Telegram Web Link
Live stream finished (3 minutes)
Live stream started
Live stream finished (20 minutes)
Live stream started
Live stream finished (9 minutes)
Live stream started
Live stream finished (1 minute)
Live stream started
Live stream finished (5 hours)
چرا گفتگو؟!

امشب توفیق شد بالغ بر شش ساعت در برنامه "چرا مقاومت؟" که در کانال دکتر بیژن عبدالکریمی و با حضور جمعی از اندیشمندان ایرانی برگزار شد به عنوان مستمع آزاد حضور داشته باشم. که در این یادداشت کوتاه ضمن عرض خدا قوت به همه دوستان، تنها خواستم بر اهمیت وافر گفتگو در باب مسائل اساسی مبتلا به کشور صحه بگذارم و در ازای نکاتی که آموختم به سهم خویش سپاسگزار باشم؛

بی تردید آینده‌ی ایران و ایرانی از مسیر همین گفتگوها می‌گذرد؛ پیش شرط هر نوع اجماعی در سطح نخبگان ورود به گفتگوهای سازنده و خروج از جزیره‌ای اندیشی و تک‌گویی‌ها و خطابه سرایی‌ هاست تذکارهای طرفین گفتگو را نیز مفید فایده یافتم بدیهی است که مراد از اجماع نخبگان برساختی ایدئولوژیک برای حفظ وضعیت موجود نیست و نمی تواند باشد بل شرایط خطیر "ما" در این وضعیت تاریخی چنین اجماعی را برای حفظ ایران در برابر انبوه تهدیدات و تهاجمات ایجاب می‌کند؛

مقاومت در برابر یک چنین جهانی که با نظمی ناعادلانه برپا شده است با بیرون افتادن و عقب ماندن از آن به هیچ وجه نمی تواند معنای محصلی داشته باشد چه بخواهیم خود را به مثابه یگانه نیروی نفی‌ در سطح جهان معرفی کنیم چه بخواهیم خود را مدافع حقوق مظلومان و ستمدیگان عالم بشناسیم و بشناسانیم؛ بل مقاومت برای ما می تواند و باید به معنای تمهید اصولی باشد برای مبارزه‌ی انسان‌هایی که در زمانه ی سیطره‌ی نیست‌انگاری هنوز با ارزش‌ها و مفاهیمی چون حقیقت، وطن، امنیت، اخلاق... و در یک کلام با نفس "زندگی" به تمامه بیگانه نشده اند و قلب‌شان برای ایران می طپد و هنوز برای حفظ و حراست از آن می کوشند.

کمترین ثمره‌ی نگره حکمی و فلسفی امثال نیچه و هایدگر، که فیلسوفان زندگی‌اند، اگر مستحیل نشدن در برابر طوفان نیهیلیسم جهان‌گستر و اندیشیدن به سرنوشت مدینه باشد زهی سعادت، این کجا و عمله ی بی جیر و مواجب نظامات سلطه شدن کجا؛ اما همیشه خطر از دو سو ما را تهدید می کند نباید به بهانه‌ی بهره‌مندی از چشم‌انداز عمیق فلسفی راه را بر گفتگو با اهل نظر و تخصص ببندیم؛
اگر روشنفكران ما بایستی از عقلانیت انتزاعی به یک نوع عقلانیت تاریخی شیفت پیدا کنند اندیشمندان دلسوزی چون عبدالکریمی و جامعه‌شناسانی امثال بنده نیز باید باب گفتگو با ایشان را گشوده بداریم، و با ایرانیان جان در هر کجای جهان از مصائب وطن بگوییم و بشنوییم؛ چه که به قول حافظ:
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است؛ غرض این است وگر نه دل و جان این‌همه نیست؛


محمدحسن علایی
بامداد ۲۵ آبان ۱۴۰۳
Forwarded from J
سلام و عرض ادب، دکتر عبدالکریمی عزیز

می‌خواستم صمیمانه از شما بابت کنفرانس فوق‌العاده دیشب تشکر کنم. حضور شما و دیگر اندیشمندان محترم واقعاً الهام‌بخش بود و باعث شد مباحث عمیق فلسفی و اجتماعی رو از زاویه‌های جدیدی ببینیم و به چالش بکشیم. گفت‌وگوهای صمیمی و نگاه‌های روشنگرانه شما همه ما رو به فکر واداشت و فضای خیلی خوبی برای یادگیری و تبادل نظر ایجاد کرد.
باز هم سپاسگزارم که این فرصت ارزشمند رو فراهم کردید. امیدوارم همیشه شاهد برگزاری چنین نشست‌های پرباری از شما باشیم.

با آرزوی بهترین‌ها
Forwarded from Seyed Hamed Hosseini
امشب پس از مدت‌‌های طولانی یک گفتگوی کلاب‌هاوسی را برای ساعتی دنبال کردم. گفتگو مناظره بیژن‌ عبدالکریمی با برخی روشنفکران عرصه رسانه کشور بود.
عبدالکریمی در این گفتگو به شکاف‌های قومی و مذهبی فزاینده موجود در کشور، خطر جاهلان کینه‌توزی که جایگاه روشنفکر و متفکر و منتقد را اشغال کرده‌اند، نقش مخرب نظام سلطه در حال و آینده کشور، دندان طمع همسایگان به خاک کشور، دگماتیسم خشن و خانمان برانداز بخشی از گفتمان حاکم، اپوزسیون به غایت فاسد و جاهل و خودفروخته و دوقطبی ویرانگر موجود در عرصه عمومی اشاره داشت. عبدالکریمی به نقش فرهنگ و ساختارها و تاریخ و سنت در تحولات سیاسی و اجتماعی اشاره کرده و گذار به دموکراسی و فردای بهتر را چیزی بسیار پیچیده‌تر از چند شعار در خیابان، غر زدن مجازی و بیان مغشوش سخنان متفکران غربی، بیان کرد.
بر خلاف ایشان عموم روشنفکرانی چون فرج سرکوهی(روشنفکر!؟) و تقی رحمانی و سروش دباغ و نامور حقیقی و...، با یک ذهنیت کاملا سیاست زده، تقلیل‌گرایانه، بعضا سطحی‌نگرانه و کینه‌توزانه وارد مباحث سیاسی و امنیتی و اجتماعی مختلف شده و سطح بحث و کنش روشنفکری را در حد غر زدن‌های محفلی تقلیل دادند.
@kharmagaas
۲۰ سرفصل تحلیلی و چالشی درباره ضرورت یا حرمت «ساخت بمب اتمی ایران»/

علیرضا معاف/

چند ماهی است که به دلیل تکانه‌های ناشی از طوفان الاقصی و نبرد مستقیم بی‌سابقه ایران و اسراییل و تحولات شگرف منطقه غرب آسیا، میان صاحبنظران سیاسی و تحلیلگران امنیتی و دانشمندان دینی، مباحث دامنه داری پیرامون «ضرورت و یا حرمت دستیابی ایران به سلاح هسته ای و بمب اتمی» و «امکان یا امتناع عبور از خط قرمزهای اعلامی هسته ای» شکل گرفته است.
در این یادداشت تحلیلی-تعلیلی، بدون جمعبندی قطعی و اصرار بر یک نظر خاص، سلسله سوالات ذهنی و مسائل عینی اندیشه‌وران و اندیشه‌ورزان در ماههای اخیر را به گفتگو می‌گذارم و معتقدم باید گفتگوهای پویا و زنده ای پیرامون این ابرمساله شکل بگیرد و البته نهایتا همه تابع تصمیم نهایی رهبر معظم انقلاب هستیم و خواهیم بود.
این مباحث فقط در فاز نظری مطرح نشده بلکه دکتر کمال خرازی رئیس شورای راهبردی روابط خارجی (که منصوب رهبری است) اخیراً در گفتگویی اعلام کرد ممکن است دکترین هسته‌ای جمهوری اسلامی تغییر کند و چهل نماینده مجلس نیز در نامه‌ای خواستار تغییر دکترین دفاعی ایران از دکترین موشکی محض به دکترین موشکی-اتمی توأمان شدند.

یکم؛
بمب اتم در نظامات امنیتی، ذیل مساله بازدارندگی اثبات می‌شود. در قرآن کریم و آیه ۶۰ سوره مبارکه انفال که راهبرد اصلی نیروهای مسلح قرآن‌بنیان ماست، (وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ) به وضوح تصریح دارد که باید به هر آنچه برای ارهاب دشمن نیاز است مسلح و تجهیز شویم؛ هر آنچه از سلاح، در اختیار دشمن است ما نیز باید شبیه و متوازن و متعادل با آن را داشته باشیم. بنابراین شاید بتوان از این آیه هم داشتن سلاح اتمی را استنباط کرد.
آیا در شرایط اکنونی کشور ما، بازدارندگی موشک و نیروهای متحد منطقه‌ای کافی است و یا باید به سلاح هسته‌ای به عنوان عامل بازدارندگی مکمل و قطعی دست یافت؟ آیا بمب اتم از مصادیق تحقق آیه ۶۰ سوره انفال نیست؟ آیا کشور «پهناور» ما در برابر دشمن «فناور» نیاز به فناوری همتراز ندارد؟
در مورد کفایت یا عدم کفایت در بازدارندگی موشک و نیروهای متحد منطقه ای، معمولا این سوال مطرح می‌شود که چرا اسرائیل در مقابل ایران در چندسال اخیر دچار محافظه کاری و محاسبه‌گری است و مثل غزه به راحتی به ایران حمله نمی‌کند و زیرساختهای ایران را تخریب نمی‌کند؟ طبیعتا جواب اولیه، ترس از انتقام مستقیم و کوبنده ایران و نیروهای متحد و منسجم منطقه‌ای ایران است و این یعنی همان بازدارندگی. (البته هیچ بازدارندگی ۱۰۰ درصد نیست)
در مورد بازدارندگی سلاح هسته‌ای، باید مطالعات تطبیقی را به جریان انداخت که آیا سلاح هسته‌ای روسیه مانع از نزدیکی ناتو به مرزهایش شد یا عامل شکست ۱۰۰ درصدی اوکراین شده؟ طبیعتاً خیر.
آیا سلاح هسته‌ای اسرائیل، مانع حمله مستقیم ایران به اسرائیل شده یا اصلا توانسته کاری دربرابر حزب‌الله انجام بدهد و یا به قول سید حسن نصرالله، اسرائیل امروز با وجود سلاح هسته‌ای از خانه عنکبوت سست‌تر است.
به نظر می‌آید در مورد بازدارندگی سلاح هسته‌ای نباید بیش‌برآورد و یا کم‌برآورد داشته باشیم و در مواردی اگر کمتر از سایر موارد نباشد، الزاما بیشتر نیست ولی در هر حال می‌تواند بخشی از نظام بازدارندگی کشور در معادلات امنیتی امروز جهان باشد.

دوم؛
فتوای رهبر انقلاب در مورد ممنوعیت ساخت سلاح هسته ای ما را به سرفصل مهم دیگر که اعتبار فتوی در اذهان مسلمانان و سایرین است، راهنمایی می‌کند. همه شنیده‌ایم که فتوای ساده میرزای شیرازی چگونه جامعه ایرانی-اسلامی را در مقابل یک مسأله تحمیلی متحد کرد یا تأثیر فتوای آیت‌الله سیستانی برای مقابله با داعش را همه دیده‌ایم. اکنون باید بررسی نمود که اگر با وجود فتوای رهبری و دلایلی که برای این فتوا ذکر شده باز هم ایران سلاح هسته‌ای بسازد اعتبار فتوا برای همیشه از بین نخواهد رفت؟ با شناختی که از کلمات رهبری وجود دارد وقتی از کلمه فتوی استفاده شده به معنای آن است که این مساله برای همیشه خواهد بود و استمرار آن مد نظر ایشان بوده است.
برخی مخالفان سلاح هسته ای ایران معتقدند که ممکن است ساخت سلاح هسته‌ای در کوتاه مدت تاثیراتی داشته باشد اما باعث خلع سلاح دین از یکی از مهمترین سلاح‌های خود یعنی فتوی خواهد شد و تاثیر منفی زیادی در درازمدت در جامعه دینی و شیعی ما خواهد داشت و نیز باعث ایجاد بهانه‌ای قدرتمند برای اعتبار زدایی و عدم مسئولیت پذیری ایران در جامعه جهانی و تایید تمام تبلیغات منفی بر علیه ایران و اقدامات بعدی خواهد شد.
سوم؛
برخی از صاحبنظران معتقدند فتوا می‌تواند عوض شود و در مورد اعتبار فتوا، مقایسه شرایط دوره میرزای شیرازی با الان صحیح نیست و اکنون، مردم آن تاثیر قدیم را از فتاوا ندارند و جامعه ما جامعه «احکام‌محور» نیست و البته اگر شرایط ایجاب کند و ضرورت ساخت بمب هسته ای برای مردم تئوریزه شود، مردم دلایل تغییر فتوا را درک می کنند و همراهی می‌کنند.

چهارم؛
در حوزه مباحث فقهی، قاعده «اضطرار» و مسأله‌ «مخمصه» (اضطرار قطعی) حکم روشنی در فقه دارد و مسأله کبروی است و باقی مسائل «نزاع صغروی» است. ضمنا باید «تاریخ» آن فتوای رهبری معظم انقلاب موشکافانه بررسی و تاریخ «بهره‌گیری» از آن فتوا نیز به ویژه در مجامع بین‌المللی پژوهش شود. در این ‌باره چون فتوا از رهبری ا‌ست، خودشان بیش ‌از همه نسبت به تغییر احتمالی آن، صلاحیت دارند. «حفظ دماء مسلمین» که حاکم بر همه احکام است می تواند از زمینه های این تغییر فتوا باشد.

پنجم؛
فضای سنگینی که درباره‌ موضوع دستیابی ایران به سلاح هسته ای شکل گرفته، جای بررسی موشکافانه دارد؛ به ویژه باید ۱. عوامل حدوث آن و نیز ۲. عوامل تشدیدش در مقام بقا جستجو شوند و باید پژوهید که نکند این پیشنهاد بیش از آن‌که یک «راه‌کار» کارا باشد، یک «دام» باشد؛ ضمن آنکه تا رهبر انقلاب، تصمیم خود را عوض نکرده اند، باید از شل کردن آن فتوا اجتناب کرد، چرا که اعتبار «جهان تشیع» را بسیار می‌کاهد و گویا «قدر متیقّن» آن است که «ولی فقیه» اگر خودش تشخیص متفاوتی دهد، می‌تواند فتوای جواز دهد و حتی ممکن است و می‌تواند به فقیهی که فتوای جواز داده، ارجاع دهد و شاید در این‌صورت، بدون تالی فاسد «زیرسؤال‌رفتن حجیت حرف مراجع» در جهان تشیع می‌توان سلاح هسته‌ای ساخت. به خصوص آنکه با توجه به کوشش‌های نیم‌قرنی اسلام‌شناسان غربی «اختلاف فتوایی» در میان مراجع شیعه برای غربی ها قابل فهم شده‌است. برای بررسی بیشتر این فتوای مهم باید دو کار را انجام داد:
۱. تحلیل فتوای فقهی
۲. تلقی عرف جهانی
درباره‌ نکته نخستین در «اصول فقه» ممتاز و مترقی شیعه از «مقدمه‌ی موصله» سخن می‌رود که آن‌چه جایز نیست، مقدمه‌ی موصله‌اش نیز جواز ندارد (اهم «محل نزاع» در عقلی یا شرعی بودن آن است!) و باید بررسی کرد که کدام‌یک از این گام‌ها موصله است و شاید کسی در میان همه‌ی این گام‌ها «اختیار» را «حائل/واسطه» بداند که «کافی» نیست (اگر فتوا حرمت «استعمال» است، «استعداد» (قوة قریبة من الفعل!) استعمال را باید ملاحظه کرد و اگر تولید حرام است، استعداد «تولید» را باید ملحوظ داشت)!
اما درباره‌ی دومین باید گفت که «عرف جهانی» میان «آزمایش هسته‌ای» و «ساخت سلاح هسته‌ای» (بویژه درباره‌ی ما) چندان فاصله‌ای نمی‌بیند و آن را «موافق» فتوا نمی‌پندارد بلکه «مخالف» آن می‌شمارد!
در این‌ که «مقدمه‌ی موصله» چیست، «اختلاف» است و همه می دانند که موصله بالمعنی‌الأعم و بالمعنی‌الأخص داریم؛ چنان‌که برخی مقدمه‌ی موصله را آن‌چه به صرف تحقق در خارج، ذی‌المقدمه نیز محقق می‌شود، گفته‌اند و برخی آن را آن‌چه با وجودش استعداد (القوة القریبة من الفعل) تحقق/فعلیت ذی‌المقدمه حاصل می‌شود و بطور «غالب/اکثری» نیز محقق می‌شود!
روزی روزگاری در زمان حکمرانی امام علی (ع) که عموم جامعه اسلامی او را اقرب صحابه می‌دانستند و فقیهی مسلط به دین (و درک درستی از جایگاه امام معصوم نداشتند)، زکات به اسب تعلق گرفت و کسی اعتراض نکرد این کجایش ناپذیرفتنی است؟
می‌توان در جلسه ای فقهی از رهبری معظم حفظه‌الله سوال شود که مبانی آن فتوا چه بود و چه لزومی به دادن «فتوای فقهی» در این موضوع امنیتی بود؟ و آیا می توان مبانی فتوا را تغییر داد؟
مشخصا در خصوص حرمت و اباحه سلاح کشتار جمعی ظاهرا چیزی شبیه همین چالش در عهد علامه کرکی رخ داده است و ظاهرا ایشان در ابتدا با توپ و باروت بجای نیزه و شمشیر با حرمت برخورد کرده‌اند و بعد از جنگ‌های اولیه نظرشان عوض شده است و به ضرورت حفظ دماء مسلمین فتوا را تغییر داده اند. مبنا در فتوای اخیر رهبری هم ظاهرا همان قطع حرث و نسل است که باید استمرار این شرایط مباحثه و گفتگو شود.

ششم؛
برخی فقها معتقدند که ادله، مبانی، مبادی و علل فتوای رهبری باید دقیق فهم شود و ظاهراً هیچ دلیل شرعی قاطعی برای حرمت «داشتن» سلاح کشتارجمعی مانند سلاح هسته‌ای وجود ندارد، بلکه به حکم قرآن و سنت و عقل، برای بازدارندگی حکم وجوبش ترجیح دارد. اما برای «استفاده» بحث متفاوت است و شاید استفاده جایز نباشد، مگر در شرایطی که رهبری نیز، احتمال آنرا اخیرا پذیرفته اند.
هفتم؛
برخی صاحبنظران می گویند که سلاح اتمی برای استفاده ساخته نمی‌شود؛ دقیقا برای « تُرهبون به عدوالله» است؛ یعنی وقتی آمریکا و شوروی و چین صدها بمب می‌سازند که با آنها می‌شود چند بار زمین را نابود کرد اصلا قصد کاربردش را ندارند و این استدلال اکنون می تواند در دستگاه دیپلماسی ایران پایه گفتگوهای بعدی قرار گیرد.

هشتم؛
برخی نیز معتقدند برای حل این مشکل می‌شود به سمت بمب هیدروژنی رفت! هم بازدارندگی بیشتر از هسته ای دارد، هم فتوای بمب هسته ای پابرجاست! سالهاست که در میان دانشمندان اتمی ایران و جهان، اولویت «گداخت هسته ای» و یا «شکافت هسته ای» محل مناقشه است و تفاوت ساخت بمب اتم از اورانیوم غنی شده (محصول نطنز) با پلوتونیوم (محصول اراک) مورد توجه طراحان برجام نیز بود که هر دو را با هم تعطیل کنند!

نهم؛
سوال راهبردی دیگر آن است که مشخص کنیم دقیقا هدف ایران و جبهه مقاومت در مواجهه کوتاه مدت و بلندمدت با اسرائیل چیست و آیا سلاح هسته‌ای به این مواجهه و طرح کلان کمک می‌کند یا نه؟
همانطور که بارها اعلام شده، هدف نهایی ما، آزادی فلسطین از بحر تا نهر است، اما سلاح هسته‌ای آنگونه که استدلال می‌شود فقط بازدارندگی دارد اما کمکی به هدف غایی و نهایی ایران نمی‌کند و طبیعتا قرار نیست فلسطینیان زمین سوخته تحویل بگیرند. باید شرایط به گونه‌ای پیش برود که خود ساکنان سرزمینهای اشغالی به این نتیجه برسند که فلسطین مکان درست و مناسبی برای آنها برای ماندن نیست.

دهم؛
برخی مخالفان سلاح هسته ای می گویند که مطرح کردن ساخت سلاح هسته‌ای به همان اندازه اشتباه است که دست کشیدن کامل از دانش هسته‌ای و منافع آن! هر چند سلاح هسته ای روسیه، مانع اصلی گسترش جنگ به خاک روسیه و استفاده اوکراین از سلاح های دوربرد شده و همین سلاح هسته‌ای روسیه باعث شده تا ناتو اجازه استفاده از این سلاح ها را ندهد و وارد جنگ مستقیم نشود؛ اما هیچ تأثیری در روند جنگ نداشته است و جنگ از حالت انسداد خارج نشده است.
شرایط ایران نیز، اکنون به آن نقطه نبرد شدید نرسیده است و اگر یک بمب کوچک هسته ای در ایران توسط اسراییل منفجر شود شدت بازدارندگی سلاح هسته ای ما تاثیر چندانی در روند جنگ نخواهد داشت و هنوز اثبات نشده است که ساخت سلاح هسته‌ای در بازدارنگی جنگی: ۱. راه‌کار ۲. بهترین راه‌کار ۳. تنها راه‌کار باشد و شاید بجای بازدارندگی متعارف و متقابل، «انهدام متقابل» را منجر شود و آسیبهای جبران ناپذیری بزند.

یازدهم؛
این روزها پربسامد گفته می‌شود که ایران نباید «سلاح هسته‌ای» بسازد که همانطور که در این مقال، گفتگو کردیم نیازمند بررسی‌های موشکافانه و رسیدگی همه‌جانبه است؛ اما کمتر درباره وضعیت اتمی دشمن اصلی ما سخن گفته می شود و درباره‌ی تسلیحات هسته‌ای اسرائیل تحقیقاتی منتشر شده که جا دارد ژرف بررسی و نقادانه پژوهش شوند!
ادبیات عربی مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل گویا بطور کمی و کیفی از فارسی بیش‌تر و فربه‌تر است؛ چنان‌که برخی از آن‌ها جامه‌ی فارسی نیز به تن کرده است. در این ‌میان کتاب «جایگاه تسلیحات هسته‌ای در تفکر استراتژیک اسرائیل (۱۹۴۸-۱۹۹۰)» (الخیار النووی فی الفکر الإستراتیجی الإسرائیلی (۱۹۴۸-۱۹۹۰)) از اندیشه‌ورز کویتی «حمیدی قناص الحمیدی» که آثاری دیگر مانند «الموساد فی الإستراتیجیة الإسرائیلیة» دارد، هرچند «قدیمی» است (۱۹۹۰)؛ اما هم‌چنان خواندنی و اندیشیدنی‌ است. این کتاب که از ایران «چشم‌پوشی» و مسئله را در مواجهه‌ی عربها و اسرائیلیان منحصر کرده است (هرچند شاید عامل‌هایی گوناگون داشته باشد؛ اما با توجه به سال انتشار از وجوهی تا حدودی طبیعی ا‌ست)، شش فصل دارد:
۱. استراتژی اسرائیل
۲. توانایی‌های هسته‌ای اسرائیل
۳. توانایی‌های هسته‌ای اعراب
۴. انگیزه‌های موجود برای بکارگیری سلاح اتمی
۵. احتمالات بروز یک رویارویی هسته‌ای میان اعراب و اسرائیل
۶. موضع قدرت‌های بزرگ در قبال یک جنگ هسته‌ای در خاورمیانه
نویسنده کتاب، الحمیدی انگیزه‌های اسرائیل در بکارگیری سلاح هسته‌ای را الف) بازدارندگی متعارف، ب) بازدارندگی متقابل و ج) انهدام متقابل می‌داند و در پایان می‌گوید:
«چنان‌چه موجودیت اسرائیل در معرض نابودی قرار گیرد، این رژیم به‌هر وسیله‌ای که شده، از سلاح هسته‌ای استفاده خواهد کرد ...!» این کتاب را «اسماعیل اقبال» ترجمه و دانشگاه امام حسین علیه‌السلام در سال ۱۳۸۱ (پس از ۱۲ سال از چاپ نسخه‌ی اصلی) منتشر کرده است. صاحب نظران ایرانی و عرب باید اطلاعات خود را درباره استراتژی اتمی اسرائیل افزایش دهند.

دوازدهم؛
تضعیف نیروهای محور مقاومت برخی مدیران ارشد کشور را به بازاندیشی در سیاست دفاعی واداشته است و آنچه ایران «محور مقاومت» و غرب «نیروهای نیابتی» می‌خواند، در چارچوب «بازدارندگی» تعریف می‌شدند و شاید زمانی به همین دلیل، بازدارندگی اتمی مسأله‌ای فوری و ضروری نمی‌نمود؛ اما موفقیت نسبی اسراییل در تضعیف یا محو
2024/11/20 04:24:14
Back to Top
HTML Embed Code: