Telegram Web Link
ای در دل هر کسی ز مهرت تابی

وی از تو تضرعی بهر محرابی

جاوید شبی باید و خوش مهتابی

تا با تو غمی بگویم از هر بابی


#مولانا
ای صبا، گر بگذری در کوی او

نزد او ما را جزین پیغام نیست:

کای دلارامی که جان ما تویی

بی تو ما را یک نفس آرام نیست


#عراقی
کیمیایی بود صحبتهای تو

کم مباد از خانهٔ دل پای تو

#مولانا
کجا روم که نه در حلقه ی نگین تو باشد ؟
مگر به ساحتی از سایه ی شما بگریزم

به هر کجا که رَوَم ، رنگ آسمان من این است
سیاه مثل دو چشم تو ! پس چرا بگریزم ؟

 

#حسین_منزوی
.

دیده را فایده آن است؛که «دلبر» بیند

#سعدی
‌‌‎‌
مرا عهدیست با جانان
که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را
چو جان خویشتن دارم

#حافظ
به چشم‌های تو دانم که تا ز چشم برفتی

به چشم عشق و ارادت نظر به هیچ نکردم

نه روز می‌بشمردم در انتظار جمالت

که روز هجر تو را خود ز عمر می‌نشمردم


#سعدی
جان منی و یار من
دولت پایدار من

باغ من و بهار من
باغ مرا خزان دهی


#مولانا

🕊
خوب می‌دانم ...
حوض نقاشی‌ من، بی ‌ماهی‌ است ...!

#سهراب_سپهری

🕊
.


هر جا روی تو با منی
ای هر دو چشم و روشنی...

#مولانا

‌‌‌
.

محبوبم!
یاد تو که می‌رسد،‌ نسیمی از پشت پلک‌ها می‌وزد. یاد تو که می‌رسد، هزار پنجره باز می‌شود. همة عالم گوشة ابروی توست. باد می‌وزد و یاد تو را پراکنده می‌کند. زیبایی وصف نگاه توست.


#محمدصالح_علا
جان چه ارزد که برم
تُحفه بجانان هیهات

همه دانند که کَس
زیره بکرمان نبرد...

#خواجوی_کرمانی
چه روزها به شب آورد جان منتظرم

به بوی آن که شبی با تو روز گرداند

به چند حیله شبی در فراق روز کنم

و گر نبینمت آن روز هم به شب ماند


#سعدی
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟

سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟

گر منم دور ز روی تو، دل من با توست

نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟


#سلمان_ساوجی
بياتا به مستی شبی طی كنيم
غم دل فدای شب و مِی كنيم

#خیام
.

بي تابَم
برايِ آغازِ روزي ديگر
در كنارِ " تو
يِك روزِ ديگر از بودنِ تو در زندگي ام
گذشت...!
چشمانت
را باز كن تا صُبح
رونمايي كند..


#ابولفضل_وکیلی


‌‌‌‎.
.


‌بخوان مرا ومخوان جز مرا کھ می‌میرم ...



#حسین‌_منزوی
.


تا که ما از نظر و خوبی تو باخبریم
از بد و نیک جهان همچو جهان بی‌خبریم
دین ما مهر تو و مذهب ما خدمت تو
تا نگویی که در این عشق تو ما مختصریم

#مولانا
‌‌‌‎‌

.
من آن وجود شریفم که در قلمرو عشق

کمینه خاک رهت جان نازنین من است

به شادی دو جهانش نمی‌توان دادن

غمی که از تو نصیب دل غمین من است


#فروغی_بسطامی
بگذار دستت رازِ دستم را بداند
بی هیچ پروایی که دستِ عشق با ماست

#حسین_منزوی
2024/10/07 22:24:46
Back to Top
HTML Embed Code: