✔️پرسيد كسى كه عاشقى چيست؟
-گفتا كه اگر شوى بدانى!
عشق مقوله ى غريبى است، تا دستى بر آتش نزنى! حرارت آنرا درك نخواهى كرد.
عشقى كه ما را به اصالت وجودى خويش نزديك نكند و ما را به خداباورى نرساند ، هوس است.
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست.❤️
راه رسيدن به خداشناسى از طريق خودشناسى رخ مى دهد، بهترين راه خويش كارى، رابطه است، رابطه ى متعالى.
به قول دوستى؛ "ازدواج ، رنج مقدس است."
همه شنيديم كه مى گويند؛ عاشق براى رسيدن به معشوق، از همه چيز خود مى گذرد! آيا همه چيزِ خود، چيزى جز خود است، كه بايد از خود گذشت!
انسان به مقامى نياز دارد كه به جايى برسد كه وقتى به صورت معشوق مى نگرد خود را ببيند، و درك كند:((كه او، من هست. و من نيز اويم.))
/فرشيد راد/
-گفتا كه اگر شوى بدانى!
عشق مقوله ى غريبى است، تا دستى بر آتش نزنى! حرارت آنرا درك نخواهى كرد.
عشقى كه ما را به اصالت وجودى خويش نزديك نكند و ما را به خداباورى نرساند ، هوس است.
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست.❤️
راه رسيدن به خداشناسى از طريق خودشناسى رخ مى دهد، بهترين راه خويش كارى، رابطه است، رابطه ى متعالى.
به قول دوستى؛ "ازدواج ، رنج مقدس است."
همه شنيديم كه مى گويند؛ عاشق براى رسيدن به معشوق، از همه چيز خود مى گذرد! آيا همه چيزِ خود، چيزى جز خود است، كه بايد از خود گذشت!
انسان به مقامى نياز دارد كه به جايى برسد كه وقتى به صورت معشوق مى نگرد خود را ببيند، و درك كند:((كه او، من هست. و من نيز اويم.))
/فرشيد راد/
رمز سلامتی کامل
برای جامعه تان موثر باشید
شما بدنیا آمدیده اید که از زندگیتان استفاده عالی بکنید. هرگز کسی مانند شما نبوده و نخواهد بود. شما بی نظیرهستید.ترکیب خاصی از استعدادها و توانایی ها، احساسات،ایده ها وطرز تلقی ها،شما را از تمام موجوداتی که تا ابد وجود خواهد داشت متمایز می کند.
استیون کاوی در پرفروش ترین کتاب سال خود به نام هفت عادت مردمان بسیار موفق می نویسد:
چهار هدف مهم زندگی عبارتند از: زندگی کردن، دوست داشتن، یادگرفتن و باقی گذاشتن میراث مفید.
درطول تاریخ افرادی که برجامعه خود تاثیر واقعی به جاگذاشتن معتقد بودند که زندگی آنها دارای معنی و هدف خاصی است.
آنها باور داشتند که وجودشان در زمین برای این است که برای خدمت به بشریت باید کار بزرگی انجام دهند.
نمونه ای از افراد بزرگی که خود را وقف خدمت به بشریت کردند را می توانیم به آلبرت شوآیتزر و مادر ترزا و باغچه بان و ... اشاره کنیم.
برای جامعه تان موثر باشید
شما بدنیا آمدیده اید که از زندگیتان استفاده عالی بکنید. هرگز کسی مانند شما نبوده و نخواهد بود. شما بی نظیرهستید.ترکیب خاصی از استعدادها و توانایی ها، احساسات،ایده ها وطرز تلقی ها،شما را از تمام موجوداتی که تا ابد وجود خواهد داشت متمایز می کند.
استیون کاوی در پرفروش ترین کتاب سال خود به نام هفت عادت مردمان بسیار موفق می نویسد:
چهار هدف مهم زندگی عبارتند از: زندگی کردن، دوست داشتن، یادگرفتن و باقی گذاشتن میراث مفید.
درطول تاریخ افرادی که برجامعه خود تاثیر واقعی به جاگذاشتن معتقد بودند که زندگی آنها دارای معنی و هدف خاصی است.
آنها باور داشتند که وجودشان در زمین برای این است که برای خدمت به بشریت باید کار بزرگی انجام دهند.
نمونه ای از افراد بزرگی که خود را وقف خدمت به بشریت کردند را می توانیم به آلبرت شوآیتزر و مادر ترزا و باغچه بان و ... اشاره کنیم.
“هر چیز و هرکسی بالاخره باید در جایی رها شود. تمام اموال و داراییها و تمام رابطهها تو را ترک خواهند کرد.
مهم نیست چقدر عاشق یک نفر باشی، آن رابطه روزی از بین خواهد رفت چونکه آن چیزی نیست که تو هستی. کسی که تو هستی هرگز نمیرود هرگز تو را ترک نخواهد کرد.
پادشاهی در هند تاجمحل را ساخت تا عشقش به همسر مرحومش را از این طریق تجلیل کند. آن زن عشق زندگیاش بود اما رابطهشان تمام شد و او را ترک کرد.
ذات تو چیست؟
آن «من هستم» است.
نه من این هستم یا آن هستم. نه آن منی که صاحبِ ملکی است یا با همسرش در رابطه است. فقط «من هستم» بدون هیچچیز دیگری که به آن وابسته باشد یا با آن هم هویت شده باشد.
بگذار تا خواستههایت در این آتش بسوزند بهطوریکه نتوانند تو را جایی ببرند. بگذار خودت در این آتش ابدیت، عشق و آرامش بسوزی. از این آتش نترس، این خود عشق است. این میلِ به رهایی همان آتش عشق است.”
پاپاجی
مهم نیست چقدر عاشق یک نفر باشی، آن رابطه روزی از بین خواهد رفت چونکه آن چیزی نیست که تو هستی. کسی که تو هستی هرگز نمیرود هرگز تو را ترک نخواهد کرد.
پادشاهی در هند تاجمحل را ساخت تا عشقش به همسر مرحومش را از این طریق تجلیل کند. آن زن عشق زندگیاش بود اما رابطهشان تمام شد و او را ترک کرد.
ذات تو چیست؟
آن «من هستم» است.
نه من این هستم یا آن هستم. نه آن منی که صاحبِ ملکی است یا با همسرش در رابطه است. فقط «من هستم» بدون هیچچیز دیگری که به آن وابسته باشد یا با آن هم هویت شده باشد.
بگذار تا خواستههایت در این آتش بسوزند بهطوریکه نتوانند تو را جایی ببرند. بگذار خودت در این آتش ابدیت، عشق و آرامش بسوزی. از این آتش نترس، این خود عشق است. این میلِ به رهایی همان آتش عشق است.”
پاپاجی
هیچوقت از "خود"ِ گذشته ات بدت نیاید...
خودِ قبلیِ ات؛ هم حق دارد...
که بد بوده باشد
یا سکوت کرده باشد
کودن و تنبل بوده باشد
حتی اگر یک خون مردگیِ وسیع روی پوسته قدیمی ات درست کرده باشد!
تو باید او را ببخشی
چون اگر نبود، خودِ فعلیِ تو نمیتوانست هرگز زندگی کند.
از خودِ گذشته ات تشکر کن که باعث اصلاح تو شده...
به نظر من تُوی گذشته، از توی فعلی حق آب و گِل بیشتری به گردنت دارد.
همه ی زحمت ها را او کشیده و تو را بزرگ کرده.
بین گذشته و حالَت فرق نگذار.
اورا هم به پارک و خرید ببر. برایش بستنی قیفی بخر...
گذشته ات را هم در آینه ببوس و بگو چقدر دوستش داری
دکتر شاهین سروری
خودِ قبلیِ ات؛ هم حق دارد...
که بد بوده باشد
یا سکوت کرده باشد
کودن و تنبل بوده باشد
حتی اگر یک خون مردگیِ وسیع روی پوسته قدیمی ات درست کرده باشد!
تو باید او را ببخشی
چون اگر نبود، خودِ فعلیِ تو نمیتوانست هرگز زندگی کند.
از خودِ گذشته ات تشکر کن که باعث اصلاح تو شده...
به نظر من تُوی گذشته، از توی فعلی حق آب و گِل بیشتری به گردنت دارد.
همه ی زحمت ها را او کشیده و تو را بزرگ کرده.
بین گذشته و حالَت فرق نگذار.
اورا هم به پارک و خرید ببر. برایش بستنی قیفی بخر...
گذشته ات را هم در آینه ببوس و بگو چقدر دوستش داری
دکتر شاهین سروری
و جمیع پرندگان، با شور و شوق آماده حرکت به سوی "مقام سیمرغ "که والاترین مقام قرب حق است شدندولی در کمال شگفتی، راه را بدون هیچ سالک و رونده ای یافتند. در این هنگام یکی از رهروان از "هُدهُد" که مُرشد و راهبر آنان بود، پرسید: چرا این راه خالی است و کسی از آن گذر نمیکند؟
هُدهُد گفت: این از عزتِ مقام سیمرغ است که هر بیگانهای بدان راه قدم ننهد و چنین ادامه داد...داستانی از بایزید در شبی آرام بگویم بایزید شبی از شهر بیرون آمد. شبی مهتابی با آسمانی پرستاره و سکوتی کامل. نه جنبشی و نه صدایی..بایزید، جوشان و خروشان به خداوند گفت: چرا درگاه عزت تو خالی از مشتاقان است؟
هاتفی ندا داد: پادشاه هر کسی را به حریم کبریایی اش راه ندهد و ناشسته رویان را در بارگاهش جایی نیست.
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست.
منطق الطیر/ عطار
هُدهُد گفت: این از عزتِ مقام سیمرغ است که هر بیگانهای بدان راه قدم ننهد و چنین ادامه داد...داستانی از بایزید در شبی آرام بگویم بایزید شبی از شهر بیرون آمد. شبی مهتابی با آسمانی پرستاره و سکوتی کامل. نه جنبشی و نه صدایی..بایزید، جوشان و خروشان به خداوند گفت: چرا درگاه عزت تو خالی از مشتاقان است؟
هاتفی ندا داد: پادشاه هر کسی را به حریم کبریایی اش راه ندهد و ناشسته رویان را در بارگاهش جایی نیست.
بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست.
منطق الطیر/ عطار
ثواب_چیست؟
ثواب، شور زندگی است؛
گشودگی به بیکران است،
هم نفسی با هستی است،
قسمت کردن نان
و زمان
و زمین
و امید
و ایمان
و شادمانی
و عشق ،
با_دیگران است.
اگر دست از سرزنش خود برداری،
میبینی که چه انرژی عظیمی
از درون تو آزاد میشود.
خود را عالی بدان،
خود را موهبتی از طرف خدا تلقی کن،
خود را دوست بدار،
خود را دوست داشتنی ببین.
همه احترامات را نثار خود کن،
آن گاه در کمال شگفتی میبینی که
هنگامی که انسانیت خود را میستایی،
برای انسانیت همه آدمها ارزش قایلی.
آنگاه زندگی را تقدیس میکنی
و ظلم نمیکنی.
اگر خود را دوست بداری،
از هیچ کس متنفر نخواهی بود.
اشو
ثواب، شور زندگی است؛
گشودگی به بیکران است،
هم نفسی با هستی است،
قسمت کردن نان
و زمان
و زمین
و امید
و ایمان
و شادمانی
و عشق ،
با_دیگران است.
اگر دست از سرزنش خود برداری،
میبینی که چه انرژی عظیمی
از درون تو آزاد میشود.
خود را عالی بدان،
خود را موهبتی از طرف خدا تلقی کن،
خود را دوست بدار،
خود را دوست داشتنی ببین.
همه احترامات را نثار خود کن،
آن گاه در کمال شگفتی میبینی که
هنگامی که انسانیت خود را میستایی،
برای انسانیت همه آدمها ارزش قایلی.
آنگاه زندگی را تقدیس میکنی
و ظلم نمیکنی.
اگر خود را دوست بداری،
از هیچ کس متنفر نخواهی بود.
اشو
ضرورت_داشتن_هدف_در_زندگی
افراد بدون هدف محکوم هستند که تا ابد برای افراد هدف دار کار کنند.کلید تعیین کردن هدف، مکتوب کردن افکار است.
مهمترین چیز هدف گزاری است و هر چیزی به جز آن فرع است
هر برنامهای از برنامه نداشتن بهتر است وقتی هیچ هدفی نداشته باشید هیچ اتفاقی هم رخ نمی دهد.
اگر می خواهید با آسودگی خاطر به رختخواب برگردید، با هدف از آن برخیزید.
(جورج لوریمر)
موفقیت در هدفگذاری است و هر چیزی جز این فرع بر قضیه است. با داشتن هدف انسان همانند تیری از کمان دررفته بهسوی هدف به حرکت درمیآید تا به آن اصابت کند. شما دنیای خود را خلق میکنید. این قدرت ذهن و تصور شماست که ایدهها و افکارتان را تبدیل به واقعیت میکند. افکار شما دنیایتان را شکل میدهد. شما به آنچه بیشتر بیندیشید، همان خواهید شد. دنیای بیرون شما بازتاب دنیای درون شماست و آنچه را فکر میکنید به شما منعکس میکند. زندگی کردن بدون هدف شبیه رانندگی در مه غلیظ است. داشتن هدفهای روشن و شفاف به شما امکان میدهد شتابان در راستای تحقق اهدافتان حرکت کنید. در مسیر تحقق اهدافتان همچون کبوتر لانه یابی باشید که در قفسی گذاشته و هزار مایل از مبدأ دور شده بااینحال پس از رهایی راه لانهاش را در پیش میگیرد.
افراد بدون هدف محکوم هستند که تا ابد برای افراد هدف دار کار کنند.کلید تعیین کردن هدف، مکتوب کردن افکار است.
مهمترین چیز هدف گزاری است و هر چیزی به جز آن فرع است
هر برنامهای از برنامه نداشتن بهتر است وقتی هیچ هدفی نداشته باشید هیچ اتفاقی هم رخ نمی دهد.
اگر می خواهید با آسودگی خاطر به رختخواب برگردید، با هدف از آن برخیزید.
(جورج لوریمر)
موفقیت در هدفگذاری است و هر چیزی جز این فرع بر قضیه است. با داشتن هدف انسان همانند تیری از کمان دررفته بهسوی هدف به حرکت درمیآید تا به آن اصابت کند. شما دنیای خود را خلق میکنید. این قدرت ذهن و تصور شماست که ایدهها و افکارتان را تبدیل به واقعیت میکند. افکار شما دنیایتان را شکل میدهد. شما به آنچه بیشتر بیندیشید، همان خواهید شد. دنیای بیرون شما بازتاب دنیای درون شماست و آنچه را فکر میکنید به شما منعکس میکند. زندگی کردن بدون هدف شبیه رانندگی در مه غلیظ است. داشتن هدفهای روشن و شفاف به شما امکان میدهد شتابان در راستای تحقق اهدافتان حرکت کنید. در مسیر تحقق اهدافتان همچون کبوتر لانه یابی باشید که در قفسی گذاشته و هزار مایل از مبدأ دور شده بااینحال پس از رهایی راه لانهاش را در پیش میگیرد.
در سرزمین پروانه ها افسانه ای وجود دارد در مورد پروانه ای پیر
یک شب وقتی که پروانه پیر هنوز بسیار جوان بود، با دوستانش پرواز میکرد. ناگهان سرش را بلند کرد و نوری سپید و شگفت آور را دید که از میان شاخه های درختی آویزان است. در واقع این ماه بود، ولی چون تمام پروانه ها سرگرم نور شمع و چراغهای خیابان و سایر چراغها بودند و همیشه به دور آنها میگشتند، هرگز ماه را ندیده بودند.
با دیدن این نور یک پیمان ناگهانی و محکم در او پیدا شد:
من هرگز به دور هیچ نور دیگری بجز ماه چرخ نخواهم زد. پس هر شب، وقتی پروانه ها از مکان استراحت خود بیرون میامدند و به دنبال نور مناسب میگشتند، پروانه ما به سمت آسمانها بال میگشود ولی ماه با اینکه همیشه نزدیک بنظر میرسد همیشه در ورای ظرفیت پرواز باقی میماند.
ولی او هرگز اجازه نمیداد که ناکامی اش بر او چیره شود و در واقع، تلاشهای او، هر چند ناموفق، چیزی را برایش به ارمغان آورد.
برای مدتی دوستان و خانواده و همسایگان و ساکنان سرزمین پروانه ها همگی او را مسخره و سرزنش میکردند. ولی همگی آنان با سوختن و خاکستر شدن در اطراف نورهای جزئی و در دسترسی که انتخاب کرده بودند در مرگ از او پیشی گرفتند.
پروانه پیر در زیر درخشش سپید و خنک معشوق در سن بسیار بالا از دنیا رفت.
سلوک یعنی اینکه تو به ماه علاقه مند شده ای.
سلوک یعنی اینکه تو به ناممکن علاقه مند شده ای.
وارد سفر به سواحل ناشناخته شده ای و این کاری خطرناک است ولی از میان این خطرهاست که فرد دوباره متولد میگردد.
از میان این اشتیاق ناممکن، شهوت برای ناممکن، چیزی در تو تکمیل میشود.
سلوک یعنی عشق ....
همین عشق تو را متحول میسازد.
مسئله این نیست که تو به ماه برسی یا نه!:
خود عشق در تو دگردیسی بوجود میاورد. خود عشق کیمیاگری میکند. تو دیگر بخشی از دنیای میانحال نخواهی بود. تو در دنیای دیگر زندگی میکنی.
در تو شعر زاده میشود،
شروع میکنی به شنیدن موسیقی ناشناخته ها،
رقص در تو پدید میاید و خداوند یعنی همه اینها.
یک شب وقتی که پروانه پیر هنوز بسیار جوان بود، با دوستانش پرواز میکرد. ناگهان سرش را بلند کرد و نوری سپید و شگفت آور را دید که از میان شاخه های درختی آویزان است. در واقع این ماه بود، ولی چون تمام پروانه ها سرگرم نور شمع و چراغهای خیابان و سایر چراغها بودند و همیشه به دور آنها میگشتند، هرگز ماه را ندیده بودند.
با دیدن این نور یک پیمان ناگهانی و محکم در او پیدا شد:
من هرگز به دور هیچ نور دیگری بجز ماه چرخ نخواهم زد. پس هر شب، وقتی پروانه ها از مکان استراحت خود بیرون میامدند و به دنبال نور مناسب میگشتند، پروانه ما به سمت آسمانها بال میگشود ولی ماه با اینکه همیشه نزدیک بنظر میرسد همیشه در ورای ظرفیت پرواز باقی میماند.
ولی او هرگز اجازه نمیداد که ناکامی اش بر او چیره شود و در واقع، تلاشهای او، هر چند ناموفق، چیزی را برایش به ارمغان آورد.
برای مدتی دوستان و خانواده و همسایگان و ساکنان سرزمین پروانه ها همگی او را مسخره و سرزنش میکردند. ولی همگی آنان با سوختن و خاکستر شدن در اطراف نورهای جزئی و در دسترسی که انتخاب کرده بودند در مرگ از او پیشی گرفتند.
پروانه پیر در زیر درخشش سپید و خنک معشوق در سن بسیار بالا از دنیا رفت.
سلوک یعنی اینکه تو به ماه علاقه مند شده ای.
سلوک یعنی اینکه تو به ناممکن علاقه مند شده ای.
وارد سفر به سواحل ناشناخته شده ای و این کاری خطرناک است ولی از میان این خطرهاست که فرد دوباره متولد میگردد.
از میان این اشتیاق ناممکن، شهوت برای ناممکن، چیزی در تو تکمیل میشود.
سلوک یعنی عشق ....
همین عشق تو را متحول میسازد.
مسئله این نیست که تو به ماه برسی یا نه!:
خود عشق در تو دگردیسی بوجود میاورد. خود عشق کیمیاگری میکند. تو دیگر بخشی از دنیای میانحال نخواهی بود. تو در دنیای دیگر زندگی میکنی.
در تو شعر زاده میشود،
شروع میکنی به شنیدن موسیقی ناشناخته ها،
رقص در تو پدید میاید و خداوند یعنی همه اینها.
معجزه ی تسلیم
به_دنبال_آرامش_نگردید
در پیِ هیچ حالتی به جز همان حالتی که اکنون در آن هستید نباشید،
وگرنه تضادِ درونی و مقاومتِ ناآگاهانه در خود ایجاد می کنید.
از اینکه در آرامش نیستید خود را ببخشید.
همین که ناآرامیِ خود را به طورِ کامل بپذیرید،
عدمِ آرامشِ شما به آرامش تبدیل می شود.
هر چیزی را که به طور کامل بپذیرید، شما را به مقصد، به آرامش می رساند.
هنگامی که آنچه را که هست می پذیرید، یکایک لحظات،بهترین هستند.
این پذیرش همان روشن بینی است.
کتاب_تمرین_نیروی_حال / اکهارت تله
به_دنبال_آرامش_نگردید
در پیِ هیچ حالتی به جز همان حالتی که اکنون در آن هستید نباشید،
وگرنه تضادِ درونی و مقاومتِ ناآگاهانه در خود ایجاد می کنید.
از اینکه در آرامش نیستید خود را ببخشید.
همین که ناآرامیِ خود را به طورِ کامل بپذیرید،
عدمِ آرامشِ شما به آرامش تبدیل می شود.
هر چیزی را که به طور کامل بپذیرید، شما را به مقصد، به آرامش می رساند.
هنگامی که آنچه را که هست می پذیرید، یکایک لحظات،بهترین هستند.
این پذیرش همان روشن بینی است.
کتاب_تمرین_نیروی_حال / اکهارت تله
اگر آرزوی پاسخش را دارید
اثر:پاراماهانسا یوگاناندا
چه پاسخ گوید و چه سکوت کند،
صدایش کنید –
او را در محراب عبادتهای پیوسته
همواره فراخوانید.
چه آید و چه نیاید،
باور کنید که هر آن نزدیکتر میشود
با هر ندای عشق از دل بر آمده
به شما نزدیکتر میشود
چه پاسخ گوید و چه نگوید،
التماسش کنید.
حتی اگر هیچ نگوید،
آنطور که شما میخواهید،
همواره بدانید که او لطیفانه
پاسخ خواهد گفت.
در تاریکی ژرفترین دعاهایتان،
بدانید که او با شما
قائمموشک بازی میکند.
و در میانهی رقص زندگی،
بیماری و مرگ،
اگر پیوسته فرا بخوانیدش،
و به سکوت ظاهریش اعتنایی نکنید،
پاسخش را دریافت خواهید کرد
اثر:پاراماهانسا یوگاناندا
چه پاسخ گوید و چه سکوت کند،
صدایش کنید –
او را در محراب عبادتهای پیوسته
همواره فراخوانید.
چه آید و چه نیاید،
باور کنید که هر آن نزدیکتر میشود
با هر ندای عشق از دل بر آمده
به شما نزدیکتر میشود
چه پاسخ گوید و چه نگوید،
التماسش کنید.
حتی اگر هیچ نگوید،
آنطور که شما میخواهید،
همواره بدانید که او لطیفانه
پاسخ خواهد گفت.
در تاریکی ژرفترین دعاهایتان،
بدانید که او با شما
قائمموشک بازی میکند.
و در میانهی رقص زندگی،
بیماری و مرگ،
اگر پیوسته فرا بخوانیدش،
و به سکوت ظاهریش اعتنایی نکنید،
پاسخش را دریافت خواهید کرد
بدن با تنفس زنده است و اگر تنفس متوقف شود بدن می ميرد.
روح با عشق زنده است،اما بيشتر مردم روح ندارند، زيرا هيچگاه عشق نمی ورزند.
فقط خيال می كنند كه روح دارند،ولی ندارند.البته آنان در نهان دارای روح هستند.
اگر شروع به عشق ورزيدن كنند، اين نيروی نهان آشكار خواهد شد.عشق، روح نهان تو را آشكار می سازد.و عشق بزرگترين معجزه، بزرگترين جادو و بزرگترين راز زندگی است.
هيچ چيز برتری از عشق وجود ندارد.
واژه عشق مفهوم عادی ندارد.منظور همان رابطه عاشقانه با «كُل» است.
دوست داشتنِ همه چيز،حتی چيزهایی كه معمولا بی جان پنداشته می شوند.
بودا با يك صندلی چنان رفتار می كند كه گویی جان دارد.مساله اين نيست كه آيا جان دارد يا بی جان. مساله اين است كه بودا نمی تواند بدون عشق باشد،بنابراين هركاری را که انجام می دهد، در آن عشق هست.
اشو
روح با عشق زنده است،اما بيشتر مردم روح ندارند، زيرا هيچگاه عشق نمی ورزند.
فقط خيال می كنند كه روح دارند،ولی ندارند.البته آنان در نهان دارای روح هستند.
اگر شروع به عشق ورزيدن كنند، اين نيروی نهان آشكار خواهد شد.عشق، روح نهان تو را آشكار می سازد.و عشق بزرگترين معجزه، بزرگترين جادو و بزرگترين راز زندگی است.
هيچ چيز برتری از عشق وجود ندارد.
واژه عشق مفهوم عادی ندارد.منظور همان رابطه عاشقانه با «كُل» است.
دوست داشتنِ همه چيز،حتی چيزهایی كه معمولا بی جان پنداشته می شوند.
بودا با يك صندلی چنان رفتار می كند كه گویی جان دارد.مساله اين نيست كه آيا جان دارد يا بی جان. مساله اين است كه بودا نمی تواند بدون عشق باشد،بنابراين هركاری را که انجام می دهد، در آن عشق هست.
اشو
حضور او را در وجود خود دريابيد تا رها شويد ،
اين آزادي حقيقي است پس به ياد آوريد .
با او بگوييد ، با شما خواهد گفت ، چنان مي گويد که از خود بي خود مي شويد ، پس با او بگوييد ...
آن که در سوداي پرواز است مگر نمي داند که جز با ياد او پروازي نيست ؟ پس به ياد آوريد به ياد آوريد .
از جهل و تاريکي بيرون بياييد ، جهل را نابود کنيد ،
تاريکي را با نور الهي روشن کنيد . نور الهي را در ياد خداوند ، بنگريد ...
اي دوستان خداوند پس چرا به ياد دوست خود نيستيد و او را فراموش کرده ايد؟
مگر نه اين است که دوست با ياد دوست ، مهر خود را آشکار مي کند ؟
پس به ياد آوريد زيرا اين نشان دوستي شماست .
اي جويندگان وصل ! خداوند را به ياد آوريد ، اين ريسمان وصلتان است .
اي عابدان برترين عبادت را برگزينيد که جز ياد خداوند نيست ...
همنشين خداوند باشيد آنگاه خداوند را همنشين خود مي يابيد .
بخشی از کتاب جریان هدایت الهی
اين آزادي حقيقي است پس به ياد آوريد .
با او بگوييد ، با شما خواهد گفت ، چنان مي گويد که از خود بي خود مي شويد ، پس با او بگوييد ...
آن که در سوداي پرواز است مگر نمي داند که جز با ياد او پروازي نيست ؟ پس به ياد آوريد به ياد آوريد .
از جهل و تاريکي بيرون بياييد ، جهل را نابود کنيد ،
تاريکي را با نور الهي روشن کنيد . نور الهي را در ياد خداوند ، بنگريد ...
اي دوستان خداوند پس چرا به ياد دوست خود نيستيد و او را فراموش کرده ايد؟
مگر نه اين است که دوست با ياد دوست ، مهر خود را آشکار مي کند ؟
پس به ياد آوريد زيرا اين نشان دوستي شماست .
اي جويندگان وصل ! خداوند را به ياد آوريد ، اين ريسمان وصلتان است .
اي عابدان برترين عبادت را برگزينيد که جز ياد خداوند نيست ...
همنشين خداوند باشيد آنگاه خداوند را همنشين خود مي يابيد .
بخشی از کتاب جریان هدایت الهی
عشق_و_ترس
برخي از روي ترس بسوي خدا مي روند و ترس يك چاه است نه يك پل،
اگر تو از خدا بترسي نمي تواني عشق بورزي.
ترس نمي تواند عشق به بار آورد.
اگر عشق وجود نداشته باشد، چگونه مي توان خدا را عبادت كرد؟
چگونه مي توان شكر خداي را به جاي آورد؟
اگر پاي ترس در ميان باشد، جايي در ژرفاي وجودت احساس خصومت خواهي كرد.
آرزو خواهي كرد از كسي كه از او مي ترسي انتقام بگيري.
اديان ترس مدار، بسياري از انسانهاي شجاع را از دين گريزان كرده اند.
چهره اي زبون از دين ساخته اند،
در حاليكه دين هيچ ارتباطي با ترس ندارد، بلكه با عشق مرتبط است.
دين در حقيقت، بزرگترين شهامت زندگي است، زيرا تو را به فراسوي مرزهاي بدن، ذهن و قلب رهنمون مي شود. تو را بسوي ناشناخته مي برد.
خدا نام ديگر ناشناخته و ناشناختني است.
بزرگترين خطر است. اما آنگاه كه خطر كني، بی درنگ از همه لحاظ رشد مي يابی.
اشو
برخي از روي ترس بسوي خدا مي روند و ترس يك چاه است نه يك پل،
اگر تو از خدا بترسي نمي تواني عشق بورزي.
ترس نمي تواند عشق به بار آورد.
اگر عشق وجود نداشته باشد، چگونه مي توان خدا را عبادت كرد؟
چگونه مي توان شكر خداي را به جاي آورد؟
اگر پاي ترس در ميان باشد، جايي در ژرفاي وجودت احساس خصومت خواهي كرد.
آرزو خواهي كرد از كسي كه از او مي ترسي انتقام بگيري.
اديان ترس مدار، بسياري از انسانهاي شجاع را از دين گريزان كرده اند.
چهره اي زبون از دين ساخته اند،
در حاليكه دين هيچ ارتباطي با ترس ندارد، بلكه با عشق مرتبط است.
دين در حقيقت، بزرگترين شهامت زندگي است، زيرا تو را به فراسوي مرزهاي بدن، ذهن و قلب رهنمون مي شود. تو را بسوي ناشناخته مي برد.
خدا نام ديگر ناشناخته و ناشناختني است.
بزرگترين خطر است. اما آنگاه كه خطر كني، بی درنگ از همه لحاظ رشد مي يابی.
اشو
همیشه به خاطر داشته باش که همه چیز در این دنیا به من چسبیده است...
" بدنِ تو، ذهنِ تو، باورِ تو بر اینکه تو کننده کاری، تمام احساسات و توجه تو..."
همه آنها به من چسبیده اند. پس نیازی نیست از همه اینها خلاص شوی. از این "من" رها شو ، آنگاه خواهی دید که تمامیِ آن احساسات و عواطف و باورها هم با آن می روند...
بعد آنچه واقعیت محض گفته می شود، خودش به صورت خودکار بر تو وارد میشود و جای افکار تو را می گیرد.
رابرت آدامز
" بدنِ تو، ذهنِ تو، باورِ تو بر اینکه تو کننده کاری، تمام احساسات و توجه تو..."
همه آنها به من چسبیده اند. پس نیازی نیست از همه اینها خلاص شوی. از این "من" رها شو ، آنگاه خواهی دید که تمامیِ آن احساسات و عواطف و باورها هم با آن می روند...
بعد آنچه واقعیت محض گفته می شود، خودش به صورت خودکار بر تو وارد میشود و جای افکار تو را می گیرد.
رابرت آدامز
یگانه قاضی تنها خداوند است
سعی کن تنها خودت باشی و سر سوزنی هم به دنیا اهمیت نده. آن گاه فوقالعاده احساس آسودگی خواهی کرد و آرامشی عمیق وجودت را در بر میگیرد.
این چیزی است که رهروان ذن آن را چهره اصلی مینامند. آرام، بدون تنش، بدون خودنمایی، ریاکاری و بدون انضباط رایج که میگوید چطور باید رفتار کنی. به خاطر بسپار چهره اصلی تو نمودی شاعرانه و زیبا دارد.
اما این به این معنی نیست که تو چهرهای متفاوت خواهی داشت، بلکه همین چهره تمام تنشهایش را از دست خواهد داد. آرامش مییابد، بدون پیش داوری است و به دیگران به عنوان موجودات حقیری نمینگرد، همین چهره بر مبنای ارزشهای تازه چهره اصلی تو خواهد بود.
پس خودت باش و چهره اصلیات را دریاب. بزرگترین ترس در جهان، ترس از نگاه و نظرات دیگران است. لحظهای که از جمع نترسید، دیگر گوسفند نیستید، بلکه شیر هستید و غریوی رسا از قلبتان بر میخیزد. بودا آن را نعره شیر نامیده است.
چنین انسانی ترسی از عقاید دیگران ندارد. گفتههای مردم دیگر مهم نیست. چه شما را قدیس بنامند چه گناه کار فرقی نمیکند. چون میدانید که یگانه قاضی تنها خداوند است و بس...
اشو
سعی کن تنها خودت باشی و سر سوزنی هم به دنیا اهمیت نده. آن گاه فوقالعاده احساس آسودگی خواهی کرد و آرامشی عمیق وجودت را در بر میگیرد.
این چیزی است که رهروان ذن آن را چهره اصلی مینامند. آرام، بدون تنش، بدون خودنمایی، ریاکاری و بدون انضباط رایج که میگوید چطور باید رفتار کنی. به خاطر بسپار چهره اصلی تو نمودی شاعرانه و زیبا دارد.
اما این به این معنی نیست که تو چهرهای متفاوت خواهی داشت، بلکه همین چهره تمام تنشهایش را از دست خواهد داد. آرامش مییابد، بدون پیش داوری است و به دیگران به عنوان موجودات حقیری نمینگرد، همین چهره بر مبنای ارزشهای تازه چهره اصلی تو خواهد بود.
پس خودت باش و چهره اصلیات را دریاب. بزرگترین ترس در جهان، ترس از نگاه و نظرات دیگران است. لحظهای که از جمع نترسید، دیگر گوسفند نیستید، بلکه شیر هستید و غریوی رسا از قلبتان بر میخیزد. بودا آن را نعره شیر نامیده است.
چنین انسانی ترسی از عقاید دیگران ندارد. گفتههای مردم دیگر مهم نیست. چه شما را قدیس بنامند چه گناه کار فرقی نمیکند. چون میدانید که یگانه قاضی تنها خداوند است و بس...
اشو
دشواریهای خود را تسلیم به خداوند کنید. هنگامی که دلواپسی میکنید، گویی که مراسم تدفین خود را تدارک میبینید. نباید زنده زنده زیر تلنبار تشویشهای خود دفن شوید! چرا هر روز از نگرانی و دلواپسی رنج ببریم و ذره ذره بمیریم؟ با هر وضعی که دست و پنجه نرم میکنید، چه فقر و یا حزن و اندوه و یا بیماری، به یاد داشته باشید که کسی در این کره زمین صدها بار بیش از شما در رنج میباشد. خود را این چنین بدبخت نبینید، چرا که باعث شکست خود خواهید شد و در را بر نور همه-توانای خداوند که همیشه در پی یاری به شماست میبندید.
یوگاناندا
یوگاناندا
بالا ترین وضعیت معنوی
پذیرش همه مسائل و اتفاقات هست
آنهایی که همیشه غر میزنند و
به همه چیز ایراد میگیرند
پایین ترین وضعیت آگاهی معنوی را دارند.
آنکه هر چیز برایش رقم میخورد میگوید
حکمتی در کار خداوند است که اینچین شود
خیر و برکت باشد ، این شخص فارغ از هر دین
و مذهب و طریقی است زیرا او
با خدای درون خود پیوندی عمیق دارد.
پذیرش همه مسائل و اتفاقات هست
آنهایی که همیشه غر میزنند و
به همه چیز ایراد میگیرند
پایین ترین وضعیت آگاهی معنوی را دارند.
آنکه هر چیز برایش رقم میخورد میگوید
حکمتی در کار خداوند است که اینچین شود
خیر و برکت باشد ، این شخص فارغ از هر دین
و مذهب و طریقی است زیرا او
با خدای درون خود پیوندی عمیق دارد.