#پیشوندهای "il", "im ", "in ", "ir "
در انگلیسی
#پیشوندهای #منفی_ساز il , im - in , ir
legal ≠ illegal
قانونی ≠ غیر قانونی
legible ≠ illegible
خوانا ≠ ناخوانا
literate ≠ illiterate
باسواد ≠ بیسواد
logical ≠ illogical
منطقی ≠ غیر منطقی
legitimate ≠ illegitimate
حلال ≠ حرام و مشروع ≠ نامشروع
liberal ≠ illiberal
آزادیخواه ≠ مخالف اصول آزادی
mobile ≠ immobile
سیار و متحرک ≠ ثابت و بیحرکت
moral ≠ immoral
اخلاقی ≠ غیر اخلاقی
perfect ≠ imperfect
کامل و بی عیب ≠ ناقص و ناتمام
possible ≠ impossible
ممکن ≠ محال
mortal ≠ immortal
فانی ≠ ابدی و جاویدان
proper ≠ improper
شایسته و بجا ≠ نامناسب و بیجا
accurate ≠ inaccurate
دقیق و صحیح ≠ غلط و نادرست
eligible ≠ ineligible
واجد شرایط برای کاری ≠ عدم واجد شرایط
organic ≠ inorganic
ارگانیک ( محصولات کشاورزی بدون سم پاشی ) ≠ غیر ارگانیک
sane ≠ insane
عاقل و دارای عقل سلیم ≠ مجنون و دیوانه
active ≠ inactive
فعال ≠ غیر فعال و بیحال
audible ≠ inaudible
رسا و قابل شنیدن ≠ غیر قابل شنیدن
auspicious ≠ inauspicious
فرخنده و مبارک ≠ نحس و شوم
rational ≠ irrational
عقلانی و معقول ≠ غیر منطقی و نامعقول
regular ≠ irregular
باقاعده و منظم ≠ بی قاعده و نامنظم
relevant ≠ irrelevant
مربوط ≠ نامربوط
religious ≠ irreligious
مذهبی ≠ غیر مذهبی
resistible ≠ irresistible
قابل مقاومت ≠ غیر قابل مقاومت
responsible ≠ irresponsible
مسئول و وظیفه شناس ≠ غیر
در انگلیسی
#پیشوندهای #منفی_ساز il , im - in , ir
legal ≠ illegal
قانونی ≠ غیر قانونی
legible ≠ illegible
خوانا ≠ ناخوانا
literate ≠ illiterate
باسواد ≠ بیسواد
logical ≠ illogical
منطقی ≠ غیر منطقی
legitimate ≠ illegitimate
حلال ≠ حرام و مشروع ≠ نامشروع
liberal ≠ illiberal
آزادیخواه ≠ مخالف اصول آزادی
mobile ≠ immobile
سیار و متحرک ≠ ثابت و بیحرکت
moral ≠ immoral
اخلاقی ≠ غیر اخلاقی
perfect ≠ imperfect
کامل و بی عیب ≠ ناقص و ناتمام
possible ≠ impossible
ممکن ≠ محال
mortal ≠ immortal
فانی ≠ ابدی و جاویدان
proper ≠ improper
شایسته و بجا ≠ نامناسب و بیجا
accurate ≠ inaccurate
دقیق و صحیح ≠ غلط و نادرست
eligible ≠ ineligible
واجد شرایط برای کاری ≠ عدم واجد شرایط
organic ≠ inorganic
ارگانیک ( محصولات کشاورزی بدون سم پاشی ) ≠ غیر ارگانیک
sane ≠ insane
عاقل و دارای عقل سلیم ≠ مجنون و دیوانه
active ≠ inactive
فعال ≠ غیر فعال و بیحال
audible ≠ inaudible
رسا و قابل شنیدن ≠ غیر قابل شنیدن
auspicious ≠ inauspicious
فرخنده و مبارک ≠ نحس و شوم
rational ≠ irrational
عقلانی و معقول ≠ غیر منطقی و نامعقول
regular ≠ irregular
باقاعده و منظم ≠ بی قاعده و نامنظم
relevant ≠ irrelevant
مربوط ≠ نامربوط
religious ≠ irreligious
مذهبی ≠ غیر مذهبی
resistible ≠ irresistible
قابل مقاومت ≠ غیر قابل مقاومت
responsible ≠ irresponsible
مسئول و وظیفه شناس ≠ غیر
❤1
پیشوندهای فوق العاده کاربردی و مهم (بیانگر تعداد)
Uni
یک،یکی، متحد، یگانه،یکدست
uni + directional or unilateral
یک طرفه، یک جهتی
uni + form
یک دست، یک شکل
universal
جهانی، فراگیر، همه گیر
uni + code
کد یکدست، کد یکسان
union
اجتماع، انجمن
united
متحد، واحد
unicellular
تک سلولی
unify
یکی کردن
❤️❤️
@grammarfad
Uni
یک،یکی، متحد، یگانه،یکدست
uni + directional or unilateral
یک طرفه، یک جهتی
uni + form
یک دست، یک شکل
universal
جهانی، فراگیر، همه گیر
uni + code
کد یکدست، کد یکسان
union
اجتماع، انجمن
united
متحد، واحد
unicellular
تک سلولی
unify
یکی کردن
❤️❤️
@grammarfad
پیشوندهای فوق العاده کاربردی و مهم بیانگر تعداد
Multi
چند، چند تایی، چندگانه
multi + media
چند رسانه ای
multi + user
چند کاربره
multi + purpose
چند منظوره
multi + faith
چند مذهبی
multi + cultural
چند فرهنگی
multi + cellular
چند سلولی
multi + faceted
چند منظوره و چند قسمتی
multi + vitamin
مولتی ویتامین
multi + dimensional
چند بعدی
multi + lingual
چند زبانه
❤️❤️
@grammarfad
Multi
چند، چند تایی، چندگانه
multi + media
چند رسانه ای
multi + user
چند کاربره
multi + purpose
چند منظوره
multi + faith
چند مذهبی
multi + cultural
چند فرهنگی
multi + cellular
چند سلولی
multi + faceted
چند منظوره و چند قسمتی
multi + vitamin
مولتی ویتامین
multi + dimensional
چند بعدی
multi + lingual
چند زبانه
❤️❤️
@grammarfad
پیشوندهای فوق العاده کاربردی و مهم بیانگر تعداد
Semi
نیم، نصف
semi + conductor
نیمه هادی، نیمه رسانا
semi + final
نیمه نهایی
semi + colon
نقطه ویرگول
semi + professional
نیمه حرفه ای
semi + skilled
نیمه ماهر
❤️❤️
@Englishmarya
Semi
نیم، نصف
semi + conductor
نیمه هادی، نیمه رسانا
semi + final
نیمه نهایی
semi + colon
نقطه ویرگول
semi + professional
نیمه حرفه ای
semi + skilled
نیمه ماهر
❤️❤️
@Englishmarya
Tri
سه، سه تایی
tri + angle
سه گوشه، مثلث
tripod
سه پایه
tri + cycle
سه چرخه️
tri + ennial
سه ساله (هر سه سال یکبار)
tri + lateral
سه جانبه – سه طرفه
❤️❤️
@grammarfad
سه، سه تایی
tri + angle
سه گوشه، مثلث
tripod
سه پایه
tri + cycle
سه چرخه️
tri + ennial
سه ساله (هر سه سال یکبار)
tri + lateral
سه جانبه – سه طرفه
❤️❤️
@grammarfad
POLY
چند، چند تا، بیش از دوتا
poly + gone
چند ضلعی
poly + clinic
پلی کلینیک
poly + gamy
چند همسری
poly + glot
چند زبانی
@grammarfad
چند، چند تا، بیش از دوتا
poly + gone
چند ضلعی
poly + clinic
پلی کلینیک
poly + gamy
چند همسری
poly + glot
چند زبانی
@grammarfad
فعل دو قسمتی
look
به نظر رسیدن
Iook at
نگاه کردن
look for
جستجو کردن
look after
مواظبت کردن
look out
مواظب بودن
look like
شبیه بودن
look up
پیدا کردن لغت
look forward to
مشتاقانه انتظار کشیدن
look into
وارسی کردن
look down
نگاه تحقیرامیز کردن
@grammarfad
look
به نظر رسیدن
Iook at
نگاه کردن
look for
جستجو کردن
look after
مواظبت کردن
look out
مواظب بودن
look like
شبیه بودن
look up
پیدا کردن لغت
look forward to
مشتاقانه انتظار کشیدن
look into
وارسی کردن
look down
نگاه تحقیرامیز کردن
@grammarfad
#کاربرد #Out_of
Used to show the reason why someone does something
کلمه ربطی #out_of به معنی " #از_روی " ، " #به_خاطر " می باشد.
I took the job out of necessity because we had no money left.
من این شغل را به خاطر نیاز برگزیدم چون پولی برامون نمونده بود.
Out of desperation, he borrowed money from his neighbor.
او از روی ناچاری از همسایه اش پول قرض گرفت
@grammarfad
Used to show the reason why someone does something
کلمه ربطی #out_of به معنی " #از_روی " ، " #به_خاطر " می باشد.
I took the job out of necessity because we had no money left.
من این شغل را به خاطر نیاز برگزیدم چون پولی برامون نمونده بود.
Out of desperation, he borrowed money from his neighbor.
او از روی ناچاری از همسایه اش پول قرض گرفت
@grammarfad
افعال ربطی linking verbs
افعال ربطی افعالی هستند که صفتی رو به فاعلشون نسبت میدهند یعنی حالت فاعل را بیان میکنند و این افعال بیانگر انجام کار نیستند
افعال ربطی
Feel, turn, grow, appear, seem
to be, taste, look, sound, smell, get, go, come
البته بعضی از فعلهای بالا فقط بعضی مواقع فعل ربطی هستند که در بالا مشخص شده اند.بطور کلی افعال بالا وقتی معنی (است, بود, شد, گشت, گردید) بدهند فعل ربطی هستند.
@grammarfad
افعال ربطی افعالی هستند که صفتی رو به فاعلشون نسبت میدهند یعنی حالت فاعل را بیان میکنند و این افعال بیانگر انجام کار نیستند
افعال ربطی
Feel, turn, grow, appear, seem
to be, taste, look, sound, smell, get, go, come
البته بعضی از فعلهای بالا فقط بعضی مواقع فعل ربطی هستند که در بالا مشخص شده اند.بطور کلی افعال بالا وقتی معنی (است, بود, شد, گشت, گردید) بدهند فعل ربطی هستند.
@grammarfad
💎 نکته مهم
بعد از افعال از قید حالت استفاده می کنیم در حالی که بعد از افعال ربطی از صفت استفاده می کنیم
نکته خیلی مهم
چطور تشخیص دهیم فعلی فعل ربطی است؟
اگر بجای فعل شکل صحیح فعل (to be) را بذاریم و معنی تغییر نکند پس فعلمان فعل ربطی است
مثال
He went red.
او سرخ شد
در مثال بالا #went فعل ربطی است که معنی شد میدهد بجای فعل go در جمله بالا میتوانیم از فعل to be استفاده می کنیم و معنی تقریبا یکی است
He was red
It tastes bad. It is bad.
مزه بدی میدهد.
همانطور که در بالا گفتیم فعلهای ربطی صفت را به فاعل ربط میدهند.(حالت فاعل را نشان میدهند)
مثال
William is excited about his promotion.
ویلیام بخاطر پیشرفتش هیجان زده شده است.
خوب اینجا صفت هیجان زده رو با فعل ربطی is به ویلیام ربط داده ایم.
The audience felt silent when the conductor walked on the stage.
حاضرین وقتی راهنما رو صحنه راه رفت احساس سکوت کردند.
صفت ساکت رو با فعل ربطی feel به حضار داده ایم.
The cinnamon rolls taste great.
رول های دارچینی مزه عالی میدهند
صفت عالی رو با فعل ربطی taste به رولهای دارچینی داده ایم.
افعال ربطی اطلاعاتی رو با استفاده از صفت به فاعل یا مبتدای جمله میدهند. این افعال نشانگر انجام کار نیستند
همانطور که در بالا گفتیم افعال ربطی در فارسی معنی
( است، بود، شد، گشت، گردید )
میدهند
You look tired
خسته بنظر می ایی (خسته هستی)
The music sounds great.
موسیقی عالیه
He feels sick.
احساس مریضی میکنه (مریضه)
The days grow shorter in fall.
روزها در پاییز کوتاهتر میشوند
بعد از افعال ربطی قید نمی اید
صفت می اید
❤️❤️
@grammarfad
بعد از افعال از قید حالت استفاده می کنیم در حالی که بعد از افعال ربطی از صفت استفاده می کنیم
نکته خیلی مهم
چطور تشخیص دهیم فعلی فعل ربطی است؟
اگر بجای فعل شکل صحیح فعل (to be) را بذاریم و معنی تغییر نکند پس فعلمان فعل ربطی است
مثال
He went red.
او سرخ شد
در مثال بالا #went فعل ربطی است که معنی شد میدهد بجای فعل go در جمله بالا میتوانیم از فعل to be استفاده می کنیم و معنی تقریبا یکی است
He was red
It tastes bad. It is bad.
مزه بدی میدهد.
همانطور که در بالا گفتیم فعلهای ربطی صفت را به فاعل ربط میدهند.(حالت فاعل را نشان میدهند)
مثال
William is excited about his promotion.
ویلیام بخاطر پیشرفتش هیجان زده شده است.
خوب اینجا صفت هیجان زده رو با فعل ربطی is به ویلیام ربط داده ایم.
The audience felt silent when the conductor walked on the stage.
حاضرین وقتی راهنما رو صحنه راه رفت احساس سکوت کردند.
صفت ساکت رو با فعل ربطی feel به حضار داده ایم.
The cinnamon rolls taste great.
رول های دارچینی مزه عالی میدهند
صفت عالی رو با فعل ربطی taste به رولهای دارچینی داده ایم.
افعال ربطی اطلاعاتی رو با استفاده از صفت به فاعل یا مبتدای جمله میدهند. این افعال نشانگر انجام کار نیستند
همانطور که در بالا گفتیم افعال ربطی در فارسی معنی
( است، بود، شد، گشت، گردید )
میدهند
You look tired
خسته بنظر می ایی (خسته هستی)
The music sounds great.
موسیقی عالیه
He feels sick.
احساس مریضی میکنه (مریضه)
The days grow shorter in fall.
روزها در پاییز کوتاهتر میشوند
بعد از افعال ربطی قید نمی اید
صفت می اید
❤️❤️
@grammarfad
👍1
معانی و کاربردهای Just
همین چند لحظه پیش، به تازگی
The plane just landed in New York.
"هواپیما همین چند لحظه پیش تو نیویورک نشست"
وقتی بخواهیم خیلی مودبانه از کسی چیزی درخواست کنیم
Can I just borrow your cell phone for a second?
"میشه لطفا موبایلت رو برای چند لحظه قرض بگیرم؟"
سریع
I'm just going to finish this and then we can go.
"سریع این کارمو تموم می کنیم، اون وقت بعدش می تونیم بریم"
دقیقا
Thank you so much, that’s just what I wanted.
"خیلی ممنون، این دقیقا همون چیزیه که می خواستم"
فقط
He’s just a kid. Don’t be so hard on him.
"اون فقط یه بچهاس. انقدر بهش سخت نگیر"
تاکید شدید بروی حرف خود، ابزار شدید احساسات
The food was just wonderful
"غذا فوق العاده عالی بود"
به سادگی
I can’t just leave my office whenever I want!
"به همین سادگی هم نیست هر وقت خواستم دفترمو ترک کنم"
و در آخر واژهی Just می تونه به این معنی باشه که کاری انجام شده اما نزدیک بود که انجام نشه
I passed the exam but only just.
"به زحمت امتحان رو قبول شدم(ناپلئونی قبول شدم، نزدیک بود تو اون درس بیوفتم)"
This dress just fits
"این لباس به زحمت تنم میشه
@grammarfad
همین چند لحظه پیش، به تازگی
The plane just landed in New York.
"هواپیما همین چند لحظه پیش تو نیویورک نشست"
وقتی بخواهیم خیلی مودبانه از کسی چیزی درخواست کنیم
Can I just borrow your cell phone for a second?
"میشه لطفا موبایلت رو برای چند لحظه قرض بگیرم؟"
سریع
I'm just going to finish this and then we can go.
"سریع این کارمو تموم می کنیم، اون وقت بعدش می تونیم بریم"
دقیقا
Thank you so much, that’s just what I wanted.
"خیلی ممنون، این دقیقا همون چیزیه که می خواستم"
فقط
He’s just a kid. Don’t be so hard on him.
"اون فقط یه بچهاس. انقدر بهش سخت نگیر"
تاکید شدید بروی حرف خود، ابزار شدید احساسات
The food was just wonderful
"غذا فوق العاده عالی بود"
به سادگی
I can’t just leave my office whenever I want!
"به همین سادگی هم نیست هر وقت خواستم دفترمو ترک کنم"
و در آخر واژهی Just می تونه به این معنی باشه که کاری انجام شده اما نزدیک بود که انجام نشه
I passed the exam but only just.
"به زحمت امتحان رو قبول شدم(ناپلئونی قبول شدم، نزدیک بود تو اون درس بیوفتم)"
This dress just fits
"این لباس به زحمت تنم میشه
@grammarfad
کاربردهای Either و Neither
الف) از عبارت …Either ... or به معنی "یا ... یا ..."؛ زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم بگوییم از بین دو انتخاب تنها یکی عملی می شود.
Either Mike or Lisa will be there.
یا لیزا آنجا خواهد بود یا مایک.
Either you leave me alone or I will call the police.
یا تنهایم می گذاری یا پلیس را خبر می کنم.
We should bring either coffee or tea.
یا باید قهوه بیاوریم یا چای.
You can either help us or go to your room.
یا می توانی به ما کمک کنی یا به اتاقت بروی.
ب)
either of + (one) + group of two
در واقع می توانیم پس از either از ضمایر مفعولی استفاده کنیم به شرطی که اشاره به دو نفر داشته باشند.
Either of us could do it
هر کدام از ما می توانست انجامش دهد.
Either one of us could do it
هر یک از ما می توانست انجامش دهد.
Either of you should know
هر کدام از شما باید بداند.
Either one of you should know
هر یک از شما باید بداند.
ج) عبارت Not ... either ... or
در واقع به کار بردن either ... or با فعل منفی است.
I don't think either Mike or Lisa will be there.
فکر می کنم نه لیزا آنجا خواهد بود نه مارک.
He doesn't speak either English or French.
او نه انگلیسی صحبت می کند نه فرانسوی.
د) کاربرد Not ... either پس از جمله خبری منفی
پس از یک جمله خبری منفی می توانیم از not ... either استفاده کنیم و معنی آن "همینطور" خواهد بود.
He doesn't speak French. I don't, either.
او انگلیسی حرف نمی زند. من هم همینطور.
He isn't ready to go. We aren't, either.
او آماده ی رفتن نیست. ما هم همینطور.
2) کاربرد Neither
الف) عبارت Neither ... nor
دقیقا معادل Not ... either ... or است.
Neither Mike nor Lisa will be there.
نه لیزا آنجا خواهد بود نه مایک.
He speaks neither English nor French.
او نه انگلیسی حرف می زند نه فرانسوی.
We brought neither coffee nor tea.
نه قهوه آورده ایم نه چای.
I will neither help you nor go to my room.
نه به تو کمک خواهم کرد نه به اتاقم خواهم رفت.
نکته
فعلی که همراه با neither به کار می بریم باید مثبت باشد.
ب)
neither of + (one) + group of two
در واقع می توانیم پس ازneither از ضمایر مفعولی استفاده کنیم به شرطی که اشاره به دو نفر داشته باشند.
Neither of them is ready.
هیچ کدامشان آماده نیست.
Neither one of them is ready.
هیچ یک از آنها آماده نیست.
Neither of us has any money.
هیچکدام از ما پولی نداریم.
Neither one of us has any money.
هیچ یک از ما پولی نداریم.
ج) کاربرد neither معادل not ... either دقیقا مانند not ... either است. یعنی پس از یک جمله خبری منفی می آید و معنی "همینطور" میدهد. اما ساختار آن متفاوت است و به صورت
neither + auxiliary verb + subject pronoun
به کار می رود.
I don't speak French.
Neither do I.
من فرانسوی حرف نمی زنم.
منم همینطور.
He isn't ready to go.
Neither are we.
آماده ی رفتن نیست.
ما هم همینطور.
این ساختار را به صورت غیر رسمی و خودمانی هم میتوانیم به صورت زیر بیان کنیم.
I don't speak French.
Me neither.
من فرانسوی حرف نمی زنم.
منم همینطور.
الف) از عبارت …Either ... or به معنی "یا ... یا ..."؛ زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم بگوییم از بین دو انتخاب تنها یکی عملی می شود.
Either Mike or Lisa will be there.
یا لیزا آنجا خواهد بود یا مایک.
Either you leave me alone or I will call the police.
یا تنهایم می گذاری یا پلیس را خبر می کنم.
We should bring either coffee or tea.
یا باید قهوه بیاوریم یا چای.
You can either help us or go to your room.
یا می توانی به ما کمک کنی یا به اتاقت بروی.
ب)
either of + (one) + group of two
در واقع می توانیم پس از either از ضمایر مفعولی استفاده کنیم به شرطی که اشاره به دو نفر داشته باشند.
Either of us could do it
هر کدام از ما می توانست انجامش دهد.
Either one of us could do it
هر یک از ما می توانست انجامش دهد.
Either of you should know
هر کدام از شما باید بداند.
Either one of you should know
هر یک از شما باید بداند.
ج) عبارت Not ... either ... or
در واقع به کار بردن either ... or با فعل منفی است.
I don't think either Mike or Lisa will be there.
فکر می کنم نه لیزا آنجا خواهد بود نه مارک.
He doesn't speak either English or French.
او نه انگلیسی صحبت می کند نه فرانسوی.
د) کاربرد Not ... either پس از جمله خبری منفی
پس از یک جمله خبری منفی می توانیم از not ... either استفاده کنیم و معنی آن "همینطور" خواهد بود.
He doesn't speak French. I don't, either.
او انگلیسی حرف نمی زند. من هم همینطور.
He isn't ready to go. We aren't, either.
او آماده ی رفتن نیست. ما هم همینطور.
2) کاربرد Neither
الف) عبارت Neither ... nor
دقیقا معادل Not ... either ... or است.
Neither Mike nor Lisa will be there.
نه لیزا آنجا خواهد بود نه مایک.
He speaks neither English nor French.
او نه انگلیسی حرف می زند نه فرانسوی.
We brought neither coffee nor tea.
نه قهوه آورده ایم نه چای.
I will neither help you nor go to my room.
نه به تو کمک خواهم کرد نه به اتاقم خواهم رفت.
نکته
فعلی که همراه با neither به کار می بریم باید مثبت باشد.
ب)
neither of + (one) + group of two
در واقع می توانیم پس ازneither از ضمایر مفعولی استفاده کنیم به شرطی که اشاره به دو نفر داشته باشند.
Neither of them is ready.
هیچ کدامشان آماده نیست.
Neither one of them is ready.
هیچ یک از آنها آماده نیست.
Neither of us has any money.
هیچکدام از ما پولی نداریم.
Neither one of us has any money.
هیچ یک از ما پولی نداریم.
ج) کاربرد neither معادل not ... either دقیقا مانند not ... either است. یعنی پس از یک جمله خبری منفی می آید و معنی "همینطور" میدهد. اما ساختار آن متفاوت است و به صورت
neither + auxiliary verb + subject pronoun
به کار می رود.
I don't speak French.
Neither do I.
من فرانسوی حرف نمی زنم.
منم همینطور.
He isn't ready to go.
Neither are we.
آماده ی رفتن نیست.
ما هم همینطور.
این ساختار را به صورت غیر رسمی و خودمانی هم میتوانیم به صورت زیر بیان کنیم.
I don't speak French.
Me neither.
من فرانسوی حرف نمی زنم.
منم همینطور.
👍1
#مرکز #تدریس #لغت504
#آموزش_نصرت
90روزه انگلیسی روبه زبان مادری بحرف
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFEX-xlQ1nn7j9UEGQ
بصورت کاملا رایگان
#آموزش_نصرت
90روزه انگلیسی روبه زبان مادری بحرف
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFEX-xlQ1nn7j9UEGQ
بصورت کاملا رایگان
موافقت
"agreement"
هر گاه کاری به وسیله فاعل یک جمله اتفاق بیفتد و بخواهیم همان کار را به کس دیگری نسبت دهیم برای جلوگیری از تکرار جمله در جملات مثبت از so و too و در جملات منفی از either و neither استفاده می کنیم
جملات مثبت
so + فعل کمکی + فاعل
S(فاعل) + V(فعل کمکی) + too
مثال
He likes music and so do I.
He likes music and I do too.
او موسیقی را دوست دارد و منم همینطور
My father can speak two languages and so can I.
My father can speak two languages and I can too.
پدرم دو تا زبان صحبت می کند منم همینطور
جملات منفی
neither + فعل کمکی + S(فاعل)
S(فاعل) + V(فعل کمکی منفی) + either
مثال
He doesn't like music and neither do I.
He doesn't like music and I don't either.
او موسیقی دوست نداره منم همینطور
He didn't come late and I didn't either.
He didn't come late and neither did I.
او دیر نیومد منم همینطور
نکته خیلی مهم
معمولا در انگلیسی غیر رسمی( در مکالمات) وقتی گوینده میخواهد موافقت یا عدم موافقت خود را بیان کند از ساده ترین شکل این جملات استفاده میکند
برای جملات مثبت در همه شکل جملات از قالب
me too
و در جملات منفی از
me neither
استفاده می کنیم
که در این قالب زمان جمله اصلا مهم نیست چون به فعل کمکی نیاز نداریم
پس قالب me_too میشه (منم ها) و قالب me_neiter میشه (منم نه)
I watched the film.Me too
من فیلم راتماشا کردم .من هم همینطور(منم ها)
I don't like football.Me neither.
من فوتبال دوست ندارم. منم نه
@grammarfad
"agreement"
هر گاه کاری به وسیله فاعل یک جمله اتفاق بیفتد و بخواهیم همان کار را به کس دیگری نسبت دهیم برای جلوگیری از تکرار جمله در جملات مثبت از so و too و در جملات منفی از either و neither استفاده می کنیم
جملات مثبت
so + فعل کمکی + فاعل
S(فاعل) + V(فعل کمکی) + too
مثال
He likes music and so do I.
He likes music and I do too.
او موسیقی را دوست دارد و منم همینطور
My father can speak two languages and so can I.
My father can speak two languages and I can too.
پدرم دو تا زبان صحبت می کند منم همینطور
جملات منفی
neither + فعل کمکی + S(فاعل)
S(فاعل) + V(فعل کمکی منفی) + either
مثال
He doesn't like music and neither do I.
He doesn't like music and I don't either.
او موسیقی دوست نداره منم همینطور
He didn't come late and I didn't either.
He didn't come late and neither did I.
او دیر نیومد منم همینطور
نکته خیلی مهم
معمولا در انگلیسی غیر رسمی( در مکالمات) وقتی گوینده میخواهد موافقت یا عدم موافقت خود را بیان کند از ساده ترین شکل این جملات استفاده میکند
برای جملات مثبت در همه شکل جملات از قالب
me too
و در جملات منفی از
me neither
استفاده می کنیم
که در این قالب زمان جمله اصلا مهم نیست چون به فعل کمکی نیاز نداریم
پس قالب me_too میشه (منم ها) و قالب me_neiter میشه (منم نه)
I watched the film.Me too
من فیلم راتماشا کردم .من هم همینطور(منم ها)
I don't like football.Me neither.
من فوتبال دوست ندارم. منم نه
@grammarfad
👍2
گرامر
go + adjective
به معنای (شدن) است
به این مثالها دقت کنید:
Go blind➖➖➖کور شدن
Go deaf➖➖➖کر شدن
Go mad -------> دیوانه شدن
Go bald -------> کچل شدن
شما همچنین میتوانید برای تغییر رنگ نیز از این عبارت استفاده کنید؛
مثلا:
Her hair went white.
موهاش سفید شد
She stopped breathing and her face went blue.
نفس نکشید و صورتش ابی شد
He goes red when he comes in front of the class.
وقتی جلوی کلاس میاد سرخ میشه
@grammarfad
go + adjective
به معنای (شدن) است
به این مثالها دقت کنید:
Go blind➖➖➖کور شدن
Go deaf➖➖➖کر شدن
Go mad -------> دیوانه شدن
Go bald -------> کچل شدن
شما همچنین میتوانید برای تغییر رنگ نیز از این عبارت استفاده کنید؛
مثلا:
Her hair went white.
موهاش سفید شد
She stopped breathing and her face went blue.
نفس نکشید و صورتش ابی شد
He goes red when he comes in front of the class.
وقتی جلوی کلاس میاد سرخ میشه
@grammarfad
👍1
why have you come to me today
Anonymous Quiz
80%
چرا امروزاومدی پیش من؟
16%
امروز باید میومدی پیش من
5%
امروز باید احتمال میدادی میومدی پیش من
برای فعل suggest از دو ساختار زیر استفاده میشود:
suggest doing sth
He suggested meeting us for a drink after the concert.
او ملاقات کردن ما به صرف یک نوشیدنی بعد از کنسرت را پیشنهاد کرد.
suggest (that) sb (should) do sth
The chairman suggested that the two sides should meet again the following day.
مدیر پیشنهاد کرد که هر دو طرف در روز بعدی ملاقات داشته باشند.
درحالی که ساختار زیر اشتباه است:
suggest (someone) to do sth
با توجه به توضیحات فوق، جملهی زیر اشتباه است:
I suggest you to take more exercise.
شکل صحیح جملهی گفته شده 👇
I suggest (that) you take more exercise.
من پیشنهاد میکنم که بیشتر ورزش کنی.
جملهی زیر نیز اشتباه است:
She suggested to go to the zoo.
شکل صحیح جملهی بالا 👇
She suggested going to the zoo.
او باغ وحش رفتن را پیشنهاد کرد.
فعل suggest جزو متداولترین وجههای التزامی (subjunctive) است.
@grammarfad
suggest doing sth
He suggested meeting us for a drink after the concert.
او ملاقات کردن ما به صرف یک نوشیدنی بعد از کنسرت را پیشنهاد کرد.
suggest (that) sb (should) do sth
The chairman suggested that the two sides should meet again the following day.
مدیر پیشنهاد کرد که هر دو طرف در روز بعدی ملاقات داشته باشند.
درحالی که ساختار زیر اشتباه است:
suggest (someone) to do sth
با توجه به توضیحات فوق، جملهی زیر اشتباه است:
I suggest you to take more exercise.
شکل صحیح جملهی گفته شده 👇
I suggest (that) you take more exercise.
من پیشنهاد میکنم که بیشتر ورزش کنی.
جملهی زیر نیز اشتباه است:
She suggested to go to the zoo.
شکل صحیح جملهی بالا 👇
She suggested going to the zoo.
او باغ وحش رفتن را پیشنهاد کرد.
فعل suggest جزو متداولترین وجههای التزامی (subjunctive) است.
@grammarfad
#مرکز #تدریس #لغت504
#آموزش_نصرت
90روزه انگلیسی روبه زبان مادری بحرف
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFEX-xlQ1nn7j9UEGQ
بصورت کاملا رایگان
#آموزش_نصرت
90روزه انگلیسی روبه زبان مادری بحرف
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFEX-xlQ1nn7j9UEGQ
بصورت کاملا رایگان
تفاوتهای Just و Only
در خیلی از موارد این دو کلمه قابل استفاده به جای همدیگه هستند!
و همین موضوع باعث سردرگم شدن زبان آموزان میشه
Just
در اکثر موارد Just به معنی به تازگی/چند لحظه پیش استفاده میشود و در این حالت نباید با Only جایگزین شود
در محاوره، Just بیشتر استفاده میشه.
مثال:
He has just arrived.
او همین الان/ به تازگی رسید
I’ve just spoken to Mori about the proposals.
من همین الان/ چند لحظه پیش داشتم با" موری" در مورد پروپوزالها صحبت میکردم.
کلمه Only خیلی کلمه پرکاربرد است و به عنوان صفت / قید یا حرف ربط ممکنه استفاده بشه.
مثال برای Only در حالت قید:
Mozart was only five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد
I only expect you to listen to what I have to say.
من تنها انتظار دارم به چیزهایی که من باید بگم گوش بدی
It's only an idea.
اون تنها یک ایده است
نکتـــه:
وقتی که Only در نقش قید استفاده بشود، فقط قابل تعویض با Just است
از مثالهای بالا داریم:
Mozart was Just five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد.
وقتی که Only به عنوان صفت به کار برود، به این معنی است که تنها یک گونه از چیزی وجود دارد
مثال برای Only در حالت صفت:
This is the only photograph I have of my great grandfather.
این تنها عکسی است که از پدر بزرگم دارم
Only you can understand me.
تنها تو میتوانی من را بفهمی/ درک کنی
I think it is an advantage to be an only child.
فکر کنم این یک مزیت است که تک فرزند باشی
نکته
در حالت صفت، بهتر است که Only را با Just عوض نکنیم.
وقتی که Only به عنوان حرف ربط به کار برود، به معنی اما استفاده میشود
مثال برای Only در حالت حرف ربط:
We both live in the same city only I live closer to the sea.
ما هر دو در یک شهر زندگی میکنیم اما خانه من به دریا نزدیکتر است
We both want to learn English only I have to try more than you.
ما هر دو میخواهیم انگلیسی یاد بگیریم اما من باید بیشتر تلاش کنم
He's got a great sense of humor only when he drinks too much.
او خیلی شوخ طبع است اما فقط وقتی که زیاد مشروب بنوشد
در جملات زیر Just و Only با هم قابل تعویض اند:
It is only/just a few minutes away from the station.
فقط/تنها چند دقیقه تا ایستگاه راه/فاصله است
It was only/just a silly comment. I didn’t mean to offend him.
اون فقط/تنها یک نظر احمقانه بود، نمیخواستم بهش توهین کنم
نکته
بعضی وقتها Just به معنی دقیقا" هم به کار میره
مثال:
This is just (exactly) what I wanted to do.
این دقیقا" چیزی/کاری است که من میخواستم انجام بدهم
This is just (exactly) the reason I am so proud of you
این دقیقا" دلیلی است که من به تو اینقدر افتخار میکنم
❤️❤️
@grammarfad
در خیلی از موارد این دو کلمه قابل استفاده به جای همدیگه هستند!
و همین موضوع باعث سردرگم شدن زبان آموزان میشه
Just
در اکثر موارد Just به معنی به تازگی/چند لحظه پیش استفاده میشود و در این حالت نباید با Only جایگزین شود
در محاوره، Just بیشتر استفاده میشه.
مثال:
He has just arrived.
او همین الان/ به تازگی رسید
I’ve just spoken to Mori about the proposals.
من همین الان/ چند لحظه پیش داشتم با" موری" در مورد پروپوزالها صحبت میکردم.
کلمه Only خیلی کلمه پرکاربرد است و به عنوان صفت / قید یا حرف ربط ممکنه استفاده بشه.
مثال برای Only در حالت قید:
Mozart was only five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد
I only expect you to listen to what I have to say.
من تنها انتظار دارم به چیزهایی که من باید بگم گوش بدی
It's only an idea.
اون تنها یک ایده است
نکتـــه:
وقتی که Only در نقش قید استفاده بشود، فقط قابل تعویض با Just است
از مثالهای بالا داریم:
Mozart was Just five when he started composing.
موتزارت تنها/فقط پنج سالش بود وقتی که شروع به ساخت موزیک کرد.
وقتی که Only به عنوان صفت به کار برود، به این معنی است که تنها یک گونه از چیزی وجود دارد
مثال برای Only در حالت صفت:
This is the only photograph I have of my great grandfather.
این تنها عکسی است که از پدر بزرگم دارم
Only you can understand me.
تنها تو میتوانی من را بفهمی/ درک کنی
I think it is an advantage to be an only child.
فکر کنم این یک مزیت است که تک فرزند باشی
نکته
در حالت صفت، بهتر است که Only را با Just عوض نکنیم.
وقتی که Only به عنوان حرف ربط به کار برود، به معنی اما استفاده میشود
مثال برای Only در حالت حرف ربط:
We both live in the same city only I live closer to the sea.
ما هر دو در یک شهر زندگی میکنیم اما خانه من به دریا نزدیکتر است
We both want to learn English only I have to try more than you.
ما هر دو میخواهیم انگلیسی یاد بگیریم اما من باید بیشتر تلاش کنم
He's got a great sense of humor only when he drinks too much.
او خیلی شوخ طبع است اما فقط وقتی که زیاد مشروب بنوشد
در جملات زیر Just و Only با هم قابل تعویض اند:
It is only/just a few minutes away from the station.
فقط/تنها چند دقیقه تا ایستگاه راه/فاصله است
It was only/just a silly comment. I didn’t mean to offend him.
اون فقط/تنها یک نظر احمقانه بود، نمیخواستم بهش توهین کنم
نکته
بعضی وقتها Just به معنی دقیقا" هم به کار میره
مثال:
This is just (exactly) what I wanted to do.
این دقیقا" چیزی/کاری است که من میخواستم انجام بدهم
This is just (exactly) the reason I am so proud of you
این دقیقا" دلیلی است که من به تو اینقدر افتخار میکنم
❤️❤️
@grammarfad