Telegram Web Link
1401.07.10-kheradgan-archive.rar
267 MB
بایگانی پایگاه خردگان تا ۱۰ مهر ۱۴۰۱
این روزها خبرهای بد زیاد است و همه غمگین هستیم.

ولی آیا از آگاهی و هوشیاری نسل جوان به وجد نمی‌آیید و به آینده ایران امیدوار نمی‌شوید؟!
اندیشه‌های گئومات و کرتیر چگونه دین را ابزار ستم کرد؟!

@Kheradgan_Official

در دوره‌هایی از تاریخ ایران باستان افرادی با تعصب دینی قدرت گرفتند و کارهایی انجام دادند که کاملا خلاف کردار پادشاهان خوشنام ایرانی بود و حتی آیین و همبستگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد.

شوربختانه تعصب دینی در برخی از افراد از دوران بسیار کهن وجود داشته است. به طوری که شخصی با نام گئومات مغ پس از کمبوجیه هخامنشی قدرت گرفت و بر خلاف مرام رایج ایرانیان و هخامنشیان شروع به تخریب پرستشگاه‌های ادیان کرد. البته هخامنشیان با او مقابله کردند.

دوران گئومات کوتاه بود ولی در دوران ساسانیان یک موبد بسیار قوی و متعصب به نام کرتیر قدرت گرفت که درون مایه کتیبه‌هایش تفاوت زیادی با بسیاری از کتیبه‌های باستانی دارد. اینکه یک موبد توانسته کتیبه‌هایی ایجاد کند، نشان دهنده قدرت فراوان او می‌باشد.

کارهایی که کرتیر کرده است و در کتیبه‌اش از آنها یاد می‌کند تفاوت با اندیشه‌های پاک زرتشت داشت که در گاتها و دیگر متون می‌بینیم.

کرتیر در کتیبه کعبه زرتشت فعالیت‌های سرکوب گرایانه خود را توضیح می‌دهد به طوری که با دیگر ادیان (مسیحی، مانوی، یهودی و …) مبارزه کرده و آتشکده‌هایی تاسیس کرده است. او همچنین از اصلاح موبدانی که دچار انحراف بودند، سخن می‌گوید!

سخنان کرتیر نشان می‌دهد که برخی از دیگر موبدان مخالف او بودند و گویی کرتیر خود را نماد دین می‌دانست و کسانی که با تفکر او مخالفت کردند را از میان برمی‌داشت.

ولی کرتیر با افتخار از کارهایی که کرده سخن گفته است و به نوعی در کتیبه‌هایش قدرت نمایی می‌کند.

بنابراین تعجبی ندارد که در برخی از متون باستانی که قطعا موبدان در تدوین آن نقش داشتند از شکنجه‌های سخت و جنایت آمیز سخن گفته می‌شود و مشخص نیست چندین انسان بی گناه کشته و نابود شدند. وقتی دین، بهانه‌ای برای ستمگری باشد، جنایت‌کاران، ستم را مقدس می‌دانند که بسیار بسیار خطرناک است.

شاید همین رفتارهای خشن باعث شد جایگاه موبدان در نزد مردم کمرنگ شود و حتی استقبال از ادیانی مانند مسیحی و مانوی بیشتر شود.

با این حال سردمداران برخی از دیگر ادیان در طول تاریخ کارهای بسیار خشن‌تر و جنایات بیشتری را مرتکب شدند که به راستی گئومات و کرتیر را رو سفید کردند!! سرانجام این جنایات در جامعه‌ای که آگاه شده، کمرنگ شدن آن دین است. صرفا پوسته‌ای از دین می‌ماند. این در حالی است که خیلی از افراد از دین و پیروان معتقد به آن دین تنفر پیدا می‌کنند.

سردمداران آن دین و اطرافیانش مست قدرت بودند و از اینکه انسان‌های بی گناه را کشتند و جنایت به بار آوردند و به خیال خود دین آسمانی را حفظ کردند به خود می‌بالیدند! غافل از آنکه آه مظلوم آتش به آن دین زده است و خبر نداشتند.

@Kheradgan_Official
خیزش کاوه آهنگر و فریدون

جشن مهرگان (۱۶ مهر) بی ارتباط با خیزش کاوه آهنگر و فریدون علیه ضحاک نیست اما در نهایت در رام روز از مهرماه (۲۱ مهر) جشن پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک برگزار می‌شود.

@Kheradgan_Official
Forwarded from منتقد
در تاریخ خواهد ماند، آنچه بر ما گذشت...

- اگر هر سال تلاش می‌کردیم برای پیشرفت، طوفان تورم و مشکلات همه پیشرفت‌هایمان را نابود می‌کرد.

- اگر بیمار می‌شدیم دارو به سختی پیدا می‌شد و نمونه‌های داخلی پر از عوارض جانبی بودند.

- گویی در مواد غذایی و میوه‌ها سم وجود داشت و مثلا میوه می‌خوردیم برای ویتامین در صورتی که سم وارد بدن ما می شد! آن هم پس از خرید مواد غذایی به قیمت گزاف!

- اگر مادر، خواهر، همسر ما بیرون می‌رفتند امنیت نداشتند. حتی اگر محجبه بودند گشت ارشاد مزاحم آنها می‌شد

- قیمت خانه‌ها اندازه اروپا بود و قیمت خودروها گران‌تر از همه جای جهان بود. با این حال حقوق ما بسیار کمتر از جاهای دیگر بود.

- وقتی کرونا آمد ورود واکسن امریکایی و انگلیسی ممنوع شد و دستور دادند بر روی واکسن برکت سرمایه گذاری کنند! مردم هر روز جان می‌دادند، کادر درمان خسته و فرسوده شد و هزاران تن بی گناه از دنیا رفتند. در همه این حالات آنها با خیال راحت مشغول تعیین بودجه برای  واکسن ضد وطنی بودند!

- هر زمان دلشان خواست برق را قطع کردند، کسب و کارها هر روز آسیب می‌دیدند

- خیابان‌ها پر از زور گیر و خلاف کار بود در حالی که نیروی انتظامی آن سر خیابان مشغول بازی با گوشی هایشان بودند

- اگر دزد به خانه شما می‌آمد و با او برخورد فیزیکی می‌کردید می‌توانست از شما دیه بگیرد!

- نیروهای نظامی که قاعدتا باید از مردم و میهنشان پاسداری می‌کردند، اسلحه بر روی مردم معترض خود می‌کشیدند!

- نیروی نظامی که منطقا باید از ادوات جنگی برای دفاع از کشور استفاده می‌کرد، به هواپیمای مسافربری حمله می‌کرد و می‌گفت خطای انسانی بوده!!

- بنزین را یک شبه سه برابر می‌کردند و هیچ کس حق اعتراض نداشت

- اینترنت را هر زمان می‌خواستند قطع می‌کردند و می‌خواستند اپلیکیشن‌های پر از مشکل خود را فراگیر کنند و چه بسی در زندگی افراد تجسس کنند!

- از ما هرچقدر می‌خواستند مالیات می‌گرفتند و مستقیم از حقوقمان کم می‌کردند ولی هیچ خدمات خاصی ارائه نمی‌دادند و تقریبا همه کارها را خودمان با هزینه شخصی می‌کردیم.

- فاسد اخلاقی گردن کلفت همه جا را پر کرده بود. آنها به خود اجازه می‌دادند تعرض جنسی کنند و از آنجایی که پشتشان گرم بود کسی جرئت نداشت مقابله کند!

- هر روز مجبور بودیم آلوده‌ترین هوای جهان را تنفس کنیم و مشخص نبود مسئول الودگی ها کدام دستگاه و نهاد بود!

- اختلاس یک کار عادی در دستگاه‌های دولتی و حکومتی به شمار می آمد!

- سردمداران به مردم می‌گفتند تحمل کنید ما انقلاب اسلامی نکردیم برای رفاه بلکه برای اسلام انقلاب کردیم و باید مقاومت کنیم!! ولی همسر و فرزندان خودشان راهی کشورهای دیگر می‌شدند تا خریدهایشان را انجام دهند. از لوازمی خانگی گرفته تا سیسمونی!

- کشوری بودیم که سالها درگیر جنگ در کشورهای دیگر بودیم و در نهایت وقتی می خواستیم به صورت منطقی و قانع کننده توضیح دهند که چرا آنجا جنگ می‌کردیم، می‌گفتند خفه شو اگر ما نبودیم ناموستان به دست داعش می‌افتاد!!

- به ما می‌گفتند اگر اقتصاد نابسامان است، اگر مشکل زیاد است اشکال ندارد! به جایش امنیت داریم! آن وقت داعش چند بار حمله کرد! شهر پر از دزد و قاتل بود! چند سال یکبار اعتراضات سراسری رخ می داد که نیروهای نظامی در شهر مستقر می شد و با شدید ترین شکل ممکن با مردم مقابله می‌کرد! به راستی چه امنیتی داشتیم!
به بهانه ۲۱ مهر، سالروز پیروزی کاوه و فریدون بر ضحاک

آنچه در اسطوره‌شناسی اهمیت دارد، توجه به نمادها می‌باشد.

در واقع ما نباید با نگاه تاریخ‌پژوهی به دنبال شخصیت‌های اسطوره‌ای باشیم. بلکه این شخصیت‌های اسطوره‌ای نماد زنان و مردان آگاه و شجاع هستند که در راه آزادی میهن گام‌های بزرگ برداشتند.

اگر هم ریشه تاریخی داشته باشند به مرور داستان‌های اسطوره‌ای با توجه به نقش خرد جمعی شکل گرفتند.

@Kheradgan_Offcial
بهتر است مسئولین جمهوری اسلامی دیگر از نام "ایران" در تبلیغات بی اساس استفاده نکنند

@Kheradgan_Official
درفشت کاویان باشد...
@Kheradgan_Official
نتایج مثبت کنش‌های فرهنگی علیه تجزیه‌طلبی

سال‌ها فعالیت‌های فرهنگی مردمی و غیر دولتی علیه تجزیه‌طلبی به صورت خود جوش انجام گرفت و نتایج بسیار خوبی داشته است.

خوشبختانه امروز باید گفت خطر تجزیه ایران تا حدود زیادی رفع شده است چراکه آگاهی مردم افزایش یافته است.

فعالیت‌هایی مانند پژوهش‌های تاریخی و اجتماعی نقش فزاینده‌ای در رفع این خطر مهم داشت که همواره به صورت مردمی و توسط دلسوزان این مرز و بوم انجام می‌گرفت. دلسوزانی که حکومت چندان رفتار مناسبی با آنها نداشت.

جا دارد از همه تلاشگران سپاس‌گزاری کنیم که اینچنین آگاهی را پدید آوردند و بدون چشم داشت مشغول مبارزه بودند.

امروز حتی تجزیه‌طلب‌های پیشین هم جرئت ندارند بگویند تجزیه‌طلب هستند چراکه اکثریت جامعه ایران می‌دانند که تجزیه به جز ویرانی هیچ نتیجه‌ای ندارد و همه با هم و در کنار هم باید این کشور را آباد کنیم‌.

@Kheradgan_Official
نبونعید، پادشاهی متوهم، ستمگر و دلباخته خدایان خویش!

برخی از عادات و ستمگری‌های نبونعید:

- کودک کُشی

- فقر، ناامیدی و افسردگی برای مردم

- توهم برتری بر دیگران

- تحقیر دیگر باورها

- بی احترامی به سنت‌های باستانی

- بی سوادی و ادعای ارتباط با عالم غیب

@Kheradgan_Official

نبونعید (Nabû-naʾid) شاه بابل یکی از شاهانی بود که با کشورهای لودیه و مصر متحد شد و جنگ علیه ایرانیان را آغاز کردند ولی در نهایت کوروش بزرگ توانست آنها را شکست دهد.

روز هفتم آبان بی‌ارتباط با شکست نهایی نبونعید نیست چرا که پس از پیروزی ارتش ایرانی، خود کوروش بزرگ در روز هفتم آبان وارد بابل شد.

هنگامی که کتیبه‌های نبونعید پادشاه بابل را می‌خوانیم، چهره‌ای معنوی و عرفانی از این پادشاه به ذهن می‌آید که نیایش‌های سوزناکی با خدایان به ویژه خدای سین می‌کند. او قصد داشت چهره مذهبی پاکی از خود ارائه دهد. ولی این صرفا ظاهر ماجراست و اگر به دیگر کتیبه‌های بابلی نگاهی بیندازیم، با پادشاهی ستمگر مواجه می‌شویم که به دنبال تحقیر دیگر باورها می‌باشد و برای برتر نشان دادن دین و باور خود دست به هرگونه جنایتی زده است.

در اینجا به چندی از عادات این پادشاه بدنام و توهمات و ستمگری‌های او اشاره می‌کنیم.


کودک کُشی

نبونعید پس از فتوحاتش از مردم بیگاری می‌کشید و زنان و کودکان را می‌کشت!

این رفتار نبونعید حتی برای بابلیان ناراحت کننده بود! به طوری که در یک متن آهنگین که به خط و زبان بابلی نگارش یافته و به «گزارش منظوم» مشهور شده است درباره این رفتار نبونعید با ناراحتی یاد شده است.

بر اساس این متن، نبونعید پس از تصرف تیمه شروع به ساخت کاخ‌هایی برای خود کرد و از مردم مغلوب بیگاری کشید و آنها را به قتل رساند. در این متن این‌چنین آمده است:

باشندگان رنجور شدند، ساخت آجر [و بردن سبدهای آجر را بر آنان تحمیل کرد] … باشندگان را بکشت، زنان و خردسالان را… (۱).

در متن استوانه کوروش بزرگ هم به موضوع بیگاری گرفتن از مردم در بابل اشاره می‌شود (استوانه کوروش بزرگ، بندهای ۲۵-۲۶).


فقر، ناامیدی و افسردگی برای مردم

با آنکه نبونعید در کتیبه‌هایش بارها از برتری و دادگری خود می‌گوید، گزارش‌هایی که از بابلیان به دست آمده نشان دهنده فقر، ناامیدی و افسردگی مردم است.

متن بابلی گزارش منظوم با واژه‌های پر از غم شروع می‌شود:

نظم از سوی او (نبونعید) اجرا نمی‌شد. او مردم عادی را با نیاز به نابودی کشاند، بزرگ زادگان را در جنگ بکشت، بر بازماندگان راه را بست. از بهر دهقانان او سبدهای سبزی و مانند آن را نایاب ساخت، هیچ در سرزمین نیست، درودگر دیگر سرود و فریاد شادمانه را سر نمی‌دهد… او دارایی هایشان را از آنان برگرفت، خواسته هاشان را پراکنده کرد (۲).

و در جایی می‌نویسند:

تو دیگر شادی‌ها را نمی بینی… (۳).


توهم برتری بر دیگران

نبونعید دین خود را برتر می‌دانست طبیعی است که در پندارش باید برترین پادشاه جهان هم باشد! البته این موضوع درباره بسیاری از شاهان دوران باستان وجود داشته است اما توهمات نبونعید در نوع خود جالب است.

در یکی از کتیبه‌های نبونعید نقل می‌شود که همه دشمنان به یکباره به سوی او آمدند و درخواست صلح کردند!

در استل حران نبونعید نوشته شده است که پادشاهان سرزمین‌های مصر و ماد و سرزمین عرب‌ها و همه سرزمین‌هایی که با نبونعید دشمنی داشتند، فرستادگانی را برای روابط خوب و صلح به نزد نبونعید گسیل داشتند (۴). یعنی با یاری خدایان، به ناگهان همه این کشورها طرفدار او می‌شوند!!

اسناد و شواهد گوناگون نشان می‌دهند که نبونعید شخصی دروغگو بوده و در این سند هم تناقضات زیادی دیده می‌شود. 

در هر حال پر واضح است که به یکباره این همه کشور برای عرض ارادت به پادشاه مراجعه نکردند. این چیزی نیست جز توهمات یک پادشاه متوهم!


بی سوادی و ادعای ارتباط با عالم غیب

بسیاری از پادشاهان، قدرت خود را از جانب خدایان می‌دانستند ولی نبونعید پا را فراتر گذاشت و صراحتا ادعا می‌کرد با عالم غیب در ارتباط است. 

او ادعا می‌کرد خدایان همه چیز را به او نشان دادند و چیزهای نهان را دیده است! او می‌گفت با آنکه توان نوشتن با قلم را ندارد ولی دارای دانش منحصر به فردی است (۶).


سخن پایانی

این عادات نبونعید در واقع عادات بسیاری از بدکاران و ستمکاران در طول تاریخ بوده است و هر فرمانروایی، در هر زمان و مکانی که تشابهاتی با این رفتار مشاهده کرد باید به عاقبت خود بیندیشد. باید تفکر کند که در تاریخ چگونه از او یاد خواهد شد. سپاهیانی که در خدمت اینگونه فرمانروایان هستند هم باید به عاقبت خود بیندیشند.

هیچ انسانی جاودان نیست! چه در راس باشد و چه در قعر! آنچه از او به جا می‌ماند کردار اوست. اما اکثر ستمگران نمی‌خواهند بفهمند و تا آخرین لحظه بر ستمگری خود پافشاری می‌کنند.

متن کامل به همراه منابع را ببینید:
https://kheradgan.ir/p/13792
مرد خوشنام تاریخ، کوروش بزرگ

بدنام‌ها و ستمگران مخالف او هستند...

هفتم آبان، یادبود انسانیت

@Kheradgan_Official
چرا سردمداران شوروی از کوروش بزرگ تنفر داشتند؟

@Kheradgan_Official

در طول هزاران سال همواره کوروش بزرگ در منابع تاریخی بسیار خوشنام بوده است اما در قرون معاصر برخی با تحریف منابع تلاش کردند کوروش را بدنام کنند که البته موفق نبودند. در بررسی ریشه‌های این کوروش‌ستیزی‌ها نقش شوروی سابق و گروه‌های داخل ایران که وابسته به شوروی بودند بسیار پررنگ است.

یکی از این گروه‌ها فرقه دموکرات پیشه وری، وابسته به شوروی سابق بود. در سال ۱۳۲۴ فریدون ابراهیمی دادستان آن فرقه مقاله‌ای بر ضد کوروش بزرگ نوشت و متاسفانه این اقدامات آغازی شد بر کوروش‌ستیزی در ایران تا جایی که این روزها برخی با ظاهر مذهبی همان گفته‌ها را تکرار می‌کنند و حتی بسط و گسترش می دهند.

به نظر می‌رسد سردمداران شوروی از تاریخ باستانی ایران و کوروش بزرگ متنفر بودند و دستگاه تبلیغاتی گسترده‌ای برای تخریب تاریخ باستانی ایران توسط رفقای خود در داخل ایران راه انداختند.

تزارهای روسیه و بعدها سردمداران شوروی به دنبال آن بودند که کشور ایران روز به روز فقیرتر شود. آنقدر ایران را در تنگنا قرار دهند تا هر زمانی که می‌خواهند این کشور را خفه کنند. با این حال در ظاهر ادعای دوستی با ایران می‌کردند و گویا به دنبال نگه داشتن موجودیت ایران بودند چرا که از وجود دیگر قدرت‌های منطقه هراس داشتند و برای همین سعی می‌کردند عوامل داخلی در ایران را نیرومند کنند و تفرقه افکنی کنند تا ایرانی که وابسته باشد را در برابر دیگر قدرت‌ها نگه دارند تا حافظ منافع آنها باشد. 

بنابراین از هوشیاری و آگاهی مردم ایران از تاریخ باستانی هراس داشتند. آنها به دنبال بدنام کردن ایران باستان و نمادهای این تاریخ با شکوه مانند کوروش بزرگ بودند. کوروش بزرگ برای آنها کابوسی فراموش نشدنی بود.

کشوری که کوروش بزرگ بر آن فرمانروایی می‌کرد در زمان خودش نماد احترام به مردم آن هم با اقوام گوناگون بود. ایرانیان سرآمدان فرهنگ بودند و در این کشور پیروان ادیان گوناگون در کنار یکدیگر با صلح زندگی می‌کردند. از همه مهم‌تر ارتشی متحد و نیرومند امنیت کشور را حفظ می‌کردند. کوروش بزرگ توانسته بود دروغ، خشکسالی و یورش دشمنان را از کشور دور کند. پیشرفت کشور در آن زمان مورد توجه فیلسوفان بزرگی همچون افلاطون هم قرار گرفته بود (۱). همه این موارد خلاف منافع شوروی بود که امپراتوری ترس و دروغ را به راه انداخته بودند و با ایده‌های جهان وطنی به دنبال یکدست کردن مردم دنیا بودند.

طبیعی است که سردمداران شوروی از شیوه حکمرانی کوروش بزرگ تنفر داشتند و از نیرومند شدن ایران آزاد با الهام گیری از ایران باستان و کوروش بزرگ می‌ترسیدند. بنابراین هر کاری برای بدنام کردن این پادشاه خوشنام انجام دادند.

پانویس:

۱- افلاطون درباره دوران کوروش بزرگ می‌نویسد:
در زمان او ايرانيان از آزادی برخوردار بودند و بر بسياری از ملت‌های ديگر دنيا فرمانروایی می‌کردند. بـه علاوه او به همه مللی كه زير فرمانروایی او قرار گرفتند، حقوق مردم آزاد بخشيد. کشور با رهبری كوروش از هر لحاظ پيشرفت كرد و مردم آن نيز از آزادی و رفاه بی‌سابقه‌ای برخوردار بودند و آنچنان نسبت به يكديگر محبت می‌ورزيدند كه گویی همه با يكديگر خويشاوندی دارند (كتاب سوم قوانين، افلاطون، مجله سخن، دوره يازدهم، شماره ۱۲، نوروز ۱۳۴۰: صص ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۵).

@Kheradgan_Official
همه‌پرسی‌های بلاک چینی و آینده بشر

مجید خالقیان

از سالها پیش به این می‌اندیشیدم که مردم بتوانند با رای مستقیم خود بسیاری از امور را پیش ببرند. یعنی خیلی از واسطه‌ها حذف شوند و مردم بیشتر و بیشتر بتوانند سرنوشت خود را رقم بزنند. نه فقط درباره انتخاب رئیس جمهور یا نمایندگان مجلس! بلکه برای بسیاری از مواردی که شاید به زندگی روزمره آنها مربوط است و حتی موضوعی که صرفا مسئله یک استان است در همان استان و با رای مستقیم ساکنین آنجا حل و فصل شود.

یعنی نظرسنجی‌ها و همه‌پرسی‌های مداوم بسیار تعیین کننده باشند نه آنکه احزاب و صاحبان قدرت نظر اکثریت را به نفع خود تفسیر کند یا حتی نادیده بگیرند و کار را پیش ببرند.

اما اینکه نظرسنجی‌ها و همه‌پرسی‌ها با چه روش‌هایی انجام شود همیشه برای من سوال بود! با توجه به هزینه‌های زیاد و اینکه چگونه از نتایج اطمینان کامل داشته باشیم! برای مثال در سالیان پیش خیلی دشوار بود که همه پرسی مداوم انجام گیرد و نظارت بر همه‌پرسی‌ها هم بسیار دشوار بود. حتی تا به امروز هم انتخابات با روش‌های پیشین چالش زیادی دارد. همین چند سال پیش در کشور ایالات متحده امریکا که یک کشور دموکرات بزرگ به حساب می‌آید، درباره نتایج انتخابات انتقادات زیادی شد! چه برسد به کشورهای خاورمیانه!

خوشبختانه این روزا با توجه به فناوری‌های به‌روز مانند بلاک چین و پژوهش‌هایی که درباره همه‌پرسی‌ها با کمک گرفتن از این فناوری انجام می‌گیرد، دیگر آن اندیشه دور از دسترس نیست.

برگزاری همه‌پرسی‌های کم هزینه که با توجه شفافیت و قدرت فناوری می‌تواند همه را از نتایج مطمئن کند. آن روز درباره خیلی از موارد، می‌توان نظر سنجی یا حتی همه پرسی برگزار کرد و آنچه اکثریت مردم می‌خواهند را بدون هیچ سازمان و نهاد واسطه متوجه شد و حتی این خواست اکثریت می‌تواند تبدیل به قانون شود.

اگر شرایطی به وجود بیاید که خود مردم درباره بسیاری از امورات خود تصمیم بگیرند دیگر کسی نمی گوید اگر اینها بروند چه کسی بیاید! دیگر کسی منتظر نمی‌ماند تا کاسه صبرش لبریز شود و شرایطی به وجود نمی‌آید که هیچ راهی به غیر از اعتراض خیابانی، جنگ، خون دادن و… وجود نداشته باشد!

نمی دانم تا آن روز چقدر راه داریم و شاید آن روز آرمانی باشد ولی حداقل فناوری‌های جدید آن دوران را دست یافتنی تر کردند.
درفش ایران در اسطوره‌ها: درفش کاویانی

@Kheradgan_Official

درفش کاویانی در دوران ساسانیان بسیار مشهور است، با این حال آثاری از درفش کاویانی از سالیان سال پیش از ساسانیان به دست آمده است. به هر روی، ریشه این درفش زیبا را باید در اسطوره‌ها جستجو کرد.

درفش کاویانی نمادی از پیروزی کاوه آهنگر و فریدون بر ضحاک تازی است و می‌توان گفت این درفش نماد خیزش مردمی علیه ظلم و ستمگری است.

نمادهای مردمی در درفش کاویان کم نظیر است چراکه در طول تاریخ بیشتر نمادها در درفش تمدن‌ها، صرفا نماد پادشاهان بوده است ولی درفش کاویانی، آشکارا نمادهای مردمی را در دل خود جای داده است. 

بر اساس داستان‌های ایرانی، درفش کاویانی ریشه در چرم کاوه آهنگر دارد. به طوری که در شاهنامه فردوسی اینچنین آمده است:

همی برخروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
 
از آن چرم کاهنگران پشتِ پای
بپوشند هنگام زخم درای
 
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازار برخاست گَرد

بعدها به این چرم، ستاره یا اختر افزوده شد و شمایل مشهور درفش کاویانی که خیلی از ما با آن آشنا هستیم به وجود آمد. این ستاره به اختر کاویان در ادبیات پارسی مشهور است.

درباره افزوده شدن اختر کاویان در شاهنامه اینچنین آمده است که کاوه آهنگر نزد فریدون می‌رود و فریدون اختری بر درفش چرمین کاوه آهنگر می‌اندازد و دیباهای سرخ و زرد و بنفش به آن می‌آویزد:

چُـن آن پوسـت بر نیزه بر دید کَی
به نیکی یکی اختر افکند پَی
 
بیــاراست آن را به دیبای روم
ز گوهر برو پیکر و زرّ و بـوم
 
بزد بر سر خویش چون گِرد ماه
یکی فال فرخ، پَی افگند شــاه
 
فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش

https://kheradgan.ir/wp-content/uploads/2022/11/derafsh-kavian.jpg

@Kheradgan_Official
پرچم های ایران از آغاز تا کنون:
https://kheradgan.ir/p/11146

@Kheradgan_Official
به نام کاوه و آرش
به نام کوروش و خاکش
به نام جنگ و آزادی
به نام خشم و آگاهی
به نام هرکه نامش هست
پریشان خاطر و سرمست!

قسم بر ساقی و رندان
به هر بند و به هر زندان
به ویرانی، به آبادی
به این غم‌ها، به آن شادی
به دیروز و به فرداها
به آن روزی که می‌آید ز رویاها

به پایان خواهد آمد این شب تاریک
ندانم دور یا نزدیک

کجا خفته است؟ کجا مانده است؟!
بگو آهِرمن او را در کجا رانده است؟!
کدامین کس از او گفته است؟
خِرَد را گو کجا خفته است؟!
اگر نزدیک و گر دور است
سرایش پاک و پر نور است

به نام خشم بی باکان
بزن ویران کن این زندان ضحاکان
خِرَد را خوان 
به یاد خون گلگون و روان پاک آن یاران

(مجید خالقیان)

@Kheradgan_Official
درفش کاویان در دست دارند و...
نگهبانان این مرزند
@Kheradgan_Official
بریدن گیسوان، آیین باستانی ایرانیان برای سوگواری

@Kheradgan_Official

در آثار شاعران پارسی گوی، بارها از بریدن گیسوان برای سوگواری یاد می‌شود. یکی از مشهورترین آنها سوگواری بانو فرنگیس برای همسر خوشنامش یعنی سیاوش است.

فردوسی در شاهنامه اینچنین آورده است:

همه بندگان موی کردند باز
فرنگیس مشکین کمند دراز

برید و میان را به گیسو ببست
به
فندق گل ارغوان را بخست

همچنین حافظ در یک بیت زیبا درباره «مرگِ مِیِ ناب» می‌گوید:

گیسوی چنگ بِبُرّید به مرگِ مِیِ ناب
تا حریفان همه خون از مژه‌ها بگشایند

این آیین تا به امروز در میان برخی از اقوام ایرانی جای دارد و به ویژه زنان در سوگواری، بخشی از گیسوان خود را کوتاه می‌کنند.

@Kheradgan_Official
پاسخ خلفا به اعتراضات مردم: کشتار، شکنجه، ویرانی

@Kheradgan_Official

در زمان سلطه خلفا بر ایران اعتراضات مردمی زیادی علیه ستمگری رخ داد که پاسخی جز کشتار و شکنجه و ویرانی نداشت! این رویدادها نشان می‌دهند که وقتی ستمگران توانستند اعتراضات را سرکوب کنند، رفتارشان سخت‌تر و خشن‌تر شد‌.

در اینجا به چند مورد از آنها اشاره می‌کنیم.


جوی خون مردم در اعتراضات استخر

هنگامی که مردم استخر علیه ستمگری شورش کردند، به وحشیانه ترین شکل ممکن سرکوب شدند.

بر اساس فارس‌نامه ابن بلخی، عبدالله بن عامر از مردم استخر بسیار خشمگین شد و سوگند خورد که آنچنان از مردم استخر بکشد تا جوی خون به راه افتد. هر چه می‌کشتند به هدف نمی‌رسیدند در نهایت آب گرم بر خون بی گناهان ریختند تا جوی خون به راه افتد!!


حمام خون در گرگان

یکی از قیام‌های ایرانیان علیه خلفا در سال ۹۸ هجری و در گرگان رخ داد که با سرکوبی جنایت بار همراه شد. سردار سپاه خلیفه با خون مردم گرگان گندم آرد کرد و خورد!


سغدیان در بیابان رها شدند

مردم سغد علیه حکومت خلفا قیام کردند و قتیبه بن مسلم سردار اموی در اندیشه فتح دوباره سغد برآمد. قتبیه بسیاری از سغدیان را مجبور کرد از شهر بروند و بسیاری راهی بیابان‌ها شدند.


وعده‌های واهی و دروغ گویی

وقتی مردم طمیسه در برابر یورشگران مقاومت کردند، سعید بن عاص سردار سپاه خلیفه وعده داد که اگر فتح با عرب باشد «یکی شان را نکشد»! مردم تصور کردند که یورشگران حتی یک تن را هم از مردم شهر نمی‌کشند. اما در نهایت همه را به جز یک تن به قتل رساندند! و سعید بن عاص معتقد بود که به پیمان خود وفادار بوده است چرا که فقط یکی را نکشت!

اسناد و منابع را در اینجا ببینید:
https://kheradgan.ir/p/23041
فضای مجازی، ایرانیان را به هم نزدیک کرد

@Kheradgan_Official

در سالیان پیشین که ارتباطات بین شهرهای گوناگون ایران محدود بود، مردم با بسیاری از واقعیت‌ها آشنا نبودند و در یافتن علت اصلی مشکلات دچار تردید بودند.

حتی تبلیغات گسترده‌ای می‌شد که مشکلات را به اقوام ربط می‌دادند. مثلا در یک شهر می‌گفتند شما اگر برخوردار نیستید به خاطر فارس هاست. فارس‌ها شما را عقب نگه داشتند!

در تهران تبلیغ می‌کردند مردم فلان استان همه قاچاق‌چی هستند و دنبال تجزیه هستند. مردم را می‌ترساندند که فلان قوم همه مسلح هستند!!

اما فضای مجازی و ارتباطات بین مردم و آن هم بدون واسطه باعث شد که همه آگاه شوند بسیاری از مشکلاتی که یک شهروند در اصفهان دارد، شهروندان سنندج و زاهدان هم دارند. اگر یک شهروند در یزد با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند در رشت و ساری همان مشکلات وجود دارند.

اکثرا فهمیدند مشکل از قومیت و زبان نیست بلکه از جای دیگر است!

باید دانست که همیشه همبستگی باعث پیشرفت می‌شود. هرگاه با یکدیگر همبستگی داشتیم گام‌های بزرگی برداشتیم و هرگاه تفرقه ایجاد شد، از دشمنان شکست خوردیم.

@Kheradgan_Official
2024/11/16 10:58:00
Back to Top
HTML Embed Code: