This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی از تجمع اعتراضی نیروهای رفع سد معبر شهرداری در برابر شورای اسلامی شهر تهران در روز سه شنبه هجدهم دی منتشر شده است.
این نیروها در اعتراض به به وضعیت شغلی و وضعیت بد معیشتی دست به تجمع زدند.
این نیروها در اعتراض به به وضعیت شغلی و وضعیت بد معیشتی دست به تجمع زدند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تهران - تجمع_اعتراضی نیروهای شهربان و حریم بان در برابر شورای شهر
معترضین شعار دادند:
ما منتظر زاکانی هستیم، هیچ جا نمی ریم همین جا هستیم
اما پس از ساعت ها از زاکانی شهردار فاسد تهران خبری نشد
سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳
معترضین شعار دادند:
ما منتظر زاکانی هستیم، هیچ جا نمی ریم همین جا هستیم
اما پس از ساعت ها از زاکانی شهردار فاسد تهران خبری نشد
سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 سخنان حق بهرام مشیری
مملکت نه مال شاه است نه شیخ، مملکت مال مردمه.
.
مملکت نه مال شاه است نه شیخ، مملکت مال مردمه.
.
Forwarded from تهاجم هوشمند ( آموزشی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☄️ روزی که آزادی و امید به ایران بازخواهد گشت
ایرانی که تحت حاکمیت غارتگر، فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی زندانی است، فرزندانش بدانند که روزی فرا خواهد رسید که صدای آزادیخواهان این سرزمین طنینانداز خواهد شد. فرزندان این کشور با عزم و ارادهای راسخ، به پا خواهند خواست و تمامیت اشغالگران را سرنگون خواهند کرد. این مبارزه تنها برای آزادی نیست، بلکه برای عدالت و کرامت انسانی است.
به زودی زنجیرها شکسته خواهند شد و نور امید به دلها بازخواهد گشت. همگی ما باید برای آن روز آماده شویم و با هم، راهی به سوی آیندهای روشنتر بسازیم.
راهبرد ترکیبی تنها ره رهایی ست؛
مقاومت مدنی
مقاومت مسلحانه
ایرانی که تحت حاکمیت غارتگر، فاسد و جنایتکار جمهوری اسلامی زندانی است، فرزندانش بدانند که روزی فرا خواهد رسید که صدای آزادیخواهان این سرزمین طنینانداز خواهد شد. فرزندان این کشور با عزم و ارادهای راسخ، به پا خواهند خواست و تمامیت اشغالگران را سرنگون خواهند کرد. این مبارزه تنها برای آزادی نیست، بلکه برای عدالت و کرامت انسانی است.
به زودی زنجیرها شکسته خواهند شد و نور امید به دلها بازخواهد گشت. همگی ما باید برای آن روز آماده شویم و با هم، راهی به سوی آیندهای روشنتر بسازیم.
راهبرد ترکیبی تنها ره رهایی ست؛
مقاومت مدنی
مقاومت مسلحانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢#خبر_فوری #ماسک_بزنیم
سلمان اسحاقی، نماینده مجلس :
مسئولین نباید داستان کرونا رو تکرار کنن؛
تاکید میکنم که این ویروس جدید HMPV وارد کشور شده! مراقبت کنید...
سلمان اسحاقی، نماینده مجلس :
مسئولین نباید داستان کرونا رو تکرار کنن؛
تاکید میکنم که این ویروس جدید HMPV وارد کشور شده! مراقبت کنید...
اخبار اعتراضات مردمی
💢#خبر_فوری #ماسک_بزنیم سلمان اسحاقی، نماینده مجلس : مسئولین نباید داستان کرونا رو تکرار کنن؛ تاکید میکنم که این ویروس جدید HMPV وارد کشور شده! مراقبت کنید...
🔺🔻واردات ویروس به منظور امنیتی کردن اوضاع و تشدید بحران در جمهوری اسلامی
در روزهای اخیر، گزارشهایی از ورود ویروس جدید به ایران منتشر شده است. این موضوع در شرایطی رخ میدهد که نظام درمانده جمهوری اسلامی به دلیل فساد گسترده، سوءمدیریت و ناتوانی در کنترل بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تحت فشار شدیدی قرار دارد.
مردم طی سالهای گذشته بارها مشاهده کردهاند که حکومت به جای تمرکز بر سلامت و رفاه جامعه، از بحرانها بهرهبرداری کرده و سعی در امنیتی کردن اوضاع کشور دارد. با افزایش فشار بر مردم، اعتراضات را سرکوب میکند. ورود ویروسهای جدید و عدم شفافیت درباره منبع، مدیریت و پیامدهای آن ممکن است بخشی از سیاست حکومت برای منحرف کردن افکار عمومی از نارضایتیهای گسترده و شکستهای مداوم در عرصههای داخلی و بینالمللی باشد.
تجربه تلخ شیوع ویروس کرونا در جمهوری اسلامی به وضوح نشان داد که چگونه سیاستهای فریبکارانه حکومت، از پنهانکاری در اعلام شیوع ویروس تا سوءاستفاده از بحران برای کنترل افکار عمومی، منجر به فاجعهای انسانی شد. اکنون با ورود ویروسی جدید، این نگرانیها دوباره به وجود آمده است.
این بار، مردم آگاهتر از گذشته سوالات مهمی از حاکمیت دارند:
- آیا این ویروس به دلیل بیتوجهی به سلامت مردم وارد کشور شده یا بخشی از بازیهای سیاسی نظام است؟
- چرا حکومت همچنان از شفافسازی درباره اقدامات پیشگیرانه و منابع شیوع ویروس خودداری میکند؟
- آیا این بحران بهانهای برای تشدید سرکوب و افزایش فشار بر مخالفان سیاسی خواهد بود؟
حاکمیت سرکوبگر جمهوری اسلامی که به کوچکترین اعتراضها واکنش امنیتی نشان میدهد، بهجای مدیریت کشور و حل بحرانها، سیاستهایی را پیش گرفته که فقط بر مشکلات مردم میافزاید. افشای این اقدامات، همراه با فشارهای بینالمللی و افزایش آگاهی در میان مردم، میتواند این سیاستهای ضدانسانی را به چالش بکشد.
همانطور که تاریخ نشان داده، هیچ حکومتی نمیتواند برای همیشه با سرکوب و پنهانکاری دوام بیاورد. مردم ایران با اتحاد و آگاهی، میتوانند در برابر این بحرانها ایستادگی کرده و خواهان پاسخگویی حاکمیت باشند.
در روزهای اخیر، گزارشهایی از ورود ویروس جدید به ایران منتشر شده است. این موضوع در شرایطی رخ میدهد که نظام درمانده جمهوری اسلامی به دلیل فساد گسترده، سوءمدیریت و ناتوانی در کنترل بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تحت فشار شدیدی قرار دارد.
مردم طی سالهای گذشته بارها مشاهده کردهاند که حکومت به جای تمرکز بر سلامت و رفاه جامعه، از بحرانها بهرهبرداری کرده و سعی در امنیتی کردن اوضاع کشور دارد. با افزایش فشار بر مردم، اعتراضات را سرکوب میکند. ورود ویروسهای جدید و عدم شفافیت درباره منبع، مدیریت و پیامدهای آن ممکن است بخشی از سیاست حکومت برای منحرف کردن افکار عمومی از نارضایتیهای گسترده و شکستهای مداوم در عرصههای داخلی و بینالمللی باشد.
تجربه تلخ شیوع ویروس کرونا در جمهوری اسلامی به وضوح نشان داد که چگونه سیاستهای فریبکارانه حکومت، از پنهانکاری در اعلام شیوع ویروس تا سوءاستفاده از بحران برای کنترل افکار عمومی، منجر به فاجعهای انسانی شد. اکنون با ورود ویروسی جدید، این نگرانیها دوباره به وجود آمده است.
این بار، مردم آگاهتر از گذشته سوالات مهمی از حاکمیت دارند:
- آیا این ویروس به دلیل بیتوجهی به سلامت مردم وارد کشور شده یا بخشی از بازیهای سیاسی نظام است؟
- چرا حکومت همچنان از شفافسازی درباره اقدامات پیشگیرانه و منابع شیوع ویروس خودداری میکند؟
- آیا این بحران بهانهای برای تشدید سرکوب و افزایش فشار بر مخالفان سیاسی خواهد بود؟
حاکمیت سرکوبگر جمهوری اسلامی که به کوچکترین اعتراضها واکنش امنیتی نشان میدهد، بهجای مدیریت کشور و حل بحرانها، سیاستهایی را پیش گرفته که فقط بر مشکلات مردم میافزاید. افشای این اقدامات، همراه با فشارهای بینالمللی و افزایش آگاهی در میان مردم، میتواند این سیاستهای ضدانسانی را به چالش بکشد.
همانطور که تاریخ نشان داده، هیچ حکومتی نمیتواند برای همیشه با سرکوب و پنهانکاری دوام بیاورد. مردم ایران با اتحاد و آگاهی، میتوانند در برابر این بحرانها ایستادگی کرده و خواهان پاسخگویی حاکمیت باشند.
Forwarded from تهاجم هوشمند ( آموزشی)
☄️ هرمزگان / حمله به شهردار با بنزین و آتش
🔻عضو شورای شهر کرگان هرمزگان گفت:
شهردار کرگان پس از حمله یک شهروند با بنزین و آتش دچار سوختگی شدید شد و به بندرعباس منتقل شده است.
خشم و آگاهی ریشه حکومت تبهکار آخوندی را به آتش می کشاند
خشم گروهی نیروهای سرکوب گر بزدل را
در خیزش همگانی به عقب نشینی وادار می کند.
بن پایه هسته های محله محور در خیزش پیش رو هدایت و مدیریت خشم گروهی ست
خیزش همگانی در راه است
مردم مسلح شوید
🔻عضو شورای شهر کرگان هرمزگان گفت:
شهردار کرگان پس از حمله یک شهروند با بنزین و آتش دچار سوختگی شدید شد و به بندرعباس منتقل شده است.
خشم و آگاهی ریشه حکومت تبهکار آخوندی را به آتش می کشاند
خشم گروهی نیروهای سرکوب گر بزدل را
در خیزش همگانی به عقب نشینی وادار می کند.
بن پایه هسته های محله محور در خیزش پیش رو هدایت و مدیریت خشم گروهی ست
خیزش همگانی در راه است
مردم مسلح شوید
🔴 چند اشتباه رایج در فعالیت مدنی و صنفی؛
چگونه در دام اشتباه «بدیهی» یا «معلوم است که» نیفتیم؟
- تلقی خود را بیان کنید و آن را بلافاصله به پرسش ارتقا بدهید.
- نداشتن تلقی به معنی ناآگاهی از پیشفرضهاست.
- از اتاق خود بیرون بیایید و وارد گفتگوی واقعی شوید!
🔺یک اشتباه رایج در مطالبهگری و فعالیت مدنی و صنفی،
«بدیهی فرض کردن یک قضیه» و ناآگاهی از یک پیشفرض است.
میدانیم که پیشفرضها راه را برای پرسیدن پرسشهای راهگشا و دقیق در تعیین استراتژی میبندند و انگارههای نادقیق را به جای واقعیت مینشانند ولی آگاهی از پیشفرضها کار سادهای نیست.
🔺چالهای به نام «قاعدتا» به جای «تحقیق میدانی»:
یک سازماندهنده فعالیتهای مطالبهگرانه، یک جمعکننده امضا، و یا عضوگیرنده کمپین یا تجمع ممکن است تفکر حلقهای از افرادی همفکر و یا برایند همفکران مجازی را به جامعهای بزرگتر از همکاران نسبت بدهد و نداند چرا نتیجهای که در گفتگو با افراد گروه به سادگی «مطلوب و دستیافتنی» فرض میشد در مقیاس جمعیتی بزرگتر به دست نیامده است.
فعالان مدنی ایرانی در اولین کمپینهای جمعآوری امضا به یاد دارند و گاهی مکتوب کردهاند که چگونه هنگامی که جمعآوری امضا را به خیابان و در میان مردم بردند تازه درباره پیشفرضهای نادقیق خود و همچنین درباره انگارههای ناپیدا و تلقیهای دور از واقعیت خود اطلاعات عملی به دست آوردند و میزان کار مورد را توانستند بهتر بسنجند.
چگونه در دام اشتباه «بدیهی» یا «معلوم است که» نیفتیم؟
- تلقی خود را بیان کنید و آن را بلافاصله به پرسش ارتقا بدهید.
- نداشتن تلقی به معنی ناآگاهی از پیشفرضهاست.
- از اتاق خود بیرون بیایید و وارد گفتگوی واقعی شوید!
🔺یک اشتباه رایج در مطالبهگری و فعالیت مدنی و صنفی،
«بدیهی فرض کردن یک قضیه» و ناآگاهی از یک پیشفرض است.
میدانیم که پیشفرضها راه را برای پرسیدن پرسشهای راهگشا و دقیق در تعیین استراتژی میبندند و انگارههای نادقیق را به جای واقعیت مینشانند ولی آگاهی از پیشفرضها کار سادهای نیست.
🔺چالهای به نام «قاعدتا» به جای «تحقیق میدانی»:
یک سازماندهنده فعالیتهای مطالبهگرانه، یک جمعکننده امضا، و یا عضوگیرنده کمپین یا تجمع ممکن است تفکر حلقهای از افرادی همفکر و یا برایند همفکران مجازی را به جامعهای بزرگتر از همکاران نسبت بدهد و نداند چرا نتیجهای که در گفتگو با افراد گروه به سادگی «مطلوب و دستیافتنی» فرض میشد در مقیاس جمعیتی بزرگتر به دست نیامده است.
فعالان مدنی ایرانی در اولین کمپینهای جمعآوری امضا به یاد دارند و گاهی مکتوب کردهاند که چگونه هنگامی که جمعآوری امضا را به خیابان و در میان مردم بردند تازه درباره پیشفرضهای نادقیق خود و همچنین درباره انگارههای ناپیدا و تلقیهای دور از واقعیت خود اطلاعات عملی به دست آوردند و میزان کار مورد را توانستند بهتر بسنجند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴فعالان عراقی مخالف جمهوری اسلامی در حال سوزاندن تصویر خامنهای هستند - چیزی در عراق در حال اتفاق افتادن است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑بعد از زارا اسماعیلی و پرستو احمدی، خاموش کردن صدای زن به «غزل ماهور» رسید که صفحه اینستاگرامش را با ۱۸۸ هزار فالوئر «به دستور مقام قضایی» مسدود کردند
صداش را بشنوید و نامش را به یاد داشته باشید. این صدا و صاحبش حذفنشدنیاند
صداش را بشنوید و نامش را به یاد داشته باشید. این صدا و صاحبش حذفنشدنیاند
تجمع اعتراضی و خشم مردم به جان امده و غارت شده ، رضایت خودرو طراوات نوین در قزوین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 برشی از صحبتهای امیرسالار داودی، وکیل دادگستری و زندانی سابق سیاسی درباره رنجهای زندان و نقد اظهارات غیرمنصفانه درباره زندانیان
#اعتصابات_سراسری
#اعتصابات_سراسری
در ستایشِ رقصیدن
چندی پیش ویدئویی از رقص نرگس محمدی به همراه دیگر زندانیان زن در زندان اوین وایرال شد. در فضای مجازی واکنشهای زیادی برانگیخت. سلطنتطلبان گفتند نرگس محمدی دارد وضعیت زندان را سفیدشویی میکند، جمهوریاسلامیگرایان هم گفتند ببینید اوضاع زندان ما چقدر خوب است و نرگس محمدی را در خصوص توضیحاتی که پیشتر دربارهی وضعیت زندان دادهبود، به دروغگویی متهم کردند. خلاصه دو سمتِ طیف سود خود را از وایرالشدن ویدئو بردند. دربرابر اما طیف خاکستری وجود داشت که زیر لب پچپچ میکرد و یواشکی از دیگری میپرسید که آیا رقص نرگس محمدی را دیدی؟ تلویزیون دیواری را دیدی؟ توو زندان چه رقصی به راه انداختهاند، دیدی؟ تازه گوشی هم دارند. در مواجهه با این طیف خاکستریِ لبگزان و پچپچکنان عدهای هم بهدرستی از لزومِ شادی در مبارزه گفتند. آنها تلاش کردند تا شادی در مبارزه را تئوریزه کنند و نشان دهند هرچقدر که زندانبان غم و غصه میپراکند، زندانی با انتشار شادی درواقع مبارزه میکند.
به نظرم میرسد یک چیز دیگری هم هست که در این شکل از پاسخگویی مغفول مانده است. آیا مسئلهی لبگزندگان و پچپچکنندگانْ شادی بود؟ یا دقیقتر بپرسیم: آیا آنها از تماشای شادی در زندان متعجب مانده بودند؟ هم آری هم نه. میخواهم کمی دربارهی «نه» بگویم. این طیف خاکستری مسئلهاش «صرفاً» تعجب از شادی در زندان نبود. مسئلهاش تنها این نبود که زندان آنقدرها هم جایِ سخت و دشواری نیست و نباید زیادی شلوغش کرد. بلکه این تعجب منشأ دیگری هم داشت. درواقع از قسمی سلسلهمراتب در ارزشها هم ناشی میشد. سلسلهمراتبی که ذهن را در برابر بدن مینشاند. و بعد چنین صورتبندیای با خود دارد: آدمی که فکر میکند که نمیرقصد. آدمی که فکر میکند دونِ شأناش است که برقصد. آدمی که مبارزه میکند، با ایدههای والایش درگیرِ رقص نمیشود. رقص متعلق به بدن است. بدنی که پیشتر، در قسمی سلسلهمراتب در ارزشها، ارزشِ خود را به ارزشِ ذهن باخته است. آدمهای معمولی میرقصند. مبارزان، اندیشهورزان، زیادی جدیها که بدن ندارند. بدنِ آنها از ذهنشان جا مانده است. بدن آنها یا رنجور و بیمار است یا اصلاً نیست. بدنِ مبارزان، و احتمالاً اندیشهورزان، درخورِ رنجکشیدن است. اگر بختیار باشند میتوانند رنجِ بدن را نشان بدهند؛ حال یا با کوبیدنِ مشتی بر دیوار یا امتناع از خوردن غذا، و اگر بختیار نباشند این رنج را بیهیچ نشانهای با خود حمل میکنند.
تماشایِ رقص نرگس محمدی و دیگر زندانیان، اتفاق مهمی را در حسورزیِ تماشاکنندگان رقم میزند. مبارزانی که میرقصند، زندانیانی که میرقصند. آنها سلسلهمراتب در ارزشها را به سخره میگیرند و تصویرِ جدیدی از مبارزه پیش میکشند. رانسیر میگوید رقص پیوند بیمثالِ هنر و زندگیست. ما هم باید بگوییم رقص پیوندِ بیمثال اندیشه با زندگی، مبارزه با زندگیست. آرمان را به زندگی میدوزد و در لحظهای پیش از چه باید یا چه نباید، جداییِ اندیشیدن و زندگی را بیاعتبار میکند. رقصی بیهدف، همچون قسمی وسیلهیِ نابِ بدن، ایجادِ سلسلهمراتب در بدنهایِ معمولی و بدنهایِ رنجور، اندیشههایِ پَست و اندیشههایِ والا و هر دوگانهی ارزشی از این دست را از کار میاندازد.
مهسا اسداللهنژاد
چندی پیش ویدئویی از رقص نرگس محمدی به همراه دیگر زندانیان زن در زندان اوین وایرال شد. در فضای مجازی واکنشهای زیادی برانگیخت. سلطنتطلبان گفتند نرگس محمدی دارد وضعیت زندان را سفیدشویی میکند، جمهوریاسلامیگرایان هم گفتند ببینید اوضاع زندان ما چقدر خوب است و نرگس محمدی را در خصوص توضیحاتی که پیشتر دربارهی وضعیت زندان دادهبود، به دروغگویی متهم کردند. خلاصه دو سمتِ طیف سود خود را از وایرالشدن ویدئو بردند. دربرابر اما طیف خاکستری وجود داشت که زیر لب پچپچ میکرد و یواشکی از دیگری میپرسید که آیا رقص نرگس محمدی را دیدی؟ تلویزیون دیواری را دیدی؟ توو زندان چه رقصی به راه انداختهاند، دیدی؟ تازه گوشی هم دارند. در مواجهه با این طیف خاکستریِ لبگزان و پچپچکنان عدهای هم بهدرستی از لزومِ شادی در مبارزه گفتند. آنها تلاش کردند تا شادی در مبارزه را تئوریزه کنند و نشان دهند هرچقدر که زندانبان غم و غصه میپراکند، زندانی با انتشار شادی درواقع مبارزه میکند.
به نظرم میرسد یک چیز دیگری هم هست که در این شکل از پاسخگویی مغفول مانده است. آیا مسئلهی لبگزندگان و پچپچکنندگانْ شادی بود؟ یا دقیقتر بپرسیم: آیا آنها از تماشای شادی در زندان متعجب مانده بودند؟ هم آری هم نه. میخواهم کمی دربارهی «نه» بگویم. این طیف خاکستری مسئلهاش «صرفاً» تعجب از شادی در زندان نبود. مسئلهاش تنها این نبود که زندان آنقدرها هم جایِ سخت و دشواری نیست و نباید زیادی شلوغش کرد. بلکه این تعجب منشأ دیگری هم داشت. درواقع از قسمی سلسلهمراتب در ارزشها هم ناشی میشد. سلسلهمراتبی که ذهن را در برابر بدن مینشاند. و بعد چنین صورتبندیای با خود دارد: آدمی که فکر میکند که نمیرقصد. آدمی که فکر میکند دونِ شأناش است که برقصد. آدمی که مبارزه میکند، با ایدههای والایش درگیرِ رقص نمیشود. رقص متعلق به بدن است. بدنی که پیشتر، در قسمی سلسلهمراتب در ارزشها، ارزشِ خود را به ارزشِ ذهن باخته است. آدمهای معمولی میرقصند. مبارزان، اندیشهورزان، زیادی جدیها که بدن ندارند. بدنِ آنها از ذهنشان جا مانده است. بدن آنها یا رنجور و بیمار است یا اصلاً نیست. بدنِ مبارزان، و احتمالاً اندیشهورزان، درخورِ رنجکشیدن است. اگر بختیار باشند میتوانند رنجِ بدن را نشان بدهند؛ حال یا با کوبیدنِ مشتی بر دیوار یا امتناع از خوردن غذا، و اگر بختیار نباشند این رنج را بیهیچ نشانهای با خود حمل میکنند.
تماشایِ رقص نرگس محمدی و دیگر زندانیان، اتفاق مهمی را در حسورزیِ تماشاکنندگان رقم میزند. مبارزانی که میرقصند، زندانیانی که میرقصند. آنها سلسلهمراتب در ارزشها را به سخره میگیرند و تصویرِ جدیدی از مبارزه پیش میکشند. رانسیر میگوید رقص پیوند بیمثالِ هنر و زندگیست. ما هم باید بگوییم رقص پیوندِ بیمثال اندیشه با زندگی، مبارزه با زندگیست. آرمان را به زندگی میدوزد و در لحظهای پیش از چه باید یا چه نباید، جداییِ اندیشیدن و زندگی را بیاعتبار میکند. رقصی بیهدف، همچون قسمی وسیلهیِ نابِ بدن، ایجادِ سلسلهمراتب در بدنهایِ معمولی و بدنهایِ رنجور، اندیشههایِ پَست و اندیشههایِ والا و هر دوگانهی ارزشی از این دست را از کار میاندازد.
مهسا اسداللهنژاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴تجمع اعتراضی بیماران اس ام آی روبرو وزارت بهداشت
✅سازمان ملل: دستکم ۹۰۱ نفر سال ۲۰۲۴ میلادی در ایران اعدام شدند
فولکر ترک، معاون دبیرکل سازمان ملل و کمیساریای عالی حقوق بشر این سازمان روز سهشنبه ۷ ژانویه اعلام کرد که بر اساس گزارشها، سال گذشته بیش از ۹۰۰ نفر در ایران اعدام شدند. او افزود حدود ۴۰ نفر از آنها نیز ماه دسامبر و ظرف «تنها در یک هفته» اعدام شدهاند.
فولکر ترک، معاون دبیرکل سازمان ملل و کمیساریای عالی حقوق بشر این سازمان روز سهشنبه ۷ ژانویه اعلام کرد که بر اساس گزارشها، سال گذشته بیش از ۹۰۰ نفر در ایران اعدام شدند. او افزود حدود ۴۰ نفر از آنها نیز ماه دسامبر و ظرف «تنها در یک هفته» اعدام شدهاند.