رونمایی از الواح هخامنشی
الواح هخامنشی استردادشده از آمریکا به ایران، به همراه مجموعهای از آثار تاریخی کمتر دیدهشده از موزه ملی ایران، همزمان با هفته میراث فرهنگی رونمایی میشوند.
isna.ir/xdR6Y8
@iranboom_ir
الواح هخامنشی استردادشده از آمریکا به ایران، به همراه مجموعهای از آثار تاریخی کمتر دیدهشده از موزه ملی ایران، همزمان با هفته میراث فرهنگی رونمایی میشوند.
isna.ir/xdR6Y8
@iranboom_ir
طرح شادباش روز بزرگداشت حکیم فردوسی
طراح: میم. کرد - ایرانبوم
http://www.iranboom.ir/hakime-tos.html
@iranboom_ir
طراح: میم. کرد - ایرانبوم
http://www.iranboom.ir/hakime-tos.html
@iranboom_ir
نگرشی نو بر شاهنامه - «نوحهسُرایی» پیش از آغاز عملیات جنگی؛ از گاه کهن تا امروز (سه نمونه)
دکتر هوشنگ طالع
شاهنامه بخشهای باقیماندهی اوستای کهن (دانشنامه) یا تاریخِ فرهنگ، سیاست، اجتماع، اقتصاد، شهریگری، دانش و هنر ایرانیان است که در آتش جهل و نادانی مقدونیان سوخت و به غارت برده شد. پس از این زشتکاری اسکندر گجستک، بلاش (ولاش / ولخش) شاهنشاه اشکانی فرمان به گرد آوری آن داد و باردیگر، آن را بیابان گردان عرب در آتش جهل خود سوختند و به آب تعصب شستند.
تا دگر بار، یعقوب لیث صفار ی فرمان به گردآوری آن داد که شرح آن در دیباچهی شاهنامهٔ بایسنقری آمده است. و این همان مجموعهی نوشتاری است که برای برگرداندن به شعر به منظور ماندگاری بیشتر، نخست در اختیار دقیقی قرار گرفت که کمابیش 1000 رج آن را در دست داریم و سپس فردوسی این کار سترگ را به پایان برد.
***
نخستین بار، با مسالهی نوحهسُرایی پیش از آغاز عملیات جنگی بزرگ، در تاریخ ایران، در «خونِ سیاوش » روبرو میگردیم. این رخداد کمابیش مربوط به سال 1888 پیش از میلاد مسیح یا 2510 سال پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه / 120 سال پیش از زایش اشو زرتشت میباشد. ایرانیان پس از کشتن (شهادت) سیاوش به دستور افراسیاب پادشاه تورانیان، به این سرزمین لشگر میکشند. بدین سان رشته جنگهایی میان دو کشور به انگیزهی «خونِ سیاوش » در میگیرد. در شاهنامه یا برگردان باقیماندهی اوستای کهن یا دانشنامهی کهن ایرانیان به شعر، در این باره میخوانیم:
چو خورشید بر زد، سر از کوهسار / بگسترد یاقوت بر پشت قار
خروش آمد و، نالهی کرُهنای / تهمتن برانگیخت، لشگر به جای
نهادند سر سوی افراسیاب / همه رخ زخون سیاوش پُرآب
به روشنی در مییابیم که پیش از آغاز عملیات جنگی برای بالابردن روحیهی جنگآوری سپاهیان با چاشنی انتقام «نوحهخوانی » با محتوای مظلومیت سیاوش (سون و شون) شده است، چنان که چهرهی جنگآوران، از این نوحهسرایی، «پُرآب » است.
بدون دودلی در اوستای کهن یا دانشنامهی کهن ایرانیان، به گستردگی به این مساله اشاره شده بود که تنها در قالب یک رج، به دست ما رسیده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/17267-nohe-saraei-aghaz-amaliat-jang.html
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
شاهنامه بخشهای باقیماندهی اوستای کهن (دانشنامه) یا تاریخِ فرهنگ، سیاست، اجتماع، اقتصاد، شهریگری، دانش و هنر ایرانیان است که در آتش جهل و نادانی مقدونیان سوخت و به غارت برده شد. پس از این زشتکاری اسکندر گجستک، بلاش (ولاش / ولخش) شاهنشاه اشکانی فرمان به گرد آوری آن داد و باردیگر، آن را بیابان گردان عرب در آتش جهل خود سوختند و به آب تعصب شستند.
تا دگر بار، یعقوب لیث صفار ی فرمان به گردآوری آن داد که شرح آن در دیباچهی شاهنامهٔ بایسنقری آمده است. و این همان مجموعهی نوشتاری است که برای برگرداندن به شعر به منظور ماندگاری بیشتر، نخست در اختیار دقیقی قرار گرفت که کمابیش 1000 رج آن را در دست داریم و سپس فردوسی این کار سترگ را به پایان برد.
***
نخستین بار، با مسالهی نوحهسُرایی پیش از آغاز عملیات جنگی بزرگ، در تاریخ ایران، در «خونِ سیاوش » روبرو میگردیم. این رخداد کمابیش مربوط به سال 1888 پیش از میلاد مسیح یا 2510 سال پیش از هجرت پیامبر از مکه به مدینه / 120 سال پیش از زایش اشو زرتشت میباشد. ایرانیان پس از کشتن (شهادت) سیاوش به دستور افراسیاب پادشاه تورانیان، به این سرزمین لشگر میکشند. بدین سان رشته جنگهایی میان دو کشور به انگیزهی «خونِ سیاوش » در میگیرد. در شاهنامه یا برگردان باقیماندهی اوستای کهن یا دانشنامهی کهن ایرانیان به شعر، در این باره میخوانیم:
چو خورشید بر زد، سر از کوهسار / بگسترد یاقوت بر پشت قار
خروش آمد و، نالهی کرُهنای / تهمتن برانگیخت، لشگر به جای
نهادند سر سوی افراسیاب / همه رخ زخون سیاوش پُرآب
به روشنی در مییابیم که پیش از آغاز عملیات جنگی برای بالابردن روحیهی جنگآوری سپاهیان با چاشنی انتقام «نوحهخوانی » با محتوای مظلومیت سیاوش (سون و شون) شده است، چنان که چهرهی جنگآوران، از این نوحهسرایی، «پُرآب » است.
بدون دودلی در اوستای کهن یا دانشنامهی کهن ایرانیان، به گستردگی به این مساله اشاره شده بود که تنها در قالب یک رج، به دست ما رسیده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/17267-nohe-saraei-aghaz-amaliat-jang.html
@iranboom_ir
ایران بوم
نماهنگ درود فردوسی سرایش و خوانش: هما ارژنگی تدوین: نگین پیشکش به روان جاوید فردوسی بزرگ @iranboom_ir
الا ای حکیم، بلند استان
که بر ما گشودی در، باستان
تو برتاق، گردون بلند اختری
مهین بخردی پر بها گوهری
نمیری تو..تا جاودان زنده ای......
در ستایش فردوسی
شاعر: هما ارژنگی
طرح اثر شادروان استاد رسام ارژنگی
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/3531-naghashi-arjangi-gozide-1.html
@iranboom_ir
که بر ما گشودی در، باستان
تو برتاق، گردون بلند اختری
مهین بخردی پر بها گوهری
نمیری تو..تا جاودان زنده ای......
در ستایش فردوسی
شاعر: هما ارژنگی
طرح اثر شادروان استاد رسام ارژنگی
https://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/3531-naghashi-arjangi-gozide-1.html
@iranboom_ir
بیست و پنجم اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر محمد امین ریاحی (زادهٔ ۱۱ خرداد ۱۳۰۲ - درگذشتهٔ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸) ادیب، تاریخنگار، و شخصیت فرهنگی معاصر ایرانی، صاحب آثار پژوهشی در زمینهٔ فرهنگ ایرانی، ادبیات فارسی، فردوسی و شاهنامه، حافظ، و تاریخ ایران است. یادش گرامی باد.
محمدامین ریاحی در یازدهم خرداد ۱۳۰۲ در خوی در یکی از خاندانهای قدیمی این شهر متولد شد.
در سال ۱۳۳۷ پس از دفاع از رساله دکتری خود با موضوع ”تحقیق و تصحیح مرصادالعباد نجمالدین رازی“ به راهنمایی فروزانفر، درجه دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. به نوشته محمدعلی اسلامی ندوشن، وی ”یکی از آخرین کسان از نسل ادبای معتبر بود... که طی شصت سال در صحنه فرهنگ ایران حضور داشت و هرچه نوشت دقیق و قابل اعتماد بود.“ (1)او از ۱۳۳۵ به مدت پنج سال عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا بود. در ابتدای سال ۱۳۴۰ عهدهدار مدیرکلی وزارت فرهنگ شد، و در مدت سه سال طرح ساماندهی و یکنواختسازی کتابهای درسی دبیرستانی را بنیاد نهاد. دکتر محمدامین ریاحی طی سالهای بعد عهدهدار چندین سمت فرهنگی از جمله رایزنی فرهنگی ایران در کشور ترکیه و تدریس در دانشگاه آنکارا (از ۱۳۴۲)، دبیرکلی هیئت امنای کتابخانههای عمومی کشور (از ۱۳۵۰)، نیابت ریاست فرهنگستان ادب و هنر ایران، ریاست دانشکده هنرهای دراماتیک، ریاست بنیاد شاهنامه فردوسی (از ۱۳۵۴)، مشاور وزیر فرهنگ و هنر، و وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۷) بود. دکتر محمدامین ریاحی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
از مشهورترین تألیفات محمدامین ریاحی میتوان به ”سرچشمههای فردوسیشناسی“، ”گلگشت در شعر و اندیشه حافظ“، ”تاریخ خوی“ و ”زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی“ اشاره کرد که از نظر اصالت و دقت نظرهای ابرازشده مورد توجه ادبشناسان قرار داشته است. آثار دکتر محمدامین ریاحی در حوزه شناسایی و تصحیح متون کهن فارسی، و کوششهای او در این زمینه همچون مرصادالعباد و نزهةالمجالس علاوه بر آنکه راهگشای پژوهندگان متون فارسی از نظر روش تحقیق و تصحیح بوده، با توجه به یافتههای تحقیقی ارائهشده در مقدمهها و تعلیقات همواره مورد استفاده و استناد پژوهشگران در حوزههای ادب و تاریخ و فرهنگ ایران قرار داشتهاست.
دکتر ریاحی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2150-
مراسم بزرگداشت محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/695-
گزارش تصویری تشیع پیکر محمد امین ریاحی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/2110-
یادی از استاد - به مناسبت روز فردوسی و سومین سال درگذشت دکتر محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5040-
کتاب «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» نویسنده استاد دکتر محمدامین ریاحی به صورت الکترونیکی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/anbar/4524-
ما را به سیرِ باغِ اجانب مخوان! (نگاهی به کتاب «در راه نجات آذربایجان»)
سروده: دکتر محمدامین ریاحی خویی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/17015-
خاطرهی نوروزی - شادروان دکتر محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/didehban/mirase-manavi/306-
نامه عباس میرزا به شیخعلی خان بیگلربیگی قبه و دربند(دکتر امین ریاحی)
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/171-
ترانههایی از ۶۰ شاعر اران و شروان - #شادروان_دکتر_محمد_امین_ریاحی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/556-
پیام شاهنامه - دکتر محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/10428-payam-shahnameh.html
قتل عام مردم شهر خوی توسط ترکان
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/3497-ghatl-aam-mardom-shahr-khoi-tavasot-torkan.html
قتل عام خوی توسط ترکان عثمانی
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12424-ghatl-aam-khoi-osmani.html
صائب تبریزی - شاعر زمانۀ خویش
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9320-saeb-tabrizi-shaer-zamane-khish.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
محمدامین ریاحی در یازدهم خرداد ۱۳۰۲ در خوی در یکی از خاندانهای قدیمی این شهر متولد شد.
در سال ۱۳۳۷ پس از دفاع از رساله دکتری خود با موضوع ”تحقیق و تصحیح مرصادالعباد نجمالدین رازی“ به راهنمایی فروزانفر، درجه دکتری در زبان و ادبیات فارسی گرفت. به نوشته محمدعلی اسلامی ندوشن، وی ”یکی از آخرین کسان از نسل ادبای معتبر بود... که طی شصت سال در صحنه فرهنگ ایران حضور داشت و هرچه نوشت دقیق و قابل اعتماد بود.“ (1)او از ۱۳۳۵ به مدت پنج سال عضو هیئت مؤلفان لغتنامه دهخدا بود. در ابتدای سال ۱۳۴۰ عهدهدار مدیرکلی وزارت فرهنگ شد، و در مدت سه سال طرح ساماندهی و یکنواختسازی کتابهای درسی دبیرستانی را بنیاد نهاد. دکتر محمدامین ریاحی طی سالهای بعد عهدهدار چندین سمت فرهنگی از جمله رایزنی فرهنگی ایران در کشور ترکیه و تدریس در دانشگاه آنکارا (از ۱۳۴۲)، دبیرکلی هیئت امنای کتابخانههای عمومی کشور (از ۱۳۵۰)، نیابت ریاست فرهنگستان ادب و هنر ایران، ریاست دانشکده هنرهای دراماتیک، ریاست بنیاد شاهنامه فردوسی (از ۱۳۵۴)، مشاور وزیر فرهنگ و هنر، و وزارت آموزش و پرورش (۱۳۵۷) بود. دکتر محمدامین ریاحی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ در ۸۶ سالگی در تهران درگذشت.
از مشهورترین تألیفات محمدامین ریاحی میتوان به ”سرچشمههای فردوسیشناسی“، ”گلگشت در شعر و اندیشه حافظ“، ”تاریخ خوی“ و ”زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی“ اشاره کرد که از نظر اصالت و دقت نظرهای ابرازشده مورد توجه ادبشناسان قرار داشته است. آثار دکتر محمدامین ریاحی در حوزه شناسایی و تصحیح متون کهن فارسی، و کوششهای او در این زمینه همچون مرصادالعباد و نزهةالمجالس علاوه بر آنکه راهگشای پژوهندگان متون فارسی از نظر روش تحقیق و تصحیح بوده، با توجه به یافتههای تحقیقی ارائهشده در مقدمهها و تعلیقات همواره مورد استفاده و استناد پژوهشگران در حوزههای ادب و تاریخ و فرهنگ ایران قرار داشتهاست.
دکتر ریاحی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2150-
مراسم بزرگداشت محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/695-
گزارش تصویری تشیع پیکر محمد امین ریاحی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh-tasviri/2110-
یادی از استاد - به مناسبت روز فردوسی و سومین سال درگذشت دکتر محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5040-
کتاب «زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی» نویسنده استاد دکتر محمدامین ریاحی به صورت الکترونیکی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/anbar/4524-
ما را به سیرِ باغِ اجانب مخوان! (نگاهی به کتاب «در راه نجات آذربایجان»)
سروده: دکتر محمدامین ریاحی خویی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/17015-
خاطرهی نوروزی - شادروان دکتر محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/didehban/mirase-manavi/306-
نامه عباس میرزا به شیخعلی خان بیگلربیگی قبه و دربند(دکتر امین ریاحی)
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/171-
ترانههایی از ۶۰ شاعر اران و شروان - #شادروان_دکتر_محمد_امین_ریاحی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/556-
پیام شاهنامه - دکتر محمدامین ریاحی
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/10428-payam-shahnameh.html
قتل عام مردم شهر خوی توسط ترکان
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhe-eslami/3497-ghatl-aam-mardom-shahr-khoi-tavasot-torkan.html
قتل عام خوی توسط ترکان عثمانی
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12424-ghatl-aam-khoi-osmani.html
صائب تبریزی - شاعر زمانۀ خویش
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/9320-saeb-tabrizi-shaer-zamane-khish.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
یادی از استاد - به مناسبت روز فردوسی و سالروز درگذشت دکتر محمدامین ریاحی
دکتر ریاحی شخصیتی فرزانه بود که با مناعت طبع زندگی را میگذراند و با وجودی که 27 سال از دریافت حقوق بازنشستگی محروم شده بود، از دور زمان نمینالید و لب به شکوه نمیگشود تا اینکه عالم بزرگواری بدون درخواست و حتی آگاهی استاد، اقدامات لازم را کرد و حق ایشان را بازگرداند.
تألیفات استاد هر کدام بسیار سودمند و قابل توجه پژوهشگران و محققان تاریخ، ادبیات و عرفان است؛ ازجمله کتاب «تاریخ خوی» که در نوع خود بینظیر است و برندة کتاب سال جمهوری اسلامی شد. «مرصادالعباد» اثر نجمالدین رازی که استاد سالها برای تصحیحش زحمت کشید، یکی از کتابهای نفیس عرفانی و جزو کتب درسی دانشگاه است که تاکنون بارها به چاپ رسیده. کتابهای «فردوسی» و«سرچشمههای فردوسی شناسی» نیز در زمینه شاهنامهپژوهی کمنظیر و خواندنی است.
از دیگر کتابهای استاد اینهاست: در راه نجات آذربایجان (1325 به شعر)، داستانی به نام کتابهای درسی، کسائی مروزی، گلگشت در شعر و اندیشه حافظ، سفارتنامههای ایران، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، بگشای راز عشق، چهل گفتار، تصحیح جهاننامه (متن کهن جغرافیایی)، تصحیح مفتاحالمعاملات، تصحیح رتبهالحیات، تصحیح عالم آرای نادری (مفصلترین زندگینامه نادرشاه افشار و تاریخ عصر او در سه مجلد)، تصحیح نزهة المجالس، تصحیح شش فصل (کهنترین متن علمی فارسی در فن نجوم)، و تنظیم«حرف سین» لغتنامه دهخدا.
استاد طی سالهایی در دهه 40 مسئولیت امور فرهنگی ایران در ترکیه را به عهده داشت که ضمن آن در دانشگاه آنکارا تدریس میکرد. خاطرهای از آن ایام را استاد تعریف میکردند که شنیدنی است: زمانی که کاردار سفارت ایران در ترکیه بودم(سال 1345)، دعوت کردند درباره مولانا سخنرانی کنم، به شرطی که طی آن ذکری از ایرانی بودن مولانا نشود! روز موعود مقامات نگران سفارت، از من متن سخنرانی را خواستند که گفتم: بدون نوشته صحبت میکنم؛ ولی نگران نباشید. آن روز به جز معدودی اعضای سفارت، همه حاضران در سالن، اهل ترکیه بودند. بعد از شرح مفصلی از دانش و کمال وعرفان مولانا، دیوانش را که همراه داشتم، باز کردم و گفتم: چند بیت از این کتاب میخوانم وچون بر من به صراحت مشخص نیست که مولانا اهل ترکیه باشد یا نه، از شما حضار گرامی میخواهم که ابهام مرا برطرف کنید:
ای ترک ماه چهره، چه گردد که صبح تو
آیی به حجره من و گویی که:«گل برو»
تو ماه ترکی و من اگرترک نیستم
دانم همین قدر که به ترکی است: آب «سو»
آب حیات تو گر از این بنده تیره شد
ترکی مکن به کشتنم ای ترکِ ترکخو
و بدین طریق منظور خود را عملی ساختم، بدون اینکه از دستورات، هیچ انحراف و تخطی کرده باشم.
اثبات وجود محل دفن شمس تبریزی در خوی با استناد به مدارک تحقیقی اصیل که مورد قبول مولوی شناسان کشور است، از کارهای برجسته و جالب توجه آن روانشاد است، به طوری که این امر مورد توجه مقامات وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی قرار گرفت و بودجه برای ایجاد بارگاهی درخورشمس در شهرستان خوی تخصیص داده شد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5040-yadi-az-ostad-mohomad-riahi-khoei.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر ریاحی شخصیتی فرزانه بود که با مناعت طبع زندگی را میگذراند و با وجودی که 27 سال از دریافت حقوق بازنشستگی محروم شده بود، از دور زمان نمینالید و لب به شکوه نمیگشود تا اینکه عالم بزرگواری بدون درخواست و حتی آگاهی استاد، اقدامات لازم را کرد و حق ایشان را بازگرداند.
تألیفات استاد هر کدام بسیار سودمند و قابل توجه پژوهشگران و محققان تاریخ، ادبیات و عرفان است؛ ازجمله کتاب «تاریخ خوی» که در نوع خود بینظیر است و برندة کتاب سال جمهوری اسلامی شد. «مرصادالعباد» اثر نجمالدین رازی که استاد سالها برای تصحیحش زحمت کشید، یکی از کتابهای نفیس عرفانی و جزو کتب درسی دانشگاه است که تاکنون بارها به چاپ رسیده. کتابهای «فردوسی» و«سرچشمههای فردوسی شناسی» نیز در زمینه شاهنامهپژوهی کمنظیر و خواندنی است.
از دیگر کتابهای استاد اینهاست: در راه نجات آذربایجان (1325 به شعر)، داستانی به نام کتابهای درسی، کسائی مروزی، گلگشت در شعر و اندیشه حافظ، سفارتنامههای ایران، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، بگشای راز عشق، چهل گفتار، تصحیح جهاننامه (متن کهن جغرافیایی)، تصحیح مفتاحالمعاملات، تصحیح رتبهالحیات، تصحیح عالم آرای نادری (مفصلترین زندگینامه نادرشاه افشار و تاریخ عصر او در سه مجلد)، تصحیح نزهة المجالس، تصحیح شش فصل (کهنترین متن علمی فارسی در فن نجوم)، و تنظیم«حرف سین» لغتنامه دهخدا.
استاد طی سالهایی در دهه 40 مسئولیت امور فرهنگی ایران در ترکیه را به عهده داشت که ضمن آن در دانشگاه آنکارا تدریس میکرد. خاطرهای از آن ایام را استاد تعریف میکردند که شنیدنی است: زمانی که کاردار سفارت ایران در ترکیه بودم(سال 1345)، دعوت کردند درباره مولانا سخنرانی کنم، به شرطی که طی آن ذکری از ایرانی بودن مولانا نشود! روز موعود مقامات نگران سفارت، از من متن سخنرانی را خواستند که گفتم: بدون نوشته صحبت میکنم؛ ولی نگران نباشید. آن روز به جز معدودی اعضای سفارت، همه حاضران در سالن، اهل ترکیه بودند. بعد از شرح مفصلی از دانش و کمال وعرفان مولانا، دیوانش را که همراه داشتم، باز کردم و گفتم: چند بیت از این کتاب میخوانم وچون بر من به صراحت مشخص نیست که مولانا اهل ترکیه باشد یا نه، از شما حضار گرامی میخواهم که ابهام مرا برطرف کنید:
ای ترک ماه چهره، چه گردد که صبح تو
آیی به حجره من و گویی که:«گل برو»
تو ماه ترکی و من اگرترک نیستم
دانم همین قدر که به ترکی است: آب «سو»
آب حیات تو گر از این بنده تیره شد
ترکی مکن به کشتنم ای ترکِ ترکخو
و بدین طریق منظور خود را عملی ساختم، بدون اینکه از دستورات، هیچ انحراف و تخطی کرده باشم.
اثبات وجود محل دفن شمس تبریزی در خوی با استناد به مدارک تحقیقی اصیل که مورد قبول مولوی شناسان کشور است، از کارهای برجسته و جالب توجه آن روانشاد است، به طوری که این امر مورد توجه مقامات وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی قرار گرفت و بودجه برای ایجاد بارگاهی درخورشمس در شهرستان خوی تخصیص داده شد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5040-yadi-az-ostad-mohomad-riahi-khoei.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر محمد امین ریاحی؛ شاهنامه شناس و ایران شناس.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2150-mohammad-amin-
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2150-mohammad-amin-
@iranboom_ir
بینش شاهنامه فردوسی - بخش نخست
دکتر جلال خالقی مطلق
شاهنامه به همان اندازه که اثری حماسی و تاریخی است، اثری اخلاقی نیز هست. اگربیتهایی راکه در این کتاب در تبلیغ و تهذیب اخلاق و حکمت عملی و تدبیر منزل آمده است بیرون کشیم، کتابی کمابیش به حجم بوستان سعدی خواهد شد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/5326-binesh-shahname-ferdosi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر جلال خالقی مطلق
شاهنامه به همان اندازه که اثری حماسی و تاریخی است، اثری اخلاقی نیز هست. اگربیتهایی راکه در این کتاب در تبلیغ و تهذیب اخلاق و حکمت عملی و تدبیر منزل آمده است بیرون کشیم، کتابی کمابیش به حجم بوستان سعدی خواهد شد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/5326-binesh-shahname-ferdosi.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بینش شاهنامه ـ بخش دوم
دکتر جلال خالقی مطلق
شاهنامه یکی از مهمترین آثار ادب فارسی در نوع ادبی آیینه خسروان («مرآتالامراء») به شمار میرود که در آن مشروحاً به شرایط پادشاهی و وظایف پادشاه و سیاست مُدُن پرداخته است:
1. مشروعیّت: در بینش پادشاهی در شاهنامه، نخستین شرط پادشاهی برخورداری از مشروعیّت است. اصطلاح مشروعیّت1 در شاهنامه «سزاواری» است که به ضرورت وزن سزاوار به کار رفته است.
مشروعیّت یعنی اینکه پادشاه از نسل مستقیم پادشاه باشد و یا اگر پادشاه پیشین فرزندی نداشته باشد، جانشین او نژاد خود را به یکی از شاهان پیشین، و در صورتی که سلسلهای برافتد، نژاد خود را به یکی از پادشاهان پیشدادی یا کیانی برساند.
پادشاهی که چنین شرطی داشته باشد، ازتأیید الهی نیز برخوردار بود، دارای «فرّ» یا «فرّه» (پهلوی «خَورَّه») و سزاوار پادشاهی ایران است؛ مثلاً آبتین پدر فریدون که به دست ضحّاک، کشته شد، نژادش را به تهمورث میرسانید (همان ، ج1، ص65 ، بیت 158 ـ 160). از این رو، خداوند فرّه را که جمشید بازگرفت، به فریدون داد و او را سزاوار پادشاهی ایران کرد (همان، ج1، ص 62، بیت 110 ـ 111) . و یا پس از مرگ زو تهماسپ، که فرزند نداشت، کیقباد را که از نژاد فریدون بود، یعنی از مشروعیّت برخوردار بود، از البرز آوردند و بر تخت نشاندند. و یا نژاد اردشیر بنیانگذار سلسلة ساسانی را پس از چند پشت به بهمن کیانی میرساندند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/5387-binesh-shahname-2.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر جلال خالقی مطلق
شاهنامه یکی از مهمترین آثار ادب فارسی در نوع ادبی آیینه خسروان («مرآتالامراء») به شمار میرود که در آن مشروحاً به شرایط پادشاهی و وظایف پادشاه و سیاست مُدُن پرداخته است:
1. مشروعیّت: در بینش پادشاهی در شاهنامه، نخستین شرط پادشاهی برخورداری از مشروعیّت است. اصطلاح مشروعیّت1 در شاهنامه «سزاواری» است که به ضرورت وزن سزاوار به کار رفته است.
مشروعیّت یعنی اینکه پادشاه از نسل مستقیم پادشاه باشد و یا اگر پادشاه پیشین فرزندی نداشته باشد، جانشین او نژاد خود را به یکی از شاهان پیشین، و در صورتی که سلسلهای برافتد، نژاد خود را به یکی از پادشاهان پیشدادی یا کیانی برساند.
پادشاهی که چنین شرطی داشته باشد، ازتأیید الهی نیز برخوردار بود، دارای «فرّ» یا «فرّه» (پهلوی «خَورَّه») و سزاوار پادشاهی ایران است؛ مثلاً آبتین پدر فریدون که به دست ضحّاک، کشته شد، نژادش را به تهمورث میرسانید (همان ، ج1، ص65 ، بیت 158 ـ 160). از این رو، خداوند فرّه را که جمشید بازگرفت، به فریدون داد و او را سزاوار پادشاهی ایران کرد (همان، ج1، ص 62، بیت 110 ـ 111) . و یا پس از مرگ زو تهماسپ، که فرزند نداشت، کیقباد را که از نژاد فریدون بود، یعنی از مشروعیّت برخوردار بود، از البرز آوردند و بر تخت نشاندند. و یا نژاد اردشیر بنیانگذار سلسلة ساسانی را پس از چند پشت به بهمن کیانی میرساندند.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/5387-binesh-shahname-2.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
http://yon.ir/NvFVW
۲۶ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر حسن احمد گیوی (۱ بهمن ۱۳۰۶ در گیوی استان اردبیل - درگذشته ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱ در تهران) نویسنده، پژوهشگر، ادیب و استاد دانشگاه است. او مدرک دکتریِ خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دریافت کرد و سالها در این دانشگاه و دانشگاههای دیگر، ازجمله در دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه آزاد واحدهای شمال و خلخال تدریس کرد. احمدی گیوی از معروفترین شاگردان بدیعالزمان فروزانفر بود. او بیش از چهار دهه با موسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا همکاری داشت. بیش از ۵۰ جلد کتاب در حوزهٔ دستور زبان و ادبیات فارسی از وی منتشر شدهاست. زبان و نگارش فارسی، دستور ویرایش زبان فارسی از معروفترین کتابهای زندهیاد گیوی است.
این استاد رشته زبان و ادبیات فارسی که به رعایت اخلاق حسنه در میان شاگردانش شهره بود، همواره از دانشجویانش در دانشگاه تهران و دیگر مراکز تحقیقاتی به عنوان فرزندان خود یاد میکرد؛ این عبارت که «من 70 هزار فرزند دارم» از استاد گیوی مشهور است.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/4992-hasan-ahmad-givi-dargozasht.html
@IRANboom_ir
به مناسبت درگذشت استاد دکترحسن احمدی گیوی - سرآمد دین و دانش و آزادگی / محمدطاهری خسروشاهی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5038-givi-saramad-danesh-azadegi.html
دانش و آزادگی و دین و مروت - دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5037-danesh-azadegi-din-moravat.html
زندهیاد دکتر حسن احمدی گیوی درباره سالهای همکاری با موسسه لغتنامه دهخدا شعری سروده اند که در دنباله میآید:
خدمت عاشقانه
نیم قرن است در لغتنـامه
با لغت نرد عشق میبازیم
در ره اعتلای نام وطن
رخش تحقیق و علم میتازیم
بی ریا و تظاهر و دعوی
واژه پیرا و واژه پردازیم
عاشقانیم دور از آز و نیاز
با کم وبیش دهر دمسازیم
از ثبات و تلاش و پویه خویش
پیش وجدان خود سرافرازیم
چو سواران زخیل ما رفتند
ما هنوز اسب عشق میتازیم
خلق بر مال و جاه مینازند!
ما بدین بزم علم مینازیم!
حاشیههای بزگداشت احمدی گیوی؛ اتوبوس شرکت واحد و مسافری به نام شفیعی کدکنی!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/5657-bozordasht-givi.html
جواني جهان كهن - دکتر حسن احمدی گیوی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4258-javani-ye-jahane-kohan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۲۶ اردیبهشت سالروز درگذشت دکتر حسن احمد گیوی (۱ بهمن ۱۳۰۶ در گیوی استان اردبیل - درگذشته ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱ در تهران) نویسنده، پژوهشگر، ادیب و استاد دانشگاه است. او مدرک دکتریِ خود را در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دریافت کرد و سالها در این دانشگاه و دانشگاههای دیگر، ازجمله در دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه آزاد واحدهای شمال و خلخال تدریس کرد. احمدی گیوی از معروفترین شاگردان بدیعالزمان فروزانفر بود. او بیش از چهار دهه با موسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا همکاری داشت. بیش از ۵۰ جلد کتاب در حوزهٔ دستور زبان و ادبیات فارسی از وی منتشر شدهاست. زبان و نگارش فارسی، دستور ویرایش زبان فارسی از معروفترین کتابهای زندهیاد گیوی است.
این استاد رشته زبان و ادبیات فارسی که به رعایت اخلاق حسنه در میان شاگردانش شهره بود، همواره از دانشجویانش در دانشگاه تهران و دیگر مراکز تحقیقاتی به عنوان فرزندان خود یاد میکرد؛ این عبارت که «من 70 هزار فرزند دارم» از استاد گیوی مشهور است.
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/4992-hasan-ahmad-givi-dargozasht.html
@IRANboom_ir
به مناسبت درگذشت استاد دکترحسن احمدی گیوی - سرآمد دین و دانش و آزادگی / محمدطاهری خسروشاهی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5038-givi-saramad-danesh-azadegi.html
دانش و آزادگی و دین و مروت - دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5037-danesh-azadegi-din-moravat.html
زندهیاد دکتر حسن احمدی گیوی درباره سالهای همکاری با موسسه لغتنامه دهخدا شعری سروده اند که در دنباله میآید:
خدمت عاشقانه
نیم قرن است در لغتنـامه
با لغت نرد عشق میبازیم
در ره اعتلای نام وطن
رخش تحقیق و علم میتازیم
بی ریا و تظاهر و دعوی
واژه پیرا و واژه پردازیم
عاشقانیم دور از آز و نیاز
با کم وبیش دهر دمسازیم
از ثبات و تلاش و پویه خویش
پیش وجدان خود سرافرازیم
چو سواران زخیل ما رفتند
ما هنوز اسب عشق میتازیم
خلق بر مال و جاه مینازند!
ما بدین بزم علم مینازیم!
حاشیههای بزگداشت احمدی گیوی؛ اتوبوس شرکت واحد و مسافری به نام شفیعی کدکنی!
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/5657-bozordasht-givi.html
جواني جهان كهن - دکتر حسن احمدی گیوی
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4258-javani-ye-jahane-kohan.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
بینش شاهنامه ـ بخش سوم
دکتر جلال خالقی مطلق
بینش پهلوانی: در اینجا باید میان پهلوان حماسی و پهلوان تاریخی تفاوت نهاد. از یک سو، هر دو گروه در بسیاری از صفات اخلاقی و شرایط پهلوانی مشترکاند، ولی از سوی دیگر، میان آنها تفاوتهایی نیز هست.
1. اتفاق میان پهلوان حماسی و تاریخی. از جمله این اتفاق، لزوم وفاداری به کشور و شاه، لزوم بیباکی و مهارت در نبرد و شناخت رزمافزارها و فنون جنگ و غیره؛ مثلاً در بخش تاریخی شاهنامه آمده است که مرد جنگی نباید از کارزار سیر آید، بلکه باید شیفتة رزم باشد، هنگام جنگ خود را به ناتوانی نزند و با تغییر وضع کارزار، ثبات خود را از دست ندهد، نه از جنگ، بلکه از ننگ بترسد. روشن است که داشتن این شرایط در مورد پهلوان حماسی نیز امری طبیعی است. و یا آنجا که درباره پهلوان حماسی آمده است که هنر دشمن را نباید خوار گیرد، در هر زمانی برای هر سرکردة سپاهی درست است؛ چه، این کار تنها خلاف آیین دلاوری نیست، بلکه میتواند شکست به بار آورد. مهمترین فضیلت در بینش پهلوانی، که بر هر دو گروه واجب، ولی برای پهلوانی حماسی هدف اصلی زندگی اوست، نگهداشت نام یا نام و ننگ به معنی «حفظ حیثیت و شرف» و یا به دستآوردنِ بیشتر آن از راه انجامدادن کارهای دلیرانه است. برای پهلوان، مردن به نام بهتر از زیستن به ننگ یا تحمل پیروزی دشمن است: «چنین گفت موبد که مُردن به نام/ به از زنده دشمن بدو شادکام»؛ «مرا مرگ خوشتر به نام بلند/ از این زیستن با هراس و گزند» (همان، ج3، ص151، بیت 734)
مرا مرگ باید بدان زندگی
که سالار باشم کنم بندگی
یکی داستان زد بر این بر پلنگ
که با شیر جنگاورش خاست جنگ
به نام ار بریزی ز من گفت خون
به از زندگانی به ننگ اندرون
(همان، ج4، ص18، بیت 247)
در پایان داستان یازده رخ، گستهم که گودرز او را جزو یکی از یازده پهلوان برنگزیده است، به تنهایی به نبرد دو برادر پیران میرود تا پاسخ این اهانت را داده باشد: «دلیران همه نام جستند و ننگ/ مرا بهره نامد به هنگام جنگ/ کنون من بدین کار نامآورم/ شومْشان یکایک به دام آورم» (همان، ج4، ص 141، بیت 2178 ـ 2179). موضوع نام و ننگ انگیزة اصلی داستان کوتاه و غمانگیز تازیانه جستن بهرام گودرز است. او در آغاز داستان به برادرش گیو که حاضر است هر هفت تازیانة زرنگار و گوهرنشان خود را بدو دهد، به شرط آنکه برای جستن تازیانهاش به میدان کارزار برنگردد و جان خود را به خطر نیندازد، میگوید: «شما را ز رنگ و نگارست گفت/ مرا آنکه شد نام با ننگ جفت» (همان، ج3، ص 90، بیت 1048).
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/5419-binesh-shahname-bakhsh-sevom.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر جلال خالقی مطلق
بینش پهلوانی: در اینجا باید میان پهلوان حماسی و پهلوان تاریخی تفاوت نهاد. از یک سو، هر دو گروه در بسیاری از صفات اخلاقی و شرایط پهلوانی مشترکاند، ولی از سوی دیگر، میان آنها تفاوتهایی نیز هست.
1. اتفاق میان پهلوان حماسی و تاریخی. از جمله این اتفاق، لزوم وفاداری به کشور و شاه، لزوم بیباکی و مهارت در نبرد و شناخت رزمافزارها و فنون جنگ و غیره؛ مثلاً در بخش تاریخی شاهنامه آمده است که مرد جنگی نباید از کارزار سیر آید، بلکه باید شیفتة رزم باشد، هنگام جنگ خود را به ناتوانی نزند و با تغییر وضع کارزار، ثبات خود را از دست ندهد، نه از جنگ، بلکه از ننگ بترسد. روشن است که داشتن این شرایط در مورد پهلوان حماسی نیز امری طبیعی است. و یا آنجا که درباره پهلوان حماسی آمده است که هنر دشمن را نباید خوار گیرد، در هر زمانی برای هر سرکردة سپاهی درست است؛ چه، این کار تنها خلاف آیین دلاوری نیست، بلکه میتواند شکست به بار آورد. مهمترین فضیلت در بینش پهلوانی، که بر هر دو گروه واجب، ولی برای پهلوانی حماسی هدف اصلی زندگی اوست، نگهداشت نام یا نام و ننگ به معنی «حفظ حیثیت و شرف» و یا به دستآوردنِ بیشتر آن از راه انجامدادن کارهای دلیرانه است. برای پهلوان، مردن به نام بهتر از زیستن به ننگ یا تحمل پیروزی دشمن است: «چنین گفت موبد که مُردن به نام/ به از زنده دشمن بدو شادکام»؛ «مرا مرگ خوشتر به نام بلند/ از این زیستن با هراس و گزند» (همان، ج3، ص151، بیت 734)
مرا مرگ باید بدان زندگی
که سالار باشم کنم بندگی
یکی داستان زد بر این بر پلنگ
که با شیر جنگاورش خاست جنگ
به نام ار بریزی ز من گفت خون
به از زندگانی به ننگ اندرون
(همان، ج4، ص18، بیت 247)
در پایان داستان یازده رخ، گستهم که گودرز او را جزو یکی از یازده پهلوان برنگزیده است، به تنهایی به نبرد دو برادر پیران میرود تا پاسخ این اهانت را داده باشد: «دلیران همه نام جستند و ننگ/ مرا بهره نامد به هنگام جنگ/ کنون من بدین کار نامآورم/ شومْشان یکایک به دام آورم» (همان، ج4، ص 141، بیت 2178 ـ 2179). موضوع نام و ننگ انگیزة اصلی داستان کوتاه و غمانگیز تازیانه جستن بهرام گودرز است. او در آغاز داستان به برادرش گیو که حاضر است هر هفت تازیانة زرنگار و گوهرنشان خود را بدو دهد، به شرط آنکه برای جستن تازیانهاش به میدان کارزار برنگردد و جان خود را به خطر نیندازد، میگوید: «شما را ز رنگ و نگارست گفت/ مرا آنکه شد نام با ننگ جفت» (همان، ج3، ص 90، بیت 1048).
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/5419-binesh-shahname-bakhsh-sevom.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دستورنویس توانا مرحوم دکتر حسن احمدی گیوی
۲۴۰ صفحه
ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
تهران؛ ۱۳۹۳
دکتر احمدی گیوی در سال ۱۳۰۶ شمسی در شهر گیو در استان اردبیل دیده به جهان گشود. دکتر حسن احمدی گیوی، صبح روز سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱ در سن هشتاد و پنج سالگی به علت ایست قلبی در منزلش از دنیا رفت.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به منظور پاسداشت و تعظیم و تکریم از مفاخر علمی- فرهنگی ایران اسلامی، مراسم بزرگداشت استاد دانا و دستورنویس توانا شادروان دکتر حسن احمدی گیوی، را در روز دوشنبه ۱۳ امردادماه ۱۳۹۳ برگزار کرد.
فهرست مطالب کتاب زندگینامه استاد:
پیشگفتار/ توفیق ه. سبحانی
خاطرهای از هفتاد سال معلمی/ حسن احمدی گیوی
تطور تاریخی زبان پارسی و ترکیب گرایی در آن/ حسن احمدی گیوی
فعلی نویاب از روزگاران کهن/ حسن احمدی گیوی
سیر تاریخی دستور زبان در جهان و ایران/ حسن احمدی گیوی
هفتصد سال حق معلمی در گردن ما ایرانیان/ حسن احمدی گیوی
تمدن و فرهنگ و نقش ایرانیان در پیدایش و بالندگی آن دو/ حسن احمدی گیوی
اشعار/ حسن احمدی گیوی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
۲۴۰ صفحه
ناشر: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی
تهران؛ ۱۳۹۳
دکتر احمدی گیوی در سال ۱۳۰۶ شمسی در شهر گیو در استان اردبیل دیده به جهان گشود. دکتر حسن احمدی گیوی، صبح روز سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱ در سن هشتاد و پنج سالگی به علت ایست قلبی در منزلش از دنیا رفت.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به منظور پاسداشت و تعظیم و تکریم از مفاخر علمی- فرهنگی ایران اسلامی، مراسم بزرگداشت استاد دانا و دستورنویس توانا شادروان دکتر حسن احمدی گیوی، را در روز دوشنبه ۱۳ امردادماه ۱۳۹۳ برگزار کرد.
فهرست مطالب کتاب زندگینامه استاد:
پیشگفتار/ توفیق ه. سبحانی
خاطرهای از هفتاد سال معلمی/ حسن احمدی گیوی
تطور تاریخی زبان پارسی و ترکیب گرایی در آن/ حسن احمدی گیوی
فعلی نویاب از روزگاران کهن/ حسن احمدی گیوی
سیر تاریخی دستور زبان در جهان و ایران/ حسن احمدی گیوی
هفتصد سال حق معلمی در گردن ما ایرانیان/ حسن احمدی گیوی
تمدن و فرهنگ و نقش ایرانیان در پیدایش و بالندگی آن دو/ حسن احمدی گیوی
اشعار/ حسن احمدی گیوی
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
به مناسبت درگذشت استاد دکترحسن احمدی گیوی - سرآمد دین و دانش و آزادگی
محمدطاهری خسروشاهی
آرزو داشت که مرگ راحتی داشته باشد و چنین نیز شده است.
آخرین بار که با استاد تلفنی صحبت میکردم، از انتشار یادنامه مرحوم استاد منوچهر مرتضوی میپرسیدند. میگفتند چرا انتشار کتاب به درازا کشیده است. گویا از سرنوشت، خبر داشتند که در لفافه گفتند: «این روزها حال خوشی ندارم. میترسم یادنامه را نبینم و بروم»!!
قلب مهربان و روحیه سرشار از امید و نشاط، مرحوم احمدی گیوی را به استادی برجسته و کم مانند در میان اقران خود، تبدیل کرده بود.دانش وآزادگی و دین ومروت را با هم داشت و دیر و دورکه این چهاربه هم افتند. تالیفات و مقالات ارزشمند ایشان به ویژه در موضوعات مربوط به دستور زبان فارسی، راهگشای طالبان و علاقهمندان بود و سالهاست که کتابهای تالیفی ایشان به ویژه اثرگرانسنگ «دستورتاریخی فعل»، در دانشگاههای کشور تدریس می شود. از مقدمه اثر چنین میآیدکه استاد برای تالیف این کتاب 20سال تلاش کرده و بابررسی کتابهای بسیار، به ساخت تاریخی فعل در دستور زبان فارسی نظم بخشیده است. به گمانم آخرین مقاله تالیفی ایشان در حوزه دستور زبان فارسی در دو فصلنامه علامه دانشگاه تبریز (ویژه ادبیات) منتشر شد. استاد، از سر لطف و مهربانی در خواست این ضعیف را اجابت کردند و مقالهای با موضوع «بن مضارع» در اختیارم نهادندکه بلافاصله در مجله منتشر شد.
استاد احمدی گیوی اگرچه در سال 1366 با 41 سال سابقه خدمت به افتخار بازنشستگی نایل آمد، لکن تا همین روزهای پایانی عمر دست از تالیف و تدوین نکشید. یکی از مشغولیتهای جذاب برای این استاد، ذکر خاطراتی خوش از روزهای حضور در دانشکده ادبیات تبریز بود. در اغلب کتابهایی که به همت استاد دکتر محمدرضا نصیری در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و در نکوداشت استادان برجسته زبان و ادبیات فارسی منتشر می شد، مقاله می نوشت. این مقالات مرجع و منبع مهمی برای درک و شناخت وضعیت درخشان وبی ماننددانشکده ادبیات تبریز در دهه چهل خورشیدی است.
مرحوم احمدی گیوی باتالیف بیش از50 جلد کتاب درحوزه زبان وادبیات فارسی به ویژه موضوع دستور زبان، آثار ماندگاری ازخود به یادگار گذاشت. خداوند او را رحمت کند و امید که آثار و دانشجویانش بهره رحمت برای او باشند.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5038-givi-saramad-danesh-azadegi.html
@iranboom_ir
محمدطاهری خسروشاهی
آرزو داشت که مرگ راحتی داشته باشد و چنین نیز شده است.
آخرین بار که با استاد تلفنی صحبت میکردم، از انتشار یادنامه مرحوم استاد منوچهر مرتضوی میپرسیدند. میگفتند چرا انتشار کتاب به درازا کشیده است. گویا از سرنوشت، خبر داشتند که در لفافه گفتند: «این روزها حال خوشی ندارم. میترسم یادنامه را نبینم و بروم»!!
قلب مهربان و روحیه سرشار از امید و نشاط، مرحوم احمدی گیوی را به استادی برجسته و کم مانند در میان اقران خود، تبدیل کرده بود.دانش وآزادگی و دین ومروت را با هم داشت و دیر و دورکه این چهاربه هم افتند. تالیفات و مقالات ارزشمند ایشان به ویژه در موضوعات مربوط به دستور زبان فارسی، راهگشای طالبان و علاقهمندان بود و سالهاست که کتابهای تالیفی ایشان به ویژه اثرگرانسنگ «دستورتاریخی فعل»، در دانشگاههای کشور تدریس می شود. از مقدمه اثر چنین میآیدکه استاد برای تالیف این کتاب 20سال تلاش کرده و بابررسی کتابهای بسیار، به ساخت تاریخی فعل در دستور زبان فارسی نظم بخشیده است. به گمانم آخرین مقاله تالیفی ایشان در حوزه دستور زبان فارسی در دو فصلنامه علامه دانشگاه تبریز (ویژه ادبیات) منتشر شد. استاد، از سر لطف و مهربانی در خواست این ضعیف را اجابت کردند و مقالهای با موضوع «بن مضارع» در اختیارم نهادندکه بلافاصله در مجله منتشر شد.
استاد احمدی گیوی اگرچه در سال 1366 با 41 سال سابقه خدمت به افتخار بازنشستگی نایل آمد، لکن تا همین روزهای پایانی عمر دست از تالیف و تدوین نکشید. یکی از مشغولیتهای جذاب برای این استاد، ذکر خاطراتی خوش از روزهای حضور در دانشکده ادبیات تبریز بود. در اغلب کتابهایی که به همت استاد دکتر محمدرضا نصیری در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و در نکوداشت استادان برجسته زبان و ادبیات فارسی منتشر می شد، مقاله می نوشت. این مقالات مرجع و منبع مهمی برای درک و شناخت وضعیت درخشان وبی ماننددانشکده ادبیات تبریز در دهه چهل خورشیدی است.
مرحوم احمدی گیوی باتالیف بیش از50 جلد کتاب درحوزه زبان وادبیات فارسی به ویژه موضوع دستور زبان، آثار ماندگاری ازخود به یادگار گذاشت. خداوند او را رحمت کند و امید که آثار و دانشجویانش بهره رحمت برای او باشند.
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5038-givi-saramad-danesh-azadegi.html
@iranboom_ir
دانش و آزادگی و دین و مروت
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
۴۷ سال پیش از این از درس دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران بر کلاس درس استاد بدیع الزمان فروزانفر با «دکتر حسن گیوی» آشنا شدم. پیش از آن هم بعضی کارها، از جمله شعرهای او را دیده بودم.
حدود نیم قرن با یکدیگر در کمال دوستی زیستیم؛ در جمع یارانی که هر کدام امروز در عرصه ادب فارسی چشم و چراغ زمانهاند. در دوستی یگانه بود، چندان که در سراسر عمرش هرگز غباری از او بر خاطر یاران ننشست. عاشق ایران و فرهنگ ایران زمین بود. در عرصه پژوهشهای دستوری و حوزه واژگان زبان فارسی از مراجع ممتاز عصر به شمار میرفت و در جمع مولفان لغت نامه علامه دهخدا از یاران دیرین راه و رسم آن بزرگوار بود، همچنان که در عشق به دکتر محمد مصدق و آرمان ملی او.
دکترحسن احمدی گیوی، در روزگار ما، از آن نوادری بود که «دانش و آزادگی و دین و مروت» را هرگز بنده درم نکرده است. کتابخانه پژوهش های زبان فارسی هرگز از آثار او تهی نخواهد بود همچنان که جایش در میان یاران و دوستان او و همه عاشقان ایران زمین.
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5037-danesh-azadegi-din-moravat.html
@iranboom_ir
دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
۴۷ سال پیش از این از درس دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران بر کلاس درس استاد بدیع الزمان فروزانفر با «دکتر حسن گیوی» آشنا شدم. پیش از آن هم بعضی کارها، از جمله شعرهای او را دیده بودم.
حدود نیم قرن با یکدیگر در کمال دوستی زیستیم؛ در جمع یارانی که هر کدام امروز در عرصه ادب فارسی چشم و چراغ زمانهاند. در دوستی یگانه بود، چندان که در سراسر عمرش هرگز غباری از او بر خاطر یاران ننشست. عاشق ایران و فرهنگ ایران زمین بود. در عرصه پژوهشهای دستوری و حوزه واژگان زبان فارسی از مراجع ممتاز عصر به شمار میرفت و در جمع مولفان لغت نامه علامه دهخدا از یاران دیرین راه و رسم آن بزرگوار بود، همچنان که در عشق به دکتر محمد مصدق و آرمان ملی او.
دکترحسن احمدی گیوی، در روزگار ما، از آن نوادری بود که «دانش و آزادگی و دین و مروت» را هرگز بنده درم نکرده است. کتابخانه پژوهش های زبان فارسی هرگز از آثار او تهی نخواهد بود همچنان که جایش در میان یاران و دوستان او و همه عاشقان ایران زمین.
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/5037-danesh-azadegi-din-moravat.html
@iranboom_ir
واژهگزینی علمی با استفاده از «شاهنامه»
علی کافی
مقدمه
امروزه، نقش زبان فارسی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به مراتب پراهمیـتتر از نقش آن به عنوان شاخهای از هنر شده است. سبب ایـن امر پیشرفت فزایندهٔ علم و تکنولوژی است. هنوز زبان طبیـعی عمدهتریـن و اصلیترین ابزار انتقال اطلاعات در علم و فن محسوب میشود و بعیـد بهنظر میرسد که در آیندهای نزدیک مثلاً زبانی نمادیـن بطور کامل جایگزیـن زبان طبیعی در ایـن مورد شود.
بنابراین، برای ایـنکه زبانی طبیعی بتواند به حیات خود ادامه دهد لازم است خود را به ابزارهای لازم و جدیـد مجهز سازد وگرنه به زودی از تأثیـر دامنهٔ نفوذ آن کاسته خواهد شد و در نهایت تنها به صورت زبانی صرفاً محاورهای، و نه علمی ـ شایـد به کارکردهایـی هنری ـ درخواهد آمد.
یکی از شیـوههای تجهیـز زبان، ساخت واژههای جدید علمی است که قبلاً سابقهای در زبان فارسی نداشتهاند. ساخت و گزینش واژه روشها و ضوابطی دارد که به تفصیـل در مقالهٔ «مبانی علمی واژهسازی و واژهگزیـنی» به قلم نگارنده در روزنامهٔ سامان (چاپ تاجیـکستان، شمارهٔ مسلسل ۶۵، آبان ماه ۱۳۷۲) به چاپ رسیـده است.
در مقالهٔ حاضر نگارنده برای دستیابی به لغات شاهنامه از کتاب واژه نامک، تألیـف عبدالحسیـن نوشیـن (انتشارات دنیـا، تهران، ۱۳۶۳)، بهره گرفته است و همهٔ واژههای آن را بررسی کرده و آن دسته را که به نحوی به مسایـل مربوط به واژهگزینی (از جمله به روشها و ضوابط آن) مربوط بوده است جدا و طبقه بندی کرده و از ایـن راه گوشهای از شیـوهٔ استفاده از شاهنامهٔ فردوسی را در واژهگزینی و واژهسازی نویـن شرح داده است.
- روش جستجو. بنابه ایـن روش، واژهگزیـن بایـد پیـش از ساخت واژه، متون مربوط را بررسی کند و چنانچه واژهای را با مفهوم موردنظر خود منطبق یـافت از آن بهره جویـد. در ایـنجا نمونههایـی از واژههای شاهنامهٔ فردوسی، که امروزه میتواند در زبان علم به کار رود، در سه گروه زیـر طبقه بندی شدهاند:
۱) واژههای موجود در شاهنامه که در حال حاضر کاربردی ندارند و میتوانند بخشی از نیازهای زبان علم را برآورده سازند.
***
از اسامی خاص که نام فارسی ندارند، میتوان از متون کهن مدد گرفت و نامهای ایـرانی یـافت.
- مصدر مرخم فعلهای مرکب به عنوان اسم مصدر. یکی از انواع اسم مصدر که در زبان علمی فراوان به کار میرود مصدر مرخم است. به قیـاس با واژهٔ «یادکرد» در شاهنامه میتوان اسم مصدرهای فراوان ساخت که عملکرد، کارکرد، رویـکرد نمونههای متداول آن در فارسی امروزند.
- اسم مفعول به عنوان واژه. فردوسی در شاهنامه اسم مفعول مصدر کندن یـعنی کَنده را به جای خندق به کار برده است که میتوان به قیـاس با آن واژههای جدیـد ساخت.
- الهام گرفتن از واژه سازی فردوسی برای ساخت واژههای نو. در شاهنامه با واژههایـی چون «دستورز» مواجه میشویـم که مرکبند از دست + ورز (از مصدر ورزیـدن) به معنی کسی که کاردستی میکند. به ایـن قیـاس میتوان اندیـشهورز را ساخت که میتواند به معنی کسی باشد که کار فکری انجام میدهد. در شاهنامه واژههای مرکب فراوانی وجود دارد که میتوان به قیـاس با آنها به الگوهای نو واژهسازی دست یافت که نمونهٔ فوق مثالی از آن است.
- استفاده از واژههای علمی ساخته شده به روش ترجمهٔ تحتاللفظ. در شاهنامه با واژهٔ «جان سخنگوی» مواجه میشویـم که ترجمه تحت اللفظ «نفس ناطقه» است. ایـن اصطلاح را ابوعلی سیـنا به صورت «جان سخنگویـا» در دانشنامهٔ علایـی و نیـز ناصرخسرو به همان صورت جان سخنگو به کار بردهاند. به هر حال فردوسی ازایـن واژه استفاده کرده است که درواقع تأیـیـد روش "loan translation" یـا ترجمهٔ تحت اللفظ اصطلاح است.
خلاصه
۱) برای بقاء و پایـداری زبان فارسی باید این زبان را به واژههای نو برای بیان مفاهیم نو مجهز کرد.
۲) واژهگزینی و واژهسازی روشها و ضوابطی دارد که باید به تدوین آنها پرداخت و براساس همین روش و ضوابط، به واژهسازی اقدام کرد.
۳) شاهنامهٔ حکیم فردوسی منبعی است که میتوان از آن برای اخذ روشها و ضوابط واژه گزیـنی بهره گرفت.
۴) در شاهنامه واژههایی وجود دارد که میتوان از آنها مستقیـماً برای بیـان مفاهیم نو استفاده کرد.
۵) در شاهنامه از روش اشتقاق در واژهسازی به کرات استفاده شده است.
۶) در شاهنامه «وند»هایی وجود دارد که میتوان از آنها برای ساخت واژه استفاده کرد.
۷) مصدر شینی، واژههای مترادف، واژههای فارسی برای اسامی خاص، مصدر مرخم، مصدر ساده در شاهنامه فراوانند که میتوان از ایـن الگوها در ساخت واژه بهره گرفت.
۸) واژههای برساختهٔ فردوسی منبع الهامی برای واژهسازی نویـن محسوب میشوند.
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13073-vaje-gozini-elmi-ba-estefade-az-shahnameh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
علی کافی
مقدمه
امروزه، نقش زبان فارسی به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به مراتب پراهمیـتتر از نقش آن به عنوان شاخهای از هنر شده است. سبب ایـن امر پیشرفت فزایندهٔ علم و تکنولوژی است. هنوز زبان طبیـعی عمدهتریـن و اصلیترین ابزار انتقال اطلاعات در علم و فن محسوب میشود و بعیـد بهنظر میرسد که در آیندهای نزدیک مثلاً زبانی نمادیـن بطور کامل جایگزیـن زبان طبیعی در ایـن مورد شود.
بنابراین، برای ایـنکه زبانی طبیعی بتواند به حیات خود ادامه دهد لازم است خود را به ابزارهای لازم و جدیـد مجهز سازد وگرنه به زودی از تأثیـر دامنهٔ نفوذ آن کاسته خواهد شد و در نهایت تنها به صورت زبانی صرفاً محاورهای، و نه علمی ـ شایـد به کارکردهایـی هنری ـ درخواهد آمد.
یکی از شیـوههای تجهیـز زبان، ساخت واژههای جدید علمی است که قبلاً سابقهای در زبان فارسی نداشتهاند. ساخت و گزینش واژه روشها و ضوابطی دارد که به تفصیـل در مقالهٔ «مبانی علمی واژهسازی و واژهگزیـنی» به قلم نگارنده در روزنامهٔ سامان (چاپ تاجیـکستان، شمارهٔ مسلسل ۶۵، آبان ماه ۱۳۷۲) به چاپ رسیـده است.
در مقالهٔ حاضر نگارنده برای دستیابی به لغات شاهنامه از کتاب واژه نامک، تألیـف عبدالحسیـن نوشیـن (انتشارات دنیـا، تهران، ۱۳۶۳)، بهره گرفته است و همهٔ واژههای آن را بررسی کرده و آن دسته را که به نحوی به مسایـل مربوط به واژهگزینی (از جمله به روشها و ضوابط آن) مربوط بوده است جدا و طبقه بندی کرده و از ایـن راه گوشهای از شیـوهٔ استفاده از شاهنامهٔ فردوسی را در واژهگزینی و واژهسازی نویـن شرح داده است.
- روش جستجو. بنابه ایـن روش، واژهگزیـن بایـد پیـش از ساخت واژه، متون مربوط را بررسی کند و چنانچه واژهای را با مفهوم موردنظر خود منطبق یـافت از آن بهره جویـد. در ایـنجا نمونههایـی از واژههای شاهنامهٔ فردوسی، که امروزه میتواند در زبان علم به کار رود، در سه گروه زیـر طبقه بندی شدهاند:
۱) واژههای موجود در شاهنامه که در حال حاضر کاربردی ندارند و میتوانند بخشی از نیازهای زبان علم را برآورده سازند.
***
از اسامی خاص که نام فارسی ندارند، میتوان از متون کهن مدد گرفت و نامهای ایـرانی یـافت.
- مصدر مرخم فعلهای مرکب به عنوان اسم مصدر. یکی از انواع اسم مصدر که در زبان علمی فراوان به کار میرود مصدر مرخم است. به قیـاس با واژهٔ «یادکرد» در شاهنامه میتوان اسم مصدرهای فراوان ساخت که عملکرد، کارکرد، رویـکرد نمونههای متداول آن در فارسی امروزند.
- اسم مفعول به عنوان واژه. فردوسی در شاهنامه اسم مفعول مصدر کندن یـعنی کَنده را به جای خندق به کار برده است که میتوان به قیـاس با آن واژههای جدیـد ساخت.
- الهام گرفتن از واژه سازی فردوسی برای ساخت واژههای نو. در شاهنامه با واژههایـی چون «دستورز» مواجه میشویـم که مرکبند از دست + ورز (از مصدر ورزیـدن) به معنی کسی که کاردستی میکند. به ایـن قیـاس میتوان اندیـشهورز را ساخت که میتواند به معنی کسی باشد که کار فکری انجام میدهد. در شاهنامه واژههای مرکب فراوانی وجود دارد که میتوان به قیـاس با آنها به الگوهای نو واژهسازی دست یافت که نمونهٔ فوق مثالی از آن است.
- استفاده از واژههای علمی ساخته شده به روش ترجمهٔ تحتاللفظ. در شاهنامه با واژهٔ «جان سخنگوی» مواجه میشویـم که ترجمه تحت اللفظ «نفس ناطقه» است. ایـن اصطلاح را ابوعلی سیـنا به صورت «جان سخنگویـا» در دانشنامهٔ علایـی و نیـز ناصرخسرو به همان صورت جان سخنگو به کار بردهاند. به هر حال فردوسی ازایـن واژه استفاده کرده است که درواقع تأیـیـد روش "loan translation" یـا ترجمهٔ تحت اللفظ اصطلاح است.
خلاصه
۱) برای بقاء و پایـداری زبان فارسی باید این زبان را به واژههای نو برای بیان مفاهیم نو مجهز کرد.
۲) واژهگزینی و واژهسازی روشها و ضوابطی دارد که باید به تدوین آنها پرداخت و براساس همین روش و ضوابط، به واژهسازی اقدام کرد.
۳) شاهنامهٔ حکیم فردوسی منبعی است که میتوان از آن برای اخذ روشها و ضوابط واژه گزیـنی بهره گرفت.
۴) در شاهنامه واژههایی وجود دارد که میتوان از آنها مستقیـماً برای بیـان مفاهیم نو استفاده کرد.
۵) در شاهنامه از روش اشتقاق در واژهسازی به کرات استفاده شده است.
۶) در شاهنامه «وند»هایی وجود دارد که میتوان از آنها برای ساخت واژه استفاده کرد.
۷) مصدر شینی، واژههای مترادف، واژههای فارسی برای اسامی خاص، مصدر مرخم، مصدر ساده در شاهنامه فراوانند که میتوان از ایـن الگوها در ساخت واژه بهره گرفت.
۸) واژههای برساختهٔ فردوسی منبع الهامی برای واژهسازی نویـن محسوب میشوند.
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13073-vaje-gozini-elmi-ba-estefade-az-shahnameh.html
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
www.iranboom.ir
واژهگزینی علمی با استفاده از «شاهنامه»
خیام
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
@iranboom_ir
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
@iranboom_ir
حکیم توس درمانگر جسم و جان
دکتر محمد حسین طوسی وند
زیبایی کلام و ژرفای فکری فردوسی تا بدانجاست که او را از بزرگان دانش و ادب جهان شمردهاند و لقب برترین حماسهسرای جهان را برازنده وی دانستهاند
شاهنامه نیز بهعنوان میراث گران سنگ ادبی، تاریخی، علمی و فلسفی ایرانیان از دانشهایی سخن گفته که بیشک پژوهشهای علمی و تخصصیای را میطلبد تا نگرههای گوناگونی که در این کتاب سترگ نهفته است، بهروز برای جهانیان عرضه نماید.
شاهنامه نه تنها حماسه ساکنان ایران زمین؛ بلکه حماسه نوع بشر را میسراید و از اینرو که سرمایه دانشهای بشری را بهگونه نظم به یادگار گذارده، اثری بینظیر در میان میراث مکتوب جهانی به شمار میرود که در میان اقوام گوناگون همواره هوادارانی داشته است و تاکنون به بیش از 40 زبان زنده دنیا برگردانده شده است و هزاران نسخه از شاهنامه حکیم توس در کتابخانههای بزرگ جهان در این یک هزار سال که از به پایان رسیدن سرایش شاهنامه میگذرد، نگهداری میشود تا پیشینه دانشهای تمدنهای بزرگ جهانی، بهویژه فرهنگ و تمدن ایران بزرگ برای آیندگان به یادگار بماند. یکی از این دانشها که در شاهنامه بدان پرداخته شده دانش پزشکی است.
تاریخچه دانش پزشکی به روزگاران کهن باز میگردد، آن هنگامی که انسانها درد و بیماری را در وجودشان احساس کردند در پی چارهجویی برآمدند و نیاز به مداوا و درمان داشتند؛ بدین روی حکیم توس، دانش پزشکی را با داستانهای اساطیری و بر پایه مستندهای تاریخی روزگار خویش در دانشنامه شاهنامه گردآوری کرد.
پزشکی در شاهنامه نخستین بار در هزاره نهم تاریخ باستانی ایران در دوره پادشاهی جمشیدجم،فرزند طهمورث دیوبند آورده شده است؛شاهنامه،جمشید را با فر ایزدی،فر شهریاری و فر موبدی معرفی مینماید.
جمشید، نخستین بار آهن را گداخت و با آن ابزار جنگی و خانه ساخت و مردمان را به فرهنگ پوشش و رعایت امور بهداشتی تشویق کرد. جامعه آن روزگار را بر پایه نیازهایشان دسته بندی کرد و از آن جمله برخی را به نیایش ایزد و پژوهش در امور دینی و گروهی دیگر را به جنگاوری ترغیب کرد و گروه دیگری را به کشاورزی و برخی دیگر را به کار صنعت گمارد.
جمشید به معماران چیرهدست نیز دستور داد تا کاخهای با شکوهی بسازند و گرمابهها و درمانگاههای فراوانی در این دوران ساخته شد. وی پس از این آبادانیها به یافتن داروهای شفابخش برای درمان بیماران و ساخت عطرهای گیاهی و آموزش پزشکان فرمان داد.
دگر بویهای خوش آورد باز
که دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو کافور و چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشکی و درمان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند
جمشید اما در روز نخستین سال به نام اورمزد یا هرمزد از ماه فروردین بر تخت نشست که از آن پس مردمان ایران آن روز را نوروز نامیدند و چون این روز آغازی بود برای دوران هفتصد ساله تمدنی باشکوه ایرانیان همه ساله در چنین روزی که سرآغاز بیداری طبیعت نیز هست در سراسر جهان جشن میگیرند.
اما افسوس که جمشید گرفتار وسوسه اهریمنی گشت و بهخودپرستی و منیت گرفتار شد تا جایی که خود را خدا انگاشت و بدین روی فر ایزدی از وی روی گردان شد؛ شگفتا که این خودپسندی از بیماریهای روانی به شمار میرود که در شاهنامه به این بیماری جمشید در پایان زندگانیاش به درستی اشاره شده است.
بزرگی و دیهیم و شاهی مراست
که گوید که جز من کسی پادشاست
جز از من که برداشت مرگ از کسی
و گر بر زمین شاه باشد بسی
گر ایدون که دانید من کردم این
مرا خوانده باید جهانآفرین
هنر در جهان از من آمد پدید
چو من تاجور تخت شاهی که دید
به دارو و درمان جهان گشت راست
که بیماری و مرگ کس را نکاست
منی چون به پیوست با کردگار
شکست اندر آید ز هر سو هواس
با این کفر نعمت،روزگار از جمشید روی گردان شد و مردی از ناحیه هاماوران(یمن کنونی) به نام آژیدهاک _ که ایرانیان او را ضحاک میخوانند _ بر وی چیره شده و با اره به دو نیم اش کرد و بدین ترتیب است که دوران یک هزار ساله تاریکی و خفقان ضحاکیان آغاز میشود.
از دید کتاب اوستا اما فریدون نخستین پزشک ایرانی بوده و این در حالی است که پارسیان سینای پزشک را _ که در حدود یکصد سال پس از زرتشت میزیسته و او را به سیمرغ تشبیه کردهاند _ نخستین پزشک ایرانی میدانستهاند.
در شاهنامه نیز از فریدون بهعنوان پزشکی ماهر یاد شده، وی به جستوجوی داروهای گیاهی پرداخت و با کارد ساخته خود،جراحی میکرد و غدههای ناپاک را برش میداد و از بدن بیمار جدا میساخت و با داغ کردن، زخمهای بدن را میسوزانید که امروزه نیز در جراحی «کوتری زاسیون»نامیده میشود.
وی به ویژگی گیاه هوم پی برد و از آن برای درمان سرماخوردگی و برونشیت و مداوای هر گونه درد و التهاب بهره برد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/3712-hakim-tos-darmangar
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر محمد حسین طوسی وند
زیبایی کلام و ژرفای فکری فردوسی تا بدانجاست که او را از بزرگان دانش و ادب جهان شمردهاند و لقب برترین حماسهسرای جهان را برازنده وی دانستهاند
شاهنامه نیز بهعنوان میراث گران سنگ ادبی، تاریخی، علمی و فلسفی ایرانیان از دانشهایی سخن گفته که بیشک پژوهشهای علمی و تخصصیای را میطلبد تا نگرههای گوناگونی که در این کتاب سترگ نهفته است، بهروز برای جهانیان عرضه نماید.
شاهنامه نه تنها حماسه ساکنان ایران زمین؛ بلکه حماسه نوع بشر را میسراید و از اینرو که سرمایه دانشهای بشری را بهگونه نظم به یادگار گذارده، اثری بینظیر در میان میراث مکتوب جهانی به شمار میرود که در میان اقوام گوناگون همواره هوادارانی داشته است و تاکنون به بیش از 40 زبان زنده دنیا برگردانده شده است و هزاران نسخه از شاهنامه حکیم توس در کتابخانههای بزرگ جهان در این یک هزار سال که از به پایان رسیدن سرایش شاهنامه میگذرد، نگهداری میشود تا پیشینه دانشهای تمدنهای بزرگ جهانی، بهویژه فرهنگ و تمدن ایران بزرگ برای آیندگان به یادگار بماند. یکی از این دانشها که در شاهنامه بدان پرداخته شده دانش پزشکی است.
تاریخچه دانش پزشکی به روزگاران کهن باز میگردد، آن هنگامی که انسانها درد و بیماری را در وجودشان احساس کردند در پی چارهجویی برآمدند و نیاز به مداوا و درمان داشتند؛ بدین روی حکیم توس، دانش پزشکی را با داستانهای اساطیری و بر پایه مستندهای تاریخی روزگار خویش در دانشنامه شاهنامه گردآوری کرد.
پزشکی در شاهنامه نخستین بار در هزاره نهم تاریخ باستانی ایران در دوره پادشاهی جمشیدجم،فرزند طهمورث دیوبند آورده شده است؛شاهنامه،جمشید را با فر ایزدی،فر شهریاری و فر موبدی معرفی مینماید.
جمشید، نخستین بار آهن را گداخت و با آن ابزار جنگی و خانه ساخت و مردمان را به فرهنگ پوشش و رعایت امور بهداشتی تشویق کرد. جامعه آن روزگار را بر پایه نیازهایشان دسته بندی کرد و از آن جمله برخی را به نیایش ایزد و پژوهش در امور دینی و گروهی دیگر را به جنگاوری ترغیب کرد و گروه دیگری را به کشاورزی و برخی دیگر را به کار صنعت گمارد.
جمشید به معماران چیرهدست نیز دستور داد تا کاخهای با شکوهی بسازند و گرمابهها و درمانگاههای فراوانی در این دوران ساخته شد. وی پس از این آبادانیها به یافتن داروهای شفابخش برای درمان بیماران و ساخت عطرهای گیاهی و آموزش پزشکان فرمان داد.
دگر بویهای خوش آورد باز
که دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو کافور و چون مشک ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشکی و درمان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند
جمشید اما در روز نخستین سال به نام اورمزد یا هرمزد از ماه فروردین بر تخت نشست که از آن پس مردمان ایران آن روز را نوروز نامیدند و چون این روز آغازی بود برای دوران هفتصد ساله تمدنی باشکوه ایرانیان همه ساله در چنین روزی که سرآغاز بیداری طبیعت نیز هست در سراسر جهان جشن میگیرند.
اما افسوس که جمشید گرفتار وسوسه اهریمنی گشت و بهخودپرستی و منیت گرفتار شد تا جایی که خود را خدا انگاشت و بدین روی فر ایزدی از وی روی گردان شد؛ شگفتا که این خودپسندی از بیماریهای روانی به شمار میرود که در شاهنامه به این بیماری جمشید در پایان زندگانیاش به درستی اشاره شده است.
بزرگی و دیهیم و شاهی مراست
که گوید که جز من کسی پادشاست
جز از من که برداشت مرگ از کسی
و گر بر زمین شاه باشد بسی
گر ایدون که دانید من کردم این
مرا خوانده باید جهانآفرین
هنر در جهان از من آمد پدید
چو من تاجور تخت شاهی که دید
به دارو و درمان جهان گشت راست
که بیماری و مرگ کس را نکاست
منی چون به پیوست با کردگار
شکست اندر آید ز هر سو هواس
با این کفر نعمت،روزگار از جمشید روی گردان شد و مردی از ناحیه هاماوران(یمن کنونی) به نام آژیدهاک _ که ایرانیان او را ضحاک میخوانند _ بر وی چیره شده و با اره به دو نیم اش کرد و بدین ترتیب است که دوران یک هزار ساله تاریکی و خفقان ضحاکیان آغاز میشود.
از دید کتاب اوستا اما فریدون نخستین پزشک ایرانی بوده و این در حالی است که پارسیان سینای پزشک را _ که در حدود یکصد سال پس از زرتشت میزیسته و او را به سیمرغ تشبیه کردهاند _ نخستین پزشک ایرانی میدانستهاند.
در شاهنامه نیز از فریدون بهعنوان پزشکی ماهر یاد شده، وی به جستوجوی داروهای گیاهی پرداخت و با کارد ساخته خود،جراحی میکرد و غدههای ناپاک را برش میداد و از بدن بیمار جدا میساخت و با داغ کردن، زخمهای بدن را میسوزانید که امروزه نیز در جراحی «کوتری زاسیون»نامیده میشود.
وی به ویژگی گیاه هوم پی برد و از آن برای درمان سرماخوردگی و برونشیت و مداوای هر گونه درد و التهاب بهره برد.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/3712-hakim-tos-darmangar
https://www.tg-me.com/iranboom_ir
دکتر علیاشرف صادقی در نشست تخصصی «فرهنگنویسی» فرهنگستان زبان و ادب فارسی:
فرهنگ جامع زبان فارسی در دست تدوین است
علیاشرف صادقی با اشاره به تدوین سه جلد از فرهنگ جامع زبان فارسی تاکنون، دلیل تدوین این فرهنگ را پدید آوردن اثری شامل و پوشانندۀ تمام کلمات فارسی متون قدیم و معاصر دانست ضمن آنکه گوشهٔ چشمی هم به فارسی تاجیکی و افغانستانی (دری) داشته باشد.
علیاشرف صادقی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر گروه فرهنگنویسی گفت: ما تا پیش از لغتنامۀ دهخدا فرهنگهایی داشتهایم که اکثر قریب به اتفاقشان در هند و تعدادی در ایران تألیف شدهاند. شاید بتوان گفت اولین فرهنگ جامع زبان فارسی لغتنامۀ دهخداست و سپس دو فرهنگ فارسی قابل اعتنای دیگر، یکی «معین» و دیگری «سخن» هستند.
دنباله نوشتار:
https://apll.ir/?p=16049
@iranboom_ir
فرهنگ جامع زبان فارسی در دست تدوین است
علیاشرف صادقی با اشاره به تدوین سه جلد از فرهنگ جامع زبان فارسی تاکنون، دلیل تدوین این فرهنگ را پدید آوردن اثری شامل و پوشانندۀ تمام کلمات فارسی متون قدیم و معاصر دانست ضمن آنکه گوشهٔ چشمی هم به فارسی تاجیکی و افغانستانی (دری) داشته باشد.
علیاشرف صادقی، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مدیر گروه فرهنگنویسی گفت: ما تا پیش از لغتنامۀ دهخدا فرهنگهایی داشتهایم که اکثر قریب به اتفاقشان در هند و تعدادی در ایران تألیف شدهاند. شاید بتوان گفت اولین فرهنگ جامع زبان فارسی لغتنامۀ دهخداست و سپس دو فرهنگ فارسی قابل اعتنای دیگر، یکی «معین» و دیگری «سخن» هستند.
دنباله نوشتار:
https://apll.ir/?p=16049
@iranboom_ir