پلورالیسم دینی
گروه علم و الهیات مشکات
ویس چت
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه دوم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
چهارشنبه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۳
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه دوم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
چهارشنبه ۲۰ تیرماه ۱۴۰۳
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Forwarded from Ahmad
اینها صرفا مثالهایی شاهد مدعی من است و آن ادعا این است: به نظرم ج.ا.ا راهی را در پیش گرفته که حکومت پهلوی در پیش گرفته بود. بارها از زبان شما شنیدم که گفتمان انقلاب را به عنوان مهمترین نیروی اجتماعی این کشور برخواسته از دل تاریخ آن معرفی کردهاید. با شما در این خصوص همراهم. اما آیا این موضوع توجیه کافی برای حذف یا نادیده گرفتن سایر نیروهای اجتماعی را به حاکمیت میدهد؟ پرسش مهمتر: آیا ترکیب نیروهای اجتماعی در حال حاضر همچون گذشته است؟ چرا از دید بسیاری از افراد متاسفانه شخصیتی همچون سردار شهید سلیمانی، یک تروریست بین المللی به حساب میآید؟ چرا بسیاری از افراد جامعه در کوچه و خیابان، تاکسی، صف نانوایی، دانشگاه و ... گوش شنوایی برای پیامهای حاکمیت ندارند؟ (از انصاف نمیگذرم، به نظرم پیامهای حاکمیت در خصوص تهدید امنیت ملی کاملا صحیح و درست است، این را تاریخ همین 100 سال گذشته اثبات میکند). رضا خان در شهریور 1320، با قدی خموده و شنل بر دوش به در خانه محمدعلی فروغی رفت و از او خواهش کرد تا عنان حاکمیت را به دست بگیرد و انتقال قدرت به پسرش را به او واگذارد. 37 سال بعد محمدرضا پهلوی فانوس به دست به دنبال کسی میگشت تا رشته امور را به دست گیرد و کشور را از یک انقلاب خونین نجات دهد که مصداق آن بیت بود: نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی، حالا چرا؟ اکنون نیز احساس میکنم سپهر سیاسی کشور از شخصیتها خالی شده و خدایی ناکرده در یک بحران بزرگ معلوم نیست که چه کسی یا کسانی قرار است عنان امور را به دست بگیرند (این را از کیفیت نامزدهای ادوار مختلف ریاست جمهوری یا مجلس طی همین چند سال گذشته میتوان درک کرد).
جناب آقای دکتر عبدالکریمی گرامی، من بغض در گلو این سطور را نوشتم. به شدت نگران آینده این کشور و فرزندانم هستم. هیچ گاه به مهاجرت فکر نکردم. من کارگرزادهای هستم که از پدرم رسم صداقت، وفا و تلاش را آموختم و امیدوارم در زندگی خودم به آن پایبند باشم. من در این کشور زاده شدم و در این خاک خواهم مرد. اما مسیر را همان میبینم که گفتم. من همانند شما نگاهی کلاننگر و از فراسوی تاریخ ندارم. اما آنچه میبینم چندان امیدوار کننده نیست. اگرچه تلاش میکنم، به سختی تلاش میکنم که امیدوار باقی بمانم. در محل کارم جویندگان بدون تجربه و تازه فارغ التحصیل از دانشگاه را در اولویت استخدام قرار میدهم. فقط به این دلیل که شاید بتوانم ایشان را پاگیر و از مهاجرت یک نفر دیگر جلوگیری کنم. وقتی یکی از کارشناسانم به قصد مهاجرت استعفا میدهد همچون خنجری بر قلب من مینشیند. میدانم که در آنسوی مرزها هم فرش قرمزی برایش پهن نشده و باید در پایینترین سطوح جامعه کار خود را پی بگیرد و زندگی سختی را شروع کند. اما با او چه بگویم؟ از کجا بگویم؟ او زندگی را میخواهد و تلقیاش این است که در اینجا به آن نخواهد رسید (درست یا غلط). آنچه که از بین میرود "امید" است. این دشمن تراز اول ایران در حال حاضر است. جایی که ما بازی را به دشمن میبازیم همین است. اتفاقی که برای تمام پدیدههای اجتماعی ما در 150 سال گذشته افتاده است: "قطع امید". قطع امید از دبستان، قطع امید از مشروطه، قطع امید از پهلوی و حالا قطع امید از ج.ا.ا. ریشه این قطع امید شاید همان احساس حذف شدگی باشد. شاید همان احساس نادیده گرفته شدن.
جناب آقای دکتر عبدالکریمی، خواستم این نقد را بر گفتمان جنابعالی وارد کنم که آنچه حاکمیت از آن غافل شده، مجموع نیروهای اجتماعی است. به نظر میرسد حاکمیت ایران در حال قطع ارتباط با باقی نیروهای اجتماعی است. تاریخ نشان داده هرزمان حکام بر تمام نیروهای اجتماعی خود تکیه کردهاند، پیروزی از آن ما بوده است. همچنان امیدوارم کشور از این برحه تاریخی حساس به سلامت عبور کند.
اَلصَبرُ مُرٌّ و العُمرُ فانٍ
یا لَیتَ شعری حَتامَ اأَلْقاه
برای شما آرزوی سلامتی دارم
ایام به کام
جناب آقای دکتر عبدالکریمی گرامی، من بغض در گلو این سطور را نوشتم. به شدت نگران آینده این کشور و فرزندانم هستم. هیچ گاه به مهاجرت فکر نکردم. من کارگرزادهای هستم که از پدرم رسم صداقت، وفا و تلاش را آموختم و امیدوارم در زندگی خودم به آن پایبند باشم. من در این کشور زاده شدم و در این خاک خواهم مرد. اما مسیر را همان میبینم که گفتم. من همانند شما نگاهی کلاننگر و از فراسوی تاریخ ندارم. اما آنچه میبینم چندان امیدوار کننده نیست. اگرچه تلاش میکنم، به سختی تلاش میکنم که امیدوار باقی بمانم. در محل کارم جویندگان بدون تجربه و تازه فارغ التحصیل از دانشگاه را در اولویت استخدام قرار میدهم. فقط به این دلیل که شاید بتوانم ایشان را پاگیر و از مهاجرت یک نفر دیگر جلوگیری کنم. وقتی یکی از کارشناسانم به قصد مهاجرت استعفا میدهد همچون خنجری بر قلب من مینشیند. میدانم که در آنسوی مرزها هم فرش قرمزی برایش پهن نشده و باید در پایینترین سطوح جامعه کار خود را پی بگیرد و زندگی سختی را شروع کند. اما با او چه بگویم؟ از کجا بگویم؟ او زندگی را میخواهد و تلقیاش این است که در اینجا به آن نخواهد رسید (درست یا غلط). آنچه که از بین میرود "امید" است. این دشمن تراز اول ایران در حال حاضر است. جایی که ما بازی را به دشمن میبازیم همین است. اتفاقی که برای تمام پدیدههای اجتماعی ما در 150 سال گذشته افتاده است: "قطع امید". قطع امید از دبستان، قطع امید از مشروطه، قطع امید از پهلوی و حالا قطع امید از ج.ا.ا. ریشه این قطع امید شاید همان احساس حذف شدگی باشد. شاید همان احساس نادیده گرفته شدن.
جناب آقای دکتر عبدالکریمی، خواستم این نقد را بر گفتمان جنابعالی وارد کنم که آنچه حاکمیت از آن غافل شده، مجموع نیروهای اجتماعی است. به نظر میرسد حاکمیت ایران در حال قطع ارتباط با باقی نیروهای اجتماعی است. تاریخ نشان داده هرزمان حکام بر تمام نیروهای اجتماعی خود تکیه کردهاند، پیروزی از آن ما بوده است. همچنان امیدوارم کشور از این برحه تاریخی حساس به سلامت عبور کند.
اَلصَبرُ مُرٌّ و العُمرُ فانٍ
یا لَیتَ شعری حَتامَ اأَلْقاه
برای شما آرزوی سلامتی دارم
ایام به کام
Forwarded from نگاهِ دیگر | صابر گُلعنبری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔺50 سال پیش نیز همین بود!
گزارشگر مصری در فیلم بالا مربوط به 50 سال پیش اوضاع نوار غزه را گزارش میکند. انگار که همین امروز است؛ ویرانی و شیون و زاری کودکان و زنان. او از وضعیت غزه پس از اشغال در سال 1967 میگوید و اینکه ارتش اسرائیل محلاتی را با خاک یکسان، 2500 منزل را ویران و 10 هزار نفر را بازداشت کرده است. این ارقام برای آن سالهای غزه با جمعیت یک ششم (360 هزار نفر) امروز آن بسیار بالاست.
در حالی که در آن سالها نه هفتم اکتبری رخ داده بود؛ نه حماسی وجود داشت. ريشه مشکل در اشغالگری و سلب حقوق یک ملت است، تا این معضل ریشهای حل نشود، عوارض آن همچنان ادامه خواهد یافت.
طبق این گزارش، پس از شکست چند کشور عربی (1967)، تنها منطقهای که سرسختانه مقاومت کرد، نوار غزه بود؛ تا جایی که افسری اسرائیلی آن زمان گفته، حاضرم در 5 جنگ بجنگم اما در نوار غزه نجنگم.
این وضعیت استثنائی غزه یک مورد مطالعاتی جامعه شناختی است. یک دلیل میتواند این باشد که 70 درصد ساکنان آن آوارگان مناطقی هستند که اسرائیل در آن تشکیل شده و هنوز هم با درگذشت بیشتر پدران، فرزندان موطن خود را از یاد نبردهاند.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
گزارشگر مصری در فیلم بالا مربوط به 50 سال پیش اوضاع نوار غزه را گزارش میکند. انگار که همین امروز است؛ ویرانی و شیون و زاری کودکان و زنان. او از وضعیت غزه پس از اشغال در سال 1967 میگوید و اینکه ارتش اسرائیل محلاتی را با خاک یکسان، 2500 منزل را ویران و 10 هزار نفر را بازداشت کرده است. این ارقام برای آن سالهای غزه با جمعیت یک ششم (360 هزار نفر) امروز آن بسیار بالاست.
در حالی که در آن سالها نه هفتم اکتبری رخ داده بود؛ نه حماسی وجود داشت. ريشه مشکل در اشغالگری و سلب حقوق یک ملت است، تا این معضل ریشهای حل نشود، عوارض آن همچنان ادامه خواهد یافت.
طبق این گزارش، پس از شکست چند کشور عربی (1967)، تنها منطقهای که سرسختانه مقاومت کرد، نوار غزه بود؛ تا جایی که افسری اسرائیلی آن زمان گفته، حاضرم در 5 جنگ بجنگم اما در نوار غزه نجنگم.
این وضعیت استثنائی غزه یک مورد مطالعاتی جامعه شناختی است. یک دلیل میتواند این باشد که 70 درصد ساکنان آن آوارگان مناطقی هستند که اسرائیل در آن تشکیل شده و هنوز هم با درگذشت بیشتر پدران، فرزندان موطن خود را از یاد نبردهاند.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
Forwarded from محسن
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
دوستان سلام. من امشب با آیدی نقد فرهنگ در این کانال و با آیدی بیژن عبدالکریمی کانال و گروه مشکلات برنامه را اجرا خواهم کرد. با سپاس
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
♦️در حاشیهی مناسک محرم!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
سالهاست در حاشیهی مناسک محرم، پرسه میزنم، گاه پنداری اشکی هم فشاندهام، گاه خود را در افق کربلا انگاشتهام و سرتاسر وجودم از اضطراب حادثه لبریز شدهاست؛ اما هماره گوشهی چشمی هم از منظر جامعهشناختی به این مناسک داشته ام که در این جستار به پارهای از یافتههای میدانی پراکندهی خویش اشاره می کنم.
- ترکیب جمعیتی هیئات تغییر چشمگیری داشته است این دستهجات تقریبا از حضور ریشسفیدانی که سالها در این دستگاه کارآزموده بودند، خالی شده است و کمتر دیده میشود تجربیات ایشان در برگزاری این مناسک به نحو اصولی به نسلهای بعدی انتقال یافته باشد.
- فضای عمومی و پیرامونی این دستهجات هم آشکارا تغییر یافته است؛ اگر در گذشتههای نه چندان دور مردان و عموما زنان نشسته به تماشای این مراسمات با چهرههای غمین و سوگوار ناظر نوحهخوانیها و تعزیهها بودند؛ امروز دیگر کمتر چنین یکدستی حزنآلودی را در این صفوف می توان شاهد بود؛ و آنچه بیشتر به چشم میآید غلغلهای و جنب و جوشی نه چندان آیینی و مناسک محور است.
- توده های منتشر بی هدف که اساسا در خیابان ها و معابر سرگردانند و نمی توان گفت در حاشیهی مراسم مذهبی خاصی گرد آمده اند مخصوصا متشکل از جوانان و نوجوانان و دختران و پسران جوان و البته گه گاه جمع های خانوادگی در ایام سوگواری امسال بیشتر مشاهده می شد. که آسیبشناسی و توصیف و تبیین آن نیازمند مطالعات جامعهشناختی اهل نظر است. در دهههای اخیر عبارت NEET(Not in Education, Employment, or Training) برای بررسی مسائل پیرامون بیکاری جوانان بکار گرفته میشود. در معنای لغوی این عبارت به معنی جوانانی است که شغلی ندارند و در حال تحصیل و یادگیری یک مهارت هم نیستند.
- منابر و تریبونهای معرفتافزا نیز همچنان سیر نزولی داشته است؛ یعنی باید با تاسف ابراز داشت نه تنها در عموم این مراسمات پیام اساسی واقعهی کربلا تبیین و تشریح نمی شود، که حتی همان شور حسینی که حاوی عشق و محبت به حسین بن علی و همراهان باوفای او بود نیز دیگر به ندرت بازتولید می شود و این حقیقتا خسران بزرگی است که تدابیر جدی فرهنگی مسئولین؛ اهل فرهنگ و متولیان امور را ميطلبد.
https://www.instagram.com/p/C9fBjFeJUTd/?igsh=MXc3OThlYXZuM25wZg==
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)
سالهاست در حاشیهی مناسک محرم، پرسه میزنم، گاه پنداری اشکی هم فشاندهام، گاه خود را در افق کربلا انگاشتهام و سرتاسر وجودم از اضطراب حادثه لبریز شدهاست؛ اما هماره گوشهی چشمی هم از منظر جامعهشناختی به این مناسک داشته ام که در این جستار به پارهای از یافتههای میدانی پراکندهی خویش اشاره می کنم.
- ترکیب جمعیتی هیئات تغییر چشمگیری داشته است این دستهجات تقریبا از حضور ریشسفیدانی که سالها در این دستگاه کارآزموده بودند، خالی شده است و کمتر دیده میشود تجربیات ایشان در برگزاری این مناسک به نحو اصولی به نسلهای بعدی انتقال یافته باشد.
- فضای عمومی و پیرامونی این دستهجات هم آشکارا تغییر یافته است؛ اگر در گذشتههای نه چندان دور مردان و عموما زنان نشسته به تماشای این مراسمات با چهرههای غمین و سوگوار ناظر نوحهخوانیها و تعزیهها بودند؛ امروز دیگر کمتر چنین یکدستی حزنآلودی را در این صفوف می توان شاهد بود؛ و آنچه بیشتر به چشم میآید غلغلهای و جنب و جوشی نه چندان آیینی و مناسک محور است.
- توده های منتشر بی هدف که اساسا در خیابان ها و معابر سرگردانند و نمی توان گفت در حاشیهی مراسم مذهبی خاصی گرد آمده اند مخصوصا متشکل از جوانان و نوجوانان و دختران و پسران جوان و البته گه گاه جمع های خانوادگی در ایام سوگواری امسال بیشتر مشاهده می شد. که آسیبشناسی و توصیف و تبیین آن نیازمند مطالعات جامعهشناختی اهل نظر است. در دهههای اخیر عبارت NEET(Not in Education, Employment, or Training) برای بررسی مسائل پیرامون بیکاری جوانان بکار گرفته میشود. در معنای لغوی این عبارت به معنی جوانانی است که شغلی ندارند و در حال تحصیل و یادگیری یک مهارت هم نیستند.
- منابر و تریبونهای معرفتافزا نیز همچنان سیر نزولی داشته است؛ یعنی باید با تاسف ابراز داشت نه تنها در عموم این مراسمات پیام اساسی واقعهی کربلا تبیین و تشریح نمی شود، که حتی همان شور حسینی که حاوی عشق و محبت به حسین بن علی و همراهان باوفای او بود نیز دیگر به ندرت بازتولید می شود و این حقیقتا خسران بزرگی است که تدابیر جدی فرهنگی مسئولین؛ اهل فرهنگ و متولیان امور را ميطلبد.
https://www.instagram.com/p/C9fBjFeJUTd/?igsh=MXc3OThlYXZuM25wZg==
پلورالیسم دینی
گروه علم و الهیات مشکات
ویس چت
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه سوم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۳
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
موضوع:پلورالیسم دینی (جلسه سوم)
با حضور جناب دکتر بیژن عبدالکریمی
سه شنبه ۲۶ تیرماه ۱۴۰۳
گروه علم و الهیات مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em
لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :
www.instagram.com/bijan.abdolkarimi
لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :
@bijanabdolkarimi
Forwarded from آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعه شناختی؛ (Dr Alaei)
♦️امید به شنیده شدن!
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
در آستانهی تشکیل دولت جدید، امید به شنیده شدن در میان عموم مردم ناراضی و نیز برخی نخبگان مستقل نضج گرفته است؛ حقیقتا فرصت یگانه برای جاری شدن خون در شریانهای فسردهی مام وطن، موجبات دلگرمی شدهاست؛ اما بلافاصله باید افزود اگر این مجال بیبدیل که به همت خوندلهای بسیار در دورانهای تنگ و تار حاصل آمده است خدای ناکرده مغتنم شمرده نشود؛ آنچه این بار به خطر جدی میافتد موجودیت "زندگی" در ایران عزیز است؛
وقتی میگوییم "زندگی" سقف رفاه و توسعه برای مردمان این سامان مرادمان نیست؛ زندگی با همهی دشواریها و معضلات واقعی یک جامعه توسعهنیافته اما رو به اصلاح و گشوده به جهان؛ در همهی متون علمی در گفتگوهای درماني شرط نیل به بهبودی؛ تشخیص درست بیماری و خودآگاهی به وضعیت است.
ما حاضریم ایرانی بودن را گردن بگیریم، عقب ماندگی از جریان توسعه و رشد و تکنولوژی... اما لازمهی آن پرهیز از خشونت و انحصارگرایی است؛ امید به شنیده شدن؛ پژواک آری گویی به زندگیست..
توجه به تحولات نسلی و ارتفاع گرفتن از منافع گروهی برای پیاده کردن قانون و رفع معضلات آن، یعنی آغوش مهر گشودن به همه ی ایرانیان در حاشیه مانده و مطرود؛ از بلوچ و عرب و ترک و کرد و ... تا زنان و دختران و پسران جوان؛
جامعه شناسی ظرفیت نظری و روش شناختی برای تحقق چنین اهدافی را پیشاپیش در نزد خویش محقق ساخته است؛ لذا میتواند در گذر دولتمردان از نظر به عمل دستگیر ایشان باشد و به تحقق شعارهای توسعه محور ایشان با جد و جهد تمام مدد رساند. برای ایران آزاد و آباد همهی صداها را باید شنید.
آنچه امروز گفتگو در سطوح ملی و فراملی را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر کرده است بایستی از نهادهایی مثل خانواده و مدرسه و...آغاز و بهویژه در دانشگاه تقویت و تثبیت شود.
نگارنده در کتاب #گفتمان_وفاق به مثابه ی یک نظریه اجتماعی مخاطب ایرانی را به تامل در خصوص امکان ظهور نظریه اجتماعی در ایران با توجه به زیست جهان تاریخی مان وا می دارد. گفتمان وفاق به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای غلبه بر درد مشترک توسعه نیافتگی تاریخی است.
✍دکترمحمدحسن علایی
(جامعهشناس)
در آستانهی تشکیل دولت جدید، امید به شنیده شدن در میان عموم مردم ناراضی و نیز برخی نخبگان مستقل نضج گرفته است؛ حقیقتا فرصت یگانه برای جاری شدن خون در شریانهای فسردهی مام وطن، موجبات دلگرمی شدهاست؛ اما بلافاصله باید افزود اگر این مجال بیبدیل که به همت خوندلهای بسیار در دورانهای تنگ و تار حاصل آمده است خدای ناکرده مغتنم شمرده نشود؛ آنچه این بار به خطر جدی میافتد موجودیت "زندگی" در ایران عزیز است؛
وقتی میگوییم "زندگی" سقف رفاه و توسعه برای مردمان این سامان مرادمان نیست؛ زندگی با همهی دشواریها و معضلات واقعی یک جامعه توسعهنیافته اما رو به اصلاح و گشوده به جهان؛ در همهی متون علمی در گفتگوهای درماني شرط نیل به بهبودی؛ تشخیص درست بیماری و خودآگاهی به وضعیت است.
ما حاضریم ایرانی بودن را گردن بگیریم، عقب ماندگی از جریان توسعه و رشد و تکنولوژی... اما لازمهی آن پرهیز از خشونت و انحصارگرایی است؛ امید به شنیده شدن؛ پژواک آری گویی به زندگیست..
توجه به تحولات نسلی و ارتفاع گرفتن از منافع گروهی برای پیاده کردن قانون و رفع معضلات آن، یعنی آغوش مهر گشودن به همه ی ایرانیان در حاشیه مانده و مطرود؛ از بلوچ و عرب و ترک و کرد و ... تا زنان و دختران و پسران جوان؛
جامعه شناسی ظرفیت نظری و روش شناختی برای تحقق چنین اهدافی را پیشاپیش در نزد خویش محقق ساخته است؛ لذا میتواند در گذر دولتمردان از نظر به عمل دستگیر ایشان باشد و به تحقق شعارهای توسعه محور ایشان با جد و جهد تمام مدد رساند. برای ایران آزاد و آباد همهی صداها را باید شنید.
آنچه امروز گفتگو در سطوح ملی و فراملی را تبدیل به یک ضرورت انکارناپذیر کرده است بایستی از نهادهایی مثل خانواده و مدرسه و...آغاز و بهویژه در دانشگاه تقویت و تثبیت شود.
نگارنده در کتاب #گفتمان_وفاق به مثابه ی یک نظریه اجتماعی مخاطب ایرانی را به تامل در خصوص امکان ظهور نظریه اجتماعی در ایران با توجه به زیست جهان تاریخی مان وا می دارد. گفتمان وفاق به دنبال تمهید شرایط تحقق آلترناتیوهای ساختاری با مشارکت همه ی نیروهای اصیل فارغ از گرایشات ایشان برای غلبه بر درد مشترک توسعه نیافتگی تاریخی است.
Forwarded from Elham Aghshahi
كانون فرهنگ و زندگي به همراه گروه صلح انجمن جامعه شناسي برگزار مي كند:
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.
🔻ترسيم نقشه اي فرهنگي از ايران معاصر
➖دكتر بيژن عبدالكريمي
فيلسوف و دانشيار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامي
🕙سه شنبه، ٢ مردادماه
١٠:٣٠ الي ١٢:٣٠
📍بوستان قيطريه، فرهنگسراي ملل، تالار فرهنگ، كانون فرهنگ و زندگي
حضور براي همه علاقمندان آزاد و رايگان است.
Forwarded from محمدی
🔶از هرج و مرج و شکست مشروطه عبرت نمی گیریم؟ تاریخ در حال تکرار است!
محمدعلی محمدی قره قانی
🔸من هم به سهم خودم از وضعیت کارگروهها و خبرهایی که از نحوه چینش کابینه بیرون می آید ناخرسندم و چند یادداشت خطاب به رئیس جمهور منتخب نوشتم و اما همه را پاک کردم! بله ناراضی از تکرار اسم های سابق و پروکسی های آنان در دولت جدید هستیم. اسامی آقاها و آقازاده های تکراری و افراد مورد حمایت آنان در اولین محافل قدرت دولت جدید را می بینیم.
اما از طرفی هم وقتی به صحنه نگاه می کنیم، موجی از مطالبات و حجم انبوه انتظارات غیر قابل برآوردن شکل گرفته که امکان جمع کردن اینهمه تعدد و تشتت ذیل فرایند دموکراتیک فعلی وجود ندارد.
🔸گویی که ما ظرفیت دموکراسی و فضای باز و طرف مشورت قرار گرفتن را نداریم و همین که گفته شده این دولت قرار است با مشورت مردم بسته شود، ببینید چه هرج و مرج و بلبشویی به پاست!
فضا، شبیه پیروزی نهضت مشروطه و بعد پشیمانی پادشاهی که اجازه فضای باز را داده بود و به توپ بستن مجلس و اعدام شیخ فضل الله نوری به عنوان اولین مجتهد اعدامی در تاریخ شیعه و خونخواهی انقلابیون شیعی که تا انقلاب ۵۷ و حتی بعد آن هم در قالب قتل های زنجیره ای و روشنفکر کشی ادامه یافت، همه حاصل یک نافرهیختگی و درهم ریختگی سیاسی پس از پیروزی مشروطه بود.
🔸در مشروطه بعد از پیروزی، یک عده چنان افراط و خودسری کردند که مثلاً پادشاهی که خود به مشروطه- طلبی نیم بند تبدیل شده بود را هر روز در مطبوعات حرامزاده خطاب کرده و به مادر او نسبت های ناروا می دادند و حتی برخی دیگر از انقلابیون تندرو، بر سر راهش کمین کردند و با پرتاب بمب قصد کشتن او را داشتند که البته ناکام ماند. همهمه و ملغمه عجیبی شده بود. هر کسی که یک روزنامه و حزب و دسته ای داشت، بر علیه دیگری می نوشت و اقدام می کرد. همه سهم می خواستند و داعیه رهبری مشروطه را داشتند. با تکرار چنین زیاده خواهی ها و خودمحوری ها، پادشاه راه خود را از مشروطه جدا کرد، مجلس و انتخابات و صندوق و قانون و همه را به توپ بست، مجاهدان و رهبران اصلاح طلب را اعدام و تبعید و زندانی کرد و خون، سنگفرش های تهران را پوشاند. انقلاب مشروطه بعد از شکست اولیه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بعد که عده ای از عشایر و حاکمان شهرهای ایران علیه پادشاه مستبد به نام مشروطه خواهی قیام کردند و پیروز شدند، دیگر آن مشروطه قبلی نبود. کار از دست اندیشمندان و متفکران و فرهیختگان درآمد و به دست خانها و اشراف ایلات و محلات افتاد تا این که بالاخره سلطنت مشروطه به رضا خان رسید.
🔸اکنون هم رویدادها به همان سمت و سو می رود! انتخاباتی در حد مقدورات، آزاد برگزار شد. فردی اصلاح طلب به پیروزی رسید. اعلام مشارکت عمومی و درخواست نظارت مردمی بر خود و دولت آینده کرد. فرایند مشورتی تشکیل کابینه را آغاز کرد. اما تاکنون چه نتایجی داشته است؟
دوباره عده ای اسب وزارت و ریاست را زین کردند و دقیقاً "شنبه بعد از انتخابات" پوسترهایی شیک و آراسته در فضای مجازی دست به دست گرداندند که اسامی خود به عنوان وزرای کابینه را خبر می داد. معلوم شد پوسترها همان بود که از دوران دولت روحانی تهیه و باز توزیع شده بود. روزنامه ای به خیال خوش خدمتی، تیتر گورباچف ایرانی می زند، عده ای با تدارک هیات عزاداری دختران بی حجاب در روز عاشورا بمب بر سر راه دولت آینده ترکاندند تا دولت را درگیر و اسیر بازی های اینچنینی کنند. مطالبات فراتر از حد معمول رفته، برخی از ایالات و ولایات طومار می فرستند که فلانی باشد و فلانی نباشد و اگر چنین شد چنان خواهیم کرد. خلاصه معرکه ای شده است این سیاست درهای باز و تشکیل کابینه مشورتی، چنانکه دیری نخواهد شد که پشیمانی بر رئیس جمهور منتخب مستولی شده و به کلی فرایند شفاف و مشورتی را رها کرده و مثل دولتهای قبل عمل کند و بشود همان که تا حالا بود. نه خانی آمد و نه خانی رفت! و دوباره شکست!
🔸یک آلترناتیو پیشنهادی:
این پیشنهاد خطاب به نخبگان سیاسی و مدنی ایران امروز است. افراد و گروههای ذی نفوذ، مطالبات آشوب برانگیز را در این مرحله متوقف کنند و اجازه دهند تا کمیته مشورتی با حداقل ممکن ها به دولت مد نظر خود برسد. اما کار ما تازه بعد از تعیین وزرا و گذشت صد روز از عمر دولت آغاز خواهد شد تا نظارت بر همان وزارتخانه هایی که حساسیت داشتیم را آغاز و به نقد روندها و رویه ها و سیاست های نامطلوب بپردازیم. اگر فسادی بود با مستندات کافی در پی عزل وزیر و زیر مجموعه او برویم و از دولت در این مرحله فقط این قول و وعده را بگیریم که اگر وزیری به خطا رفت و خلاف میثاق با دولت عمل کرد، حتی به بهای از حد نصاب افتادن هم بلافاصله عزل شود.
🔸به نظرم تنها امکان طی مسیر دموکراتیک فعلی، صبر و تحمل است تا دولت دلخواه رئیس جمهور تشکیل شود و بعد نظارت و مطالبات آغاز گردد، وگرنه شکست انتظار همه را می کشد.
محمدعلی محمدی قره قانی
🔸من هم به سهم خودم از وضعیت کارگروهها و خبرهایی که از نحوه چینش کابینه بیرون می آید ناخرسندم و چند یادداشت خطاب به رئیس جمهور منتخب نوشتم و اما همه را پاک کردم! بله ناراضی از تکرار اسم های سابق و پروکسی های آنان در دولت جدید هستیم. اسامی آقاها و آقازاده های تکراری و افراد مورد حمایت آنان در اولین محافل قدرت دولت جدید را می بینیم.
اما از طرفی هم وقتی به صحنه نگاه می کنیم، موجی از مطالبات و حجم انبوه انتظارات غیر قابل برآوردن شکل گرفته که امکان جمع کردن اینهمه تعدد و تشتت ذیل فرایند دموکراتیک فعلی وجود ندارد.
🔸گویی که ما ظرفیت دموکراسی و فضای باز و طرف مشورت قرار گرفتن را نداریم و همین که گفته شده این دولت قرار است با مشورت مردم بسته شود، ببینید چه هرج و مرج و بلبشویی به پاست!
فضا، شبیه پیروزی نهضت مشروطه و بعد پشیمانی پادشاهی که اجازه فضای باز را داده بود و به توپ بستن مجلس و اعدام شیخ فضل الله نوری به عنوان اولین مجتهد اعدامی در تاریخ شیعه و خونخواهی انقلابیون شیعی که تا انقلاب ۵۷ و حتی بعد آن هم در قالب قتل های زنجیره ای و روشنفکر کشی ادامه یافت، همه حاصل یک نافرهیختگی و درهم ریختگی سیاسی پس از پیروزی مشروطه بود.
🔸در مشروطه بعد از پیروزی، یک عده چنان افراط و خودسری کردند که مثلاً پادشاهی که خود به مشروطه- طلبی نیم بند تبدیل شده بود را هر روز در مطبوعات حرامزاده خطاب کرده و به مادر او نسبت های ناروا می دادند و حتی برخی دیگر از انقلابیون تندرو، بر سر راهش کمین کردند و با پرتاب بمب قصد کشتن او را داشتند که البته ناکام ماند. همهمه و ملغمه عجیبی شده بود. هر کسی که یک روزنامه و حزب و دسته ای داشت، بر علیه دیگری می نوشت و اقدام می کرد. همه سهم می خواستند و داعیه رهبری مشروطه را داشتند. با تکرار چنین زیاده خواهی ها و خودمحوری ها، پادشاه راه خود را از مشروطه جدا کرد، مجلس و انتخابات و صندوق و قانون و همه را به توپ بست، مجاهدان و رهبران اصلاح طلب را اعدام و تبعید و زندانی کرد و خون، سنگفرش های تهران را پوشاند. انقلاب مشروطه بعد از شکست اولیه سرنوشت دیگری پیدا کرد. بعد که عده ای از عشایر و حاکمان شهرهای ایران علیه پادشاه مستبد به نام مشروطه خواهی قیام کردند و پیروز شدند، دیگر آن مشروطه قبلی نبود. کار از دست اندیشمندان و متفکران و فرهیختگان درآمد و به دست خانها و اشراف ایلات و محلات افتاد تا این که بالاخره سلطنت مشروطه به رضا خان رسید.
🔸اکنون هم رویدادها به همان سمت و سو می رود! انتخاباتی در حد مقدورات، آزاد برگزار شد. فردی اصلاح طلب به پیروزی رسید. اعلام مشارکت عمومی و درخواست نظارت مردمی بر خود و دولت آینده کرد. فرایند مشورتی تشکیل کابینه را آغاز کرد. اما تاکنون چه نتایجی داشته است؟
دوباره عده ای اسب وزارت و ریاست را زین کردند و دقیقاً "شنبه بعد از انتخابات" پوسترهایی شیک و آراسته در فضای مجازی دست به دست گرداندند که اسامی خود به عنوان وزرای کابینه را خبر می داد. معلوم شد پوسترها همان بود که از دوران دولت روحانی تهیه و باز توزیع شده بود. روزنامه ای به خیال خوش خدمتی، تیتر گورباچف ایرانی می زند، عده ای با تدارک هیات عزاداری دختران بی حجاب در روز عاشورا بمب بر سر راه دولت آینده ترکاندند تا دولت را درگیر و اسیر بازی های اینچنینی کنند. مطالبات فراتر از حد معمول رفته، برخی از ایالات و ولایات طومار می فرستند که فلانی باشد و فلانی نباشد و اگر چنین شد چنان خواهیم کرد. خلاصه معرکه ای شده است این سیاست درهای باز و تشکیل کابینه مشورتی، چنانکه دیری نخواهد شد که پشیمانی بر رئیس جمهور منتخب مستولی شده و به کلی فرایند شفاف و مشورتی را رها کرده و مثل دولتهای قبل عمل کند و بشود همان که تا حالا بود. نه خانی آمد و نه خانی رفت! و دوباره شکست!
🔸یک آلترناتیو پیشنهادی:
این پیشنهاد خطاب به نخبگان سیاسی و مدنی ایران امروز است. افراد و گروههای ذی نفوذ، مطالبات آشوب برانگیز را در این مرحله متوقف کنند و اجازه دهند تا کمیته مشورتی با حداقل ممکن ها به دولت مد نظر خود برسد. اما کار ما تازه بعد از تعیین وزرا و گذشت صد روز از عمر دولت آغاز خواهد شد تا نظارت بر همان وزارتخانه هایی که حساسیت داشتیم را آغاز و به نقد روندها و رویه ها و سیاست های نامطلوب بپردازیم. اگر فسادی بود با مستندات کافی در پی عزل وزیر و زیر مجموعه او برویم و از دولت در این مرحله فقط این قول و وعده را بگیریم که اگر وزیری به خطا رفت و خلاف میثاق با دولت عمل کرد، حتی به بهای از حد نصاب افتادن هم بلافاصله عزل شود.
🔸به نظرم تنها امکان طی مسیر دموکراتیک فعلی، صبر و تحمل است تا دولت دلخواه رئیس جمهور تشکیل شود و بعد نظارت و مطالبات آغاز گردد، وگرنه شکست انتظار همه را می کشد.
Forwarded from لشکر قدس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️سر انجام دیوان بین المللی دادگستری رسما اسرائیل را یک کشور آپارتاید معرفی کرد!
🚨 اخبار فوری لشکر قدس
@quds_fouri
🚨 اخبار فوری لشکر قدس
@quds_fouri
Forwarded from ♡ 🇮🇷 ♡
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 وطنپرستی به سبک محمدجواد ظریف
🔹سخنان تقطیع شده ظریف را پخش میکنند و مردم را بر علیه کسی که سعی میکند بهترین هارا برای اداره مملکت بسیج کند، تحریک میکنند.
🔹این چند دقیقه را تماشا کنید تا لذت ببرید چگونه رگ گردن یک وطنپرست واقعی برای دفاع از ایران و ایرانی متورم میشود.
🔸ظریف این روزها هم یکتنه دارد برای ایران میجنگد و هم یکتنه آماج همهی حملهها و هجمهها قرار میگیرد
🔹سخنان تقطیع شده ظریف را پخش میکنند و مردم را بر علیه کسی که سعی میکند بهترین هارا برای اداره مملکت بسیج کند، تحریک میکنند.
🔹این چند دقیقه را تماشا کنید تا لذت ببرید چگونه رگ گردن یک وطنپرست واقعی برای دفاع از ایران و ایرانی متورم میشود.
🔸ظریف این روزها هم یکتنه دارد برای ایران میجنگد و هم یکتنه آماج همهی حملهها و هجمهها قرار میگیرد
Forwarded from باشگاه اندیشه
.
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
آیین رونمایی از کتابِ
شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهٔ نیستانگاری
و گفتوگو دربارۀ آن
با حضورِ
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر سیدجواد میری
دکتر حسن محدثی گیلوایی
دکتر محمدحسن علایی (دانشآموخته جامعهشناسی و نویسنده کتاب)
پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۸
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
دربارهی نشست را اینجا بخوانید.
#مطالعات_هویت #شریعتی #تفکر_معنوی #علایی #عبدالکریمی #محدثی #میری #باشگاه_اندیشه
@howiatschool
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
آیین رونمایی از کتابِ
شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهٔ نیستانگاری
و گفتوگو دربارۀ آن
با حضورِ
دکتر بیژن عبدالکریمی
دکتر سیدجواد میری
دکتر حسن محدثی گیلوایی
دکتر محمدحسن علایی (دانشآموخته جامعهشناسی و نویسنده کتاب)
پنجشنبه ۴ مرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۸
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
دربارهی نشست را اینجا بخوانید.
#مطالعات_هویت #شریعتی #تفکر_معنوی #علایی #عبدالکریمی #محدثی #میری #باشگاه_اندیشه
@howiatschool
@bashgahandishe
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
دانشگاه و فرصت دولت پزشکیان
پیشنهادی به کانونهای صنفی و اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور
روزنامه اعتماد (۳۱ تیر ۱۴۰۳)
حال که دولت فراگیرتر و مردمیتری در حال شکلگیری است که از مشارکت طیفهای گستردهتری از جامعه استقبال میکند، به اعضای محترم هیئت علمی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی کشور پیشنهاد میکنم از این فرصت بهره ببرند و برای پیشنهاد رئیس دانشگاه/مؤسسه خود سازوکاری تدوین و روی آن توافق کنند.
اگر به عنوان مثال۶۰ - ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی یک دانشگاه بهاتّفاق سه نفر را بهعنوان گزینههای ریاست دانشگاه پیشنهاد کنند، خیلی بعید است که وزیر علوم یا سایر مسئولان ذیربط بخواهند به این پیشنهاد جمعی بیتوجه باشند.
یکی از گلایههای همیشگی و بهحق اعضای هیئت علمی، عدم استقلال دانشگاه و یکی از نمودها و درعین حال عوامل تشدید کنندۀ آن تحمیل رئیس دانشگاه از طریق لابیگریهای شخصی خارج از دانشگاه در دولتهای مختلف بوده است.
رئیسی که توسّط فلان نمایندۀ مجلس یا بهمان حزب سیاسی به دانشگاه تحمیل میشود، چون مقبولیت داخلی ندارد و پشتوانه و تکیهگاهش نه داخل دانشگاه بلکه همان کسی است که او را بالا کشیده است، در مدیریتش نیز بهجای تمرکز بر اهداف اصلی دانشگاه و توجه به نظرات و خواستهای اعضای هیئت علمی، مجبور است مطابق منافع و سلایق همان تکیهگاه عمل کند و دانشگاه را به ابزار و بازیچهای برای تقویت جایگاه همان پشتیبانها تبدیل میکند.
یکی از پیامدهای این وضعیت این است که رویکرد غیرمشارکتی، تحمیلی و «از بالا به پایین» در تمام سطوح داخلی دانشگاه نیز تسرّی پیدا میکند.
در مقابل، اگر رئیس دانشگاه بر اساس پیشنهاد جمعی اعضای هیئت علمی انتخاب شود و از مقبولیت قابل قبولی برخوردار باشد، احتمالاً این «مشارکتی بودن» در تمام سطوح مدیریت و تصمیمسازی دانشگاه ساری و جاری میگردد.
دانشگاهی که رئیس آن مقبولیت و پشتوانۀ داخلی داشته باشد، برای تأثیرگذاری روی تصمیمسازیهای خارج دانشگاه (دستگاههای اجرایی استان و ...) نیز قدرت چانهزنی و امکانهای بسیار بیشتری دارد.
تا جایی که میفهمم، اگر تمرکز ذهن خود را به جای «کارهایی که نمیشود کرد» و گلایه از آنها، روی «امکانهای موجود» متمرکز کنیم، میتوانیم برای پیشنهاد جمعیِ گزینههایی برای ریاست دانشگاه، سازوکارهای خردمندانهای تدوین کنیم که در آنها تمام جوانب امر و چالشهای احتمالی ممکن دیده شده باشند.
این سازوکار همچنین میتواند شرایط کنارهگیری رئیس را مثلاً درصورت درخواست ۸۰ درصد اعضای هیئت علمی معین کرده باشد.
به نظرم، دانشگاهی که اکثریت اعضای هیئت علمی آن نتوانند روی گزینههایی برای ریاست دانشگاه به اجماع برسند، محکوم به این است که بازیچۀ دست فلان نماینده و بهمان جریان سیاسی شود.
کانونهای صنفی اعضای هیئت علمی در دانشگاهها میتوانند بهترین مرکز برای به گفتگو گذاشتن این پیشنهاد و پیگیری آن باشند.
بهنظرم، حتّی اگر گفتگو دراینباره خیلی بهدرازا بکشد، باز هم ارزشش را دارد که بهمرور و بهموازات سایر امور دنبال شود تا شاید ۱۰ سال بعد هم که شده است ثمر بدهد و دانشگاه بالاخره به سازوکار مورد توافقی برای این مهم دست یابد.
باوجود اینکه به نظرم، اعضای هیئت علمی نباید منتظر چراغ سبز از بالا باشند، امّا اگر جای دکتر پزشکیان بودم، از همین حالا اعلام میکردم هر دانشگاهی که برای انتخاب رئیس توسّط اعضای هیئت علمی همان دانشگاه سازوکاری تدوین کند که برخی ویژگیهای خاص را دارا باشد (مثلا مورد توافق لااقل ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی دانشگاه باشد، شرایط و سازوکار برکناری رئیس را مشخص کرده باشد و ...)، خروجی همان سازوکار بهعنوان رئیس دانشگاه منصوب خواهد شد.
اگر این پیشنهاد را مفید میدانید، لطفا بازنشر دهید.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
پیشنهادی به کانونهای صنفی و اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور
روزنامه اعتماد (۳۱ تیر ۱۴۰۳)
حال که دولت فراگیرتر و مردمیتری در حال شکلگیری است که از مشارکت طیفهای گستردهتری از جامعه استقبال میکند، به اعضای محترم هیئت علمی دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی کشور پیشنهاد میکنم از این فرصت بهره ببرند و برای پیشنهاد رئیس دانشگاه/مؤسسه خود سازوکاری تدوین و روی آن توافق کنند.
اگر به عنوان مثال۶۰ - ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی یک دانشگاه بهاتّفاق سه نفر را بهعنوان گزینههای ریاست دانشگاه پیشنهاد کنند، خیلی بعید است که وزیر علوم یا سایر مسئولان ذیربط بخواهند به این پیشنهاد جمعی بیتوجه باشند.
یکی از گلایههای همیشگی و بهحق اعضای هیئت علمی، عدم استقلال دانشگاه و یکی از نمودها و درعین حال عوامل تشدید کنندۀ آن تحمیل رئیس دانشگاه از طریق لابیگریهای شخصی خارج از دانشگاه در دولتهای مختلف بوده است.
رئیسی که توسّط فلان نمایندۀ مجلس یا بهمان حزب سیاسی به دانشگاه تحمیل میشود، چون مقبولیت داخلی ندارد و پشتوانه و تکیهگاهش نه داخل دانشگاه بلکه همان کسی است که او را بالا کشیده است، در مدیریتش نیز بهجای تمرکز بر اهداف اصلی دانشگاه و توجه به نظرات و خواستهای اعضای هیئت علمی، مجبور است مطابق منافع و سلایق همان تکیهگاه عمل کند و دانشگاه را به ابزار و بازیچهای برای تقویت جایگاه همان پشتیبانها تبدیل میکند.
یکی از پیامدهای این وضعیت این است که رویکرد غیرمشارکتی، تحمیلی و «از بالا به پایین» در تمام سطوح داخلی دانشگاه نیز تسرّی پیدا میکند.
در مقابل، اگر رئیس دانشگاه بر اساس پیشنهاد جمعی اعضای هیئت علمی انتخاب شود و از مقبولیت قابل قبولی برخوردار باشد، احتمالاً این «مشارکتی بودن» در تمام سطوح مدیریت و تصمیمسازی دانشگاه ساری و جاری میگردد.
دانشگاهی که رئیس آن مقبولیت و پشتوانۀ داخلی داشته باشد، برای تأثیرگذاری روی تصمیمسازیهای خارج دانشگاه (دستگاههای اجرایی استان و ...) نیز قدرت چانهزنی و امکانهای بسیار بیشتری دارد.
تا جایی که میفهمم، اگر تمرکز ذهن خود را به جای «کارهایی که نمیشود کرد» و گلایه از آنها، روی «امکانهای موجود» متمرکز کنیم، میتوانیم برای پیشنهاد جمعیِ گزینههایی برای ریاست دانشگاه، سازوکارهای خردمندانهای تدوین کنیم که در آنها تمام جوانب امر و چالشهای احتمالی ممکن دیده شده باشند.
این سازوکار همچنین میتواند شرایط کنارهگیری رئیس را مثلاً درصورت درخواست ۸۰ درصد اعضای هیئت علمی معین کرده باشد.
به نظرم، دانشگاهی که اکثریت اعضای هیئت علمی آن نتوانند روی گزینههایی برای ریاست دانشگاه به اجماع برسند، محکوم به این است که بازیچۀ دست فلان نماینده و بهمان جریان سیاسی شود.
کانونهای صنفی اعضای هیئت علمی در دانشگاهها میتوانند بهترین مرکز برای به گفتگو گذاشتن این پیشنهاد و پیگیری آن باشند.
بهنظرم، حتّی اگر گفتگو دراینباره خیلی بهدرازا بکشد، باز هم ارزشش را دارد که بهمرور و بهموازات سایر امور دنبال شود تا شاید ۱۰ سال بعد هم که شده است ثمر بدهد و دانشگاه بالاخره به سازوکار مورد توافقی برای این مهم دست یابد.
باوجود اینکه به نظرم، اعضای هیئت علمی نباید منتظر چراغ سبز از بالا باشند، امّا اگر جای دکتر پزشکیان بودم، از همین حالا اعلام میکردم هر دانشگاهی که برای انتخاب رئیس توسّط اعضای هیئت علمی همان دانشگاه سازوکاری تدوین کند که برخی ویژگیهای خاص را دارا باشد (مثلا مورد توافق لااقل ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی دانشگاه باشد، شرایط و سازوکار برکناری رئیس را مشخص کرده باشد و ...)، خروجی همان سازوکار بهعنوان رئیس دانشگاه منصوب خواهد شد.
اگر این پیشنهاد را مفید میدانید، لطفا بازنشر دهید.
به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد
کانال وحید احسانی
@vahidehsani_vh
https://www.tg-me.com/notesofvahidehsani
روزنامه اعتماد
دانشگاه و فرصت دولت پزشكيان
وحيد احساني