Telegram Web Link
۱۳ دی ماه (اصفهان - ۱۲۷۸)، زادروز استاد جلال‌الدین همایی گرامی باد.

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9785-jalal-din-homaei.html

@iranboom_ir
یادی از استاد جلال‌الدین همایی در سالگرد زادروزش - نویسنده‌ای که کمتر به زندگی‌اش توجه شده است

۱۳ دی ماه (اصفهان - ۱۲۷۸)، زادروز استاد جلال‌الدین همایی گرامی باد.

جلال‌الدین همایی ادیب، شاعر و استاد زبان و ادبیات فارسی، در سیزدهمین روز دی‌ماه ‌۱۲۷۸ در محله‌ی پاقلعه‌ی اصفهان به دنیا آمد. جلال‌الدین از چهار – پنج سالگی به خواندن قرآن، غرلیات حافظ، گلستان سعدی و... نزد پدر و مادرش پرداخت. پس از مدتی وارد مکتب و مدرسه شد و حدود ۲۰ سال از عمرش را صرف تحصیل علوم اسلامی کرد. پدرش میرزا ابوالقاسم محمد نصیر متخلص به طرب و جدش ملا محمدرضا همایی شیرازی هر دو از شعرا و دانشمندان معروف عصر خود بودند. همایی از سن یازده سالگی به مدت بیست سال در مدرسه «نماورد» از مدارس قدیم و معروف اصفهان که مرکز دانش و فرهنگ این شهر بود به کسب علوم اسلامی پرداخت . وی طی این سال‌ها ادبیات عرب، فقه، اصول، تفسیر، درایه، رجال، هیأت، نجوم، استخراج تقویم، فنون ریاضی، طب و فلسفه را نزد بزرگترین علما و روحانیان ایران فراگرفت و خود نیز مدتی مدرس بزرگترین حوزه‌های علمی و ادبی اصفهان بود.

همایی که هم‌زمان با تحصیل، در حوزه‌های علمیه تدریس هم می‌کرد، با گذراندن تحصیلات عالیه به درجه‌ی اجتهاد هم رسید. در سال 1307 به تهران آمد و در وزارت معارف، استخدام و موظف شد در تبریز کار کند. او در سال 1310 به تهران برگشت و در دانشکده‌ی افسری و دبیرستان‌های دارالفنون، شرف و نظام به تدریس پرداخت. ذبیح‌الله صفا، حسین خطیبی و علی‌اکبر شهابی از شاگردان همایی در این دوره بودند.


در سال‌های بعد نیز همایی به تدریس در کلاس ادبی دانشسرای عالی و کلاس روزنامه‌نگاری دانشکده‌ی حقوق مشغول شد. سپس سالیان دراز به تدریس در دوره‌های لیسانس، فوق لیسانس و دکتری در دانشکده‌ی ادبیات پرداخت تا این‌که در سال 1345 با تقاضای خود بازنشسته شد.

«تاریخ ادبیات ایران»، «غزالی‌نامه»، «فنون بلاغت و صناعات ادبی»، «مولوی‌نامه»، «دیوان سنا» (مجموعه‌ی اشعار)، «مجمع‌الفصحاء» و «تصوف در اسلام»، همچنین تصحیح «نصیحت‌الملوک امام محمد غزالی» و تصحیح «مصباح‌الهدایة و مفتاح الکفایة» عزالدین محمود کاشانی، تصحیح «معیار العقول» منصوب به شیخ بوعلی سینا و تصحیح «غزالی‌نامه» امام محمد غزالی، تصحیح «ولد نامه» نوشته سلطان ولد،  از آثار برجای‌مانده از جلال‌الدین همایی هستند.


جلال‌الدین همایی ۲۸ تیرماه ۱۳۵۹ درگذشت. آرامگاه او تکیه‌ی لسان‌الارض در تخت فولاد اصفهان است.
خانه‌ای که همایی در اصفهان در آن به دنیا آمده، مشهور به خانه‌ی استاد جلال‌الدین همایی، در سال ۱۳۷۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9785-jalal-din-homaei.html


https://www.tg-me.com/iranboom_ir
داستان‌های كهن ایرانی - وامق و عذرا

عنصری

در زمانهای قدیم فلقراط پسر اقوس بر جزیره كوچك شامس حكومت می كرد. این پادشاه فرمانروایی خودكامه و ستمگر بود، اما به آباد كردن سرزمین خود شوق بسیار داشت. او در آن جا بتی بر پا كرد كه یونانیان او را مظهر ازدواج و نماینده زنان می شمردند.
در شهر شامس كه همنام جزیره بود دختر جوان و زیبا و دلارام به نام یانی زندگی می كرد.
فلقراط چون روزی روی این دختر را دید به یك نگاه دلباخته او شد، و وی را از پدرش خواستگاری كرد. چون خبر ازدواج این دو بگوش مردمان این جزیره و جزیره های دور و نزدیك شامس رسید مردمان با سر و بر آراسته
سرایندگان رود برداشته اند
به نیك اختری راه برداشته اند
و تا یك هفته از بانگ و نوای چنگ و رباب مردمان را خواب و آرام نبود. چون یانی به قصر حاكم درآمد، و آن دستگاه آراسته و آن بزرگی و حشمت را دید در گرو محبت همسر خود نهاد و جز او به هیچ چیز نمی اندیشید.
حاكم شبی به خواب دید كه درخت زیتونی بسیار شاخ میان سرایش رویید و به بار نشست آن گاه به حركت درآمد، به همه جزایر اطراف رفت. و از آن پس جای خود بازگشت، خوابگزاران گفتند شاه را فرزندی می آید كه كارهای بزرگ كند.
چنین روی نمود كه پس ار مدتی یانی دختری به دنیا آورد كه
هر آن گه او بوی و رنگ آمدی
چون بر گل و مشك تنگ آمدی
چون از جامه آن ماه برخاستی
به چهره جهان را بیاراستی
نامش را عذرا نهادند
چون یك ماه از تولد او گذشت به چشم بینندگان كودكی یكساله می نمود. در هفت ماهگی به راه رفتن افتاد، و در ده ماهگی زبانش به سخن گفتن باز شد. چون دو ساله شد دانشها فراگرفت و در هفت سالگی اختری دانا و تمام عیار گردید. چنان زودآموز بود كه هر چه آموزگار بدو می خواند در دم فرا می گرفت. در ده سالگی در چوگان بازی و تیراندازی سرآمد همگان شد.
به نیزه كه از جا برداشتی
به پولاد تیز بگذاشتی
بسی برنیامد كه به عقل و تدبیر و رای از همه شاهزادگان و نام آوران درگذشت، و چندان دانش اندوخت كه از آموختن علم بیشتر بی نیاز شد.
فلقراط عذرا را در پرده نگه نمی داشت و اگر دشمنی به كشور او روی می نهاد دخترش را فرمانده سپاه می كرد و به میدان جنگ می فرستاد. باری، عذرا در نظر پدرش گرامی تر از چشم و جانش بود. او افزون بر این هنرها چنان زیبا روی طناز و دلارام بود كه هر زمان از كوی و بازار می گذشت چشم همه رهگذران به سوی او بود و همه انگشت حیرت و حسرت به دندان می گزیدند. چنان روی نمود كه مادر وامق كه نوجوانی با هنر و هوشمند بود مرد و پدرش ملذیطس زنی دیگر گرفت كه نامش معشقرلیه بود. این زن دیو خویی بد آرام و بد سرشت و بد كنش بود و جز به فسادانگیزی و غوغاگری هیچ كام نداشت و گفته اند:
زن بد اگر چون مه روشن است
میامیز با او كه اهرمن است.
هر آن مرد كو رفت بر رای زن
نكوهیده باشد بر رایزن
برای زن اندر ز بن سود نیست
گر آتش نماید بجز دود نیست
این زن سنگدل و خیره روی و كارآشوب بود، پیوسته به نظر تحقیر و كینه وری به وامق
می نگریست و چندان نزد پدرش از وی بد گویی می كرد كه سرانجام ملذیطس مهر از او برید و جوان چون خود چنین خوارمایه و بی قدر دید در اندیشه سفر افتاد. از بد حوادث پروا نكرد و به خود گفت:
همان كسی كه جان داد روزی دهد
چو روزی دهد دلفروزی دهد
وامق چندگاهی درنگ كرد تا همسفری موافق و سازگار پیدا كند، و چون فهمید كه نامادریش قصد كرده كه او را به زهر بكشد در عزم خود مصمم تر شد. او را دوستی بود هوشمند و سخنور به نام طوفان
جهاندیده و كاردیده بسی
پسندیده اندر دل هر كسی
روزی او را دیدار و از قصد خود آگاه كرد و به وی
چنین گفت: كای پرهنر یار من
تو آگاهی از گشت پرگار من
و نیز می دانی كه زن پدرم چگونه كمر به قتل من بسته است و چون به هیچ روی نمی دانم دلم را به ماندن نزد پدرم و مادرم رضا و آرام كنم می خواهم به سفر بروم. طوفان در جوابش گفت: دوست خوبم تو بیش از آنچه مقتضای سن توست هوشمند و خردوری، اما چون بخت از كسی برگردد چاره گری نمی توان كرد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dastan/2437-vamegh-ozra.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
Parvaz Homay
@jamnews
خواننده: پرواز همای
عنوان قطعه: ای میهنم

https://www.tg-me.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
متن آهنگ ای میهنم پرواز همای

ای میهنم ای خاک پاک ایران
ای میهنم ای سرزمین شیران
اندیشه‌های دشمنانت ویران
ای سینه‌ات لبریز عشق و ایمان
ای میهنم
روییده لاله ز خاکت همرنگ شاخهٔ تاکت
از خون پاک شهیدان در خاک سینهٔ پاکت
ای میهنم



جانها که با تو فدا شد
در قلب  پاک تو جا شد
پاداش خون شهیدان
آغوش ِ گرم خدا شد
تا در هوای تو هستم
از بوی خاک تو مستم
میخواهم که بمیرم
با مشت خاک تو دستم
تا مهرِ امیرِ امینِ تو دارم
جز آهِ تو در دل و جان ننگارم
ای نام تو مایهٔ فخر و قهارم
جز خاک تو جان به جهان نسپارم
ای میهنم

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
مقبره شیخ زاهد گیلانی؛ بقعه‌ای تاریخی میان مزارع چای
https://www.isna.ir/news/1403101511179/

دست‌درازی جویندگان گنج به آرامگاه پساهخامنشی
https://www.isna.ir/news/1403100805487/

 ریزش دیواره خیابان باباطاهر در همدان
https://www.isna.ir/news/1403101108364/

جان تنها باغ جهانی مازندران در خطر است
https://www.isna.ir/news/1403101007351

کاوش دانشجویان در تپه باستانی لرستان چه نتایجی داشت؟
https://www.isna.ir/news/1403100906570/

از گوشه‌نشینی تاریخ تا جولان بی‌تفاوتی
https://www.mehrnews.com/news/6335703/


در نشست کمیته ملی موزه‌ها مطالبه شد: آیین‌نامه «تجارت اموال تاریخی» را باطل کنید
https://www.isna.ir/news/1403101108112/

داستان غم‌انگیز این روزهای گوردخمۀ تاریخی مرودشت؛ چپاول اموال تاریخی
https://www.yjc.ir/fa/news/8890607/


تعطیلی موزه باستان‌شناسی قلعه فلک الافلاک
https://www.isna.ir/news/1403101510526/


از توقف موقتی دخل و تصرف در بیابان لوت تا پرونده‌های جدید ایران در یونسکو
https://www.isna.ir/news/1403101108446/

نوروز جشن دادگری، مهربانی و دوستی است
https://amordadnews.com/238912/


امرداد 495 چاپ شد
https://amordadnews.com/238388/


@iranboom_ir
انتشار امرداد ۴۹۵ در در هشت رویه
https://amordadnews.com/238388/

سخن نخست با عنوان «به کجا می‌رویم؟!» به قلم بابک سلامتی، مدیرمسوول و سردبیر هفته‌‌نامه‌ی امرداد با اشاره به تعطیلی‌های پی‌در‌پی به شوند کمبود گاز و آلودگی هوا و … به وضعیت نابه‌سمان به‌ویژه بنگاه‌های اقتصادی در زمینه‌ی تولید و همچنین مرگ‌و‌میر در پیوند با آلودگی هوا می‌پردازد.

امرداد  ۴۹۵ در روزنامه‌فروشی‌ها و نمایندگی‌های فروش «امرداد»، در دسترس دوست‌داران فرهنگ و تمدن ایران قرار دارد.

در چهارصد ‌و نودوپنجمین شماره‌ی امرداد نوشتارهای زیر آمده است:

– ده کتاب پرفروش پاییز امسال
– خواب هفت‌هزار ساله‌ی تپه‌حصار دامغان آشفته از گذر راه‌آهن
– رویداد کوتاه
-دمی و درنگی
– ای زرتشت، گسترنده‌ی راستی، پیام‌آور اشا
– نگاه مردم
– پیچازه
– شاهنامه و ایلیاد، برآیند تمدن‌های ایران و یونان
– شاهنامه شوخی‌بردار نیست!
– جغرافیای شش‌جهتی در ایران باستان
– خویشکاری گزینش نام نیکو برای فرزندان
– از ایرانشهر تا نیمروز
– سرگذشت ایران / سلوکوس یکم
– کتاب‌شناخت / باستانی پاریزی فرزند کویر
– بانوی پزشک ایرانی در جایگاه نخستین‌های ورزشی
– دره‌های ایران ۱

@iranboom_ir
شمارهٔ ۱۳۱ ماهنامه خواندنی منتشر شد

ماهنامه خواندنی، مجله‌ای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، پژوهشی، خبری است. شمار رویه‌های آن ۴۲ صفحه است. گفتنی است صاحب‌امتیاز و مدیرمسؤول ماهنامه خواندنی بانو «ویدا صارمی نوری» است.
سال بیست و دوم، شماره ۱۳۱، آبان و آذر ۱۴۰۳.
تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۹/۲۷
تعداد عناوین: ۲۳
تلفن: ۸۸۸۱۰۰۴۲ (۰۲۱)

در این شماره می‌خوانید:

    سخن نخست
برنامه های پنج ساله جای آرزوها و آمال نیست /     ویدا صارمی نوری صفحه 4

    اجتماعی سیاسی

چون برف برابر آفتاب ، آب شد /     هوشنگ گنجه ای صفحه 5

به انگیزه 7 آبان روز جهانی کوروش بزرگ / ملت ایران و دیگران در یک قاب /     هوشنگ طالع صفحه 6

به انگیزه ی 21 آذر : روز رهایی آذربایجان ، روز گریز اهریمن /     صفحه 8

دستورالعمل محرمانه شوروی /     صفحه 10

یاد و خاطره 16 آذر روز دانش آموز /     صفحه 11

ترکیه ، توسعه طلبی سرزمینی /     میر مهرداد میر سنجری صفحه 12

تا دیر نشده از ان .پی .تی خارج شوید /     ه . خشایار صفحه 16

سالروز به شهادت رسیدن داریوش فروهر و پروانه اسکندری /     صفحه 17

تهران دیگر جای زندگی نیست /     علی فرهمندی صفحه 18

هر کجا کرد زندگی می کند ، آن جا ایران است /     زنده یاد ملامصطفی بارزانی صفحه 19

میرزا کوچک خان جنگلی /     عبدالله مرادعلی بیگی لنگرودی صفحه 20

کارتاسیس و ایرانیان /     علی محمد (کاوه) آقا علیخانی صفحه 22

تاوان دانش و البته اعتقاد /     وحیدمحمود قره باغ صفحه 24

از این جا و از آن جا، از دیروز تا امروز / از لابه لای خبرهای روزنامه ها، مجله ها و خبرگزاری ها /     صفحه 25

ورزش منهای فوتبال /     صفحه 28

 فرهنگی

 پیرامون مباحث فرهنگی (53) ملت شناسی / هر ملت، دارای شخصیت ویژه خود می باشد /     صفحه 31

خاک وطن که رفت ، چه خاکی به سر کنم ؟! / به انگیزه 20 آذر سالگرد شهادت میرزاده عشقی /     صفحه 32

کاریکلماتور /     محمدتقی حرآبادی صفحه 33

درباره ی سال خورشیدی /     رضا آقازاده صفحه 34

زبان کهن آذربایجان /     فرشاد فرشیدراد صفحه 36

آذربایجان در ادب فارسی /     محمد رسولی صفحه 39

واژگان فارسی را به کار گیریم /     صفحه 42

@iranboom_ir
مجله خواندنی شماره ۱۳۰ (1).pdf
21.4 MB
نسخه الکترونیکی ماهنامه خواندنی شمارهٔ ۱۳۰
ماهنامه خواندنی، مجله‌ای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، پژوهشی، خبری است.صاحب‌امتیاز و مدیرمسؤول ماهنامه خواندنی: بانو «ویدا صارمی نوری»
سال بیست و دوم، شماره ۱۳۰، شهریور ومهر ماه ۱۴۰۳
@IRANBOOM_IR
نسخه خطی یکی از کتابهای سیبویه

@iranboom_ir
‌سالگشت درگذشت «سيبويه» ايراني كه براي زبان عربي «صرف و نحو» نوشت و به اين مناسبت نگاهي به اهميت جهاني ادبيات فارسی‌

دکتر  انوشیروان کیهانی زاده

‌طبق نوشته روزنگارهاي بين المللي، «سيبويه» زبان شناس معروف ايراني در نخستين هفته ژانويه سال 793 ميلادي در شيراز درگذشت. وي در زماني كه هنوز دقيقا به دست نيامده است در شهر بيضاء در استان فارس به دنيا آمده بود. اهميت تاريخي سيبويه از آن جهت است كه نخستين فردي بود كه براي زبان عربي صرف و نحو (گرامر) نوشت و صداها را در اين زبان مشخص ساخت. بنابراين، علامات ضمه، فتحه، كسره و تنوين ها اختراع و كار سيبويه ايراني است. وي با اين عمل عنوان «سيبويه نحوي» را به خود اختصاص داد. بدون كاري كه سيبويه كرد و در آن زمان يك شاهكار بود، پيشرفت زبان عربي ميسر نبود و استحكام اين زبان به اين صورت باقي نمي ماند. به اين ترتيب، اين ايرانيان بودند كه براي اعراب دستور زبان (صرف و نحو) نوشتند.
سيبويه در لغت به معناي كسي است كه بوي ميوه سيب مي دهد. تلفظ عربي آن چيز ديگري است.
به مناسبت سالگشت درگذشت «سيبويه» نگاهي كوتاه به اهميت بين المللي ادبيات فارسي:
هنگامي كه از ادبيات يك ملت نام برده مي شود، قضاوت درباره آنها به صورت من حيث المجموع در طول زمان (سراسر تاريخ) است. به علاوه وقتي كه به ادبيات فارسي اشاره مي رود، يعني مطالبي كه به صورت نظم و نثر، داستاني و غير داستاني و مستند در سراسر «ايران زمين» و نيز توسط ايرانيان و فارسي گويان سراسر جهان در طول زمان تاليف و تصنيف شده است. قلمرو ادبیات پارسی شامل تمامي خاک ايران فرهنگی است كه در قرن 19 قرباني مطامح و يا رقابت هاي استعماري اروپائيان شد. بنابراين ادبيات سرزمين كنوني ايران، كل آسياي ميانه، ايران خاوري (افغانستان تا رود سند)، كشمير، قفقاز و ايران غربي سابق را شامل مي شود. مي دانيم كه قرن ها زبان دربار امپراتوران هند و عثماني و روشنفكران هندي و روسيه جنوبي «فارسي» بود و در آنجا، مي توان امير خسرو دهلوي و محمد اقبال را مثال زد. پس از ايجاد كشور پاكستان، سرود ملي آن كشور به زبان فارسي تنظيم شد. در حال حاضر هم در افغانستان، تاجيكستان و هر نقطه ديگر هر نوشته توسط فارسي زبانان و فارسي تبارها، ادبيات فارسي بشمار مي رود.
در همه دائرة المعارف ها، ادبيات فارسي به عنوان وسيعترين ادبيات در همه جهان توصيف شده است كه با احتساب «اوستاAvesta» سابقه سه هزار ساله دارد. ادبيات فارسي و به ويژه در قرون وسطا داراي بهترين كيفيت در طول تاريخ است.
ارزش جامعه شناسي ادبيات فارسي قرون وسطا در اين است كه آكنده از پند و نصحيت به همگان از نوجوانان تا دولتمردان است. كثرت شعر در ادبيات فارسي، اين زبان را كه معرف روانشناسي و وسعت انديشه مردمانش است به «زبان شعر» معروف ساخته كه ما بايد آن را مرهون سامانيان و فردوسي و شعراي قرن نهم تا 13 ميلادي خود بدانيم كه عمدتا از ايران خاوري و شمال خاوري (افغانستان و آسياي ميانه) و فارس برخاسته بودند. همين اشعار بود كه موسيقي ايراني را متمايز از موسيقي ساير ملل كرده است. ادبيات يك ملت مرزهاي قراردادي را نمي شناسد و در نتيجه سند هويت و وحدت مردمي است كه اين ادبيات متعلق به آنان است و در مالكيت آنها شريك هستند. اين افتخاري بزرگ است كه كتاب كاووسنامه (قابوسنامه) 11 قرن پيش ما كه توسط يك امير (پرنس) مازندراني از دودمان زياريان نوشته شده بود به همه زبان ها ترجمه شده است؛ نخست به يوناني و سپس به ترتيب هبرو، اسپانيايي، لاتين (ايتاليايي قديم)، آلماني، انگليسي (توسط سر توماس نورث)، فرانسه و ....
همچنين بايد بدانيم كه ادبيات در جهان عرب با ترجمه «كليله و دمنه» از فارسي ساساني به عربي در قرن هشتم ميلادي توسط روزبه (ابن مقفع) آغاز شد. با وجود اين خدمت با ارزش، منصور خليفه عباسي كه با كمك نظامي ـ سياسي ايرانيان بر سر كار آمده بود او را اعدام كرد!
اگر سيبويه ايراني براي زبان عرب صرف و نحو (گرامر) ننوشته بود اين زبان در نوشتار همانند لهجه (گويش) يكنواخت بودن خود را از دست مي داد.

منبع: تاربرگ تاریخ ایران و جهان

@iranboom_ir
۱۷ دی درگذشت جهان‌پهلوان تختی

شامگاه هفدهم دی‌ماه 1346 خورشیدی، روزنامه‌ها نوشتند: «تختی خودکشی کرد» و هتل آتلانتیک به عنوان محل خودکشی جهان‌پهلوان معرفی شد. هیچ‌کس باور نکرد که پهلوان خودکشی کرده است چون همه می‌دانستند آن قامت افراشته و سینه‌ی ستبر، اهل جا زدن نبود، مبارزه می‌کرد و تمام تلاش خود را به کار می‌بست، شاید شکست می‌خورد ولی اهل جا زدن نبود.

چند سال پیش کمیته‌ی المپیک جهانی اعلام کرد که شادروان غلام‌رضا تختی، استوره‌ی کشتی ایران- که به همراه پوریای ولی، سند جوان‌مردی و مردانگی ورزش این دیار است- در میان پنج ستاره‌ی ورزش جهان در قرن بیستم جای گرفته است.
در دوران پهلوی دوم بسیار کوشیده شد تا تختی را از آرمان‌خواهی باز دارند که همه‌ی این کوشش‌ها از قطع حقوق وی از راه‌آهن گرفته تا سازمان تربیت بدنی، کوچک‌ترین خللی در اراده‌ی آن پهلوان نگذاشت. پیشنهاد عضویت در انجمن شهر را به او دادند که نپذیرفت و حتا تا آن‌جا پیش رفتند که با فرستادن رحیم‌علی خرم و قراگزلو، رییس وقت سازمان تربیت بدنی حاضر شدند او را به قیمت بالایی بخرند ولی او با این‌که مشکلات مالی فراوانی داشت کیف پول را پس زد و گفت: «آنها که راه شرافت و درستی و راه خدمت به مردم را انتخاب کرده‌اند از عسرت و پریشانی مالی وحشتی ندارند و من به این پول‌ها نیازی ندارم» (حماسه‌ی جهان‌پهلوان تختی / شادروان محمدعلی سفری).

تختی بزرگ در تمام عمر از شاگردان وفادار مکتب مصدق بود و در کنگره‌ی جبهه‌ی ملی ایران در سال 1341 به هم‌وندی شورای مرکزی آن انتخاب گردید. از تختی بسیار گفته‌اند، از کمک به زلزله‌زدگان بویین زهرا، از رویارویی با حریف روسی، از دوستی با مردم تهی‌دست، از گذشت و بلند همتی و از برخورد با زرومندان و دستگیری ضعیفان. او طبعی بلند و سیرتی پسندیده داشت و در اوج شهرت، همواره تواضع و فروتنی را از یاد نمی‌برد. اگر پای صحبت هم‌نسلان او نشسته باشید، هر کدام خاطره‌ای از این مرد بزرگ دارند، چون او مردمی بود و همواره در کنار مردمش بود.

تختی نمونه‌ی والایی از پرورش یافتگان فرهنگ ایرانی بود؛ فرهنگی که پیروزی- به هر قیمتی- برایش مهم نیست، نفس تلاش- و با تمام نیرو در راه رسیدن به آرمانی نیک گام برداشتن- برایش مهم است؛ فرهنگ والایی که هر انسانی در آن نقشی دارد که اگر به درستی آن را ایفا کند، صحنه‌ی زندگی بسیار دلنشین‌تر خواهد بود.

تختی برای مادرش ارزش والایی قایل بود و موفقیتش را مدیون او می‌دانست. یک سال پس از این‌که او در نوزده سالگی به مسجد سلیان رفت و در شرکت نفت شروع به کار نمود، برای دیدار مادرش تقاضای مرخصی نمود که مورد قبول واقع نگشت. او استعفا داد. متن استعفای او خواندنی است:«بسیار متأسفم از این‌که مقام ریاست کارگزینی اداره‌ی شرکت نفت مسجد سلیمان با مرخصی یک‌ماهه‌ی این‌جانب موافقت نفرموده‌اند. از نظر آن‌که من برای مادر خودم ارزش فراوانی قایل هستم و او از من خواسته است که به دیدارش بروم، چاره‌ای جز اطاعت امر او نمی‌بینم و با مرخصی من نیز موافقت نشده است. خواهشمند است استعفای این‌جانب را بپذیرید. با نهایت احترام: غلام‌رضا تختی».

عشق و ادب تختی به مادر با شهرتش کم‌رنگ نشد و پیش از هر مسابقه‌ای،دود کردن اسفند و از زیر قرآن رد کردن توسط مادر برقرار بود.

 در المپیک ملبورن از شش حریف خود چهار تن را با ضربه‌ی‌ فنی شکست داد و تا پایان مسابقه‌ها تنها یک امتیاز منفی داشت در حالی که کولایف روسی شش و استیکل آمریکایی هشت امتیاز منفی داشتند. یکی از علل توجه بیگانگان همین بود که چگونه فردی با ابتدایی‌ترین امکانات ورزشی از یک کشور جهان سوم آنان را که روش‌های پیشرفته‌ی ورزشی و تغذیه و محیطی بهتر داشتند، به زانو درآورده بود. کسی که در بیشتر اوقات،تغذیه‌اش نان و پنیر بود. این همه نیرو، چه جسمی و چه روحی، دیدگاه مثبت، انجام کارهای شایسته و پذیرش مسؤولیت،همه از ایمان عمیق و خالصانه‌ی او سرچشمه میگرفت

جهان پهلوان تختی، صاحب تمامی عنوان‌های المپیک، جهانی و آسیایی شد و دوازده سال پایداری او در راه کسب عنوان قهرمانی، می‌تواند نشانه‌ای کوچک از روح بزرگ آن رادمرد باشد: مدال نقره‌ی مسابقه‌های جهانی هلسینکی (فنلاند-1951)، مدال نقره‌ی بازی‌های المپیک هلسینکی(952)، مدال نقره‌ی جشنواره‌ی جهانی ورشو (لهستان- 1953)، مدال طلای بازی‌های المپیک ملبورن (استرالیا-1965)، مدال نقره‌ی مسابقه‌های جهانی صوفیه ( بلغارستان- 1958)، مدال طلای بازی‌های آسیایی توکیو(ژاپن – 1958)، مدال طلای مسابقه‌های جهانی تهران(1959)، مدال نقره‌ی بازی‌های المپیک رم(ایتالیا –1960)، مدال طلای مسابقه‌های جهانی یوکوهاما(ژاپن-1961) و مدال نقره‌ی مسابقه‌های جهانی تولیدو(آمریکا –1962)

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11730-17dei-jahan-pahlavan-takhti.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۱۷ دی ماه، سالگرد زادروز استاد محمدرضا لطفی، نوازنده، معلم، آهنگساز و عاشق موسیقی ایران زمین است. یادش گرامی باد.

@iranboom_ir
معمای جاودانگی و آقایی «آقا تختی»
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10650-takhti.html

@iranboom_ir
۱۷ دی سالروز درگذشت جهان پهلوان تختی
گرامی باد یاد و نام جهان پهلوان تختی

در شامگاه 17دی ماه 1346 خورشیدی، جهان پهلوان تختی در شکوفاترین دوران زندگی، به گونه‌ای ابهام‌انگیز جان سپرد.غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ خورشیدی در محله خانی‌آباد تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. تختی از سال 1330 خورشیدی به عضویت تیم ملی کشتی ایران در آمد و 15 سال تمام روی تشک کشتی رفت و برای ایران افتخار آفرید. تختی در دوران زندگی ورزشی‌اش رکورددار شرکت در المپیک‌ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز پیش‌کسوت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هربار کشتی‌گیران نامداری را شکست داد. در آن زمان با همه محدودیت‌هایی که دستگاه حاکم برایش به وجود آورده بود او به حمایت از نهضت ملی پرداخت. پشتیبانی صادقانه او از نهضت ملی باعث شد تا یارانش در سال 1341 خورشیدی در نخستین کنگره جبهه ملی او را به عضویت شورای مرکزی این فراگیرترین نهاد مدنی ملی ایرانی در آن زمان برگزینند. زنده‌یاد تختی در چهلمین روز درگذشت زنده‌یاد دکتر مصدق با جمعی از یاران در احمدآباد حضور یافت تا نسبت به پیشوای بزرگ نهضت ملی ادای احترام کند. او در کنار مزار دکتر مصدق نشست و بر آن بوسه زد. به هنگام زلزله دهشتناک بویین زهرا نیز زنده‌یاد تختی با به راه انداختن کاروان بزرگ گردآوری کمک‌های مردمی برای آسیب دیدگان نشان داد که همواره و در همه جا پایبند به آیین جوانمردی و پهلوانی و یار و یاور راستین مردم کشورش است. خاطره این کار او چنان در یادها جاودانه شد که سال‌ها بعد و در گیر و دار زلزله ویران‌گر شهر بم همه جا این سخن شنیده می شد: جای تختی در بم خالی بود!


خاطره‌‌‌بازی جمعی از مردی که در یادها ماند - ۱۷ دی سالروز درگذشت جهان پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11300-jahan-pahlavan-takhti.html


17 دی درگذشت جهان‌پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11730-17dei-jahan-pahlavan-takhti.html

معمای جاودانگی و آقایی «آقا تختی»
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10650-takhti.html

تختی، مردی که از جنس مردم بود
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11322-1392-10-18-05-37-42.html


و اما روزی که جهان پهلوان تختی گریه کرد!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/15930-takhti-jahan-pahlavan-takhti-941016.html


یادی از جهان پهلوان تختی در زورخانه نجارپور اصفهان
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/1780-takhti-zorkhane-esfehan.html

چکناواریان: ساخت سوئیت سمفونی برای جهان‌پهلوان تختی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/13084-1393-04-13-19-57-11.html


حرفهای شهرام ناظری درباره کشتی و تختی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16422-khabar-950212-002.html


۵ شهریور «روز ملی کشتی» شد
۵ شهریور؛ سالروز تولد جهان پهلوان تختی به عنوان روز ملی کشتی اعلام شد.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16421-khabar-950212-001.html


روزگار تلخ قبرستان تاریخی «ابن باویه» برای ساکنان شهیرش
http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/14335-rozegar-talkh-ghabrestan-abnbabevei.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بابک خرمی وجنبش خرمدینان گفتار زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند - ۱

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-gozaresh-safar-be-dej-babak.html

سخن درباره قهرمانان سترگی چون بابک، ابومسلم، مازیار، یعقوب لیث صفاری وگروهی پرشمار دیگر، در یک سخن فشرده کاری است مشکل زیرا شکوه نقش آفرینی این قهرمانان را نمی‌توان چنانکه بوده به تصویر کشید. به باور من بابک چهرۀ حماسه آفرینی است که هنوز عظمت جنبش رهای بخشی که به رهبری او شکل گرفت و کمر خلافت عباسی را شکست به جهات گوناگون چنانکه باید شناخته نشده است.
یکی از دلایل این امر موضع گیری‌های برخی نویسندگان سده های سوم و چهارم و پنجم شمسی است که با تعصب شدید مذهبی از یک سو و جلب نظر  دستگاه خلافت عباسی از سوی دیگر کوشیده‌اند تا با دادن نسبتهایی چون «زندیق» (در آن روزگاران تفسیر کنندگان دائره المعارف ایرانی ها یعنی " اوستا را زندیک می‌گفتند که زندیق معرب آن است )، کافر، اشتراکی ، و از نظر مذهبی چهره‌ای منفی درباره خرمدینان در جامعه به وجود آوردند. خرمدینان یا خرمیه عنوان جریانی ایرانی است که در برابر قدرت خلافت عباسیان و برای پایان بخشیدن به سلطه عربها بر ایران به اعتباری در جای جای ایران، چون گرگان، دیلمان، آذربایجان، ارمنستان، اصفهان، ری، همدان، شکل می‌گیرد و گاه به شورش‌هایی دست می‌زنند که از آن جمله می‌توان به خیزش «سرخ علمان» درزمان خلیفه مهدی و سپس در زمان هارون در اصفهان اشاره داشت. بنیانگذاری خرمدینان در برخی منابع به شروین پسر سرخاب از شاهزادگان شاخه کیوسیه از باوندیان نسبت داده شده است. گفته شده که یاران ابومسلم نیز به این جریان می‌پیوندند. برخی از نویسندگان متعصب سده‌های نخستین اسلامی در مقابله با این جریان ایرانی ضد سلطه عرب، از آنها بعنوان مجوس «زرتشتی» وپیروان مزدک یاد کرده اند. در حالیکه طرح مسئله تناسخ از سوی خرمدینان براین اساس بوده تا پس از کشته شدن چهره درخشانی چون ابومسلم خراسانی، پیروانش را به خود جلب سازند. 
مذهب اباحه وسیرت لذت که به آنها منصوب شده است، به ظاهر از اسم آنها گرفته شده است، در صورتیکه به احتمال قوی، اسم آنها با معنی و مفهوم لذت و لذت پرستی، که لازمه لفظ خرم و خرمی است، ارتباط ندارد و گویا سبب اصلی تسمیه آنها به این اسم، آن است که منشاء آن قریه ای بنام خرم در ناحیه اردبیل بوده است. در برابر برخوردهای مذکور، استخری به روشنی اشاره دارد که در مساجد خرم دینان قرآن خوانده می‌شده است. همچنین است «ابن حوقل» که یادآور می‌شود: خرمدینان در جبال و روستاهای خود مساجد احداث کرده‌اند و در آن مساجد، اذان گفته می‌شود، و در مساجد آموزش قرآن دایر است. با آنچه که گفته شد در می یابیم که اساس آئین خرمدینان بر مقابله با سلطه جبارانه خلافت عباسی قرار داشته و به همین دلیل طرفداران خلافت برای کوبیدن آنها از زدن هیچ انگی ابا نداشته‌اند.
به اعتبار منابع تاریخی، مردم سلحشور آذربایجان، چون بخش‌های دیگر ایران زمین، هیچگاه در برابر عربها و دستگاه ستمگری خلافت، دست از مقاومت و نبرد نکشیده‌اند.

به اعتباری درخشان‌ترین قهرمان تاریخ ایران در سده های نخستین پس از اسلام که در خطه آزادزنان وآزادمردان آذربایگان بپا خاست و نزدیک به ربع قرن دستگاه پرجبروت وسلطه‌گر خلافت را دچار وحشت ساخت، بابک خرمدین بود. زمان تولد این قهرمان بزرگ ایرانی، نه روز و نه ماه و نه سالش روشن نیست، در حالیکه روز به شهادت رسانیدن و پیوستن‌اش  به استوره های جاوید ایرانزمین به روشنی به ثبت تاریخ رسیده است. نام پدرش مرداس و از مردم مدائن بود و گفته شده است که مادرش بانویی از مردم سراب بوده است. بابک از نوجوانی به سلک خرمدینان آذربایجان که رهبری آنها بر دوش جاویدان پسر شهرک قرارداشت، درآمد. جاویدان بر خلاف دیگر خرمدینان برآن گشت تا برای رودررویی با قدرت خلافت عباسی و رهایی ایران، سپاهی گرد آورد و چنین کرد. بابک نوجوان نوخاسته یکی از جنگاوران سپاه جاویدان به شمار می‌رفت. جاویدان با نیروهای متجاوز خلیفه درگیر گشت و در نبردی زخمی شد و سرانجام جان به جان آفرین تسلیم کرد. به گفته‌ای با توجه به دلاوریهای بابک، سفارش می‌کند تا بابک را به جانشینی او برگزینند. در منابع آمده است که همسر جاویدان نیز از بابک حمایت می‌کند و حتی به همسری او در می آید. بابک راه جاویدان را در مبارزه نظامی با دستگاه خلافت ادامه داده بر تقویت نیروهایش می‌کوشد و بر شماری از قلعه‌های دوران ساسانی دست یافته به تقویت جنبه‌های دفاعی آنها می‌پردازد و منطقه را بصورت دژی تسخیر ناپذیر در می‌آورد.

@iranboom_ir
بابک خرمی وجنبش خرمدینان گفتار زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند - ۲

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-gozaresh-safar-be-dej-babak.html

بابک با بهره جستن از قدرت بالای رهبری و برخورداری از روحیۀ جوانمردی، روز به روز بیشتر در بخش وسیعی از آذر بایجان پیروانی را به خود جلب می سازد و با شبیخون زدن‌های پی در پی در فرصت‌های مناسب، نیروهای دستگاه خلافت را به وحشت می‌اندازد. او با پیروزی‌هایی که به دست می‌آورد شهرتی روز افزون پیدا می‌کند تا جائی که دیگر خرم‌دینان، باشندۀ نواحی مختلف ایران و مبارزان راه  نجات ایران از زیر سلطۀ عرب، به او می‌پیوندند، چنانکه نیروی چشمگیری در همدان و گروه پرشماری از سلحشوران دیلم با او همداستان می‌شوند و نیروهای نظامی بابک از شکل چریکی به صورت نیروهای گستردۀ منظم سازماندهی می‌شوند و در نتیجه، خلیفه ناگزیر می‌شود تا نیروهای نظامی پرشماری را برای شکست بابک با تجهیزات و صرف هزینۀ بسیار روانة منطقه سازد.
نیروهای نظامی دستگاه خلافت را بیشتر سربازان ترک مزدور تشکیل می‌دادند و آنها برای سرکوب مردم از تجاوز به روستائیان در جریان نبردها نیر ابا نداشتند و در فرصت‌های مختلف گروه‌های پرشماری از زنان و افراد غیر مسلح را  قتل عام می‌کردند. در این باره خواجه نظام الملک با اینکه هیچ ارادتی به خرم دینان نداشته است به ناگزیر در سیاست نامه به خشونت سپاهیان دستگاه خلافت نسبت به خرم دینان، پیش از ظهور بابک اشاره دارد و می‌نویسد: "" در زمان هارون، خرم دینان خروج کردند. سرداران خلیفه ناآگاه بر ایشان تاختند و خلقی بی حد و بی عدد از ایشان کشتند و فرزندان ایشان را به بغداد بردند و فروختند. "" برخوردهای وحشیانه سپاهیان ترک و عرب دستگاه خلافت با ایرانیان در جای جای سرزمین پهناور ایران زمین و کشتارهای بی حساب سرداران و حکمرانان جباری چون حجاج بن یوسف که فقط در دوران حکومت بیست ساله خود حدود یکصد و بیست هزار از ایرانیان را به جلاد سپرد، زمینه ساز واکنش گسترده‌ای شد و چهره‌های دلاوری به صحنه آمدند که اوج آن را باید در جنبش گسترده و توانمند بابک دید.
بابک در نبردهای مختلف به دلیل بهره‌مند بودن از حمایت همه مردم، در اختیار داشتن قلعه های سترگی چون قلعه ""بذ"" در کلیبر که امروزه به عنوان قلعه بابک معروف گردیده و سرانجام به دلیل نبوغ نظامی و شجاعت و محبوبیت کم نظیرش توفیق یافت تا ضربه های سهمگینی بر لشگریان مجهز خلیفه وارد سازد تا جایی که در نوشته‌ها شمار کشته‌شدگان را پانصد هزار تا یک میلیون یاد کرده‌اند که به نظر اغراق آمیز می‌آید و مخالفان بابک کوشیده‌اند تا با عنوان اینکه بابک گروه پرشماری از مسلمانان را کشته است، مبارزه ضد سلطه او و مردم ایران را در برابر تجاوزگری های وحشیانه سپاهیان مزدور دستگاه خلافت کمرنگ بسازند. زمانی که بابک در اوج موفقیت‌هایش لرزه بر پیکر خلافت عباسی افکنده بود، ‌خلیفه ای که از مادری ترک و پدری عرب به دنیا آمده بود، بزرگترین لشکر ممکن را به سرداری یکی از ترکان به نام «نجا» با عمده لشگریان مزدور ترک خود روانه نبرد با بابک می‌سازد. این لشکر عظیم، ضربه‌های شدیدی بر نیروهای بابک وارد می سازد، با این حال بابک با برخورداری از موقعیت پایگاه های کوهستانی و در اختیار داشتن قلعه های مستحکم به پایداری ادامه می دهد و ""نجا"" ناگزیر به بازگشت می‌شود. سرانجام خلیفه دست به قماری خاص می زند و تصمیم می‌گیرد از متحد بابک ، ""حیدر بن کاووس"" که در تاریخ از او به نام افشین یاد می‌شود، ‌یاری بگیرد. "" خلیفه می‌خواست حتی المقدور بابک را به دست سرداران ترک و عرب شکست دهد تا افشین قدرت نگیرد، اما خلیفه هر چه کرد، ‌حتی به گفته بابک با فرستادن خیاط و آشپز خود، این کار سر نگرفت. ناچار خلیفه، دست به دامن افشین، دشمن خود شد. به گفته طبری، "" چون معتصم در کار بابک بیچاره شد، اختیار بر افشین افتاد ". اما این کار برای خلیفه پیروزی نیز بود، زیرا پیمان سه سردار بزرگ ایرانی را نقش بر آب کرده بود. "
   در مورد هم پیمانی بابک، ‌افشین و مازیار، زمانی که بعد از بابک، مازیار راه او را توانمندانه در نبرد با سلطه دستگاه خلافت پی می‌جوید، به سرانجام بابک دچار آمده ،‌به بند کشیده می‌شود، چنین اظهار می‌دارد : "" من و افشین (حیدر بن کاووس) و بابک ، هر سه از دیرباز عهد و بیعت کرده‌ایم و قرار داده بر آن که دولت از عرب باز ستانیم و ملک و جهان داری به خاندان کسرویان نقل کنیم.""

@iranboom_ir
بابک خرمی وجنبش خرمدینان گفتار زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند - ۳

http://www.iranboom.ir/gardesh-gari/2608-gozaresh-safar-be-dej-babak.html

 آری دریغ و درد که خودخواهی و جاه طلبی، افشین را به راهی کشانید که با وجود سرانجام دردناکش، چهره حقیری از خود در تاریخ به جای گذارد. افشین با نیرویی از مزدوران ترک و عرب خلیفه، روانه نبرد با بابک می‌شود و دست به محاصره نیروهای بابک می‌زند. افشین سعی داشت تا با تکیه بر سوابق دوستی با بابک، بدون رو در رویی او را وادار به تسلیم سازد. پس به نیرنگ متوسل می شود تا براساس "" زنهار نام خلیفه "" او را بفریبد. ولی بابک پاسخی دندان شکن برایش می‌فرستد و ننگ تسلیم شدن به خلیفه را نمی پذیرد. از آنجا که نبرد پیشین بابک با "" نجا"" سردار ترک خلیفه‌، لطمه سنگینی بر نیروهای او وارد ساخته بود ، در خود توان رو در رویی با افشین را نمی‌بیند و شجاعانه با شماری کم از لشگریانش حلقه محاصره را می‌شکافد و راه ارمنستان را پیش می‌گیرد تا از آنجا به روم شرقی برود تا با یاری امپراتور به مبارزه خویش ادامه دهد ولی در آنجا نیز با نیرنگ سهل بن سنباط مواجه می‌شود و در حالی که با استقبال گرم او مواجه گشته بود و بر خوانش نشسته بود، به خاطر هم دستی سهل با افشین، او را در بند می‌کنند و به افشین تحویل می دهند.
سرانجام پس از 22 سال تلاش و کوشش و نبردهای پی در پی، این شیر مرد تاریخ ایران زمین، ‌نه در صحنه نبرد، که با نیرنگ از ادامه راهی که می‌رفت، یکی از بزرگترین قدرتهای شناخته جهان را از پای در آورد، باز می‌ماند. خبر دستگیری بابک که سالیان دراز، خواب خوش را از معتصم، خلیفه دو رگه ترک و عرب باز ستانده بود، ولوله‌ای ایجاد می‌کند. مراسم استقبال از افشین و شیر به بند کشیده او، بابک، ‌رویداد کم نظیری در تاریخ به شمار می‌رود که نمی‌توان آن را به پای پیروز افشین گذارد، بلکه باید آن را به عنوان پایان یافتن دوران کابوس دهشتناک دستگاه خلافت به شمار آورد. به اعتباری می‌توان گفت که در آن تشریفات بی‌سابقه همه به خاطر دیدار ابر مردی بود که حتی در شرایط در بند بودن، می‌توانست پشت دشمنانش را بلرزاند.
"" تشریفاتی که خلیفه  برای ورود بابک ترتیب می‌دهد، شنیدنی است : دو صف پنج فرسنگی از مردم در دو سوی راه تشکیل می‌دهند و بابک را بر فیل و برادرش را بر شتر می‌نشانند و آنان را بدین گونه از میان دو صف عبور می‌دهند. چنین نمایشی برای سرداری شکست خورده در تاریخ بی‌سابقه است. شاعری وابسته به درگاه خلیفه در عظمت این روز می‌سراید : پیروزی یعنی این. این فتحی است که کسی مانند آن را ندیده است.""

رویداد به شهادت رساندن بابک به فرمان خلیفه در عین تلخ بودن، به اعتباری یکی از شکوهمندترین حماسه های تاریخ ایران و جهان به شمار می رود. نحوه رودررویی شجاعانه بابک با مرگ و حرکت بی سابقه او، پدیده‌ای است که به حق از آن بزرگ مرد، استوره‌ای شکوهمند در تاریخ ایران زمین ساخته است. در بیان چگونگی برخورد دلیرانه بابک با مرگ و پیامی که برای همیشه از خود برای نسل‌های آینده سرزمین آزاده پرور ایران در تاریخ به جای می‌گذارد، به جا خواهد بود تا به نوشته یکی از مخالفان بابک و خرمدینان اشاره کنیم، باشد که عظمت این چهره بزرگ را بهتر دریابیم.
خواجه نظام الملک درباره رویداد مذکور چنین می‌نویسد :"" چون یک دستش را ببریدند، دست دیگر در خون زد و در روی مالید، همه روی خود را از خون سرخ کرد. معتصم گفت: ای سگ، این چه عمل است؟ گفت:
دراین حکمتی است، شما هر دو دست و پای من بخواهید برید و گونه روی مردم از خون سرخ باشد؛ خون ازروی برود، ‌زرد باشد، من روی خویش از خون سرخ کرده‌ام تا چون خون از تنم بیرون شود، نگویید که رویم از بیم زرد شد، در مرگ نیز مردی باید.""
 پس از به شهادت رسانیدن بابک ، خرم دینان از پای ننشستند و رهبری آنها بر عهده یار دیرینش، مازیار » پسر قارن، شاهزاده تبرستان قرار گرفت و با نام سرخ علمان، خیزش بابک را پی جست و بخشهای وسیعی از ایران را از زیر یوغ دستگاه خلافت و سپاهیان ترک و عرب خونخوار بیرون آورد و به بخش فراوانی از آرزوهای بابک قهرمان، جامه عمل پوشانید. شگفت آنکه سرانجام مازیار نیز به نیرنگ از پای درآمد و پیکر پاکش را پس از آنکه او را به شهادت رسانیدند ، در کنار بازمانده پیکر پاک  بابک بر دار کردند.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
2025/01/07 02:11:08
Back to Top
HTML Embed Code: