🍎
بے تو به سامان نرسم، اے سر و سامان همه تو
اے به تو زنده همه من، اے به تنم جان همه تو
من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو
هر ڪه و هرڪس همه تو، این همه تو، آن همه تو
من ڪه به دریاش زدم تا چه ڪنے با دل من
تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو
👤حسین منزوی
@delkadesher 🌿
بے تو به سامان نرسم، اے سر و سامان همه تو
اے به تو زنده همه من، اے به تنم جان همه تو
من همه تو، تو همه تو، او همه تو، ما همه تو
هر ڪه و هرڪس همه تو، این همه تو، آن همه تو
من ڪه به دریاش زدم تا چه ڪنے با دل من
تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو
👤حسین منزوی
@delkadesher 🌿
🍎
ز تمام بودنی ها
"تو" همین از آن من باش
که به غیر با "تو" بودن
دلم آرزو ندارد.
👤حسین منزوى
@delkadesher 🍂
ز تمام بودنی ها
"تو" همین از آن من باش
که به غیر با "تو" بودن
دلم آرزو ندارد.
👤حسین منزوى
@delkadesher 🍂
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍎
«همه را مدیون تواَم...زمانی که تو را ملاقات کردم ویران شده بودم...تو مرا ساختی، دستم را گرفتی و بلند کردی. من هم تو را مثل یک تکه نان بوسیدم، روی پیشانی‌ام گذاشتم و عزیز و مقدس دانستمت...
و عشق پدیدار شد، عشق...»
👤جمال ثریا
"نامه به زحل"
@delkadesher 🌿
«همه را مدیون تواَم...زمانی که تو را ملاقات کردم ویران شده بودم...تو مرا ساختی، دستم را گرفتی و بلند کردی. من هم تو را مثل یک تکه نان بوسیدم، روی پیشانی‌ام گذاشتم و عزیز و مقدس دانستمت...
و عشق پدیدار شد، عشق...»
👤جمال ثریا
"نامه به زحل"
@delkadesher 🌿
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍎
دو شاخه نرگست ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پراکند
اگر صد گونه غم داری چو نرگس
به روی زندگی لبخند لبخند
👤فریدون مشیری
@delkadesher 🌿
دو شاخه نرگست ای یار دلبند
چه خوش عطری درین ایوان پراکند
اگر صد گونه غم داری چو نرگس
به روی زندگی لبخند لبخند
👤فریدون مشیری
@delkadesher 🌿
🍎
خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم
وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم
آهی برآوریم، سحرگه، ز سوز دل
زین بخت خفته را دمی از خواب برکنیم
👤عراقی
@delkadesher 🌿
خیزید، عاشقان، نفسی شور و شر کنیم
وز های و هو، جهان همه زیر و زبر کنیم
آهی برآوریم، سحرگه، ز سوز دل
زین بخت خفته را دمی از خواب برکنیم
👤عراقی
@delkadesher 🌿
🍎
راهی نشان‌ام بده که مرا به سوی زندگی حقیقی رهسپار کند
باکی از هجوم طوفان‌های سهمگین نیست مرا
می‌دانم شهامت لازم برای این ستیز را خواهم یافت
می‌دانم که ایمان یاری‌رسانم خواهد بود
می‌دانم که بر ترس غلبه خواهم کرد
راه را نشان‌ام بده
راهی نشان‌ام بده به سوی افقی روشن‌تر
آن‌جا که روح فرمان‌روای جسم باشد
باکی از هجوم غم و پریشانی نیست مرا
سراسر زندگی امواج خشم درگذرند
اگر روزی به انتهای جستجو برسم
آن‌گاه
راه را نشان‌ام بده
راهی نشان‌ام بده و بگذار با شجاعت اوج بگیرم
فراتر از حزن بیهوده از برای گنجینه‌های بی‌ارزش
فراتر از افسوس‌هایی که مرهم را در زمان می‌یابند
فراتر از پیروزی‌های کوچک یا شادی‌های زودگذر
تا بلندایی که تمامی‌شان بازی‌های کودکانه‌ای بیش نباشند
راه را نشان‌ام بده
راهی نشان‌ام بده به سوی صلحی ابدی
که از درون می تراود
تا توقف تمامی کشاکش‌های جسمانی
تا پرتوافکنی تن با روشنای روح
هر چه سفر و ستیز دشوار باشد
خواهان آن هستم
راه را نشان‌ام بده
👤الا ویلر ویلکاکس
نویسنده و شاعر آمریکایی
@delkadesher 🌿
راهی نشان‌ام بده که مرا به سوی زندگی حقیقی رهسپار کند
باکی از هجوم طوفان‌های سهمگین نیست مرا
می‌دانم شهامت لازم برای این ستیز را خواهم یافت
می‌دانم که ایمان یاری‌رسانم خواهد بود
می‌دانم که بر ترس غلبه خواهم کرد
راه را نشان‌ام بده
راهی نشان‌ام بده به سوی افقی روشن‌تر
آن‌جا که روح فرمان‌روای جسم باشد
باکی از هجوم غم و پریشانی نیست مرا
سراسر زندگی امواج خشم درگذرند
اگر روزی به انتهای جستجو برسم
آن‌گاه
راه را نشان‌ام بده
راهی نشان‌ام بده و بگذار با شجاعت اوج بگیرم
فراتر از حزن بیهوده از برای گنجینه‌های بی‌ارزش
فراتر از افسوس‌هایی که مرهم را در زمان می‌یابند
فراتر از پیروزی‌های کوچک یا شادی‌های زودگذر
تا بلندایی که تمامی‌شان بازی‌های کودکانه‌ای بیش نباشند
راه را نشان‌ام بده
راهی نشان‌ام بده به سوی صلحی ابدی
که از درون می تراود
تا توقف تمامی کشاکش‌های جسمانی
تا پرتوافکنی تن با روشنای روح
هر چه سفر و ستیز دشوار باشد
خواهان آن هستم
راه را نشان‌ام بده
👤الا ویلر ویلکاکس
نویسنده و شاعر آمریکایی
@delkadesher 🌿
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍎
آپولینر در این شعر اشاره می‌کنه به زوال و نابودی عشق در گذر زمان،
که استعاره‌ای هست از در جریان بودن رود سن زیر پل میرابو در پاریس.
Guillaume Apollinair
Le Pont Mirabeau
صدا: سیمین فخرائی
@delkadesher 🌿
آپولینر در این شعر اشاره می‌کنه به زوال و نابودی عشق در گذر زمان،
که استعاره‌ای هست از در جریان بودن رود سن زیر پل میرابو در پاریس.
Guillaume Apollinair
Le Pont Mirabeau
صدا: سیمین فخرائی
@delkadesher 🌿
🍎
اين صبح ، اين نسيم
اين سفره‌ي مهيا شده‌ي سبز
اين من و اين تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
يکي شدند و يگانه
تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد ، آمدي و آمديم
اول فقط يک دل بود
يک هواي نشستن و گفتن
يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن
يک هنوز با هم ساده
رفتيم و نشستيم ، خوانديم و گريستيم
بعد يکصدا شديم
هم آواز و هم بغض و هم گريه
همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن
براي يک قدم‌زدن رفيقانه
براي يک سلام نگفته ، براي يک خلوت دل‌خاص ، براي يک دلِ سير گريه کردن
براي همسفر هميشه‌ي عشق ، باران
باري اي عشق ، اکنون و اينجا ، هواي هميشه‌ات را نمي‌خواهم
نشاني خانه‌ات کجاست ؟
👤سيد علي صالحي
@delkadesher 🌿
اين صبح ، اين نسيم
اين سفره‌ي مهيا شده‌ي سبز
اين من و اين تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
يکي شدند و يگانه
تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد ، آمدي و آمديم
اول فقط يک دل بود
يک هواي نشستن و گفتن
يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن
يک هنوز با هم ساده
رفتيم و نشستيم ، خوانديم و گريستيم
بعد يکصدا شديم
هم آواز و هم بغض و هم گريه
همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن
براي يک قدم‌زدن رفيقانه
براي يک سلام نگفته ، براي يک خلوت دل‌خاص ، براي يک دلِ سير گريه کردن
براي همسفر هميشه‌ي عشق ، باران
باري اي عشق ، اکنون و اينجا ، هواي هميشه‌ات را نمي‌خواهم
نشاني خانه‌ات کجاست ؟
👤سيد علي صالحي
@delkadesher 🌿
🍎
اين صبح ، اين نسيم
اين سفره‌ي مهيا شده‌ي سبز
اين من و اين تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
يکي شدند و يگانه
تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد ، آمدي و آمديم
اول فقط يک دل بود
يک هواي نشستن و گفتن
يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن
يک هنوز با هم ساده
رفتيم و نشستيم ، خوانديم و گريستيم
بعد يکصدا شديم
هم آواز و هم بغض و هم گريه
همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن
براي يک قدم‌زدن رفيقانه
براي يک سلام نگفته ، براي يک خلوت دل‌خاص ، براي يک دلِ سير گريه کردن
براي همسفر هميشه‌ي عشق ، باران
باري اي عشق ، اکنون و اينجا ، هواي هميشه‌ات را نمي‌خواهم
نشاني خانه‌ات کجاست ؟
👤سيد علي صالحي
@delkadesher 🌿
اين صبح ، اين نسيم
اين سفره‌ي مهيا شده‌ي سبز
اين من و اين تو ، همه شاهدند
که چگونه دست و دل به هم گره خوردند
يکي شدند و يگانه
تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد ، آمدي و آمديم
اول فقط يک دل بود
يک هواي نشستن و گفتن
يک بوي دلتنگ و سرشار از خواستن
يک هنوز با هم ساده
رفتيم و نشستيم ، خوانديم و گريستيم
بعد يکصدا شديم
هم آواز و هم بغض و هم گريه
همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن
براي يک قدم‌زدن رفيقانه
براي يک سلام نگفته ، براي يک خلوت دل‌خاص ، براي يک دلِ سير گريه کردن
براي همسفر هميشه‌ي عشق ، باران
باري اي عشق ، اکنون و اينجا ، هواي هميشه‌ات را نمي‌خواهم
نشاني خانه‌ات کجاست ؟
👤سيد علي صالحي
@delkadesher 🌿
🍎
کاش دنیا دست زنها بود
زنها که زاییده اند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوق خودشان را می‌دانند
اگر دنیا دست زنها بود جنگ کجا بود؟
👤سیمین دانشور
@delkadesher 🍂
کاش دنیا دست زنها بود
زنها که زاییده اند یعنی خلق کرده اند و قدر مخلوق خودشان را می‌دانند
اگر دنیا دست زنها بود جنگ کجا بود؟
👤سیمین دانشور
@delkadesher 🍂
🍎
برای امروزت ،
آرزوهای کوچک دارم،
مثلا اینکه؛ چشم هایت را که باز میکنی،
خستگی های دیروزت را،
در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی،
وتمام تن ات،
لبریز باشد از طراوت و سر زندگی ..
آدم هایی در مسیر امروزت باشند،
که حال جهانت را قشنگ تر کنند
برایت،
آرزوهای کوچکی دارم
که شاید حسرت های بزرگ خیلی ها باشد ..
👤آذین قانع
@delkadesher 🌿
برای امروزت ،
آرزوهای کوچک دارم،
مثلا اینکه؛ چشم هایت را که باز میکنی،
خستگی های دیروزت را،
در خواب آرام دیشب جا گذاشته باشی،
وتمام تن ات،
لبریز باشد از طراوت و سر زندگی ..
آدم هایی در مسیر امروزت باشند،
که حال جهانت را قشنگ تر کنند
برایت،
آرزوهای کوچکی دارم
که شاید حسرت های بزرگ خیلی ها باشد ..
👤آذین قانع
@delkadesher 🌿
🍎
میان خواب و بیداری
شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران،
نه در خوابم، نه بیدارم
👤اوحدی مراغه‌ای
@delkadesher 🍂
میان خواب و بیداری
شبی دیدم خیال او
از آن شب واله و حیران،
نه در خوابم، نه بیدارم
👤اوحدی مراغه‌ای
@delkadesher 🍂
🍎
روزی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده‌ست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
👤خیام
@delkadesher 🍂
روزی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده‌ست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
👤خیام
@delkadesher 🍂