ديدبان آزار
Photo
از صفحه سعید پارسایی همسر #الهه_محمدی:
دیروز #الهه_محمدی را همراه خانوادهاش ملاقات کردیم. بیخبری، بلاتکلیفی و شرایط نامناسب زندان رنجور و لاغرش کرده بود. آنچه در او باقی است مقاومت، امید، دلتنگی و خواهرانگی برای دوستان و هماتاقیهای سابقش است. زندانیان دیگر میآیند و میروند، او گویی میزبانی است که به اتاقش میهمان میآید.
مادرش قبل از ملاقات سراغ بقیه میرفت. دلداریشان میداد. میگفت نکند بروید داخل گریه کنید. قوی باشید. خودش بعد ملاقات آمد بیرون و بعد از دو ماه قفل بغضش شکست و گریه کرد. برای همه آنها که عزیزی در بند دارند زیر لب دعا میکرد. پرسید اگر خودم را آتش بزنم آزادش میکنند؟ در دلم گفتم اگر نتیجه میدهد من انجام میدهم.
این روزها آدم شرم میکند از رنجهای خودش بگوید. نمیدانم پدر و مادرش را چطور آرام کنم، چطور در برابر این بیعدالتی دعوتشان کنم به صبوری و به چهره مضطرب پدرش نگاه کنم. پدری که در خانه منتظر آزادی فرزندش نشسته بود و به فرزند عزیزش اتهامات واهی زدند و دنیا روی سرش خراب شد. پدری که به دخترش افتخار میکند اما رمق سر پا ماندن برایش باقی نمانده است.
اگر گوش شنوایی وجود دارد زندانیان را آزاد کنید. بلاتکلیف و بیپاسخ ماندهایم. ما را راه نمیدهند، جوابمان را نمیدهند، پیگیریهای وکیل را بیپاسخ میگذارند. تمامی راهها را رفتهایم و صبرمان لبریز شده است. هنوز به آزادی امید داریم. به دعاهای جاری در دل مادران زندانیان باور داریم.
دیشب نوبت تماس #الهه_محمدی هم بود. اما نگذاشتند تماس بگیرد. الهه، خبرنگار شریفی است که برای بهتر انجام دادن رسالتش، همه تلاشش را کرد. حق او زندان نیست. او را در مسیر رفتن به بازجویی در خیابان بازداشت کردند. ۱۷ روز خلاف قانون اساسی در انفرادی و تحت بازجویی بود و ۴۱ روز بعدش هم بیدلیل نگهش داشته اند. او را آزاد کنید، بگذارید بیاید و مادر و پدرش را در آغوش بکشد و به تحریریه برود و بنویسد. جای خبرنگار زندان نیست.»
@harasswatch
دیروز #الهه_محمدی را همراه خانوادهاش ملاقات کردیم. بیخبری، بلاتکلیفی و شرایط نامناسب زندان رنجور و لاغرش کرده بود. آنچه در او باقی است مقاومت، امید، دلتنگی و خواهرانگی برای دوستان و هماتاقیهای سابقش است. زندانیان دیگر میآیند و میروند، او گویی میزبانی است که به اتاقش میهمان میآید.
مادرش قبل از ملاقات سراغ بقیه میرفت. دلداریشان میداد. میگفت نکند بروید داخل گریه کنید. قوی باشید. خودش بعد ملاقات آمد بیرون و بعد از دو ماه قفل بغضش شکست و گریه کرد. برای همه آنها که عزیزی در بند دارند زیر لب دعا میکرد. پرسید اگر خودم را آتش بزنم آزادش میکنند؟ در دلم گفتم اگر نتیجه میدهد من انجام میدهم.
این روزها آدم شرم میکند از رنجهای خودش بگوید. نمیدانم پدر و مادرش را چطور آرام کنم، چطور در برابر این بیعدالتی دعوتشان کنم به صبوری و به چهره مضطرب پدرش نگاه کنم. پدری که در خانه منتظر آزادی فرزندش نشسته بود و به فرزند عزیزش اتهامات واهی زدند و دنیا روی سرش خراب شد. پدری که به دخترش افتخار میکند اما رمق سر پا ماندن برایش باقی نمانده است.
اگر گوش شنوایی وجود دارد زندانیان را آزاد کنید. بلاتکلیف و بیپاسخ ماندهایم. ما را راه نمیدهند، جوابمان را نمیدهند، پیگیریهای وکیل را بیپاسخ میگذارند. تمامی راهها را رفتهایم و صبرمان لبریز شده است. هنوز به آزادی امید داریم. به دعاهای جاری در دل مادران زندانیان باور داریم.
دیشب نوبت تماس #الهه_محمدی هم بود. اما نگذاشتند تماس بگیرد. الهه، خبرنگار شریفی است که برای بهتر انجام دادن رسالتش، همه تلاشش را کرد. حق او زندان نیست. او را در مسیر رفتن به بازجویی در خیابان بازداشت کردند. ۱۷ روز خلاف قانون اساسی در انفرادی و تحت بازجویی بود و ۴۱ روز بعدش هم بیدلیل نگهش داشته اند. او را آزاد کنید، بگذارید بیاید و مادر و پدرش را در آغوش بکشد و به تحریریه برود و بنویسد. جای خبرنگار زندان نیست.»
@harasswatch
روز گذشته، سوم آذرماه #آمنه_زمانی هنرمند و فعال حقوق کودک در پی یورش ماموران امنیتی به جلسه عمومی شبکه یاری کودکان کار بازداشت شد و تاکنون اطلاعی از مکان و نهاد بازداشتکننده در دست نیست.
معصومه زمانی خواهر این فعال مدنی خبر داده که او از زمان بازداشت تماسی با خانواده نداشته است. او همچنین اطلاع داده بنا به شهادت حاضران آمنه زمانی در زمان بازداشت حال خوبی نداشته و با این حال علیرغم اصرار بقیه حاضران، ماموران به کسی اجازه ندادند که بماند و همه را با تهدید بیرون کردهاند. آمنه زمانی دچار سردردهای میگرنی، زخم معده و کمخونی است و باید دارو دریافت کند.
@harasswatch
معصومه زمانی خواهر این فعال مدنی خبر داده که او از زمان بازداشت تماسی با خانواده نداشته است. او همچنین اطلاع داده بنا به شهادت حاضران آمنه زمانی در زمان بازداشت حال خوبی نداشته و با این حال علیرغم اصرار بقیه حاضران، ماموران به کسی اجازه ندادند که بماند و همه را با تهدید بیرون کردهاند. آمنه زمانی دچار سردردهای میگرنی، زخم معده و کمخونی است و باید دارو دریافت کند.
@harasswatch
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
برای ثبت در تاریخ
۴ آذر ۱۴۰۱ #زاهدان
#جنین_زند_آجوئی
#زنان_بلوچ #علیه_ارتجاع
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #علیه_انقیاد
@Blackfishvoice1
۴ آذر ۱۴۰۱ #زاهدان
#جنین_زند_آجوئی
#زنان_بلوچ #علیه_ارتجاع
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #علیه_انقیاد
@Blackfishvoice1
Forwarded from زاگاه
◽️مخاطبان گرامی زاگاه، ما در طی بیش از دوماه گذشته پس از شروع قیام «زن، زندگی، آزادی»، با توجه به اینکه محتوای تولیدشده در زاگاه و حوزه فعالیت آن بسیار تخصصی و شاید غیرمرتبط با مسائل روز و اعتراضات جاری بود، روند تولید محتوا را متوقف و تلاش کردیم تا این پلتفرم را در اختیار معترضان در ایران قرار دهیم و صدای اعتراضات را منعکس کنیم و فعلا به همین روند ادامه خواهیم داد تا تولید محتوا و فعالیت زاگاه جدای از اتفاقات و مسائل جاری در ایران نباشد.
◽️در این حال به این مساله واقفیم که فشارها، فضای پر از استرس و تنشهای روزافزون دو ماه گذشته، این حجم غم و خشم و اندوه در میان ما، ممکن است که بر شرایط سلامتی بسیاری تاثیر گذاشته باشد. زنان به خصوص در چنین شرایطی به دلیل تغییرات و اختلالات هورمونی ممکن است با معضلات و مشکلاتی مواجه شوند. همچنین بارداریهای ناخواسته و یا عدم تمایل به ادامه بارداری در چنین شرایطی از مسائل دیگری است که ممکن است در این روزها با آن مواجه شده باشید.
◽️این یک اعلان عمومی است برای اینکه بدانید، ما در زاگاه همچنان به معرفی پزشکان امن ادامه میدهیم. بخش مشاوره و معرفی پزشک امن در زاگاه فعال است و میتوانید با ارسال ایمیل و یا ارتباط با ما در توییتر و یا اینستاگرام، خدمات مورد نیازتان را دریافت کنید.
#زاگاه
@zaagaah
◽️در این حال به این مساله واقفیم که فشارها، فضای پر از استرس و تنشهای روزافزون دو ماه گذشته، این حجم غم و خشم و اندوه در میان ما، ممکن است که بر شرایط سلامتی بسیاری تاثیر گذاشته باشد. زنان به خصوص در چنین شرایطی به دلیل تغییرات و اختلالات هورمونی ممکن است با معضلات و مشکلاتی مواجه شوند. همچنین بارداریهای ناخواسته و یا عدم تمایل به ادامه بارداری در چنین شرایطی از مسائل دیگری است که ممکن است در این روزها با آن مواجه شده باشید.
◽️این یک اعلان عمومی است برای اینکه بدانید، ما در زاگاه همچنان به معرفی پزشکان امن ادامه میدهیم. بخش مشاوره و معرفی پزشک امن در زاگاه فعال است و میتوانید با ارسال ایمیل و یا ارتباط با ما در توییتر و یا اینستاگرام، خدمات مورد نیازتان را دریافت کنید.
#زاگاه
@zaagaah
ديدبان آزار
Photo
این تصویر #سها_مرتضایی، مربوط به سال ۹۸ و زمانی است که در اعتراض به ستارهدار شدن و محرومیت از تحصیل در مقطع دکتری، بهمدت سه هفته در مقابل کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران دست به تحصن زده بود. او با این پلاکارد بست نشست و در نهایت بازداشت شد. سها مرتضایی، دبیر پیشین شورای صنفی کل دانشگاه تهران، نخستین بار در جریان اعتراضهای دیماه ۹۶ بازداشت و پس از مدتی در دادگاه انقلاب تهران به شش سال زندان محکوم شد.
او روز ۳۰ آبان، در مسیر محیط کار، توسط ماموران وزارت اطلاعات دوباره بازداشت شده و بهقدری مورد خشونت و ضربوشتم قرار گرفته که پس از انتقال به زندان اوین او را به بیمارستان شهدای تجریش بردهاند تا معاینه شود. به گزارش کانال شورای صنفی دانشجویان کشور سها در هنگام بازداشت مورد خشونت فیزیکی و آزار جنسی قرار گرفته است: ««ماموران در زمان انتقال سها مرتضایی در خودرو اقدام به بستن دست راست او به بالای یک صندلی و بستن پای راست او به بالای صندلی دیگر کردند و وقتی که او در حالت آویزان بود توسط یکی از ضابطین زن مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفت.»
بر اساس این گزارش پس از اینکه سها مرتضایی به این تعرض و آزار جنسی اعتراض کرد توسط مامور مورد ضرب و جرح قرار گرفت. کانال تلگرامی شوراهای صنفی دانشجویان کشور در انتها ذکر کرده که «به دلیل رعایت اصول اخلاقی اطلاعرسانی، از افشای جزئیات این تعرض آزاردهنده معذور است.»
سها در روزهای اخیر به زندان قرچک منتقل شده است. فعالان حقوق بشر بارها نسبت به وضعیت غیرانسانی زندان زنان قرچک هشدار دادهاند و زندانیان سیاسی که تاکنون به این زندان انتقال داده شدهاند بارها از اوضاع وخیم این زندان(عدم رسیدگی پزشکی و محرومیت های دارویی، وضع نامطلوب آب آشامیدنی، غذای بیکیفیت، نبود امکانات بهداشتی و تهویه هوا و رفتار توهینآمیز کادر زندان) و خشونتی که بر زندانیان گمنام جرائم اجتماعی اعمال میشود گزارش دادهاند. این روزها، بازداشت فلهای زنان معترض در خیابانها و انتقال آنان به ندامتگاه قرچک مصائب پیشین و شرایط اسفبار این زندان را تشدید کرده است.
#مهسا_امینی
@harasswatch
او روز ۳۰ آبان، در مسیر محیط کار، توسط ماموران وزارت اطلاعات دوباره بازداشت شده و بهقدری مورد خشونت و ضربوشتم قرار گرفته که پس از انتقال به زندان اوین او را به بیمارستان شهدای تجریش بردهاند تا معاینه شود. به گزارش کانال شورای صنفی دانشجویان کشور سها در هنگام بازداشت مورد خشونت فیزیکی و آزار جنسی قرار گرفته است: ««ماموران در زمان انتقال سها مرتضایی در خودرو اقدام به بستن دست راست او به بالای یک صندلی و بستن پای راست او به بالای صندلی دیگر کردند و وقتی که او در حالت آویزان بود توسط یکی از ضابطین زن مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفت.»
بر اساس این گزارش پس از اینکه سها مرتضایی به این تعرض و آزار جنسی اعتراض کرد توسط مامور مورد ضرب و جرح قرار گرفت. کانال تلگرامی شوراهای صنفی دانشجویان کشور در انتها ذکر کرده که «به دلیل رعایت اصول اخلاقی اطلاعرسانی، از افشای جزئیات این تعرض آزاردهنده معذور است.»
سها در روزهای اخیر به زندان قرچک منتقل شده است. فعالان حقوق بشر بارها نسبت به وضعیت غیرانسانی زندان زنان قرچک هشدار دادهاند و زندانیان سیاسی که تاکنون به این زندان انتقال داده شدهاند بارها از اوضاع وخیم این زندان(عدم رسیدگی پزشکی و محرومیت های دارویی، وضع نامطلوب آب آشامیدنی، غذای بیکیفیت، نبود امکانات بهداشتی و تهویه هوا و رفتار توهینآمیز کادر زندان) و خشونتی که بر زندانیان گمنام جرائم اجتماعی اعمال میشود گزارش دادهاند. این روزها، بازداشت فلهای زنان معترض در خیابانها و انتقال آنان به ندامتگاه قرچک مصائب پیشین و شرایط اسفبار این زندان را تشدید کرده است.
#مهسا_امینی
@harasswatch
ديدبان آزار
Photo
این روزها بارها از حیرانی و پریشانی خانوادههای بازداشتشدهها در مقابل زندان اوین و دیگر زندانها گزارش داده شده است. خانوادهها ساعتها در انتظار ورود به دادسرا، دریافت خبر جدید از پرونده، گرفتن وقت ملاقات، ارسال دارو و ... منتظر میمانند و بسیاری مواقع بیپاسخ به خانه برمیگردند. پشت تصویر هر فرد بازداشتشده، فراتر از اخبار کوتاه و اطلاعرسانی عمومی، خانوادهای مضطرب و مستاصل است که برای عزیزش به هر دری میزند.
حال #صحرا_رضایی، دانشجوی ۲۲ساله اهل افغانستان دانشگاه علامه، بیش از ۴۰ روز است که مفقود شده و خبری از او در دست نیست. او ۲۶ مهر ماه در ساعت ۱۲ ظهر آخرین تماس تلفنی را با خواهرش داشته است. آن روز صحرا برای دریافت ویزای تمدیدشده خود به دانشگاه مراجعه داشته است. او از ساعت ۱۲ ظهر گوشی خود را جواب نمیدهد و گوشیاش خاموش و از دسترس خارج میشود. صحرا رضایی دچار بیماری شدید قلبی است و همین موضوع نگرانیها را درباره وضعیت او تشدید کرده است.
رضا شفاخواه، وکیل خانواده صحرا اعلام کرده: «یکی از مسئولان دانشگاه اطلاع داده بود که ما خبر داریم صحرا رضایی بازداشت شده ولی پیگیریهای ما از این شخص بینتیجه ماند. ما هر کجا که شما فکر کنید مراجعه کردیم، اصلیترین جایی که باید مراجعه میکردیم، دایره نظارت بر متهمان امنیتی است که هر کسی در استان تهران توسط هر نهادی بازداشت شود اسم و پروندهاش در این دایره وجود دارد. در این دایره نظارت، با بند ۲۰۹ تماس گرفتند آنها پاسخ دادند که اصلا چنین شخصی اینجا نداریم. ما در دادسرای جنایی هم شکایت کردیم، آنجا پرونده تشکیل شده، در آگاهی شهر قدس قلعه حسنخان، نامه برای پیگیری از پزشکی قانونی، سردخانه، بیمارستان و بهشت زهرا دادند که خانواده همه اینها را رفته و پیگیری کرده، اما هیچ اثری از صحرا رضایی نبوده است.»
طرح: روشنک روزبهانی
@harasswatch
حال #صحرا_رضایی، دانشجوی ۲۲ساله اهل افغانستان دانشگاه علامه، بیش از ۴۰ روز است که مفقود شده و خبری از او در دست نیست. او ۲۶ مهر ماه در ساعت ۱۲ ظهر آخرین تماس تلفنی را با خواهرش داشته است. آن روز صحرا برای دریافت ویزای تمدیدشده خود به دانشگاه مراجعه داشته است. او از ساعت ۱۲ ظهر گوشی خود را جواب نمیدهد و گوشیاش خاموش و از دسترس خارج میشود. صحرا رضایی دچار بیماری شدید قلبی است و همین موضوع نگرانیها را درباره وضعیت او تشدید کرده است.
رضا شفاخواه، وکیل خانواده صحرا اعلام کرده: «یکی از مسئولان دانشگاه اطلاع داده بود که ما خبر داریم صحرا رضایی بازداشت شده ولی پیگیریهای ما از این شخص بینتیجه ماند. ما هر کجا که شما فکر کنید مراجعه کردیم، اصلیترین جایی که باید مراجعه میکردیم، دایره نظارت بر متهمان امنیتی است که هر کسی در استان تهران توسط هر نهادی بازداشت شود اسم و پروندهاش در این دایره وجود دارد. در این دایره نظارت، با بند ۲۰۹ تماس گرفتند آنها پاسخ دادند که اصلا چنین شخصی اینجا نداریم. ما در دادسرای جنایی هم شکایت کردیم، آنجا پرونده تشکیل شده، در آگاهی شهر قدس قلعه حسنخان، نامه برای پیگیری از پزشکی قانونی، سردخانه، بیمارستان و بهشت زهرا دادند که خانواده همه اینها را رفته و پیگیری کرده، اما هیچ اثری از صحرا رضایی نبوده است.»
طرح: روشنک روزبهانی
@harasswatch
ديدبان آزار
Photo
✅دسگوهاران؛ ندای زنان بلوچ
دسگوهاری یک سنت دیرینه اجتماعی رفیقانه میان زنان بلوچ است برای همدلی،همراهی، یاری و خواهرانگی و دسگوهاران(ندای زنان بلوچ برای زن زندگی آزادی)نام گروهی از زنان کنشگر بلوچ که بیواسطه با ما سخن میگویند و تاریخ خود را مینویسند.
دسگوهاران مینویسند: «ما زنان بلوچ حتی پیش از جنبش زن زندگی آزادی نیز با « کلیشه زن بلوچ» روبرو و به آن معترض بودیم. این کلیشه خیلی زمخت است و برانداختن آن زمان میبرد در حالیکه خیزش سراسری هر روز در حال شکلگیری و تغییر و تحول است و مردم مدام امکانها و شیوههای خلاقانهای از مبارزه را ابداع و ترویج میکنند، اما کماکان از زن بلوچ مطالبه میشود که تصویر روشنی از خود ارائه دهد و مدام توضیح دهد که در میانه هر اعتراضی کجاست؟ مردم بلوچ و زنان بلوچ مدام برای شکستن این کلیشهها تلاش میکنند و میخواهند خودشان مطالبات خودشان را نمایندگی و بازنمایی کنند. کافی است از اشکال کلیشهای مبارزه و مقاومت فاصله بگیریم و به تکثر و امکانهای متنوع مبارزه باور داشته باشیم.»
دسگوهاران با قلمی متعلق و متعهد به پیشینه و رنج خود، به مناسبت ۲۵ نوامبر و ۱۶ روز مقابله با خشونت علیه زنان، معنای محو خشونت علیه زنان و مردمان بلوچ را در صفحه خود شرح داده است: کوتاه شدن دست دولت، دین و طایفه از بدن زن- دفاع از بدن زن که وجهالمصالحه اختلافات و آشتیهای طایفهای قرار نگیرد- نه گفتن به کالاییسازی زنان و تملک آنان در دستان پدر، برادر، طایفه و دولت- بسیاری موارد دیگر که در صفحه ندای زنان بلوچ(@thevoicesofbaluchwomen) میتوانید بخوانید.
خیزش «زن زندگی آزادی» فضایی فراهم کرده برای باهم گفتن و شنیدن، برچیدن متکلم وحده و درهمشکستن هرنوع از مرکزگرایی اعم از سیاسی و جغرافیایی و اتنیکی. دسگوهاران از کنشهای جمعی و زنانه این روزهاست که باید آن را شنید و در حافظه جمعی مبارزه فمینیستی ثبت کرد.
@harasswatch
دسگوهاری یک سنت دیرینه اجتماعی رفیقانه میان زنان بلوچ است برای همدلی،همراهی، یاری و خواهرانگی و دسگوهاران(ندای زنان بلوچ برای زن زندگی آزادی)نام گروهی از زنان کنشگر بلوچ که بیواسطه با ما سخن میگویند و تاریخ خود را مینویسند.
دسگوهاران مینویسند: «ما زنان بلوچ حتی پیش از جنبش زن زندگی آزادی نیز با « کلیشه زن بلوچ» روبرو و به آن معترض بودیم. این کلیشه خیلی زمخت است و برانداختن آن زمان میبرد در حالیکه خیزش سراسری هر روز در حال شکلگیری و تغییر و تحول است و مردم مدام امکانها و شیوههای خلاقانهای از مبارزه را ابداع و ترویج میکنند، اما کماکان از زن بلوچ مطالبه میشود که تصویر روشنی از خود ارائه دهد و مدام توضیح دهد که در میانه هر اعتراضی کجاست؟ مردم بلوچ و زنان بلوچ مدام برای شکستن این کلیشهها تلاش میکنند و میخواهند خودشان مطالبات خودشان را نمایندگی و بازنمایی کنند. کافی است از اشکال کلیشهای مبارزه و مقاومت فاصله بگیریم و به تکثر و امکانهای متنوع مبارزه باور داشته باشیم.»
دسگوهاران با قلمی متعلق و متعهد به پیشینه و رنج خود، به مناسبت ۲۵ نوامبر و ۱۶ روز مقابله با خشونت علیه زنان، معنای محو خشونت علیه زنان و مردمان بلوچ را در صفحه خود شرح داده است: کوتاه شدن دست دولت، دین و طایفه از بدن زن- دفاع از بدن زن که وجهالمصالحه اختلافات و آشتیهای طایفهای قرار نگیرد- نه گفتن به کالاییسازی زنان و تملک آنان در دستان پدر، برادر، طایفه و دولت- بسیاری موارد دیگر که در صفحه ندای زنان بلوچ(@thevoicesofbaluchwomen) میتوانید بخوانید.
خیزش «زن زندگی آزادی» فضایی فراهم کرده برای باهم گفتن و شنیدن، برچیدن متکلم وحده و درهمشکستن هرنوع از مرکزگرایی اعم از سیاسی و جغرافیایی و اتنیکی. دسگوهاران از کنشهای جمعی و زنانه این روزهاست که باید آن را شنید و در حافظه جمعی مبارزه فمینیستی ثبت کرد.
@harasswatch
ديدبان آزار
Photo
🔹تصویر مربوط به اعتراض نمادین یک زن در تهران است که لباسی مانند یونیفورم شخصیتهای سریال آمریکایی «سرگذشت ندیمه» به تن کرده است.
لعیا شاهزمانی: چندین سال قبل مردی با ملیت آلمانی، سریال تلویزیونی سرگذشت ندیمه «The handmaid’s tale» را در حالی به من پیشنهاد داد، که از انتشار فصل اول آن زمان زیادی نگذشته بود و هرچند امروز نام آن در میان سینمادوستان و گروههای حامی حقوق زنان شناختهشدهتر است، آن زمان کمتر کسی در ایران به آن اشاره میکرد. وقتی از آن دوست آلمانی دربارۀ علت این پیشنهاد پرسیدم، جواب یک جملۀ کوتاه بود: «این سریال داستان زندگی شما زنان در ایران است.» آن روز با سن و سالی کمتر، در مقابل شنیدن این جمله، از زبانی فردی با ملیتی دیگر که از تجربۀ زیستی من فاصلۀ بسیاری داشت، هیجان و واکنش زیادی نشان دادم. شنیدن آنچه در این سالها تجربه کردهام از زبان دیگری، به آن قطعیت بیشتری میبخشید و تمام زوایای پنهان این حقیقت، خود را بیشتر از پیش به سطح میرساندند؛ زوایای پنهانی که با سالها زندگی در این کشور با ابزار دین و قانون به عقب رانده شده بودند و پرسشگری را همیشه به روزی دیگر منتقل میکردند.
دستی که به خون آغشته شده پیش از این نیز رنگ خون را بسیار به خود دیده است، این بار طرحی نو به خود میگیرد. اینبار این خون همان زوایای پنهان سرکوب را هزاران بار بیشتر به سطح میآورد و هزاران بار بیشتر از گذشته، طلب خونخواهی میکند. این خون پرسشگری ایجاد میکند، این خون تمایز را جستوجو میکند و بهدنبال صدایی است که آن را از آن زوایایی بیرون آورد، که دیکتاتور با تمام قدرت به عقب رانده است.
اینبار بدن «خانه» را نمیپذیرد و آن را پس میزند. اینبار پوشش و حجابی که ساده انگاشته شده، مفهوم حقیقی خود را بازمییابد و بهدنبال همگامشدن با باور حقیقی هر زن بهتنهایی است، نه تحمیل باور مسلط به یک کلیت! این بار لباس هم در تضاد با تجسم یک کل قدم برمیدارد، اینبار سرپوشها در آتش میسوزند و اینبار وقت آن رسیده که به آن دوست آلمانی پیام دهم و بگویم: «اینبار متفاوت بود... اینبار داستان زندگی ما زنان در ایران است.»
این متن پیشتر در دیدبان آزار منتشر شده است. متن کامل را با عنوان «خون، تمایز، بدن/زن، زندگی، آزادی» در سایت دیدبان آزار بخوانید
@harasswatch
لعیا شاهزمانی: چندین سال قبل مردی با ملیت آلمانی، سریال تلویزیونی سرگذشت ندیمه «The handmaid’s tale» را در حالی به من پیشنهاد داد، که از انتشار فصل اول آن زمان زیادی نگذشته بود و هرچند امروز نام آن در میان سینمادوستان و گروههای حامی حقوق زنان شناختهشدهتر است، آن زمان کمتر کسی در ایران به آن اشاره میکرد. وقتی از آن دوست آلمانی دربارۀ علت این پیشنهاد پرسیدم، جواب یک جملۀ کوتاه بود: «این سریال داستان زندگی شما زنان در ایران است.» آن روز با سن و سالی کمتر، در مقابل شنیدن این جمله، از زبانی فردی با ملیتی دیگر که از تجربۀ زیستی من فاصلۀ بسیاری داشت، هیجان و واکنش زیادی نشان دادم. شنیدن آنچه در این سالها تجربه کردهام از زبان دیگری، به آن قطعیت بیشتری میبخشید و تمام زوایای پنهان این حقیقت، خود را بیشتر از پیش به سطح میرساندند؛ زوایای پنهانی که با سالها زندگی در این کشور با ابزار دین و قانون به عقب رانده شده بودند و پرسشگری را همیشه به روزی دیگر منتقل میکردند.
دستی که به خون آغشته شده پیش از این نیز رنگ خون را بسیار به خود دیده است، این بار طرحی نو به خود میگیرد. اینبار این خون همان زوایای پنهان سرکوب را هزاران بار بیشتر به سطح میآورد و هزاران بار بیشتر از گذشته، طلب خونخواهی میکند. این خون پرسشگری ایجاد میکند، این خون تمایز را جستوجو میکند و بهدنبال صدایی است که آن را از آن زوایایی بیرون آورد، که دیکتاتور با تمام قدرت به عقب رانده است.
اینبار بدن «خانه» را نمیپذیرد و آن را پس میزند. اینبار پوشش و حجابی که ساده انگاشته شده، مفهوم حقیقی خود را بازمییابد و بهدنبال همگامشدن با باور حقیقی هر زن بهتنهایی است، نه تحمیل باور مسلط به یک کلیت! این بار لباس هم در تضاد با تجسم یک کل قدم برمیدارد، اینبار سرپوشها در آتش میسوزند و اینبار وقت آن رسیده که به آن دوست آلمانی پیام دهم و بگویم: «اینبار متفاوت بود... اینبار داستان زندگی ما زنان در ایران است.»
این متن پیشتر در دیدبان آزار منتشر شده است. متن کامل را با عنوان «خون، تمایز، بدن/زن، زندگی، آزادی» در سایت دیدبان آزار بخوانید
@harasswatch
ديدبان آزار
Photo
ترجمه کتاب «انقلاب در نقطه صفر» در حالی توسط نشر افکار منتشر شد که مترجم آن #سروناز_احمدی از تاریخ ۱۵ آبان در بند ۲۰۹ اوین بازداشت است و وضعیت پروندهاش مشخص نیست. دیروز خبر انتشار این کتاب به کرات توسط دور و نزدیکان سروناز و کسانی که او را از نوشتهها و ترجمههایش میشناسند بازنشر شد اما خود مترجم نبود ببیند که چقدر از نتیجه زحماتش استقبال شده، او از خوشحالی به ثمر نشستن تلاشهای بیوقفهاش محروم ماند.
سروناز احمدی، مددکار اجتماعی، فعال حقوق کودک و مترجم است که تنها دو هفته پس از ازدواجش به همراه همسرش کامیار فکور بازداشت شد. بسیاری از فعالان مدنی او را به تعهد و دغدغهمندی میشناسند و بواسطه متنهای مهمی که در زمینه کار بازتولیدی و کار خانگی زنان، خشونت و آزار جنسی، مبارزات زنان در جنوب جهانی و ... ترجمه کرده با او مواجهه داشتهاند. انتشار ترجمه کتاب «انقلاب در نقطه صفر: کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی» اثر سیلویا فدریچی نیز حاصل دغدغهمندی او نسبت به وضعیت زنان و اهمیت انعکاس مقاومتها و مبارزاتشان است.
خبرگزاری کتاب ايران(ایبنا) درباره این کتاب و اهمیت انتشارش به زبان فارسی نوشته است: «"انقلاب در نقطه صفر" داستان زندگی روزمره هزاران زنی را روایت میکند که فکرشان درگیر نقاشی، موسیقی و یا کتابی است که هرگز قرار نیست آن را به پایان برسانند و یا اصلاً شروعش کنند، چراکه نه وقتش را دارند، نه پولش را و البته نشان میدهد که چطور همین زنان در سراسر جهان توانستهاند خود را سازماندهی و متشکل کنند تا مناسبات حاکم بر زیست روزمرهشان را تغییر دهند و آغازگر انقلابی در نقطه صفر باشند.»
@NashrAfkar
@harasswatch
سروناز احمدی، مددکار اجتماعی، فعال حقوق کودک و مترجم است که تنها دو هفته پس از ازدواجش به همراه همسرش کامیار فکور بازداشت شد. بسیاری از فعالان مدنی او را به تعهد و دغدغهمندی میشناسند و بواسطه متنهای مهمی که در زمینه کار بازتولیدی و کار خانگی زنان، خشونت و آزار جنسی، مبارزات زنان در جنوب جهانی و ... ترجمه کرده با او مواجهه داشتهاند. انتشار ترجمه کتاب «انقلاب در نقطه صفر: کار خانگی، بازتولید و مبارزه فمینیستی» اثر سیلویا فدریچی نیز حاصل دغدغهمندی او نسبت به وضعیت زنان و اهمیت انعکاس مقاومتها و مبارزاتشان است.
خبرگزاری کتاب ايران(ایبنا) درباره این کتاب و اهمیت انتشارش به زبان فارسی نوشته است: «"انقلاب در نقطه صفر" داستان زندگی روزمره هزاران زنی را روایت میکند که فکرشان درگیر نقاشی، موسیقی و یا کتابی است که هرگز قرار نیست آن را به پایان برسانند و یا اصلاً شروعش کنند، چراکه نه وقتش را دارند، نه پولش را و البته نشان میدهد که چطور همین زنان در سراسر جهان توانستهاند خود را سازماندهی و متشکل کنند تا مناسبات حاکم بر زیست روزمرهشان را تغییر دهند و آغازگر انقلابی در نقطه صفر باشند.»
@NashrAfkar
@harasswatch
Forwarded from شوراهای صنفی دانشجویان کشور
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴🔴جان لیلا حسینزاده در خطر است
◾️برادر #لیلا_حسینزاده در صفحهی اینستاگرام خود به همراه انتشار فایل صوتی خواهرش، از وخیمتر شدن وضعیت سلامتی ایشان خبر داده است.
#سرکوب_فراگیر
#دانشگاه_تهران
3⃣8⃣5⃣3⃣
🆔 @senfi_uni_iran
◾️برادر #لیلا_حسینزاده در صفحهی اینستاگرام خود به همراه انتشار فایل صوتی خواهرش، از وخیمتر شدن وضعیت سلامتی ایشان خبر داده است.
#سرکوب_فراگیر
#دانشگاه_تهران
3⃣8⃣5⃣3⃣
🆔 @senfi_uni_iran