Telegram Web Link
غزل‌شعر
چنان‌که ابر گره خورده با گریستنش چنان‌که گل همه ‌عمرش مسخّر شادی‌ست چنان‌که هستیِ آتش اسیرِ سوختن است تمامِ پویهٔ انسان به سوی آزادی‌ست! #محمدرضا_شفيعی_كدكنی @ghazalshermahdishabani
فنج‌ها


فنجان آب فنج‌هایم را عوض کردم
و ریختم در چینه‌جای خردشان ارزن
وآن‌سوی‌تر ماندم
محو تماشاشان

دیدم که مثل هر همیشه، باز، سویاسوی
هی می‌پرند از میله تا میله
با رفرفه‌یْ آرامِ پرهاشان.

گفتم چه سود از پر زدن، در تنگنایی این‌چنین بسته
که بال‌هاتان می‌شود خسته؟

گفتند (و با فریادِ شاداشاد):
«زآن می‌پریم، این‌جا، که می‌ترسیم
پروازمان روزی رود از یاد»

زمستان ۱۳۷۰

#شفیعی_کدکنی
#غزل_برای_گل_آفتاب‌گردان

@ghazalshermahdishabani
________________
رفرفه: بال گستردن، پرواز
شکل مرگ‌ها

در میان گونه‌گونه مرگ‌ها
تلخ‌تر مرگی‌ست مرگ برگ‌ها
زآن که در هنگامهٔ اوج و هبوط
تلخی مرگ است با شرم سقوط
وز دگر سو، خوش‌ترین مرگ جهان
_ زآن‌چه بینی آشکارا و نهان _
رو به بالا و ز پستی‌ها رها
خوش‌ترین مرگ است مرگ شعله‌ها

#شفیعی_کدکنی
#ستاره_دنباله‌دار

@ghazalshermahdishabani
Akharin Nameh
Siavash Ghomayshi
#آخرین_نامه (#آدمکا)
تقدیم به فریدون فروغی
صدا و آهنگ #سیاوش_قمیشی
ترانه #علی_فرید
تنظیم #اروین_خاچیکیان
@ghazalshermahdishabani
به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبْود از آن‌سو، چه سود کوشیدن؟

#حافظ
@ghazalshermahdishabani
غافل مشو ای بی‌خبر از شورش این بحر
آمد شد امواج نفس‌ مرگ‌پیام است

#بیدل
@ghazalshermahdishabani
Ebi
Vaqti to gerye mikoni
وقتی تو گریه می‌کنی
ثانیه شعله‌ور می‌شه
گُر می‌گیره بال نسیم
گل‌خونه خاکستر می‌شه

وقتی تو گریه می‌کنی
ترانه‌ها بَم‌تر می‌شن
شمعدونیا می‌ترسن و
آیینه‌ها کم‌تر می‌شن

وقتی تو گریه می‌کنی
ابرایِ دل‌نازک شب
آبی می‌شن برای تو
ستاره‌ها می‌سوزن و
مثل یه دسته ‌رازقی
پرپر می‌شن به پای تو

وقتی تو گریه می‌کنی
غمگین می‌شن قناریا
بد می‌شه خوندن براشون
پروانه‌ها دل‌گیر می‌شن
نقش‌ونگار می‌ریزه از
رنگین‌کمون پراشون

وقتی تو گریه می‌کنی
شک می‌کنم به بودنم
پر می‌شم از خالی شدن
گم می‌شه چیزی از تنم

اسیر بی‌وزنی می‌شم
رهاشده تو یک قفس
کلافه می‌شم از خودم
خسته می‌شم از همه‌کس

وقتی تو گریه می‌کنی #ابی
ترانه‌ #ایرج_جنتی_عطایی
آهنگ‌ساز #سیاوش_قمیشی
تنظیم‌کننده‌ #استیو_مک‌کرام
آلبوم #شب_نیلوفری (۲۰۰۳)
@ghazalshermahdishabani
فلک از گریه‌ام در آب پنهان شد، نمی‌دانم
که آخِر از کجا سر همچو نیلوفر برون آرَد

#سلیم_تهرانی
(#صیادان_‌معنی)
@kaghaze_atashzade
صبح است
گنجشک محض می‌خواند
پاییز روی وحدت دیوار
اوراق می‌شود

#سهراب_سپهری
@ghazalshermahdishabani
عمرها شد می‌تپد بی‌ روی دوست
چون رگ یاقوت در خونم نگاه

در خیالش محو شد آثار من
این‌ کتان را شست آخر نور ماه

در ادبگاه خم ابروی او
ماه نو دارد زبان عذرخواه

#بیدل
@ghazalshermahdishabani
نخوت شاهی دهان اژدهاست
شمع را در می‌کشد آخر کلاه

شعلهٔ ما را در این آفت‌سرا
جز به خاکستر نمی‌باشد پناه

شرم دار ای سرکش از لاف غرور
نیست بال شعله‌ات جز برگ کاه

#بیدل
@ghazalshermahdishabani
غزل‌شعر
بریده‌هایی از کتاب ارزشمند #شاعر_آینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر #بیدل) #محمدرضا_شفیعی_کدکنی نشر #آگاه (چاپ یکم 1366، چاپ نهم 1389) 💠 بی‌گمان همۀ دوستداران شعر، آمادگی کامل برای التذاذ از شعر او را ندارند یا بهتر است بگویم: بیدل کشوری است که به دست آوردن ویزای…
پیام من به عُرس بیدل این است
که بیدل آسمانی در زمین است

سپهری بی‌کران در کهکشانی
که فرش آسمانش یاسمین است

یکی رنگین‌کمان از حیرت و هوش
که در هر شک او صدها یقین است

مسلمان‌هندویی با عطرِ بودا
که برتر از مقام کفر و دین است

نه ترک است و نه تاجیک و نه هندو
شگفتی بین که هم آن و هم این است

مقام بیدل است افزون‌تر از شعر
که لفظش رعشه‌ٔ جان را طنین است

بهشتی در یسار او توان یافت
بهشتِ دیگرش اندر یمین است

در آن فردوس اگر سیبی شکافی
درون سیب، صدها حور عین است

شنیدن، اندر آن‌جا، عینِ دیدن
که دیدن با چشیدن‌ها قرین است

حضوری کاندر آن‌جا آفرینش
فزون از حد ایام و سنین است

ستادن بر کرانِ بی‌کران‌هاست
گذشتن از جهانِ ماء و طین است

در آن آمیزه‌ٔ حیرانی و هوش
جهانی با عجایب‌ها عجین است

میان بیشه‌ٔ اندیشه، لفظش
همیشه بهرِ معنی در کمین است

غروری سربلند از این که عجزش
به کردار نگین، نقش جبین است

جبینی کز بلندی، عرش اعظم
به خاک مقدم او ره‌نشین است

رسد او را اگر گوید: «رسولم!»
که دست معجزش در آستین است

سلیمانیّ‌ِ مُلک شعر او را
به رنگِ جاودان، نقش نگین است

اگر فهمِ بشر زین برتر آید
فراتر شاعرِ روی زمین است

بزرگا شاعرا! تا پارسی هست
مکان تو به علیین مکین است

چو دانم پارسی را جاودانی
که در جنت زبانِ اهل دین است

یقین دارم که یادت جاودانی‌ست
که جاویدی تو را حِصنی حّصین است

ستودم از پی نقدی چنانت
چنین مدحی سزای آفرین است

#شفیعی_کدکنی
در وصف #بیدل

بیت آخر: اشاره به «شاعر آینه‌ها»، کتاب استاد شفیعی درباره بیدل.
این شعر در افتتاحیهٔ پنجمین کنگره بین‌المللی عُرس بیدل (تهران: ۱۴ تیر ۱۳۹۷) قرائت شد.
@ghazalshermahdishabani
سپیده‌دم که جهانی ز خواب برخیزد
نقاب شب ز رخ آفتاب برخیزد

ز باد صبح که بر اوج آسمان گذرد
ز روی شاهد مشرق نقاب برخیزد

خوش آن کسی که نشیند به باده وقت سحر
نمازِ خفتن مست و خراب برخیزد

کجاست ساقی بیداربخت و خواب‌آلود؟
که بهر دادن جام شراب برخیزد

غلام نرگس مستم که بامداد پگاه
قدح به دست گرفته، ز خواب برخیزد

 #امیرخسرو_دهلوی
@ghazalshermahdishabani
می‌شود خرج زمین چون میوه خام افتد به خاک
وای بر آن کس که این‌جا ناتمام افتد به خاک

از طلوع و از غروب مهر روشن شد که چرخ
هر که را برداشت صبح از خاک، شام افتد به خاک

#صائب
@ghazalshermahdishabani
غزل‌شعر
چو عدو زند دو زانو نخوری فریب عجزش که به قصد جان تفنگی به سر دو پا نشسته #بیدل @ghazalshermahdishabani
هست از دشمن تواضع ریشهٔ مکر و فریب
کی بوَد از خاکساران گرچه دام افتد به خاک؟!

#صائب
@ghazalshermahdishabani
زهی از نور روی تو چراغ آسمان روشن
تو روشن کرده‌ای او را و او کرده جهان روشن

چو با خورشید روی تو دلش گرم است عاشق را
نفس چون صبح روشن‌دل برآید از دهان روشن

#سیف_فرغانی
@ghazalshermahdishabani
چه بینم آفتابی را که از جیب فلک سرزد؟
خوش آن ماهی که هر صبح از گریبانت برون آید!

#هلالی_جغتایی
@ghazalshermahdishabani
2024/10/06 16:15:07
Back to Top
HTML Embed Code: