Telegram Web Link
ديد‌بان آزار
Photo
مادران دادخواه بر مزار #محمد_قبادلو، از جمله اکرم نقابی مادر دادخواه سعید زینالی که در وقایع ۱۸ تیر ۷۸ مفقود شد و منظر ضرابی که دو فرزند، نوه و عروس خود را در هواپیمای اوکراینی از دست داده است.

از مقاله «مادران دادخواه به ما چه می‌گویند؟» ارائه‌شده در همایش ۸ مارس دیدبان آزار:

در سیاست مردانه آنچه که از دایره‌ خارج می‌شود خود زندگی است. سیاست مردانه کاملا از منطق زندگی منتزع شده است. اینکه چه بلایی بر سر زندگی می‌آید اهمیتی ندارد. زندگی‌ اگر اهمیتی هم دارد به جهت قوام‌بخشیدن و تقویت ایدئولوژی است. آن‌قدر معطوف به آرمان‌ها و در بند رسیدن به آن‌هاست که یادش می‌رود خود این آرمان‌ها قرار بود در خدمت برپایی زندگی بهتر برای مردمان قرار گیرد. تاریخش روایت پیروزی و دلاوری و جنگاوری است، نه تاریخ سوژه‌های حاشیه‌شده و شکست‌خورده و زندگی‌های ازدست‌رفته. 

در مقابل این، ما با شکلی از سیاست‌ورزی زنانه مواجهیم که دربرابر این سیاست مردانه سربلند می‌کند و حالا دیگر نه راوی روایت کلان پیروزی و دستاورد که راوی روایت رنج و زندگی‌های ازدست‌رفته است. و ما تمام این سال‌ها بواسطه تسلط حداکثری آن فهم مردانه از سیاست این‌ها را ندیدیم یا به‌عنوان شکلی از کنشگری به رسمیت نشناختیم. سیاست‌ورزی مادران دادخواهی که از دهه‌های آغازین پیروزی پر جلال و جبروت انقلاب ۵۷، در دهه ۶۰ و  در قالب مادران خاوران به زندگی‌های از دست‌رفته‌ و سنگ‌های شکسته و حفره‌های این پیروزی اشاره کردند تا بعد در دهه ‌۷۰ و واقعه کوی دانشگاه مادر سعید زینالی، در دهه ۸۰ مادران جنبش سبز و گوهر عشقی و بعد در دهه ۹۰ که مادران آبان را داریم. پرواضح است که بین مشی و مرام سیاسی مادران دهه ۶۰ تا مادران دهه‌ ۹۰ فاصله بسیاری وجود دارد. اما آن‌چه در کنش مادران دادخواه می‌بینیم این است که بسیاری از این مادران فارغ از همه‌ اختلافات و افتراقات سیاسی توان ایستادن کنار همدیگر و پذیرش دیگری را دارند.

مادران دادخواه این‌بار نه با ایدئولوژی مشترک که با رنج مشترک به هم پیوند می‌خورند و خود این رنج مشترک است که حالا نقطه عزیمتی برای امر مشترک می‌شود. ما با تاریخی مواجهیم که به جای این‌که از خلال جنگ ایدئولوژی‌ها روایت شود، توسط مادران دادخواه و به مانند یک نخ تسبیح گردهم‌آورنده و جمع‌کننده از خلال رنج مشترکی روایت می‌شود به بلندای چهار دهه استقرار یک نظام.

لینک ارائه:
https://harasswatch.com/news/2094/

@harasswatch
🔹آیا زندگی‌خواهی به داد شب‌های اعدام خواهد رسید؟

نویسنده: سوزان کریمی

توصیه پژمان فاتحی به همسرش بیان، که سیاه نپوشد و ناراحت نباشد، توصیه‌ای به همه‌ کسانی است که می‌توانند زبان آن را بفهمند. تلنگری است تا از خودمان بپرسیم زندگی‌خواهی به‌صورت یک سیاست فراگیر، زندگی‌خواهی به‌صورت یک استراتژی چه خروجی‌های محتملی دارد؟ چه می‌توانیم از سیاست دادخواهانه و سیاست زنانه بیاموزیم تا ما را برای مقابله با دستگاه مرگ مقاوم‌تر و کاراتر کند؟ آیا زندگی‌خواهی می‌تواند راهی پیش پایمان بگذارد که از وضعیت همیشه اضطراری در حکومت ولیِ خدا و غلبه‌ گفتمان دشمنی، از خردترین سطوح ارتباط اجتماعی تا در سیاست‌های کلان فراملی، بیرون بیاییم؟

خانواده‌های دادخواه و فمینیست‌‌ها در جغرافیاها و برهه‌های مختلف ضمن استمرار مبارزه‌ به اشکال خلاقانه، شبکه‌های مستمر مراقبتی هم تشکیل داده‌اند. همان‌طور که بازتولید جمعیت‌های تحت انقیاد -به‌صورت باری مضاعف بر تولید- عموماً به دوش ما، بدن‌های زاینده، گذاشته شده است، سیاستی که از دل مبارزاتمان بیرون می‌آید هم نسبت به بازتولید خود حساس بوده است. از آشپزخانه‌های اشتراکی و مادری اشتراکی در جنبش‌های فمینیستی مختلف گرفته تا حلقه‌های مادران دادخوه با هم‌پشتی مستمر از یکدیگر. چطور می‌شود این امر را به سطوح بزرگتر سیاست‌ورزی تسری داد؟ تمرین زندگی‌خواهی به صورت کنش سیاسی چگونه خواهد بود؟ چطور می‌شود این که نمی‌خواهیم بمیریم و نمی‌خواهیم اجازه دهیم نزدیکانمان بمیرند در پیوند مستقیم قرار بگیرد با مبارزه‌مان برا این‌که آنان که نزدیکمان نیستند هم نمیرند؟ برای آن که بساط مرگ‌سیاست و انقیاد و استثمار حداکثری حیات زنده برچیده و امکان تخیل «یک زندگی آزاد شده» فراهم شود؟

شاید بایستی به یاد بیاوریم که برخلاف فرمانروای جمهوری اعدام و هواداران مرگ‌خواهش، برخلاف سوژه‌های منقاد بدن‌زدوده‌اش، ما بدن هستیم، زنده‌ایم و در سیاه‌ترین و خاموش‌ترین شب‌ها هم عاشق زندگی، دست‌کم به گواه نفرت مشترکمان. زیرا که مردگان این سال‌ عاشق‌ترین زندگان بوده‌اند.

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2278/

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Video
🔹«ما فقط می‌خواهیم زندگی کنیم»

روز شنبه، هزاران نفر علیه زن‌کشی در سراسر کنیا به خیابان آمدند. از اوایل سال جاری تاکنون، قتل دست‌کم ۱۴ زن در کنیا رسانه‌ای شده که خشم عمومی را برانگیخته است و مردم را برای اعتراض به خیابان‌های شهرهای بزرگ کنیا کشانده است. این تجمع بزرگ‌ترین اعتراض خیابانی است که تا به امروز علیه خشونت جنسی و جنسیت‌محور در کنیا صورت گرفته است.

در نایروبی، زنان نام قربانیان زن‌کشی را روی تی‌شرت‌هایشان چاپ کردند. روی پلاکارد‌هایی که به‌دست دارند شعارهایی چون «ما فقط می‌خواهیم زندگی کنیم»، «کشتن ما را متوقف کنید»، «زن‌‌بودن نباید مجازات مرگ در پی داشته باشد» و ... نوشته شده است. تصویر تعدادی از زنان کشته‌شده در ماه‌های اخیر نیز در دستان معترضان به چشم می‌خورد. زیر یکی از این تصاویر نوشته شده: «او کسی بود.»

از سال ۲۰۱۶ تاکنون دست‌کم ۵۰۰ مورد زن‌کشی در کنیا ثبت شده است. سازمان‌های گردآورنده آمار زن‌کشی می‌گویند آمار حقیقی ممکن است بالاتر باشد. اکثر این قتل‌ها توسط مردانی رخ داده که با زنان مقتول در روابط نزدیک و عاطفی بو‌ده‌اند. تظاهرکنندگان خواستار جرم‌انگاری زن‌کشی شدند چرا که عنوان «قتل» عوامل و شرایطی که بستر جرم زن‌کشی را فراهم می‌کند (از جمله روابط نابرابر قدرت میان زنان و مردان و هنجارهای جنسیتی آسیب‌زا) نادیده می‌گیرد.

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹اعدام هرگز و برای هیچ‌کس

هشتم بهمن‌ماه جمعی از زندانیان محکوم به اعدام در زندان قزلحصار، در نامه‌ای نوشتند: «ما جمعی از زندانیان زیر حکم اعدام از شما کمک می‌خواهیم، بعضی از ما بی‌گناه هستیم و بعضی دیگر در گذشته به خاطر بدبختی و گرفتاری مرتکب اشتباه و جرم شده‌ایم؛ اما همگی از دادگاه عادلانه محروم بوده و وکیل نداشته‌ایم. ما که روزگاری در شرایط فلاکت‌بار زندگی‌مان جرمی مرتکب شده‌ایم، هزار بار از کرده خود پشیمانیم‌، اما مستحق مرگ نیستیم‌ و بالفطره خلافکار و مجرم به دنیا نیامده‌ایم. برای اینکه کسی صدای ما را بشنود، ما مجبوریم از این هفته، هر سه‌شنبه اعتصاب غذا کنیم. خواسته ما این است که از تمام زندانیان زیر حکم اعدام با هر اتهام سیاسی و غیر سیاسی حمایت کنید. با هر روشی که می‌توانید صدای ما و خانواده‌هایمان باشید. زندانیان محکوم به اعدام فقط مردان در زندان قزلحصار نیستند، ما از سایر زندانیان در زندان‌های کشور تقاضای همراهی داریم. مردم عزیز به داد ما برسید.»

زنان بند نسوان اوین ابتدا روز پنجم بهمن در اعتراض به اعدام محمد قبادلو و فرهاد سلیمی و برای توقف اعدام متحدانه اعتصاب غذا کردند. اعتصابی که همبستگی و هم‌صدایی گسترده‌ای را علیه اعدام، میان خانواده‌های زندانیان، خانواده‌های دادخواه و دیگر فعالان رقم زد. روز گذشته، سه‌شنبه دهم بهمن‌ماه نیز بند نسوان هم‌صدا با زندانیان قزل‌حصار در اعتصاب غذا بود. در متنی با عنوان «درباره طغیان و مقاومت در بند زنان اوین»، منتشرشده در دیدبان آزار، ترانه می‌نویسد: «مقاومت در ناممکن‌ترین لحظه‌ها، در ناممکن‌ترین بزنگاه‌ها، در لحظه‌ای میان واقعیت و خیال ممکن می‌شود. در لحظه‌ای که هزاران دلیل مادی و واقعی می‌گویند «نمی‌شود» اما فریادی طغیان‌گر از پشت تمام «نمی‌شود‌»ها می‌گوید: «می‌دانم، اما من می‌خواهم!» می‌‌دانم که دیوارهای سیمانی و نرده‌های فلزی و درهای قفل‌شده‌شان را به دورم پیچیده‌اند. می‌دانم که زندانی‌ام و این یعنی سرکوب‌گر عنان‌گسیخته‌تر از قبل بر بدنم، بودنم، لحظه‌به‌لحظه‌ زندگی‌ام سلطه دارد. می‌دانم اوست که در را بر من می‌کوبد و قفل می‌کند اما (و این اما که در برابر تمام «نمی‌شود»ها بلند می‌شود چه شکوهمند است)، می‌خواهم که قاتل را به نام درستش صدا بزنم. می‌خواهم بپرسم که «چرا کشتی؟»، می‌خواهم به مغزش فرو کنم که «خون سرد نمی‌شود». می‌دانم نمی‌شود اما می‌خواهم، می‌خواهیم؛ و مقاومت و طغیان دقیقا در همین چرخش پس از «اما» روایت مقاومت جمعی بند زنان اوین را می‌سازد.»

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
«اگر مطابق سلیقه ما لباس نپوشید اجازه خروج نمی‌دهیم»

در حالی که فشارها بر دانشگاه از طریق افزایش گستره اختیارات حراست، نظارت مداوم بر پوشش دانشجویان، تعلیق، اخراج و ... ادامه دارد، کانال انتشار اخبار دانشجویان علم و صنعت خبر داده قفل در بیرونی خوابگاه دختران را تعویض کرده‌اند و قفل برقی جایگزین آن کرده‌اند که با کنترل از راه دور باز و بسته می‌شود و دیگر با دست نمی‌توان آن را باز کرد. یکی از دانشجویان می‌گوید امروز صبح برای بیرون رفتن از خوابگاه یکی از مسئولان خوابگاه گفته باید ابتدا پوشش دانشجو مورد تایید قرار بگیرد تا اجازه خروج پیدا کند. او نوشته: «عملا زندانی شدیم.»

یکی دیگر از دانشجویان نوشته: «امروز دو بار به من گفتند اگر مطالب سلیقه ما لباس نپوشید اجازه نمی‌دهیم از در رد بشوید.» تیرماه سال جاری دانشگاه الزهرا نیز با افزایش محدودیت‌ها برای دانشجویان ساکن در خوابگاه ورود دانشجویان به خوابگاه پس از ساعت ۹:۳۰ شب را ممنوع کرد. با اعمال این محدودیت دانشجویان تنها مجاز به عبورومرور در محدوده ساعات ۶ صبح تا ۹:۳۰ شب هستند. دانشجویان دانشگاه الزهرا در اعتراض به این محدودیت در محوطه خوابگاه تجمع کردند.

محدودیت‌های تحمیل‌شده بر دانشجویان زن در خوابگاه‌ها اگرچه پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» و اعتراضات گسترده و مقاومت جمعی دانشجویان در دانشگاه‌های سراسر کشور شدت یافته اما سازوکارهای انضباط‌بخشی، کنترل، طرد و سرکوب بدن زنان دانشجو در خوابگاه و از سوی دیگر مقاومت روزمره آنان در برابر اشکال مختلف اعمال قدرت، یش از این نیز بخشی از زیست روزمره زنان دانشجو در خوابگاه‌ها بوده است. برای مطالعه بیشتر در این زمینه به متن «تشدید سازوکارهای انضباط‌بخشی در خوابگاه‎‌های زنان»، منتشرشده در سایت دیدبان آزار مراجعه کنید.

@harasswatch
ديد‌بان آزار
Photo
🔹دایه شریفه بازداشت شد

شرافت زرینی که در کردستان به نام دایه شریفه شناخته می‌شود، مادر رامین حسین‌پناهی (که در سال ۹۷ بهمراه زانیار و لقمان مرادی اعدام شد) روز گذشته در کامیاران بازداشت شده است. او بهمراه دختران و دامادش برای دیدار با مادر پژمان فاتحی، یکی از چهار فعال کرد که اخیرا اعدام شدند، به کامیاران رفته بود. هر ۴ نفر توسط ماموران به اطلاعات سنندج منتقل شدند. این دومین بار در یک روز است که مأموران اطلاعاتی دایه شریفه را بازداشت کرده‌اند. او را در همان روز پنج‌شنبه ساعاتی بازداشت کردند تا از شرکت‌کردنش در مراسم ختم پژمان فاتحی جلوگیری کنند. ماموران دایه شریفه را تهدید کرده‌اند که تحت هیچ شرایطی نباید از مکان سکوت خود خارج شود اگرنه بازداشت و زندانی خواهد شد.» او روز چهلم ژینا امینی نیز به سمت گورستان آیچی و مزار ژینا در حرکت بود که ماموران جلویش را گرفتند، تهدیدش کردند و اجازه عبور ندادند‌.

دایه شریفه، بیش از ۵ سال است که تمام گورستان‌های تهران و کردستان را به ‌دنبال مزار پسرش که در مکانی نامعلوم دفن شده گشته است: «به جان خودت رامین عزیزم، تمام گورستان‌ها را گشتم.» او که در اعتراض به حکم اعدام پسرش، طناب دار به‌‌صورت نمادین آتش زد، همواره صدایش را علیه اعدام و کشتار بلند کرده است. قاضی پرونده‌ پسرش به او گفته بود: «آیا برای نجات رامین یا لغو مجازات اعدام در ایران تلاش می‌کنید؟» دایه شریفه پاسخ داده بود: «رامین را هم نجات دهیم فرقی نخواهد کرد چراکە این طناب را فردا گردنِ جوانِ دیگری خواهید انداخت. بە همین دلیل ما ضد چوبەدار و طناب اعدامیم‌»

دایه شریفه چندی پیش پیامی ویدئویی منتشر کرد و علیه اعدام چهار زندانی کرد موضع‌گیری کرد و پیشتر در اعتراض به حکم اعدام محمد قبادلو بنری در دستش گرفت که رویش نوشته شده بود: «جوانان ما را اعدام نکنید. اعدام این حکم غیرانسانی باید در ایران برچیده شود.»

او ‌در واکنش به جان‌باختن آرمیتا گراوند نیز عکسی از خود منتشر کرد با پلاکاردی به دست: «تا کی سکوت کنیم؟ تمام گل‌هایمان پرپر شدند. دیروز ژینا و هزاران و امروز آرمیتا. برای نجات بچە‌هایمان سکوت نمی‌کنیم. من سکوت نخواهم کرد. من، مادر رامین، درد از‌دست‌دان بچەهایتان را می‌دانم، در کنار شما خواهم ایستاد.»‌

@harasswatch
‌‌
2024/09/21 12:36:15
Back to Top
HTML Embed Code: