📝📝آقای رحیم پور ازغدی! شما استدآپ کمدی اجرا می کنید یا سخنرانی
✍سید عبدالجواد موسوی
⚛ @jomhuriyat
♈️نه آقای رحیم پور ازغدی! نه! اگر قرار باشد این طوری ادامه بدهید خیلی زود لو می روید. قبل ترها لااقل بلد بودید حرف هایتان را پس عناوینی مثل ارزش ها و انقلابی گری و دغدغه هایی از این دست پنهان کنید ولی مدت هاست که بی پروا از تریبون های رسمی فقط اغراض شخصی تان را فریاد می زنید. فریادهایی که بوی کینه و نفرت و حقد و حسد و دیگر مشکلاتی که ریشه در نفس نفیس شما دارند از آن بلند است.
♈️این که رئیس جمهور سابق را به اسب آبی تشبیه کنید نه بامزه است نه نشانه شجاعت. البته شما هیچ وقت شجاع نبوده اید. ادای آدم های شجاع را درآورده اید. همیشه به کسانی دشنام داده اید که یا امیر معزول بوده اند و دیگر خاطرتان جمع بوده که کاری از دستشان برنمی آید و یا در موقعیتی قرار داشته اند که دشنام دادن به ایشان پاداش در پی داشته نه تنبیه و محکومیت.
♈️اغلب هم به آدم های نجیبی بد و بیراه می گویید که یقین دارید در مقام پاسخگویی برنمی آیند و یا شان خود را بالاتر از این حرف ها می دانند که با آدم بی چاک و دهنی مثل شما طرف شوند. حالا هم به کسانی فحش می دهید که مطمئنید آن ها خاطراتشان را از شورای عالی انقلاب فرهنگی بازگو نمی کنند. مطمئنید.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
✍سید عبدالجواد موسوی
⚛ @jomhuriyat
♈️نه آقای رحیم پور ازغدی! نه! اگر قرار باشد این طوری ادامه بدهید خیلی زود لو می روید. قبل ترها لااقل بلد بودید حرف هایتان را پس عناوینی مثل ارزش ها و انقلابی گری و دغدغه هایی از این دست پنهان کنید ولی مدت هاست که بی پروا از تریبون های رسمی فقط اغراض شخصی تان را فریاد می زنید. فریادهایی که بوی کینه و نفرت و حقد و حسد و دیگر مشکلاتی که ریشه در نفس نفیس شما دارند از آن بلند است.
♈️این که رئیس جمهور سابق را به اسب آبی تشبیه کنید نه بامزه است نه نشانه شجاعت. البته شما هیچ وقت شجاع نبوده اید. ادای آدم های شجاع را درآورده اید. همیشه به کسانی دشنام داده اید که یا امیر معزول بوده اند و دیگر خاطرتان جمع بوده که کاری از دستشان برنمی آید و یا در موقعیتی قرار داشته اند که دشنام دادن به ایشان پاداش در پی داشته نه تنبیه و محکومیت.
♈️اغلب هم به آدم های نجیبی بد و بیراه می گویید که یقین دارید در مقام پاسخگویی برنمی آیند و یا شان خود را بالاتر از این حرف ها می دانند که با آدم بی چاک و دهنی مثل شما طرف شوند. حالا هم به کسانی فحش می دهید که مطمئنید آن ها خاطراتشان را از شورای عالی انقلاب فرهنگی بازگو نمی کنند. مطمئنید.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝مهاجرت کادر درمان به فاز بحران رسید؛
مهاجرت پزشکان، کمبود کادر درمان و تماشای مسئولان!
⚛ @jomhuriyat
♈️مهاجرت پزشکان و پرستاران از ایران به یک مرز ناخوشایند رسیده است. از هر ۷۴ پزشک و پرستار، حدود ۵۰ نفر به مهاجرت امیدوار هستند، که سالانه ۴ هزار نفر از این نیروها به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند.
علاوه بر این، آمار ناراحتکنندهای از خودکشی پزشکان نیز وجود دارد، که تنها در ۵۰ روز گذشته، ۵ پزشک ایرانی دست از زندگی کشیدند.
♈️بیش از ۷۰ درصد از پزشکان و پرستاران ایرانی اعتقاد دارند که شرایط بیرونی مثل وضعیت کلی کشور تأثیر بسزایی بر تصمیمات مهاجرتی آنان دارد. از جمله این نقصانات میتوان به کاهش کیفیت خدمات درمانی، افزایش زمان انتظار برای بیماران، و افزایش شکاف عدالت اجتماعی اشاره کرد.
♈️همچنین، این مهاجرتها باعث خالی شدن رشتههای تخصصی و فوقتخصصی مهم در کشور میشود، که در آینده به مشکلات بیشتری منجر میشود. از طرفی از دید وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۰ هزینه آموزش یک سال پزشکی در مقطع دکتری حرفهای ۲۲۶ میلیون تومان برآورد میشود.
♈️در واقع این میزان هزینه سالانه یک دکتری حرفهای رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است. این میزان را در مدت ۷ سال تحصیل فرد ضرب کنیم و اگر تورم را محاسبه نکنیم و میانگین را در نظر بگیریم، تربیت یک پزشک کمتر از ۲ تا ۲.۵ میلیارد تومان برای کشور هزینه ندارد.
♈️نسبت دریافتی پزشکان عمومی به درآمد سرانه تعدیل شده با ppp در کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا که بیشترین مهاجر نیروی پزشکی را دارند، به ترتیب ۶۹.۲، ۸۰.۳ و ۸۱.۱ است، بدین معنی که یک پزشک در کانادا حدود سه برابر بیشتر از متوسط درآمد سرانه دریافتی دارد.
در ایران، این نسبت بعد از تعدیل دریافتیها در طرح تحول نظام سلامت به ۶۳.۱ رسیده است. یعنی چند برابر درآمد سرانه.
♈️با این حساب، پزشکان در ایران جزو قشر مرفه جامعه محسوب میشوند حتی نسبت به آمریکا، کانادا و استرالیا که نظام پزشکی و درمانی بسیار گرانی دارند.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
مهاجرت پزشکان، کمبود کادر درمان و تماشای مسئولان!
⚛ @jomhuriyat
♈️مهاجرت پزشکان و پرستاران از ایران به یک مرز ناخوشایند رسیده است. از هر ۷۴ پزشک و پرستار، حدود ۵۰ نفر به مهاجرت امیدوار هستند، که سالانه ۴ هزار نفر از این نیروها به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند.
علاوه بر این، آمار ناراحتکنندهای از خودکشی پزشکان نیز وجود دارد، که تنها در ۵۰ روز گذشته، ۵ پزشک ایرانی دست از زندگی کشیدند.
♈️بیش از ۷۰ درصد از پزشکان و پرستاران ایرانی اعتقاد دارند که شرایط بیرونی مثل وضعیت کلی کشور تأثیر بسزایی بر تصمیمات مهاجرتی آنان دارد. از جمله این نقصانات میتوان به کاهش کیفیت خدمات درمانی، افزایش زمان انتظار برای بیماران، و افزایش شکاف عدالت اجتماعی اشاره کرد.
♈️همچنین، این مهاجرتها باعث خالی شدن رشتههای تخصصی و فوقتخصصی مهم در کشور میشود، که در آینده به مشکلات بیشتری منجر میشود. از طرفی از دید وزارت بهداشت در سال ۱۴۰۰ هزینه آموزش یک سال پزشکی در مقطع دکتری حرفهای ۲۲۶ میلیون تومان برآورد میشود.
♈️در واقع این میزان هزینه سالانه یک دکتری حرفهای رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است. این میزان را در مدت ۷ سال تحصیل فرد ضرب کنیم و اگر تورم را محاسبه نکنیم و میانگین را در نظر بگیریم، تربیت یک پزشک کمتر از ۲ تا ۲.۵ میلیارد تومان برای کشور هزینه ندارد.
♈️نسبت دریافتی پزشکان عمومی به درآمد سرانه تعدیل شده با ppp در کشورهای آمریکا، کانادا و استرالیا که بیشترین مهاجر نیروی پزشکی را دارند، به ترتیب ۶۹.۲، ۸۰.۳ و ۸۱.۱ است، بدین معنی که یک پزشک در کانادا حدود سه برابر بیشتر از متوسط درآمد سرانه دریافتی دارد.
در ایران، این نسبت بعد از تعدیل دریافتیها در طرح تحول نظام سلامت به ۶۳.۱ رسیده است. یعنی چند برابر درآمد سرانه.
♈️با این حساب، پزشکان در ایران جزو قشر مرفه جامعه محسوب میشوند حتی نسبت به آمریکا، کانادا و استرالیا که نظام پزشکی و درمانی بسیار گرانی دارند.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝تصادفات؛ معیاری دقیق برای کارآمدی
✍️عباس عبدی، اعتماد ۹ خرداد ۱۴۰۳
⚛ @jomhuriyat
♈️مدتی بود که میخواستم درباره موضوع مهم تصادفات خودرویی بنویسم. زیرا این مسأله دارای آمار دقیق و غیرقابل انکار و توجیه است و میتواند نماد روشنی از کیفیت تحقق اهداف برنامههای دولت باشد. ولی تصور میشد در این فضای مشکلات مهم و انبوه چه جایی برای طرح این مسأله است؟ اکنون که شاهد سقوط بالگرد بالاترین مقام اجرایی هستیم خیلی خوب متوجه میشویم که شاید این پدیده و بدتر شدن وضع تصادفات ریشه مشترکی در مدیریت کشور داشته باشند.
♈️تصادفات خودرویی در ایران یکی از بدترین شاخصهای جهانی را داشت، در نهایت برای کاهش آن برنامهریزی شد و اهداف دقیقی تعیین گردید. طی دو دولت قبلی علیرغم افزایش خودرو و سفر از شدت تصادفات و خسارات آن کاسته شد، هر چند همچنان تا رسیدن به اهداف تعیین شده در برنامه فاصله زیادی وجود داشت.
♈️البته این را میتوان نادیده گرفت، چون در ایران رسم است که همیشه اهداف را خیلی بلند تعیین کنند، بلکه به اندکی از آن برسند، ولی توجه ندارند که از قدیم گفتهاند سنگ بزرگ علامت نزدن است. به عبارت دیگر اگر اهداف را خیلی بزرگ بگیرید و به آن نرسید، عدم تحقق هدف، امری متداول و معمول میشود و برنامهریزی نیز بیمعنا خواهد شد.
♈️مثل هدف رشد اقتصادی ۸ درصدی در سال که از ۳۵ سال پیش تا کنون در همه برنامهها بوده و هست گویی تغییر آن گناه نابخشودنی است ولی هیچ گاه در طول یک برنامه محقق نشده است، سهل است که رشد اقتصادی عملی شده بسیار هم کمتر از این بوده، در نتیجه نرسیدن به هدف رشد، یک پدیده طبیعی شناخته شده است! بگذریم.
♈️تصادفات خودرویی هزینههای بسیار زیادی را تحمیل میکند، فوت حدود ۲۰ هزار نفر در سال که به نسبت بیشتری جمعیت ۲۵-۳۵ ساله هستند که در بهترین دوران بهرهوری در زندگی خود قرار دارند. همچنین مصدوم شدن حدود ۴۰۰ هزار نفر که هزاران نفر آنان معلولیتهای شدید پیدا میکنند. خسارات مالی فراوان و تبعات اجتماعی سنگین که لیست کردن آن فرصت میخواهد از این جمله است.
♈️علل آن نیز کمابیش روشن است. کیفیت نازل خودرو و جاده، و کمتر شدن این کیفیت، فقدان نظارت کافی، مقررات بیمهای نامناسب و فرهنگ و رفتار اجتماعی قابل سرزنش در رانندگی و... اهم موارد تاثیرگذار در تصادفات هستند. با توجه به این که آمار آن به نسبت از اعتبار و دقت خوبی برخوردار است لذا معیار بسیار مناسبی برای سنجش عملکرد دولتها نیز هست. آمار سالهای اخیر تصادفات جادهای و درونشهری کشور به شرح زیر است.
https://telegra.ph/تصادفات-معیاری-دقیق-برای-کارآمدی-05-28
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
✍️عباس عبدی، اعتماد ۹ خرداد ۱۴۰۳
⚛ @jomhuriyat
♈️مدتی بود که میخواستم درباره موضوع مهم تصادفات خودرویی بنویسم. زیرا این مسأله دارای آمار دقیق و غیرقابل انکار و توجیه است و میتواند نماد روشنی از کیفیت تحقق اهداف برنامههای دولت باشد. ولی تصور میشد در این فضای مشکلات مهم و انبوه چه جایی برای طرح این مسأله است؟ اکنون که شاهد سقوط بالگرد بالاترین مقام اجرایی هستیم خیلی خوب متوجه میشویم که شاید این پدیده و بدتر شدن وضع تصادفات ریشه مشترکی در مدیریت کشور داشته باشند.
♈️تصادفات خودرویی در ایران یکی از بدترین شاخصهای جهانی را داشت، در نهایت برای کاهش آن برنامهریزی شد و اهداف دقیقی تعیین گردید. طی دو دولت قبلی علیرغم افزایش خودرو و سفر از شدت تصادفات و خسارات آن کاسته شد، هر چند همچنان تا رسیدن به اهداف تعیین شده در برنامه فاصله زیادی وجود داشت.
♈️البته این را میتوان نادیده گرفت، چون در ایران رسم است که همیشه اهداف را خیلی بلند تعیین کنند، بلکه به اندکی از آن برسند، ولی توجه ندارند که از قدیم گفتهاند سنگ بزرگ علامت نزدن است. به عبارت دیگر اگر اهداف را خیلی بزرگ بگیرید و به آن نرسید، عدم تحقق هدف، امری متداول و معمول میشود و برنامهریزی نیز بیمعنا خواهد شد.
♈️مثل هدف رشد اقتصادی ۸ درصدی در سال که از ۳۵ سال پیش تا کنون در همه برنامهها بوده و هست گویی تغییر آن گناه نابخشودنی است ولی هیچ گاه در طول یک برنامه محقق نشده است، سهل است که رشد اقتصادی عملی شده بسیار هم کمتر از این بوده، در نتیجه نرسیدن به هدف رشد، یک پدیده طبیعی شناخته شده است! بگذریم.
♈️تصادفات خودرویی هزینههای بسیار زیادی را تحمیل میکند، فوت حدود ۲۰ هزار نفر در سال که به نسبت بیشتری جمعیت ۲۵-۳۵ ساله هستند که در بهترین دوران بهرهوری در زندگی خود قرار دارند. همچنین مصدوم شدن حدود ۴۰۰ هزار نفر که هزاران نفر آنان معلولیتهای شدید پیدا میکنند. خسارات مالی فراوان و تبعات اجتماعی سنگین که لیست کردن آن فرصت میخواهد از این جمله است.
♈️علل آن نیز کمابیش روشن است. کیفیت نازل خودرو و جاده، و کمتر شدن این کیفیت، فقدان نظارت کافی، مقررات بیمهای نامناسب و فرهنگ و رفتار اجتماعی قابل سرزنش در رانندگی و... اهم موارد تاثیرگذار در تصادفات هستند. با توجه به این که آمار آن به نسبت از اعتبار و دقت خوبی برخوردار است لذا معیار بسیار مناسبی برای سنجش عملکرد دولتها نیز هست. آمار سالهای اخیر تصادفات جادهای و درونشهری کشور به شرح زیر است.
https://telegra.ph/تصادفات-معیاری-دقیق-برای-کارآمدی-05-28
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
Telegraph
تصادفات؛ معیاری دقیق برای کارآمدی
🔺اعتماد ۹ خرداد ۱۴۰۳ ✍️عباس عبدی 🔘مدتی بود که میخواستم درباره موضوع مهم تصادفات خودرویی بنویسم. زیرا این مسأله دارای آمار دقیق و غیرقابل انکار و توجیه است و میتواند نماد روشنی از کیفیت تحقق اهداف برنامههای دولت باشد. ولی تصور میشد در این فضای مشکلات مهم…
🔰 ورشکسته های دولت سیزدهم به دنبال کاندیدا کردن سعید جلیلی یا پرویز فتاح .
♈️تنها چیزی که اهمیت ندارد به فنا رفتن مملکت و ملت است
✍️محمد مهاجری:
♈️ورشکسته های دولت سیزدهم که بانیان وضع نامطلوب موجود هستند و باعث تضعیف شهید رئیسی شدند، اکنون دنبال کاندیدا کردن سعیدجلیلی یا پرویزفتاح هستند تا حکومت خودشان ادامه یابد.
♈️از نظر آنها تنها چیزی که اهمیت ندارد به فنا رفتن مملکت و ملت است.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
♈️تنها چیزی که اهمیت ندارد به فنا رفتن مملکت و ملت است
✍️محمد مهاجری:
♈️ورشکسته های دولت سیزدهم که بانیان وضع نامطلوب موجود هستند و باعث تضعیف شهید رئیسی شدند، اکنون دنبال کاندیدا کردن سعیدجلیلی یا پرویزفتاح هستند تا حکومت خودشان ادامه یابد.
♈️از نظر آنها تنها چیزی که اهمیت ندارد به فنا رفتن مملکت و ملت است.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝خیابان پاستور یادگار تجدد پزشکی
⚛ @jomhuriyat
♈️ خیابان پاستور شرقی در مرکز تهران بالاخره و پس از یکصد سال تغییر نام داد و به اسم ابراهیم رئیسی هشتمین رئیسجمهوری اسلامی نامگذاری شد. شاید تا امروز هم قدری عجیب بود که خیابان محل استقرار مراکز اصلی حکومت مانند نهاد ریاستجمهوری، هیئت وزیران، دفتر رهبری و دفتر رئیس قوه قضائیه به نام یک دانشمند فرانسوی باشد. اما نامگذاری حفاظتشدهترین خیابان تهران به نام پاستور، به دلیل واقع شدن «انستیتو پاستور ایران» در این ناحیه بود. باغی وسیع و سرسبز که موقوفهی شاهزاده عبدالحسین فرمانفرماست و بالای آن نوشته شده: «انستیتو پاستور ایران، موقوفهی فرمانفرما، تاسیس ۱۲۹۹». موسسهای که یک قرن قبل برای واکسیناسیون سراسری در ایران و مبارزه با اپیدمیهایی چون وبا، طاعون، هاری و آنفولانزا پدید آمده است.
♈️ انستیتو پاستور موسسهای بود که این دانشمند فرانسوی جهت مبارزه با بیماریهای همهگیر تاسیس کرد و در برخی شهرهای دیگر دنیا نیز شعبه داشت. فکر تاسیس شعبهای از انستیتو پاستور در تهران برای مبارزه با بیماریهای همهگیر، پس از پایان جنگ جهانی اول در ذهن دولتمردان ایرانی پدید آمد. جنگ جهانی اول برای ایران مصائب فراوانی به همراه داشت. ایران میدان نبرد قدرتهای بزرگ شده بود. ارتشهای روسیه، انگلیس و عثمانی شهرهای مختلف را اشغال کردند و برای ایرانیان، آنفولانزا و وبا به ارمغان آوردند. ایران در ایام قاجار نیز بارها شاهد شیوع بیماری وبا بود. در فقدان سیستم بهداشتی و درمانی، ایرانیان در برابر اپیدمیها بیسلاح بودند و طب سنتی مرسوم در ایران هم برای این بیماریها پاسخی نداشت. تاسیس انستیتو پاستور تلاشی بود برای عبور از طب سنتی به مدرن و کلید زدن تجدد پزشکی در ایران.
♈️ پس از پایان جنگ جهانی اول، وقتی دو عضو عالیرتبهی دولت ایران، نصرتالدوله وزیر خارجه و محمدعلی فروغی در پاریس بودند، قراردادی را با انستیتو پاستور پاریس جهت تاسیس یک شعبه در تهران با هدف مبارزه با بیماریهای همهگیر امضا کردند. فروغی پیش از این قرارداد به انستیتو پاستور رفته و با مقامات آن مذاکره کرده بود. او حتی به زیارت مزار پاستور رفت و آنرا در خاطراتش چنین توصیف کرد: «به زیارت قبر پاستور رفتیم. مثل امامزاده ساختهاند. در چهارطرف چهار صورت داشت که در سینهی آنها نوشته شده: علم، ایمان، خیریه، امید». فروغی با کارمندان این انستیتو که «پاستورین» نامیده میشدند، سفری هم به حومهی پاریس کرد تا از مراحل تصفیهی آب و نظارت بهداشتی بر آن دیدن کند.
♈️ در سال ۱۲۹۹ و پس از امضای قرارداد بود که پزشکان انستیتو پاستور به تهران آمدند و کار خود را شروع کردند. اما دولت ایران بودجهی لازم برای امور این انستیتو را در اختیار نداشت و حتی انستیتو پاستور فاقد یک ساختمان آبرومند بود. تا اینکه در سال ۱۳۰۲، عبدالحسین فرمانفرما شاهزادهی قدرتمند و ثروتمند قاجار تصمیم گرفت زمین بزرگ و مرغوبی به مساحت یک هکتار در مرکز تهران و در مجاورت اقامتگاه خانوادهاش را وقف انستیتو پاستور کند. فرمانفرما از قنات بزرگ تهران، مشهور به قنات فرمانفرما، برای تأمین آب انستیتو پاستور سهمیهای معلوم کرد و اجارة دکانهایی در اطراف زمین موقوفه را برای تأمین مالی انستیتو پاستور اختصاص داد.
♈️ انگیزهی فرمانفرما از کمک مالی به انستیتو پاستور، کمک به مبارزه با اپیدمیها بود. او در دوران قاجار سالها حاکم فارس و کرمانشاه بود و در این دوران شاهد بود که اپیدمیهای وبا و آنفولانزا چگونه هزاران ایرانی را به کام مرگ کشیده بودند. مطابق با وقفنامه، فرمانفرما بخشی از زمین یک هکتاری انستیتو پاستور در محلهی حسنآباد تهران را سالها قبل از خواهرش نجمالسلطنه( مادر دکتر مصدق) خریده بوده است. این زمین از جنوب به خیابان نصرتالدوله(پاستور فعلی)، از غرب به خندق شهر تهران و از شمال و شرق به سایر اراضی فرمانفرما محدود بوده است. فرمانفرما به اهدای زمین اکتفا نکرد و مبلغ۱۰هزارتومان هم برای احداث عمارت انستیتو پاستور اختصاص داد.
♈️ شاهزاده فرمانفرما و خانوادهی پرجمعیتش در باغ بزرگی به نام باغ فرمانفرما در جنوب باغ انستیتو پاستور زندگی میکردند، خیابانی که این دو باغ را از هم جدا میکرد، از همان یکصد سال قبل، خیابان «انستیتو پاستور» نامیده شد. وقتی رضاشاه املاک فرمانفرما و فرزندانش در این ناحیه را تصاحب کرد، این منطقه تبدیل به محل استقرار ساختمانهای مهم حکومتی سلسلهی پهلوی از جمله کاخ نخستوزیری و کاخ مرمر شد. پس از پیروزی انقلاب هم نهادهای مهم حکومت در همین ساختمانها و در همسایگی انستیتو پاستور مستقر شدند اما نام خیابان پاستور به اعتبار انستیتو پاستور، موقوفهی بزرگ فرمانفرما، بلاتغییر مانده بود. تا اینکه امروز شورای شهر تهران نام این خیابان تاریخی را تغییر داد.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
⚛ @jomhuriyat
♈️ خیابان پاستور شرقی در مرکز تهران بالاخره و پس از یکصد سال تغییر نام داد و به اسم ابراهیم رئیسی هشتمین رئیسجمهوری اسلامی نامگذاری شد. شاید تا امروز هم قدری عجیب بود که خیابان محل استقرار مراکز اصلی حکومت مانند نهاد ریاستجمهوری، هیئت وزیران، دفتر رهبری و دفتر رئیس قوه قضائیه به نام یک دانشمند فرانسوی باشد. اما نامگذاری حفاظتشدهترین خیابان تهران به نام پاستور، به دلیل واقع شدن «انستیتو پاستور ایران» در این ناحیه بود. باغی وسیع و سرسبز که موقوفهی شاهزاده عبدالحسین فرمانفرماست و بالای آن نوشته شده: «انستیتو پاستور ایران، موقوفهی فرمانفرما، تاسیس ۱۲۹۹». موسسهای که یک قرن قبل برای واکسیناسیون سراسری در ایران و مبارزه با اپیدمیهایی چون وبا، طاعون، هاری و آنفولانزا پدید آمده است.
♈️ انستیتو پاستور موسسهای بود که این دانشمند فرانسوی جهت مبارزه با بیماریهای همهگیر تاسیس کرد و در برخی شهرهای دیگر دنیا نیز شعبه داشت. فکر تاسیس شعبهای از انستیتو پاستور در تهران برای مبارزه با بیماریهای همهگیر، پس از پایان جنگ جهانی اول در ذهن دولتمردان ایرانی پدید آمد. جنگ جهانی اول برای ایران مصائب فراوانی به همراه داشت. ایران میدان نبرد قدرتهای بزرگ شده بود. ارتشهای روسیه، انگلیس و عثمانی شهرهای مختلف را اشغال کردند و برای ایرانیان، آنفولانزا و وبا به ارمغان آوردند. ایران در ایام قاجار نیز بارها شاهد شیوع بیماری وبا بود. در فقدان سیستم بهداشتی و درمانی، ایرانیان در برابر اپیدمیها بیسلاح بودند و طب سنتی مرسوم در ایران هم برای این بیماریها پاسخی نداشت. تاسیس انستیتو پاستور تلاشی بود برای عبور از طب سنتی به مدرن و کلید زدن تجدد پزشکی در ایران.
♈️ پس از پایان جنگ جهانی اول، وقتی دو عضو عالیرتبهی دولت ایران، نصرتالدوله وزیر خارجه و محمدعلی فروغی در پاریس بودند، قراردادی را با انستیتو پاستور پاریس جهت تاسیس یک شعبه در تهران با هدف مبارزه با بیماریهای همهگیر امضا کردند. فروغی پیش از این قرارداد به انستیتو پاستور رفته و با مقامات آن مذاکره کرده بود. او حتی به زیارت مزار پاستور رفت و آنرا در خاطراتش چنین توصیف کرد: «به زیارت قبر پاستور رفتیم. مثل امامزاده ساختهاند. در چهارطرف چهار صورت داشت که در سینهی آنها نوشته شده: علم، ایمان، خیریه، امید». فروغی با کارمندان این انستیتو که «پاستورین» نامیده میشدند، سفری هم به حومهی پاریس کرد تا از مراحل تصفیهی آب و نظارت بهداشتی بر آن دیدن کند.
♈️ در سال ۱۲۹۹ و پس از امضای قرارداد بود که پزشکان انستیتو پاستور به تهران آمدند و کار خود را شروع کردند. اما دولت ایران بودجهی لازم برای امور این انستیتو را در اختیار نداشت و حتی انستیتو پاستور فاقد یک ساختمان آبرومند بود. تا اینکه در سال ۱۳۰۲، عبدالحسین فرمانفرما شاهزادهی قدرتمند و ثروتمند قاجار تصمیم گرفت زمین بزرگ و مرغوبی به مساحت یک هکتار در مرکز تهران و در مجاورت اقامتگاه خانوادهاش را وقف انستیتو پاستور کند. فرمانفرما از قنات بزرگ تهران، مشهور به قنات فرمانفرما، برای تأمین آب انستیتو پاستور سهمیهای معلوم کرد و اجارة دکانهایی در اطراف زمین موقوفه را برای تأمین مالی انستیتو پاستور اختصاص داد.
♈️ انگیزهی فرمانفرما از کمک مالی به انستیتو پاستور، کمک به مبارزه با اپیدمیها بود. او در دوران قاجار سالها حاکم فارس و کرمانشاه بود و در این دوران شاهد بود که اپیدمیهای وبا و آنفولانزا چگونه هزاران ایرانی را به کام مرگ کشیده بودند. مطابق با وقفنامه، فرمانفرما بخشی از زمین یک هکتاری انستیتو پاستور در محلهی حسنآباد تهران را سالها قبل از خواهرش نجمالسلطنه( مادر دکتر مصدق) خریده بوده است. این زمین از جنوب به خیابان نصرتالدوله(پاستور فعلی)، از غرب به خندق شهر تهران و از شمال و شرق به سایر اراضی فرمانفرما محدود بوده است. فرمانفرما به اهدای زمین اکتفا نکرد و مبلغ۱۰هزارتومان هم برای احداث عمارت انستیتو پاستور اختصاص داد.
♈️ شاهزاده فرمانفرما و خانوادهی پرجمعیتش در باغ بزرگی به نام باغ فرمانفرما در جنوب باغ انستیتو پاستور زندگی میکردند، خیابانی که این دو باغ را از هم جدا میکرد، از همان یکصد سال قبل، خیابان «انستیتو پاستور» نامیده شد. وقتی رضاشاه املاک فرمانفرما و فرزندانش در این ناحیه را تصاحب کرد، این منطقه تبدیل به محل استقرار ساختمانهای مهم حکومتی سلسلهی پهلوی از جمله کاخ نخستوزیری و کاخ مرمر شد. پس از پیروزی انقلاب هم نهادهای مهم حکومت در همین ساختمانها و در همسایگی انستیتو پاستور مستقر شدند اما نام خیابان پاستور به اعتبار انستیتو پاستور، موقوفهی بزرگ فرمانفرما، بلاتغییر مانده بود. تا اینکه امروز شورای شهر تهران نام این خیابان تاریخی را تغییر داد.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
🔰تصمیم سخت نظام در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
✍روزنامه اعتماد نوشت:
♈️در هر انتخاباتی یک جبهه فراگیر مداخلهگر یا قهر با صندوق شکل میگیرد. احزاب در اینجا نفرات تشکیلدهنده این جبهه هستند. آنها به سه رشته تقسیم میشوند. جبهه مشارکت کنندهها، جبهه تحریمیها و جبهه واگذار کنندهها به مردم.
♈️ما با جبهه تحریمیها و جبهه مشارکت کنندهها کاری نداریم؛ رای خاکستری جبهه واگذار کنندهها متاسفانه در کشور تعیین کننده است تا جایی که حتی نظر و رای مشارکت را به سمت آرای باطله برد و برخی گفتند که منظور از نفر دوم آرای باطله شخص برنده بوده است.
♈️صواب اینجاست که شرایط کاندیداها و تطبیق خیر عمومی در نظر مردم به کدام گمانه نزدیک خواهد شد، تصمیم سختی برای نظام است. مشارکت بالا و ترمیم انتخابات گذشته، انتخابات محدود یا واگذاری به شرایط نسوختن سیخ و کباب. در هر سه تصمیم آدم حزبها تاثیر دارند، ولی این تاثیر کم یا زیاد خواهد بود./ اعتماد
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
✍روزنامه اعتماد نوشت:
♈️در هر انتخاباتی یک جبهه فراگیر مداخلهگر یا قهر با صندوق شکل میگیرد. احزاب در اینجا نفرات تشکیلدهنده این جبهه هستند. آنها به سه رشته تقسیم میشوند. جبهه مشارکت کنندهها، جبهه تحریمیها و جبهه واگذار کنندهها به مردم.
♈️ما با جبهه تحریمیها و جبهه مشارکت کنندهها کاری نداریم؛ رای خاکستری جبهه واگذار کنندهها متاسفانه در کشور تعیین کننده است تا جایی که حتی نظر و رای مشارکت را به سمت آرای باطله برد و برخی گفتند که منظور از نفر دوم آرای باطله شخص برنده بوده است.
♈️صواب اینجاست که شرایط کاندیداها و تطبیق خیر عمومی در نظر مردم به کدام گمانه نزدیک خواهد شد، تصمیم سختی برای نظام است. مشارکت بالا و ترمیم انتخابات گذشته، انتخابات محدود یا واگذاری به شرایط نسوختن سیخ و کباب. در هر سه تصمیم آدم حزبها تاثیر دارند، ولی این تاثیر کم یا زیاد خواهد بود./ اعتماد
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
🔰واکنش زهرا رهنورد به جنایت رفح
♈️صهیونیسم و نتانیاهو در ادامه نسلکشی ملت فلسطین و در جلوی چشم جهانیان، آوارگان پناهنده در رفح را، از زنان و کودکان تا سایر غیرنظامیان، به آتش و خون کشید. مصیبت آنقدر سنگین است که جنایتکاری چون نتانیاهو که دستش تا مرفق به خون آغشته است به تراژیک بودن این جنایت اقرار میکند.
♈️من با دریغ و افسوس همراه با آزادگان جهان و اعتراض سراسری دانشگاهیان در کنار مردم فلسطین ایستادهام و خواهان پایان دادن به این نسلکشی و تشکیل دولتی مستقل برای فلسطینام تا این مردم مستعد و خلاق، با امنیت و آرامش و شادی به رشد و توسعه و شکوفایی دست یابند.
حصر- زهرا رهنورد
استاد پیشین دانشگاه تهران
۸ خرداد ۱۴۰۳
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
♈️صهیونیسم و نتانیاهو در ادامه نسلکشی ملت فلسطین و در جلوی چشم جهانیان، آوارگان پناهنده در رفح را، از زنان و کودکان تا سایر غیرنظامیان، به آتش و خون کشید. مصیبت آنقدر سنگین است که جنایتکاری چون نتانیاهو که دستش تا مرفق به خون آغشته است به تراژیک بودن این جنایت اقرار میکند.
♈️من با دریغ و افسوس همراه با آزادگان جهان و اعتراض سراسری دانشگاهیان در کنار مردم فلسطین ایستادهام و خواهان پایان دادن به این نسلکشی و تشکیل دولتی مستقل برای فلسطینام تا این مردم مستعد و خلاق، با امنیت و آرامش و شادی به رشد و توسعه و شکوفایی دست یابند.
حصر- زهرا رهنورد
استاد پیشین دانشگاه تهران
۸ خرداد ۱۴۰۳
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝غزه و کودکان فردا
✍جواد کاشی
⚛ @jomhuriyat
♈️صحنه طوری آراسته شده که همه چیز به گردن نتانیاهو بیافتد. آمریکا و اروپا گه گاه چیزی در مخالفت با ادامه جنگ غزه میگویند و کشورهای عربی نیز گاهی اظهار نارضایی میکنند. حتی جناحهایی در درون اسرائیل با نتانیاهو مخالفت میکنند. اما مثل روز روشن است همه منتظرند نتانیاهو بالاخره کار خود را به انجام برساند. نیروی نظامی حماس را در غزه به صفر برساند و نبرد غزه با پیروزی تام و تمام اسرائیل به انجام برسد.
♈️به محض تحقق این هدف نتانیاهو به عنوان یک جنایتکار جنگی از همه سو مورد شماتت قرار خواهد گرفت. از صحنه سیاست اسرائیل به حاشیه خواهد رفت تا همراه او همه آنچه این روزها در غزه میگذرد به بوته فراموشی سپرده شود.
♈️امید به فراموشی صحنه گردان بسیاری از جنایتهای بزرگ در دوران مدرن بوده است.
قدرت مسلط به محض آنکه خود را در معرض یک خطر ببیند، کلماتی مثل قانون، انصاف، عقل، عدالت، دگرپذیری، انساندوستی و دهها نام از این سنخ رویاروی او صف میکشند. هر کدام موازینی روی میز میگذارند و دفاع از خود را به رعایت موازینی مشروط میکنند. خطر اما عاجلتر از این حرفها و کلمات است. برای دفاع عاجل از خود هر کاری مجاز است. هر اندازه جنایت و سرکوب که ضروری باشد به کار میافتد. کلمات اگر موجه کننده خشونت و سرکوب باشند،
♈️ به کار گرفته میشوند و اگر مانع کار محسوب شوند، موقتاً زیر خاک مدفون میشوند تا کار به انجام برسد.
♈️قدرتهای مسلط بر این باورند که امروز کار را تمام میکنیم و القابی مثل جنایتکار و خونریز را به جان میخریم اما اطمینان داریم پس از فتح و غلبه بر حریف، همه فراموش میکنند. یکسال و دو سال نه اما ده سال که از ماجرا بگذرد، همه به کسی مینگرند که در این صحنه غلبه کرده است نه آنکس که امروز کشته و سرکوب شد. آنگاه دوباره کلمات دفن شده را فرامیخوانند و انسان دوستی و دگرپذیری و عدالت و انصاف را بر گردن میآویزند.
♈️غرب با همه هیمنه خود به همین فراموشی دل بسته است.
اشتباه نمیکنند. زمان بیرحم است. تیغ تیز فریاد معصومانه هزاران هزار کودک و زن بیگناه را زمان به گور خواهد سپرد.
♈️اما فراموشی یک سر دیگر هم دارد. فقط مردم فراموشکار نیستند. خود جنایتکاران نیز چیزی را فراموش میکنند و آن مرگ و نابودی نیروی موثر کلمات است. پس از پایان جنایت، همه آنها که صبر میکنند تا پس از انجام کار، کلمات مدفون شده انسان دوستی و دگرپذیری و عدالت وصلح را بر گردن بیاویزند، فراموش کردهاند برای این مفاهیم هیچ قدرت اثربخشی باقی نمانده است.
♈️هیچکس آنها را باور نخواهد کرد. آنها به بیبنیاد سازی اساس خود و مدرنیته مشغولند. امروز غلبه میکنند اما میراثشان برای نسلهای بعدی جز خلاء و نیستی و ویرانی نخواهد بود.
کودکان فردا چشمهایشان به جهانی گشوده میشود که دیگر اثری از ارزشهای انسانی باقی نمانده است. حتی اگر چیزی از ماجرای جنایتهای امروز غزه به خاطر نیاورند.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
✍جواد کاشی
⚛ @jomhuriyat
♈️صحنه طوری آراسته شده که همه چیز به گردن نتانیاهو بیافتد. آمریکا و اروپا گه گاه چیزی در مخالفت با ادامه جنگ غزه میگویند و کشورهای عربی نیز گاهی اظهار نارضایی میکنند. حتی جناحهایی در درون اسرائیل با نتانیاهو مخالفت میکنند. اما مثل روز روشن است همه منتظرند نتانیاهو بالاخره کار خود را به انجام برساند. نیروی نظامی حماس را در غزه به صفر برساند و نبرد غزه با پیروزی تام و تمام اسرائیل به انجام برسد.
♈️به محض تحقق این هدف نتانیاهو به عنوان یک جنایتکار جنگی از همه سو مورد شماتت قرار خواهد گرفت. از صحنه سیاست اسرائیل به حاشیه خواهد رفت تا همراه او همه آنچه این روزها در غزه میگذرد به بوته فراموشی سپرده شود.
♈️امید به فراموشی صحنه گردان بسیاری از جنایتهای بزرگ در دوران مدرن بوده است.
قدرت مسلط به محض آنکه خود را در معرض یک خطر ببیند، کلماتی مثل قانون، انصاف، عقل، عدالت، دگرپذیری، انساندوستی و دهها نام از این سنخ رویاروی او صف میکشند. هر کدام موازینی روی میز میگذارند و دفاع از خود را به رعایت موازینی مشروط میکنند. خطر اما عاجلتر از این حرفها و کلمات است. برای دفاع عاجل از خود هر کاری مجاز است. هر اندازه جنایت و سرکوب که ضروری باشد به کار میافتد. کلمات اگر موجه کننده خشونت و سرکوب باشند،
♈️ به کار گرفته میشوند و اگر مانع کار محسوب شوند، موقتاً زیر خاک مدفون میشوند تا کار به انجام برسد.
♈️قدرتهای مسلط بر این باورند که امروز کار را تمام میکنیم و القابی مثل جنایتکار و خونریز را به جان میخریم اما اطمینان داریم پس از فتح و غلبه بر حریف، همه فراموش میکنند. یکسال و دو سال نه اما ده سال که از ماجرا بگذرد، همه به کسی مینگرند که در این صحنه غلبه کرده است نه آنکس که امروز کشته و سرکوب شد. آنگاه دوباره کلمات دفن شده را فرامیخوانند و انسان دوستی و دگرپذیری و عدالت و انصاف را بر گردن میآویزند.
♈️غرب با همه هیمنه خود به همین فراموشی دل بسته است.
اشتباه نمیکنند. زمان بیرحم است. تیغ تیز فریاد معصومانه هزاران هزار کودک و زن بیگناه را زمان به گور خواهد سپرد.
♈️اما فراموشی یک سر دیگر هم دارد. فقط مردم فراموشکار نیستند. خود جنایتکاران نیز چیزی را فراموش میکنند و آن مرگ و نابودی نیروی موثر کلمات است. پس از پایان جنایت، همه آنها که صبر میکنند تا پس از انجام کار، کلمات مدفون شده انسان دوستی و دگرپذیری و عدالت وصلح را بر گردن بیاویزند، فراموش کردهاند برای این مفاهیم هیچ قدرت اثربخشی باقی نمانده است.
♈️هیچکس آنها را باور نخواهد کرد. آنها به بیبنیاد سازی اساس خود و مدرنیته مشغولند. امروز غلبه میکنند اما میراثشان برای نسلهای بعدی جز خلاء و نیستی و ویرانی نخواهد بود.
کودکان فردا چشمهایشان به جهانی گشوده میشود که دیگر اثری از ارزشهای انسانی باقی نمانده است. حتی اگر چیزی از ماجرای جنایتهای امروز غزه به خاطر نیاورند.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝 احمدینژاد به اندازه نتانیاهو علیه جنایات ارتش اسرائیل موضع بگیرد!
🔰آدم سوزی دسته جمعی در اردوگاه رفح
✍️ مجید مرادی
⚛ @jomhuriyat
♈️ ارتش جنایتکار اسرائیل سپیده دم اقدام به بمباران چادرهای آوارگان در رفح کرد و حدود ۵۰ فلسطینی بیگناه را زندهزنده در آتش سوزاند.
♈️جنایت به حدی وحشتناک است که قلم از یافتن واژه در وصف آن عاجز است. آن قدر هولآور که مجرم جنگیای مانند نتانیاهو آن را تراژیک خواند و سخنگوی پلید ارتش اسرائیل دانیل هاگاری با چهرهای بهت زده در مقابل دوربینها حاضر شد و گفت که باورش نمیشود این حجم عظیم از کشتار و آدمسوزی ناشی از بمبهایی باشد که ارتش بر سر رفح ریخته است. او سعی کرد آسمان و ریسمان را به هم ببافد تا بگوید که شاید در زیر چادرهای پارچه ای سوختگان انبار مهمات بوده که منفجر شده است، در حالی که فیلمها نشانی از انفجارهای متعاقب بمباران نمی دهد.
♈️از زمان آغاز درگیری ۷ اکتبر تاکنون این نخستین بار است که نتانیاهو از عملیات ارتش خود در غزه با عنوان تراژدی یاد می کند اما رئیسجمهور اسبق ایران، هاله نور و معجزه هزاره سوم که در زمان ریاست خود منکر هولوکاست و در گفتار دنبال نابودی اسرائیل بود هنوز بعد از گذشت هشت ماه فرصت نکرده است جنایت جنگی اسرائیل در غزه را محکوم کند. این موجود اشتباهی هنوز خواب بازگشت به پاستور را میبیند و حتی در حد نتانیاهو که یکی از حملات ارتش خود را تراژیک نامیده است ظاهر نشده و نگفته آنچه در غزه جریان دارد تراژدی است. شرمآور نیست که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی مصلحت خود را در سکوت برابر نسل کشی غزه دیده است؟!
♈️کار چندروز گذشته احمدینژاد این است که هر روز با ده بیست نفر از هوادارانش که جلوی خانه اش جمع میشوند و از او میخواهند دوباره نامزد ریاست جمهوری شود کلیپ تولید و منتشر میکند. او در محکوم کردن جنایات در غزه حتی از نتانیاهو هم عقب مانده است! اما برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری عجله دارد.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
🔰آدم سوزی دسته جمعی در اردوگاه رفح
✍️ مجید مرادی
⚛ @jomhuriyat
♈️ ارتش جنایتکار اسرائیل سپیده دم اقدام به بمباران چادرهای آوارگان در رفح کرد و حدود ۵۰ فلسطینی بیگناه را زندهزنده در آتش سوزاند.
♈️جنایت به حدی وحشتناک است که قلم از یافتن واژه در وصف آن عاجز است. آن قدر هولآور که مجرم جنگیای مانند نتانیاهو آن را تراژیک خواند و سخنگوی پلید ارتش اسرائیل دانیل هاگاری با چهرهای بهت زده در مقابل دوربینها حاضر شد و گفت که باورش نمیشود این حجم عظیم از کشتار و آدمسوزی ناشی از بمبهایی باشد که ارتش بر سر رفح ریخته است. او سعی کرد آسمان و ریسمان را به هم ببافد تا بگوید که شاید در زیر چادرهای پارچه ای سوختگان انبار مهمات بوده که منفجر شده است، در حالی که فیلمها نشانی از انفجارهای متعاقب بمباران نمی دهد.
♈️از زمان آغاز درگیری ۷ اکتبر تاکنون این نخستین بار است که نتانیاهو از عملیات ارتش خود در غزه با عنوان تراژدی یاد می کند اما رئیسجمهور اسبق ایران، هاله نور و معجزه هزاره سوم که در زمان ریاست خود منکر هولوکاست و در گفتار دنبال نابودی اسرائیل بود هنوز بعد از گذشت هشت ماه فرصت نکرده است جنایت جنگی اسرائیل در غزه را محکوم کند. این موجود اشتباهی هنوز خواب بازگشت به پاستور را میبیند و حتی در حد نتانیاهو که یکی از حملات ارتش خود را تراژیک نامیده است ظاهر نشده و نگفته آنچه در غزه جریان دارد تراژدی است. شرمآور نیست که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی مصلحت خود را در سکوت برابر نسل کشی غزه دیده است؟!
♈️کار چندروز گذشته احمدینژاد این است که هر روز با ده بیست نفر از هوادارانش که جلوی خانه اش جمع میشوند و از او میخواهند دوباره نامزد ریاست جمهوری شود کلیپ تولید و منتشر میکند. او در محکوم کردن جنایات در غزه حتی از نتانیاهو هم عقب مانده است! اما برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری عجله دارد.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝انتخابات برای کدام تفسیر قانون اساسی
✍کامبیز نوروزی، شرق ۱۴۰۳/۴/۹
⚛ @jomhuriyat
♈️در مطالب ماههای گذشته در این ستون، تلاش داشتهام از منظر جامعهشناسی حقوقی وضعیت اختلال نظم حقوقی و علل و آثار آن را مورد بررسی قرار دهم. انتخابات ریاستجمهوری آتی نیز از همین منظر شایان تحلیل است.
♈️در ایران انتخابات، خصوصا انتخابات ریاستجمهوری، یک ویژگی کاملاً متفاوت دارد. در کشورهایی که انتخابات به مفهوم دقیق جریان دارد، مبنای مشترک همه یک قانون اساسی است که از آن تفسیر تقریبا یکسانی دارند.
♈️در ایران اما اختلاف اصلی در قانون اساسی و بنیادهای نظم حقوقی است.
♈️از اواخر دهه 70 خورشیدی، تفکری رشد کرد که رکن اسلامیت قانون اساسی را بر رکن جمهوریت آن برتری داده و رکن جمهوریت را ذیل رکن اسلامیت قرار میدهد.
♈️صریحترین مباحث مربوط به این دیدگاه در اندیشههای مرحوم مصباحیزدی دیده میشود که مروج و مبلغ این دیدگاه بود. وی در شرح نظریه «انتصاب» می گوید «به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی ایران اجرا میشود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای او است. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد.اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد، این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل کنید؛ اگر امضا نکرده بود هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رأی میدادند، هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت... . ...طبق نظریه انتصاب اگر او دستور داد پارلمان تشکیل شود، به حرف او این کار اعتبار پیدا میکند. ...اعتبار قانون به حرف او است که میگوید این مجلس رسمیت دارد... . به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی ایران اجرا میشود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای او است». ایشان در توضیحات خود مستندی از قانون اساسی ارائه نمیکند. این یک نظریه مبنایی است که معنا و مفهوم و تمام ساختار قانون اساسی را متزلزل و دگرگون می کند.
♈️نظریه انتصاب آقای مصباح در ساخت قدرت پیروانی دارد که در اداره امور مطابق با همین دیدگاه عمل میکنند.
♈️اکثریت نزدیک به اتفاق حقوقدانان با این نظریه موافق نیستند و آن را مخالف قانون اساسی، نافی رکن جمهوریت، ونهایتاً نافی کل قانون اساسی میدانند.
♈️جریانی دیگر اما با دیدگاهی دیگر که میتوان «نظریه انتخاب» نامید، به استناد قانون اساسی، ازجمله اصول ششم، نهم، پنجاهوششم و اصول دیگر، همه ارکان حکومتی را محدود به قانون اساسی دانسته و اعتبار قانون اساسی و قانون عادی و نظام سیاسی را مستقیما و بیواسطه ناشی از رأی و انتخاب مردم میداند. رکن اسلامیت نیز با اصول چهارم، نودوچهارم، صدودهم و برخی اصول دیگر محفوظ و مستقر است. تفاوت این دو تفسیر چنان است که گویی در کشور واحد دو قانون اساسی وجود دارد. انتخاباتها در ایران، مواجهه این دو دیدگاه را در معرض رأی عموم میگذارند.
♈️در 10 سال اخیر این مواجهه آنقدر آشکارتر و پررنگتر شده که امکان حضور پیروان نظریه انتخاب را تا حد بسیار زیادی محدود کرده است.
♈️تجربه نشان میدهد که اصلیترین معیار رأیدهندگان، میزان دوری و نزدیکی هر نامزد به هر یک از دو نظریه انتصاب و انتخاب است و معیارهای دیگر، با اهمیتی کمتر، در سایه این معیار اصلی ارزیابی میشوند. همچنین میزان مشارکت عمومی در انتخابات رابطه مستقیمی با حضور نامزدهای معتقد به نظریه انتخاب دارد. بدون حضور جدی و معنیدار حاملان نظریه انتخاب، مشارکت عمومی بهشدت کاهش مییابد. کاهش مشارکت از «مقبولیتی» که بسیار مهم است، میکاهد.
♈️انتخابات آشکارترین عرصه رقابت دو نظریه متعارض در مورد قانون اساسی است، نه رقابت سیاستها و برنامهها. رأی به هر نامزد، رأی به تفسیری است که او اعتقاد دارد، مشروط بر آنکه رقابت آزاد بوده و نامزدهای واقعی هر دو نظریه «انتصاب» و «انتخاب» حضور داشته باشند.
♈️تعارض بنیادین دو تفسیر از قانون اساسی بیانگر آن است که در ساختار حقوقی-سیاسی کشور، مبانی حکمرانی همچنان مورد اختلافات شدید در درون ساخت حقوقی-سیاسی-اداری است که به همه جا سرایت کرده و به تشدید و نهادینگی اختلال نظم حقوقی به شکلی غیرقابل مهار و جبرانناپذیر کمک کرده و در بینظمی حقوقی ناکارآمدی، فساد، بیثباتی، عدم موفقیت قوانین، رشد آسیبهای اجتماعی، سوءاستفاده از قدرت و بسیاری عوارض مخرب را توسعه می دهد.
♈️مؤثرترین روش حل این تعارض بنیادین و جلوگیری از توسعه بینظمی حقوقی، این است که با حضور نامزدهای واقعی و مؤثر هر دو طرف در انتخابات، انتخاب نهایی بین دو نظریه انتصاب و انتخاب به آرای ملت واگذار شود. انتخابات پیشرو فرصت مناسبی برای این گزینه است. با حذف نامزدهای پیروان نظریه انتخاب گسستگی نظم حقوقی بغرنجتر و تعرض تشدید میشود؛ چنانکه در همین چند سال شاهد بودیم.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
✍کامبیز نوروزی، شرق ۱۴۰۳/۴/۹
⚛ @jomhuriyat
♈️در مطالب ماههای گذشته در این ستون، تلاش داشتهام از منظر جامعهشناسی حقوقی وضعیت اختلال نظم حقوقی و علل و آثار آن را مورد بررسی قرار دهم. انتخابات ریاستجمهوری آتی نیز از همین منظر شایان تحلیل است.
♈️در ایران انتخابات، خصوصا انتخابات ریاستجمهوری، یک ویژگی کاملاً متفاوت دارد. در کشورهایی که انتخابات به مفهوم دقیق جریان دارد، مبنای مشترک همه یک قانون اساسی است که از آن تفسیر تقریبا یکسانی دارند.
♈️در ایران اما اختلاف اصلی در قانون اساسی و بنیادهای نظم حقوقی است.
♈️از اواخر دهه 70 خورشیدی، تفکری رشد کرد که رکن اسلامیت قانون اساسی را بر رکن جمهوریت آن برتری داده و رکن جمهوریت را ذیل رکن اسلامیت قرار میدهد.
♈️صریحترین مباحث مربوط به این دیدگاه در اندیشههای مرحوم مصباحیزدی دیده میشود که مروج و مبلغ این دیدگاه بود. وی در شرح نظریه «انتصاب» می گوید «به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی ایران اجرا میشود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای او است. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد.اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد، این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل کنید؛ اگر امضا نکرده بود هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رأی میدادند، هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت... . ...طبق نظریه انتصاب اگر او دستور داد پارلمان تشکیل شود، به حرف او این کار اعتبار پیدا میکند. ...اعتبار قانون به حرف او است که میگوید این مجلس رسمیت دارد... . به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی ایران اجرا میشود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای او است». ایشان در توضیحات خود مستندی از قانون اساسی ارائه نمیکند. این یک نظریه مبنایی است که معنا و مفهوم و تمام ساختار قانون اساسی را متزلزل و دگرگون می کند.
♈️نظریه انتصاب آقای مصباح در ساخت قدرت پیروانی دارد که در اداره امور مطابق با همین دیدگاه عمل میکنند.
♈️اکثریت نزدیک به اتفاق حقوقدانان با این نظریه موافق نیستند و آن را مخالف قانون اساسی، نافی رکن جمهوریت، ونهایتاً نافی کل قانون اساسی میدانند.
♈️جریانی دیگر اما با دیدگاهی دیگر که میتوان «نظریه انتخاب» نامید، به استناد قانون اساسی، ازجمله اصول ششم، نهم، پنجاهوششم و اصول دیگر، همه ارکان حکومتی را محدود به قانون اساسی دانسته و اعتبار قانون اساسی و قانون عادی و نظام سیاسی را مستقیما و بیواسطه ناشی از رأی و انتخاب مردم میداند. رکن اسلامیت نیز با اصول چهارم، نودوچهارم، صدودهم و برخی اصول دیگر محفوظ و مستقر است. تفاوت این دو تفسیر چنان است که گویی در کشور واحد دو قانون اساسی وجود دارد. انتخاباتها در ایران، مواجهه این دو دیدگاه را در معرض رأی عموم میگذارند.
♈️در 10 سال اخیر این مواجهه آنقدر آشکارتر و پررنگتر شده که امکان حضور پیروان نظریه انتخاب را تا حد بسیار زیادی محدود کرده است.
♈️تجربه نشان میدهد که اصلیترین معیار رأیدهندگان، میزان دوری و نزدیکی هر نامزد به هر یک از دو نظریه انتصاب و انتخاب است و معیارهای دیگر، با اهمیتی کمتر، در سایه این معیار اصلی ارزیابی میشوند. همچنین میزان مشارکت عمومی در انتخابات رابطه مستقیمی با حضور نامزدهای معتقد به نظریه انتخاب دارد. بدون حضور جدی و معنیدار حاملان نظریه انتخاب، مشارکت عمومی بهشدت کاهش مییابد. کاهش مشارکت از «مقبولیتی» که بسیار مهم است، میکاهد.
♈️انتخابات آشکارترین عرصه رقابت دو نظریه متعارض در مورد قانون اساسی است، نه رقابت سیاستها و برنامهها. رأی به هر نامزد، رأی به تفسیری است که او اعتقاد دارد، مشروط بر آنکه رقابت آزاد بوده و نامزدهای واقعی هر دو نظریه «انتصاب» و «انتخاب» حضور داشته باشند.
♈️تعارض بنیادین دو تفسیر از قانون اساسی بیانگر آن است که در ساختار حقوقی-سیاسی کشور، مبانی حکمرانی همچنان مورد اختلافات شدید در درون ساخت حقوقی-سیاسی-اداری است که به همه جا سرایت کرده و به تشدید و نهادینگی اختلال نظم حقوقی به شکلی غیرقابل مهار و جبرانناپذیر کمک کرده و در بینظمی حقوقی ناکارآمدی، فساد، بیثباتی، عدم موفقیت قوانین، رشد آسیبهای اجتماعی، سوءاستفاده از قدرت و بسیاری عوارض مخرب را توسعه می دهد.
♈️مؤثرترین روش حل این تعارض بنیادین و جلوگیری از توسعه بینظمی حقوقی، این است که با حضور نامزدهای واقعی و مؤثر هر دو طرف در انتخابات، انتخاب نهایی بین دو نظریه انتصاب و انتخاب به آرای ملت واگذار شود. انتخابات پیشرو فرصت مناسبی برای این گزینه است. با حذف نامزدهای پیروان نظریه انتخاب گسستگی نظم حقوقی بغرنجتر و تعرض تشدید میشود؛ چنانکه در همین چند سال شاهد بودیم.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♈️ لطفاً ملاحظه بفرمایید
چرا خاتمی از یادها نمی رود؟
تفاوت را در همین ۲ دقیقه می توان دریافت
♈️ باید دین را طوری ببینیم که با آزادی سازگار باشد .
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
چرا خاتمی از یادها نمی رود؟
تفاوت را در همین ۲ دقیقه می توان دریافت
♈️ باید دین را طوری ببینیم که با آزادی سازگار باشد .
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝عادیسازی جنایت
🔰سرمقاله هممیهن،۹ خرداد۱۴۰۳
⚛ @jomhuriyat
♈️این سرمقاله هممیهن است که با توجه به وضعیت تاسفبار موجود در غزه و رفح آن را در اینجا تقدیم میکنم.
♈️اخبار و تصاویری که هر روز از غزه مخابره میشود، فراتر از یک جنایت عادی و جنگی است. مضمون واقعی آن را باید در نحوه رفتار غرب در این ماجرا جستوجو کرد؛ چهبسا هزینه اصلی آن در آینده را نیز کشورهای غربی خواهند پرداخت.
♈️آنچه که درباره هولوکاست و با روایت مورخان غربی گفته میشود، فارغ از اینکه ابعاد آن چقدر باشد، حتی در کمترین ارقام قطعی نیز جنایتی انکارناپذیر بود؛ جنایتی که در آلمان و از سوی یکی از ستونهای تمدن غرب علیه یهودیان روا داشته شد. ولی آن جنایت با آنچه که امروز در غزه میگذرد چند تفاوت فاحش دارد؛ اول اینکه آن جنایت اصالتاً فقط از سوی یک رژیم و کشور انجام میشد. درحالیکه اکنون بخش اصلی کشورهای غربی مستقیم یا غیرمستقیم در این جنایت دخالت دارند؛ مستقیم با ارسال کمک نظامی و مالی و اطلاعاتی، و غیرمستقیم هم با حمایت رسانهای و دیپلماتیک مسئولیت دارند.
♈️تفاوت دیگر آشکار بودن جنایت در غزه در برابر ارتکاب پنهانی هولوکاست است. در واقع حتی هیتلر هم میکوشید که جنایتهای خود را پنهان انجام دهد و زشتی و قباحت آن را درک میکرد، به همین دلیل ابعاد آن ماجرا فقط پس از پایان جنگ دوم روشن شد. درحالیکه جنگ در غزه بهطور مستقیم در حال نمایش است؛ این امری فراتر از جنایت و نسلکشی است.این قبحزدایی از معنای جنایت است.
این رفتار چند گام فراتر از اصل جنایت است. در واقع سکوت در برابر این اتفاقات، سکوت مصداقی نیست،
♈️بلکه سکوت مفهومی یا عبور کردن غرب از معنا و مفهوم جنایت است. این وضع گرفتار شدن در تله معیارهای دوگانه است. نمونه روشن آن تهدید دادستان دادگاه کیفری بینالمللی از سوی آمریکاییها است.
♈️تفاوت فاحش سوم صدور حکم علیه اسرائیل و شخص نتانیاهو و وزیر جنگ اوست.
این وضعیت به معنای آن است که شرایط جنگ غزه از مرحله سیاسی و اخلاقی عبور کرده و وارد مرحله حقوقی شده است. به عبارت دیگر جای بحث و مجادله و اما و اگر باقی نمیگذارد و در عین حال کشورهای غربی هنوز حاضر به انجام هیچ اقدام بازدارنده جدیای علیه رژیم اسرائیل نشدهاند.
♈️روزی که ۱۱ سپتامبر رخ داد خیلیها ناراحت شدند؛ هم به لحاظ ماهیت کار و اخلاق و هم به لحاظ تبعاتی که میتوانست برای جهان داشته باشد. در نتیجه آن را اقدامی تروریستی دانستند. ولی هنگامی که گرد و خاک آن رخداد خوابید این پرسش جدی مطرح شد که آیا این اقدام ریشه در سیاستهای منطقهای ایالات متحده هم داشته است یا خیر؟
♈️یکی از پاسخهای پرتکرار مواضع غرب در مورد فلسطین و اسرائیل بود. نقدی که کاملاً هم درست بوده. ریشه بخش مهمی از رادیکالیسم سیاسی در خاورمیانه در این سیاستهای یکسویه در دفاع از اسرائیل بود. ولی اکنون که این حمایت حتی با نقض بدیهیترین اصول و ارزشهای ادعایی غرب همراه شده چه باید گفت؟ تردیدی نیست که هر کنش و سیاستی دیر یا زود با واکنشی مناسبِ خود مواجه خواهد شد. جوانان و کودکانی که تجربه وضعیت کنونی را دارند در ادامه چه رفتاری و چه شیوه سیاسیای را پیش خواهند گرفت؟
♈️مشکل اصلی غرب، حمایت از اسرائیل و پذیرش ضمنی این جنایت است که خود را در برابر بدترین اقدامات خلع سلاح و خلع منطق نموده است. آنان با چه رویی خواهند توانست که در آینده، حتی بدترین اقدامات علیه خود را با عناوینی چون تروریسم، و جنایت محکوم و با آنها از منظر اخلاقی مقابله کنند؟ حتی در دفاع از دموکراسی هم دچار لکنت زبانی خواهند شد. این چه نوع دموکراسیای است که میتواند انجام جنایت علیه دیگران را بهعنوان سیاست رسمی خود اجرایی کند؟
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-16765
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
🔰سرمقاله هممیهن،۹ خرداد۱۴۰۳
⚛ @jomhuriyat
♈️این سرمقاله هممیهن است که با توجه به وضعیت تاسفبار موجود در غزه و رفح آن را در اینجا تقدیم میکنم.
♈️اخبار و تصاویری که هر روز از غزه مخابره میشود، فراتر از یک جنایت عادی و جنگی است. مضمون واقعی آن را باید در نحوه رفتار غرب در این ماجرا جستوجو کرد؛ چهبسا هزینه اصلی آن در آینده را نیز کشورهای غربی خواهند پرداخت.
♈️آنچه که درباره هولوکاست و با روایت مورخان غربی گفته میشود، فارغ از اینکه ابعاد آن چقدر باشد، حتی در کمترین ارقام قطعی نیز جنایتی انکارناپذیر بود؛ جنایتی که در آلمان و از سوی یکی از ستونهای تمدن غرب علیه یهودیان روا داشته شد. ولی آن جنایت با آنچه که امروز در غزه میگذرد چند تفاوت فاحش دارد؛ اول اینکه آن جنایت اصالتاً فقط از سوی یک رژیم و کشور انجام میشد. درحالیکه اکنون بخش اصلی کشورهای غربی مستقیم یا غیرمستقیم در این جنایت دخالت دارند؛ مستقیم با ارسال کمک نظامی و مالی و اطلاعاتی، و غیرمستقیم هم با حمایت رسانهای و دیپلماتیک مسئولیت دارند.
♈️تفاوت دیگر آشکار بودن جنایت در غزه در برابر ارتکاب پنهانی هولوکاست است. در واقع حتی هیتلر هم میکوشید که جنایتهای خود را پنهان انجام دهد و زشتی و قباحت آن را درک میکرد، به همین دلیل ابعاد آن ماجرا فقط پس از پایان جنگ دوم روشن شد. درحالیکه جنگ در غزه بهطور مستقیم در حال نمایش است؛ این امری فراتر از جنایت و نسلکشی است.این قبحزدایی از معنای جنایت است.
این رفتار چند گام فراتر از اصل جنایت است. در واقع سکوت در برابر این اتفاقات، سکوت مصداقی نیست،
♈️بلکه سکوت مفهومی یا عبور کردن غرب از معنا و مفهوم جنایت است. این وضع گرفتار شدن در تله معیارهای دوگانه است. نمونه روشن آن تهدید دادستان دادگاه کیفری بینالمللی از سوی آمریکاییها است.
♈️تفاوت فاحش سوم صدور حکم علیه اسرائیل و شخص نتانیاهو و وزیر جنگ اوست.
این وضعیت به معنای آن است که شرایط جنگ غزه از مرحله سیاسی و اخلاقی عبور کرده و وارد مرحله حقوقی شده است. به عبارت دیگر جای بحث و مجادله و اما و اگر باقی نمیگذارد و در عین حال کشورهای غربی هنوز حاضر به انجام هیچ اقدام بازدارنده جدیای علیه رژیم اسرائیل نشدهاند.
♈️روزی که ۱۱ سپتامبر رخ داد خیلیها ناراحت شدند؛ هم به لحاظ ماهیت کار و اخلاق و هم به لحاظ تبعاتی که میتوانست برای جهان داشته باشد. در نتیجه آن را اقدامی تروریستی دانستند. ولی هنگامی که گرد و خاک آن رخداد خوابید این پرسش جدی مطرح شد که آیا این اقدام ریشه در سیاستهای منطقهای ایالات متحده هم داشته است یا خیر؟
♈️یکی از پاسخهای پرتکرار مواضع غرب در مورد فلسطین و اسرائیل بود. نقدی که کاملاً هم درست بوده. ریشه بخش مهمی از رادیکالیسم سیاسی در خاورمیانه در این سیاستهای یکسویه در دفاع از اسرائیل بود. ولی اکنون که این حمایت حتی با نقض بدیهیترین اصول و ارزشهای ادعایی غرب همراه شده چه باید گفت؟ تردیدی نیست که هر کنش و سیاستی دیر یا زود با واکنشی مناسبِ خود مواجه خواهد شد. جوانان و کودکانی که تجربه وضعیت کنونی را دارند در ادامه چه رفتاری و چه شیوه سیاسیای را پیش خواهند گرفت؟
♈️مشکل اصلی غرب، حمایت از اسرائیل و پذیرش ضمنی این جنایت است که خود را در برابر بدترین اقدامات خلع سلاح و خلع منطق نموده است. آنان با چه رویی خواهند توانست که در آینده، حتی بدترین اقدامات علیه خود را با عناوینی چون تروریسم، و جنایت محکوم و با آنها از منظر اخلاقی مقابله کنند؟ حتی در دفاع از دموکراسی هم دچار لکنت زبانی خواهند شد. این چه نوع دموکراسیای است که میتواند انجام جنایت علیه دیگران را بهعنوان سیاست رسمی خود اجرایی کند؟
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-16765
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
هممیهن
عادیسازی جنایت
اخبار و تصاویری که هر روز از غزه مخابره میشود، فراتر از یک جنایت عادی و جنگی است. مضمون واقعی آن را باید در نحوه رفتار غرب در این ماجرا جستوجو کرد؛
📝📝رفتار تلآویو با مردم رفح، مصداق بارز ژنوساید است؛
ظلم خوب و ظلم بد نداریم و یک جنایت با هر قرائتی، جنایت است
✍حسن بهشتیپور، *تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه
⚛ @jomhuriyat
♈️وقایعی که امروز در غزه و رفح شاهد آهستیم، برگرفته از ماهیت واقعی رژیم اسرائیل است. اینکه ارتش اسرائیل به محلی که مردم بیدفاع در آن چادر برپا کرده و سکونت اینچنینی دارند، حمله میکنند به این دلیل است که هیچ خطری احساس نمیکند.
♈️با این حال، نتانیاهو شاهد این واقعیت هم بوده که نهادهای بینالمللی و حقوق بشری و حتی، طرفداران اسرائیل نیز به محکوم کردن این جنایات مبادرت کردهاند. از همین رو هم بوده که مجبور به توجیه این حمله وحشیانه با این عنوان که این حمله به شکل تراژیکی بد پیش رفت، شده است!
♈️نکته مهمتر در این باره اینکه، یک میلیون مردم آواره رفح، جایی برای پناه گرفتن ندارند. اگر به خاطر داشته باشید در ابتدای جنگ، گفته شد که مردم این منطقه به سمت جنوب حرکت کنند و وقتی به این جهت حرکت کردند، حملات به این سو آغاز شد.
♈️الان هم به سمت منتها علیه جنوب غزه در مرز رفح آمدهاند و عملا جایی برای اینکه در آن پناه گرفته و از تبعات جنگ در امان بمانند، ندارند. به هر شکل، تنها راه برای یک میلیون آواره رفح، حرکت به سمت صحرای سینا است که نه این مردم مایل به آن هستند و نه مصر این اجازه را خواهد داد. به عبارت دیگر، رفتار تلآویو با مردم رفح، مصداق بارز ژنوساید یا جنایت جنگی است.
♈️در طول ساعات گذشته، شاهد یک برانگیختگی اجتماعی از سوی افکار عمومی ایرانیان در فضای مجازی در محکوم کردن این جنایات بودهایم. به هر حال، نباید از نظر دور داشت که این مسئله جنبه انسانی داشته و جنایت رخ داده، واکنش هر انسان خردمند و با وجدانی را برمیانگیزد.
♈️البته این برانگیختگی به ایران هم به تنهایی مختص نبوده و حتی در میان کشورهای اروپایی-چه در به رسمیت شناختن فلسطین از سوی سه کشور و چه در واکنشهای سر زده از سوی افکار عمومی آنها-شاهد چنین واکنشهایی بودهایم. کار به جایی رسیده که حتی آلمان هم که همواره حمایتهای زیادی از تلآویو داشته، رسما و صراحتا اعلام میکند که اگر نتانیاهو و گالانت به این کشور سفر کنند، آنها را بازداشت خواهد کرد.
♈️ابعاد این جنایت و دامنه این کشتارها سبب شده تا کسانی هم که در داخل، منتقد سیاستهای جمهوری اسلامی هستند بر مبنای وجدان انسانی خود، نسبت به این مسئله واکنش نشان میدهند. این، انسانیت است که افراد را وادار به محکوم کردن این جنایات میکند. به عبارت دیگر، ظلم خوب و ظلم بد نداریم و یک جنایت با هر قرائتی، جنایت است.
♈️با رقم خوردن وضعیت کنونی، واقعا بعید است که عادیسازی رابطه تلآویو و ریاض صورت بگیرد. عربستان الان در موقعیتی نیست که با جنایتی که اسرائیل انجام داده، دست به عادیسازی روابط خود با تلآویو بزند.
ریاض در وهله کنونی دو ماموریت را پیگیری میکند.
1️⃣یک اینکه؛ آمریکاییها را متقاعد بسازند تا غنیسازی اورانیوم را در عربستان به رسمیت شناخته و به این کشور برای بدل شدن به یک قدرت هستهای کمک کنند. البته واشنگتن تا کنونی در برابر این خواسته مقاومت کرده و همکاری خود در این زمینه با ریاض را در حد تولید برق هستهای محدود نگه داشته است.
2️⃣هدف دوم ریاض این است که با تشکیل کشور فلسطین، این کشور از طرف آمریکا و سازمان ملل نیز به رسمیت شناخته شود، بعد به سمت عادیسازی مناسبات خود با اسرائیل حرکت کنند. به عبارت دیگر، باید گفت که عادیسازی روابط ریاض و تلآویو تا اطلاع ثانوی به محاق رفته است. / امتداد
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
ظلم خوب و ظلم بد نداریم و یک جنایت با هر قرائتی، جنایت است
✍حسن بهشتیپور، *تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه
⚛ @jomhuriyat
♈️وقایعی که امروز در غزه و رفح شاهد آهستیم، برگرفته از ماهیت واقعی رژیم اسرائیل است. اینکه ارتش اسرائیل به محلی که مردم بیدفاع در آن چادر برپا کرده و سکونت اینچنینی دارند، حمله میکنند به این دلیل است که هیچ خطری احساس نمیکند.
♈️با این حال، نتانیاهو شاهد این واقعیت هم بوده که نهادهای بینالمللی و حقوق بشری و حتی، طرفداران اسرائیل نیز به محکوم کردن این جنایات مبادرت کردهاند. از همین رو هم بوده که مجبور به توجیه این حمله وحشیانه با این عنوان که این حمله به شکل تراژیکی بد پیش رفت، شده است!
♈️نکته مهمتر در این باره اینکه، یک میلیون مردم آواره رفح، جایی برای پناه گرفتن ندارند. اگر به خاطر داشته باشید در ابتدای جنگ، گفته شد که مردم این منطقه به سمت جنوب حرکت کنند و وقتی به این جهت حرکت کردند، حملات به این سو آغاز شد.
♈️الان هم به سمت منتها علیه جنوب غزه در مرز رفح آمدهاند و عملا جایی برای اینکه در آن پناه گرفته و از تبعات جنگ در امان بمانند، ندارند. به هر شکل، تنها راه برای یک میلیون آواره رفح، حرکت به سمت صحرای سینا است که نه این مردم مایل به آن هستند و نه مصر این اجازه را خواهد داد. به عبارت دیگر، رفتار تلآویو با مردم رفح، مصداق بارز ژنوساید یا جنایت جنگی است.
♈️در طول ساعات گذشته، شاهد یک برانگیختگی اجتماعی از سوی افکار عمومی ایرانیان در فضای مجازی در محکوم کردن این جنایات بودهایم. به هر حال، نباید از نظر دور داشت که این مسئله جنبه انسانی داشته و جنایت رخ داده، واکنش هر انسان خردمند و با وجدانی را برمیانگیزد.
♈️البته این برانگیختگی به ایران هم به تنهایی مختص نبوده و حتی در میان کشورهای اروپایی-چه در به رسمیت شناختن فلسطین از سوی سه کشور و چه در واکنشهای سر زده از سوی افکار عمومی آنها-شاهد چنین واکنشهایی بودهایم. کار به جایی رسیده که حتی آلمان هم که همواره حمایتهای زیادی از تلآویو داشته، رسما و صراحتا اعلام میکند که اگر نتانیاهو و گالانت به این کشور سفر کنند، آنها را بازداشت خواهد کرد.
♈️ابعاد این جنایت و دامنه این کشتارها سبب شده تا کسانی هم که در داخل، منتقد سیاستهای جمهوری اسلامی هستند بر مبنای وجدان انسانی خود، نسبت به این مسئله واکنش نشان میدهند. این، انسانیت است که افراد را وادار به محکوم کردن این جنایات میکند. به عبارت دیگر، ظلم خوب و ظلم بد نداریم و یک جنایت با هر قرائتی، جنایت است.
♈️با رقم خوردن وضعیت کنونی، واقعا بعید است که عادیسازی رابطه تلآویو و ریاض صورت بگیرد. عربستان الان در موقعیتی نیست که با جنایتی که اسرائیل انجام داده، دست به عادیسازی روابط خود با تلآویو بزند.
ریاض در وهله کنونی دو ماموریت را پیگیری میکند.
1️⃣یک اینکه؛ آمریکاییها را متقاعد بسازند تا غنیسازی اورانیوم را در عربستان به رسمیت شناخته و به این کشور برای بدل شدن به یک قدرت هستهای کمک کنند. البته واشنگتن تا کنونی در برابر این خواسته مقاومت کرده و همکاری خود در این زمینه با ریاض را در حد تولید برق هستهای محدود نگه داشته است.
2️⃣هدف دوم ریاض این است که با تشکیل کشور فلسطین، این کشور از طرف آمریکا و سازمان ملل نیز به رسمیت شناخته شود، بعد به سمت عادیسازی مناسبات خود با اسرائیل حرکت کنند. به عبارت دیگر، باید گفت که عادیسازی روابط ریاض و تلآویو تا اطلاع ثانوی به محاق رفته است. / امتداد
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♈️ سوال خبرنگار :
چقدر از صفر تا صد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این ۸ سال دست محمدجواد ظریف بوده ؟
ظریف : صفر.
#جمهوریت
چقدر از صفر تا صد سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این ۸ سال دست محمدجواد ظریف بوده ؟
ظریف : صفر.
#جمهوریت
♈️ از «یاکوب بومه» عارف و نویسنده آلمانی در قرن هفدهم، پرسیدند:
نزدیکترین راه به خدا چیست؟
گفت:
برای من که پینه دوزم
نزدیکترین راه، این است که پینه دوز خوبی باشم شما را نمیدانم."
🔰 رضابابایی، دیانت و عقلانیت صفحه ۳۹۰
▫️اندیشه ورزی
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
نزدیکترین راه به خدا چیست؟
گفت:
برای من که پینه دوزم
نزدیکترین راه، این است که پینه دوز خوبی باشم شما را نمیدانم."
🔰 رضابابایی، دیانت و عقلانیت صفحه ۳۹۰
▫️اندیشه ورزی
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
Telegram
اندیشه ورزی
✓اندیشه ورزی، هر نوع فعالیت فکری و عقلی است که درصدد حل یک مسئله یا وضعیت چالش برانگیز باشد و یا بخواهد وضعیت موجود را به وضعیت روشن و مطلوبی برساند
✓یك ساعت تفكر ، از هفتاد سال عبادت بدون تفكر ارزشمندتر است(حضرت محمد)
✓یك ساعت تفكر ، از هفتاد سال عبادت بدون تفكر ارزشمندتر است(حضرت محمد)
📝📝انقلاب کردنی است یا شدنی است؟
✍ مهدی تدینی
⚛ @jomhuriyat
♈️«انقلاب نمیکنند،انقلاب میشود!» این تعبیر عجیبی است که از سوی برخی فعالان سیاسی قدیمی مطرح میشود.
در سالهای اخیر که بازار مصاحبه با فعالان سیاسی قدیمی داغ است، این تعبیر را زیاد میشنویم. مصاحبهکننده میپرسد:«شما چرا انقلاب کردید؟» و مصاحبهشونده بیدرنگ پاسخ میدهد:«انقلاب نمیکنند، انقلاب میشود!» معنای این جمله این است: «ما انقلاب نکردیم، انقلاب شد، ما هم در آن حضور داشتیم».
♈️اما این جمله یک «نظریه» است؛ نظریهای که میگوید «انقلاب کردنی نیست، شدنی است». به گمانم دلایلی روانشناختی باعث میشود عدهای چنین نظریهای را مطرح کنند: مدافعان این نظریه معمولاً آن دسته از فعالان سیاسیاند که پس از انقلاب دچار سرخوردگی، سرکوب یا حذف شدند. اینان هم منتقد رخدادهای پساانقلابند و هم نمیخواهند تصور شود دلیل مشکلاتشان پس از انقلاب خود انقلاب بود.
♈️این دسته دچار تناقض و تعارضی درونیاند: از سویی حس میکنند پس از انقلاب آسیب دیدند و اوضاع مطابق میلشان پیش نرفت، از دیگر سو اگر انقلاب را زیر سوال ببرند، عملکرد انقلابی خودشان را زیر سؤال بردهاند و تقصیر به دامان خودشان هم کشیده میشود؛ به همین دلیل نظریۀ «انقلاب نکردیم، انقلاب شد» را ساختهاند.
♈️با این نظریه به هدفی روانشناختی دست مییابند: خود را قربانی محض درک میکنند و جلوه میدهند. اول حاکمانی خطاکار با عملکردشان باعث شدند انقلاب «شود» و پس از انقلاب هم به آنها جفا شد.
♈️اما تعبیر «انقلاب نمیکنند، انقلاب میشود» یعنی چه؟ این نظریه یعنی انقلاب نتیجۀ یک روند سیاسی و جامعهشناختی است که منطق و جزمیات خودش را دارد. وقتی حاکمانی به اصول حکمرانی مردمسالارانه پایبند نباشند، دست مردم را از مداخله در سرنوشتشان کوتاه میکنند و در این راه از ابزارهای خشن و بیدادگرانه استفاده کنند. نتیجه این میشود که مردم از حاکمان بیگانه میشوند. وقتی این بیگانگی به حد مفرطی رسید (که تعریف روشنی هم ندارد)، دیگ جامعه منفجر میشود و انقلاب «میشود».
♈️بنابراین در این نظریه یک مقصر اصلی وجود دارد که او «حاکم بیدادگر» است. به همین دلیل کسانی که به نظریۀ «انقلاب کردنی نیست، شدنی است» باور دارند، در نهایت به این نتیجه میرسند که «عامل اصلی انقلاب ۵۷ شاه بود».
♈️اما این نظریه دریافتی غلط از انقلاب است و چنانکه اشاره شد، فقط میتواند فوایدی روانشناختی و تسلابخش برای کسانی داشته باشد که نمیتوانند معضل روانی خود را با انقلاب حل کنند: انقلابی که در آن سهیم بودند یا به آن علاقه داشتند، اما حس میکنند از آن مغبون شدهاند یا نتایجش را نمیپسندند.
♈️حال اگر پای صحبت آن دست انقلابیهای ۵۷ بنشینید که به انقلاب و نتایجش ایمان دارند، همچنان پرشور تعریف میکنند که چگونه انقلاب «کردند»، چگونه اسباب انقلاب را فراهم کردند، برایش کوشیدند و درنهایت پیروز شدند. خلاصه محکم میگویند: «ما انقلاب کردیم». البته منکر خطاهای آن حاکم بیدادگر نیستند، اماشرح میدهند چگونه جامعه را بسوی انقلاب سوق دادند.
♈️اتفاقاً این گروه دوم دریافت درستتری از انقلاب دارند و ناخودآگاه صادقتر هم هستند (چون آن رابطۀ روانرنجورانه را با انقلاب ندارند).
♈️حق باگروه دوم است: انقلاب «کردنی» است.انقلاب به «الیتی انقلابی» نیاز دارد که شبکۀ انسانی گستردهای بسازد وجامعه را انقلابی کند. این الیت به ایدئولوژیانقلابی نیرومندی نیاز دارد تاجامعه را اقناع کند ودر رأس همه رهبری که فصلالخطاب الیت انقلابی باشد. در واقع اینان هستند که انقلاب «میکنند» واتفاقاً آزرده میشوند اگرنقششان را درانقلاب زیرسؤال ببرید!
♈️انقلاب را ایدئولوژیهای انقلابی و پیروانشان «میکنند»؛ مانند انقلاب ۵۷ که سه ایدئولوژی نیرومند درآن دخیل بودند: اسلامگرایی، مارکسیسم وجمهوریخواهی.
♈️شاه تحت هیچ شرایطی نمیتوانست کاری کند که این سه ایدئولوژی را از خود راضی نگهدارد: جمهوریخواهی ومارکسیسم که کلاً نفی هرنوع سلطنتی است، حتی مشروطه؛ انتظارات اسلامگرایی نیزگستردهتر از آن بودکه با پایین کشیدن فتیلۀ لیبرالیسازی وسکولارسازی راضی شود. بنابراین این الیت انقلاب همان «فاعلان» انقلابند؛ انقلاب«کنندگان».
♈️حکومت شاه در برابر این سه ایدئولوژی فلج بود. دراینجا هواداران نظریۀ «انقلاب کردنی نیست و شدنی است» میگوینداگرشاه فضا را نمیبست، انقلاب نمیشد. اما بهترین گواه نادرستی این ادعارخدادهای سال ۱۳۳۲ است که به نزاع شاه ومصدق منجر شد.
♈️همۀ اهالی سیاست متفقالقولند که دهۀ ۱۳۲۰ دهۀ آزادیهای سیاسی بود.اما این آزادیها هم به نبرد قدرتی منجر شدکه شاه فقط باکمک نظامیان توانست درقدرت بماند. بنابراین انقلاب کردنی است؛ به همین دلیل حکومتهای غیردموکراتیک میکوشند انقلاب«کنندگان» بالقوه راخنثی کنند.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
✍ مهدی تدینی
⚛ @jomhuriyat
♈️«انقلاب نمیکنند،انقلاب میشود!» این تعبیر عجیبی است که از سوی برخی فعالان سیاسی قدیمی مطرح میشود.
در سالهای اخیر که بازار مصاحبه با فعالان سیاسی قدیمی داغ است، این تعبیر را زیاد میشنویم. مصاحبهکننده میپرسد:«شما چرا انقلاب کردید؟» و مصاحبهشونده بیدرنگ پاسخ میدهد:«انقلاب نمیکنند، انقلاب میشود!» معنای این جمله این است: «ما انقلاب نکردیم، انقلاب شد، ما هم در آن حضور داشتیم».
♈️اما این جمله یک «نظریه» است؛ نظریهای که میگوید «انقلاب کردنی نیست، شدنی است». به گمانم دلایلی روانشناختی باعث میشود عدهای چنین نظریهای را مطرح کنند: مدافعان این نظریه معمولاً آن دسته از فعالان سیاسیاند که پس از انقلاب دچار سرخوردگی، سرکوب یا حذف شدند. اینان هم منتقد رخدادهای پساانقلابند و هم نمیخواهند تصور شود دلیل مشکلاتشان پس از انقلاب خود انقلاب بود.
♈️این دسته دچار تناقض و تعارضی درونیاند: از سویی حس میکنند پس از انقلاب آسیب دیدند و اوضاع مطابق میلشان پیش نرفت، از دیگر سو اگر انقلاب را زیر سوال ببرند، عملکرد انقلابی خودشان را زیر سؤال بردهاند و تقصیر به دامان خودشان هم کشیده میشود؛ به همین دلیل نظریۀ «انقلاب نکردیم، انقلاب شد» را ساختهاند.
♈️با این نظریه به هدفی روانشناختی دست مییابند: خود را قربانی محض درک میکنند و جلوه میدهند. اول حاکمانی خطاکار با عملکردشان باعث شدند انقلاب «شود» و پس از انقلاب هم به آنها جفا شد.
♈️اما تعبیر «انقلاب نمیکنند، انقلاب میشود» یعنی چه؟ این نظریه یعنی انقلاب نتیجۀ یک روند سیاسی و جامعهشناختی است که منطق و جزمیات خودش را دارد. وقتی حاکمانی به اصول حکمرانی مردمسالارانه پایبند نباشند، دست مردم را از مداخله در سرنوشتشان کوتاه میکنند و در این راه از ابزارهای خشن و بیدادگرانه استفاده کنند. نتیجه این میشود که مردم از حاکمان بیگانه میشوند. وقتی این بیگانگی به حد مفرطی رسید (که تعریف روشنی هم ندارد)، دیگ جامعه منفجر میشود و انقلاب «میشود».
♈️بنابراین در این نظریه یک مقصر اصلی وجود دارد که او «حاکم بیدادگر» است. به همین دلیل کسانی که به نظریۀ «انقلاب کردنی نیست، شدنی است» باور دارند، در نهایت به این نتیجه میرسند که «عامل اصلی انقلاب ۵۷ شاه بود».
♈️اما این نظریه دریافتی غلط از انقلاب است و چنانکه اشاره شد، فقط میتواند فوایدی روانشناختی و تسلابخش برای کسانی داشته باشد که نمیتوانند معضل روانی خود را با انقلاب حل کنند: انقلابی که در آن سهیم بودند یا به آن علاقه داشتند، اما حس میکنند از آن مغبون شدهاند یا نتایجش را نمیپسندند.
♈️حال اگر پای صحبت آن دست انقلابیهای ۵۷ بنشینید که به انقلاب و نتایجش ایمان دارند، همچنان پرشور تعریف میکنند که چگونه انقلاب «کردند»، چگونه اسباب انقلاب را فراهم کردند، برایش کوشیدند و درنهایت پیروز شدند. خلاصه محکم میگویند: «ما انقلاب کردیم». البته منکر خطاهای آن حاکم بیدادگر نیستند، اماشرح میدهند چگونه جامعه را بسوی انقلاب سوق دادند.
♈️اتفاقاً این گروه دوم دریافت درستتری از انقلاب دارند و ناخودآگاه صادقتر هم هستند (چون آن رابطۀ روانرنجورانه را با انقلاب ندارند).
♈️حق باگروه دوم است: انقلاب «کردنی» است.انقلاب به «الیتی انقلابی» نیاز دارد که شبکۀ انسانی گستردهای بسازد وجامعه را انقلابی کند. این الیت به ایدئولوژیانقلابی نیرومندی نیاز دارد تاجامعه را اقناع کند ودر رأس همه رهبری که فصلالخطاب الیت انقلابی باشد. در واقع اینان هستند که انقلاب «میکنند» واتفاقاً آزرده میشوند اگرنقششان را درانقلاب زیرسؤال ببرید!
♈️انقلاب را ایدئولوژیهای انقلابی و پیروانشان «میکنند»؛ مانند انقلاب ۵۷ که سه ایدئولوژی نیرومند درآن دخیل بودند: اسلامگرایی، مارکسیسم وجمهوریخواهی.
♈️شاه تحت هیچ شرایطی نمیتوانست کاری کند که این سه ایدئولوژی را از خود راضی نگهدارد: جمهوریخواهی ومارکسیسم که کلاً نفی هرنوع سلطنتی است، حتی مشروطه؛ انتظارات اسلامگرایی نیزگستردهتر از آن بودکه با پایین کشیدن فتیلۀ لیبرالیسازی وسکولارسازی راضی شود. بنابراین این الیت انقلاب همان «فاعلان» انقلابند؛ انقلاب«کنندگان».
♈️حکومت شاه در برابر این سه ایدئولوژی فلج بود. دراینجا هواداران نظریۀ «انقلاب کردنی نیست و شدنی است» میگوینداگرشاه فضا را نمیبست، انقلاب نمیشد. اما بهترین گواه نادرستی این ادعارخدادهای سال ۱۳۳۲ است که به نزاع شاه ومصدق منجر شد.
♈️همۀ اهالی سیاست متفقالقولند که دهۀ ۱۳۲۰ دهۀ آزادیهای سیاسی بود.اما این آزادیها هم به نبرد قدرتی منجر شدکه شاه فقط باکمک نظامیان توانست درقدرت بماند. بنابراین انقلاب کردنی است؛ به همین دلیل حکومتهای غیردموکراتیک میکوشند انقلاب«کنندگان» بالقوه راخنثی کنند.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♈️ سلام بر ایران زیبا و سرزمین مادری ما
♈️ سلام بر ملت بزرگ و آزاده وطن
🔰 صبح زیبا و دلنشین خانواده جمهوریت بخیر
آخر هفته خوب و شادی پیش رو داشته باشید
♈️ آبشار دم اسبی زال یکی از دیدنی های مازندران است که با نام های آبشار زال دره سواد کوه یا آبشار زال دره بابل نیز شناخته می شود. این آبشار در جنوب غربی قائمشهر و غرب شیرگاه واقع شده است و یکی از مناطق بکری است که برای شما جذاب خواهد بود.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
♈️ سلام بر ملت بزرگ و آزاده وطن
🔰 صبح زیبا و دلنشین خانواده جمهوریت بخیر
آخر هفته خوب و شادی پیش رو داشته باشید
♈️ آبشار دم اسبی زال یکی از دیدنی های مازندران است که با نام های آبشار زال دره سواد کوه یا آبشار زال دره بابل نیز شناخته می شود. این آبشار در جنوب غربی قائمشهر و غرب شیرگاه واقع شده است و یکی از مناطق بکری است که برای شما جذاب خواهد بود.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝 سیلی شرعی به صورت شرع!
⚛ @jomhuriyat
♈️ جامعه دینی ما در چند سال اخیر، با دو روند معکوس درباره پوشش بانوان روبروست:
الف) روند کاهش پوشش در زنان
ب) روند افزایش اِعمال قدرت برای کنترل آن
♈️ موضوع اول به دلیل آنکه حکایت از گسترده شدن تخطی از موازین شرعی است، مؤمنان را آزار میدهد و موضوع دوم نیز به دلیل آنکه همراه با تخطی از موازین شرعی و آداب اخلاقی و اجتماعی است برای اکثر مردم آزاردهنده است.
میتوان حدس زد که اگر عالمان دینی از سالها پیش به تفریط در بخش اول با شیوه اقناع مخاطبان و به افراط در بخش دوم با شیوه نقد حاکمان، اهتمام مینمودند، امروز وضع دیگری داشتیم ولی .....
♈️ البته امروز هم هرچند فرصت مناسب از دست رفته ولی باز هم نباید از تلاش خردمندانه غفلت نموده و در برابر این دو جریان منفی که به اخلاق و دین آسیب میرساند، بی تفاوت بود.
ولی آنچه موجب تاثر است، برخی اظهارات نسنجیده در این فضای آشفته است، از یک سو یک حکم مسلّم اسلامی نادیده انگاشته میشود و از سوی دیگر تشویق به تندروی و برخوردهای خشونت آمیز میگردد.
نمیتوان انکار کرد که جریان دوم در میان متدینان حامیانی داشته و از سوی برخی حکمرانان نیز حمایت میشود ولی رگ و ریشههای آن را در حوزه ها باید جستجو کرد!
♈️ امروز حوزه در بطن خود، تندروی را رشد میدهد و میوههای تلخ آن در جامعه ظاهر میگردد.
حوزهای که باید مبانی حجاب را براساس کتاب و سنت، تبیین و تحکیم کند و به شبهات آن پاسخ روشن دهد و سپس باید مبانی مسئولیت حکومت در قبال احکام شرع را تحلیل نموده و به اشکالات آن جواب دهد، گاه میخواهد اثبات کند: مردم مجازند مستقیما با بگیر و ببند به منع و جلوگیری از بی حجابی بپردازند!
با صرف نظر از اینکه القای این مطلب به طلاب، چه عوارضی دارد و جامعه را به چه سمت و سویی میبرد، باید پرسید که این دیدگاه چه مستند فقهی دارد و چگونه ممکن است یک استادِ فقه به آن برسد؟
♈️ میگویند: جواز برخورد خشن مردم با بدحجابان، مستند به روایتی از امام صادق(ع) است که: مردی خدمت پیامبر رسید و از اینکه مادرش پیوسته ارتباط با مردان بیگانه دارد شکایت فرمود و رسول خدا فرمود: او را در خانه نگهدارد و اگر فایده نکرد، راه ورود بیگانگان را بر او ببندد و اگر باز هم نشد، مادر را در قید وبند کند زیرا بهترین نیکی در حق او منع وی از محرمات الهی است:
عَبْدِاَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ إِنَّ أُمِّي لاَ تَدْفَعُ يَدَ لاَمِسٍ قَالَ «فَاحْبِسْهَا» قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ «فَامْنَعْ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهَا» قَالَ قَدْفَعَلْتُ قَالَ «فَقَيِّدْهَا فَإِنَّكَ لاَتَبَرُّهَا بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَنْ تَمْنَعَهَا مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ» [من لایحضره الفقیه ج۴ ص۷۳]
♈️ ولی از این روایت چه نتیجهای میتوان گرفت و چه اجازهای برای عموم مردم میتوان صادر کرد؟ فرضا سند روایت صحیح باشد (و از اشکال امثال شهید صدر صرف نظر شود)، در این روایت چند خصوصیت وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده انگاشته و از آن بحکم عمومی برای بدحجابان رسید:
اولا: اقدام درباره زنی فاسد و همه جایی است که هیچ مشتری را رد نمیکند! (لاتدفع ید لامس) و پیامبر به حبس فردی نظر داده که عامل شیوع فساد بوده است.
ثانیا: فرزند برای اقدام درباره او خدمت پیامبر رسیده و بجای اقدام خودسرانه، از رسول خدا اجازه خواسته است. سخن حضرت جواب یک مساله کلی شرعی نیست بلکه بیان کیفیت برخورد با یک فرد خاص است و به تعبیر آیت الله خویی: قضیه شخصیه! (مصباح الفقاهه ج۱، ص۳۵۲)
ثالثا: حضرت در اجازه برای کنترل مادر، علت را مسئولیت خانوادگی دانسته است که به اقتضای بِرّ والدین و رعایت حرمت خانواده، اقدام نماید و به وظیفه شهروندان در جامعه مربوط نیست. استاد معظم آیت الله میرزا جواد تبریزی دلالت این روایت را در قلمرو خانواده میدانست(اسس القضاء و الشهادات، ص۶۹)
♈️ ای کاش آن روز که برخی فقها ادله جواز حبس معصیت کاران را جمع و به آن فتوا میدادند، نمیگفتند که عموم تعلیل بر جواز زندانی کردن هر کس که بدون بازداشت نمیتوان او را از گناه منع کرد، دلالت دارد زیرا این جمله در مقام بیان علت حکم نیست بلکه در مقام رفع این توهم است که: آیا چنین رفتاری با مادر غیر اخلاقی است؟
و ای کاش توضیح میدادند که اگر حکم عام است، حد و حدود این محرمات و قلمرو این بازداشت چیست؟ آیا این بدان معناست که هرگونه بازداشت و به هر مدت و تحت هر شرایطی برای جلوگيري از هر منکری جایز است؟
آیا این ابهام گوییها دست ماموران و آتش باختیاران را برای تعدی و تجاوز باز نمیگذارد و بالمآل به تنفر از فقه و احکام شرع نمیانجامد؟
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
⚛ @jomhuriyat
♈️ جامعه دینی ما در چند سال اخیر، با دو روند معکوس درباره پوشش بانوان روبروست:
الف) روند کاهش پوشش در زنان
ب) روند افزایش اِعمال قدرت برای کنترل آن
♈️ موضوع اول به دلیل آنکه حکایت از گسترده شدن تخطی از موازین شرعی است، مؤمنان را آزار میدهد و موضوع دوم نیز به دلیل آنکه همراه با تخطی از موازین شرعی و آداب اخلاقی و اجتماعی است برای اکثر مردم آزاردهنده است.
میتوان حدس زد که اگر عالمان دینی از سالها پیش به تفریط در بخش اول با شیوه اقناع مخاطبان و به افراط در بخش دوم با شیوه نقد حاکمان، اهتمام مینمودند، امروز وضع دیگری داشتیم ولی .....
♈️ البته امروز هم هرچند فرصت مناسب از دست رفته ولی باز هم نباید از تلاش خردمندانه غفلت نموده و در برابر این دو جریان منفی که به اخلاق و دین آسیب میرساند، بی تفاوت بود.
ولی آنچه موجب تاثر است، برخی اظهارات نسنجیده در این فضای آشفته است، از یک سو یک حکم مسلّم اسلامی نادیده انگاشته میشود و از سوی دیگر تشویق به تندروی و برخوردهای خشونت آمیز میگردد.
نمیتوان انکار کرد که جریان دوم در میان متدینان حامیانی داشته و از سوی برخی حکمرانان نیز حمایت میشود ولی رگ و ریشههای آن را در حوزه ها باید جستجو کرد!
♈️ امروز حوزه در بطن خود، تندروی را رشد میدهد و میوههای تلخ آن در جامعه ظاهر میگردد.
حوزهای که باید مبانی حجاب را براساس کتاب و سنت، تبیین و تحکیم کند و به شبهات آن پاسخ روشن دهد و سپس باید مبانی مسئولیت حکومت در قبال احکام شرع را تحلیل نموده و به اشکالات آن جواب دهد، گاه میخواهد اثبات کند: مردم مجازند مستقیما با بگیر و ببند به منع و جلوگیری از بی حجابی بپردازند!
با صرف نظر از اینکه القای این مطلب به طلاب، چه عوارضی دارد و جامعه را به چه سمت و سویی میبرد، باید پرسید که این دیدگاه چه مستند فقهی دارد و چگونه ممکن است یک استادِ فقه به آن برسد؟
♈️ میگویند: جواز برخورد خشن مردم با بدحجابان، مستند به روایتی از امام صادق(ع) است که: مردی خدمت پیامبر رسید و از اینکه مادرش پیوسته ارتباط با مردان بیگانه دارد شکایت فرمود و رسول خدا فرمود: او را در خانه نگهدارد و اگر فایده نکرد، راه ورود بیگانگان را بر او ببندد و اگر باز هم نشد، مادر را در قید وبند کند زیرا بهترین نیکی در حق او منع وی از محرمات الهی است:
عَبْدِاَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ إِنَّ أُمِّي لاَ تَدْفَعُ يَدَ لاَمِسٍ قَالَ «فَاحْبِسْهَا» قَالَ قَدْ فَعَلْتُ قَالَ «فَامْنَعْ مَنْ يَدْخُلُ عَلَيْهَا» قَالَ قَدْفَعَلْتُ قَالَ «فَقَيِّدْهَا فَإِنَّكَ لاَتَبَرُّهَا بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَنْ تَمْنَعَهَا مِنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّوَجَلَّ» [من لایحضره الفقیه ج۴ ص۷۳]
♈️ ولی از این روایت چه نتیجهای میتوان گرفت و چه اجازهای برای عموم مردم میتوان صادر کرد؟ فرضا سند روایت صحیح باشد (و از اشکال امثال شهید صدر صرف نظر شود)، در این روایت چند خصوصیت وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده انگاشته و از آن بحکم عمومی برای بدحجابان رسید:
اولا: اقدام درباره زنی فاسد و همه جایی است که هیچ مشتری را رد نمیکند! (لاتدفع ید لامس) و پیامبر به حبس فردی نظر داده که عامل شیوع فساد بوده است.
ثانیا: فرزند برای اقدام درباره او خدمت پیامبر رسیده و بجای اقدام خودسرانه، از رسول خدا اجازه خواسته است. سخن حضرت جواب یک مساله کلی شرعی نیست بلکه بیان کیفیت برخورد با یک فرد خاص است و به تعبیر آیت الله خویی: قضیه شخصیه! (مصباح الفقاهه ج۱، ص۳۵۲)
ثالثا: حضرت در اجازه برای کنترل مادر، علت را مسئولیت خانوادگی دانسته است که به اقتضای بِرّ والدین و رعایت حرمت خانواده، اقدام نماید و به وظیفه شهروندان در جامعه مربوط نیست. استاد معظم آیت الله میرزا جواد تبریزی دلالت این روایت را در قلمرو خانواده میدانست(اسس القضاء و الشهادات، ص۶۹)
♈️ ای کاش آن روز که برخی فقها ادله جواز حبس معصیت کاران را جمع و به آن فتوا میدادند، نمیگفتند که عموم تعلیل بر جواز زندانی کردن هر کس که بدون بازداشت نمیتوان او را از گناه منع کرد، دلالت دارد زیرا این جمله در مقام بیان علت حکم نیست بلکه در مقام رفع این توهم است که: آیا چنین رفتاری با مادر غیر اخلاقی است؟
و ای کاش توضیح میدادند که اگر حکم عام است، حد و حدود این محرمات و قلمرو این بازداشت چیست؟ آیا این بدان معناست که هرگونه بازداشت و به هر مدت و تحت هر شرایطی برای جلوگيري از هر منکری جایز است؟
آیا این ابهام گوییها دست ماموران و آتش باختیاران را برای تعدی و تجاوز باز نمیگذارد و بالمآل به تنفر از فقه و احکام شرع نمیانجامد؟
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
📝📝دولت شکست می خورد ولی بازار خیر!
✍امیرحسین خالقی
⚛ @jomhuriyat
♈️در هر کتاب مقدماتی اقتصاد که بگردید بلافاصله با واژه شکست بازار روبه رو می شوید؛ حرف هم اینست که در بسیاری موارد بازار نمی تواند از پس توزیع «بهینه» منابع بربیاید و بهبود اوضاع برخی به بهای بدتر شدن اوضاع برخی دیگر تمام می شود. مواردی مثل کالاهای عمومی، برونریزها، کژمنشی و کژگزینی را مصداق آن ذکر می کنند و البته یک ایده کلی دیگر اینست که اگر شروط رقابت کامل (همگنی کالا، تعداد زیاد مصرف کننده و تولیدکننده و ...) برقرار نباشد پس کار عیب می کند.
♈️اهل دل برای بهبود شکست بازار تجویزهای مختلفی کرده و می کنند ولی حرف کلی اینست که اگر چنین شد دستی از غیب (دولت!) باید کاری کند؛ در واقع چشم ها به دست مرئی دولت است. اما کمتر از «شکست دولت» می شنویم؛ تصور می شود آدم ها وقتی به دولت می روند تمام کاستی ها و ضعف هایشان یکشبه دود می شود و فقط به منافع عمومی فکر می کنند. اما از قضا «شکست دولت» مضمونی جدی در اقتصاد سیاسی است که چنانکه باید قدر ندیده و به آن پرداخته نشده است. دولت ها به طور ذاتی دچار بحران دانش و انگیزش هستند یعنی نه خیلی می دانند و نه خیلی می خواهند! بحث های هواداران آنارشیسم (بی دولتی) البته خواندنی است ولی به نظرم دولت می تواند جاهایی نقش مثبت ایفا کند و البته باید محدودیت های آن را در ذهن داشت. چند علت اصلی شکست دولت را اینجا می آورم تا هر از چندی نگاهی به آن بینداریم و تصویری واقعیتر از ماجرا داشته باشیم:
🔰1. اطلاعات ناقص: اهالی دولت نمی توانند همه چیز را بدانند و در موارد خاص اطلاعات کافی ندارند؛ چه مقدار با چه کیفیتی و به چه قیمتی باید فلان کالا را تولید کرد چیزی است که باید در بازار با آزمون و خطا و طی زمان فهم شود نه در پستوهای ظلمانی ادارات دولتی!
🔰2. سیاست زدگی: هیچ دولتی بی طرف نیست؛ گروه های ذینفع عرصه سیاسی منافع خودشان را پی می گیرند و هرکدام به فراخور قدرت چانه زنی خود روی سیاست های دولت اعمال نفوذ می کنند.
🔰3. بوروکرات های اهل دل: حزبی، گروهی یا باندی به قدرت می رسد و آدم های خودش را می آورد؛ این آدم ها هم یونیفرم دولتی تن می کنند ولی زیر آن دنبال منافع شخصی خودشان هستند تا سهم خودشان و گروهشان از قدرت و ثروت را بیشتر کنند. نظریه انتخاب عمومی بیوکان را ببینید.
🔰4. نزدیک بینی: حتی در دموکراسی ها، اهالی دولت نزدیک بین می شوند، برای آنها مهم نیست کاری ریشه ای حل شود بلکه زمان و فوریت «اصلاحات» مهمتر است. اهالی دولت می خواهند توفیقات خود را به افکار عمومی بفروشند و دنبال راه حل های اساسی و البته بلندبرد نمی روند.
🔰5. هزینه های بالا: تجربه بسیاری از ما می گوید که دولت ها کارها را با هزینه بیشتر، کیفیت کمتر و پاسخگویی پایینتر انجام می دهند؛ عجیب هم نیست؛ وقتی رقابتی نباشد نمی شود انتظاری داشت. دولت گران کار می کنند و این ربطی به حوالی ما ندارد کم و بیش همه جا شاهدش هستیم. هر قانون اضافی به معنای اضافه شدن به هزینه های دولت است!
🔰6. تصاحب تنظیم گری: استیگلر نظریه مشهوری دارد که بسیاری از نهادهای تنظیمگر که برای نظارت بر فلان صنعت یا گروه به وجود می آیند به مرور زمان توسط افراد ذینفع در آن صنعت یا گروه تصاحب می شوند؛ تنظیم گری آن به مرور به جای به اصطلاح منافع عمومی به سمت تامین منافع آن صنعت یا گروه می رود حتی اگر به زیان دیگران باشد. این هم فقط به دلیل ذات خراب دولتی ها نیست درواقع پیامد طبیعی این تنظیم گری هاست.
🔰7. پیامدهای ناخواسته: آدم ها در مقابل اجبار واکنش نشان می دهند و هر اجبار دولتی (اگر به نفع افراد تلقی نشود) یعنی آنها به سراغ راه هایی برای دور زدن محدودیت می روند و البته که دراین راه بسیار خلاق هستند! یک نمونه خوب آن کنترل قیمت هاست که به قولی چهل قرن است حاکمان در اجرای آن شکست خورده اند.
♈️به همه اینها شرایط خاص وطنی را هم اضافه کنید؛ هر وقت به نظرتان دولت باید کاری کند بد نیست این فهرست را مرور کنید، الله اعلم.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat
✍امیرحسین خالقی
⚛ @jomhuriyat
♈️در هر کتاب مقدماتی اقتصاد که بگردید بلافاصله با واژه شکست بازار روبه رو می شوید؛ حرف هم اینست که در بسیاری موارد بازار نمی تواند از پس توزیع «بهینه» منابع بربیاید و بهبود اوضاع برخی به بهای بدتر شدن اوضاع برخی دیگر تمام می شود. مواردی مثل کالاهای عمومی، برونریزها، کژمنشی و کژگزینی را مصداق آن ذکر می کنند و البته یک ایده کلی دیگر اینست که اگر شروط رقابت کامل (همگنی کالا، تعداد زیاد مصرف کننده و تولیدکننده و ...) برقرار نباشد پس کار عیب می کند.
♈️اهل دل برای بهبود شکست بازار تجویزهای مختلفی کرده و می کنند ولی حرف کلی اینست که اگر چنین شد دستی از غیب (دولت!) باید کاری کند؛ در واقع چشم ها به دست مرئی دولت است. اما کمتر از «شکست دولت» می شنویم؛ تصور می شود آدم ها وقتی به دولت می روند تمام کاستی ها و ضعف هایشان یکشبه دود می شود و فقط به منافع عمومی فکر می کنند. اما از قضا «شکست دولت» مضمونی جدی در اقتصاد سیاسی است که چنانکه باید قدر ندیده و به آن پرداخته نشده است. دولت ها به طور ذاتی دچار بحران دانش و انگیزش هستند یعنی نه خیلی می دانند و نه خیلی می خواهند! بحث های هواداران آنارشیسم (بی دولتی) البته خواندنی است ولی به نظرم دولت می تواند جاهایی نقش مثبت ایفا کند و البته باید محدودیت های آن را در ذهن داشت. چند علت اصلی شکست دولت را اینجا می آورم تا هر از چندی نگاهی به آن بینداریم و تصویری واقعیتر از ماجرا داشته باشیم:
🔰1. اطلاعات ناقص: اهالی دولت نمی توانند همه چیز را بدانند و در موارد خاص اطلاعات کافی ندارند؛ چه مقدار با چه کیفیتی و به چه قیمتی باید فلان کالا را تولید کرد چیزی است که باید در بازار با آزمون و خطا و طی زمان فهم شود نه در پستوهای ظلمانی ادارات دولتی!
🔰2. سیاست زدگی: هیچ دولتی بی طرف نیست؛ گروه های ذینفع عرصه سیاسی منافع خودشان را پی می گیرند و هرکدام به فراخور قدرت چانه زنی خود روی سیاست های دولت اعمال نفوذ می کنند.
🔰3. بوروکرات های اهل دل: حزبی، گروهی یا باندی به قدرت می رسد و آدم های خودش را می آورد؛ این آدم ها هم یونیفرم دولتی تن می کنند ولی زیر آن دنبال منافع شخصی خودشان هستند تا سهم خودشان و گروهشان از قدرت و ثروت را بیشتر کنند. نظریه انتخاب عمومی بیوکان را ببینید.
🔰4. نزدیک بینی: حتی در دموکراسی ها، اهالی دولت نزدیک بین می شوند، برای آنها مهم نیست کاری ریشه ای حل شود بلکه زمان و فوریت «اصلاحات» مهمتر است. اهالی دولت می خواهند توفیقات خود را به افکار عمومی بفروشند و دنبال راه حل های اساسی و البته بلندبرد نمی روند.
🔰5. هزینه های بالا: تجربه بسیاری از ما می گوید که دولت ها کارها را با هزینه بیشتر، کیفیت کمتر و پاسخگویی پایینتر انجام می دهند؛ عجیب هم نیست؛ وقتی رقابتی نباشد نمی شود انتظاری داشت. دولت گران کار می کنند و این ربطی به حوالی ما ندارد کم و بیش همه جا شاهدش هستیم. هر قانون اضافی به معنای اضافه شدن به هزینه های دولت است!
🔰6. تصاحب تنظیم گری: استیگلر نظریه مشهوری دارد که بسیاری از نهادهای تنظیمگر که برای نظارت بر فلان صنعت یا گروه به وجود می آیند به مرور زمان توسط افراد ذینفع در آن صنعت یا گروه تصاحب می شوند؛ تنظیم گری آن به مرور به جای به اصطلاح منافع عمومی به سمت تامین منافع آن صنعت یا گروه می رود حتی اگر به زیان دیگران باشد. این هم فقط به دلیل ذات خراب دولتی ها نیست درواقع پیامد طبیعی این تنظیم گری هاست.
🔰7. پیامدهای ناخواسته: آدم ها در مقابل اجبار واکنش نشان می دهند و هر اجبار دولتی (اگر به نفع افراد تلقی نشود) یعنی آنها به سراغ راه هایی برای دور زدن محدودیت می روند و البته که دراین راه بسیار خلاق هستند! یک نمونه خوب آن کنترل قیمت هاست که به قولی چهل قرن است حاکمان در اجرای آن شکست خورده اند.
♈️به همه اینها شرایط خاص وطنی را هم اضافه کنید؛ هر وقت به نظرتان دولت باید کاری کند بد نیست این فهرست را مرور کنید، الله اعلم.
#جمهوریت
⚛ @jomhuriyat