Telegram Web Link
چهار موردی که دل را می میراند و قساوت می آورد

●عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَرْبَعٌ يُمِتْنَ الْقَلْبَ الذَّنْبُ عَلَى الذَّنْبِ وَ كَثْرَةُ مُنَاقَشَةِ النِّسَاءِ يَعْنِي مُحَادَثَتَهُنَّ وَ مُمَارَاةُ الْأَحْمَقِ تَقُولُ وَ يَقُولُ وَ لَا يَرْجِعُ إِلَى خَيْرٍ أَبَداً وَ مُجَالَسَةُ الْمَوْتَى فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَا الْمَوْتَى قَالَ كُلُّ غَنِيٍّ مُتْرَفٍ.

●امام صادق از پدرش صلوات الله علیهما نقل می کند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: چهار چيز دل را مى ميراند: گناه روى گناه و مذاکره زياد با زنان یعنی همسخن شدن با آنان و مجادله كردن با احمق؛ تو مى گويى و او مى گويد و هرگز به راه خیر نمى آيد و همنشينى با مردگان.
عرض شد: اى رسول خدا! منظور از مردگان چيست؟ فرمود: هر توانگر خوشگذرانى.

الخصال، ج‏1، ص: 228
آیا امیرالمومنین صلوات الله علیه الان در قبر دفن است؟

●رُوِيَ بِإِسْنَادٍ صَحِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) أَنَّهُ لَمَّا أُصِيبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (صلوات الله علیه) قَالَ لِلْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (صلوات الله علیهما) غَسِّلَانِي وَ كَفِّنَانِي وَ حَنِّطَانِی وَ احْمِلَانِي عَلَى سَرِيرِي وَ احْمِلَا مُؤَخَّرَهُ تُكْفَيَانِ مُقَدَّمَهُ فَإِنَّكُمَا تَنْتَهِيَانِ إِلَى قَبْرٍ مَحْفُورٍ وَ لَحْدٍ مَلْحُودٍ وَ لَبِنٍ مَوْضُوعٍ فَأَلْحِدَانِي وَ أَشْرِجَا اللَّبِنَ عَلَيَّ وَ ارْفَعَا لَبِنَةً مِمَّا يَلِي رَأْسِي فَانْظُرَا مَا تَسْتَمِعَانِ فَأَخَذَا اللَّبِنَةَ مِنْ عِنْدِ الرَّأْسِ بَعْدَ مَا أَشْرَجَا عَلَيْهِ اللَّبِنَ إِذَا لَيْسَ فِي الْقَبْرِ شَيْ‏ءٌ وَ إِذَا هَاتِفٌ يَهْتِفُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ كَانَ عَبْداً صَالِحاً فَأَلْحَقَهُ اللَّهُ بِنَبِيِّهِ وَ كَذَلِكَ يَفْعَلُ بِالْأَوْصِيَاءِ بَعْدَ الْأَنْبِيَاءِ- [حَتَّى لَوْ] أَنَّ نَبِيّاً مَاتَ فِي الْمَشْرِقِ وَ مَاتَ وَصِيُّهُ فِي الْمَغْرِبِ لَأَلْحَقَ الْوَصِيَّ بِالنَّبِيِّ.

●به سند معتبر از حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله عليه) روايت شده كه حضرت امير المؤمنين (صلوات الله عليه) بعد از آنكه ضربت خورد، به حضرت امام حسن و امام حسين (صلوات الله عليهما) فرمود: چون من از دنيا بروم، مرا غسل دهيد و مرا كفن كنيد و حنوط كنيد، چون مرا بر تابوت نهيد، جلوی جنازه را ملائكه برخواهند داشت، شما عقب آن را برداريد، و به هر طرف كه پيش جنازه مى‏ رود از عقبش برويد تا آنكه خواهد رسيد به قبر كنده ‏اى و لحد ساخته‏ اى و خشتى چند مهيّا كرده، پس مرا در لحد گذاريد و خشت بر من بچينيد، پس يك خشت از بالاى سر من برداريد و ببینید که چه می شنوید؛ چون آن حضرت را غسل دادند، ندائى از يك جانب خانه شنيدند كه: اگر شما پيش جنازه را برمى‏ داريد، عقب آن بر خواهد خاست، و اگر عقب آن را برمى ‏داريد پيش جنازه خود برخواهد خاست. چون آن حضرت را دفن كردند، يك خشت از بالاى سر آن حضرت برداشتند و در قبر نظر كردند كسى را در قبر نديدند، ناگاه صداى هاتفى را شنيدند كه: امير المؤمنين (صلوات الله عليه) بنده شايسته خدا بود، خداوند او را به پيغمبر خود ملحق گردانيد، و خداوند چنين مى‏ كند به اوصياء بعد از پيغمبران، حتّى آنكه اگر پيغمبرى در مشرق بميرد و وصىّ او در مغرب بميرد، البتّه حق تعالى آن وصىّ را به پيغمبر ملحق گرداند.

