مرا به کار جهان، هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم، شرابخانه کجاست؟
#حافظ
@ghazalshermahdishabani
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم، شرابخانه کجاست؟
#حافظ
@ghazalshermahdishabani
هر آن کاو خاطر مجموع و یار نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است
که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد
لب لعل و خط مشکین، چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
به خواری منگر ای منعم، ضعیفان و نحیفان را
که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
که دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد
بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشهچین دارد؟
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
و گر گوید نمیخواهم چو #حافظ عاشق مفلس
بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
@ghazalshermahdishabani
سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است
که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد
لب لعل و خط مشکین، چو آنش هست و اینش هست
بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد
به خواری منگر ای منعم، ضعیفان و نحیفان را
که صدر مجلس عشرت گدای رهنشین دارد
چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان
که دوران ناتوانیها بسی زیر زمین دارد
بلاگردان جان و تن دعای مستمندان است
که بیند خیر از آن خرمن که ننگ از خوشهچین دارد؟
صبا از عشق من رمزی بگو با آن شه خوبان
که صد جمشید و کیخسرو غلام کمترین دارد
و گر گوید نمیخواهم چو #حافظ عاشق مفلس
بگوییدش که سلطانی گدایی همنشین دارد
@ghazalshermahdishabani
من همۀ دوست و آشناهام را تو یک خواب آشفته شناختم. مثل اینکه آدم ساعتهای دراز از بیابان خشک بیآبوعلف میگذره به امید اینکه یک نفر دنبالشه اما همین که برمیگرده که دست اونو بگیره، میبینه کسی نبود! بعد میلغزه و توی چالهای که تا اونوقت ندیده، میافته.
#فردا
#صادق_هدایت
@ghazalshermahdishabani
#فردا
#صادق_هدایت
@ghazalshermahdishabani
بال و پر در بزم وحدت پردهٔ بیگانگیست
از میان عاشقان، پروانه فارغبال رفت
#صائب
@ghazalshermahdishabani
از میان عاشقان، پروانه فارغبال رفت
#صائب
@ghazalshermahdishabani
یک جرعه ز جام تو تمام است، تمام
جز عشق تو در دلم کدام است، کدام؟
در عشق تو خون دل حلال است، حلال
آسودگی و عشق حرام است، حرام
#مولوی
@ghazalshermahdishabani
جز عشق تو در دلم کدام است، کدام؟
در عشق تو خون دل حلال است، حلال
آسودگی و عشق حرام است، حرام
#مولوی
@ghazalshermahdishabani
ای دلِ خفته! عمر شد، تجربه گیر از جهان
زندگیای به دست کن، مردن مرد و زن نگر
از سر خاک دوستان، سبزه دمید، خون گری
ماتم دوستان مکن، رفتن خویشتن نگر
جملهٔ خاک خفتگانْ موج دریغ میزند
درنگر و ز خاکشان حسرت تنبهتن نگر
فکر کن و به چشم دل، حال گذشتگان ببین
ریخته زیر خاکشان، طرهٔ پرشکن نگر
#عطار
@ghazalshermahdishabani
زندگیای به دست کن، مردن مرد و زن نگر
از سر خاک دوستان، سبزه دمید، خون گری
ماتم دوستان مکن، رفتن خویشتن نگر
جملهٔ خاک خفتگانْ موج دریغ میزند
درنگر و ز خاکشان حسرت تنبهتن نگر
فکر کن و به چشم دل، حال گذشتگان ببین
ریخته زیر خاکشان، طرهٔ پرشکن نگر
#عطار
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
#دیالوگ ۵۶ آدمها عوض نمیشوند بلکه کمکم چهرهٔ واقعی خود را نشان میدهند. #اینلند_امپایر #دیوید_لینچ @gazalshermahdishabani
#دیالوگ ۵۷
آقای حکمتی (پرویز فنیزاده): میخوام به همه ثابت کنم چیزی در بین نیست.
آقای ناظم (محمدعلی کشاورز): اگر چیزی در بین نباشه، چه احتیاجی به ثابتکردن داره؟
#رگبار (۱۳۵۱)
#بهرام_بیضایی
@ghazalshermahdishabani
آقای حکمتی (پرویز فنیزاده): میخوام به همه ثابت کنم چیزی در بین نیست.
آقای ناظم (محمدعلی کشاورز): اگر چیزی در بین نباشه، چه احتیاجی به ثابتکردن داره؟
#رگبار (۱۳۵۱)
#بهرام_بیضایی
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from غزلشعر (Deleted Account)
ابر بارنده به دریا میگفت:
- گر نبارم، تو کجا دریایی؟
در دلش خندهکنان دریا گفت:
- ابر بارنده! تو هم از مایی...
#حمید_مصدق
@Ghazalshermahdishabani
- گر نبارم، تو کجا دریایی؟
در دلش خندهکنان دریا گفت:
- ابر بارنده! تو هم از مایی...
#حمید_مصدق
@Ghazalshermahdishabani
غزلشعر
ترانه #من_و_تو صدا و آهنگ #حبیب شعر #حمید_مصدق تنظیم #لو_واروژان @ghazalshermahdishabani – من و تو - آلبوم خانه کوچک - حبیب
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
با من اکنون چه نشستنها؟ خاموشیها؟
با تو اکنون چه فراموشیهاست؟
چه کسی میخواهد
من و تو «ما» نشویم؟
خانهاش ویران باد!
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی، خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شهر
باز برپانکنیم؟
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وانکنیم؟
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجهٔ هر دشمن دون آویزد؟
#حمید_مصدق
@ghazalshermahdishabani
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
با من اکنون چه نشستنها؟ خاموشیها؟
با تو اکنون چه فراموشیهاست؟
چه کسی میخواهد
من و تو «ما» نشویم؟
خانهاش ویران باد!
من اگر ما نشوم، تنهایم
تو اگر ما نشوی، خویشتنی
از کجا که من و تو
شور یکپارچگی را در شهر
باز برپانکنیم؟
از کجا که من و تو
مشت رسوایان را وانکنیم؟
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه برمیخیزند
من اگر بنشینم
تو اگر بنشینی
چه کسی برخیزد؟
چه کسی با دشمن بستیزد؟
چه کسی
پنجه در پنجهٔ هر دشمن دون آویزد؟
#حمید_مصدق
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
اسماعیل شعر و صدای #رضا_براهنی @ghazalshermahdishabani
.
چیزی به من بگو
دستی به من بده
راهی به من ببخش
و آفتاب کن
که میخواهم
در چشمهای تو
شب را زبونتر از همیشه ببینم
و طوفان شوم به سبزه
و بگذارم در باغ
هر چیز دیگر است
دریانشین شود
و دریا
در چشمهای تو
باغی چنین شود!
#اسماعیل_شاهرودی
@ghazalshermahdishabani
چیزی به من بگو
دستی به من بده
راهی به من ببخش
و آفتاب کن
که میخواهم
در چشمهای تو
شب را زبونتر از همیشه ببینم
و طوفان شوم به سبزه
و بگذارم در باغ
هر چیز دیگر است
دریانشین شود
و دریا
در چشمهای تو
باغی چنین شود!
#اسماعیل_شاهرودی
@ghazalshermahdishabani
.
یکروز ما از هم جدا خواهیم شد، غمناک
یک روز من در شهرِ احساسِ تو خواهم مرد
یکروز آنروزی که نامش واپسین دیدار ما باشد
تو بر صلیب شعر من، مصلوب خواهی شد
آنروز ما از هم گریزانیم
آنروز ما هر یک درون خویشتن، یک نیمهانسانیم
آن روز چشم عاشقان در ماتم عشقی که میمیرد
خاموش، گریان است
آن روز قلب باغها در سوگ گلبرگی که میافتد
بیتاب، لرزان است
#فرخ_تمیمی
@ghazalshermahdishabani
یکروز ما از هم جدا خواهیم شد، غمناک
یک روز من در شهرِ احساسِ تو خواهم مرد
یکروز آنروزی که نامش واپسین دیدار ما باشد
تو بر صلیب شعر من، مصلوب خواهی شد
آنروز ما از هم گریزانیم
آنروز ما هر یک درون خویشتن، یک نیمهانسانیم
آن روز چشم عاشقان در ماتم عشقی که میمیرد
خاموش، گریان است
آن روز قلب باغها در سوگ گلبرگی که میافتد
بیتاب، لرزان است
#فرخ_تمیمی
@ghazalshermahdishabani
امروز به حالیست ز سودا دل من
ترسم نکشد بی تو به فردا دل من
در پای تو کشته گشت عمدا دل من
شد کار دل از دست، دریغا دل من
#خاقانی
@ghazalshermahdishabani
ترسم نکشد بی تو به فردا دل من
در پای تو کشته گشت عمدا دل من
شد کار دل از دست، دریغا دل من
#خاقانی
@ghazalshermahdishabani
ریشۀ نخل کهنسال از جوان افزونتر است
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
#صائب
@ghazalshermahdishabani
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
#صائب
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
کسی باور نمیکند لبخندش میتوانست پلی باشد که جمعه را به همۀ روزهای هفته پیوند بزند... #احمدرضا_احمدی @ghazalshermahdishabani
.
ارتفاع سیاهی از سرم گذشت
دیگر برای اینکه
پیاله پیاله
از پنجرهٔ تاریکی
اتاق را به خیابان، ریخته
به زنجیرم بازگردم
دوباره زندگی دیر شدهاست
زیرا آنگاه که نام تو را تکرار میکنم
این سرد محاصرهکننده تکان نمیخورد
انگار هر روز در حرکتی مهگونه
تو را
پیچیده در غروب، دور میکنند
و
اینگونه زهربار
شنبه تو را از دست میدهم
یکشنبه تو را از دست میدهم
دوشنبه تو را ...
سهشنبه ...
جمعه تو را از دست میدهم باز ...
#بیژن_نجدی
@ghazalshermahdishabani
ارتفاع سیاهی از سرم گذشت
دیگر برای اینکه
پیاله پیاله
از پنجرهٔ تاریکی
اتاق را به خیابان، ریخته
به زنجیرم بازگردم
دوباره زندگی دیر شدهاست
زیرا آنگاه که نام تو را تکرار میکنم
این سرد محاصرهکننده تکان نمیخورد
انگار هر روز در حرکتی مهگونه
تو را
پیچیده در غروب، دور میکنند
و
اینگونه زهربار
شنبه تو را از دست میدهم
یکشنبه تو را از دست میدهم
دوشنبه تو را ...
سهشنبه ...
جمعه تو را از دست میدهم باز ...
#بیژن_نجدی
@ghazalshermahdishabani
آيا كسى نشستهاست پشت ابر؟
كه نى مىزند
يا سهتار
نمىدانم!
آوازى، اما يک آواز
از گوشهٔ آسمان جمعه مىريزد ...
#بیژن_نجدی
@ghazalshermahdishabani
كه نى مىزند
يا سهتار
نمىدانم!
آوازى، اما يک آواز
از گوشهٔ آسمان جمعه مىريزد ...
#بیژن_نجدی
@ghazalshermahdishabani