آه از این زشتان که مهرو مینمایند از نقاب
از درونسو کاهتاب و از برونسو ماهتاب
چنگ دجال از درون و رنگ اَبدال از برون
دام دزدان در ضمیر و رمز شاهان در خطاب
چون به سگ نان افکنی سگ بو کند، آنگه خورد
سگ نهای، شیری، چه باشد بهر نان چندین شتاب؟!
در هر آن مردار بینی رنگکی، گویی که جان!
جان کجا، رنگ از کجا؟! جان را بجو، جان را بیاب
#مولوی
@ghazalshermahdishabani
از درونسو کاهتاب و از برونسو ماهتاب
چنگ دجال از درون و رنگ اَبدال از برون
دام دزدان در ضمیر و رمز شاهان در خطاب
چون به سگ نان افکنی سگ بو کند، آنگه خورد
سگ نهای، شیری، چه باشد بهر نان چندین شتاب؟!
در هر آن مردار بینی رنگکی، گویی که جان!
جان کجا، رنگ از کجا؟! جان را بجو، جان را بیاب
#مولوی
@ghazalshermahdishabani
سراپا محو شو تا جمله آگاهی شوی بیدل
به قدر گمشدنها هر که اینجا رهنما دارد
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
به قدر گمشدنها هر که اینجا رهنما دارد
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
یافتن گمکردنی میخواهد اما چاره نیست
کاش گم گردم، چه سازم؟ گمشدن گم کردهام!
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
کاش گم گردم، چه سازم؟ گمشدن گم کردهام!
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
#خانوادگی مادر مىبافه پسر مىجنگه به نظرِ مادره اين وضع خيلى طبيعيه. – پدره چى؟ اون چی کار مىكنه؟ – پدره كار مىكنه: زنش مىبافه پسرش مىجنگه خودش كار مىكنه به نظر پدره اين وضع خيلى طبيعيه. – خب، پسره چى؟ پسره اوضاعو چه جور مىبينه؟ – پسره هيچچى،…
#ترانه_در_خون
دنيا پر از چالههاى بزرگِ خونه
اين همه خون ِ پخشوپلا چى میشه؟
يعنى زمين اونو بالا میره و مَس میکنه؟
پس اىوَلّا به اين میگسارى!
چه ملاحظهكار و چه هموار!
نه، زمين اهل پياله نيس!
زمين تلوتلوخورون نمیچرخه:
ارابهكوچولوى چاهارفصلشو بهقاعده میرونه
بارون، برف، رگبار، هواى خوش.
هيچوخ مس نمیکنه
بكنه، فقط گاهى به گاهى:
يه آتيشفشون مفلوک ِ كوچولو!
زمين میچرخه
میچرخه با درختاش و باغاش و عمارتاش
میچرخه با چالههاى بزرگ خونِش و
همهٔ چيزاى زنده هم باش میچرخن و خون میپاشن،
زمين در بندش نيس.
زمين میچرخه و همهٔ چيزاى زنده بنا میکنن زوزه کشيدن
اون در بندش نيس
میچرخه
نه اون از چرخيدن دس میکشه، نه خون از ريختن وامیمونه.
كجا میره اين همه خون ِ پخشوپلا؟
خون ِ آدمکشها، خون ِ جنگها
خون ِ مصيبت
خون ِ آدمايى كه تو زندونا لتوپار میشن
خون ِ بچههايى كه آرومآروم به دست بابا ننههاشون شکنجه میشن و
خون ِ اونايى كه كلهشون خونريزی میکنه
تو اين حفره و اون سولاخ
…
خونى كه میآد و
موجاموج جارى میشه
با نوزاد، با بچهٔ تازهزاد
مادرى كه شيون میکنه و بچهای كه ونگ میزنه …
خون جاريه
زمين میچرخه
زمين از چرخيدن دس ورنمیداره، خون از جارى شدن.
كجا میره اين همه خون ِ پخشوپلا؟
خون ِ چماقکوبشدهها و اهانتديدهها
خودكشىكردهها و تيربارونشدهها و محكومشدهها و
خون ِ اونايى كه همينجورى میميرن تو تصادفا:
يه زنده داره از كوچه رد میشه با تموم خون تنش، يههو میبينه مرده و تموم خون تنش زده بيرون. زندههاى ديگه خونو پاک میکنن و جنازه رو میبرن
اما خون لجوجه و
اونجايى كه جنازه بود
تا خيلى وخ بعد از اون هم
هنوز يهخرده خون، سياه ِ سياه، جامیمونه …
خون ِ دَلَمهشده
زنگار زندگى، زنگار جنازهها
خون بسته مث شير
مث شير وختى میچرخه
وختى میچرخه عين زمين
عين زمين كه میچرخه با شيراش، با مادهگاواش
با زندههاش، با مردههاش
زمين كه میچرخه با درختاش و جونوراش و عمارتاش
زمين كه میچرخه با عروسيا
مرده چال كردنا
گوشماهيا
فوجا
زمين كه میچرخه و میچرخه
با نهراى بزرگ خون
#ژاک_پرهور
ترجمه #احمد_شاملو
@ghazalshermahdishabani
دنيا پر از چالههاى بزرگِ خونه
اين همه خون ِ پخشوپلا چى میشه؟
يعنى زمين اونو بالا میره و مَس میکنه؟
پس اىوَلّا به اين میگسارى!
چه ملاحظهكار و چه هموار!
نه، زمين اهل پياله نيس!
زمين تلوتلوخورون نمیچرخه:
ارابهكوچولوى چاهارفصلشو بهقاعده میرونه
بارون، برف، رگبار، هواى خوش.
هيچوخ مس نمیکنه
بكنه، فقط گاهى به گاهى:
يه آتيشفشون مفلوک ِ كوچولو!
زمين میچرخه
میچرخه با درختاش و باغاش و عمارتاش
میچرخه با چالههاى بزرگ خونِش و
همهٔ چيزاى زنده هم باش میچرخن و خون میپاشن،
زمين در بندش نيس.
زمين میچرخه و همهٔ چيزاى زنده بنا میکنن زوزه کشيدن
اون در بندش نيس
میچرخه
نه اون از چرخيدن دس میکشه، نه خون از ريختن وامیمونه.
كجا میره اين همه خون ِ پخشوپلا؟
خون ِ آدمکشها، خون ِ جنگها
خون ِ مصيبت
خون ِ آدمايى كه تو زندونا لتوپار میشن
خون ِ بچههايى كه آرومآروم به دست بابا ننههاشون شکنجه میشن و
خون ِ اونايى كه كلهشون خونريزی میکنه
تو اين حفره و اون سولاخ
…
خونى كه میآد و
موجاموج جارى میشه
با نوزاد، با بچهٔ تازهزاد
مادرى كه شيون میکنه و بچهای كه ونگ میزنه …
خون جاريه
زمين میچرخه
زمين از چرخيدن دس ورنمیداره، خون از جارى شدن.
كجا میره اين همه خون ِ پخشوپلا؟
خون ِ چماقکوبشدهها و اهانتديدهها
خودكشىكردهها و تيربارونشدهها و محكومشدهها و
خون ِ اونايى كه همينجورى میميرن تو تصادفا:
يه زنده داره از كوچه رد میشه با تموم خون تنش، يههو میبينه مرده و تموم خون تنش زده بيرون. زندههاى ديگه خونو پاک میکنن و جنازه رو میبرن
اما خون لجوجه و
اونجايى كه جنازه بود
تا خيلى وخ بعد از اون هم
هنوز يهخرده خون، سياه ِ سياه، جامیمونه …
خون ِ دَلَمهشده
زنگار زندگى، زنگار جنازهها
خون بسته مث شير
مث شير وختى میچرخه
وختى میچرخه عين زمين
عين زمين كه میچرخه با شيراش، با مادهگاواش
با زندههاش، با مردههاش
زمين كه میچرخه با درختاش و جونوراش و عمارتاش
زمين كه میچرخه با عروسيا
مرده چال كردنا
گوشماهيا
فوجا
زمين كه میچرخه و میچرخه
با نهراى بزرگ خون
#ژاک_پرهور
ترجمه #احمد_شاملو
@ghazalshermahdishabani
غزلشعر
Siavash Ghomayshi – Gharibeh
#غریبه
خیلی غریبی واسه من، از چه شبی جدا شدی؟
از چه زمینه خاک تو؟ روندهٔ سایهها شدی!
کدوم غروب نشونی داد شب از کدوم جاده بیاد؟
از عاشقای رهگذر نشونی منو بخواد؟
وقتی که اسم من نبود، کدوم صدا در تو نشست؟
کدوم ستاره پرکشید، تو چشمای تو نطفه بست؟
غریبهای اما دلم برای تو پرمیزنه
برای پیداکردنت به هر شبی سرمیزنه
ای غریبه خوش اومدی به جشن سادهٔ تنم
بیا که من به گریههات یه رنگ تازه میزنم
#سعید_دبیری
از کتاب «خدا! چرا عاشق شدم من؟» به کوشش سپیده دبیری و کیومرث قنبری آذر، نشر فصل پنجم
@academytaraneh1
[ترانهٔ غریبه _ که خوانندگان مختلف با اندکی تفاوت آن را خواندهاند _ در آلبوم آغاز شیرین شهریار رومی به نام مسعود امینی و در آلبوم غیررسمی عروسک شب سیاوش قمیشی به نام مسعود قاسمی ثبت شدهاست. رجوع شود به ویکیپدیای ترانهشناسی شهریار و قمیشی].
@ghazalshermahdishabani
خیلی غریبی واسه من، از چه شبی جدا شدی؟
از چه زمینه خاک تو؟ روندهٔ سایهها شدی!
کدوم غروب نشونی داد شب از کدوم جاده بیاد؟
از عاشقای رهگذر نشونی منو بخواد؟
وقتی که اسم من نبود، کدوم صدا در تو نشست؟
کدوم ستاره پرکشید، تو چشمای تو نطفه بست؟
غریبهای اما دلم برای تو پرمیزنه
برای پیداکردنت به هر شبی سرمیزنه
ای غریبه خوش اومدی به جشن سادهٔ تنم
بیا که من به گریههات یه رنگ تازه میزنم
#سعید_دبیری
از کتاب «خدا! چرا عاشق شدم من؟» به کوشش سپیده دبیری و کیومرث قنبری آذر، نشر فصل پنجم
@academytaraneh1
[ترانهٔ غریبه _ که خوانندگان مختلف با اندکی تفاوت آن را خواندهاند _ در آلبوم آغاز شیرین شهریار رومی به نام مسعود امینی و در آلبوم غیررسمی عروسک شب سیاوش قمیشی به نام مسعود قاسمی ثبت شدهاست. رجوع شود به ویکیپدیای ترانهشناسی شهریار و قمیشی].
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from درج زیرنویس
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی از سه آهنگ خاطرهانگیز با موزیک و اجرای سیاوش قمیشی: غروب ترانهٔ پاکسیما زکیپور و روز برفی [ساختهٔ دهه چهل] سروده سیاوش است. تنظیم هر دو اثر از استیو مککرام. ترانهٔ فصل پاییزی از بیژن سعیدی است، تنظیم از آندرانیک.
آلبوم قصهٔ گل و تگرگ (۱۳۷۳).
@ghazalshermahdishabani
آلبوم قصهٔ گل و تگرگ (۱۳۷۳).
@ghazalshermahdishabani
بیطراوت همچو برگ لالهٔ بیشبنم است
گوشهٔ دامان مژگانی که اشکآلود نیست
#طالب_آملی
@ghazalshermahdishabani
گوشهٔ دامان مژگانی که اشکآلود نیست
#طالب_آملی
@ghazalshermahdishabani
مانعِ ریزش این گریه نمیدانم چیست
که جگر بر مژه میآید و پس میگردد
#طالب_آملی
@ghazalshermahdishabani
که جگر بر مژه میآید و پس میگردد
#طالب_آملی
@ghazalshermahdishabani
چون صبح در پرستش روی تو صادقیم
ذکر تو میکنیم زمانی که ناطقیم
ما راست یک علاقه و آن عشق روی توست
باقی ز هرچه فرض کنی بیعلایقیم
گر خاطر عزیز عزیزان خلاف ماست
با خاطر عزیز عزیزان موافقیم
#کمال_خجندی
@ghazalshermahdishabani
ذکر تو میکنیم زمانی که ناطقیم
ما راست یک علاقه و آن عشق روی توست
باقی ز هرچه فرض کنی بیعلایقیم
گر خاطر عزیز عزیزان خلاف ماست
با خاطر عزیز عزیزان موافقیم
#کمال_خجندی
@ghazalshermahdishabani
به خاکِ راهِ که گردید قطرهزن مهتاب؟
که چون گلاب فشاندم به پیرهن مهتاب
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
که چون گلاب فشاندم به پیرهن مهتاب
#بیدل
@ghazalshermahdishabani
ای نسیم صبح بوی جانفزا میآوری
من نمیدانم که این بوی از کجا میآوری
#سلمان_ساوجی
@ghazalshermahdishabani
من نمیدانم که این بوی از کجا میآوری
#سلمان_ساوجی
@ghazalshermahdishabani
در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه
به من کم میکنی لطفی که داری اینزمان یا نه
گمان دارند خلقی کز تو خواریها کشم آخِر
عزیز من یقین خواهد شد آخِر این گمان یا نه
سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمیدانم که شد حرف منت خاطرنشان یا نه
نهانی چند حرفی با تو از احوال خود دارم
در این اندیشهام کز غیر میماند نهان یا نه
#وحشی_بافقی
@ghazalshermahdishabani
به من کم میکنی لطفی که داری اینزمان یا نه
گمان دارند خلقی کز تو خواریها کشم آخِر
عزیز من یقین خواهد شد آخِر این گمان یا نه
سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمیدانم که شد حرف منت خاطرنشان یا نه
نهانی چند حرفی با تو از احوال خود دارم
در این اندیشهام کز غیر میماند نهان یا نه
#وحشی_بافقی
@ghazalshermahdishabani
Molaye Sabz Poosh
Ebi
#مولای_سبزپوش
مولای سبزپوش! ای اعتبار عشق!
شاعرتر از بهار! ای تکسوار عشق!
در اشکریز باغ وقتی که گل شکست
وقتی که آفتاب در من به شب نشست
نام عزیز تو فریاد باغ بود
یاد تو در کسوفْ تنها چراغ بود
شب بیدریغ بود، من تلخ و ناامید
تو میرسیدی و خورشید میرسید
وقتی پرندهها دلتنگ میشدند
دلتنگ میشدی
وقتی شکوفهها بیرنگ میشدند
بیرنگ میشدی
وقتی که عاشقی از عشق میسرود
لبخند میشدی
وقتی ترانهای از کوچه میگذشت
خرسند میشدی
اعجاز تو به من جانِ دوباره داد
مولای سبزپوش! یادت به خیر باد
من مثل یک درخت تنها و سوگوار
در فصل برف و یخ مأیوس از بهار
تو آمدی و باز پیدا شد آفتاب
شولای برفیام شد قطرهقطره آب
ای قصهگوی عشق!
ای یار! ای عزیز! ای آبروی عشق!
اعجاز تو به من نامی دوباره داد
مولای سبزپوش! یادت به خیر باد
مولای عاطفه!
همقلب تو اگر عاشق نبودهام
جز با تو اینچنین
با قلب خویش هم صادق نبودهام
من مثل یک درخت گلپوش میشوم
در بطن هر بهار
تا یک درخت سبز از تو به یادگار
باشد در این دیار
مولای سبزپوش! یادت به خیر باد
#ابی آلبوم #شبزده (۱۳۵۷)
ترانه #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگ #بابک_بیات
@ghazalshermahdishabani
مولای سبزپوش! ای اعتبار عشق!
شاعرتر از بهار! ای تکسوار عشق!
در اشکریز باغ وقتی که گل شکست
وقتی که آفتاب در من به شب نشست
نام عزیز تو فریاد باغ بود
یاد تو در کسوفْ تنها چراغ بود
شب بیدریغ بود، من تلخ و ناامید
تو میرسیدی و خورشید میرسید
وقتی پرندهها دلتنگ میشدند
دلتنگ میشدی
وقتی شکوفهها بیرنگ میشدند
بیرنگ میشدی
وقتی که عاشقی از عشق میسرود
لبخند میشدی
وقتی ترانهای از کوچه میگذشت
خرسند میشدی
اعجاز تو به من جانِ دوباره داد
مولای سبزپوش! یادت به خیر باد
من مثل یک درخت تنها و سوگوار
در فصل برف و یخ مأیوس از بهار
تو آمدی و باز پیدا شد آفتاب
شولای برفیام شد قطرهقطره آب
ای قصهگوی عشق!
ای یار! ای عزیز! ای آبروی عشق!
اعجاز تو به من نامی دوباره داد
مولای سبزپوش! یادت به خیر باد
مولای عاطفه!
همقلب تو اگر عاشق نبودهام
جز با تو اینچنین
با قلب خویش هم صادق نبودهام
من مثل یک درخت گلپوش میشوم
در بطن هر بهار
تا یک درخت سبز از تو به یادگار
باشد در این دیار
مولای سبزپوش! یادت به خیر باد
#ابی آلبوم #شبزده (۱۳۵۷)
ترانه #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگ #بابک_بیات
@ghazalshermahdishabani
طلایه دار (1353)
داریوش
#طلایهدار
ای بزرگ موندنی! ای طلایهدار روز!
سایهگستر رو تنِ از گذشته تا هنوز!
ای صدات صدای نور تو شبِ پوسیدنی!
ای سخاوت غمت بهترین بوسیدنی!
واسه این شرقی تنداده به باد
تو گوارایی حس وطنی
تو شقاوت شب قرن یخی
تو شكوفایی تاریخ منی
اگه شعرم زمزمه توی بازار صداست
طپش قلبم اگه پچپچ شاپركاست
تو رو فریاد میزنم ای كه معجزهگری!
ای كه این شبزده رو به سپیده میبری
ای تو یاور بزرگِ همه قلبای شكسته!
ای تو مرهم عزیزِ هرچی دست پینهبسته!
رو كدوم قله نشستی؟ تو كه دنیا زیر پاته!
غصهٔ دستای خالی لرزش پاک صداته
توی قرن دود و آهن، تو رسول گل و نوری
تو عطوفت مسلم، تو حقیقت غروری
تو مفسر محبت، تو طلایهدار صبحی
فاتح تاریخی من! تو خود سردار صبحی!
اسم تو اسم شب من، به شكوه اسم اعظم
متبرک و عزیزی مثل سجدهگاه آدم
#داریوش (۱۳۵۳)
ترانه #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگ و تنظیم #بابک_بیات
@ghazalshermahdishabani
ای بزرگ موندنی! ای طلایهدار روز!
سایهگستر رو تنِ از گذشته تا هنوز!
ای صدات صدای نور تو شبِ پوسیدنی!
ای سخاوت غمت بهترین بوسیدنی!
واسه این شرقی تنداده به باد
تو گوارایی حس وطنی
تو شقاوت شب قرن یخی
تو شكوفایی تاریخ منی
اگه شعرم زمزمه توی بازار صداست
طپش قلبم اگه پچپچ شاپركاست
تو رو فریاد میزنم ای كه معجزهگری!
ای كه این شبزده رو به سپیده میبری
ای تو یاور بزرگِ همه قلبای شكسته!
ای تو مرهم عزیزِ هرچی دست پینهبسته!
رو كدوم قله نشستی؟ تو كه دنیا زیر پاته!
غصهٔ دستای خالی لرزش پاک صداته
توی قرن دود و آهن، تو رسول گل و نوری
تو عطوفت مسلم، تو حقیقت غروری
تو مفسر محبت، تو طلایهدار صبحی
فاتح تاریخی من! تو خود سردار صبحی!
اسم تو اسم شب من، به شكوه اسم اعظم
متبرک و عزیزی مثل سجدهگاه آدم
#داریوش (۱۳۵۳)
ترانه #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگ و تنظیم #بابک_بیات
@ghazalshermahdishabani
داریوش _ رسول رستاخیز
@tanehayeghadimi
#رسول_رستاخیز
ای ابرمرد مشرقی! ای کوه!
ای نگهبان قدسیِ خورشید!
روشناییِ آتش زرتشت!
یادگار صداقت جمشید!
ناجی سربلندی انسان!
ای تو پیغمبر! ای اهورایی!
ای برای تو این هیولاها
همه کوکی، همه مقوایی!
با کتاب ترانههای من
نه قصیده، غزل، سپاس توست
مرد اسطورهای شعر من!
مخمل قلب من لباس توست
با کتاب پدربزرگ من
قصهٔ رویش تباهیهاست
قصهٔ امتداد شب تا شب
قصهٔ ممتد سیاهیهاست
دفتر کهنهٔ پدر اما
پرسؤالوگلایهوتردید
حرف اگر هست، حرف تنهاییست
حرف آیا و حسرت و امید
با پدر، آرزوی باغی بود
روی خاکی که شکل مُردن داشت
بس که تنتشنه بود خاک من
پدرم شوق جان سپردن داشت
با من اما سبدسبد میوه
از درخت غرور باغستان
کوزهکوزه زلال نور و عشق
برای قلب تشنهٔ انسان
مشرقیمرد! پاسدار شرق!
معنی جاودانهٔ اعجاز!
خاک اگر خنده کرد و گندم داد
از تو بود ای بزرگ بارانساز
ای رسول بزرگ رستاخیز!
دست حق بهترین سلاح توست
فاتح پاکِ در زمان جاری
رخشِ تاریخ ذوالجناح توست
#داریوش (۱۳۵۳)
ترانه #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگ و تنظیم #بابک_بیات
@ghazalshermahdishabani
ای ابرمرد مشرقی! ای کوه!
ای نگهبان قدسیِ خورشید!
روشناییِ آتش زرتشت!
یادگار صداقت جمشید!
ناجی سربلندی انسان!
ای تو پیغمبر! ای اهورایی!
ای برای تو این هیولاها
همه کوکی، همه مقوایی!
با کتاب ترانههای من
نه قصیده، غزل، سپاس توست
مرد اسطورهای شعر من!
مخمل قلب من لباس توست
با کتاب پدربزرگ من
قصهٔ رویش تباهیهاست
قصهٔ امتداد شب تا شب
قصهٔ ممتد سیاهیهاست
دفتر کهنهٔ پدر اما
پرسؤالوگلایهوتردید
حرف اگر هست، حرف تنهاییست
حرف آیا و حسرت و امید
با پدر، آرزوی باغی بود
روی خاکی که شکل مُردن داشت
بس که تنتشنه بود خاک من
پدرم شوق جان سپردن داشت
با من اما سبدسبد میوه
از درخت غرور باغستان
کوزهکوزه زلال نور و عشق
برای قلب تشنهٔ انسان
مشرقیمرد! پاسدار شرق!
معنی جاودانهٔ اعجاز!
خاک اگر خنده کرد و گندم داد
از تو بود ای بزرگ بارانساز
ای رسول بزرگ رستاخیز!
دست حق بهترین سلاح توست
فاتح پاکِ در زمان جاری
رخشِ تاریخ ذوالجناح توست
#داریوش (۱۳۵۳)
ترانه #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگ و تنظیم #بابک_بیات
@ghazalshermahdishabani
Forwarded from اتچ بات
.
#I_ve_seen_it_all
I've seen it all, I have seen the trees
I have seen the willow leaves dancing in the breeze
I've seen a man killed by his best friend
And lives that were over before they were spent
I've seen what I was and I know what I'll be
I've seen it all there is no more to see
_ You haven't seen elephants, kings or Peru
_ I'm happy to say I had better to do
_ What about China? Have you seen the Great Wall?
_ All walls are great if the roof doesn't fall
_ The man you will marry, the home you will share
_ To be honest, I really don't care?
_ You've never been to Niagara Falls?
_ I have seen water, It's water, that's all
_ The Eiffel Tower And the Empire State
_ What else was a sigh and what ails the state
_ Your grandson's hand As he plays with your hair
_ To be honest, I really don't care
I've seen it all, I've seen the dark
I've seen the brightness in one little spark
I've seen what I choose and I've seen what I need
And that is enough To want more would be greed
I've seen what I was and I know what I'll be
I've seen it all there is no more to see
You've seen it all and all you have seen
You can always review on your own little screen
The light and the dark the big and the small
Just keep in mind you need no more at all
#Björk
Film: Dancer in the Dark (2000)
By: Lars Von Trier
@ghazalshermahdishabani
#I_ve_seen_it_all
I've seen it all, I have seen the trees
I have seen the willow leaves dancing in the breeze
I've seen a man killed by his best friend
And lives that were over before they were spent
I've seen what I was and I know what I'll be
I've seen it all there is no more to see
_ You haven't seen elephants, kings or Peru
_ I'm happy to say I had better to do
_ What about China? Have you seen the Great Wall?
_ All walls are great if the roof doesn't fall
_ The man you will marry, the home you will share
_ To be honest, I really don't care?
_ You've never been to Niagara Falls?
_ I have seen water, It's water, that's all
_ The Eiffel Tower And the Empire State
_ What else was a sigh and what ails the state
_ Your grandson's hand As he plays with your hair
_ To be honest, I really don't care
I've seen it all, I've seen the dark
I've seen the brightness in one little spark
I've seen what I choose and I've seen what I need
And that is enough To want more would be greed
I've seen what I was and I know what I'll be
I've seen it all there is no more to see
You've seen it all and all you have seen
You can always review on your own little screen
The light and the dark the big and the small
Just keep in mind you need no more at all
#Björk
Film: Dancer in the Dark (2000)
By: Lars Von Trier
@ghazalshermahdishabani
Telegram
attach 📎