منتهی الآمال
جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 21
كتاب المزار (مفيد)، النص، ص: 223
الغارات (ط - الحديثة)، ج‏2، ص: 845
تهذيب الأحكام، ج‏6، ص: 106
مناقب (ابن شهرآشوب)، ج‏2، ص: 349
الصراط المستقيم، ج‏3، ص: 122
الدر النظيم، ص: 422
مدينة معاجز الأئمة الإثني عشر، ج‏3، ص: 62
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏42، ص: 236
فرحة الغري، ص: 60
روضة المتقين (ط - القديمة)، ج‏5، ص: 361
روایت حضرت ام کلثوم صلوات الله علیها از تشییع جنازه و تدفین امیرالمومنین صلوات الله علیه

●عَنْ أُمِّ كُلْثُومٍ بِنْتِ عَلِيٍّ (صلوات الله علیها) قَالَتْ آخِرُ عَهْدِ أَبِي إِلَى أَخَوَيَّ أَنْ قَالَ يَا بَنِيَّ إِنْ أَنَا مِتُّ فَغَسِّلَانِي ثُمَّ نَشِّفَانِي بِالْبُرْدَةِ الَّتِي نَشَّفْتُمْ بِهَا رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ فَاطِمَةَ (صلوات الله علیها) ثُمَّ حَنِّطَانِي وَ سَجِّيَانِي عَلَى سَرِيرِي ثُمَّ انْتَظِرَا حَتَّى إِذَا ارْتَفَعَ لَكُمَا مُقَدَّمُ السَّرِيرِ فَاحْمِلَا مُؤَخَّرَهُ قَالَتْ فَخَرَجْتُ أُشَيِّعُ جِنَازَةَ أَبِي حَتَّى إِذَا كُنَّا بِظَهْرِ الْغَرِيِّ رَكَزَ الْمُقَدَّمُ فَوَضَعْنَا الْمُؤَخَّرَ ثُمَّ بَرَزَ الْحَسَنُ بِالْبُرْدَةِ الَّتِي نُشِّفَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ وَ فَاطِمَةُ فَنَشَّف‏ بِهَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (صلوات الله علیه) ثُمَّ أَخَذَ الْمِعْوَلَ فَضَرَبَ ضَرْبَةً فَانْشَقَّ الْقَبْرُ عَنْ ضَرِيحٍ فَإِذَا هُوَ بِسَاجَةٍ مَكْتُوبٍ عَلَيْهَا- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ هَذَا قَبْرٌ ادَّخَرَهُ نُوحٌ النَّبِيُّ لِعَلِيٍّ وَصِيِّ مُحَمَّدٍ قَبْلَ الطُّوفَانِ بِسَبْعِمِائَةِ عَامٍ قَالَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ فَانْشَقَّ الْقَبْرُ فَلَا أَدْرِي أَ غَارَ سَيِّدِي فِي الْأَرْضِ أَمْ أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ إِذْ سَمِعْتُ نَاطِقاً لَنَا بِالتَّعْزِيَةِ أَحْسَنَ اللَّهُ لَكُمُ الْعَزَاءَ فِي سَيِّدِكُمْ وَ حُجَّةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ.

●ام کلثوم دختر علی صلوات الله علیها فرمود: آخرین سفارش پدرم به دو برادرم این بود که فرمود: ای فرزندم اگر من از دنیا رفتم شما دو تن مرا غسل کنید سپس با عبایی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و فاطمه (سلام الله علیها) را با آن خشک کردیم مرا خشک کنید سپس حنوطم کرده و مرا پیچیده در کفن در تابوت قرار دهید پس ببینید تا اگر جلوی تابوت بلند شد، عقب آن را بگیرید، (حضرت ام کلثوم صلوات الله علیها) فرمود: من خارج شدم تا جنازه پدرم را تشییع کنم؛ هنگامی که به پشت نجف رسیدیم جلوی تابوت از حرکت ایستاد و ما پشت آن را به زمین گذاشتیم. پس حسن (صلوات الله علیه) عبایی را که با آن رسول خدا و فاطمه و امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) را خشک کرده بودیم پوشید و کلنگ برداشته و ضربه ای زد سپس قبری در غالب آرامگاه بیرون آمد و در آن تخته چوبی بود که در روی آن با خط سریانی دو سطر نوشته شده بود: «به نام خداوند بخشنده بخشایشگر این مقبره ای که نوح پیامبر هفتصد سال قبل از طوفان برای علی جانشین محمد کنده بود» ام کلثوم فرمود: قبر باز شد و من نمی دانم که سرورم به زمین رفت یا به آسمان، در این هنگام شنیدم کسی به ما تسلیت می گوید: خداوند این عزای سرورتان و حجت خداوند برای خلقش را برای شما نیکو گرداند.

فرحة الغرى، ص 34
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏42، ص: 216
الدر النظيم، ص: 420
#حکمتهای_علوی
●و قال عليه السلام، لما بلغه قتل محمد بن أبي بكر: إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ، إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً وَ نَقَصْنَا حَبِيباً.

●وقتى خبر شهادت محمّد بن ابو بكر به امیرالمومنین صلوات الله علیه رسيد، آن حضرت فرمود: اندوه ما بر او به اندازه خوشحالى دشمنان به اوست، با اين تفاوت كه آنها دشمنى را از دست دادند، و ما دوستى را.

نهج البلاغه حکمت 325
الاغی که در فراق امام زمانش جان سپرد

عن أبي عبد الله (صلوات الله عليه) قال: لما حضرت رسول الله (صلى الله عليه و آله) الوفاة...
...ثم صاح (رسول الله صلی الله علیه و آله) يا بلال علي بالمغفر والدرع والراية والقميص وذي الفقار والسحاب والبرد والأبرقة والقضيب قال: فوالله ما رأيتها غير ساعتي تلك - يعني الأبرقة - فجيئ بشقة كادت تخطف الابصار فإذا هي من أبرق الجنة فقال: يا علي إن جبرئيل أتاني بها وقال: يا محمد اجعلها في حلقة الدرع واستدفر بها مكان المنطقة ثم دعا بزوجي نعال عربيين جميعا أحدهما مخصوف والآخر غير مخصوف والقميصين: القميص الذي أسري به فيه والقميص الذي خرج فيه يوم أحد، والقلانس الثلاث: قلنسوة السفر وقلنسوة العيدين والجمع، وقلنسوة كان يلبسها ويقعد مع أصحابه.
ثم قال: يا بلال علي بالبغلتين: الشهباء والدلدل، والناقتين: العضباء والقصوى والفرسين: الجناح كانت توقف بباب المسجد لحوائج رسول الله (صلى الله عليه و آله) يبعث الرجل في حاجته فيركبه فيركضه في حاجة رسول الله (صلى الله عليه و آله) و حيزوم وهو الذي كان يقول: أقدم حيزوم والحمار عفير فقال: أقبضها في حياتي.
فذكر أمير المؤمنين (صلوات الله عليه) أن أول شئ من الدواب توفي عفير ساعة قبض رسول الله (صلى الله عليه و آله) قطع خطامه ثم مر يركض حتى أتى بئر بني خطمة بقباء فرمى بنفسه فيها فكانت قبره.
وروي أن أمير المؤمنين (صلوات الله عليه) قال: إن ذلك الحمار كلم رسول الله (صلى الله عليه و آله) فقال: بأبي أنت وأمي إن أبي حدثني، عن أبيه، عن جده، عن أبيه أنه كان مع نوح في السفينة فقام إليه نوح فمسح على كفله ثم قال: يخرج من صلب هذا الحمار حمار يركبه سيد النبيين وخاتمهم، فالحمد لله الذي جعلني ذلك الحمار.

◾️از امام صادق (صلوات الله علیه) روایت شده که فرمود: وقتی که زمان وفات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسید ...
...پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: ای بلال! برو کلاهخود، زره، پرچم، پیراهن، شمشیر ذوالفقار، عمامه ام سحاب، جامه، ابرقه - بند - و عصای کوچک مرا بیاور. عباس گفت: به خدا قسم من آن ابرقه را تا پیش از آن لحظه ندیده بودم. نور آن نزدیک بود که چشم را بزند زیرا که آن از ابرق بهشت بود پس حضرت فرمود: ای علی! جبرئیل آن را برای من آورد و گفت: ای محمد! این بند را در حلقه های زره خود داخل کن و به جای کمربند به کمر ببند. سپس دو جفت کفش عربی را خواست که یکی پینه دوزی شده و دیگری پینه دوزی نشده بود و دو پیراهن ، پیراهنی که در شب معراج پوشیده بود و پیراهن دیگری را که در روز خروج به سمت احد پوشیده بود طلبید و سه کلاه خود را خواست: کلاهی که در سفر می پوشید، کلاهی که در عیدَین می پوشید و کلاهی که هنگام نشستن با اصحاب خود می پوشید. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: ای بلال! دو استر مرا که یکی شهباء و دیگری دلال نام دارد و دو شتر مرا که یکی عضباء و دیگری قصواء است و دو اسب مرا که یکی جناح است و دیگری حیزوم بیاور. جناح آن اسبی بود که در کنار مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می ایستاد تا خواسته های مردم را با آن برآورد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر که را برای کاری می فرستاد بر آن سوار می کرد. حیزوم آن اسبی بود که به آن می فرمود: پیش رو ای حیزوم. و الاغ خود را که عُفَیر نام داشت طلب کرد. سپس فرمود: (ای علی) برخیز و اینها را در وقت حیات من بگیر ؛ امیرالمومنین (صلوات الله علیه) فرموده: اولین چارپایی که از این چارپایان مرد عُفَیر بود؛ در همان ساعتی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وفات یافت افسار خود را پاره کرد و با سرعت رفت و خود را در قبا به چاه بنی خطمه رساند و خودش را در آن چاه انداخت. پس آن چاه قبرش شد و روایت شده که امیرالمومنین (صلوات الله علیه) فرمود: همانا آن الاغ با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تکلم کرد و گفت: پدر و مادرم قربانت! پدرم از پدرش و او از جدش و او از پدرش نقل کرد که او با نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) در کشتی بوده است. پس نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) به سمت او رفته و دست بر کفلش کشیده و سپس گفته: از پشت این الاغ، الاغی می آید که سرور پیغمبران و آخرین آنها بر آن سوار می شود. پس ستایش برای خدایی است که مرا همان الاغ قرار داد.

الكافي (الاصول ، فروع ، الروضة) ج 1 ص 236
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار علیهم السلام ج 22 ص 456 ح 3
علل الشرائع ج 1 ص 167
فراموشی بزرگترین نعمت است

قَالَ الصَّادِقُ صلوات الله علیه: وَ أَعْظَمُ مِنَ النِّعْمَةِ عَلَى الْإِنْسَانِ فِي الْحِفْظِ النِّعْمَةُ فِي النِّسْيَانِ فَإِنَّهُ لَوْ لَا النِّسْيَانُ لَمَا سَلَا أَحَدٌ عَنْ مُصِيبَةٍ وَ لَا انْقَضَتْ لَهُ حَسْرَةٌ وَ لَا مَاتَ لَهُ حِقْدٌ وَ لَا اسْتَمْتَعَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مَتَاعِ الدُّنْيَا مَعَ تَذَكُّرِ الْآفَاتِ وَ لَا رَجَاءَ غَفْلَةٍ مِنْ سُلْطَانٍ وَ لَا فَتْرَةَ مِنْ حَاسِد

●حضرت آقا امام صادق صلوات الله علیه: نعمت فراموشی برای انسان بسیار بزرگتر از نعمت حافظه و یادآوری است. اگر [نعمت‏] فراموشی نبود، هیچ کس مصیبت و سختی خود را فراموش نمی‏کرد و حسرتش پایان نمی‏یافت و کینه اش تمام نمی‏گشت و با یاد داشتن [و عدم فراموشی‏] آفات دنیا هیچ گاه لذتی از کالاهای دنیا نمی برد و امیدی به فراموشی و غفلت سلطان [حاکم] و رهایی از حسد حسودان نداشت.

توحيد المفضل، ص: 78
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏3، ص: 81
انا لله و انا الیه راجعون
عید #غدیر روز مشکی پوشیدن و عزا نیست؛ جشن ولایت امیرالمومنین صلوات الله علیه اولویت دارد بر همه چیز. 🔹فبِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنِ الْإِمَامِ الرِّضَا (عليه السلام): أَنَّهُ قَالَ: ... وَ يَوْمُ الْبِشَارَةِ وَ الْعِيدِ الْأَكْبَرِ ... وَ يَوْمُ لُبْسِ الثِّيَابِ…
نهم ربیع الاول روز مشکی پوشیدن و عزا نیست؛ جشن فرحة الزهرا صلوات الله علیها بر همه چیز اولویت دارد.

🔻هَذَا الْيَوْمِ التَّاسِعِ مِنْ شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ... وَ يَوْمُ نَزْعِ السَّوَادِ

♦️امیرالمومنین صلوات الله علیه: روز نهم ربیع الاول روز کندن لباس مشکی است.

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 31 صفحه 127

خداوند متعال تمام مومنین و مومنات را غرق مغفرت خویش بفرماید و ایشان را همنشین اهل بیت صلوات الله علیهم قرار دهد.
اگر بنا باشد خیری به اموات ما برسد با عمل به روایات است و بس.
🔻وصیت امامزاده جلیل القدر به اینکه او را پایین پای حضرت ابولولو علیه السلام دفن کنند

♦️از نکات حائز اهمیتی که تامل و توجه هر زائری را بر می انگیزد این که یکی از اولاد و نوادگان امام زین العابدین عَلَیْهِ السَّلَام متوفای سال 946 ه ق که در عصر خود عالم و فقیهی بزرگ محسوب می گردیده به وصیت خود، مدفن و مزار خود را پایین پای قبر مطهر جناب ابولؤلؤ رحمه الله و در آستانه ی ورودی زیارت وی قرار داده است، که هم اکنون نیز محل زیارت زوّار مرقد جناب ابولؤلؤ رحمه الله می باشد.

که این گویای مقام رفیع و عظمت شان جناب ابولؤلؤ رحمه الله در نزد آن بزرگوار بوده است که او را به چنین وصیتی ترغیب نموده است

کتاب مرد غیرتمند ایرانی (سیری در زندگانی جناب ابو لولو - رضوان الله علیه)/ص5 و 6

دقت کنید معمولا شخصی که مقامی والاتر دارد جلوتر دفن می شود و شخصی که مقامی پایین تر دارد پشت و یا پایین پای قبر دفن می شود
و این وصیت امامزاده جلیل القدر مبنی بر دفن شدنش پایین پای حضرت ابولولو علیه السلام خود حاوی نکته ظریفی است.
#حکمتهای_علوی
و قال عليه السلام: لِكُلِّ امْرِي‌ءٍ فِي مَالِهِ شَرِيكَانِ: الْوَارِثُ، وَ الْحَوَادِثُ.

♦️امیرالمومنین صلوات الله علیه: هر انسانى در مالش دو شریک هست: وارث و حوادث.

نهج البلاغه حکمت 335
نقصان عقل زنان و هشدار در مورد اطاعت از آنها

قال امیرالمومنین علی علیه السلام:و النِّسَاءُ نَوَاقِصُ الْعُقُولِ، نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَلَا شَهَادَةَ لَهُنَّ إِلَّا فِي الدَّيْنِ وَ شَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ بِرَجُلٍ، وَ أَمَّا نُقْصَان‏ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَالِ فَاتَّقُوا شِرَارَ النّسَاءِ، وَ كُونُوا منْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَرِ.

🔸امیرالمومنین علیه السلام: زنان ناقص العقل هستند ایمان زنان ناقص است و بهره منديهايشان ناقص است. امّا نقصان ايمانشان، همان بركنار بودن از نماز و روزه در ايّام حیض آنهاست و نقصان عقلشان اين است كه شهادتی برای آنها در دین نیست و شهادت (گواهی دادن، شاهد بودن) دو زن معادل شهادت يك مرد است، و امّا نقصان بهره آنها، پس سهم ارث آنان نصف سهم ارث مردان است، پس از زنان بد بپرهيزيد و از خوبانشان نیز حذر کنید (احتیاط داشته باشید) و در معروف (اعمال نیک) تسليم بى قيد و شرط آنان نشويد تا در منکر (اعمال بد) طمع (به اطاعت شدن) نکنند.

نهج البلاغه/خطبه80
انا لله و انا الیه راجعون
اگر مُردم و امام زمانم نیامد 😭😭😭 اللّٰهُمَّ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فَأَخْرِجْنِي مِنْ قَبْرِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي ، شاهِراً سَيْفِي ، مُجَرِّداً قَناتِي ، مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدَّاعِي…
اگر مُردم و امام زمانم نیامد 😭😭😭

اللّٰهُمَّ كَما جَعَلْتَ قَلْبِي بِذِكْرِهِ مَعْمُوراً، فَاجْعَلْ سِلاحِي بِنُصْرَتِهِ مَشْهُوراً، وَ إِنْ حالَ بَيْنِي وَبَيْنَ لِقائِهِ الْمَوْتُ الَّذِي جَعَلْتَهُ عَلَىٰ عِبادِكَ حَتْماً، وَأَقْدَرْتَ بِهِ عَلَىٰ خَلِيقَتِكَ رَغْماً، فَابْعَثْنِي عِنْدَ خُرُوجِهِ ظاهِراً مِنْ حُفْرَتِي مُؤْتَزِراً كَفَنِي حَتَّىٰ أُجاهِدَ بَيْنَ يَدَيْهِ فِي الصَّفِّ الَّذِي أَثْنَيْتَ عَلَىٰ أَهْلِهِ فِي كِتابِكَ فَقُلْتَ: ﴿كَأَنَّهُمْ بُنْيٰانٌ مَرْصُوصٌ﴾. (الصف 4)

خدایا چنان‌که دلم را با یادش آباد قرار دادی، پس اسلحه ام را در جهت یاری اش برکشیده گردان و اگر مرگی که بر بندگانت حتم قرار دادی و با آن بر آفریده هایت علی رغم آنان قدرت نمایی کردی، بین من و دیدارش پرده گردد، پس مرا به هنگام ظهورش بر انگیز تا از گورم سر بر آورم، در حالی که کفن پوشیده ام، در پیش رویش به جهاد برخیزم، در صفی که در قرآنت، بر اهل آن ستایش نمودی و فرمودی: «آن‌گونه که گویی بنایی پولادین و نفوذناپذیرند.» (صف 4)

مفاتیح الجنان زیارت دوم امام زمان صلوات الله علیه زیارت مخصوص سرداب مطهر
رازق رزق را هر طور که شده می رساند و مانعی وجود ندارد

#حکمتهای_علوی
وَ قِيلَ لَهُ (عليه السلام): لَوْ سُدَّ عَلَى رَجُلٍ بَابُ بَيْتِهِ وَ تُرِكَ فِيهِ، مِنْ أَيْنَ كَانَ يَأْتِيهِ رِزْقُهُ؟ فَقَالَ (عليه السلام): مِنْ حَيْثُ يَأْتِيهِ أَجَلُه.

♦️به امیرالمومنین صلوات الله علیه گفته شد: اگر درب خانه كسى را به رويش ببندند و او را در آنجا رها كنند رزقش از كجا مى آيد؟ آن حضرت فرمود: از آنجا كه اجلش مى آيد.

نهج البلاغه حکمت 356
◼️ خدایا! ما هم شکایت داریم ...

إلَى اللّه ِ أشكو مِن مَعشَرٍ يَعيشونَ جُهّالاً ، و يَموتونَ ضُلاّلاً ··· و لا عِندَهُم أنكَرُ مِنَ المَعروفِ ، و لا أعرَفُ مِنَ المُنكَرِ!

به خدا شكايت مى برم از جماعتی كه نادان زندگى مى كنند و گمراه مى ميرند ...
در نزد آنها چيزى زشت تر از نيكى و خوبتر از زشتى نيست!

📙 نهج البلاغه / خطبه 17
@amirolkalam
تعبیر زیبای امیرالمومنین صلوات الله علیه از مرگ و تشبیه آن به سفر

#حکمتهای_علوی
وَ عَزَّى قَوْماً عَنْ مَيِّتٍ مَاتَ لَهُمْ، فَقَالَ (عليه السلام): إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَيْسَ لَكُمْ بَدَأَ وَ لَا إِلَيْكُمُ انْتَهَى؛ وَ قَدْ كَانَ صَاحِبُكُمْ هَذَا يُسَافِرُ، فَعُدُّوهُ فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ؛ فَإِنْ قَدِمَ عَلَيْكُمْ، وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَيْهِ.

♦️امیرالمومنین صلوات الله علیه به قومى كه يكى از آنان مرده بود اين گونه تسليت گفت: اين مرگ نه به شما شروع شد، و نه به شما پايان مى گيرد. رفيق شما سفر مى كرد، انگار كنيد به بعضى از سفرهايش رفته، اگر به شما برگشت كه خوب، و گر نه شما به سوى او مى رويد.

نهج البلاغه حکمت 357
#دشمن_شناسی
#احادیث_تبری_و_تولی

دوازده امام، نه کمتر نه بیشتر، دلسوزی بر منکرین این عقیده روا نیست

●༻༅⊹━┅┄

مَا رُوِيَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مُطَهَّرٍ قَالَ‌ كَتَبَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ (صلوات الله علیه) مِنْ أَهْلِ الْجَبَلِ يَسْأَلُهُ عَمَّنْ وَقَفَ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى (صلوات الله علیه) [5] أَتَوَلَّاهُمْ أَمْ أَتَبَرَّأُ مِنْهُمْ فَكَتَبَ إِلَيْهِ لَا تَتَرَحَّمْ‌[6] عَلَى عَمِّكَ لَا رَحِمَ اللَّهُ عَمَّكَ وَ تَبَرَّأْ مِنْهُ أَنَا إِلَى اللَّهِ مِنْهُمْ بَرِي‌ءٌ فَلَا تَتَوَلَّاهُمْ وَ لَا تَعُدْ مَرْضَاهُمْ وَ لَا تَشْهَدْ جَنَائِزَهُمْ‌ وَ لا تُصَلِّ عَلى‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً. سَوَاءٌ مَنْ جَحَدَ إِمَاماً مِنَ اللَّهِ أَوْ زَادَ إِمَاماً لَيْسَتْ إِمَامَتُهُ مِنَ اللَّهِ أَوْ جَحَدَ أَوْ قَالَ‌[1] ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ. إِنَّ جَاحِدَ أَمْرِ آخِرِنَا جَاحِدُ أَمْرِ أَوَّلِنَا وَ الزَّائِدَ فِينَا كَالنَّاقِصِ الْجَاحِدِ أَمْرَنَا. فَكَانَ هَذَا أَيِ السَّائِلُ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ عَمَّهُ كَانَ مِنْهُمْ فَأَعْلَمَهُ ذَلِكَ‌[2].

احمد بن محمّد مى گويد: يكى از شيعيان از اهالی جبل، نامه ای به ابی محمد (امام حسن عسکری صلوات الله علیه) نوشته و از حضرت سوال كرد: در مورد كسانى كه در امامت موسى كاظم (صلوات الله علیه) متوقف شده اند (واقفیه لعنهم الله)، آنها را دوست بداريم يا از آنها بيزارى بجوييم؟ حضرت در پاسخ نوشت: به عمويت ترحم نكن كه خدا به عمویت رحم نكند. و از او بيزارى بجوى. من به پیشگاه الهی از آنها بيزار هستم و تو هم آنان را دوست مدار و به عيادت مريض هایشان نرو و در تشييع جنازه آنها حاضر نشو و هرگز بر مردگان هیچ یک از آنها نماز نخوان. كسى كه امامى که از جانب خداوند است را انكار مى كند یا كسى كه فردى را به عنوان امام اضافه می کند كه امامتش از جانب خداوند نيست، یا کسی که انکار می کند یا كسى كه خدا را سه تا مى‌داند، مساوى است. همانا منكر امر آخر ما، مانند منكر امر اوّل ما است. و كسى كه بر ما اضافه مى‌كند، همانند كسى است كه منکر امر ماست و از عدد ما كم مى كند. پس این شخص سوال کننده اطّلاع نداشت که عمویش از آنهاست (واقفی مذهب است). پس امام آن مطلب را به او فهماند».

الخرائج و الجرائح جلد 1 صفحه 452
كشف الغمة في معرفة الأئمة ط- القديمة جلد 2 صفحه 429
إثبات الهداة جلد 5 صفحه 41
مستدرك الوسائل جلد 12 صفحه 321
الحدائق الناضرة جلد 5 صفحه 189

محبت و ترحم نسبت به نواصب حرام است (46)

●༻༅⊹━┅┄


𖣐اللّٰهُمَــ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّج𖣐

♡⠀    〇⠀    ⎙⠀  ⌲⁣
ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ⁣
вυʟ
تشرف شیرین شخص هندی که اینقدر آقا را صدا زد و یابن الحسن یابن الحسن کرد؛ تا بالاخره به فیض دیدار نائل شد


استاد مهدی پور حفظه الله: تشرّفات، فراوان بوده و هر کدام از آنها کاربردها و پیام های متعدّدی برای ما که در دوران غیبت محروم هستیم، دارند؛ امّا تشرّفی که خودم در طول زندگی از آن خیلی بهره برده ام, تشرّفی است که حدود نود سال پیش در «هند» واقع شده است.

من این تشرّف را با یک واسطه از شاهد ماجرا نقل می کنم. واسطه، مرحوم آیت الله سیدنورالدّین میلانی فرزند مرجع بزرگوار آیت الله سیدمحمّدهادی میلانی است که ایشان از کلیددار حرم مطّهر حضرت سیدالشّهدا صلوات الله علیه نقل می کند (مرحوم آیت الله میلانی امام جماعت حرم آقا امام حسین صلوات الله علیه بودند). در حدود نود سال پیش، کلیددار حرم آقا امام حسین صلوات الله علیه به هند رفته بود. آنجا خدمت یکی از علمای بزرگ، به نام سید فرزند علی رسیده و چند روز در محضرشان مهمان بوده است. روز دوشنبه ای یکی از هندوهای گاوپرست نزد ایشان می آید و می گوید: مشکلی دارم که گفته اند شما راه حلّی برای مشکل من دارید. پرسیده بود: مشکل شما چیست؟ او هم جواب داده بود: به من تهمت قتل عمد زده اند و در مدّتی که در زندان بوده ام, وکیلی از «انگلستان» گرفتم که به او بیست و پنج هزار روپیه دادم؛ ولی نتوانست از من رفع اتّهام کند. قرار بود امروز من اعدام شوم که با پیگیری های وکیلم یک هفته به من مهلت دادند تا دوشنبه هفته بعد اعدام شوم. دستم از همه جا کوتاه است و تنها راه پیش روی من این است که دوشنبه با پای خودم به پای چوبه دار بروم. به من گفتند شما آقای بزرگواری دارید که اگر او بخواهد، می تواند مشکل مرا حل کند. من آمده ام و از شما می خواهم که به هر وسیله ای است از آن آقا بخواهید که مشکل مرا حل کند. من آدم ثروتمندی هستم. نصف همه اموالم را به شما می دهم. ایشان در پاسخ می فرماید: بلی. ما چنین آقایی داریم ولی تو خودت باید به دنبال ایشان بروی. می پرسد: چطور بروم؟ می گوید: شما به بازار بروید. یک دست لباس کامل بخرید. (چون آن آقا هندو بوده و حتّی اگر به داخل اقیانوس می رفت، بدنش پاک نمی شد، ایشان خواسته بود که برای او لباس پاکی در نظر بگیرد) و یک دست حوله نو. بعد به حمّام برو. بعد از آنکه خود را کاملاً شستی، دست به هیچ چیز نزن و با این حوله نو، خود را خشک کن و لباس های نو را هم بپوش و نیمه شب به قبرستان شیعیان برو (چون امامزاده و مانند آن در آن شهر وجود نداشت.) در آنجا تنها متوجّه این بزرگوار باش و او را با عنوان «یابن الحسن» صدا کن. آن قدر او را صدا بزن تا تشریف بیاورد. وقتی تشریف آوردند و دردت را گوش دادند، قطعاً مشکلت حل شده است. کلیددار می گوید تا هفته بعد در منزل سید فرزند علی (آن عالم شیعه هندی) بودم. دوشنبه بعد آن هندو آمد و به قدری خوشحال بود که معلوم بود مشکلش حل شده است. شصت هزار روپیه جلوی سید گذاشت و تشکر کرد و گفت: مشکل من حل شد. سید پرسید: چطور حل شد؟ هندو گفت: من تمام آنچه را گفتید انجام دادم. در قبرستان حدود پنج ساعت با انقطاع کامل و اضطرار یابن الحسن گفتم. هوا داشت روشن می شد که حالت تردیدی در من به وجود آمد که نکند موفّق نشده ام و صدای من به گوش آن آقا نرسیده است!. ناگهان دیدم نوری از دور پیدا شد و شخصی سوار بر اسب آمد. من سیمایشان را نمی دیدم؛ فقط نور شدیدی در جلوی من نمایان بود که نمی توانستم به آن نگاه کنم. اسب ایشان هم سراپا نور بود و من فقط به پاهای اسب که روی زمین بود، می توانستم نگاه کنم....

ادامه در بخش دوم
ادامه بخش قبلی

....تا به من رسیدند، مرا به اسم صدا کردند و گفتند: «با من چکار داری؟» گفتم: آقا شما را نمی شناسم. گفتند: «من همان کسی هستم که پنج ساعت است مرا صدا زدی. » گفتم: اگر شما واقعاً همان آقا هستید، پس قطعاً از مشکل من مطّلعید. لبخندی زدند و از نوری که در میان نور شکفت، فهمیدم که لبخند زده اند. فرمودند: «بلی. مشکل شما حل شد. شما روز دوشنبه بدون هیچ واهمه خودتان را به دادگاه معرفی کنید. ما حکم برائت شما را امضا کردیم. حکم را بگیرید و بیرون بیایید.» تا آقا راه افتادند که بروند, گفتم: آقا! شما این همه قدرت دارید، چرا این همه شیعیان هندوستان گرفتار هستند؟ آقا جوابی سخت و کارگشا فرمودند: «آنها کی مثل تو در خانه ما آمده اند و از ما پاسخ نشنیده اند؟» 😭😭😭 این جمله را که نقل کرده بود، مرحوم سید فرزند علی فرموده بود: تو پولت را بردار. ما به پول شما نیاز نداریم. کلیددار می گوید که من به عربی به آقا گفتم: شما پول را نیاز نداری. کلّ طلبه های «نجف» در زندگی مشکل دارند. به ما بدهید تا آن را برای آنها بفرستیم. ایشان به من فرمودند: «آقا همه این سربازان و ارادتمندان را زیر نظر دارد. اینها آقا و مولا دارند و روزیشان به پول یک هندوی نامسلمان حواله نشده است. این پول را نگرفتند و او را روانه کردند.
این ماجرا به خوبی معلوم می کند که مثل سید فرزند علی لازم است که هم مقام آقا را بداند و هم در برابر مال و منال دنیا سر کج نکند تا بتواند با یک اشاره، یک نفر را با آن چنان وضعیتی نجات بدهد و او را به در خانه آقا بقیه الله صلوات الله علیه و عجل الله فرجه بفرستد و پاسخ بگیرد. درسی که این ماجرا به ما می دهد و می تواند در تمام عمر، سرلوحه زندگیمان قرار بگیرد، این است که اگر ما هم صادقانه و با اخلاص و احساس اضطرار به در خانه حضرت برویم، مسلّماً پاسخ می شنویم.

متأسّفانه ما همه درها را می زنیم و بعد سراغ حضرت می رویم در حالی که ما باید در تمام مشکلاتمان به در خانه حضرت بقیه الله صلوات الله علیه و عجل الله فرجه برویم و از ایشان بخواهیم و پاسخ را هم بشنویم.

منبع: کتاب هیئت و هیئتی استاد بندانی نیشابوری
اسمش عجله برای کشته شدن است نه شهادت!!!

#هلک_المستعجلون
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يُقْتَلُونَ فِي هَذِهِ الثُّغُورِ قَالَ فَقَالَ الْوَيْلُ يَتَعَجَّلُونَ قَتْلَةً فِي الدُّنْيَا وَ قَتْلَةً فِي الْآخِرَةِ وَ اللَّهِ مَا الشَّهِيدُ إِلَّا شِيعَتُنَا وَ لَوْ مَاتُوا عَلَى فُرُشِهِمْ.

💠عبدالله بن سنان گوید به امام صادق (علیه السلام) گفتم: فدایت شوم در مورد این کسانی که در مرزها کشته میشوند چه میفرمایی؟ گوید: پس امام (علیه السلام) فرمود: وای (بر آنها)، در كشته شدنشان در دنيا وکشته شدن در آخرت عجله كرده اند، و به خدا قسم هيچ شهيدی نيست جز شیعیان ما حتی اگر در رختخواب خودشان بميرند.

تهذيب الأحكام ج۶ ص۱۲۵ ح۳
وسائل الشيعة ج‏١٥ ص٣١
المحاسن ج‏١ ص١۶۴
سرپل ذهاب کرمانشاه مرقد مطهر احمد بن اسحاق رحمه الله وکیل و یار خاص امام حسن عسکری صلوات الله علیه

🔻کافور خادم امام حسن عسکری صلوات الله علیه در شان احمد بن اسحاق به سعد بن عبدالله اشعری فرمود:
جايگاه او در نزد سرورتان (امام حسن عسکری صلوات الله علیه) از همه شما گرامى تر بود.

♦️فَإِنَّهُ مِنْ أَكْرَمِكُمْ مَحَلًّا عِنْدَ سَيِّدِكُمْ

الإحتجاج جلد 2 صفحه 466


در ضمن، از شواهد و قرائن بر می آید که امام حسن عسکری صلوات الله علیه نیز به همراه کافور حضور داشتند و خودشان بدن بی جان احمد بن اسحاق را تجهیز نمودند.

1-امام زمان قطعا بالین سر تمام اموات آن زمان، خصوصا محبین، خصوصا شیعیان خاص، تشریف می آورد.

2-کافور سلام الله علیه خادم امام حسن عسکری صلوات الله علیه، پس از کفن و دفن احمد بن اسحاق از فعل جمع استفاده کرده و فرمود: ما از امر غسل دادن و کفن نمودن احمد بن اسحاق فارغ شدیم.

🔸قَدْ فَرَغْنَا مِنْ غُسْلِ صَاحِبِكُمْ وَ مِنْ تَكْفِينِهِ

الإحتجاج جلد 2 صفحه 466

پس یحتمل قبر مطهر احمد بن اسحاق سلام الله علیه در حقیقت جای پای امام حسن عسکری صلوات الله علیه و قدمگاه ایشان نیز هست.
2024/09/28 22:23:03
Back to Top
HTML Embed Code: