زمستان را دوست دارم؛
چرا که می توانم در لحظه به لحظه اش ببینم که سعی می کند به بهترین خود تبدیل شود.
و دانه های برف که از قلب یخ زده اسمان فرو می ریزند.
شاید ما اشتباه زندگی را فهمیده ایم.
سرمایی که تا مغز استخوان نفوذ می کند،زیباست.
با اینکه می دانیم بعدش قرار است از سرما بلرزیم، باز هم خودمان را در برف غرق می کنیم.
زندگی به همین سادگی است...
لحظه ای برخلاف میلت و لحظه ای دیگر با میل خودت به استقبالش می روی.
زمستان آنقدر ها هم که به نظر می رسد، سرد و بی احساس نیست. من می توانم اشک های او را که از تنهایی و سرنوشتش یخ زده را هر سال ببینم.
این فصل معنای بیشتری از یک فصل برای من دارد...
• ساجده میرحسینی
چرا که می توانم در لحظه به لحظه اش ببینم که سعی می کند به بهترین خود تبدیل شود.
و دانه های برف که از قلب یخ زده اسمان فرو می ریزند.
شاید ما اشتباه زندگی را فهمیده ایم.
سرمایی که تا مغز استخوان نفوذ می کند،زیباست.
با اینکه می دانیم بعدش قرار است از سرما بلرزیم، باز هم خودمان را در برف غرق می کنیم.
زندگی به همین سادگی است...
لحظه ای برخلاف میلت و لحظه ای دیگر با میل خودت به استقبالش می روی.
زمستان آنقدر ها هم که به نظر می رسد، سرد و بی احساس نیست. من می توانم اشک های او را که از تنهایی و سرنوشتش یخ زده را هر سال ببینم.
این فصل معنای بیشتری از یک فصل برای من دارد...
• ساجده میرحسینی
اگر اندر این جهان میلی دارم
شوق وصالی دارم
در دل ذوقی دارم
به این جهان حسی دارم
در تنگا امید دارم
تنها تویی
• ملیکا
شوق وصالی دارم
در دل ذوقی دارم
به این جهان حسی دارم
در تنگا امید دارم
تنها تویی
• ملیکا
برایم خبر نیاورید که...
چه کسی از من بدش میآید!
یا پشتِ سرم حرف میزند!
بگذارید همه را دوست داشته باشم
و گمان کنم آنها نیز مرا دوست دارند...🌊
• نجیب محفوظ
چه کسی از من بدش میآید!
یا پشتِ سرم حرف میزند!
بگذارید همه را دوست داشته باشم
و گمان کنم آنها نیز مرا دوست دارند...🌊
• نجیب محفوظ
در زندگیات چند آدمِ اصیل دیدهای؟ چند آدم جسور و توانمند که هر ثانیه برای خواستهها و هدفهاشان تلاش میکنند؟ در زندگیات چند بار کسانی را ملاقات کردهای که شکست خوردهاند بارها و تسلیم نشدهاند هرگز؟ که مسیری که بیشمار در آن زمین خوردهاند را ترجیح دادهاند به مسیرهای بیخطری که مقصدی در پی نداشتند.
در زندگیات چندبار با کسانی برخورد داشتهای که از کینهها و حسادتها و قضاوتها به دور باشند؟ که سنجیده حرف بزنند و سنجیده گام بردارند و سنجیده رفتار کنند!
چقدر به دل مینشینند، دیدهای؟! چقدر حال آدم خوب میشود از حضورشان و چقدر جهان نیاز دارد به اینجور آدمها... به آدمهای آرام و متینی که عنصر وجودیشان در خالصانهترین حالت ممکن یک انسان قرار دارد.
در زندگیات چند آدمِ اصیل دیدهای؟ خودت چه؟ خودت آدمِ اصیلِ جهانِ چند نفر بودهای؟
• نرگس صرافیان طوفان
در زندگیات چندبار با کسانی برخورد داشتهای که از کینهها و حسادتها و قضاوتها به دور باشند؟ که سنجیده حرف بزنند و سنجیده گام بردارند و سنجیده رفتار کنند!
چقدر به دل مینشینند، دیدهای؟! چقدر حال آدم خوب میشود از حضورشان و چقدر جهان نیاز دارد به اینجور آدمها... به آدمهای آرام و متینی که عنصر وجودیشان در خالصانهترین حالت ممکن یک انسان قرار دارد.
در زندگیات چند آدمِ اصیل دیدهای؟ خودت چه؟ خودت آدمِ اصیلِ جهانِ چند نفر بودهای؟
• نرگس صرافیان طوفان
برای رها کردنت دیر است
تو ریشه کرده ای در من
مثل دانه ای
بر دلِ خاک
مثل کوهی بر بستر زمین
مثل ابری بر فراز آسمان
دیگر نمیتوانم رهایت کنم
حتی اگر
گوشه ای از قلبم
برای همیشه خالی بماند ...
تو ریشه کرده ای در من
مثل دانه ای
بر دلِ خاک
مثل کوهی بر بستر زمین
مثل ابری بر فراز آسمان
دیگر نمیتوانم رهایت کنم
حتی اگر
گوشه ای از قلبم
برای همیشه خالی بماند ...
هرکسی در رابطهاش تا یک جایی پیش قدم میشود. تو حرف نمیزنی، او میزند. تو سراغی نمیگیری، او میگیرد. تو دلتنگش نمیشوی، او میشود. تو هدیهای نمیخری، او میخرد. تو دوستت دارم نمیگویی، او میگوید. اما یکجا با همیشه فرق میکند. تو نمیروی، و او میرود! میدانی! هر آدمی تا یک جایی در رابطهاش پا پیش میگذارد تا آن رابطه را حفظ کند، اما هر چیزی که یک طرفه باشد در نهایت خسته کننده میشود، و آن آدم در یک نقطه جا میزند. او از یک جایی به بعد میفهمد که دیگر تلاش بیهوده است، و رفتن، بهترین راه. آنجاست که دیگر تو میمانی و تو، و یک عمر پشیمانی …
چرا نباید صریح بگویم که دوست داشته شدن
از سوی کسی که دوستش میداری آن حس و حالتی است که در واژهی عام و عادی خوشبختی نمیگنجد…
• محمود دولت آبادی
از سوی کسی که دوستش میداری آن حس و حالتی است که در واژهی عام و عادی خوشبختی نمیگنجد…
• محمود دولت آبادی
رفیق جان! من خیال میکنم که خوشحالی، جرعه جرعه میآید!
خوشحالی، یک لیوان بزرگ آب نیست که یک مرتبه آن را سر بکشیم، چشمهایمان برق بزند و قلبمان آرام بگیرد!
خوشحالی همین لذت بردن از لقمه ی کوچک ریحان و پنیر است، دیدن چشم های مشکی باباست، چشمک زدن و بوس فرستادن برای معشوق است، سرمای بالش، تکه ی آخر پیتزای یخ توی یخچال، تراشیدن ته دیگ ماکارونی، گل دادن به یک دوست، نشان دادن محبت به یک غریبه و گوش دادن به آهنگ و دیدن بعضی از فیلم هاست.
خوشحالی های بزرگ و یک شبه و آنی، فقط برای توی کتاب هاست… کدام ما، خوشحالی بزرگ را از نزدیک دیده؟ پدرانمان؟ دوستانمان؟ خودمان؟
رها کن خیال خوش رسیدن به خوشحالی های بزرگ را،
رفیق من!
خوشحالی جرعه جرعه میآید،
لقمه لقمه،
نم نم،
مثل باران…
• پرهام جعفری
خوشحالی، یک لیوان بزرگ آب نیست که یک مرتبه آن را سر بکشیم، چشمهایمان برق بزند و قلبمان آرام بگیرد!
خوشحالی همین لذت بردن از لقمه ی کوچک ریحان و پنیر است، دیدن چشم های مشکی باباست، چشمک زدن و بوس فرستادن برای معشوق است، سرمای بالش، تکه ی آخر پیتزای یخ توی یخچال، تراشیدن ته دیگ ماکارونی، گل دادن به یک دوست، نشان دادن محبت به یک غریبه و گوش دادن به آهنگ و دیدن بعضی از فیلم هاست.
خوشحالی های بزرگ و یک شبه و آنی، فقط برای توی کتاب هاست… کدام ما، خوشحالی بزرگ را از نزدیک دیده؟ پدرانمان؟ دوستانمان؟ خودمان؟
رها کن خیال خوش رسیدن به خوشحالی های بزرگ را،
رفیق من!
خوشحالی جرعه جرعه میآید،
لقمه لقمه،
نم نم،
مثل باران…
• پرهام جعفری
و تو يك روز مى فهمى
بعد از من هر كه پرسيد
عشق چيست
به دورها خيره مى شوى و
با اشك خواهى گفت
عشق به دوست داشتنم مشغول بود و
من نديدمش
آنقدر نديدمش
كه صداى سالهاى دلتنگيم شد
و آنروز من به دوست داشتنت
معروف خواهم شد
• امیر وجود
بعد از من هر كه پرسيد
عشق چيست
به دورها خيره مى شوى و
با اشك خواهى گفت
عشق به دوست داشتنم مشغول بود و
من نديدمش
آنقدر نديدمش
كه صداى سالهاى دلتنگيم شد
و آنروز من به دوست داشتنت
معروف خواهم شد
• امیر وجود
«احتیاج» ربطی به عشق ندارد. عشق وفور نعمت است، فراوانیست. عشق یعنی اینکه تو بقدری سرشار از شور زندگی هستی که نمیدانی با آن چه کنی، بنابراین شروع به شریک شدن آن با دیگران میکنی. عشق یعنی اینکه بقدری ترانه در قلب تو جاریست که تو ناخودآگاه آنها را میخوانی، بدون توجه به اینکه شنوندهای حضور داشته باشد یا خیر…
دوستت دارم های سر صبح واقعی اند، اصیل ترند،
کدام آدمی سر صبح بیکار است؟
هیچ کس.
حتی بیکارهایشان هم سر صبح خوابند ،
یا از کارش زده یا از خوابش
در هر صورت این دوستت دارم از ته دل است.
این دوستت دارم ارزش دیگری دارد...
• سیما امیرخانی
کدام آدمی سر صبح بیکار است؟
هیچ کس.
حتی بیکارهایشان هم سر صبح خوابند ،
یا از کارش زده یا از خوابش
در هر صورت این دوستت دارم از ته دل است.
این دوستت دارم ارزش دیگری دارد...
• سیما امیرخانی
بهترین انتقام، انتقام نگرفتنه...
بهترین انتقام،
واکنش نشون ندادن و بی تفاوتیه
بهترین انتقام اینه که
بگذری و از اون موضوع رد بشی
و به موفق شدن خودت ادامه بدی
خوشحال باش و از زندگیت لذت ببر
• سپهر خدابنده
بهترین انتقام،
واکنش نشون ندادن و بی تفاوتیه
بهترین انتقام اینه که
بگذری و از اون موضوع رد بشی
و به موفق شدن خودت ادامه بدی
خوشحال باش و از زندگیت لذت ببر
• سپهر خدابنده