Telegram Web Link
Forwarded from داود فیرحی
امام معصوم بدون مراجعه مردم نمی‌تواند حکومت تشکیل دهد

داود فیرحی در گفتگو با شفقنا:🔻

🔹 در ادبیات امام علی(ع)، امام منصوب از جانب خداوند است اما اینکه هر امامی بخواهد یا بتواند حکومت را تصدی کند، احتیاج به چیزی به نام «بیعت» هم دارد. این گونه هم نیست که امام بدون مراجعه مردم، بتواند احکام حکومتی را اجرا کند؛ تا مراجعه شکل نگیرد، حکومت هم تحقق نمی‌یابد. امام نمی‌تواند مردم را مجبور به اطاعت از حکومت خود کند. معصوم موظف نیست با خشونت اقدام به تشکیل حکومت کند. وقتی معصوم نمی‌تواند با عدم رجوع مردم حکومت را اعمال کند، غیرمعصوم به طریق اولی نمی‌تواند کاری انجام دهد.
🔸 مرحوم امام خمینی جمله‌ای دارند که در پاسخ به استفتاء شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و جماعات عنوان کرده‌اند و آن این است که “همه مجتهدین در همه موارد ولایت دارند اما حکومت امری است که نیاز به انتخاب دارد”.
yon.ir/sZKuM

@faridmod
@Davood_Feirahi
آن گاه که "شهریاری بخواهد دگرگونی های بزرگ در میان ملّت خود ایجاد کند، باید آنچه با قانون ها مقرر شده، با قانون ها، و آنچه بواسطه آداب مقرر شده، با آداب دگرگون کند. سیاست بسیار بدی است که بخواهند آنچه می تواند با آداب دگرگون شود، با قانون ها تغییر دهند".

#منتسکیو
Esprit des lois, XIX, xiv, p. 564



@hamporseh
گزین گویه هایی به مناسبت هفته تولد و مرگ ژان-ژاک #روسو (28 ژوئن 1712 - 2 ژوئیه 1778)
👇👇👇👇👇


@hamporseh
دربارۀ عشق

«گاه می‌گویند: شمشیر غلاف خود را می‌فرساید. این زبان حال من است. عشق‌ها و شورهایم به من زندگی بخشیدند، و عشق‌ها و شورهایم مرا کشتند. خواهید پرسید: کدام عشق‌هاو شورها؟ هیچ و پوچ: کودکانه‌ترین چیزهایی که در عالم وجود داشتند، اما چنان مرا تحت تأثیر قرار می‌دادند که گویی پای تصاحب هِلِن یا تکیه زدن بر اورنگ پادشاهی جهان در میان است. پیش از همه، زن‌ها.

#روسو | اعترافات | صفحه 270

@hamporseh
دربارۀ «مامان» (مادام دو وارِن) ...

یکی از نشانه‌های بزرگی شخصیت این زن دوست‌داشتنی این بود که همۀ کسانی که دوستش می‌داشتند یکدیگر را هم دوست داشتند. حسادت، و حتی رقابت در برابر احساس برتر و مهم‌تری که او الهام بخش آن بود تاب نمی‌آورد، و هرگز ندیدم کسانی که در پیرامونش بودند بد یکدیگر را بخواهند. کاش آنان که نوشته‌ام را می‌خوانند، به این گفتار پرستایش که می‌رسند لحظه‌ای دست از خواندن بردارند و بدان بیندیشند و اگر توانستند زن دیگری بیابند که بشود نظیر این سخنان را درباره‌اش گفت، حتی اگر زنی بی‌نهایت بی‌بندوبار باشد، برای همیشه به او بپیوندند تا در زندگی به آرامش و آسایش دست یابند.

#روسو | اعترافات | صفحه 221

@hamporseh
#روسو و نقد انسان متمدن

«همگان در ظواهر در جستجوی خوشبختی هستند، در حالی‌که کسی علاقه‌ای به واقعیت ندارد. بودِ همه در نمودِ اوست: همه برده‌اند و در حالی‌که اسیر غرورهای خود هستند، کسی برای زیستن زندگی نمی‌کند، بلکه برای آن زندگی می‌کند که به دیگران بقبولاند که زندگی کرده است».

Rousseau, “Rousseau, juge de Jean-Jacques”, Œuvres completes, I, p. 936

@hamporseh
اگر من می‌خواستم یک موجود احمق را وصف کنم، بهتر از آن فضل‌فروشی که تعلیمات دینی به کودکان خردسال درس می‌دهد پیدا نمی‌کردم. و اگر می‌خواستم طفلی را دیوانه کنم او را مجبور می‌کردم آن‌چه را در تعلیمات دینی می‌خواند توضیح دهد. ممکن است به من ایراد بگیرند که چون اکثر اصول دین و مذهب عیسویان جنبۀ اسرار دارد، اگر بخواهید منتظر شویم که فکر آدمی به اندازه‌ای رشد کند که بتواند این اسرار را درک کند، کافی نیست انتظار بکشید تا طفل بزرگ شود، بلکه باید صبر کنید تا بمیرد.

#روسو | امیل | کتاب چهارم | صفحه 70 – 269.

@hamporseh
«اجتماع مردمانی که اهل مدارا نیستند، اجتماع شیاطین است؛ آنان جز برای آزار یکدیگر به توافق نمی‌رسند»

Rousseau, Du contrat social, IV, viii; Political Writings, I, p. 506 – 7.
#روسو

@hamporseh
«من در رمز و راز حکومت‌ها رسوخ کردم و آن را به مردم آموختم، اما نه برای این‌که آنان یوغی را که برگردن دارند، دور افکنند، که در توان آنان نیست، بلکه برای این‌که آنان در بردگی خود به آدمیانی تبدیل شوند و اگر چه در بردگیِ اربابان خود هستند، اما این بردگی به سبب رذیلت‌های آنان نباشد.»

Rousseau, “Lettre à de Beaumond”, Œuvres completes, IV, p. 57
#روسو
@hamporseh
«آن‌گاه که انحطاط ملت‌ها آغاز شد، چیزهای بی‌ارزش، و علاقۀ به لذات، جانشین عشق به میهن و فضیلت شد، رذیلت و سست‌عنصری در همه چیز رسوخ پیدا کرد؛ در این زمان، جز از تجمل، و پول برای به دست آوردن آن، سخن به میان نمی‌آمد [...] و نابودی دولت نزدیک شد»

Jean-Jacques Rousseau; Political Writings; I, p. 343
#روسو

@hamporseh
«خطا خواهد بود که بگویم: #جمهوری_مسیحی ! هر یک از این دو واژه نقیض دیگری است: مسیحیت بردگی و وابستگی را تبلیغ می‌کند؛ روح مسیحیت بسیار مناسب خودکامگی است... مسیحیان راستین برای بردگی آفریده شده‌اند. آنان این را می‌دانند و چندان توجهی نیز به این امر ندارند. در نظر آنان، این عمر کوتاه ارزش چندان ندارد».

Rousseau, Du contrat social, IV, viii; Political Writings, II, p. 131
#روسو

@hamporseh
پیش‌درآمدی بر انتشار «نوآتئیسم: هفت گفتار انتقادی درباب بی‌خدایی»
👇👇👇

@hamporseh
پیش‌درآمدی بر انتشار «نوآتئیسم: هفت گفتار انتقادی درباب بی‌خدایی»

