Telegram Web Link
🔴پیام کانون صنفی معلمان تهران در آغاز سال نو تحصیلی

مهر را، سال تحصیلی جدید را با یاد و نام مهرورزانی آغاز می‌کنیم که سراسر شور زندگی بودند و اکنون یادشان یادآور شور، پویایی، ایستادگی، حسرت و اندوه است؛ #نیکا_شاکرمی، #سارینا_اسماعیل_زاده، #آرمیتا_گراوند و … #کیان_پیرفلک، #امیرحسین_بساطی، #سیاوش_محمودی.

▪️ مهرماه آغازی دیگر برای میلیون‌ها دانش‌آموز، دانشجو، معلم و استاد برای آموختن، آموزش دادن و روشنگری در ستیز با جهل و خرافه، تنگ‌نظری و خام اندیشی‌های ایدئولوژیک است.
مهرماه به همان میزان که می‌تواند آغاز مرحله‌ای نو در زندگی بسیاری از کودکان و نوجوانان این سرزمین باشد، این توان نهفته را نیز در خود دارد تا آغازی شود بر پایان دادن به شیوه‌های منسوخ تعلیم و تربیت و مدیریتی که طی سال‌های گذشته باطل بودنشان به تکرار به اثبات رسیده است.
می‌تواند آغاز فرصت دادن به شک علمی و خرد نقاد، در برابر یقین ایدئولوژیک، انحصاری و مطلق و منحصر بودن حقیقت در یک منبع باشد؛
می‌تواند زمانی برای گشودگی اندیشه، تساهل و مدارا باشد؛
و پذیرش حقوق طبیعی که هرفرد با آن‌ها به دنیا می‌آید از جمله آزادی اندیشه، آزادی‌های فردی و اجتماعی، آزادی عقیده و مذهب، ... .

▪️از سوی دیگر هر ساله با نزدیک شدن به آغاز سال تحصیلی، دغدغه‌های متعددی ذهن فعالان و دست‌اندرکاران آموزش، خانواده‌ها و دانش‌آموزان را به خود مشغول می‌کند:

- افزایش شکاف طبقاتی در آموزش از مدرسه‌های کپری تا مدارسی خصوصی با چندصد میلیون شهریه که پیامدی جز بیگانگی و دشمنی طبقاتی در سطح جامعه به‌دنبال نخواهد داشت.

- دور ماندن بسیاری از کودکان از چرخه تحصیل و آموزش، و البته میلیون‌ها کودک و نوجوان از برخوردار شدن از آموزشی با کیفیت و همراه با برابری در فرصت‌ها

- ادامه سیاست سرکوب معلمان و دانش‌آموزانی که کمترین اعتراض را به کاستی های متعدد موجود در نظام آموزشی به لحاظ کمی و کیفی داشته باشند.
- ادامه بلاتکلیفی بسیاری از معلمانی که در سال‌های اخیر حکم‌های ناعادلانه مختلف از حراست‌‌ها و تخلفات اداری به عنوان بازوی اجرایی نهادهای امنیتی گرفته‌اند. به رغم وعده گشایش در کار آن‌ها
- و...

کانون صنفی معلمان آغاز سال نو تحصیلی را به دانش‌آموزان و دانشجویان، معلمان و اساتید و تمامی کنش‌گران و دست‌اندرکاران آموزش در کشور که آموختن را فرصتی برای دستیابی به زیستی شرافتمندانه، آزاد، خردمندانه و خلاق می‌دانند، شادباش می‌گوید و بر تعهد خود بر تلاشی پیگیر و پویا برای تحقق چنین آموزشی برای همه فرزندان این سرزمین پای می‌فشارد.

کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
۱۴۰۳/۷/۱

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
🔴 برای آنهایی که تنها کفش‌هایشان به جا مانده

حادثه غم‌انگیز و دلخراش جان‌باختن ۵۱ نفر از کارگران معدن طبس را به خانواده این عزیزان، تمام کارگران و مردم ایران صمیمانه تسلیت می‌گوییم.

بی‌شک این اتفاقات را نمی‌توان سانحه و حادثه نامید این وقایع ریشه در ظلمی است که به صورت ساختاری بر زحمت‌کشان و کارگران تحمیل می‌شود. فقدان ایمنی کار و تجهیزات پیشرفته برای کاهش هزینه سرمایه‌سالارانه اینگونه از کارگران قربانی می‌گیرد.


باید کمیته حقیقت‌یابی برای بررسی این فاجعه با حضور نمایندگان واقعی کارگران تشکیل گردد و عاملان و مسببان این فاجعه هولناک شناسایی شده و مجازات شوند در این میان رسیدگی به وضعیت  مسئولان بلند‌پایه ذی‌نفع و پیمانکاران خاطی امری است ضروری و باید با شفافیت و فوریت به آن رسیدگی گردد.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ضمن ابراز همدردی با خانواده جان‌باختگان، خواستار رسیدگی به سایر آسیب‌دیدگان است و به کودکانی که در آغاز مهر اینگونه زندگی‌شان مورد هجمه فساد و ناکارآمدی شده‌است تسلیت می‌گوید و از همکاران درخواست می‌کند یاریگر این کودکان و خانواده‌های آنان در این شرایط بحرانی باشند.

🆔 @kashowra
به نام خداوند جان و خرد
   پیام مهرِ
      کانون فرهنگیان استان اصفهان به مناسبت سال تحصیلی۱۴۰۴- ۱۴۰۳
🔹️نظام تعليم و تربيت شالوده هر جامعه‌ای را تشکیل می‌دهد و مسوول رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن جامعه است. در اين نظام، مدارس از جايگاه ويژه اي برخوردارند زيرا بخش جدایی‌ناپذیر زندگی ما محسوب می‌شوند. کودکان هركشور آینده سازان آن سرزمين هستند و آموزش آن‌ها در توسعه نقش قابل توجهی دارد. وانگهی قسمت بزرگی از فرآیند اجتماعی شدن در محیط آموزشی اتفاق می‌افتد و فرزندان ما نيز در این فضا برای ورود به جامعه آماده می‌شوند.نقش مدرسه در تعلیم و تربیت به اندازه‌ای اهمیت دارد که می‌توان گفت شکل دهی یک ملت در گرو آن است. فرزندان ما در مدرسه چیزی بیش از مباحث درسی را یاد می‌گیرند. دانش‌آموزان در این فضا،خلاقیت خود را توسعه می‌دهند تا مسیر رشد فردی و اجتماعی را طی کنند. آن‌ها در مدرسه به بلوغ عاطفی می‌رسند و تعامل صحیح با دیگران را از طریق دوستی، همدلی و مشارکت می‌آموزند. بنابراین می‌توان گفت، مدارس جدا از اينكه پایه و اساس سلامت روانی، جسمی و اجتماعی دانش آموزان را می گذارند، نقش مهمی نيز در رشد شناختی آنان با تأكيد بر عقلانيت و دوري جستن از احساسات ایفا می کنند. علاوه بر آن مدرسه منبع انتقال آثار فرهنگی مانند باورهاي درست ديني، اخلاق، هوش اجتماعی و مهارت‌های زندگی به نسل‌های بعدی است.
🔹️اميد آنكه اول مهر امسال نيز به رغم چالشها و نگرانيهاي پيش روی خانواده ها در خصوص ثبت نام فرزندانشان و هزينه هاي سنگين تحميل شده بر آنان، با مهربانی و مهرورزی آغاز شود.
🔹️آغاز مهر، روز خانه تکانی و زدودن گرد و غبار جهل و جهالت و سر آغاز بهار مهربانی و دوستی، با کتاب و نظم وانضباط است.آغاز زنگ دانایی بر پیشه وران کسوت خِرَد و بر دانش آموزان  ایران زمین تهنیت باد.شور سر مستی دانایی و توانایی گوارای وجودتان دختران و پسران سر زمین علم و دانش!              

کانون فرهنگیان استان اصفهان
               یکم مهرماه ۱۴۰۳

https://www.tg-me.com/kashowra
تعلیم و تربیت قطاری


✍️ اسدالله حیرانی


قطارآموزش، به زودی روی ریل مهرماه، به حرکت در می آید تا میلیون ها مـسافر را در واگن های قزمیت خود به سمت آرمان شهری ببرد که خود در انتخاب آن کمتر اراده ای ندارند.


سال هاست نظام آموزشی ایران،  کارخانه ای دارد  که کالاهایش را توده ای و فله ای تولید و  ژله ای عرضه می کند.

فردیت، استعداد، فرهنگ، جغرافیا  و سایر وجوه تمایز  در سیاست گذاری آموزش ایران  تقریبا جایگاهی ندارد. همه چیز از پیش تعیین شده است . سوزن بانان فقط حق انتخاب یک ریل مشخص را دارند و مسیر، آغاز ، پایان، و ایستگاه ها، حکمی ازلی و ابدی دارند. این فرآیند، تکرار و  بازآفرینی آشی است که ماده اصلی آن،  همان کشک خاله جان است. گویی اینجا کارخانه ای است که همه تولیدی های آن باید  یکسان ، یک شکل و رونوشت هم باشد.


در این یاسای  آموزشی، کودک شش ساله دبستانی تابع همان قواعدی است که جوان ۱۷ ساله دبیرستانی.  دانش آموز مناطق کویری، همان غذای آموزشی هم وطنانش در سرزمین های  کوهستانی  را تناول می کند.

محتوا، شیوه و قالب آموزش در کردستان با خوزستان، تهران و گیلان ازیک جنس و یک قماش است. بی هیچ تفاوتی. البته تا چشم کار می کند رنگ، و دکوراسیون واگن های این قطا ر و قیمت بلیط های آنها، متنوع است؛ غیرانتفاعی، نمونه دولتی، نمونه مردمی، هیئت امنایی، تیزهوشان،   شاهد و ... واگن آخری هم که شبیه به  انباری متروکه است، دولتی.


درهمه این غرفه ها برای آینده ای که شایدآموخته های کنونی در آن، دمده و بی مصرف باشد، حال کودکان ، نوجوانان و جوانان بخوبی گرفته می شود. واگن بانان پیوسته به انباشت داده ها و بازتکرار فرآورده هایی مشغول هستند که بیشترآنها ازطریق خانه، کوچه، فیلم  کارتونی  و ... بی نقمت کلاس درس و بدون پرداخت شهریه هایی با برند تقلبی مشارکت نیز قابل دستیابی هستند.ش

آری،  تربیت قطاری یعنی پرداخت و دریافت سلبی؛ یعنی نسخه واحد برای همه پیچیدن. یعنی دوختن لباس همسان برای قامت همه شخصیت ها و استعدادها.

بسته های این کارگاه آموزشی در زمینه تولید  انسان توانمند و اجتماعی، پر از خالی است. در این پودمان، دودمانِ مهارت هایی نظیر : رواداری، صلح جویی، مشارکت پذیری، همگرایی، شکیبایی و ... منقرض شده است. از همان سال اول دبستان، همه اسب ها برای خدمت به مافیای کنکور و تجارت کتاب های کمک آموزشی، زین شده است. دراین بافتمان،  تمرینی در زمینه هم زیستی مدنی، حل مسئله، تفکر منطقی، مدارا، رواداری و ... صورت نمی گیرد. دراینجا بازار طوطی گری و تکرار، پررونق است.. در اینجا همه چیز هست جز تمرین زندگی واقعی. جز آموزش ِ همواره آموختن و جز تمرین همزیستی اجتماعی. در اینجا عالمان بی عمل بازنشر می شوند تا  در آینده بتوانند روی زنبورهای بی عسل را کم کنند..


ازهمان نقطه شروع، مدارآموزش به جای شیوه های رویانی و مشارکت محور برمدار رقابت متنازعانه بنا نهاده می شود. دانش آموزان ازهمین جا می آموزند بخورند تا خورده نشوند؛ کژتابی شخصیتی را بازآفرینی می نمایند و املای انفراد، خودمحوری و دیگرستیزی را بر لوح اندیشه، انشا می کنند.  یاد می گیرند سوار بر کُرند توجیه و چرمه تفسیر، مصالح جمع را گوی چوگان منافع خود کنند و نامش را هم خدمت به خدا و خلق او  بگذارند. می آموزند نهنبانی از تزویر بر داشته های خود  قرار دهند تا در تنازع برای بقا، کسی آنها را پس نزند.


دراین زمین تمرینی، مشق می کنند سیاست پیشگانی شوند که در مسابقه کسب قدرت، منافع ملی را به ثمن بخس بفروشند. بندبازان آکروبات و مشاطگانی چیره دست می گردند که در سلوک قاف قدرت، عجوزه ای سترون را با صورتک «خدمت» بزک نموده، برای حجله آرزوهای ملت نامزد کنند تا در زفاف آمالشان به ریش مردم بخندند.

مردمانی می شوند که با قساوت به قضاوت هم می پردازند و بر قلب موفقیت دیگران، خنجر حسادت می زنند. گواژه و  تمسخر  سرمایه های نمادین، سرگرمی آنها می گردد.  در جستار کمال خواهی، مَرکبشان مویه است و از پویه، روی برمی تابند و هریک بسیارند و متکثر در تولید چهره های مناسب حال و مقام.


نگاهی به گفتمان ها و گفتگوهایَ  گلادیاتوری، روابط و مناسبات رفتاری هنرمندان، ورزشکاران، سیاست پیشگان، صاحب منصبان، فرهنگیان، نمایندگان مجلس و مردم عادی بیندازیم تا معلوم شود این مدعا، رنگ واقعیت دارد یا همچون پوچ، عالی است!؟


دولت ها و مجلس ها ثابت کرده اند اولویت چندم آنها هم این گونه امور نیست و اساسا در این زمینه با دریافت هیچ نوع زیرلفظی، «بله» را نمی گویند. اگر نهادهای مدنی و نخبگان جامعه در وجود خود، دلی برای عشق به میهن دارند، باید این مقوله را به مطالبه ای عمومی و اولویت دار بدل کنند. زیرا در هیچ مرز و بومی، سرمایه ای ارزشمندتر و منبعی جاودانه تر از کودکان آن سرزمین وجود ندارد.

https://www.tg-me.com/kashowra
🔴 کارگران را به کشتارگاه سود فرستاده‌اند؛ سودی که از گوشت و خون آن‌ها تغذیه می‌شود

✍️ شیوا عاملی‌راد

جان‌های عزیز زیر آوار در طبس، نمایی دردناک، تلخ و زشت از منطق سرمایه‌داری را به تصویر می‌کشد؛ قتل‌عام روزانه‌ی صدها کارگر در سراسر جهان و ده‌ها نفر در ایران که در بستر خصوصی‌سازی قربانی شده و به کام مرگ فرستاده می‌شوند.

این مرگ‌ها را نمی‌توان یک رخداد تصادفی نامید و با سهل‌انگاری توجیه کرد. بلکه این واقعیت به این دلیل است که در چشم سرمایه‌دار، ارزش کارگر تنها به اندازه‌ی سودی است که می‌تواند به جیب او بریزد. نظام سرمایه‌داری به طور بنیادی ناعادلانه و غیرانسانی است و بر پایه‌ی استثمار و فقر بنا شده است.

آمارها منتشر شده نشان می‌دهد که سالانه بیش از ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در جهان در اثر حوادث کاری جان خود را از دست می‌دهند. در ایران، تنها در سال ۱۴۰۲ حدود ۲۱۱۵ کارگر در محل کار جان باختند و ۲۷ هزار کارگر دچار جراحات شدند. این‌ها فقط ارقام نیستند، بلکه زندگی‌هایی‌اند که قربانی شده‌اند. و این ‌مصداق همان جمله‌ی معروف مارکس است که "سرمایه‌داری با هر قطره خون کارگران ساخته شده است.”

خشم و اعتراض ما نباید در کپشن‌ها و توئیت‌ها گم شود. باید سرمایه‌داران، حامیان و نظریه‌پردازان این نظام ناعادلانه را به محاکمه کشاند. تنها با تحقق عدالت واقعی می‌توانیم از تکرار کشتار کارگران جلوگیری کنیم و به ساختن جامعه‌ای انسانی‌تر و عادلانه‌تر بپردازیم.


🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
#یادداشت
🔴 دومین مهر و شرح پریشانی اخراج از معلمی
#عزیز_قاسم_زاده

🔸به سال‌های دوردست پرواز می‌کنم زمانی که خودم را در مدرسه دیدم و سال‌های ابتدایی را می‌گذرانیدم، بدون آنکه کسی مرا تشویق و یا تحریک و تعریض کند، در ذهنم لحظه‌ای نمی‌گنجید در آینده شغلی غیر از معلمی داشته باشم. بر خلاف رویاهای کودکانه که اغلب پروازهای دیگر و مرتفع‌تری دارند. آنکه آسمان اندیش است خود را خلبانی در هواپیما می‌بیند و آنکه اقتدار و برقراری نظم و امنیت را در ذهن کودکانه‌اش تصویر می‌کشد، دوست می‌دارد، پلیس شود. آنکه عقل عملیش فعال‌تر است، می‌خواهد در یکی از رشته‌های مهندسی درس بخواند و آنکه در پی نجات جان بیماران است، در رویاهای کودکانه‌اش می‌خواهد طبیب شود تا دیگر مریضی نباشد. این رویاها در عوالم کودکی و نوجوانی گاه متغیر می‌شوند و کودکان تا بزرگسالی در این رویاها چند شغل عوض می‌کنند. اما من از اواخر دوران ابتدایی تا پایان دبیرستان، همیشه خود را تنها در قاب یک معلم، تصور می‌کردم و یقین داشتم، نمی‌توانم شغل دیگری داشته باشم. می‌دانستم که معلمی به لحاظ درآمد، از شغل‌های پایین جامعه است، اما این عشق مرا چنان به جنون کشانیده بود که از دوران راهنمایی تا پایان دبیرستان با برادران و خواهران کوچک‌تر خود قرار امتحان در تمام دروس را در پایان هفته نهاده بودم. تقریباً پنج شنبه‌ها که می‌شد من بیست، سی برگه امتحانی برای تصحیح داشتم از دروس مختلف هر پایه. برادران و خواهرانم می‌دانستند پدر که شب به خانه می‌آید، من جدی جدی، حتی جدی‌تر از مدرسه، این برگه‌ها را جلوی او می‌گذارم...

🔸... در دو سه سال اول روستاهایی که بودم، هنوز دستگاه کپی وجود نداشت و سئوالات را در استنسیل می‌نوشتیم و تکثیر می‌کردیم. گمان نمی‌کنم که جوانان انقلابی که بر اخراج من صحه گذاشتند، حتی نام این دستگاه را هم شنیده باشند که با چه زحمتی باید سوالات را می‌نوشتیم و تکثیر می‌کردیم. به همین خاطر من که هر هفته باید آزمونی را برگزار می‌کردم و دستگاه استنسیل جواب نمی‌داد، وقتی از عمارلو به منزل پدری می‌آمدم، با اشتیاق تمام سوالات آزمون‌ها را که اغلب به دو شکل تستی و تشریحی برگزار می‌شد، به تعداد دانش آموزان کپی می‌گرفتم و با خود به روستا می‌بردم. از آنجا که به علت کمبود معلم، عملاً تمام معلمان در دو شیفت درس می‌دادند، باید بلافاصله بعد از تعطیلی مدرسه، سرپایی لقمه‌ای را می‌خوردم و به مدرسه دوم در روستای دیگری می‌رفتم. راه‌هایی صعب العبور که رفت و برگشت هر روز ۸۰ دقیقه بود. مسیری که به حدی باد می‌وزید که گاهی تصور می‌کردی این باد مانع رفتن تو می‌شود؛ تو می‌کوشیدی که به جلو بروی، اما باد قدرت و زورش از تو بیشتر بود و با قدرت تو را پس می‌زد. یادگار سیلی سرد زمستان و گوش سرما برده را بارها باید در مسیر راه تجربه می‌کردی. هرچه این سرخی و سرما فزونی می‌گرفت، به همان نسبت عشق و اشتیاق من به معلمی نیز هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد و من با وجود این مشقت‌ها و درآمد ناچیز آن، از انتخاب معلمی، پشیمان نبودم...

🔸در ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ برای اجرای حکم یک ساله عازم زندان شدم و به همین خاطر درخواست رسمی مرخصی بدون حقوق دادم در مهر ۱۴۰۲ دوباره این درخواست را دادم و در آموزش و پرورش ثبت کردم. بعد از این درخواست، جناب آقای پورخانی معلم دوران پیش دانشگاهیم به آموزش و پرورش چابکسر مراجعه کرد تا کلاس مرا به طور رایگان پر کند، به او اجازه تدریس ندادند. کلاس با معلم دیگری پر شد اما به رغم آن وقتی حکم من در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ صادر شد، در آن قید شده بود حکم غیبت و حقوق مرا به استناد غیبت قطع کرده بودند در حالی که اینجانب چنانچه سندش در این نوشتار ارائه شده، درخواست مرخصیم را ثبت کرده بودم...

🔸حالا مهر ۱۴۰۳ آمده است و من نمی‌توانم در کلاس درس حاضر باشم چرا که آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی ایران مرا با ۲۵ عنوان اتهامی از دستگاه خود اخراج کرده است. هیئت تخلفات آموزش و پرورش در رأی بدوی مرا به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم کرد و در تجدید نظر با قید کلمه «تخفیف» مرا مستحق اخراج دانستند و نه انفصال دائم و دیوان عدالت اداری نیز با تأکید و تصریح بر تخفیف داده شده، بر آن صحه گذاشت!

🔸دنیای عجیبی است. معلمانی را در این سرزمین با سوابق بسیار یا کم تنها به خاطر گفتن حقایق تلخ آموزشی و تبعیضات ناروا، از آموزش و پرورش توسط عوامل آموزش و پرورش اخراج می‌کنند...

📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3ZwECYu

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
🔴ایمنی دانش‌آموزان: حق بنیادین یا وعده‌های توخالی؟

متأسفانه، اولین حادثه سال تحصیلی در آذربایجان‌غربی، ریزش سقف یک کلاس در هنرستانی در ارومیه، دو دانش‌آموز را به بیمارستان کشاند. حوادث تلخ و تکراری از این دست، نه تنها نگرانی‌های جدی در مورد ایمنی محیط‌های آموزشی را به همراه دارد بلکه به وضوح نمایانگر بی‌توجهی و اولویت نداشتن جان و امنیت دانش‌آموزان در سیاست‌گذاری‌هاست.

بارها شاهد بوده‌ایم که در سایه‌ی کوتاهی‌ها و بی‌توجهی‌ها، جان و سلامت دانش‌آموزان به خطر افتاده است. در حالیکه انتظار می‌رود که ایمنی مدارس در اولویت قرار گیرد، اما متأسفانه، اقدام مؤثری در این راستا مشاهده نمی‌شود.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکوم کردن این رویداد، خواستار ایجاد تغییرات اساسی در این نظام ناعادلانه است. همچنین این شورا بر این باور است دیگر نباید حوادثی از این دست به سادگی نادیده گرفته شود و بر این نکته تأکید می‌کند که محیط یادگیری باید به‌طور جدی امن و سالم باشد؛ چرا که این حق بنیادین هر کودک است که در شرایطی امن تحصیل کند.


🔹🔹🔹

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آموزشی

نحوه حذف اطلاعات متا دیتا از فایل عکس.

همکاران و مخاطبان عزیز برای بالابردن سطح امنیت خود لطفا این ویدئو را ببینید

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
#تسلیت

🔴 تسلیت به جامعه صنفی معلمان و خانواده‌ی زنده‌یاد #آرزو_محمودی؛ یاد و نامت جاودان خواهد ماند

رفت، 
در سکوتی سنگین 
مانند شبی که ناگاه، 
تمام ستارگانش را 
از دست می‌دهد. 

اما یادش 
در بطن هر کلاس 
در لبخند هر کودک 
و در سکوت هر صبحگاه 
تا ابد جاری است.

اینجا، 
نامت با مهربانی و دانایی گره خورده 
و ما 
برای همیشه 
در قلب‌هایمان، 
تو را مرور خواهیم کرد. 


با کمال تأسف و تأثر، باخبر شدیم که همکار عزیزمان خانم #آرزو_محمودی همسر کاک آرام قادری، از میان ما رفت. خانم محمودی از معلمان خوش‌نام، توانمند و از فعالان صنفی شناخته‌شده انجمن صنفی معلمان مریوان بود.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به نمایندگی از سایر تشکل‌های صنفی، این ضایعه‌ی دردناک را به جامعه‌ی معلمان، خانواده محترم محمودی و همسر ایشان، جناب آقای #آرام_قادری، تسلیت عرض می‌کند و برای بازماندگان ارجمند آرزوی صبر و شکیبایی دارد.

🔹🔹🔹

نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
#خبر
🔴 محکومیت احمد حیدری نصرت به بازنشستگی با تقلیل گروه در هیات تخلفات اداری استان تهران

🔸هیات رسیدگی به تخلفات اداری کارمندان اداره کل آموزش و پرورش شهرستان‌های استان #تهران آقای #احمد_حیدری_نصرت دبیر ناحیه‌ی یک شهرستان #بهارستان و فعال صنفی فرهنگی را به بازنشستگی بر اساس سنوات خدمت دولتی با تقلیل دو گروه محکوم کرد.

🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن محکومیت مجدد احکام امنیتی صادره در هیإت تخلف اداری آ.پ، این حکم به بازنشستگی اجباری با تقلیل گروه علیه آقای حیدری را در ادامه‌ی پرونده‌سازی امنیتی برای اعمال فشار بر فعالین صنفی بر شمرده و ضمن محکومیت این اقدام، خواهان لغو همه‌ی احکام و پایان این روند پرونده‌سازی‌ هیأت تخلفات اداری آ.پ است.

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
#خبر
🔴 احضار کوکب بداغی پگاه به داگاه انقلاب اهواز

🔸 #کوکب_بداغی_پگاه فعال صنفی فرهنگیان خوزستان/ ایذه برای اخذ آخرین دفاع به شعبه ۱۳ بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب  اهواز احضار شد.

🔸خانم بداغی پگاه پیش‌تر به همراه ۱۱ فعال صنفی دیگر استان خوزستان محاکمه و علی‌رغم تبرئه، مجدداً پرونده‌شان به دادگاه تجدید نظر ارسال شده بود و هم‌چنین با رأی هیات تخلفات به ۴ ماه انفصال از خدمت محکوم شده بود.

🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران  ضمن حمایت از این‌ معلم و کنشگر صنفی، خواهان مختومه شدن همه‌ی پرونده‌های امنیتی- قضایی علیه فعالین صنفی و فرهنگیان است.

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
🔴 ادامه اعتراض بازنشستگان در سه‌شنبه‌ها در کرمانشاه

باز هم می‌آییم
و باز هم بر سر قول و قرار و پیمانمان می‌مانیم تا به حقمان برسیم.
چرا که ما بازنشستگان، بسیار مورد بی‌مهری مسئولین بی‌کفایت و ناعادل قرار گرفته‌ایم.

تا حق خود نگیریم 
از پا نمی‌نشینیم


زمان:
سه‌شنبه ۱۴۰۳/۷/۳
    ساعت ۹:۳۰

مکان:
کسری کوچه‌ی نوبتی، مقابل صندوق بازنشستگی کشوری


اتحاد اتحاد     
علیه فقر و فساد

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
🔴 فاجعه معدن طبس: جان‌های از دست رفته در سایه بی‌عدالتی

در حادثه معدن طبس که نتیجه بی‌اعتنایی آشکار به جان کارگران و شرایط ناایمن کاری است. بر اساس گزارشاتی آمار کشتە‌شدگان به بیش از ۷۰ نفر رسیده است. اسامی ۳۲ نفر از کشته شدگان به شرح زیر منتشر شده است:

۱- احمد مختاری
۲- محمد ساران
۳- امیر مصطفوی‌ثانی
۴- غلامرضا رمضانی
۵- محمد سنجری
۶- حسن مصطفوی
۷- احمد جغتایی
۸- جواد صحراگرد
۹- عباس بهمدی
۱۰- رضا خیری
۱۱- مجتبی جبله
۱۲- سیدابراهیم حسینی کاشی‌دار
۱۳- علی مهری
۱۴- محمد مرادی
۱۵- ولی‌الله اسماعیلی
۱۶- جواد باعثی
۱۷- جواد طوسی
۱۸- قربان رفیقی قله‌زو
۱۹- حسین نوری خلیل‌آباد
۲۰- سیدمنصور حسینی
۲۱- محسن سرگزی
۲۲- محمود کوهی
۲۳- اصغر فاطمی
۲۴ حسن تیموری
۲۵- محمد سارائی
۲۶- براتعلی غریب
۲۷- مصطفی فشانجردی
۲۸- حسن ریواده
۲۹- رمضانعلی داوری قله‌زو
۳۰ حسن توکلی
۳۱- محمد مرادی
۳۲- محمد جواد قاسمی

مختاری همچنین اولین قربانی حادثه معدن دیهشک بود. این فاجعه نمادی از بی‌عدالتی و بی‌توجهی ساختاری به حقوق کارگران است که در نتیجه‌اش، زندگی این افراد قربانی می‌شود.

🔹🔹🔹

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra
      🔴 جشن بازگشایی مدرسه‌ی یک آموزگار

علی غفاری؛ آموزگار بازنشسته‌ی دوره‌ی ابتدایی؛ بیجار_کوردستان


سال تحصیلی ۱۳۶۳-۱۳۶۲ تصمیم گرفتم برای خدمت، به زادبومِ خود بروم. از آن روستا و آن چشمه‌ی جوشان و باغات و چمن‌زارهای زیبا و مردمان پرمهر، اما کوچیده‌اش، ده، دوازده خانواری بیش نمانده و به همین تعداد هم دانش‌آموز بود.

مدرسه‌ی دوره سپاهی‌دانش، مخروبه و غیرقابل‌استفاد شده بود. بالاخانه‌ی کوچک مرحوم مشهدی فرج که سال‌ها قبل کوچ کرده بود، با پله‌کان‌های گلی و زیرزمینی نمور چندسالی بود که کلاس درس شده بود!

اول مهر ماه بود و روز بازگشایی مدارس! بچه‌ها همه در پنج پایه‌ی تحصیلی با شوق و ذوق خاص و کودکانه‌ی خود آمده و دوره‌ام کرده بودند. از پله‌ها بالا رفته و دودری چوبی بالاخانه را باز کردم. نیمکت‌های چوبیِ قدیمیِ خاک گرفته گردگیری شد. از سقف تیر چوب و پوشالی بالاخانه چیزهایی ریخته بود. کف کاهگلی کلاس و پلکان‌ها تا دمِ درِ حیاط آب و جارو شد. درِ زیر زمینِِ بدون قفل و کلیدِ بالاخانه را با زحمت و فشار زیاد باز کردم و از لای در به داخل خزیدم، خاک پشت در را کنار زدم بوی نم و تعفن شدیدی فضا را آکنده بود.

کم‌کم چشمم به تاریکی و آن سقف کوتاه عادت کرد. به‌صورتی غیرمنتظره لاشه‌ی تلف‌شده‌ی یک حیوان در انتهای زیرزمین توجهم را جلب نمود؛ در اطراف لاشه کرم‌های انباشته درهم می‌لولیدند. منظره‌ای اسفناک، لاشه‌ی یک سگِ تلف شده! محیط تحمل‌ناپذیر شده بود! با حالی بهم‌خورده، به سرعت بیرون آمدم. بچه‌ها را تعطیل و خود راهی شهر شدم.
روز بعد با سه کیسه آهک به دهات برگشتم. بچه‌ها را از محیط مدرسه دور نمودم. در فاصله‌ای دور از روستا چاله‌ای حفر کردم. چکمه‌ای پلاستیکی به پا و دستکش به دست و سر و صورت و راه نفس را با چفیه‌ام پوشاندم. به داخل آن دخمه‌ی نمور که کاهگل دیوارهایش از پایین ورقه کرده بود رفتم به هر زحمت و فلاکتی، طناب نایلونی را به آن لاشه ی متعفن گره زدم و کشان‌کشان از زیرزمین خارج نموده به سمت چاله بردم و آنجا در عمق کافی با خاک پوشاندم.
به زیرزمین و آن وضعیت و شرایطِ غیرقابل‌تحمل بازگشتم. تک و تنها آنجا را از لوث آن لاشه پاک کردم. آب و جارو نمودم و کف و محیط آنجا را با آهک پوشاندم. تا بلکه توانسته باشم میکروب‌زدایی نموده و  آنجا را برای انباری وسایل اسقاط و مستعمل مدرسه قابل‌استفاده نمایم.

اگر چه اشتغال به حرصِ و آزِ مقامات، و اغفالِ مسئولان در رقابت بر سر تصاحب و تمرکز قدرت، و توسعه‌ی ناموزون اکنون اثری از آن روستا و آن بهشت، جز ویرانی و پراکندگی مردمانِ با صفای هنرپرور و مهاجرش باقی نگذاشته است.

این گزارشی صادقانه از روز بازگشایی مدرسه‌ی معلمی است که اکنون خود نیز پیر و فرسوده و باز نشسته شده است و سال‌هاست برای همسان‌سازی دستمزد و حقوق مسلم و قانونی‌اش با انواع دروغ و ترفند و بی‌مبالاتی مسئولان و مقامات خود خوانده مواجه است. دردناکتر از همه آنکه هاوار بلندِ جهانی شده و تکرار هشدارش اینجا شنیده نمی‌شود و اکنون از سر ناچاری با خیل همکارانِ همدرد، کلاس درس خود را به این سنگین دلانِ سنگین گوش به خیابان آورده‌اند.

بدیهی است که تفهیم درست و دقیق مطالب و موضوعات، مهارت و ملکه‌ی ذهن و کار آنهاست. مطمئن باشید تا یادگیری اتفاق نیفتد و مراد و مطلب حاصل نشود معلمان کلاس را ترک نخواهند کرد. که این کارکرد را عین وظیفه و تکلیف خود می‌دانند.

آن تلخ روز،
که بدین‌سان به شب رسید
یکی از هزار بود.
کَی شد معلمی؟!
این راویان رنج و وین مبشران نور را !
همه، این روزگار بود!
این شغل نه! پیشه نه!
بلکه شور عشق،
یا در مصافِ دیوِ جهل
صحنه‌ای از کارزار بود!
     


🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
🔴 به یاد صدها کودکی که خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند

نامه‌ی احمدرضا حائری از زندان قزل‌حصار


احمدرضا حائری، زندانی سیاسیِ محبوس در زندان قزل‌حصار، به مناسبت اول مهرماه و بازگشایی مدارس، در نامه خود از زندان از کودکانی یاد می‌کند که توسط جمهوری اسلامی کشته شده‌اند یا همچون دختر ۱۰ ساله خود از مراقبت پدر و مادرِ زندانی و اعدام شده محروم گشته‌اند.

احمدرضا حائری، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسیِ محبوس در زندان قزل‌حصار، به مناسبت اول مهرماه و بازگشایی مدارس، در یک نامه از مکالمات تلفنی خود خود با دختر ۱۰ ساله خود «هستی» می‌نویسد که برای سومین سال پیاپی در اول مهر از او دور بوده است. او از کودکانی چون کیان پیرفلک و محسن محمدپور (کودک کار ۱۷ ساله، کشته‌شده در آبان ۹۸) یاد می‌کند که جمهوری اسلامی «با قساوت خونشان را بر زمین ریخت و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند»؛ و همچنین کودکانی که از مراقبت پدرومادر زندانی یا اعدام شده خود محروم شده‌اند:

با گرامی‌داشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سال‌ها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان‌ این سرزمین می‌آموزند.

احمدرضا حائری که از شهریور ۱۴۰۱ در زندان محبوس است، پیش از این در یک نامه‌ سرگشاده شکنجه و آزار سامان یاسین را افشا کرده بود و طی چندین نامه نظام قضایی را به نقد کشیده و آن را «آپارتاید قضایی» خوانده بود. او اردیبهشت سال جاری به دلیل «اعتراض به وضعیت بغرنج سامان یاسین»، که در آن زمان محکوم به اعدام بود، از بند عمومی زندان قزل‌حصار به سلول انفرادی بند امن واحد سه منتقل شد.

حائری به خاطر اطلاع‌رسانی در مورد نقض حقوق بشر در زندان با یک پرونده قضایی جدید روبرو است که به دلیل رعایت نشدن مراحل قانونی ابلاغیه، تا کنون حاضر به حضور در بازپرسی شعبه یک دادگاه انقلاب کرج نشده است. او در کنار سایر زندانیان سیاسی قزل‌حصار و دیگر زندانیان در اوین، مشهد، خوی، سقز و … در کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» بارها در اعتصاب بوده و نسبت به نقض حقوق زندانیان افشاگری کرده‌ است.

متن کامل نامه احمدرضا حائری که در رادیو زمانه منتشر شده بود را در ادامه بخوانید:

تماس تلفنی:
هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحت‌تر بودی یا قزل‌حصار!؟
من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدی‌‌هایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزل‌حصار هم خوب کمی پیچیده‌ است وضعیتش!
هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!
من: چرا!؟
هستی: چون باید می‌گفتی هیچ‌کدوم!
من: قربونت برم من، کاملاً درست می‌گی! جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قزل‌حصار یا تهران بزرگ! هیچ‌کدوم خوب و راحت نیست! این اشتباه‌ترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!

پی‌نوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزل‌حصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقه‌ای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغض‌آلود پرسید: «بابا چرا شما را بردن "اوین حصار"»!؟

از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میله‌های زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!
روشنگری «هستی» به عنوان دختربچه‌ای ۱۰ ساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمی‌خواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، «سیاهی» زندان را «سفید» جلوه می‌دادند، یا دست‌کم حاصل نوشته‌هایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلاً به همین پاسخ دخترکم اکتفا می‌کنم.

به یاد همه دختران و پسرانی که در این سال‌ها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و… پشت میله‌های زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سال‌ها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامی‌داشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سال‌ها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان‌ این سرزمین می‌آموزند.

احمدرضا حائری
زندان قزل‌حصار 
اول مهر ۱۴۰۳

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra
#بیانیه
🔴 زنگ‌ها برای "که" به صدا در نمی‌آیند!
بیانیه جمعیت دفع از کودکان کار و خیابان به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳- ۱۴۰۴

🔸اول مهر روز بازگشایی مدارس و شروع سال تحصیلی است. در این روز، میلیون ها کودک در سراسر ایران راهی مدرسه می شوند. بخشی از آنان ورودی تازه و بخش بزرگتری از آنان از سال های پیش وارد این چرخه شدند.

🔸اما تعدادی از کودکان این سرزمین هیچ وقت وارد این مسیر نشده و "زنگ‌ها برایشان بصدا در نمی آیند". از جمله:
"... فقط در مقطع ابتدایی ۱۸۴ هزار دانش‌آموز بازمانده از تحصیل داریم" (اظهارات معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش).
"... در سال ۱۳۹۵، آمار بازماندگان از تحصیل در رده‌ی سنی ۶ تا ۱۹ سال بنا بر سرشماری نفوس و مسکن بیش از دو میلیون و ۳۸۶ هزار نفر بوده است. در همین رده‌ی سنی تعداد ‌‌بی‌سوادان مطلق بیش از ۴۳۱ هزار نفر بوده است ..."
آخرین سرشماریِ سراسری و رسمی در ایران مربوط به سال ۱۳۹۵ است؛ در آن زمان، هشت میلیون و ۷۹۵ هزار نفر بی‌سوادِ ۱۰ تا ۴۹ ساله در ایران وجود داشت. بنا بر همین سرشماری، تعداد افراد ۶ تا ۱۹ ساله‌ای که خارج از مدرسه‌اند یعنی یا ‌‌بی‌سوادند یا در حال حاضر تحصیل نمی‌کنند بیش از دو میلیون و ۳۸۶ هزار بوده است ..."، (مرکز پژوهش های مجلس)

🔸بررسی ها نشان می دهد، تعداد کل افراد بازمانده از تحصیل، به نسبت سال تحصیلی ۱۳۹۴- ۹۵ با رشد ۱۷ درصدی در سال تحصیلی ۱۴۰۱- ۱۴۰۲ به ۹۱۱ هزار نفر رسیده است."( مرکز پژوهش های مجلس) و همچنین اظهارات نایب رئیس کمیسیون آموزش در مجلس شورای اسلامی، روز پنجشنبه ۴ تیر، شمار کودکان بازمانده از تحصیل در ایران را ۹۱۱ هزار نفر، شامل ۴۰۰ هزار دانش‌آموز مقطع ابتدایی، اعلام کرد. این آمار همچنین شامل کودکانی می شود که به دلایل زیر به این چرخه وارد نشده‌اند: کودکان بدون شناسنامه و هرگونه اوراق هویتی، کودکانی که درگیر مهاجرت درون یا بین استان محل سکونت شدند، کودکان کوچ‌نشین مناطق ویژه عشایر، کودکانی که به کار در خانه، کارگاه‌ها و مراکز تولیدی و یا خیابان اشتغال دارند، کودکانی که بدلیل دور بودن مدرسه و یا اساسا نبودن مدرسه از چرخه تحصیل باز ماندند، کودکانی که بدلیل ازدواج(کودک همسری) از چرخه تحصیل باز ماندند، کودکانی که بدلیل فقر مالی و مشکلات خانواده، بویژه آنان که دچار بیکاری، معوق ماندن دریافتی ها و عموما حقوق های چند برابر زیر خط فقر دریافت می کنند و متحمل گرانی و تورم سرسام آور معیشت و مسکن و درمان و دارو و ... در معرض انواع آسیب ها هستند، کودکانی که بدلیل بیماری صعب‌العلاج، معلولیت شدید ذهنی و جسمی و دیگر شرایط استثنایی از چرخه تحصیل باز ماندند، کودکان بدسرپرست، بی‌سرپرست( بدلیل فوت، جدایی، فرار و اعتیاد والدین) محروم ماندند، کودکانی که بدلیل حوادث طبیعی و معضلات ناشی از آن(بی خانمانی، معلولیت، مهاجرت و ...) محروم مانده‌اند، حاشیه نشینی، پشت بام خوابی، خیابان خوابی، بی مسکنی و معضلات اجتماعی دوره های اخیر... کودکان مهاجر و پناهجو (علی رغم ابلاغ طرح فرمان که تأکید بر جذب و ثبت نام همه کودکان فارغ از مهاجر و غیر مهاجر دارد) از چرخه تحصیل باز ماندند...

🔸... ساختار نابرابر و تبعیض آمیز که ماحصل کارکرد دولت های مختلف این دوران هاست و بنوعی بازتولید کننده فاصله طبقاتی و آموزش های طبقاتی و همچنین بستر ساز گونه های مختلف مدارس و سیستم های آموزشی است که عمدتا در خدمت طبقات دارا و وابستگان به سیستم اقتصادی حاکم است. آموزش بی کیفیت و ضد کودک(که یکی از دلایل خروج کودکان از چرخه تحصیل است)، محصول همین خصلت انحصاری بودن و در خدمت طبقات دارا قرار گرفتن این حق اجتماعی و تبدیل آن به امتیاز است. پا گرفتن مافیای تحصیلی و آموزشی یکی از ره آوردهای این سیستم آموزشی است.

🔸مناسبات بالا به پایین(معلم محور)، خشن و ضد کودک، از خصوصیات آموزش سیستم محور است. مدارس ایران و بخش های زیادی از جهان، رابطه بالادست و فرودست است. بدین معنا که آزادی و اختیار در کودکان سرکوب و سلب شده و آنچه سیستم از طریق نمایندگانش دیکته می کند اجرا می شود...

📎 متن کامل این بیانیه را در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/3Xvvm4m

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️

پیام تسلیت کانون صنفی فرهنگیان #الیگودرز در مورد جانباختگان #معدن_طبس

باز هم در رویدادی دیگر، پدران، مادران، همسران و فرزندان این سرزمین در غم از دست دادن عزیزانشان به سوگ نشسته‌اند.

جانباختگانی که در اعماق زمین طلای‌سیاه استخراج می‌کردند تا ضمن تهیه معیشت خانواده، ‌ثروتی به سوداگران سرمایه تقدیم کنند.

کانون صنفی فرهنگیان الیگودرز این مصیبت را خدمت همه خانواده‌های داغدار تسلیت گفته و با آن‌ها اعلام همدردی می‌نماید.

از مسئولین امر درخواست می‌شود شرایط ایمنی محل‌کار را منطبق با قانون‌کار و کنوانسیون‌های بین‌المللی اجرا نموده و ضمن بررسی دقیق این رویداد افراد مقصر را شناسایی، محاکمه و مجازات نمایند.

کانون صنفی فرهنگیان الیگودرز
۱۴۰۳/۷/۳


🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در شیراز ویدیویی منتشر شده است که در آن دختران دانش‌آموز افغان با شعار «تحصیل حق ماست» به عدم اجازه ثبت‌نام در مدارس اعتراض می‌کنند.

تحصیل یکی از اساسی‌ترین حقوق هر کودکی در هر جای دنیاست. اینجا همان دخترانی که در افغانستان به‌دست حکومت زن‌ستیز و فاشیست طالبان از حق تحصیل محروم شده‌اند، ناچارند برای این حق طبیعی خود، با حکومتی دیگر که راسیست و زن‌ستیز است، یعنی جمهوری اسلامی ایران، مبارزه کنند.

در ادامه سیاست‌های افغان‌ستیزانه جمهوری اسلامی، که سال‌هاست با رفتارهای نژادپرستانه از مهاجران افغان سوءاستفاده کرده و با ایجاد اختلاف میان مردم دو کشور، سعی در استثمار بیشتر آنها دارد، روز گذشته (اول مهر/میزان) همزمان با آغاز سال تحصیلی در ایران، صدها دانش‌آموز افغان همچنان پشت درهای بسته مدارس، از تحصیل محروم ماندند.

https://www.tg-me.com/kashowra
🔴 گزارشگر مدرسه‌ی خود باشید

علی فرهادی؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش
کمبود معلم در مهرماه نخواهیم داشت (۲۳ شهریورماه)

علیرضا کاظمی؛ وزیر آموزش و پرورش
سال تحصیلی جدید کمبود نیروی معلم نداریم (۲۷ شهریورماه )

وزارت آموزش و پرورش در دو ماه اخیر، مسئله‌ی کمبود ۱۷۶ هزار معلم خود را حل شده و مسئولان این وزارتخانه در گفت‌وگوها و مصاحبه‌های خود بر تامین معلم در مهر‌ماه ۱۴۰۳ تاکید کردند. اما بعد از تنها گذشت دو روز از بازگشایی مدارس، گزارش‌های مردمی حاکی از آن است که مدارس با کمبود معلم در برخی کلاس‌ها و دروس مواجه هستند.

🔹در راستای مطالبه‌ی حق آموزشِ رایگان و در دسترس، معلمان، والدین و دانش‌آموزان می‌توانند گزارش خود را از عدم حضور معلم در کلاس‌های درس را با بیان «نام شهر یا روستا»،«نام مدرسه و
مقطع تحصیلی »
به آیدی
@kashowranews ارسال کنند.


🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔
@kashowra

📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔
@kashowranews
2024/10/02 04:26:46
Back to Top
HTML Embed Code: