Telegram Web Link
🔻تاملی درباره مالکیت تجربه تجاوز

🔶 گفتند تو نجات‌یافته‌ای نه قربانی، مگر ایرادی دارد که قربانی باشم؟

نویسنده: کیت هاردینگ
🖊برگردان: ستاره صالح


🔹به یاد ندارم که چه کسی برای اولین بار به من گفت که قربانی نیستم، اما درست بعد از این بود که به کسی گفتم که مورد تجاوز قرار گرفته‌ام. ۱۷ ساله بودم و کاملاً مست. من یک بچه خرخون بودم که در عمرم شاید فقط سه بار مست کرده بودم، آن هم در امنیت خانه‌ای که پدر و مادرم به قصد مسافرت به من سپرده بودند و در حضور دوستان سرخوشم که همگی دختر بودند. تا پیش از این به یک مهمانی واقعی که همه در آن مشروبات الکلی می‌نوشند، نرفته بودم، و هیچ پسری تا به حال از من خوشش نیامده بود، و هیچ بزرگتری هم بالای سرم نبود که مجبورم کند سر ساعتی مقرر خانه باشم. من باکره بودم و دیگر دلم نمی‌خواست که بیشتر از این باکره بمانم.

🔹از لحاظ نظری، متوجه مفهوم «نجات‌یافته» هستم. استفادۀ ضدفمینیست‌ها از عبارت‌هایی مثل «بازی کردنِ نقش قربانی» و «قربانیِ حرفه‌ای» را در نظر بگیرید. فکر کنید که «اجازه نده قربانی شوی» اسم یک برنامۀ آموزشی برای زنان در «انجمن ملی تفنگ» است. اجازه بدهید! ماجرا از این هم بدتر است. در یک مقاله با عنوان «همه‌گیری تجاوز یک داستان خیالی است» کوین ویلیامسون»، کارشناس جناح راستی، ادعا می‌کند که هدف اصلی فعالان ضد‌تجاوز جلوگیری از خشونت جنسی نیست بلکه «جرم‌‌انگاری هرگونه مخالفت با اولویت‌های سیاسی فمینیست و استفاده از جنایت وحشتناک تجاوز به عنوان یک چماق فرهنگی و سیاسی است.»
نمی‌خواهم بیش از اندازه از استعاره‌های خشن استفاده کنم، اما تصویری که او ساخته است -قربانی بودن به مثابه یک سلاح- نشان می‌دهد که چطور بعضی افراد، به قربانی بودن به عنوان نوعی ابزار قدرت نگاه می‌کنند، تا اینکه برعکس.

🔹قربانی بودن، چه اشکالی دارد؟ خوشحال می‌شوم برای افرادی که ترجیح می‌دهند، از کلمۀ نجات‌یافته استفاده کنم. اما وقتی شما عضو گروهی هستید که ترجیح می‌دهند از کلمه‌ای غیر از آنچه شما می‌پسندید استفاده کنند، رعایت نزاکت در قبالشان در تضاد با هویتتان-یا حداقل آنگونه که شما هویت خود را تعریف می‌کنید- قرار می‌گیرد. اینکه من باید خودم را یک «قربانی» خطاب کنم یا یک «نجات‌یافته»، پرسشی نسبتاً ساده است- من یک زن بالغم که می‌تواند خودش را هرطور که می‌خواهد خطاب کناین داستان من است یا نه؟ این اتفاقی است که برای من افتاده، یا چیزی است که برای یک زن از میان هر شش زن آمریکایی اتفاق افتاده است؟ حتی اگر من ترجیح بدهم که «نجات‌یافته» خطاب نشوم، به کسانی که پیشتر تروما را تجربه کرده‌اند و ممکن است با دلالت بر این مفهوم که آنها هم «قربانی» هستند، آسیب ببینند، بدهکارم؟

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1980
🔻چاقی‌هراسی و چاقی‌آزاری

 🔶چگونه عدد روی ترازو به حقوق زنان گره خورد؟


◾️بخش اول

نیلوفر حامدی

🔹مدتی است که گفتگو درباره آزار جنسی در فضاهای عمومی در ایران گسترش بیشتری پیدا کرده اما در همین بین هستند گروه‌هایی که اشکال شدیدتری از این آزارها را تجربه می‌کنند و با اشکال پیچیده‌تری از خشونت‌های جنسیتی روبرویند: افرادی با اضافه وزن.
فاطمه در طول زندگی‌اش اضافه وزن را تجربه کرده است و مجبور شده بارها و بارها با آزارهای جنسی در خیابان مقابله کند: «بیشترین متلک‌هایی که مجبور بودم با هر بار حضور در فضای عمومی مثل خیابان آن را تحمل کنم، اظهارنظرهایی بود که درباره پستان‌هایم می‌شنیدم. شنیدن کلمه «ماشالا» تقریبا برایم عادی شده بود. اینکه در خیابان راه بروم و مردی بگوید: «جون! پستونات رو بخورم» نه یک اتفاق منحصربه‌فرد که گاهی چند بار در طول روز برایم رخ می‌دهد.»

🔹تینا اضافه وزن دارد هم مانند فاطمه متلک‌های زیادی درباره پستان‌هایش شنیده است. اما استراتژی او قابل‌تامل است: «بارها و بارها پیش آمده که دیگران، حتی برخی از زنان نزدیکم گفته‌اند بهتر است لباس‌هایی بپوشم که پستان‌هایم را بیشتر بپوشانند تا توجه و نگاه دیگران را جلب نکنم. اما به نظر من اینکه دیگران به خودشان اجازه می‌دهند درباره بدن من اظهارنظرهای سخیف کنند، ایرادش نه در من و بدنم، بلکه در نگاه و افکار آن‌هاست. بدن من ایرادی ندارد که بخواهم آن را بپوشانم. مردم باید بدانند که پستان یک زن چیز عجیب غریب و یا تابو نیست که نیاز به پوشاندن داشته باشد.»

🔹اعظم یکی دیگر از این زنان است: «۴۰ ساله و مجردم و مشکل جایی بود که فهمیدم به عنوان دختری که اضافه وزن دارد به پسران زیادی اجازه دادم به من توهین کنند. یک‌بار یکی از دوست‌پسرهایم برای تولدم من را به مطب یک دکتر تغذیه و رژیم لاغری برد. چندباری از پسری دیگر با خشونت‌های کلامی مواجه شدم. مثلا جمله معروفی داشت که می‌گفت: "شانس آوردی، من دختر چاق دوست دارم."»

🔹«جمیله زارعی»، روانشناس در گفتگو با دیدبان آزار توضیح می‌دهد که چاقی‌هراسی حلقه نخست چاقی‌آزاری به حساب می‌آید و به همین دلیل باید از آن حذر کرد: «من مراجعی داشتم که می‌گفت دوستانش اجازه نمی‌دهند که او حمام آفتاب بگیرد چون از نظرشان او با هیکلی که دارد نباید بیکینی بپوشد. این بازخوردها به مرور زمان باعث می‌شود که انتخاب فرد و خودمختاری در مورد بدن افراد حذف شود که به مرور برایشان آسیب‌زا است. در جنبش ضدخشونت باید تمام بدن‌ها با هر شکلی، قدرتمند شناخته شوند. با این رفتارها کم‌کم سرزنش‌گری نسبت به افراد چاق قوت می‌گیرد و آن‌ها توبیخ می‌شوند که چرا استانداردهای جامعه را رعایت نمی‌کنند.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/1954
🔻معرفی یک پادکست درباره ضرورت لغو مجازات اعدام

🔶 «مویه»؛ آوایی ضعیف زیر چوبه دار


🔹دیدبان آزار: «وقتی مخالف اعدامیم، در مورد پرونده‌های مربوط به تجاوز جنسی در حالی که فرد آزاردیده و وکیل او آگاهند که مجازات احتمالی اعدام خواهد بود، به چه شکلی باید ورود پیدا کنند؟ آیا بازماندگان در مواجهه با جرمی که مجازات آن اعدام است، باید سکوت کنند؟»

🔹پادکست «مویه» که توسط جمعی از فعالان دانشجویی تهیه و منتشر می‌‌شود در قسمت جدید خود حول این پرسش‌ها با تعدادی از وکلا گفتگو کرده است.
این شماره به هستی امیری، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق دانشگاه علامه تقدیم شده است که هفته گذشته برای اجرای حکم یک‌ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. از مصادیق اتهامی امیری، حضور در گردهمایی ۸ مارس، دفاع از حق حیات و مبارزه برای لغو مجازات اعدام بوده است.

🔹پادکست مویه در پیش‌درآمد خود اعلام کرده است: «در فضایی که موج‌های گاه‌ و‌ بیگاهی از هیجان‌ها و شعارها، هدایت‌گر قضاوت‌های عمومی درباره اعدام‌اند مویه در هر اپیزود تلاش می‌کند تا از منظر حقوق بشری بررسی کند که چرا مجازات اعدام باید لغو شود؟»

🔹در اپیزود «مجازات جرائم جنسی»، یکی از وکلا می‌گوید: «اگر ما به عنوان وکیل یا شاکی وارد شویم قطعا صرف شکایت ما به این معنی است که تقاضای چنین مجازاتی را داریم. اگر ما به سراغ درخواست اجرای این مجازات‌ها برویم راه از بین بردن مجازات اعدام را در ایران سخت‌تر و راه را طولانی‌تر می‌کنیم. ما نمی‌توانیم با درخواست اجرای مجازات جرمی که دقیقا در قانون اعدام برای آن در نظر گرفته شده است به دنبال تغییر آن باشیم.» این وکیل می‌گوید پیش از آنکه اتهام افساد فی‌الارض در پرونده کیوان امام‌وردی مطرح شود، تعدادی از قربانیان با او تماس گرفته‌اند و درباره مجازات جرم تجاوز پرسیده‌اند. برخی از این افراد وقتی متوجه شدند که متهم در معرض حکم اعدام قرار می‌گیرد از شکایت صرف‌نظر کرده‌اند.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2005
🔹این روزها شاهد آنیم که امنیت راویان خشونت و آزار جنسی توسط برخی از متهمان به آزارگری مورد هدف قرار گرفته است. ما بی‌تردید حق دادخواهی و دفاع از خود را برای افراد متهم به خشونت جنسی قائلیم، اما ضروری می‌دانیم که تاکید کنیم افشای هویت راویان و هم‌چنین تهدید و ارعاب آنان نه تنها نسبتی با دادخواهی ندارد، بلکه خود شیوه‌ای آزارگرانه است که به سرکوب کل جنبش‌ روایتگری آزار جنسی منجر می‌شود.

🔹در فضایی که زنان و اقلیت های جنسی و جنسیتی بابت روابط خصوصی خود با انواع فشارهای خانوادگی، انگ‌های اجتماعی و هم‌چنین سرکوب و مجازات قضایی مواجهند، افشای نام افراد معنایی جز همدستی با مردسالاری حاکم ندارد. ما اقدامات تهدیدآمیز و ارعاب‌کننده علیه جنبش روایتگری را محکوم و اعلام می‌کنیم که تدوام چنین اقداماتی، ما را بیش از پیش در حمایت از راویان مصمم خواهد کرد.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
Forwarded from زنان امروز
چهل‌و‌پنجمین شماره مجله «زنان امروز» منتشر شد.

لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۵/

صاحب‌امتیاز، سردبیر و‌مدیر مسئول: شهلا شرکت

دبیران:
|جامعه: آتنا کامل
|تاریخ: مریم رضایی
|هنر: فرشته حبیبی
|ادبیات: شورای نویسندگان
|ویرایش: لیلا صمدی، هایده عبدالحسین‌زاده
|شبکه‌های اجتماعی: رابعه حیدرنژاد
|عکس: رامتین جیحون

طراحی گرافیک: استدیو مرکزی، سعید فروتن، مریم ترابی

@zanan_emrooz
🔻به بهانه روز جهانی ارگاسم زنان

🔶ارگاسمی که از من دزدیده شد


🔹دقیق یادم نیست چند سال داشتم، دلیلش هم فراموشی‌هایی است که ذهن برای محافظت از ما در برابر سوانح دردناک بر ما تحمیل می‌کند. احتمالا ۷ یا ۸ ساله بودم که برادرم در هر فرصتی که پیدا می‌شد من را دستمالی یا مجبور می‌کرد کاری کنم تا ارضا شود. این آزارهای پنهانی نمی‌دانم چه مدت (احتمالا یک یا دو سال) طول کشید و بعد به یک باره قطع شد و به دلیل طولانی شدن و سن کم من تبدیل به اعتیادی برایم شد که تا سال‌ها خودم را به خاطرش سرزنش می‌کردم و مقصر می‌دانستم.

🔹اواخر دوران دبیرستان متوجه شدم که علی‌رغم علاقه‌‌ام به رابطه جنسی و خودارضایی‌های موفق، قادر به رابطه جنسی نیستم و از آن فرار می‌کنم. متوجه شدم دلیلش احتمالا اتفاقی‌ست که در کودکی برایم افتاده، اتفاقی که تا به آن روز فکر نمی‌کردم تاثیر بزرگی بر زندگی‌ام گذاشته باشد. به مرور این حساسیت و وسواس روی بدنم بیشتر شد و تبدیل به افسردگی، اضطراب و وسواس فکری شد.

🔹روابط جنسی‌ام با پارتنرم را یک‌طرفه نگه داشته بودم و بعد از ارگاسم‌های او به حال خودم گریه می‌کردم و نمی‌فهمیدم چرا تا دستش به سمت بدنم و برهنه کردنم می‌رود، انگار به مکان و زمانی دیگر پرتاب می‌شوم و دیگر هیچ‌چیز حس نمی‌کنم؛ انگار که بدنم متعلق به خودم نباشد. به امید پایان این رنج به تراپیست مراجعه کردم و متوجه شدم اختلال اضطراب پس از سانحه یا همان PTSD دارم.

🔹متوجه شدم حسی که انگار بدنی از خود ندارم، گوشتی مُرده و بی حسم و در زمان و مکانی دیگر سیر می‌کنم، نامش انفکاف ذهنی (dissociation) است. انفکاک ذهنی می‌تواند نوعی مکانیسم دفاعی غیرارادی برای مقابله با عوارض اضطراب شدید ناشی از وقوع سوءاستفاده‌ جسمی یا روانی محسوب شود. هنگامی که به روح و روان آسیب شدید وارد شود، انفکاک ذهنی به عنوان یک راهکار فوری برای فرار از شرایط سخت بروز پیدا می‌کند و جلوی تمرکز کردن روی محرک‌های بسیار قوی داخلی و خارجی، که تروماهای متعددی را برای فرد ایجاد می‌کنند، می‌گیرد.

🔹من به مرور موفق شدم با تکنیک‌های تمرکز، این جدا افتادگی را کمتر کنم و بتوانم ارگاسم در رابطه جنسی را تجربه کنم. اما این اختلال تا به امروز همراهم مانده است و گمان هم نمی‌کنم هرگز رهایم کند. کوچک‌ترین تلنگر، صدا، بو و یا حرکتی می‌تواند من را از این زمان جدا کند و ناکامم بگذارد. از طرفی مصرف قرص‌های ضداضطراب و افسردگی میل جنسی و توانایی‌ام در ارگاسم را به شدت کاهش داده و مجبورم برای زنده ماندن و یافتن قدرت برای ادامه زندگی را-حداقل تا زمانی که به ثبات برسم- به ارگاسم ترجیح دهم.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2006
🔻سازمانیابی زنان کارگر صنعت پوشاک هند علیه خشونت جنسی و جنسیتی

🔶باید بی‌پروا جلوه کنم تا دوام بیاورم

نویسنده: آنی کلی
🖊برگردان: مرضیه احقاقی

🔹سال‌ها پیش، زمانی که تیوا راکینی در جایگاه یک فعال خشونت خانگی و با هدف کمک به زنان برای رهایی از شوهران خشونت‌گرشان در ایالت تامیل نادو در جنوب هند فعالیت می‌کرد، یک قیچی برداشت و موهای بلند و مشکی‌اش را تا پشت گردن کوتاه کرد: «بدون موهایم، ناگهان برای بسیاری از مردم که نمی‌توانستند باور کنند یک زن، "زنانگی" خود را به این شکل از بین ببرد، بسیار ترسناک به نظر می‌رسیدم. من با این کار سیگنالی می‌فرستادم که آن مردها نباید با من درگیر شوند. من در درون، فرد بسیار مهربانی‌ام اما آموخته‌ام که برای زنده ماندن باید بی‌‌پروا به نظر برسم.»

🔹راکینی، یک راهبه سابق و بازمانده خشونت جنسی است که از همسرش طلاق گرفته است؛ او اکنون به‌عنوان رهبر اتحادیه فعالیت می‌کند و در ۴۲ سال زندگی خود، کارهای بسیاری انجام داده و تابوهای فرهنگی را در هم شکسته است.

🔹تیوا راکینی ریاست اتحادیه نساجی و کارگری تامیل نادو، (TTCU) تنها اتحادیه کارگران پوشاک تامیل نادو که رهبری آن بر عهده یک زن است، تقبل کرده است. راکینی در این جایگاه، توجه خود را معطوفِ صنعت جهانی و چند میلیارد پوندی مد کرده است. از سال ۲۰۱۵، راکینی و اتحادیه TTCU با آنچه او طاعون تجاوز، آزار، اذیت و خشونت جنسی توصیف می‌کند، مبارزه کرده‌اند.

🔹این خشونت زنجیره‌ عرضه جهانی پوشاک را تحت تأثیر قرار داده است و بر زنان فقیری که لباس‌هایی را به مقصد خیابان‌های بزرگ در سراسر بریتانیا تولید می‌کنند، اعمال می‌شود. او می‌گوید: «به‌عنوان یک زن، در زندگی هر کاری را که برای دیگران مایه شرمساری است، انجام داده‌ام؛ اما این موضوع به من آزادی داد تا در مورد موضوعاتی مانند خشونت مبتنی بر جنسیت مبارزه کنم که هنوز در سکوت و ننگ پوشیده شده است. من از بیرون آوردن این تابوها از سایه نمی‌ترسم و می‌گویم: این یک اشتباه است.»

🔹راکینی برای مقابله با سطح عظیمی از خشونت خانگی که کارگران با آن مواجه بودند، به اتحادیه ملحق شد و خیلی زود دفتر اتحادیه به پناهگاهی موقت برای زنان و فرزندانشان که جایی برای رفتن نداشتند، تبدیل شد. او می‌گوید: «ما اتحادیه بسیار کوچکی در یک منطقه بسیار دورافتاده‌ایم. بسیار دورتر از جایی که اکثر لباس‌های دوخته شده توسط اعضای ما به فروش می‌رسد. با این حال، نشان دادیم که اگر در مقابل ظلم و ستم، بی‌باک باشید و سکوت نکنید، چه چیزی می‌توان به دست آورد. من در تمام زندگی‌ام قدرت خودم را شناخته‌ام. اکنون می‌خواهم زنان دیگر هم بفهمند آنها شایسته زندگی بدون ترس هستند. همه ما انسانیم و همه ما شایسته شنیده شدن.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2002
🔻روایتی از تهاجم فیزیکی به بهانه "بدحجابی"

🔶مردم نمی‌گذاشتند به سمتم حمله کند

🔹یک روز در تاکسی نشسته بودم و ترافیک بود. از تاکسی بغلی خانمی به من تذکر حجاب داد و اشاره کرد که شالم را سرم کنم. شالم افتاده بود و من توجهی به تذکرش نکردم. بی‌توجهی من را که دید با صدای بلند دعوا کرد و به راننده گفت که من را پیاده کند. راننده تاکسی این کار را نکرد. چند دقیقه ای گذشت و من شالم را درست کردم، هنوز توی ترافیک بودیم که یک دفعه دیدیم کسی با لگد به ماشین می‌کوبد. همان زن بود. راننده از ماشین پیاده شد تا ببیند چه خبر شده است. من هم در حال پیاده شدن بودم که آن زن شالم را از پشت گرفت و به حالت خفه‌کردن دور گردنم پیچید. تا برگشتم مقاومت کنم شالم را گرفته بود و پس نمی‌داد. همینطور هم فحاشی میکرد. منم داد می‌زدم و جواب می‌دادم.

🔹سعی داشت به سمتم حمله کند اما مردم نمی‌گذاشتند، سریع گوشی‌ام را درآوردم تا با پلیس تماس بگیرم چون هم شال من را پس نمی‌داد و هم به تاکسی راننده آسیب زده بود، وقتی دید با پلیس تماس گرفتم قصد داشت فرار کند که حاضران در صحنه مانع شدند. پشت ماشین سه خانم دیگر نشسته بودند و هرچه خواهش کردیم به عنوان شاهد کنار ما بمانند و در کلانتری شهادت بدهند قبول نکردند. رفتیم کلانتری. آن زن ابتدا ادعا می‌کرد که به علت بی‌حجابی سعی در امر به معروف داشته اما کمی که ترسید اتهامات پوچ دیگری هم علیه من اضافه کرد.

🔹مثلا گفت که من را با راننده در حال اعمال جنسی دیده، در حالی که چند نفر دیگر هم در تاکسی بودند. و اینکه گفت من به حکومت و برنامه انرژی هسته‌ای کشور توهین و فحاشی کردم. خیلی دردناک بود یک زن این‌چنین علیه من دروغ‌پراکنی می‌کرد. نهایتا رئیس کلانتری گفت هر دویتان باید شب در بازداشتگاه بمانید تا فردا که بفرستیمتان بازپرسی. به من گفت ادعاهای امر به معروف و نهی از منکر این خانم ممکن است برایت دردسرساز شود و بهتر است که بی‌خیال شوی. به راننده هم گفت بهتر است از خسارت بگذری و برای خودت دردسر درست نکنی. ما هم با تصور امکان دردسرسازی بیشتر بی‌خیال شدیم. من بارها آزار جنسی خیابانی توسط مردان را تجربه کرده‌ام. اما این مورد برایم از همه دردناک‌تر بوده است چون یک زن باعثش شده بود.

🔹از آن زمان سعی می‌کنم دیگر از وسایل حمل‌ونقل عمومی استفاده نکنم. وقتی یک‌ شهروند معمولی تذکر حجاب می‌دهد آدم احساس ناامنی و ناراحتی مضاعف‌ می‌کند. چون انتظار دارد مردم به ویژه زنان در مقابل خشونت‌های مربوط به حجاب اجباری از او حمایت کنند نه اینکه خودشان عامل این خشونت‌ها بشوند.

#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔻مروری بر عملکرد نمایندگان «۸۰۰ زن»

🔶 یک فریاد جمعی

فرشته حبیبی

🔹سرانجام پس از فرازو‌نشیب‌های بسیار، نمایندگان ۸۰۰ زن توانستند با کمک یک تیم حقوقی در نیمه اول مرداد ماه اساسنامه و آیین‌نامه پیشنهادی «منع خشونت جنسی/جنسیتی علیه زنان در محیط کار» را تدوین و به خانه سینما و خانه تئاتر ارائه کنند.

🔹 مسیر طی‌شده برای رسیدن به این دستاورد عملی، گرچه به لحاظ زمانی کمتر از چهار ماه طول کشید ولی پروسه‌ای فشرده و همراه با تنش و اصطکاک و بحث و نقد بسیار بود. اما روند روایتگری واکنش‌های زیادی برانگیخته بود و کسانی با استناد به اینکه روایت‌‎ها ممکن است سمت‌و‌سوی تسویه‌حساب و انتقام‌‎گیری شخصی بگیرد علم مخالفت برداشته‌ بودند و در تریبون‌های مختلف به بهانه نقد برای حذف این مطالبه تلاش می‌کردند.

🔹نسخه پیشنهادی آیین‌نامه در شرایطی منتشر شده که شعله مخالفت‌ها کمی فروکش کرده است. می‌شود خوش‌بینانه گمان برد که بحث و نقدها نوعی فهم و همدلی عمومی را برانگیخته و شاید دقت و همه‌جانبگی آیین‌نامه منتشره و تاکید بر جنبه‌های حمایتی و محرمانگی روایت‌ها برخی نگرانی‌ها را نیز از تب‌و‌تاب انداخته است. در انتهای طیف گمانه‌زنی می‌توان این را نیز در نظر داشت که میوه این نهال نوپا در نهایت برای اجرایی شدن، مسیری طولانی در پیش دارد و دخالت نهادهای رسمی را می‌طلبد و احتمالا برخی مخالفان هنوز به هوا کردن این مطالبه در مراحل بعدی امیدوارند. با وجود اینکه مطالبات اولیه کمی پراکنده و بیشتر متمرکز بر خشونت جنسی بود، آیین‌نامه همه‌جانبه و با در نظر گرفتن موارد متنوعی از خشونت نوشته شده و انواع خشونت های اعمال‌شده بر زنان از جمله خشونت‌های فیزیکی، جنسی، کلامی، روانی و اقتصادی را پوشش می‌دهد. جزییات آیین‌نامه در زمینه نحوه تشکیل کمیته، نحوه بررسی خشونت‌ها و سازوکارهای حمایتی نیز قابل توجه است.

🔹مسیر پرتلاطمی که به تدوین آیین‌نامه‌ منتهی شده حاصل همان رویه غیررسمی و تضارب آراست و با پروژه‌های قاب‌بندی‎‌‌شده و برنامه‌ریزی‌شده دولتی فرسنگ‌ها فاصله دارد؛ یک تجربه مدنی که نظمش را از بی‌نظمی و تکثر، قدرتش را از افکار عمومی و تاثیرگذاری‌اش را از مطالبه جمع می‌گیرد. نوعی مدارای ذاتی، همه‌پذیری، انعطاف و قائل بودن به آزمون و خطا در این تجربه وجود دارد که اتفاقا زنان به واسطه نداشتن آرشیو تجربه در این امور، تر‌و‌تازه‌تر و جسورانه‌تر در آن عمل می‌کنند، از استانداردهای کسل‌کننده رسمی فاصله می‌گیرند و قوالب کهنه و کلیشه‌ای ساخته و پرداخته مردان را از اعتبار می اندازند و درست به همین دلایل نتیجه غیر قابل انتظار و تجربی‌تری بدست می‌آورند. فارغ از آنچه در ادامه رخ خواهد داد حرکت ۸۰۰ زن به منزله هشداری است به جامعه پیرامون و چه بسا تا بهمین جا توانسته باشد راهکارهایی شفاهی و پیشگیرانه برای خشونت‌های نهادینه‌شده در عرصه سینما و تئاتر ارائه دهد.

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2010
🔻راهپیمایی زنان در کابل در آستانه سالگرد سیطره طالبان

🔶 «عدالت عدالت، خسته‌ایم از جهالت»


🔹دیدبان آزار: سال پیش، از اواسط اردیبهشت، نیروهای طالبان شهر به شهر و روستا به روستا پیش می‌رفتند و پرچم حکومت اسلامی‌شان را بر سر ولایات می‌کوبیدند تا اینکه ۲۴ مردادماه، پایشان را به کابل، پایتخت افغانستان گذاشتند و برای دوم بر مسند حکومت نشستند. دوره‌ای که مانند ۲۶ سال پیش، علیرغم وعده‌ها برای رهبری مترقی‌تر، سرکوب فزاینده‌ای را بیشتر برای زنان رقم زده است. با دوباره اجباری کردن برقع برای زنان، عقدهای نکاح و تجاوز به آنها، ممنوعیت تحصیل دختران در مقطع دبیرستان و دانشگاه‌ها، اخراج معلمان و استادان زن، اخراج زنان از مناصب دولتی، تحت سرپرستی اجباری زنان از سوی یکی از اعضای خانواده، ممنوعیت زنان از سفر به تنهایی در سفرهای طولانی، استفاده زنان از باغ‌ها و پارک‌های عمومی در روزهایی جدا از مردان، تعطیلی وزارت زنان و ...

🔹اما زنان از همان روز سیطره کامل طالبان بر افغانستان تا همین امروز که جلوی وزارت معارف دست به اعتراض زدند، در ولایات مختلف، از بلخ و هرات تا نیمروز و کابل، پا پس نکشیدند، بارها به خیابان آمدند، خواستار فرصت‌ها و آزادی‌های اولیه شدند و علیه ارتجاع شعار سر دادند.

🔹این زنان معترض در راهپیمایی امروز در کابل بار دیگر به منع دختران از ادامه تحصیل اعتراض کردند و گفته‌اند که در ادامه اعتراض به «بی‌عدالتی، جنایت و اسارت زنان» از سوی طالبان به خیابان آمده‌اند. آنها در حالی که خواستار حقوق کار و مشارکت سیاسی بودند، بنرهایی را حمل می‌کردند که روی آن نوشته شده بود: «۱۵ اوت روز سیاه است»، «روز همبستگی زنان افغانستان، سالروز سیاه حضور طالب در کشور» و کاغذ نوشته‌هایی در اعتراض به تبعیض جنسیتی و سرکوب زنان در دست داشتند.

🔹 شعارهایی مانند «نان، کار و آزادی»، «ما زنان بیداریم و از تبعیض بیزاریم»، «ما حقوق خود را می‌خواهیم»، «عدالت عدالت، خسته‌ایم از جهالت» و «کار، نان، آموزش» سردادند. در مقابل، نیروهای طالبان، سعی کردند با شلیک هوایی این زنان را متفرق کنند و زنان معترضی را که به مغازه های مجاور پناه برده بودند و همچنین خبرنگارانی را که برای پوشش این راهپیمایی به این مکان آمده بودند، با قنداق تفنگ مورد ضرب و شتم قرار دادند.

🔹ژولیا پارسی یکی از برگزارکنندگان این راهپیمایی به فرانسه ۲۴ می‌گوید: «متأسفانه طالبان به ما تیراندازی هوایی و ما را متفرق کرد. آنها بنرهای ما را پاره کردند و تلفن‌های همراه بسیاری از زنان را مصادره کردند. طالبان زنان را نمی‌توانند ببیند، از زنان می‌ترسند، از ایستادگی زنان و از علم و دانش زن می‌ترسند. ما به خاطر یک‌سالگی حاکمیت طالبان بر افغانستان اعتراض کرده‌ایم و خواستار حق کار و مشارکت همه‌جانبه زنان در تمام عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هستیم. مدارس به روی اکثر زنان و دختران بسته است و ما به همین دلیل تظاهرات کردیم.»

🔹‏کاربران افغانستانی در توییتر هم به این موضوع واکنش نشان دادند؛ احسانی رییس، یکی از این کاربران در توییتی نوشته است: «امروز زنان در کابل توسط گروه حاکم شلاق خوردند و سیلی زده شدند. من مانده‌ام فرهنگ اهانت، فرهنگ لت و کوب زنان از کدام یک می‌آید؟ سنت افغانی اجازه این حجم از خشونت را می‌دهد یا فرهنگ اسلامی با روایت طالبانی؟»

🔹هدی خموش، فعال حقوق زنان افغانستانی هم با انتشار فیلمی از راهپیمایی امروز در اینستاگرامش نوشته است: «می‌رزمیم، می‌سازیم. بلی، این بار زنان در مقابل گروه تروریستی ایستاده‌اند و تاریخ جهل دیگر تکرار نمی‌شود، ما سازنده ایم. این صدای نسل آگاه پس از فروپاشی است: نان، کار، آزادی.»
داوود علی نجفی، وزیر اسبق حمل و نقل و هواپیمایی کشوری هم نوشته: «‏زنان قهرمان كشورم در تظاهرات امروزشان در کابل، شعار می‌دادند «می‌مانیم، می‌سازیم». بله، طالب رفتنی است.»

🔹قیس ظهیر، اکتیویست حوزه شهری و پژوهشگر هم با انتشار فیلمی از این زنان معترض، نوشته است: «‏به این فیلم گوش کنید. معترضان از حمله طالبان در حین تظاهرات به یک کتابخانه فرار می‌کنند و حالا طالبان این دختران را در داخل کتابخانه کابل می‌بندند!»

#دیدبان_آزار
@harasswatch

متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://harasswatch.com/news/2011/
ديد‌بان آزار
Video
🔹زنان افغانستانی که از زمان به قدرت رسیدن دوباره طالبان در این کشور، در مقابل سرکوبگری‌های آنها سکوت نکرده‌اند، حالا در سالگرد فروپاشی نظام جمهوری در این کشور، صدای اعتراض خود را به کشورهای دیگر هم صادر کرده‌اند.

🔹زنان معترض، روز گذشته به خیابان‌ها آمده‌ بودند که این تجمع اعتراضی با سرکوب نیروهای طالب روبرو شد. امروز اما سایر زنان هم به این کمپین اعتراضی پیوستند تا بگویند «می‌مانیم و می‌سازیم»، صدای تمام زنان معترض است. اعتراض دیروز درشهرهایی چون هامبورگ واسلام‌آباد هم برگزار شده بود و امروز هم زنان در پاکستان، بدخشان و ایران به نشانه اتحاد و همبستگی با زنان افغانستانی با این پیام همصدا شدند: دختران در بدخشان، دختران در ایران، دختران در پاکستان، دختران درکابل؛ زنده باد اتحاد و همبستگی زنان افغانستان.

🔹زهرا حق‌پرست، فعال حقوق زنان در افغانستان که طی یک سال گذشته در اکثر تجمعات حضور داشته است، از دستاوردهای این مقاومت به دیدبان آزار می‌گوید: «اعتراضات و مبارزات زنان معترض هربار با خشونت وبی‌رحمی بیشتر رژیم سفاک روبه رو شده؛ زنان در پی هر اعتراض، از صدمه دیدن‌های جزئی تا زخم برداشتن، بیهوش شدن، شکستن اعضای بدن و حتی با اشکال دردآورتر خشونت چون سقط جنین مواجه شده‌اند. اما با اینهمه جانفشانی و ایثارِ این زنان خالی از دستاورهای کوتاه مدت و دراز مدت نبوده است. در بعد کوتاه مدت، اعتبار ندادن به گروه تروریستی متحجر کنونی است که بعد از یکسال حاکمیت‌شان به عنوان یک حکومت قانونمند و همه‌پذیر مردمی از طرف جامعه جهانی مورد قبول واقع نشده است. در بعد دراز مدت هم اینکه دختران و زنان نسل‌های آینده بعدا بدانند که اگر تغییرات مثبت به وجود آمده، اگر نفسی به راحتی می‌کشند، اگر اجازه تحصیل کار و آزادی را دارند و از حقوق انسانی برخوردارند، نتیجه جان نثاری‌ها و رشادت زنان مبارز ما بوده است.»


🔹او همچنین زنان ایرانی را خطاب قرار می دهد و می‌گوید: «اینجا یک ‌ملت گروگان گرفته شد و یک جماعت عظیم به خاک سیاه نشسته‌اند. ما حق کار و آموزش نداریم. ما حق بیرون رفتن از منزل بدون محرم شرعی را نداریم. ما را بسان ابزار می‌بینند که جنس دوم باشیم. زنان ایرانی اما از حقوق بیشتری نسبت به ما برخوردارند و با مسئله حجاب هم مبارزه می‌کنند تا آزاده زندگی کنند. امیدواریم زنان در ایران هم به حقوق خودشان برسند. روشن است که حکومت استبدادی هیچگاه پایدار نیست و این زنان ایران و افغانستان‌اند که به خاطر بدست آوردن آزادی‌های حقوق خود به پا خاسته‌اند. به امید روزی که همه ما با هم طعم آزادی را بچشیم.»

▪️ورق بزنید و ویدیوهایی را که از سوی این زنان معترض افغانستانی برای دیدبان آزار ارسال شده، ببینید
🔶مروری بر یک سال مبارزه و مقاومت زنان افغانستان

🔹از آن روز سیاه، یک سال می‌گذرد؛ طی این مدت، زنان افغانستانی سلحشورانه ایستادند، ماندند و رزمیدند تا بسازند. جنگیدند تا عرصه‌های عمومی را پس بگیرند، تا شهر از چهره و تن زنان خالی نشود. روبروی اسلحه طالبان ایستادند و شعار نان کار آزادی سر دادند. ما در ایران، به وجد آمدیم، نظاره کردیم، الهام گرفتیم و تلاش کردیم همبستگی خود را با این زنان مبارز اعلام کنیم. این زنان بازداشت شدند، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، با تحقیرآمیزترین الفاظ به آنها اهانت شد، شکنجه شدند، خانه‌به‌خانه فراری شدند اما هم‌چنان صدایشان بلند است. آنها دنیا را مجاب کردند که طالبان را به رسمیت نشناسد.
امروز بار دیگر همبستگی خود را با زنان مبارز اففانستان اعلام می‌کنیم و از خلال متون منتشرشده در دیدبان آزار نگاهی خواهیم داشت به یک سال مقاومت و مبارزه زنان افغانستان در عرصه عمومی.

🔹چندی پیش فریحه ایثار، کنشگر حقوق زنان افغانستانی به دیدبان آزار گفت: «اگر امروز بیرون نرویم، طالبان رویمان مسلط خواهد شد. ما را فراموش نکنید؛ اگر ما امروز قربانی هستیم، فردا شما و زنان دیگر قربانی افراطی‌گری خواهید شد. امروز فقط با قلم و به تنهایی در خیابان‌ها داریم با وجود خطرات جانی با طالبان مبارزه می‌کنیم تا شما فردا قربانی افراطی‌گری نشوید. فقط یک خواسته از شما داریم: هم‌صدایمان شوید و صدای اعتراض و آزادی‌خواهی را زنده نگه‌دارید. طالبان یک گروه تروریستی باطل و مبارزه با آنها مبارزه با جهل است. هم‌صدایی شما به ما کمک می‌دهد تا با انرژی بیشتری مبارزه کنیم.با این حال زنان بیرون می‌روند چون می‌گویند اگر امروز بیرون نرویم، طالبان رویمان مسلط خواهد شد. ما را فراموش نکنید؛ اگر ما امروز قربانی هستیم، فردا شما و زنان دیگر قربانی افراطی‌گری خواهید شد. امروز فقط با قلم و به تنهایی در خیابان‌ها داریم با وجود خطرات جانی با طالبان مبارزه می‌کنیم تا شما فردا قربانی افراطی‌گری نشوید. فقط یک خواسته از شما داریم: هم‌صدایمان شوید و صدای اعتراض و آزادی‌خواهی را زنده نگه‌دارید. طالبان یک گروه تروریستی باطل و مبارزه با آنها مبارزه با جهل است. هم‌صدایی شما به ما کمک می‌دهد تا با انرژی بیشتری مبارزه کنیم.»

#دیدبان_آزار
@harasswatch
🔘 طرح برد مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه الزهرا در واکنش به تداوم بازداشت و بی‌خبری از وضعیت سپیده رشنو

🆔 @majma_alz

🆔 @anjmotahed | دانشجویان متحد
Forwarded from زنان امروز
بخش اجتماعی این شماره را به دانشگاه اختصاص داده‌ایم. چهار مقاله با چهار موضوع قابل تأمل؛

▪️نخستین مقاله با عنوان «طرد و مقاومتِ زن کنشگر در دانشگاه» به قلم فرشته طوسی است. او تلاش می‌کند به این سؤال پاسخ دهد که «اعمال قدرت در نهاد دانشگاه و جنبش‌های برآمده از آن چگونه بر زن دانشجوی کنشگر تأثیر گذاشته است؟». در این مقاله نقل‌قول‌هایی از فعالان دانشجویی زن انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های تهران در دل تحلیلی از حذف و مقاومت آنها در دانشگاه جای گرفته است.


▪️«بیگانه‌ای در میان: تجربه زنانه جذب در نهاد دانشگاه» مقاله‌ای است که مینا عزیزی و شقایق یوسفی مقدم به طور مشترک نوشته‌اند. عنوان مقاله «بیگانه‌ای در میان»، متأثر از تجربه شخصی پاتریشیا هیل کالینز، استاد زن سیاه‌پوست از تدریس در فضای دانشگاهی آمریکای دهه هشتاد است و به این نکته اشاره دارد که زنان سیاه‌پوست حتی پس از ورود به حرفه دانشگاهی نیز موقعیت فرودستی را تجربه می‌کنند که حاصل تقاطع جنسیت، طبقه و نژاد است. در این مقاله نیز نقل‌قول‌هایی از دانشجویان دکتری، استادان تازه جذب شده و فارغ‌التحصیلانی که تجربه شرکت در فراخوان‌های جذب هیات علمی را داشتند، در کنار تحلیل‌شان آمده است.

▪️عنوان سومین مقاله «آزار جنسی و قلدری در دانشگاه»، نوشته آتنا کامل است. هر دو موضوع آزار جنسی و قلدری از مباحث مهم در هر فضای کاری و اشتراکی از جمله دانشگاه است که در ایران چندان به آنها پرداخته نشده است. در این مقاله با یازده دانشجو و فارغ‌التحصیل زن از دانشگاه‌ها و رشته‌های مختلف مصاحبه شده و متن در واقع تلاشی است برای گشودن بحث فراگیر اما ناگفته آزارهای جنسی و جنسیتی،‌ قلدری و زورگویی و فضای سلسله‌مراتبی و سوء‌استفاده از قدرت در دانشگاه و از طرف دیگر نحوه مواجهه دانشجویان با چنین مصائب و مشکلاتی.

▪️«تجربه یک زن از دانشگاه»، چهارمین و آخرین مقاله، به قلم مهسا اسداله‌نژاد است. مهسا در همان ابتدای متن مشخص می‌کند که مراد از تجربه در این متن تجربه‌ای است که او با مختصات و ویژگی‌های خاص خودش از سر گذارنده و «به این معنا هر گاه از صفت‌های دیگری برای زن و یا از جنسیتی دیگر سخن به میان آید، جنس مواجهه متفاوت خواهد بود». این مقاله به طور مختصر به سراغ چند سطح از مواجهه دانشگاهی می‌رود: اول، فضاهای غیررسمی میان دانشجویان و مکان‌هان کمتر رسمی در تشکل‌های دانشجویی، دوم، فضای کلاس درس،‌ سوم، ارتباط با استاد/استادان، چهارم، ارتباط با حراست دانشکده/دانشگاه و پنجم، دوران پس از دانشجویی.

لینک خرید این شماره:
http://store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۵/
2024/09/28 07:26:17
Back to Top
HTML Embed Code: