پيدا كنه
🎸And she cries, I need you, hm
Like the wave needs the motion
Like the love needs devotion I need you Like the desert pleads the water
Like a mission needs a mother I need you Every minute, every hour
I may broken like a flower
’cause I need you, I need you
و فرياد ميزنه... بهت نياز دارم
همونجورى كه موج ها به حركت نياز دارن
همونجور كه عشق سرسپردگى ميخواد
بهت نياز دارم
همونجورى كه صحرا در طلب آب هست
مثل هدف كه يه مادر نياز داره
هر دقيقه و هر ساعت
شايد مثل يه گل شكسته بشم
آخه بهت نياز دارم، بهت نياز دارم
🎺 She’s lost her way of life
Feels like a hole inside Hmm,
she wants to feel alive
And nothing satisfies
راه زندگيش رو گم كرده
حس ميكنه تو قلبش يه سوراخه
دلش ميخواد حس زنده بودن كنه
اما هيچى راضيش نميكنه
#متن_موزيك