شهاب غدیری

هزاره دوم میلادی با رسانه‌ای شدن مسئله امنیت، ترور، مذهب و آزادی دموکراتیک به عنوان حیاتی‌ترین موضوعات بشر امروز، انگاره‌ای برجسته اما زنگار خورده نزد میان مایگانی شد که غالبشان محصولات آکادمی بودند؛ هراسان از رادیکالیسم دینی، نسبی‌گرایی معرفتی در آکادمی و عمل‌گرایی - سیاستی که با ساده‌دلی چندفرهنگ‌گرایی را خطری برای تضعیف واحد دولت و غرب سکولار در معنای فرهنگی و سیاسی احساس نمی‌کرد. ظهور و تقویت بنیادگرایی دینی در پوشش اسلام بنیادگرا و مسیحیت انجیلی سبب تقویت گفتاری میان روشنفکران و نخبگان دانشگاهی شد که به ساده‌ترین شکل ممکن پیش‌فرض تقدم ذهن بر عین و عقیده بر عمل را پذیرفت و عامل تمام مصایب بشر امروز را ’دین‘ معرفی کرد. به بیان دیگر اگر دین وجود نداشت، اجتماع‌های مسلمانان به طور خاص، و سایر فرهنگ‌ها به طور عام، هم در کشورهای صنعتی و هم در کشورهای غیر توسعه یافته به سادگی در فضایی دموکراتیک و به تقریب یک دست امکان بقا و خوش‌باشی را می‌یافتند. به این ترتیب، مسئله اصلی ’باور‘ یا ’عقیده‘ معرفی و پرسش بنیادین از امری ’موجود‘ یا اُنتیک معرفی شد که نامش «خدا» بود.
پرسش از وجود خدا، به مثابه هستۀ اصلی معرفت دینی و ابطال آن با معرفی علم تجربی و عقلانیت ابزاری به عنوان روش کسب معرفت و جایگزینی قطعی‌اش به جای دین مسئلۀ اصلی جنبشی از روشنفکران حوزه عمومی شد که ’الحاد‘ را مشخصۀ اصلی خویش معرفی کرده است، جنبشی که مخالفانش نام «نوآتئیسم» را برایش سکه زدند. نوآتئیسم و گفتارش اگرچه، بر خلاف جهان انگلیسی زبان، در اروپای قاره‌ای مقبولیت چندانی نیافت، اما هویت جمعی انجمن‌ها و تشکل‌های سکولار و بی‌دین از صدای قوی‌تری، به طور خاص، در جوامع انگلیسی زبان برخوردار شد، همچنان‌ که مسئله دین و فرهنگ، و به طور خاص اسلام و اجتماع‌های مهاجر مسلمان به اشکال مختلف برجسته‌تر و به یکی از اثرگذارترین متغیرهای پژوهش‌ در علوم انسانی و اجتماعی بدل شد؛ مسئله‌ای استراتژیک برای بقای واحد سیاسی دولت سکولار. دولتی که، به مثابه کلیتی سیاسی، در فرایند جامعه‌پذیری دچار مشکل شده است و به خطر افتادن این فرایند که تهدیدی بر حاکمیت دولت است، در سطح اجتماعی منجر به واکنش‌های بنیادگرا و سکولار شده است؛ صورت دینی آن تمام جریان‌های مسیحی بنیادگرا در سطح اروپا، استرالیا و امریکا را یا به قدرت رسانده و یا بازوی سیاسی آن‌ها را به حرکت واداشته است؛ صورت سکولار (به معنای فلسفی و سیاسی) این واکنش نیز برخورد انتقادی دو وجهی روشنفکران عمومی را به دنبال داشته است که سویه‌ای از آن سیاست‌های دولت و رسانه‌ها را هدف گرفته و سویه دیگر آن بنیادگرایی دینی و هویت فرهنگی بنیادگرایان را تجلی کامل هویت دینی و دشمن موجودیت خویش معرفی می‌کند. آن‌چه به عنوان «نوآتئیست»ها معرفی می‌کنیم مثالی برجسته از مورد متأخر است.
کتاب «نوآتئیسم: هفت گفتار انتقادی درباب بی‌خدایی» متشکل از هفت فصل و یک بخش ضمیمه است که به همت نشر فلات در 272 صفحه به زودی وارد بازار خواهد شد. آن‌چه این کتاب به خواننده عرضه می‌کند هفت مقالۀ انتقادی است که به معرفی اجمالی جنبش اولیه، اندیشمندان‌ و نحوه اثرگذاری آن‌ها در حوزه عمومی می‌پردازد. فصول این کتاب به گونه‌ای تنظیم شده است که خواننده را فراتر از موضوعات جدلی حوزه عمومی از قبیل وجود یا عدم وجود خدا، رابطه علم و ایمان و یا دین و مسئله پیشرفت، به گفتار و لحن بیان، وضعیت معرفتی و اجتماعی و نقد متافیزیک حاکم بر اندیشه روشنفکران این جنبش متوجه کند و در عین حال خواننده را به اجمال با نظرگاه پژوهشگرانی آشنا کند که در حوزه علوم اجتماعی متأخر و الهیات قدیم و متأخر با این ادبیات وارد گفت‌وگو شده‌اند.
به طور کلی کتاب دو هدف عمده را دنبال می‌کند که سبب‌ساز گردآوری و تنظیم آن نیز محسوب می‌شود. نخست، چنانچه پیش‌تر بیان شد، ارائه چند نگاه انتقادی به قصد ارائه چشم‌اندازهای متعدد به روی خواننده است و دوم طرح مقدمه‌ای برای ورود به یکی از موضوعات بنیادین معرفتی در سطح اجتماع و اندیشه سیاسی است. این کتاب با افرادی سخن می‌گوید که به لحاظ معرفتی با دین و معرفت دینی غریبه گشته اند و به همان اندازه با اندیشه تکنیکی آشنایند، و در حال گسست کامل از سنت. ایشان به لحاظ سیاسی با اندیشه حاکمیت دولت متأخر شیعی و مرجعیت مذهبی هم‌دلی ندارند، هویت خویش را با دریافتی مبهم از ایران فرهنگی در می‌یابند و به لحاظ هستی‌شناختی نیز در ابهام و نبود یقین به سر می‌برند.
کاهش فزاینده نگرش دینی میان تحصیل‌کرده‌های کشور را می‌توان تقریباً هماهنگ با افزایش جمعیت سکولارهایی مشاهده کرد که به لحاظ فلسفی و سیاسی هیچ دریافتی از هویت جمعی خویش ندارند و امکان کنش اجتماعی اثرگذاری را احساس نمی‌کنند. در چنین فضایی که دیگر برخلاف گذشته مسئله آشتی دین و دموکراسی، مشروعیت و مقبولیت یا اسلامیت و ایرانیت به دلیل تغییر نگاه معرفت شناختی از امر مشروع از حیث توجه جدی خارج و صرفاً در منازعات قدرت اهل سیاست قابل رؤیت است، مسائل هستی شناختی، معرفت شناختی، تجدید نظر در دریافت‌های تئولوژیک از دین، از انسان و رویکرد او به امر اجتماعی و در بالاترین سطح آن امر سیاسی از اهمیت مبنایی برخوردار می‌شوند. هرچند این توضیحات فراتر از دامنه موضوعات طرح شده در کتاب «نوآتئیسم...» است، با این حال قصد آغاز گفتگویی را دارد که اراده روشنگری را دنبال می‌کند.
بسیار از من پرسیده شده است که با توجه به مقالات متعدد ترجمه شده، و مقدمه‌ای که خودم بر شش مقالۀ دیگر افزوده‌ام، موضع شخصی من چیست؟ و چرا برای طرح یک بحث از چنین موضوعی آغاز کرده‌ام؟ و به دنبال چه چیزی هستم؟ هرچند پاسخ به این پرسش‌ها را در میان خطوط بالا می‌توان یافت، اما باید چند نکته را نیز بیافزایم. نخست، این کتاب صرفاً بیان مقدماتی برای یک بحث است و نه اعلام موضع و به طور قطع از اشکالاتی اندک یا بسیار تهی نیست. دوم، به دنبال این کتاب، کتاب ترجمه شدۀ کوچکی درباره نقد نوآتئیسم را از منظری کاتولیکی و با پیشنهاد ناشر عرضه خواهم کرد که بر خلاف این کتاب، مهم‌ترین پاسخ‌های جدلی مخالفان دین‌دار نوآتئیسم را به بیانی ساده عرضه خواهد کرد. اما آن‌چه من در طرح این موضوع به دنبالش بوده‌ام نه نقد نوآتئیسم و نه تفکر مدرن، بلکه «آغاز» بحث با محدودیت‌های ماهوی و زمینه‌ای، از مجادله‌ای معاصر بر سر «بنیاد»ها و مشروعیت‌هاست، و نگارنده نه ناقد که مدافع انسانی خودآیین و صاحب اراده و تاریخ است؛ باشدکه دانه‌های زمین به یک نخ تسبیح شوند.

#نوآتئیسم #سکولاریسم #روشنگری #مدرنیته #دین

@hamporseh
فرمایشات اخیر آیت الله مکارم شیرازی در حمایت از دموکراسی و برقراری حاکمیت خداوند به دست مردم، این توضیح را ضروری می دارد: همانقدر که مردم معتقد حاکمیت خداوند را برقرار می کنند، خداوند را نیز از رهگذر عقل، زبان و زندگی خویش درک می کنند. بر این اعتبار وظیفه حکومت دینی افزایش کیفیت زندگی و عدم مخالفت با بسط انواع عقلانیتِ شهروندان و اتباع خویش است.
تمدن اسلامی در زمان حیات امام صادق (ع) و پس از ایشان چنین محیطی داشت. محیطی که در آن دانشمند شهیر و ملحدی چون زکریای رازی با شیعیان بزرگ آزادانه مناظره و با کمترین دشواری زندگی می کرد.

#دموکراسی #عقلانیت #خدا #مکارم_شیرازی


@hamporseh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 درباره زندگی و نظریات سیاسی #ژاک_ژاک_روسو

به مناسبت سالروز درگذشت (2 ژوئیه 1778)

#نظریه_سیاسی
#مختصر_مفید

فایل زیر نویس انگلیسی را از اینجا دانلود کنید

👇👇👇👇👇👇
@hamporseh
POLITICAL THEORY – Jean-Jacques Rousseau.srt
11 KB
زیرنویس انگلیسی فیلم کوتاهی درباره زندگی و اندیشه #روسو (☝️☝️☝️)

@hamporseh
خشونت و اسلام؟!

نکته ای جالب توجه در بحثِ (نظری) #خشونت ذاتی در #اسلام این است که این نگاه اساساً با نگارش کتاب های تاریخی دربارۀ اسلام تولید شد؛ کتابهایی که، اگر نگوییم همه، غالب آنها به دست نویسندگان غیر مسلمان نوشته شد. و نظرگاهی به مسلمانان درباره اسلامِ جدید "واقعی" ارائه کرد. پیش از آن سنت اسلامی مبهم و به طور عمده شفاهی بود، و میراث مکتوب آن در قیاس با متون مسیحیت بسیار ناچیز؛ به گمانم مشکل خشونت در اسلام به طور عمده حاصل «تعاملی بد» بود. تعاملی که به طبع یک جانبه نیست.

An interesting point about #violence in #Islam is that it's been produced after writing history books on Islam; mostly by non-muslims. And that gave muslims another point of view on what the 'new' real Islam is. Before that everything was a vague and orale tradition, unable to be compared to that of Christianity; A big mis-communication.


@hamporseh
Forwarded from گفتارها (میلاد کریمی)
عمویم جمشیدخان ....


"عمویم جمشیدخان، مردی که باد همواره او را با خود می‌برد” رمان تازه منتشر شده ی #بختیار_علی نویسنده سرشانس کُرد است که به تازگی به قلم رضا کریم‌مجاور به فارسی ترجمه شده و از سوی انتشارات افراز منتشر گردیده است. بختیار علی در این رمان به روایت شخصیتی دوسویه به نام #جمشید_خان می پردازد که چنان در زیر مصائب و شکنجه های زندان صدام وزن کم کرده که باد هر جا بخواهد او را با خود می برد. اما سویه ی تاریک و تلخی که بختیار علی به دنبال تصویر سازی آن است ، جهانی است که انسانهایی بی ریشه ، در خلا گرفتار آمده را خلق کرده که در جستجویی بی پایان برای خلق #هویت برای گذار از بی هویتی هستند. جهانی غیر اخلاقی که او را از بسیاری ویژگی‌های انسانی تهی کرده و در محیطی غیرانسانی و سرشار از آشوب و جنگ از وی انسانی میان مایه ساخته است. انسانی بی ریشه که با هر بار سقوط ، میان مایگی و تغییر خود را به نمایش می‌گذارد و هر بار بسان دلقکی بازیچه ی دست این جریان یا آن جریان سیاسی می شود. بختیار نوعی از زیستن را روایت می کند که #خود_فروشی بخشی از یک روال متجسم برای بازیابی خویستن فردی به نام جمشید یا جمشید ها شده است. #چرخه_رذیلتی که انسانی مانند جمشید را به حاشیه رانده که وی در تقلای دیده شدن دست به هرگونه #عمل_دلبخواهانه (با اقتباس از هگل) ای بزند. بویی که رمان علی برمی خیزد بویی آشنا برای ماست . بویی که مشام ما را که این چرخه های ناکارآمد را تجربه کرده ایم به شدت می آزارد.#بختیار_علی
@goftarhaa
http://www.axgig.com/images/05817458211544106174.jpg
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کودکان بهتر به جهان نگاه می‌کنند. آن‌ها پیش از آموزش، به حمایت و دل‌گرمی ما نیاز دارند.
#انیمیشن بسیار زیبای Piper (برنده اسکار سال 2017) را تماشا کنید.


@hamporseh
2024/09/23 14:39:12
Back to Top
HTML Embed Code: