Telegram Web Link
آیا فرمانی که در 14 امرداد 1285 به امضای مظفرالدین شاه قاجار رسید ، « فرمان مشروطیت ایران » بود ؟
محمدحسن خسروپناه در مقاله ای پژوهشی نشان داده است که فرمانی که در 14 امرداد 1285 مظفرالدین شاه آن را امضا کرد ، فرمان مشروطیت نیست .
در زیر مقاله ی خسروپناه را بخوانید :
http://iranchehr.com/?p=3101

@iranboom_ir
فرمان مشروطیت؛ با خط احمد قوام و امضای مظفرالدین شاه قاجار
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/39078
 

فرمان مشروطیت در اصل فرمان تشکیل مجلس شورای ملی ست که مظفرالدین شاه قاجار در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ در پاسخ به متحصنین در جنبش مشروطه ایران امضا کرد و از طریق آن با مشارکت مردم در امر حکومت موافقت کرد و این چنین حکومت مشروطه برای نخستین بار در ایران تأسیس شد. خطاب فرمان به صدراعظم یعنی میرزا نصرالله‌خان مشیرالدوله است که خود در تهیه آن و راضی کردن شاه به امضای آن کوشش کرده بود. اصل فرمان به خط احمد قوام (قوام‌السلطنه) است.


متن فرمان

جناب اشرف صدراعظم -- از آن جا که حضرت باری تعالی جل‌شأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را بکف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده لهذا در این موقع که اراده همایون ما براین تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنان مصصم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه, علماء, اعیان, اشراف, ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیئت وزرای دولت خواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود. بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضای منتخبین از این تاریخ معین و مهیا خواهد نمود که به صحه ملوکانه رسیده و بعون‌الله تعالی مجلس شورای ملی مرقوم که نگهبان عدل است افتتاح و به اصلاحات لازمهٔ امور مملکت و اجراء قوانین شرع مقدس شروع نماید و نیز مقرر می‌داریم که سواد دستخط مبارک را اعلان و منتشر نمایند تا قاطبه اهالی از نیات حسنه ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است کماینبغی مطلع و مرفه‌الحال مشغول دعاگوئی دوام این دولت و این مجلس بی‌زوال باشند -- در قصر صاحبقرانیه به تاریخ چهاردهم جمادی الثانیه ۱۳۲۴ هجری در سال یازدهم سلطنت ما

چون در این فرمان با ذکر «شاهزادگان قاجاریه و علماء و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف» ذکری از دیگر طبقات مردم نشده بود، به در خواست نمایندگان پناهندگان سفارت، فرمان دیگری صادر شد:

جناب اشرف صدراعظم -- در تکمیل دستخط سابق خودمان مورخه چهاردهم جمادی‌الثانیه ۱۳۲۴ که امر و فرمان صریحاً در تأسیس مجلس منتخبین ملت فرموده بودیم مجدداً برای آنکه عموم اهالی و افراد ملت از توجهات کامله ما واقف باشند امر و مقرر می‌داریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق سریعاً دایر نموده بعد از انتخابات اجزاء مجلس فصول و شرایط نظام مجلس شورای اسلامی را مطابق تصویب و امضای منتخبین به طوری که شایسته مملکت و و ملت و قوانین شرع مقدس باشد مرتب بنمائید که به شرفعرض و امضای همایونی ما موشح و مطابق نظامنامه مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد

در این فرمان عبارت «منتخبین ملت» آمده و نیز به جای «مجلس شورای ملی» از "مجلس شورای اسلامی" نام برده شده‌است.

http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/9944-farman-mashrotiat.html
‌‌
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
نقش ایل بختیاری و علمای اصفهان در سقوط محمدعلی‌شاه و احیای مشروطیت

دکتر غفار پوربختیار
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی - واحد شوشتر
 
انقلاب مشروطیت که در آغاز قرن بیستم در ایران اتفاق افتاد واقعه‌ای بی‌نظیر بود که در سراسر آسیا ایرانیان را ملتی پیشرو و ترقی‌خواه معرفی کرد. در این انقلاب گروه‌های متعدد و مختلفی از ملت ایران نقش‌آفرین بوده‌اند؛ روشن‌فکران، روحانیان، بازرگانان، رهبران ایلات و عشایر و دیگر گروه‌ها.

نقش ایلات و عشایر، به‌ویژه ایل بختیاری، در انقلاب مشروطیت ویژه و بی‌مانند است. نمی‌توان از حق گذشت که رهبران و خوانین ایل بختیاری اگر چه در مرحله‌ی نظری انقلاب نقش مهمی نداشته‌اند، اما بیش از دیگر ایلات و عشایر در مرحله‌ی دفاع و حمایت از مشروطیت سهم و نقش داشته‌اند که به هیچ وجه نمی‌توان منکر آن گردید.

با امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین‌شاه، آزادی‌خواهان ایران، پس از مدت‌ها تلاش و تحصن و مهاجرت و تقدیم چندین شهید، سرانجام به هدف خود رسیدند، اما تقدیر برآن رقم خورده بود که برای نائل شدن به آزادی و حکومت قانون باید مجاهدت بیش‌تری می‌شد. پس از مرگ مظفرالدین‌شاه، محمدعلی میرزا به جای او به تخت نشست، اما شاه جدید از آغازین روزهای سلطنت خود با دعوت نکردن از نمایندگان مجلس در جشن تاج‌گذاری نارضایتی خود را از مشروطیت با بی‌احترامی به مشروطه‌خواهان به نمایش گذاشت.(1) سرانجام هم پس از دو سال کشمکش، با به توپ بستن مجلس و سرکوبی مشروطه‌خواهان و قتل روشن‌فکران و روزنامه‌نگاران رویای مشروطه‌خواهی ملت را به باد داد و استبداد صغیر آغاز شد.(2) اما در اوج مظلومیت مردم و آزادی‌خواهان، درست در زمانی که تنها نیروی بازمانده و نور امید مشروطه‌خواهی در تبریز می‌رفت تا تحت فشار و محاصره‌ی دولت استبداد از بین برود، ایل بختیاری و رهبران آن غیرت و حمیّت خود را نشان دادند و به دفاع از آزادی و مشروطیت پرداختند.

 اندکی پیش از حوادث منتهی به امضای فرمان مشروطه در ایل بختیاری - یکی از مقتدرترین ایلات ایران - تحولات ویژه‌ای در جریان بود. بختیاری‌ها یکی از شاخه‌های بزرگ قوم لر محسوب می‌شوند که در بخش‌های وسیعی از مرکز تا جنوب غرب و عموماً در کوه‌های مرتفع و دامنه‌های زاگرس میانی و دشت‌های خوزستان و اصفهان تا سرحد فارس سکونت دارند. این ایل، که شامل دو شاخه‌ی چهارلنگ و هفت‌لنگ، می‌شود تا زمان حسین‌قلی‌خان ایل‌خانی هرگز به اتحاد کامل نرسید و میان طایفه‌های مختلف آن رقابت وجود داشت تا این‌که حسین‌قلی‌خان دورکی در دهه‌ی 70 قمری توانست با متحد کردن همه‌ی طایفه‌ها اتحادیه‌ای قدرت‌مند به‌وجود بیاورد و خود از سوی ناصرالدین‌شاه با دریافت عنوان ایل‌خانی بر بختیاری حکومت کند. با قتل ناجوان‌مردانه‌ی حسین‌قلی‌خان در 27 رجب 1299 در اصفهان به دستِ ظل‌السلطان، حاکم این شهر و پسر ناصرالدین‌شاه(3)، حکومت بختیاری به برادران دیگر وی، امام‌قلی‌خان حاج ایل‌خانی و رضا قلی‌خان ایل‌بیگی منتقل شد.

 در هنگام استبداد صغیرِ محمدعلی‌شاه، ایل بختیاری خود از تفرقه و چند دستگی رنج می‌برد. خوانین حاکم بر ایل بختیاری، که از طایفه دورکی شاخه‌ی هفت لنگ بودند، در این زمان به سه جناح ایل‌خانی، حاجی ایل‌خانی و ایل‌بیگی تقسیم شده بودند و کدورت و اختلاف میان سه جناح در اوج خود بود. جناح ایل‌خانی شامل خانواده‌ی حسین‌قلی‌خان، ایل‌خانی مقتول شامل پسران وی (اسفندیارخان سردار اسعد اول، نجفقلی‌خان صمصام‌السلطنه، امیرقلی‌خان، علیقلی‌خان سردار اسعد دوم، خسروخان سردار ظفر و یوسف‌خان امیرمجاهد) و طرفداران و طایفه‌های وابسته به آن‌ها بود(4). جناح حاجی ایل‌خانی شامل پسران امام‌قلی‌خان حاجی‌ایل‌خانی، برادر تنی و کوچک‌تر حسین‌قلی‌خان (محمدحسین‌خان سپه‌دار، حاجی عباس‌قلی‌خان، غلام‌حسین سردار محتشم، لطف‌علی‌خان امیرمفخم، نصیرخان سردار جنگ، محمودخان هژبر، سلطان محمدخان سردار اشجع، محمدرضاخان سردار فاتح، علی‌اکبرخان سالار اشرف)، و طرف‌داران و طایفه‌های وابسته‌شان بود.(5) جناح ایل‌بیگی شامل پسران رضاقلی‌خان ایل‌بگی، برادر کوچک‌تر و ناتنی حسین‌قلی‌خان و امام‌قلی‌خان (ابراهیم‌خان ضرغام‌السلطنه، عزیزالله خان، امان‌الله‌خان سردار حشمت و دوازده برادر کوچکتر)، به همراه طرفداران و طایفه‌های وابسته به آن‌ها بود.(6)

سرانجام، سپاه مشروطه‌خواه به رهبری سردار اسعد و و سپهدار تنکابنی، پس از سه شبانه‌روز جنگ، نیروهای محمدعلی‌شاه را شکست دادند و تهران را به تصرف درآوردند.

دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/2856-naghsh-iel-bakhtiari-olamaye-esfehan-mashrote.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
به انگیزهٔ سالگـرد خیزش مشروطیت در ایران

دکتر هوشنگ طالع

مشروطیت ایران ، در رابطه با تجزیهٔ ایران ، درس بزرگ ولی ناآموختهٔ تاریخ میهن ماست .
مشروطیت ایران که بر پایهٔ حاکمیت مطلق مردم بر سرنوشت خود ، بنیان گرفته بود ، نشان داد که هر زمان مجلس شورای ملی در جایگاه واقعی خود قرار داشت ، ملت ایران توانست با شایستگی از منافع ملی دفاع کند و توطئه‌های تجزیهٔ ایران را خنثی سازد .
اما این نقش بسیار ارزندهٔ مشروطیت ایران ، هرگز مورد توجه پژوهندگان و تاریخ‌نویسان میهن ما قرار نگرفته است . با یقین کامل می‌توان گفت که اگر مشروطیت ایران ، در همان سال به بار ننشسته بود ، ایران در قالب کنونی و مرزهای سیاسی امروزی ، وجود خارجی نداشت . در این میان ، نقش مجلس اول ، در حفظ تمامیت ارضی ایران ، قابل ستایش و تکریم است .

ویژگی چشم‌گیر آغاز سدهٔ بیستم میلادی ، ادامهٔ حضور گستردهٔ استعمار دیرین و استبداد کهن در جهان بود .
استعمار اروپایی ، در درازای چند سده ، با چهرهٔ ویژه ،‌ راهبرد ویژه و کارکرد ویژه ، بیش‌ترین بخش از جهان را به زیر سیطرهٔ خود درآورده بود . از سوی دیگر ، در آغاز سدهٔ بیستم ، « استبداد» نیز هم چنان‌ ،‌ شیوهٔ غالب حکومتی در جهان به شمار می‌رفت .
از این رو ، در آغاز سدهٔ بیستم ، از میان کشورهای جهان ، تنها 43 کشور به عنوان «مستقل» شناخته می‌شدند که بیش‌تر آن‌ها ، در قارهٔ اروپا قرار داشتند . به گونه‌ای که در قارهٔ پهناور آسیا ، تعداد کشورهای مستقل ، از تعداد انگشتان یک دست ، فراتر نمی‌رفت . در قارهٔ افریقا ، وضعیت بسیار اسف‌ انگیزتر بود و استقلال مفهومی نداشت .
از میان کشورهای مسلمان که امروز ، تعداد آن‌ها از 50 کشور افزون‌تر است ، تنها کشورهای ایران و عثمانی و تا حد کمی افغانستان ، مستقل بودند و بقیه ، زیر سلطهٔ استعمار قرار داشتند .
در آغاز سدهٔ بیستم ، از میان 43 کشور مستقل جهان ، تنها 16 کشور (آن هم با اما و اگر)، دارای نظام مردم‌سالاری بودند . اما در دموکراسی‌های آن روز ، زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دادند ، از حق برگزیدن و برگزیده شدن محروم بودند . از سوی دیگر ، همهٔ مردان نیز ، از حق رای برخوردار نبودند .
البته بـاید بدانیم که آن دسته از استعمارگران اروپایی که دارای نظام مردم‌سالاری بودند ، با « استبداد» خشن و بی‌رحمانه ، بر ملت‌های اسیر حکم می‌راندند .

در چنین جهانی ، ملت ایران در سدهٔ بیستم ، پیشتاز بر پایی نظام مردم‌سالاری در پرجمعیت‌ترین قاره جهان به شمار می‌رود . در آغازین سال‌های سده‌ بیستم ، کشور ایران به جرگهٔ اندک کشورهای دارای نظام مردم‌سالاری پیوست .
روز 13 امرداد 1285 (5 اوت 1906 / 14 جمادی‌الثانی 1324) ، به دنبال خیزش گستردهٔ مردم ایران ، مظفرالدین شاه قاجار ، فرمان مشروطیت را امضا کرد و بدین‌سان ، نظام استبداد در ایران برافکنده شد و سامان مردم‌سالاری برپا گردید .
مشـروطیت ایران ، حاصل یک فراگشت چهارگانه است . فرمانی که در 13 امرداد ماه 1285 (5 اوت 1906) به امضای مظفرالدین شاه رسید ، نخست با جشن و چراغانی مردم روبرو شد . اما از آن جا که نام « ملت» در این فرمان به روشنی آورده نشده بود و جمله‌های آن مبهم و نامعلوم بود ، مردم نسخه‌های آن را از دیوارها کندند و اعتراض‌های مردم باعث شد که مظفرالدین شاه ، چهار روز بعد (روز 17 امرداد 1285 / 9 اوت 1906 / 18 جمادی‌الثانی 1324) ، فرمان دیگری صادر کرد که مکمل و متمم سند اول مشروطیت ایران می‌باشد .
در گام سوم ، قانون اساسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید و روز هشتم دی ماه 1285 (30 دسامبر 1906 / 14 ذیقعده 1324) ، از سوی مظفرالدین شاه امضا شد . مظفرالدین شاه ، چند روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت .
نمایندگان مجلس شورای ملی ، برای آن که هر چه زودتر قانون اساسی را به امضای شاه برسانند، در تنظیم آن شتاب کردند و در نتیجه ، حدود اختیارات وزیران و سازمان‌های کشوری و... ، روشن و مشخص نشده بود . از این‌رو ، در گام چهارم ، نمایندگان مجلس اول ، متمم قانون اساسی ، یا آخرین مرحلهٔ شکل‌دهی به مشروطیت ایران را ، تنظیم و تصویب کردند .
سرانجام به دنبال کشمکش‌های بسیار میان مجلس شورای ملی و محمدعلی شاه ، وی روز چهاردهم مهر ماه 1286 (7 اکتبر 1907 / 29 شعبان 1295) ، متمم قانون اساسی را امضا کرد . باید دانست که متمم قانون اساسی ، چهارمین و مهم‌ترین سند مشروطیت ایران است .
دولت و دولت‌مردان ایران ، به ویژه پس از دوران فتح‌علی شاه ، در اثر نامردمی هایی که از بیگانگان دیده بودند ، کوشش می‌کردند تا حد امکان از نزدیکی به آنان خودداری کنند .

دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/2373-be-angizeye-salard-mashrote.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
حسین‌قلی‌خان ایل‌خانی، متحدكنندۀ طایفه‌های بختیاری، در میان رؤسای ایل‌ها
http://iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/2856-naghsh-iel-bakhtiari-olamaye-esfehan-mashrote.html

@iranboom_ir
به منظور شناخت بهتر روحیات سردار اسعد بخش‌هایی از این نامه‌ی او به انجمن ولایتی اصفهان که در روزنامه‌ی زایند‌ه‌رود (سال اول، 7 ربیع‌الثانی 1327 ق.) چاپ شده است، در پی می‌آید.
https://www.tg-me.com/iranboom_ir/36105
 
«خدمت ذی شرافت اعضای محترم انجمن مقدس ولایتی ـ دام بقائهم.
عرض می‌نماید، چنان که سابقاً عرض و اظهار شده، تهیه‌ی حرکت اردوی بزرگ، مرکب از ده هزار سوار و پیاده، دیده شده و عماقریب حرکت می‌نماییم و این که فی‌الجمله تأخیری در حرکت بنده پیدا شد برای این است که بنده بدواً خیال داشتم فقط با دو هزار نفر سواره‌ی منتخب حرکت کنم، ولی حالت هیجان افراد ایل و داوطلبی آن‌ها در خدمت و جان فشانی در راه ملت مرا مجبور کرد که چند روزی توقف کنم تا لوازم حرکت آن‌ها را مرتب نمایم.
به علاوه‌ی کسالت مزاج جناب مستطاب اجل، آقای سردار محتشم، ایشان را از سرعت سیر ممانعت نمود و البته خاطر محترم آقایان مسبوق است که تهیه‌ی حرکت ده هزار نفر سواره و پیاده چه اندازه صعوبت دارد. ولی از خوش‌بختی ملت، تمام موانع رفع شده و روز به روز، دسته دسته از اطراف می‌رسند و سان می‌دهند و نواقص خود را در «جونقان» تکمیل نموده، به طرف شهر و مورچه خورت روانه می‌شوند و خود بنده به رسیدن سردار محتشم، که تقریباً تا دویم، سیم ماه ربیع‌الثانی وارد خواهند شد، با سوارهای منتخب که با ایشان و نورچشمی‌سردار بهادر از گرم‌سیر حرکت کرده‌اند، روانه خواهیم شد.
از قرار مسموع، بعضی از مردمان شورش‌‌طلب که خود را هواخواه دربار می‌دانند، مردم ضعیف‌النفس را از اردوی دولتی کاشان می‌ترسانند. خیلی محل حیرت است که مردم اصفهان این را باور می‌کنند و از اردوی موهومی ‌دولت می‌ترسند یا خیال می‌کنند من این همه تهیه را برای مدافعه از اردوی دولتی مرتب می‌کنم یا در مقام تهیه، احتیاجی به مردم اصفهان دارم.
اولاً اردوی دولتی قابل توجه نیست و جناب مستطاب اجل، آقای حاج‌خسروخان، و آقای سالار حشمت با استعدادات کافیه که در مورچه خورت هستند، با نهایت سهولت آن‌ها را متفرق می‌نمایند و ثانیاً غرض اصلی بنده از تحمل این همه مشقت اصلاح حال کلیه‌ی مملکت و آزادی تمام ملت است و ثالثاً به هیچ وجه احتیاج به معاونت مردم اصفهان ندارم و من به حکم وجدان و شرط اسلامیت خودم انجام این امر بزرگ را بر عهده گرفته‌ام وتا یک نفر از ایل بختیاری زنده باشد، از انجام این مقصد بزرگ دست ‌بردار نیستم،‌خواه مردم اصفهان همراه باشند یا مخالف باشند. و صریحاً می‌نویسم غرض غیر از اجرای احکام مقدسه‌ی آیات‌الله نجف اشرف و سایر علمای اعلام ـ دامت برکاتهم ـ در اعاده‌ی مشروطیت و رفع تعطیل موقتی مجلس شورای ملی ندارم. نه با دولت طرف هستم و نه با سلطنت عداوت دارم. نه خیال سلطنت دارم نه هوای حکومت. هر وقت حقوق مغصوبه‌ی ملت به آن‌ها مسترد شود با نهایت خلوص عقیدت به دولت خدمت می‌کنم.
مجملاً استدعا می‌کنم به مردم اصفهان حالی کنید که از هیچ چیز اندیشه نداشته باشند و بدانند به یاری امام زمان ـ عجل‌الله فرجه ـ به زودی مقاصد مشروعه‌ی ایشان برآورده خواهد شد.

فدایی ملت نجیب ایران، علی‌قلی بختیاری
 
http://iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/2856-naghsh-iel-bakhtiari-olamaye-esfehan-mashrote.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
متن نامه‌ی سردار ظفر به «سالار حشمت» هنگام پیوستن به اردوی ملی،
درج شده در روزنامه کشکول اصفهان (سال دوم، ش 4، 23 ربیع الاول
1327 و روزنامه‌ی جهاد اکبر، سال دوم، ش 13، 25
ربیع الاول 1327 ق.):

جناب مستطاب اجل سالار حشمت ـ دام اقباله.
اولاً مستدعی هستم بعدها این بنده را به اسم اصلی خودم «خسرو» بخوانید، از این «سردارظفری» که فعلاً لقب می‌شوم و ننگ هر خاندان شده است، مرا معاف بدارید. روی پاکت را هم از جناب‌عالی و عموم خانوارها استدعا می‌کنم به اسم مرقوم دارید که خود را از زیر بار ننگ بیرون می‌آورم.
نه ماه است به دولت خدمت نموده‌ام اگر چه از مهربانی حضرت «سپه‌سالار اعظم» خیلی متشکرم چون با من دوستانه رفتار نمود، ولی استبداد و آدم کشی را کفر می‌دانم. آن چه خدمت بایست به دولت نمایم نمودم. تا این که مأمور شدم به خاک اصفهان حمله بیاورم. پیشوایان دین را که همیشه به جز خداشناسی و راستی و دستگیری مخلوق خدا چیزی از آن‌ها ندیده، بکشم و تماماً املاک آن‌ها را ضبط و اموال آن‌ها به یغما ببرم و خانه‌ی خدا را به توپ بندم.
حقیقت، انسان صحیح و مسلمان پاک‌اعتقاد خیلی از این کارها شرم باید بکند. نیک و بد کار را تصور کردم دیدم چهار روز دنیا به این نمی‌ارزد که شخص از دنیا و عقبی برای این که او را امیر.... یا سردار... یا سالار... خطاب کنند چشم بپوشد و خود را خسر الدنیا و الآخرت بکند. حالا برادر کشی را هم کنار بگذاریم، شخص اگر حفظ نوع خود را و ملاحظه‌ی ملت بیچاره‌ی بدبخت را نکرد، یقین بدانند از درجه‌ی انسانیت خارج است. پس در این صورت:

دو گیتی به دولت نخواهم فروخت
 کسی چشم خود را به روزن ندوخت

حال که چنین است همان خیال که بلاتشبیه «حرّ شهید ریاحی» نمود اول کسی که با امام مظلوم ـ علیه السلام ـ طرف شد او بود، اول کسی هم که خود را در حضور امام (ع) به کشتن داد او بود، با خدای خود عهد نمودم تا جان در بدن دارم، به راه ملت، اول کسی که کشته شود من باشم.
فعلاً در «مورچه خورت» جلوی قشون دولت را نگاه می‌دارم، اگر بگذارم به اصفهان بیایند نامرد دنیا هستم. از ایل با غیرت بختیاری استدعا می‌کنم همین قسم که در جوش و خروش هستید استعدادی زود به من برسانید تا بیست روز دیگر اگر تبریز را از محاصره نجات ندادم، نامرد دنیا هستم.

عدالت‌خواه ملت نجیب ایران خسرو بختیاری

http://iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/2856-naghsh-iel-bakhtiari-olamaye-esfehan-mashrote.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۱۴ امرداد سالروز درگذشت حسین پناهی است.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

@iranboom_ir
🎨طرح|سالروز شهادت سرلشگر خلبان "عباس بابايی" معاون عملياتی نيروی هوايی ارتش (۱۳۶۶ خ)

🔸طراح: عباس گودرزی

@iranboom_ir
شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی - پرواز تا بی نهایت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/8189-parvaz-bi-nahayat.html

@iranboom_ir
کتاب《فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت》

نوشته: شادروان فریدون آدمیت
‌‌
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کتاب《ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران - مجلس اول و بحران آزادی》

نوشته: شادروان فریدون آدمیت
‌‌
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
کتاب《ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران》

نوشته: شادروان فریدون آدمیت
‌‌
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
مقبره مشروطه نویسان زیر تلی از خاک

اینجا روزگاری خانه ملک المتکلمین بوده است و اکنون تلی از خاک است - این خانه در کوچه ای بن بست واقع شده، انتهای کوچه بیمارستان لقمان، جایی که مقبره های میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین و میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل (روزنامه نگاران مشروطه خواه) - در فراموشی ویرانه ای در دل تهران گم شده است.

http://www.iranboom.ir/didehban/yademan-ha/13222-maghbare-mashrotenevisan-zir-tali-az-khak.html

@Iranboom_ir
کتاب《فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران》

نوشته: شادروان فریدون آدمیت
‌‌
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
تاریخ مشروطهٔ ایران
نوشته: سید احمد کسروی تبریزی
‌‌
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
از نهان‌خانۀ دل به آشکارکدۀ جامعه: (شعر مشروطه از منظر مفهوم‌ها)
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/5506-sher-mashrote-az-nazar-mafhom.html

@iranboom_ir
جنبش مشروطیت

دکتر هوشنگ طالع

خیزش مشروطیت ایران‌،‌ فراگشتی 5 مرحله‌ای بود. نخستین مرحله‌ی آن عبارت بود از فرمان مشروطیت که در 24 جمادی‌الثانی 1324 هجری قمری یا 13 امرداد ماه 1285 خورشیدی برابر با 5 اوت 1907 میلادی صادر شد. البته این مهم، حاصل مجموعه‌ای از مبارزه‌های پی‌گیر ملّت ایران بود که فراگشت و نتیجه‌ی آن، صدور فرمان مشروطیت بود.

اما زمانی که این فرمان صادر شد،‌ جهان چگونه بود؟ درست است که برخی از تاریخ‌نویسان بر این باورند که سده‌ی بیستم، قرن نفی استعمار و طرد استبداد بوده است ولی در آغاز آن سده، در جهان فقط 43 کشور مستقل وجود داشت. امروزه تعداد اعضای سازمان ملل متحد به بیش از 190 کشور رسیده است. این کمابیش 150 کشور جدید، همگی برآمده از جنگ جهانی دوم‌اند، یعنی پرسابقه‌ترین‌شان 40 تا 45 سال و بقیه هم 20 سال و 10 سال و... دارای پیشینه هستند.

از آن 43 کشوری که در آن زمان دارای استقلال بودند، تنها سه کشور ایران، ترکیه (عثمانی) و تا اندازه‌ای افغانستان از کشورهای اسلامی امروز، مستقل بودند. باقی جهان در چنگ چند کشور بود: آفتاب در امپراتوری بریتانیا غروب نمی‌کرد؛ فرانسه به‌عنوان دومین قدرت استعماری بخش‌هایی از آسیا، بخش‌هایی از شمال آفریقا و بخش‌هایی از آمریکای مرکزی را در اختیار داشت؛ دولت روسیه بخش‌های بزرگی از اروپا و آسیا را در اختیار داشت؛ ‌در کنار این‌ها امپراتوری عثمانی که تنها امپراتوری مسلمان بود، بخشی از آسیا و اروپا را در اختیار داشت؛ پرتغال و اسپانیا هم قدرت استعماری بودند.

اگر شما به جهان آن‌روز بنگرید می‌بینید که به جز بخش‌های کوچکی از آسیا، بقیه‌ی جهان مستعمره بود. قاره‌ی آفریقا و اقیانوسیه، بخش‌هایی از اروپا که مستعمره‌ی امپراتوری اطریش - هنگری و امپراتوری‌های روس و عثمانی بود، از آمریکا هم بخش‌هایی زیر استعمار بود.

از سوی دیگر از میان این 43 کشور مستقل، فقط 16 کشور را می‌شد با اما و اگر جزو کشورهای مردم‌سالار رده‌بندی کرد، یعنی کشورهایی که دارای پارلمان بودند.

در تمام این کشورها، زنان فاقد حق رأی بودند. اولین‌بار زنان در سال 1921 در ایالات متحده‌ی آمریکا حق رأی به‌دست آوردند و بعد در سال 1927 در بریتانیا و تازه در دهه‌ی 80 است که زنان سوئیسی، حق رأی پیدا کردند و هنوز هم در بسیاری از جاها، زنان از حق رأی محروم‌اند. در این 16 کشوری که دارای پارلمان بودند، مردان هم به‌ویژه از طبقات فرودست به‌دلیل پیچیده بودن نظام انتخاباتی، حق رأی نداشتند...
در چنین شرایطی بود که ایران در سال 1285 خورشیدی (1906 میلادی) با انقلاب مشروطیت به عنوان هفدهمین کشور مردم‌سالار جهان به خیل این کشورهای اندک می‌پیوندد. بر این‌پایه، در جهانی که زیر سلطه‌ی استعمار و استبداد بود، کاری که ایرانی‌ها به ثمر رساندند، دست‌آورد عظیمی بود، یعنی در سراسر قاره‌ی پهناور آسیا، ایران نخستین ملتی بود که بانگ ملّت‌گرایی را بلند کرد و در این مبارزه موفق شد.

همان‌طور که پیش از این گفته شد مشروطیت ایران فراگشتی پنج مرحله‌ای بود:
در مرحله‌ی یکم که همان امضای سند 24 جمادی‌الثانی 1324 (13 امرداد 1285) بود، مظفرالدین شاه زیر فشار زیاد مردم فرمان مشروطیت را صادر می‌کند، مردم جشن گرفتند و فرمان‌ها را به دیوار‌ها چسباندند، ولی وقتی متن فرمان‌ها را خواندند، دیدند که اصلاً سخنی از ملت به میان نیامده است، پس آن‌ها را از دیوارها کنده و جشن‌ها را متوقف کردند و اعتراض‌ها را پی گرفتند. چهار روز بعد مظفرالدین‌شاه، سند دوم مشروطیت را صادر کرد که عبارت از فرمان مشروطیت بود. با این فرمان مردم آرام شدند و مرحله‌ی سوم آغاز شد. مرحله‌ی سوم عبارت بود از مجلسی از اعیان، اشراف، روحانیان و نمایندگان اصناف کشور که در تالار مدرسه نظام (همان جایی که روبه‌روی مجلس سنای سابق و مجلس شورای اسلامی است و در آن دانشکده‌ی افسری قرار دارد) تشکیل شد و کارگروهی جهت این که نظام‌نامه‌ی انتخابات را بنویسند، گرد هم آمدند. ولی مظفرالدین‌شاه به سادگی حاضر به توشیح این نظام‌نامه نشد تا سرانجام پس از کشمکش‌ها و درگیری‌هایی، دربار آن را تأیید کرد.

به دنبال آن، مجلسِ نخست مشروطیت تشکیل شد که سه کار بزرگ انجام داد که دو کار آن در راستای این فراگشت پنچ مرحله‌ای بود:

یکم این‌که قانون اساسی را در 51 اصل تنظیم کرد. در این زمان به دلیل بیماری مظفرالدین‌شاه، محمدعلی‌شاه در راه تهران بود تا اداره‌ی امور را به دست بگیرد. لازم به ذکر است که محمدعلی‌شاه با حال و هوای مشروطیت میانه‌ی خوبی نداشت به همین جهت نمایندگان عجله‌ی زیادی به‌خرج دادند تا این قانون، پیش از آن‌که محمدعلی‌شاه قدرت را در دست بگیرد آماده شود ولی موفق نشدند و محمدعلی‌شاه آمد و با امضای آن نیز مخالفت کرد.

دنباله نوشتار:
http://iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/10848-khizesh-mashrotiat.html

https://www.tg-me.com/iranboom_ir
2024/11/19 22:01:24
Back to Top
HTML Embed Code: