Telegram Web Link
نیکبخت آن‌، که دریافت:
زمینی را که بر آن ایستاده‌ است؛
به وسعتِ ناچیزِ کف پای اوست!
نه بیشتر...

کافکا
هیچوقت چای برایم یک نوشیدنی ساده نبوده. چای بهانه‌ای است برای هم صحبت شدن با دوستی، رفیقی، عشقی. چای میتواند واحد اندازه‌گیری رفاقت و صمیمیت باشد. هرچقدر چای سرد شود، نشان میدهد چقدر حرف دارید برای گفتن در کنار هم. دلم چای میخواهد، قند پهلو، با یک رفیق ناب، که باز چای را سَر بکشیم و بگوییم باز هم یخ کرد! چای را جدی بگیر. روزی دلتنگ این بهانه‌ی کوچک خواهی شد …
میخواهم طوری زندگی کنم که از زندگی لذت ببرم. اگر در کنارش موفقیتی هم حاصل شد، چه بهتر. ولی اگر نشد، لااقل خوب زندگی کرده‌ام و همین کافی است. من موفقيت را بخودی خود هدف نمی‌دانم. خیلی از مردم این را نمی‌فهمند.

برایان مگی؛ مواجهه با مرگ📚
🌲
‏بیمِ آن دارم
که زیاد با تو سخن بگویم ‏مبادا خسته شوی!
و بیمِ آن دارم که سکوت کنم،
‏مبادا گمان کنی که دیگر برای ‏قلبم مهم نیستی!

نزار قبانی
روزی آماده می‌شویم که خداحافظی کنیم. خداحافظی با هرچه و هر کس که بیشتر عشق ورزیدیم، بیشتر از خودمان! آن روز احتمالاً روز شادی نخواهد بود امّا قطعاً روز بزرگتر شدن ما خواهد بود.
روزی که ارزشِ آدمِ درونی‌مان را ببینیم دیگر راضی نمی‌شویم به آدم‌های درگیرِ رفتن! به آدم‌های نصفه‌نیمه در رابطه! چون آن روز دلمان نمی‌آید آدمِ درونی‌مان را کمتر دوست بداریم و به کم راضی‌اش کنیم. آن روز مقابلِ تمام سختی‌هایِ زندگی می‌ایستیم و دستِ آدم درونی‌مان را می‌گیریم و آرام زمزمه می‌کنیم: "من هستم، با هم رد می‌شویم. من تو را بیشتر از اشتباهاتت دوست دارم. من کنارت هستم."

پونه مقیمی
💫
پذیرش، مهم‌ترین، درست‌ترین و در عین حال سخت‌ترین کاریه که آدم باید در برابر غصه‌هاش انجام بده. که بابا همینه که هست. اوضاع اینه و کاریش نمیشه کرد. و این متاسفانه فقط در حرف راحته.
ميدانی اولين بوسه‌ ی جهان،
چه‌طور کشف شد؟
دست‌هاش تا آرنج گلي بود؛
گفت که در زمان‌هاي بسيار قديم
زن و مردي پينه‌دوز يک روز به هنگام کار،
بوسه را کشف کردند.
مرد دست‌هاش به کار بود،
تكه نخي را به دندان کند،
به زنش گفت بيا
اين را از لب من بردار و بينداز.
زن هم دست‌هاش به سوزن و وصله بود،
آمد که نخ را از لب‌هاي مرد بردارد،
ديد دستش بند است،
گفت چه کار کنم.
ناچار با لب برداشت،
شيرين بود، ادامه دادند.

عباس معروفی
♥️
ما را چه به «آزادی»؟!
وقتی پرفروش‌ترین کتاب‌های ما
کتاب‌های آشپزی
و تعبیر خواب هستند،
یعنی که ما ملت خوردن و خوابیدیم!

نزار قبانی
ادمی را اشتباه آمدنش بود ، بر مدار اشتباه آدم هر لحظه اش قدمی دوباره در این راه اشتباه است
نمونه اش آمدنمان بر زندگی ادمی که نامش بر ناممان نیست ، از این نقطه که نیمی از راه را طی کردیم آدمک هر لحظه نیاز دارد بازگردد اما مغز او منطق این راه را قبول کرده است و قلبش در این راه خو گرفته ادمیست

ملیکا
پا که به سن می‌گذارید
انتظار کمی آسایش دارید، نه؟
فکر می‌کنید استحقاقش را دارید.
من این جور فکر می‌کردم.
ولی بعد فهمیدم که زندگی
پاداش شایستگی سرش نمی‌شود.

جولین بارنز؛ درک یک پایان📚
👕
دیشب مادرم گفت:
تو از دیروز فرو رفته ای
در کلمه ای انگار؛
در عین / در شین /در قاف.
در نقطه ها.. 🌊

مصطفی مستور
‏جنگ پايان خواهد يافت
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقى می‌ماند آن مادر پيرى كه چشم به راه فرزند شهيدش است
و آن دختر جوانى كه منتظر معشوق خويش است
و فرزندانى كه به انتظار پدر قهرمان‌شان نشسته‌اند
نمی‌دانم چه كسى وطن را فروخت
اما ديدم چه كسى بهاى آن را پرداخت.

محمود درویش
امشب
و در ساحت دلربای عشق
تمام اشک ها و تمناهای این قلم را
در فضای ملکوت می افشانم
تا فرشتگان آسمان بدانند من
همه یادهای روشن صفحه دلم را
به زلال رحمت و بخشش خداوند می سپارم
و سر سجاده عشق
تا سحرگاه روشن تقدیر
بدرقه می کنم.

#شب_قدر

معصومه امیریان نور
تا به حال طعم بی‌خیالی را چشیده‌ا‌ی؟
ملس است و دلچسب!
چقدر می‌نشیند به جانت و دلشاد از تمام اتفاقات اطرافت لذت میبری. از صبح‌های بی‌تشویش، صدای گنجشک‌ها، شمعدانی‌های پشت پنجره، نوشیدن فنجان چای با طعم زندگی، و در آخر، سکوت شب‌های بی‌دغدغه. بی‌خیال باش جانم! نگذار تا رد پای خاطرات، روحت را لگد مال کند. بگذار و بگذر از تمام تلخ‌کامی‌های روزگار. لبخند بزن، عمیق نفس بکش، و جان ببخش به تمام لحظه‌های بی‌جان این دوران. بی‌خیال باش جانم…
2024/09/21 17:32:39
Back to Top
HTML Embed Code: