Telegram Web Link
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کجایی...؟؟؟
تو ای جانان دلم
که امشب
برای اولین بار
دلم میخواهد
خورشید طلوع نکند
وصبح نرسد
وثانیه های ساعت
خبر ازگذر زمان ندهد
دلم می‌خواهد
جنگی بزرگ،
ازنگاهت به پا کنم
وقلبم را... به اسارت چشمانت در آورم
وسر برسینه ات نهم
و تا خود سپیده صبح
ملودی زیبای قلبت را بشنوم
میدانم...
هیچ آهنگی
و هیچ عشقی
به زیبایی صدای قلب تو نیست برایم
دلم می‌خواهد
حال قشنگ امشبم را
با وجود بودن تو
گره بزنم
شاید که قدری
دل تو هم خواست
از شُرهه شُرهه ی عطش وجود تنم
سیراب عشق شوی
میبینی...؟؟!!
جاانان دلم
وقتی دیوانگی خواستنم
از حدش میگذرد
حتی تورا ...در خیالم حبست میکنم
اینجا ...
دیگر افسار اشعارم
ازدستم گسیخته می‌شود
و از مرز ممنوعیت کلماتم میگذرد
زیرا دلم میخواهد
همین الان
در تنگنایِ آغوشت
حل شوم
و از عِطر وجودت
آرامش ابدی بگیرم
دلم میخواهد
بعد امشب
من شهرزاد قصه ی گویِ
عشق هرشبمان شوم
و از با تو بودنهای زیاد بنویسم
میدانم ...
خسته ای
و در خواب شیرین
ولی بدان
عجیب...دلم را
به اسارتِ
آغوشت گرفته ای
پس بخواب
ای همه ی خواسته یِ وجودمن
#آنجل#مرضیه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
قدری تامل 👌

میدونی رفیق...؟؟
روش دوست داشتنامون غلط بوده
فکر می‌کردیم
دوست داشتن یعنی نگرانی
مدام تو هرکاری گوشزد کردیم
درحالی که ندونستیم
باعث منزوی شدنش میشیم
برخیمون هم
چون تو زندگیمون
درد کشیدیم وتجربه خوب و بد داشتیم
معتقدیم صلاحشون رو بهتر میدونیم
دلمون نمیاد
خطاها مون رو تکرار کنند
گفتید یکبار .دوبار .کافیه
اینقدر اصرارنکنیم
آخرش چی میشه ؟
اینکه میگن عه
چقدر دخالت میکنید تو کارمون ؟
ما آدمهای عجیبی هستیم
دوست داشتن درست رو بلد نیستیم
خیلی هم ادعامون میشه
ک روشمون درسته
و غرور برمون میداره
گاهی آنقدر
ظالمانه رفتار میکنیم .
امرو نهی میکنیم
سرحرف که میرسه میگیم
خب چی شده مگه؟
صلاحت رو میخوایم
چون دوست داریم
گاهی هم آنقدر
خودخواهانه، مغرورانه
رفتار میکنیم.
انتظار داریم همیشه
حرف، حرف خودمون باشه
اجازه هیچ کاری یا تصمیمی بهش نمیدیم
کلا تو منگنه قرارش میدیم
انگاری تو قفس انداختیمش
آنوقت ادعامون میشه
دوسش داریم
اما ...؟؟!
یه دوست داشتنی هست
که زیباترین دوست داشتنی
آن میم مالکیت
و عاشقانه ای که
بین دونفر ایجاد میشه
یعنی نفسشون براي هم میره .
قلبشون واسه هم میتپه
طاقت ناراحتی هم رو ندارند
هرکدوم
تلاشش برای شاد کردن دیگری
چقدر این جور دوست داشتنی ها کمیاب شده
این روزها...
به بهانه دوست داشتن
قلبها می‌شکنیم
و احساس یکدیگر را
جریحه دار می کنیم
آنقدر این کارا میکنیم
تا طرف خسته و پشیمان ماندن
وقتی حرف از رفتن میشه
و یا اینکه تنها میشیم
تازه به این فکر می افتیم
که مقصر کی بود؟؟؟
کجای کار اشتباه بود؟؟
یادت باشه رفیق...
رفتن همیشه با یک خداحافظی اتفاق نمی افته
گاهی رفتن
همان ماندن
اما هرکدوم
در تنهایی خود زندگی کردن
همدیگر رو دوست داشته باشیم
به روش درستش
#مرضیه قربان فلاح
#آنجل
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#یک هفته هرجا می‌دیدیم. میخوندیم
سخن از ازمادر و عشق به همسر بود
یک هفته همه جا
پر شده بود
از شور و شوق و
گفتنیهایی که
نشان از عشق به یکدیگر بود
و چه سریع ،
مثل ابرو باد گذشت
شاید برای برخی عاشقانه و برای
برخی غم بود
کاش هممون
مثل همین یک هفته
همیشه و هرروز همینطور
رفتارهای عاشقانه رو تکرار میکردیم
و بعد این
دوست داشتنیهامون رو توی دهانمان حبس نکنیم
ب زبان بیاریمش
محبت کردن رو
به اسارت قلبمون در نیاریم
بی منت محبت کنیم
منتظر مناسبت‌ها نباشیم
کافی فقط با یک شاخه گل .
باعث بشیم
عشق رو توی دلمون عمیق تر کنیم
کاش وقتی ناراحت میشدیم
مثل همین یک هفته ملاحظه حال هم رو میکردیم
اختیار دار زبانمان بودیم
و بلد میشدیم حرفها رو مزه مزه کنیم و بعد بیان کنیم
یاد بگیریم حرف زدن راحته
جمع کردنش سخته
دنیا .دنیا بخوای پاکش کتی. دلیل و برهان بیاری
توی ذهنش .توی قلبش حک شده
کاش می‌فهمیدیم
اونی ک همیشه
پیش قدم عدز خواهی ازت هستش
مقصر نیست
فقط عاشق
عاشق تو و زندگی باتو
بیایید یاد بگیریم
دوست داشتنیهامون رو ارج قائل بشیم
باعث درد هم نشیم
تا فرصت هست
باهر بهانه و بی بهانه ای بگیم دوست دارم
وازکنارهم بودن لذت ببریم
ب خدا قسم
دیر بجنبید حسرتش ب دل میمونه
کاش بفهمیم
چقدر زود دیر میشه
بدون اینکه بدونیم
و انتطارش رو بکشیم
ی لحظه ب خودمون میایم
می‌بینیم
دیگه سکوت و تنهایی
ن خبری از گفتن دوست داشتن
و ن شنیدن
و یا نوشتن
#مرضیه قربان فلاح
#آنجل
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
به قول...
# نرگس صرافیان عزیز

"جاده" بهترین تسکینِ...
آدم تمامِ دردهاش رو فراموش میکنه!
انگار سرتاسرِ اتوبان ها، گردِ بی خیالی پاشیده اند...
منم موافقم
اما معتقدم
فرقی نمیکنه
این جاده خشکی باشه
دریا باشه یا آسمون
من هرسه رو امتحان کردم
اما باید به جرات بگم
هیچکدوم
زیباتر از جاده ی دریا نبود
یه جور تسکین قلبِ برام
وقتی با سرعت زیاد
پا به گاز
میشکنی یک به یک
موج های غول پیکر رو
بخصوص وقتی دریا مواج باشه
و هر لحظه احتمال اینکه کنترل فرمان ازدستت در بره
شاید بگی چی میگه
دیونست
اما اونی ک عاشق دریاست
عاشق جت
میدونه من چی میگم
بخصوص
هربار منحرف شدن
انگار ...
توی فکرت و ته دلت،،
تهی میشه از هرچی
غم و درد
وقتی از ساحل
دور تر و دورتر میشی
وقتی به آب‌های آزاد میرسی
وقتی کشتی‌های باری
یا لنچ ماهیگیری
بهتر دیده میشه
و صدای بوقشون
وقتی ب پشت سرت نگاه میکنی
دیگه خبری از ساحل نیست
تا چشم کار میکنه آب
حتی دیگه صدای صوتی
ک بهت اخطار بده
داری از محوطه دور میشی
رو هم نمیشنوی
آنوقته که از اعماق وجودت فریاد میزنی
چون خودتی و خودت
و یهویی چقدر احساس
سبکی میکنی
وتموم میشه
همه ی آن ناراحتیها
و دیگه صداهایی میشنوی
که برات پر از عشق
صدای مواج موج دریا
صدای قلب خودت
صدای مرغ ماهی خوار
بوق کشتیها
و بادی که موهات رو
پریشون میکنه
وتو حتی نمیتونی موهات رو کنار بزنی
چون میدونی دست از فرمان برداشتن همانا
غوطه ور شدن در آب همانا
شاید برای خیلی ها
خوندن حرفهام ترس بشه
اما برام پر از هیجان
پراز هوای نفس
پر از زندگی
من مدتهاست که فهمیدم
هرکسی
ی جوری
تخلیه غم میکنه
یکی مثل من تو دریا فریاد میزنه
آروم میشه
و با صدای موج دریا
انگاری زیباترین موسیقی رو میشنوه
یکی گریه میکنه
یکی غصه میخوره
راستی شما چیکار میکنید ؟؟


#آنجل #مرضیه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#در قلبم
مدتی است که تورا
پنهان کرده ام ..
تویی که
شنیدن هر لحظه ی صدایت...
وطرز نگاهت ...
حتی نفس کشیدن هایت را
دوست دارم...
گرچه ب من نزدیکی
ولی از من دوری
روزها و ماههاست
که این دوریت
به اندازه همه ی
مسیرهای نرفته ام
وهمچون کویر
جاده‌ هایش خشکیده است برایم
من تو را...
به اندازه ی حسرت
در آغوش گرفتنت...
به اندازه ی حسرت
همه ی لحظه های نداشتنت..
دوستت دارم ...
تو خاص ترین
خاصه ی جااان منی ...
برای همیشه
تا وقتی زنده ام
تو قلب منی
تو جااان منی
تو جهانمی
تو تک پادشاه
قلب منی 👉

#آنجل
#مرضیه قربان فلاح

بفرست برای عشقت
پیشاپیش ولنتاین مبارک 😍
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#امروز

از خدا براتون
سلامتی و دل آروم
رو آرزو میکنم

#الهی
همه ی غم ها ،
نحسی ها ،
بلاها
و چشمای بد
از خودتون
و خانوادتتون
به در و به دور باشه🧿
#الهی
سیزده بدر
روز بر آورده شدن
آرزوهایتان باشه 🙏🌹
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هرشب‌
وقتی درخیالم،
مرا... در آغوشت میگیری
انگار خداوند
آسمان را ستاره باران می‌کند
و ب یکباره
همه جا
سکوت مطلق می‌شود
وصدایی،
جز صدای ضربان قلبمان نمیشنوم
آنوقت است
با سخاوت تمام، درهم میپیچیم
گویی برایمان
هر شب...
شب آخر، حل شدن است
ومن مشتاقانه
در پیچ وخم بازوانت
اسیر بوسه های داغت میشوم
من هرشب
با خیال تو
شاعر زاده ای سرمست میشوم
تا برایت غزلی
از میثاق عشق بنویسم
#آنجل
#مرضیه قربان فلاح
┅┅❦✵✪♥️✪✵❦┅┅┅ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┅❦✵@harfhaetodelii❦✵┅
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درد عاشق را
دوایی بهتر از
 مجنونش نیست
طبیب لیلی
مجنونش است
اورا برایش بیاورید ..
#آنجل
#مرضیه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#واقعیتی تلخ 👉
چون یک داستان حقیقی
از زندگی آنجل
فقط قدری تامل 🤞

# باور کنید زندگی ک همیشگی و جاودانه نیست
ارزش اینقدر تلاش
و گرفتن فرصت‌های قشنگ از خودت نیست
کسی که از ثانیه بعدش خبر نداره
بیهوده هدر دادن هر روزش اشتباست
چرا تا فرصت هست شاد نباشیم
تا وقتی زندگی هست زندگی نکنیم
زندگی قشنگه باور کنید
ب شرط اینکه ما برایش زندگی کنیم
ن اسیر تجملات زندگی بشیم
تمام خودمون رو
برده حلقه بگوش زندگی نکنیم
این زندگی که امانتی بیش نیست
و بعد ما ب وارثمون میرسه
پ خودمون چی ؟؟؟
آیا نباید ی فرصت ب خودمون برای زندگی کردنمون
برای لذت بردنمون بدیم ؟؟
کار می‌کنیم. خودمون رو ب آب و آتیش میزنیم .میگیم باز نشسته بشیم و استراحت
کجاست استراحت ؟
چقدر مطمئن هستیم ب بعد بازنشستگی و یک خیال راحت
با این بحران زندگی
با این هر لحظه سوپرایزهای ک جامعه برای ما رقم می‌زند
آیا تا ب حال از خودمون یکبار پرسیدیم حق من ب عنوان ی انسان برای زندگی در این جهان هستی چی هستش
ب تو میگم رفیق
این حقیقت زندگی
اجازه نده روزی ب خودت بیای
و ب اطرافت نگاه کنی
و از خودت بپرسی
من از زندگی چی فهمیدم ؟
این رو من آنجل ب تو میگه
وقتی بیست درصد
امید ب زنده بودنش بود
آنشب بارونی وقتی با آژانس
از کنار محل کارم می‌گذشتم
وقتی ب داشته ها و نداشته هام فکر میکردم
وقتی ب تلاش‌هایی ک کردم
آرزوهایی ک هنو در دل داشتم فکر میکردم
لبخند تلخ آن شب هنوز از یادم نرفته
و چه بی صدا حلقه اشکی ک تو چشام جمع میشد و با تمام غرور اجاز نمی‌دادم ب صورتم بریزه و پاک میکردم
سخته باور کنید سخته
با خودت حرف زدن
اینکه ب خودم میگفتم چه فایده
این همه تلاش؟
ههه ب چه درد من میخوره ؟
وقتی زنده بودنم اینقدرضعیف،
چیشد ؟
هه اینقدر تلاش کردم ک فردا آرامش داشته باشم
اینقدر دوییدم
از ساعت شش صبح سرکاررفتم ساعت یازده شب خسته و کوفته خونه اومدم
از تفریحم زدم
از استراحتم زدم
از مسافرتم زدم
ازخوشیحام زدم
خودم رو به عقد کارم در آوردم حبس محیط کارم کردم
حتی روزهایی بود
و مناسبتهایی که
یکسره میموندم تا ساعت دو شب
مسخره است مگه نه
آخه لعنتی
کجا رو گرفتم ؟
ب چی رسیدم ؟
برای کی ؟
کدوم آرامش؟
منی ک بازگشتم 20درصد؟
با خودم چیکار کردم
حرص کدوم فردایی خوردم
آرامش کدام روز رو تو سرم رویا سازی کردم
در آن سال‌های ﺯﻧﺪﮔیم
فهمیدم
تو زندگی
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰی ﻗﺎﺑﻞ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ
هنوز هم وقتی از آن روزها یاد میکنم
میبینم چقدر سخت گذشت
پر ازدرد
پر از ناامیدی
پر از شمردن لحظه های رسیدن مرگ‌
که حتی ثانیه ای در آن امید نبود
ی روزهایی بود
حاظر بودم
همه ی داشته ها و نداشته هام رو بدم
فقط عزیزانم زنده باشن
کمی بیشتر کنارم بمونند
من ب بودن
تک تکشون نیاز داشتم
روزهایی بود
که خواب برام حرام شده بود
چون میترسیدم
میترسیدم لحظه ای بخوابم
و آنوقت بیدار بشم
ببینم نفسی براشون نمونده
با خودم میگفتم برای خواب فرصت هست
من باید بیدار بمونم
بیشتر ازنفسی ک
پدرو مادرم میکشن نفس بکشم
میگفتم اخه چطور میتونم دوریتون رو تحمل کنم
از همین الان دلتنگ و در حسرت نداشتنتون میسوزم
چه روزهایی بود؟
حتی هنوز هم
گاهی صدای خواهرم
توی گوشم میشنوم
ک دستم رو می‌فشرد
ومیگفت نمیخوام بمیرم
بچه هام چی میشه
روزهایی بود باهمه ی پرکسی
چه تنها و بی‌کس بودم
و چه تنهایی مجبور بودم با ترسهام بجنگم
روزهایی ک نوبت خودم رسید
نوبت جنگیدن من
آن روزها التماس رو
تو چشمهای خانوادم دیدم
اشکهای پنهانیشون رو دیدم
اما من خسته تر از آن بودم
ک دیگه بخوام
و یا اینکه بتونم بلند بشم
وقتی میدیدم
از زنده بودنم
فقط نفس کشیدنم مونده
ازخودم
از این حالم متنفر میشدم
چون من آدم ضعیف نبودم
من آدم مبارزه نکردن و اینچنینی نبودم
وقتی هرباردکتر بهم میگفت
انتطارمون ازتو بیشتر از اینهاست باید بتونی بلند بشی
شاید باور نکنید
دلم میخواست فریاد بزنم
ک بابا "منم" آدمم
که بهشون بگم
از ی جایی ب بعد منم خسته میشم
اما در یک روز پاییزی ساعت شش صبح انگاری جنون دستم داد
بی قرار بودم
ن میل مردن داشتم. ن میل زنده بودن
نفس نبود
اکسیژن میگرفتم اما انگار نفس نبود. ماسک رو در آوردم
از تخت پایین آمدم
سرم دوران بود
خیس عرق
شاید مرگ چنین بود
قدمهام سخت بود
لرز بود
نمیدونم شایدم ترس بود
ولی مگه من
چندسال داشتم
گرچه سالها بود میجنگیدم
اما هنو خیلی جوان بودم
انگار توی مه راه میرفتم
سقف خونه دور سرم میچرخید
نیاز ب اکسیژن داشتم
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
دوبار برگشتم ب تخت
دستام میلرزید .ناتوان بود طوری ک نمیتونستم پیچ رو باز کنم
اشک میریختم
من نیاز ب جرعه ای نفس کشیدن داشتم
تا مغزم بهم فتوا بده
تونستم .اکسیژن .نفس کشیدم
اشک می‌ریختم ب حالم
گویی لحظه ای جنون
تمام وجودم رو گرفت
با تمام قدرتم بلند شدم
هر چه ظروف پارتیشن بود رو پرت کردم
از چشام اشک می‌ریخت
ولی خودم چون ی دیوانه میخندیدم
شکستم
جیغ میزدم
برام مهم نبود کجا هستم
چه ساعتی از روز یادمه
رعد و برق و باران شدید بود
انگار همه چیز دست ب دست هم داده بودن
من شکستم
صداهای وحشتناک شکستن
خورده‌های شکسته چون تیله های رنگی ک هر طرفی پخش می‌شد
چه غوغایی شده بود
همه چیز بهم ریخته بود
میدیدم و چه دیوانه وار میخندیدم و گریه میکردم
برام هیچ چیزی ارزش نداشت
آن روز صبح اگر چه میشکستم
اما گویی خودم هم شکستم
خورد شدنشون
انگار خودم رو خورد کرد
وقتی آوار شدم رو زمین
انگار دیگه نفسی نبود برام
همچون مجسمه ای بودم خیره ب یک گوشه
توی سرم پر ازصدا
از زندگی چی فهمیدم
هیچی
وقتی ب خودم اومدم .ویرانه های خونه رو دیدم
و صدای زنگ تلفن
ک پیغام گیر میرفت و دوباره تماس مجدد
یاد آور تزریق شد برام
ب خودم اومدم باید جمع کنم
جمع کردم خوردهای شکسته و حتی خودم رو
دوباره ساخته شدم
و آن روز آغاز دوباره ی زندگی من شد
آره رفیق تویی ک داری میخونی
شاید بگی چرت مینویسه
یا که درک نکنی
بی نفس بودن رو
تا وقتی ک نفس میکشی
شاید با خودت بگی
والا حال من از ناخوشی تو بدتر
نگو رفیق .نگو
حال آنروزم رو
کسی نمیتونه متوجه بشه مگر چون من باشه
و از حال خوشت قدر بدون
ن تا وقتی ناخوشی واقعی رو ندیدی
آره رفیق
کسی نمیتونه قدر بدونه زندگی رو
وقتی چند روز فرصت برای مرگ نداشته باشه
آن روز
خودم تنهایی اشکهام رو پاک کردم
خودم با عجز و ناتوانی التماس خدا کردم
ک بتونم بلند بشم
غم بود اما با ظاهری خندانم پوشاندم
درد بود اما با تمام پوست کلفتی نقاب بر چهره ام زدم
ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ
خیلی
وﺍﺻﻼ هم ﻓﮑﺮش رو ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ
بتونم ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ رو ﺗﻤﻮمش کنم
اما تونستم
بعد آن قدر دونستم
ﺭﻭﺯهای شادم رو
چون تجربه کرده بودم
روزهایی ک فکر نمیکنی
تموم بشه
روزی تموم میشه
پس سعی کردم بتونم
روزهای قشنگتری بسازم
هرچیزی ک باعث حال خوشم باش
چون فهمیدم هر ثانیه زندگی غنیمت داره
دلم بارها گرفت
و بارها دلم شکست از نامهریانیها
گریه هایی بی صدا ی شبانه ام
غم درد این نا عدالتی ها
اما ب چند دقیقه طول نکشید
گویی همچون ی خمیر ورز آمدم
و پخته شدم
و دیدگاه تفکراتم
فراتر از قبل میشد
حرفهام و منطقم
شاید برای خیلیها عجیب باشه
اما در دادگاه دلم
مورد پسندم بود
چون ب نظرم بودنها قشنگه
تا وقتی ک زنده ایم
#آنجل
#مرضیه قربان فلاح
#خاطرات تلخ #زندگی واقعی#حقیقت زندگی من
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#من همان رهگذری؛
از خیال عشقم
که برای بوییدنِ
یک جرعه از عِطر وجودت
در کوچه پس کوچه هایِ
قلبت
گم گشته ام
بپیچان مرا...
در حصار آغوشت
من همان
ناز پرورده ی دستانتم
پیدایم کن
من اینجا
با یک فنجان پر از عشقی داغ
در گوشه ای خلوت
در انتظارت نشسته ام
چاشنی امروز عصرم
ی حبه بوسه زلبانت
ی جرعه شعر از چشمانت
و ی آغوش گرم ؛
تا ک رفع شود
خستگی جانت ....
انتخاب با توست
عشق جااانم
#آنجل#مرضیه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#قدری تامل لازم است
برای "تو"
و همه ی آنهایی ک چون "تو" فکر میکنند
آیا تا ب الان هدف این مبارزه
صرفا واسه خاطر بی حجابی بوده است ؟؟
ک تو امروز حجاب را آزاد کرده ای
هرگز تاریخ وقایع این روزهای ما را بر خود ندید.بعد این روزها چه کسی ب راستی واقعیت این ظلم را خواهد گفت؟ازمظلومیت و پر پر شدنِ.جوانانی ک فقط، به دنبال دو گوش شنوا بودند. به دنبال ی آغوشی امن پدرانه. به دنبال جرعه ای امید .برای زندگی فردایشان بدنبال کشوری "آزاده"
اشتباه تفسیرش نکنید.
لطفا...فقط یکبار.با خودتتان رو راست باشید.اگر امروز فریاد فرزندانمان را می‌شنوید و آنها را اغتشاشگر میدانید.آنها اغتشاشگر نیستند فقط معترضند
چون تا دیروز گوشی برای شنیدنشان نبود.اگر امروز مشت گره خورده پُر از بغضشان را می‌بینید.اغتشاشگر نیستند
چون هروقت خواستند دوستانه صحبت کنند سرکوبشان کردید.حرفشان بی‌حجابی نبود سخن از آزادی بیان بود
اما افسوس ...شما قضاوتشان کردید ک آنها میخواهند لخت شوند
هرزه خطابشان کردید.اگر امروز نوشته ام رامی‌خوانید.فردا موظفید برای بازماندگان حقیقت را بگویید.که حق نخبه های کشورم زندان نبود.حق مادران ایرانم .داغ فرزند نبود .حق فرزندان وطنم . فقدان پدرو مادر نبود .بنویسید ساده و روان .. از شرحه شرحه داغ جانسوز دلانی ک، نمی‌دانند؟کجایند؟ جگر گوشه هایشان ؟مرده اند؟زنده اند؟یا که کدامین گور از این خاک خفته اند؟بگویید یا ک بنویسید.کجای جهان مردمانش برادر کُشی کردند؟ک ایران چنین کرد؟"ایران "که بارها و بارها مورد ستیز وحتی جنگ قرار گرفت.مردمانش.در همه ی جهان ازدلیری زبانزد هستند .بی باک چون شیر... پسرانی همچون حسین فهمیده .سلحشور و شهید دادند اینها همانهایی هستند که دست در دست هم .لرد.کرد.بلوچ .گیلک .ترک و فارس جان دادن.اسیر شدن
حقارت کشیدن. اما اجازه ندادن تکه ای از خاکشان وناموسشان بی عفت شوند .
ایران .ایران اسلامی نمیشد اگر مردمانش باهم و شما همت نمیکردند
و شهیدنمیشدند
امروز چه می‌بینیم؟
بچه کشی؟؟
تو مسئولی.
تویی ک ب عنوان رهبر
وریس جمهور وقوه ی قضایی هستی.
تویی ک امروز حکم .بر قتل جوانان وطنم میکنی .
حلقه ی دار را تنگ گلوی چه کسی میکنی؟
مردمت؟
اینها همانهایی هستند ک بارها ازتو کمک خواستند .
برای عدل عدالتی چون علی؟
تویی مسئولی
مسئول همه ی این وقایع اخیر؛
کشته شدن فرزندانمان .
حال پریشان امروزِ
تک تک مردمانم
تو مسئولی
برای دزدی دیروز
برای اختلاس.
برای بی مسئولیتی و بی کفایتی ده ها مسئولین در رسیدگی زلزله غرب سیل شیراز؛خطای انسانی؛ و موشک ب هواپیما
تو مسئولی واسه داغ کرمانشاه بی آبی اهوازوخوزستان .عزای سانچی.سقوط هواپیما در کوه های دنا.کشت و کشتار واسه غیر استاندار وامن نبودن تولید ماشین .پلاسکو.متروپل .کم کاری و باعث مرگ و میر وقت کرونا
تو مسئولی
برای بی دینی امروز
و رواج خرافات و دروغ بی سوادی برخی ب ظاهر طلبیه
تو مسئولی
مسئول این گرانی
بیکاری مردمانم
شرمندگی پدران
اشتباه نکنید
هدف بی حجابی نبود
جوانان کشورم
مردمم
خواستار آزادی بیان
محاکمه قاتلین بچه کش
و افراد شکنجه گر
و تجاوز ناموسشان هستند
همه خواهان
ساختار آینده ای نوین
درآمد نسبی
فروپاشی فقر
جذب نیروی باسواد و جوان
وکار آمد دلسوز،
برای اداره ی امور
ب جای مسئولین بی مسئولیت هستند
همگی خواهان استفاده از منابع طبیعی کشور .دریا.کوه .جنگل .منابع زیرزمینی.شامل .نفت .گاز. وهرچیزی ک استخراج می‌شود برای مردمان خود کشور ایران باشد
خواهان آب شرب برای مردم کشور خودمان.و شهرهای بلوچستان .کردستان و ایجاد و فراهم امکانات آسان برای زندگی شهرهای محروم
ایجاد درمانگاه .مدرسه .جاده و مکان تفریحی در شهرهای محروم
شکستن تحریم
ایجاد مسکن .شکستن قیمت خرید و فروش ماشین و مسکن
ساخت و ایجاد امکانات و کمک برای ساخت و ساز خانه قشر نیازمند و حتی جوانان
شکستن قیمت دلار
فراهم و ساختن فردایی واقعی
برای زندگی همه مردم کشورم
چند سال. چند قرن. طول خواهد کشید پاک شود. دست بر کدامین ریسمان عدالت بگیریم .تا تمام کنید این برادر کشی را.
آیا آنقدر شجاعت دارید ؟
ک خودتان خودتان را محاکمه.وعزل کنید؟؟؟
#مرضبه قربان فلاح
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
#صدا رو می‌شنوی؟؟
صدای خش خشِ
آخرین برگریزان پاييز ِ
میبینی ؟؟
امسال چه پردرد و پرغم میره
انگاری اونم دل تو دلش نیست
ک چی به سرِ پاييز خزانِ روح و جسم ما میاد
پاييز میره ک زمستون بیاد
ب این امید ک شاید
دونه های سپید برف
نقشی ماندگار در خاطرهامون بسازه
مثل یلداهای خوش گذشته
خوش..چه کلمه ی غریبی
گرچه پاییز خودش هم میدونه
آنقدر این روزها سیراب خاطره های پردردو غم شدیم
ک هیچکس ن دل ن براش رمقی مونده
ک بخواد یا ک بتونه تجدید خاطرات گذشتش رو کنه
یادتون هست ؟؟
یلدای پارسال
و سال قبل
و قبل‌تر
وقت "کرونا"
این بیماری که. جهانی رو در خودش اسیر کرده بود
ومرگ
در چند قدمی تک تک ما بود
هر روز ولحظه ی ما پر شده بود ازاسترس .ترس .مرگ
و تنهایی
یادتتون هست؟؟
هرکدوممون خاطرات تلخ و شیرین زیادی از این روزها داریم و از سر گذروندیم
جنگیدیم .
جنگیدیم .درکنارهم
و چه دلخوش بودیم
بالاخره تمام میشه
و میره این ابر سیاه درد
از آسمان شهر و کشور و دنیامون
میرسه روزی ک دل همه
دوباره شاد بشه از کنار هم بودنها
بهای سنگینی دادیم
عزیزان زیادی ازدست دادیم
اما تونستیم.درکنارهم
همه باهم
یادتون هست؟؟ آن روزها
که هر ایام و مناسبتی میشد
چون نمیتونستیم بریم بیرون
چون همه جا قرنطینه بود
خیلی هامون بیکار شده بودیم
پولی ب آن صورت نبود
هزینه ی بیماری زیاد
خیلی ها ب سختی امرار معاش میکردیم
اما با تمام آن سختی ها
با همون داشته ها و نداشته های تو خونمون یا کمک ب یکدیگه سعی کردیم بتونیم سختی هم رو کمتر و لبخند ب لبهای هم بیاریم
شرایط رو طوری برنامه ریزی و مدیریت کردیم
تا روحیه بچه هامون
خانوادهامون رو بالا ببریم
در حالی ک نمیدونستیم چند ثانیه زنده ایم
خبر از ی لحظه بعد خود نداشتیم
پر ازدرد و داغ دیده بودیم
خون گریه میکردیم
اما واسه خاطر هم جنگیدیم
و میگفتیم سال بعد اگر زنده بودیم اگر کنار هم موندیم
حتما بهتر از امروز
قشنگتر از امروز رو جشن میگیریم
هر کدوممون چندتا تولد.چندتا عروسی.چندتا شب یلدا.چندتا عید .چندتا روز پدر و مادر .چندتا روز دختر .چند تاروز دانشجو .معلم ووو..ب امید سال بعد ک باشکوه‌تر شادتر جشن بگیریم ب هم قول دادیم و گفتیم ؟؟
اصلا فکرش رو میکردیم
روزی .لحظه ای .ثانیه ای
فکرش رو میکردیم
بدتر از آن سالها رو این روزها تجربه کنیم ؟؟
شما رو نمیدونم
اما من بارها با خودم گفتم
با وجود اینکه .وقت کرونا .روزهای سختی رو چون شما گذروندم و چندین بار پای مرگ رفتم. عزیزان ازدست دادم.این روزها بارها گفتم کاش همون روزهای کرونا بود
درکش .دردش .غمش .تحملش.برام راحتر از این روزهای کشت و کشتار .برادر کشی هستش
بارها با خودم گفتم کاش وقت جنگ ایران و عراق بود
با وجود اینکه عزیز جانم آن موقع شهید شده بود اما درکش و دردش برام راحتر بود
کشته شدن بچه هامون تو این روزها
زندانی شدن نخبگانمون
آخه چطور میشه باور کرد ؟
این رفتارها رو
ک چه راحت آدم رو شکنجه و اعدام می‌کنند
ب خدا قسم برام درد
وقتی میببینم
مرد قانون کشورما
پلیس .سپاه .بسیج
ک روزی حامی و نگهبان و پشتیبان مرز و بوم و ناموس مردم کشورمون بود
امروز دزد ناموس
راهزن جیب مردم شده
ب خدا قسم برام درد ن مرگ
از اینکه فردای روز
چه کسی و چطوری
برای آیندگان.فرزندانمون
بنویسیم و بگیم
این وقایع تلخ و شرم آور رو
چقدر تلخ .چقدر سخت
واسه ی آدمی
ک با دیدن اين روزها
راضی به روزهای بد کرونا گذشته یا ک هشت سال جنگ باشه
روزهایی ک تابوت شهیدان رو میاوردن
با همه ی درد بودنش چه‌ با غرور
و افتخار ب خودمون می بالیدیم
شهید در راه وطن شدن
برای دفاع از کشور
ناموس مردم
روزی کشورمون زبانزد دنیا بود
از بی باکی مردم ما .ازهم پیمان بودنشون
و امروز چه دردناک
برادر روبروی برادر ایستاده
یکی یکی کشته میشن
و چه راحت کسیخته میشه
اعتماد .باور .ایمان ما
این روزها همه ما بی پناه بی یاور شدیم
انگاری خدا هم با ما نیست
نمیدونم فردا چی میشه
ی لحظه ی بعدم چطور میشه
اما اگ بودم
اگ زنده موندم
دلم میخواد امسال یلدا هم باهمه تلخ بودنش ودردش
اگ زنده بودم کنارخانواده باشم
تمام چیدمان .ودیزانهای قشنگی ک این چندسال آرزو کردم و تو فکرم داشتم انشاالله برای سال بعد ميزارم
سالی ک همه ی مردم کشورما با دل خوش کنارهم باشن
شاد باشن
نمیدونم شروع زمستان امسال چطور خواهد بود؟
اما آرزو میکنم برای همه
همه مردمم چه خوبان چه بدان
براشون پراز سپیدی باشه
پاکی .عشق.دوستی.محبت.صلح .آرامش.امنیت
یک شب زیبابه بلندای یک فرهنگ اصالت. انسانیت
میدونم و مطمئنم
اگر حتی من نبودم
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
باور کنید آرزوم روزی رو
ک مردم کشورم
جوانان وطنم
بی هیچ ترس از فردا و آینده
وبا خیالی خوش رویاهای زندگیشون رو تو کشور ایران بسازن
آرزوی ی دنیای زیبا با مسئولین با روح سپید و دنیا دنیا خوشی
رو آرزو میکنم
ب امید یلدای قشنگ سال بعد
امسال فقط از بودنهای کنارهم سیر شویم .یلدا هست شاید یکی ازما نباشد 👊
انگاری
گرد غم پاشیدن
تو هوای کشورمون:)🖤
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
دلگیر زتـو نـیست،
این دلم...
دلگـیرم...
از سرنوشتِ مرداب خاموش دلم
و در حسرتِ،
چون رودی
در آرزوی دریا رفتنم
چه کنم؟؟
که این شده تقدیر دلم
و من خسته از این زندگی
به خدا
بی تقصیـرم ...


#آنجل#مرضیه قربان فلاح
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه لقمه"نون"
یه ڪاسه"ماست"
یه عشق"پاڪ"
یه حرف"راست"
رفاقت"بى ڪم وڪاست"
هرچی"محبت وصفاست"
توذات تڪ تڪ شماست 🌹
Forwarded from حرفهای تو دلی (Angealll)
این روزهای سرد
و شبهای پردرد
یکی پس ازدیگری می‌گذرند
وخبراز بهار میدهند
و من همچنان غرق تنهايی خویشم
درونم
دختركیست پر از معصومیت
با موهايی پريشون
ک روزی چه دلخوش بود
ب این دگرگونی زندگی خویش
هر لحظه برای خود رویا سازی میکرد
لباس سپید برتن تاج گل به سر
چون دختر بهار
موهایش را می رقصاند در موسم باد بهاری
و شعرهای عاشقانه در وصف یارش میگفت
هر روز خانه ی دلش را می آرایید
وبا تنور محبت دلش چه با دست و دلبازی زیاد
برای یارش عشق دم می‌کرد
اما این روزها
بس زخم خورده ی شبيخون های تلخ کلامش گشته
اویی ک روزی تمام زندگیش بود
این روزها آه حسرتی گشته در دلش
ویکه و تنها درکنج خاطرات خویش ب افقی نامعلوم خیره مانده
امروز به جای تو
خودم و تنهاییم
دست دخترک درونم را گرفتم
روی پاهايم نشاندمش
موهايش را
آرام آرام نوازش کردم
برایش از فردایی باتو گرچه نامعلوم
اما
ب امید لحظه ای تفکر برایت
و به خود آمدنت
باز هم از عشق برایش گفتم
امااو دیگر باورش نمیشود
و گریه می‌کند
وعجیب چنگ بر دل زخم خورده ی من میزند
دلی ک می‌داند این روزهاست عشقی نیست وکمرنگ شده است
این روزها باوجود اینکه بهار می آید
اما من و تنهايی ام
و دخترک درونم
چه قدر غمگينیم

#آنجل #مرضیه قربان فلاح
2024/09/29 03:29:07
Back to Top
HTML Embed Code: