⭕️ جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه (منع مریدان از حج بیت الله)
ابوسعید ابوالخیر علاوه بر اینکه خود یک بار هم حج نگزارد، بلکه مریدان را نیز از سفر حج منع می کرد. او خود به جای حج بیت الله، دور قبر قطب صوفیه طواف می کرده و مریدان را از سفر حج منع کرده و آنها را به زیارت قبر شیخ صوفیه می فرستاده است: «نقل است كه هر وقت كه شيخ ابو سعيد را قبضى بودى گفتى: اسب زين كنيد تا به حج رويم. به مزار او آمدى و طواف كردى تا آن قبض برخاستى، و نيز هر مريد شيخ ابو سعيد كه انديشه حج تطوع كردى او را به سر خاك شيخ ابو الفضل فرستادى. گفتى: آن خاك را زيارت كن و هفت بار گرد آن طواف كن تا مقصود تو حاصل شود».
او پا را فراتر نهاده و مدعی می شود که هر که به سفر حج رود، از طریق حق بیرون خواهد بود!: «خداى داند- و اين هفتاد سوگند است- كه هركس را كه خدا راه مكه فراپيش او نهاد، آنكس را از طريق حق بيفكنده بود.»[16]
بشر حافی بذل مال در زمینه حج را هزینه در راه نادرست و باطل می دانست و از آن منع می کرد:
«نقل است كه يكى با بشر مشورت كرد كه: دو هزار درم حلال دارم. مىخواهم كه به حج روم. گفت: تو به تماشا مىروى. اگر براى رضاى خداى مىروى، وام درويشى چند بگزار، يا به يتيمى يا عيالدارى ده؛ كه راحتى [كه] به دل ايشان رسد، از صد حج فاضلتر. گفت: رغبت حج بيشتر دارم. گفت: از آن كه اين مال نه از وجه نيك به دست آوردهاى(از راه درست و حلال به دست نیاورده ای) ، تا به ناوجه (راه نادرست و باطل) خرج نكنى قرار نگيرى.»[17]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
ابوسعید ابوالخیر علاوه بر اینکه خود یک بار هم حج نگزارد، بلکه مریدان را نیز از سفر حج منع می کرد. او خود به جای حج بیت الله، دور قبر قطب صوفیه طواف می کرده و مریدان را از سفر حج منع کرده و آنها را به زیارت قبر شیخ صوفیه می فرستاده است: «نقل است كه هر وقت كه شيخ ابو سعيد را قبضى بودى گفتى: اسب زين كنيد تا به حج رويم. به مزار او آمدى و طواف كردى تا آن قبض برخاستى، و نيز هر مريد شيخ ابو سعيد كه انديشه حج تطوع كردى او را به سر خاك شيخ ابو الفضل فرستادى. گفتى: آن خاك را زيارت كن و هفت بار گرد آن طواف كن تا مقصود تو حاصل شود».
او پا را فراتر نهاده و مدعی می شود که هر که به سفر حج رود، از طریق حق بیرون خواهد بود!: «خداى داند- و اين هفتاد سوگند است- كه هركس را كه خدا راه مكه فراپيش او نهاد، آنكس را از طريق حق بيفكنده بود.»[16]
بشر حافی بذل مال در زمینه حج را هزینه در راه نادرست و باطل می دانست و از آن منع می کرد:
«نقل است كه يكى با بشر مشورت كرد كه: دو هزار درم حلال دارم. مىخواهم كه به حج روم. گفت: تو به تماشا مىروى. اگر براى رضاى خداى مىروى، وام درويشى چند بگزار، يا به يتيمى يا عيالدارى ده؛ كه راحتى [كه] به دل ايشان رسد، از صد حج فاضلتر. گفت: رغبت حج بيشتر دارم. گفت: از آن كه اين مال نه از وجه نيك به دست آوردهاى(از راه درست و حلال به دست نیاورده ای) ، تا به ناوجه (راه نادرست و باطل) خرج نكنى قرار نگيرى.»[17]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه
جایگاه حج بیت الله الحرام و زیارت خانه خدا و کعبه و مسجدالحرام در صوفیه: بسیاری از آنها، حج را امری قشری قلمداد و آن را حجِّ پست همّتان...
⭕️ جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه (به آتش کشیدن خانه خدا!)
گاهی نیز سران صوفیه می خواستند خانه خدا و کعبه را به آتش بکشند تا مانع این عمل عبادی و دستور الهی شوند!
از شبلی نقل شده: «وقتی او را دیدند پارهای آتش بر کف نهاده میدوید. گفتند: تا کجا؟ گفت: میدوم تا آتش در کعبه زنم تا خلق با خدای کعبه پردازند»[21]
در احوال ابوالقاسم نصرآبادی که چهل حج بر توکل به جا آورده بود، آمده که: «یک روز در طواف خلقی را دید که به کارهای دنیوی مشغول بودند و با یکدیگر سخن میگفتند. برفت پارههای آتش و هیزم بیاورد. از وی سؤال کردند چه خواهی کردن؟ گفت: میخواهم کعبه را بسوزم تا خلق از کعبه فراغ آیند و به خدای پردازند»[22]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
گاهی نیز سران صوفیه می خواستند خانه خدا و کعبه را به آتش بکشند تا مانع این عمل عبادی و دستور الهی شوند!
از شبلی نقل شده: «وقتی او را دیدند پارهای آتش بر کف نهاده میدوید. گفتند: تا کجا؟ گفت: میدوم تا آتش در کعبه زنم تا خلق با خدای کعبه پردازند»[21]
در احوال ابوالقاسم نصرآبادی که چهل حج بر توکل به جا آورده بود، آمده که: «یک روز در طواف خلقی را دید که به کارهای دنیوی مشغول بودند و با یکدیگر سخن میگفتند. برفت پارههای آتش و هیزم بیاورد. از وی سؤال کردند چه خواهی کردن؟ گفت: میخواهم کعبه را بسوزم تا خلق از کعبه فراغ آیند و به خدای پردازند»[22]
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: جایگاه حج در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
جایگاه حج در تصوف و عرفان صوفیانه
جایگاه حج بیت الله الحرام و زیارت خانه خدا و کعبه و مسجدالحرام در صوفیه: بسیاری از آنها، حج را امری قشری قلمداد و آن را حجِّ پست همّتان...
به نماز صبح و شبت سلام
سید حجت بحرالعلومی
به روایتی خود حیدری... چه شباهتی چه اصالتی...
یا صاحب الزمان ادرکنا 🙏❤️
یا صاحب الزمان ادرکنا 🙏❤️
🔹 عن محمّد بن عليّ ، عن يحيى بن سلاّم ، عن يوسف بن يعقوب ، عن صالح بن عقبة، عن يونس الشّيبانيّ قال : قال أبو عبد اللّه عليه السّلام : كيف مداعبة بعضكم بعضا؟ قلت : قليل ، قال : فلا تفعلوا فإنّ المداعبة من حسن الخلق و إنّك لتدخل بها السّرور على أخيك و لقد كان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم يداعب الرّجل يريد أن يسرّه .
🔸 يونس شيبانى روايت كرده كه امام صادق عليه السّلام فرمودند : چگونه با يكديگر شوخى مىكنيد ؟ من عرض كردم : اندک . امام عليه السّلام فرمودند : اينگونه نباشيد ، شوخى از خوشخلقى است ، همانا تو به وسيله ی آن برادرت را شاد مىگردانى و رسول خدا -درود خدا بر او و خاندانش- شوخى مىكرد و مىخواست كه كسى را شاد كند.
📚اصول کافی، ج4، ص 670 و 671
🔸 يونس شيبانى روايت كرده كه امام صادق عليه السّلام فرمودند : چگونه با يكديگر شوخى مىكنيد ؟ من عرض كردم : اندک . امام عليه السّلام فرمودند : اينگونه نباشيد ، شوخى از خوشخلقى است ، همانا تو به وسيله ی آن برادرت را شاد مىگردانى و رسول خدا -درود خدا بر او و خاندانش- شوخى مىكرد و مىخواست كه كسى را شاد كند.
📚اصول کافی، ج4، ص 670 و 671
⚜ فرار عجیب "احمد بن حنبل" از توضیح "حدیث غدیر" و تلاش برای مخفی کردن حقائق
🔴واخبرنی زَکَرِیَّا بْنُ یَحْیَى، أَنَّ أَبَا طَالِب حَدَّثَهُمْ، أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْل النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِیٍّ: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» ، مَا وَجْهُهُ؟ قَالَ: «لَا تَکَلَّم فِی هَذَا دَع الْحَدِیث کَما جَاء»
⭕️زکریا بن یحیی می گوید که ابوطالب به آنان گفت که از احمد بن حنبل در مورد این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام که «من کنت مولاه فعلی مولاه» سوال کرد که این سخن چه وجهی دارد؟ احمد بن حنبل پاسخ داد: در این مورد سخن نگو. این حدیث را همانطور که آمده رها کن
📖 السنة للخلال ج۲ ص۳۴۶-۳۴۷
📌جا دارد، تابعان سقیفه از خود بپرسند براستی چرا عالمانشان تا این حد حقائق را مخفی داشته اند و الی الان هم اشتغال به تحریف و تقطیع دارند؟
مگر در واقعه غدیر چه گذشت که برخی ائمه مذاهب و بزرگان حدیث سقیفه به شرح ماجرای آن نمیپردازند بلکه حتی قصد اخفای آن دارند؟؟؟
🔴واخبرنی زَکَرِیَّا بْنُ یَحْیَى، أَنَّ أَبَا طَالِب حَدَّثَهُمْ، أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنْ قَوْل النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِیٍّ: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ» ، مَا وَجْهُهُ؟ قَالَ: «لَا تَکَلَّم فِی هَذَا دَع الْحَدِیث کَما جَاء»
⭕️زکریا بن یحیی می گوید که ابوطالب به آنان گفت که از احمد بن حنبل در مورد این سخن پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت علی علیه السلام که «من کنت مولاه فعلی مولاه» سوال کرد که این سخن چه وجهی دارد؟ احمد بن حنبل پاسخ داد: در این مورد سخن نگو. این حدیث را همانطور که آمده رها کن
📖 السنة للخلال ج۲ ص۳۴۶-۳۴۷
📌جا دارد، تابعان سقیفه از خود بپرسند براستی چرا عالمانشان تا این حد حقائق را مخفی داشته اند و الی الان هم اشتغال به تحریف و تقطیع دارند؟
مگر در واقعه غدیر چه گذشت که برخی ائمه مذاهب و بزرگان حدیث سقیفه به شرح ماجرای آن نمیپردازند بلکه حتی قصد اخفای آن دارند؟؟؟
🎉🎉 برگزاری مسابقه ای به مناسبت عید سعید غدیر خم با موضوع دیدگاه سران صوفیه درباره واقعه غدیر و ولایت اهل بیت علیهم السلام
🔺 مهلت ارسال پاسخ به سوالات: تا ساعت 24 پنجشنبه 7 تیر
🔺 جوایز: 5 جایزه 500/000 تومانی و 14 کتاب با موضوع نقد تصوف (این جوایز به قید قرعه به کسانی تعلق خواهد گرفت که پاسخ صحیح را ارائه کنند)
🔺 منبع: مقالات سایت ابن عربی به آدرس: www.ebnearabi.com
📌 سوالات:
1- رویکرد سران صوفیه مانند ابن عربی و مولوی درباره غدیر خم و اهل بیت علیهم السلام را شرح دهید.
2- ولایت نوعیه در تصوف به چه معناست؟
3- دیدگاه مولوی و ابن عربی درباره خلفای اهل تسنن چه بوده است؟
4- آیا نقل فضائل اهل بیت علیهم السلام توسط سران صوفیه، می تواند حاکی از تعلق آنها به مذهب تشیع اثنی عشری باشد؟ چرا؟
5-ولایت از نگاه صوفیه چه تفاوتی با آموزه ولایت و امامت در تشیع دارد؟
📌 پاسخ های خود را به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تماس به ادمین سایت:
@eb_admin
ارسال کنید.
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
🔺 مهلت ارسال پاسخ به سوالات: تا ساعت 24 پنجشنبه 7 تیر
🔺 جوایز: 5 جایزه 500/000 تومانی و 14 کتاب با موضوع نقد تصوف (این جوایز به قید قرعه به کسانی تعلق خواهد گرفت که پاسخ صحیح را ارائه کنند)
🔺 منبع: مقالات سایت ابن عربی به آدرس: www.ebnearabi.com
📌 سوالات:
1- رویکرد سران صوفیه مانند ابن عربی و مولوی درباره غدیر خم و اهل بیت علیهم السلام را شرح دهید.
2- ولایت نوعیه در تصوف به چه معناست؟
3- دیدگاه مولوی و ابن عربی درباره خلفای اهل تسنن چه بوده است؟
4- آیا نقل فضائل اهل بیت علیهم السلام توسط سران صوفیه، می تواند حاکی از تعلق آنها به مذهب تشیع اثنی عشری باشد؟ چرا؟
5-ولایت از نگاه صوفیه چه تفاوتی با آموزه ولایت و امامت در تشیع دارد؟
📌 پاسخ های خود را به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تماس به ادمین سایت:
@eb_admin
ارسال کنید.
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مضرات لافکری از زبان یک مسیحی که سابقا هندو بوده است
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👈وقتی حسین بن علی(صلوات الله علیهما) کشته شد، زنان بنی هاشم لباس سیاه و کهنه پوشیدند و از گرما و سرما شکایتی نداشتند ، و حضرت علی بن الحسین(علیهما السّلام) برای ماتم ایشان غذا درست میکرد .
💥عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ) لَبِسَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَردٍ وَ کَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ .
📓المحاسن ؛ صفحه ۴۲۰ .
📓بحارالأنوار ؛ جلد ۴۵، صفحه ۱۸۸ .
💥عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ(صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِ) لَبِسَ نِسَاءُ بَنِي هَاشِمٍ السَّوَادَ وَ الْمُسُوحَ وَ کُنَّ لَا یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لَا بَردٍ وَ کَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَیْنِ یَعْمَلُ لَهُنَّ الطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ .
📓المحاسن ؛ صفحه ۴۲۰ .
📓بحارالأنوار ؛ جلد ۴۵، صفحه ۱۸۸ .
▪️اینجا تمامِ مصیبت است
💢.. ثُمَّ سَارَ حَتَّى نَزَلَ كَرْبَلاَءَ فَقَالَ أَيُّ مَوْضِعٍ هَذَا فَقِيلَ هَذَا كَرْبَلاَءُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا وَ اللَّهِ يَوْمُ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ هَذَا الْمَوْضِعُ الَّذِي يُهَرَاقُ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ يُبَاحُ فِيهِ حَرِيمنا.
✍🏻 وقتی امام حسین علیه السلام بِکربلا رسیدند، پرسیدند اینجا کجاست؟ گفته شد اینجا کربلاست. فرمود: بخدا اینجا روز مصیبت و بلای من واقع میشود، اینجا خونِ ما را میریزند و حُرمتِ ما مباح شمرده میشود و از بین میرود!
📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سیام (مقتل الحسین علیه السلام)
💢.. ثُمَّ سَارَ حَتَّى نَزَلَ كَرْبَلاَءَ فَقَالَ أَيُّ مَوْضِعٍ هَذَا فَقِيلَ هَذَا كَرْبَلاَءُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ هَذَا وَ اللَّهِ يَوْمُ كَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ هَذَا الْمَوْضِعُ الَّذِي يُهَرَاقُ فِيهِ دِمَاؤُنَا وَ يُبَاحُ فِيهِ حَرِيمنا.
✍🏻 وقتی امام حسین علیه السلام بِکربلا رسیدند، پرسیدند اینجا کجاست؟ گفته شد اینجا کربلاست. فرمود: بخدا اینجا روز مصیبت و بلای من واقع میشود، اینجا خونِ ما را میریزند و حُرمتِ ما مباح شمرده میشود و از بین میرود!
📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سیام (مقتل الحسین علیه السلام)
⭕️ رویکرد سران صوفیه نسبت به عاشورا و عزای امام حسین علیه السلام
امام علیه السلام می فرماید: «بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند، نذر کردند اگر حسین کشته شود و مقام خلافت، نصیب آل ابو سفیان شود روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را برای به شکرانه قتل حسین، روزه بگیرند. »[1]
بسیاری از صوفیان در طول تاریخ، ماه محرم و روز عاشورا را مبارک و میمون دانسته و با گریه کردن و عزاداری بر سید الشهدا علیه السلام مخالف بودند. رسمی که ریشه در آموزه های بنی امیه دارد؛ در زیارت عاشورا می خوانیم «یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ» بنی امیه روز عاشورا را مبارک و عید قرار داد.
اما این واکنش صوفیه مبتنی بر مبانی مختلفی بوده است:
1-رویکرد حدیثی و استناد به روایات جعلی
2-رویکرد عرفانی و نظریه فناء فی الله
3-رویکرد اخلاقی-روانی و مذمت گریه
4-رویکرد کلامی مبتنی بر نظر عدالت صحابه
5-رویکرد عقیدتی مبتنی بر بدعت تراشی
1) رویکرد حدیثی و تمسک به روایات مجعول
بسیاری صوفیان مشهور تاریخ (بر اساس روایاتی که عمدتا نواصب و بنی امیه جعل و ترویج کرده اند) ماه محرم[4] را در تاریخ بشر، ماهی نیکو می دانستند و معتقد بودند سلسله رویدادهای مبارکی برای انبیاء و اولیاء در روز عاشوراء از ماه محرم رخ داده است مثل پذیرفته شدن توبه حضرت آدم، ساکن شدن کشتی حضرت نوح، شکافته شدن دریا برای بنی اسرائیل و غیره.[5] حکیم ترمذی، میبدی، غزالی، ابوطالب مکی و ابونعیم اصفهانی این روایات را نقل کرده و عاشورا را عید دانسته اند.[6]
ابوسعید ابوالخیر و عاشورا
نقل است که ابوسعید ابوالخیر از مشایخ بزرگ تصوف خراسان در قرن چهارم و پنجم، در روز عاشوراء، به منظور شادمان ساختن فقرای نیشابور، طبقی از حلوا و شیرینی و نان و آب برای آنها می فرستاد.[7]
ابن عربی و عاشورا
ابن عربی در آثار مختلف خود درباره برکت روز عاشورا سخن گفته و حتی آن را در کنار دیگر اعیاد اسلامی مثل روز جمعه و عرفه و مباه مبارک رمضان قرار می دهد.[8] وی بر خلاف تاکیدات اهل بیت علیهم السلام و روایات شیعه، تاکید زیادی بر صوم روز عاشورا داشته و درباره پاداش آن می گوید «من صام یوم عاشوراء کان لصاحبه مشهدان و تجلیان»[9] یا «صیام یوم عاشوراء کفاره عن السنه التی قبله.»[10]
ماه محرم و روز عاشوراء در تعالیم ثقلین، ماه عزاست؛ اهل بیت علیهم السلام فرمودند کسی که این روز را مبارک بداند با آل زیاد محشور می شود «فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّکَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِیَادٍ».[11] طبق سنت و رسم رایج در فرهنگ اسلامی، مسلمانان در روزهای عید روزه گرفته و شادی می کنند و نه ایام حزن و ماتم و غم. اهل بیت علیهم السلام روایات فراوانی در مخالفت با روزه عاشورا دارند. امام صادق علیه السلام در پاسخ به شخصی که از حکم روزه روز عاشورا سوال کرده بود، که از روزه عاشورا، نهی می کنند و میفرمایند:
یَوْمُ عَاشُورَاءَ فَیَوْمٌ أُصِیبَ فِیهِ الْحُسَیْنُ صَرِیعاً بَیْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَی حَوْلَهُ عُرَاةً أَ فَصَوْمٌ یَکُونُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ کَلَّا وَ رَبِّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ.[12]
روز عاشورا، روزی است که مصیبت حسین و بر خاک افتادن او میان یارانش، پیش آمد و یارانش نیز برهنه، بر گِرد او بر زمین افتاده بودند. آیا در چنین روزی، روزه میگیرند؟ سوگند به پروردگار که چنین کاری هرگز، روا نیست.
در نقل دیگری با صراحت بیشتر فرمودند:
«إن آل أمیة علیهم لعنة الله ومن أعانهم علی قتل الحسین من أهل الشام، نذروا نذرا إن قتل الحسین علیه السلام وسلم من خرج إلی الحسین علیه السلام وصارت الخلافة فی آل أبی سفیان، أن یتخذوا ذلک الیوم عیدا لهم، وأن یصوموا فیه شکرا.»[13]
بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند، نذر کردند اگر حسین کشته شود و مقام خلافت، نصیب آل ابو سفیان شود روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را برای به شکرانه قتل حسین، روزه بگیرند.
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: عاشورا در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
امام علیه السلام می فرماید: «بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند، نذر کردند اگر حسین کشته شود و مقام خلافت، نصیب آل ابو سفیان شود روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را برای به شکرانه قتل حسین، روزه بگیرند. »[1]
بسیاری از صوفیان در طول تاریخ، ماه محرم و روز عاشورا را مبارک و میمون دانسته و با گریه کردن و عزاداری بر سید الشهدا علیه السلام مخالف بودند. رسمی که ریشه در آموزه های بنی امیه دارد؛ در زیارت عاشورا می خوانیم «یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ» بنی امیه روز عاشورا را مبارک و عید قرار داد.
اما این واکنش صوفیه مبتنی بر مبانی مختلفی بوده است:
1-رویکرد حدیثی و استناد به روایات جعلی
2-رویکرد عرفانی و نظریه فناء فی الله
3-رویکرد اخلاقی-روانی و مذمت گریه
4-رویکرد کلامی مبتنی بر نظر عدالت صحابه
5-رویکرد عقیدتی مبتنی بر بدعت تراشی
1) رویکرد حدیثی و تمسک به روایات مجعول
بسیاری صوفیان مشهور تاریخ (بر اساس روایاتی که عمدتا نواصب و بنی امیه جعل و ترویج کرده اند) ماه محرم[4] را در تاریخ بشر، ماهی نیکو می دانستند و معتقد بودند سلسله رویدادهای مبارکی برای انبیاء و اولیاء در روز عاشوراء از ماه محرم رخ داده است مثل پذیرفته شدن توبه حضرت آدم، ساکن شدن کشتی حضرت نوح، شکافته شدن دریا برای بنی اسرائیل و غیره.[5] حکیم ترمذی، میبدی، غزالی، ابوطالب مکی و ابونعیم اصفهانی این روایات را نقل کرده و عاشورا را عید دانسته اند.[6]
ابوسعید ابوالخیر و عاشورا
نقل است که ابوسعید ابوالخیر از مشایخ بزرگ تصوف خراسان در قرن چهارم و پنجم، در روز عاشوراء، به منظور شادمان ساختن فقرای نیشابور، طبقی از حلوا و شیرینی و نان و آب برای آنها می فرستاد.[7]
ابن عربی و عاشورا
ابن عربی در آثار مختلف خود درباره برکت روز عاشورا سخن گفته و حتی آن را در کنار دیگر اعیاد اسلامی مثل روز جمعه و عرفه و مباه مبارک رمضان قرار می دهد.[8] وی بر خلاف تاکیدات اهل بیت علیهم السلام و روایات شیعه، تاکید زیادی بر صوم روز عاشورا داشته و درباره پاداش آن می گوید «من صام یوم عاشوراء کان لصاحبه مشهدان و تجلیان»[9] یا «صیام یوم عاشوراء کفاره عن السنه التی قبله.»[10]
ماه محرم و روز عاشوراء در تعالیم ثقلین، ماه عزاست؛ اهل بیت علیهم السلام فرمودند کسی که این روز را مبارک بداند با آل زیاد محشور می شود «فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّکَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِیَادٍ».[11] طبق سنت و رسم رایج در فرهنگ اسلامی، مسلمانان در روزهای عید روزه گرفته و شادی می کنند و نه ایام حزن و ماتم و غم. اهل بیت علیهم السلام روایات فراوانی در مخالفت با روزه عاشورا دارند. امام صادق علیه السلام در پاسخ به شخصی که از حکم روزه روز عاشورا سوال کرده بود، که از روزه عاشورا، نهی می کنند و میفرمایند:
یَوْمُ عَاشُورَاءَ فَیَوْمٌ أُصِیبَ فِیهِ الْحُسَیْنُ صَرِیعاً بَیْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَی حَوْلَهُ عُرَاةً أَ فَصَوْمٌ یَکُونُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ کَلَّا وَ رَبِّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ.[12]
روز عاشورا، روزی است که مصیبت حسین و بر خاک افتادن او میان یارانش، پیش آمد و یارانش نیز برهنه، بر گِرد او بر زمین افتاده بودند. آیا در چنین روزی، روزه میگیرند؟ سوگند به پروردگار که چنین کاری هرگز، روا نیست.
در نقل دیگری با صراحت بیشتر فرمودند:
«إن آل أمیة علیهم لعنة الله ومن أعانهم علی قتل الحسین من أهل الشام، نذروا نذرا إن قتل الحسین علیه السلام وسلم من خرج إلی الحسین علیه السلام وصارت الخلافة فی آل أبی سفیان، أن یتخذوا ذلک الیوم عیدا لهم، وأن یصوموا فیه شکرا.»[13]
بنی امیه لعنه اللَّه علیهم و آن افرادی از اهل شام که آنان را در کشتن حسین اعانت نمودند، نذر کردند اگر حسین کشته شود و مقام خلافت، نصیب آل ابو سفیان شود روز عاشورا را برای خود عید قرار دهند و آن روز را برای به شکرانه قتل حسین، روزه بگیرند.
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: عاشورا در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
رویکرد سران صوفیه نسبت به عاشورا و عزای امام حسین علیه السلام
نظر اقطاب صوفیه درباره ایام محرم و عاشورا و روزه روز عاشورا و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام، جشن و پایکوبی و شادی صوفیه در عاشورا
2) رویکرد عرفانی و استناد به فناء فی الله
امام حسین علیه السلام با شهادت خویش، در ذات حق تعالی فانی و مضمحل شد پس باید برای این اتفاق مبارک و ترفیع مقام، شادمانی کرد. لذاست که آقای الهی قمشه ای می گوید «روز عاشورا در خیابان می رقصیم»[14]
مولوی و عاشورا
مولوی طبق این مبنا می گوید عزاداری شیعیان به خاطر جهل و نادانی آنها به مقام سید الشهدا علیه السلام است:
ناله و نوحه كند اندر بكا****شيعه عاشورا براى كربلا
پس عزا بر خود كنيد اى خفتگان****ز انكه بد مرگى است اين خواب گران
در ادامه می گوید در این روز باید دست افشانی و پایکوبی کنیم:
روح سلطانى ز زندانى بجست****جامه چه دْرانيم و چون خاييم دست
چون كه ايشان خسرو دين بوده اند****وقت شادى شد چو بشكستند بند[15]
مولوی در کتاب مثنوی در جسارتی آشکار به مقام سید الشهدا علیه السلام آورده است:
هين مدو گستاخ در دشت بلا**** هين مران كورانه اندر كربلا[16]
(کورکورانه مرو در کربلا **** تا نیفتی چون حسین اندر بلا)[17]
علامه جعفری به شدت بر مولوی اعتراض کرده و می نویسد:
«اگر گذشتن و انقراض حادثه ی کربلا بتواند دلیلى به عدم لزوم یادبود آن داستان باشد، حتى جلال الدین هم نمى تواند بگوید تنها به حال خود گریه کنید، زیرا چنانکه داستان خونین کربلا گذشته و به سلسلهء ابدیت پیوسته است هم چنین تبهکارى ها وگنه کارى هاى ما نیز به حکم
هر نفس نو مىشود دنیا و ما ### بىخبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوى نو نو مىرسد ### مستمرى مىنماید در جسد
گذشته و به پشت پردهی طبیعت خزیده است، دیگر جایى براى گریه نمى ماند. اگر بگویید: گریه توام با توبه و بازگشت، کثافتها و لجنهاى روح را شستشو مىدهید، مىگوییم: گریه بر داستان نینوا نیز کثافتها و لجنهایى را که به روى انسان و انسانیت با دست تبهکاران کشیده مىشود، شستشو مىکند و مىگوید: روى انسان را پاک نگه بدارید… جلال الدین دو موضوع فرد و اجتماع را در این داستان بهم مخلوط نموده و به نتیجهء نادرستى رسیده است»[18]
تصوف حوزوی و عاشورا
یکی از مکاتب تصوف حوزوی موسوم به جریان علامه طهرانی یا لاله زاری این رویکرد را داشت. انها درباره مرشد خود می گویند:
«در تمام دهه عزادارى … حال حزن و اندوه در ايشان ديده نمىشد. سراسر ابتهاج و مسرّت بود ميفرمود: چقدر مردم غافلند كه براى اين شهيد جان باخته غصّه ميخورند و ماتم و اندوه بپا ميدارند. این روز تحقيقاً روز شادى و مسرّت اهل بيت است. مردم خبر ندارند، و چنان محبّت دنيا چشم و گوششان را بسته، كه بر آن روز تأسّف ميخورند و همچون زن فرزند مرده می نالند.»[23]
پاسخ
در پاسخ به مبنای عرفانی فناء فی الله می گوییم این سخن یک مغالطه است زیرا گریه بر متوفی، به خاطر عاقبت به سوء شدن او نیست.
توضیح اینکه: گریه شیعه در عزای سید الشهدا علیه السلام به خاطر این نیست که عاقبت امام به خوبی ختم شده باشد یا بدی! چه اینکه اهل بیت علیهم السلام در دنیا نیز مقام لقاء الله را درک کرده اند بلکه به خاطر ظلم و مصیبت عظمی و سترگی است که بر اهل بیت علیهم السلام، دین اسلام و جامعه مسلمین وارد شده است.
گریه شیعیان به جهت محروم شدن از برکات آل الله و ظلمی است که بر ایشان رفته است. انسان با گریه بر امام حسین علیه السلام خود را شریک غم آل الله می کند. همانطور که اهل بیت علیهم السلام در عزای سید الشهدا عزا برپا می کردند، شیعه آنها نیز در غم و شادی شان شریک بوده و عزا می گیرد و آشکارا به صاحب عزا اعلام می کند که اگر در آن زمان زنده بود، با سپاه کفر می جنگید و به امام خود ملحق می شد.
پس با این گریه، خود را به کمال و سعادت و معرفت می رساند نه اینکه بخواهد نفعی به شهید دشت کربلا رسانده باشد. همچنین این گریه، تعظیم شعائر الله و زنده نگاه دارنده مرام و مکتب اهل بیت علیهم السلام است و موجب بقای شیعه در طول قرون متمادی شده است.
ضمن اینکه فطرت و ذات انسان او را به گریه در مصیبت فقدان عزیزی وا می دارد چنانچه رسول خدا صلی الله در مرگ فرزندش ابراهیم گریست و برای برخی صحابه عزاداری کرد.
حال می پرسیم وقتی صریحا در زیارت عاشورا می خوانیم «هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه» چرا باید در عمل خود را مشابه آل زیاد و مروان و بنی امیه کنیم و برای کار خود مبنا و نظریه بتراشیم؟
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: عاشورا در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
امام حسین علیه السلام با شهادت خویش، در ذات حق تعالی فانی و مضمحل شد پس باید برای این اتفاق مبارک و ترفیع مقام، شادمانی کرد. لذاست که آقای الهی قمشه ای می گوید «روز عاشورا در خیابان می رقصیم»[14]
مولوی و عاشورا
مولوی طبق این مبنا می گوید عزاداری شیعیان به خاطر جهل و نادانی آنها به مقام سید الشهدا علیه السلام است:
ناله و نوحه كند اندر بكا****شيعه عاشورا براى كربلا
پس عزا بر خود كنيد اى خفتگان****ز انكه بد مرگى است اين خواب گران
در ادامه می گوید در این روز باید دست افشانی و پایکوبی کنیم:
روح سلطانى ز زندانى بجست****جامه چه دْرانيم و چون خاييم دست
چون كه ايشان خسرو دين بوده اند****وقت شادى شد چو بشكستند بند[15]
مولوی در کتاب مثنوی در جسارتی آشکار به مقام سید الشهدا علیه السلام آورده است:
هين مدو گستاخ در دشت بلا**** هين مران كورانه اندر كربلا[16]
(کورکورانه مرو در کربلا **** تا نیفتی چون حسین اندر بلا)[17]
علامه جعفری به شدت بر مولوی اعتراض کرده و می نویسد:
«اگر گذشتن و انقراض حادثه ی کربلا بتواند دلیلى به عدم لزوم یادبود آن داستان باشد، حتى جلال الدین هم نمى تواند بگوید تنها به حال خود گریه کنید، زیرا چنانکه داستان خونین کربلا گذشته و به سلسلهء ابدیت پیوسته است هم چنین تبهکارى ها وگنه کارى هاى ما نیز به حکم
هر نفس نو مىشود دنیا و ما ### بىخبر از نو شدن اندر بقا
عمر همچون جوى نو نو مىرسد ### مستمرى مىنماید در جسد
گذشته و به پشت پردهی طبیعت خزیده است، دیگر جایى براى گریه نمى ماند. اگر بگویید: گریه توام با توبه و بازگشت، کثافتها و لجنهاى روح را شستشو مىدهید، مىگوییم: گریه بر داستان نینوا نیز کثافتها و لجنهایى را که به روى انسان و انسانیت با دست تبهکاران کشیده مىشود، شستشو مىکند و مىگوید: روى انسان را پاک نگه بدارید… جلال الدین دو موضوع فرد و اجتماع را در این داستان بهم مخلوط نموده و به نتیجهء نادرستى رسیده است»[18]
تصوف حوزوی و عاشورا
یکی از مکاتب تصوف حوزوی موسوم به جریان علامه طهرانی یا لاله زاری این رویکرد را داشت. انها درباره مرشد خود می گویند:
«در تمام دهه عزادارى … حال حزن و اندوه در ايشان ديده نمىشد. سراسر ابتهاج و مسرّت بود ميفرمود: چقدر مردم غافلند كه براى اين شهيد جان باخته غصّه ميخورند و ماتم و اندوه بپا ميدارند. این روز تحقيقاً روز شادى و مسرّت اهل بيت است. مردم خبر ندارند، و چنان محبّت دنيا چشم و گوششان را بسته، كه بر آن روز تأسّف ميخورند و همچون زن فرزند مرده می نالند.»[23]
پاسخ
در پاسخ به مبنای عرفانی فناء فی الله می گوییم این سخن یک مغالطه است زیرا گریه بر متوفی، به خاطر عاقبت به سوء شدن او نیست.
توضیح اینکه: گریه شیعه در عزای سید الشهدا علیه السلام به خاطر این نیست که عاقبت امام به خوبی ختم شده باشد یا بدی! چه اینکه اهل بیت علیهم السلام در دنیا نیز مقام لقاء الله را درک کرده اند بلکه به خاطر ظلم و مصیبت عظمی و سترگی است که بر اهل بیت علیهم السلام، دین اسلام و جامعه مسلمین وارد شده است.
گریه شیعیان به جهت محروم شدن از برکات آل الله و ظلمی است که بر ایشان رفته است. انسان با گریه بر امام حسین علیه السلام خود را شریک غم آل الله می کند. همانطور که اهل بیت علیهم السلام در عزای سید الشهدا عزا برپا می کردند، شیعه آنها نیز در غم و شادی شان شریک بوده و عزا می گیرد و آشکارا به صاحب عزا اعلام می کند که اگر در آن زمان زنده بود، با سپاه کفر می جنگید و به امام خود ملحق می شد.
پس با این گریه، خود را به کمال و سعادت و معرفت می رساند نه اینکه بخواهد نفعی به شهید دشت کربلا رسانده باشد. همچنین این گریه، تعظیم شعائر الله و زنده نگاه دارنده مرام و مکتب اهل بیت علیهم السلام است و موجب بقای شیعه در طول قرون متمادی شده است.
ضمن اینکه فطرت و ذات انسان او را به گریه در مصیبت فقدان عزیزی وا می دارد چنانچه رسول خدا صلی الله در مرگ فرزندش ابراهیم گریست و برای برخی صحابه عزاداری کرد.
حال می پرسیم وقتی صریحا در زیارت عاشورا می خوانیم «هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه» چرا باید در عمل خود را مشابه آل زیاد و مروان و بنی امیه کنیم و برای کار خود مبنا و نظریه بتراشیم؟
📌 مشاهده مشروح مطلب در سایت: عاشورا در تصوف
🔹 پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف:
https://www.tg-me.com/ebnearabi
@ebnearabi
پژوهشی درباره ابن عربی، عرفان و تصوف
رویکرد سران صوفیه نسبت به عاشورا و عزای امام حسین علیه السلام
نظر اقطاب صوفیه درباره ایام محرم و عاشورا و روزه روز عاشورا و عزاداری سیدالشهدا علیه السلام، جشن و پایکوبی و شادی صوفیه در عاشورا
Forwarded from آثار کهن شیعه
Forwarded from آثار کهن شیعه
🏴بر اساس نقلهای متواتر منابع عامه و شیعه، با شهادت حضرت امام حسین علیه السلام عالم تکوین عزادار و گریان شد.
حسب اطلاع ما، کهن ترین منبع و دستنوشتهای که چنین گزارشی را در بر دارد، صحیفهی عبدالله بن لهیعة (متوفی ۱۷۴) است. این منبع به شکل پاپیروسی چند تکه در دانشگاه هایدلبرگ به کد PSR HEID. INV. ARAB. 50 - 53 نگهداری میشود. موضوع این صحیفه بیشتر فتن و علائم آخر الزمانی بوده و توسط شاگرد ابن لهیعة، عثمان بن صالح المصری (م ۲۱۹) روایت شده است. بنابراین تاریخ کتابت آن بعید است دورتر از ۲۵۰ باشد.
☑️در قسمتی از صحیفه که تصویرش در بالا ارسال شد، ابن لهیعه مستقیما از ابوقبیل، محدث پرکار در نقل ملاحم، روایت میکند:
حدثني أبوقبیل انه قال: «لما قُتل حسین بن علی بن أبی طالب کسفت الشمس حتی ظنّ الناس انها أتانا(ها؟)».
ترجمه: «چون حسین بن علی (ع) کشته شد، خورشید گرفت؛ تا آنجا که مردم گمان کردند [قیامت] فرا رسیده است!»
با سپاس فراوان از محقق کوشا آقای محمد قندهاری، جهت معرفی این پاپیروس و ارسال تصویر آن. پیشتر ایشان در ارائهای، یک حدیث جالب دیگر از این صحیفه را معرفی کردند.
▪️میتوان به صحت اسناد این پاپیروس از ابن لهیعة مطمئن بود چرا که در کتب محدثین بعدی نیز به طریق او نقل شده است. برای نمونه طبرانی آورده:
حَدَّثَنَا قَيْسُ بْنُ أَبِي قَيْسٍ الْبُخَارِيُّ، ثنا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، ثنا ابْنُ لَهِيعَةَ، عَنْ أَبِي قَبِيلٍ، قَالَ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ كَسْفَةً حَتَّى بَدَتِ الْكَوَاكِبُ نِصْفَ النَّهَارِ، حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهَا هِيَ» (المعجم الکبیر ۳: ۱۱۴)
و نیز بلاذری نقل میکند:
حدثنا عمرو عن ابن وهب عن ابن لهيعة عن أبي قبيل أن السماء أظلمت يوم قتل الحسين، حتى رأوا الكواكب. (أنساب الأشراف ۳: ۴۱۳)
✔️نکتهی جالب در اینجا تناقض اهل سنت است. چه اینکه طبق اصول آنان خلیفهی مشروع یزید لعین بوده و بیعت با او لازم بود! در عین حال خود معترفند که یزید چنان جنایتی بر امتناع کنندگان از بیعتش مرتکب شده که زمین و آسمان را به هم ریخت. اتفاقی که تاکنون و در هیچ جرم و جنایت دیگری سابقه نداشته است. 👈توضیح بیشتر در این زمینه
اللهم ائذن لفرج ولیّک المنتقم...
@kotob_sh
حسب اطلاع ما، کهن ترین منبع و دستنوشتهای که چنین گزارشی را در بر دارد، صحیفهی عبدالله بن لهیعة (متوفی ۱۷۴) است. این منبع به شکل پاپیروسی چند تکه در دانشگاه هایدلبرگ به کد PSR HEID. INV. ARAB. 50 - 53 نگهداری میشود. موضوع این صحیفه بیشتر فتن و علائم آخر الزمانی بوده و توسط شاگرد ابن لهیعة، عثمان بن صالح المصری (م ۲۱۹) روایت شده است. بنابراین تاریخ کتابت آن بعید است دورتر از ۲۵۰ باشد.
☑️در قسمتی از صحیفه که تصویرش در بالا ارسال شد، ابن لهیعه مستقیما از ابوقبیل، محدث پرکار در نقل ملاحم، روایت میکند:
حدثني أبوقبیل انه قال: «لما قُتل حسین بن علی بن أبی طالب کسفت الشمس حتی ظنّ الناس انها أتانا(ها؟)».
ترجمه: «چون حسین بن علی (ع) کشته شد، خورشید گرفت؛ تا آنجا که مردم گمان کردند [قیامت] فرا رسیده است!»
با سپاس فراوان از محقق کوشا آقای محمد قندهاری، جهت معرفی این پاپیروس و ارسال تصویر آن. پیشتر ایشان در ارائهای، یک حدیث جالب دیگر از این صحیفه را معرفی کردند.
▪️میتوان به صحت اسناد این پاپیروس از ابن لهیعة مطمئن بود چرا که در کتب محدثین بعدی نیز به طریق او نقل شده است. برای نمونه طبرانی آورده:
حَدَّثَنَا قَيْسُ بْنُ أَبِي قَيْسٍ الْبُخَارِيُّ، ثنا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، ثنا ابْنُ لَهِيعَةَ، عَنْ أَبِي قَبِيلٍ، قَالَ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ كَسْفَةً حَتَّى بَدَتِ الْكَوَاكِبُ نِصْفَ النَّهَارِ، حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهَا هِيَ» (المعجم الکبیر ۳: ۱۱۴)
و نیز بلاذری نقل میکند:
حدثنا عمرو عن ابن وهب عن ابن لهيعة عن أبي قبيل أن السماء أظلمت يوم قتل الحسين، حتى رأوا الكواكب. (أنساب الأشراف ۳: ۴۱۳)
✔️نکتهی جالب در اینجا تناقض اهل سنت است. چه اینکه طبق اصول آنان خلیفهی مشروع یزید لعین بوده و بیعت با او لازم بود! در عین حال خود معترفند که یزید چنان جنایتی بر امتناع کنندگان از بیعتش مرتکب شده که زمین و آسمان را به هم ریخت. اتفاقی که تاکنون و در هیچ جرم و جنایت دیگری سابقه نداشته است. 👈توضیح بیشتر در این زمینه
اللهم ائذن لفرج ولیّک المنتقم...
@kotob_sh
▪️ بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
🔹مقبل گوید که چون واقعه شهادت را تمام نمودم شب جمعه بود. چندان خواندم و گریستم تا آن که در بستر غنودم.
🔸در عالم خواب، خود را در روضه عرش درجه فرزند ابوتراب دیدم، و در حرم محترم منبری گذارده بودند. صاحب محراب و منبر یعنی جناب پیغمبر (ص) نیز تشریف داشت.
🔹در آن اثنا محتشم را حاضر کردند. فرمودند: امشب شب جمعه است بر منبر برو و چیزی در مصیبت فرزندم بخوان.
🔸محتشم به امر آن سیّد محترم بر منبر رفت. خواست در اول درجه بنشیند حضرت فرمود: بالا برو، و چون به پله دوم رفت فرمود: بالا برو، و همچنین تا به عرشه منبر نشست و خواند:
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور نشور واهمه را در گمان فتاد...
🔹مقبل گوید: پس از فراغ از تعزیه داری و سوگواری، جناب سیّد امم، خلعتی به محتشم عطا نمود.
🔸من در این خیال بودم که البته اشعار من قبول سید ابرار نگشته! زیرا به من التفاتی ننموده و امر به خواندنم نفرمود، که ناگاه حوریه ای به خدمت سیّد دوسرا عرض کرد که انسیّه حوراء جناب فاطمه زهرا می گوید که مقرّر بفرما مقبل واقعه ای در مرثیه سید الشهداء بخواند.
🔹پس حضرت مرا امر فرمود، بر منبر رفتم و بر پله اول ایستادم و خواندم:
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاد از حرکت ذوالجناح و از جولان
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد
به رنگ پرتو خورشید بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
🔸ناگاه کسی اشاره نمود که فرو بیا؛ دختر سیّد دوسرا بیهوش گشته.
🔹من فرود آمدم و منتظر عطای خیرالانام بودم که دیدم ضریح منوّر سبط خیر البشر باز شد، و شخص جلیل القدری برآمد، اما زخم سینه اش از ستاره افزون، و جراحات بدنش از حدّ و حصر بیرون؛ خلعت فاخری به من عطا نمود.
🔹مقبل گوید که چون واقعه شهادت را تمام نمودم شب جمعه بود. چندان خواندم و گریستم تا آن که در بستر غنودم.
🔸در عالم خواب، خود را در روضه عرش درجه فرزند ابوتراب دیدم، و در حرم محترم منبری گذارده بودند. صاحب محراب و منبر یعنی جناب پیغمبر (ص) نیز تشریف داشت.
🔹در آن اثنا محتشم را حاضر کردند. فرمودند: امشب شب جمعه است بر منبر برو و چیزی در مصیبت فرزندم بخوان.
🔸محتشم به امر آن سیّد محترم بر منبر رفت. خواست در اول درجه بنشیند حضرت فرمود: بالا برو، و چون به پله دوم رفت فرمود: بالا برو، و همچنین تا به عرشه منبر نشست و خواند:
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور نشور واهمه را در گمان فتاد...
🔹مقبل گوید: پس از فراغ از تعزیه داری و سوگواری، جناب سیّد امم، خلعتی به محتشم عطا نمود.
🔸من در این خیال بودم که البته اشعار من قبول سید ابرار نگشته! زیرا به من التفاتی ننموده و امر به خواندنم نفرمود، که ناگاه حوریه ای به خدمت سیّد دوسرا عرض کرد که انسیّه حوراء جناب فاطمه زهرا می گوید که مقرّر بفرما مقبل واقعه ای در مرثیه سید الشهداء بخواند.
🔹پس حضرت مرا امر فرمود، بر منبر رفتم و بر پله اول ایستادم و خواندم:
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاد از حرکت ذوالجناح و از جولان
نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
کشید پا ز رکاب آن خلاصه ایجاد
به رنگ پرتو خورشید بر زمین افتاد
بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
🔸ناگاه کسی اشاره نمود که فرو بیا؛ دختر سیّد دوسرا بیهوش گشته.
🔹من فرود آمدم و منتظر عطای خیرالانام بودم که دیدم ضریح منوّر سبط خیر البشر باز شد، و شخص جلیل القدری برآمد، اما زخم سینه اش از ستاره افزون، و جراحات بدنش از حدّ و حصر بیرون؛ خلعت فاخری به من عطا نمود.