Telegram Web Link
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت71

پانیذ:برین بمیرین هر دوتاتون
ممد:دوستاااان بچمو اذیت نکنین
نیکا:ما فقط حق میگیم اذیت نکردیم
پانیذ:عا اگه میتونی برو به اون ممرضا نفهم حالی کن عاشقشم
دیانا:وای دیگه داری میری رو مخم
پانیذ:بابا ده بار تا حالا بهش گفتم با زبون بی زبونی ولی گاوههههه
محراب:کی گاوهههه
پانیذ:راننده ماشینتون
ممرضا:عیجان
لئو:ممد گاز یکم تند تر بیا
ممد:نمیبینی مریض دارم
اتوسا:اینم یه گاو دیگه
ممرضا:حالا غیر شوخی چرا من بدبخ گاوم
دیانا:چون نفهمی
ممرضا:وقتی رسیدیم با تو یکی کار جدا دارم
دیانا:همه عم که با من کار دارن هعی
متین:خسته نشی
دیانا:وای ممد شیشه رو بده بالا و برو اینا رو نبینم
پانیذ:اره اره
دیانا:کجا میریم حالا
ممد:از وقتی نبودی خیلی چیزا عوض شد دونه به دونه شو برات توضیح میدم
دیانا:بسلامتی منننن لباس ندارمممم
نیکا:نگران نباش حدودا پنج شیش دست لباس برات اوردم
دیانا:واهایی مرسی بچه ها شلوار و هودیمو از بیمارستان اوردین
اتوسا:هودیت که چیزی نداشت همش خونی بود هر چیم شستیم نرفت انداختن شلوارتم برات اوردم
دیانا:اقااا من اون هودیمو خیلی دوس داشتم خب
نیکا:باشه ولی یکی به من بگه چرا باید با هودی سفید نووووو ابرو خونه یکی دیگه رو پاک کنی زنیکه
دیانا:عب نداره پاک کردم تا یادش باید اون هودی سفیدمو خونی کرد
اتوسا:باریکلاااا
دیانا:پانی با کی چت میکنی ساکتی
پانیذ:چیز این
دیانا: ؟
نیکا:ممرضا دیگه
ممد:نه بابا من دیدم تو اینستا بود
اتوسا:کراشش بوده حتما
پانیذ:نه الاغا با فنام بودم ایش
دیانا:داره مث خر دورغ میگه
پانیذ:عه مگه ممرضا میتونه هم ج منو بده هم رانندگی کنه
نیکا:ولی یه حسی بم میگه اونم میخادت
پانیذ:اگه میخواست تا الان اوکی شده بودیم
دیانا:ته دلم میگه اوکی میشه



ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
بچه ها پیجمم انداختم بیرون درگیر اونم
اگه کسیو میشناسین که میتونه کمکم کنه تو کامنتا بگه برم پیویش
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت72

ممد:بشینین در باز کنم بعد برین پایین سردتون نشه
پانیذ:من میرم یکم خوراکی بخرم
ممد:همه چی خریدم
پانیذ:نه اینو نخریدی مطمئنم
نیکا:اذیتش نکن دیگه حالا میخواد بره ممرضا رو ببینه گیر دادی نره ها
اتوسا:عالی بود
پانیذ:وای وای من اگه با ممرضا بودما به همتون میگفتم مگه اسگلم مثلا بعد دو سال که باهاش رل زدم بهتون نگم و بیشتر وقت مثل دوستا عمل کنیم
دیانا:خب بزارین بره دیه برو ننه قشنگم
پانیذ:بوس
دیانا:رفتیم تو،خیلی قشنگ بود
ممد:چطوره
دیانا:عالیه مبارکت باشه
متین:فک کنم پانیذو جا گزاشتیم
نیکا:نه بابا رف سوپری
ممرضا:برم دنبالش؟
نیکا:چرا تو؟
ممرضا:چون پانیذ ترسو عالمه و همتون گشادین
نیکا:خا برو
ممرضا:مرسی که اجازه دادی فلاحی
نیکا:دسمو ببوس
ممرضا:گمشو
لئو:چق زر زدین برو دیگه اه
ممرضا:چیزی نمیخوایین
ممد:نه همه چی هس
•••••••••••••••••••••••••••
ممرضا:فکرمو درگیر کرده بهش بگم میدونم حسش به من چیه یا نه
ماشینو روشن کردم و راه افتادم
میگم الان وقت خوبیه
ممرضا:پانی
پانیذ:اینجا چیکا میکنی
ممرضا:اومدم دنبالت
پانیذ:خودم میتونسم بیام
ممرضا:بیا بالا کارت دارم
پانیذ:هوا سرده
ممرضا:ماشینو گرم کردم میدونسم سردت میشه
پانیذ:تشکر چرا از اون طرف میری
ممرضا:باید یه چی مهم بت بگم
پانیذ:میشنوم
ممرضا:نمیدونم ع کجا شروع کنم ولی خب
پانیذ:جون به لبم کردی بگو
ممرضا:پانی اون شب پارتی متینیکا یادته؟
پانیذ:اره همش
ممرضا:خب منم یادمه اون شب بین من و تو چه اتفاقی افتاد
پانیذ: ....
ممرضا:یادم نمیاد دقیق ولی یادمه یه کاری کردیم
پانیذ:چه کاری
ممرضا:میدونی دیه مخفیش نکن راجب همین میخوام بگم
پانیذ:اوم بگو
ممرضا:اینم میدونم که دوسم داری
پانیذ:کی فهمیدی
ممرضا:یه هفته شایدم دو هفته
پانیذ:خب الان اینا رو میگی که چی
ممرضا:شاید بتونیم به خودمون فرست یه فرست بدیم
پانیذ:ممرضا اگه داری شوخی میکنی اصلا خنده دار نی
ممرضا:جدی گفتم
پانیذ:حس یه طرفه تو رابطه به درد نمیخوره بیخی
ممرضا:شاید منم یه حسایی دارم نمیدونم
پانیذ:نمیتونم نه بگم به درخواستت خیلی وقته میخوام بهت بگم ولی نشده نتونسم به قول خودت شاید بشه یه فرست داد
ممرضا:مجبور نیسی الان جواب بدی تا هر وقت میخوای فکر کن
پانیذ:خیلی وقته فکرامو کردم
ممرضا:خب؟
پانیذ:فک کنم بتونیم
ممرضا:دور زدم و برگشتم سمت ویلا
ماشینو پارک کردم پیاده شدیم
پانیذ:ممرضا نمیخوام کسی بدونه فعلا
ممرضا:هر جور تو بخوای
پانیذ:بوس



ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
#بوسه_اردیا👀🤍
#پارت73

ممرضا:بیا دیه
پانیذ:اوم دارم میام خا
ممد:بله
پانیذ:یوهووو
ممد:زرمار بیاین تو
ممرضا:در حد مرگ خوابم میاد
پانیذ:دیانا کو
نیکا:رفت بخوابه خسته بود
پانیذ:برم یه سر بهش بزنم و بیام
نیکا:بیدارش نکنیا
پانیذ:عیش خودم میدونم
از پله ها رفتم بالا درو اروم باز کردم خیلی خوشگل خوابیده بود:)
دیانا:بیدارما
پانیذ:یکم حرف بزنیم
دیانا:اره بیا
پانیذ:چن دیقه پیش یه اتفاقی افتاد
دیانا:چیشد
پانیذ:ممرضا
دیانا:خب؟
پانیذ:فهمیده دوسش دارم و همه اتفاقا اون شبم یادشه
دیانا:چییی،خب چی گفت
پانیذ:گفت یه شانس به خودمون بدیم
دیانا:خب چبکا کردییی
پانیذ:از خدا خواسته گفتم باشه:)ولی فقط تو میدونیا نمیخوام کسی بفهمه چون نمیدونم رابطه قشنگیه یا نه
دیانا:ولی بگی بهتره ما بیشتر پیش اکیپم نمیتونی که همش از دور نگاش کنی
پانیذ:حالا یه هفته بگذره ببینم چی میشه
سرت درد نمیکنه
دیانا:نمیتونم بخوابم:)
پانیذ:چرا فداتشم
دیانا:تا یکم خوابم میبره اون اتفاقا میاد جلو چشمم
پانیذ:فداتشم دیگه نمیتونه نزدیک شه ما پیشتیم
دیانا:هیم
راسی ممد چه سوپرایزی داره
پانیذ:نمیدونم به هیچ کدوممون نگفته
دیانا:بریم پایین حصله خواب ندارم
پانیذ:لباسامو عوض کنم میام
دیانا:باش منتظرتم
پانیذ:خب چی بپوشم
دیانا:ممرضا سفید دوس داره
پانیذ:اطلاع دارم
دیانا:سعی کن الان که موقعیتشو داری بهش نزدیک تر بشی
مثل من نشه:)
پانیذ:یکی بهترشو واست پیدا میکنیم
دیانا:میدونی که با هر کسی حال نمیکنم ولی به هر حال اتفاقیه کا افتاده:)
پانیذ:اصن فکرتو درگیرش نکن لیاقتش همون خرابایی مث ستایش و شیدان
دیانا:اوم زود باش
پانیذ:خا




ادامه دارد🥺🤍
کامنت بزارین😌🔥
𝒔𝒌𝒚_𝒎𝒂𝒎𝒏𝒐𝒐:)
𝐉𝐎𝐢𝐧 𝐭𝐨~ @ekip_khafn👼🏻💘
خب ببخشید نبودم قراره کلی پارت بزارم منتظر باشین🥲🤍
2024/10/02 08:20:54
Back to Top
HTML Embed Code: