This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🏴 فزت و رب الکعبه
من تا به حال ندیده و نشنیدهام حاکمی در پایتخت خود ترور شود و در حالی که به خدای كعبه سوگند یاد میکند، بگوید: «فُزْتُ!»
این چه نوع بُرد و فوزی است که علی بن ابی طالب از آن صحبت میکند؟
او در هشتاد غزوه شرکت کرد و بر پهلوانان و بزرگان عرب چیره شد، اما هرگز نگفت «فُزْتُ!»
مردم با او در صحنهای بینظیر در تاریخ بیعت کردند، اما او نگفت «فُزْتُ!»
سالهاست که هر بار به این سخن «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» برمیخورم، حس میکنم تمام منظومهی فکریام به لرزه در میآید.
اگر علی علیه السلام فائز و برنده است، پس بازنده کیست؟!
برد و باخت در قاموس علی، بر اساس نقشهی انسانیت ترسیم شده است، همان انسانیتی که خداوند اراده کرد آن را در عالم وجود خلیفهی خود بنهد.هر انسانی باید «برد» و «باخت» خود را با قاموس علی علیه السلام مقایسه کند و بر اساس آن ارزیابی کند...
به خدای کعبه قسم علی فاتح شد و انسانیت با فقدان او، مغلوب شد.
🖊عباس محمود العقاد، ادیب و اندیشمند مصری
من تا به حال ندیده و نشنیدهام حاکمی در پایتخت خود ترور شود و در حالی که به خدای كعبه سوگند یاد میکند، بگوید: «فُزْتُ!»
این چه نوع بُرد و فوزی است که علی بن ابی طالب از آن صحبت میکند؟
او در هشتاد غزوه شرکت کرد و بر پهلوانان و بزرگان عرب چیره شد، اما هرگز نگفت «فُزْتُ!»
مردم با او در صحنهای بینظیر در تاریخ بیعت کردند، اما او نگفت «فُزْتُ!»
سالهاست که هر بار به این سخن «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» برمیخورم، حس میکنم تمام منظومهی فکریام به لرزه در میآید.
اگر علی علیه السلام فائز و برنده است، پس بازنده کیست؟!
برد و باخت در قاموس علی، بر اساس نقشهی انسانیت ترسیم شده است، همان انسانیتی که خداوند اراده کرد آن را در عالم وجود خلیفهی خود بنهد.هر انسانی باید «برد» و «باخت» خود را با قاموس علی علیه السلام مقایسه کند و بر اساس آن ارزیابی کند...
به خدای کعبه قسم علی فاتح شد و انسانیت با فقدان او، مغلوب شد.
🖊عباس محمود العقاد، ادیب و اندیشمند مصری
🏴 رئیس الموحدین امام علی علیہ السلام کی شہادت کی مناسبت سے کچھ اہم معارف کی وضاحت اور شبہات کا ازالہ 🇵🇰
🔹️ وحدتِ وجود پر ایک وہابی سے مناظرے کی روداد – آیۃ اللہ علامہ سید قاسم علی احمدی
https://ebnearabi.com/ur/755/
🔸️ غلو کیا ہے؟ – آیۃ اللہ العظمیٰ سیستانی
https://ebnearabi.com/ur/748/
🔹️ معرفتِ نفس اور خالق و مخلوق میں شباہت کی نفی – آیۃ اللہ العظمیٰ شیخ لطف اللہ صافی گلپائگانی
https://ebnearabi.com/ur/489/
🔸️ وحدتِ عددی کی نفی اور توحید کی معرفت – آیۃ اللہ العظمیٰ حاج شیخ لطف اللہ صافی گلپائگانی
https://ebnearabi.com/ur/581/
🔹️ خدا شناسی میں تعمق کی مذمت – آیۃ اللہ العظمیٰ حاج شیخ لطف اللہ صافی گلپائگانی
https://ebnearabi.com/ur/316/
📌 ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
https://ebnearabi.com/ur/
@ebnearabi
🔹️ وحدتِ وجود پر ایک وہابی سے مناظرے کی روداد – آیۃ اللہ علامہ سید قاسم علی احمدی
https://ebnearabi.com/ur/755/
🔸️ غلو کیا ہے؟ – آیۃ اللہ العظمیٰ سیستانی
https://ebnearabi.com/ur/748/
🔹️ معرفتِ نفس اور خالق و مخلوق میں شباہت کی نفی – آیۃ اللہ العظمیٰ شیخ لطف اللہ صافی گلپائگانی
https://ebnearabi.com/ur/489/
🔸️ وحدتِ عددی کی نفی اور توحید کی معرفت – آیۃ اللہ العظمیٰ حاج شیخ لطف اللہ صافی گلپائگانی
https://ebnearabi.com/ur/581/
🔹️ خدا شناسی میں تعمق کی مذمت – آیۃ اللہ العظمیٰ حاج شیخ لطف اللہ صافی گلپائگانی
https://ebnearabi.com/ur/316/
📌 ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
https://ebnearabi.com/ur/
@ebnearabi
ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
وحدتِ وجود پر ایک وہابی سے مناظرے کی روداد - آیۃ اللہ علامہ سید قاسم علی احمدی - ابنِ عربی، عرفان اور تصوف پر تحقیقات
میں حج کیلئے گیا تو وہاں جنت البقیع میں ایک وہابی مولوی دیکھا جو کہہ رہا تھا کہ آپ شیعہ لوگ مشرک اور کافر ہیں۔ میں نے پوچھا کیوں؟ اس نے کہا آپ لوگ کہتے ہو کہ اہلبیت ؑ، انبیاؑء سے افضل ہیں۔ میں نے آیتِ مباہلہ پڑھی: فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیۡہِ مِنۡۢ بَعۡدِ مَا…
⭕️ غلو های زننده و ادعای مقامات خیالی در جریان لاله زاری و پیروان محمدحسین طهرانی
در مطالب پیشین عنوان شد که صوفیان، اقطاب خویش را در جایگاه معصومین علیهم السلام و صاحبان ولایت الهی قرار می دهند و تمام ویژگی ها و شئونات امام را برای سرانشان قائل می شوند. اما در برخی مواقع حتی پا را فراتر نهاده و با تحقیر معجزات انبیاء و اولیا علیهم السلام، مقاماتی تخیلی برای اقطاب خود ادعا می کنند.
🔺 فهرست عناوین
▪️زیادهگویی، افراط و غلوهای زننده
▪️کاستن از شأن انبیا و معصومین علیهم السلام و تحقیر معجزات ایشان
▪️خودستایی
▪️ستایش از خویشتن در کلام هاشم حداد
▪️اراده خدا تابع اراده هاشم حداد
▪️بوییدن بوی بدن حداد
▪️ستایش از خویشتن در کلام محمدحسین طهرانی
زیادهگویی، افراط و غلوهای زننده در شأن مراد و استاد، یکی از ویژگیهای بارز مریدان مکتب لالهزاری و بهویژه شخص محمدحسین طهرانی (معروف به علامه طهرانی) است. غلوهایی که از رهبران این جریان درباره شخصیت هاشم حداد و محمدحسین طهرانی صادر شده است، بسیار زننده و اغواگرانه بوده و مشابه این ستایشها را تنها میتوان در فرقههای ضاله غُلات و مفوضه پیدا کرد.
رهبران مکتب عرفانی لالهزاری در راستای بالابردن شأن خود و اساتیدشان، هیچ حد و مرزی نمیشناسند و به همین خاطر کلمات و معجزات معصومین را در برابر آنچه خود به مریدانشان عرضه کردهاند، ناچیز و حقیر معرفی می کنند:
«ولي ببينيد ايشان (هاشم نعبلند) چه ميگويند؟ آنوقت ببينيد آيا معجزه پيغمبران به اين ميرسد؟ … آيا شقالقمر پيغمبر ميتواند در انسان اين اثر را بهوجود بياورد كه اين حرف آقاي حداد بهوجود آورد؟ ما از شقالقمر چه ميبينيم؟ خب، پيغمبر آمد و شقالقمر كرد؛ معلوم ميشود هيچ ارتباطي به ما ندارد، يعنى يك پيغمبري است، يك قدرتي دارد، يك قوهاي دارد ماه را دونصف كرد… آنهايي كه ديدند اميرالمؤمنين خورشيد را نگه داشت و برگرداند و در آنجا نگه داشت چه گيرشان آمد؟ … ولي اين كلام مرحوم حداد، كلام اين بزرگ، چه تغيير جوهري ميتواند در نفس ايجاد كند؟ اين عمل است. لذا ميفرمايد يكى از جملات ما را چهار هزار معجزه پيامبران هم نمىتواند تكافى بكند.»[5]
هاشم حداد در کلامی عجیبتر و در راستای بالابردن منزلت خود میگوید:
«ما جايى هستيم كه جبریيل را قدرت نزديكشدن به آن نيست، و از ادراك مرتبه وجودى ما عاجز است.»[7]
هاشم حداد در سخن دیگر مدعی بود که اراده و مشیت الهی تابع اراده اوست:
«يكى از نوههاى آقاى حداد به نام سيد محمد (پسر سيد حسن) در اثر عارضه سرخك فوت نمود … و چون حقير با ايشان جنازه را به غسالخانه خيمهگاه برديم، بدون اختيار اشكشان سرازير بود. عصر آن روز عرض كردم: مگر از شما ميل به حيات اين طفل نبود تا خداوند اراده حيات كند و مرگ را برگرداند؟! فرمودند: آرى! اما بعضى اوقات[!!] امر از آن طرف غلبه ميكند، و ميل و اراده را از اين طرف مى ربايد.»[11]
طبق این عبارت، محمدحسین طهرانی ارادۀ خدا را تابع اراده حداد میداند و با این سؤال که «مگر شما حیات را اراده نکردی»، اراده هاشم حداد را اصیل و لزوم تبعیت اراده خدا از ارادۀ وی را اصلی پذیرفتهشده تلقی میکند. حداد نیز کلام وی را تأیید کرده و ارادۀ خدا را جز در موارد خاصی – که در بعضی اوقات رخ می دهد! – تابع اراده حداد می داند. درحالیکه براساس آموزهها و روایات اسلامی، تسلیمشدن در برابر خواست و اراده حق تعالی از درجات بالای ایمانِ مؤمنان شمرده شده است.
محمدحسین طهرانی به همین اندازه اکتفا نمیکند و در جای دیگری ادعا میکند که تمام صفات امیرالمؤمنین (علیه السلام) اعم از علم، قدرت، معرفت و کمال ایشان را داراست. محمدصادق طهرانی چنین نقل کرده است:
«عقول مردم خیلی کوچک است و با نزدیککردن سر انگشتان خود به هم کوچکی آن را نشان دادند؛ ولی عقل امام (علیه السلام) بر همه تسلط دارد و در هنگام گفتن این جمله هر دو دست خود را بالا برده و به حالت سیطره و تسلط آن اشاره کردند و فرمودند: تسلط من بر نفوس، مثل تسلط امیرالمؤمنین است و از خیر و شر نفوس مطلع و آگاهم… من در خودم صفات امیرالمؤمنین را میبینم.»[19] (نستجیر بالله من هذه الاباطیل)
📌 مطالعه و مشاهده مشروح مطلب در سایت: غلو و ادعای مقامات خیالی در جریان لاله زاری و پیروان محمدحسین طهرانی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
در مطالب پیشین عنوان شد که صوفیان، اقطاب خویش را در جایگاه معصومین علیهم السلام و صاحبان ولایت الهی قرار می دهند و تمام ویژگی ها و شئونات امام را برای سرانشان قائل می شوند. اما در برخی مواقع حتی پا را فراتر نهاده و با تحقیر معجزات انبیاء و اولیا علیهم السلام، مقاماتی تخیلی برای اقطاب خود ادعا می کنند.
🔺 فهرست عناوین
▪️زیادهگویی، افراط و غلوهای زننده
▪️کاستن از شأن انبیا و معصومین علیهم السلام و تحقیر معجزات ایشان
▪️خودستایی
▪️ستایش از خویشتن در کلام هاشم حداد
▪️اراده خدا تابع اراده هاشم حداد
▪️بوییدن بوی بدن حداد
▪️ستایش از خویشتن در کلام محمدحسین طهرانی
زیادهگویی، افراط و غلوهای زننده در شأن مراد و استاد، یکی از ویژگیهای بارز مریدان مکتب لالهزاری و بهویژه شخص محمدحسین طهرانی (معروف به علامه طهرانی) است. غلوهایی که از رهبران این جریان درباره شخصیت هاشم حداد و محمدحسین طهرانی صادر شده است، بسیار زننده و اغواگرانه بوده و مشابه این ستایشها را تنها میتوان در فرقههای ضاله غُلات و مفوضه پیدا کرد.
رهبران مکتب عرفانی لالهزاری در راستای بالابردن شأن خود و اساتیدشان، هیچ حد و مرزی نمیشناسند و به همین خاطر کلمات و معجزات معصومین را در برابر آنچه خود به مریدانشان عرضه کردهاند، ناچیز و حقیر معرفی می کنند:
«ولي ببينيد ايشان (هاشم نعبلند) چه ميگويند؟ آنوقت ببينيد آيا معجزه پيغمبران به اين ميرسد؟ … آيا شقالقمر پيغمبر ميتواند در انسان اين اثر را بهوجود بياورد كه اين حرف آقاي حداد بهوجود آورد؟ ما از شقالقمر چه ميبينيم؟ خب، پيغمبر آمد و شقالقمر كرد؛ معلوم ميشود هيچ ارتباطي به ما ندارد، يعنى يك پيغمبري است، يك قدرتي دارد، يك قوهاي دارد ماه را دونصف كرد… آنهايي كه ديدند اميرالمؤمنين خورشيد را نگه داشت و برگرداند و در آنجا نگه داشت چه گيرشان آمد؟ … ولي اين كلام مرحوم حداد، كلام اين بزرگ، چه تغيير جوهري ميتواند در نفس ايجاد كند؟ اين عمل است. لذا ميفرمايد يكى از جملات ما را چهار هزار معجزه پيامبران هم نمىتواند تكافى بكند.»[5]
هاشم حداد در کلامی عجیبتر و در راستای بالابردن منزلت خود میگوید:
«ما جايى هستيم كه جبریيل را قدرت نزديكشدن به آن نيست، و از ادراك مرتبه وجودى ما عاجز است.»[7]
هاشم حداد در سخن دیگر مدعی بود که اراده و مشیت الهی تابع اراده اوست:
«يكى از نوههاى آقاى حداد به نام سيد محمد (پسر سيد حسن) در اثر عارضه سرخك فوت نمود … و چون حقير با ايشان جنازه را به غسالخانه خيمهگاه برديم، بدون اختيار اشكشان سرازير بود. عصر آن روز عرض كردم: مگر از شما ميل به حيات اين طفل نبود تا خداوند اراده حيات كند و مرگ را برگرداند؟! فرمودند: آرى! اما بعضى اوقات[!!] امر از آن طرف غلبه ميكند، و ميل و اراده را از اين طرف مى ربايد.»[11]
طبق این عبارت، محمدحسین طهرانی ارادۀ خدا را تابع اراده حداد میداند و با این سؤال که «مگر شما حیات را اراده نکردی»، اراده هاشم حداد را اصیل و لزوم تبعیت اراده خدا از ارادۀ وی را اصلی پذیرفتهشده تلقی میکند. حداد نیز کلام وی را تأیید کرده و ارادۀ خدا را جز در موارد خاصی – که در بعضی اوقات رخ می دهد! – تابع اراده حداد می داند. درحالیکه براساس آموزهها و روایات اسلامی، تسلیمشدن در برابر خواست و اراده حق تعالی از درجات بالای ایمانِ مؤمنان شمرده شده است.
محمدحسین طهرانی به همین اندازه اکتفا نمیکند و در جای دیگری ادعا میکند که تمام صفات امیرالمؤمنین (علیه السلام) اعم از علم، قدرت، معرفت و کمال ایشان را داراست. محمدصادق طهرانی چنین نقل کرده است:
«عقول مردم خیلی کوچک است و با نزدیککردن سر انگشتان خود به هم کوچکی آن را نشان دادند؛ ولی عقل امام (علیه السلام) بر همه تسلط دارد و در هنگام گفتن این جمله هر دو دست خود را بالا برده و به حالت سیطره و تسلط آن اشاره کردند و فرمودند: تسلط من بر نفوس، مثل تسلط امیرالمؤمنین است و از خیر و شر نفوس مطلع و آگاهم… من در خودم صفات امیرالمؤمنین را میبینم.»[19] (نستجیر بالله من هذه الاباطیل)
📌 مطالعه و مشاهده مشروح مطلب در سایت: غلو و ادعای مقامات خیالی در جریان لاله زاری و پیروان محمدحسین طهرانی
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
غلو های زننده و ادعای مقامات خیالی در جریان لاله زاری و پیروان محمدحسین طهرانی
صوفیان، اقطاب خویش را در جایگاه معصومین علیهم السلام قرار می دهند اما در برخی مواقع حتی با تحقیر معجزات انبیاء و اولیا علیهم السلام، مقاماتی...
🏴 فرا رسیدن سالروز شهادت جانگداز مولیالموحّدین، امامالمتّقین، یعسوبالدّین، سیّدالوصیّین، امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب صلواتاللهعلیهما را به محضر مقدّس حضرت ولیّعصر عجّلاللهتعالیفرجهالشریف و همهی شیعیان و منتظران تسلیت عرض مینمائیم.
امام باقر علیهالسلام در بخشی از روایتی در توصیف خود دربارهی حالات امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند:
⭕️ علی علیهالسلام پنج سال حكومت كرد و هيچ خشتِ پخته و خشت خامى بر هم ننهاد و هيچ مِلكى را مخصوصِ خود نفرمود و هيچ سرخ و سپيدى (درهم و دینار) به ميراث باقى نگذاشت؛ به مردم نان گندم و گوشت مىخورانيد، ولى چون به خانه خود برمىگشت، نان جو و سركه و روغن زيتون میخورد.
📜 الأمالی (شیخصدوق)، ص۳۵۶
مجمع البیان (شیخطبرسی)، ج۹، ص۱۳۳
امام باقر علیهالسلام در بخشی از روایتی در توصیف خود دربارهی حالات امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه فرمودند:
⭕️ علی علیهالسلام پنج سال حكومت كرد و هيچ خشتِ پخته و خشت خامى بر هم ننهاد و هيچ مِلكى را مخصوصِ خود نفرمود و هيچ سرخ و سپيدى (درهم و دینار) به ميراث باقى نگذاشت؛ به مردم نان گندم و گوشت مىخورانيد، ولى چون به خانه خود برمىگشت، نان جو و سركه و روغن زيتون میخورد.
📜 الأمالی (شیخصدوق)، ص۳۵۶
مجمع البیان (شیخطبرسی)، ج۹، ص۱۳۳
🔹 بشارت بر محب امیر مؤمنان علیه السلام در هنگام احتضار
هنگامی که شیعه و محبّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه محتضر میشود، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بر او وارد میشوند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به احترامِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پایینِ پای محتضر قرار میگیرند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بالای سرِ محتضر، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به محتضر میفرمایند: ای ولی خدا! به تو بشارت باد، وقتی در حالِ ترک کردنِ دنیا هستی دلبستگیهای زیادی داری، من از همهی آنها برای تو بهتر هستم و تو مرا بدست میآوری.
سپس امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به بالای سر میآیند و سرِ او را به دامان میگیرند و میفرمایند: بشارت باد، «أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ اَلَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ»[1] آن علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) که تو در دنیا سنگِ او را به سینه میزدی و او را دوست داشتی من هستم، امروز میبینی محبّتِ من چقدر به نفعِ توست...
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ عُقْبَةَ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ اَلرَّجُلَ إِذَا وَقَعَتْ نَفْسُهُ فِي صَدْرِهِ يَرَى قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا يَرَى قَالَ يَرَى رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَيَقُولُ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ أَبْشِرْ ثُمَّ يَرَى عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَيَقُولُ أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ اَلَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ تُحِبُّ أَنْ أَنْفَعَكَ اَلْيَوْمَ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَ يَكُونُ أَحَدٌ مِنَ اَلنَّاسِ يَرَى هَذَا ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى اَلدُّنْيَا قَالَ قَالَ لاَ إِذَا رَأَى هَذَا أَبَداً مَاتَ وَ أَعْظَمَ ذَلِكَ قَالَ وَ ذَلِكَ فِي اَلْقُرْآنِ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ كٰانُوا يَتَّقُونَ. `لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا وَ فِي اَلْآخِرَةِ لاٰ تَبْدِيلَ لِكَلِمٰاتِ اَللّٰهِ »
📚 الکافی، ج۳، ص۱۳۳
@ebnearabi
هنگامی که شیعه و محبّ امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه محتضر میشود، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه بر او وارد میشوند، حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به احترامِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پایینِ پای محتضر قرار میگیرند و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بالای سرِ محتضر، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به محتضر میفرمایند: ای ولی خدا! به تو بشارت باد، وقتی در حالِ ترک کردنِ دنیا هستی دلبستگیهای زیادی داری، من از همهی آنها برای تو بهتر هستم و تو مرا بدست میآوری.
سپس امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه به بالای سر میآیند و سرِ او را به دامان میگیرند و میفرمایند: بشارت باد، «أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ اَلَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ»[1] آن علی بن ابیطالب (صلوات الله علیه) که تو در دنیا سنگِ او را به سینه میزدی و او را دوست داشتی من هستم، امروز میبینی محبّتِ من چقدر به نفعِ توست...
أَبَانُ بْنُ عُثْمَانَ عَنْ عُقْبَةَ أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: إِنَّ اَلرَّجُلَ إِذَا وَقَعَتْ نَفْسُهُ فِي صَدْرِهِ يَرَى قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا يَرَى قَالَ يَرَى رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَيَقُولُ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ أَنَا رَسُولُ اَللَّهِ أَبْشِرْ ثُمَّ يَرَى عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَيَقُولُ أَنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ اَلَّذِي كُنْتَ تُحِبُّهُ تُحِبُّ أَنْ أَنْفَعَكَ اَلْيَوْمَ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَ يَكُونُ أَحَدٌ مِنَ اَلنَّاسِ يَرَى هَذَا ثُمَّ يَرْجِعُ إِلَى اَلدُّنْيَا قَالَ قَالَ لاَ إِذَا رَأَى هَذَا أَبَداً مَاتَ وَ أَعْظَمَ ذَلِكَ قَالَ وَ ذَلِكَ فِي اَلْقُرْآنِ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ كٰانُوا يَتَّقُونَ. `لَهُمُ اَلْبُشْرىٰ فِي اَلْحَيٰاةِ اَلدُّنْيٰا وَ فِي اَلْآخِرَةِ لاٰ تَبْدِيلَ لِكَلِمٰاتِ اَللّٰهِ »
📚 الکافی، ج۳، ص۱۳۳
@ebnearabi
⭕️ عاقبت شاخ و شانه کشیدن برای امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و آله؛ حالا ابالحسن را دیدی؟!
به نقل از ابومخنف:
عبدالله بن ابزی، زمام شتر عایشه را گرفت. در روز جمل هر کس تصمیم به نبرد جدی داشت و میخواست تا مرز مرگ بجنگد، به سوی شتر میرفت و افسارش را میگرفت.
ابن ابزی بر سپاه علی علیه السلام یورش برد و چنین رجز خواند:
بر آنان ضربت میزنم و ابالحسن را نمیبینم
بدانید که این غمی است از جمله غمها
علی علیه السلام با نیزه به سویش حمله برد و براو ضربه ای زد و اورا کشت و فرمود:
«[حالا] ابالحسن را دیدی؟! او را چگونه دیدی؟» و نیزه را در بدن او رها کرد.
📚 دانشنامه اميرالمؤمنين علیه السلام، ج5، ص204
@ebnearabi
به نقل از ابومخنف:
عبدالله بن ابزی، زمام شتر عایشه را گرفت. در روز جمل هر کس تصمیم به نبرد جدی داشت و میخواست تا مرز مرگ بجنگد، به سوی شتر میرفت و افسارش را میگرفت.
ابن ابزی بر سپاه علی علیه السلام یورش برد و چنین رجز خواند:
بر آنان ضربت میزنم و ابالحسن را نمیبینم
بدانید که این غمی است از جمله غمها
علی علیه السلام با نیزه به سویش حمله برد و براو ضربه ای زد و اورا کشت و فرمود:
«[حالا] ابالحسن را دیدی؟! او را چگونه دیدی؟» و نیزه را در بدن او رها کرد.
📚 دانشنامه اميرالمؤمنين علیه السلام، ج5، ص204
@ebnearabi
🔹 کسی که در شب بیست و سوم ماه رمضان سوره روم و عنکبوت را بخواند ...
🔴 عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْعَنْكَبُوتِ وَ الرُّومِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ فَهُوَ وَ اللَّهِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ- مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ لَا أَسْتَثْنِي فِيهِ أَبَداً وَ لَا أَخَافُ أَنْ يَكْتُبَ اللَّهُ عَلَيَّ فِي يَمِينِي إِثْماً وَ إِنَّ لِهَاتَيْنِ السُّورَتَيْنِ مِنَ اللَّهِ مَكَاناً
🟠 امام صادق علیه السلام به ابابصیر فرمودند : کسی که در شب بیست و سوم ماه رمضان سوره روم و عنکبوت را بخواند، پس ای أبا محمد به خدا قسم از اهل بهشت است و احدی را استثناء نمی کنم و نمی ترسم که خداوند در این قسم بر من گناه بنویسد ، همانا برای این دو سوره در نزد خداوند مکان و جایگاه (والا) دارند.
📚ثواب الأعمال ص۱۳۶، التهذیب، ج3، ص100
🔴 عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْعَنْكَبُوتِ وَ الرُّومِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ فَهُوَ وَ اللَّهِ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ- مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ لَا أَسْتَثْنِي فِيهِ أَبَداً وَ لَا أَخَافُ أَنْ يَكْتُبَ اللَّهُ عَلَيَّ فِي يَمِينِي إِثْماً وَ إِنَّ لِهَاتَيْنِ السُّورَتَيْنِ مِنَ اللَّهِ مَكَاناً
🟠 امام صادق علیه السلام به ابابصیر فرمودند : کسی که در شب بیست و سوم ماه رمضان سوره روم و عنکبوت را بخواند، پس ای أبا محمد به خدا قسم از اهل بهشت است و احدی را استثناء نمی کنم و نمی ترسم که خداوند در این قسم بر من گناه بنویسد ، همانا برای این دو سوره در نزد خداوند مکان و جایگاه (والا) دارند.
📚ثواب الأعمال ص۱۳۶، التهذیب، ج3، ص100
🔹 تکرار دعای «اللهم کن لولیّک» در شب ۲۳ ماه رمضان
مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ (علیه السلام) قَالَ: تُکَرِّرُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ فِی الشَّهْرِ کُلِّهِ وَ کَیْفَ أَمْکَنَکَ وَ مَتَی حَضَرَکَ مِنْ دَهْرِکَ تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ ص: اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ قَائِداً وَ عَوْناً وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا ... الی آخر دعا
ترجمه: در شب بيست و سوم ماه رمضان اين دعا را در حال سجده، ايستاده، نشسته و در هر حال و در همه اوقات ماه، هرگونه كه امكانت شود و هر زمان كه از دوران زندگيت باشد، بعد از حمد خداى تبارك و تعالى و درود بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله اينگونه تكرار کن:
«اللّهمّ كن لوليّك فلان بن فلان(حجة بن الحسن) في هذه السّاعة و في كلّ ساعة وليّا و حافظا و ناصرا و دليلا و قاعدا و عونا و عينا حتّى تسكنه أرضك طوعا و تمتّعه فيها طويلا».
📚 الکافی، ج۴، ص۱۶۲؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۶۳۰
مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَی بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ (علیه السلام) قَالَ: تُکَرِّرُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ فِی الشَّهْرِ کُلِّهِ وَ کَیْفَ أَمْکَنَکَ وَ مَتَی حَضَرَکَ مِنْ دَهْرِکَ تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ الصَّلَاةِ عَلَی النَّبِیِّ ص: اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ قَائِداً وَ عَوْناً وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا ... الی آخر دعا
ترجمه: در شب بيست و سوم ماه رمضان اين دعا را در حال سجده، ايستاده، نشسته و در هر حال و در همه اوقات ماه، هرگونه كه امكانت شود و هر زمان كه از دوران زندگيت باشد، بعد از حمد خداى تبارك و تعالى و درود بر پيامبر صلّى اللّه عليه و اله اينگونه تكرار کن:
«اللّهمّ كن لوليّك فلان بن فلان(حجة بن الحسن) في هذه السّاعة و في كلّ ساعة وليّا و حافظا و ناصرا و دليلا و قاعدا و عونا و عينا حتّى تسكنه أرضك طوعا و تمتّعه فيها طويلا».
📚 الکافی، ج۴، ص۱۶۲؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۶۳۰
وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّـهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّـهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُونَ
و از رحمت خداوند مأیوس نشوید. که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس مى شوند
سوره یوسف، آیه ۸۷
و از رحمت خداوند مأیوس نشوید. که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس مى شوند
سوره یوسف، آیه ۸۷
⭕️ ابن عربی و شب قدر: درک شب قدر، موجب اسقاط تکالیف شرعی و اباحه محرمات می گردد!
ابن عربی مدعی می شود که هر کس شب قدر را درک کند، احکام الهی و دستورات شرعی از او ساقط می شود. او برای این ادعای مضحک خود به اسرائیلیات کتب حدیثیشان (منابع حدیثی اهل تسنن) استناد می کند و سپس مدعی می شود که چه خیری بالاتر از این؟! که این اباحه محرمات، بهشتی زودتر از موعد است!
او در بابی تحت عنوان ” (من قام ليلة القدر فوافقها ستر عنه خطاب التحريم)” می نویسد:
«هر کس (حقیقت) شب قدر را درک کند، تکالیف شرعی از او برداشته می شود. و محرمات بر او مباح می شود و کاری نمی کند مگر اینکه مباح خواهد بود. چرا که خداوند به فحشا امر نمی کند!»
سپس توجیهاتی برای این اباطیل می بافد که:
«اگر این عظمت شب قدر نبود خداوند آن را با صفت علم الحاق نمی کرد. از همین جهت خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را امر نموده به طلب کردن زیادت در علم (فرمایش رب زدنی علما).
و معنای قول من در این الحاق آن است که در روایت صحیح [همان اسرائیلیات اهل تسنن]وارد شده که هنگامی که بنده ای گناه میکند و می داند که خداوندی است که گناه را می بخشد یا مجازات می کند، خداوند در بار سوم به او میفرماید که هر کاری میخواهی بکن که من تو را بخشیدم.
و آن چیزی که باعث می شود که تکالیف شرعی برداشته شود، نیست به جز علم. پس الحاق کرد فضیلت لیله القدر را به مرتبه علم همانطور که بیان کردیم و چه خیری بالاتر از اینکه محدودیت های شرعی از بنده برداشته شود؟ که این خود، بهشتی مُعجّل (زودتر رسیده) است! »[1]
البته ابن عربی بحث اسقاط تکالیف شرعیه را تنها در اینجا مطرح نکرده و در جاهای دیگر نیز به این مضمون تاکید نموده است. برای نمونه در جای دیگری می گوید:
«از بندگان خدا کسانی هستند که خداوند ایشان را از میزان گناهانشان آگاه می سازد و ایشان از شدت حیا نسبت به خداوند به سراغ معاصی خود می روند تا به سرعت توبه کنند! گناهان روی دوش ایشان می ماند و آنها از تاریکی مشاهده آنها نجات می یابند. هنگامی که توبه می کنند معاصی بنابر آنچه بوده به حسنه تبدیل می شوند! این قبیل چیزها به جایگاه ایشان نسبت به خداوند ضرری نمی رساند… در شرع ثابت شده است که خداوند در حالتی مخصوص به بنده اش می گوید: إفعل ما شئت، فقد غفرت لک؛ این همان عمل مباح است و کسی که مباح انجام می دهد خداوند او را سرزنش و مؤاخذه نمی کند. اگر در مورد عموم مردم در ظاهر هم معصیت باشد، درباره این شخص، معصیت نیست.»[2]
📌 مطالعه و مشاهده مستندات مطلب در سایت: ابن عربی و شب قدر
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
ابن عربی مدعی می شود که هر کس شب قدر را درک کند، احکام الهی و دستورات شرعی از او ساقط می شود. او برای این ادعای مضحک خود به اسرائیلیات کتب حدیثیشان (منابع حدیثی اهل تسنن) استناد می کند و سپس مدعی می شود که چه خیری بالاتر از این؟! که این اباحه محرمات، بهشتی زودتر از موعد است!
او در بابی تحت عنوان ” (من قام ليلة القدر فوافقها ستر عنه خطاب التحريم)” می نویسد:
«هر کس (حقیقت) شب قدر را درک کند، تکالیف شرعی از او برداشته می شود. و محرمات بر او مباح می شود و کاری نمی کند مگر اینکه مباح خواهد بود. چرا که خداوند به فحشا امر نمی کند!»
سپس توجیهاتی برای این اباطیل می بافد که:
«اگر این عظمت شب قدر نبود خداوند آن را با صفت علم الحاق نمی کرد. از همین جهت خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را امر نموده به طلب کردن زیادت در علم (فرمایش رب زدنی علما).
و معنای قول من در این الحاق آن است که در روایت صحیح [همان اسرائیلیات اهل تسنن]وارد شده که هنگامی که بنده ای گناه میکند و می داند که خداوندی است که گناه را می بخشد یا مجازات می کند، خداوند در بار سوم به او میفرماید که هر کاری میخواهی بکن که من تو را بخشیدم.
و آن چیزی که باعث می شود که تکالیف شرعی برداشته شود، نیست به جز علم. پس الحاق کرد فضیلت لیله القدر را به مرتبه علم همانطور که بیان کردیم و چه خیری بالاتر از اینکه محدودیت های شرعی از بنده برداشته شود؟ که این خود، بهشتی مُعجّل (زودتر رسیده) است! »[1]
البته ابن عربی بحث اسقاط تکالیف شرعیه را تنها در اینجا مطرح نکرده و در جاهای دیگر نیز به این مضمون تاکید نموده است. برای نمونه در جای دیگری می گوید:
«از بندگان خدا کسانی هستند که خداوند ایشان را از میزان گناهانشان آگاه می سازد و ایشان از شدت حیا نسبت به خداوند به سراغ معاصی خود می روند تا به سرعت توبه کنند! گناهان روی دوش ایشان می ماند و آنها از تاریکی مشاهده آنها نجات می یابند. هنگامی که توبه می کنند معاصی بنابر آنچه بوده به حسنه تبدیل می شوند! این قبیل چیزها به جایگاه ایشان نسبت به خداوند ضرری نمی رساند… در شرع ثابت شده است که خداوند در حالتی مخصوص به بنده اش می گوید: إفعل ما شئت، فقد غفرت لک؛ این همان عمل مباح است و کسی که مباح انجام می دهد خداوند او را سرزنش و مؤاخذه نمی کند. اگر در مورد عموم مردم در ظاهر هم معصیت باشد، درباره این شخص، معصیت نیست.»[2]
📌 مطالعه و مشاهده مستندات مطلب در سایت: ابن عربی و شب قدر
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
ابن عربی و شب قدر: درک شب قدر، موجب اسقاط تکالیف شرعی و اباحه محرمات می گردد!
ابن عربی مدعی می شود که هر کس شب قدر را درک کند، احکام الهی و دستورات شرعی از او ساقط می شود. او برای این ادعای مضحک خود به اسرائیلیات حدیثی اهل تسنن استناد می کند
با سلام خدمت مخاطبین و دوستان عزیز
به یک ادمین، جهت فعالیت در صفحه اینستاگرام این مجموعه نیازمندیم.
اگر تمایل داشتید لطفا به ادمین پیام بدهید:
@eb_admin
به یک ادمین، جهت فعالیت در صفحه اینستاگرام این مجموعه نیازمندیم.
اگر تمایل داشتید لطفا به ادمین پیام بدهید:
@eb_admin
🎙 اسماعیل دولابی؛ از وحدت وجود تا ترک شریعت (نماز و…) با ادعای واصل شدن به حق!
🖊 سید مجتبی بحرینی در کتاب “ما سمعت ممن رأیت” از آیت الله سیّدان نقل می کند که:
🔺«به “شیخ جواد کربلایی” گفتم گول این آقا را نخور چون “شیخ جواد کربلائی” به “دولابی” علاقه مند بود. بعد چند وقت شیخ جواد آمد و گفت: [ترک مراوده با او نمودم امّا نه بخاطر حرف تو بلکه بخاطر آنچه خودم از او شنیدم.
روزی (دولابی) به من گفت: (من پانزده روز است نماز نخواندهام، چون واصل شدم) بعد دیدم رفقا بیش از این نمیتوانند متحمّل شوند دو مرتبه شروع به خواندن نمودم!»
🔺در مجلسی حضور یافتند که دولابی درآنجا بود. مشغول صحبت بود تا به اینجا رسید که گفت: همه و همه چیز خود اوست (همه چیز روی هم خداست).
صحبت که تمام شد گفتم: پس من هم خدا هستم؟ گفت آری.
گفتم پس چرا نمیفهمم که خدا هستم؟ گفت خدا از شدت ظهور مخفی شده.
گفتم دو چیز که نیست ظهور و خفاء یعنی چه؟ گفت عقل تو خیلی قلدر است (کنایه از اینکه این مسائل خلاف عقل را باید شهود کرد!!!)
📌 مطالعه و مشاهده مستندات و اسکن کتاب در سایت: اسماعیل دولابی؛ از وحدت وجود تا ترک شریعت (نماز و…)
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
🖊 سید مجتبی بحرینی در کتاب “ما سمعت ممن رأیت” از آیت الله سیّدان نقل می کند که:
🔺«به “شیخ جواد کربلایی” گفتم گول این آقا را نخور چون “شیخ جواد کربلائی” به “دولابی” علاقه مند بود. بعد چند وقت شیخ جواد آمد و گفت: [ترک مراوده با او نمودم امّا نه بخاطر حرف تو بلکه بخاطر آنچه خودم از او شنیدم.
روزی (دولابی) به من گفت: (من پانزده روز است نماز نخواندهام، چون واصل شدم) بعد دیدم رفقا بیش از این نمیتوانند متحمّل شوند دو مرتبه شروع به خواندن نمودم!»
🔺در مجلسی حضور یافتند که دولابی درآنجا بود. مشغول صحبت بود تا به اینجا رسید که گفت: همه و همه چیز خود اوست (همه چیز روی هم خداست).
صحبت که تمام شد گفتم: پس من هم خدا هستم؟ گفت آری.
گفتم پس چرا نمیفهمم که خدا هستم؟ گفت خدا از شدت ظهور مخفی شده.
گفتم دو چیز که نیست ظهور و خفاء یعنی چه؟ گفت عقل تو خیلی قلدر است (کنایه از اینکه این مسائل خلاف عقل را باید شهود کرد!!!)
📌 مطالعه و مشاهده مستندات و اسکن کتاب در سایت: اسماعیل دولابی؛ از وحدت وجود تا ترک شریعت (نماز و…)
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
⭕️🎥 دستورالعمل عجیب و شیطانی میرزا اسماعیل دولابی و توصیه به نشستن بر روی آیه قرآن
در این ویدئو که از شبکه سوم صدا و سیما پخش گردیده است، میرزا اسماعیل دولابی از صوفیان بنام دوران معاصر، به مریدان خود توصیه می کند که برای رسیدن به بقا، آیه ای از آیات شریفه قرآن مجید(کل من علیها فان) را بر روی کاغذی بنویسند و آن آیه قرآن را زیر تشک گذاشته و روی آن بنشینند!!!
و سپس توجیه می کند که نشستن بر روی فنا حسن است!! و بر اساس نظریه وحدت وجود می گوید:
بذار بقا را ببینی! باقی و وجه الله را ببینی! شاید او بخواهد شما را ببیند! یا خودت را نشان خودت بدهد! یا خودش را نشان شما بدهد! همه اش یکی است!
🔺 مناسب است که در اینجا به مطلبی از میرزای قمی رحمة الله علیه در این زمینه اشاره شود:
«در حدیث مشهور از زندیقی که خبر از غیب میداد و حضرت صادق علیه السلام از او سؤال کرد که این مرتبه را از چه چیز یافتهای؟ گفت: از مخالفت نفس. حضرت فرمود آیا اسلام مخالف نفس تو است یا موافق؟ گفت: مخالف. فرمود که: پس قبول کن. پس تأمّل کرد و قبول اسلام کرد. بعد از آن هر چه از او پرسیدند نمی دانست. عرض کرد که تا به حال که کافر بودم از همۀ مغیبات خبر میدادم، چون است الحال که مسلمانم هیچ نمی دانم؟ حضرت فرمود که امر اسلام اعظم از آن است که عوض او این امر جزئی باشد، تو در آن وقت از آخرت گذشته بودی و به همان جزئی ساخته بودی، حق تعالی به تو کرامت کرد، اما عوض اسلام باید در آخرت باشد. بل که گاه است این مرحله، از ارتداد و استخفاف به دین و قرآن، حاصل میشود.
چنان که مکرر شنیدهام که بعضی از این ملاعین بوسیله اظهار کفر کسب قدرت میکنند. از جمله شنیدهام از مرد ثقۀ معتمدی که در چند سال قبل از این، در کاشان ملعونی از این اشقیا آمده بود و جمعی مرید در دور او جمع شده بودند و اخبار پنهانی میداد. مردم بسیاری به او گرویده بودند. عالِم دیندار بزرگواری شنید، با جمعی روان شدند تا رسیدند به آن جائی که آن ملعون نشسته بود و مردم در دور او جمع بودند. آن عالم فرمود که ای ملعون برخیز. مریدان هجوم کردند که دفع کنند از او، مومنین آنها را متفرق کردند. و آن عالم امر کرد که زیر پای او را (که در آن جا نشسته بود) شکافتند، خمرهای بیرون آمد پر از نجاست و آن ملعون سورۀ مبارکۀ يس را در آن جا انداخته بود. به هر حال؛ اسباب خبر دادن از غیب بسیار است، چنان که معجزه و سِحر به همدیگر مشتبه میشوند، همچنین کرامت و خوارق شیطانی هم مشتبه میشوند. و همچنین؛ اظهار صورتها و غرایب، گاه است که از سِحر است. و گاه است که از شعبده است. و گاه است از خاصیت ترکیبی است که میسازند و به حلق مریدان میکنند که آن هم مشهور است، بل که در کتب ایشان مذکور است. و گاه است از اِخبار جنّ و شیاطین و تلبیس آنها به صورت مُردگان، یا به صورت خود شیخ است که برادر واقعی او است. و ابتلاهای الهی و امتحانات غیر متناهی در دارتکلیف، بسیار است…»
◾️ برای مطالعه بیشتر رک به: پیرامون برخی خوارقِ عادات در صوفیه، مانند سیخ در بدن فرو کردن، آتش و سنگ خوردن و امثالهم ( بخش دوم )
📌 مطالعه مطلب و دانلود ویدئو در سایت: توصیه عجیب و شیطانی میرزا اسماعیل دولابی به نشستن روی آیه قرآن
🔺 لینک ویدئوی کامل این جلسه در آرشیو صدا و سیما و سایت تلوبیون، برای کسانی که احساس می کنند ممکن است ویدئو جعلی یا دارای تقطیع مخل باشد:
https://telewebion.com/episode/0x1bb3482
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
در این ویدئو که از شبکه سوم صدا و سیما پخش گردیده است، میرزا اسماعیل دولابی از صوفیان بنام دوران معاصر، به مریدان خود توصیه می کند که برای رسیدن به بقا، آیه ای از آیات شریفه قرآن مجید(کل من علیها فان) را بر روی کاغذی بنویسند و آن آیه قرآن را زیر تشک گذاشته و روی آن بنشینند!!!
و سپس توجیه می کند که نشستن بر روی فنا حسن است!! و بر اساس نظریه وحدت وجود می گوید:
بذار بقا را ببینی! باقی و وجه الله را ببینی! شاید او بخواهد شما را ببیند! یا خودت را نشان خودت بدهد! یا خودش را نشان شما بدهد! همه اش یکی است!
🔺 مناسب است که در اینجا به مطلبی از میرزای قمی رحمة الله علیه در این زمینه اشاره شود:
«در حدیث مشهور از زندیقی که خبر از غیب میداد و حضرت صادق علیه السلام از او سؤال کرد که این مرتبه را از چه چیز یافتهای؟ گفت: از مخالفت نفس. حضرت فرمود آیا اسلام مخالف نفس تو است یا موافق؟ گفت: مخالف. فرمود که: پس قبول کن. پس تأمّل کرد و قبول اسلام کرد. بعد از آن هر چه از او پرسیدند نمی دانست. عرض کرد که تا به حال که کافر بودم از همۀ مغیبات خبر میدادم، چون است الحال که مسلمانم هیچ نمی دانم؟ حضرت فرمود که امر اسلام اعظم از آن است که عوض او این امر جزئی باشد، تو در آن وقت از آخرت گذشته بودی و به همان جزئی ساخته بودی، حق تعالی به تو کرامت کرد، اما عوض اسلام باید در آخرت باشد. بل که گاه است این مرحله، از ارتداد و استخفاف به دین و قرآن، حاصل میشود.
چنان که مکرر شنیدهام که بعضی از این ملاعین بوسیله اظهار کفر کسب قدرت میکنند. از جمله شنیدهام از مرد ثقۀ معتمدی که در چند سال قبل از این، در کاشان ملعونی از این اشقیا آمده بود و جمعی مرید در دور او جمع شده بودند و اخبار پنهانی میداد. مردم بسیاری به او گرویده بودند. عالِم دیندار بزرگواری شنید، با جمعی روان شدند تا رسیدند به آن جائی که آن ملعون نشسته بود و مردم در دور او جمع بودند. آن عالم فرمود که ای ملعون برخیز. مریدان هجوم کردند که دفع کنند از او، مومنین آنها را متفرق کردند. و آن عالم امر کرد که زیر پای او را (که در آن جا نشسته بود) شکافتند، خمرهای بیرون آمد پر از نجاست و آن ملعون سورۀ مبارکۀ يس را در آن جا انداخته بود. به هر حال؛ اسباب خبر دادن از غیب بسیار است، چنان که معجزه و سِحر به همدیگر مشتبه میشوند، همچنین کرامت و خوارق شیطانی هم مشتبه میشوند. و همچنین؛ اظهار صورتها و غرایب، گاه است که از سِحر است. و گاه است که از شعبده است. و گاه است از خاصیت ترکیبی است که میسازند و به حلق مریدان میکنند که آن هم مشهور است، بل که در کتب ایشان مذکور است. و گاه است از اِخبار جنّ و شیاطین و تلبیس آنها به صورت مُردگان، یا به صورت خود شیخ است که برادر واقعی او است. و ابتلاهای الهی و امتحانات غیر متناهی در دارتکلیف، بسیار است…»
◾️ برای مطالعه بیشتر رک به: پیرامون برخی خوارقِ عادات در صوفیه، مانند سیخ در بدن فرو کردن، آتش و سنگ خوردن و امثالهم ( بخش دوم )
📌 مطالعه مطلب و دانلود ویدئو در سایت: توصیه عجیب و شیطانی میرزا اسماعیل دولابی به نشستن روی آیه قرآن
🔺 لینک ویدئوی کامل این جلسه در آرشیو صدا و سیما و سایت تلوبیون، برای کسانی که احساس می کنند ممکن است ویدئو جعلی یا دارای تقطیع مخل باشد:
https://telewebion.com/episode/0x1bb3482
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
⭕️🎥 دستورالعمل عجیب و شیطانی میرزا اسماعیل دولابی و توصیه به نشستن بر روی آیه قرآن در این ویدئو که از شبکه سوم صدا و سیما پخش گردیده است، میرزا اسماعیل دولابی از صوفیان بنام دوران معاصر، به مریدان خود توصیه می کند که برای رسیدن به بقا، آیه ای از آیات شریفه…
🔺 لینک ویدئوی کامل این جلسه در آرشیو صدا و سیما و سایت تلوبیون، برای کسانی که احساس می کنند ممکن است ویدئو جعلی یا دارای تقطیع مخل باشد، به پست فوق افزوده شد:
https://telewebion.com/episode/0x1bb3482
https://telewebion.com/episode/0x1bb3482
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ ابنعربی، مسئول ضلالت مردم
🇵🇰 ابنِ عربی اور لوگوں کی گمراہی کا گناہ
🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام ظله
@ebnearabi
🇵🇰 ابنِ عربی اور لوگوں کی گمراہی کا گناہ
🎙آیت الله سید محمود بحرالعلوم میردامادی دام ظله
@ebnearabi
♨️ ثبت نام ترم جدید دوره ی کوتاه مدت فرق و ادیان موسسه فِرق و ادیان خاتم النّبیّین صلی الله علیه و آله
🌱 شروع دوره از ۲۹ فروردین
🌱 به مدت ۱۲ هفته، هر هفته چهارشنبه ها عصر و پنجشنبه ها صبح
🌱حضوری
🌱 ظرفیت محدود
📌 لینک ثبت نام دوره های آموزشی موسسه آموزش عالی خاتم النبیین صلی الله علیه و آله وسلم
survey.prsln.ir/s/BReVYeE
🌱 شروع دوره از ۲۹ فروردین
🌱 به مدت ۱۲ هفته، هر هفته چهارشنبه ها عصر و پنجشنبه ها صبح
🌱حضوری
🌱 ظرفیت محدود
📌 لینک ثبت نام دوره های آموزشی موسسه آموزش عالی خاتم النبیین صلی الله علیه و آله وسلم
survey.prsln.ir/s/BReVYeE
⭕️ مشاجره و برخورد های تند و زننده دو صوفی و مدعی عرفان و معنویت (سید محمدمحسن طهرانی و اسماعیل دولابی)
محمدمحسن طهرانی فرزند محمدحسین طهرانی(قطب جریان لاله زاری و معروف به علامه طهرانی) حکایتی از برخوردهای زننده یکی از شاگردان برجسته آقای انصاری همدانی (بنابر نقل های میدانی معتبر و قرائن دیگر [1]، شخص مذکور اقای دولابی بوده است) با خودش و واکنش های تند خودش به او را نقل می کند که جالب و درخور توجه است. هر دو این افراد نیز مدعی عرفان، تخلق به اخلاق الهی، و سطوح بالایی از معنویت هستند.[2]
وی در کتاب اسرار ملکوت می نویسد که دولابی با تعابیر نامناسب و با لحنى بسيار بى ادبانه و استهزاءگونه با وی صحبت نموده است. محسن طهرانی نیز از او با تعابیری تندی چون “مرد بى تربيت و بى ادبى كه بى محابا به كلّ نظام روحانيّت تعرّض و تعدّى نموده” و “فردی که با كلماتى ناموزون و سخنانى درشت، هتّاكى و بى حرمتى نموده است” یاد می کند. طهرانی در ادامه می نویسد که به نحوى كه در خور شأن و لياقت او بوده با او مقابله نموده و چنان پاسخ دندان شکنی به وی داده که رنگ دولابی مانند توت سياه شده و رعشه بر اندامش افتاده و ديگر لب به سخن نگشوده است. همچنین می نویسد که عبارات دولابی را به جهت رعایت عفت و ادب، ذکر نمی کند:
«پس از صرف نهار ایشان رو کردند به من و با تعبیری نه چندان مناسب از حالات مرحوم والد که در آن زمان در قید حیات بودند سوال نمودند و با وجود اینکه بنده از تعبیر ایشان، ملول و مکدر گشتم پاسخ ایشان را به نحو اجمال اداء نمودم.
در این وقت ایشان با لحنی بسیار بیادبانه و استهزاء گونه رو کردند به بنده و از احوال ما و کیفیت اعاشه و گذران معاش و زندگی سوال کردند. و این سوال به نحوی ادا شد که نه فقط به شخص حقیر بلکه به قاطبه طبقه روحانیت و علماء نظر داشت (و بنده از ذکر کلام ایشان به جهت رعایت عفت و ادب محاوره صرف نظر میکنم) و طبعا مریدان و دوستان ایشان نیز شروع کردند به خندیدن و خوشحالی نمودن.
بنده دیدم سکوت در برابر یک همچنین مرد بیتربیت و بیادبی که بی محابا به کل نظام روحانیت …دست تعرض و تعدی دراز نموده جایز نیست، و لذا با کلامی بسیار مودبانه ولی قاطع و محکم پاسخ دندانشکن به او دادم و مجلس را در بهت و سکوت قرار دادم.
ایشان که توقع چنین جوابی را از بنده نداشت ناگهان عنان اختیار از کف بداد و با کلماتی ناموزون و سخنانی درشت شروع به هتاکی و بیحرمتی نمود و همینطور ادامه داد تا اینکه کاملا خود را بر ایکه قدرت و عرش سلطنت مستقر و متمکن یافت، آنگاه دست از صحبت بازکشید و ساکت شد.
این بنده در اینجا نیز به پاسخگویی ایشان برآمدم و با همان کیفیت و همان نحوهای که درخور شأن و لیاقت او بود با او برخورد نمودم. برای بار سوم ایشان زمام سخن را بهدست گرفت و با حملهای بسیار شدیدتر به دفاع از نفس و انانیت و شخصیت و آبروی از دست رفته خویش پرداخت، به نحوی که برای تمام افراد مجلس محرز گشت این مرد کنترل کلام از کفش خارج شده و زمام سخن از دستش در آمده و همه با نگرانى و دلهره شديدى به عاقبت و مآل مجلس مى انديشيدند؛
و پس از ده دقیقه که آنچه در توان داشت در رد و طرد و اضمحلال ما ذرهای فرونگذاشت از سخن بازایستاد. حقیر نیز که وضع را اینچنین دیدم با اشاره به یکی از سخنرانیهایشان و مطالب بیمحتوی و باطلی که در آنجا زده بودند عرصه را چنان بر ایشان تنگ کردم که رنگش مانند توت سیاه شد و رعشه بر اندامش افتاد و ديگر لب به سخن نگشود و فهميد اينجا با جاهاى ديگر فرق دارد و هر سخنى با پاسخى محكم و دندانشكن روبه رو خواهد شد…»
📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت: مشاجره سید محمدمحسن طهرانی و حاج اسماعیل دولابی (دو مدعی عرفان)
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
محمدمحسن طهرانی فرزند محمدحسین طهرانی(قطب جریان لاله زاری و معروف به علامه طهرانی) حکایتی از برخوردهای زننده یکی از شاگردان برجسته آقای انصاری همدانی (بنابر نقل های میدانی معتبر و قرائن دیگر [1]، شخص مذکور اقای دولابی بوده است) با خودش و واکنش های تند خودش به او را نقل می کند که جالب و درخور توجه است. هر دو این افراد نیز مدعی عرفان، تخلق به اخلاق الهی، و سطوح بالایی از معنویت هستند.[2]
وی در کتاب اسرار ملکوت می نویسد که دولابی با تعابیر نامناسب و با لحنى بسيار بى ادبانه و استهزاءگونه با وی صحبت نموده است. محسن طهرانی نیز از او با تعابیری تندی چون “مرد بى تربيت و بى ادبى كه بى محابا به كلّ نظام روحانيّت تعرّض و تعدّى نموده” و “فردی که با كلماتى ناموزون و سخنانى درشت، هتّاكى و بى حرمتى نموده است” یاد می کند. طهرانی در ادامه می نویسد که به نحوى كه در خور شأن و لياقت او بوده با او مقابله نموده و چنان پاسخ دندان شکنی به وی داده که رنگ دولابی مانند توت سياه شده و رعشه بر اندامش افتاده و ديگر لب به سخن نگشوده است. همچنین می نویسد که عبارات دولابی را به جهت رعایت عفت و ادب، ذکر نمی کند:
«پس از صرف نهار ایشان رو کردند به من و با تعبیری نه چندان مناسب از حالات مرحوم والد که در آن زمان در قید حیات بودند سوال نمودند و با وجود اینکه بنده از تعبیر ایشان، ملول و مکدر گشتم پاسخ ایشان را به نحو اجمال اداء نمودم.
در این وقت ایشان با لحنی بسیار بیادبانه و استهزاء گونه رو کردند به بنده و از احوال ما و کیفیت اعاشه و گذران معاش و زندگی سوال کردند. و این سوال به نحوی ادا شد که نه فقط به شخص حقیر بلکه به قاطبه طبقه روحانیت و علماء نظر داشت (و بنده از ذکر کلام ایشان به جهت رعایت عفت و ادب محاوره صرف نظر میکنم) و طبعا مریدان و دوستان ایشان نیز شروع کردند به خندیدن و خوشحالی نمودن.
بنده دیدم سکوت در برابر یک همچنین مرد بیتربیت و بیادبی که بی محابا به کل نظام روحانیت …دست تعرض و تعدی دراز نموده جایز نیست، و لذا با کلامی بسیار مودبانه ولی قاطع و محکم پاسخ دندانشکن به او دادم و مجلس را در بهت و سکوت قرار دادم.
ایشان که توقع چنین جوابی را از بنده نداشت ناگهان عنان اختیار از کف بداد و با کلماتی ناموزون و سخنانی درشت شروع به هتاکی و بیحرمتی نمود و همینطور ادامه داد تا اینکه کاملا خود را بر ایکه قدرت و عرش سلطنت مستقر و متمکن یافت، آنگاه دست از صحبت بازکشید و ساکت شد.
این بنده در اینجا نیز به پاسخگویی ایشان برآمدم و با همان کیفیت و همان نحوهای که درخور شأن و لیاقت او بود با او برخورد نمودم. برای بار سوم ایشان زمام سخن را بهدست گرفت و با حملهای بسیار شدیدتر به دفاع از نفس و انانیت و شخصیت و آبروی از دست رفته خویش پرداخت، به نحوی که برای تمام افراد مجلس محرز گشت این مرد کنترل کلام از کفش خارج شده و زمام سخن از دستش در آمده و همه با نگرانى و دلهره شديدى به عاقبت و مآل مجلس مى انديشيدند؛
و پس از ده دقیقه که آنچه در توان داشت در رد و طرد و اضمحلال ما ذرهای فرونگذاشت از سخن بازایستاد. حقیر نیز که وضع را اینچنین دیدم با اشاره به یکی از سخنرانیهایشان و مطالب بیمحتوی و باطلی که در آنجا زده بودند عرصه را چنان بر ایشان تنگ کردم که رنگش مانند توت سیاه شد و رعشه بر اندامش افتاد و ديگر لب به سخن نگشود و فهميد اينجا با جاهاى ديگر فرق دارد و هر سخنى با پاسخى محكم و دندانشكن روبه رو خواهد شد…»
📌 مطالعه مشروح مطلب و مشاهده مستندات در سایت: مشاجره سید محمدمحسن طهرانی و حاج اسماعیل دولابی (دو مدعی عرفان)
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
مشاجره و برخورد های تند و زننده دو صوفی و مدعی عرفان و معنویت (سید محمدمحسن طهرانی و اسماعیل دولابی)
دولابی با تعابیر نامناسب و با لحنى بسيار بى ادبانه و استهزاءگونه با وی صحبت نموده است. عباراتی که به جهت رعایت عفت و ادب، سانسور شده اند
⭕️ دانلود کتاب خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه دو جلدی (تالیف آقا محمدعلی کرمانشاهی)
انگیزه مولف از تألیف کتاب خیراتیه، مقابله با فعالیت گسترده سران صوفیه از جمله معصومعلیشاه در ایران، حفظ دین و پاسخ به شبهات صوفیه بوده است. وی در مقدمه، صوفیه را از جمله گمراهان و بدعتگذاران معرفی میکند و تقابل علمی و عملی با آنان را بر خود و علمای اسلام لازم میداند.[1]
این کتاب که در دو جلد منتشر شده، حاوی شواهد فراوانی از انحرافات و بدعتهای صوفیه است. بهبهانی در ابتدای جلد اول این کتاب، صوفیه را جماعتی بیاعتنا به احکام شریعت و اباحهگرا معرفی میکند[2] و سپس در بخشهای مختلف کتاب به نقد آراء برخی از بزرگان صوفیه از جمله ابن عربی و مولوی میپردازد.[3]
آقا محمدعلی بهبهانی در بخشی از این کتاب، صوفیه را از نگاه اهل سنت بررسی کرده [4] و با استناد و استنباط از روایات اهل بیت(علیهم السلام) و آثار برخی بزرگان همچون مقدس اردبیلی، گمراه بودن صوفیان را اثبات می کند .[5]
نویسنده با اشاره به تاریخ زندگی و جامعه عصر بنیانگذار صوفیه، خاستگاه تاریخی این مشرب را عهد امویان میداند. [6] سپس با اشاره به برخی از مبانی صوفیه ریشه آن را به نصارا (مسیحیان) و انحراف قوم بنی اسرائیل به دست سامری منتسب مینماید.[7]
مولف خیراتیه با اشاره به فهرستی از بدعتهای صوفیه، آنان را مصداق بدعتگذاران دانسته است.[8] او در فصلی دیگر به بررسی مشایخ صوفیه میپردازد و روش آنان را خلاف دین و مذهب معرفی مینماید.[9] حکایت زنان عارف و نقد بر داستانهای آنان بخش دیگری از این کتاب است.[10] در ادامه ضمن بیان کرامتهای ادعایی صوفیه، ظهور این دست کرامتها را دلیل بر حقانیت نمیداند و استناد آنان را به کرامات از جملهی خدعههای آنان معرفی میکند.[11]
نویسنده در آغاز جلد دوم این اثر بحثی با عنوان “سقوط تکالیف شرعی از نگاه صوفیان” مطرح مینماید و با استناد به سخن برخی از متصوفه، نظیر مولوی، عطار، روزبهان و شبستری، این مدعا را اثبات می کند که در تعالیم تصوف، سالک در مرحلهای از مراحل سلوک و با رسیدن به مرحله یقین، جمیع تکالیف شرعی از دوش او ساقط شده و محرمات الهی بر او حلال میشود.[12]
آقا محمدعلی بهبهانی در جلد دوم این کتاب همچنین به نقل و نقد اشعار مولوی میپردازد.[13] و در ادامه با همسان دانستن نظر صوفیه و فلاسفه در مساله جبر و اختیار به تبیین نظر امامیه در این زمینه میپردازد.[14]
وی در فصل دیگر به نظرات شیخ عبدالرزاق لاهیجی[15] و بایزید بسطامی[16] و شیخ اشراق[17] اشاره کرده و ضمن بیان تضادهای آن با مبانی تشیع مدعیات آنان را مورد انتقاد قرار میدهد.[18] وی در فصلی دیگر، به آثار و منابعی میپردازد که صوفیه را نقد کردهاند.[19]
نویسنده در ادامه به بررسی آراء فلاسفه پرداخته و روش آنان را مطابق با حکمت مطرح شده در قرآن و روایات نمیداند.[20]
📌 مشاهده فهرست محتویات کتاب، توضیحات بیشتر و دانلود فایل pdf در سایت: دانلود کتاب خیراتیه
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
انگیزه مولف از تألیف کتاب خیراتیه، مقابله با فعالیت گسترده سران صوفیه از جمله معصومعلیشاه در ایران، حفظ دین و پاسخ به شبهات صوفیه بوده است. وی در مقدمه، صوفیه را از جمله گمراهان و بدعتگذاران معرفی میکند و تقابل علمی و عملی با آنان را بر خود و علمای اسلام لازم میداند.[1]
این کتاب که در دو جلد منتشر شده، حاوی شواهد فراوانی از انحرافات و بدعتهای صوفیه است. بهبهانی در ابتدای جلد اول این کتاب، صوفیه را جماعتی بیاعتنا به احکام شریعت و اباحهگرا معرفی میکند[2] و سپس در بخشهای مختلف کتاب به نقد آراء برخی از بزرگان صوفیه از جمله ابن عربی و مولوی میپردازد.[3]
آقا محمدعلی بهبهانی در بخشی از این کتاب، صوفیه را از نگاه اهل سنت بررسی کرده [4] و با استناد و استنباط از روایات اهل بیت(علیهم السلام) و آثار برخی بزرگان همچون مقدس اردبیلی، گمراه بودن صوفیان را اثبات می کند .[5]
نویسنده با اشاره به تاریخ زندگی و جامعه عصر بنیانگذار صوفیه، خاستگاه تاریخی این مشرب را عهد امویان میداند. [6] سپس با اشاره به برخی از مبانی صوفیه ریشه آن را به نصارا (مسیحیان) و انحراف قوم بنی اسرائیل به دست سامری منتسب مینماید.[7]
مولف خیراتیه با اشاره به فهرستی از بدعتهای صوفیه، آنان را مصداق بدعتگذاران دانسته است.[8] او در فصلی دیگر به بررسی مشایخ صوفیه میپردازد و روش آنان را خلاف دین و مذهب معرفی مینماید.[9] حکایت زنان عارف و نقد بر داستانهای آنان بخش دیگری از این کتاب است.[10] در ادامه ضمن بیان کرامتهای ادعایی صوفیه، ظهور این دست کرامتها را دلیل بر حقانیت نمیداند و استناد آنان را به کرامات از جملهی خدعههای آنان معرفی میکند.[11]
نویسنده در آغاز جلد دوم این اثر بحثی با عنوان “سقوط تکالیف شرعی از نگاه صوفیان” مطرح مینماید و با استناد به سخن برخی از متصوفه، نظیر مولوی، عطار، روزبهان و شبستری، این مدعا را اثبات می کند که در تعالیم تصوف، سالک در مرحلهای از مراحل سلوک و با رسیدن به مرحله یقین، جمیع تکالیف شرعی از دوش او ساقط شده و محرمات الهی بر او حلال میشود.[12]
آقا محمدعلی بهبهانی در جلد دوم این کتاب همچنین به نقل و نقد اشعار مولوی میپردازد.[13] و در ادامه با همسان دانستن نظر صوفیه و فلاسفه در مساله جبر و اختیار به تبیین نظر امامیه در این زمینه میپردازد.[14]
وی در فصل دیگر به نظرات شیخ عبدالرزاق لاهیجی[15] و بایزید بسطامی[16] و شیخ اشراق[17] اشاره کرده و ضمن بیان تضادهای آن با مبانی تشیع مدعیات آنان را مورد انتقاد قرار میدهد.[18] وی در فصلی دیگر، به آثار و منابعی میپردازد که صوفیه را نقد کردهاند.[19]
نویسنده در ادامه به بررسی آراء فلاسفه پرداخته و روش آنان را مطابق با حکمت مطرح شده در قرآن و روایات نمیداند.[20]
📌 مشاهده فهرست محتویات کتاب، توضیحات بیشتر و دانلود فایل pdf در سایت: دانلود کتاب خیراتیه
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
https://eitaa.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
دانلود کتاب خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه دو جلدی (تالیف آقا محمدعلی کرمانشاهی)
دانلود فایل pdf کتاب خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه تالیف آقا محمدعلی کرمانشاهی (فرزند ارشد علامه وحید بهبهانی)
kheyratieh-j1-www.ebnearabi.com (2).pdf
6.6 MB
⭕️ کتاب خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه جلد اول
🔺مشاهده گزارشی از محتوای کتاب و توضیحات بیشتر در سایت
@ebnearabi
🔺مشاهده گزارشی از محتوای کتاب و توضیحات بیشتر در سایت
@ebnearabi