Telegram Web Link
Audio
تاریخ بی خردی
بحثی در علل انحطاط مسلمانان
دکتر اکبر جباری
دوشنبه، ۲۹ شهریور، ۱۴۰۰

@drakbarjabari
Audio
ملاحظاتی انتقادی درباره مرحوم حسن حسنزاده آملی.
دکتر اکبر جباری

@drakbarjabari
❗️چگونه تاریخ بخوانیم❗️
جمعه ۱۶ مهرماه، ساعت ۲۲، کلاب هاووس "تاملات فلسفی"


تاریخ به چه کار ما می‌آید؟
اساسا معنای تاریخ چیست؟
آیا میتوان از تاریخ چیزی آموخت؟
فواید و مضرات تاریخ کدام است؟
جمعه شب راس ساعت ۲۲ در کلاب هاووس "تاملات فلسفی" به این پرسش‌ها خواهم پرداخت و سعی خواهم کرد با تکیه بر تفکر وجودگرایانه‌ی مارتین هیدگر، فلسفه‌ی تاریخ خود را در میان بگذارم. منتظر نقد و نظر شما نیز خواهم بود.


https://www.clubhouse.com/join/%D8%AA%D8%A3%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C/Kc3zMTR9/MdO9lBQA
📕 دانشگاه و سقوط تمدنی
اکبر جباری


دانشگاه، نقطه آغازین خروج از جهان باستان و ورود به دنیای جدید است. آنچه در طول این سالها چونان وحشتی بی‌پایان، جان ایران را تهدید میکند، تخریب و ویرانی این مکان بود که در دوره احمدینژاد کلید خورد. حذف استادان از یکسو، و جذب بی‌مایگان از دیگرسو، رخدادی بود که به گمانم بزرگترین فاجعه‌ایست که جانِ ایران عزیزمان را تهدید میکند.
در طول دو سال گذشته که کلاس‌های مدارس و دانشگاه‌ها غیر حضوری برگزار می‌شود، بواسطه داشتن دو فرزند دانشجو، بارها در منزل، شنونده تدریس مدرسان فرزندانم بوده‌ام. دختر بزرگم دانشجوی فلسفه و دختر کوچکم دانشجوی روانشناسی است، دو حوزه‌ی مربوط به فعالیتهای پژوهشی خودم.
اما با کمال تاسف، بارها مستمع مطالبی کاملا اشتباه و غلط از این مدرسان محترم بوده‌ام و چندباری که به دخترانم اشتباه مدرس را بیان کرده ام و آنها در نهایت ادب تلاش کرده‌اند در ضمن سوال از استاد محترم، آن نکات را بیان کنند، مورد غضب و حتی تهدید به مشروط کردن شده‌اند.
حتی وقتی استاد محترم با تاخیر مکرر آنلاین میشود و مورد اعتراض دانشجو قرار میگیرد، چنان با عقده، دانشجوی نگونبخت را تهدید به نمره ندادن و حذف درس کرده‌اند که جز سکوت و تسلیم شدن راهی برای دانشجو باقی نمی‌ماند.
بارها شاهد بودم که استاد محترم نیم ساعت از یک کلاس را به ذکر خاطرات شخصی و حتی بدون ارتباط به موضوع گذرانده است. بارها در طول این دو سال شنونده مطالبی از این به اصطلاح استادان دانشگاه بودم که باور کردنی نبود. استادی که معنی کلمه "ساحت" را نمی‌دانست و گویا اولین بار بود این لفظ را شنیده است. همه اینها در کنار گرایشات شدیدا ایدئولوژیک این به اصطلاح استادان چنان فضای مهوعی را در دانشگاهها ایجاد کرده است که به گمانم آثار مخرب آن بر فرض اصلاح شرایط، ده‌ها سال باقی خواهد ماند. سقوط دانشگاه، سقوط تمدنی است و نباید فکر کنیم که در قرن ۲۱، تمدنها با جنگ از میان میروند، بل از راه انحطاط دانشگاه این سقوط رخ خواهد داد.

https://www.tg-me.com/drakbarjabari
زمان، مرگ است.
📕 درباره زمان و مرگ
اکبر جباری


به محض اینکه بدانیم یک روز دیگر یا شش ماه دیگر خواهیم مرد، بطور کلی تغییر خواهیم کرد. آدم دیگری خواهیم شد. خوب یا بدش را نمی‌دانم، ولی طور دیگری زندگی خواهیم کرد.
اما اگر این یک روز یا شش ماه، بشود ۶۰ سال، هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. هیچ تغییری رخ نمی‌دهد و به زندگی معمول خود ادامه خواهیم داد.
چه فرقی بین شش ماه و شصت سال وجود دارد؟ چرا شش ماه، ما را تغییر میدهد ولی ۶۰ سال نه؟ مساله بر سر قطعیت مرگ در شش ماه و عدم قطعیت آن در ۶۰ سال نیست. چون مرگ در هرصورت قطعی‌ترین رخداد است. پس مساله چیست؟ چرا زمان طولانی (مثل ۶۰ سال) موضوع را تغییر میدهد در حالیکه هیچ تغییری در ماهیت قطعی بودن این رخداد ایجاد نمیکند؟ چه نسبتی میان زمان و مرگ است؟ آیا ما مرگ را همواره در بستر زمان ادراک میکنیم و چون این بستر کمی طولانی باشد، ادراک ما نیز ضعیف‌تر است؟ مگر مرگ رخدادی در جهان خارج است که طولانی بودن زمان وقوعش، آنرا بی‌اثر میکند، مانند اینکه بگویند فردا سیل خواهد آمد یا اینکه ۶۰ سال دیگر سیل خواهد آمد، که در اولی اضطراب و در دومی بی‌تفاوتی وجود دارد!
اما مرگ که رخدادی در جهان خارج نیست، بل مرگ هرکسی از آنِ خود اوست و خودی‌ترین امکان وجودی او محسوب میشود، لذا کم یا زیاد شدن زمان مانند وقوع یک سیل نمی‌تواند تغییری در تاثیرانش بگذارد، جز اینکه زمان نیز چیزی بیرون از انسان نباشد. زمان همان انسان است و مرگ نیز خودی‌ترین امکان وجودی اوست، پس مرگ، همان زمان است.
انسان چونان بستر رودخانه‌ایست که رودخانه زمان در آن جاریست، گذشته و حال و آینده، به واقع گذشته و حال و آینده انسان است. به عبارت دیگر، اگر انسان نبود، زمان هم نبود. انسان در زمان نیست‌ بل انسان، زمان است و مرگ نیز همین اینهمانی انسان و زمان است. مرگ هر انسانی، یعنی تمامیت زمان آن انسان. مرگ هر انسانی، گذشته، حال و آینده او را یکجا جمع میکند. پس مرگ همان زمان است.

https://www.tg-me.com/drakbarjabari
جناب آقای مهندس عزت الله ضرغامی
وزیر محترم میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی

با سلام و عرض خسته نباشید به اطلاع می‌رساند بنابر اخباری که در رسانه‌ها منتشر شده، در اکتشافات اخیر باستانشناسان، کتابخانه ای بالغ بر ۸۴ هزار نسخه متعلق به دوره عباسیان در مغولستان کشف گردیده است که احتمالا مربوط به کتابخانه بزرگ بغداد باشد که توسط مغولان غارت شده بود.
از آنجاییکه این کتابها متعلق به سرزمین ایران و فرهنگ این سرزمین محسوب میشود و به جغرافیای فرهنگی ایران تعلق دارد، از آن مقام مسئول و نهاد مربوطه انتظار میرود جد و جهدی برای بازپس‌گیری این میراث گرانقدر نمایید. امیدوارم نتیجه تلاش خود را به اطلاع مردم شریف ایران برسانید.

دوستدار ایران و ایرانیان
اکبر جباری
۲۴ مهرماه ۱۴۰۰


https://www.tg-me.com/drakbarjabari
چقدر زود میتوان لابه لای زندگی و غوغای روزمرگی، گم شد و عشق را فراموش کرد. چقدر راحت میتوان برق چشمانی که از عشق میدرخشید، از دست داد و مانند هزاران مرد و زنی که در این شهر فقط زنده اند و نفس میکشند، روز و شب را سپری کرد، بی آنکه شیدا شد...
راستی، آخرین باری که شیدا شدی کی بود؟ آخرین باری که دلت بی هوا لرزید و چشم به آسمان دوختی و گریستی، کی بود؟ یادت می آید؟
یک دقیقه پیش یا یک ساعت پیش یا یک روز پیش یا شاید هم یک ماه پیش...
اینجا تنها جایی است که "کمیت" مهم است. این کمیت نشان میدهد که چه کیفیتی دارد دل تو. دلهای شیدا وقت و ساعت نمی شناسند. گاهی وسط بازار و از صدای چکش مسگران، و گاهی حتی درون اتوبوس و مترو با تماشای دختر دستفروش. گاهی در جلسه ای رسمی وسط یک بحث کاری پوچ و کسالت بار، و حتی گاهی وسط نماز و در میانۀ قنوت، دلشان از زمین و زمان کنده میشود. چشمانشان خیره میماند به نقطه ای. ضربان قلبشان تند میشود و زبانشان بند می آید.
اینها همه علائم بیماری است، اما این مرض لاعلاج است. یا با این مرض از دنیا میروی، یا مثل هزاران مرد و زن دیگر، عادت می‌کنی به چشمان بدون برق و دلی مُرده...
من به این مرض لاعلاج خو کرده ام...


https://www.tg-me.com/drakbarjabari
@sokhanranihaa - سروش مولانا – دم زدن بی گفت و صوت- بزرگداشت مولانا…
@sokhanranihaa
🔊مولانا از منظر هیدگر

🔺دم زدن بی‌گفت‌وصوت نزد مولانا به چه معناست؟
🔺آیا می توان بی‌گفت‌و‌صوت، سخن گفت و معنا را منتقل کرد؟
🔺چگونه می‌توان از مولانا‌‌ _این خاموشِ پرگفتار_ آموخت؟

🔻به مناسبت بزرگداشت مولانا و شمس

@drakbarjabari
📕هیدگر و تفسیرش از کانت
اکبر جباری


هیدگر تنها فیلسوف بزرگ مغرب زمین است که اهتمام جدی به خوانش آثار فیلسوفان پیشین خود داشته و بدین خاطر او را میتوان فیلسوف گفتگو دانست. فیلسوفی که در مواجهه با فیلسوفان بزرگ تاریخ، البته نه به دنبال شرح و توضیح آراء ایشان، بل بدنبال گفتگو و خواندن ناگفته های فیلسوفان است. او در این راه، فلسفه ورزی یا به عبارت دقیقتر، تفکر خویش را بنا می نهد. خوانش آثار پیشینیان، به جهت کشف ناگفته ها و به گفت آوردن آنها، کاریست کارستان که تنها یک فیلسوف واقعی میتواند بدان دست یازد. از همینرو، انهاکه از "فلسفه ورزی" محروم اند و تنها به "فلسفه دانی" اشتغال دارند، توان فهم این مواجهه فیلسوفانه را ندارند. از جملهٔ این فلسفه دانان که هرگز نتوانست، راهی به فلسفه ورزی بیابد، «ارنست کاسیرر» است. نقدهای او به هیدگر هم از همین نافهمی بر میخاست. اما هیدگر یکبار متواضعانه این موضوع را بیان میکند تا چراغی فراروی مخاطبان آثارش قرار دهد.
او در مقدمه ای که بر ویرایش دوم کتاب "کانت و مسأله مابعدالطبیه" خود مینویسد، تلویحا به کاسیرر پاسخ میدهد. کاسیرر در مقاله ای هیدگر را متهم کرده بود که به زور سر نیزه به سراغ کانت رفته و او را غصب کرده است. اما هیدگر در این مقدمه کوتاه (که کمتر از یک صفحه است، پاسخی درخور به کاسیرر میدهد. او میگوید که تفسیرش از کانت، غیر از تفاسیرفیلولوژیک است. نه هیدگر نسخه شناس است و نه دنبال چنین چیزی. او به مخالفانش میگوید:
"خوانندگان دائماً از خشونت تفسیرهای من رنجیده اند. ادعای آنها درباره خشونت در تفاسیر من در واقع می تواند با کتاب حاضر تایید شود. پژوهش فلسفی-تاریخی همواره در معرض این اتهام قرار دارد، هر گاه بخواهد تلاش کند تا گفتگویی متفکرانه بین متفکران راه بیاندازد. برخلاف روش‌های فیلولوژی تاریخی که کار ویژه خود را دارند، گفت‌وگوی متفکرانه مقید به قوانین دیگری است که براحتی قابل نقض هستند. در گفت و گو، احتمال بیراهه رفتن بیشتر و کاستی ها نیز بیشتر می شود." (مارتین هایدگر. کانت و مسئله متافیزیک. ص xx.)



https://www.tg-me.com/filhaydr/32
📝 دین ایمانی
دکتر اکبر جباری

رئوس مطالبی که در نظریهٔ دین ایمانی طرح شده در ده گزاره به شرح ذیل می باشد:

۱- ایمان غیر از اعتقاد است و در متن قران هرگز سخنی از اعتقاد به میان نیامده است.
۲- اعتقاد با هر منشائی (نظری، تجربی، نقلی) گره زدن خود به یک ایده و تصور است و این هیچ نسبتی با ایمان که «گشودگی به ساحت دیگری» است، ندارد.
۳- از اعتقادات، خشونت و عُجب و حال بر میخیزد، اما از ایمان، رحمت و خضوع و مقام. (درباره تفاوت حال و مقام به متون حکمی و عرفانی رجوع شود)
۴- در رویکرد اعتقادی به دین و کتاب، همه احکام جاودان و جهان شمول است. اما در رویکرد ایمانی به دین و کتاب، کلیه احکام (اعم از عبادات و معاملات) زمانمند و مکانمند است و قابل تسری به زمان و مکانی غیر از زمان و مکان نزولش نیست.
۵- تصور جاوادنگی احکام، وهن کتاب و صاحب ان است. چراکه واجد این پیش فرض است، که صاحب کتاب و شارع، هیچ فهمی از تفاوت انسانها در زمان ها و مکان های مختلف ندارد.
۶- هیچ صورتی (اعم از صورت عبادات و سایر احکام) نمیتواند انسان را به حقیقت رهنمون سازد و لذا انجام این صورتها، کسی را دیندار نمیسازد. بلکه هر انسانی بنا به سلوک و زیست عملی خود، واجد باطنی میشود که آن باطن، صورتی مناسب خود را میسازد. این بدان معناست که صورتها، بنابر اقتضای زمان و مکان و قوم و فرهنگ و ... میتواند متکثر باشد و به عدد هر انسانی، صورتی از پرستش و نیایش ظهور کند. (هرکس به طریقی صفت حمد تو گوید)
۷- منهای احکام کتاب که زمانمند و مکانمند است، دیگر ایات به مثابه «قصه» قابل تأویل و تعبیر است. و قران در هیچ کجا، دنبال «تاریخ» نویسی نبوده است.
۸- قصه، ماهیتا کاتارسیس و تربیت است، چیزی که در رویکرد اعتقادی به متن، گم میشود.
۹- قصه ها برخلاف تاریخ، نیاز به مطابقت با واقع ندارند، بل حامل اصولی اخلاقی، تربیتی و پرورشی هستند که بیش از هر چیزی عقل و خرد ما را می طلبد. چنانکه مولانا نیز میگیود:
ای برادر، قصه چون پیمانه ایست
معنی اندر وی، مثال دانه ایست

دانه معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را، چون گشت نقل
۱۰- در رویکرد اعتقادی به متن، وِلایت (به کسر واو) جایگزین وَلایت (به فتح واو) میشود. از همینرو کسب قدرت و حکومت، در رویکرد اعتقادی به متن برجسته میشود، اما در رویکرد ایمانی، وَلایت (به فتح واو) محبت و عشق را بین انسانها افزایش میدهد.


https://www.tg-me.com/filhaydr/33
درگذشت فیلسوف معاصر کشورمان جناب "آرامش دوستدار" را که باشنده کشور آلمان بود به همه اهالی فلسفه تسلیت می‌گویم. او براستی شجاعت اندیشیدن داشت و میتوانست مستقیما به هسته مرکزی مسائلی برود که جان ایرانی را زمین‌گیر کرده است و او از آن به "امتناع تفکر" یاد می‌کرد. با آرامش دوستدار میتوان در طرح مسائل و پاسخهایش موافق یا مخالف بود، اما در شجاعت اندیشیدن، او قطعا یکی از بهترین نمونه‌ها برای هر دانشجوی فلسفه است.
مرگ یک فیلسوف ایرانی در غربت، رخدادی تلخ‌ و جانکاهست که یک جامعه را باید به فکر فرو ببرد. متفکری که از سرزمین خود کوچ میکند، مانند درختی است که از زمین کنده میشود. تفکر برای بالیدن خود نیاز به خاک سرزمین خود دارد. آرامش دوستدار به گمانم چونان فیلسوفی منفرد و منقطع از زمین خود، مشغول به تفلسف بود و این دردی بود که به گمانم خود او بیش از همه آنرا به جان دریافته بود. فلسفه دانشی زمینی است و نسبتی عمیق با زمین دارد. کاش هیچ فیلسوفی آواره نباشد!
🔹جلسات مشاوره دکتر جباری صرفا از طریق واتساپ و آنلاین برگزار میشود.
🔹 جهت هماهنگی و تعیین وقت، به ادمین پیام دهید:
🔹 واتساپ: ۰۹۱۰۹۲۳۲۲۴۸
🔸تلگرام:
@fardayebeht
گرچه بسیاری از اختلالات دیلوژنال، ژنتیک هستند، اما روشن شدن‌شان منوط به شرایط محیطی و پیرامونی است. "قدرت"، از جمله‌ی مهمترین علل روشن شدن این اختلال ژنتیک است. چاپلوسی اطرافیان، وضعیت بحرانی جامعه و برخی باورهای مذهبی نیز در روشن شدن این ژن موثر است.

@drakbarjabari
در بین معانی مختلفی که برای مفهوم آزادی می‌توان بر شمرد، هیدگر برای سه معنا اهمیت قائل است.
۱- عدم وابستگی به چیزی یا امری (آزادی از)
۲- درگیر شدن با چیزی یا امری با اراده برای رسیدن به چیزی (آزادی به)
۳- تعیین خود بر اساس گوهر خود (آزادی اصیل)
هیدگر در آثار و دوره های مختلف فکری خود به این معانی پرداخت ولی آنچه د همه این آثار و دوره‌ها به عنوان هسته مرکزی فکرش باقی ماند، اهمیت وجودشناسانه‌ای بود که او به آزادی میداد. او ازادی را شرط وجودشناسانه‌ی همه امکانها می‌دانست. انسان اگر می‌تواند از غارنشینی به برج‌نشینی برسد، و یا از اوج اخلاق و فضیلت به حضیض ذلت و رذیلت سقوط کند، برای این است که در ذات خود آزادی است. لذا از نظر هیدگر درست نیست که بگوییم: انسان آزاد است. بل باید گفته شود: انسان، آزادی است.
او آزادی را در کنار مفاهیم دیگری مانند "حقیقت"، "وجود"، "پوشیدگی"، "انکشاف" و "وارستگی" طرح می‌کرد و می‌کوشید به ما نشان دهد که انسان چون ازادی است میتواند به انکشاف وجود و موجودات نایل آید.
او این وارستگی را با مفهوم (Gelassenheit) نشان میداد.
کلمه"گلاسن‌هایت" در زبان آلمانی کلمۀ غنی و ژرفی است. در فرهنگهای لغت آن را به "آرامش"، "متانت"، "ملایمت" و "بی سر و صدا" ترجمه میکنند. ریشه کلمه، Gelassen به معنای "خونسرد" و "ساکت" است.
هیدگر تحت تأثیر "مایستر اکهارت" (عارف آلمانی تبار قرن 13) آن را نوعی وارستگی و "رستگاری" ترجمه میکرد. گلاسن هایت، نزد هیدگر یعنی "رستگاری".
گلاسن‌هایت نوعی متانت و آرامش توأم با "بی تفاوتی" است. توأم با خونسردی.
شاید برای ما ایرانیان که سالهاست عطش آزادی داریم، این معنای گلاسنهایت خاصه در مناسبات اجتماعی و سیاسی بیشتر بکار آید.
خلاصه انکه ما ایرانیان به گمانم، اگر دنبال ازادی هستیم، می بایست در نسبت با قدرت، بدین گلاسن‌هایت دست یابیم.


https://www.instagram.com/p/CWGSsoJq34E/?utm_medium=share_sheet
دوره متن‌خوانی تاریخ فلسفه، به خواندن تاریخ فلسفه در ضمن ۸ متن فلسفی اهتمام دارد. دوره نخست رساله "جمهوری" افلاطون بود که در ۷ جلسه برگزار شد. دوره دوم، کتاب "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو بود که این دوره نیز در ۱۲ جلسه برگزار گردید.
همینک دوره سوم کتاب "الهیات شفا" ابن سینا است که از یکشنبه ۲۱ شهریور ساعت ۲۱ در فضای اسکایپ آغاز گردیده و تا کنون ۸ جلسه آن برگزار شده است.
فایل صوتی دوره افلاطون و ارسطو و ابن سینا موجود است که میتوانید از طریق ایدی ذیل تهیه نمایید.

متونی که بعد از الهیات شفا تدریس خواهد شد عبارتند از:
🔻تاملات در فلسفه اولی، دکارت
🔻تمهیدات، کانت
🔻مقدمه پدیدارشناسی روح، هگل
🔻تبارشناسی اخلاق، نیچه
🔻عصر تصویر جهان، هیدگر
🔹جهت ثبت نام به آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:

🔻@fardayebeht
ویرایش نهایی و تطبیق آن با متن آلمانی، هرچند به دلیل شرایط جانی (Psychological) بسیار کند پیش میرود، اما در این روزهای سرد و تاریک، بدل شده است به تنها دلخوشی‌ام. همسخنی با هیدگر، نعمتی است که بالغ بر دو دهه در ظلمات و عسرت عصر حاضر به دادم رسیده است.
برای من که وطن، یک مفهوم معنویست، و در چارچوب جغرافیای خاصی باقی نمی‌ماند و مرزهای ان را با تفکر و زبان باید جستجو کرد، هیدگر اصیل‌ترین هموطن من بشمار میرود. وطن امریست شخصی و ما در تفرد خویش آنرا می یابیم.
وطن، مرزهای تفکر ماست که با زبان ظهور می یابد. وطن ما، آن زبانی است که ما "در آن" و "با آن" و "به آن" می اندیشیم. و زبان هیدگر برای من چقدر آشناست.


https://www.tg-me.com/filhaydr/34
امروز در بزرگراه های تهران، چند بیلبرد تبلیغاتی دیدم که تصویری بزرگ از یک نویسنده با تصویر برخی از آثارش را تبلیع میکرد و نوشته بود: "کتاب خوب بخوانیم"
من کاری به این ندارم که نهادهای دولتی چرا با بودجه بیت المالی که تک تک شهروندان از آن سهم دارند، تبلیغ چند نویسنده را میکنند. پول دارند و قدرت و هرطور دلشان بخواهد تبلیغ هرکسی را بخواهند انجام میدهند، به کسی هم ربطی ندارد.
اما از آن نویسنده‌ای که اینگونه تبلیغ آثارش را میکنند تا به ضرب و زور بودجه‌‌ی بیت المال، کتابش به فروش برود، می‌پرسم؛ آیا میدانی که اگر از رهگذر این تبلیغات گسترده، کتابت به فروش برود و آن پول را سر سفره زن و بچه‌ات ببری و یک نفر از هشتاد میلیون نفر راضی نباشد که با سهم او از بیت المال، چنین تبلیغی شود، حرام خورده‌‌ای؟
چند نفر از این نویسندگانی که تبلیغ آثارشان با پول بیت المال شده را از نزدیک می‌شناسم و یقین دارم اگر سازمانها و نهادهای دولتی نباشند، شاید کتابهایشان صد نفر هم مشتری نداشته باشد. با حمایت این سازمانها و نهادها، تیراژ کتابهایشان به چند صد هزار می‌رسد. از این کاسبان به اصطلاح نویسنده می‌پرسم: آیا راه دیگری برای ارتزاق نیافته‌اید؟ چگونه در خلوت خود با وجدان‌تان کنار می‌آیید؟ شرم نمی‌کنید از آن نویسندگانی که بی‌هیچ حمایتی، کتابهایشان منتشر میشود و بی‌هیچ تبلیغ دولتی یا غیر دولتی، آثارشان مورد استقبال مردم قرار می‌گیرد؟
شاید مدعی شوید: ما دخالتی نداریم و دولتها بدون اطلاع ما، ما را تبلیغ میکنند!" از دروغ این مدعا که بگذریم، هیچ تغییری در اصل ماجرا نمیکند که شما پول حرام سر سفره می‌برید. آن پول بیت‌المال است که برای تبلیغ شما و نوشته‌های بی‌ارزشتان هزینه میشود
.

https://www.tg-me.com/drakbarjabari
دوره متن‌خوانی تاریخ فلسفه، به خواندن تاریخ فلسفه در ضمن ۸ متن فلسفی اهتمام دارد. دوره نخست رساله "جمهوری" افلاطون بود. دوره دوم کتاب "اخلاق نیکوماخوس" ارسطو بود. دوره سوم کتاب "الهیات شفا" ابن سینا.
دوره چهارم که به کتاب "تاملات در فلسفه اولی" دکارت اختصاص دارد، از دی ماه سال جاری شروع خواهد شد.
فایل صوتی دوره افلاطون و ارسطو و ابن سینا نیز قابل تهیه است.
متونی که بعد از دکارت تدریس خواهد شد عبارتند از:
🔻تمهیدات، کانت
🔻مقدمه پدیدارشناسی روح، هگل
🔻تبارشناسی اخلاق، نیچه
🔻عصر تصویر جهان، هیدگر
🔹جهت ثبت نام به آیدی تلگرامی ذیل پیام دهید:
🔷
@fardayebeht



https://www.tg-me.com/filhaydr/36
2024/11/16 13:47:02
Back to Top
HTML Embed Code: