Telegram Web Link
در پیرامون زبان فارسی - زبان تبریزی

دیر زمانی پیش از روزگار فرمانروائی پادشاهان مغول و تا مدتی پس از آن در تبریز لهجه‌ای از زبان پهلوی متداول بوده که نویسندگان سده هفتم و هشتم هجری از آن به زبان تبریزی تعبیر کرده‌اند. این لهجه علاوه بر استعمال عادی دارای آثار ادبی هم بوده که به مرور زمان متدرجاً مانند خود زبان از رواج افتاده بلکه یاد آن نیز از خاطرها محو شده است. خطیب تبریزی در سدۀ پنجم هجری با یکی از همشهریان خود در مسجد معرّه با زبانی مخصوص سخن می‌گفت و چون استادش ابوالعلاء معرّی از او پرسید که بچه زبانی سخن می‌راند در پاسخ آن‌را زبان آذری نام برد، ولی چنانکه بعد ذکر خواهد شد در قرن هفتم و هشتم همین لهجه را «تبریزی» نامیده‌اند و «آذری» نام زبان مخصوصی نبوده که در سراسر آذربایجان رایج شده باشد، بلکه لهجه‌هائی را که از زبان پارسی و پهلوی در آن سرزمین متداول بوده زیر کلمه آذری که وصف آذربایجان است نام می‌بردند. پس از چاپ و انتشار کتاب صفوة الصفا و کتاب سلسلة النسب صفویه نمونه‌هائی از زبان اردبیل و نواحی آن بدست آمد که به خوبی معلوم می‌شد زبان آن سرزمین با لهجه‌هائی که در عراق متداول بوده و سخنوران محلّی فهلویات خویش را بدان زبان می‌سرودند از یک ریشه و بنیاد بوده است.

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/11498-zaban-tabrizi.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
الیماییان؛ دنباله‌ای بر ایلامیان و تمدن ایلامی

الهام علیزاده
کارشناس ارشد باستان‌شناسی

الیماییان از ساکنان بومی خوزستان بوده که از دیرباز در این سرزمین، صاحب فرهنگ و تمدنی غنی بوده‌اند. آنان بی‌شک بازماندگان همان ایلامیان قدرت‌مند هزاره‌ی سوم پیش از میلاد در خوزستان هستند که پس از شکست از آشور بانی‌پال سال‌ها در انزوای سیاسی به سر برده، لیکن در اولین فرصتِ پیش‌آمده توانستند از لاک خویش بیرون آمده و بار دیگر خود را در تاریخ مطرح و با همان قدرت، جسارت و روش پیشین، تحولاتی در جامعه‌ی آن روز (دوران اشکانی) ایجاد کنند. آن‌ها سرزمین خوزستان را از رنگ‌وبوی فرهنگ هلنیستی که در تمام زوایایش رخنه کرده بود، زدودند و خود خالق و اشاعه‌دهنده‌ی فرهنگی بومی شدند.
آثار متعددی از آن‌ها بر جای مانده که گویای توان‌مندی‌شان در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی و حکومت‌داری است. معابد سنگیِ بسیار باشکوه، مقابرِ سردابه‌ای پرتکلّف، انبوهی از نگارکندها، سکه‌ها، گچ‌بری‌ها، پیکرک‌ها و مجسمه‌های فلزی، نمونه‌هایی از این آثارند.
بی‌تردید الیماییان از معدود ایالت‌های خودمختار و کوچک محلی بودند که توانستند در تمامی ارکان دولت ایران، تأثیر به سزایی داشته باشند تا جایی که اردوان، آخرین شاه اشکانی، برای رویارویی با رقیب خویش، اردشیر ساسانی، از آن‌ها کمک خواست و جهتِ حفظ کیان و تاج و تخت خویش به قوای نظامی آنان اعتماد نمود.


موقعیت جغرافیایی سرزمین ایلام
ایلام را بنیادگذار نخستین سلسله‌های شاهی در تاریخ نجد ایران دانسته‌اند که سهم عمده‌ای در شکل‌گیری تاریخ فرهنگ ایران داشته است. این سرزمین با موقعیتِ خاص جغرافیایی خویش، محل اجتماع گروهی از مردم با قومیت، فرهنگ و زبان متفاوت بوده است که به نامی واحد، خوانده می‌شدند.
«سرزمین ایلام شامل خوزستان و لرستان امروزی، پشت‌کوه و بختیاری بوده است. به‌این معنی که از مغرب به دجله و از مشرق به قسمتی از فارس و از شمال به کوه‌های بختیاری و از جنوب به خلیج فارس تا بوشهر محدود می‌شده، و در دوره‌ی اوجِ عظمت، از سمت مغرب به بابل و از مشرق به اصفهان می‌رسیده است و چنان‌که مشاهده می‌شود از دو قسمت کوهستانی و دشت تشکیل می‌شده. قسمت اول که شمال مملکت قرار داشته به مناسبت وضع جغرافیایی، دست‌نخورده‌تر و به اصطلاح ابتدایی‌تر مانده در حالی که قسمت دشت که دایماً با ملل متمدنِ زمان در تماس و در همسایگی آن‌ها واقع بوده، مرکز یکی ازمهم‌ترین تمدن‌های ایرانِ کهن گردیده است. حکومت ایلام اصولاً حکومت ایالت‌های خودمختار یا به تعبیر امروزی، نوعی حکومت فدرال بوده است که هر یک از این ایالت‌ها (اوان، سیماش، سوزیان، انشان و...) دارای حکومت‌هایی جداگانه بوده‌اند. زمانی که دولت مرکزی اهمیت و اقتداری نداشت هر یک به استقلال می‌زیستند و هنگامی که دستگاه حکومت مرکزی توانایی فراوان می‌یافت موفق می‌شد این حکومت‌های خودمختار را تحت یک قدرت واحد درآورد، ولی هیچ‌گاه شاهزادگان این ایالت‌ها استقلال داخلی خود را از دست نمی‌دادند» (آمیه، 1384: 2 و 3).
سرانجام حکومت ایلام طی جنگ‌های متعددی که با همسایگان میان‌رودانی (بین‌النهرینی) خویش داشت توسط آشوری‌ها شکست خورد و درست پس از این شکست، سرزمین ایلام تا مدت‌ها در انزوای مطلق فرو رفت و تا فراهم شدن زمینه‌ای جهت ظهور مجدد در حکومت ملوک الطوایف اشکانی به ندرت نامی از آن‌ها برده شد.
«سرزمین ایلام بعد از شکست از آشور بانی‌پال، شاه آشور، به دو بخش تقسیم شد: قسمت شمالی یعنی آنزان به‌دست پارس‌ها افتاد، که از مدت‌ها پیش در این ایالت مسکن گزیده و حقی برای خود قائل شده بودند. چنان‌که زمانی که هنوز ابتدای کار جنگ‌های آشور و ایلام بود چیش‌پیش (640-657 پ. م.) یکی از رییسان پارس‌ها و مؤسس حکومت هخامنشی این ایالت را عملاً در تصرف داشت و عنوان «شاه انشان» را به‌خود گرفته بود. قسمت جنوبی یعنی شوش و سایر نواحی به تصرف آشور درآمد» (آمیه، 11:1384).


ایلام در عهد هخامنشی
هر چند ظهور شاهنشاهی هخامنشی را پایان حیات ایلامیان دانسته‌اند لیکن با این قاطعیت صحبت کردن از پایان حکومتی که به طور چشم‌گیری در تاریخ فرهنگ و هنر این کهن بوم مؤثر بوده است، درست نمی‌نماید.
«نفوذ تمدن پیشرفته‌ی ایلام به‌حدّی بود که [شاهنشاهی] هخامنشی در بیش‌تر موارد تحت تأثیر آن قرار گرفته و در این باره پرفسور پورادا و پرفسور ملینگ، عوامل آن را در طرز لباس و اداره و مملکت و استفاده از خط آن‌ها ابراز می‌دارند» (نگهبان، 1372: 454). حتا چنین بیان داشته‌اند که «چیش‌پیش» که اولین جرقه‌های شاهنشاهی هخامنشی را زد در ابتدا زیردست شاهان ایلامی بود


دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhekohan/2858-elimaeiyan-donbale-ilamian.html

@iranboom_ir
جزییاتی از نتایج بررسی محوطه‌های باستانی در جزیره ابوموسی
https://www.mehrnews.com/news/6293318/

اصفهان در آستانه نابودی کامل؛ فاجعه فرونشست درپایتخت فرهنگی ایران
https://www.mehrnews.com/news/6295016/

کشف بقایای ۷۵۰۰ ساله در غرب ایران
https://www.isna.ir/news/1403082720199/

کشف ظرف سفال باستانی ۷۰۰ ساله در روستای گیودره
https://www.isna.ir/news/1403082821138/

ساخت و ساز بدون مجوز در حریم ممنوعۀ میراث جهانی تخت جمشید!
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20901

اثبات صنعتگری مردم شهر تاریخی ماسوله با کشف شواهد باستانی
https://www.mehrnews.com/news/6292486/

تصویب آیین نامه ای برای بافت ها و بناهای تاریخی
https://www.mehrnews.com/news/6292656/

شهرداری ری مانع کار باستان‌شناسان شد!
https://www.isna.ir/news/1403082417720/

عوامل مخل طبیعی و انسانی بیشترین میزان آسیب را به پلکان راه کهنه فاضل وارد کرده‌اند
https://www.isna.ir/news/1403082418201/

بنای تاریخی مهدکودک سلمان بابل، جولانگاه سارقان و معتادان شد
https://www.isna.ir/news/1403082518323/

تجاوز به عرصه عمارت موسی‌خانی شهربابک/ نفس‌های اثر تاریخی به شماره افتاد
https://www.isna.ir/news/1403082618978/

محققان فقط ۱۰ درصد چغازنبیل را شناسایی کرده‌اند
https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1549878

چهار قطعه شی‌ء تاریخی در چهارمحال و بختیاری کشف شد
https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1558337

فروش صنایع دستی «چین» در روستای کندوان
https://www.mehrnews.com/news/6293757/

وضعیت مرمت امامزاده ۷۰۰ ساله
https://www.isna.ir/news/1403090200773/

کشف تازه باستان‌شناسان در شرق مازندران
https://www.isna.ir/news/1403082820907/


@iranboom_ir
۲ آذر ۱۳۷۸، محمدحسن لطفی ـ مترجم، محقق و از مفاخر فرهنگی ایران ـ درگذشت. محمدحسن لطفی در سال ۱۲۹۸ در تبریز زاده شد.
دکتر لطفی مدت ۳ سال در آلمان به عنوان دستیار استاد زبان فارسی مشغول خدمت بود و پس از بازگشت به میهن، در جریان نهضت ملی شدن نفت به فعالیت سیاسی روی آورد، اما با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، از کارهای سیاسی کناره گرفت و به فعالیت‌های فرهنگی پرداخت. در اولین اقدام در این راه، همزمان با محاکمه‌ی دکتر مصدق در دادگاه نظامی تهران، به ترجمه‌ی رساله‌ی «پولوژیِ» افلاطون پرداخت و آن را با عنوان «محاکمه‌ی سقراط» که در واقع اعتراضی به جریان محاکمه‌ی دکتر مصدق بود، منتشر کرد.
دکتر محمدحسن لطفی در ۲ آذر ۱۳۷۸، در ۸۰ سالگی در تهران بدرود زندگی گفت و در آرامگاه بهشت زهرا آرمید.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، دکتر محمدحسن لطفی ـ محقق و مترجم آثار فلسفی غرب ـ را به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی ایران‌زمین معرفی کرده است.

@iranboom_ir
دوم آذر ماه سالروز درگذشت شادروان حسین گل گلاب، سرايندۀ سرود‌ «ای ایران؛ ‌ای مرز پر گهر» است. یادش گرامی باد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/8493-l----r----.html

@iranboom_ir
«ای ایران، ای مرز پرگهر»؛ این گونه سروده شد

در شهریور ۱۳۲۳ که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین، ایران را اشغال کرده بودند، یک سرباز انگلیسی به یک افسر نظامی ایرانی، سیلی محکمی می‌زند. «حسین گل گلاب»، پس از دیدن این صحنه، با چشمان اشک‌آلود به دیدن روح الله خالقی، موسیقیدان می‌رود و ماجرا را تعریف می‌کند و می‌گوید: کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی می‌زند؟

شاید شما هم هر بار که با شنیدن سرود «ای ایران،‌ ای مرز پرگوهر»، احساس غرور و بزرگی کرده‌اید و نیرویی حماسی، سراپای وجودتان را در بر گرفته باشد؛ مشتاق شده‌اید تا بدانید این سرود از سروده‌های کیست و چگونه و در چه چهارچوب سیاسی و اجتماعی شکل گرفته است.

امروز دوم آذر ماه است؛ سالروز درگذشت حسین گل گلاب، سراینده سرود‌ ای ایران؛ ‌ای مرز پر گهر.

در شهریور ۱۳۲۳ که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین، تهران را اشغال کرده بودند، حسین گل گلاب در خیابان هدایت می‌بیند که یک سرباز انگلیسی در حال کتک زدن و فحاشی به یک بقال ایرانی است. حتی به یک افسر نظامی هم که به قصد مداخله وارد ماجرا می‌شود، سیلی محکمی می‌زند. گل گلاب، پس از دیدن این صحنه، با چشمان اشک‌آلود به دیدن روح الله خالقی، موسیقیدان می‌رود و ماجرا را تعریف می‌کند و می‌گوید:

«کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی می‌زند؟» روح الله خالقی می‌گوید: ناراحتی تأثیری ندارد. بیا کاری کنیم و سرودی بسازیم.‌‌ همان جا مرحوم گل گلاب شروع به زمزمه شعری می‌کند که با تکمیل آن خالقی موسیقی را می‌نویسد. بنان نیز آن را می‌خواند. ظرف یک هفته، تصنیف ای ایران با یک ارکستر بزرگ ساخته می‌شود. ای ایران بار‌ها در زمان زندگی خالقی و شاعرش، گل گلاب، اجرا شد؛ آن هم در ارکستری که بیشتر توسط هنرجویان هنرستان موسیقی در دوره مدیریت خالقی تشکیل شده بود و چهره‌های آشنایی چون ارفع اطرایی، هوشنگ ظریف، افلیا پرتو، گلنوش خالقی و انوشیروان روحانی در آن بودند و حتی پای این سرود به سینما هم کشیده شد.

این قطعه را روح الله خالقی آهنگساز نامدار روی شعری از حسین گل گلاب ساخت. ویژگی شعر ‌ای ایران آن است که همه واژگان آن به زبان فارسی است و واژگان بیگانه در آن راه نیافته و در فضایی حماسی و در آواز دشتی ساخته شده است.

گفته می‌شود، ملودی اصلی و پایه‌ای کار از برخی نغمه‌های موسیقی بختیاری ـ که از فضای حماسی برخوردار است، گرفته و با پرداخت و تنظیم حرفه‌ای زنده یاد خالقی، این سرود در اجرای نخست به صورت کر خوانده شد، اما ساختار محکم شعر و موسیقی آن سبب شد تا در دهه‌های بعد، خوانندگان آن را تک‌خوانی اجرا کنند.

حسین گل گلاب کیست؟

حسین گل‌گلاب، ادیب و ترانه‌سرا و سازنده سرود معروف «ای ایران،‌ای مرز پرگهر» در سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شد و تحصیلات را در مدرسه علمیه و دارالفنون گذراند.
او فرزند ابوتراب خان (مصورالملک)، نقاش زمان قاجار بود که به ادامه تحصیل فرزندش بسیار علاقه داشت.
حسین گل‌گلاب با همکاری کلنل کاظم وزیری و علینقی خان وزیری به کار موسیقی پرداخت و برای تعلیم تار به کلاس او می‌رفت.

همچنین چند تن از معلمین دارالفنون فرانسوی بودند که گل گلاب نزد آن‌ها فرانسه آموخت و چون شاگرد برجسته‌ای بود، به همراه تحصیل به کار تدریس هم پرداخت.

حسین گل‌گلاب، نخستین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده جلد کتاب در رشته جغرافیا و طبیعی نوشت که در مدارس تدریس می‌شد. حسین گل‌گلاب از سال ۱۳۰۷ مسئول تحقیقات علمی گیاه‌شناسی شد و از زمان تاًسیس دانشگاه تهران تا سال ۱۳۴۵ به تدریس اشتغال داشت و هیچ گاه گرد سیاست و تجارت نگشت.

حسین گل‌گلاب در فرهنگستان ایران عضویت داشت و لغات بسیاری به ویژه در رشته علوم طبیعی پیشنهاد کرد که تصویب شد و اکنون در زبان فارسی رواج کامل دارد.

وی همچنین آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذارده است.

حسین گل‌گلاب در ۸۶ سالگی به تنظیم فرهنگ‌نامه و بیولوژی و گیاهان ایران اشتغال داشت که عمرش وفا نکرد و معلوم نیست که مطالعات او به کجا رسید.

http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/8493-l----r----.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
به مناسبت صدمین سال تولد استاد سید عبدالله انوار یادنامه دو جلدی با عنوان «آسمان معرفت» توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران منتشر شد.

آسمان معرفت مجموعه مقالات در گرامیداشت سید عبدالله انوار
به کوشش غلامرضا امیرخانی
تعداد صفحات 1384 صفحه
در دو جلد

@iranboom_ir
تاورنیه در آذربایجان

ژان باپتیست تاورنیه (J.Baptiste Tavernier) بازرگان و جهانگرد فرانسوی، در تاریخ (1046 ق/م/خ) به ایران سفر کرده و علاوه بر دوران سلطنت شاه صفی، در عهد شاه عباس دوم و شاه سلیمان نیز در ایران بوده است. گر چه درتوصیف پاره‌ای از دقایق و جزئیات جغرافیایی و تاریخی، دقت و وسواس اولئاریوس را ندارند، با این همه به طور کلی سفرنامه‌اش مثل سفرنامه اولئاریوس، سند پرارزش و مغتنمی محسوب می‌شود. آن چه در سفرنامۀ اولئاریوس دربارۀ آرامگاه شیخ صفی و مزار شیخ جبرئیل آمده است، از طرف تاورنیه تایید می‌شود. هر دو، به ویژه دربارۀ حرمت شهر، اتفاق کلام دارند. توصیفی که تاورنیه از حیاط‌های آرامگاه شیخ صفی و طرز نهادن دست برروی زنجیر سیمین حیاط اول و بست نشستن بزهکاران کرده است، گویی طنینی از نوشته‌های دبیر فرستادگان دوک هلشتاین است.تاورنیه، خیابان‌های بزرگ و مشجر اردبیل و به ویژه درختان تنومند چنار را تحسین می‌کند اما از کوچه‌های شهر شکوه دارد:

دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/2292-tavernier-dar-azarbaijan.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نمآهنگ «به اصفهان رو» با نوای دلنشین «سالار عقیلی»

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
پرونده دیداری زندگی نامه دکتر محمد علی اسلامی ندوشن + عکس

http://www.iranboom.ir/resaneh/didary/5297-zengi-eslami-nodushan.html

@iranboom_ir
ایران بوم
▪️وصیت‌ نامه استاد دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در پايان مراسم تشییع و خاکسپاری محمدعلی اسلامی ندوشن وصیت‌نامه وی توسط محمدجواد حق‌شناس به عنوان وکیل خانواده اسلامی ندوشن قرائت شد. ▪️متن وصیت‌نامه به شرح زیر است: خواست من است که چون روز محتوم فرار رسد جنازه…
گفت‌ و شنود از زندگی‌ بگوئیم‌ - محمدعلی اسلامی ندوشن

متن‌ «گفت‌ و شنودی‌»است‌ که‌ از تاریخ‌ ۱۵ خرداد تا ۲۷ تیر ۱۳۷۶، طّی‌ چهار نشست‌، با مشارکت‌ بانوان‌ فریدهٔ‌ گلبو و دکتر مریم‌ مشرّف‌ و آقایان‌ احمدرضا احمدی‌، فرّخ‌ امیر فریار، کامیار عابدی‌ انجام‌ گرفت‌. در یکی‌ از جلسه‌ها خانم‌ دکتر شیرین‌ بیانی‌ نیز حضور یافتند. حاصل‌ این‌ «گفت‌ و شنود» از نوار استخراج‌ گردید، و با اندکی‌ حکّ و اصلاح‌، نخست‌ در کتاب‌ «تک‌ درخت‌» انتشار یافت‌ و اکنون‌ در این‌جا آورده‌ می‌شود.

گفت‌ و شنود از زندگی‌ بگوئیم‌

کامیار عابدی‌:فکر می‌کنم‌ اوّلین‌ نوع‌ ادبی‌ که‌ شما هم‌ مثل‌ جوانان‌ دههٔ‌ ۲۰ فعالیّت‌های‌ ادبی‌ خویش‌ را با آن‌ آغاز کردید، شعر بود. خوب‌، بعد از تجربه‌های‌ نه‌ چندان‌ زیادی‌ که‌ در زمینه‌های‌ شعر کلاسیک‌ داشتید، زود جذب‌ شعر نو شدید و دو دفتر شعر نو چاپ‌ کردید که‌ البته‌ بسیار محدود بود. تا آن‌ جا که‌ من‌ خبر دارم‌ مقداری‌ از آن‌ شعرهایی‌ که‌ در دفتر اوّل‌ بوده‌ در طبع‌ دوم‌ وارد شده‌.
می‌خواستم‌ در این‌ باره‌ قدری‌ توضیح‌ دهید؟ و این‌ که‌ چگونه‌ شعر را شروع‌ کردید و ادامه‌ ندادید؟
اسلامی‌ ندوشن‌:راجع‌ به‌ این‌ که‌ چگونه‌ با شعر شروع‌ کردم‌ و چرا دورانش‌ این‌ قدر کوتاه‌ بود،جاهای‌ دیگر اشاره‌ کرده‌ام‌، و نمی‌خواهم‌ چیزی‌ را تکرار کنم‌. سال‌ هاست‌ که‌ این‌ سؤال‌ از من‌ می‌شود و جواب‌ داده‌ام‌.

کار من‌ در مجلّهٔ‌ سخن‌ که‌ آن‌ زمان‌ یک‌ مجلّهٔ‌ پیش‌رو بود شروع‌ شد؛در سال‌ سوّمِ سخن‌ بود که‌ من‌ چند «قطعه‌» به‌ آن‌ دادم‌ و چند «قطعه‌» هم‌ به‌ مجلّهٔ‌ پیام‌ نو دادم‌ و مجموعاً ده‌ تا دوازده‌ تا شد که‌ بعدها به‌ صورت‌ جزوه‌ای‌ درآمد. سپس‌ تجدید چاپ‌ گشت‌ که‌ اوّلی‌ گناه‌ و دومی‌ چشمه‌ نام‌ گرفت‌. این‌ سَبکی‌ که‌ به‌ آن‌ اشاره‌ کردید، بیشتر در مجلّهٔ‌ سخن‌ و به‌ وسیلهٔ‌ دکتر خانلری‌ رایج‌ شد؛خود آقای‌ خانلری‌ شعرهایش‌ به‌ این‌ روش‌ بود. توللّی‌ هم‌ به‌ این‌ روش‌ شروع‌ کرد و کسانی‌ دیگر، که‌ همین‌ طور جلو آمد و تقریباً شد یک‌ رکن‌ شعر نو که‌ آن‌ را شعر «نو کلاسیک‌» خواندند. یعنی‌ هم‌ قدری‌ سنّتی‌ و هم‌ قدری‌ نو باشد. به‌ هر حال‌ این‌ یک‌ رشته‌ای‌ از شعر جدید فارسی‌ شد. من‌ هرگز نخواستم‌ به‌ عنوان‌ شعرگو شناخته‌ شوم‌. آن‌ ده‌ دوازده‌ قطعه‌ را هم‌ که‌ چاپ‌ کردم‌، از تجدید چاپ‌ آنها ابا ورزیدم‌.
معتقدم‌ که‌ زبان‌ فارسی‌ زبانی‌ است‌ که‌ خزانهٔ‌ بزرگ‌ شعر است‌ و کسی‌ که‌ می‌خواهد شعر بگوید یا باید درجهٔ‌ اوّل‌ بگوید و یا بگذارد کنار و شوخی‌ نکند.من‌ نمی‌توانستم‌ به‌ متوسّط‌ آن‌ قانع‌ باشم‌، بنابراین‌ ترجیح‌ دادم‌ کنار بگذارم‌. این‌ یکی‌ از دلایل‌ بود. البتّه‌ دلایل‌ دیگری‌ هم‌ داشت‌. امّا به‌ یک‌ نکته‌ می‌خواهم‌ اشاره‌ کنم‌ ؛ در شروع‌ کار خیلی‌ جوان‌ بودم‌ و بنابر اقتضای‌ سنّی‌ و رسم‌ معهود، چند شعر عاشقانه‌ گفتم‌.
...

کامیار عابدی‌: چرا رو به‌ سوی‌ نثر آوردید و روش‌ شما در نثرنویسی‌ چگونه‌ شکل‌ گرفت‌؟
اسلامی‌ ندوشن‌: من‌ نخواستم‌ شعر را ادامه‌ بدهم‌، در عین‌ حال‌ نخواستم‌ مایهٔ‌ شاعرانه‌ را که‌ نیاز آن‌ در قوم‌ ایرانی‌، و به‌ طور کلّی‌ در طبیعت‌ انسان‌ و در خود من‌ بود، نادیده‌ بگیرم‌، از این‌ رو آن‌ را در نثر نهادم‌.
به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدم‌ که‌ نثر برای‌ جامعه‌ مفیدتر است‌. مردم‌ می‌بایست‌ با مقداری‌ استدلال‌ و منطق‌ آشنا شوند. این‌، از طریق‌ نثر میسّر می‌شد. از سوی‌ دیگر اعتقاد من‌ این‌ است‌ که‌ باید کلام‌ آهنگی‌ داشته‌ باشد، وگرنه‌ می‌ شود یک‌ کتاب‌ معمولی‌ مثل‌ جغرافیا و زمین‌شناسی‌ و...
وقتی‌ انسان‌ با احساس‌ و روح‌ طرف‌ مقابل‌ یعنی‌ خواننده‌ سر و کار داشت‌ باید قدری‌ هنجار در کلام‌ بگذارد، تا این‌ کلام‌ به‌ هدف‌ مورد نظر اصابت‌ نماید. این‌ تجربه‌ را ما داریم‌ که‌ تنها از این‌ طریق‌ می‌توان‌ بر مخاطب‌ تأثیر گذارد؛تنها منطق‌ کافی‌ نیست‌. باید قدری‌ جوهرهٔ‌ شاعرانه‌، و آبداری‌ کلام‌ وجود داشته‌ باشد و اصولاً در تمام‌ دنیا و همهٔ‌ زبان‌های‌ جهان‌ این‌ موضوع‌ صادق‌ بوده‌ است‌. اگر این‌ جنبه‌ در نثر نباشد، هر چند معنی‌ بلند و قوی‌ باشد تأثیر کلام‌ کم‌ اثر می‌گردد. چرا افلاطون‌ بیشتر از ارسطو خوانده‌ می‌شود؟علّتش‌ همین‌ است‌. البتّه‌، سبک‌ شاعرانه‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ نباید به‌ زیان‌ معنی‌ تمام‌ شود، در این‌ صورت‌ چیزی‌ بی‌ مزه‌ و بی‌ ارزش‌ از آب‌ در میآید.

دنباله نوشتار:
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/5282-goftoshenod-az-yek-zendegi-begoeim.html

@iranboom_ir
Forwarded from ایران بوم
4_5974301145118541528.mp3
15.5 MB
فانوس با صدای سالار عقیلی از آلبوم کلام آخر

وطن ای سرافراز سر در گریبان
تو ای وارث زخم و اندوه دوران
تو را ایزد مهر، تندیس کرده
تو را من نه، تاریخ تقدیس کرده

خواننده: سالار عقیلی
 آهنگساز: علیرضا دریایی 
 شعر: احسان  افشاری

@iranboom_ir
ديدگاه‌ها (درباره آثار دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن)
به‌كوشش حسين مسرت و پيام شمس‌الدینی
چاپ نخست ۱۳۹۴، شركت سهامي انتشار
دوره ۵ جلدی

@iranboom_ir
جبار باغچه‌بان. تهران، دبستان کر و لال‌ها. ۱/۳/۱۳۱۹
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html

@iranboom_ir
به یاد سالروز درگذشت جبار باغچه‌بان - نقاش ِ دنیای سکوت

فرینوش اکبرزاده
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/37052

پاشیدن ِ رنگ ِ کلمات به دنیایی که سرشار از سکوت بوده، کاری است که باغچه‌بان باغچه اطفال با دل و جان انجام داده و اکنون دنیایی رنگین تر را برای فرزندان این سرزمین موجب شده است.

امروز، یادآور روزی است که ما مردم ایران زمین را در سوگ از دست دادن یکی از نوابغ پر مهر خود نشاند؛ هرچند «جبار باغچه‌بان (میرزا جبار عسگرزاده)» همواره در میان حرکات و اصوات بی صدایی که خلق کرده، زنده و جاوید خواهد ماند.

باغچه بان را خیلی ها در حد اسم می شناسند، اما برای کودکان ناشنوا، او پدری مهربان بوده و تا همیشه یادش با کلماتش گرامی می ماند.

این را وقتی خیلی خوب لمس کردم که وارد حیاط مدرسه باغچه‌بان شدم، مدرسه‌ای قدیمی و بسیار ساکت تر از تصویری که از یک مدرسه ابتدایی در ذهن دارید؛ با حیاطی نه چندان بزرگ و کودکانی که مشتقانه به صورت و دستهایت نگاه می کنند.

مدرسه باغچه‌بان اگرچه در همان مکان قدیمی و اولیه بنیان گذاری‌اش توسط جبار باغچه بان قرار ندارد، اما محلی است برای آموزش کودکانی که دنیای ساکتشان را با کلماتی از جنس حرکت دستان مشتاق و پر توانشان، رنگ و رویی دیگر بخشیده‌اند.

هرچند صحبت با این کودکان برای ما که با زبان ارتباطی آنها آشنا نیستیم کمی دشوار می نماید، اما سخت نیست در گوشه گوشه حیاط و سالن مدرسه یافتن کودکانی که با حرکاتشان مفهومی را منتقل می کند؛ و ناگهان صدای خنده ای شادمانه و کودکانه آدم را به دنیایی که در آن قرار دارد باز می گرداند.

آموزش با حرکات دست و ایما و اشاره با تلاشهای او وارد نظام آموزشی ایران شد و وسایل کمک آموزشی متفاوتی که امروز کودکان ناشنوا برای یادگرفتن مفاهیم مختلف از آنها بهره می گیرند هم ثمره تلاشهای این مرد خوش قلب و مهربان است. هرچند این تنها دغدغه باغچه بان نبود و امروز فعالیت صدها مهدکودک و مرکز پیش دبستانی را نیز مدیون همین تلاشگر آموزش کودکان هستیم. اعتقاد وی به اهمیت آموزشهای قبل از دبستان، کودکانی را که در سالهای اول دبستان به دلیل کمبود آموزش مفاهیم مختلف با مشکل مواجه می شدند، یاری رساند و اکنون شاهد توسعه گسترده این مراکز و  آموزشهای ارائه شده در آنها برای کودکان خردسال هستیم.

مولف کتاب «بابا برفی» اولین نویسنده و ناشر کتاب کودک در ایران نیز است. او از سال 1307 علیرغم دشواری های فراوان چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای مخصوص کودکان را با تصاویری که خود آنها را ترسیم می کرد آغاز نمود و در نهایت بابا برفی باغچه بان، از سوی شورای جهانی کتاب کودک به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب شد.

نگارش کتاب حساب ویژه و کتاب آموزش کر و لال ها، تنظیم روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان، اختراع گوشی استخوانی یا تلفن گنگ، کشف خواص اصوات و تقسیم بندی آنها تهیه وسایل مختلف بصری برای تدریس ناشنوایان و اختراع گاه‌نما از دیگر خدماتی است که باغچه بان باغچه اطفال طی سالهای زندگی اش برای تسهیل زندگی ناشنوایان انجام داده و به یادگار گذاشته است.

اگر امروز کودک ناشنوا و ناگویایی را می‌بینیم که قادر به صحبت کردن هست، بی شک به دلیل تلاشها و اقدامات باغچه بان در طراحی و به کار گیری روش آموزشی شفاهی برای این افراد است؛ روشی مبتنی بر صحبت کردن و لب خوانی که توانسته تاثیر زیادی در زندگی ناشنوایان بگذارد.

82 سال زندگی پرثمر این قهرمان ملی، او را به معلم همیشگی کودکان ناشنوای ایران و بسیاری کشورهای دیگر تبدیل کرده است؛ مردی که به کودکان ناشنوا یاد داد از چشم به جای گوش خود بهره بگیرند و دنیای خود را با ارتباطی بسیار گسترده تر از قبل بسازند.

چهارم آذرماه سالروز درگذشت بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران، باغچه‌بان باغچۀ اطفال و نقاش دنیای سکوت، جبار باغچه بان است


آثار

برنامه کار آموزگار - ۱۳۰۲
الفبای آسان - ۱۳۰۳
الفبای دستی مخصوص ناشنوایان - ۱۳۰۳
زندگی کودکان - ۱۳۰۸
گرگ و چوپان - ۱۳۰۸
خانم خزوک - ۱۳۱۱
پیر و ترب - ۱۳۱۱
بازیچه دانش - ۱۳۱۱
دستور تعلیم الفبا - ۱۳۱۴
علم آموزش برای دانشسراها - ۱۳۲۰
بادکنک - ۱۳۲۴
الفبای خودآموز برای سالمندان - ۱۳۲۶
الفبا - ۱۳۲۷
اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا - ۱۳۲۷
الفبای گویا - ۱۳۲۹
برنامهٔ یک‌ساله - ۱۳۲۹
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۰
حساب - ۱۳۳۴
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۵
آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی - ۱۳۳۶
درخت مروارید - ۱۳۳۷
رباعیات باغچه‌بان - ۱۳۳۷
روش آموزش کر و لال‌ها - ۱۳۴۳
من هم در دنیا آرزو دارم - ۱۳۴۵
بابا برفی - ۱۳۴۶
عروسان کوه - ۱۳۴۷
زندگینامهٔ باغچه‌بان به قلم خودش - ۱۳۵۶
شب به سر رسید - ۱۳۷۳
کبوتر من - ۱۳۷۳

http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به‌زودی منتشر می‌کند‌:

پژوهشهای ایران‌شناسی: ناموارۀ دکتر محمود افشار
دفتر بیست و سوم


پژوهشهای ایران‌شناسی (ناموارۀ دکتر محمود افشار) مجموعه‌ای است برای انتشار مقالات تحقیقی در حوزه‌ای وسیع از مطالعات ایرانی که به یاد و احترام دکتر محمود افشار، مؤسّس بنیاد موقوفات، در سال ۱۳۶۴ بنیان نهاده شد. بنیان‌گذار این مجموعه، ایرج افشار، بیست و دو دفتر از آن را به یاد پدرش منتشر کرد و اکنون، پس از وقفه‌ای ده‌ساله، انتشار آن به طرزی تازه و با حفظ خطّ مشی گذشته از سر گرفته می‌شود. دفتر بیست و سوم پژوهشهای ایران‌شناسی با بیست و هشت مقاله، موضوعات متنوّعی از عالم پهناور ایران‌شناسی را در بر می‌گیرد و هر کس به فراخور علاقه یا تخصّصی که دارد از آن بهره‌مند خواهد شد.

[پژوهشهای ایران‌شناسی: ناموارۀ دکتر محمود افشار، دفتر بیست و سوم، به کوشش دکتر محمّد افشین‌وفایی و دکتر پژمان فیروزبخش، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، در دست انتشار]

@iranboom_ir
به یاد سالروز درگذشت جبار باغچه‌بان - نقاش ِ دنیـــــای سکوت
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html

@iranboom_ir
۵ آذر ۱۳۲۱، محمدعلی فروغی ـ ذُکاءُالمُلک ـ سیاستمدار و ادیب درگذشت.
وی كه سه بار نخست وزير، یک بار رئیس مجلس، چندبار وزیر و یک بار رئیس دیوان عالی كشور شده بود هنگام مرگ ۶۷ ساله بود.
فروغی در عرصه‌ی ادبیات هم جایگاه شاخصی دارد. تألیف و تصحیح متون قدیم، بخش عمده‌ی فعالیت‌های او را در این زمینه تشکیل می‌دهد، از آن میان؛ تصحیح «کلیات سعدی» و «خیام» و برگردان «سیر حکمت در اروپا» از زبان فرانسه به فارسی در ۳ مجلد. این ادیب و سیاستمدار دوره‌ی معاصر، همچنین بنیانگذار «فرهنگستان ایران» که آن را «فرهنگستان اول» می‌گویند، بود و خود ریاست آن را به هنگام تأسیس در سال ۱۳۱۴ به عهده داشت.

@iranboom_ir
تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست می‌دانم و عقیده دارم که بدون این علم سیاست مملکت معطل خواهد بود. پیشرفت کار صنایع و حرف و اصلاح و فساد اخلاق ملل از ضعف و قوت دولت‌ها و تجاربی که از آن‌ها حاصل می‌شود، در تاریخ و از تاریخ است. بنابراین برای عمل آوردن عقل انسان و تکمیل رتبۀ اولویت و مقام بشری، #تاریخ از ملزومات است.

محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)

برگرفته از کتاب «محمدعلی فروغی؛ سیاستمدار لیبرال در زمان‌های پرآشوب، ص ۶ - نوشته یوحنا نجدی»

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
2025/01/04 03:36:15
Back to Top
HTML Embed Code: