Telegram Web Link
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 نقد عقل محض کانت (تحلیل و بررسی) | نویسنده: بهزاد حسن‌پور | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 

بی‌تردید ایمانوئل کانت، در کنار افلاطون، ارسطو، دکارت و هگل یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ تفکر غربی و شاخص‌ترین چهرۀ نهضت روشنگری اروپایی در قرون جدید است و به‌هیچ‌وجه مبالغه‌آمیز نیست که می‌توان تاریخ متافیزیک غرب را به دورۀ ماقبل‌کانتی و مابعدکانتی تقسیم کرد. با کانت فلسفه وجهی استعلایی یافته، کاملاً معنا و مفهوم تازه‌ای به خود می‌گیرد. وی، در کتاب تمهیدات؛ مقدمه‌ای بر هر مابعدالطبیعۀ آینده که به عنوان یک علم عرضه شود، به‌درستی ادعا می‌کند که بعد از وی هیچ فلسفه‌ای نمی‌تواند نسبت به فلسفۀ استعلایی او بی‌تفاوت باشد. دهه‌هاست جریان کانت‌پژوهی در کشور ما شکل گرفته است، لیکن هنوز با ورود کانت از سطح آگاهی به ساحت خودآگاهی تاریخی‌مان بسیار فاصله‌ داریم. برای این امر نیازمند خلق آثار تألیفی و نه صرف ترجمه هستیم. اثر حاضر از نخستین کوشش‌های ما ایرانیان برای مواجهۀ مستقیم و غیرترجمه‌ای با آثار درجه اول متفکران بزرگ غربی است. موفقیت یا عدم موفقیت این کوشش‌ها در وهلۀ ثانویۀ قضیه قرار دارد. مهم آن است که در میان ما ایرانیان ارادۀ معطوف به برقراری گفت‌وگو و دیالوگ با متفکران برجستۀ متافیزیک غربی شکل گرفته است. این کتاب را باید در زمره نخستینِ این کوشش‌ها برشمرد. یقیناً گام‌های بعدی نمی‌توانند نسبت به گام‌های پیشین بی‌تفاوت باشند.

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 مدرنیسم و خیابان (جستارهایی از زندگی و زمانه) | نویسنده: مارشال برمن | مترجمان: عیسی خندان و مهدی هوره | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 مدرنیسم و خیابان (جستارهایی از زندگی و زمانه) | نویسنده: مارشال برمن | مترجمان: عیسی خندان و مهدی هوره | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 

میشل والزر با اکراه تصدیق می‌کند که انواع گروه‌های «منحرف»، «بدون شک، به ترکیب شهر متعلق‌اند.» به زبان دیگر افراد طبقهٔ پایین (همراه با همهٔ دیگر منحرفان) می‌توانند مورد ملایمت قرار گیرند، تا زمانی که تنها در حاشیهٔ فضای عمومی بمانند. من می‌خواهم برعکس او نظر دهم، و آن اینکه داشتن فضای عمومی ارزشی ندارد اگر همین مردم مسأله‌دار نتوانند در مرکز صحنه آزاد باشند. دلیلم این است که آنها آنجا هستند. آنها بخشی از شهر هستند. آنها از هزاران طریق به ما وصل‌اند. افتخار و اهمیت فضای عمومی به خاطر این است که می‌تواند انواع مختلف مردم را که در آنجا هستند به سوی هم بکشد. این می‌تواند همهٔ آن مردم را متقاعد و توانمند کند تا همدیگر را ببینند، نه از پشت عینک دودی، بلکه چهره به چهره.

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from آزاد | Azad
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 درگذشت رئیسی و دوقطبی ملی

🔶مناظره بیژن عبدالکریمی و حاتم قادری



🔻حاتم قادری: وقتی میلیون‌ها ایرانی می‌بینند که منافعشان توسط حکومت پایمال می‌شود، طبیعی‌ است که درباره حادثه اخیر ناراحتی نداشته باشند. نمی‌توان انتظار داشت که بین سرکوبگر و سرکوب‌شده صحبتی شکل بگیرد. وقتی تمام واقعیت‌ها نشان می‌دهد که این گفتمان حکومت با شکست روبرو شده است، چه انتظاری از روشنفکران دارید؟

🔻بیژن عبدالکریمی:
روشنفکری ما در مواجهه با مسائل سیاسی تا سطح نق‌ونق روزمره تقلیل پیدا کرده است. بخشی از مشکلات از سوی حاکمیت است، اما بخش مهمی از انسداد فعلی به دلیل وضعیت روشنفکران ماست که از روی کینه، به دنبال تقویت غرور ملی نیستند. به‌طور مثال در رابطه با شاهکاری که گفتمان انقلاب در حمله به اسرائیل خلق کرد، هیچ حرفی نزدند.

🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtu.be/6hLt_Dz6eP0

🎞 فیلم کامل این گفتگو در پلتفرم آزاد:
🌐 A Z A D. im

🆔@AzadSocial
Forwarded from کانال مشکات
لینک گروه علم و الهیات مشکات:
https://www.tg-me.com/elm_elahiat_meshkat
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/elm_em

لینک پیج اینستاگرام بیژن عبدالکریمی :

www.instagram.com/bijan.abdolkarimi

لینک کانال تلگرام بیژن عبدالکریمی :

@bijanabdolkarimi
ضرورت احیای «میانه‌روی» در فضای سیاسی/اجتماعی ایران

نویسنده: علی نصری

در چند سال اخیر، در فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی، واژه «میانه‌رو» جای خود را به برچسب «وسط‌باز» داده.

تخریب و حذف سیستماتیک «میانه‌روی» به عنوان یک رویکرد عقلانی، مصلحت‌طلبانه و کارآمد سیاسی و قرار دادن آن در مقابل «انقلابی‌گری» - توسط هر دو طیف افراطی «ارزشی» و «برانداز» در‌‌ داخل و خارج از کشور - نه تنها میدان سیاست را به جولانگاه افراطی‌گری، عوام‌فریبی و خشونت‌ورزی تبدیل کرده، که جامعه را نیز به ناامیدی، رفتارهای واکنشی و خودویران‌گری کشانده است.

مشارکت نزدیک به صفر سیاسی در انتخابات، خشونت بی‌رویه کلامی در شعارهای خیابانی و اظهار نظرهای سیاسی در فضای مجازی، حمایت از تحریم‌های اقتصادی و بعضاً حمله نظامی خارجی بر علیه کشور و منافع حیاتی خود، سکوت و بی‌تفاوتی در برابر مسائل بزرگ جهانی مانند جنایات جنگی اسرائیل در غزه - یا بعضاً حمایت از آن در واکنش کور به موضع رسمی حاکمیت - از جمله نمونه‌های افراطی‌گری و خودویران‌گری ناشی از مرگ «میانه‌روی» در فضای سیاسی/اجتماعی کشور است.

احیای میانه‌روی، تفکیک آن از برچسب «وسط‌بازی» و ارائه مجدد آن به عنوان یک نسخه سیاسی و آلترناتیو اخلاقی در برابر وضع موجود، شاید تنها راه بیرون‌رفت جامعه از بحران‌ها و معضلات پیچیده کنونی است.

به همین منظور، به برخی از تفاوت‌های فلسفی، استراتژیک و عملی میان رویکرد «میانه‌روی» و برچسب «وسط‌بازی» می‌پردازیم تا این دو را از یکدیگر تفکیک کنیم.

تفاوت بین «میانه‌روی» و «وسط‌بازی»:


- میانه‌روی رویکردی است که فعالانه به دنبال راهکارهای جامع‌، فراگیر و کارآمدی است که صداها و نیازهای طیف‌های وسیعی از جامعه‌ را در نظر می‌گیرد.

در حالی که «وسط‌بازی» رویکردی است که در یک فضای سیاسی/اجتماعی به شدت «قطبی»، تلاش می‌کند تا با موضع‌گیری‌های «خنثی»، «منزه‌طلبانه» و «غیر تأثیرگذار» سهمی از قدرت را از آن خود کند.

- میانه‌روها در سیاست‌گذاری‌ها و موضع‌گیری‌های خود، علاوه بر انعطاف‌پذیری اصولی‌شان، توجه خاصی به نظرهای تخصصی، شواهد علمی و هنجارهای اجتماعی دارند تا بتوانند بر اساس «واقعیت»ها اصلاحات مورد نیاز کشور و جامعه را رهبری کنند.

در حالی که «وسط‌باز‌»ها به دلیل اصرارشان بر حفظ «تعادل»، تلفیق دیدگاههای موجود و عدم عدول از خط میانه، عمدتاً شواهد علمی و عینی را نادیده میگیرند و فرصت‌های تغییر معنادار را می‌سوزانند.

-  از نقاط قوت «میانه‌روی» تعامل آزادانه و گفت‌وگوی سازنده با دیدگاه‌های مختلف است که منجر به راه‌حل‌های نوآورانه برای مسائل پیچیده سیاسی/اجتماعی/فرهنگی می‌شود.

در حالی که رویکرد «وسط‌باز» هدفش برقراری «تعادل» است - و نه «تعامل» سازنده - که‌ عمدتاً باعث استمرار «وضع موجود» و جلوگیری از تغییرات اساسی و ضروری‌ می‌شود.

- سیاستمدار میانه‌رو مایل است تا برای دستیابی به پیشرفت‌های اساسی در حوزه‌های سیاست داخلی، سیاست خارجی و مسائل اقتصادی/اجتماعی/ فرهنگی، ریسک‌های حساب‌ شده‌ای را - برای خود و جامعه - متحمل شود‌ و مسئولیت آن را تماماً بر عهده بگیرد.

در حالی که سیاستمدار «وسط‌باز» همواره حفظ «آرامش» و «اجماع» را بر پیشرفت اولویت می‌بخشد - که در بهترین حالت موجب تغییرات سطحی، غیر بنیادی و بازگشت‌پذیر میشود.

- جریان میانه‌رو از یک چارچوب سیاسی، فلسفی و اخلاقی مشخصی برخوردار است و مرزبندی دقیق و قاطعی با رقبای خود دارد. و با این حال از اینکه به اقتضای شرایط مواضع مشابه یا مخالف سایر جریان‌ها بگیرد، ابایی ندارد. 

در حالی که جریان «وسط‌باز» خط و مرزهای فلسفی و اخلاقی کمرنگ و غیر قابل تشخیصی با سایر طیف‌های سیاسی دارد و همواره با زبانی ابهام‌آلود و توجیه‌گرانه و نسبی‌گرایانه سخن می‌گوید.

#احیای_میانه‌روی

@AliNasriTelegram
Forwarded from Reza Rahimi
سلام و درود جناب دکتر عبدالکریمی، وقت بخیر، ممنون از مواضع صریح و درست شما، زنده باشید، خواستم عرض کنم که لطفا مغلوب ترولهای شبکه مجازی و فضای پوپولیستی موجود نشوید، صاحبان اندیشه طرفدار جنابعالی هستند ولی دستشان مثل ترولهای هوچیگر مزد بگیر فضای مجازی برای حمایت از شما باز نیست. لذا خواستم مستقیم به شما باز خورد بدهم و تشکر کنم.از نظر من، شما هم مثل شهید حججی رحمت الله برای ایران ایثار میکنید که با وجود بی مهری و عدم فهم عوام و پوپولیستها خسته نمی شوید و در واقع برای رهایی ایرانیان از جهل جهاد میکنید. به شما غبطه میخورم. پاینده باشید و خدا قوت. البته من مهندس کامپیوترم و مذهبی هم نیستم، ولی میفهمم که ایران بدون نیروهای تاریخی و بدون شیعه بسرعت تجزیه و محو خواهد شد و برای تمام سربازان تاریخی ایران و شما کلاه از سر بر میدارم و تعظیم میکنم. ایران را امروزه خطر جهل و پوپولیسم بیشتر از هر خطر دیگری تهدید می کند، انشالله خدا ایران را حفظ کند!
سلامت و پاینده باشید
ارادتمند
رضا رحیمی
استاد ارجمند جناب آقای دکتر عبدالکریمی بزرگوار،
عرض ادب و احترام،

حقیر حدود چهار سال است که بواسطه‌ی عضویت در کانال و گروه تلگرامی حضرتعالی از محضرتان تلمذ کرده و سعادتمندانه از نظرات و نظریات ارزشمندتان آموخته و می‌آموزم. به سبب زیست در "نقاط مختلف شهر تهران،" داشتن "مشاغل مختلف" و همچنین حدود ۱۵ سال سابقه شغلی‌ام (تدریس زبان انگلیسی به بزرگسالان در آموزشگاه‌های مختلف زبان) همواره این شانس را داشته‌ام تا با "لایه‌ها و طیف‌ها"ی مختلف فرهنگی، فکری، شخصیتی و اقتصادی جامعه ارتباط مستقیم داشته باشم.

دیدگاه حضرتعالی در بحث "وفاق ملی" (به تعریف من: "همه چیز برای همه") که "روشنفکر راستین" صرفنظر از گرایشات سیاسی، تمایلات، علایق و منافع شخصی و گروهی خود طرح می‌کند، همواره یکی از نقاط عطف فکری‌ام بوده و هست، که متاسفانه در چنین مواردی معمولا عدم درک متقابل مخاطب و روشنفکر و همچنین عدم‌ همپوشانی و انطباق تصور ذهنی روشنفکر با تصویر ایجاد شده در ذهن مخاطب، که عمدتا بواسطه فقدان زیر ساخت‌های فرهنگی - اجتماعی - سیاسی بروز می‌کند، در اشکالی مانند "انگ و تهمت زدن" به روشنفکر نمود یافته و این "سوءتفاهمات" موجبات چنان مصائبی را برای روشنفکر فراهم می‌آورد که عطای سرمنشاء تغییر، اصلاح و تعدیل بودن جامعه انسانی را به لقایش بخشیده و چنین "اجتماع قدرنشناسی" (که در واقع به حق حل شدن مسائل اقتصادی‌اش تنها و اولین دغدغه و اولویت‌اش است) را شایسته چنین فداکاری ندانسته و در نهایت ترجیح بدهد که به "غم نان" خویش بپردازد تا لااقل خانواده‌ و عزیزانش از قافله جهان - جامعه مصرف‌گرا عقب نمانده و در دیالوگ‌های این زیست، گفتمانی در خور برای عرضه و دفاع از خود داشته باشند.

آنچه مرا به نگارش این نامه واداشت درک موضع مدنظر و موکد جنابعالی در موضوع "وفاق ملی" است، که با پیشروی زمان و تجربه‌ی وقایعی که از سرگذرانده‌ایم و هرآنچه ممکن است پبش رویمان انتظارمان را بکشد، اهمیت پرداختن به این موضوع را در نظرم صدچندان می‌کند. لذا حقیر تصمیم گرفتم که بجای گلایه کردن از فقدان زیرساخت‌های موجود فرهنگی - اجتماعی، به بررسی روابط علی - معلولی و مولفه‌های اثربخش در تحقق این مهم بپردازم، تا بلکه این حرکت به راه‌حل (های) ی عملی و اثریخش در این راستا منجر شود. در نهایت به نقطه‌ای رسیدم که می‌تواند "راه‌حلی میان‌مدت" تلقی شده که قطعا بدون تحلیل، حمایت، سنجش، تصحیح و تعدیل، تایید و حمایت صاحبنظران دلسوزی همچون جنابعالی محقق نشده و راه به جایی نخواهد برد.

بسیار سپاسگزار خواهم بود چنانچه در صورت امکان بتوانم از "حمایت و راهنمایی‌های" جنابعالی در رویشی که عملا بذر آن بواسطه‌ی روشنگری‌های جنابعالی در ذهنم کاشته شده است بهره‌مند باشم.

مشتاقانه منتظر خبر جنابعالی خواهم بود.
ارادت و احترام،
محمود زندی اکباتانی
♦️تاملی بر سکوت منتسب به جامعه شناسان!

دکترمحمدحسن علایی
(جامعه شناس)


در این جستار ضمن عرض تسلیت و تاسف دوباره برای از دست دادن مسئولان‌ و خادمان فقید ملت در حادثه تلخ اخیر؛ بنا دارم به عنوان یک عضو کوچک از خانواده‌ی جامعه‌شناسان ایرانی، به اجمال تاملی داشته باشم بر سکوت اخیر منتسب به جامعه شناسان در ارتباط با حوادث اخیر که مورد انتقاد برخی از مخاطبان و برخی از اصحاب رسانه واقع شده است.

🔸️اولا بنده سکوت منتسب به همه‌ی همکاران ارجمندم در خصوص حادثه‌ی خسارات‌بار اخیر را امری قابل تعمیم به همه‌ی ایشان قلمداد نکرده؛ حداقل به نحوی تجربی می توانم به مباحثات دو تن از جوان ترین ایشان (آقایان دکتر شهرستانی و دکتر دخانچی) اشاره کنم که تقریبا به تفصیل در خصوص حوادث اخیر، میزان مشارکت بخش‌هایی از مردم در مراسمات سوگواری و تشییع؛ چند و چون ها بر سر امر ملی، شکاف‌های اجتماعی و ‌... هر کدام از نظرگاه خویش پرداختند که بنده به رغم برخی تفاوت دیدگاه‌ها مواضع هیچ کدام از این دوستانم را خالی از فایده و فاقد بصیرت های جامعه شناختی نیافتم.

🔸️ثانیا در حوادث چند ساله‌ی اخیر گاه و بی‌گاه خود نگارنده و اساتید مطرح جامعه شناسی و فلسفه فعال در حوزه ی عمومی در هر فرصتی که یافته‌اند چه در صفحات مجازی و چه در سایر رسانه ها و خاصه خود برنامه "شیوه" شبکه چهار سیما به طرح مواضع انتقادی و ارائه نقطه نظرات، آسیب‌شناسی ها و راه‌کارها و پیشنهادهای خویش پرداخته اند که با توجه به سیاست های اتخاذ شده در عرصه ی فرهنگ علی‌رغم اینکه به سختی می توان نشانه ها و شواهد چندانی در بهره‌گیری از آن ها در مقام سیاست‌گذاری احصا کرد ولی هم چنان به توان همکاران جامعه شناس خویش در جهت ارتقا سطح گفتمانی در ساحت حکمرانی امیدوارم.

🔸️ثالثا؛ بی تردید دغدغه نظریه پردازی در سطوح خرد و کلان ملی، افزایش تقویت توان حل مسئله و تلاش برای رفع فقر تئوریک سیستم و کژکارکردی های نهاد علم و آکادمی ایرانی و ... از اهم مساعی ایشان بوده و هست. انبوه تولیدات علمی ایشان در قالب کتب و مقالات تخصصی در نسبت با بحران ها و مسائل اجتماعی و فرهنگی اگر به چشم عنایت نگریسته شود گواه همین مدعای نگارنده تواند بود انتقادات صریح درون گروهی نگارنده به برخی از مواضع روشن‌فکران و همکارانم که به جای خویش به نحو مستوفایی بدیشان پرداختم به هیج وجه نافی مساعی شبانه‌روزی ایشان نبوده و نیست.

🔸️رابعا، به عنوان دانش آموخته جامعه شناسی و مولف کتاب "گفتمان وفاق" و به جهت ارتباطات و مکاتبات علمی که بنده با شخصیت‌ های فکوری چون دکتر عبدالکریمی، دکتر محدثی، دکتر میری و ... داشته ام علی‌رغم برخی اختلاف نظرها و انتقادات در همه‌ی این سال‌ها به هیچ وجه ایشان را خالی از دغدغه‌های ملی نیافته ام در همین نمایشگاه کتاب اخیر در سیاه مشق اخیرم با عنوان "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری" به بازتاب برخی آرای خویش و این دوستان ارجمند در نسبت با نظام مسائل کشور در ارتباط با موضوع کتاب پرداخته ام.

🔸️خامسا، بنده به نوبه‌ی خویش ضمن پذیرش برخی از وجوه انتقادات، در پاسخ به مخاطبان دغدغه‌مند و به جهت رسالت خویش، تلاش خواهم کرد در تداوم فعالیت‌ها و خدمات بی‌چشمداشت پیشین، مخصوصا در شرایط خطیر امروز کشور مخاطبان خویش را به قدر بضاعت اندک خود همچنان همراهی کنم در آخر امیدوارم از اساتید عزیز نیز به طریق اولی در روزهای آتی و در تداوم مجاهدت های فرهنگی ایشان، ضمن تاملات تجربی و نظری دقیق، شاهد تحلیل‌ها، تبیین‌ها و بصیرت‌های انسجام بخش، وفاق‌آفرین و کارساز بیشتری باشیم.
Forwarded from مدرسی
سلام استاد. درود و خدا قوت
سپاس فراوان از حضور خوب و موثر در مناظره با آقای دکتر حاتم قادری
از نظر من بسیار عالی بود. نقد ارزشمندی که هرگز کسی بر نحوه موضع گیری فکری امثال آقای قادری انجام نشده بود و شما بخوبی از عهده آن بر آمدید. بسیار امیدوارم بر اصلاح روشهای شکست خورده ایشان و امثالشان و جهتگیری و حرکت درست آنها هستم با این گفتگوها
همچنان در میانه باقی بمانید و حمله ها و موضع گیریها یک طرف، شما را به آغوش طرف دیگر نیاندازد.
پاینده باشید🌺🙏❤️
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 مدرنیسم و خیابان (جستارهایی از زندگی و زمانه) | نویسنده: مارشال برمن | مترجمان: عیسی خندان و مهدی هوره | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 
♦️خرید آنلاین از فروشگاه اینترنتی انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد: 
📚 مدرنیسم و خیابان (جستارهایی از زندگی و زمانه) | نویسنده: مارشال برمن | مترجمان: عیسی خندان و مهدی هوره | چاپ اول | نشر نقد فرهنگ | 1403 | 

میشل والزر با اکراه تصدیق می‌کند که انواع گروه‌های «منحرف»، «بدون شک، به ترکیب شهر متعلق‌اند.» به زبان دیگر افراد طبقهٔ پایین (همراه با همهٔ دیگر منحرفان) می‌توانند مورد ملایمت قرار گیرند، تا زمانی که تنها در حاشیهٔ فضای عمومی بمانند. من می‌خواهم برعکس او نظر دهم، و آن اینکه داشتن فضای عمومی ارزشی ندارد اگر همین مردم مسأله‌دار نتوانند در مرکز صحنه آزاد باشند. دلیلم این است که آنها آنجا هستند. آنها بخشی از شهر هستند. آنها از هزاران طریق به ما وصل‌اند. افتخار و اهمیت فضای عمومی به خاطر این است که می‌تواند انواع مختلف مردم را که در آنجا هستند به سوی هم بکشد. این می‌تواند همهٔ آن مردم را متقاعد و توانمند کند تا همدیگر را ببینند، نه از پشت عینک دودی، بلکه چهره به چهره.

🛒برای خرید این کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

🟠به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید🟠
.
Forwarded from 🇵🇸 مکشوفات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸 مصاحبه دکتر سید حسین نصر، آخرین رئیس دفتر فرح پهلوی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی:

🔹دنیا در غزه شاهد بزرگترین قتل‌عام از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون است و حامی مردم فلسطین، ایران و ترکیه هستند، نه دولت‌های عربی!

@makshufat
Forwarded from فکرت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸#کلیپ | #نمایشگاه_کتاب

🔖برگ هفتم

☑️ خردمندی؛ لازمه امید اجتماعی
👤بیژن عبدالکریمی، نویسنده و استاد دانشگاه

▫️ما باید امید را در ذات تفکر و در ذات جهان و در ذات زندگی جستجو کنیم. ما سرمایه‌های بزرگی برای امید اجتماعی داریم. بخشی بزرگی از نخبگان ما در جای صحیحی که باید قرار ندارند و خود به بخشی از بحران تبدیل شده‌اند که باید در مورد نقش خود بازاندیشی داشته باشند.

📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛
📲 وب | ایتا | تلگرام | اینستاگرام
🔴 اطلاعیه

با سلام

عزیزان و گرامیان

کارزار پرهیز از خشونت به پایان رسید و خوشبختانه این کمپین با پیروزی توانست به هدف خود (نجات یک جوان از قصاص چشم) برسد. لذا خواهشمندم دیگر به شماره کارت های اعلام شده پولی واریز نشود.

به زودی درباره نحوه عملکرد در این کمپین گزارش کاری ارائه خواهم داد.

با تشکر :

#بیژن_عبدالکریمی
Forwarded from دیدارنیوز
🔴تمسخر یک برنامه تلویزیونی توسط روزنامه اصولگرا: وقتی افراد را نمی‌شناسید، حتی به یک جامعه‌شناس حزب‌اللهی توهین می‌کنید/کی گفته منتقد رئیسی بی‌شرف است؟

روزنامه فرهیختگان

🔹خانم مجری درحالی‌که نمایشگر پشت‌سر او تصویر چند چهره مشهور علوم انسانی در ایران را نمایش می‌دهد، قدم می‌زند و با ادبیاتی که نپختگی و عدم تسلط به موضوع از تک‌تک کلماتش جاری است، خطاب به این افراد می‌گوید شما مگر جامعه‌شناس نیستید؟ چرا واقعیت کف میدان را که حضور ۱۰ میلیونی مردم در بدرقه رئیس‌جمهور بود، نمی‌بینید و درباره‌اش حرف نمی‌زنید؟

🔹بعد درباره این افراد از ادبیاتی استفاده می‌کند که سوای از دون شأن بودنش کاملا نشان می‌دهد به‌هیچ‌وجه نمی‌داند درباره چه چیزی و چه کسانی حرف می‌زند.
از میان کسانی که تصویرشان پشت‌سر خانم مجری بود یکی‌شان از حزب‌اللهی‌ترین شخصیت‌های علوم انسانی است. یکی دیگر شاید به‌طور تیپیکال حزب‌اللهی به حساب نیاید اما همه چیزهایی که پس از قاعده سال ۱۴۰۱ گفت برای او بین جماعت براندازان و مخالفان تبدیل به ابژه‌ای برای حمله فراهم کرد و هم حمایت تمام‌قدش از مردم مظلوم غزه و در ادامه نقدهای موشکافانه و دقیقی که راجع‌به سکوت بخشی از روشنفکران در این خصوص داشت، اولین چیزی است که درحال‌حاضر به محض شنیدن نام او به ذهن می‌آید.

🔹یکی دیگر از این افراد اساسا متخصص علوم سیاسی در حوزه روابط بین‌الملل است و جامعه‌شناس نیست؛ ضمن اینکه تحلیل‌های اخیرش در بسیاری از فرازها به شکلی غافلگیرکننده با آیت‌الله رئیسی و وزیر خارجه‌اش همخوان و منطبق می‌نمود

🔹به جز  یک نفر، به کارنامه فکری و عملی باقی افراد حاضر در این تصویر هم اگر دقت شود، می‌توان چنین ایرادهای واضحی به موضع آن برنامه رسانه ملی پیدا کرد و اولین سوالی که پیش می‌آید این است که چرا وقتی چیزی را بلد نیستند، درباره‌اش حرف می‌زنند؟

🔹مشخص است که نه‌تنها مجری این برنامه، بلکه تهیه‌کننده‌اش و تمام اعضای شورای سردبیری، هیچ کدام کوچک‌ترین شناختی نه از ابراهیم فیاض دارند، نه از بیژن عبدالکریمی، نه از الهه کولایی و نه از باقی صاحبان آن تصاویر.

🔹سؤال دیگر اینجاست که بر فرض حتی اگر صاحبان آن تصاویر درست انتخاب می‌شدند و همه از میان کسانی بودند که به رئیس‌جمهور نقدهای تندی داشتند یا گاهی لحن‌شان به‌سمتی رفت که نسبت به او و حامیانش توهین تلقی می‌شد، این چطور می‌تواند دلیلی برای برحق بودن این توقع بتراشد که امروز اگر در واکنش به حضور میلیونی مردم ایران در تشییع جنازه این افراد، همه آن منتقدان تند و تیز دیروز توبه‌نامه‌ای عاجزانه منتشر نکردند، کسی آنها را بی‌شرف بخواند. وقتی این حرف‌ها در زمان حیات خود آقای رئیسی بیان شده بود و آن مرحوم یا واکنشی نشان نداد یا بسیار ملایم برخورد کرد، چطور عده‌ای می‌خواهند به بهانه حمایت از ابراهیم رئیسی که حالا دیگر در میان ما نیست، اخلاقیات سیاسی و اجتماعی دیگری را کاملا متعارض و متناقض با مشی او جا بیندازند؟

🔹اما مهم‌ترین سوال این‌جاست که طراحان این صحنه چه هدفی را از نمایش آن در این لحظه خاص تاریخی دنبال می‌کردند؟ آیا این کار با توجه به جو عاطفی جامعه درحال‌حاضر، تلاشی است برای کوبیدن و نهایتا منزوی و خفه کردن صاحبان اندیشه به بهانه چند مورد غیرقابل تعمیم و ارجاع همه چیز به آنچه «کف میدان» نامیده شده؟ این آیا چیزی غیر از یک شکل مبتذل شده از عمل‌گرایی است که در آن هر کس به لحاظ فکری خودش را کم‌توان می‌بیند، می‌خواهد اساسا زمین بازی را عوض کند و به جایی ببرد که اندیشه و عقلانیت تعیین‌کننده نیست؟

#دیدار_نیوز
@didarnews1| @didarnewsir
Forwarded from . .
سلام آقای دکتر
خداقوت
ضمن قدر دانی بابت کمپینی که برای کاهش خشونت راه اندازی کردید

خواستم یه تجربه را از طرف یک دختر محجبه در این چند سال اخیر بدانید
من خودم دختری در خانواده سنتی با حجاب فوق سنتی هستم که با اینکه چند سال هست شاید حتی قبل از فوت مهسا
اعتقادم را به نوع پوشش و بعضی از باور هایی که داشتم و از آن ها آسیب خورده ام را از دست دادم
اما به دلیل روحیات خودم و اینکه تغییر دادن این رویه برایم سخت بود همچنان حجابم را مثل قبل ادامه دادم
نکته این جاست که در شهری که در مقابل پایتخت و مراکز استان ها دورافتاده محسوب شده و حوادث اجتماعی سیاسی چندین مرتبه تا رسیدن به اینجا رقت پیدا میکند و بافت غالب این شهر هم مذهب سنتی هست چند باری اتفاق افتاد دختر حدود ۱۸ ساله به من چشم غره رفت یا خانم های مانتویی که اتفاقا حجاب کاملی هم داشتند در مواجهه با من قیافه گرفتند. هر چه فکر کردم دیدم این افراد را نمی‌شناسم و هیچ تعامل شخصی با آن ها ندارم و تنها حدسم این بود که این حرکات پیامد موفقیت نسبی جنبش زن زندگی باشد.

و این جاست که در دلم گفتم بگذار تا نظام حاکم برقرار باشد گشت ارشاد هم باشد دمش هم گرم و حقیقتا آنچه لایق آن هستیم را خدا برایمان رقم بزند و روزگار جامعه نابالغ و خام و سرکش و مغرور و خشن ایران را به خیر کند.
و شاید این یعنی همان که می‌فرمایید ایران ظرفیت آزادی که در غرب است را ندارد.
و به نظرم در ایران مخالفت کردن با حکومت یعنی تمایل به آوردن یک دیکتاتوری جدید که اسمش آزادی ست
و اکنون من مانده ام که نه میتوانم به باور ها و دوستان سابقم که در مسیر سنتی و انقلاب و بسیج بودند احساس تعلق کنم و نه جرات آن را دارم که به راه و روش و روابط متفاوت از آنها مراجعه کنم
Forwarded from هم‌میهن
تحلیل می‌خواهید یا تجلیل؟

✍🏻
فرزاد نعمتی

🔹انگار به‌تازگی برخی مجریان تلویزیون در بی‌ادبی با یکدیگر مسابقه گذاشته‌اند. البته حرجی بر آنها نیست. وقتی گزینش‌ها براساس تخصص و شایستگی نباشد، همین می‌شود که امروز می‌بینیم. یکی با نفرتی که پنهانش هم نمی‌کند، در برنامه‌های طنز کم‌مخاطبش به عالم و آدم ناسزا می‌گوید، آن دیگری به رئیس‌جمهور اسبق مملکت می‌گوید «دوزاری» و حالا این سومی «آقایان جامعه‌شناس» را به باختن «ادب و شرافت» متهم می‌کند، چون که به حضور مردم در مراسم تشییع پیکر رئیس‌جمهور و هیئت‌همراه نپرداخته‌اند.
البته بی‌انصافی نکنیم. مجری برنامه «سلام صبح بخیر» کوشیده استدلالی هم برای سخنش بتراشد. گفته: «مگر وظیفه جامعه‌شناس دیدن همه جامعه و تحلیل کنش‌های اجتماعی نیست.» پس چرا آنهایی که درباره مسائل مختلف جامعه نظر می‌دهند، درباره حضور مردم در وداع با رئیس‌جمهور رئیسی ساکت هستند؟ بعد هم بحث را به قسم پزشکی کشیده و گفته کاش شما هم قسمی می‌خوردید که «بخشی از جامعه را نادیده نگیرید.»

🔹این سخن بیراه نیست. بله، احتمالاً شکل صحیح ماجرا همین است که متخصصان علوم اجتماعی جامعه را در کلیت آن مورد توجه قرار دهند و از جزئی‌‌بینی و بخشی‌نگری بپرهیزند. اصلاً جامعه‌شناسی که چنین نکند، در تبیین روندها دچار مشکل می‌شود. با این حساب می‌خواهم بگویم کاش خانم مجری همین‌جا سخنش را به پایان می‌رساند و بحث را تمام می‌کرد. او اما کوتاه‌بیا نیست و با آوردن نام مصطفی ملکیان و با اشاره به تصویر الهه کولایی، بیژن عبدالکریمی، حسن محدثی، یوسف اباذری، تقی ارمکی و ابراهیم فیاض بحث را به‌اصطلاح «ناموسی» می‌کند و می‌گوید، این آقایان «ادب و شرف را باختند».

🔹می‌شود در ادامه این یادداشت در ستایش علم، ادب، روشنفکری و... قصه‌ها سر داد. من اما نمی‌خواهم چنین کنم. اجازه بدهید کمی با خانم مجری همدلی کنم و بنویسم متوجهم که او به‌قول خودش از سیاست «یک بام و دو هوا» ناراحت است و دوست می‌داشته که جامعه‌شناسان درباره مسائل مهم موردنظر او هم اظهارنظر کنند. درعین‌حال اما صادقانه از او می‌پرسم: شما تجلیل می‌خواهید یا تحلیل؟ سوگیری نه‌چندان پنهان مجری نشان می‌دهد که او در واقع‌ امر می‌گوید، چرا دیدگاه من و دوستانم را تایید نمی‌کنید؟ مشکل هم همینجا رخ می‌نماید. کار دانشمندان در درجه اول همانطور که خودتان نیز گفته‌اید، تحلیل امور است، نه تجلیل آنها. بله، امکان دارد کسی براساس تحلیل به تجلیل هم برسد، اما بعید است عالمان برای سخنان کسی که می‌خواهد مدح و ثنای خود را تحلیل جا بزند، تره‌ای خرد کنند.

🔹جدا از این، این را هم به یاد داشته باشید که در تحلیل علمی، محقق باید هم احساسات خود را معلق کند، هم مدتی از واقعه فاصله زمانی بگیرد. اصلاً همان «کلیت» موردنظر وقتی دیده می‌شود که شما چند گام به عقب بردارید و منظره را از لانگ‌شات یا از فراز آن ببینید. این با ذوب‌شدن در میدان رخداد و بروز احساسات متفاوت است. توجه بفرمایید که اینها را برای مردمی که احساس‌شان را بروز می‌دهند بد نمی‌دانم اما احتمال موفقیت جامعه‌شناسی را که نمی‌تواند احساساتش را کنترل کند، ناچیز می‌پندارم.

🔹با این تفاسیر به‌نظرم خانم مجری خیلی تند رفته و گز نکرده، پاره کرده است. البته شاید بگویند که نیت‌خوانی ممنوع و چه کسی گفته ما دنبال تجلیل بوده‌ایم؟ اینجا چاره‌ای ندارم جز این‌که بگویم متاسفانه رویه و سنت این نهاد نشان می‌دهد اولاً برای صداهای مخالف احترامی قائل نیست و ثانیاً خود نیز دچار بلیه استانداردهای دوگانه است.

🔹صداوسیمای ایران متاسفانه شاخص‌های رسانه‌های آزاد را رعایت نمی‌کند. به خودش حق می‌دهد به هر کسی خواست بتازد و درعین‌حال حق دفاع به او ندهد. اگر کسی موافق نظر مدیرانش سخن گفت، او را به عرش‌ اعلی می‌برد اما اگر بنده خدایی متفاوت فکر کرد، تفاوتش می‌شود کفر ابلیس. همین سیاست‌های متناقض هم باعث شده به حال و روز امروزش بیفتد و کارش بشود تفتیش عقاید جامعه‌شناسان و روشنفکران.

🔹کوتاه کنم، بعید نیست روزی جامعه‌شناسان ایرانی درباره مسئله موردنظر خانم مجری نظراتی هم ابراز کنند، اما محال است یکی از آنها که موافق میل مدیران سخن نمی‌گویند، بتوانند در برنامه زنده تلویزیون تحلیل‌های‌شان را به گوش مردم برسانند. جامعه‌شناسان که سهل است، امروز مسئله اصلی این رسانه شده است سانسور کردن تصویر رئیس‌جمهوری که خوب یا بد، در دو دوره انتخابات ریاست‌جمهوری بیش از ۴۰ میلیون رأی از مردم ایران گرفته است. او، آراء او و مردمی که به او رأی دادند هم بخشی از  جامعه هستند. بسیارانی دیگر هم بخشی از مردم ایران هستند. آنها را نادیده نگیریم و در بی‌ادبی نیز هنر و فضیلتی نجوییم. به‌قول خواجه شیراز: کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم./هم‌میهن

https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-16662

@hammihanonline
🔵 با صدا و سیمایی‌ها چه کنیم؟!

🖋 محمدحسین روانبخش

🔸 وضعیت صداوسیما را، به نظر من، نمی‌توان آشفته‌تر و درهم‌ریخته‌تر از آنچه هست تصور کرد: چاه ویلی است که هرچه بودجه در آن می‌ریزند فایده‌ای ندارد، چون مجموعه‌ی بی‌سر و تهی است از شبکه‌های مختلفی که آبی از آن گرم نمی‌شود ولی برای عده‌ای خاص نان دارد!

🔸 این مجموعه اگر چند سال پیش با چند برنامه‌ی سرگرمی‌ مثل عصرجدید و خندوانه مخاطب‌هایی را نگاه داشته بود، حالا دیگر همان‌ها را هم ندارد. وقتی حتی سریال‌های نوروزی‌اش هم توجهی را برنمی‌انگیزد، یعنی آخرین ابزارهایش را از دست داده، و معلوم است که در فضای رسانه‌ای امروز جبران این وضعیت سخت نه، که ناممکن است.

🔸 حالا این مجموعه که روزگاری انحصار رسانه‌های صوتی و تصویری را در اختیار داشت و برای همین هم اعتنایی به خواست مخاطب و اصول حرفه‌ای نداشت،  به روزی افتاده که چشم به فضای مجازی دارد تا لااقل سوتی‌های برنامه‌هایش و گاف‌های مجریانش بین مردم بچرخد و کمی از آنچه تولید می‌کند، دیده شود!

🔸 در چنین احوالی به نظرم منطقی‌ترین کار بی‌توجهی به ادا و اطوارهایی است که آدم‌های ویترین این مجموعه برای دیده شدن در می‌آورند... ولشان کنید به امان خدا! «...و اذا مروا باللغو مروا کراما»: بندگان رحمان چون به اهل لغو مى‌گذرند و آنان را سرگرم لغو مى‌بينند، از ايشان روى مى‌گردانند، و خود را پاكتر و منزه‌تر از آن مى‌دانند كه در جمع ايشان در آيند، و با ايشان اختلاط و همنشينى كنند.


@shoukarani
@virayeshe_zehn
2024/10/01 19:30:50
Back to Top
HTML Embed Code: