kheyratieh-j2-www.ebnearabi.com (3).pdf
7.2 MB
⭕️ کتاب خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه جلد دوم
🔺 مشاهده گزارشی از محتوای کتاب و توضیحات بیشتر در سایت
@ebnearabi
🔺 مشاهده گزارشی از محتوای کتاب و توضیحات بیشتر در سایت
@ebnearabi
⭕️ سخنرانی استاد معاونیان درباره توحید، تعمق در ذات خداوند و انحرافات صوفیه (فایل صوتی و تصویری)
🔺 عناوین برخی مطالب مطروحه در این فایل صوتی:
◾️ اهمیت، استحباب و فضیلت تداوم بر تلاوت سوره توحید
◾️سوره توحید اصل معرفت به حضرت حق و اعلی المعارف است
◾️روایات متواتری از اهل بیت علیهم السلام وارد شده که ایشان به شدت منع فرموده اند از تفکر در ذات احدیت
◾️اصلاً چیستی خدا قابل ادراک نیست که شما فکر بکنید. ذهن های تیزهوش نیز نمیتوانند به ذات احدیت راه بیابند
◾️توحید بین این دو کلمه است نفی تعطیل و نفی تشبیه (همچنین ببینید: تشبیه ذات خداوند و اجتماع نقیضین در کلام فلاسفه و عرفا)
◾️متاسفانه یکی از اعاظم گفته است که ذهن های تمرین یافته فلسفی میتوانند در ذات خدا تفکر کنند خلافاً لجمیع الروایات
◾️در برخی از روایات، واژه تعمق آمده که من تعمق فی ذات الله فقط تزندق (همچنین ببینید: شرح و بررسی روایت ” … یکون فى آخر الزمان اقوام متعمقون … “)
◾️امام سجاد علیه السلام می فرماید خدای متعال میدانست که در آخرالزمان عدهای میآیند که متعمق هستند لذا سوره اخلاص را برای آنها فرستاد. برخی از علمای عارف مسلک گمان کردهاند که این روایت شریفه در مقام مدحت و ستایش تعمق است، در حالی که در مقام مذمت است و اصل تعمق در روایات اهل بیت علیهم السلام مورد مذمت واقع شده است. (همچنین ببینید: توضیح درباره حدیث اقوام متعمق در آخرالزمان و نقد ابن عربی – آیت الله صافی گلپایگانی)
◾️کتاب مبدا اعلای علامه جعفری (ره) کتاب خوبی در توحید است. ایشان میفرماید آنچه صدرالمتلین برای اثبات وحدت تشکیکی ارائه کرده است برهان نیست صرف ادعاست و در نهایت فرموده است این حرفها شاید به درد شعر بخورد اما به درد اعتقاد نمیخورد. (همچنین ببینید: مکتب وحدت وجود از منظر علامه محمد تقی جعفری)
◾️ایشان صد اشکال بر بنیادهای اعتقادی جلال الدین محمد بلخی رومی گرفته است. یکی از طلاب اشکالات را از کتاب ایشان استخراج کرد و دیدیم که 100 مورد نبوده، بلکه 200 مورد بوده است. (همچینن ببینید: هدف علامه جعفری از شرح بر مثنوی-سفارش علامه در اواخر عمر-استاد معاونیان+صوت)
علامه جعفری به من گفتند در شبی از شبهایی که شرح مثنوی مینوشتم، صدای هاتفی را شنیدم که به من میگفت که محمد تقی مراقب باش که مولوی به ذات احدیت جسارت کرده است.
◾️به امام صادق علیه السلام عرض میکند که من دوش خداوند را در خواب دیدم. امام علیه السلام فرمود تو کافری چون خداوند قابل مشاهده در خواب نیست.
◾️ذکر یک نمونه از شاهد بازی شمس تبریزی و همخوابگی با پسرکان و امردان (همچنین ببینید: شاهد بازی)
📌 مشاهده فایل تصویری و دانلود صوت و تصویر در سایت: سخنرانی حجت الاسلام معاونیان درباره توحید، تعمق در ذات خداوند و انحرافات صوفیه
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
🔺 عناوین برخی مطالب مطروحه در این فایل صوتی:
◾️ اهمیت، استحباب و فضیلت تداوم بر تلاوت سوره توحید
◾️سوره توحید اصل معرفت به حضرت حق و اعلی المعارف است
◾️روایات متواتری از اهل بیت علیهم السلام وارد شده که ایشان به شدت منع فرموده اند از تفکر در ذات احدیت
◾️اصلاً چیستی خدا قابل ادراک نیست که شما فکر بکنید. ذهن های تیزهوش نیز نمیتوانند به ذات احدیت راه بیابند
◾️توحید بین این دو کلمه است نفی تعطیل و نفی تشبیه (همچنین ببینید: تشبیه ذات خداوند و اجتماع نقیضین در کلام فلاسفه و عرفا)
◾️متاسفانه یکی از اعاظم گفته است که ذهن های تمرین یافته فلسفی میتوانند در ذات خدا تفکر کنند خلافاً لجمیع الروایات
◾️در برخی از روایات، واژه تعمق آمده که من تعمق فی ذات الله فقط تزندق (همچنین ببینید: شرح و بررسی روایت ” … یکون فى آخر الزمان اقوام متعمقون … “)
◾️امام سجاد علیه السلام می فرماید خدای متعال میدانست که در آخرالزمان عدهای میآیند که متعمق هستند لذا سوره اخلاص را برای آنها فرستاد. برخی از علمای عارف مسلک گمان کردهاند که این روایت شریفه در مقام مدحت و ستایش تعمق است، در حالی که در مقام مذمت است و اصل تعمق در روایات اهل بیت علیهم السلام مورد مذمت واقع شده است. (همچنین ببینید: توضیح درباره حدیث اقوام متعمق در آخرالزمان و نقد ابن عربی – آیت الله صافی گلپایگانی)
◾️کتاب مبدا اعلای علامه جعفری (ره) کتاب خوبی در توحید است. ایشان میفرماید آنچه صدرالمتلین برای اثبات وحدت تشکیکی ارائه کرده است برهان نیست صرف ادعاست و در نهایت فرموده است این حرفها شاید به درد شعر بخورد اما به درد اعتقاد نمیخورد. (همچنین ببینید: مکتب وحدت وجود از منظر علامه محمد تقی جعفری)
◾️ایشان صد اشکال بر بنیادهای اعتقادی جلال الدین محمد بلخی رومی گرفته است. یکی از طلاب اشکالات را از کتاب ایشان استخراج کرد و دیدیم که 100 مورد نبوده، بلکه 200 مورد بوده است. (همچینن ببینید: هدف علامه جعفری از شرح بر مثنوی-سفارش علامه در اواخر عمر-استاد معاونیان+صوت)
علامه جعفری به من گفتند در شبی از شبهایی که شرح مثنوی مینوشتم، صدای هاتفی را شنیدم که به من میگفت که محمد تقی مراقب باش که مولوی به ذات احدیت جسارت کرده است.
◾️به امام صادق علیه السلام عرض میکند که من دوش خداوند را در خواب دیدم. امام علیه السلام فرمود تو کافری چون خداوند قابل مشاهده در خواب نیست.
◾️ذکر یک نمونه از شاهد بازی شمس تبریزی و همخوابگی با پسرکان و امردان (همچنین ببینید: شاهد بازی)
📌 مشاهده فایل تصویری و دانلود صوت و تصویر در سایت: سخنرانی حجت الاسلام معاونیان درباره توحید، تعمق در ذات خداوند و انحرافات صوفیه
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
سخنرانی حجت الاسلام معاونیان درباره توحید، تعمق در ذات خداوند و انحرافات صوفیه
فایل صوتی و تصویری سخنرانی استاد معاونیان در شب 25 ماه مبارک رمضان در بیت آیت الله یثربی: درباره توحید، تعمق در ذات خداوند و انحرافات صوفیه
Forwarded from پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
💠 علامه مجلسی و حفظ تشیع از اسلام ابن عربی و صدرایی – آیت الله صافی گلپایگانی
🔺 در پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مطلبی تحت عنوان “نقش محدّثان در نجات مردم در عصر غیبت کبری” در ذیل حدیث اول از فصل اول کتاب حدیث خوبان منتشر شده است.
ایشان در این بخش از کتاب، با تاکید بر جایگاه والای علامه مجلسی در احیاء علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام، حفظ شیعه از تصوف و اسلام صدرایی و ابن عربی را مرهون زحمات آن عالم بزرگوار می داند.
تفصیل این مطلب به شرح ذیل است:
«پس از عصر ائمّه (علیهم السلام) همواره حاملان حدیث بودند که میتوانستند سره را از ناسره، و بدعت را از سنّت تشخیص دهند، و مردم را از گمراهیهایی که در نتیجه غور در فلسفه، و گرایش به عرفان مصطلح، و مکتبهای الحادی مطرح میگردید نجات دهند، و بالأخره تا این اواخر، یعنی عصر صفویّه – که در آن رسمیت تشیّع تجدید گردید – اعلان میشد بهواسطه عوامل خاصّی که بعد از سلطنت شاه طهماسب اوّل پیش آمد، رفته رفته گرایش به فلسفه، و افکار صوفیانه و مشارب غیر شرعی قوّت گرفت، تا حدی که در اصفهان، خانقاهها برپا شده، و مثل عالم جلیل آقاحسین خوانساری را به جای القاب اسلامی، به عقل حادیعشر میخواندند، و نهایت ظهور علوم اهلبیت (علیهم السلام) آن بود که محقّق داماد در قالب اصطلاحات فلسفی مطرح میکرد، و خلاصه، زبان اهلبیت (علیهم السلام)، و احادیث آنها، در غربت افتاده بود،
🔹 که به إذن الله تعالی شخصیتی مثل علامه مجلسی(رحمه الله) ظاهر شد، و حدیث را دوباره چنان احیا و مطرح کرد که احادیث اهلبیت(علیهم السلام) را نه فقط در مدارس و در معرض توجّه و دقّت علما قرار داد، بلکه شاید خانهای در بلاد ایران نماند که از خواندن کتاب بهره نداشته باشد، مگر آنکه احادیث اهلبیت (علیهم السلام) به صورتی و زیر عنوانی، در آن وارد شد.
🔹خانقاههای اصفهان، همه تعطیل شد و افکار صوفیانه از میان رفت و زبان حدیث و استدلال به ظواهر قرآن و احادیث و زبان ائمّه معصومین (علیهم السلام)، زبان علما و حوزهها شد.
🔹بدون شکّ، باید گفت: ظهور علامه مجلسی در آن عصر، موجب بازگشت تشیّع به عصر ائمّه (علیهم السلام) و اصحاب آنها، امثال زراره بن اعینها، و محمّد بن مسلمها، و صاحبان اصول گردید.
🔹نمیخواهم بگویم عصر قبل از آن، همانند عصر ائمّه (علیهم السلام) نبود، ولی این را هم نمیتوانم بگویم که همانند عصر آنان بود، زیرا اصطلاحات و الفاظ اسلامی کم و بیش عوض شده بود و بحث درس و تألیف و تصنیف چنان که باید، بر محور کتاب و سنّت و احادیث اهلبیت(علیهم السلام) دور نمیزد.
🔹هر طور بود و هر گونه بود، به ظاهر اگر مجلسی(رحمه الله) ظهور نکرده بود، و وضع حوزهها به آنگونه که داشت، جلو میرفت، شریعت ارسطویی و اسلام ابن سینایی و صدرایی و ابن عربی پابرجا میشد، و خدا میداند که باب تأویل و توجیه آیات و احادیث، و حمل آنها با تکلّف بر بیانی خاصّ تا کجا گسترده میگشت!
🔹این علامه مجلسی بود که حوزه ها را به معارف اصیل دین، و تشیّع بازگرداند، و قرآن و سنّت را مافوق همه مکتبها قرار داد. شکر الله سعیه وجزاه الله عن هذا الدّین والکتاب والسنّه خیر جزاء المحسنین.»
https://goo.gl/dXRXW3
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
@ebnearabi
📌 مطالعه این مطلب در سایت:
http://www.ebnearabi.com/12753/علامه-مجلسی-و-حفظ-تشیع-از-اسلام-ابن-عربی.html
🔺 در پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی مطلبی تحت عنوان “نقش محدّثان در نجات مردم در عصر غیبت کبری” در ذیل حدیث اول از فصل اول کتاب حدیث خوبان منتشر شده است.
ایشان در این بخش از کتاب، با تاکید بر جایگاه والای علامه مجلسی در احیاء علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام، حفظ شیعه از تصوف و اسلام صدرایی و ابن عربی را مرهون زحمات آن عالم بزرگوار می داند.
تفصیل این مطلب به شرح ذیل است:
«پس از عصر ائمّه (علیهم السلام) همواره حاملان حدیث بودند که میتوانستند سره را از ناسره، و بدعت را از سنّت تشخیص دهند، و مردم را از گمراهیهایی که در نتیجه غور در فلسفه، و گرایش به عرفان مصطلح، و مکتبهای الحادی مطرح میگردید نجات دهند، و بالأخره تا این اواخر، یعنی عصر صفویّه – که در آن رسمیت تشیّع تجدید گردید – اعلان میشد بهواسطه عوامل خاصّی که بعد از سلطنت شاه طهماسب اوّل پیش آمد، رفته رفته گرایش به فلسفه، و افکار صوفیانه و مشارب غیر شرعی قوّت گرفت، تا حدی که در اصفهان، خانقاهها برپا شده، و مثل عالم جلیل آقاحسین خوانساری را به جای القاب اسلامی، به عقل حادیعشر میخواندند، و نهایت ظهور علوم اهلبیت (علیهم السلام) آن بود که محقّق داماد در قالب اصطلاحات فلسفی مطرح میکرد، و خلاصه، زبان اهلبیت (علیهم السلام)، و احادیث آنها، در غربت افتاده بود،
🔹 که به إذن الله تعالی شخصیتی مثل علامه مجلسی(رحمه الله) ظاهر شد، و حدیث را دوباره چنان احیا و مطرح کرد که احادیث اهلبیت(علیهم السلام) را نه فقط در مدارس و در معرض توجّه و دقّت علما قرار داد، بلکه شاید خانهای در بلاد ایران نماند که از خواندن کتاب بهره نداشته باشد، مگر آنکه احادیث اهلبیت (علیهم السلام) به صورتی و زیر عنوانی، در آن وارد شد.
🔹خانقاههای اصفهان، همه تعطیل شد و افکار صوفیانه از میان رفت و زبان حدیث و استدلال به ظواهر قرآن و احادیث و زبان ائمّه معصومین (علیهم السلام)، زبان علما و حوزهها شد.
🔹بدون شکّ، باید گفت: ظهور علامه مجلسی در آن عصر، موجب بازگشت تشیّع به عصر ائمّه (علیهم السلام) و اصحاب آنها، امثال زراره بن اعینها، و محمّد بن مسلمها، و صاحبان اصول گردید.
🔹نمیخواهم بگویم عصر قبل از آن، همانند عصر ائمّه (علیهم السلام) نبود، ولی این را هم نمیتوانم بگویم که همانند عصر آنان بود، زیرا اصطلاحات و الفاظ اسلامی کم و بیش عوض شده بود و بحث درس و تألیف و تصنیف چنان که باید، بر محور کتاب و سنّت و احادیث اهلبیت(علیهم السلام) دور نمیزد.
🔹هر طور بود و هر گونه بود، به ظاهر اگر مجلسی(رحمه الله) ظهور نکرده بود، و وضع حوزهها به آنگونه که داشت، جلو میرفت، شریعت ارسطویی و اسلام ابن سینایی و صدرایی و ابن عربی پابرجا میشد، و خدا میداند که باب تأویل و توجیه آیات و احادیث، و حمل آنها با تکلّف بر بیانی خاصّ تا کجا گسترده میگشت!
🔹این علامه مجلسی بود که حوزه ها را به معارف اصیل دین، و تشیّع بازگرداند، و قرآن و سنّت را مافوق همه مکتبها قرار داد. شکر الله سعیه وجزاه الله عن هذا الدّین والکتاب والسنّه خیر جزاء المحسنین.»
https://goo.gl/dXRXW3
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
@ebnearabi
📌 مطالعه این مطلب در سایت:
http://www.ebnearabi.com/12753/علامه-مجلسی-و-حفظ-تشیع-از-اسلام-ابن-عربی.html
⭕️ آیت الله بهجت و نقد اخذ علم و معارف از عرفا و صوفیه
مبانی معرفتی تصوف و عرفان اصطلاحی حال حاضر، بر اساس مطالب و آموزه های اقطاب و سران متقدم صوفیه پایه گذاری شده است. مطالب بنیادین صوفیه نیز آمیخته ای از تفکرات فرقه ها و ادیان مختلف اعم از بودایی، میترایی، زرتشتی، مانوی، تائو، مسیحی، برهمایی، یهود و اسلام و ایضا کشف و شهود اقطاب و مطالب ذوقی و من عندی است. اکثر صوفیان، عمر خود را صرف شرح کتب بزرگان و سران متقدم صوفیه (مانند کتب ابن عربی یا دواوین شعرای بنام صوفی همچون مولوی و…) نموده و کمتر به منابع اصیل دینی یعنی قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام می پردازند. برخی از معاصران آنها نیز در پاسخ منتقدان، توجیهاتی از این دست ارائه می کنند که این کتب، همان شرح آیات و روایات است! در صورتی که اساسا تا حدود قرن هفتم یا هشتم هجری، تمام سران صوفیه از اهل سنت بوده و علی المبنی پیرو اهل بیت علیهم السلام نبوده اند. لذا هیچ التزامی نیز به معارف و آموزه های ایشان نداشته اند. از همین رو کتب سران آنها مشحون از مطالب انحرافی، بی مبنا و ذوقی و من عندی است. و بر اهل تحقیق پوشیده نیست که کمتر رکنی از ارکان دینی یافت می شود که صوفیه در آن بر خلاف مبانی اهل بیت علیهم السلام مشی ننموده باشند.
اما در کتاب فریادگر توحید از آیت الله بهجت مطلبی نقل شده که کاملا نافی این اصل و مبنای تصوف و عرفان است: «ایشان گاهی به عنوان طعن و طنز میگفتند: بله، ماها برای تکامل خود دنبال چیزی میگردیم که نه خدا گفته باشد نه پیغمبر و نه امام. دنبال یک چنین چیزی میگردیم. خیال میکنیم که راه سعادت یک چیزی است که نه خدا گفته نه پیغمبر نه امام. در صورتی که آنچه آنها بیشتر گفتهاند و بیشتر تأکید کردهاند آن موجب سعادت است.
چطور ممکن است چیزی بیشترین تأثیر را در سعادت انسان داشته باشد و آنها غفلت کرده باشند و نگفته باشند، واگذار کرده باشند به اینکه یک پیری، مرشدی، قطبی بیاید بیان بکند. آیا چنین چیزی ممکن است؟! و یا به چیزهایی تأکید کرده باشند که چندان اهمیّتی نداشته باشد و درباره ی امور مهم، خیلی کم دربارهاش گفتگو شده یا با یک بیان مثلاً خیلی سادهای گذشته باشند؟! اینها معقول نیست.»[1]
در روایات معتبر و متواتر ما نیز بر این مضمون تاکید شده است و این وظیفه به شیعیان گوشزد گردیده که علوم و معارف خود را جز از اهل بیت علیهم السلام فرا نگیرند. مرحوم کلینی برخی از این روایات را در کافی شریف در بابی با عنوان «در اينكه چيز حقّى در دست مردم نيست جز آنچه از نزد ائمه (علیهم السلام) بيرون آمده و هر چه از نزد آنها نباشد، باطل است» گردآوری نموده است. در ادامه به برخی از این روایات که در کتب معتبر شیعه وارد شده، اشاره می شود.
امیرمومنان علی علیه السلام فرموده اند: ای کمیل، اگر مى خواهى از ما باشى، تمام معارف دینت را از ما بگیر! [2]
امام باقر علیه السلام فرموده اند: هر علم و معارفی که از در این خانه (اشاره به خانه اهل بیت علیهم السلام) خارج نشده باشد، باطل است. [3]
امام صادق علیه السلام فرمود : آگاه باشید که همانا شر است بر شما که چیزی را بگویید (و معتقد شوید) که آن را از ما نشنیده باشید. [9]
و...
لذا این اشکال، حقیقتا به صوفیان و عرفای امروزی وارد است که چرا به جای پرداختن به معارف اهل بیت علیهم السلام عمر گرانبها را صرف شرح و نشر کتب سران سنی مذهب صوفیه نموده و مطالب آنها را به جای معارف اهل بیت علیهم السلام به شیعیان ایشان عرضه می نمایند؟
📌 مطالعه و مشاهده مشروح مطلب در سایت: آیت الله بهجت و نقد اخذ علم و معارف از عرفا و صوفیه
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
مبانی معرفتی تصوف و عرفان اصطلاحی حال حاضر، بر اساس مطالب و آموزه های اقطاب و سران متقدم صوفیه پایه گذاری شده است. مطالب بنیادین صوفیه نیز آمیخته ای از تفکرات فرقه ها و ادیان مختلف اعم از بودایی، میترایی، زرتشتی، مانوی، تائو، مسیحی، برهمایی، یهود و اسلام و ایضا کشف و شهود اقطاب و مطالب ذوقی و من عندی است. اکثر صوفیان، عمر خود را صرف شرح کتب بزرگان و سران متقدم صوفیه (مانند کتب ابن عربی یا دواوین شعرای بنام صوفی همچون مولوی و…) نموده و کمتر به منابع اصیل دینی یعنی قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام می پردازند. برخی از معاصران آنها نیز در پاسخ منتقدان، توجیهاتی از این دست ارائه می کنند که این کتب، همان شرح آیات و روایات است! در صورتی که اساسا تا حدود قرن هفتم یا هشتم هجری، تمام سران صوفیه از اهل سنت بوده و علی المبنی پیرو اهل بیت علیهم السلام نبوده اند. لذا هیچ التزامی نیز به معارف و آموزه های ایشان نداشته اند. از همین رو کتب سران آنها مشحون از مطالب انحرافی، بی مبنا و ذوقی و من عندی است. و بر اهل تحقیق پوشیده نیست که کمتر رکنی از ارکان دینی یافت می شود که صوفیه در آن بر خلاف مبانی اهل بیت علیهم السلام مشی ننموده باشند.
اما در کتاب فریادگر توحید از آیت الله بهجت مطلبی نقل شده که کاملا نافی این اصل و مبنای تصوف و عرفان است: «ایشان گاهی به عنوان طعن و طنز میگفتند: بله، ماها برای تکامل خود دنبال چیزی میگردیم که نه خدا گفته باشد نه پیغمبر و نه امام. دنبال یک چنین چیزی میگردیم. خیال میکنیم که راه سعادت یک چیزی است که نه خدا گفته نه پیغمبر نه امام. در صورتی که آنچه آنها بیشتر گفتهاند و بیشتر تأکید کردهاند آن موجب سعادت است.
چطور ممکن است چیزی بیشترین تأثیر را در سعادت انسان داشته باشد و آنها غفلت کرده باشند و نگفته باشند، واگذار کرده باشند به اینکه یک پیری، مرشدی، قطبی بیاید بیان بکند. آیا چنین چیزی ممکن است؟! و یا به چیزهایی تأکید کرده باشند که چندان اهمیّتی نداشته باشد و درباره ی امور مهم، خیلی کم دربارهاش گفتگو شده یا با یک بیان مثلاً خیلی سادهای گذشته باشند؟! اینها معقول نیست.»[1]
در روایات معتبر و متواتر ما نیز بر این مضمون تاکید شده است و این وظیفه به شیعیان گوشزد گردیده که علوم و معارف خود را جز از اهل بیت علیهم السلام فرا نگیرند. مرحوم کلینی برخی از این روایات را در کافی شریف در بابی با عنوان «در اينكه چيز حقّى در دست مردم نيست جز آنچه از نزد ائمه (علیهم السلام) بيرون آمده و هر چه از نزد آنها نباشد، باطل است» گردآوری نموده است. در ادامه به برخی از این روایات که در کتب معتبر شیعه وارد شده، اشاره می شود.
امیرمومنان علی علیه السلام فرموده اند: ای کمیل، اگر مى خواهى از ما باشى، تمام معارف دینت را از ما بگیر! [2]
امام باقر علیه السلام فرموده اند: هر علم و معارفی که از در این خانه (اشاره به خانه اهل بیت علیهم السلام) خارج نشده باشد، باطل است. [3]
امام صادق علیه السلام فرمود : آگاه باشید که همانا شر است بر شما که چیزی را بگویید (و معتقد شوید) که آن را از ما نشنیده باشید. [9]
و...
لذا این اشکال، حقیقتا به صوفیان و عرفای امروزی وارد است که چرا به جای پرداختن به معارف اهل بیت علیهم السلام عمر گرانبها را صرف شرح و نشر کتب سران سنی مذهب صوفیه نموده و مطالب آنها را به جای معارف اهل بیت علیهم السلام به شیعیان ایشان عرضه می نمایند؟
📌 مطالعه و مشاهده مشروح مطلب در سایت: آیت الله بهجت و نقد اخذ علم و معارف از عرفا و صوفیه
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
آیت الله بهجت و نقد اخذ علم و معارف از عرفا و صوفیه
مبانی معرفتی تصوف و عرفان اصطلاحی حال حاضر، بر اساس مطالب و آموزه های اقطاب و سران متقدم صوفیه پایه گذاری شده است. مطالب بنیادین صوفیه نیز آمیخته ای از تفکرات فرقه ... ادامه مطلب
Forwarded from پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
⭕️ اوضاع دهشتناک و وخیمِ شاهدبازی در میان سران صوفیه!
پیشتر در مقاله ی شاهد بازی، به دلیل رکاکت بیش از حد، به صورت اجمالی و سربسته، به این حکایت از شیخ حریری که از قضا مورد تمجید و ستایش شمس تبریزی نیز بوده اشارتی شده بود.
در مقاله مذکور می توانید نمونه های دیگری از مستندات شاهدبازی سران صوفیه را ملاحظه نمایید.
@ebnearabi
پیشتر در مقاله ی شاهد بازی، به دلیل رکاکت بیش از حد، به صورت اجمالی و سربسته، به این حکایت از شیخ حریری که از قضا مورد تمجید و ستایش شمس تبریزی نیز بوده اشارتی شده بود.
در مقاله مذکور می توانید نمونه های دیگری از مستندات شاهدبازی سران صوفیه را ملاحظه نمایید.
@ebnearabi
حتما دیده اید که اخیرا کلیپی از پناهیان پخش شده که او در یک برنامه تلویزیونی، عبارات بسیار ناشایستی را نسبت به پیامبر و امیرمومنان علیهماالسلام به کار می برد. مطالب پناهیان در آن برنامه بسیار عجیب بود و این واقعا خودش هنری است که در چند دقیقه سخنرانی تا این حد مطالب خلاف و نادرست در سخنان یک فردی باشد.
اولا روایتی که پناهیان نقل کرد، از منابع اهل تسنن است و در منابع ما چنین روایتی با سند شیعی یافت نمی شود. (مسند احمد بن حنبل ج 18، ص 336، ح 11817)
ثانیا بر اساس همان منابع سنی هم اگر بررسی کنیم، یکی از اشکالاتی که عمر و ابوبکر و ... بر خلافت امیرمومنان علیه السلام می گرفتند این بود که ایشان لبخند بر لب دارند و شوخ طبع هستند. اساسا آیات و روایات دلالت کننده بر مهربانی و عطوفت پیامبر و امیرالمومنین علیهماالسلام تواتر دارد و برای پرداختن به آن باید چندین جلد کتاب تالیف کرد.
و این ادعای پناهیان و چنین مطالبی خلاف نص صریح آیات قرآن کریم است.
خداوند در قران می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»
و در آیه 128 سوره توبه، مهربانی پیامبر اکرم(صلی الله عیله و آله) را در برابر مومنان، چنین بیان می کند: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»؛ به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به شما دلبسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان
همچنین خداوند درباره رسول گرامی اسلام می فرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»؛ به یقین تو اخلاق عظیم و بزرگی داری
سه تن از مخالفان و دشمنان امیرمومنان علیه السلام، عُمٓر و عمرو و معاویه، پسران خطاب و عاص و ابوسفیان بودند.
هر سهی اینها نسبت گشاده رویی و شوخطبعی به حضرتش دادهاند:
الف) عمر
وإنْ ولي علي ففيه دعابة وأحرى به أن يحملهم على طريق الحق.
📚الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج ۳ ص ۶۷ (https://lib.eshia.ir/22036/3/67)
ثم أقبل على علي ع فقال: لله أنت لو لا دعابة فيك أما و الله لئن وليتهم لتحملنهم على الحق الواضح و المحجة البيضاء.
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج ۱ ص ۱۸۶ (https://lib.eshia.ir/15335/1/186)
ب) معاویه
و قال معاوية لقيس بن سعد: رحم الله أبا حسن فلقد كان هشا بشا ذا فكاهة.
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج ۱ ص ۲۵ (https://lib.eshia.ir/15335/1/25)
ج) عمرو عاص
عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! يَزْعُمُ لاَِهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً، وَأَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ: أُعَافِسُ وَأُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلا، وَنَطَقَ آثِماً.
📚نهج البلاغه، خطبه ۸۴ (https://lib.eshia.ir/26580/1/65)
اینها نشان میدهد که حتی از منظر مخالفان حضرت نیز، آن جناب، دارای روی گشاده و روحیه سهلگیرانه بودهاند. نه اینکه خشن و گوشتتلخ باشند!!
ابن ابیالحدید در این باره و در آغاز شرح خود بر نهج البلاغه مینویسد:
و أما سجاحة الأخلاق و بشر الوجه و طلاقة المحيا و التبسم فهو المضروب به المثل فيه حتى عابه بذلك أعداؤه.
سپس سه مورد فوق را آورده که سخنان قیس در جواب معاویه و نیز قول صعصعه در اینجا شنیدنی است:
قال صعصعة بن صوحان و غيره من شيعته و أصحابه: كان فينا كأحدنا لين جانب و شدة تواضع و سهولة قياد و كنا نهابه مهابة الأسير المربوط للسياف الواقف على رأسه.
و قال معاوية لقيس بن سعد: رحم الله أبا حسن فلقد كان هشا بشا ذا فكاهة. قال قيس: نعم كان رسول الله ص يمزح و يبتسم إلى أصحابه و أراك تسر حسوا في ارتغاء و تعيبه بذلك أما و الله لقد كان مع تلك الفكاهة و الطلاقة أهيب من ذي لبدتين قد مسه الطوى تلك هيبة التقوى و ليس كما يهابك طغام أهل الشام.
بعد ادامه میدهد:
و قد بقي هذا الخلق متوارثا متنافلا في محبيه و أوليائه إلى الآن كما بقي الجفاء و الخشونة و الوعورة في الجانب الآخر و من له أدنى معرفة بأخلاق الناس و عوائدهم يعرف ذلك .
اولا روایتی که پناهیان نقل کرد، از منابع اهل تسنن است و در منابع ما چنین روایتی با سند شیعی یافت نمی شود. (مسند احمد بن حنبل ج 18، ص 336، ح 11817)
ثانیا بر اساس همان منابع سنی هم اگر بررسی کنیم، یکی از اشکالاتی که عمر و ابوبکر و ... بر خلافت امیرمومنان علیه السلام می گرفتند این بود که ایشان لبخند بر لب دارند و شوخ طبع هستند. اساسا آیات و روایات دلالت کننده بر مهربانی و عطوفت پیامبر و امیرالمومنین علیهماالسلام تواتر دارد و برای پرداختن به آن باید چندین جلد کتاب تالیف کرد.
و این ادعای پناهیان و چنین مطالبی خلاف نص صریح آیات قرآن کریم است.
خداوند در قران می فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»
و در آیه 128 سوره توبه، مهربانی پیامبر اکرم(صلی الله عیله و آله) را در برابر مومنان، چنین بیان می کند: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»؛ به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به شما دلبسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان
همچنین خداوند درباره رسول گرامی اسلام می فرماید: «وَإِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»؛ به یقین تو اخلاق عظیم و بزرگی داری
سه تن از مخالفان و دشمنان امیرمومنان علیه السلام، عُمٓر و عمرو و معاویه، پسران خطاب و عاص و ابوسفیان بودند.
هر سهی اینها نسبت گشاده رویی و شوخطبعی به حضرتش دادهاند:
الف) عمر
وإنْ ولي علي ففيه دعابة وأحرى به أن يحملهم على طريق الحق.
📚الكامل في التاريخ، ابن الأثير، ج ۳ ص ۶۷ (https://lib.eshia.ir/22036/3/67)
ثم أقبل على علي ع فقال: لله أنت لو لا دعابة فيك أما و الله لئن وليتهم لتحملنهم على الحق الواضح و المحجة البيضاء.
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج ۱ ص ۱۸۶ (https://lib.eshia.ir/15335/1/186)
ب) معاویه
و قال معاوية لقيس بن سعد: رحم الله أبا حسن فلقد كان هشا بشا ذا فكاهة.
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج ۱ ص ۲۵ (https://lib.eshia.ir/15335/1/25)
ج) عمرو عاص
عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! يَزْعُمُ لاَِهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِيَّ دُعَابَةً، وَأَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ: أُعَافِسُ وَأُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلا، وَنَطَقَ آثِماً.
📚نهج البلاغه، خطبه ۸۴ (https://lib.eshia.ir/26580/1/65)
اینها نشان میدهد که حتی از منظر مخالفان حضرت نیز، آن جناب، دارای روی گشاده و روحیه سهلگیرانه بودهاند. نه اینکه خشن و گوشتتلخ باشند!!
ابن ابیالحدید در این باره و در آغاز شرح خود بر نهج البلاغه مینویسد:
و أما سجاحة الأخلاق و بشر الوجه و طلاقة المحيا و التبسم فهو المضروب به المثل فيه حتى عابه بذلك أعداؤه.
سپس سه مورد فوق را آورده که سخنان قیس در جواب معاویه و نیز قول صعصعه در اینجا شنیدنی است:
قال صعصعة بن صوحان و غيره من شيعته و أصحابه: كان فينا كأحدنا لين جانب و شدة تواضع و سهولة قياد و كنا نهابه مهابة الأسير المربوط للسياف الواقف على رأسه.
و قال معاوية لقيس بن سعد: رحم الله أبا حسن فلقد كان هشا بشا ذا فكاهة. قال قيس: نعم كان رسول الله ص يمزح و يبتسم إلى أصحابه و أراك تسر حسوا في ارتغاء و تعيبه بذلك أما و الله لقد كان مع تلك الفكاهة و الطلاقة أهيب من ذي لبدتين قد مسه الطوى تلك هيبة التقوى و ليس كما يهابك طغام أهل الشام.
بعد ادامه میدهد:
و قد بقي هذا الخلق متوارثا متنافلا في محبيه و أوليائه إلى الآن كما بقي الجفاء و الخشونة و الوعورة في الجانب الآخر و من له أدنى معرفة بأخلاق الناس و عوائدهم يعرف ذلك .
آن چیزی که پناهیان از زبان دیگران یا زبان خودش به پیامبر و امیرمومنان علیهماالسلام نسبت داده، دقیقا اخلاق عمر و امثال او بوده است.
امير مؤمنان على(سلام الله علیه و آله) در خطبه شقشقيّه مى فرمايد:
«فصيّرها في حوزة خَشْناءَ، يَغلُظ كَلمُها ويخشُنُ مَسُّها»
سرانجام (ابوبكر) آن [= خلافت] را در اختيار كسى قرار داد كه جوّى از خشونت و سخت گيرى بود. سخن گفتنش به تندی بود و نزدیک شدنش با سخت گیری و خشونت همراه بود.
📕نهج البلاغه خطبه ۳.
ابن ابى الحديد معتزلى نیز مى نويسد:
«كان عمر شديدَ الغِلْظَة، وَعْرَ الجانب، خَشِنَ المَلْمَس، دائم العبوس، كان يعتقد أنّ ذلك هو الفضيلة وأنّ خلافه نقص»
عمر بسيار تندخو، (گستاخ) نامهربان و بد برخورد بود. او پيوسته عبوس و ترش رو بود و باورش اين بود كه اين تندخويى ها فضيلت است و خلاف آن نقص و عيب است.
📕شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 372
ثالثا فرض کنیم یک نفهمی جسارتی کرده محضر اهل بیت علیهم السلام. شما باید آن را با آب و تاب تکرار کنید؟ و بعد هم توجیه کنید که از زبان حسودان نقل کردم؟
ادب نسبت به ساحت قدسی اهل بیت علیهم السلام یکی از بدیهیات و اولیات ایمان است.
مساله آخر این که پناهیان در برنامه بعدی به جای عذرخواهی و جبران، با توجیه عبارات خود، مدعی شده که من این موارد را از زبان حسودان نقل کردم.
هر چند همانطور که گفتیم بیان چنین خزعبلاتی از زبان حسودان نیز جایز نیست و بی ادبی نسبت به معصومین علیهم السلام است، اما متاسفانه با مرور چند باره سخنان پناهیان، به سختی می توان تفیکیکی میان قول خود پناهیان و داستانی که او درباره گوشت تلخی نقل می کند، قائل شد. عبارت صریح او این بود: «پیامبر وضعیتی درست کرده بود که حتی یک رفیق نه برای خودش و نه برای امام علی نمانده بود. فکر نکنیم پیامبر مهربان بود ، امام علی خشن و گوشتتلخ، پیامبر بهخاطر گوشتتلخی همه را از خود میتاراند.»! با دقت به عبارات و استخدام کلمات و فعل هایی که استفاده نموده، راه هر گونه توجیه بسته خواهد شد.
شایسته است که تریبون های پرمخاطب رسانه در این سحرها و شب های نورانی و مبارک در اختیار کسانی قرار گیرد که سواد و دانش کافی دارند و واقعیت ها را بر اساس نصوص قطعی و معتبر برای مخاطبین بیان نموده و قلوب مردم را به خداوند و اهل بیت علیهم السلام نزدیک می کنند.
امير مؤمنان على(سلام الله علیه و آله) در خطبه شقشقيّه مى فرمايد:
«فصيّرها في حوزة خَشْناءَ، يَغلُظ كَلمُها ويخشُنُ مَسُّها»
سرانجام (ابوبكر) آن [= خلافت] را در اختيار كسى قرار داد كه جوّى از خشونت و سخت گيرى بود. سخن گفتنش به تندی بود و نزدیک شدنش با سخت گیری و خشونت همراه بود.
📕نهج البلاغه خطبه ۳.
ابن ابى الحديد معتزلى نیز مى نويسد:
«كان عمر شديدَ الغِلْظَة، وَعْرَ الجانب، خَشِنَ المَلْمَس، دائم العبوس، كان يعتقد أنّ ذلك هو الفضيلة وأنّ خلافه نقص»
عمر بسيار تندخو، (گستاخ) نامهربان و بد برخورد بود. او پيوسته عبوس و ترش رو بود و باورش اين بود كه اين تندخويى ها فضيلت است و خلاف آن نقص و عيب است.
📕شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 372
ثالثا فرض کنیم یک نفهمی جسارتی کرده محضر اهل بیت علیهم السلام. شما باید آن را با آب و تاب تکرار کنید؟ و بعد هم توجیه کنید که از زبان حسودان نقل کردم؟
ادب نسبت به ساحت قدسی اهل بیت علیهم السلام یکی از بدیهیات و اولیات ایمان است.
مساله آخر این که پناهیان در برنامه بعدی به جای عذرخواهی و جبران، با توجیه عبارات خود، مدعی شده که من این موارد را از زبان حسودان نقل کردم.
هر چند همانطور که گفتیم بیان چنین خزعبلاتی از زبان حسودان نیز جایز نیست و بی ادبی نسبت به معصومین علیهم السلام است، اما متاسفانه با مرور چند باره سخنان پناهیان، به سختی می توان تفیکیکی میان قول خود پناهیان و داستانی که او درباره گوشت تلخی نقل می کند، قائل شد. عبارت صریح او این بود: «پیامبر وضعیتی درست کرده بود که حتی یک رفیق نه برای خودش و نه برای امام علی نمانده بود. فکر نکنیم پیامبر مهربان بود ، امام علی خشن و گوشتتلخ، پیامبر بهخاطر گوشتتلخی همه را از خود میتاراند.»! با دقت به عبارات و استخدام کلمات و فعل هایی که استفاده نموده، راه هر گونه توجیه بسته خواهد شد.
شایسته است که تریبون های پرمخاطب رسانه در این سحرها و شب های نورانی و مبارک در اختیار کسانی قرار گیرد که سواد و دانش کافی دارند و واقعیت ها را بر اساس نصوص قطعی و معتبر برای مخاطبین بیان نموده و قلوب مردم را به خداوند و اهل بیت علیهم السلام نزدیک می کنند.
بسم الله الرحمن الرحيم
ثبت بالرؤية الشرعية أن غداً الاربعاء هو يوم عيد الفطر السعيد الأول من شهر شوال المكرم عام ١٤٤٥هـ في العراق وعموم هذه المنطقة .
نسأل الله تعالى أن يتقبل من الجميع صيامهم وقيامهم ويعيد عليهم هذه المناسبة السعيدة بالخير والبركات.
مكتب السيد السيستاني - النجف الأشرف
🔺️ آیتالله سیستانی حفظه الله روز چهارشنبه را عید فطر اعلام کرد
🔹️دفتر آیت الله سیستانی در نجف اشرف با صدور اطلاعیه ای روز چهارشنبه (۲۲ فروردین ۱۴۰۳) را روز اول ماه شوال ۱۴۴۵ هجری قمری و عید سعید فطر در عراق و مناطق اطراف اعلام کرد.
ثبت بالرؤية الشرعية أن غداً الاربعاء هو يوم عيد الفطر السعيد الأول من شهر شوال المكرم عام ١٤٤٥هـ في العراق وعموم هذه المنطقة .
نسأل الله تعالى أن يتقبل من الجميع صيامهم وقيامهم ويعيد عليهم هذه المناسبة السعيدة بالخير والبركات.
مكتب السيد السيستاني - النجف الأشرف
🔺️ آیتالله سیستانی حفظه الله روز چهارشنبه را عید فطر اعلام کرد
🔹️دفتر آیت الله سیستانی در نجف اشرف با صدور اطلاعیه ای روز چهارشنبه (۲۲ فروردین ۱۴۰۳) را روز اول ماه شوال ۱۴۴۵ هجری قمری و عید سعید فطر در عراق و مناطق اطراف اعلام کرد.
🌙 بنابر شهادت بعضی از موثقین، حلول ماه شوال المکرم برای حضرت آیت الله وحید خراسانی ثابت گردید. بنابراین چهارشنبه ۲۲ فروردینماه ۱۴۰۳، عید سعید فطر میباشد.
باسمه تعالی
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات مؤمنین گرامی در ماه ضیافت الهی،
به اطلاع میرساند، قابلیت رؤیت هلال ماه شوالالمکرّم با چشم عادی، در غروب روز سه شنبه 1403/1/21 برای آیتالله شبیری زنجانی «مد ظله» احراز گردید و لذا فردا چهارشنبه، عید سعید فطر است.
دفتر آیتالله شبیری زنجانی دام ظله
ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات مؤمنین گرامی در ماه ضیافت الهی،
به اطلاع میرساند، قابلیت رؤیت هلال ماه شوالالمکرّم با چشم عادی، در غروب روز سه شنبه 1403/1/21 برای آیتالله شبیری زنجانی «مد ظله» احراز گردید و لذا فردا چهارشنبه، عید سعید فطر است.
دفتر آیتالله شبیری زنجانی دام ظله
⭕️ احکام فطریه
مسأله 2025 ـ فقیری که فطره به او میدهند، لازم نیست عادل باشد، ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار، و بینماز، و کسی که آشکارا معصیت میکند، فطره ندهند.
مسأله 2034 ـ اگر پیش از ماه رمضان فطره را بدهد صحیح نیست، و بهتر آن است که در ماه رمضان هم فطره را ندهد، ولی اگر پیش از ماه رمضان به فقیر قرض بدهد و بعد از آنکه فطره بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطره حساب کند مانعی ندارد.
مسأله 2038 ـ کسی که نماز عید فطر میخواند _بنا بر احتیاط واجب_ باید فطره را پیش از نماز عید بدهد، ولی اگر نماز عید نمیخواند، میتواند دادن فطره را تا ظهر تأخیر بیندازد.
مسأله 2025 ـ فقیری که فطره به او میدهند، لازم نیست عادل باشد، ولی احتیاط واجب آن است که به شرابخوار، و بینماز، و کسی که آشکارا معصیت میکند، فطره ندهند.
مسأله 2034 ـ اگر پیش از ماه رمضان فطره را بدهد صحیح نیست، و بهتر آن است که در ماه رمضان هم فطره را ندهد، ولی اگر پیش از ماه رمضان به فقیر قرض بدهد و بعد از آنکه فطره بر او واجب شد، طلب خود را بابت فطره حساب کند مانعی ندارد.
مسأله 2038 ـ کسی که نماز عید فطر میخواند _بنا بر احتیاط واجب_ باید فطره را پیش از نماز عید بدهد، ولی اگر نماز عید نمیخواند، میتواند دادن فطره را تا ظهر تأخیر بیندازد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ دانلود کتاب نقدی بر تصوف تالیف استاد سیدمحمود هاشمی نسب
🔺در این اثر که توسط استاد سید محمود هاشمی نسب و شیخ شعیب حدادی تالیف گردیده به نقد و بررسی کتاب هفت روز در بهشت محمد حسن وکیلی پرداخته شده است. نیز حاوی نقد دو مقاله(احادیث صریح در وحدت وجود و عاشورا روز حزن با سرور سیدالشهدا علیه السلام) می باشد. این کتاب هشداری است برای طلاب و دانشجویان عزیز که مطالب حقه را از منابع آن(قرآن و روایات معتبر)اخذ نمایند.
بخشی از مقدمه کتاب:
آقاى سيّد محمّدحسين طهرانى معروف به علاّمه طهرانى از جمله كسانى است كه سال ها در نشر و ترويج تصوّف حوزوى كوشيد و جمعى را تحت تأثير عقايد صوفّيه قرار داد. در سال هاى اخير يكى از مريدانشان به نام آقاى محمّدحسن وكيلى با چاپ كتب متعدّد، سعى فراوان در جذب طلاّب به مسلك تصوّف كرد؛ كه متأسفانه گروهى از مبتديان را در اين مسير قرار داد؛ به همين جهت كتب شخص مذكور را مطالعه نموديم تا گوشه اى از اشكالات نظراتشان را بازگو كنيم، باشد كه مورد استفاده حقّ جويان قرار گيرد. اميد است اين تلاش هشدارى براى دانشجويان گردد تا عقايد حقّه اماميّه را از صوفيان و مدّعيان عرفان طلب نكنند و در انتخاب استاد و كتاب، دقّت كافى نمايند.
📌 مطالعه و مشاهده فهرست کتاب در سایت: دانلود کتاب نقدی بر تصوف (فایل pdf)
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
🔺در این اثر که توسط استاد سید محمود هاشمی نسب و شیخ شعیب حدادی تالیف گردیده به نقد و بررسی کتاب هفت روز در بهشت محمد حسن وکیلی پرداخته شده است. نیز حاوی نقد دو مقاله(احادیث صریح در وحدت وجود و عاشورا روز حزن با سرور سیدالشهدا علیه السلام) می باشد. این کتاب هشداری است برای طلاب و دانشجویان عزیز که مطالب حقه را از منابع آن(قرآن و روایات معتبر)اخذ نمایند.
بخشی از مقدمه کتاب:
آقاى سيّد محمّدحسين طهرانى معروف به علاّمه طهرانى از جمله كسانى است كه سال ها در نشر و ترويج تصوّف حوزوى كوشيد و جمعى را تحت تأثير عقايد صوفّيه قرار داد. در سال هاى اخير يكى از مريدانشان به نام آقاى محمّدحسن وكيلى با چاپ كتب متعدّد، سعى فراوان در جذب طلاّب به مسلك تصوّف كرد؛ كه متأسفانه گروهى از مبتديان را در اين مسير قرار داد؛ به همين جهت كتب شخص مذكور را مطالعه نموديم تا گوشه اى از اشكالات نظراتشان را بازگو كنيم، باشد كه مورد استفاده حقّ جويان قرار گيرد. اميد است اين تلاش هشدارى براى دانشجويان گردد تا عقايد حقّه اماميّه را از صوفيان و مدّعيان عرفان طلب نكنند و در انتخاب استاد و كتاب، دقّت كافى نمايند.
📌 مطالعه و مشاهده فهرست کتاب در سایت: دانلود کتاب نقدی بر تصوف (فایل pdf)
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️ ملا صدرا کے نظریۂ تشکیکِ وجود کا رد – ڈاکٹر حسین عشاقی
🔸 وجود کی حقیقت اور اس میں تشکیکِ خاصی کا تصور
🔸 حقیقتِ وجود میں تشکیک کے مفروضے پر تنقید
🔸 وجود میں تشکیکِ خاصی کے دعوے پر اعتراضات
1️⃣ پہلا اعتراض: مراتبِ نازلہ کی مرتبۂ واجب الوجودی سے عدمِ مسانخت
2️⃣ دوسرا اعتراض: تشکیک کی بنیاد پر یا مراتبِ وجودِ امکانی یا مرتبۂ وجودِ واجبی کا متناقض ہونا
3️⃣ تیسرا اعتراض: تشکیکِ وجود کے ساتھ واجب الوجود کے تعدد کا لازم آنا
4️⃣ چوتھا اعتراض: وجودِ امکانی کے مراتب میں ما بہ الاشتراک اور ما بہ الامتیاز کا یکساں نہ ہونا
5️⃣ پانچواں اعتراض: ہر مرتبۂ وجود کی باقی مراتب سے جدائی
6️⃣ چھٹا اعتراض: تنزلِ حقیقتِ وجود کی وجودِ متنزل کی اصالت سے ناسازگاری
🔸 نتیجہ
🔢 حوالہ جات
🔹 مآخذ
مکمل مقالے کا لنک:
https://ebnearabi.com/ur/763/
@ebnearabi
🔸 وجود کی حقیقت اور اس میں تشکیکِ خاصی کا تصور
🔸 حقیقتِ وجود میں تشکیک کے مفروضے پر تنقید
🔸 وجود میں تشکیکِ خاصی کے دعوے پر اعتراضات
1️⃣ پہلا اعتراض: مراتبِ نازلہ کی مرتبۂ واجب الوجودی سے عدمِ مسانخت
2️⃣ دوسرا اعتراض: تشکیک کی بنیاد پر یا مراتبِ وجودِ امکانی یا مرتبۂ وجودِ واجبی کا متناقض ہونا
3️⃣ تیسرا اعتراض: تشکیکِ وجود کے ساتھ واجب الوجود کے تعدد کا لازم آنا
4️⃣ چوتھا اعتراض: وجودِ امکانی کے مراتب میں ما بہ الاشتراک اور ما بہ الامتیاز کا یکساں نہ ہونا
5️⃣ پانچواں اعتراض: ہر مرتبۂ وجود کی باقی مراتب سے جدائی
6️⃣ چھٹا اعتراض: تنزلِ حقیقتِ وجود کی وجودِ متنزل کی اصالت سے ناسازگاری
🔸 نتیجہ
🔢 حوالہ جات
🔹 مآخذ
مکمل مقالے کا لنک:
https://ebnearabi.com/ur/763/
@ebnearabi
ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
ملا صدرا کے نظریۂ تشکیکِ وجود کا رد – ڈاکٹر حسین عشاقی - ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
ملا صدرا کے فلسفے کی بنیادوں میں سے ایک تشکیکِ وجود کا مفروضہ ہے، جس کے مطابق وجود اصل میں ایک اکائی یا ایک واقعیتِ یگانہ ہے جس کے مختلف درجات ہیں۔ اس طرح کہ ان درجات میں جو فرق ہے وہی ان کے باہم شریک ہونے کا سبب بھی ہے۔ ہماری رائے میں اگرچہ …
⭕️ حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد یزدانی: صوفیه و غلات خطرناک تر از وهابیت هستند!
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد یزدانی از اساتید برجسته نقد وهابیت، ضمن اشاره به خطر بالای وهابیت و فعالیت 24 ساعته شبکه های ماهواره ای آنها، خاطر نشان کرد که خطر اخباری گری بیش از وهابیت است و یک عده آدم بی سوادی که حتی توانایی خواندن متن روایت را هم ندارند، مدعی اند که ما باید از ائمه علیهم السلام تقلید کنیم و تقلید از مراجع جایز نیست.
استاد یزدانی در ادامه با تاکید بر اینکه فتنه صوفیه و غلات از اخباری ها نیز بدتر است، افزود: «حسینیه ها را به خانقاه تبدیل کرده اند. آنها به جای پرداختن به مدح و مراثی اهل بیت علیهم السلام، کفر گویی و حرکاتی شبیه به رقص و پایکوبی و سماع صوفیه دارند.
یک روزی بایزید بسطامی و حلاج و امثال او انا الحق و لیس فی جبتی سوی الله و سبحانی ما اعظم شأنی میگفتند، اما امروز برخی از این مداحهای صوفی که در مجالس امام حسین علیه السلام رسوخ کرده اند، چنین کلمات کفرآمیزی را نسبت به ائمه علیهم السلام ابراز می کنند.
یک زمانی ابن عربیها و صوفیها و طرفداران عرفانهای عجیب و غریب میگفتند که حضرت هارون نعوذ بالله اشتباه کرده که با سامری درگیر شده و گوساله سامری همان خداست. و علمای شیعه علیه اینها موضع میگرفتند. امروزه هم در مجالس امام حسین علیه السلام یک عدهای بر اساس همان مبانی و حرف های ابن عربی و… میگویند که زوار امام حسین علیه السلام خود خداست و خدا در عرش خود، خودش را ملاقات کرده… وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت… خب این همان حرف ابن عربی و دراویش است.»
📌 مشاهده و دانلود ویدئو در سایت: استاد سید محمد یزدانی: صوفیه و غلات خطرناک تر از وهابیت هستند!
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد یزدانی از اساتید برجسته نقد وهابیت، ضمن اشاره به خطر بالای وهابیت و فعالیت 24 ساعته شبکه های ماهواره ای آنها، خاطر نشان کرد که خطر اخباری گری بیش از وهابیت است و یک عده آدم بی سوادی که حتی توانایی خواندن متن روایت را هم ندارند، مدعی اند که ما باید از ائمه علیهم السلام تقلید کنیم و تقلید از مراجع جایز نیست.
استاد یزدانی در ادامه با تاکید بر اینکه فتنه صوفیه و غلات از اخباری ها نیز بدتر است، افزود: «حسینیه ها را به خانقاه تبدیل کرده اند. آنها به جای پرداختن به مدح و مراثی اهل بیت علیهم السلام، کفر گویی و حرکاتی شبیه به رقص و پایکوبی و سماع صوفیه دارند.
یک روزی بایزید بسطامی و حلاج و امثال او انا الحق و لیس فی جبتی سوی الله و سبحانی ما اعظم شأنی میگفتند، اما امروز برخی از این مداحهای صوفی که در مجالس امام حسین علیه السلام رسوخ کرده اند، چنین کلمات کفرآمیزی را نسبت به ائمه علیهم السلام ابراز می کنند.
یک زمانی ابن عربیها و صوفیها و طرفداران عرفانهای عجیب و غریب میگفتند که حضرت هارون نعوذ بالله اشتباه کرده که با سامری درگیر شده و گوساله سامری همان خداست. و علمای شیعه علیه اینها موضع میگرفتند. امروزه هم در مجالس امام حسین علیه السلام یک عدهای بر اساس همان مبانی و حرف های ابن عربی و… میگویند که زوار امام حسین علیه السلام خود خداست و خدا در عرش خود، خودش را ملاقات کرده… وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت… خب این همان حرف ابن عربی و دراویش است.»
📌 مشاهده و دانلود ویدئو در سایت: استاد سید محمد یزدانی: صوفیه و غلات خطرناک تر از وهابیت هستند!
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
💠 شاهکار امیرالکلام علیه السلام در وصف دنیا، در نهایت زیبایی و علو ترکیب و محتوا...
ما اصف مِنْ دار اَوَّلُها عَناءٌ وَ آخِرُها فَناءٌ!
فى حَلالِها حِسابٌ وَ فى حَرامِها عِقابٌ!
مَنِ اسْتَغْنى فيها فُتِنَ، وَ مَنِ افْتَقَرَ فيها حَزِنَ!
مَنْ ساعاها فاتَتْهُ، وَ مَنْ قَعَدَ عَنْها واتَتْهُ!
مَنْ اَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ، وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْها اَعْمَتْهُ!
چه بگویم از سرایی که ابتدایش سختی، و سرانجامش نیستی است. در حلالش حساب و در حرامش کیفر است. ثروتمندش دچار فتنه و آزمایش و تهیدستش گرفتار اندوه است. آن که در طلبش کوشید به آن دست نیافت، و آن که زحمتی نکشید خود به او روی نمود. هر که به دیده عبرت به آن نگریست او را بینا کرد، و هر کس به چشم خریداری به آن نظر نمود او را به نابینایی دچار ساخت.
📚 نهج البلاغه، خطبه ۸۱
ما اصف مِنْ دار اَوَّلُها عَناءٌ وَ آخِرُها فَناءٌ!
فى حَلالِها حِسابٌ وَ فى حَرامِها عِقابٌ!
مَنِ اسْتَغْنى فيها فُتِنَ، وَ مَنِ افْتَقَرَ فيها حَزِنَ!
مَنْ ساعاها فاتَتْهُ، وَ مَنْ قَعَدَ عَنْها واتَتْهُ!
مَنْ اَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ، وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْها اَعْمَتْهُ!
چه بگویم از سرایی که ابتدایش سختی، و سرانجامش نیستی است. در حلالش حساب و در حرامش کیفر است. ثروتمندش دچار فتنه و آزمایش و تهیدستش گرفتار اندوه است. آن که در طلبش کوشید به آن دست نیافت، و آن که زحمتی نکشید خود به او روی نمود. هر که به دیده عبرت به آن نگریست او را بینا کرد، و هر کس به چشم خریداری به آن نظر نمود او را به نابینایی دچار ساخت.
📚 نهج البلاغه، خطبه ۸۱
Forwarded from عرفان و تصوف
به مناسبت اکران فیلمی درباره مولوی؛
دیدید بچه شیعه ها می گویند «علی وار زندگی کن» حالا پسر مولوی (سلطان ولد) درباره پدرش مولوی می گوید: «پدرم از اول حال تا آخر عمر ، عُمَر وار هرچه کرد برای خدا کرد» (مناقب العارفین، ج1، ص309)
مولوی، یک عُمرپرست واقعی بود و اینکه پیروان علی علیه السلام، با ساختن فیلمی به مدح و ستایش پیروان عمر بن خطاب اقدام کنند از حکایات غریب روزگار است.
(دعوا تا روز قیامت، بر سر علی و عمر است و مبادا در طرف اشتباه تاریخ قرار بگیریم)
مشروح دیدگاه مولوی در تقدیس و ستایش عمر بن خطاب و ابوبکر را مطالعه کنید:
B2n.ir/y48385
دیدید بچه شیعه ها می گویند «علی وار زندگی کن» حالا پسر مولوی (سلطان ولد) درباره پدرش مولوی می گوید: «پدرم از اول حال تا آخر عمر ، عُمَر وار هرچه کرد برای خدا کرد» (مناقب العارفین، ج1، ص309)
مولوی، یک عُمرپرست واقعی بود و اینکه پیروان علی علیه السلام، با ساختن فیلمی به مدح و ستایش پیروان عمر بن خطاب اقدام کنند از حکایات غریب روزگار است.
(دعوا تا روز قیامت، بر سر علی و عمر است و مبادا در طرف اشتباه تاریخ قرار بگیریم)
مشروح دیدگاه مولوی در تقدیس و ستایش عمر بن خطاب و ابوبکر را مطالعه کنید:
B2n.ir/y48385
Forwarded from پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
⭕️ اشعار و مطالب عجیب مولوی در مدح عمر و ابوبکر و عثمان
🔺 فهرست
▪️مصادره فضیلت امیرالمومنین علیه السلام برای ابوبکر! – رسول خدا صلی الله علیه و آله و ابوبکر یک نفس واحد هستند!
▪️ ادعای عصمت برای عمر بن خطاب!
▪️مولوی و نبوت عمر!
▪️مولوی آرزو داشت مانند عمر باشد!
▪️سعی بلیغ و عجیب مولوی در تحریف واقعیات تاریخی برای تجلیل از عمر
▪️جعل و تلطیف چهره خشن عمر
▪️هیبت و عظمت عمر الهی بود!!
▪️ابتکار مولوی در اختراع و استخراج کرامت از عجز و ناتوانی عثمان!
▪️پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ابوبکر صاحب مقام موت اختیاری هستند و ابوبکر امیرالمحشرین است
▪️ابوبکر، اسوه عارفان! صوفی حقیقی مانند ابوبکر است
▪️باطن ابوبکر، آفتابی پرتوافکن است
▪️تشبیه عاشقان والا مقام به ابوبکر و عمر
▪️ابوبکر و عمر و عثمان، شاهانی که جان و فرزند و جگر خود را به ودیعه نهاده اند
▪️ابوبکر، صدیق و نماد صدق و راستی است
▪️عمر آینه اسرار الهی است!
▪️خطاب عمر با لقب امیرمؤمنان!
▪️ابوبکر، یار و مراد مولوی
- استخفاف مقام امیرالمؤمنین علی علیه السلام
مولوی در اشعار و مطالب خویش، تجلیل های عجیب و غریبی از خلفای اهل سنت نموده، حتی از عجز و ناتوانی های آنها نیز کرامت و فضیلت تراشیده و مقالات والایی برای آنان قائل شده است! در یکی از اشعاری که خلفای اهل سنت را با عناوینی چون صدیق، فاروق و ذی النورین یاد می نماید، به دریای علم و حکمت نبوی و باب الله، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تنها لقب شیر خدا می دهد که تداعی کننده شجاعت و جنگ آوری است!
مولوی همچنین، خزینه علم خداوند را تنها پهلوانی مى شمارد که (نعوذ بالله) جاهل! و در معرض نفاق! بوده، و محتاج راهنمایی عاقلان و پیران راه است! او وجودِ آن “ایمانِ مجسم” و “حقِ مطلق” را مبتلا به هوا و هوس مى داند. و در ادامه باز با جسارت بسیار، خطاب به امیر عوالم (علیه السلام) می گوید که (نعوذبالله) نازک دل، سست و پرکینه مباش!
بنابر تتبع اجمالی نگارنده، مولوی هیچ گاه چنین ادبیاتی را نسبت به عمر و ابوبکر به کار نبرده و این عبارات هتاکانه و ناشایست را تنها به امیرمومنان علی علیه السلام اختصاص داده است.
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: اشعار مولوی در مدح عمر و ابوبکر و عثمان
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
🔺 فهرست
▪️مصادره فضیلت امیرالمومنین علیه السلام برای ابوبکر! – رسول خدا صلی الله علیه و آله و ابوبکر یک نفس واحد هستند!
▪️ ادعای عصمت برای عمر بن خطاب!
▪️مولوی و نبوت عمر!
▪️مولوی آرزو داشت مانند عمر باشد!
▪️سعی بلیغ و عجیب مولوی در تحریف واقعیات تاریخی برای تجلیل از عمر
▪️جعل و تلطیف چهره خشن عمر
▪️هیبت و عظمت عمر الهی بود!!
▪️ابتکار مولوی در اختراع و استخراج کرامت از عجز و ناتوانی عثمان!
▪️پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و ابوبکر صاحب مقام موت اختیاری هستند و ابوبکر امیرالمحشرین است
▪️ابوبکر، اسوه عارفان! صوفی حقیقی مانند ابوبکر است
▪️باطن ابوبکر، آفتابی پرتوافکن است
▪️تشبیه عاشقان والا مقام به ابوبکر و عمر
▪️ابوبکر و عمر و عثمان، شاهانی که جان و فرزند و جگر خود را به ودیعه نهاده اند
▪️ابوبکر، صدیق و نماد صدق و راستی است
▪️عمر آینه اسرار الهی است!
▪️خطاب عمر با لقب امیرمؤمنان!
▪️ابوبکر، یار و مراد مولوی
- استخفاف مقام امیرالمؤمنین علی علیه السلام
مولوی در اشعار و مطالب خویش، تجلیل های عجیب و غریبی از خلفای اهل سنت نموده، حتی از عجز و ناتوانی های آنها نیز کرامت و فضیلت تراشیده و مقالات والایی برای آنان قائل شده است! در یکی از اشعاری که خلفای اهل سنت را با عناوینی چون صدیق، فاروق و ذی النورین یاد می نماید، به دریای علم و حکمت نبوی و باب الله، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام تنها لقب شیر خدا می دهد که تداعی کننده شجاعت و جنگ آوری است!
مولوی همچنین، خزینه علم خداوند را تنها پهلوانی مى شمارد که (نعوذ بالله) جاهل! و در معرض نفاق! بوده، و محتاج راهنمایی عاقلان و پیران راه است! او وجودِ آن “ایمانِ مجسم” و “حقِ مطلق” را مبتلا به هوا و هوس مى داند. و در ادامه باز با جسارت بسیار، خطاب به امیر عوالم (علیه السلام) می گوید که (نعوذبالله) نازک دل، سست و پرکینه مباش!
بنابر تتبع اجمالی نگارنده، مولوی هیچ گاه چنین ادبیاتی را نسبت به عمر و ابوبکر به کار نبرده و این عبارات هتاکانه و ناشایست را تنها به امیرمومنان علی علیه السلام اختصاص داده است.
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: اشعار مولوی در مدح عمر و ابوبکر و عثمان
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi