Telegram Web Link
کتاب زنان در پزشکی نوین
(نقدی بر تبعیض جنسیتی در پزشکی)
نویسنده: سیمین کاظمی
سال انتشار: ۱۴۰۲
تعداد صفحات:۱۶۸
برای تهیه کتاب به این صفحه در اینستاگرام مراجعه کنید.
https://www.instagram.com/p/CwiLH7ny99b/?igshid=M2MyMzgzODVlNw==
🔸دست ساختار روی گلوی زنان
🔺گفت‌وگو با سیمین کاظمی

خشونت و رفتار خشونت‌آمیز اگرچه در روابط بین فردی بیشتر قابل رؤیت است و در نگاه اول فردی تلقی می‌شود، اما مانند سایر کنش‌های انسانی ریشه در ساختار اجتماعی دارد که افراد در آن پرورش می‌یابند. خشونت ساختاری زمانی رخ می‌دهد که یک گروه اجتماعی از سوی نهادها، قوانین یا سایر ساختارهای عمومی جامعه در معرض آسیب قرار بگیرند یا آسیب ببینند؛ یعنی ساختارهای موجود خشونت علیه آن گروه اجتماعی را ترویج یا تسهیل می‌کنند. این آسیب می‌تواند خشونت مستقیم باشد یا نابرابری در زمینه‌های مختلف که موجب محرومیت اعضای یک گروه اجتماعی از فرصت‌ها و منابع می‌شود.

ساختارهای سیاسی اقتصادی و فرهنگی که نابرابری جنسیتی را تولید، ترویج و بازتولید می‌کنند، در اعمال خشونت علیه زنان نقش دارند. ساختار سیاسی با تعریفی که از زن دارد و محدودیتی که برای ایفای نقش زنان و دسترسی زنان به منابع قائل شده در اعمال خشونت نقش دارد. نظام حقوقی‌ای که برآمده از ساختار سیاسی و فرهنگی است و به نابرابری بین زن و مرد وجاهت داده یکی از عوامل خشونت علیه زنان است. ساختار اقتصادی -که ثروت و قدرت را از دسترس زنان خارج می‌کند و موجب کاهش منزلت اجتماعی و ارزش اجتماعی زنان می‌شود و آن‌ها را به بردگان خانگی تنزل می‌دهد- در ایجاد خشونت دخیل است. ساختار فرهنگی و تاریخی که تبعیض جنسیتی را نسل به نسل انتقال می‌دهد، عامل خشونت علیه زنان است. در واقع برهمکنش این ساختارهای مختلف وضعیتی ایجاد می‌کند که به نابرابری جنسیتی و فرودستی زنان منجر می‌شود و آن‌ها را در معرض خشونت قرار می‌دهد.

چون زنان بیشتر در حوزه خصوصی محدود شده‌اند، خشونت‌هایی که علیه آن‌ها اعمال می‌شود، در نگاه اول یک امر خصوصی و مشکلی در حوزه روابط بین فردی قلمداد می‌شود و به ویژگی‌های ذاتی افراد نسبت داده می‌شود؛ اما وقتی از این نگاه محدود و کور جنسیت فراتر برویم و از افقی وسیع‌تر و کلان‌تر به موضوع بنگریم، این واقعیت آشکار می‌شود که خشونتی که زنان متحمل می‌شوند، فراتر از ویژگی‌های ذاتی و فردی است و الگویی جنسیتی دارد و این الگو محصول ساختارهای اجتماعی است و پیشینه تاریخی و فرهنگی پشت آن است. کنش‌های انسانی در خلأ رخ نمی‌دهد و این ساختارها هستند که رفتارهای افراد را شکل می‌دهند از این جهت خشونت علیه زنان عموماً محصول سیاست‌های کلان و ساختارهای اجتماعی و سیاسی است.

سیاست‌های کلان نقش عمده‌ای در بازتولید و تداوم خشونت علیه زنان دارند. سیاست‌گذاری کلان متکی به ایدئولوژی و تفکر مردسالاری است و با دامن زدن به تفاوت‌های دو جنس، قائل نبودن به برابری جنسیتی و جعل مفهوم «عدالت جنسیتی» که در‌واقع همان تبعیض جنسیتی موجه‌شده است زمینه را برای بازتولید خشونت مساعد کرده است. قوانین مدنی تماماً علیه زنان است و مرد را به‌عنوان مالک و صاحب اختیار زن و فرزند شناسایی می‌کند که می‌تواند برای حیات و ممات او تصمیم بگیرد و بنابراین می‌توان گفت قوانین زمینه خشونت را فراهم کرده‌اند. ریاست مرد بر خانواده و زن، تمکین اجباری زن به خواسته‌های مرد، کودک‌همسری، چندهمسری، حق حضانت و طلاق ازجمله حقوقی هستند که به‌طور یک‌طرفه به مرد داده شده است. در واقع این اختیار و قدرت مطلق که قانون به مردان داده است، نوعی صدور مجوز خشونت علیه زنان است. از سوی دیگر موانع مختلف برای مشارکت اقتصادی زنان وجود دارد و زن‌ها برای گذران زندگی عموماً وابسته به مردان، چه پدر و چه شوهر، هستند، این وابستگی اقتصادی زنان را در برابر خشونت آسیب‌پذیرتر می‌کند.

در ایران زمینه فرهنگی که موجب خشونت علیه زنان می‌شود، به‌طور مشخص استیلای نظام مردسالاری است که یک ویژگی تاریخی و اجتماعی جامعه ایران است و در تمام ساختارها و شئون اجتماعی ریشه دوانده و متناسب با شرایط به‌روزرسانی هم می‌شود. این فرهنگ زن را خوار و حقیر و ضعیف می‌داند، کنترل بر همه ابعاد حیات او را حقی مردانه و ضرورتی اجتناب‌ناپذیر جلوه می‌دهد. زن را به موجودی صرفاً جنسی فرومی‌کاهد و از او انسانیت‌زدایی می‌کند. به این ترتیب در این فرهنگ خشونت علیه زنان عادی و توجیه‌پذیر شده است.

منبع:‌ چشم‌انداز ایران شماره 140
@cheshmandaz_iran

https://b2n.ir/d35221
#تازه_های_کتاب

💢نام کتاب: زنان در پزشکی نوین (نقدی بر تبعیض جنسیتی در پزشکی)
▪️ناشر: مؤلف (با همکاری انتشارات دامون)
▪️ نویسنده: دکتر سیمین کاظمی
▪️سال انتشار: 1402

معرفی کتاب:
پزشکی مدرن در مواجهه با زنان نقشی متناقض داشته است، از یک سو به فائق آمدن بر مشکلات بیولوژیک کمک کرده و از سوی دیگر به عنوان ابزار کنترل اجتماعی در جامعه پدرسالاری، در بازتولید ستم جنسیتی و فرودستی زنان سهیم بوده است. کتاب زنان در پزشکی نوین (نقدی بر تبعیض جنسیتی در پزشکی) با بحث نظری درباره سوگیری جنسیتی و سکسیسم در پزشکی آغاز می شود و مصادیق آن را در بخش های جداگانه به تفصیل و با تاکید بر وضعیت زنان در ایران شرح می دهد. در این کتاب به نقش تعیین کننده های اجتماعی سلامت از جمله جنسیت بر سلامت/بیماری زنان پرداخته شده و در این راستا رویکرد اینترسکشنالیتی به بحث گذاشته شده است.


ادامه این معرفی را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.

@Iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
لایحۀ عفاف و حجاب در بوتۀ نقد جامعه‌شناسان و حقوق‌دانان
@drsiminkazemi
به گزارش روابط‌عمومی اتحادیۀ سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران (اسکودا) در این نشست شماری از جامعه‌شناسان، فعالان اجتماعی، حقوق‌دانان و وکلای دادگستری حضور داشتند و پیرامون نقش تقنین در سعادت یا خسارت جامعه گفت‌وگو کردند.

در این جلسه دکتر سیمین کاظمی، جامعه‌شناس، با اشاره به نقایص لایحۀ عفاف و حجاب گفت: لایحۀ جدید با عنوان حمایت از خانواده ازطریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب تدوین شده است که فرض‌هایی درمورد مشکلات خانواده دارد که شواهد پژوهشی آن را تأیید نمی‌کند. در این لایحه بی‌حجابی زنان به عنوان عامل خیانت زناشویی و فروپاشی خانواده شناسایی شده و قرار است بر این مبنا با بی‌حجابی برخورد شود. این در حالی است که ناپایداری خانواده و مشکلات آن متأثر از عوامل و شرایط دیگری است. در واقع، نگاه غیرعلمی، سنتی و ساده‌انگاری به مشکلات خانواده، فرض اشتباهی را برای تدوین‌کنندگان لایحۀ عفاف و حجاب فراهم ساخته است.

وی ادامه داد: فرض دیگر این لایحه، اتکای تدوین‌کنندگان آن بر کلیشه‌های جنسیتی است. در این لایحه پوشش اختیاری زنان به‌عنوان اغواگری آن‌ها ـ‌که کلیشه‌ای جنسیتی درمورد زنان می‌باشد‌ـ صورت‌بندی شده است. باید متوجه بود وقتی قرار است یک لایحه به قانون تبدیل شود، نمی‌تواند سوگیرانه و ناقض بی‌طرفی و بر فرض‌هایی مبتنی باشد که تبعیض‌آمیز و نادرست هستند. واقعیت‌های اجتماعی که به تغییر در پوشش بخشی از زنان انجامیده در تدوین لایحۀ عفاف و حجاب نادیده گرفته شده است.

کاظمی با بیان اینکه آنچه در حال حاضر موجب شده است برخی از شهروندان خود را ملزم به رعایت حجاب ندانند، تغییر ارزش‌های اجتماعی است گفت: ارزش‌های اجتماعی که بر الگو‌های فکری و رفتاری افراد تأثیر می‌گذارد، ثابت نیستند و متأثر از عوامل مختلف تغییر می‌کنند. به نظر می‌رسد پوشش زنان بیش از آنکه متأثر از نظارت پلیسی و قانون باشد، تحت تأثیر تغییر ارزش‌های اجتماعی جامعه قرار گرفته است.

وی گفت: موضوع دیگر سپردن مسئولیت بی‌حجابی زنان به کسب‌وکار‌ها و مردم است؛ یعنی مطیع‌کردن زنان ازطریق طرد اجتماعی توسط صاحبان کسب‌وکار‌ها با ایجاد تعارض منافع. چنین روشی متضمن فرض‌ها و اشتباهاتی است که مفصل می‌توان به آن پرداخت. به‌طورکلی این لایحه تبعاتی همچون مجرم‌شدن همگانی زنان به‌صورت بالقوه، نارضایتی عمومی، تبعیض بین افراد ازطریق مداخله در سیستم تخصیص امتیازات بر اساس پوشش، محرومیت زنان در فضای عمومی به علت تفکیک جنسیتی و صرف بودجه‌های عمومی در بر خواهد داشت.
ادامه در این لینک:
https://scoda.org/?p=42010
مواجهه با مساله مهاجران افغان
سیمین کاظمی (از گفتگوی منتشر شده در جهان صنعت)
@drsiminkazemi

🔹در مورد پیامد مهاجرت افغانستانی ها به ایران بستگی دارد از چه منظری به موضوع نگاه کنیم. از یک منظر صرفا اقتصادی محاسبه گرانه  یا از یک دیدگاه انساندوستانه؟ در حال حاضر رویکرد غالب در مواجهه با مهاجران همان رویکرد اقتصادی است که سود و زبان حضور افغانستانی ها را محاسبه می کند و فورا از مهاجران تهدیدی وحشتناک ساخته می شود. این در حالی است که این نکته مغفول می ماند که نیروی کار جوان افغانستان در ایران به ثمن بخس به خدمت گرفته می شود و همین مهاجران به حرکت چرخ های اقتصاد کمک می کنند.‌ حضور مهاجران افغانستانی اگر تبعات منفی هم داشته باشد به علت فقدان برنامه ریزی و مدیریت نادرست و توزیع ناعادلانه منابع و امکانات است که مثلا تعداد دانش آموزان در بعضی مدارس مناطق فقیرنشین بسیار زیاد و امکانات آموزشی اندک است. یا اینکه مشکلات و بعضی آسیب های اجتماعی در بعضی مناطق خاص بیشتر دیده می شود.

🔹در مواجهه با مساله مهاجران افغانستانی، نگاه نوعدوستانه به حاشیه رفته، در عوض نگاه متعصبانه و تبعیض آمیز قوت گرفته است، بزهکار تلقی کردن مهاجران افغانستاتی نگرش تعصب آمیزی است که از دیرباز در بین ایرانیها شکل گرفته و جالب است که حتی در مواجهه با حق تحصیل هم از همین منظر استدلال می شود که "اینها اگر آموزش نبییند فردا بلای جانمان می شوند". این در حالی است که از منظری انسانی تر هم می توان به موضوع نگاه کرد که کودکان افغانستانی مقیم ایران به واسطه انسان بودن و حضور در این سرزمین حق دارند درس بخوانند. به همین ترتیب مهاجران حق دارند مشمول بیمه های درمانی شوند، و در مراکز درمانی مورد تبعیض قرار نگیرند. آموزش و سلامت حقوق پایه ای انسان ها هستند و نمی توان آن را مشمول محاسبه سود و زیان کرد. به هر حال لازم است به هر کودک ساکن ایران صرفنظر از تبار و قومیت و نژادش حق تحصیل رایگان داده شود، از جمله کودکان افغانستانی ساکن ایران.

🔹به نظر می رسد دولت از ساماندهی مهاجران طفره می رود، چون از طرفی می خواهد از مزایای حضور آنها بهره مند شود. می دانیم که حضور مهاجران افغانستانی به عنوان نیروی کار ارزان و مطیع و بدون مزایا و حمایت قانونی به حرکت چرخ اقتصاد کشور کمک می کند و این برای دولت و سرمایه داران یک مزیت بادآورده است. علاوه بر این در مجامع بین المللی تبلیغ می کند که ما پذیرای خیل مهاجران افغان هستیم و بر این اساس تقاضای کمک های بین المللی می کند.
اما از طرف دیگر  به مهاجران حقوق شهروندی اعطا نمی کند تا مسوولیتی در قبال زندگی و رفاه آنها به عهده نگیرد.  اغلب سعی بر این است که مهاجرت افغانستانی ها اولاً  موقتی به نظر بیاید، ثانیاً این جمعیت غیررسمی و نامرئی باشند. حتی آمد و رفت شان در مرزها چندان جدی گرفته نمی شود، و در موردشان سختگیری زیادی وجود ندارد، چون قرار نیست اینجا به آنها تابعیت یا امتیاز خاصی داده شود. در واقع مسوولیت مهاجران با خودشان است و دولت کاری به کار آنها ندارد. و سیاست اصلی اش نادیده گرفتن آنهاست. ولی هر از گاهی با عروج نگرش های متعصبانه، دست به اخراج مهاجران می زند.

🔹وقتی مشکلات اقتصادی اوج می گیرد، تفکرات فاشیستی و نژادپرستانه نیز مجال ظهور می یابند. کارکرد فاشیسم این است که واقعیتِ مشکلات اقتصادی و نابرابری های اقتصادی را می پوشاند و با ایجاد شکاف های غیرواقعی و ساختن دوگانه ما و آنها و غیریت سازی از اقلیتهای قومی/نژادی یا مهاجران زمینه را برای ستیز و کشمکش های خطرناک فراهم می کند و فضای جامعه را مستعد خشونت و درگیری می کند. در چنین وضعیتی استثمار ادامه دارد ولی استثمارشوندگان به جان هم می افتند.
https://jahanesanat.ir/?p=400724
🔸تحصیل تنها امکان موجود برای غلبه بر نابرابری‌های جنسیتی/ «آنچه که برای زنان تجویز می‌شود خانه‌داری است»

سیمین
کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس:

▫️ تحصیلات تنها مسیر تحرک اجتماعی صعودی است که برای زنان باز است.

▫️سهمیه بندی جنسیتی در کنکور سراسری دقیقا یکی از مصداق های تبعیض علیه زنان است.

▫️اینکه در رشته‌ای زنان تا حد پنجاه درصد پذیرش شوند و بقیه پذیرش به مردان اختصاص داده شود که با نمره کمتر وارد دانشگاه شوند، دقیقا تبعیض مبتنی بر جنسیت است.

▫️بازار کار ایران، فضایی به شدت جنسیت‌زده دارد و پذیرای زنان تحصیلکرده نیست.

▫️بر اساس یک تفکر سنتی و کلیشه‌ای و پوسیده مهارت ها و توانمندی های زنان انکار می‌شود.

▫️حاکمیت لازم است از این اشتیاق زنان به تحصیل استقبال کند، به حذف تبعیض جنسیتی در حوزه اشتغال کمک کند.

▫️آنچه برای زنان به طور رسمی تجویز می‌شود، در خانه نشستن و خانه‌داری است و نه حضور در جامعه و مشارکت اقتصادی.

▫️بازار کار به گونه‌ای سازمان یافته که فرصت‌های اشتعال بدون تحصیلات دانشگاهی بیشتر می‌تواند نصیب مردان شود.جزییات گفت‌وگو در لینک زیر
khabaronline.ir/xkvKT

@KhabarOnline_IR
زنان بی پناه و کاهش خانه های امن
@drsiminkazemi
سیمین کاظمی، جامعه‌شناس در گفت‌وگو با هم‌میهن به زوایای کمتردیده‌شده از مسئله خشونت، از جمله ارتباط آن با فقر، نگاه جامعه به مسئله قتل ناموسی و همچنین مشکلات خانه‌های امن پرداخته است.
کاظمی با اشاره به فقدان آمار در زمینه میزان خشونت علیه زنان، می‌گوید: «نتایج تنها پژوهشی که در این باره در سطح ملی که سال ۸۳ انجام شده، پیش از انتشار عمومی معدوم شد. بنابراین تنها داده‌های موجود مربوط به پژوهش‌های پراکنده‌ای است که با تعداد نمونه اندک انجام می‌شود. بنابراین نمی‌توانیم به یقین از افزایش یا کاهش خشونت صحبت کنیم. گویا اراده‌ای وجود دارد که آماری از خشونت علیه زنان در دسترس نباشد؛ شاید با این فرض که کتمان واقعیت می‌تواند ضرورت پیشگیری از خشونت را از اعتبار ساقط کند.»

او همچنین معتقد است، مشخصاً درباره قتل‌های موسوم به ناموسی که برای قرن‌ها در سکوت اتفاق می‌افتاد و مواجهه با آن به صورت یک امر عادی و خانوادگی بود، چند سالی است که سکوت رسانه‌ها شکسته شده و افکار عمومی نسبت به آنها حساسیت پیدا کرده است. بنابراین اخبار بعضی از این قتل‌ها بازتاب زیادی دارد: «اطلاع‌رسانی و نقد این وضعیت احتمالاً می‌تواند امر مثبتی برای جلوگیری از وقوع چنین قتل‌هایی باشد. اینکه افکار عمومی چنین قتل‌هایی را تقبیح و از جان‌های ازدست‌رفته زنان دفاع می‌کند، نشان‌دهنده تغییر ارزش‌های اجتماعی است؛ به این معنی که دست‌کم بخش مترقی جامعه، قتل زنان را برنمی‌تابد و این امید وجود دارد که ارزش‌های بخش سنتی جامعه نیز به تدریج دچار تغییر مثبت شود. امید بزرگتر این است که نگرانی افکار عمومی درباره امنیت و سلامت زنان و حمایت جامعه از قربانیان به تغییراتی در قوانین منجر شود و به لحاظ حقوقی تدابیر پیشگیرانه در جهت حفظ جان زنان اتخاذ شود.»

اما در ارتباط با موضوع خانه‌های امن کاظمی معتقد است، ابتدا باید کمی عمیق‌تر ابعاد مختلف موضوع را بررسی کرد: «باید به این نکته توجه داشت که خانه‌های امن برای زنانی است که عموماً فاقد منابع مالی‌اند و خودشان به تنهایی قادر به تهیه سرپناه و اداره زندگی‌شان نیستند. زنانی که استقلال اقتصادی دارند این توانایی را دارند که خودشان را از محیط خشونت‌زا و از شخص مرتکب خشونت دور کنند و کمتر نیازمند کمک دولتی‌اند. بنابراین پیش‌نیاز اصلی و واقعی برای نجات زنان از شرایط خشونت‌زا، رسیدن به استقلال اقتصادی و فراهم کردن امکان اشتغال زنان است. اما در حال حاضر سیاست رسمی به‌گونه‌ای است که مشارکت اقتصادی زنان بین ۱۳ تا ۱۴ درصد است و نتیجه این وضعیت افزایش آسیب‌پذیری آنها در برابر خشونت و نیاز آن‌ها به حمایت دولت است.»

این جامعه‌شناس همچنین معتقد است تعداد خانه‌های امن نسبت به جمعیت زنان در معرض خشونت ناچیز  و سازوکار استفاده از خدمات آنها نیز دشوار است و درباره دلایل این وضعیت می‌گوید: «دولت به دو علت مشخص از تاسیس خانه‌های امن و حمایت از زنان در معرض خشونت اکراه دارد. یک علت در سطح نظری و ایدئولوژیک است که ورود به حوزه پیشگیری از خشونت را در مغایرت با حفظ نهاد خانواده تلقی می‌کند و بنابراین تمام کوشش دولت حتی در حمایت ناگزیر از قربانیان، بازگرداندن زنان به همان خانواده‌ای است که محیط ارتکاب خشونت علیه زن بوده است. علت دیگر اتخاذ سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالیستی است که در آن بودجه‌های حمایتی زائد و غیرضروری تلقی می‌شوند و کاهش می‌یابند. دولت برای جبران عقب‌نشینی از وظایف خود سعی در برون‌سپاری آن وظایف به بخش غیردولتی دارد. اما اجازه این برون‌سپاری را هم به آسانی نمی‌دهد، مگر اینکه افراد نزدیک به دولت باشند. مثلاً به فعالان حقوق زنان اجازه ورود به مسئله پیشگیری از خشونت علیه زنان داده نمی‌شود، چون نسبت به آنها بدبینی وجود دارد. از طرف دیگر به دلیل مخارج بالایی که خانه‌های امن دارند و محدودیت‌های فرهنگی موجود، خیریه‌ها و ان‌جی‌او‌ها هم کمتر به سمت تاسیس چنین مراکزی می‌روند، بر همین اساس تعداد خانه‌های امن نسبت به جمعیت زنان در معرض خشونت ناچیز  و سازوکار استفاده از خدمات آنها نیز دشوار است.»

https://hammihanonline.ir/news/society/znan-by-pnah-w-kahsh-khanh-hay-amn
نقدی بر حمایت قیم مآبانه در سنت روشنفکری
سیمین کاظمی
@drsiminkazemi

🔸داریوش مهرجویی به وحیده محمدی می گوید، می خوام روسریتو بردارم، خانم محمدی می گوید، نمی تونم، بهش عادت کرده ام، چهل ساله روی کله‌مه. مهرجویی می گوید برش دار... پاشو ...نترس و دست زن را می گیرد تا از جایش بلند شود .. بعد مهرجویی روسری را از سر زن برمی گیرد و روی سر درخت (شی ای که صورت انسان دارد) می اندازد. زیبایی موهای زن هویدا می شود و زیبایی درخت پنهان.

🔸این ویدیوی کوتاه که گویا بخشی از یک فیلم بلند مستند است، را باید واکنش یک کارگردان روشنفکر دانست، به جنبش اعتراضی که یکی از مطالبات مهم آن بازپس گیری حق اختیار بر پوشش است. ویدیو مورد تحسین قرار می گیرد، همان طور که پیش‌تر ترانه "روسریتو" مهدی یراحی مورد استقبال و تحسین هواداران جنبش زن زندگی آزادی قرار گرفت. البته که کار مهرجویی و یراحی در حمایت از حق اختیار بر پوشش زنان، ارجمند است، به ویژه که حالا مهرجویی با سرنوشتی غم انگیز و تآسف آور دیگر در عرصه هنر و سینما حضور ندارد و یراحی به خاطر این ترانه زندان رفته و به تازگی آزاد شده است. اما این ارج گذاری به کنش حمایتی آنها نمی تواند مانع تآمل و نقد کارشان شود.

🔸"روسریتو در بیار" یراحی و "می خواهم روسری ات را بردارم" مهرجویی، نفی عاملیت زنانه و نادیده گرفتن اراده و اختیار زن بر پوشش اش است. این ادبیات و نحوه پرداختن به موضوع غیر از حمایت، لایه های معنایی دیگری هم دارد، همچون برتری اراده و اختیار مردانه، یادآوری اقتدار مردانه و اینکه مرد به عنوان مالک و صاحب اختیار زن، ابتکار عمل در مواجهه با حق پوشش را به دست می گیرد و گویا از جایگاه ارباب مقتدر فرمان یا مجوز برداشتن روسری را امضا می کند. در کار مهرجویی و یراحی اثری از آگاهی زن، خواسته و عاملیت اش در تعیین نوع پوشش نیست. مرد با فهم و هوش و اقتداری که به نام او سند خورده است وارد میدان می شود و یگانه بازیگر خلاق و هوشمند میدان است که به زن به عنوان شیء منفعل و ناآگاه می گوید چکار کند! در دیالوگ مهرجویی و محمدی، زن با ستم خوگرفته، منفعل است، می ترسد و توان حرکت ندارد، این مرد است که روسری را قابل برداشتن می داند و دست زن را می گیرد و با خود می برد تا روسری از سرش بردارد. روسری از روی سر زن روی سر درخت انداخته می شود، از شیءای به شیء دیگر. تا زیبایی یکی به بهای پنهان شدن زیبایی آن یکی، هویدا شود. از این شیء چیزی که مهم است زیبایی است که حالا اجازه رویت پذیر شدن یافته است.

🔸در سنت روشنفکری ایرانی زن در همین حد و حدود بوده است و نه بیشتر، حتی حالا هم که اراده و عاملیت زنانه در جنبش "زن، زندگی، آزادی" عیان و آشکار است روشنفکران هنرمند نمی توانند خودمردانه شان را در مرکز قرار ندهند و برای اولین بار سوژگی زن را به رسمیت بشناسند و نه او را به ابژگی ازلی و ابدی محکوم کنند، زیبا بودن، عطر خوش و مصاحب مهربان مردان بودن آن چیزی است که روشنفکر هنرمند سزاوار زنان می داند و نه بیش از آن. روشنفکر ما یا نمی داند یا غافل است از این که حمایت از حق اختیار زنان بر پوشش شان، اگر حامل صغارت زن و دربردارنده قیمومت مرد باشد، کمکی به رهایی زنان نمی کند و تسلسل وضعیتی است که انقیاد و فرودستی زنان را رقم زده است.
۲ آبان ۱۴۰۲
پیامدهای فردی و اجتماعی شکایت از قصور پزشکی در میان پزشکان: یک مطالعه کیفی
نویسندگان
کاظمی سیمین | ریاحی محمداسماعیل
مجله علمی-پژوهشی سلامت اجتماعی
چکیده

 زمینه و هدف: امکان شکایت از قصور پزشکی اگر چه می تواند پزشکان را وادار به دقت در طبابت کند, اما ممکن است پیامدهای نامطلوب جسمی, روانی و اجتماعی برای پزشکان و بیماران به دنبال داشته باشد. هدف این مطالعه, تعیین پیامدهای منفی شکایت از قصور پزشکی بر پزشکان و نحوه طبابت آنهاست.روش و مواد: این مطالعه کیفی به روش مصاحبه مساله محور و به شیوه نمونه گیری هدفمند انجام شد. نمونه ها از میان پزشکانی که برای رسیدگی به پرونده قصور پزشکی به شورای حل اختلاف مستقر در سازمان نظام پزشکی تهران مراجعه کرده بودند, انتخاب شدند تعداد نمونه ها پانزده نفر بود که با هر کدام از آنها پس از اعلام تمایل و رضایت آگاهانه, مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. داده ها با استفاده از کدگذاری و طبقه بندی تحلیل شدند.یافته ها: پیامدهای روانی مانند استرس و اضطراب, پیامدهای شغلی مانند رفت و آمد مکرر به مراجع قضایی و غیبت از کار و پیامدهای اجتماعی مانند ضربه به اعتبار و شهرت پزشک و پیامدهای خانوادگی مانند نگرانی اعضا خانواده از جمله تبعات منفی شکایت از قصور پزشکی برای پزشک بودند. تغییر نحوه طبابت به سمت طب دفاعی, محافظه کاری و کاهش جرات و جسارت پزشکان در طبابت کمتر از دیگر پیامدها بود. پرداخت خسارت هم به عنوان یکی از تبعات قصور پزشکی توسط پزشکان عمومی مطرح شد, اما پزشکان متخصص اشاره ای به آن نداشتند.نتیجه گیری: مطالعه نشان داد که شکایت بیمار از پزشک, پیامدهای روانی و اجتماعی برای پزشکان در بر داشته است و با عکس العمل دفاعی, موجب پذیرش نشدن بیماران پرخطر و تحمیل هزینه های اضافی به بیماران شود. به اعتقاد مشارکت کنندگان در این مطالعه بررسی شکایت های بیماران در کمیسیون های کارشناسی و قبل از فراخوانده شدن پزشکان به مراجع قضایی می تواند در کاهش این مشکل کمک کننده باشد.
@drsiminkazemi
🔸متن کامل مقاله :

پیامدهای فردی و اجتماعی شکایت از قصور پزشکی در میان پزشکان: یک مطالعه کیفی | سلامت اجتماعی
https://journals.sbmu.ac.ir/ch/index.php/ch/article/view/21199
فروش اعضاء بدن برای گریز از استیصال 
سیمین کاظمی، هفته نامه آتیه نو
@drsiminkazemi
♦️ مشکلات اقتصادی و نابرابری طبقاتی بر رفتار اجتماعی مردم یک جامعه تأثیر چشمگیری دارد. متوسل‌شدن به بدن نتیجه فقر و نابرابری های پایدار در جامعه است. در شرایط سخت معیشتی تنها سرمایه باقیمانده برای بخشی از جامعه بدن است و بنابراین در چنین شرایطی پدیده هایی مانند فروش کلیه، اهدا تخمک، رحم جایگزین، فروش مو و روسپیگری بیشتر مشاهده می شود. نابسامانی اقتصادی، تهیدستان و لایه پایینی طبقه متوسط را مجبور می کند، از بسیاری از نیازهای خود صرف‌نظر کنند و بیشتر درآمد خود را به مصرف نیازهای پایه‌ای مانند غذا و مسکن برسانند و برای تأمین بعضی از نیازها چاره ای غیر از فروش بدن یا اعضای آن مقابل خود نبینند. در واقع با مشکلات اقتصادی، فرصت زندگی که شایسته انسان است، از او سلب می‌شود و برای زنده ماندن به ناچار تمامیت و یکپارچگی بدن مورد تهدید قرار می گیرد و خدشه دار می شود.

♦️ شرایط نابسامان اقتصادی، فقر، گرانی و بیکاری بخشی از جامعه را به جایی می رساند که برای زنده ماندن و برای تامین نیازهای ابتدایی زندگی به فروش اعضای بدن مجبور می شود. در واقع برای این بخش از جامعه در فقدان سرمایه اقتصادی، بدن به آخرین سرمایه ای بدل می شود که برای ادامه زندگی می باید پاره های آن را فروخت.  فروش اعضای بدن، بیرحمانه ترین شکل از مناسبات اجتماعی و اقتصادی در یک جامعه را بازنمایی می کند. با سیطره مناسبات بازار بر تمام شئون و ارکان زندگی بشر معاصر، پدیده کالایی شدن بدن و اجزای آن ظهور کرده است که طی آن بدن فرودستان و اعضای آن قابلیت خرید و فروش پیدا کرده و بازاری داغ پیرامون آن شکل گرفته است. 

♦️ فروش اعضای بدن برآمده از تلخ ترین شرایط زندگی و محصول استیصال محض است و نه تنها سلامت جسمی فرد را به خطر می اندازد، بلکه او را به این جهت که تحت شرایط و فشارهای اقتصادی نتوانسته تمامیت جسمانی خود را حفظ کند، دچار حس فقدان و بی کفایتی و احساس پشیمانی می کند. فرد بعد از فروش عضو ممکن است دچار مشکلات سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)  شود. خانواده نیز همواره دچار احساس گناه و ترحم نسبت به فردی می شوند که ناچار به فروختن عضوی از بدن اش برای تامین نیارهای خانواده شده است. فروش اعضای بدن وضعیت اقتصادی بحرانی را نشان می دهد و اینکه تا چه اندازه زنده ماندن و نه زندگی نرمال برای اعضای چنین جامعه دشوار و سخت شده است. چنین شرایطی حتما آسیب های اجتماعی مختلف را به دنبال دارد.

♦️ با این اوصاف آنچه برای حفظ بدن فرودستان و پیشگیری از کالایی شدن بدن و برگرداندن حرمت به بدن انسان ضروری است، بهبود وضعیت اقتصادی، نابودی فقر و تلاش برای رسیدن به برابری است. به عبارت دیگر تنها راهکار واقعی این است که برای شهروندان رفاه و برابری ایجاد شود و تا دستیابی به این هدف، لازم است حمایت از گروه‌های اجتماعی آسیب پذیر فراهم شود و خدمات دولتی رایگان افزایش پیدا کند. تنها در این صورت است که بازار فروش اعضای بدن برچیده و اهدای عضو تنها برای مقاصد دگردوستانه انجام خواهد شد.

هفته نامه آتیه نو | فروش اعضاي بدن برای گریز از استیصال
https://atiye.tarnamahost.ir/Newspaper/item/91585
جامعه شناسی پزشکی، فمینیسم و ...
🔸دست ساختار روی گلوی زنان 🔺گفت‌وگو با سیمین کاظمی خشونت و رفتار خشونت‌آمیز اگرچه در روابط بین فردی بیشتر قابل رؤیت است و در نگاه اول فردی تلقی می‌شود، اما مانند سایر کنش‌های انسانی ریشه در ساختار اجتماعی دارد که افراد در آن پرورش می‌یابند. خشونت ساختاری…
چشم انداز ایران: آیا برای مقاومت در مقابل خشونت ساختاری، نیاز است این ساحت‌های خشونت‌بار را اولویت‌بندی کنیم یا باید هم‌زمان به همه آن‌ها پرداخت؟ در واقع آیا می‌توان گفت بخشی از آن‌ها نسبت به دیگران ساختاری‌ترند؟

سیمین کاظمی: خشونت ساختاری را باید برآیند ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دانست که با تولید تبعیض و نابرابری بخشی از جامعه را در معرض آسیب قرار می‌دهند؛ اما وزنی که هرکدام از این‌ها دارند متفاوت است و از طرف دیگر اصلاح در برخی از این ساختارها ممکن است در دسترس‌تر و ثمربخش‌تر باشد. شاید تغییر فرهنگ مردسالاری به‌آسانی ممکن نباشد، ولی سیاست را می‌توان تغییر داد و اثرات آن را دست‌کم در میان‌مدت دید؛ اما وقتی سیاست‌های کلان با زمینه فرهنگی و اجتماعی خشونت‌زا هم‌راستا و همسو باشد، دیگر نمی‌توان انتظار داشت که مقابله با پدیده آسیب‌زایی مثل خشونت علیه زنان به‌آسانی ممکن شود. چون سیاست کلان دارد آن زمینه فرهنگی را مساعد می‌کند تا خار و تیغ خشونت علیه زنان از آن تولید شود. ساختار سیاسی اگر تغییری در نوع مواجهه با ستم جنسیتی بدهد، می‌تواند سایر بخش‌ها را تحت تأثیر قرار بدهد. قتل ناموسی و زن‌کشی در ایران زمینه فرهنگی دارد، ولی وقتی ساختار سیاسی در برابر آن سکوت می‌کند، و نظام حقوقی در برابر زن‌کشی اغماض می‌کند و دستگاه تبلیغاتی آن بر کنترل زنان تأکید می‌کند چگونه می‌توان انتظار داشت فرهنگی که قتل ناموسی در آن موجه است تغییر کند؟ یا اگر ساختار سیاسی بر تقسیم کار جنسیتی و حقانیت مردان در بازار کار تأکید می‌کند چگونه می‌توان توقع داشت که ساختار اقتصادی به‌گونه‌ای سازمان یابد که فرودستی زنان در آن متوقف شود؛ بنابراین اگر قائل به اولویت‌بندی باشیم ابتدا باید ساختار سیاسی در این مقوله تجدیدنظر کند و زمینه رفع خشونت علیه زنان را فراهم کند.

منبع چشم انداز ایران، شماره ۱۴۰
🔸انجمن علمی دانشجویی مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی با همکاری انجمن علمی دانشجویی سیاست گذاری اجتماعی برگزار میکند:
🔸نشست نقد و بررسی کتاب «فمینیسم زیر سایه‌ نئولیبرالیسم»
با حضور:
دکتر سیمین کاظمی
دکتر علی جنادله
دکتر نهال نفیسی
🔸دوشنبه ۶ آذر
ساعت ۱۳
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، سالن ارشاد
نشست وضعیت اشتغال زنان مهاجر افغانستانی در ایران
سخنران ها: سیمین کاظمی و فاطمه سادات موسوی
دبیر نشست: صبا قدیمی
شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
خانه اندیشه ورزان (تهران، خیابان انقلاب، بین ولیعصر و برادران مظفر، پلاک ۹۰۷ )
ورود برای همه آزاد است.
@drsiminkazemi
گزارش نشست نقد و بررسی کتاب "فمینیسم زیر سایه نئولیبرالیسم"، ترجمه و تالیف دکتر سیمین کاظمی
سخنران‌ها: دکتر نهال نفیسی و دکتر علی جنادله اعضای هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه
روزنامه شرق، شماره ۴۷۱۹، یکشنبه، ۱۹ آذر ۱۴۰۲، صفحات ۶ و ۷
در این لینک:
https://www.sharghdaily.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-100/909323-%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%82%D8%B4%D9%87-%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85
Audio
فایل صوتی
وضعیت اشتغال زنان مهاجر افغانستانی در ایران
▪️سیمین کاظمی
آذر ۱۴۰۲
@drsiminkazemi
درباره عروج افغان ستیزی در ایران

▪️سیمین کاظمی

این روزها شاهد عروج یک جنبش توده ای فاشیستی هستیم که از تجلیات و تظاهرات آن مهاجرستیزی و به طور مشخص افغان ستیزی و عرب ستیزی است. این موضوع مهمی است که نیاز به تامل و تحلیل دارد. فاشیسم محصول بحران اقتصادی و فروپاشی همبستگی اجتماعی و آنومی (بی هنجاری) است. با بحران اقتصادی گسترده و مزمنی که سالهاست بر جامعه سایه افکنده در بین مردم نیاز مبرمی برای خروج از این وضعیت احساس می شود، اما تشکیلات اقتصادی و سیاسی موجود راهی برای برونرفت از این وضعیت ندارد. این تداوم بحران موجب گسیختگی در جامعه شده است. جامعه و بخصوص طبقه متوسط موجودیت اش در تهدید قرار گرفته و احساس ناامنی می کند. اینجاست که از نظر روانشناسی توده ای واکنش های ترس آلود و پرهراس بروز می کند. بخشی از جامعه ای که موجودیت اش مورد تهدید واقع شده و در هراس است به دنبال راهی برای تشفی احساس حقارت و جبران منزلت باختگی اش است. بنابراین مکانیسم عظمت ملی و غیریت سازی و ایجاد فضای دوقطبی فعال می شود. در این فضای دوقطبی بین "ما" و "آنها"، بین "خود" و "دیگری"، خط تمایز پررنگ و برجسته می شود. مربع مفهومی غیریت سازی برجسته می شود و ضمن آن بیان اطلاعات و داده های منفی درباره "آنها" و نادیده گرفتن و سرپوش گذاشتن بر ویژگی های مثبت آنها رایج می شود. "ما" محور نیکی و خیر و معصومیت می شود و "آنها" محور شرارت و بدی و گناه.
این فرآیند انسانیت زدایی و اهریمن سازی از مهاجران افغانستانی به جایی می رسد که کنش های خشونت آمیز و طرد و حذف شدت می گیرد. اما آنچه در تب و تاب رقابت و دشمنی ما و آنها مورد غفلت قرار می گیرد توجه به این نکته است که چه کسانی و کدام طبقه از نضج و عروج جنبش های فاشیستی بهره می برد؟ جواب روشن است: طبقه حاکم و سرمایه دار که راضی از این رقابت ویرانگر به چپاول حاصل دسترنج زحمتکشان چه از "ما" باشد و چه از "آنها" مشغول است، چه اطمینان دارد که این رقابت ها تضمینی برای تداوم وضع موجود و نابرابری های عمیق اجتماعی و اقتصادی است...

♦️از متن سخنرانی در نشست وضعیت اشتغال زنان مهاجر افغانستانی در ایران، شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲، خانه اندیشه ورزان
افزایش جمعیت به قیمت معلول‌زایی
نقدی بر یک برنامه تلویزیون
▪️سیمین کاظمی/ گفتگوی منتشر شده در تجارت نیوز
@drsiminkazemi
🔹سیمین کاظمی، جامعه‌شناس به تجارت‌نیوز می‌گوید: «اگر اعتماد کنیم به داده‌هایی که از صداوسیما پخش می‌شود، اطلاعاتی که یکی از زنان در این برنامه می‌گوید (یعنی همان سقط چهار جنین)، به نظر نوعی اعتراف‌گیری و گرفتن ابراز پیشمانی از زنان است. از زنانی که به هر دلیلی می‌خواهند خودخواسته به بارداری خود پایان دهند.»
او ادامه می‌دهد: «صداوسیما به عنوان دستگاه تبلیغات رسمی، این زن را جلوی دوربین برده تا به این وسیله زنانی که پایان خودخواسته بارداری داشته‌اند را سرزنش کرده و گناهکار نشان دهد. صداوسیما خواسته این زنان را در پیشگاه افکار عمومی شرمنده و محکوم کند. زمانی هم که فرد گناهکار و مجرم شناخته شود، در اجتماع هم طرد می‌شود. هدف صداوسیما طرد اجتماعی زنانی است که پایان خودخواسته بارداری دارند.»

🔹سیمین کاظمی توضیح می‌دهد: «این نگاهی که صداوسیما دارد با واقعیت سقط جنین هیچ سنخیتی ندارد. نخست آنکه زنانی که پایان خودخواسته بارداری دارند در بیشتر موارد با شریک زندگی خود چنین تصمیمی می‌گیرند. بنابراین تصمیم‌گیرنده فقط زن نیست.»
او ادامه می‌دهد: «دوم آنکه هیچکس سقط جنین را دوست ندارد. زمانی که شرایط روانی، جسمی، اقتصادی و اجتماعی برای فرزندآوری مهیا نباشد، سقط جنین به ناگزیر یک انتخاب است. صداوسیما این واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرد و تلاش می‌کند با چنین برنامه‌هایی زنان را مجاب کند که حتی اگر به صورت ناخواسته باردار شدند، بارداری را تا پایان حفظ کنند.»

🔹موضوع دیگری که در برنامه «چند روایت معتبر» در صداوسیما مطرح شد، داشتن فرزند دارای معلولیت است. کاظمی در این مورد به تجارت‌نیوز می‌گوید: «چنین نگاهی ناشی از ناآگاهی از تبعات معلولیت برای فرد، خانواده، جامعه و نظام سلامت است. نگاهی تقلیل‌گرایانه که شأن انسان را نادیده می‌گیرد. با بازی کردن با احساسات مذهبی مردم، ضرورت فرزندآوری را در حد گریه‌کن مجالس پایین می‌آورد.»
او توضیح می‌دهد: «نگاه ایدئولوژیک به فرزندآوری که از عقلانیت فاصله گرفته، نه‌تنها به پیشبرد برنامه افزایش جمعیت کمک نمی‌کند، بلکه ضدیت جامعه را با چنین برنامه‌هایی افزایش می‌دهد. در عصر مدرن پیشگیری یک ابزار عقلانی است و هیچ عاملی نمی‌تواند کنار گذاشتن آن را توجیه کند.»

🔹این جامعه‌شناس توضیح می‌دهد: «وظیفه صداوسیما اطلاع‌رسانی دقیق به مردم است. اما آنچه که این سازمان در اختیار مردم قرار می‌دهد، اطلاعات غیرعلمی و کاملا جهت‌دار است.»
او ادامه می‌دهد: «این موضوع باعث می‌شود که بخش از جمعیت تحت تأثیر این برنامه‌ها قرار بگیرند و به افزایش جمعیت افراد دارای معلولیت دامن بزنند. جمعیتی که اتفافا ممکن است بخش فرودست جامعه از نظر اقتصادی باشند. ضمن اینکه همین حالا هم زمینه پیشگیری برچیده شده است. مثلا مراکز بهداشت دیگر به آنها آموزش پیشگیری از بارداری نمی‌دهند.»

🔹سیمین کاظمی در ادامه می‌گوید: «هیچ کشوری به افزایش جمعیت به قیمت داشتن افراد دارای معلولیت روی نیاورده است. بسیاری از کشورها برای افزایش جمعیت برنامه دارند، ولی با ملاحظات. یکی از ملاحظات این است که فرزندآوری در تضاد با حقوق زنان نباشد. از دیگر ملاحظات این است که افزایش جمعیت تبعات بدتری برای جامعه نداشته باشد، مثلا منجر به افزایش تعداد افراد دارای معلولیت نشود.»
او توضیح می‌دهد: «زمانی که سیاستگذاری مبنای عقلانی نداشته باشد، محکوم به شکست است. در دو سال اخیر بارها کارشناسان و متخصصان قانون جوانی جمعیت را خیرخواهانه نقد کرده‌اند، ولی متاسفانه همه اینها نادیده گرفته می‌شود و دستگاه‌های تبلیغاتی به چنین برنامه‌هایی رسیده‌اند. معلوم نیست با چنین صحبت‌های عجیب و غریبی جامعه را به چه سمتی هدایت کنند.»

متن کامل گزارش
https://tejaratnews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-46/892477-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D9%87-%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%84-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D8%AC-%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AA-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DB%8C%D9%85
جامعه شناسی پزشکی، فمینیسم و ...
@drsiminkazemi
نقدی بر رویکرد صدا و سیما به افزایش جمعیت و فرزندآوری
▪️سیمین کاظمی/ گفتگوی منتشر شده در جهان صنعت
@drsiminkazemi
🔸وقتی غربالگری از نظر معلولیت های جنینی محدود شده است به این معنی است که معلولیت های جنینی تشخیص داده نمی شود و بنابراین سقط پیشگیرانه هم در این خصوص انجام نمی شود و به این ترتیب امکان تولد نوزادان دارای معلولیت هم بیشتر شده است.‌ پیش از ممنوعیت های جدید هم مجوز سقط درمانی فرآیندی پیچیده و دشولر بود و سقط جنسن دچار معلولیت به سختی انجام می شد و کسب مجوز توانفرسا بود، حالا که سخت گیری در این خصوص بیشتر شده سقط جنین نیز سخت تر شده است.

🔸 معلولیت ها به خصوص معلولیت های شدید توام با رنج برای فرد و خانواده و جامعه هستند، از آنجا که نهادهای حمایتی و میزان حمایت آنها از معلولان اندک است، تمام بار مراقبت از آنها به دوش خانواده است. نگهداری شخص دارای معلولیت برای خانواده ها چه از نظر عاطفی و روانی مشقت بار است و چه از لحاظ هزینه های اقتصادی. بنابراین برای پیشگیری از چنین رنجی پزشکی مدرن به بشر کمک کرده تا با شناسایی و تشخیص تعدادی از معلولیت ها در زمان بارداری، از تولد چنین نوزادانی پیشگیری شود.

🔸هدف صدا و سیما از پخش چنین برنامه ای، سرزنش و گناهکار نشان دادن زنانی است که به دلایل مختلف به بارداری شان پایان داده اند و این نوعی زمینه سازی برای طرد آنها از جامعه است. در واقع صدا و سیما بدون توجه به عوامل موثر بر سقط جنین، و با نادیده گرفتن وضعیت زنانی که به بارداری شان پایان می دهند، سقط جنین را صرفا به خودخواهی زنان و دور شدن شان از نقش مادری مرتبط می کند و زنان را به باد انتقاد می گیرد. صدا و سیما به عنوان دستگاه تبلیغاتی رسمی با چنین برنامه هایی قصد دارد، کنترل دولتی بر رحم و بدن زنان را امری موجه جلوه دهد و زنانی را که زیر بار چنین کنترلی نمی روند تخطئه نماید.

🔸بعد از تصویب قانون جوانی جمعیت، عملا غربالگری جنین از دسترس زنان محروم خارج شده است، چون در سطح اول مراقبت غربالگری به آنها پیشنهاد نمی شود و از طرف دیگر هزینه آزمایش ها بسیار بالا و خارج از توان آنهاست. حال با وجود چنین محدودیت هایی دستگاه تبلیغاتی رسمی تلاش می کند، حتی اگر موارد استثنایی بنا بر شواهد پزشکی بخواهند از تولد نوزاد معلول جلوگیری کنند، از آن منصرف شوند! یکی از تبعات منع غربالگری و ممنوعیت سقط جنین درمانی، افزایش تولد نوزادان معلول در بین تهیدستان و محرومان جامعه خواهد رود.

🔸خانواده هایی که کودکان شان دارای معلولیت هستند و مجبور هستند در فقدان حمایت های دولتی از آنها مراقبت کنند و بار عاطفی و اقتصادی این مساله را به دوش بکشند، بیش از هر کسی این رنج را درک کرده اند و می دانند سخنانی که در تلویویزن پخش می شود چقدر از واقعیت زندگی آنها فاصله دارد. این تبلیغات که از روی ناآگاهی و جهالت است ممکن است به رنج و حسرت این خانواده ها بیفزاید.

🔸اصرار بر افزایش جمعیت به هر شکلی و به هر قیمتی نشان دهنده شکست برنامه افزایش جمعیت است و نشان می دهد سیاستگزاری در این خصوص مشکل جدی دارد. مشکل هم اینجاست که در مورد افزایش جمعیت فقط به بعد کمی آن فکر می کنند و مواجهه شان با موضوعات انسانی و اجتماعی مکانیکی و غیرواقع بینانه و جابرانه است و ابعاد گوناگون آن را در نظر نمی گیرند. پدیده را به درستی نمی شناسند و فکر می کنند با رویکرد مهندسی به موضوعات انسانی می توان به نتیجه مطلوب رسید. اما چون محاسبات شان اشتباه و ناقص است، پاسخ هم برای شان ناگوار و مایوس کننده است. برای همین گاه از عقلانیت فاصله می گیرند و برای افزایش جمعیت تولد کودک معلول را ترویج می کنند، تا شاید از این راه عددی به جمعیت موجود اضافه شود.

🔸بخش بزرگی از افکار عمومی ایران با افزایش سواد و تحصیِلات کمتر از گذشته تحت تاثیر تبلیغات رسمی قرار می گیرد و نسبت به چنین تبلیغاتی بی اعتماد و هوشیار است. وقتی یک دستگاه تبلیغاتی بدون رعایت بی طرفی و به صورت کاملا جهت دار و بدون در نظر گرفتن خیر و صلاح جامعه حرکت می کند اعتبارش را از دست می دهد و مخاطب به آن اعتماد نمی کند و چنین تبلیغات جهت دار و غیر عقلانی تنها موجب خشم و تاسف مخاطبان و دستمایه تمسخر می شود.
۲۱ آذر ۱۴۰۲
2024/11/04 21:16:27
Back to Top
HTML Embed Code: