Telegram Web Link
بسمه‌تعالی

فراخوان جذب نیرو

مرکز امور حقوقی بین‌المللی معاونت حقوقی ریاست جمهوری در راستای تکمیل کادر مورد نیاز خود در بخش‌های «پژوهشی و دعاوی» از میان علاقمندان واجد شرایط، دعوت به همکاری می‌نماید. افرادی که دارای شرایط ذیل هستند می‌توانند تا تاریخ 20 اردیبهشت 1403، فایل PDF رزومه علمی به همراه انگیزه‌‌نامه و توصیه‌نامه از یکی از اساتید را در قالب یک فایل Zip و با نام متقاضی، به ایمیل ([email protected]) ارسال نمایند:

1- دانش‌آموخته کارشناسی ارشد، دانشجوی دکتری و دانش‌آموخته دکترای رشته‌های حقوق بین‌الملل، حقوق تجارت بین‌الملل، حقوق سرمایه‌گذاری بین‌المللی و یا رشته‌های مرتبط با این سه‌گرایش، از دانشگاه‌های معتبر داخلی و خارجی؛

2- حضور تمام وقت (شنبه تا چهارشنبه)؛


3- تسلط به یکی از زبان‌های انگلیسی یا فرانسوی (تسلط بر هر دو زبان یا زبان‌های اسپانیولی، هلندی، آلمانی یا عربی داوطلب را در اولویت پذیرش قرار خواهد داد).


اطلاع‌رسانی تا 31 اردیبهشت 1403 جهت مصاحبه با افراد واجد صلاحیت انجام خواهد شد.
روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه ۲

"مالیات و روانپزشکی"
قسمت اول

دکتر فربد فدائی
روانپزشک



بی‌تردید نخستین پرسشی که برای شما خواننده محترم پدید می‌آید این است که چه رابطه‌ای بین مالیات و روانپزشکی می‌تواند وجود داشته باشد؟ با دنبال کردن مطلب، این رابطه نزدیک و دوجانبه آشکار خواهد شد. می‌توان گفت همۀ امور با یکدیگر روابط دوجانبه و چندجانبه دارند. آگاهی از این موضوع مستلزم داشتن دیدگاه سامانه‌ای (سیستماتیک) است. افراد، سازمانها و کشورهایی که این دید سامانه‌ای را می‌شناسند و به‌کار می‌برند، در نهایت موفق هستند. آنان که فقط یک رابطۀ علت و معلولی خطّی را می‌شناسند و گاه حتی از رابطۀ علت و معلولی بی‌خبرند، با ناکامی و شکست مواجه می‌شوند. برای ورود به موضوع مقدمه‌ای به شرح زیر کمک می‌کند:
پزشک برای تشخیص بیماری علاوه بر مصاحبه با بیمار او را معاینه می‌کند و از جمله علائم حیاتی او مانند فشار خون، بررسی می‌شود. فشارخون بالا یا پایین اطلاعات زیادی را در مورد وضع بیمار به دست می‌دهد. فشارخون بالا ممکن است تا مدتها نشانه‌ای نداشته باشد، اما در پنهان به اعضای حیاتی بدن آسیب می‌زند و فرد زمانی متوجه بالا بودن فشارخون می‌شود که عوارض قلبی ـ عروقی، کلیوی، بینایی، و... قابل چشم‌پوشی نیست و به وضعیت جبران‌ناپذیری رسیده است. به همین دلیل پزشک فشارخون بیمار را به طور منظم بررسی می‌کند، توصیه‌هایی برای پیشگیری از افزایش فشارخون به عمل می‌آورد و در صورت بالا بودن آن، به سرعت درمان را شروع می‌کند. حدود 10درصد موارد، پرفشاری خون علل مشخصی دارد (برای نمونه بیماری قلبی، کلیوی...) اما در90درصد موارد با فشار خون اصلی (بنیادی) روبرو هستیم که علت آن را به دقت نمی‌توان معلوم کرد، اما فشار روانی یا استرس در ایجاد آن نقش عمده دارد.
اما رابطۀ فشار روانی با فشار خون بالا چیست؟ بدن انسان به صورتی آفریده شده است که در برابر مخاطرات قادر به دفاع و حفظ خود باشد، از جمله واکنش‌های جنگ یا گریز در انسان وجود دارد. یکی از نیاکان غارنشین خود را در نظر بگیریم که صبح در طلب روزی از غار بیرون می‌آید و ناگهان با جانور درنده‌ای روبرو می‌شود. احساس ترس وجود او را فرا می‌گیرد. همراه با این احساس ذهنی، ضربان قلب و فشار خون او بالا می‌رود که در صورت جنگ یا گریز، خون‌ به ماهیچه‌ها و اعضای حیاتی برسد. رگ‌های سطحی منقبض می‌شود که به صورت رنگ‌پریدگی پوست خود را نشان می‌دهد تا اگر درگیری بدنی پیش آمد و مجروح شد، خون کمتری از دست بدهد. قند خون بالا می‌رود تا ذخیره انرژی برای مقابله داشته باشد، چربی‌های خون بالا می‌رود تا اگر جنگ و گریز به طول انجامید، توان داشته باشد و خیلی دگرگونی‌های سازگارانه دیگر نیز روی می‌دهد. در مورد دنیای غارنشین‌ها، او یا می‌جنگید یا می‌گریخت که در هر دو حال دگرگونی‌های مقابله‌ای سازنده به مصرف می‌رسید و وضعیت فرد به حال اول باز می‌گشت. یعنی ضربان نبض و فشار خون عادی می‌شد، قند و چربی‌های خون به وضعیت عادی باز می‌گشت.
اما در جهان متمدن امروز، یک انسان را در نظر بگیرید که با بدرفتاری کارفرما روبرو می‌شود که او را تهدید به اخراج می‌کند. ترس و خشم بر وجود او مستولی می‌شود، همان واکنش‌ها در او پدید می‌آید که در دنیای غارنشین دیده می‌شود، اما وی نه امکان جنگیدن با کارفرما را دارد و نه می‌تواند پا به گریز بگذارد، زیرا به آن شغل احتیاج دارد؛ بنابراین دگرگونی‌های فیزیولوژیک که به مصرف نمی‌رسد و باقی می‌ماند: قندخون در سطح بالا باقی می‌ماند، چربی‌های خون پایین نمی‌رود، فشار خون و ضربان نبض بالا می‌ماند و در نتیجه این فرد متمدن تحت فشار روانی مداوم مبتلا به دیابت،‌ افزایش چربی‌های خون و پرفشاری خون می‌شود. خشم فرو خورده مزمن سرانجام به پرفشاری خون منجر می‌شود.
تاکنون صحبت از ما پزشکان بود که باید مراقب فشار خون بیمار باشیم و توصیه‌هایی برای پیشگیری از آن و کاهش عوامل خطر از جمله استرس به عمل آوریم، یا در صورت ابتلا، به سرعت به فکر درمان آن باشیم؛ اما اکنون می‌خواهم راجع به فشارهای اجتماعی صحبت کنم که آن نیز در ابتداء نشأنه چشمگیر ندارد، اما اگر ادامه یابد عوارض جبران ناپذیر پدید می‌آورد. فردی که با نگرانی دائم در مورد گرانی، از دست دادن کار، نبودن داروی ضروری، خطر جنگ، خشکسالی، تخریب محیط زیست، خطر اعتیاد برای فرزندانش، مبهم بودن آینده و نبود امنیت شغلی برای فرزند، آلودگی هوا، قطع برق و... روبرو است، دچار همان حالات ترس و خشم می‌شود که انسان غارنشین در رویارویی با جانور درنده دچار می‌شد، اما در اینجا کارگزاران کلان باید متوجه این فشارها و تنش‌های اجتماعی باشند و راهی برای کاهش آن بیابند و اگر قرار باشد با ساز و کار دفاعی «انکار» آن را نادیده بگیرند، با بی ثباتی اجتماعی کنترل ناپذیر روبرو خواهند شد.

ادامه در پایین👇

@iranianlls
روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
صفحه ۲

"مالیات و روانپزشکی"
قسمت دوم

دکتر فربد فدائی
روانپزشک


اکنون یکی از مصادیق موضوع فوق را با یکدیگر بررسی کنیم و آن موضوع مالیات‌هایی است که عنوان و میزان آن موجب ناراحتی مردم شده است.
مراجعان به مطب عموماً عمده مسائل خود را با پزشکان به عنوان مشاور امین یا دستکم سنگ صبور در میان می‌گذارند و این روزها فراوان هستند افراد مضطرب، افسرده یا خشمگینی که مالیات‌های سنگین(علاوه بر مشکلات دیگر) عامل ناخشنودی آنان است.
بسیاری از صاحبان کارگاه‌ها، مغازه‌داران، پیشه‌وران و اصناف گوناگون و حتی کارخانه‌داران از افزایش ناگهانی مالیات آن هم زمانی که درآمدشان تقلیل یافته است شکایت دارند و آن را عادلانه نمی‌دانند. این احساس که پولی به قهر از آنان گرفته می‌شود و در مقابل خدمات متناسبی دریافت نمی‌کنند، سبب ناخرسندی آنان می‌شود. کم نیستند کسانی که به علت مالیات زیاد که قادر به پرداخت آن نبوده‌اند، کار خود را رها کرده و به خیل بیکاران پیوسته‌اند.
در آنان هم که کار را ادامه می‌دهند، انگیزه کار بیشتر از بین می‌رود، زیرا احساس می‌کنند حاصل کارشان به خود آنان بازنمی‌گردد؛ اما به جز مالیات بر کار و پیشه، مالیات‌های خلق الساعه دیگری هم بر گروه شهروندان فشار می‌آورد؛ از جمله «مالیات بر خودرو لوکس».
در واقع به علت تورمی که دولت قادر به مهار آن نبوده، قیمت همه کالاها بالا رفته است، برای نمونه اتومبیلی که هفت سال پیش به 40 میلیون تومان خریداری شده است اکنون بیش از یک میلیارد تومان قیمت دارد. مساله نادیده مانده از نظر «اقتصاددانان مالیات بند» این است که در این مدت قیمت کالاهای دیگر نیز بالا رفته است و موضوع فقط منحصر به اتومبیل یا خانه نیست.
اگر شخصی که هفت سال قبل اتومبیل 40 میلیون تومانی خریده است بخواهد خودرو کهنه خود را نو کند، به او با 40 میلیون تومان خودرو نو نمی‌دهند، بلکه باید دو میلیارد تومان بپردازد. خدا را شکر که اقتصاددانان عزیز به فکر مالیات گرفتن از لوازم خانه لوکس، یا فرش لوکس یا کفش لوکس یا دیگ و قابلمه لوکس نیفتاده‌اند! خدا را شکر که این عزیزان تاریخ نخوانده‌اند وگرنه در می‌یافتند که در زمان پتر (به اصطلاح کبیر)، در روسیه مالیات برریش و در انگلستان قرن هجدهم مالیات بر کلاه وضع کرده بودند و بسی مالیات‌های دیگر. خدا راشکر که تاریخ نخوانده اند.

@iranianlls
Forwarded from حقوق و هنر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شرح حق استان خراسان؛
جلد نخست از تاریخ شفاهی حقوق ایران در بخش استانی:

              استاد سید حسین حسینی مدرس

بخش اول از گفتگوی وحید آگاه، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و محمد جلالی، عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهیدبهشتی با استاد سید حسین حسینی مدرس؛ استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد.

@lawandart99
@iranianlls
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیا وز غبنِ این سالوسیان بین
صراحی خون‌دل و بربط خروشان

شعر: حافظ

موسیقی: اجرای خصوصی فراق با آواز محمدرضا شجریان و ساز پرویز یاحقی.
 
* «غبن» هنگامی رخ می‌دهد که کسی در معامله‌ای مالی را ارزان از دیگری بگیرد و یا مالی را گران به او منتقل کند. این واژه را در نوشته‌های غیرحقوقی، به طور کلی، در معنای فریب‌ و نیرنگ به‌کار می‌برند. (برای مثال، ر.ک. منتهی الأرب فی لغات العرب، جلد ۳، ص. ۲۲۹۶) مراد حافظ این است که خونِ دل صراحی و خروشِ بربط به خاطر غبن‌ یعنی نیرنگ و فریبکاریِ سالوسیان، ریاکارانِ هزار رنگ و هزار رو، است.

#حقوق_و_هنر
#شعر_و_حقوق

@iranianlls
@lawandart99
Forwarded from حقوق و هنر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شرح حق استان خراسان؛
جلد نخست از تاریخ شفاهی حقوق ایران در بخش استانی:

                 استاد سید حسین حسینی مدرس

بخش دوم از گفتگوی وحید آگاه، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و محمد جلالی، عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهیدبهشتی با استاد سید حسین حسینی مدرس؛ استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد.

@lawandart99
@iranianlls
جناب آقای دکتر مسیح بهنیا،
عضو محترم هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی!

درگذشت پدر مصیبتی است بزرگ. در تحمل این مصیبت، ما را شریک بدانید. به جنابعالی تسلیت عرض می‌کنیم و برای بازماندگان آرزوی صبر و سلامتی داریم.

#انجمن_حقوق_شناسی

@iranianlls
قانونگذاری یا تکلیف گزاری

حسن وکیلیان
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی


اوایل سال ۱۳۸۰ هنوز دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بودم که در مرکز پژوهشهای مجلس مشغول به کار شدم.زمانه اصلاحات بود و در همان ایام بحث ساماندهی تعطيلات در آن مرکز مطرح بود.گزارش پشت گزارش و جلسه بعد جلسه برای توجیه اینکه این امر برای بهبود وضعیت کسب و کار و پیوند با اقتصاد جهانی لازم است.اما آن روزها گذشت.‌حالا ۲۳ سال از آن روزها می گذرد و هفته گذشته یکی از نمایندگان مجلس از احتمال تعطیلی پنج شنبه به جای شنبه در صورت تصویب صحن مجلس خبر داده است. فاصله پنجشنبه تا شنبه یک روز بیشتر نیست اما از نظر منطق حکمرانی و خرد قانونگذاری فاصله میان این دو، زمین تا آسمان است.در پس این سالهایی که "آنسان گذشت" نهادهای مدرن را رفته رفته کسانی تصاحب کردند که در ظاهر و باطن اعتقادی به کارکرد واقعی آنها نداشتند.اگر می توانستند و جبر اجتماعی و سیاسی مجبورشان نکرده بود همین مقدار صورت ظاهر را هم تحمل نمی کردند اما همین قدر کفایت می کند که بدانیم هم ایشان بعد از ۲۳ سال نتوانستند تکلیف جابجایی یک روز تعطیل را برای تامین صرفه و صلاح ملک و ملت مشخص کنند. استدلالشان را از زبان همان نماینده بشنوید تا ابعاد فاجعه ای را که در آن گرفتار آمده ایم بهتر درک ‌کنید.به همین بهانه بد نیست دو رویکرد به قانونگذاری یعنی قانونگذاری تکلیف گزار و خردمدار را با هم اشاره وار مقایسه کنیم. 
قانونگذار تکلیف گزار(تازه اگر حسن نیت و صداقتی در کار او باشد)همه چیز را از دریچه تنگ ایدئولوژی خود می بیند و در توجیه ابتکارهای تقنینی خود از عمل به تکلیف سخن می گوید اما خود را مسئول نتایج عمل به آن تکلیف نمی داند و چون خیال می کند تکلیف(حقیقت)را به یقین درست فهمیده است نتیجه را تعیین شده و از پیش تضمین شده می داند.پس برای تخمین آثار و عواقب اقدام خود کوشش معنادار و راستینی نمی کند.او در هر حال خود را مقبول، ماجور و مصیب می داند و وقتی شکست می خورد تقصیر را گردن فراهم نبودن شرایط یا توطئه یا غفلت دیگران می اندازد.مثلا وقتی برای جوانی جمعیت قانونگذاری می کند ولی به رغم صرف هزینه های روانی و اجتماعی و مالی هنگفت نتیجه معکوس می گیرد اهمیتی نمی دهد، او وظیفه و تکلیف خود را به جا آورده است. نقد عمل بد فرجام بی سرانجام خود را نمی پذیرد و به جای اینکه خود را مخاطب انتقادها ببیند منتقدان را روبروی خدا قرار می دهد.با آنکه با انتخاب های خود دیگران را اسیر می کند اما به خاطر آن به کسی حساب پس نمی دهد.از نظر چنین قانونگذاری، قانون در واقع همان چوب تر است و خلایق ظلوم و جهول را به هر وسیله از جمله با چوب تر قانون باید به راه راست هدایت کرد. قبول و رضایت آنها مهم‌ نیست. چون نمی فهمند یا نمی خواهند بفهمند باید به آنها فهماند. خیال می کند دیگران هیچ نقشه و برنامه ای برای زندگی خود ندارند یا اگر دارند باید با درک و طرح کلی او از زندگی انطباق داشته باشد والا مطرود و محکومند.وجدان اخلاقی فرد برای او چندان اعتباری ندارد چون خود شخص را بر سر نفس خود امیر می داند نه او را. از آنجا که غیر خود را هر آیینه گرفتار نسيان و مبتلا به خطا می داند حضور و نظارت خود را همه جا ضروری می داند. حریم خصوصی برای او معنای ندارد. همه جا حریم حرم اوست.
قانونگذار خردمدار  اما چنین شانی برای خود نمی بیند. او فقط مسئول تامین منافع عمومی است. منفعت عمومی هم همان حساب و کتاب سود و زیان عقل متعارف است. پس پایش را از گلیم خود فراتر نمی گذارد.او نماینده و کارگزار است و شانی بالاتر از اصیل و موکل خود ندارد.صلاحیتی که به او داده اند موقتی و امانی است تازه اگر واقعا وکیل و مبعوث مردم باشد والا که غاصب و فضولی بیش نیست.قانونگذار خرد مدار مسئول نتیجه رای و نظر خود است چون نتیجه رای و نظر او مستقیما بر زندگی موکلین منعکس است.چون بار هزینه عمل او بر گرده دیگران است. در وکالت سیاسی او، غبطه،صلاح و صرفه موکل مقتضای ذات عقدی است که با او منعقد میشود.او در عمل به وظیفه کارگزاری خود باید محتاط و مواظب باشد.او را نخواستند باید برود. از در بیرونش کردند از پنجره نیاید.خرد متعارف هر انسان خردمندی در نظر و عمل او مورد انتظار است.او صلاحیتی برای ترسیم نقشه کلی زندگی و درک موکلان خود از سعادت ندارد.‌کل صلاحیت او نمایندگی،تسهیل زندگی جمعی و معشیت و کسب و کار مردم است.تازه اگر بتواند.چنین قانونگذاری میفهمد که مجاز به سیطره و سلطه بر همه ابعاد زندگی مردمان نیست.قانونگذار خداوندگار مردم نیست.قانون معادل کل نظام هنجاری آنها نیست.
قانون جایگزین دین مردم نیست.قانون همان اخلاق و همه اخلاق نیست.قانون همان زور نیست و اگر دو روز با زور برقرار شد برای همیشه ماندنی نیست.باری، ما ملتی هستیم که به خوبی فهمیده ایم که نتیجه قانونگذاری تکلیف گزار و قانونگذاری خرد مدار یکسان نیست.
@iranianlls
« و گفته‌اند که در کشتن بَنْدیان تأمل اولی‌تر است به حکم آنکه اختیار باقی است توان کشت و توان بخشید اما اگر بی‌تأمل کشته شود محتمل است که مصلحتی فوت شود که تدارک مثل آن ممتنع باشد.
نیک سهل است زنده بی‌جان کرد
کشته را باز زنده نتوان کرد
شرطِ عقل است صبر تیرانداز
که چو رفت از کمان نیاید باز » *

سعدی،
گلستان،
باب هشتم.

* آنچه ممکن است در نگاه نخست به نظر خوانندۀ امروزی بیاید، بی‌پروایی مردمِ قرن هفتم است در کشتن و بخشیدن زندانی، اما شاید جانِ کلام سعدی این باشد که «عدالت» با «سرعت» سازگار نیست.
مثلی فرانسوی است که "La justice est lente" یعنی «عدالت کُند (آهسته) است.» زیرا اگر قرار باشد حقوق بنیادین طرفین در یک دادرسی منصفانه، از جمله حق دفاع، رعایت شود، زمانی لازم است و همین امر است که تحقق عدالت را کند می‌کند. اطالۀ دادرسی هم، که البته امر ناپسندی است، به معنای رعایت این مهلت‌ معقول و انجام اقدام‌های ضروری نیست، بلکه طولانی‌کردن دادرسی است بدون دلیل و بیهوده و یا به قصد آنکه تحقق عدالت از اساس ناممکن شود.
و آیا سعدی ما هم، در حدِ وسع یک انسان قرن هفتمی، به همین معنا نظر ندارد؟

#اندیشه_حقوقی

@iranianlls
🔹 حقوق و ادبیات 🔹
🔹سعدی، ابومنصور هروی و اندرزنامه‌های کهن

پ ن: در تصویر شماره‌ی دو "باب پانزدهم" نادرست و "نخستین باب" صحیح است.

متن: مهدی جوادی
طرح: آرمینا شفیعی

@iranianlls
@lawandart99
2024/10/01 09:32:15
Back to Top
HTML Embed Code: