Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی با همکاری، انجمن ایران‌شناسی ایران(شاخهٔ خراسان‌رضوی)، حوزهٔ هنری انقلاب اسلامی خراسان‌رضوی و مؤسسهٔ فرهنگی - نیکوکاری سبزواری‌های مقیم مشهد برگزار کردند:

📚 نشست علمی:
«واکاوی ادبیات آیینی و نمایشی»

📽 اجرای نمایش آیینی (پرده‌خوانی) توسط مرشد عبداللهی

🕰 پنج‌شنبه ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۳

🏢 مشهد، بلوار هاشمیه، حوزهٔ هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی
www.tg-me.com/kheradsarayeferdowsi
🔶 چهارسوی مشهد با همکاری مکتب بافت و جهاد دانشگاهی مشهد برگزار می‌کند:

❇️ نشست‌های معرفی آثار مکتوب دربارهٔ مشهد

🔶 نشست سوم :                                 
 
❇️ کتاب خطه ویراستاران
به کوشش دکتر جواد رسولی

❇️ سخنرانان:

🔹دکتر جواد رسولی        
🔹دکتر محمدجعفر یاحقی
🔹دکتر علی خزاعی‌فر   
      

دوشنبه ۲۹ مردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۸ 


🔶 مشهد، سه‌راه ادبیات، مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی، ساختمان استاد غلامحسین یوسفی، طبقهٔ سوم، سالن شورا

@Chaharsouy
@maktabebaft
@acecr_khr

@kheradsarayeferdowsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📢 حضور قائم‌پناه، معاون اجرایی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری در نمایش «نبرد رستم و‌ سهراب»

قائم پناه پس از حضور در اجرا ضمن گفتگو با مدیران و بازیگران نمایش با تقدیر از انتخاب این موضوع ملی گفت:
شاهنامه یکی از مهم‌ترین عوامل وفاق ملی میان ما ایرانیان است

#وفاق_ملی
#شاهنامه_فردوسی


@kheradsarayeferdowsi
‍ ‍ ‍ ‍ کتابخانهٔ فرهنگ بالاجاده کردکوی

بارها از سر پرشور و وجودِ سرشار از ذوق جناب آقای محمد رایجی شنیده بودم‌ و توصیه استاد دکتر محمدجعفر یاحقی، که اگر گذرتان به گرگان افتاد، به دیدار ایشان بروید که او کاری کارستان نموده و کتابستانی در دل روستای بالاجاده شهر کردکوی بنا نهاده، که حکایت شیرین عشق است...
بیست و ششم مرداد۱۴۰۳ با کوله باری از کتاب‌های اهدایی استاد یاحقی به نمایندگی از مدیر خردسرای فردوسی مشهد به همراه بانو(شکفته) برای کتابخانهٔ مستقل عمومی ایشان به راه زدیم، از مشهد فردوسی به نیشابور عطار و بعد زادگاه حکیم سبزواری و سپس بسطام سلطان‌العارفین، بایزید و آنگاه ورود به راه پرفراز و فرود توسکستان و گذر از کوه و دره و رود و جنگل‌های درهم و همزمان تماشای شکوه و شگفتی هنر آفریدگار، که از اتفاق با باران و مه غلیظ درآمیخت و صحنه‌ای رقم خورد که بیانش به واژه نگنجد و خدای را بسیار سپاس بی‌شمار، که چنین سرزمین اهورایی را بهرهٔ ما ساخت.
بماند...
در گرگان، به وعده‌گاه رسیدیم، از همان بدو ورود او را چنان یافتیم که استاد گفته بودند، جوانمردی نیک محضر، خندان، بی‌ادعا، زلال و صاف، سرشار از شور و بی‌قراری و عشق به فرهنگ و فرهنگ‌سازان ایران زمین و دلداده کتاب برای ساختن و اشاعه آگاهی و معرفت از طریق کتاب؛ اینک در محضرش چند پرسش و پس به گوش نشستیم.
به طنز گفت من معلم معارف کفر بودم، یعنی دبیر زبان انگلیسی، ولی شیفته کتاب و ادب و تاریخ و فرهنگ پارسی.
سال ۱۳۵۷ در روستای بالاجاده، در مدرسه خودم با چوب یک قفسه کتاب برای بچه‌ها ساختم و با حدود پنجاه جلد کتاب و این شروع کارم بود، و اندک‌اندک توسعه دادم، به بچه‌ها کتاب معرفی می‌کردم و می‌دادم و از آنها خلاصه می‌خواستم، با اولیایشان نیز همین تعامل بود و... کم‌کم دچار مضیق مکان...
روستا بزرگ بود و دارای شش مدرسه و حدود چهارهزار نفر جمعیت، که البته جمعیت اصلی سه چهار برابر این است که در دیگر جای‌ها پراکنده‌اند.
بالأخره تصمیم گرفتم، همان منزل ارثی پدری را به این کار اختصاص دهم، که باز هم محدودیت این مکان تنگناها داشت.
کتاب‌ها و مراجعات زیاد شده بود و جای کوچک.
به هردری برای یاری زدم، تا بالأخره مدیرکل وقت آموزش و پرورش استان، بابی گشود و گفت:
"تو همکار خود ما هستی و برای همان بچه‌ها و مردم بدون چشمداشت می‌دوی"و ایشان یک مدرسه قدیمی مازاد را برای یک‌سال با اندک اجاره بهایی در اختیار گذاشت و سپس تمدیدهای بعدی، کتاب‌ها که اینک به صورت موضوعی تفکیک شده، در قفسه‌های شش اتاق قرار گرفته‌اند ،در حدود سی و پنج هزارجلد...
برای تهیه این کتاب‌ها به هر کس و سازمان و نهادهای متولی سرزده‌ام، اعم از شخصیت‌های فرهنگی، نویسندگان، ناشران کتاب و مجلات و نشریات، ادبا، شعرا، متولیان فرهنگی رسمی و... همواره سعی‌ام این بوده که متولیان و افراد مؤثر را بدین مرکز دعوت کنم یا خود به شوق و اصرار به جای‌جایِ ایران بروم و دیدار کنم و هدف و حکایت را بازگویم، که در این کشش و کوشش سالیان، بس تلخی‌ها و البته شیرینی‌ها دیده‌ام و فقط، هدف، ماندن این حرکت است و نیازی نیست که هرگز نامی از بنده باشد و... به هرحال هرچه در این دیدار از زبان ایشان شنیدیم، عشق بود و بارش عشق و همه زندگی را وقف این همت بلند نمودن.
یکی از کارهای مبتکرانه و جالب ایشان تهیه پرونده مطبوعاتی بسیاری از فرهیختگان و ادبا و دانشمندان معاصر بود، ایشان آنچه را از این شخصیت‌ها ، در مجلات و نشریات وروزنامه‌ها و مطبوعات منعکس شده، از مصاحبه، نکته و مطلب، همه را جمع‌آوری نموده بودند، برای هریک جداگانه و به رؤیت خود صاحب اثر رسانده بودند و دریافت دست‌خطی و... و همچنان در پی این کار... از جمله برای استادان: دکتر یاحقی، دکتر قیامتی، دکتر کزازی، دکتر گلشنی، دکتر محقق، دکتر محقق داماد، دکتر ظریف، دکتر داوری اردکانی، دکتر مجتبایی، دکتر علی‌اشرف صادقی و دکتر ژاله آموزگار و...
آنچه گفته شد اندکی از بسیار بود.
به دوستان پیشنهاد می‌کنم در گذر از کردکوی قدم به روستای بالاجاده بگذارند تا اثر بزرگ و ارزشمند این مرد شیفته را به چشم ببينند و برهمتش آفرین بگویند و خود نیز حظ ببرند.

گزارش: محمدجواد مشایخی


📚🍃اهدای کتاب = اهدای دانایی🍃


🌸 استاد ارجمند جناب دکتر محمدجعفر یاحقی  از مشهد، ۱۸جلد کتاب و به همراه ۲۲ نسخه مجلهٔ پاژ به كتابخانه عمومی مستقل فرهنگ روستای بالاجاده(شهرستان کردکوی) تقدیم و ارسال نمودند.
کتابخانهٔ فرهنگ بالاجاده، از اقدام نیک فرهنگی این استاد برجستهٔ ادبیات و عضو محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی، بی‌نهایت سپاسگزار بوده و مزید توفیقات روزافزون ایشان را از ایزد متعال، آرزومندیم.

کتابخانهٔ عمومی مستقل فرهنگ بالاجاده

https://www.tg-me.com/ketabkhane_farhang


@kheradsarayeferdowsi

«پزشک تو پندست و دارو خرد»

یکم شهریورماه، روز پزشک و ایام گرامی‌داشت پورسینا، فیلسوف دانا و درمانگر تن و روان را به جامعهٔ پزشکی و به‌ویژه پزشکان نیک‌اندیش و نیکوکار عضو مؤسسهٔ خردسرای فردوسی شادباش می‌گوییم و برای همهٔ آنانی‌که به سلامت جامعه می‌اندیشند و برای استمرار و گسترش آن در ایران سربلند می‌کوشند تاب و توان بیشتر آرزو داریم.
مؤسسهٔ خردسرای فردوسی که راز تندرستی روان جامعه را در استواری و سرفرازی فرهنگ دیده و هم‌آواز با فردوسی حکیم اعلام کرده است:
«به فرهنگ باشد روان تندرست»
امیدوار است بتواند دست در دست پزشکان، مهندسان، صنعتگران، تولیدکاران گرانقدر و همهٔ شیفتگان فرّ و فرهنگ آریایی، برای ساختن ایرانی آزاد و آباد بکوشد و به فرزندان این آب و خاک و همهٔ روندگان راه آزادی نشان بدهد که خورشیدشان کجاست!

محمدجعفر یاحقی
مدیر مؤسسۀ فرهنگی خردسرای فردوسی



@kheradsarayeferdowsi
سوم شهریورماه زادروز محمدعلی اسلامی ندوشن

انسان خوب در #شاهنامه چگونه کسی است؟
انسانی است که به زحمت می‌شود گفت که با امروز مناسبت دارد. کما آنکه حتی در آن زمانها هم کسانی که در شاهنامه به خوبی شناخته شده‌اند، جای محکمی در زندگی نیافته‌اند. تقریبا همه آن‌ها خیلی زود مرده‌اند و آن تعداد کسانی هم که زندگی کرده‌اند زندگی آنها با کشمکش و رنج همراه بوده است.
به هر حال برای ما که در کار وداع کردن با گذشته هستیم، خالی از فایده نیست که ببینیم گذشتگان نسبت به انسان خوب و انسان بد چه نظری داشته‌اند، زیرا #شاهنامه چکیده فرهنگ و فرزانگی ایران پیش از اسلام است و تنها در این کتاب است که ما می‌توانیم به ذخیره‌ای از تجربه‌ها و آموخته‌های پدران خود در طی سالیان دراز دست یابیم.

بطور کلی انسان خوب شاهنامه دارای این صفات است:
۱- #خردمندی: هیچ صفتی برای مرد و زن بالاتر از خردمندی نیست کسی که از خرد برخوردار است می‌داند که چگونه باید زندگی کند. هرگز زیان نمی‌بیند و به راه کژ نمی‌افتد، خرد، گوهر زندگی است، چون آن را یافتی رستگاری این جهان و آن جهان با تست.

۲- #فرهنگ: پس از خرد فرهنگ می‌آید. در واقع این دو به هم وابسته‌اند. خردمند به فرهنگ روی می‌برد، و با فرهنگ از خرد نصیب می‌یابد. خاصیت فرهنگ آن است که به ما راه و رسم زندگی می‌آموزد و انسانیت ما را می‌شکفاند. فرهنگ اکتسابی است، هر چند برای دست یافتن به آن، آمادگی ذاتی لازم است.
مرد با فرهنگ از اعتدال و آهستگی و رفتار برخوردار است.

۳- #صلح_طلبی: با آنکه شاهنامه کتاب جنگ‌ها است، با اینحال مرد خوب کسی است که صلح طلب باشد. تنها در یک مورد جنگ رواست، و آن جنگ بر ضد بدی است. جنگ‌های کین‌خواهی نیز از این جهت واجب است که برای مجازات گناهکار است.

۴- #بی_آزاری: انسان خوب به کسی آزار نمی‌رساند. مصراع معروف «میازار موری که دانه کش است»، همه حکمت شاهنامه را در خود خلاصه کرده است. فریدون به پسرش ایرج می‌گوید:
نباید ز گیتی تو را یار جست
بی‌آزاری و راستی یار تست
بی‌آزاری جنبهٔ خودداری دارد، جنبه مثبت آن خدمتگزاری است، و همه مردان خوب شاهنامه سعی داشته‌اند که خدمتگزار مردم باشند.

۵- #نام_نیک: این درست نیست که انسان به هر قیمتی شد زندگی کند، باید با نیکنامی و سربلندی عمر بسر برد. در نظر پهلوانان خوب شاهنامه، مرگ بهتر از بد نامی است، چنانکه در این بیت آمده است:
بنام ار بریزی مرا گفت خون
به از زندگانی به ننگ اندرون


(برگرفته از کتاب نوشته‌های بی‌سرنوشت، دکتر محمدعلی اسلامی‌ندوشن، ص ۶۶-۵۴)


@kheradsarayeferdowsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سوم شهریورماه، زادروز محمدعلی اسلامی‌ندوشن (۱۳۰۳-۱۴۰۱)
⁠⁣

محمدعلی اسلامی ندوشن در ۱۳۰۳ در ندوشن یزد به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی تا متوسطه را در زادگاه خود و سپس یزد پی گرفت و در تهران به پایان رساند. آنگاه به دانشگاه تهران راه یافت و در رشتۀ حقوق تحصیل کرد.
سپس برای ادامۀ تحصیل راهی اروپا شد و در رشتۀ حقوق بین‌الملل موفق به اخذ درجۀ دکتری از دانشگاه سوربن شد.
او از سال ۱۳۴۸ به عضویت دانشکدۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران درآمد و تا سال ۱۳۵۹ که بازنشسته شد به تدریس نقد ادبی، ادبیات تطبیقی، شاهکارهای ادبی جهان، تاریخ تمدن و ... پرداخت.
دکتر اسلامی ندوشن بیشتر زندگانی پرثمر خود را به تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمۀ آثار نویسندگان جهان گذراند و مقالات متعددی را در مجلات پیام نو، سخن، یغما، راهنمای کتاب و نگین به چاپ رساند.
ابر زمانه و ابر زلف، جام جهان‌بین، زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، داستان داستان‌ها، صفیر سیمرغ و ماجرای پایان‌ناپذیر حافظ از جمله آثار اوست.

@kheradsarayeferdowsi
چهارم شهریورماه، سالروز درگذشت مهدی اخوان ثالث (۱۳۰۶-۱۳۶۹)

پیغام

چون درختی در صمیم سرد و بی‌ابرِ زمستانی
هرچه برگم بود و بارم بود،
هرچه از فرّ بلوغِ گرمِ تابستان و میراث بهارم بود،
هرچه یاد و یادگارم بود،
ریخته‌ست.

چون درختی در زمستانم،
بی که پندارد بهاری بود و خواهد بود.
دیگر اکنون هیچ مرغ پیر یا کوری
در چنین عریانیِ انبوهم آیا لانه خواهد بست؟
دیگر آیا زخمه‌های هیچ پیرایش،
با امید روزهای سبز آینده؛
خواهدم این سوی و آن سو خست؟

چون درختی اندر اقصایِ زمستانم.
ریخته دیری‌ست
هرچه بودم یاد و بودم برگ.
یادِ با نرمک نسیمی چون نمازِ شعلۀ بیمار لرزیدن،
برگِ چونان صخرۀ کرّی نلرزیدن.
یادِ رنج از دست‌های منتظر بردن،
برگِ از اشک و نگاه و ناله آزردن.

ای بهارِ همچنان تا جاودان در راه!
همچنان تا جاودان بر شهرها و روستاهای دگر بگذر.
هرگز و هرگز
بر بیابانِ غریب من
منگر و منگر.
سایۀ نمناک و سبزت هر چه از من دورتر، خوشتر.
بیم دارم کز نسیمِ ساحرِ ابریشمینِ تو،
تکمۀ سبزی بروید باز، بر پیراهنِ خشک و کبود من.
همچنان بگذار
تا درودِ دردناکِ اَندُهان مانَد سرود من.


@kheradsarayeferdowsi
خانۀ مولانا، خردسرای فردوسی و انجمن علمی مطالعات صلح ایران  با همکاری دیگر نهادهای علمی و فرهنگی برگزار می‌کنند:

«فراخـوان دومین جایزۀ ادبی مـولانا»
ویژۀ هشتصد و هفدهمین سال‌روز تولد مولانا جلال‌الدین محمد بلخی



آثار مورد پذیرش: 
مقالات، پایان‌نامه‌ها و رساله‌های دانشجویی و کتاب‌هایی که از فروردین/حمل ۱۴۰۱ تا فروردین/حمل ۱۴۰۳ نگاشته شده باشند.

ویژگی‌ آثار ارسالی:

- محتوای اثر دربارۀ اندیشه‌ها و آثار مولانا جلال‌الدین محمد بلخی باشد.
- اثر كمتر از سه هزار واژه نباشد.
-اثر در قالب نرم افزار word پیوست ایمیل با مشخصات و نشانی نویسنده آن فرستاده شود.

جوایز:
سه هدیه نقدی و غیر نقدی ویژۀ سه برگزیده همراه با تندیس نماد جایزه

داوران:
گروهی از شخصیت‌های علمی، فرهنگی و استادان دانشگاه از کشورهای ایران، افغانستان، ترکیه، ازبکستان و تاجیکستان

مهـلت ارسال آثـار:
پانزدهـم آبان/ عقـرب ۱۴۰۳

لطفا آثار خود را در نشاني زير بارگذاري بفرماييد:

https://mawlana.info//?p=6468

واتساپ:  5364930662  (90+)
خط تماس:  5135019274  (98+)


@kheradsarayeferdowsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️محمّدعلی بهمنی درگذشت
(۲۷ فروردین ۱۳۲۱؛ ۹ شهریور ۱۴۰۳)
شاعر و غزل‌سرای ایرانی

بسیاری بر این عقیده‌اند که غزل‌های او وام‌دار سبک و سیاق نیما یوشیج است. آنچنان که خود او می‌گوید: «جسمم غزل است امّا روحم همه نیمایی است در آینه تلفیق این چهره تماشایی است.»
او برگزیده اولین دورهٔ جشنوارهٔ بین‌المللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود و در سال ۱۳۷۸ تندیس خورشید مهر به‌عنوان برترین غزل‌سرای ایران را دریافت کرد.

آثار:
باغ لال (۱۳۵۰)، در بی‌وزنی (۱۳۵۱)
عامیانه‌ها (۱۳۵۵)، گیسو، کلاه، کفتر (۱۳۵۶)، گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود (۱۳۶۹)، دهاتی (۱۳۷۷)، غزل (۱۳۷۷)، شاعر شنیدنی است (۱۳۷۷)، عشق است (۱۳۷۸)، نیستان (۱۳۷۹)، کاسهٔ آب دیوژن، امانم بده (۱۳۸۰)، این خانه واژه‌های نسوزی دارد (۱۳۸۲)، من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم (۱۳۸۸)، غزل زندگی کنیم  (۱۳۹۲)

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

«چنانیم با مرگ چون باد و برگ»
مؤسسهٔ خردسرای فردوسی درگذشت شاعر نام آشنا و ادیب توانا، استاد محمدعلی بهمنی را به جامعهٔ ادبی ایران تسلیت می‌گوید.


@kheradsarayeferdowsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‍ ⁠⁣⁣دهم شهریورماه سالروز درگذشت دکتر احسان یارشاطر، بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامۀ ایرانیکا
وطن من زبان فارسی است.


من هیچ وقت خارج از کار ایران نبوده‌ام، چون تمام کارهای من با ایران ارتباط دارد. وطن بیش از آنچه خاک و دره و رود و کوه و ساختمان باشد واقعاً فرهنگ است. زبان فارسی، ادبیات فارسی، شعر فارسی و فرهنگ ایران به طور کلی، وطن من است و من هیچ وقت دور از این وطن نبوده‌ام.


@kheradsarayeferdowsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#محمد_بهمن_بیگی شخصیتی فرهنگی، نویسنده و مدیری نام آشنا است که با تاریخ آموزش و پرورش #عشایر در ایران گره خورده است.
عشایرزاده و بزرگ‌زاده‌ای که دوست‌دار مردمان روستا و عشایر و در یک کلام، عاشق تاریخ، فرهنگ، ادبیات و هنر #ایران بود.
این مرد بزرگ، یکی از مفاخر تاریخ معاصر ایران و فرهنگ ملی ماست. آثار کتابی و مصاحبه‌های او نشان می‌دهد که چقدر نام او با فرهنگ ما پیوند دارد.
در فیلم، یکی از بانوان جوان #قشقایی و دست‌پرورده نظام آموزشی شادروان بهمن‌بیگی را می‌بینیم که چگونه و با چه حسّی، به فرزندان این کشور، عشق به وطن و میهن دوستی را یاد می‌دهد.
آموزگاری که با همه وجودش، مفهوم واژگان و عبارت‌ها را درک می‌کند و این عشق را با شعور و آگاهی به دانش آموزان خود، منتقل می‌کند.
درود بر همه کسانی که با زبان زیبای هنر، ادبیات و دانایی مفاهیم نیک انسانی را به دست آیندگان می‌رسانند.

#تاریخ_فرهنگ_و_تمدن_ایران


@kheradsarayeferdowsi
‍ ‍ پانزدهم شهریورماه سالروز درگذشت ژیلبر لازار
ایران‌شناس فرانسوی (۲۰۱۸ ش)

«لازار» از دانشمندانی بود که عمر خود را صرف تحقیق دربارهٔ زبان فارسی و فرهنگ ایرانی کرد و به همین مناسبت دی‌ماه ۱۳۹۵ به عضویت افتخاری فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. وی پژوهشگری توانمند بود که علاقه‌مندی‌اش به زبان فارسی باعث می‌شد همواره در جست‌وجوی راه‌های نرفته و پنجه درافکندن با پژوهش‌های دشوار و پیچیده باشد.
او تحصیلاتش را سال ۱۹۴۸ در مؤسسهٔ ملی زبان‌ها و تمدن‌های شرقی تکمیل کرد و از ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶، استاد زبان فارسی در «اکول نرمال سوپریور پاریس» بود. لازار رساله دورهٔ دکتری‌اش را دربارهٔ شکل‌گیری زبان فارسی نوشت و از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۱ در دانشگاه پاریس تدریس ‌کرد.
«لازار» مدتی مدیر گروه شرق‌شناسی و مؤسسهٔ مطالعات ایرانی در این دانشگاه بوده است. وی از سال ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۳ مشغول تحقیق و مدیریت گروه‌‌های پژوهشی در مرکز ملی پژوهش‌‌های علمی فرانسه در حوزهٔ زبان‌‌های ایرانی بوده است.
این ایران‌شناس مطرح فرانسوی در تیرماه سال ۱۳۹۶ موفق به دریافت بیست و چهارمین جایزهٔ ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی شد.
از مهم‌ترین آثار این ایران‌‌شناس و زبان‌‌شناس فرانسوی می‌توان به «شکل‌ گیری زبان فارسی»La formation de la langue persane اشاره کرد که رساله دکتریِ او بود. و نیز آثاری چون: «دستور زبان فارسی معاصر»، «زبان کهن‌‌ترین متون نثر فارسی»، «فرهنگ فارسی- فرانسه»، «اشعار پراکنده قدیمی‌‎ترین شعرای فارسی‌ زبان از حنظله بادغیسی تا دقیقی»، «بررسی وزن شعر ایرانی»، «ترجمه فرانسوی برگزیده رباعیات خیام» و «گزیده‌‌هایی از غزل‌‌های حافظ» اشاره کرد.

@kheradsarayeferdowsi


«من نیز مثل همۀ مردم ایران #حافظ را دوست دارم. #فردوسی را نیز دوست دارم. داستان‌هایش بسیار زیباست. مولوی نیز همین‌طور است. با این قدرت تخیل لایزال، با این روانی کلام، با این زبان آهنگین، شخصیتی فوق‌العاده و واقعاً یک نابغۀ استثنایی است. من در احساسات عارفانه‌اش شریک نیستم، ولی حرف‌هایش انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مثل رودخانه‌ای تا ابد جاری است.
#خیام را خیلی دوست دارم. خودم را نزدیک به خیام احساس می‌کنم تا به فردوسی. فهم اشعار حافظ دشوار است. هرکس هرچه را که می‌خواهد در آن درمی‌یابد، ولی اشعار خیام صاف و زلال است. در اشعار خیام نوعی الهام خاص وجود دارد که یکی از جنبه‌های ادبیات فارسی به شمار می‌رود. لحن خیام در برابر عقاید جزمی بسیار طنزآمیز است.
در اشعار خیام عرفان وجود ندارد. طرز تفکر او عقلایی و با حساسیتی بسیار ظریف آمیخته است. حافظ از او چندان دور نیست. بین آن دو خویشاوندی وجود دارد، اما اشعار حافظ پیچیده‌تر و پوشیده‌تر است. در اشعار حافظ طنز وجود دارد. در تقریباً کلیۀ غزل‌های او دست کم یک بیت طنزآلود دیده می‌شود و نیز مطالبۀ آزادی درونی، آزادی فکر و اندیشه».

ژیلبر لازار
سراینده باش و فزاینده باش
شب و روز با رامش و خنده باش

چنان رو که پرسند روز شمار
نپیچی سر از شرم پروردگار

به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیردستان خود شاد دار

#فردوسی

ایرانی که فردوسی پاس داشت

اگر فردوسی نمی‌بود و در یکی از باریک‌ترین و دشوارترین روزگاران تاریخ ایران سر برنمی‌افراشت، می‌توانم گفت که شاید امروز ایرانی در جغرافیای جهان ديده نمی‌شد. در واقع او ایران نو را پایه ریخت؛ چون فردوسی در روزگاری می‌زیست که ایران پاره‌پاره شده بود و سرزمینی که به چنین سرنوشتی دچار می‌آید، بیم آن می‌رود که از هم بپاشد و در پاسخ به این‌که چرا ایران ماند، می‌توان گفت چون فردوسی سربرآورد.
او هنرمندی سخنور بود که با نیرویی برتر از زمین یعنی با فرهنگ و هنر، جغرافیای زمینی و مرزی ایران را از فروپاشی رهانید؛ سرزمین‌هایی را که با یکدیگر پیوندی نداشتند، فردوسی با رشتهٔ نیرومندتر و استوارتر، یعنی سخن خود و شاهنامه ایرانیان را به یکدیگر پیوست.
فردوسی تنها فرهنگ و زبان ایران را از گزند گران و آسیبی که آواروار به این کشور فروافتاده بود نرهانید، بلکه ایران مرزی و جغرافیایی را هم پاسداشت.

#میرجلال_الدین_کزازی

@kheradsarayeferdowsi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیستم شهریورماه، زادروز استاد جلال خالقی مطلق
شاهنامه‌پژوه

وصف شاهنامه از زبان استاد خالقی مطلق

#شاهنامه، برگ زرینی از تاریخ، هویت و پیشینه فرهنگی ایران و یکی از ارزشمند‌ترین متن‏های کهن فارسی برای اقتباس آثار نمایشی است.

#شاهنامه
#فردوسی
#دکتر_خالقی_مطلق

@kheradsarayeferdowsi

🔸🔹🔸🔹🔸🔹
پنجاه و یکمین میان‌فصلی مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی

«بیارای روی زمین را به مهر»
ویژهٔ تاجیکستان
(با یادِ استادان: محمدجان شکوری و خدایی شریف‌زاده)


سخنرانان:
دکتر نظام‌الدین زاهدی
(سفیر محترم تاجیکستان در ایران)
دکتر رضا اشرف‌زاده
(استاد پیش‌کسوت زبان و ادبیات فارسی)
دکتر علی‌اشرف مجتهد شبستری
( نخستین سفیر ایران در تاجیکستان)

همراه با:
- رونمایی از کتاب «رودکی دور از نزدیک» و
«فصلنامهٔ پاژ ۵۴ ویژه‌نامهٔ تاجیکستان»
- شعرخوانی و شاهنامه‌خوانی


جمعه: ۲۳ شهریورماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷
مشهد، بلوار وکیل‌آباد، بولوار هنرستان، بین هنرستان ۱و۳، سالن همایش‌های بنیاد فرهنگی آریو مصلی‌نژاد



(ورود برای همگان آزاد و رایگان است)

@kheradsarayeferdowsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 در جوار سد زیبای قره‌قوم همزمان با جشن استقلال تاجیکستان

یگانگی فرهنگ و تاریخ ایران و تاجیکستان

دکتر علیرضا قیامتی

استاد زبان وادبیات فارسی و قائم مقام مؤسسهٔ خردسرای فردوسی مشهد

در گفت‌وگوی با دو شبکه تلویزیونی سغد و سیّاحی

@kheradsarayeferdowsi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️استادان شکوری و خدایی شریف حلقه‌های پیوند تاجیکستان و ایران هستند

👤دکتر نظام‌الدین زاهدی، سفیر جمهوری تاجیکستان در ایران، در همایش بیارای روی زمین را به مهر:
🔹ایجاد فرهنگ تمام عیار ملی از هدف‌های دولت تاجیکستان بود که زمینه آن همکاری با ایران است.
🔹فضلیت‌های علمی و پژوهشی دو استاد فقید تاجیکستان که امروز از آنها تجلیل می‌شود بسیار است‌.
🔹محمدجان شکوری از نوابغ ادبی ما بود که خدمات بسیاری به شناخت علمی صدرالدین عینی و تاریخ ادبیات ما داشتند. او در دورهٔ شوروی برای ارتقای زبان فارسی تلاش کرد، زبان در آن زمان مظهر هستی معنوی تاجیکستان بود. نیاز به خلق یک زبان معاشرت ملی بود. او رسالت خود را احیای زبان تاجیکی می‌دانست‌ با تأليف آثاری چون «خراسان است اینجا» به این مهم پرداخت.
🔹استاد خدایی شریف‌زاده نیز که امروز تجلیل می‌شوند محقق نظریه ادبیات فارسی تاجیکی هستند، ایشان همچنین در نثر فارسی پژوهش‌های ارزشمندی داشتند که همچنان در تاجیکستان بی‌نظیر است.
🔹این دو چهره حلقهٔ پیوند ایران و تاجیکستان هستند چون بر مشترکات ما تأکید داشتند. معتقد بودند دو ملت با تکیه بر مشترکات می‌توانند پیشرفت کنند.


@kheradsarayeferdowsi
چالش زبان مادری همچنان باقی است

👤دکتر علی‌اشرف مجتهد شبستری، رئیس انجمن دوستی ایران و تاجیکستان، در همایش بیارای روی زمین را به مهر :

🔹چالش‌های حفظ زبان مادری در تاجیکستان وقتی مشخص می‌شود که پروژه فارسی زدایی در آسیای میانه اجرا شد. پاکستان و هند گواه آن هستند.
امروز هم همچنان این تهدید برای زبان فارسی  باقی است.
🔹پروسه جهانی شدن هم از عواملی است که می‌تواند زبان مادری را با چالش روبرو کند‌.
🔹بقای زبان فارسی در ماوراءالنهر به دلیل حکومت‌های فارسی زبان همچون سامانیان در این منطقه نبوده چون در دوره مغول و پس از آن هم همچنان باقی ماند.  سبب حقیقی وجود قوم تاجیک در ماوراءالنهر است.
🔹تغییر خط در دهه ۲۰ میلادی به قول تاجیکان آنها را دو باره بی‌سواد کرد.
🔹مذاکرات صلح در اسلام آباد در هتل ماریو برگزار می‌شد و من از میانجیان بودم به طرف مقابل گفتم همه چیز را نمی‌توانم تضمین کنم اما ضمانت میدهم که رحمان به فرهنگ ملی پایبند است، نکته‌ای که در روند پذیرش توافقنامه تاثیرگذار بود.
🔹فارسی امروز نیز می‌تواند به مصداق یک وطن پیوند دهنده ما باشد.


@kheradsarayeferdowsi
2024/11/14 15:38:48
Back to Top
HTML Embed Code: