Telegram Web Link
واژه‌ی کار در زبان ارمنی و پیوند آن با دوخت، ریسمان، بافته و غضروف

ادیک مهرابی
دبیر و دانشجوی زبان و ادبیات ارمنی دانشگاه زبان‌های خارجی، شعبه‌ی مرکز

واژه‌ی کار از ریشه‌های و رایج در زبان ارمنی-به گونه‌ی کارو، وَ، کاری نیز به معنی قناب، نخ و زه1 آمده است.

از همین ریشه، مصدر 2kārel  تا به امروز، به معنی دوختن، وصل کردن، پیوند و بافته است و سپس از همین ریشه kārān، به معنی بافته، بافت‌های بدن و غضروف 3،  به گونه‌ی karuts، محل پیوند و وصل شدن استخوان‌ها (غضروف‌های بدن) 4

ژ.مارکورات در نامه‌ای به سال 1926 تصور می‌کند در پیوند با ریشه‌ی اوستایی karana، واژه‌ی پهلوی kanār، در فارسی کَران و کنار، اُستی karon و سغدی garon و کردی افغانی kinār به معنی انتها و آخر است. 5

این نظر با آوردن شواهدی که در پی می‌آید، مردود و ناپایدار است. نیاز است که به گونه‌های گویش ارمنی نیز توجه شود، زیرا این شکل‌ها مطابق با صورت‌های گویش ایرانی می‌شوند و برای روشن شدن موضوع کتاب کمک شایانی است.
 

در گویش هاجینی kor و goy، اهالی زیتون kārr، مرغداری kor، به همان معنی و در گویش آگولیسی (ارمنیان نخجوان) به معنی تناب روی گاری کار کاربرد دارد.

در زبان کولی‌های ارمنستان غربی با مفاهیم دوخت و دوز و وصله و پینه kār-xē، نخ ریسیده و به شکل کارخه و کاریج وارد شده است. (خه و ایچ پسوند ویژه‌ی این زبانند.)

بدین ترتیب در فرهنگ ریشه‌شناسی آجاریان هیچ آگاهی نسبت به ریشه و اشاره‌ای به وجود کاربرد این واژه در زبان‌های دیگر نشده و کوشش‌های دیگر ره به جایی نبرده است.

آ-شواهد در زبان و ادبیات ارمنی

Kār : دوختن، شکل دوختن، جای دوخته شده، شیرازه‌ی کتاب و محل اتصال، اعضای بدن و Kāran.

Kār-danēl : بخیه کردن (فرهنگ‌های معاصر و رایج)، فرهنگ آقایان، ج1، ص 701

Kār-katel : وصله کردن پارچه، چسباندن. (بسنجید با ایرانی)

Kārvā : وصل کردن، رخنه گرفتن دو چیز با هم (بنگرید به برهان قاطع)

Kāruāk : کفاش، کفش دوز. (بسنجید با کردی)

či-kar : دوزنده، سولک چی کر =پای افزار دوز (سولک : کفش) 6 و پالان چی کر=پلان دوز

Karamut : غضروف، فرهنگ عمومی و کوچک ارمنی 1865 و متنی از سده‌ی 5 میلادی 7 از همین ریشه در فارسی karjan و با تکرار ریشه‌ی karkāranak 8 و از همین ریشه در ارمنی Kārān به معنی اتصالات ساختمان  و kār-kātān، به معنی وصله و پینه

Kār : پارچه، بافته، دوزنده‌ی زن (در ارمنی)

Kār : بافت در ایرانی و Kār دستگاه قالی در گویش راجی9

Kār : دستگاه کرباس بافیف همانجا

هش چوله کار : نوعی پارچه‌ی دستباف 10(فرهنگ گیل و دیلم، محمود پاینده)

Kār : قالی و سایر بافتنی‌ها در کرمانی 11

Kāre : نخ و نسج عنکبوت 12 و به همین جا باید پیوند داد : کار تنک، همان جولاه ه که نخ می‌تند و همین است : کاربافو به معنی بافنده ی کار (نخ) در کرمانی 13

Kār-bCftan : کرباس بافتن کرمانی 14، سنجیده شود با kor (کار) در گویش ارمنی آگولیس

Dam-e kār : جلوی دستگاه قالب بافی در گویش کرمانی 15

Kār kin-e : انتهای پارچه‌ی بافته شده در دستگاه بافندگی (فرهنگ کرمانی)

Bonē-kār : آخر کار بافته شده در خراسانی 16

Bol-gār : تار عنکبوت درخراسانی 17، بسنجید با صورت ارمنی غربی (gār به معنی زه و ریسمان). همچنین با دگرگون شدن ر به ل : gāl =تارنه 18در فردوس مشهد (گویش خراسنی بزرگ) را بسنجید با gāl vāri به معنی جوال در گویش راجی 19 و نیز gāl : کیسه مویی در سیستانی 20 و دور نیست که جوال با دگرگونی g با j، از همین ریشه باشد.

ب- شواهد در زبان و ادب ایرانی

Karašk : تار عنکبوت (فارسی اصفهانی)



در این مختصر کوشش شد، هم‌ریشگی و هم‌خانودگی این واژه را با مشتقات مستقل و گسترش معنی آن آشکار شده باشد. نگارنده باورمند است که پیرامون چهارصدواژه‌ای نیز که تا کنون مورد بررسی قرار داده، همگی همریشه با این پیوند هستند و دایره‌ی معنایی این ریشه‌ها بسیاری از واژگان ناشناس و مهجور را پوشش می‌دهد و برای نخستین بار معنی دقیق انها را می‌نماید. پیشتر گفته شد که واژگان جوراب (=گوراب=گورا) و گلوله (=گروهه=گرونه=گور) : gor =نخ و کلاف و کلاغی (دستمال سر زنان) و کلافه، دلمرده، غمگین و kurak=نموزه و kalak=بسته‌ی پنبه در سیستانی و karž در کردی به معنی موی مجعد و هرآن واژه‌ای که در گویش‌ها از نخ هستند و شکلی از گور و کور و کار و گار را در خود دارند نیز در سنجش با زبان ارمنی و لاتین، در پیوند با همین ریشه‌ها به شمار می‌روند. همچنین واژگان گلو و قورت دادن و حلقوم و کلماتی که در گویش‌ها همه به معنی غضروف و استخوان‌های نرم هستند نیز با ریشه‌ی کار به معنی بافت‌های بدن در پیوند هستند.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12349-kar-armani.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
سخن عطاملک‌جوینی در این‌که ایران در معرض وَزِشِ باد بی‌نیازیِ خداوند بود، اشاره‌ای بس جدّی است و نوشته‌ی پراهمّیت او نباید از سر بازیچه خوانده شود.

جُوِینی، به‌درستی، به این نکته‌ی اساسی پی‌برده‌بود که ایران در کانون تراکم همه‌ی تنش‌های بخشی از جهان قرار دارد و سرزمینی است که ساکنان آن، ناگزیر باید به رویارویی با چالش‌هایی برخیزند که مکان جغرافیایی این کشور به آنان تحمیل کرده‌است.

مراد ما از این مکان جغرافیایی البته جغرافیای ظاهری و صرف مکانی در عرض و طول جغرافیایی نیست،  بلکه آن تنش‌ها و این چالش‌ها پیوسته هم‌چون گره‌هایی پیچیده بودند و در شرایط جغرافیایی ایران هیچ ظاهری وجود نداشته‌است که نمود باطنی بغرنج نباشد.
از این‌رو، تاریخ ایران را نمی‌توان به‌عنوان صِرفِ تاریخِ ظاهرِ دگرگونی‌های سرزمینی نوشت.

تاریخ ایران‌زمین، از بنیاد، تاریخ شیوه‌ی اندیشیدن ایرانیان و به‌سخن دیگر، تاریخ پیوستگی‌های «عمل و نظر» است، به این معنا که هیچ حادثه‌ی تاریخی وجود ندارد که با اندیشه گره نخورده و به واسطه‌ی اندیشیدن تعیّنی جدید پیدا نکرده‌باشد.

این تعیُّن، هرگز، تعیّنی ساده نیست و، پیوسته پیچیده است، زیرا حلول هیولای اندیشیدن در صورت حادثه‌ی تاریخی آن را به چنان واقعه‌ای پیچیده تبدیل می‌کند که جز در قالب دستگاه مفاهیم بغرنج قابل تبیین نیست.

این‌که در مواردی تحوّل تاریخ ایران را خلاف‌آمدعادت خواندیم و این‌که در بخش‌هایی گفته‌شد که به‌هرحال، کاربرد دستگاه مفاهیم تاریخ اروپایی بی‌آن‌که به محک مضمون و مواد تاریخ و تاریخ‌اندیشه زده شده‌باشد، راه به جایی نخواهد بُرد، نظر به این پیچیدگی‌های تاریخی ایران داشتیم و تردیدی نیست که این کوشش پیوندی با آن نوعی از تاریخ‌نویسی دارد که ابوالفضل بیهقی آن را «تاریخ پایه‌ای» نامیده‌است.

تأملی‌درباره‌ی‌ایران
جلد نخست، صص۵۲۱و۵۲۲
با ملاحظاتی مقدماتی در مفهوم ایران
دکتر جواد طباطبایی
نام ما و منافع دیگران - نگاهی دیگر به مسائل آذربایجان

استاد کاوه بیات

«آذربایجان» نامیده شدن خانات قفقاز را یک تحریف آگاهانه در جهت دست اندازی به آذربایجان واقعی و تاریخی – یعنی آذربایجان ایران – دانسته و بر این باورم که بسیاری از اهداف، سیاستها و برنامه‌های این کشور نیز فقط در همین چارچوب قابل تبین است. بیش از هفتاد سال است که آذربایجان نامیدن خانات قفقاز و تحریف برآمده از تلفیق تاریخ بخشهای شمالی رود ارس – آلبانیای‌قفقاز، اران و خانات بعدی- با تاریخ بخشهای جنوبی آن – آتروپاتن، آذربایجان – رکن اصلی تاریخنگاری جمهوری آذربایجان را تشکیل می‌دهد. یعنی داستان مجعولِ یک آذربایجان بزرگ و واحد از کهن‌‌ترین ادوار تاریخ تاکنون و تقسیم گاه به گاهِ آن میان قدرتهای منطقه‌ای و جهانی.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/11686-nam-ma-manafe-digaran.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
باید مسیر را کارساز کرد
 
استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن

برگرفته از مجله بازتاب اندیشه 1380 ، شماره 14

 چکیده
در این گفت‏گو به پاره ‏اى از ویژگی‏هاى ایرانیان اشاره شده و تأکید شده است که ایرانى براى ادامه حیات خویش باید با حفظ هویت ایرانى خویش، آن را کارساز کند و این کارساز کردن از طریق افکندن طرحى نو در اندیشه امکان‏پذیر است؛ یعنى باید در نحوه تفکر مردم تغییرات پایه ‏اى ایجاد کرد.

دو دسته عوامل ثابت و متغیر، خوى تاریخى و منش یک ملت را شکل مى‏دهند. عوامل ثابت عبارتند از: اقلیم، طبیعت و جغرافیا. عوامل متغیر نیز حوادث عارض و تاریخى است. چند نکته مهم در مورد ایران مطرح است:
- ایران جزء ملت‏هاى کهنسال است؛
- در مرکز دنیاى شناخته ‏شده و بر سر راه شرق و غرب قرار دارد؛
- اقلیمى خشک و کم‏باران و پرآفتاب دارد؛
- بر سر راه و در کانون برخوردها بوده است
- پیوسته در حال بیدارباش و دفاع بوده و در دفاع مستمر فرسوده و خسته شده است؛
- در نتیجه به تفکر اشراقى گراییده که موجب پدید آمدن ادبیات شاعرانه قوى و غنى (جنبه مثبت) و از آن طرف فقدان انسجام، صنعت منطق، جبرپسندى، مبالغه و بارى به هر جهت گذراندن، خیال‏گرى و... (جنبه منفى) شده است؛
- در عین ریشه‏ گرفتگى در سنت، دوستدار نوآورى است.

این مواضع تا قبل از برخورد با تمدن صنعتى غرب، جریان کژدار و مریز آرامى طى مى‏کرد. ولى از صد سال پیش به این سو، ایران میان دو جریان کشیده شده است: یکى سنت‏گرایى و دیگرى نوخواهى.

ایرانى براى آنکه بتواند پایدارى ورزد و ادامه زندگى شایسته‏اى را تأمین کند، باید خود را با نیازهاى امروز تطبیق دهد. البته نیازهاى معقول؛ نه الگوبردارى کورکورانه. متأسفانه در صد ساله اخیر جوانب سطحى تمدن غرب به‏ آسانى گرفته شد؛ ولى در برابر جوانب عمیق آن، از نوع نظم فکرى، برنامه ‏ریزى، وقت ‏شناسى و غیره مقاومت به خرج داده شد.

ایران به دلیل آنکه در سراسر تاریخ خود در موضع دفاعى قرار داشته، مردمش فرسوده و قضا و قدرى شده‏اند. حکومت‏هاى استبدادى هم به دلیل تأمین نکردن حقوق افراد، مردم را با دو خصلت متضاد بار آورده‏اند که هر دو با اعتدال مغایر است محافظه‏ کارى و سرکشى ایران به یک دوران دراز امنیت و اعتدال نیاز دارد تا به او فرصت دهد که استعدادهاى طبیعى و ذاتى خود را به کار اندازد.

تلاش براى ایجاد هویت جدید، معنایش زندگى به اقتضاى زمان است. ایرانى نمى‏تواند و نباید هویت خود را تغییر دهد. تمام ارزش او در ایرانى بودن اوست. آنچه باید بکند این است که این هویت را کارساز کند. این کارساز کردن نیز آسان نیست. باید مانند ژاپنى‏ها همه کوشش خود را به کار اندازد و طرحى نو دراندازد. این طرح نو همان تغییر در تفکر مردم است. باید از پایه تغییر کرد. این پایه، آموزش و اقتصاد و سازمانى است که بتواند مردم را در خطى بیندازد که راه‏گشا باشد. ایران امروز سخت محتاج نوعى موازنه فکرى میان اندیشه اشراقى و اندیشه منطقى است. همه انواع آموزش در کشور باید معطوف به این معنا باشد. براى این اقدام، فرصت بسیار کمى در پیش است.
ایرانى سنت‏گرا، نوپسند هم هست و مى‏توان از این خصلت دوم براى روى‏آوردن به علم سود جست. اما باید نوگرایى را از سطح، متوجه عمق کرد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/17679-masir-karsaz-1402.html

@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف《باران》
خواننده: سالار عقیلی
آهنگساز: کیوان ساکت
شاعر: شادروان فریدون مشیری

@iranboom_ir
شعر باران از شادروان فریدون مشیری

باران بر خاک پاکت، زرینه ی تاکت
جان می بخشد

باران، گل خنده زند شاد
جان می شود آزاد
ای وطنم

گل همیشه بهارم
بجز غم تو چه دارم
باران تو ببار

مگر مگر تو بشویی، سیاهی از همه جا را
باران تو ببار

جاودان به نسیم سحر سوگند
شادمان به تو پیوسته هستم

تا تو شوی آباد، ای ایران
تو بخندی شاد، ای ایران
چون نسیم سحرگه
آزاد ای ایران.

___
 کانال تلگر
امی ایرانبوم
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کتابی سودمند در بارهٔ دولت سازی روسیهٔ شوروی در ایران
گوشه های پنهان توطئه برای تجزیهٔ مهاباد

http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9617-

@iranboom_ir
کتابی سودمند در بارهٔ دولت سازی روسیهٔ شوروی در ایران

دکتر علی علی بابایی درمنی


گوشه های پنهان توطئه برای تجزیهٔ مهاباد
نوشته : دکتر هوشنگ طالع و پیمان حریقی
چاپ اول : ۱۳۸۹
۲۹۲ صفحه
ناشر : انتشارات سمرقند – تلفن ۸۸۳۱۴۶۱۲- ۰۲۱


خواننده با دیدن عنوان این کتاب، گمان میبرد که این کتاب، به طور ویژه، به شکل‌گیری و فروپاشی جمهوری مهاباد در فاصلهٔ سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۵ خورشیدی پرداخته است؛ اما با خواندن کتاب درمی یابد که در این کتاب، ماجرای تاسیس  جمهوری پوشالی مهاباد در کنار گزارشی از برپایی دولت پوشالی دیگری به نام « دولت فرقهٔ دموکرات آذربایجان » که در همان روزگار روی داده، آمده است.  در واقع در این کتاب  که دارای نه گفتار و  پانزده پیوست است، خواننده با یکی از پروژه‌های دولت سازی روسیه شوروی در قرن بیستم در کشورهای دیگر جهان آشنا می شود. نویسندگان کوشیده اند آگاهی های سودمندی  از چگونگی  تاسیس جمهوری مهاباد،  و همچنین از روند شکلگیری دولت فرقهٔ دموکرات آذربایجان  و فروپاشی این دو دولت دست نشانده به دانسته های خواننده بیافزایند. نویسندگان کتاب بر همریشگی و ارتباط این دولت های دست نشانده تاکید دارند؛ چنان که پس از اشاره به آغاز روند فروپاشی فرقهٔ دموکرات آذربایجان در پی قرارداد قوام – سادچیکف، در ۱۶ فروردین ۱۳۲۵ خورشیدی، یادآور میشوند: « دولت ایران نیک آگاه بود که با پایان یافتن غائلهٔ آذربایجان، مسئلهٔ جمهوری خودخواندهٔ مهاباد، به خودی خود  حل خواهد شد، بنابراین در بیانیهٔ قوام- سادچیکف نامی از جمهوری مهاباد به میان  نیامد.» (ص ۱۸۰)

   در گفتارهای نخستین این کتاب از نخستین تلاشهای روسیهٔ تزاری در پی وصیتنامهٔ پطر برای تسلط بر بخشهایی از ایران آگاه می‌شویم ؛ تلاشی که زمامداران روسیهٔ شوروی نیز پس از دستیابی به حاکمیت بر روسیه آن را سرلوحهٔ برنامهٔ خود قرار دادند. ورود نیروهای شوروی به مناطق شمالی ایران، و همچنین ورود سپاهیان انگلستان به مناطق جنوبی ایران و اشغال این سرزمین، در جریان جنگ جهانی دوم، به نیاز آنها به امکانات ترابری ایران، برای نبرد با آلمان نازی برمیگشت. (ص ۱۷) و حتی با تسلیم شدن آلمان و ژاپن هم خاتمه نیافت.

    در ۲۹ دی ۱۳۲۰ خورشیدی، شوروی و انگلستان بر اساس پیمان آتلانتیک با ایران متحد شدند، و پذیرفتند که به استقلال و حاکمیت ملی ایران احترام بگذارند و شش ماه پس از پایان جنگ ایران را ترک کنند، ( ص ۳۱) با این حال اتحاد جماهیر شوروی در صدد بود تا از فرصتی که با اشغال ایران به دست آورده بود، استفاده کند و با ایجاد حکومتهای پوشالی در مناطق تحت اشغال خود، حاکمیت ملی ایران را نقض کند، و تسلط سیاسی خود را حتی پس از خروج نیروهای نظامی­اش، در این مناطق حفظ کند. در همین راستا، دفتر سیاسی کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست شوروی، در تاریخ ۱۶ امرداد ۱۳۲۴ خورشیدی، به میرجعفر باقروف، دبیر کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست آذربایجان (اران) شوروی  دستور داد تا مقدمات تجزیهٔ آذربایجان و دیگر استانهای شمالی ایران از جمله مناطق کردنشین آذربایجان غربی را آغاز کند. ( ص ۶۴ و پیوست شمارهٔ ۶ کتاب )

   به دنبال این دستور استالین به باقروف، در تاریخ ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ خ حزب دموکرات آذربایجان به رهبری پیشه وری تشکیل شد و آذربایجان راه جداسری پیش گرفت.(ص ۷۶) همزمان با تشکیل فرقهٔ دموکرات آذربایجان، مقامهای شوروی متوجه مناطق کردنشین آذربایجان غربی شدند و در تاریخ ۲۲ شهریور همان سال آنها، تعدادی از سران حزب « کومله. ژ. ک » مهاباد ( حزبی استالینیست و دست نشاندهٔ شوروی، معادل حزب توده در سایر نقاط ایران ) از جمله قاضی محمد و سیف قاضی را ابتدا به تبریز و سپس به بادکوبه دعوت کردند، و آنها پس از بازگشت به ایران حزب « کومله ژ. ک.» را منحل کرده و حزب دموکرات کردستان را تشکیل دادند. (ص ۱۱۵)

   البته پیش از این سفر، سران حزب کومله. ژ. ک به بادکوبه و تغییر نام این حزب، روابط تنگاتنگی میان اندامان این حزب و شوروی وجود داشت به طوری که در تاریخ ۲ آبان ۱۳۲۳ خ، حزب کوملهٔ ژ.ک، با صدور بیانیهای، ساعد نخست وزیر ایران را که در واگذاری  امتیاز نفت شمال به روسیهٔ شوروی مقاومت کرده بود، « نفهم » خواند.

در نهایت در تاریخ ۲۱ آذر ۱۳۲۴ خ، نخستین اجلاس مجلس آذربایجان تشکیل شد و در پی آن، علی شبستری به ریاست مجلس برگزیده شد و همو از تمایل اکثریت نمایندگان به نخست وزیری پیشهوری، رهبر فرقهٔ دموکرات آذربایجان سخن گفت، ودر نتیجه پیشهوری به این منصب دست یافت. سران فرقه تحت تاثیر سران روسیهٔ شوروی بر این باور بودند که آذربایجان، به مانند مغولستان، باید به عنوان یک حکومت مستقل و تحت نظر کمونیستها اداره شود : « ما باید کاملا از ایران جدا شویم و جمهوری دموکراتیک ملی آذربایجان را تشکیل دهیم.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9617-

@iranboom_ir
گفت‌وگو با حسن ذوالفقاری: دچار تنبلی زبانی شده‌ایم؟

حسن ذوالفقاری می‌گوید ما کاربران زبان فارسی دچار تنبلی زبانی شده‌ایم؛ به این معنا که از هر واژه‌ای که زود به ذهن‌مان می‌رسد استفاده می‌کنیم و در نتیجه فعل‌های‌مان کم و کم‌تر می‌شوند.

این پژوهشگر و مدرس دانشگاه در گفت‌و‌گو درباره زایایی زبان فارسی گفت: زبان فارسی ضعفی ندارد؛ ضعف از ناحیه کسانی است که از این زبان استفاده می‌کنند. یکی از ضعف‌های کاربران زبان فارسی این است که این زبان را باور ندارند. هر زبانی ویژگی‌هایی دارد و در صرف و نحو و آموزش آن کاستی‌هایی وجود دارد. مهم این است که ما از زبان شناخت داشته باشیم و بر این باور باشیم که زبان فارسی می‌تواند کامل، جامع و زبان علم باشد.

او در ادامه اظهار کرد: زبان فارسی نسبت به دیگر زبان‌هایی که زبان علم شده‌اند چه از لحاظ رده‌ای که در آن قرار دارد و چه از نظر قدمت، هیچ کاستی‌ای ندارد.

ذوالفقاری همچنین گفت: فارسی زبانی است که روزگاری بخشی از جهان را زیر سیطره داشته است. اکنون نیز با بیش از 100 میلیون گویش‌ور و قرار گرفتن در رده هفتمین زبان دنیا می‌تواند زبانی کارآمد باشد. دلیل این‌که بعضی احساس می‌کنند این زبان نمی‌تواند زبان جامعی باشد این است که ما آن‌قدر که باید، روی این زبان و ارتباط آن با دنیای رایانه، فضای مجازی و... کار نکرده‌ایم. ما در استفاده از موبایل، اینترنت، صفحه کلید، تایپ و بسیاری از مسائل هنوز دچار مشکل‌ایم، چون کم‌تر به مسائل زبان‌شناسی رایانشی پرداخته‌ایم.

او ادامه داد: درباره یکسان کردن رسم‌الخط در فضای رایانه‌یی که بسیار کار ساده‌ای است، خرده‌ کارهایی شده، اما وزارت ارشاد و فرهنگستان زبان و ادب فارسی وظیفه دارند در این زمینه اقدام کنند که نرم‌افزارهای لازم درباره رسم‌الخط و درست‌نویسی به صورت رایگان در اختیار همه قرار گیرد. در این زمینه تلاش‌هایی در شرکت‌های خصوصی شده، اما بیش‌تر در زمینه تحقیق و مطالعه بوده و عملا چیزی که کاربران بتوانند از آن استفاده کنند در دسترس نیست.

این مدرس دانشگاه تأکید کرد: نکته مهم این است که کاربران معتقد باشند که زبان از عناصر مهم هویت‌ساز است. بعضی هنوز این را باور ندارند و وقتی به آن‌ها می‌گویی به جای واژه‌های بیگانه از واژه‌های فارسی استفاده کنید، این واژه‌ها را ریشخند می‌کنند. این‌که یکی از 100 واژه فرهنگستان به مذاق ما خوش نیاید دلیل نمی‌شود که کل کار فرهنگستان را کنار بگذاریم. ما باید استفاده درست از زبان و پاسداشت آن را بیاموزیم.

ذوالفقاری در ادامه اظهار کرد: یکی از مشکلات کاربران زبان ما تنبلی زبانی است. این کاربران سعی می‌کنند افعال را کم و کم‌تر کنند. ما در گذشته، فعل‌های پویا و کارآیی داشته‌ایم که به عنوان نمونه، سعدی با استفاده از آن‌ها جمله‌های خوب و زیبایی نوشته‌ است. امروزه افعال ما از 50 - 60 فعل تجاوز نمی‌کند. تعداد فعل‌ها کاهش پیدا کرده است و فعل‌ها از بسیط به مرکب تبدیل شده‌اند. در گذشته، فعل‌سازی را به طنز یا به صورت جدی انجام می‌دادند، اما امروز در این زمینه تلاشی نمی‌شود. بیش‌تر سعی می‌شود فعل‌های مرکب ساخته شود و هر روز فعل‌های ما مرکب‌تر می‌شوند.

او اضافه کرد: این‌که ما بتوانیم زبان را زایا کنیم مهم است. یک بخش مهم در زایا کردن زبان، استفاده از عناصر زبانی است. امکانات ما در زبان فارسی دوبرابر سایر زبان‌هاست. پس امکانات بالقوه بسیاری در زبان فارسی وجود دارد که در گذشته شاعران و نویسندگان از آن برای قوت بخشیدن به زبان استفاده می‌کردند، اما امروز ما دچار تنبلی زبانی شده‌ایم.

ذوالفقاری همچنین گفت: البته بخشی از این مشکل نیز به این علت است که علوم تفکیک شده‌اند. با تفکیک علوم در بعضی مقولات مثل زبان مشکل ایجاد شده است. کسی که در زمینه فیزیک یا شیمی پروفسور می‌شود یا پزشک است ادبیات و زبان را رها می‌کند. در نتیجه دانش زبانی دانشمندان ما ضعیف است، در حالی که این دانشمندان علم تولید می‌کنند و باید علم را با زبان فارسی انطباق دهند. کسانی هم که ادبیات می‌خوانند با دنیای علم آشنا نیستند. این کارها از عهده یک نفر هم برنمی‌آید. همه متخصصان باید با زبان و واژه‌سازی آشنا باشند. یکی از راهکارهای مهم این است که واژه‌سازی را در دانشگاه‌ها در مقاطع ارشد و دکتری تقویت کنیم تا دانشجویان با واژه‌سازی و برابرسازی به تقویت زبان فارسی کمک کنند.

او افزود: توصیه من این است که حتما در مقاطع دانشگاهی مبحث زبان به عنوان یک درس پایه جدی گرفته شود. درس‌های زبان و ادبیات باعث تقویت مهارت‌های زبانی می‌شوند و در نتیجه به انتقال علم کمک می‌کنند، چون زبان ابزاری است برای انتقال علوم. همچنین باید نگارش درست بین مترجمان و نویسندگان رواج یابد.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13432-tanbali-zaban.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
هفتم آذر ماه، روز نیروی دریایی بر همه دریادلان دلاور ایران فرخنده باد
یاد شهیدان ایران زمین گرامی باد.

@iranboom_ir
حمید مصدق، شاعر و حقوقدان در ۷ آذر ۱۳۷۷ درگذشت.

آثار متعددی از این  شاعر معاصر باقی مانده، از آن میان؛ منظومه‌ها و اشعار چون «درفش کاویان»، «آبی سیاه خاکستری»، «در رهگذار باد»، «دو منظومه»، «سال‌های صبوری»، «تا رهایی» و همچنين ويرايش و تصحيح آثاری چون «رباعیات مولانا»، «غزل‌های سعدی» با همکاری اسماعیل صارمی، «شکوه شعر شهریار»، «غزل‌های حافظ» با همکاری اسماعیل صارمی و تأليف «مقدمه‌ای بر روش تحقیق».

@iranboom_ir
حمید مصدق، شاعرِی که شعرش وِرد زبان مردم شد
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/42260

حمید مصدق نهم بهمن‌ماه ۱۳۱۸ در شهرضای اصفهان به دنیا آمد. چند سال بعد به ‌همراه خانواده‌اش به ‌اصفهان رفت و تحصیلات خود را در آن‌جا ادامه داد. او در دوران دبیرستان با منوچهر بدیعی، هوشنگ گلشیری، محمد حقوقی و بهرام صادقی هم‌مدرسه بود و با آن‌ها دوستی و آشنایی داشت.

حمید مصدق در سال ‌۱۳۳۹ به تهران آمد، در مؤسسه علوم اداری و بازرگانی دانشگاه تهران و در رشته بازرگانی تحصیل کرد. پس از فارغ‌التحصیلی در مؤسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران به کار پژوهشی مشغول شد. از سال ‌۱۳۴۲ مجددا به ادامه تحصیل پرداخت و از دانشگاه تهران لیسانس حقوق و سپس فوق لیسانس اقتصاد گرفت.

در سال ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به ‌انگلیس رفت و در زمینه روش تحقیق به ‌تحصیل و تحقیق پرداخت. مصدق در سال ‌۱۳۴۸ به‌عنوان استادیار در مدرسه‌های عالی کرمان و اصفهان و دانشگاه آزاد ایران به کار مشغول شد. پس از دریافت فوق لیسانس حقوق اداری از دانشگاه ملی، به ‌عضویت هیأت علمی دانشگاه درآمد و در کنار آن از سال ‌۱۳۵۷ به‌ کار وکالت روی آورد. او عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی بود و مدتی نیز سردبیری مجله کانون وکلا را به ‌عهده داشت.

نخستین منظومه حمید مصدق با عنوان «درفش کاویانی» در سال ۱۳۴۰ منتشر شد. بعد از آن شعرهای متعددی منتشر کرد که یکی از مشهورترین آن‌ها منظومه «آبی، خاکستری، سیاه» بود که در سال ۱۳۴۴ منتشر شد.

بخشی از این منظومه که بسیار معروف شد:

«...من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمی‌خیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجه هر دشمن دون
آویزد؟...»


حمید مصدق درنهایت هفتم آذرماه ‌۱۳۷۷ بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت. منظومه بلند «درفش کاویانی»، منظومه «آبی، خاکستری، سیاه»، منظومه «در رهگذار باد»، «از جدایی‌ها»،«سال‌های صبوری»‌، «شیر سرخ»، «... تا رهایی»، «مقدمه‌ای بر روش تحقیق»، «مجموعه رباعیات مولوی»، «غزلیات حافظ» و همچنین چند کتاب حقوقی از آثار برجای‌مانده از این شاعرند.

https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11567-hamid-mosadegh.html
روز نیروی دریایی به انگیزه عملیات سرنوشت ساز «مروارید»
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/3863-roz-niro-daryaei-amaliat-morvarid.html

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره ۶۹، رويه ۱۵

نیروی دریایی که در جریان انقلاب و شاید به علت دوری از مرکز، کمابیش دست‌نخورده باقیمانده بود، در همان روزهای آغازین جنگ، برتری کامل خود را به دشمن نشان داد.
نیروی دریایی ایران در عملیات «مروارید» (آذرماه 1359)، با غرق‌کردن 3 فروند ناوچه‌ی موشک‌انداز «اوزا – 2» (OSA2) و یک فروند ناوچه‌ی موشک‌انداز «اوزا – 1» (OSA1) و وارد کردن آسیب اساسی (حدود 70 درصد) بر سه فروند ناوچه‌ی موشک‌انداز دیگر عراقی، هسته‌ی اصلی نیروی دریایی ایذایی عراق را نابود کرد. باقیمانده‌ی نیروی دریایی مزبور در تنها پایگاه دریایی این کشور «ام‌القصر» (واقع در خورعبداله) زندانی گردید. سپس درپی عملیات همآهنگ نیروی دریایی و نیروی هوایی، نیروی دریایی عراق، به صورت عملی از صحنه‌ی نبرد حذف شد. به دنبال این عملیات، نیروی دریایی با بستن اروندرود بر روی عراق، این کشور را از راه دریا محاصره کرد.
از سوی دیگر، نیروی دریایی و هوایی ایران به تلافی بمباران و گلوله‌باران پالایشگاه آبادان، در یک عملیات مشترک، بندر «البکر» (واقع در کرانه‌ی اروندرود) را که بندر اصلی صدور نفت عراق به شمار می‌رفت، در هم کوبیدند و تاسیسات بندری و نفتی آن را، از کار انداختند.


انهدام 60 درصد توان دریایی دشمن درعملیات مروارید
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/8544-enhedam-60darsad-tavan-daryaei-doshman-dar-amaliat-morvarid.html


«بزرگ‌ترین نبرد دریایی» خلیج فارس در دوران دفاع مقدس چه بود؟
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/10794-amaliat-morvarid.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
هفتم آذر ماه، روز نیروی دریایی بر همه دریادلان دلاور ایران فرخنده باد
یاد شهیدان ایران زمین گرامی باد.

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
هفتم آذرماه ۱۳۸۷؛ تاریخ به یک‌باره برای باستان‌شناسی ایران ایستاد و به سوگ یکی از بهترین باستان‌شناسان ایران و جهان نشست. خبر هولناک و دردناک بود. مسعود آذرنوش درگذشت. هرچند پیش از آن آذرنوش از پژوهشکده باستان‌شناسی رفته بود اما مرگ او، حرکت رو به جلو باستان‌شناسی را کند کرد تا عقربه‌ها ایستاد و باستان‌شناسی ایران بر سوگ خود نشست.

فعالیتها و کاوشهای باستان شناختی:
• کاوشهای هفت تپه خوزستان، دانشجو ـ کار آموز به سرپرستی شادروان عزت الله نگهبان، ۱۳۴۶.
• بررسی استان خراسان، دانشجو ـ کار آموز به سرپرستی شادروان عزت الله نگهبان، ۱۳۴۷.
• کاوشهای هفت تپه خوزستان ،دانشجو ـ کار آموز به سر پرستی سیف اله کامبخش فرد، ۱۳۴۷.
• کاوشهای هفت تپه خوزستان، دانشجو ـ کار آموز به سرپرستی شادروان عزت الله نگهبان، ۱۳۴۸.
• کاوشهای کنگاور کرمانشاه دانشجو ـ کار آموز به سرپرستی سیف الله کامبخش فرد،۱۳۵۱.
• کاوشهای مسجد سلیمان، نماینده مر کز باستان شناسی ایران به سرپرستی ر.گیرشمن، ۱۳۵۲.
• کاوشهای کنگاور ،مسوول کار گاه به سرپرستی سیف الله کامبخش فرد، ۱۳۵۲.
• کاوشهای هفت تپه خوزستان، معاون هیات به سرپرستی شادروان عزت الله نگهبان، ۱۳۵۳.
• کاوش کردار تپه، نماینده مرکز باستان شناسی ایران به سرپرستی ک.کرمر، ۱۳۵۳.
• کاوشهای کنگاور کرمانشاه، مسوول کارگاه به سرپرستی سیف اله کامبخش فرد، ۱۳۵۳.
• بررسی های حاجی آباد (تل سفیدک) فارس، سرپرست هیات، ۱۳۵۴.
• کاوشهای شوش، مسوول کارگاه شائور به سرپرستی ژ.پر، ۱۳۵۵.
• کاوشهای گورستان محوطه سنگ شیر و تپه هگمتانه همدان، سرپرست هیات، ۱۳۵۵ .
• کاوشهای کنگاور و در چال، سرپرست هیات، ۱۳۵۶.
• کاوشهای حاجی آباد (تل سفیدک) فارس، سرپرست هیات ۱۳۵۷.
• کاوشهای کنگاور کرمانشاه، سرپرست هیات،۱۳۵۷.
• کاوشهای حاجی آباد فارس (میل نقاره و چهار ستون)، سرپرست هیات، ۱۳۷۶.
• کاوشهای حاجی آباد فارس (تل سفیدک)، سرپرست هیات، ۱۳۷۷.
• کاوشهای ابراهیم آباد قزوین (کاوش آموزشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران )، سرپرست هیات، ۱۳۷۹.
• کاوشهای تپه هگمتانه همدان، سرپرست هیأت، ۱۳۸۵ الی ۱۳۸۷.
• کاوشهای قلعه یزدگرد در بانزرده کرمانشاه، سرپرست هیأت، ۱۳۸۷.

@iranboom_ir

ده سال گذشت؛ به یاد دکتر مسعود آذرنوش
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14657-azarnosh-masoud.html


فقدان «مرد طلایی باستان‌شناسی ایران (مسعود آذرنوش)» 10 ساله شد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15864-masoud-azarnosh-mard-talaei-7sale.html

به یاد مسعود آذرنوش، رئیس اسبق پژوهشکده باستان‌شناسی - دست‌هایی که خاک را ورق زد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/8575-masoud-azarnosh-raeis-pajoheshkade.html

@iranboom_ir

حمید مصدق درنهایت هفتم آذرماه ‌1377 بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت. منظومه بلند «درفش کاویانی»، منظومه «آبی، خاکستری، سیاه»، منظومه «در رهگذار باد»، «از جدایی‌ها»، «سال‌های صبوری»‌، «شیر سرخ»، «... تا رهایی»، «مقدمه‌ای بر روش تحقیق»، «مجموعه رباعیات مولوی»، «غزلیات حافظ» و همچنین چند کتاب حقوقی از آثار برجای‌مانده از این شاعرند.

حمید مصدق، شاعرِی که شعرش وِرد زبان مردم شد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/11567-hamid-mosadegh.html


بزرگداشت دکتر محمد مصدق‏ به یاد آن بزرگ مرد - سرودۀ حمید مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/12765-be-yad-aan-bozorg-mard.html
هشدار استاد کزازی درباره نفوذ غلط‌نویسی‌ها

استاد میرجلال‌الدین کزازی درباره نفوذ غلط‌نویسی‌ها به کتاب‌ها نیز گفت: خوشبختانه زبان برساخته به نوشتار کتاب راه پیدا نکرده است و هنوز در رسانه‌های مجازی مانده است. گمانم نمی‌رود آن‌چنان نیرومند و پایدار باشد که بتواند به کاربرد و هنجاری در زبان دگرگونه شود.

استاد میرجلال‌الدین کزازی می‌گوید: اگر آیین‌ها و هنجار‌های زبانی را پاس نداریم بی‌گمان زبان بدین‌گونه آن پیکره سنجیده و به‌آیین‌اش را از دست خواهد داد و اندک اندک به آمیزه‌ای از واژه‌ها که هیچ پیوند ساختاری و سنجیده‌ای با هم ندارند فرو خواهد کاست، و کارایی زبان از دست خواهد رفت و مرگ زبان آغاز خواهد شد.

این استاد زبان و ادبیات فارسی در گفتگو با ایسنا، درباره این‌که عده‌ای معتقدند غلط‌نویسی‌های رایج در زبان فارسی، آسیبی به زبان نمی‌زند و بخشی از پویایی زبان است، اظهار کرد: این مایه شگفتی است که کسی چنین دیدگاهی داشته باشد که اگر ما زبان را به گونه‌ای نادرست به کار ببریم آسیبی به آن وارد نشود.

کزازی سپس با بیان این‌که بی‌گمان رسانه‌های نو در این زمینه بسیار می‌توانند هم سودرسان باشند و هم زیان‌بخش، گفت: رسانه‌ها از جمله رادیو، تلویزیون، روزنامه یا دیگر رسانه‌های آگاهی‌رسان، به تیغ دودم می‌مانند؛ بسته به این‌که از آن‌ها چگونه بهره ببریم می‌توانند به زبان آسیب برسانند. در زمانی کوتاه، لغزشی زبانی می‌تواند در دامنه‌ای بسیار گسترده پخش بشود. حتی روستایی که در دهی، پشت کوهی است می‌تواند این لغزش را به کار بگیرد. از سوی دیگر می‌تواند به زبان یاری برساند و آن را توان ببخشد. این دوگانگی به چگونگی کاربرد زبان در رسانه‌ها برمی‌گردد.

این نویسنده و مترجم افزود: از آن میان، ابزار‌ها و رسانه‌هایی هستند که آن‌ها را فضای مجازی می‌نامند؛ کسانی که از این ابزار‌های نو بهره می‌گیرند از دو دید می‌توانند به زبان آسیب برسانند؛ یکی این‌که در این‌که پیام‌شان را هرچه زودتر به دیگران برسانند شتاب دارند، پس هرچه زودتر می‌کوشند که از کمترین واژگان بهره ببرند. حتی از روش‌هایی سود می‌جویند که هیچ پیوندی با زبان ندارند. گونه‌ای زبان برساخته را به کار می‌گیرند و به جای واژه که بنیاد زبان بر آن است از نشانه بهره می‌گیرند؛ هر کاربرد دیگری که واژه نیست به عبارت دیگر نمی‌توان آن را کاربرد زبانی دانست که این می‌تواند نگاره‌ای باشد یا واژه‌واره‌ای که هیچ پیشینه‌ای در زبان ندارد. دیگر آن‌که کاربران همه آن‌چنان که باید با زبان پارسی و هنجار‌ها و قانونمندی‌های آن شاید آشنا نباشند، بدین‌گونه لغزش و کجی و نارسایی را در زبان بگسترند که به هر روی به هر دو شیوه به زبان آسیب می‌تواند رسید.

میرجلال‌الدین کزازی درباره نفوذ غلط‌نویسی‌ها به کتاب‌ها نیز گفت: خوشبختانه زبان برساخته به نوشتار کتاب راه پیدا نکرده است و هنوز در رسانه‌های مجازی مانده است. گمانم نمی‌رود آن‌چنان نیرومند و پایدار باشد که بتواند به کاربرد و هنجاری در زبان دگرگونه شود.

او با اشاره به این‌که ویراستاری همواره در کار بوده و از این پس هم خواهد بود درباره وضعیت ویراستاری کتاب‌ها بیان کرد:، زیرا همه نویسندگان آن توانایی که نیاز است در نگارش نویسنده از آن برخوردار باشند ندارند، بی آن‌که از آن زبان برساخته بهره ببرند متنی را می‌نویسند که نیاز به ویرایش دارد. کار ویراستار این است که آن کژی‌ها و کاستی‌ها و بی‌اندامی‌های متن نوشته‌شده را از میان ببرد. این نارسایی‌ها و کژی‌ها بیشتر به ساختار نحوی جمله بازمی‌گردد و گاهی نیز به واژگان. آن‌سان که گفتم هنوز این لغزش‌های نو به زبان نوشتاری در کتاب راه نیافته است که ویراستار ناچار باشد این لغزش‌ها را هم به راه بیاورد و درست کند.

کزازی در پاسخ به سوالی درباره مسئولیت فرهنگستان زبان و ادب فارسی در برابر این غلطنویسی‌ها گفت: فرهنگستان برای آن پدید آمده که در برابر واژه‌های بیگانه یا وام‌واژه‌ها، واژه‌های پارسی بسازد. واژه‌هایی که از هر دید برازنده باشند، از دید زبان، با آیین‌ها و هنجار‌های زبان واژه سازگار باشد و ساختار آوایی آن کوتاه و خوش‌آهنگ باشد و رسانایی معنایی واژه به گونه‌ای باشد که خواننده یا شنونده به آسانی معنای واژه را دریابد؛ زیرا اگر واژه از این ویژگی‌ها بی‌بهره باشد بخت آن را نخواهد داشت که ایرانیان یا پارسی‌زبانان آن را به‌کار ببرند، اما این‌که فرهنگستان به ویرایش متن هم بپردازد کاری نیست که در قلمرو وظایف فرهنگستان بگنجد.


دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/17195-ghalatnevisi-970910.html

@iranboom_ir
علی رواقی (زادهٔ ۸ آذر ۱۳۲۰، مشهد) استاد ادبیات فارسی، قرآن‌پژوه، شاهنامه‌پژوه، مصحح و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او برگزیده دومین همایش چهره های ماندگار (۱۳۸۱) است.

تحصیلات:
دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، ۱۳۵۳
کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، ۱۳۴۸
کارشناسی ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی، ۱۳۴۴


آثار:
منتخب نثر فارسی
پژوهش و ویرایش قرآن مترجَم قدس قرآن قدس
تصحیح ترجمهٔ مقامات حریری
تصحیح تفسیر قرآن پاک (با مقدمهٔ مجتبی مینوی)
تصحیح جلد اول تفسیر بصائر یمینی
تصحیح فرهنگ تکملةالاصناف
تصحیح مقاصداللغه و تفسیر ۶جلدی بصائر یمینی
ذیل فرهنگ‌های فارسی
زبان فارسی در ماوراءالنهر
سبک‌شناسی یا گونه‌شناسی ترجمه‌های قرآن
گزیدهٔ شاهنامه
فرهنگ فارسی تاجیکی
فرهنگ مصدر در زبان فارسی
فرهنگوارهٔ واژگان قرآنیِ فارسی
همکاری با مجتبی مینوی و مهدی محقق در تصحیح دیوان ناصرخسرو
ویرایش ترجمهٔ قرآن موزه پارس شیراز
زبان فارسی افغانستان

@iranboom_ir
🔺دروغی به نام جمعه سیاه!
🔸ابتدا جنس را گران کنید و سپس به نام حراج، با قیمت اصلی بفروشید!

@iranboom_ir
معرفی مهمترین فرهنگ شاهنامه

نوشته: دکتر علی رواقی
چاپ اول: ۱۳۹۰
دوره دو جلدی: ۱۰ + ۲۲۲۲ صفحه
ناشر: فرهنگستان هنر و مؤسسۀ تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری

https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/4115-zayesh-mohemtarin-farhang-shahnameh.html

علی رواقی (زادهٔ ۸ آذر ۱۳۲۰، مشهد) استاد ادبیات فارسی، قرآن‌پژوه، شاهنامه‌پژوه، مصحح و عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است. او برگزیده دومین همایش چهره های ماندگار (۱۳۸۱) است.

@iranboom_ir
‏۹ آذر، سالروز اعمال دوباره حاکمیت تاریخی ایران بر جزایر سه‌گانه خویش در خلیج پارس

🔹با خروج انگلیسی‌ها و پایان اشغال جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی، نیروی دریایی ارتش ایران روز ۹ آذر ۱۳۵۰ پرچم ایران را در این جزایر برافراشت.

@iranboom_ir
2025/01/01 07:46:45
Back to Top
HTML Embed Code: