Telegram Web Link
Forwarded from زنان امروز
تاریخ‌نگاری کورجنس

الگوهای حذف زنان در تاریخ‌نگاری معاصر ایران

نوشته المیرا بهمنی

امتناع از فروختن اجناس به زنان و حملات خیابانی و فحاشی به آنان، که این روزها شاهد آنیم، نه امری جدید که میراث پدران و گذشتگان است. گذشتگان دلواپسی که غیرت رنجورشان در بازه‌های متعددی از تاریخ تجدد ایرانی به غلیان درآمد تا خشم خود از همۀ مظاهر تجدد را بیش و پیش از هر چیز بر سر زنانی خالی کنند که علیه نظم جنسیتی زمانه شوریده بودند. این خشونت‌ها در سال‌های مختلف اشکال تکرارشونده‌ای به خود می‌گرفت. نفروختن اجناس به آذرمیدخت نیکروان و روسپی خطاب کردن او و دیگر مدیران مدارس دورۀ قاجار، حملۀ شبانه به خانۀ فخرآفاق پارسا و تکفیر او، سنگ‌اندازی به افضل وزیری و مهرتاج رخشان به بهانۀ طراحی ‌پوششی به جای چادر، حمله به منزل صدیقه دولت‌آبادی و مستوره افشار، درج اعلان خودداری از فروش محصولات به زنان بی‌حجاب در اوایل دهۀ بیست شمسی، چاقو کشیدن بر زنان حاضر در تظاهرات ۸ مارس ۱۳۵۷ و آزار جنسی زنان در خیابان و اسیدپاشی بر صورت آنان در سال‌های بعد، همگی تکرار الگوی از پیش موجودی است متکی بر تعیین میزان «تحرک» اجتماعی زنان بر‌پایۀ حد وحدود دلواپسی مردان سنت‌پناه. جنبش‌های اجتماعی بزرگ در ایران همواره حمایت زنان را پشت سر خود داشته‌اند. زنان فعال گاهی توانستند حقوق خود را بر گفتمان‌های تفوق‌یافتۀ زمان تحمیل کنند و گاه امکان این شکل از جرح و تعدیل را نیافتند. گاه با نوشتن و فریاد زدن اجازه ندادند که حقوقشان در میانۀ «خیر جمعی» و «وحدت کلمه» فراموش شود و گاه همراه با گفتمان ضد امپریالیستی زمانه از حقوق خود چشم پوشیدند. در نهایت، این حضور فعال یا سکوت عمدی را می‌توان با نگاه به چگونگی به‌کار افتادن گفتمان فمینیستی در هر دوره و درک و دریافت گفتمان‌های سکولار از مسئلۀ جنسیت در سایۀ رویکرد تاریخ‌نگارانه‌ای بررسی کرد که جنسیت را نه امری پیش‌پاافتاده، بلکه جزئی ضروری در تحلیل مناسبات اجتماعی و گفتمان‌های سیاسی زمانه می‌بیند.

این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:

http://zananemrooz.com/article/تاریخنگاری-کورجنس/

@zanan_emrooz
ديد‌بان آزار
Photo
#فرزانه_برزه‌کار مادر #عرفان_رضایی از کشته‌شدگان خیزش ژینا، در مراسم خاکسپاری #جواد_روحی با ضرب‌وشتم و خشونت شدید توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است. مادری دادخواه برای هم‌دردی با مادر داغداری دیگر به سراغ او می‌رود و بازداشت می‌شود تا در آستانه سالگرد #ژینا_امینی پیوندهای میان خانواده‌های داغدار پرهزینه و گسسته شود، تا بز‌رگداشت و یادآوری عزیزان کشته‌شده غیرممکن شود.

در هفته‌های اخیر، فشار و هجوم بر این خانواده‌ها شدیدتر از همیشه ادامه پیدا کرده است. #مهسا_بصیر_توانا خواهر مهران بصیر توانا، #ماشالله_کرمی پدر #محمدمهدی_کرمی، وحید کیا، پدر، معصومه آذری، مادر، هلیا کیا، خواهر و امیرکیا، همسر #حنانه_کیا، #احمد_حسن‌زاده و #سولماز_حسن‌زاده، پدر و خواهر #محمد_حسن‌زاده از جان‌باختگان خیزش ژینا در بوکان و صفا عائلی دایی #ژینا_امینی از جمله دادخواهان بازداشت‌شده‌ هستند. عده‌ای دیگر نیز مانند #لیلی_مهدوی مادر #سیاوش_محمودی به نهادهای امنیتی احضار شده‌اند.

از بیانیه جمعی از فرزندان اعدام‌شدگان دهه ۶۰ به تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲: «به‌یاد‌آوردن مبارزه است و از یاد‌نبردن، مقامت. ما در کنار هم ایستاده‌ایم. با سرنوشتی به‌هم‌رشته‌شده، تا روز دادخواهی، تا بهار.»

#مادران_دادخواه
#مادران_داغدار
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹برای شلیر رسولی در سالگرد درگذشت او

🔹«قهرمان» قربانی

نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده

شلیر رسولی، خودش را از پنجره بیرون می‌اندازد؛ پنجره‌ خانه‌ مردی که قصد تجاوز به او را داشته است. شلیر اندکی بعد در بیمارستان می‌میرد. تمام. چه می‌شود که زنی، آدمی، در لحظه، بی‌واهمه از مرگ، چنین خطری می‌کند؟ برای فرار از چه چیزی ناگهان زندگی رنگ می‌بازد و مرگ تنها گزینه می‌شود؟ آن «راهِ دیگری» چیست که مرگ در برابرش اینچنین ساده و شدنی است؟ زنی که احتمالا تا پیش از این لحظه، سرشار از هستی بوده، چگونه در آنی نیستی را «انتخاب» می‌کند؟

چقدر زبان و کلمه، الکن است برای بیانِ غمِ متناقضی که روی قلبمان چنبره زده. آه که چقدر دشوار است زندگی-این ساده‌ دست‌نیافتنی- زیرِ سایه‌ سنگین مردسالاری. قصه‌ شلیر برای من نمودِ بیرونیِ این مصرع است؛ از هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود. شلیر «قهرمانی» است قربانی. و این جمعِ اضداد چقدر ضدزن است. شلیر برای مردسالاری قهرمانی ایده‌آل است. تفکر مردسالار، به شلیر اشاره می‌کند و زیرِ گوش ما می‌خواند که زن اگر واقعا مخالف تجاوز باشد باید اینچنین شکوهمند جانش را فدای ناموس و عفتش کند. اولین پرسش قضات در دادگاه‌ها همین است؛ تجاوزی صورت گرفته و آن‌ها یا چشم‌در‌چشم زنان، یا در ذهنِ مردسالارشان از روش دفاعی زن می‌پرسند: «زن چگونه مقاومت کرده است؟»

متن کامل:
https://harasswatch.com/news/2190/

@harasswatch
Forwarded from زاگاه
🔸گفتگوی اختصاصی با ورونیکا کروس، مدیر سازمان لس لیبرس و کنشگر حوزه سقط جنین در مکزیک (بخش دوم و پایانی)

🟤راهکارهایی در راستای کمک به زنان در ایران و منطقه برای دسترسی به حق سقط جنین



زاگاه- سقط جنین یک تجربه انسانی و عمرش به درازای عمر بشر است. ما می‌دانیم که زنان به شکل سنتی همواره در طول تاریخ عمل سقط جنین را با کمک یکدیگر انجام داده‌اند و این همراهی علیرغم تابو‌ بودن یا ممنوعیت سقط جنین بوده است. مکزیک هم استثنا نیست و قبل از دهه ۷۰ حمایت‌های زنان از یکدیگر برقرار بود. اما در این شکی نیست که کنش فمنیستی در این دوره راهگشای تغییراتی هر‌چند آهسته بود. در صحبت با تعدادی از فمنیست‌های باسابقه برایم تعریف کردند که در آن دوره برخی فمنیست‌های طبقه متوسط شهری به زنان کم‌برخوردار کمک‌های مالی و معنوی می‌رساندند. مثلا فرد را برای معاینه پیش دکترهای کلینیک‌های زیرزمینی یا قابله‌های مورد اعتماد می‌بردند و هزینه‌های لازم را پرداخت می‌کردند. با یادگیری روش‌های گیاهی بسیار رایج و موثر سقط جنین از زنان بومی، داروها را تهیه و به زن باردار می‌رساندند. در مقابل اگر زنان بومی یا روستایی نیاز به انجام سقط پزشکی در شهر داشتند، آنها را به کلینیک می‌بردند. همیاری‌های ارگانیک از این دست بین گروه‌های مختلف زنان همواره امتیازی برای پیشبرد نیازهایشان بوده است.

🔸️بنابراین شبکه‌های همراهی به آن معنایی که ما امروز آنها را می‌شناسیم در آن دوره فعالیت نمی‌کردند و لس لیبرس اولین نمونه از نوع خود یعنی شبکه همراهی سقط‌جنین از طریق قرص در مکزیک در سال ۲۰۰۰ بود. ما در ۲۳ سال گذشته شبکه‌های بسیاری را در سراسر کشور ساخته‌ایم و این شبکه‌ها خود شبکه‌های بعدی را سازماندهی کرده‌اند. فکر می‌کنم مکزیک بیشترین تعداد شبکه‌های همراهی در جهان را داشته باشد.

🔸️درحال‌حاضر، در تمام مرکز ایالت‌ها حداقل یک شبکه فعال وجود دارد. مثلا شهر بزرگ و پرجمعیت مونترری (Monterrey) حداقل ۱۰ شبکه فعال دارد یا تمامی ۴۶ شهر ایالت گوآناخوآتو شبکه همراهی خود را دارند. البته ما آمار دقیقی از تعداد دقیق شبکه‌ها نداریم. از آنجا که افراد به‌صورت خودمختار می‌توانند جمع‌ کوچک نزدیکان خود را تبدیل به شبکه‌ای امن کنند و به‌صورت موقت یا طولانی فعالیت داشته باشند، احتمالا تعداد شبکه‌ها بسیار بالاتر از آن چیزیست که ما اطلاع داریم.
#زاگاه

@zaagaah

🔻این گفتگو را در لینک زیر بخوانید:

https://zaagaah.com/0ity
بخش دوم و پایانی گفتگو با ورونیکا کروس
زاگاه
🎧نسخه صوتی بخش دوم و نهایی گفتگو با ورونیکا کروس، مدیر سازمان لس‌لیبرس و کنشگر سقط جنین در مکزیک

🆔@zaagaah
ديد‌بان آزار
Photo
🔹پیام بهاره هدایت در دهمین روز اعتصاب غذا از زندان اوین

🔹نگران من نباشید؛ نگران ایران باشید

#بهاره_هدایت در متنی جدید به نگرانی‌ها درباره اعتصاب غذایش پاسخ داده است. متن این نامه که برای دیدبان آزار ارسال شده به شرح زیر است:

این اعتصاب برای من به مثابه تجدید عهدی‌ست با وجدان عمومی ایرانیان برای آزادی، تجدید عهدی‌ست با قیام مهسا در آستانه‌ سالگردش، و سرخم‌کردنی‌ست در برابر خانواده‌های داغدار و خصوصا رنجوری‌شان از سرکوب‌هایی که این روزها متحمل شده‌اند. و می‌دانم این اعتصاب واقعا ناچیز است در مقابل ناحقیقت‌هایی که اطراف ما را گرفته‌اند و با زور و زنجیر حکومت تمامیت‌خواه می‌خواهند جای حقیقت را بگیرند. از دوستان و آشنایان مشفقی که طی این چند روز اظهار لطف و نگرانی کرده‌اند، سپاسگزارم اما همان طور که در متن دیگری آورده بودم، جان من، آزادی‌ام، یا در بند بودنم آن وقتی برایم محل اعتناست که ذیل وجدان عمومی جامعه به تحقق اراده آن برای براندازی حکومت-حتی شده اندکی- بیفزاید.
نگران من نباشید؛ نگران ایران باشید. جمهوری‌ اسلامی رفتنی‌ست و رفتنش به کنش سیاسی اندیشیده و مبتنی بر وجدان وابسته است. چه آنکه هر روزی که به عمر این حکومت اضافه می‌شود، معادل کاستن از عمر این ملک و ملت است. می‌دانم در میدان سیاست، وجدان همه چیز را سامان نمی‌دهد اگر معطوف به کنش، پروژه یا برنامه سیاسی نباشد. اما در همین میدان، متوسل شدن به یک فضیلت اخلاقیِ بالادستی، گاهی در روند مبارزه لازم است. محض یادآوری، محض پافشاری و محض تجدید عهد میان مبارزین علیه تمامیت‌خواهی. تا به یاد بیاوریم اساسا چرا چنین مسیر پر خطر دشواری را برگزیده‌ایم. به علاوه وجدان حلقه‌ ظریفی است میان پاره‌های متنوع اپوزیسیون تا اگر حتی همدیگر را نمی‌پسندند، در به رسمیت‌شناسی یکدیگر خود را موظف به تبعیت از وجدان عمومی جامعه بدانند.
همان وجدانی که در طول قیام مهسا(ژینا)، در یک سال گذشته واقعیت جاری در خیابان‌ها را معنا می‌بخشید و همزمان از همه ستیزهای ناامیدکننده اپوزیسیون فراتر می‌رفت. این فراتر رفتن چنان واقعی و نیرومند بود که توانست تا ماه‌ها بعد هم حتی بلوک‌های متعارض اپوزیسیون را-تا حد چشمگیری- یکدل و همراه کند. ولی اپوزیسیون هنوز هم‌وزنِ آن نیرویی را که از جامعه دریافت کرده بود، به او بازنگردانده است.
وجدان سیاسی همان طور که نزد مردم عادی سرچشمه اصیل قدرت و انگیزه برای مبارزه بوده است، و به آن‌ها در عمل توان به رسمیت‌شناسی دیگری‌های اطرافشان را بخشیده، می‌تواند نیروهای سیاسی حاضر در میدان براندازی را هم به ضرورت به رسمیت‌شناسیِ دیگری در این میدان، اذعان به نابسندگی‌ها، و توجه بیشتر به مبانی اخلاقی کنش سیاسی متقاعد کند. این‌ها اندرزهای اخلاقی نیست، راه‌حل نهاییِ مشکلات پیچیده‌ اپوزیسیون برانداز هم نیست، اما حتما از جمله نیازهای سیاسی ماست برای تحقق براندازی و نجات این سرزمین از منجلاب حکومت تمامیت‌خواه دینی. باشد که ایران بماند و فروغ آزادی بر افق‌هایش بدمد.

بهاره هدایت
زندان اوین
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
ديد‌بان آزار
Photo
🔹برای #فروغ_سمیع‌_نیا، راوی روایت تبعیض

نویسنده: زهره اسدپور

فروغ جانم، عکس‌هایت این روزها همه‌جا پخش شده‌اند، با آن لبخند کمرنگ روی لب‌ها، با آن نگاه‌های مصمم و چه‌قدر شبیه به عکسی که از جمیله صدیقی به‌جا مانده است. با یک تفاوت، تو بر خلاف جمیله صدیقی و صد سال پس از او مدام لبخند کمرنگی بر لب داری. با خود می‌اندیشم این لبخند کمرنگ زیبا بر لبانت شاید حاصل بیش از ۱۰۰ سال مبارزه زنان این سرزمین برای برابری است. حاصل همین  دستاوردهای نه‌چندان کوچکی که در این سال‌ها با چنگ‌و‌دندان به‌دست آورده‌ایم و با جان از آن محافظت کرده‌ایم. می‌دانی فروغ جان حق تحصیل، حق کار، حق حضور در عرصه عمومی، حق رای و ... به‌سادگی کسب نشده‌اند و خوب می‌دانی که بارها با خشم و خشونت دستاوردهایمان را ربوده‌اند، اما ما در تمام این سال‌ها با همه زخم‌هایی که بر تن داشته‌ایم باز بر روی زانوان خسته‌مان برخاسته‌ایم و حتی اگر شده لنگان‌لنگان مسیر برابری را رفته‌ایم. شاید ۱۰۰ سال پیش وقتی جمیله صدیقی با دیگر همراهانش در جمعیت پیک سعادت نسوان، اولین دبیرستان دخترانه را در رشت راه‌اندازی کردند، برای زنان بزرگسال کلاس‌های سواد‌آموزی و برای زنان سرپرست خانوار کارگاه خیاطی برگزار کردند، نمایش اجرا کردند، مقاله نوشتند و در یک کلام مبارزه کردند، آنچه در آن خفقان و تاریکی، برای ادامه‌ مسیر نیرویشان می‌داد، امید برخاستن زنانی چون تو در آینده این سرزمین بود.

فروغ جانم ... تو که روایتگر روایت مادرانمان برای برابری‌خواهی بوده‌ای خوب می‌دانی که جمیله صدیقی نیز بارها برای برابری‌خواهی به زندان افتاد، می‌دانی که گزمه‌گان پهلوی او را هر‌بار کشان‌کشان و با ضرب‌و‌شتم وحشیانه به سیاه‌چال کشانده‌اند. روایت آشنایی است فروغ جان ... روایتی که در همه این ۱۰۰ سال مبارزه برای برابری، بارها و بارها تکرار شده است، راستی تو را چگونه برده‌اند؟ روایت‌ها از به‌کار‌بردن خشونت در بازداشت‌ها سخن گفته‌اند و بعید نیست این خشونت سهم تو نیز شده باشد، سهم تن نحیف و بیمارت ... راستی داروهایت را به دستت رسانده‌اند؟ یا قرار است  حتی بیماری و نیازت به دارو ابزار فشاری باشد بر تو تا دست از برابری‌خواهی برداری؟

چه خیال خامی است فروغ جان، چه خیال خامی که خشونت و زندان بتواند جلوی برابری‌خواهی را بگیرد. فروغ جانم، فروغ نازنینی که شباهت‌هایت به جمیله صدیقی در چهره‌ات خلاصه نمی‌شود، راوی روایت‌های تلخ زنان شالیکار گیلان، روایتگر روایت ستم و تبعیض ... که به تلخی نوشته بودی: «زنان روستایی گیلان که این روزها زمین‌هایشان را برای ویلاسازی به تاراج می‌برند، در فردای بیکاری و گرسنگی به ناچار خدمتکار همان ویلاهایی خواهند شد که بر روی زمین‌هایشان ساخته شده است» فروغ برابری‌خواه، عدالت‌طلب و سخت‌کوش، خط اتصالی که تو را به جمیله صدیقی و همه زنان برابری‌خواه در تمام این صد‌و‌اندی سال می‌رساند، بی‌تردید ادامه می‌یابد تکثیر می‌شود و از ایمان تو و خواهرانت قدرت می‌یابد و تنومند‌تر می‌شود. فروغ نازنین می‌دانی که سحر خواهد دمید و روزهای خوب فردا را نمی‌توان به بند کشید.

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 بازداشت عاطفه رنگریز و انتقال وی به زندان سمنان

روز یک‌شنبه ۱۹ شهریورماه، عاطفه رنگریز، فعال حقوق زنان و از زندانیان سیاسی سابق، طی یک تماس تلفنی کوتاه از بازداشت و حضور خود در زندان سمنان خبر داد.

از دلیل بازداشت و وضعیت پرونده او اطلاعی در دست نیست.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
ديد‌بان آزار
Photo
🔹روایتی از آزار‌های خیابانی

این متن را بنا بر تجربه شخصی می‌نویسم و هدفم به اشتراک‌گذاشتن این تجربه با زنان دیگر و نظرسنجی است. مدتی است که در فضای عمومی به‌طرز شدیدی با افزایش آزار‌واذیت‌های خیابانی مواجه می‌شوم: متلک‌های جنسی، توقف با ماشین، و ... . چند روز پیش مردی جوان به ما نزدیک شد و تقریبا توی صورتمان عربده کشید. آنقدر این مزاحمت‌ها برایم زیاد شده که با خودم فکر کردم نکند سازماندهی‌شده باشد چون بعید است کار مردم باشد. به همین دلیل گفتم تجربه‌ام را برای دیدبان آزار بنویسم تا اگر بقیه هم چنین مواجهه‌ای داشته‌اند به‌طور جمعی دراین‌باره هم‌اندیشی کنیم. در طی قیام ژینا و روزهای پس از آن، زنان بی‌حجاب در خیابان‌ها همدلی عمومی بی‌سابقه‌ای را از سوی مردم شاهد بودند و دست‌کم برای من مزاحمت‌های خیابانی خیلی کم شده بود. اما تجربه روزهای اخیر نگرانم کرده که این آزارهای پیاپی پروژه‌ای باشد برای ایجاد دلسردی و ترس و از جنس آنچه که در اصفهان رخ داده بود.

به‌خوبی می‌دانم که ظاهر نباید ملاک باشد و نیست و اشاره به آن بار آزار را بر فرد آزاردیده می‌گذارد، اما حرفم این است که حتی به این موضوع هم فکر کردم و دیدم پوشش و ظاهر من هم هیچ‌گونه تغییری نکرده است. حتی دختری نوجوان کنار من راه می‌رود که دیگران فکر می‌کنند فرزند من است و باز هم تاثیری ندارد. چند روز قبل نزدیک بود جفتمان را دستمالی کنند. برای من این میزان از آزار و مزاحمت بی‌سابقه است. همیشه وقتی روسری نداشتم، از مردم لبخند و تشویق و تمجید و علامت پیروزی می‌دیدم و باریکلا، ایوالله، شیرزن و دمت گرم‌ می‌شنیدم اما این روزها بوضوح توهین و مزاحمت بیشتر شده و با ایجاد ترس و دلهره مدام همراه است. تقریبا هرروز در خیابان یک مشاجره دارم. فکر کردم جا دارد این نگرانی را با شما در میان بگذارم و از تجربه زنان دیگری که بدون روسری در شهر تردد می‌کنند باخبر شویم. شاید هم کاملا اتفاقی است. اما نه فقط نسبت به آزارواذیت‌ها و سرکوب گشت ارشاد، بلکه باید نسبت به این آزار‌ها هم باید حساس‌تر باشیم و بیشتر از گذشته هوای همدیگر را در خیابان داشته باشیم. همینطور که از تلاش دارند ما را از خدمات عمومی محروم کنند به‌شیوه‌های مختلفی می‌خواهند فضای عمومی را هم از ما بگیرند.

می‌خواهم از خواهران عزیزم بپرسم که آیا شما هم تجربه مشابه داشته‌اید در این روزها؟ آیا احساس ناامنی باعث شده که بیشتر از تاکسی‌های اینترنتی یا ماشین شخصی استفاده کنید؟ امیدوارم این پیام موجب گسترش ترس نشود. به امید آزادی.

#ژینا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی

@harasswatch
Forwarded from بيدارزنى
🟣 برچسب‌های اعتراضی و ارسالی از «خیابان، تریبون زندانی سیاسی»

۲۷ روز از بازداشت فعالان حقوق زنان و سایر فعالان سیاسی استان گیلان می‌گذرد.

جلوه جواهری، فروغ سمیع‌نیا، متین یزدانی، زهرا دادرس، زهره دادرس، آزاده چاووشیان، یاسمین حشدری، سارا جهانی و هومن طاهری در بندهای مختلف زندان لاکان رشت به‌سر می‌برند.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

@bidarzani
2024/09/22 21:28:34
Back to Top
HTML Embed Code: