شمال از شمال غربی مثل بسیاری از فیلم های هیچکاک در باره هویت اشتباهی است. فردی که بی گناه متهم می شود و باید خود را از مهلکه برهاند. دلهره و اضطرابی که فیلم های هیچکاک در بیننده ایجاد می کند - و در این فیلم نمود بارز خود را دارد – دلهره ای درونی است که در سرتاسر فیلم گسترده است. او با هر حادثه و هر حرکتی، ضربه ای بر تماشاگر می زند و او را احاطه می کند. شمال از شمال غربی، از التهابی نفس گیر آکنده است و فصل تعقیب با هواپیما اوج این التهاب است.
🔘 در شمال از شمال غربی یک سکانس درخشان هفت دقیقه ای مزرعه ذرت وجود دارد که به عنوان یکی از بهترین سکانس هالی سینمایی کارنامه هیچکاک محسوب می شود. در این سکانس ما در ابتدا راجر تورن هیل را می بینیم که مطابق قراری که داشته به مزرعه ذرتی می آید ولی پس از مدتی انتظار کسی نمی آید. در این میان حدود هفت دقیقه نماهایی بدون کمترین صدا و جنبشی را مشاهده میکنیم. نکته درخشان این سکانس جایی است که بطور ناگهانی یک هواپیمای سم پاش وارد مزرعه میشود و به طرف راجر تورن هیل حمله ور میشود و یکی از زیباترین نماهای فیلم که نمای تعقیب و گریز هواپیما ی سم پاش و قهرمان فیلم روی میدهد .تماشاگر همان قدر از آمدن هواپیمای سم پاش متعجب است که قهرمان فیلم در شگفت است چرا که کمی قبل تر دهقانی که می خواهد سوار اتوبوس شود با تعجب به راجر تورن هیل می گوید: این هواپیمای سم پاش را نگاه کنید! و بعد اضافه میکند: خنده دار است! ذرتی نیست که سمپاشی شود! این دیالوگها باعث می شود که تماشاگر در یک دوگانگی تصویری گرفتار شود و از این گونه دوگانگی ها در فیلم ما بسیار میبینیم. تماشاگر میداند که با فیلم عادی روبرو نیست و هر ان ممکن است یک صحنه طبیعی به یک سکانس پیچیده و خاص تبدیل شود.
✍ #ساسان_عادلی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
🔘 در شمال از شمال غربی یک سکانس درخشان هفت دقیقه ای مزرعه ذرت وجود دارد که به عنوان یکی از بهترین سکانس هالی سینمایی کارنامه هیچکاک محسوب می شود. در این سکانس ما در ابتدا راجر تورن هیل را می بینیم که مطابق قراری که داشته به مزرعه ذرتی می آید ولی پس از مدتی انتظار کسی نمی آید. در این میان حدود هفت دقیقه نماهایی بدون کمترین صدا و جنبشی را مشاهده میکنیم. نکته درخشان این سکانس جایی است که بطور ناگهانی یک هواپیمای سم پاش وارد مزرعه میشود و به طرف راجر تورن هیل حمله ور میشود و یکی از زیباترین نماهای فیلم که نمای تعقیب و گریز هواپیما ی سم پاش و قهرمان فیلم روی میدهد .تماشاگر همان قدر از آمدن هواپیمای سم پاش متعجب است که قهرمان فیلم در شگفت است چرا که کمی قبل تر دهقانی که می خواهد سوار اتوبوس شود با تعجب به راجر تورن هیل می گوید: این هواپیمای سم پاش را نگاه کنید! و بعد اضافه میکند: خنده دار است! ذرتی نیست که سمپاشی شود! این دیالوگها باعث می شود که تماشاگر در یک دوگانگی تصویری گرفتار شود و از این گونه دوگانگی ها در فیلم ما بسیار میبینیم. تماشاگر میداند که با فیلم عادی روبرو نیست و هر ان ممکن است یک صحنه طبیعی به یک سکانس پیچیده و خاص تبدیل شود.
✍ #ساسان_عادلی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سکانس و صحنه مشهوری از فیلم «شمال از شمال غربی» 1959
از معروف ترین سکانس های تاریخ سینما
جایی که کری گرانت(راجر تورنهیل ) در فیلم هدف توطئه می شود وهواپیمایی سم پاش به دنبال اوست
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
از معروف ترین سکانس های تاریخ سینما
جایی که کری گرانت(راجر تورنهیل ) در فیلم هدف توطئه می شود وهواپیمایی سم پاش به دنبال اوست
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
کار دنیا هیچوقت بهقاعده نیست؛ چون آدمی مثل راجر تورنهیل حتا اگر گذرش به بیابان بیفتد، یکدفعه ممکن است هواپیمای سمپاشی را ببیند که معلوم نیست آنجا چه میکند و خوب که فکرش را بکند میبیند جایی که مزرعهای نیست، جایی که چیزی نکاشتهاند، هدف آدم بختبرگشتهایست که سر از این بیابان برهوت درآورده؛ آدم بختبرگشتهای بهنام راجر تورنهیل.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
فیلم سه قسمت دارد و به قولی، سه موومان.
مرحله ی اول مرحله ی از دست رفتن هویت ثورنهیل است و تبدیل شدنش به کاپلان.
مرحله ی دوم آشنایی اوست با آن دخترک جاسوس(ایو)، و پس زدن او و شک کردن به او.
مرحله ی سوم پیوند این دو باهم علیه تبهکاران است و . . . پایان فیلم.
ببینیم هیچکاک این سه مرحله، یا سه موومان، را چگونه برگزار می کند و وارد بحث بشویم!
در مرحله ی اول و دوم ما از قبل می دانیم که ثورنهیل مسؤلیت پذیر نیست. در مرحله ی سوم، دختر عاشق کری گرانت شده و بنابراین کری گرانت داوطلبانه می پذیرد که نقش کاپلان را بازی کند و این مسؤلیت پذیری، انتهایش، علی القاعده، به ازدواج با دختر می انجامد.
در مرحله ی دوم فیلم، یا موومان دوم، دختر، کری گرانت را به قتلگاه می فرستد. کری گرانت به یک بیابان می رود و منتظر قرار با شخصی می شود. این، یکی از اصلی ترین، ماندنی ترین، و مثال زدنی ترین سکانس های هیچکاک است: سکانس هواپیما در یک بیابان. در این سکانس مردی که منتظر اتوبوس است جمله ای را می گوید که از این قرار است: "این هواپیما چیه که داره می آد؟ داره سم پاشی می کنه جایی که اصلاً بذری نیست!" این جمله ی تکان دهنده شروع سکانس است. هیچکاک در روز روشن، از طریق یک هواپیمای سم پاش و حمله اش به کری گرانت که مرتباً او را گلوله باران می کند، سکانسی را می آفریند که همیشه در کلاس های درس آنرا تدریس می کنند. نوع کات هایی که این سکانس دارد، بازی کری گرانت، باور کردن وضعیت، و پایانش که پایان خیلی عجیبی هم هست.
هواپیما هرچقدر که به کری گرانت نزدیک می شود، در واقع، آخرین سپر ها و حائل های مدرن کری گرانت را از بین می برد. کری گرانت آدم داخلی است. آدم دفتر است. آدم اطاق است. آدم هتل است. آدم خیابان نیست. فقط زمانی به خیابان می آید که می خواهد ماشین بگیرد و برود سر کارش. اما اینکه در یک بیابان پرتاب شود و مورد حمله ی یک هواپیمای این طوری قرار بگیرد . . . اصلاً چنین آدمی نیست. این، آخرین ویژگی های مدرن بودن را هم از او می گیرد.
اول، هواپیما در بک گراند ذره ای بیش نیست. آرام آرام جلو می آید و ما متوجه می شویم که این یک هواپیمای، در واقع، حمله کننده است. هرج و مرج و آشفتگی از کوچک به بزرگ جلو می آید و رخ می دهد و آشفتگی، صحنه را می گیرد. این، باز، کار همیشگی هیچکاک است که اینجا به بهترین شکل ممکن آنرا رهبری می کند. تعلیقِ دامنه داری که هرچقدر هم شما سکانس را ببینید، چیزی از قدرتش کم نمی کند. چون بسیار خوب اجرا شده است . . . در فرم.
در انتها، کری گرانت با یک کامیون مواجه می شود و انگار که در حال تصادف یا در حال بیدار شدن از خواب است، جلوی آن به زمین می افتد و از مخمصه هم جان سالم به در می کند. این سکانسِ هواپیما، هم پوستر فیلم است و هم بخش مهمی از شخصیت فیلم است.
✍ #سیدجواد_یوسف_بیک
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
مرحله ی اول مرحله ی از دست رفتن هویت ثورنهیل است و تبدیل شدنش به کاپلان.
مرحله ی دوم آشنایی اوست با آن دخترک جاسوس(ایو)، و پس زدن او و شک کردن به او.
مرحله ی سوم پیوند این دو باهم علیه تبهکاران است و . . . پایان فیلم.
ببینیم هیچکاک این سه مرحله، یا سه موومان، را چگونه برگزار می کند و وارد بحث بشویم!
در مرحله ی اول و دوم ما از قبل می دانیم که ثورنهیل مسؤلیت پذیر نیست. در مرحله ی سوم، دختر عاشق کری گرانت شده و بنابراین کری گرانت داوطلبانه می پذیرد که نقش کاپلان را بازی کند و این مسؤلیت پذیری، انتهایش، علی القاعده، به ازدواج با دختر می انجامد.
در مرحله ی دوم فیلم، یا موومان دوم، دختر، کری گرانت را به قتلگاه می فرستد. کری گرانت به یک بیابان می رود و منتظر قرار با شخصی می شود. این، یکی از اصلی ترین، ماندنی ترین، و مثال زدنی ترین سکانس های هیچکاک است: سکانس هواپیما در یک بیابان. در این سکانس مردی که منتظر اتوبوس است جمله ای را می گوید که از این قرار است: "این هواپیما چیه که داره می آد؟ داره سم پاشی می کنه جایی که اصلاً بذری نیست!" این جمله ی تکان دهنده شروع سکانس است. هیچکاک در روز روشن، از طریق یک هواپیمای سم پاش و حمله اش به کری گرانت که مرتباً او را گلوله باران می کند، سکانسی را می آفریند که همیشه در کلاس های درس آنرا تدریس می کنند. نوع کات هایی که این سکانس دارد، بازی کری گرانت، باور کردن وضعیت، و پایانش که پایان خیلی عجیبی هم هست.
هواپیما هرچقدر که به کری گرانت نزدیک می شود، در واقع، آخرین سپر ها و حائل های مدرن کری گرانت را از بین می برد. کری گرانت آدم داخلی است. آدم دفتر است. آدم اطاق است. آدم هتل است. آدم خیابان نیست. فقط زمانی به خیابان می آید که می خواهد ماشین بگیرد و برود سر کارش. اما اینکه در یک بیابان پرتاب شود و مورد حمله ی یک هواپیمای این طوری قرار بگیرد . . . اصلاً چنین آدمی نیست. این، آخرین ویژگی های مدرن بودن را هم از او می گیرد.
اول، هواپیما در بک گراند ذره ای بیش نیست. آرام آرام جلو می آید و ما متوجه می شویم که این یک هواپیمای، در واقع، حمله کننده است. هرج و مرج و آشفتگی از کوچک به بزرگ جلو می آید و رخ می دهد و آشفتگی، صحنه را می گیرد. این، باز، کار همیشگی هیچکاک است که اینجا به بهترین شکل ممکن آنرا رهبری می کند. تعلیقِ دامنه داری که هرچقدر هم شما سکانس را ببینید، چیزی از قدرتش کم نمی کند. چون بسیار خوب اجرا شده است . . . در فرم.
در انتها، کری گرانت با یک کامیون مواجه می شود و انگار که در حال تصادف یا در حال بیدار شدن از خواب است، جلوی آن به زمین می افتد و از مخمصه هم جان سالم به در می کند. این سکانسِ هواپیما، هم پوستر فیلم است و هم بخش مهمی از شخصیت فیلم است.
✍ #سیدجواد_یوسف_بیک
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
▪️درباره شمال از شمالغربی
ارنست لمان، فیلمنامهنویس، در اوایل ۱۹۵۸ داستانی را با چندین صحنه تعقیب، به نام «از نفس افتاده»، پس از مدتها کار در جلسههای مختلف آماده کرد. داستان از همان شروع با «کری گرانت» در نقش اول نوشته شده بود، در حالیکه موقعیت حساس ایفای نقش و انتخاب بازیگر پیش آمده بود، جیمز استوارت از هیچکاک خواسته بود دربارۀ فیلمنامه نظر بدهد و خودش نیز گفته بود از شوق بازی در این فیلم هیچ پیشنهاد دیگری را نخواهد پذیرفت. هیچکاک بعدها گفت: نمیخواستم مستقیماً به جیمز بگویم ما گرانت را در نظر داریم؛ بنابراین گفتم ما هنوز روی کاغذ چیزی نداریم. بعد از یک روز زنگ زد و گفت کلمبیا نمیتواند به من اجازه دهد، چون قرار است با «کیم نوواک» در فیلم «زنگ کتاب و شمع» (در ایران: گربۀ جادوگر) بازی کنم. من البته آسوده خاطر شدم و خیلی ساده گفتم: «خُب... جیمی، حیف شد ما تو را از دست دادیم. فکر میکنم باید دنبال کس دیگری بگردیم. » و آنجا بود که با گرانت شمال از شمالغربی رقم خورد.
🎬 North by Northwest 1959
@Perspective_7
Join 👉 @honar7modiran
ارنست لمان، فیلمنامهنویس، در اوایل ۱۹۵۸ داستانی را با چندین صحنه تعقیب، به نام «از نفس افتاده»، پس از مدتها کار در جلسههای مختلف آماده کرد. داستان از همان شروع با «کری گرانت» در نقش اول نوشته شده بود، در حالیکه موقعیت حساس ایفای نقش و انتخاب بازیگر پیش آمده بود، جیمز استوارت از هیچکاک خواسته بود دربارۀ فیلمنامه نظر بدهد و خودش نیز گفته بود از شوق بازی در این فیلم هیچ پیشنهاد دیگری را نخواهد پذیرفت. هیچکاک بعدها گفت: نمیخواستم مستقیماً به جیمز بگویم ما گرانت را در نظر داریم؛ بنابراین گفتم ما هنوز روی کاغذ چیزی نداریم. بعد از یک روز زنگ زد و گفت کلمبیا نمیتواند به من اجازه دهد، چون قرار است با «کیم نوواک» در فیلم «زنگ کتاب و شمع» (در ایران: گربۀ جادوگر) بازی کنم. من البته آسوده خاطر شدم و خیلی ساده گفتم: «خُب... جیمی، حیف شد ما تو را از دست دادیم. فکر میکنم باید دنبال کس دیگری بگردیم. » و آنجا بود که با گرانت شمال از شمالغربی رقم خورد.
🎬 North by Northwest 1959
@Perspective_7
Join 👉 @honar7modiran
فیلم های هیچکاک، منطق خاصی دارند که برای لذت بردن از فیلم باید آن منطق را پذیرفت. سکانس حمله هواپیما به تورنهیل درون مزرعه، بازتاب عمدی همین تفکر هیچکاک است. کدام انسان عاقلی برای قتل، روش حمله
با هواپیمای سمپاش را انتخاب میکند؟! اگر منطق جهان هیچکاک را نفهمیم، ماجرای هیچکدام از فیلمهایش شروع نمیشود و بسیاری از سکانسها از جمله این سکانس معروف و تحسینشده، بیدلیلاند.
🔘روایت فیلم علاوه بر مکگافینهایش، با بهرهگیری از موقعیت های متضاد مرتبا تنش خلق میکند. در طول فیلم با سکانسهای متعددی روبهرو میشویم که دو واقعه نامربوط را در کنار یکدیگر به کار میگیرند، که عموما اتفاق دوم یک ماجرای منحرفکننده دراماتیک میباشد.
در سکانس هواپیمای سمپاشی، پرسوناژ محوری فیلم با موقعیتی مخاطرهآمیزی روبهرو میشود که در واقع قلاب سکانس گفتمان “راجر” با “ایو” میباشد.
هیچکاک در صحنه و نماهای سکانس هواپیمای سمپاشی با ضرب آهنگی تند مرتبا تنش ایجاد میکند، که هدف آن پدید آوردن یک تعلیق موضعی است و نه افزودن ماجرایی جدید به چینش روایی فیلم. البته این رویکرد هیچکاک منفعت بزرگی هم دارد و آنهم پرتاب کردن تماشاگر از یک موقعیت به موقعیت دیگر است. مخاطب مدام بازی و کلک میخورد، و در نهایت در میان رویدادهای فرعی، خرده پیرنگ و … نمیفهمد ماجرای واقعی از چه قرار است.
پیرنگ پیچیده فیلم با با استراتژیهای زمانی_مکانی به انسجام روایی استواری دست یافته.
✍ #علیرضا_هنگوال
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
با هواپیمای سمپاش را انتخاب میکند؟! اگر منطق جهان هیچکاک را نفهمیم، ماجرای هیچکدام از فیلمهایش شروع نمیشود و بسیاری از سکانسها از جمله این سکانس معروف و تحسینشده، بیدلیلاند.
🔘روایت فیلم علاوه بر مکگافینهایش، با بهرهگیری از موقعیت های متضاد مرتبا تنش خلق میکند. در طول فیلم با سکانسهای متعددی روبهرو میشویم که دو واقعه نامربوط را در کنار یکدیگر به کار میگیرند، که عموما اتفاق دوم یک ماجرای منحرفکننده دراماتیک میباشد.
در سکانس هواپیمای سمپاشی، پرسوناژ محوری فیلم با موقعیتی مخاطرهآمیزی روبهرو میشود که در واقع قلاب سکانس گفتمان “راجر” با “ایو” میباشد.
هیچکاک در صحنه و نماهای سکانس هواپیمای سمپاشی با ضرب آهنگی تند مرتبا تنش ایجاد میکند، که هدف آن پدید آوردن یک تعلیق موضعی است و نه افزودن ماجرایی جدید به چینش روایی فیلم. البته این رویکرد هیچکاک منفعت بزرگی هم دارد و آنهم پرتاب کردن تماشاگر از یک موقعیت به موقعیت دیگر است. مخاطب مدام بازی و کلک میخورد، و در نهایت در میان رویدادهای فرعی، خرده پیرنگ و … نمیفهمد ماجرای واقعی از چه قرار است.
پیرنگ پیچیده فیلم با با استراتژیهای زمانی_مکانی به انسجام روایی استواری دست یافته.
✍ #علیرضا_هنگوال
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
🔺نقطه زابریسکی ١٩٧٠
کارگردان: میکلآنجلو آنتونیونی
🔻شمال از شمال غربی ١٩۵٩
کارگردان: آلفرد هیچکاک
Join 👉 @honar7modiran
کارگردان: میکلآنجلو آنتونیونی
🔻شمال از شمال غربی ١٩۵٩
کارگردان: آلفرد هیچکاک
Join 👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#Gif
#جالب_است_بدانید
تعقیبوگریز کری گرانت و آن هواپیمای کشاورزی مشهورترین صحنه فیلم و یکی از معروفترین سکانسهای تاریخ سینماست. این صحنه با ترفندهای سینمایی ساخته شد. به این صورت که ابتدا از هواپیما فیلمبرداری کردند و بعد گرانت در استودیو در یک گودال مصنوعی شیرجه زد و این صحنهها هنگام تدوین با جلوههای ویژه بههم وصل شد.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
#جالب_است_بدانید
تعقیبوگریز کری گرانت و آن هواپیمای کشاورزی مشهورترین صحنه فیلم و یکی از معروفترین سکانسهای تاریخ سینماست. این صحنه با ترفندهای سینمایی ساخته شد. به این صورت که ابتدا از هواپیما فیلمبرداری کردند و بعد گرانت در استودیو در یک گودال مصنوعی شیرجه زد و این صحنهها هنگام تدوین با جلوههای ویژه بههم وصل شد.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
⬆️ شمال از شمال غربی آلفرد هیچکاک ١٩۵٩
⬇️ لورنس عربستان دیوید لین ١٩۶٢
در فیلم شمال از شمال غربی از جلوههای بصری استفاده شده و صحنه ها در استودیو، فیلمبرداری شده.
@Cinemayanii
Join 👉 @honar7modiran
⬇️ لورنس عربستان دیوید لین ١٩۶٢
در فیلم شمال از شمال غربی از جلوههای بصری استفاده شده و صحنه ها در استودیو، فیلمبرداری شده.
@Cinemayanii
Join 👉 @honar7modiran
هیچکاک با ساخت شمال از شمال غربی نام خود را به عنوان استاد مسلم سینمای سرگرم کننده تا بی نهایت بالا برد و تحکیم کرد. او سر صحنه به من(لمن) گفته بود: «این فیلم درست مثل ارگ غول آسایی است که من و تو داریم با آن موسیقی می زنیم. در یک لحظه این نت را میزنیم و از تماشاگران واکنش میگیریم و در لحظهٔ بعدی نت دیگری می زنیم و آنها طبق موسیقی ما واکنش نشان میدهند…» فقط همان سکانس مشهور تعقیب با هواپیمای سمپاش کافی است تا فیلم به مینیاتوری تماشایی و جاودان بدل گردد.
این همان سکانسی است که لمن و گرانت سر صحنه مدام دربارهٔ منطقی یا غیرمنطقی بودن آن با هم بحث میکردند. اما این سکانس بیشتر از هر سکانس دیگری حالت توازن در فیلم به وجود میآورد و تغییر لحن فیلم از شوخ طبعی جذاب شهری به اکشن نمونهای از کار یک استاد است. هیچکاک بعدها بیشتر دست به ساخت فیلم های تیره و تاری مثل روانی و پرندگان زد و بعد از آن دیگر نتوانست لحن سرگرم کنندهٔ فیلم شمال از شمال غربی را دوباره در آثار دیگرش تکرار کند. اما اگر در سال ۱۹۵۵ از تماشاگران سینما دربارهی هیچکاک میپرسیدید، آنها اولین کلماتی که به زبان میآورند، شکوه، شوخ طبعی، تعلیق، اکشن و چشم اندازهای بیپایان بود. آنها به باد عابران بیگناهی می افتادند که ناخواسته درگیر ماجراجوییهای خطرناک میشدند. شمال از شمال غربی تمامی این فاکتورها را داشت پایانی بر تمامی فیلمهای هیچکاکی به شمار میآید.
✍ #علیرضا_مجیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
این همان سکانسی است که لمن و گرانت سر صحنه مدام دربارهٔ منطقی یا غیرمنطقی بودن آن با هم بحث میکردند. اما این سکانس بیشتر از هر سکانس دیگری حالت توازن در فیلم به وجود میآورد و تغییر لحن فیلم از شوخ طبعی جذاب شهری به اکشن نمونهای از کار یک استاد است. هیچکاک بعدها بیشتر دست به ساخت فیلم های تیره و تاری مثل روانی و پرندگان زد و بعد از آن دیگر نتوانست لحن سرگرم کنندهٔ فیلم شمال از شمال غربی را دوباره در آثار دیگرش تکرار کند. اما اگر در سال ۱۹۵۵ از تماشاگران سینما دربارهی هیچکاک میپرسیدید، آنها اولین کلماتی که به زبان میآورند، شکوه، شوخ طبعی، تعلیق، اکشن و چشم اندازهای بیپایان بود. آنها به باد عابران بیگناهی می افتادند که ناخواسته درگیر ماجراجوییهای خطرناک میشدند. شمال از شمال غربی تمامی این فاکتورها را داشت پایانی بر تمامی فیلمهای هیچکاکی به شمار میآید.
✍ #علیرضا_مجیدی
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
Telegram
attach 📎
"زنان بلوند، بهترین قربانیان هستند. همانند برف پانخوردهای که رد پاهای خونآلود را بهتر نشان میدهد."
💬 -آلفرد هیچکاک
Join 👉 @honar7modiran
💬 -آلفرد هیچکاک
Join 👉 @honar7modiran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#Gif
يكى از پرسشهاى سينمايى در مورد فيلم «شمال از شمال غربى» به كارگردانى «هیچکاک» است كه برخى میپرسند: چرا اقدام كشتن قهرمان فيلم در آن دشت و با هواپيما صورت مىگيرد؟ به اين پرسش «هیچکاک» اينچنين پاسخ مىدهد: «خواستم خلاف چيزهايى كه هميشه در فيلمها ديده مىشد عمل كنم: مردى به جايى رفته است كه در آنجا احتمالا كشته خواهد شد. حال معمولا چه كارى انجام مىشود؟ شب، در خيابانى نه چندان روشن، قربانى در زير تير چراغ برق ايستاده است. كسى از پشت پنجرهاى مرموزانه بيرون را نگاه مىکند. بطور معمول كلوزآپى از یک گربه سياه هم نشان داده مىشود. اتوموبيلى سياه نزدیک مىشود، غيره و غيره. از خودم پرسيدم: به طور دقيق خلاف اين صحنه چيست؟ یک دشت، زير افتاب، نه موسيقى و نه گربهى سياه و نه چهرهى مرموز در پشت پنجره.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran
يكى از پرسشهاى سينمايى در مورد فيلم «شمال از شمال غربى» به كارگردانى «هیچکاک» است كه برخى میپرسند: چرا اقدام كشتن قهرمان فيلم در آن دشت و با هواپيما صورت مىگيرد؟ به اين پرسش «هیچکاک» اينچنين پاسخ مىدهد: «خواستم خلاف چيزهايى كه هميشه در فيلمها ديده مىشد عمل كنم: مردى به جايى رفته است كه در آنجا احتمالا كشته خواهد شد. حال معمولا چه كارى انجام مىشود؟ شب، در خيابانى نه چندان روشن، قربانى در زير تير چراغ برق ايستاده است. كسى از پشت پنجرهاى مرموزانه بيرون را نگاه مىکند. بطور معمول كلوزآپى از یک گربه سياه هم نشان داده مىشود. اتوموبيلى سياه نزدیک مىشود، غيره و غيره. از خودم پرسيدم: به طور دقيق خلاف اين صحنه چيست؟ یک دشت، زير افتاب، نه موسيقى و نه گربهى سياه و نه چهرهى مرموز در پشت پنجره.
🎬 North by Northwest 1959
Join 👉 @honar7modiran