Telegram Web Link
💢 مرد رو به در خروجی دوید:
«من از این خانه می‌روم.»

قهرمان یونس روی صندلی جابه‌جا شد: «کجا می‌روی؟ از خودت فرار می‌کنی؟ همه‌جا آسمان همین رنگ است.»

وهاب به ماه تمام، فراز کاج خیره شد: «این جماعت غربتم را به نهایت می‌رسانند.»

یونس تبسمی کرد:
«پرتگاه انتها ندارد، مگر به فکرش نباشی.
در گریختن رستگاری‌ای نیست.
بمان و چیزی از خودت بساز که نشکند.»


✍🏽 #غزاله_علیزاده
📕 خانه‌ی ادریسی‌ها

@gzhiner
💢زمان آدم‌ها رو دگرگون می‌کند ...!
اما تصویری را که از آن‌ها داریم ،
ثابت نگه می‌دارد ...
هیچ چیز دردناک‌تر از این تضاد میانِ
دگرگونی آدم‌ها و ثبات خاطره‌ها نیست !

✍🏾 #مارسل_پروست
📕 در جستجوی زمان از دست رفته
@gzhiner
💢ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند .
ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می‌سازند .
ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی‌زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می‌روند .
ﺁدم‌ها ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می‌زنند، ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می‌کنند، ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ، ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می‌کنند !
به راستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ...!

#ژان_پل_سارتر
@gzhiner
در افسانه آمده است که
*روشنک* از مادر خورشید و پدر زمین، چشم به خاک گشود

در کوچه های تابستان و نغمه های زمستان
روان شد
و بوی گندمزار گرفت
دیر نپایید
و به سفر زخمه ها چمید
و چون گلایه شد
در تالاب‌ها می خزید
گاه چالاک از چشمه ها می جوشید
و
گاه پر بهانه می شد
و به دشت دشنه ها می خزید
خون شد
نگاه می بویید
شراب می نوشید
و دیگر مست نمی شد
خسته خاک سرد بود
مویه می کرد و بر در می کوبید
آينه نمی دید
نفیر سکوت صدایش کرد
سرودی شنید
شیفته شد
نگاه شد
خنده شد
در خود و از خود جهید
در گشوده شد
سر برگرداند

«روشنک» را دید

زان پس
*امید* شد

# گلاره - سادات اخوی
قطعه ای از مقدمه ی کتاب
*روشنک و امید *
@gzhiner
🟪آدم که ضعیف باشد تاب تنهایی ندارد !
هرچه داری به او بده، خودش برمیگردد
و همه را در دستت می‌گذارد !
به یک آدم ضعیف آزادی بده ،
خودش آن آزادی را دست بسته ،
برایت پس می‌آورد ...!

✍🏾 #فئودور_داستایوفسکی
📕 بانوی میزبان
@gzhiner
من به چیزی که می‌دانم پایبندم. اگر من شدیدن به مسیحیت اعتراض کرده‌ام به این علت بوده است که مسیحیت عمیقن به واسطه‌ی پیرنگ بسیار زهرآگینِ تحقیر، بدنام شده است. یکی از مبانی تفکر مسیحی این است که: «من گنه‌کاری تیره‌روزم که در گناه به دنیا آمده‌ام و هر روزِ زندگی‌ام را به گناه طی می‌کنم...» من به شدت نسبت به هرگونه تحقیری واکنش نشان می‌دهم

#اینگمار برگمان
@gzhiner
🟩 قبلا از مرگ وحشت داشتم، اما اکنون فکر می کنم که قاعده ای بسیار بسیار معقول است. مثل نوری است که خاموش شده است. چیزی نیست که برایش جنجال به پا کنیم.

#اینگمار برگمان
@gzhiner
🟪 «یادم می‌آید چیزی را می‌نوشتم که از نوشتن‌اش بی‌اندازه خرسند بودم؛ اگرچه به خودی خود چیزِ برجسته‌ای نیست. نوشتم: "زندگی فقط همان‌قدر معنا و اهمیت دارد که انسان بدان نسبت می‌دهد." گفته‌ی مهمی نیست. اما از نظر من مثل امتیازِ استخراج معدن،  پر از غنای بالقوه است.»

اینگمار برگمن
@gzhiner
💢وقتی فکرش را بکنی ناامیدکننده‌ست که چطور آدم‌ها هم مثل خانه‌ها بین هم دیوار کشیده‌اند !

✍🏾 #لویی_فردینان_سلین
📕 سفر به انتهای شب
@gzhiner
پریشانی بشر
مواجه شدن با حقیقت است.
او خود حقیقت است.

@gzhiner
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
@gzhiner
💢ويتگنشتاين مى‌گويد: «دربارهٔ آنچه نمى‌توان از آن سخن گفت بايد سكوت كرد.» ويتگنشتاين تأكيد مى‌كند ما مى‌توانيم آنچه را در قالب كلمات بريزيم نشان دهيم: «آنچه را مى‌شود نشان داد نمى‌توان گفت.» كلمه‌ها حد و مرز ايجاد مى‌كنند.

✍🏽 #ارلینگ_کاگه
📕 پیاده‌روی و سکوت در زمانه هیاهو
@gzhiner
خدایا، خدای من! شبانگاه زمینت چه محزون و پاره ابرهای خفته بر مردابش چه رازآلود است! و تنها آن‌ کس این را می‌فهمد که زائر چنین ورطه‌ای بوده و پیش از مرگ رنج بسیاری برده و با باری گران بر آسمان این زمین پَر گشوده باشد؛ و تنها، از نفس افتاده‌ای این را می‌فهمد که بی دریغایی زمین مِه گرفته و مرداب و رودخانه‌هایش را بدرود می‌گوید، با قلبی آرام خود را به دستان مرگ می‌سپارد و میداند که تنها در نبود است که آرامش است.

📕 مرشد و مارگاریتا
✍🏽 #میخائیل_بولگاکف
@gzhiner
💢ما در مورد دغدغه‌هایی که حاضریم داشته باشیم، بسیار گزینشی‌تر عمل می‌کنیم، این چیزی است که پختگی می‌نامیم.
💢 اما رهایی مقوله ای کامل تر از آن است.
منتظر پیامد ننشستن است.
سعی کنیم روراست باشیم،
حداقل با خودمان.
@gzhiner
💢بسیاری از ما در باره بخشایش خوانده و حرف زده‌ایم و از لحاظ فکری می‌فهمیم که رها کردن خشم نسبت به دیگران چرا می‌تواند مفید باشد، امّا باز هم به آزردگی‌ها می‌چسبیم.

گاهی فکر می‌کنیم با نگه داشتن کینه‌هایمان، انتقام خود را می‌گیریم و شخص مقابل را وادار می‌سازیم به علت آزار دادن ما عذاب بکشد، امّا این طور نمی‌شود.

🔲خردمندی گفته است: «رنجش و بیزاری، مانند این است که ما زهر بنوشیم و امیدوار باشیم طرف مقابل بمیرد.» در حالی‌ که فقط خودمان میمیریم.

📕 شجاعت
✍🏽 #دبی_فورد
@gzhiner
💢ترحمی که انسان نسبت به بدبختان حس می‌کند متناسب با مقدار رنج آن‌ها نیست، بلکه به اندازه احساساتی است که برای آن‌ها قائل می‌شود.

📕 امیل
✍🏽 #ژان_ژاک_روسو
@gzhiner
💢دلم می‌خواست در طول زندگی‌ام، در برابر کم‌ترین زخمه‌ای، صدایی صاف و درست و اصیل به گوش برسانم. تقریباً همه‌ی کسانی که من شناخته‌ام صدای سکه‌ی قلب میدهند.

به همان اندازه که جلوه می‌کنیم ارزش داشته باشیم، در جست‌وجوی آن نباشیم که بیش از ارزش خود جلوه کنیم‌. ما می‌خواهیم فریب بدهیم. آن‌قدر به ظاهر می‌پردازیم که سرانجام دیگر نمی‌دانیم که هستیم.

📕 سکه سازان
✍🏽 #آندره_ژید
@gzhiner
در غروبِ «من» خورشید طلوع می کند.
اما می دانید کدام من؟!
@gzhiner
💢وقتی شروع می‌کنیم به موشکافی نظرات دیگران، چیزی را کشف می‌کنیم که همزمان هم ناراحت کننده است و هم به طرز غریبی رهایی بخش‌. متوجه می‌شویم که دیدگاه‌های بیشتر مردم در مورد بیشتر موضوعات پر است از پریشانی‌ها و خطاهای خارق‌العاده.

✍🏽 #آلن_دو_باتن
📕 اضطراب موقعیت
@gzhiner
💢 وقتی زندگی‌مان را به یک حفره‌ی سیاه بسیار گود تبدیل کردیم نباید انتظار داشته باشیم که در ته این حفره، عشق، مشغول پایکوبی و شادمانی باشد.

✍️ #نادر_ابراهیمی
📕 یک عاشقانه‌‌ ی آرام
@gzhiner
2024/09/24 06:27:37
Back to Top
HTML Embed Code: