📕درباره آب
✍ اکبر جباری
آب مانند زمین و آسمان از جمله پدیدههای قوام بخش زیستجهان آدمی است. نمیتوان حیات انسانی را بدون آب تصور نمود. از همینرو، ما بطور مستقیم با پدیدهای فلسفی روبرو هستیم. آب چونان موجودی تودستی که هر روزه مورد استفاده قرار میگیرد، زمانی به مثابه موجودی فرادستی بدل میشود که دچار بحران شود و در نسبت با استفادهاش، دچار اختلال. بحران آب، دقیقا لحظهایست که ما به آن میاندیشیم و موضوع تفکر قرار میگیرد.
آب مانند زمین و آسمان، یک پیوستگی و یکپارچگی دارد که مانع از آن میشود تا بشکل خرد و جزیی بدان بیاندیشیم. آب، فقط آب ایران یا اصفهان نیست. آب روی زمین است و اگر در نقطهلی از زمین رخ از ما بگرداند، دیر یا زود آثارش را در همه جا خواهیم دید. آب، آب اینجا یا آنجا نیست. آب، آب زمین است و ما صرفا در نسبتی تودستی، آنرا مصرف میکنیم و هرگز به مراقبت از آن نمیاندیشیم. این غفلت از وجود فرادستی آب، محصول تفکر ابزاری بشر معاصر است. در گذشته، طبیعت صرفا یک ابزار برای رفع حوائج انسان تلقی نمیشد. طبیعت جلوهگاه هستی بود و آدمی در طبیعت، نسبتی بیواسطه با هستی داشت. اما از وقتی طبیعت، به ابزار و وسیله تقلیل یافت، مصرف کردن آن نیز، تنها نسبتی شد که آدمی میتوانست بدان دست یابد.
آب چونان خونی در رگهای زمین، "کل" را نشان میدهد. این کل، همان جهان است. جهان ایرانی با آب معنا مییابد و ایران تا جایی ایران است که آب در رگهای آن جاری باشد. در این خصوص فقرهای از کتاب "عقل در تاریخ" هگل روشنگر تواند بود:
"در روزگاران اخیر که گروهی مدعی شدهاند که کشورها باید به وسیله عواملی طبیعی از یکدیگر جدا باشند، معمولا آب را عامل جدا کننده دانستهاند! ولی عیب بزرگی که بر این گمان میتوان گرفت آن است که هیچ عاملی مانند آب، مردمان را با هم یگانه نمیکند، زیرا کشورهای متمدن همواره سرزمینهایی واقع در حوزه رودخانهها بودهاند. آب در واقع یگانه کننده مردمان است."
(گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، عقل در تاریخ، ترجمه حمید عنایت، ص۲۱۵)
از همینرو آب و تصمیمگیری درباره آن در کشور، نه از آن یک سازمان یا وزارتخانه، بل از وظایف "ملتی" است که میداند از کجا آمده و اکنون کجاست و به کجا روانه است.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
✍ اکبر جباری
آب مانند زمین و آسمان از جمله پدیدههای قوام بخش زیستجهان آدمی است. نمیتوان حیات انسانی را بدون آب تصور نمود. از همینرو، ما بطور مستقیم با پدیدهای فلسفی روبرو هستیم. آب چونان موجودی تودستی که هر روزه مورد استفاده قرار میگیرد، زمانی به مثابه موجودی فرادستی بدل میشود که دچار بحران شود و در نسبت با استفادهاش، دچار اختلال. بحران آب، دقیقا لحظهایست که ما به آن میاندیشیم و موضوع تفکر قرار میگیرد.
آب مانند زمین و آسمان، یک پیوستگی و یکپارچگی دارد که مانع از آن میشود تا بشکل خرد و جزیی بدان بیاندیشیم. آب، فقط آب ایران یا اصفهان نیست. آب روی زمین است و اگر در نقطهلی از زمین رخ از ما بگرداند، دیر یا زود آثارش را در همه جا خواهیم دید. آب، آب اینجا یا آنجا نیست. آب، آب زمین است و ما صرفا در نسبتی تودستی، آنرا مصرف میکنیم و هرگز به مراقبت از آن نمیاندیشیم. این غفلت از وجود فرادستی آب، محصول تفکر ابزاری بشر معاصر است. در گذشته، طبیعت صرفا یک ابزار برای رفع حوائج انسان تلقی نمیشد. طبیعت جلوهگاه هستی بود و آدمی در طبیعت، نسبتی بیواسطه با هستی داشت. اما از وقتی طبیعت، به ابزار و وسیله تقلیل یافت، مصرف کردن آن نیز، تنها نسبتی شد که آدمی میتوانست بدان دست یابد.
آب چونان خونی در رگهای زمین، "کل" را نشان میدهد. این کل، همان جهان است. جهان ایرانی با آب معنا مییابد و ایران تا جایی ایران است که آب در رگهای آن جاری باشد. در این خصوص فقرهای از کتاب "عقل در تاریخ" هگل روشنگر تواند بود:
"در روزگاران اخیر که گروهی مدعی شدهاند که کشورها باید به وسیله عواملی طبیعی از یکدیگر جدا باشند، معمولا آب را عامل جدا کننده دانستهاند! ولی عیب بزرگی که بر این گمان میتوان گرفت آن است که هیچ عاملی مانند آب، مردمان را با هم یگانه نمیکند، زیرا کشورهای متمدن همواره سرزمینهایی واقع در حوزه رودخانهها بودهاند. آب در واقع یگانه کننده مردمان است."
(گئورگ ویلهلم فریدریش هگل، عقل در تاریخ، ترجمه حمید عنایت، ص۲۱۵)
از همینرو آب و تصمیمگیری درباره آن در کشور، نه از آن یک سازمان یا وزارتخانه، بل از وظایف "ملتی" است که میداند از کجا آمده و اکنون کجاست و به کجا روانه است.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
Telegram
اکبر جباری
نویسنده، پژوهشگر و دازاینکاو
📕درباره دانشگاه
✍ اکبر جباری
همانطور که بیمعنا و مهمل است که در داروخانه چیزی غیر از دارو باشد، و یا در کتابخانه فیالمثل، کفش بفروشند و در کفاشی، یخچال تعمیر کنند و در حوزههای علمیه، علوم غیر دینی تدریس شود؛ بیمعنا و پوچ و مهمل است که در دانشگاه، چیزی غیر از عقل یونانی و تاریخ عقلانیت و دستاوردهای آن در تمدن غربی گفته شود.
دانشگاه مکانی است از آنِ تاریخِ عقل. این بدان معناست که یک تاریخ پیوستهای از علم و دانش بشری وجود دارد که بطور مشخص از یونان باستان نزد فیلسوفان پیشاسقراطی آغاز میشود و با سقراط و افلاطون و ارسطو توسعه مییابد. این دانش بشری که ریشهاش فلسفه است، شاخه و برگهایش را طبیعیات و ریاضیات و سایر علوم تجربی شکل میدهد. عقل در عصر باستان به معنایی خاص متولد میشود.
از آن پس دوران قرون وسطی را داریم که عقل فلسفی، در چارچوبهای تئولوژی ظاهر میشود و کسانی مانند ابن سینا و آگوستین و آکوئیناس بر قلهی آن میدرخشند. عقل این دوران، در خدمت خداست و میکوشد او را محور عالم قرار دهد.
بعداز آن، شکاکیت دکارتی راهی برای ظهور عقل خودبنیاد میگشاید و بزرگانی مانند هیوم، اسپینوزا، لایبنیتس، کانت و هگل جهانی را رقم میزنند که عصر مدرنیته نامیده میشود. در این عصر، عقل و دانش بشری به تمامیت خود میرسد و تکنولوژی و نظامهایی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مدرن را شکل میدهند که جملگی از دل این عقلانیت مدرن شکوفا میشوند.
عقل در ادامه مسیر تاریخی خود، با بحرانهایی مواجه میشود و تلاش میکند با نگاهی انتقادی به مدرنیته، افقهای نوینی برای بشر بگشاید.
عقل در تاریخ ۲۵۰۰ ساله خود، علوم و فنونی را پدید آورده است که قرار است در یک پیوستگی تاریخی در مکانی به نام دانشگاه خود را مستقر سازد و پیش ببرد. دانشگاه مکانی برای این تاریخ خاص، یعنی تاریخ عقل است.
شاید بیرون از این تاریخ، چیزهای دیگری نیز باشد، و شاید عقلهای دیگری نیز بیرون از این تاریخ بتوان یافت. اما دانشگاه از آن ایشان نیست. این چیزهای دیگر و این عقول متفاوت را در جایی دیگر مانند حوزههای علمیه باید مستقر نمود و امکانی برای رشد و توسعه آنها فراهم ساخت. چیزهایی مانند شهود و نقل. اما دانشگاه جایی برای این امور نیست. دانشگاه فقط از آنِ این عقل تاریخی خاصی است که وصفش گفته آمد. اگر قرار است هر چیزی بیرون از این تاریخ در دانشگاه تدریس شود، باید با نگاهی انتقادی و به محک عقل نسبت ان چیز با عقلانیت فلسفی بررسی، تحلیل و تدریس شود. اگر قرار است تاریخ تدریس شود، این تاریخ هم از حیث متد و هم از حیث محتوا میبایست به مقراض عقل، تحلیل و تدریس شده و روشن شود که چه نسبتی میان این تاریخ (فیالمثل تاریخ اسلام) با تاریخ عقل و عقلانیتی است که از یونان آغاز و به عصر حاضر ختم میشود؟
اگر قرار است فقه تدریس شود، با یک نگاه انتقادی، باید دید فقه چه مساهمتی در ذبح عقل و عقلانیت در فرهنگ این کشور داشته و چگونه ما را از مسیر تاریخ عقل، بیرون رانده است!
اگر قرار است عرفان تدریس شود نیز مساهمت آن در رشد عقل یا انحطاط آن تعیین گردد.
دانشگاه از آنِ آن تاریخ عقل است و همه چیز در آن از منظر عقل خوانده و سنجیده میشود. اگر بنابر آموزش چیزی غیر از این عقلِ خاص است، در جای دیگری باید برایش محملی ساخت.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
✍ اکبر جباری
همانطور که بیمعنا و مهمل است که در داروخانه چیزی غیر از دارو باشد، و یا در کتابخانه فیالمثل، کفش بفروشند و در کفاشی، یخچال تعمیر کنند و در حوزههای علمیه، علوم غیر دینی تدریس شود؛ بیمعنا و پوچ و مهمل است که در دانشگاه، چیزی غیر از عقل یونانی و تاریخ عقلانیت و دستاوردهای آن در تمدن غربی گفته شود.
دانشگاه مکانی است از آنِ تاریخِ عقل. این بدان معناست که یک تاریخ پیوستهای از علم و دانش بشری وجود دارد که بطور مشخص از یونان باستان نزد فیلسوفان پیشاسقراطی آغاز میشود و با سقراط و افلاطون و ارسطو توسعه مییابد. این دانش بشری که ریشهاش فلسفه است، شاخه و برگهایش را طبیعیات و ریاضیات و سایر علوم تجربی شکل میدهد. عقل در عصر باستان به معنایی خاص متولد میشود.
از آن پس دوران قرون وسطی را داریم که عقل فلسفی، در چارچوبهای تئولوژی ظاهر میشود و کسانی مانند ابن سینا و آگوستین و آکوئیناس بر قلهی آن میدرخشند. عقل این دوران، در خدمت خداست و میکوشد او را محور عالم قرار دهد.
بعداز آن، شکاکیت دکارتی راهی برای ظهور عقل خودبنیاد میگشاید و بزرگانی مانند هیوم، اسپینوزا، لایبنیتس، کانت و هگل جهانی را رقم میزنند که عصر مدرنیته نامیده میشود. در این عصر، عقل و دانش بشری به تمامیت خود میرسد و تکنولوژی و نظامهایی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مدرن را شکل میدهند که جملگی از دل این عقلانیت مدرن شکوفا میشوند.
عقل در ادامه مسیر تاریخی خود، با بحرانهایی مواجه میشود و تلاش میکند با نگاهی انتقادی به مدرنیته، افقهای نوینی برای بشر بگشاید.
عقل در تاریخ ۲۵۰۰ ساله خود، علوم و فنونی را پدید آورده است که قرار است در یک پیوستگی تاریخی در مکانی به نام دانشگاه خود را مستقر سازد و پیش ببرد. دانشگاه مکانی برای این تاریخ خاص، یعنی تاریخ عقل است.
شاید بیرون از این تاریخ، چیزهای دیگری نیز باشد، و شاید عقلهای دیگری نیز بیرون از این تاریخ بتوان یافت. اما دانشگاه از آن ایشان نیست. این چیزهای دیگر و این عقول متفاوت را در جایی دیگر مانند حوزههای علمیه باید مستقر نمود و امکانی برای رشد و توسعه آنها فراهم ساخت. چیزهایی مانند شهود و نقل. اما دانشگاه جایی برای این امور نیست. دانشگاه فقط از آنِ این عقل تاریخی خاصی است که وصفش گفته آمد. اگر قرار است هر چیزی بیرون از این تاریخ در دانشگاه تدریس شود، باید با نگاهی انتقادی و به محک عقل نسبت ان چیز با عقلانیت فلسفی بررسی، تحلیل و تدریس شود. اگر قرار است تاریخ تدریس شود، این تاریخ هم از حیث متد و هم از حیث محتوا میبایست به مقراض عقل، تحلیل و تدریس شده و روشن شود که چه نسبتی میان این تاریخ (فیالمثل تاریخ اسلام) با تاریخ عقل و عقلانیتی است که از یونان آغاز و به عصر حاضر ختم میشود؟
اگر قرار است فقه تدریس شود، با یک نگاه انتقادی، باید دید فقه چه مساهمتی در ذبح عقل و عقلانیت در فرهنگ این کشور داشته و چگونه ما را از مسیر تاریخ عقل، بیرون رانده است!
اگر قرار است عرفان تدریس شود نیز مساهمت آن در رشد عقل یا انحطاط آن تعیین گردد.
دانشگاه از آنِ آن تاریخ عقل است و همه چیز در آن از منظر عقل خوانده و سنجیده میشود. اگر بنابر آموزش چیزی غیر از این عقلِ خاص است، در جای دیگری باید برایش محملی ساخت.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
Telegram
اکبر جباری
نویسنده، پژوهشگر و دازاینکاو
Forwarded from اکبر جباری
✅ دوره متنخوانی تاریخ فلسفه، به خواندن تاریخ فلسفه در ضمن ۸ متن فلسفی اهتمام دارد. دوره نخست رساله "جمهوری" افلاطون بود. دوره دوم کتاب "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو بود. دوره سوم کتاب "الهیات شفا" ابن سینا.
✅ دوره چهارم که به کتاب "تاملات در فلسفه اولی" دکارت اختصاص دارد، از دی ماه سال جاری شروع خواهد شد.
✅ فایل صوتی دوره افلاطون و ارسطو و ابن سینا نیز قابل تهیه است.
✅ متونی که بعد از دکارت تدریس خواهد شد عبارتند از:
🔻تمهیدات، کانت
🔻مقدمه پدیدارشناسی روح، هگل
🔻تبارشناسی اخلاق، نیچه
🔻عصر تصویر جهان، هیدگر
🔹جهت ثبت نام به آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔷@fardayebeht
https://www.tg-me.com/filhaydr/36
✅ دوره چهارم که به کتاب "تاملات در فلسفه اولی" دکارت اختصاص دارد، از دی ماه سال جاری شروع خواهد شد.
✅ فایل صوتی دوره افلاطون و ارسطو و ابن سینا نیز قابل تهیه است.
✅ متونی که بعد از دکارت تدریس خواهد شد عبارتند از:
🔻تمهیدات، کانت
🔻مقدمه پدیدارشناسی روح، هگل
🔻تبارشناسی اخلاق، نیچه
🔻عصر تصویر جهان، هیدگر
🔹جهت ثبت نام به آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔷@fardayebeht
https://www.tg-me.com/filhaydr/36
Telegram
فایلها
✅ کتاب "تاملات در فلسفه اولی" مهمترین کتاب رنه دکارت و بنابر نظر همه فیلسوفان پس از او، بنیانگذار فلسفه مدرن محسوب میشود. این کتاب برغم حجم اندک خود، توانست تفکر غربی را از قرون وسطی و فلسفه اسکولاستیک، رهایی بخشد و شیوهای نوین در فلسفهورزی بنا نهد.
✅ ما در دوره متنخوانیِ تاریخ فلسفه، پس از کتاب "جمهوری" افلاطون و "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو، و "شفای" ابن سینا، به این کتاب دکارت خواهیم پرداخت و با شرح و تفسیر آن، پا به جهان مدرن خواهیم گذاشت. پس از دکارت به سراغ "تمهیدات" کانت خواهیم رفت و پس از آن "پدیدارشناسی روح " هگل را خواهیم خواند.
✅ با کتاب "تبارشناسی اخلاق" نیچه به دوره معاصر خواهیم رسید و با مقدمه "وجود و زمان" مارتین هیدگر، فلسفههای انتقادی عصر حاضر را خواهیم شناخت.
چنانچه مایل به حضور در این دوره متنخوانی تاریخ فلسفه هستید، از طریق آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔻@fardayebeht
✅ کلاسها به شکل آنلاین از طریق اسکایپ در روزهای یکشنبه، ساعت ۲۱ برگزار میگردد.
✅ فایل صوتی دورههای قبل نیز قابل تهیه است.
✅ ما در دوره متنخوانیِ تاریخ فلسفه، پس از کتاب "جمهوری" افلاطون و "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو، و "شفای" ابن سینا، به این کتاب دکارت خواهیم پرداخت و با شرح و تفسیر آن، پا به جهان مدرن خواهیم گذاشت. پس از دکارت به سراغ "تمهیدات" کانت خواهیم رفت و پس از آن "پدیدارشناسی روح " هگل را خواهیم خواند.
✅ با کتاب "تبارشناسی اخلاق" نیچه به دوره معاصر خواهیم رسید و با مقدمه "وجود و زمان" مارتین هیدگر، فلسفههای انتقادی عصر حاضر را خواهیم شناخت.
چنانچه مایل به حضور در این دوره متنخوانی تاریخ فلسفه هستید، از طریق آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔻@fardayebeht
✅ کلاسها به شکل آنلاین از طریق اسکایپ در روزهای یکشنبه، ساعت ۲۱ برگزار میگردد.
✅ فایل صوتی دورههای قبل نیز قابل تهیه است.
📕 درباره وحدت حقیقی
✍ اکبر جباری
تجربه زیستهام در کشور هند، برایم دستاوردهایی داشت که از جمله آنها فهم عبارتی از لایبنیتس بود که من سالها پیش از آن خوانده بودم، اما زندگی در هند آنرا برایم معنا کرد. لایبنیتس میگفت: 《وحدت حقیقتی، نه در مقابل کثرت، بل "در برگیرنده" آن است.》
فهم این عبارت در هند از اینرو ممکن گردید که از جهت تکثر قومی و زبانی، کشوری مانند هند وجود ندارد و برغم این کثرت در زبان و قوم و دین و مذهب، یکپارچگی و وحدتی بر این جغرافیا حاکم است که حقیقتا دیدنی است. هندوستان تقریبا ۱۲ زبان رسمی و صدها گویش و لهجه متفاوت دارد. هر ایالتی زبان خود را دارد. زبانهایی که رسم الخط و گرامر متفاوت خودشان را دارند. ایالتی که من زندگی میکردم، "کارناتاکا" نام داشت که مرکز آن بنگلور بود. زبان این ایالت "کانارا" نام داشت که من هرگز نیاموختم. مدارس و دانشگاه ها سه زبان هستند. زبان هندی، زبان انگلیسی و زبان مخصوص آن ایالت. مکاتبات اداری هر ایالت با زبان همان ایالت صورت میگیرد. اما مکاتبات بین ایالتها، با زبان هندی.
وحدت حقیقی، در واقع چیزی نیست جز پذیرش کثرت و همزیستی مسالمت آمیز این کثرتها در کنار یکدیگر که یک هارمونی و نظمی را تولید میکند که نامش "وحدت" است.
آموزش زبان مادری، نه تنها به وحدت کشور آسیب نمیزند، بل انرا بطور راستین پدیدار میسازد. و البته "آموزش زبان مادری" غیر از "آموزش به زبان مادری" است که این دومی میتواند به وحدت و یکپارچگی یک کشور اسیب بزند، اما اولی هرگز.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
✍ اکبر جباری
تجربه زیستهام در کشور هند، برایم دستاوردهایی داشت که از جمله آنها فهم عبارتی از لایبنیتس بود که من سالها پیش از آن خوانده بودم، اما زندگی در هند آنرا برایم معنا کرد. لایبنیتس میگفت: 《وحدت حقیقتی، نه در مقابل کثرت، بل "در برگیرنده" آن است.》
فهم این عبارت در هند از اینرو ممکن گردید که از جهت تکثر قومی و زبانی، کشوری مانند هند وجود ندارد و برغم این کثرت در زبان و قوم و دین و مذهب، یکپارچگی و وحدتی بر این جغرافیا حاکم است که حقیقتا دیدنی است. هندوستان تقریبا ۱۲ زبان رسمی و صدها گویش و لهجه متفاوت دارد. هر ایالتی زبان خود را دارد. زبانهایی که رسم الخط و گرامر متفاوت خودشان را دارند. ایالتی که من زندگی میکردم، "کارناتاکا" نام داشت که مرکز آن بنگلور بود. زبان این ایالت "کانارا" نام داشت که من هرگز نیاموختم. مدارس و دانشگاه ها سه زبان هستند. زبان هندی، زبان انگلیسی و زبان مخصوص آن ایالت. مکاتبات اداری هر ایالت با زبان همان ایالت صورت میگیرد. اما مکاتبات بین ایالتها، با زبان هندی.
وحدت حقیقی، در واقع چیزی نیست جز پذیرش کثرت و همزیستی مسالمت آمیز این کثرتها در کنار یکدیگر که یک هارمونی و نظمی را تولید میکند که نامش "وحدت" است.
آموزش زبان مادری، نه تنها به وحدت کشور آسیب نمیزند، بل انرا بطور راستین پدیدار میسازد. و البته "آموزش زبان مادری" غیر از "آموزش به زبان مادری" است که این دومی میتواند به وحدت و یکپارچگی یک کشور اسیب بزند، اما اولی هرگز.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
Telegram
اکبر جباری
نویسنده، پژوهشگر و دازاینکاو
Forwarded from اکبر جباری
✅ کتاب "تاملات در فلسفه اولی" مهمترین کتاب رنه دکارت و بنابر نظر همه فیلسوفان پس از او، بنیانگذار فلسفه مدرن محسوب میشود. این کتاب برغم حجم اندک خود، توانست تفکر غربی را از قرون وسطی و فلسفه اسکولاستیک، رهایی بخشد و شیوهای نوین در فلسفهورزی بنا نهد.
✅ ما در دوره متنخوانیِ تاریخ فلسفه، پس از کتاب "جمهوری" افلاطون و "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو، و "شفای" ابن سینا، به این کتاب دکارت خواهیم پرداخت و با شرح و تفسیر آن، پا به جهان مدرن خواهیم گذاشت. پس از دکارت به سراغ "تمهیدات" کانت خواهیم رفت و پس از آن "پدیدارشناسی روح " هگل را خواهیم خواند.
✅ با کتاب "تبارشناسی اخلاق" نیچه به دوره معاصر خواهیم رسید و با مقدمه "وجود و زمان" مارتین هیدگر، فلسفههای انتقادی عصر حاضر را خواهیم شناخت.
چنانچه مایل به حضور در این دوره متنخوانی تاریخ فلسفه هستید، از طریق آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔻@fardayebeht
✅ کلاسها به شکل آنلاین از طریق اسکایپ در روزهای یکشنبه، ساعت ۲۱ برگزار میگردد.
✅ فایل صوتی دورههای قبل نیز قابل تهیه است.
✅ ما در دوره متنخوانیِ تاریخ فلسفه، پس از کتاب "جمهوری" افلاطون و "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو، و "شفای" ابن سینا، به این کتاب دکارت خواهیم پرداخت و با شرح و تفسیر آن، پا به جهان مدرن خواهیم گذاشت. پس از دکارت به سراغ "تمهیدات" کانت خواهیم رفت و پس از آن "پدیدارشناسی روح " هگل را خواهیم خواند.
✅ با کتاب "تبارشناسی اخلاق" نیچه به دوره معاصر خواهیم رسید و با مقدمه "وجود و زمان" مارتین هیدگر، فلسفههای انتقادی عصر حاضر را خواهیم شناخت.
چنانچه مایل به حضور در این دوره متنخوانی تاریخ فلسفه هستید، از طریق آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔻@fardayebeht
✅ کلاسها به شکل آنلاین از طریق اسکایپ در روزهای یکشنبه، ساعت ۲۱ برگزار میگردد.
✅ فایل صوتی دورههای قبل نیز قابل تهیه است.
Forwarded from سخنرانیها
Telegram
attach 📎
4_5974239873115097162.pdf
10 MB
📕 پرسش از وجود
با نگاهی به کتاب «وجود و زمان» مارتین هیدگر
✍ نوشته: اکبر جباری
🗓 سال نشر: ۱۳۸۷
📖 انتشارات: کویر
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
با نگاهی به کتاب «وجود و زمان» مارتین هیدگر
✍ نوشته: اکبر جباری
🗓 سال نشر: ۱۳۸۷
📖 انتشارات: کویر
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
اکبر جباری
📕درباره دانشگاه ✍ اکبر جباری همانطور که بیمعنا و مهمل است که در داروخانه چیزی غیر از دارو باشد، و یا در کتابخانه فیالمثل، کفش بفروشند و در کفاشی، یخچال تعمیر کنند و در حوزههای علمیه، علوم غیر دینی تدریس شود؛ بیمعنا و پوچ و مهمل است که در دانشگاه، چیزی…
شما تا وقتی در جاده هستید، حتی اگر اختلالی پیش بیاید یا اتومبیلتان خراب شود، بههرحال لنگان لنگان هم که شده میتوانید به مقصد برسید.
اما وقتی از جاده بیرون افتاده باشید، حتی اگر بهترین اتومبیل را هم داشته باشید، فقط بیشتر سردرگم میشوید و بیشتر از مقصد دور میافتید.
مساله بنیادین ما ایرانیان، خرابی دستگاه یا نظام سیاسی نیست. اینها شاید مشکل باشد، اما مساله نیست. در تعریف مشکل گفتهاند چیزی است که آدمی به حواس خود آنرا در مییابد. مانند مشکل فقر، مشکل فساد، مشکل تبعیض و کثیری دیگر از مشکلات که انسان به صرافت طبع دریافتی از آنها دارد. اما وقتی یک صورتبندی مفهومی از مشکلات ارائه شود به گونهای که در یک نظام علت و معلولی، امکان ظهور مشکلات بررسی شود، بدان صورتبندی مفهومی، "مساله" گفته میشود.
به گمانم مساله ما "دور افتادن از جاده جهانی تفکر" است. من بر این باورم که این دور افتادگی بعد از شیخ الرئیس رخ داد. همو که نماینده عقلانیت بود و در انتقال عقل یونانی به دوره قرون وسطی نقش داشت. ما با شیخ، درون این جاده بودیم ولی پس از او خارج شدیم. از همینرو توفیقات عصر صفوی هم هیچ چیز با ارزشی محسوب نمیشود. مانند اینکه از جاده خارج شده باشی، حالا در آن برهوت، نهر آبی هم بیابی. تمدنی که کنار آن نهر میخواهی بسازی هم در نهایت باید به آن جاده وصل باشد. والا محکوم به نابودی است. چنانکه صفویه هم نابود شد.
لازمه رفتن به جاده جهانی تفکر، پذیرش جهان و ارتباط با آن است. ارتباط با جهان، نه یک امری مفید، بل به مثابه ضرورتی بنیادین برای هست بودن (Existence) ماست. از همینرو نمیتوان چیزی را که ضرورتِ هستبودن است، از زاویه تنگ و تاریک ایدئولوژی و حتی باورهای دینی و مذهبی نگریست. ارتباط با جهان به مثابه شرط ماتقدم هستبودن، حتی امکان یک دینداری حقیقی را فراهم میسازد. یعنی تا وقتی ما با جهان ارتباط داریم، دیندار میتوانیم باشیم. و الا آنکس که سودای ساختن خنجری دارد که باونیش فولادینش بر دیده زند و اینگونه با ندیدن جهان، دلش آزاد گردد، در حقیقت نه دلش آزاد میشود و نه به آرامش خواهد رسید. هنر دینداری دقیقا آن است که در جهان باشی و ببینی و چشم بیاندازی ولی دل مبازی.
ما وقتی نسبت به این شرط پیشین، پذیرش یافتیم، آنگاه خود را در مسیر جاده جهانی تفکر مییابیم. آنگاه مسئلهمند میشویم. مشکلات برایمان در یک صورتبندی مفهومی، بدل به مساله میشوند و از آن پس میتوانیم راه حلی برای آنها بیابیم. اساسا تا وقتی در مسیر جهانی تفکر نباشیم، امکانی برای نقد مدرنیته هم نمی یابیم. تفکر انتقادی، خود از دستاوردهای همین تفکر جهانی است. اگر سودای عبور از مدرنیته هم داشته باشیم، باید درون آن باشیم، والا عبور هیچ معنایی ندارد.
وقتی بیرون از این جاده جهانی تفکر ایستادهایم، نقدی صورت نمیپذیرد و بیآنکه با مبانی آن آشنا باشیم، صرفا مصرف کننده محصولات مدرنیته خواهیم بود، و این مصرفزدگی ما را دچار سوء هاضمه خواهد کرد. سوءهاضمهای که نامش "شبه مدرنیته" است. وضعیت شبهمدرن، وضعیتی است که در آن نه وارد جهان مدرن شدهایم و نه هیچ نسبتی دیگر با جهان سنت داریم. وضعیتی که صرفا نوستالژی جهان سنت است بهمراه مصرف محصولات مدرن. این برزخ و فترت نه این و نه آنی، کشندهترین وضعیتی است که یک قوم میتواند دچارش شود.
پس از ارتباط و پذیرش جهان، میتوان به خود نگریست و تدبیر امور کرد، که مهمترینشان تفکیک نهاد حوزه از دانشگاه است. دانشگاه باید اصلیترین نهاد تاریخ عقل باشد. حوزه نیز به میراث سنت خود بپردازد. وحدت حوزه و دانشگاه، نه تنها امکان ماهوی ندارد، بل صرفا منجر به دورتر و دورتر شدن از جاده جهانی تفکر خواهد شد.
از دیگر الزامات ورود به جاده جهانی تفکر بعدها بیشتر خواهم نوشت.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
اما وقتی از جاده بیرون افتاده باشید، حتی اگر بهترین اتومبیل را هم داشته باشید، فقط بیشتر سردرگم میشوید و بیشتر از مقصد دور میافتید.
مساله بنیادین ما ایرانیان، خرابی دستگاه یا نظام سیاسی نیست. اینها شاید مشکل باشد، اما مساله نیست. در تعریف مشکل گفتهاند چیزی است که آدمی به حواس خود آنرا در مییابد. مانند مشکل فقر، مشکل فساد، مشکل تبعیض و کثیری دیگر از مشکلات که انسان به صرافت طبع دریافتی از آنها دارد. اما وقتی یک صورتبندی مفهومی از مشکلات ارائه شود به گونهای که در یک نظام علت و معلولی، امکان ظهور مشکلات بررسی شود، بدان صورتبندی مفهومی، "مساله" گفته میشود.
به گمانم مساله ما "دور افتادن از جاده جهانی تفکر" است. من بر این باورم که این دور افتادگی بعد از شیخ الرئیس رخ داد. همو که نماینده عقلانیت بود و در انتقال عقل یونانی به دوره قرون وسطی نقش داشت. ما با شیخ، درون این جاده بودیم ولی پس از او خارج شدیم. از همینرو توفیقات عصر صفوی هم هیچ چیز با ارزشی محسوب نمیشود. مانند اینکه از جاده خارج شده باشی، حالا در آن برهوت، نهر آبی هم بیابی. تمدنی که کنار آن نهر میخواهی بسازی هم در نهایت باید به آن جاده وصل باشد. والا محکوم به نابودی است. چنانکه صفویه هم نابود شد.
لازمه رفتن به جاده جهانی تفکر، پذیرش جهان و ارتباط با آن است. ارتباط با جهان، نه یک امری مفید، بل به مثابه ضرورتی بنیادین برای هست بودن (Existence) ماست. از همینرو نمیتوان چیزی را که ضرورتِ هستبودن است، از زاویه تنگ و تاریک ایدئولوژی و حتی باورهای دینی و مذهبی نگریست. ارتباط با جهان به مثابه شرط ماتقدم هستبودن، حتی امکان یک دینداری حقیقی را فراهم میسازد. یعنی تا وقتی ما با جهان ارتباط داریم، دیندار میتوانیم باشیم. و الا آنکس که سودای ساختن خنجری دارد که باونیش فولادینش بر دیده زند و اینگونه با ندیدن جهان، دلش آزاد گردد، در حقیقت نه دلش آزاد میشود و نه به آرامش خواهد رسید. هنر دینداری دقیقا آن است که در جهان باشی و ببینی و چشم بیاندازی ولی دل مبازی.
ما وقتی نسبت به این شرط پیشین، پذیرش یافتیم، آنگاه خود را در مسیر جاده جهانی تفکر مییابیم. آنگاه مسئلهمند میشویم. مشکلات برایمان در یک صورتبندی مفهومی، بدل به مساله میشوند و از آن پس میتوانیم راه حلی برای آنها بیابیم. اساسا تا وقتی در مسیر جهانی تفکر نباشیم، امکانی برای نقد مدرنیته هم نمی یابیم. تفکر انتقادی، خود از دستاوردهای همین تفکر جهانی است. اگر سودای عبور از مدرنیته هم داشته باشیم، باید درون آن باشیم، والا عبور هیچ معنایی ندارد.
وقتی بیرون از این جاده جهانی تفکر ایستادهایم، نقدی صورت نمیپذیرد و بیآنکه با مبانی آن آشنا باشیم، صرفا مصرف کننده محصولات مدرنیته خواهیم بود، و این مصرفزدگی ما را دچار سوء هاضمه خواهد کرد. سوءهاضمهای که نامش "شبه مدرنیته" است. وضعیت شبهمدرن، وضعیتی است که در آن نه وارد جهان مدرن شدهایم و نه هیچ نسبتی دیگر با جهان سنت داریم. وضعیتی که صرفا نوستالژی جهان سنت است بهمراه مصرف محصولات مدرن. این برزخ و فترت نه این و نه آنی، کشندهترین وضعیتی است که یک قوم میتواند دچارش شود.
پس از ارتباط و پذیرش جهان، میتوان به خود نگریست و تدبیر امور کرد، که مهمترینشان تفکیک نهاد حوزه از دانشگاه است. دانشگاه باید اصلیترین نهاد تاریخ عقل باشد. حوزه نیز به میراث سنت خود بپردازد. وحدت حوزه و دانشگاه، نه تنها امکان ماهوی ندارد، بل صرفا منجر به دورتر و دورتر شدن از جاده جهانی تفکر خواهد شد.
از دیگر الزامات ورود به جاده جهانی تفکر بعدها بیشتر خواهم نوشت.
https://www.tg-me.com/drakbarjabari
Telegram
اکبر جباری
نویسنده، پژوهشگر و دازاینکاو
✅ کتاب "تاملات در فلسفه اولی" مهمترین کتاب رنه دکارت و بنابر نظر همه فیلسوفان پس از او، بنیانگذار فلسفه مدرن محسوب میشود. این کتاب برغم حجم اندک خود، توانست تفکر غربی را از قرون وسطی و فلسفه اسکولاستیک، رهایی بخشد و شیوهای نوین در فلسفهورزی بنا نهد.
✅ ما در دوره متنخوانیِ تاریخ فلسفه، پس از کتاب "جمهوری" افلاطون و "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو، و "شفای" ابن سینا، به این کتاب دکارت خواهیم پرداخت و با شرح و تفسیر آن، پا به جهان مدرن خواهیم گذاشت. پس از دکارت به سراغ "تمهیدات" کانت خواهیم رفت و پس از آن "پدیدارشناسی روح " هگل را خواهیم خواند.
✅ با کتاب "تبارشناسی اخلاق" نیچه به دوره معاصر خواهیم رسید و با مقدمه "وجود و زمان" مارتین هیدگر، فلسفههای انتقادی عصر حاضر را خواهیم شناخت.
چنانچه مایل به حضور در این دوره متنخوانی تاریخ فلسفه هستید، از طریق آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔻@fardayebeht
✅ کلاسها به شکل آنلاین از طریق اسکایپ در روزهای یکشنبه، ساعت ۲۱ برگزار میگردد.
✅ فایل صوتی جلسه اول دکارت👇
https://www.tg-me.com/filhaydr/38
✅ ما در دوره متنخوانیِ تاریخ فلسفه، پس از کتاب "جمهوری" افلاطون و "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو، و "شفای" ابن سینا، به این کتاب دکارت خواهیم پرداخت و با شرح و تفسیر آن، پا به جهان مدرن خواهیم گذاشت. پس از دکارت به سراغ "تمهیدات" کانت خواهیم رفت و پس از آن "پدیدارشناسی روح " هگل را خواهیم خواند.
✅ با کتاب "تبارشناسی اخلاق" نیچه به دوره معاصر خواهیم رسید و با مقدمه "وجود و زمان" مارتین هیدگر، فلسفههای انتقادی عصر حاضر را خواهیم شناخت.
چنانچه مایل به حضور در این دوره متنخوانی تاریخ فلسفه هستید، از طریق آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔻@fardayebeht
✅ کلاسها به شکل آنلاین از طریق اسکایپ در روزهای یکشنبه، ساعت ۲۱ برگزار میگردد.
✅ فایل صوتی جلسه اول دکارت👇
https://www.tg-me.com/filhaydr/38
دوست نازنین و خردمند اهل افغانستانی من، بواسطه حضور همسرش که دانشجوی دکتری است، در ایران اقامت دارد. برای این دوست نازنین دنبال یک شرایط کاری هستم تا بتواند اقامت خود را پایدار سازد. چنانچه شغل مناسبی در حوزه های فرهنگی سراغ دارید که قرارداد رسمی داشته باشد (جهت اخذ اقامت)، ممنون میشوم به آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
@aitabar
@aitabar
📖 درباره فقر
✍ اکبر جباری
آیا تا کنون دیده یا شنیدهاید که یک فقیر، از خدا طلب پول کند و همان لحظه خداوند از آسمان پولی برایش نازل سازد؟ آیا تا کنون برای رفع یک مشکل مادی، از خداوند چیزی خواستهاید و همان دم، دعایتان برآورده شده؟ هرگز. شاید در موضوعات دیگری، دعا بلافاصله اجابت شود، مانند بیماری و مشکلات اخلاقی یا رفتاری، ولی در مورد مشکلات مالی و پولی، هرگز از اسمان پولی به زمین نازل نمیشود و یا گنجی ناگهان پیدا نمیگردد. توجیهات من-درآوردی را رها کنید. اگر فقیری بعدها پولدار شد، بعد از مدتی و در یک پروسه زمانی طولانی این اتفاق افتاده که کاملا میتوان علل پولدار شدن آن فقیر را توضیح داد. یعنی فرایند پولدار شدن یک فقیر، کاملا قابل تبیین است. به عبارتی دیگر میخواهم بگویم،
درباره فقر، خدا هم کاری از دستش بر نمیآید و فقط به عذرخواهی بسنده میکند. شاید به این دلیل که "فقر"، تنها مسالهای است که خداوند راه حل آنرا مطلقا بر عهده خودِ انسان گذاشته است تا بدینگونه عیار انسانها آشکار شود. تنها در حل مساله فقر است که خوبی و بدی انسانها عیان میشود. والا باقی امور در نسبیتی شناور هستند که نمیتوان آنها را معیاری برای خوبی و بدی قرار داد.
اقتصاد به مثابه زمینهای که در آن میتوان برای مشکل فقر راه حلی پیدا کرد، تنها زمینهایست که خداوند انرا مطلقا به انسان واگذار کرده و با دعا و سلام و صلوات هم کاری از پیش نخواهد رفت و هیچ وقت، هیچ معجزهای، هیچ فقیری را نجات نخواهد داد، مگر با عقل و همت و تلاش خود انسان.
آدمها تا جایی که فقرزدایی میکنند، انسان هستند و این فقرزدایی با عقل و فکرت رخ میدهد. حتی خود فقیر باید به عقل و فکر خود اتکا کند. دیگران هم باید برای فقیر شرایطی فراهم سازند تا از فقر در آید. موعظه و دعا و سخنان انگیزشی برای فقرا، یکی از غیر اخلاقیترین روشها در مواجهه با فقیر است. اگر نمیتوانید فقیری را کمک کنید، سکوت بهترین کار است. باور کنید.
https://www.tg-me.com/filhaydr/39
✍ اکبر جباری
آیا تا کنون دیده یا شنیدهاید که یک فقیر، از خدا طلب پول کند و همان لحظه خداوند از آسمان پولی برایش نازل سازد؟ آیا تا کنون برای رفع یک مشکل مادی، از خداوند چیزی خواستهاید و همان دم، دعایتان برآورده شده؟ هرگز. شاید در موضوعات دیگری، دعا بلافاصله اجابت شود، مانند بیماری و مشکلات اخلاقی یا رفتاری، ولی در مورد مشکلات مالی و پولی، هرگز از اسمان پولی به زمین نازل نمیشود و یا گنجی ناگهان پیدا نمیگردد. توجیهات من-درآوردی را رها کنید. اگر فقیری بعدها پولدار شد، بعد از مدتی و در یک پروسه زمانی طولانی این اتفاق افتاده که کاملا میتوان علل پولدار شدن آن فقیر را توضیح داد. یعنی فرایند پولدار شدن یک فقیر، کاملا قابل تبیین است. به عبارتی دیگر میخواهم بگویم،
درباره فقر، خدا هم کاری از دستش بر نمیآید و فقط به عذرخواهی بسنده میکند. شاید به این دلیل که "فقر"، تنها مسالهای است که خداوند راه حل آنرا مطلقا بر عهده خودِ انسان گذاشته است تا بدینگونه عیار انسانها آشکار شود. تنها در حل مساله فقر است که خوبی و بدی انسانها عیان میشود. والا باقی امور در نسبیتی شناور هستند که نمیتوان آنها را معیاری برای خوبی و بدی قرار داد.
اقتصاد به مثابه زمینهای که در آن میتوان برای مشکل فقر راه حلی پیدا کرد، تنها زمینهایست که خداوند انرا مطلقا به انسان واگذار کرده و با دعا و سلام و صلوات هم کاری از پیش نخواهد رفت و هیچ وقت، هیچ معجزهای، هیچ فقیری را نجات نخواهد داد، مگر با عقل و همت و تلاش خود انسان.
آدمها تا جایی که فقرزدایی میکنند، انسان هستند و این فقرزدایی با عقل و فکرت رخ میدهد. حتی خود فقیر باید به عقل و فکر خود اتکا کند. دیگران هم باید برای فقیر شرایطی فراهم سازند تا از فقر در آید. موعظه و دعا و سخنان انگیزشی برای فقرا، یکی از غیر اخلاقیترین روشها در مواجهه با فقیر است. اگر نمیتوانید فقیری را کمک کنید، سکوت بهترین کار است. باور کنید.
https://www.tg-me.com/filhaydr/39
Telegram
فایلها
🔹جلسات مشاوره دکتر جباری صرفا از طریق واتساپ و آنلاین برگزار میشود.
🔹 جهت هماهنگی و تعیین وقت، به ادمین پیام دهید:
🔹 واتساپ: ۰۹۱۰۹۲۳۲۲۴۸
🔸تلگرام:
🔹@fardayebeht
🔹 جهت هماهنگی و تعیین وقت، به ادمین پیام دهید:
🔹 واتساپ: ۰۹۱۰۹۲۳۲۲۴۸
🔸تلگرام:
🔹@fardayebeht
در سایت ذیل، یک مقاله به زبان انگلیسی درباره "هیدگر و سمینارهای سولیکون" و نیز کتاب "دین تاریخی" بنده را میتوانید دانلود بفرمایید.👇
https://tehran.academia.edu/AkbarJabbari
https://tehran.academia.edu/AkbarJabbari
tehran.academia.edu
Akbar Jabbari | University of Tehran - Academia.edu
Akbar Jabbari, University of Tehran, Philosophy Department, Department Member. Studies Harold Garfinkel, Robert K. Merton, and Sociosemiotics. PhD in philosophy & daseinsanalysis from mysore university. Title of the Books: 1-Daseinsanalysis and