Telegram Web Link
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#جلوه‌_های_جنون

آه ناصری،
زمین من چه ربطی به آسمان تو داشت
که باید سرخ می‌شد
تا انسان به ملکوت درآید؟
هم با خون تو

پدرم، چونان تو،
از آسمان نیامده بود
تبار از گیاه داشت
و من زمین را
سبز می‌خواستم
و همچون پدرم
هرجا که می‌رسیدم
درخت می‌کاشتم

تو آمدی و از آسمان گفتی
درختهای من دار شد
دارها بسیار
تا قرن‌ها قرن
دوستان و دشمنانت
در فلسطین وجود
از شرق تا به غرب
کودکان را شبانه روز
راهی ملکوت آسمان کنند ...

#محسن_بارانی خرداد ۱۴۰۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ ادامهٔ نظریات ادموند برک Edmund Burke : 🔹برک کتاب تأملاتی در باب علل نارضایتی‌های کنونی (۱۷۷۰) را نوشت که بیش از همه به دلیل توجیه عقلانی تحزب سیاسی معروف است. این کتاب شامل توجیه شیوای لزوم مداخله‌ی روشنفکران در سیاست هم می‌شود. مغز استدلال برک در دفاع…
⭕️ ادامه نظرات ادموند برک Edmond Burk :

🔹برک و کمپانی هند شرقی بریتانیا:
نخستین مواجهه‌ی ادموند برک با کمپانی هند شرقی باعث پیکاری بزرگ بر علیه پیامدهای فزون‌طلبی بدون محدودیت فرهنگی و سیاسی شکل بگیرد. یکی از مضامین تکرار شونده در سخنرانی‌ها و نوشته‌های او دربارهٔ مسائل هند این بود که تمدنی بزرگ و قابل احترام در حال نابود شدن به دست گروهی از سهامداران است، سهامدارانی که تنها آزمندی و فزون‌طلبی نیروی محرک آنها است، بدون آن‌که چارچوب‌های سیاسی یا فرهنگی هیچ‌گونه قید و بندی بر آن زده باشد. به نوشته برک هند سکونتگاه مردمانی است که قرن‌ها متمدن و فرهیخته بوده‌اند: «ما هنوز در جنگل زندگی می‌کردیم که هند شاهان و شاهزادگان خودش را داشت و یک طبقه روحانی کهن و ارجمند که گنجینه‌ی قوانین، دانش و تاریخ هند بودند.» این تمدن درحال نابودی به دست بریتانیایی‌هایی بود که ضوابط متمدنانه بر حرص و طمع‌شان مهار نزده بود.

🔹 نقد انقلاب فرانسه:
پس از مبارزه‌ی طولانی بر ضد اثرات مخرب کمپانی هند شرقی، برک بیشتر به عنوان یک منتقد شناخته می شد تا مدافع دستگاه حاکمه‌ی موجود در بریتانیا، اما با وقوع انقلاب در فرانسه و در مواجهه با حمایت فراگیر از آن انقلاب در بین روشنفکران بریتانیایی، برک همه‌ی توان خود را صرف وارد کردن نقد بر نظریه و عمل انقلابيون فرانسوی و دفاعی اصولی از نهادهای بریتانیایی نمود. برک انقلاب فرانسه را تلاشی در مسیر واژگون کردن مبنای فکری و نهادی جامعه‌ای متمدن و آداب‌دان دانست. بنا به استدلال برک، با برداشتن چارچوب‌های فرهنگی و با تضعیف نهادهای سنتی آریستوکراسی و کلیسا که پشتیبان آن چارچوب‌ها بودند، روشنفکران و سوداگران مالی فرانسه در حال بردن فرانسه به سمت فاجعه بودند. برک از آن می‌ترسید که نتیجه‌ی این کار بازگشت انسان به وضع «طبیعی» خود باشد، وضعی که نه متعالی وملایم بلکه خشن و غیر متمدنانه بود.
برک گمان می‌کرد که در شیوه زندگی هر طبقه ذهنیتی ویژه و ذاتی آن طبقه وجود دارد، و ذهنیتی که منجر به موفقیت در عرصه‌ی مالی میشود به طور مجرد و مجزا در حکومت‌داری فاجعه به بار می‌آورد. در نظر برک تقریباً هر آن چیزی که زندگی را ارجمند میکند حاصل جامعه و ضوابط و قواعد، معرفت و نهادهای موروثی آن است. این خوبی‌ها شکننده‌اند و هنگامی که نابود شوند برای انسان سیه‌روزی به بار می آید.

🔹 بنیان غیر قراردادی جامعه تجاری:
بنا به تایید برک، دولت یکی از عناصر اصلی نظم اجتماعی بود و انسان‌ها به نظم اجتماعی و فرهنگ موروثی برای پرورش قابلیت‌هایشان نیاز داشتند. «از آنجا که غایات چنین شراکتی در نسل‌های بسیار هم به دست نمی‌آید، این نوع شراکت به شراکتی نه فقط بین آنها که زنده‌اند بلکه بین آنها که مرده‌اند و آنها که بعدا به دنیا خواهند آمد تبدیل میشود.» و انحلال نظم اجتماعی به معنای پایان کار آن نهادهایی خواهد بود که هیجانات انسانها از طریق آنها هدایت، مهار و کامل می‌شود.

🔹نسل های بعدی، حتی کسانی که توصیف برک از شیوه‌ی عمل آریستوکراسی و کلیسا را آرمانی‌شده و غیرقابل‌قبول می‌دانستند ( که به واقع هم چنین بود) در مورد ضرورت وجود نهادهایی که از فرهنگ گذشته صیانت کرده و راهنمایی برای زمان حال باشند با او اتفاق نظر داشتند. نسل‌های بعدی دریافتند که آریستوکراسی حامی قابل اتکایی برای فعالیت فکری نیست و فهمیدند که کلیسا به لحاظ الهیاتی محدود کننده‌تر از آن است که بتواند پیام فرهنگی‌ای را که آنان در پی القایش بودند برساند. برخی (مانند کولریج و متیو آرنولد) برای تأمین مأوایی نهادی برای اهل فرهنگ و برای برقراری موازنه در برابر نگرشی که نگاهی بیش از حد تجاری به قابلیت‌ها و تعهدات انسانی داشت به خود دولت چشم دوختند، اما این هگل بود که در آثار خود به پرورده‌ترین شکل ممکن، به انتقاد از الگوی « قرارداد اجتماعی بمثابه‌ الگوی روابط انسانی» پرداخت و نیاز به حفاظت‌های نهادی از لوازم غیرتجاری جامعه‌ی تجاری را به کامل‌ترین شکل تشریح نمود. در بخش بعدی این یادداشت‌ها به نظرات هگل خواهیم پرداخت.

⭕️ منبع: کتاب ذهن‌و‌بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصراله‌زاده، نشر بیدگل

🔹 ادامه دارد...

https://www.tg-me.com/drsargolzaeipodcast/1155

@drsargolzaei
Forwarded from رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) (Mostafa Mehraeen)
در پاسخ به دوستانی که پرسیده اند درباره انتخابات و کنشگری سیاسی در ایران اینروزها چه نظری دارم؟

۱.سیاست یعنی ممکن ساختن کنش ورزی مردم یک جامعه در حوزه های متفاوت زندگی، سیاست یعنی بوجودآوردن امکان با همبودگی مردم یک جامعه در ادراک مسائل جامعه و امکان عمل آنها، سیاست یعنی به رسمیت شناختن توان تک تک مردم یک جامعه در برخورد با مسائل جامعه، سیاست یعنی امکان به زبان درآمدن حرف های غیر قابل پیش بینی از سوی مردم، سیاست یعنی معجزه بودن هر فرد و امکان خلق راه تازه برای زیستن.در نظام سیاسی که در آن "امکان آزادی عمل سیاسی در فضای عمومی" منتفی شده است، سیاست چیزی جز دادن وعده های بی معنا و ناممکن در حوزه رفاه جامعه نیست.

۲.بدون آزادی سیاسی نه ایجاد اشتغال ممکن است، نه کاهش تورم، نه رفع تحریم، نه توسعه اقتصادی، نه تولید داخلی، ونه هیچ وعده اقتصادی یا اجتماعی دیگر.....

۳.چون در ادبیات سیاسی سیاسیون فعلی ایران و در چارچوب کلی سیاست های جمهوری اسلامی، امکان آزادی سیاسی و پیوند مردم با یکدیگر ناممکن است و اصولا شکوفایی و خلاقیت فردی جایی در ایدئولوژی کلان این نظام سیاسی ندارد، کنش سیاسی رای دادن، چیزی نیست جز تبدیل شدن به فردی که تسخیر دولت توسط یک فرقه بی ربط به خود را به نادرست کنشگری سیاسی می داند.باید "سوژه وفادار" بود و به ایمان خود برای دست یافتن به آزادی عمل انسانی بله گفت: یا آزادی انسانی یا هیچ. هیچ رفاه اجتماعی جز در بستر وجود آزادی و امکان فعالیت سیاسی نامحدود ممکن نمی شود.بنابراین، نباید به غلط امکان بهبود شرایط رفاهی جامعه را معیار ورود به حوزه کنشگری سیاسی دانست.تنها باید سیاستی را مشروع دانست که به تو نشان دهد در چشمان او همه چیز با امکان عمل وآزادی عمل تو آغاز می شود.
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
Forwarded from رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) (Mostafa Mehraeen)
راهگشایی برای مردم و جامعه یا تضمین حریصانه و فرصت طلبانه آینده خود و خانواده های خود با گرفتن ژست و فیگور مصلح بودن!

*زنده شدن میل دستیابی به قدرت در میان برخی گروه ها و نیروهای سیاسی و برخی به اصطلاح روشنفکران و نخبگان راهگشا و بوروکرات و میانجی با آن تحلیل های آبکی از وضعیت قدرت و ساختار قدرت در ایران، فقط حکایت از میزان فقدان اخلاق و عقلانیت و شخصیت و فهم از درد و رنج های مردم و میزان نادیده گرفته شدن رنج های مردم از سوی ساختار قدرت در میان نیروهایی دارد که از سر بدبختی و فلاکت و بیچارگی این سرزمین و فقر اندیشه در این جامعه به عنوان نیروی سیاسی تحول خواه یا روشنفکر مردمی انتقادی شناخته می شوند.این فضا و موقعیت فرصت خوبی برای شناخت میزان توانمندی نیروهای سیاسی و فکری این جامعه در پایبندی به منافع و علائق مردم یا گرایش آن ها به دستیابی به منافع فردی و گروهی با هدف تضمین حریصانه آینده زندگی خود و خانواده هایشان است. ژست نقد اصلاح طلبانه قدرت و مردم مداری و دلسوزی برای مردم و کشور ژست و فیگوری رسواست که تنها حکایت از مظلومیت مفهوم " مردم" و " کشور" در این جامعه دارد. تناقض میان دستی که به سوی قدرت و ثروت ( آن هم ناچیز) دراز است و زبانی که سخن از نقد قدرت و دادن برنامه توسعه و تحول به قدرت می گوید، مضحک ترین و رذیلانه ترین تناقض در فضای سیاسی و فکری ایران است.
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
و من
هر شب
به خوابِ آزادی می‌روم
در سرسرايی
با دست‌های بسته
لب های دوخته
در حصار جلاد.

و ناله‌های باد
صدای اين سرسراست
در عزای بنديانِ بی‌فردا!

پيامبری كو
كه خواب آزادی را
تعبير كند؟
چرا تمام نمی‌شود اين سياه چاله‌ی سردرگم؟
و من
هر شب
به خوابِ آزادی می‌روم…


🔹 شعر واصله از آقای حسن
🔹 نقاشی:
Your dream of Freedom
Fanny, France

@drsargolzaei
Forwarded from رخداد تازه(مصطفی مهرآیین) (Mostafa Mehraeen)
در این شرایط سیاسی چه می توان کرد

۱.در چهل و پنج سال گذشته، مردم و نظام سیاسی به اشکال متفاوت از قبیل شرکت در جنگ، انتخابات، مراسم های حکومتی، اعتراضات سیاسی- اجتماعی، پیشبرد نظم بوروکراتیک، تحمل فشارهای اقتصادی و سیاسی و.‌.در رابطه تخاصمی یا همکاری با یکدیگر بوده اند.اکنون پس از چهل و پنج سال و با از سر گذراندن تمام این ماجراها مردم و نظام سیاسی به "وضعیت حل مسائل بنیادین سیاسی" یا همان " تعیین ماهیت نظام سیاسی" رسیده اند که مساله کاملا و مطلقا مربوط به حوزه " سیاست" است.بنابراین، با ایجاد دوباره "پارازیت اصلاح طلبی" و تقلیل مسائل به شیوه " مدیریت دولت" و شیوه اجرایی مدیریت کشور و بحث درباره روابط خارجی و اقتصاد و فساد و پاک بودن و نبودن کاندیداها به مردم و حتی خود نظام سیاسی کشور در معنای عام آن یعنی همان نظم کشور خیانت نکنید.

۲.اینکه اسامی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری کشور به افراد دست چندم سیاسی چون قالیباف و جلیلی و پزشکیان و قاضی زاده و پور محمدی و زاکانی تقلیل یافته و گفتمان سیاسی کشور حول افشای فساد و شیوه اجرای برنامه توسعه و ...دور می زند و نشانگرهای زبانی سیاست به حد واژگان ابتدایی پاکدست و داشتن توان ذهنی و مبارزه با غرب،و....تنزل یافته اند، به آن معناست که سیاست پایان یافته و نظام سیاسی موجود با بحران خود " سیاست" روبروست.این مهمترین خواست مردم است: بازاندیشی در ماهیت نظام سیاسی.بنابراین، حالا که کشور و سیاست آن در این بزنگاه تاریخی به مرحله گفتگو درباره مسائل بنیادین خود رسیده است با پارازیت انتخاب رئیس جمهور اصلاح طلب یا اصول گرا و هوایی کردن نظام سیاسی یا انداختن دغدغه اقتصادی در ذهن مردم به مردم و کشور خیانت نکنید و با تحریم انتخابات به طور عقلانی و بدون ایجاد هر گونه هزینه خیابانی برای مردم و کشور اجازه دهید مسائل در وضعیت صلح حل شود.نظام سیاسی هم اگر اندکی عقلانیت داشته باشد می داند که باید چه کند که کشور از دست نرود.حل نشدن این مسائل بنیادین و تلنبار شدن این مسائل سیاسی و بزک کردن دوباره فضای سیاسی فقط یک نتیجه دارد و آن هرز رفتن توان کشور و نابودی آن بخاطر ناتوانی برخی افراد در تحلیل مسائل بنیادین سیاسی و نداشتن شجاعت ابراز مسائل بنیادین سیاسی است.نظام سیاسی اگر می خواهد در وضعیت صلح حکومت کند باید ایده تغییر بنیادین را بپذیرد و به خواست مردم و نه خود احترام بگذارد.
http://www.tg-me.com/mostafamehraeen
Forwarded from كانون نگرش نو
⭕️⭕️اعلام برگزاری 2 دوره از مجموعه‌ی «همسفران آگاهی »
💠مدرس:
دکتر محمدرضا سرگلزایی- روان پزشک
🟠🟠۱-سفر قهرمانی کارول پیرسون
▪️یکشنبه ها
▪️یازده صبح تورنتو تا یک
▪️شش جلسه
▪️▪️شروع:
چهارم ماه اگوست


🟡🟡۲- تحلیل رفتار متقابل TA
▪️دوشنبه ها
▪️یازده صبح تورنتو تا یک
▪️شش جلسه
▪️▪️شروع:
پنجم ماه اگوست

@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
تلفن رزرو در واتساپ
001-416 879 7357
Forwarded from كانون نگرش نو
شروع ثبت نام‌«دوره داستان نویسی»

💠یکشنبه ها دو بعد از ظهر
⚪️Level one
🟡Level two
💠سه شنبه ها یک بعد از ظهر
⚪️Level Two

🟡یکروز در هفته
🟡مدرس: سهیل سرگلزایی
دانش آموخته ی ادبیات نمایشی، نویسنده و مدرس موسیقی.

001 416 879 7357
@kanoonnegareshno
#کانون_نگرش_نو
#new_attitude_center
#داستان_نویسی
دکتر سرگلزایی drsargolzaei
⭕️ ادامه نظرات ادموند برک Edmond Burk : 🔹برک و کمپانی هند شرقی بریتانیا: نخستین مواجهه‌ی ادموند برک با کمپانی هند شرقی باعث پیکاری بزرگ بر علیه پیامدهای فزون‌طلبی بدون محدودیت فرهنگی و سیاسی شکل بگیرد. یکی از مضامین تکرار شونده در سخنرانی‌ها و نوشته‌های او…
⭕️ هگل: زیستی شایسته‌ی انتخاب کردن

نویسنده: سوسن مدنی


🔹 گئورگ ویلهلم فریدریش هگل در سن پنجاه سالگی کتاب فلسفه‌ی حق خود را منتشر ساخت. این کتاب بیانگر کوششی فراگیر برای تبیین جایگاه بازار در تاریخ و اهمیت آن برای بشریت است. درک هگل از بازار نمایانگر قرائت ویژه‌ی او از کناب ثروت ملل آدام اسمیت بود که در این قرائت مسیرهای تحلیلی‌ ولتر و موزر و برک بهم می‌رسند. (خلاصه‌ای از آرای این افراد در پست‌های قبلی این کانال راجع به کتاب ذهن و بازار آمده‌ است)

🔹در نوشته‌های هگل مطالعه نهادها و رشد و تکامل تاریخی آنها به کانون فلسفه‌ی رسمی تبدیل شد، زیرا او نه فقط باور داشت که تاریخ باید به نحوی فلسفی فهمیده شود بلکه می‌اندیشید که فلسفه را هم فقط به نحوی تاریخی می‌توان فهمید، و منظورش از «به نحوی تاریخی» نه فقط در ارتباط با متون مهم گذشته بلکه در ارتباط با نهادهای اجتماعی و سیاسی گذشته بود.

🔹به باور هگل تجربه‌ی انقلاب فرانسه نشان داد که انسان مدرن اگر نهادهایی را که گذشتگان ارجمند می‌شمردند به نحوی عقلانی نفهمد و پیوستگی آنها را با گذشته به نحوی عقلانی درک نکند به آن نهادها وفادار نخواهد ماند. او می‌اندیشید که این مشخصه‌ی ذهنیت مدرن است که از انسان‌ها بخواهد موافقت خود را فقط با نهادهایی اعلام کنند که نقش روشنی در کمک به رفاه و بهزیستی شهروندان داشته باشند.

🔹هگل در انتظار جامعه‌ای بود که نسبت به جامعه‌ی سنتی (همان که یوستوس موزر یک نسل قبل از آن دفاع کرده بود) به فردیت و انتخاب، بسیار بیشتر مجال دهد، با این حال با موزر موافق بود که فردیت بدون داشتن درکی از جایگاه خود در جهان به بیراهه می‌رود. به نظر هگل چالش بزرگ جهان مدرن وصل کردن ما به مجموعه‌ای از نهادهایی است که با آنها احساس یگانگی می‌کنیم و به ما حسی از تعلق به جهانی قابل اتکا می‌دهند.

🔹هگل توجیه و تبیین بازار را از آن‌جهت ضروری می‌دانست که برخی بانفوذترین فیلسوفان (مانند روسو) بر آشتی‌ناپذیر بودن بازارِ در حال رشد با رفاه و بهزیستی انسان تأکید داشتند. به همین دلیل هگل نقش فیلسوف را تأمل در اصول انتزاعی یا ابدی نمی‌دانست بلکه اندیشیدن به کارکردهای نهادهای جامعه‌ی خویش (آنگونه که در طول تاریخ رشد و تکامل یافته‌بودند) را نقش اصلی او می‌دانست. در نظر هگل این پرسش که نهادهای اجتماعی و سیاسی ما چگونه باید باشند ربطی وثیق به این مسأله‌ی فلسفی دارد که خوب است آدمی چطور بشود و این پرسش هم که «چطور آدمی بشویم خوب است»، بخشی به نهادهای تاریخی مربوط است که چگونه امکان قابلیت رشد و تکامل انسانی را فراهم ساخته است.

🔹 هگل در پی توضیح این مطلب بود که نهادهای جهان مدرن، اگر به درستی فهمیده شوند شایسته تأیید هستند چون نهادهای مدرن بُعد اخلاقی خودشان را دارند. هگل با استفاده از اصطلاح "Sittlichkeit" (زیتلیش‌کایت؛ بر طبق ترجمه‌های رایج ، حیات اخلاقی یا اخلاق اجتماعی که ریشه در واژه‌ی دیگر آلمانی "sitte" به معنای رسم و آیین دارد)، قصد داشت به این نکته اشاره کند که حیات اخلاقی صرفا یک واقعیت دنیوی است و زمانی حیات اخلاقی ایجاد می‌شود که افراد خود بخشی جدایی ناپذیر از نهادهایی باشند که در آن زندگی می‌کنند.

🔹️ ادامه دارد....

⭕️ منبع: کتاب ذهن و بازار ، نویسنده جری مولر - ترجمه مهدی نصراله‌زاده، نشر بیدگل


@drsargolzaei
🌀 «گوسفندی را قربانی کن!»

به گمانم یک خطای اساسی در فهم و تفسیر داستان ابراهیم و اسماعیل رخ داده‌ است. این خطا، هم دارای جنبه عقلانی و منطقی است و هم حِکمی و اخلاقی. طبق معمول در اینجا بحث ایدئولژیک نمی کنم بلکه بحثم منطقی و استدلالی است. می‌خواهیم صرفنظر از باورمندی یا ناباوری اعتقادی، تفسیری مفید از متون کهن به دست بدهیم یا دستکم تفاسیر سطحی و مخرب را نقد کنیم.

🔹 از بعد اخلاقی و تعلیمی، ‌به گمانم نمی‌توان پذیرفت خدایی که به تأکید خود هرگز به بدی و زشتی امر نمی‌کند پیغمبر خود را ولو به اسم آزمایش و امتحان، به امری زشت و غیر انسانی یعنی سربریدن یک کودک بیگناه دستور داده باشد. و این آن چیزی است که ابراهیم باید درباره آن تردید می کرد.

🔹 به عبارت دیگر اینکه ابراهیم تصمیم به اطاعت از آنچه که دستور خدا می‌پنداشت، گرفت، بی‌آنکه در درستی و انسانی بودن آن تردید کند و از خداوند بپرسد: چگونه برخلاف عقل و انصاف، به امری زشت فرمان می‌دهی؟ خطای ابراهیم بوده است نه فضیلت او.

🔹 آزمایش ابراهیم این نبود که از دستور اطاعت می‌کند و فرزند بیگناه را به قتل‌گاه می‌برد یا نه، بلکه این بود که آیا در درستی چنین حکمی تردید می کند یا اینکه نسنجیده و نپرسیده به یک دستور زشت و غیراخلاقی عمل می‌کند. چنانکه درباره زنده شدن مردگان از خداوند شاهد و نمونه خواست و خدا او را نهی یا سرزنش نکرد بلکه همدلانه شک او را پذیرفت و برایش شاهد آورد تا دلش محکم شود ( آیه ۲۶۰ سوره بقره).

🔹 اشکال دیگر، مسأله‌ای منطقی و عقلانی است. اساسا انتظار اطاعت مطلق از انسان، توقعی نامعقول و متناقض است. اگر آفریدگار، خواهان اطاعت مطلق و ناسنجیده آدمی بود، به جای موجودی پرسش‌گر، شک‌کننده و مختار، رباتی فرمانبردار و بی‌اختیار خلق می‌کرد.

🔹 بشر موجودی متفکر و اندیشنده است و لازمه تفکر، امکان پرسش و تردید و سنجش و انتخاب و حتی انکار و سرکشی است.
اینکه خداوند موجودی را با قوه تفکر و استدلال و پرسش‌گری خلق کند و بعد، او را تا حد یک ربات مطیع و بی‌شعور تنزل دهد و از وی اطاعت بی‌فکر و بی‌پرسش طلب کند، هم با مهر و اخلاق و عدالت در تعارض است و هم با خرد و عقلانیت.

🔹 بزرگداشت ابراهیم به خاطر اطاعت مطلق، تا حد آمادگی برای قتل فرزند بی‌گناه، و جشن گرفتن و هلهله کردن برای این اطاعت، ناشی از یک پنداشت غلط است، نگاهی که فضیلت انسان را در اطاعت بی‌چون و چرا می‌داند. این در حالی است که فضیلت انسان در تعقل و تردید و پرسش‌گری اوست.

🔹 در سرانجام داستان می‌بینیم که خداوند خطاب به ابراهیم می گوید: اکنون گوسفندی قربانی کن. این از همان جاهایی است که تفسیر سطحی و ظاهری از داستان‌های سمبلیک، معانی مضحک و بی‌خاصیتی تحویل می‌دهد.

🔹 ابراهیم گوسفند نگون‌بخت را سرببرد که چه بشود؟ ما هرساله میلیون‌ها حیوان بی‌نوا را سلاخی کنیم که چه بشود؟ خداوند قادر بی‌نیاز از این خونریزی جمعی قرار است چه بهره ای ببرد؟
به گمان من، آن گوسفند، این حیوانات بینوا و بی‌گناهی نیست که ما می‌کشیم،‌ صفت گوسفندی و گوسفند بودن است، گوسفندوار زندگی کردن و گوسفندانه اطاعت کردن است. این است که باید سر بریده شود.
www.tg-me.com/sasanhabibvand
2024/11/05 23:16:54
Back to Top
HTML Embed Code: