Forwarded from دغلکاری نخبگان، کانال اصغر حکمتیار
به نظر میرسد چیزی در حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد مردم یکی از مواضع زیر را نسبت به انتخابات پیش رو دارند و سر مواضع خودشان در حال کَلکَل و بگو مگوی تمام نشدنیاند:
۱- اگرچه کل نظام بهدردنخور و فاسد است، برویم به پزشکیان رای دهیم، چون جلیلی ایران را ویرانهای میکند غیر قابل زندگی.
۲- رای ندهیم، چون رای دادن تایید این نظام بهدردنخور و فاسد است و رای دادن نوعی مشروعیت دادن به آن است.
۳- رای ندهیم، بلکه شانس بیاوریم و جلیلی قبل از ایران، خود نظام بهدردنخور و فاسد را نابود کند!
خلاصه چیزی که همه در آن اتفاق دارند بهدردنخور بودن و فساد نظام حاکم است. پس آقایان و خانمها! رای میدهید یا نمیدهید، بس کنید دلیل آوردن و بحث را!
۱- اگرچه کل نظام بهدردنخور و فاسد است، برویم به پزشکیان رای دهیم، چون جلیلی ایران را ویرانهای میکند غیر قابل زندگی.
۲- رای ندهیم، چون رای دادن تایید این نظام بهدردنخور و فاسد است و رای دادن نوعی مشروعیت دادن به آن است.
۳- رای ندهیم، بلکه شانس بیاوریم و جلیلی قبل از ایران، خود نظام بهدردنخور و فاسد را نابود کند!
خلاصه چیزی که همه در آن اتفاق دارند بهدردنخور بودن و فساد نظام حاکم است. پس آقایان و خانمها! رای میدهید یا نمیدهید، بس کنید دلیل آوردن و بحث را!
جناب گاو
نمونه کامل نگاهی که (بر عکس اصل عاقلانه اشارهشده در پست فوق) روابط خارجی را همیشه از دید توطئه، رقابت و دشمنی میبیند (به جای تجارت و دوستی)، نگاه جلیلی و یارانش است. البته این دیدگاهی است که بعد از ۱۳۵۷ (و حتی تا درجاتی قبل از آن!) همیشه حاکم بوده، ولی جلیلی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جناب گاو
روابط خارجی کشور بر اساس چه اصلی باید شکل گیرد؟ همان اصلی که جفرسون (از پدران پایهگذار و سومین رئیسجمهور آمریکا، و مردی بسیار عاقل) به مردم کشور تازه تشکیلشدهی آمریکا توصیه کرد: "صلح، تجارت و دوستی صادقانه با همه ملتها، [ولی] اتحاد سیاسی با هیچیک از…
امور خارجه
آیا معوجتر از دیدگاه خیلی از ایرانیها، و به خصوص نظام حاکم، دیدگاهی در رابطه با روابط خارجی دیدهاید؟ فقط به این نکته بیندیشید که آمریکا و شوروی هفتاد سال با هم جنگ سرد داشتند و یکی دو بار هم تا مرز جنگ واقعی پیش رفتند. همیشه هم در خاک یکدیگر جاسوسی میکردند، ولی هیچگاه روابط دیپلماتیک را قطع نکردند و از اول تا آخر در خاک یکدیگر سفارتخانه داشتند. الان آمریکا همه کمکی به اوکراین در جنگ با روسیه میکند، ولی روسیه روابط دیپلماتیکش را با امریکا قطع نکرده است. کوبا (بله، کوبا!) در آمریکا همواره سفارتخانه داشته و دارد. حتی کره شمالی و دیکتاتورهای دیوانه آن که یکی از مخربترین جنگها را با آمریکا و متحدان آن داشتند، مذاکره با آمریکا برایشان خط قرمز نبود!
یا قطر را ببینید! همواره حامی مالی بعضی از تندروترین گروههای اسلامگرا بوده، و بسیاری از کشورها هم به همین خاطر از دستش شاکی بودهاند. عربستان و امارات حتی برای مدتی کوتاه روابط خود را با این کشور کوچک به همین خاطر به حالت تعلیق درآوردند. ولی قطر همیشه سیاستش بر این بوده که با دیپلماسی و لابی راه خود را باز کند.
یا ترکیه! آیا میدانستید که بعد از لابی اسرائیل، لابی ترکیه قویترین لابی خارجی در آمریکاست؟ همان ترکیهای که در یک دهه اخیر مورد انتقاد تند بسیاری از کشورهای غربی بوده است.
انگارههای خودمرکزبینی، خودشیفتگی، توهمات توطئه، خطی نگاه کردن به روابط (که حتی در یک رابطه خانوادگی عادی یا مثلا در تعاملات افراد در یک پاساژ هم کار نمیکند)، نوعی انگارهی "رسالت" برای ایران (از نوع ملی یا مذهبی، و گاه آمیخته شده با نگاهی آخر الزمانی)، ایدئولوژیهای چپ و تاثیرات نگاه یکسویه و اغراقآمیز به مقولهی "استعمار"، نگاهی مانویشکل به جهان که آن را همیشه به سیاه و سفید تقسیم میکند، احساس یک اقلیت بودن در میان دریایی از دشمن، حس حقارت از شکستهایی که نمونه آنها و بدترش را تقریبا هر کشوری تجربه کرده است، ..... تمام اینها و شاید فاکتورهای دیگر دست به دست هم دادهاند تا دیدگاه معوج خیلی از ایرانیان به روابط خارجی را شکل دهند.
@jenabegav
آیا معوجتر از دیدگاه خیلی از ایرانیها، و به خصوص نظام حاکم، دیدگاهی در رابطه با روابط خارجی دیدهاید؟ فقط به این نکته بیندیشید که آمریکا و شوروی هفتاد سال با هم جنگ سرد داشتند و یکی دو بار هم تا مرز جنگ واقعی پیش رفتند. همیشه هم در خاک یکدیگر جاسوسی میکردند، ولی هیچگاه روابط دیپلماتیک را قطع نکردند و از اول تا آخر در خاک یکدیگر سفارتخانه داشتند. الان آمریکا همه کمکی به اوکراین در جنگ با روسیه میکند، ولی روسیه روابط دیپلماتیکش را با امریکا قطع نکرده است. کوبا (بله، کوبا!) در آمریکا همواره سفارتخانه داشته و دارد. حتی کره شمالی و دیکتاتورهای دیوانه آن که یکی از مخربترین جنگها را با آمریکا و متحدان آن داشتند، مذاکره با آمریکا برایشان خط قرمز نبود!
یا قطر را ببینید! همواره حامی مالی بعضی از تندروترین گروههای اسلامگرا بوده، و بسیاری از کشورها هم به همین خاطر از دستش شاکی بودهاند. عربستان و امارات حتی برای مدتی کوتاه روابط خود را با این کشور کوچک به همین خاطر به حالت تعلیق درآوردند. ولی قطر همیشه سیاستش بر این بوده که با دیپلماسی و لابی راه خود را باز کند.
یا ترکیه! آیا میدانستید که بعد از لابی اسرائیل، لابی ترکیه قویترین لابی خارجی در آمریکاست؟ همان ترکیهای که در یک دهه اخیر مورد انتقاد تند بسیاری از کشورهای غربی بوده است.
انگارههای خودمرکزبینی، خودشیفتگی، توهمات توطئه، خطی نگاه کردن به روابط (که حتی در یک رابطه خانوادگی عادی یا مثلا در تعاملات افراد در یک پاساژ هم کار نمیکند)، نوعی انگارهی "رسالت" برای ایران (از نوع ملی یا مذهبی، و گاه آمیخته شده با نگاهی آخر الزمانی)، ایدئولوژیهای چپ و تاثیرات نگاه یکسویه و اغراقآمیز به مقولهی "استعمار"، نگاهی مانویشکل به جهان که آن را همیشه به سیاه و سفید تقسیم میکند، احساس یک اقلیت بودن در میان دریایی از دشمن، حس حقارت از شکستهایی که نمونه آنها و بدترش را تقریبا هر کشوری تجربه کرده است، ..... تمام اینها و شاید فاکتورهای دیگر دست به دست هم دادهاند تا دیدگاه معوج خیلی از ایرانیان به روابط خارجی را شکل دهند.
@jenabegav
باخت همگانی
جماعت موسوم به اصولگرا انتخابات را به اصلاحطلبان یا به پزشکیان نباخت! آنها انتخابات را به جلیلی باختند. علیرغم دوره افتضاح رئیسی، شاید اگر هر کس دیگری از اصولگرایان دور دوم جلوی پزشکیان بود (حتی مهرهای چون قالیباف)، باز برنده میشد، صرفاً به این دلیل که مردم دل و دماغ رای دادن نداشتند و عدهی معدود همیشه در صحنه هم همیشه به کاندیدای "سفارششده" رای میدهند. رای به پزشکیان رای به اصلاحطلبان یا به نظام یا حتی به خود پزشکیان نبود، بلکه رای "نه" به دیوانگی مفرطی بود که جلیلی و پایداریچیها نماد کامل و آشکار آن هستند.
در این انتخابات همه باختند، ولی باخت اصلی و نهایی احتمالاً متعلق به پزشکیان خواهد بود. او در میدانی پر از مین قدم برخواهد داشت.
@jenabegav
جماعت موسوم به اصولگرا انتخابات را به اصلاحطلبان یا به پزشکیان نباخت! آنها انتخابات را به جلیلی باختند. علیرغم دوره افتضاح رئیسی، شاید اگر هر کس دیگری از اصولگرایان دور دوم جلوی پزشکیان بود (حتی مهرهای چون قالیباف)، باز برنده میشد، صرفاً به این دلیل که مردم دل و دماغ رای دادن نداشتند و عدهی معدود همیشه در صحنه هم همیشه به کاندیدای "سفارششده" رای میدهند. رای به پزشکیان رای به اصلاحطلبان یا به نظام یا حتی به خود پزشکیان نبود، بلکه رای "نه" به دیوانگی مفرطی بود که جلیلی و پایداریچیها نماد کامل و آشکار آن هستند.
در این انتخابات همه باختند، ولی باخت اصلی و نهایی احتمالاً متعلق به پزشکیان خواهد بود. او در میدانی پر از مین قدم برخواهد داشت.
@jenabegav
Telegram
جناب گاو
میدان مین
رئیسجمهور بعدی هر که میخواهد باشد در زمینی باید بازی کند پر از مین! بحرانهای تلمبار شده طی سالها در انتظارش خواهد بود و این بحرانها به درجهای رسیدهاند که دیگر جارو کردن آنها زیر فرش غیر ممکن است. اینها واقعیت هاییاند که نه با ترهاتی چون…
رئیسجمهور بعدی هر که میخواهد باشد در زمینی باید بازی کند پر از مین! بحرانهای تلمبار شده طی سالها در انتظارش خواهد بود و این بحرانها به درجهای رسیدهاند که دیگر جارو کردن آنها زیر فرش غیر ممکن است. اینها واقعیت هاییاند که نه با ترهاتی چون…
جناب گاو
میدان مین رئیسجمهور بعدی هر که میخواهد باشد در زمینی باید بازی کند پر از مین! بحرانهای تلمبار شده طی سالها در انتظارش خواهد بود و این بحرانها به درجهای رسیدهاند که دیگر جارو کردن آنها زیر فرش غیر ممکن است. اینها واقعیت هاییاند که نه با ترهاتی چون…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهدی دیگر بر اینکه فلسفه خواندن مشنگی شما را درمان نمیکند، بلکه به شما اعتماد به نفس میدهد که محکم مشنگیات ببافید!
@jenabegav
@jenabegav
جناب گاو
شاهدی دیگر بر اینکه فلسفه خواندن مشنگی شما را درمان نمیکند، بلکه به شما اعتماد به نفس میدهد که محکم مشنگیات ببافید! @jenabegav
واقعاً هنر میخواهد در عرض یک دقیقه این مقدار ترهات را ردیف کردن، آن هم پشت تریبون! ولی چون اینها مقولاتی است که بسیاری اوقات به نحوی ظریفتر توسط افرادی که بیشتر بلدند لحن و قیافه عالمانه بگیرند مطرح میشود، اجازه دهید کمی با جزئیات به آنها بپردازیم.
۱- فرهنگ باستانی ایرانی یعنی چه؟ مگر همچو چیزی داشتهایم؟ در دورهی هخامنشی اصلا مگر "فرهنگ ایرانی" یا حتی امپراتوری "ایرانی" داشتهایم؟ امپراتوری هخامنشی موزاییکی بود از انواع زبانها و دینها و فرهنگها و .... حتی زبان غالب اداری هخامنشیان هم فارسی باستان نبود (بلکه ابتدا عیلامی و بعد آرامی بود). امپراتوری هخامنشی همانقدر "پارسی" بود که عیلامی یا بابلی!
یا مثلا در دوره ساسانی مگر به غیر از این بود؟ مگر تعداد زیادی از مردمان امپراتوری مسیحی یا یهودی نبودند؟ مگر قسمت مهم امپراتوری که بینالنهرین باشد، زبانش فارسی (پهلوی) بود؟
این در عرصه جغرافیایی! در گذر زمان نیز، اصلا چه قدر پیوستگی فرهنگی وجود داشت؟ تا آنجا که می دانیم، ساسانیان از وجود هخامنشیان خبر داشتند، ولی جزئیاتی در مورد آنها نمیدانستند. چرا اسامی شاهان هخامنشی مثل کورش و داریوش در زمان ساسانیان اصلا متداول نبود؟ ما هنوز خیلی نمیدانیم که آیین زرتشتی دوره ساسانی چه شکلی داشت، ولی هر شکلی که داشت، مسلما با دوره هخامنشی زمین تا آسمان متفاوت بود. در حقیقت، ما حتی نمیتوانیم مطمئن باشیم که شاهان هخامنشی زرتشتی بودهاند.
صحبت از "فرهنگ باستانی ایران" همانقدر احمقانه است که شخصی وقتی در مورد امپراتوری وسیع و هزارساله روم صحبت میکند، بگوید "فرهنگ باستانی ایتالیا"!
۲- ولی حالا فرض کنید که اصلا چیزی به نام "فرهنگ باستانی ایران" هم بوده باشد! نکته مهمتر این است: چگونه مفهوم دشمنی فرهنگی که مفهومی نو و ایدئولوژیک است را به دوران باستان نسبت میدهد؟ کل حرفهای استاد اینجا دچار زمانپریشی بسیار حادی است. بله، یونانیان و بعد رومیان با ایرانیان در جنگ بودند، کما آنکه ایرانیان، نه تنها با آنها، بلکه با انواع و اقسام تمدنها یا اقوام مختلف در شرق و غرب و شمال و جنوب خود در جنگ بودند. ولی جنگ فرهنگی یعنی چه؟ یعنی مثلاً یونانیان از اینکه سربازهای ایرانی ریش بلند میگذاشتند ناراحت بودند؟! اصلاً مگر، واحد سیاسی به نام یونان یا هر نام دیگری آن زمان وجود داشت؟ اینها مجموعه شهرهایی در یونان امروز و نیز ترکیه امروز بودند که تنها چیز مشترکشان زبانشان بود. بسیاری از اینها در دورههایی تحت تسلط هخامنشیان قرار گرفتند و یا با انان علیه بقیه متحد شدند. یکی از مهمترین منابع یونانی در مورد کورش کبیر، کتاب گزنفون است که پر است از تحسین و تمجید کورش. گزنفون یک آتنی بود که در خدمت شاهزادهای پارسی بود که او هم نام کورش داشت و به او کورش جوان میگفتند. گزنفون آن کتاب را برای توصیف یک پادشاه کامل نوشت!
۳- حالا یونانیها و رومیها قرنها با ایرانیان در جنگ بودند. ولی "عربها" چه طور؟ مگر عربهای جنوب بینالنهرین (لخمیان) برای سالها عاملان و متحدان ساسانیان نبودند؟ این دشمنی "عربها" با "فرهنگ باستانی ایران" از کجا آمده؟ اگر منظور فتوحات اسلامی در ایران است که اولا، مگر جنگ و کشورگشایی در آن زمانها "فرهنگی" بود؟ مگر ساسانیان و رومیان (و هر کس دیگر که قدرت داشت) مشغول همین کارها نبودند؟ در ثانی، کل سیطره واقعی عربها بر ایران کمتر از ۲۰۰ سال طول کشید. ابتدا امویان (تا سال ۱۳۲هجری) بودند که بسیاری از روشهای حکومتی و دیوانسالاری ساسانیان را به کار بستند، و هیچگونه دشمنی فرهنگی با ایرانیان یا هیچ قوم دیگر نداشتند. بعد هم عباسیان بودند، که تا زمانی که قدرت واقعی داشتند (حدودا تا اواخر حکمرانی مامون)، در حقیقت ایرانی بودند: سرداران بزرگشان و وزرایشان و دانشمندانشان ایرانیتبار بودند، مرکز خلافتشان بغداد بود که احیای همان تیسفون ساسانی بود، بسیاری از رسومات اقوام ایرانی را حفظ کرده بودند.... بزرگترین خلیفه عباسی هارنالرشید بود که در شهر ری به دنیا آمد و در مشهد در خراسان درگذشت!
پس این جریان "دشمنی فرهنگی عربها" چیست؟ آیا منظور استاد همان ترهات قدیمی در مورد اجبار کردن ایرانیان به مسلمان شدن یا در مورد سعی در تحمیل عربی به ایرانیان است (ترهاتی که به خصوص با مطالعات جدید تاریخی، شخص باید بسیار سطحی باشد که هنوز به آنها وقعی نهد). یا منظور حرفهایی شبیه "دو قرن سکوت" زرینکوب یا افسانه کتابسوزی است که مدتهاست هیچ تاریخدانِ جدی به آنها وقعی نمینهد؟!
۴- در حالیکه ملیگرای نژادپرست خیلی مواقع نفرت خود از عربها را در پوشش تنفر از اسلام عرضه میکند، استاد اینجا برعکس عمل کرده است. چون بالاخره علقهای به اسلام دارد، خودشیفتگی ملیگرای ایرانی را (که مسلما خلاف اسلام است) در لباس ضدیت نژادپرستانه با عرب و با غرب عرضه میکند.
@jenabegav
۱- فرهنگ باستانی ایرانی یعنی چه؟ مگر همچو چیزی داشتهایم؟ در دورهی هخامنشی اصلا مگر "فرهنگ ایرانی" یا حتی امپراتوری "ایرانی" داشتهایم؟ امپراتوری هخامنشی موزاییکی بود از انواع زبانها و دینها و فرهنگها و .... حتی زبان غالب اداری هخامنشیان هم فارسی باستان نبود (بلکه ابتدا عیلامی و بعد آرامی بود). امپراتوری هخامنشی همانقدر "پارسی" بود که عیلامی یا بابلی!
یا مثلا در دوره ساسانی مگر به غیر از این بود؟ مگر تعداد زیادی از مردمان امپراتوری مسیحی یا یهودی نبودند؟ مگر قسمت مهم امپراتوری که بینالنهرین باشد، زبانش فارسی (پهلوی) بود؟
این در عرصه جغرافیایی! در گذر زمان نیز، اصلا چه قدر پیوستگی فرهنگی وجود داشت؟ تا آنجا که می دانیم، ساسانیان از وجود هخامنشیان خبر داشتند، ولی جزئیاتی در مورد آنها نمیدانستند. چرا اسامی شاهان هخامنشی مثل کورش و داریوش در زمان ساسانیان اصلا متداول نبود؟ ما هنوز خیلی نمیدانیم که آیین زرتشتی دوره ساسانی چه شکلی داشت، ولی هر شکلی که داشت، مسلما با دوره هخامنشی زمین تا آسمان متفاوت بود. در حقیقت، ما حتی نمیتوانیم مطمئن باشیم که شاهان هخامنشی زرتشتی بودهاند.
صحبت از "فرهنگ باستانی ایران" همانقدر احمقانه است که شخصی وقتی در مورد امپراتوری وسیع و هزارساله روم صحبت میکند، بگوید "فرهنگ باستانی ایتالیا"!
۲- ولی حالا فرض کنید که اصلا چیزی به نام "فرهنگ باستانی ایران" هم بوده باشد! نکته مهمتر این است: چگونه مفهوم دشمنی فرهنگی که مفهومی نو و ایدئولوژیک است را به دوران باستان نسبت میدهد؟ کل حرفهای استاد اینجا دچار زمانپریشی بسیار حادی است. بله، یونانیان و بعد رومیان با ایرانیان در جنگ بودند، کما آنکه ایرانیان، نه تنها با آنها، بلکه با انواع و اقسام تمدنها یا اقوام مختلف در شرق و غرب و شمال و جنوب خود در جنگ بودند. ولی جنگ فرهنگی یعنی چه؟ یعنی مثلاً یونانیان از اینکه سربازهای ایرانی ریش بلند میگذاشتند ناراحت بودند؟! اصلاً مگر، واحد سیاسی به نام یونان یا هر نام دیگری آن زمان وجود داشت؟ اینها مجموعه شهرهایی در یونان امروز و نیز ترکیه امروز بودند که تنها چیز مشترکشان زبانشان بود. بسیاری از اینها در دورههایی تحت تسلط هخامنشیان قرار گرفتند و یا با انان علیه بقیه متحد شدند. یکی از مهمترین منابع یونانی در مورد کورش کبیر، کتاب گزنفون است که پر است از تحسین و تمجید کورش. گزنفون یک آتنی بود که در خدمت شاهزادهای پارسی بود که او هم نام کورش داشت و به او کورش جوان میگفتند. گزنفون آن کتاب را برای توصیف یک پادشاه کامل نوشت!
۳- حالا یونانیها و رومیها قرنها با ایرانیان در جنگ بودند. ولی "عربها" چه طور؟ مگر عربهای جنوب بینالنهرین (لخمیان) برای سالها عاملان و متحدان ساسانیان نبودند؟ این دشمنی "عربها" با "فرهنگ باستانی ایران" از کجا آمده؟ اگر منظور فتوحات اسلامی در ایران است که اولا، مگر جنگ و کشورگشایی در آن زمانها "فرهنگی" بود؟ مگر ساسانیان و رومیان (و هر کس دیگر که قدرت داشت) مشغول همین کارها نبودند؟ در ثانی، کل سیطره واقعی عربها بر ایران کمتر از ۲۰۰ سال طول کشید. ابتدا امویان (تا سال ۱۳۲هجری) بودند که بسیاری از روشهای حکومتی و دیوانسالاری ساسانیان را به کار بستند، و هیچگونه دشمنی فرهنگی با ایرانیان یا هیچ قوم دیگر نداشتند. بعد هم عباسیان بودند، که تا زمانی که قدرت واقعی داشتند (حدودا تا اواخر حکمرانی مامون)، در حقیقت ایرانی بودند: سرداران بزرگشان و وزرایشان و دانشمندانشان ایرانیتبار بودند، مرکز خلافتشان بغداد بود که احیای همان تیسفون ساسانی بود، بسیاری از رسومات اقوام ایرانی را حفظ کرده بودند.... بزرگترین خلیفه عباسی هارنالرشید بود که در شهر ری به دنیا آمد و در مشهد در خراسان درگذشت!
پس این جریان "دشمنی فرهنگی عربها" چیست؟ آیا منظور استاد همان ترهات قدیمی در مورد اجبار کردن ایرانیان به مسلمان شدن یا در مورد سعی در تحمیل عربی به ایرانیان است (ترهاتی که به خصوص با مطالعات جدید تاریخی، شخص باید بسیار سطحی باشد که هنوز به آنها وقعی نهد). یا منظور حرفهایی شبیه "دو قرن سکوت" زرینکوب یا افسانه کتابسوزی است که مدتهاست هیچ تاریخدانِ جدی به آنها وقعی نمینهد؟!
۴- در حالیکه ملیگرای نژادپرست خیلی مواقع نفرت خود از عربها را در پوشش تنفر از اسلام عرضه میکند، استاد اینجا برعکس عمل کرده است. چون بالاخره علقهای به اسلام دارد، خودشیفتگی ملیگرای ایرانی را (که مسلما خلاف اسلام است) در لباس ضدیت نژادپرستانه با عرب و با غرب عرضه میکند.
@jenabegav
Telegram
جناب گاو
شاهدی دیگر بر اینکه فلسفه خواندن مشنگی شما را درمان نمیکند، بلکه به شما اعتماد به نفس میدهد که محکم مشنگیات ببافید!
@jenabegav
@jenabegav
جناب گاو
واقعاً هنر میخواهد در عرض یک دقیقه این مقدار ترهات را ردیف کردن، آن هم پشت تریبون! ولی چون اینها مقولاتی است که بسیاری اوقات به نحوی ظریفتر توسط افرادی که بیشتر بلدند لحن و قیافه عالمانه بگیرند مطرح میشود، اجازه دهید کمی با جزئیات به آنها بپردازیم. ۱…
مساله اصلی تعبیر تاریخ با لنز مفاهیم ایدئولوژیک مدرن است! این همان اشتباهی است که فردوسی را "نژادپرست" یا "ضدترک" میداند، چون در شاهنامه دشمنان ایرانیها "ترکها" هستند و فردوسی از آنها بدگویی میکند. میدانیم که تورانیان اشاره شده در داستانهای اساطیری و کهن ایرانی "ترک" نبودهاند و اطلاق کلمه ترک به ایشان بعداً اتفاق افتاده است. برای فردوسی "ترک" مفهوم نژادی و حتی زبانی نداشته است، بلکه آن را به مردمانی (اکثرا کوچنشین) اطلاق میکرده که در طول تاریخ از شرق و شمال شرق خراسان بزرگ به این خطه حمله میکردند.
ممکن است بعضی گفتهها و رفتارهای عربهای حاکم بعد از اسلام به "عجم" به دشمنی با ایرانیان تعبیر شود. این که در کلام و رفتار عربهای حاکم بعد از اسلام، نوعی "اشرافیگری عربی" و نوعی ممتاز بودن عرب از عجم را میبینیم، اگر این را به "نژادپرستی" به معنای امروزی تعبیر کنیم، آنگاه همهی مردم نژادپرست خواهند بود! این خاصیت امپراتوریها بود که در آن قوم غالب برای خود نوعی امتیاز قائل بود، چه در امپراتوری ساسانیان (با مفاهیم ایران و انیران)، چه در امپراتوری روم (که در آن شهروند رومی حقوق و مزایایی بیشتر از دیگر اقوام امپراتوری داشتند)، چه در امپراتوری وسیع مغولان، و چه حتی در امپراتوری بزرگ بریتانیا (فکر میکنید دید تیپیکال یک بریتانیایی قرن نوزده به هندیان چگونه بود؟!). ولی حتی خارج از حیطه امپراتوریها، هر قومی خود را به مثابه مرکز میبیند، و اقوام دیگر را اغلب به عنوان حاشیه مینگرد.
ولی حتی فرض کنید نوعی "نژادپرستی" در رفتار حاکمان عرب در آن دو قرن سیطره بوده باشد! آیا میتوان نتیجه گرفت که "عربها" با "فرهنگ باستانی ایرانی" دشمن بودند (همه عربها در کل تاریخ!!)؟ آیا به طور مشابه، در همین قرن حاضر که حاکمان ایرانی آموزش به زبان ترکی را برای ترکها ممنوع کردند و بعضی جُکهای قومیتی برای ترکها ساخته شد، باید نتیجه گرفت که "فارسها دشمن فرهنگ اصیل ترکیاند"؟! یا اگر آتاتورک بسیاری از کلمات فارسی را زبان ترکی زدود و بعضی "پانترکها" سخیفترین تعبیرات را برای فارسها به کار میبرند و به طرزی احمقانه حتی وجود هخامنشیان یا کورش را انکار می کنند، آیا باید نتیجه گرفت که "ترکها همگی دشمن فرهنگ باستانی پارسیاند"؟!
چنین نتیجهگیریهایی فقط حاصل یک نارسیسیسم ایدئولوژیک میتواند باشد و نه چیزی مبتنی بر وقایع تاریخی!
@jenabegav
ممکن است بعضی گفتهها و رفتارهای عربهای حاکم بعد از اسلام به "عجم" به دشمنی با ایرانیان تعبیر شود. این که در کلام و رفتار عربهای حاکم بعد از اسلام، نوعی "اشرافیگری عربی" و نوعی ممتاز بودن عرب از عجم را میبینیم، اگر این را به "نژادپرستی" به معنای امروزی تعبیر کنیم، آنگاه همهی مردم نژادپرست خواهند بود! این خاصیت امپراتوریها بود که در آن قوم غالب برای خود نوعی امتیاز قائل بود، چه در امپراتوری ساسانیان (با مفاهیم ایران و انیران)، چه در امپراتوری روم (که در آن شهروند رومی حقوق و مزایایی بیشتر از دیگر اقوام امپراتوری داشتند)، چه در امپراتوری وسیع مغولان، و چه حتی در امپراتوری بزرگ بریتانیا (فکر میکنید دید تیپیکال یک بریتانیایی قرن نوزده به هندیان چگونه بود؟!). ولی حتی خارج از حیطه امپراتوریها، هر قومی خود را به مثابه مرکز میبیند، و اقوام دیگر را اغلب به عنوان حاشیه مینگرد.
ولی حتی فرض کنید نوعی "نژادپرستی" در رفتار حاکمان عرب در آن دو قرن سیطره بوده باشد! آیا میتوان نتیجه گرفت که "عربها" با "فرهنگ باستانی ایرانی" دشمن بودند (همه عربها در کل تاریخ!!)؟ آیا به طور مشابه، در همین قرن حاضر که حاکمان ایرانی آموزش به زبان ترکی را برای ترکها ممنوع کردند و بعضی جُکهای قومیتی برای ترکها ساخته شد، باید نتیجه گرفت که "فارسها دشمن فرهنگ اصیل ترکیاند"؟! یا اگر آتاتورک بسیاری از کلمات فارسی را زبان ترکی زدود و بعضی "پانترکها" سخیفترین تعبیرات را برای فارسها به کار میبرند و به طرزی احمقانه حتی وجود هخامنشیان یا کورش را انکار می کنند، آیا باید نتیجه گرفت که "ترکها همگی دشمن فرهنگ باستانی پارسیاند"؟!
چنین نتیجهگیریهایی فقط حاصل یک نارسیسیسم ایدئولوژیک میتواند باشد و نه چیزی مبتنی بر وقایع تاریخی!
@jenabegav
Forwarded from قجرنامه
خواندن این دو مقاله از آقای سهیل مختاری در مورد دوران مشروطه را شدیداً توصیه میکنم. نگاهی نو است به داستان مشروطه در زمان مطفرالدینشاه (قسمت اول) و پادشاهی مجمدعلیشاه و جریان به توپ بستن مجلس (قسمت دوم). نگاهی نو که با اکثر روایتهای متداول از این قسمت مهم تاریخ کشورمان فاصله میگیرد.
@qajarnameh
@qajarnameh
Telegram
قجرنامه
⚜️نگاهی به مشروطه از زاویهٔ انتقادی⚜️
از عبدالعظیم تا بهارستان
نویسنده: سهیل مختاری
در پیشآمد مشروطهٔ ایران وقایع متعددی دخیل بوده است. ناصرالدینشاه در دههٔ پایانی سلطنت طولانی خود دشمنان روشنفکر و نوکران قدرناشناسی داشت که خارج از ایران در حال دسیسه…
از عبدالعظیم تا بهارستان
نویسنده: سهیل مختاری
در پیشآمد مشروطهٔ ایران وقایع متعددی دخیل بوده است. ناصرالدینشاه در دههٔ پایانی سلطنت طولانی خود دشمنان روشنفکر و نوکران قدرناشناسی داشت که خارج از ایران در حال دسیسه…
Forwarded from قجرنامه
ببینید چه ابلهانی عنوان پژوهشگر تاریخ را بر خود مینهند، و با این عناوین دچار واهمه نشوید!
کاربری در توئیتر چهار تا عکس از خرسواری گذاشته، و این متن را برای طنز نوشته:
"دیروز به شکار قوچ رفتیم. چوپانی آنجا بود، خرش را محض مزاح سوار شدیم. عکاسباشی عکس گرفت.خوش گذشته خندهها شد.اتابک چیزی در گوش چوپان گفت و چوپان خر را به ما تحفه داد. دادیم شلاقش زدند که چرا خر به شاه تحفه داده. خر را دادیم شیر دربار خورد.
--خاطرات ناصرالدین شاه-بهار 1268 خورشیدی"
خواسته شوخی کند و طنز بنویسد! مطلب به وضوح شوخی است، و عکسها هم از آن شوخیتر، و هیچ شباهتی به شاه ندارند! اما به سرعت برق این مطلب در فضای مجازی به عنوان حقیقت بازنشر پیدا میکند. شما اگر در مورد ناصرالدینشاه مزخرفترین دروغها، که دروغ بودنش اظهرمنالشمس است را بسازید، فوری همه جا پخش میشود و مردم هم باور میکنند!
یکی از بازنشردهندگان آقای بهمن انصاری است که در مورد تاریخ قاجار کتاب هم نوشته!!! ایشان هرگونه دروغی، هر چه قدر سخیف، در مورد قاجار باشد را به همین سرعت پخش میکند! عکسالعمل عصبانی کاربر فوق را هم از بیسوادی بهمن انصاری ببینید!
@qajarnameh
کاربری در توئیتر چهار تا عکس از خرسواری گذاشته، و این متن را برای طنز نوشته:
"دیروز به شکار قوچ رفتیم. چوپانی آنجا بود، خرش را محض مزاح سوار شدیم. عکاسباشی عکس گرفت.خوش گذشته خندهها شد.اتابک چیزی در گوش چوپان گفت و چوپان خر را به ما تحفه داد. دادیم شلاقش زدند که چرا خر به شاه تحفه داده. خر را دادیم شیر دربار خورد.
--خاطرات ناصرالدین شاه-بهار 1268 خورشیدی"
خواسته شوخی کند و طنز بنویسد! مطلب به وضوح شوخی است، و عکسها هم از آن شوخیتر، و هیچ شباهتی به شاه ندارند! اما به سرعت برق این مطلب در فضای مجازی به عنوان حقیقت بازنشر پیدا میکند. شما اگر در مورد ناصرالدینشاه مزخرفترین دروغها، که دروغ بودنش اظهرمنالشمس است را بسازید، فوری همه جا پخش میشود و مردم هم باور میکنند!
یکی از بازنشردهندگان آقای بهمن انصاری است که در مورد تاریخ قاجار کتاب هم نوشته!!! ایشان هرگونه دروغی، هر چه قدر سخیف، در مورد قاجار باشد را به همین سرعت پخش میکند! عکسالعمل عصبانی کاربر فوق را هم از بیسوادی بهمن انصاری ببینید!
@qajarnameh
اصغر حکمتیار آنگاه که کلامش آتشین میشود واقعاً خواندنی میشود. حتما پنج دقیقه وقت بگذارید و آخرین مطلب او را بخوانید:
https://www.tg-me.com/anti_hypocrisy/423
https://www.tg-me.com/anti_hypocrisy/423
Telegram
دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار
در خریت و خیانت کمسوادان
سواد حماقت میآورد. سواد غرور و تکبر میآورد. سواد مردانگی را میکاهد. آیا سواد رذالت و خیانت هم میآورد؟
سوالات فوق بعد از خواندن تاریخ به خصوص تاریخ مشروطه طبیعی است. آخر آخوند خراسانی و سایر علمای سینهچاک مشروطه چه شناختی…
سواد حماقت میآورد. سواد غرور و تکبر میآورد. سواد مردانگی را میکاهد. آیا سواد رذالت و خیانت هم میآورد؟
سوالات فوق بعد از خواندن تاریخ به خصوص تاریخ مشروطه طبیعی است. آخر آخوند خراسانی و سایر علمای سینهچاک مشروطه چه شناختی…
Forwarded from خاطرات و خطرات
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
جناب گاو
اصغر حکمتیار آنگاه که کلامش آتشین میشود واقعاً خواندنی میشود. حتما پنج دقیقه وقت بگذارید و آخرین مطلب او را بخوانید: https://www.tg-me.com/anti_hypocrisy/423
Telegram
دغلکاری نخبگان کانال اصغر حکمتیار
سیرک بیکارخانجات بافندگی و مسخ آخوند به ضد آخوند
بعد از انفجار باد، چنته آخوندهای انقلابی در مقابل ملّیون (سوسیال دموکراتها) و سایر چپیها خالی بود. ایدهفروشهای ملیگرا و چپیها قرار بود زحمتکشان را نجات دهند و کارخانجات را ملی و مردمی کنند و جامعه…
بعد از انفجار باد، چنته آخوندهای انقلابی در مقابل ملّیون (سوسیال دموکراتها) و سایر چپیها خالی بود. ایدهفروشهای ملیگرا و چپیها قرار بود زحمتکشان را نجات دهند و کارخانجات را ملی و مردمی کنند و جامعه…
چندانکه خواهی درنِگر، در من، که نشناسی مرا!
زیرا از آن کِم دیدهای، من صد صفت گردیدهام.
#حضرت_مولانا
@jenabegav
زیرا از آن کِم دیدهای، من صد صفت گردیدهام.
#حضرت_مولانا
@jenabegav
خارج از مواد صنعتی روانگردان، آیا چیزی هست که بتواند چون "فعال سیاسی بودن"، آن هم در شرایط امروزی ایران، روح و روان و ذهن یک جوان (با هر گرایش سیاسی) را ویران کند؟
#الاشارات_و_التنبیهات
@jenabegav
#الاشارات_و_التنبیهات
@jenabegav
پزشکیان را درست نمیشناختم و هنوز نمیشناسم (و واقعاً اخبار روز را خیلی دنبال نمیکنم)، ولی از زمانی که برای ریاستجمهوری مطرح شد، از چیزهایی که گهگاه از او میدیدم و میشنیدم به نظرم آمد که در بهترین حالت میتواند یک کارمند خوب باشد (و مسلماً نه یک سیاستمدار قابل)! حالا با انتخاب عارف، که نمونهی اعلای یک آدم کارمندمسلک است، به عنوان معاون اول، این حس من تایید شد.
کابینه بعدی، کابینه بوروکراتها، آن هم از نوع کارمندمسلک خواهد بود (و نه حتی بوروکراتهایی که بتوانند در همان سطح بوروکراتیک هم دو سه تا کار مثبت انجام دهند).
به نظرم جناح وحشی نظام که با جلو انداختن جلیلی حماقت کرد و انتخابات را باخت، این کابینهی کارمندمسلک را خواهد بلعید.
@jenabegav
کابینه بعدی، کابینه بوروکراتها، آن هم از نوع کارمندمسلک خواهد بود (و نه حتی بوروکراتهایی که بتوانند در همان سطح بوروکراتیک هم دو سه تا کار مثبت انجام دهند).
به نظرم جناح وحشی نظام که با جلو انداختن جلیلی حماقت کرد و انتخابات را باخت، این کابینهی کارمندمسلک را خواهد بلعید.
@jenabegav
Telegram
جناب گاو
بیماری مهلک و علاج ناپذیر دکتر عارف
سال ۱۳۹۲، در طی مناظرات تلویزیونی کاندیداهای ریاست جمهوری، یادم می آید که گروهی از دوستان طرفدار دکتر عارف بودند. به آنان می گفتم: "فرض کنید دکتر عارف بهترین خلق روزگار از لحاظ اخلاقی باشد! ولی ذهنیت بیمارش را چه می کنید؟…
سال ۱۳۹۲، در طی مناظرات تلویزیونی کاندیداهای ریاست جمهوری، یادم می آید که گروهی از دوستان طرفدار دکتر عارف بودند. به آنان می گفتم: "فرض کنید دکتر عارف بهترین خلق روزگار از لحاظ اخلاقی باشد! ولی ذهنیت بیمارش را چه می کنید؟…