Telegram Web Link
Forwarded from وزن دنیا

📌«کاشف معدن وزن»

بررسی پیشینه‌ی اوزان تازه در مجموعه اشعار
سیمین بهبهانی

🖋مهدی شعبانی

دوست‌داران شعر فارسی سیمین بهبهانی را به نوآوری در وزن شعر می‌شناسند. اینکه سیمین چه‌میزان در نوآوری‌هایش موفق بوده و مخاطبانش چه‌قدر از این‌دسته اشعار سیمین را در حافظه دارند بحث این گفتار نیست و البته بحث مهمی است. ما در این مقاله‌ی کوتاه، جهت آشنایی مخاطبان با میزان نوآوری سیمین، صرفاً به پیشینه‌ی کاربرد وزن‌هایی پرداخته‌ایم که وی در «مجموعه اشعار سیمین بهبهانی، نشر نگاه» گفته‌است وزن‌هایی تازه‌اند. به طور خلاصه، نتیجه‌ای که از این مقاله حاصل می‌شود این است که سیمین ضمن گشودن مسیر برای تجربه‌های جدید وزنی، ثابت کرده‌است:
- می‌توان دانسته یا ناآگاهانه در وزن‌هایی شعر سرود که پیشتر سابقه‌ی کمی داشته‌اند، در حد یک یا چند بیت و شاید یک یا چند شعر محدود.
- می‌توان دست به سرایش در وزن‌هایی زد که هیچ سابقه‌ای از کاربرد آن در شاعران گذشته در دسترس نیست که این خود شامل چند شیوه است: یک) وزن‌های نامطبوع یعنی متفاوت‌الارکان؛ دو) وزن‌های مطبوع یعنی براساس روش نجفی: وزن متفق‌الارکان، متناوب‌الارکان و وزنی که متفق‌الارکان و متناوب‌الارکان نباشد اما به کمک قاعده‌ی تفرع وزنی ساخته شود یعنی با دو هجای بلند و یک کوتاه (= مستفع) شروع شود (ر.ک: کتابهای عروضی ابوالحسن نجفی، چهار جلد، نشر نیلوفر و نیز مقاله‌ی «حاصل عمر»، مهدی شعبانی).

🟣«یک دریچه آزادی»، تحلیلی بر پیشنهادها و دستاوردهای #سیمین_بهبهانی برای #غزل فارسی

🟣 شماره‌ی هفتم «وزن دنیا»، در ۲۰۰ صفحه و به قیمت ٥٠ هزار تومان در کتاب‌فروشی‌ها و کیوسک‌های مطبوعاتی معتبر در دسترس مخاطبان شعر است.

🟣را‌ه‌های تهیه مجله:
١- سفارش مستقیم به دفتر مجله(۸۸۷۷۲۷۴۴ - ۰۹۳۵۱۶۳۹۷۵۷)
٢- کتابفروشی‌های معتبر(پخش ققنوس)
٣- دکه‌های معتبر(پخش نشرگستر)
٤- فروشگاه‌‌های آنلاین دکه و چکامه ‌و پیشگاه
۵-نسخه‌ی الکترونیکی به زودی در فیدیبو و طاقچه

@vaznedonya
غزل‌شعر
Photo
چکیده مقاله 👆
گرچه باشند آن دو زلف مشکبار از هم جدا
نیستند اما به وقت گیر و دار از هم جدا

مستی و مخموری از هم گرچه دور افتاده‌اند
نیست در چشم تو مستیّ و خمار از هم جدا

لرزد از بیم جدایی استخوانم بند بند
هرکجا بینم فلک سازد دو یار از هم جدا

#صائب
@ghazalshermahdishabani
شعری‌ست چشمت، شعرِ شورانگیزِ نیمایی
چون شعر حافظ‌وارِ من در اوجِ شیوایی

یک باغِ گُل در آب و رنگ عارضت داری
باغِ گلی در فصلِ رنگینِ شکوفایی

وآن طرّهٔ چتری‌زده بر رویِ پیشانی
یک خرمنِ گل، خرمنِ گل‌های صحرایی

آه از دلِ آیینه برمی‌خیزد از حیرت
وقت تماشایِ تو در حالِ خودآرایی

یا مرگ در گرداب‌ها یا وصل در ساحل
دل می‌زنم _ باری _ بدان چشمانِ دریایی

رازی به من گفته‌ست چشمانِ سخن‌گویت
رازِ بزرگی با اشارت‌های شیدایی

وقتی نگاهم می‌کنی، ناگاه خورشیدی
می‌تابد از آفاقِ آن چشمانِ سودایی

زیباتر از آنی که در شعرت بگنجانم
ای عضوعضوت واژه‌های بکرِ زیبایی!

با عاشقت پرهیزِ یوسف نیست، چشمت را
منعی کن از آن‌گونه اغوایِ زلیخایی

خوش باد گل‌گشتِ نگاه بی‌قرارِ من
در فصلِ دیدارِ تو ای باغِ تماشایی!

تعبیر کن خوابِ مرا: قفل و درِ بسته
ای تو کلیدِ رمزِ این خوابِ معمایی!

#حسین_منزوی
@ghazalshermahdishabani
شگفتا
        که نبودیم
عشقِ ما
            در ما
                  حضورِمان داد.

پیوندیم اکنون
آشنا
چون خنده با لب و اشک با چشم

#احمد_شاملو
@ghazalshermahdishabani
چه آتشی تو، نمی‌دانم ای بهشتی‌روی
که ذوق گریهٔ عشق تو کرد آب مرا
هجوم گریه نمی‌دانم، این‌قدَر دانم
که جای بر سر آب است چون حباب مرا

#قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپرس
به شمع انجمنی راه برده‌ام که مپرس

ز نکته‌های دقیقم که بود در خاطر
به غنچهٔ دهنی راه برده‌ام که مپرس

ز تنگی دهن او حکایتی می‌رفت
به دقت سخنی راه برده‌ام که مپرس

ز بس شکستِ دلم بر سر شکست آمد
به زلف پرشکنی راه برده‌ام که مپرس

تو ای نسیم! تسلی به غنچه باش که من
به چاک پیرهنی راه برده‌ام که مپرس

#قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
گشوده‌ام به هم‌آغوشی قفس، آغوش
گشاده از پی پرواز نیست بال و پرم!

#قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم

#حافظ
@ghazalshermahdishabani
رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم
کمر به دشمنی خواب بسته چشم ترم

#قدسی_مشهدی
@ghazalshermahdishabani
عبرت‌آباد جهان فرصت افسوس ندارد
مژه‌برهم‌زدن است آن کف دستی که بسایی

#بیدل
@ghazalshermahdishabani
غزل‌شعر
یک شب آمیخته با بوی تنت خواهم شد به تو‌ نزدیک‌تر از پیرهنت خواهم شد دور خواهم شد از این من، من خوکرده به تن تن از خویش‌ جدا، خویشتنت خواهم شد تا به آغوش تو آغشته شود باغ تنم مملؤ از عطر بهار بدنت خواهم شد تا که گل‌ها به دهان تو حسادت بکنند شاعر غنچهٔ سرخ…
سلام بر تو و بر مهربانی‌ات ای عشق
به لحظه‌های پر از شادمانی‌ات ای عشق

طراوات از تو گرفته‌ست باغ زندگی‌ام
مباد موسم باد خزانی‌ات ای عشق

کجا گلی‌ست به این پاکی و لطافت و عطر؟
بگو چرا نکنم باغبانی‌ات ای عشق؟!

به حرمت تو حیات دوباره خواهم داشت
قسم به منزلت جاودانی‌ات ای عشق

زبان قاصر شعر مرا ببخش، کم است
برای دم زدن از قدردانی‌ات ای عشق

#مهدی_شعبانی #غزل
@ghazalshermahdishabani
خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را
سوخت عشق خانه‌سوز اول متاع خانه را

خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است
قربِ شمع است آن‌که خاکستر کند پروانه را

هرچه گویی آخِری دارد به‌غیر از حرف عشق
کاین‌همه گفتند و آخر نیست این افسانه را

گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان
گر براندازد فلک بنیاد این ویرانه را

می ز رطل عشق خوردن کار هر بی‌ظرف نیست
وحشی‌ای باید که بر لب گیرد این پیمانه را

#وحشی_بافقی
@ghazalshermahdishabani
غزل‌شعر
پایم به سمت جاده، نگاهم به پشت سر نفرین به جاده‌های بدون تو، همسفر ... #مهدی_شعبانی @ghazalshermahdishabani
ای دیدنت قرار دل بیقرار من
تنها بهانهٔ دل امّیدوار من

دور از تو صرف شد همه عمرم در انتظار
دیدارت انتهای شب انتظار من

#مهدی_شعبانی
@ghazalshermahdishabani
گفته‌ای هر جا که می‌بینم فلان را می‌کشم
خوش نویدی داده‌ای اما نمی‌آری به‌جا!

#وحشی_بافقی
@ghazalshermahdishabani
Audio
دوازده گل سرخ بر موهای بلقیس
شعر #نزار_قبانی
ترجمه #احمد_پوری
دکلمه #نرگس_نوروزی
@ghazalshermahdishabani
2024/10/03 06:22:15
Back to Top
HTML Embed Code: