❤️ کاربرد as
بر همزمانی دو عمل دلالت میکنه و به معنای وقتیکه، در حالیکه, همینطور هست که در این کاربرد معادل while محسوب میشه و معمولا با زمانهای استمراری میاد.
مثال
As he was talking to me, his brother came in.
همینطور؛ درحالیکه داشت با من حرف میزد، برادرش وارد شد.
برای بیان علت استفاده میشه و به معنای چون که/ چرا که/ از آنجایی که... هست که در این کاربرد معادلی برای because محسوب میشه.
مثال
As the weather was cold, I didn't go out.
از اونجایی که هوا سرد بود، بیرون نرفتم.
نشون دهندهی ؛ رشد موازی و به معنای هرچقدر که... / به همون نسبت که...هست که در این کاربرد به همراه "درجات تفضیلی" میاد.
مثال
As I work harder, I gain further.
هرچقدر که سخت تر کار میکنم، بیشتر بدست میارم.
❤️❤️
@grammarfad
بر همزمانی دو عمل دلالت میکنه و به معنای وقتیکه، در حالیکه, همینطور هست که در این کاربرد معادل while محسوب میشه و معمولا با زمانهای استمراری میاد.
مثال
As he was talking to me, his brother came in.
همینطور؛ درحالیکه داشت با من حرف میزد، برادرش وارد شد.
برای بیان علت استفاده میشه و به معنای چون که/ چرا که/ از آنجایی که... هست که در این کاربرد معادلی برای because محسوب میشه.
مثال
As the weather was cold, I didn't go out.
از اونجایی که هوا سرد بود، بیرون نرفتم.
نشون دهندهی ؛ رشد موازی و به معنای هرچقدر که... / به همون نسبت که...هست که در این کاربرد به همراه "درجات تفضیلی" میاد.
مثال
As I work harder, I gain further.
هرچقدر که سخت تر کار میکنم، بیشتر بدست میارم.
❤️❤️
@grammarfad
✅✅گرامر was & were
I was born in Korea.
I wasn't born in the U.S.
من درکشورکره به دنیا آمدم
من آمریکا به دنیا نیامدم
You were pretty young.
You weren't very old.
تو تا حدي جوان بودی.
خیلی پیر نبودی.
She was seventeen.
She wasn't in college.
او 17 ساله بود.
او توی دانشکده نبود.
We were born in the same year.
We weren't born in the same country.
ما در یک سال به دنیا آمدیم
ما در یک کشور به دنیا نیامدیم
They were in Korea in 1998.
They weren't in the U.S in 1998.
آنها سال 1998 در کره بودند
اونها سال 1998 در آمریکا نبودند
wasn't = was not
weren't = were not
سوالات با was و were
Were you born in the U.S.?
Yes. I was
No, I wasn't.
آیا تو درآمریکا به دنیا اومدی؟
Was your brother born in 1984?
Yes, he was
No, he wasn't
آیا برادرت سال 1984 به دنیا اومده؟
Were your parents born in Inchon?
Yes, they were
No, they weren't
پدر و مادرت در اینچوان به دنیا آمدند؟
Where were you born?
I was born in Korea
کجا به دنیا آمدی؟
کره به دنیا اومدم
When was he born?
He was born in 1985
او کی به دنیا آمده؟
او سال 1985 به دنیا آومده
What city were they born in?
They were born in Seoul
آنها چه شهری به دنیا آمدند؟
آنها شهر سئول به دنیا آمدند؟
شیوه گفتن سالها
Years
1906 (nineteen oh six)
1917 (nineteen seventeen)
1999 (nineteen ninety-nine)
2001 (two thousand and one)
@grammarfad
I was born in Korea.
I wasn't born in the U.S.
من درکشورکره به دنیا آمدم
من آمریکا به دنیا نیامدم
You were pretty young.
You weren't very old.
تو تا حدي جوان بودی.
خیلی پیر نبودی.
She was seventeen.
She wasn't in college.
او 17 ساله بود.
او توی دانشکده نبود.
We were born in the same year.
We weren't born in the same country.
ما در یک سال به دنیا آمدیم
ما در یک کشور به دنیا نیامدیم
They were in Korea in 1998.
They weren't in the U.S in 1998.
آنها سال 1998 در کره بودند
اونها سال 1998 در آمریکا نبودند
wasn't = was not
weren't = were not
سوالات با was و were
Were you born in the U.S.?
Yes. I was
No, I wasn't.
آیا تو درآمریکا به دنیا اومدی؟
Was your brother born in 1984?
Yes, he was
No, he wasn't
آیا برادرت سال 1984 به دنیا اومده؟
Were your parents born in Inchon?
Yes, they were
No, they weren't
پدر و مادرت در اینچوان به دنیا آمدند؟
Where were you born?
I was born in Korea
کجا به دنیا آمدی؟
کره به دنیا اومدم
When was he born?
He was born in 1985
او کی به دنیا آمده؟
او سال 1985 به دنیا آومده
What city were they born in?
They were born in Seoul
آنها چه شهری به دنیا آمدند؟
آنها شهر سئول به دنیا آمدند؟
شیوه گفتن سالها
Years
1906 (nineteen oh six)
1917 (nineteen seventeen)
1999 (nineteen ninety-nine)
2001 (two thousand and one)
@grammarfad
👍1
Common mistakes
#اشتباهات_رایج
فعل "be careful" به معنی "مراقب بودن" با حرف اضافه "of" و "with" استفاده میشه.مثال:
❌ He is very careful for his health.
✅ He is very careful of his health.
✅ او خیلی مراقب سلامتی خودشه
فعل "consist" به معنی "شامل بودن" با حرف اضافه "of" استفاده میشه.مثال:
❌A year consists from twelve months.
✅ A year consists of twelve months.
✅ یک سال شامل دوازده ماه است.
فعل "be covered" به معنی "پوشیده شدن" با حرف اضافه "with" استفاده میشه.مثال:
❌The mountains are covered by snow.
✅ The mountains are covered with snow.
✅ کوهها از برف پوشیده شده است.
#اشتباهات_رایج
فعل "be careful" به معنی "مراقب بودن" با حرف اضافه "of" و "with" استفاده میشه.مثال:
❌ He is very careful for his health.
✅ He is very careful of his health.
✅ او خیلی مراقب سلامتی خودشه
فعل "consist" به معنی "شامل بودن" با حرف اضافه "of" استفاده میشه.مثال:
❌A year consists from twelve months.
✅ A year consists of twelve months.
✅ یک سال شامل دوازده ماه است.
فعل "be covered" به معنی "پوشیده شدن" با حرف اضافه "with" استفاده میشه.مثال:
❌The mountains are covered by snow.
✅ The mountains are covered with snow.
✅ کوهها از برف پوشیده شده است.
😍❤️🦋اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش
در بسیاری موارد اسامی قابل شمارش آنهایی هستند که قابل جمع بستن هستند و می توان آنها را شمرد. و بالعکس غیر قابل شمارشها را نمی توان جمع بست (یعنی در آخر آنها s جمع به کار نمیرود یا شکل بی قاعده تغییر یافته ندارند
یا اگر مفرد هستند قبل از آنها نمی توان حرف تعریف a قرار داد.
بسیاری از اسامی دو گروه مشخص هستند که در مثالها به آن اشاره می کنیم. ولی دوستان توجه داشته باشید که همیشه نمی توان قابل شمارش یا غیر قابل شمارش بودن را حدس زد و باید در دیکشنری چک شوند
برخی از اسامی قابل شمارش با فرم مفرد و جمع
a chair _ chairs
a cat _ cats
a pencil _ pencils
یک صندلی در اتاق هست./پنج صندلی در اتاق هست.
There is a chair in the room./There are five chairs in the room.
برخی از اسامی غیر قابل شمارش
water, air, luggage/baggage, advice, rice, furniture, snow, rain, weather
وقتی می خواهیم به مقدار_زیادی از چیزی که قابل شمارش است اشاره کنیم از many و a lot of استفاده می کنیم. لغت many رسمی تر از a lot of هست
عبارت a lot of برای هر دو اسم قابل شمارش و غیر قابل شمارش استفاده می شود و در جملات خبری و مثبت استفاده میشود)
از many هم در جملات مثبت وهم منفی استفاده میشود
تعداد زیادی دانش آموز در کلاس هستند.
There are many/ a lot of students in the class.
تعداد زیادی صندلی در کلاس هست.
There are many/a lot of chairs in that class.
زمانی که قصد داریم به مقدار زیادی از چیزی که غیر قابل شمارش است اشاره کنیم از عبارت a lot of و much استفاده می نماییم.
با این تفاوت که much بیشتر برای سوالی و منفی استفاده می شود.
مقدار زیادی آب در آن بطری است.
There is a lot of water in that bottle.
مقدار زیادی برنج در اون گونی هست.
There is a lot of rice in that sack.
اون رودخانه آب زیادی نداره.
There is not much water in that river.
اگر بخواهیم به تعداد کمی از چیزی اشاره کنیم.
برای قابل شمارشها از a few و few استفاده می کنیم. با این تفاوت که اولی مضمون مثبت دارد یعنی وقتی قصد داریم بگوییم تعداد کمی از چیزی موجود است ولی کافی است.(اگر چه کم است ولی کافی است) از a_few استفاده می کنیم که در مثالها بهتر مشخص خواهد شد.
تعدادی (چند تا) صندلی توی کلاس هست. (یعنی تعداد صندلیها کافی است)
There are a few chairs in the class.
من یه چند تایی مداد دارم. می تونم بهتون قرض بدم.
I have a few pencils. I can lend them to you.
حال وقتی قصد داریم بگوییم تعداد کمی از چیزی (قابل شمارش) موجود است ولی کافی نیست از few استفاده می نماییم.
فقط چند تا صندلی تو کلاس هست.
There are just few chairs in the class.
من فقط چند تا مداد دارم. نمی تونم بهتون قرض بدم.
l just have few pencils. I can't lend them to you.
فقط عده معدودی از مردم به قوانین رانندگی احترام می گذارند و این کافی نیست.
There are just few people who respect driving rules and regulations, and that's not enough.
وقتی می خواهیم به مقدار کم ولی در عین حال کافی اشاره کنیم از a little استفاده می کنیم.
کمی آب توی لیوان هست.(کم هست ولی کافیه)
There is a little water in the glass.
کمی چای توی قوری هست اگه دوست داری.
There is a little tea in the teapot if you like.
حال وقتی قصد داریم به مقدار کم در حالی که کافی نیست اشاره کنیم از little استفاده می کنیم.
فقط کمی آب توی لیوان هست.(کافی نیست)
There is just little water in the glass.
فقط کمی چای مونده.
There is only little tea left.
مقدار کمی آب میوه هست ولی تعداد ما زیاده.
There is little juice, but we are so many.
❤️❤️
@grammarfad
در بسیاری موارد اسامی قابل شمارش آنهایی هستند که قابل جمع بستن هستند و می توان آنها را شمرد. و بالعکس غیر قابل شمارشها را نمی توان جمع بست (یعنی در آخر آنها s جمع به کار نمیرود یا شکل بی قاعده تغییر یافته ندارند
یا اگر مفرد هستند قبل از آنها نمی توان حرف تعریف a قرار داد.
بسیاری از اسامی دو گروه مشخص هستند که در مثالها به آن اشاره می کنیم. ولی دوستان توجه داشته باشید که همیشه نمی توان قابل شمارش یا غیر قابل شمارش بودن را حدس زد و باید در دیکشنری چک شوند
برخی از اسامی قابل شمارش با فرم مفرد و جمع
a chair _ chairs
a cat _ cats
a pencil _ pencils
یک صندلی در اتاق هست./پنج صندلی در اتاق هست.
There is a chair in the room./There are five chairs in the room.
برخی از اسامی غیر قابل شمارش
water, air, luggage/baggage, advice, rice, furniture, snow, rain, weather
وقتی می خواهیم به مقدار_زیادی از چیزی که قابل شمارش است اشاره کنیم از many و a lot of استفاده می کنیم. لغت many رسمی تر از a lot of هست
عبارت a lot of برای هر دو اسم قابل شمارش و غیر قابل شمارش استفاده می شود و در جملات خبری و مثبت استفاده میشود)
از many هم در جملات مثبت وهم منفی استفاده میشود
تعداد زیادی دانش آموز در کلاس هستند.
There are many/ a lot of students in the class.
تعداد زیادی صندلی در کلاس هست.
There are many/a lot of chairs in that class.
زمانی که قصد داریم به مقدار زیادی از چیزی که غیر قابل شمارش است اشاره کنیم از عبارت a lot of و much استفاده می نماییم.
با این تفاوت که much بیشتر برای سوالی و منفی استفاده می شود.
مقدار زیادی آب در آن بطری است.
There is a lot of water in that bottle.
مقدار زیادی برنج در اون گونی هست.
There is a lot of rice in that sack.
اون رودخانه آب زیادی نداره.
There is not much water in that river.
اگر بخواهیم به تعداد کمی از چیزی اشاره کنیم.
برای قابل شمارشها از a few و few استفاده می کنیم. با این تفاوت که اولی مضمون مثبت دارد یعنی وقتی قصد داریم بگوییم تعداد کمی از چیزی موجود است ولی کافی است.(اگر چه کم است ولی کافی است) از a_few استفاده می کنیم که در مثالها بهتر مشخص خواهد شد.
تعدادی (چند تا) صندلی توی کلاس هست. (یعنی تعداد صندلیها کافی است)
There are a few chairs in the class.
من یه چند تایی مداد دارم. می تونم بهتون قرض بدم.
I have a few pencils. I can lend them to you.
حال وقتی قصد داریم بگوییم تعداد کمی از چیزی (قابل شمارش) موجود است ولی کافی نیست از few استفاده می نماییم.
فقط چند تا صندلی تو کلاس هست.
There are just few chairs in the class.
من فقط چند تا مداد دارم. نمی تونم بهتون قرض بدم.
l just have few pencils. I can't lend them to you.
فقط عده معدودی از مردم به قوانین رانندگی احترام می گذارند و این کافی نیست.
There are just few people who respect driving rules and regulations, and that's not enough.
وقتی می خواهیم به مقدار کم ولی در عین حال کافی اشاره کنیم از a little استفاده می کنیم.
کمی آب توی لیوان هست.(کم هست ولی کافیه)
There is a little water in the glass.
کمی چای توی قوری هست اگه دوست داری.
There is a little tea in the teapot if you like.
حال وقتی قصد داریم به مقدار کم در حالی که کافی نیست اشاره کنیم از little استفاده می کنیم.
فقط کمی آب توی لیوان هست.(کافی نیست)
There is just little water in the glass.
فقط کمی چای مونده.
There is only little tea left.
مقدار کمی آب میوه هست ولی تعداد ما زیاده.
There is little juice, but we are so many.
❤️❤️
@grammarfad
💚💚فعل look
look
به نظر رسیدن
Iook at
نگاه کردن
look for
جستجو کردن
look after
مواظبت کردن
look out
مواظب بودن
look like
شبیه بودن
look up
پیدا کردن لغت
look forward to
مشتاقانه انتظار کشیدن
look into
وارسی کردن
look down
نگاه تحقیرامیز کردن
@grammarfad
look
به نظر رسیدن
Iook at
نگاه کردن
look for
جستجو کردن
look after
مواظبت کردن
look out
مواظب بودن
look like
شبیه بودن
look up
پیدا کردن لغت
look forward to
مشتاقانه انتظار کشیدن
look into
وارسی کردن
look down
نگاه تحقیرامیز کردن
@grammarfad
قید only در جمله جای ثابتی ندارد و کلمهی بعد از خود را محدود میکند. بنابراین با جابجایی only در جمله، معنی جمله تغییر میکند و در رایتینگ به محل این قید باید دقت کرد. مثال:
Only I hit him in the eye yesterday. (No one else did.)
دیروز فقط من (نه کس دیگری) توی چشمش زدم.
I only hit him in the eye yesterday. (Did not slap him)
دیروز من فقط توی چشمش زدم (فقط ضربه زدم، کار دیگری نکردم).
I hit only him in the eye yesterday. (I did not hit others)
دیروز من فقط او را زدم (فقط او را زدم، کس دیگری را نزدم).
I hit him only in the eye yesterday. (I did not hit outside the eye)
دیروز من فقط توی چشم (داخل چشمش، نه جای دیگری) او زدم.
I hit him in only the eye yesterday. (Not other organs)
دیروز من فقط توی چشمش (فقط چشمش، نه جای دیگری) زدم.
I hit him in the only eye yesterday. (He doesn't have another eye)
دیروز من توی تنها چشمش زدم (تنها یک چشم داشته).
I hit him in the eye only yesterday. (Not today)
فقط دیروز توی چشمش زدم (فقط دیروز زدم، روزهای دیگر نزدم)
@grammarfad
Only I hit him in the eye yesterday. (No one else did.)
دیروز فقط من (نه کس دیگری) توی چشمش زدم.
I only hit him in the eye yesterday. (Did not slap him)
دیروز من فقط توی چشمش زدم (فقط ضربه زدم، کار دیگری نکردم).
I hit only him in the eye yesterday. (I did not hit others)
دیروز من فقط او را زدم (فقط او را زدم، کس دیگری را نزدم).
I hit him only in the eye yesterday. (I did not hit outside the eye)
دیروز من فقط توی چشم (داخل چشمش، نه جای دیگری) او زدم.
I hit him in only the eye yesterday. (Not other organs)
دیروز من فقط توی چشمش (فقط چشمش، نه جای دیگری) زدم.
I hit him in the only eye yesterday. (He doesn't have another eye)
دیروز من توی تنها چشمش زدم (تنها یک چشم داشته).
I hit him in the eye only yesterday. (Not today)
فقط دیروز توی چشمش زدم (فقط دیروز زدم، روزهای دیگر نزدم)
@grammarfad
❤️🌸🦋ربط دو جمله قیدربط
قیود ربط. که دو جمله مستقل را از لحاظ معنایی بهم مرتبط می سازد. یعنی این قیود در جملات ناقص(پیرو) بکار نمی رود و این وجه تمایز شان با کلمات ربط وابستگی است.
برای سرچ آنها یا برای تشخیص آنها در دیکشنری بهتره معادل انگلیسی قیود ربط رو بدونید
however
هرچند
nevertheless
با این حال
still
با این حال -هنوز
nonetheless
با این حال
even so
با این حال
instead
درعوض
besides
به علاوه
in addition
به علاوه
moreover
به علاوه
furthermore
به علاوه
Likewise
همچنین به علاوه
also
همچنین - به علاوه
similarly
به همین شکل
otherwise
درغیر این صورت
therefore
بنابراین
thus
بنابراین
as a result
در نتیجه
then
سپس
hence
ازین رو
consequently
درنتیجه
afterwards
سپس
accordingly
بنابراین
❤️❤️❤️
@grammarfad
قیود ربط. که دو جمله مستقل را از لحاظ معنایی بهم مرتبط می سازد. یعنی این قیود در جملات ناقص(پیرو) بکار نمی رود و این وجه تمایز شان با کلمات ربط وابستگی است.
برای سرچ آنها یا برای تشخیص آنها در دیکشنری بهتره معادل انگلیسی قیود ربط رو بدونید
however
هرچند
nevertheless
با این حال
still
با این حال -هنوز
nonetheless
با این حال
even so
با این حال
instead
درعوض
besides
به علاوه
in addition
به علاوه
moreover
به علاوه
furthermore
به علاوه
Likewise
همچنین به علاوه
also
همچنین - به علاوه
similarly
به همین شکل
otherwise
درغیر این صورت
therefore
بنابراین
thus
بنابراین
as a result
در نتیجه
then
سپس
hence
ازین رو
consequently
درنتیجه
afterwards
سپس
accordingly
بنابراین
❤️❤️❤️
@grammarfad
❤1
🛑 #common_mistakes
🛑 اشتباهات رایج
🅾️1️⃣
❌ Don't say: The half year is nearly finished.
✅ Say: Half the year is nearly finished.
➖Half the year is shortened form of half of the year.
🅾️3️⃣
❌ Don't say: She's lived here since two years.
✅ Say: She's lived here for two years.
➖ "For" is often omitted. We can say: I've been here for two years or I've been here two years.
🅾️4️⃣
❌ Don't say: I have other books except these.
Say: I have other books besides/as well as these (=in addition to these).
➖Except means "leave out": Everyone is present except John.
❤️😘
@grammarfad
🛑 اشتباهات رایج
🅾️1️⃣
❌ Don't say: The half year is nearly finished.
✅ Say: Half the year is nearly finished.
➖Half the year is shortened form of half of the year.
🅾️3️⃣
❌ Don't say: She's lived here since two years.
✅ Say: She's lived here for two years.
➖ "For" is often omitted. We can say: I've been here for two years or I've been here two years.
🅾️4️⃣
❌ Don't say: I have other books except these.
Say: I have other books besides/as well as these (=in addition to these).
➖Except means "leave out": Everyone is present except John.
❤️😘
@grammarfad
تاریخ در زبان انگلیسی
نحوه نوشتن تاریخ در انگلیسی
British & American
British
3rd May 1998 3.5.98
3 May 1998 3/5/98
The third of May nineteen ninety eight.
May the third, nineteen ninety eight.
American
May 3, 1998 5/3/98
May third, nineteen ninety eight.
@grammarfad
نحوه نوشتن تاریخ در انگلیسی
British & American
British
3rd May 1998 3.5.98
3 May 1998 3/5/98
The third of May nineteen ninety eight.
May the third, nineteen ninety eight.
American
May 3, 1998 5/3/98
May third, nineteen ninety eight.
@grammarfad
سلام & احوالپرسی
Hey there
lدر موارد دوستانه و خودمانی استفاده می شود. این عبارت را دوستان صمیمی و عشاق در زبان محاوره و متن و ایمیل مورد استفاده قرار می دهند
what's going on?
یکی از روش های خودمانی است که دوستان آشنایان از آن در شرایط غیررسمی مانند میهمانی استفاده می کنند
Hey! What's up?"
این نیز روشی خودمانی است که در بین دوستان، همکاران و اعضاء خانواده مورد استفاده دارد.
Good morning or good afternoon
این عبارت ها معمولا" رسمی تر هستند و از آنها در رستوران ها، هتل ها و مغازه ها بین همکاران و مراجعان استفاده می شود.
How are you doing today?"
این یک عبارت رسمی است و امکان استفاده از آن بین یک فرد حرفه ای و مراجع یا مشتری یا بین رئیس و کارمند وجود دارد.
Hey! There she is
این عبارت نشان می دهد که شما فرد را می شناسید و انتظار دیدارش را داشته اید و از این بابت خوشحال هستید. در این عبارت کلمه there با استرس ادا می شود.
How's everything?
این عبارت راه دیگری است برای گفتن "حال شما چطور است؟". بیشتر جنبه خودمانی دارد.
How are things?
این عبارت شباهت زیادی به how is everything? دارد و کمی غیررسمی تر از آن است.
Good to see you, "great to see you," "nice to see you"
دوستان، همکاران و اعضای خانواده از آن در موارد غیررسمی استفاده می کنند.
What's happening" or "What's happenin'?
این عبارت بیشتر توسط دانشجویان و دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد. آنها می توانند از این عبارت موقع ورود به میهمانی و دیدار یکدیگر در کلاس استفاده کنند.
How's it going?
این عبارت خودمانی است به معنی "اوضاع و احوال چطور است؟" گاهی اوقات فرم کوتاه تر آن نیز استفاده می شود:
How is it goin?
Good evening
این یک عبارت رسمی است و در هتل ها و رستوران ها برای خیر مقدم کاربرد دارد.
@grammarfad
Hey there
lدر موارد دوستانه و خودمانی استفاده می شود. این عبارت را دوستان صمیمی و عشاق در زبان محاوره و متن و ایمیل مورد استفاده قرار می دهند
what's going on?
یکی از روش های خودمانی است که دوستان آشنایان از آن در شرایط غیررسمی مانند میهمانی استفاده می کنند
Hey! What's up?"
این نیز روشی خودمانی است که در بین دوستان، همکاران و اعضاء خانواده مورد استفاده دارد.
Good morning or good afternoon
این عبارت ها معمولا" رسمی تر هستند و از آنها در رستوران ها، هتل ها و مغازه ها بین همکاران و مراجعان استفاده می شود.
How are you doing today?"
این یک عبارت رسمی است و امکان استفاده از آن بین یک فرد حرفه ای و مراجع یا مشتری یا بین رئیس و کارمند وجود دارد.
Hey! There she is
این عبارت نشان می دهد که شما فرد را می شناسید و انتظار دیدارش را داشته اید و از این بابت خوشحال هستید. در این عبارت کلمه there با استرس ادا می شود.
How's everything?
این عبارت راه دیگری است برای گفتن "حال شما چطور است؟". بیشتر جنبه خودمانی دارد.
How are things?
این عبارت شباهت زیادی به how is everything? دارد و کمی غیررسمی تر از آن است.
Good to see you, "great to see you," "nice to see you"
دوستان، همکاران و اعضای خانواده از آن در موارد غیررسمی استفاده می کنند.
What's happening" or "What's happenin'?
این عبارت بیشتر توسط دانشجویان و دانش آموزان مورد استفاده قرار می گیرد. آنها می توانند از این عبارت موقع ورود به میهمانی و دیدار یکدیگر در کلاس استفاده کنند.
How's it going?
این عبارت خودمانی است به معنی "اوضاع و احوال چطور است؟" گاهی اوقات فرم کوتاه تر آن نیز استفاده می شود:
How is it goin?
Good evening
این یک عبارت رسمی است و در هتل ها و رستوران ها برای خیر مقدم کاربرد دارد.
@grammarfad
حروف اضافه
1) between & among
حرف اضافه between به معنی بین دو نفر یا دو چیز ولی among بین چند نفر یا چند چیز بکار می رود
مثال
Iran lies between Turkey and Pakistan
ایران بین ترکیه و پاکستان واقع شده است
The prime Minister is sitting among the students
نخست وزیر بین دانشجویان نشسته است
2) beside & beside
حرف اضافه beside معنی (در کنار) می دهد در حالیکه besides معنی (علاوه بر) می دهد
Bahram is sitting beside his brother
بهرام کنار برادرش نشسته است
Besides this book, I have ten others at home
علاوه بر این کتاب من ده تا دیگه تو خونه دارم
3) over & above
4)below & under
حرف اضافه over به معنای (روی، بالای، روی سر) به کار رفته و مستقیما بالای چیزی را نشان می دهد بدون اینکه مستقیما روی ان قرار داشته باشد و متضاد ان under به معنی (زیر، در زیر) می باشد
حرف اضافه above مانند over است منتهی بالاتر از ان محسوب می شود بدون اینکه مستقیما روی چیزی قرار گرفته باشد و متضاد ان below (پایین، زیر) می باشد
above the clouds بالای ابرها
below the clouds زیر ابرها
The clock is over the picture
ساعت بالای سر عکس است (مستقیما بالای عکس)
The clock is above the picture
ساعت بالای عکس است (نه مستقیما)
@grammarfad
1) between & among
حرف اضافه between به معنی بین دو نفر یا دو چیز ولی among بین چند نفر یا چند چیز بکار می رود
مثال
Iran lies between Turkey and Pakistan
ایران بین ترکیه و پاکستان واقع شده است
The prime Minister is sitting among the students
نخست وزیر بین دانشجویان نشسته است
2) beside & beside
حرف اضافه beside معنی (در کنار) می دهد در حالیکه besides معنی (علاوه بر) می دهد
Bahram is sitting beside his brother
بهرام کنار برادرش نشسته است
Besides this book, I have ten others at home
علاوه بر این کتاب من ده تا دیگه تو خونه دارم
3) over & above
4)below & under
حرف اضافه over به معنای (روی، بالای، روی سر) به کار رفته و مستقیما بالای چیزی را نشان می دهد بدون اینکه مستقیما روی ان قرار داشته باشد و متضاد ان under به معنی (زیر، در زیر) می باشد
حرف اضافه above مانند over است منتهی بالاتر از ان محسوب می شود بدون اینکه مستقیما روی چیزی قرار گرفته باشد و متضاد ان below (پایین، زیر) می باشد
above the clouds بالای ابرها
below the clouds زیر ابرها
The clock is over the picture
ساعت بالای سر عکس است (مستقیما بالای عکس)
The clock is above the picture
ساعت بالای عکس است (نه مستقیما)
@grammarfad
❤️❤️❤️تفاوت on time با in tim
اگر کاری را on time انجام دهید، به این معنی است که آن را درست سر وقت انجام میدهید؛
مثال:
The 11.45 train left on time
قطار 11:45 به موقع حركت كرد.
مخالف on time کلمه late است
اما اگر کاری راin time انجام دهید، معنی آن این است که آن را کمی زودتر از برنامهریزیتان انجام میدهید.
مثال:
Will you be home in time for dinner?
ميشه كمي زودتر براي شام خونه باشي؟
اينكه شما سر قرار هايتان و دعوت ها و ميهماني ها on time باشيد، و ديگران را منتظر خودتان نگذاريد، نشانه شخصيت، ادب و فرهنگ و مرام و تربيت شماست.
در موقعیتهای مشکل و خطرناک مثل آتشسوزی یک ساختمان، باید آرزو کنیم تا آتشنشانها in time برسند تا از وقوع یک رویداد بد جلوگیری کنند
The bus was late this morning but it is usually on time
اتوبوس امروز صبح تاخير داشت اما معمولا" به موقع بود.
@grammarfad
اگر کاری را on time انجام دهید، به این معنی است که آن را درست سر وقت انجام میدهید؛
مثال:
The 11.45 train left on time
قطار 11:45 به موقع حركت كرد.
مخالف on time کلمه late است
اما اگر کاری راin time انجام دهید، معنی آن این است که آن را کمی زودتر از برنامهریزیتان انجام میدهید.
مثال:
Will you be home in time for dinner?
ميشه كمي زودتر براي شام خونه باشي؟
اينكه شما سر قرار هايتان و دعوت ها و ميهماني ها on time باشيد، و ديگران را منتظر خودتان نگذاريد، نشانه شخصيت، ادب و فرهنگ و مرام و تربيت شماست.
در موقعیتهای مشکل و خطرناک مثل آتشسوزی یک ساختمان، باید آرزو کنیم تا آتشنشانها in time برسند تا از وقوع یک رویداد بد جلوگیری کنند
The bus was late this morning but it is usually on time
اتوبوس امروز صبح تاخير داشت اما معمولا" به موقع بود.
@grammarfad
🤔چه عباراتی با make می آید؟
✴️make:
🆎 make a mistake
اشتباه کردن
🔅 make a difference
تفاوت ایجاد کردن
🆎 make a comparison
مقایسه کردن
🔅 make a discovery
کشف کردن
🆎 make use of
استفاده کردن از
✅ make a profit
سود کردن
✅ make a suggestion
پیشنهاد دادن
✅ make a plan
نقشه کشیدن
✅ make an investment
سرمایه گذاری کردن
🔅 make an offer
پیشنهاد کردن
✅ make a choice
انتخاب کردن
🔅 make an attempt
تلاش کردن
✅ make a decision
تصمیم گرفتن
✅ make a prediction
پیش بینی کردن
@grammarfad
✴️make:
🆎 make a mistake
اشتباه کردن
🔅 make a difference
تفاوت ایجاد کردن
🆎 make a comparison
مقایسه کردن
🔅 make a discovery
کشف کردن
🆎 make use of
استفاده کردن از
✅ make a profit
سود کردن
✅ make a suggestion
پیشنهاد دادن
✅ make a plan
نقشه کشیدن
✅ make an investment
سرمایه گذاری کردن
🔅 make an offer
پیشنهاد کردن
✅ make a choice
انتخاب کردن
🔅 make an attempt
تلاش کردن
✅ make a decision
تصمیم گرفتن
✅ make a prediction
پیش بینی کردن
@grammarfad
Common mistakes
#اشتباهات_رایج
فعل "be careful" به معنی "مراقب بودن" با حرف اضافه "of" و "with" استفاده میشه.مثال:
❌ He is very careful for his health.
✅ He is very careful of his health.
✅ او خیلی مراقب سلامتی خودشه
فعل "consist" به معنی "شامل بودن" با حرف اضافه "of" استفاده میشه.مثال:
❌A year consists from twelve months.
✅ A year consists of twelve months.
✅ یک سال شامل دوازده ماه است.
فعل "be covered" به معنی "پوشیده شدن" با حرف اضافه "with" استفاده میشه.مثال:
❌The mountains are covered by snow.
✅ The mountains are covered with snow.
✅ کوهها از برف پوشیده شده است.
#اشتباهات_رایج
فعل "be careful" به معنی "مراقب بودن" با حرف اضافه "of" و "with" استفاده میشه.مثال:
❌ He is very careful for his health.
✅ He is very careful of his health.
✅ او خیلی مراقب سلامتی خودشه
فعل "consist" به معنی "شامل بودن" با حرف اضافه "of" استفاده میشه.مثال:
❌A year consists from twelve months.
✅ A year consists of twelve months.
✅ یک سال شامل دوازده ماه است.
فعل "be covered" به معنی "پوشیده شدن" با حرف اضافه "with" استفاده میشه.مثال:
❌The mountains are covered by snow.
✅ The mountains are covered with snow.
✅ کوهها از برف پوشیده شده است.
❇️فرق بین War و Battll
A War happens when a Mass of Fighters fight with each others while they are obvious Enemies to each ones.
A War is in bigger scale than a battle.
A War Consists of Several Battles
Briefly
War Fighting Among A lot of people
Battle Fighting Between 2 people or Smaller Format of a War.
The bloody war between France and England came to its end. At last England won the war.
Two Princess Were killed in Individual battles.
The second World War has occurred in shape of hundreds of Battles.
(⛔️Battles are Smaller Formats of Wars.⛔️)
@grammarfad
A War happens when a Mass of Fighters fight with each others while they are obvious Enemies to each ones.
A War is in bigger scale than a battle.
A War Consists of Several Battles
Briefly
War Fighting Among A lot of people
Battle Fighting Between 2 people or Smaller Format of a War.
The bloody war between France and England came to its end. At last England won the war.
Two Princess Were killed in Individual battles.
The second World War has occurred in shape of hundreds of Battles.
(⛔️Battles are Smaller Formats of Wars.⛔️)
@grammarfad