Telegram Web Link
«شهیدِ ناب» کسی است که بی‌سلاح و بی‌دفاع با پتیاره‌ی بدی روبرو می‌شود، آنقدر به نیروی روحی و حقّانیّتِ هدفِ خود ایمان دارد که کمترین ابرازِ دفاع یا بیم را بر خود حرام می‌شمارد تا مبادا از اریکه‌ی شهادت به زیر افتد. اگر مقاومت کند، از عیارِ شهادتِ او کم خواهد شد.
«شهادت» در مردم، خاصیّتِ پیوند دهنده و بیدار دارنده داشته. موجب برانگیختن و برافروخته نگاه داشتنِ وجدانِ بشریّت بوده است. خاطره‌ی شهید، همبستگی و اشتراکِ سرنوشت ایجاد می‌کند، قوّتِ قلب می‌بخشد. ذکرِ شهیدان هرجا رفته، به عنوانِ هشداری به کار رفته است برای بر حذر داشتنِ ستمکارانِ زنده.

             #داستان_داستان‌ها

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

@bestdiplomacy
دیپلماسی pinned «https://farsnews.ir/World_Tavana/1721027648195197756»
🔵🔴 کشور با روضه خوانی اداره نمی‌شود جناب پزشکیان!

فریبا نظری

پس از تایید صلاحیت مسعود پزشکیان از سوی نظارت استصوابی شورای نگهبان و اعلام صریح وی مبنی بر نداشتن برنامه، بیان غیرکاربردی روایت‌های مکرر از نهج‌البلاغه، تأکید بر سیاست‌های کلان کشور، و صحبت‌های کلی و مبهم و تکراری در مناظرات و کمپین‌های رأی گیری، برای بسیاری از گروه‌های مختلف جامعه کاملاً مشخص بود که وی نمی‌تواند عاملیتی در جهت رفع با کاهش برخی مشکلات جامعه داشته باشد.

اکنون اما با گذشت یازده روز از اعلام نتایج نهایی رأی گیری دور دوم و بررسی و پیگیری اخبار اقدامات و نظرات و رفتار پزشکیان به‌عنوان رییس‌جمهور دولت چهاردهم، محل تأمل و پرسش بسیار است، گرچه این نتایج از ابتدا هم قابل پیش‌بینی بود:

۱- ایران به‌طور ناگهانی و زودهنگام، رییس‌جمهور دولت وقت را ازدست داد و رأی گیری زودتر از موعد به جامعه تحمیل شد.

۲- اکثریت ایرانیان، کنش سلبی را انتخاب کرده و پیام آشکاری را هم چون رأی گیری سال‌های ۱۳۹۸، ۱۴۰۰، و ۱۴۰۲ به نظام حکمرانی و متولیان حاکمیت کشور دادند.

۳- پزشکیان با آرای بالاتری از صندوق رأی بیرون آمد. انتظار کنش عقلانی جامعه این است که وی از فردای رأی گیری، زمان را غنیمت شمرده و اگر مدعی زمامداری مطابق نهج‌البلاغه ‌ای است که مدام از آن روایت می‌کند، به سوی کار مردمان و خدمت به آنان شتاب کند.

۴- آن‌چه در این یازده روز دیده شد، رفتن از این دیدار به دیداری دیگر، نوشتن چند یادداشت تکراری با نکات مورد اعتراض و انتقاد صاحب نظران و بسیاری از ایرانیان، و شرکت در مراسم و هیأت‌های ایام محرم و در نهایت روضه خوانی است.

👈 جناب پزشکیان!
کشور با روضه خوانی اداره نمی‌شود!
حتی در جنگ هشت ساله نیز فرزندان بسیاری از این سرزمین کشته و مجروح و اسیر شدند تا یک وجب خاک وطن از دست نرود، که اگر جز این بود باید رزمندگان و سربازان همگی سالم و زنده تنها روضه می‌خواندند و دشمن را به جای خود می‌نشاندند!

به اندازه‌ی کافی آبروی دین و آیین و مناسک دینی، خدشه‌دار شده و لطمه دیده است؛ بیش از این دین را ملعبه‌ی سیاست و امور حکومتی نکنید که حاصل آن نابودی این سرزمین و زندگی معمولی آدم‌هایش و باورهای دینی و مذهبی آنانی است که می‌خواهند هنوز دین باور باشند.

جناب پزشکیان!
پول و منابع این سرزمین قرار نیست با شعار #برای_ایران، خرج حضور شما از هیأتی به هیأت دیگر شود؛ که این یک کنش و انتخاب شخصی شماست که در برابر رسیدگی فوری و اورژانسی به کار مردمان در اولویت کمتری قرار دارد درحالی که دست کم رأی دهندگان پانزده تیر ۱۴۰۳ منتظر اقدامات عملی شما در پایگاه و نقش یک رییس‌جمهور هستند.

لطفا با استفاده از ثانیه‌ها و دقایق به وظایف رییس جمهوری خود بپردازید و برای کاهش مشکلات ایرانیان تلاش کنید همان‌گونه که در سخنان پیش از رأی گیری خود گفتید.
حال که بر مسند ریاست جمهوری نشسته‌اید با اولویت بخشیدن به کار مردم، گزارش آن را به جامعه ارائه نمایید و با شیوه‌های دین‌ گریزاننده و سیاست‌ زده‌ی دولتی، شریک نابودی باورها و ارزش‌های دینی؛ نشوید!

۲۶ تیر ۱۴۰۳/  برابر با دهم محرم و روز عاشورا 

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴چرا «ایران مال» شکست خورد و «دبی مال» پیروز شد؟

مهدی الیاسی

«ایران مال» پروژه‌ای در اندازه «دبی مال» است. یک مال به معنی واقعی کلمه که دارای امکانات تجاری، اداری، گردشگری، تفریحی و اقامتی است. هتل ایران مال یک هتل ۵ ستاره واقعی است و از امکانات لوکسی مانند سالن هاکی روی یخ نیز برخوردار است. ایران مال در فضای پس از برجام ساخته شد و تصور مالکان آن نیز احداث یک مال واقعی برای اقتصاد و شرایط بین‌المللی ایران در فضای پسابرجام بود. از میان رفتن برجام و بازگشت مجدد تحریم‌ها، خروج تمام برندهای اروپایی از ایران، وخامت اقتصاد ایران و کاهش شدید قدرت خرید مردم از سال ۱۳۹۷ به بعد، فلسفه وجودی ایران مال را زیر سوال بُرد. 

مثلا کارشوی ایران مال که قرار بود میزبان برندهایی همچون بوگاتی باشد سرانجام به نمایندگی سایپا تقلیل پیدا کرد. سرنوشت دیگر برندها نیز به همین شکل بود. اساسا پروژه‌هایی همچون «ایران مال» زمانی می‌توانند موفق شوند که اقتصاد ایران به اقتصادی آزاد و بین‌المللی تبدیل شود. همچنین نیازمند این است که شهر تهران نیز یک شهر بین‌المللی و سرشار از گردشگران خارجی باشد. قطعا «دبی مال» نیز بدون قرار داشتن در شهر و اقتصاد بین‌المللی دبی نیز نمی‌توانست یک پروژه موفق باشد.

شکست پروژه ایران مال در واقع در پیوند با تحریم‌ها و شکست راهبرد بین‌المللی شدن اقتصاد ایران در شرایط پسابرجام بود. اگر شرایط بین‌المللی ایران کماکان به شکل کنونی ادامه پیدا کند و تحریم‌ها برقرار باشد،  بی‌تردید ایران مال در آینده نیز توفیقی در اداره این مجموعه اقتصادی به عنوان یک بنگاه اقتصادی، کسب نخواهند کرد. اجرای ابَر پروژه‌هایی همچون ایران مال، فارغ از مباحثی که در خصوص فساد در اجرای آن مطرح است، نیازمند یک پاردایم شیفت در وضعیت سیاست خارجی و ارتباطات خارجی کشور و اتخاذ سیاست درهای باز است. در غیر این صورت این قبیل مگا پروژه‌ها قطعا توفیقی کسب نخواهد کرد.
T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴روانشاد #عباس_کیارستمی:
چرا بچه ها رو دوست دارم....


@bestdiplomacy
🔵🔴به پیشواز عزاداری دختران نسل زد برویم


جناب سردار حمید هداوند
فرمانده محترم انتظامی استان البرز
سلام بر شما

پیرو دستور شما مبنی بر احضار دختران عزادار کرج که بدون روسری، در دسته عزاداری شرکت کردند و زنجیر زدند، این سوالات برای من و دانشجویانم پیش آمده است؛  به آنها قول داده‌ام از شما بپرسم:

فرموده اید به علت «هنجار شکنی و خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران حسینی» دستور احضار آن دختران داده شده است؛ لطفا بفرمایید معیار هنجارشکنی چیست؟ قانون ملاک است یا قضاوت افکار عمومی؟

اگر قانون ملاک است؛ آیا عنوان مجرمانه‌ای در قوانین جزایی تحت عنوان «هنجارشکنی» یا «خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران حسینی» وجود دارد؟ اگر آری، احضار این دختران بر اساس دستور کدام مرجع قضایی بوده است؟

اگر افکار عمومی ملاک است، منظور افکار عمومی کدام یک از بخش‌ها یا قشرهای جامعه است؟ مثلا اگر از نتایج انتخابات اخیر کمک بگیریم، اکنون جامعه دارای سه گروه جمعیتی بزرگ است (۵۱ درصدی‌، ۲۷ درصدی‌، و ۲۲ درصدی) که این‌ها قضاوتشان نسبت به یک چنین پدیده‌ای متفاوت است، معیار شما برای تبعیت از افکار عمومی، کدام بخش‌های جامعه است؟

اگر خدشه‌دار شدن احساسات عزاداران، ملاک است، اولا بفرمایید این خدشه‌دار شدن چگونه اندازه‌گیری می‌شود؟  و آیا در پدیده‌ها و ناهنجاری‌های دیگر هم خدشه‌دار شدن احساسات مومنان و عزاداران ملاک است؟

مثلا وقتی در برخی هیئت‌های عزاداری مردان تا کمر لخت می‌شوند و در حضور زنان سینه می‌زنند یا فیلم‌های‌شان را در فضای مجازی بازپخش می‌کنند و احساسات بسیاری از مومنان و عزاداران از این وضعیت خدشه‌دار می‌شود، شما اقدام به احضار می‌کنید؟

یا وقتی در برخی هیئت‌ها به جای عزاداری، خود را سگان حسین می‌نامند و عوعو می‌کنند و فیلم آن را نیز پخش‌ می‌کنند و این عمل احساسات بسیاری از مومنان را مخدوش می‌کند (چرا که ایمان نیز نمی‌تواند ما را از مقام انسانی خلع کند)، آیا نیروی انتظامی احضار می‌کند؟

در برخی عزاداریهای شبانه در کل ایام محرم و صفَر، برخی مداحان، حتی در ساعات نیمه شب،  با فریادهای ناهنجار خود پشت بلندگو، تا چند صد متر آسایش شبانه را از شهروندان می‌گیرند و موجب شرمندگی مومنان و عزاداران ساکن محل می‌شوند، به نظر شما این مورد هم هنجارشکنی است و لازم است برخورد شود؟

به نظر شما قمه‌زدن و انتشار تصاویر خون آلود قمه‌زنان در فضای مجازی هنجارشکنی هست یا نه؟ آیا لازم است قمه زنان احضار شوند و با انتشار دهندگان آن فیلم‌ها برخورد شود؟

آیا اگر امام جمعه‌ای روی منبر دروغ گفت و فسادی را انکار کرد و بعدا اسناد دروغ او آشکار شد و میلیون‌ها نفر از مومنان این کشور از این رفتار شرمنده و سرافکنده شدند و احساساتشان جریحه‌دار شد، او را هم احضار می‌کنید؟

آیا وقتی عده‌ای با هر نیتی،‌ خیابان را می‌بندند تا چای و شربت و آش نذری توزیع کنند، و وقت و برنامه هزاران شهروند را ضایع می‌کنند، این هم ناهنجاری محسوب می شود یا نه؟

و البته خوب است نیروی محترم انتظامی یک‌بار برای همیشه و با شفافیت اعلام کند که برای عزیزان آن نیرو هنگام انجام وظیفه، قانون ملاک است یا هنجار یا افکار عمومی یا میل مجری قانون؟

و البته یادمان نرود که هنجار یعنی یک الگوی رفتاری جمعی، یعنی چیزی که خودِ جامعه مراقبت می‌کند که مراعات شود و نیازی به مداخله نیروهای دیگر ندارد. اگر نیاز به مداخله‌ای از بیرون بود، پس هنجار نیست.

و خوب است نیروی محترم انتظامی بیش از آن که نگران رعایت هنجارها باشد نگران حفظ حریم و حرمت خویش باشد. در سال ۱۳۸۷ در رسانه‌های کانادایی خواندم که پلیس کانادا با حضور در مجلس آن کشور، با لایحه دولت برای ممنوع کردن صحبت با تلفن‌همراه هنگام رانندگی، مخالفت کرد. استدلال پلیس این بود: این کاری نیست که پلیس اکنون بتواند انجام دهد، با چنین قانونی، هم قانون را بی‌حرمت می‌کنید و هم پلیس را.

سردار هداوند عزیز
من از دیدن دین‌ورزی آزادانه نسل زد بسیار خوشحالم. آنان با دین مشکلی ندارند،‌ آنان با فسیل شدگی ما به‌نام دین مشکل دارند. و بسیار از شما متشکرم که با خبررسانی در این مورد، فضای این گفت‌وگو را فراهم آوردید.

امید که نیروی محترم انتظامی در همه حوزه‌ها بویژه هنجارگریزی در رعایت استانداردهای تولید خودرو و نیز هنجار‌شکنی و قانون‌گریزی در رانندگی که زندگی روزمره کل ملت ایران را ناامن کرده است (و فقط در سال گذشته بیست‌هزار کشته و حدود چهارصد هزار مصدوم برجای گذاشته است)، وظایف خود را به صورت کارآمد و شایسته انجام دهد.

مطمئن باشیم اگر نیروی محترم انتظامی رویه‌ها وقواعد ثابت و شفافی را در برخورد با همه انواع هنجارشکنی و قانون‌گریزی داشته باشد، مردم ایران به‌طور قاطع از فعالیت آن نیرو حمایت خواهند کرد.

با احترام – محسن رنانی
استاد دانشگاه اصفهان
۲۸ تیر ۱۴۰۳

www.renani.net


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴روایت عراقچی از برکناری‌اش با دستور احمدی‌نژاد

🔦احمدی نژاد صراحتا به آقای متکی گفته بود عراقچی را کنار بگذار!

⭕️لاریجانی به دنبال فرمولی برای توافق بود، احمدی‌نژاد جلوی کار را گرفت



🔹عباس عراقچی دبیر شورای راهبردی سیاست خارجی و معاون سیاسی اسبق وزارت خارجه، در بخشی از کتاب خاطراتش با نام «ایران تایشی» به روایت بازه زمانی مذاکرات هسته‌ای به سرپرستی علی لاریجانی پرداخته است.

📓او در این بخش از کتابش نوشته است:
«به همان سیاقی که شرحش رفت به عنوان نماینده وزارت امورخارجه در گروه مذاکره کننده هسته‌ای که رئیس آن آقای دکتر علی لاریجانی بود معرفی شدم. آقای لاریجانی از مرداد 1384 بر کرسی دبیر شورایعالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد هسته‌ای نشسته بود. دوران سختی بود. تصور این بود که تیم قبلی به اندازه کافی تهاجمی برخورد نکرده و به تعبیر آقای لاریجانی مروارید را داده و آب نبات گرفته است، لذا در صدد جبران بودند.

🔹تعلیق‌ها شکسته شد و غنی‌سازی از سر گرفته شد. طرف مقابل هم به شورای امنیت رفت و قطعنامه پشت قطعنامه علیه ما صادر می‌کرد.

🔹دکتر لاریجانی خیلی زود به این نتیجه رسید که باید بحران را کنترل کرد لذا به دنبال رسیدن به فرمولی برای توافق بود. با آقای خاویر سولانا که آن زمان مذاکره‌کننده از طرف اروپایی‌ها بود پیشرفت‌هایی صورت گرفته بود ولی آقای احمدی‌نژاد که متوجه شد جلوی کار را گرفت.

🔹بالاخره با آقای لاریجانی به اختلافات جدی رسیدند و لاریجانی استعفا کرد. با رفتن آقای لاریجانی بقیه اعضای تیم هم باید می‌رفتند!

⬆️تقریبا طی دو سال از آذر 1384 تا دی ماه 1386 معاون امور حقوقی بین المللی وزارت امورخارجه و عضو گروه مذاکره کننده هسته‌ای بودم. شرح این دو سال و خاطرات مذاکرات هسته‌ای خود مثنوی هفتاد من کاغذ است که به جایش و به وقتش باید گفته شود و امیدوارم روزی انجام شود.

🔹یک سال که گذشت اختلاف نظر بین آقای لاریجانی و آقای احمدی‌نژاد بر سر مذاکرات هسته‌ای پیدا شد و بعد از دو سال بالا گرفت. شرح این اختلافات، و علل و چگونگی تفاوت دیدگاه های آنها نیز جزو همان مثنوی است که اینجا جای آن نیست، فقط بگویم که فشار این اختلافات عمدتا به من که در حقیقت به عنوان نماینده دولت در تیم لاریجانی حضور داشتم، و باید خواسته‌های رئیس‌جمهوری را در مذاکرات دنبال می‌کردم، وارد می‌شد.

🔹یک بار خاطرم هست که در پاسخ به ایرادات آقای متکی نسبت به برخی وجوه مذاکرات و خرده‌گیری نسبت به من، به ایشان گفتم آقای وزیر من بین اختلافات این دو بزرگوار (لاریجانی و احمدی نژاد) دارم له می شوم، خواهش می کنم فکری بکنید!

🔹صادقانه گفت حق داری. نهایتا اختلاف این دو کار را به استعفای آقای لاریجانی رساند. ایشان در اواخر مهر ماه ۱۳۸۶ کناره گرفت و دکتر سعید جلیلی به جای ایشان نشست.

🔹کناره گیری آقای لاریجانی پایان داستان نبود. رئیس جمهور احمدی نژاد نظرش تغییر همه اعضای گروه مذاکره کننده و کنار گذاردن آنها بود. من به عنوان دیپلمات تربیت شده بودم که در سیاست داخلی ورود نداشته باشم و فقط منافع ملی و مصالح جمهوری اسلامی را در نظر بگیرم، و به این اصل در تمام عمر کاری خود در وزارت امور خارجه پایبند بوده‌ام. اما رئیس جمهور نظر دیگری داشت، لذا باید کنار می رفتم، نه فقط از گروه مذاکراتی، که ایضا از سمت معاونت بین الملل وزارت امورخارجه. آقای احمدی نژاد صراحتا به آقای متکی گفته بود عراقچی را کنار بگذار!»./ خبرآنلاین

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 مهاجرت های برنامه ریزی شده و سازمان یافته

🔶 هشدار "هارون معترف" روزنامه نگار افغانستانی به ایرانیان!

تجربه تلخ ما را تکرار نکنید!

🔶طالبان چگونه شکل گرفت و بر افغانستان حاکم شد؟
پیامی برای عزیزان و هم‌زبانان ایرانی‌ ام :

در سال‌های اخیر، و در زمان حکومت جعلی *کرزای*  موجی از رفتنِ جوانان جنوب و جنوب‌ شرق به شمال کشور (افغانستان) آغاز شد.

همه به یاد‌ دارید که ویدیوهای جوانان طالب با ظاهری غیر مسلح به بهانه بی‌کاری و ناامنی در جنوب، شبکه‌های اجتماعی را پر کرده بود که جوانان افغان به استان‌های شمال می‌رفتند.
بسیاری از آنها به‌ بهانه کار در پوشش موبایل فروشی و دست‌فروشی‌ها، قصد سفر به دره‌های هندوکش و کوه‌پایه‌های شمال‌شرق می‌کردند.

اتوبوس‌ها روزانه این جوانان را با یک چمدان که چند پیراهن و‌ تنبان داشتند از مسیر سالنگ به شمال انتقال میدادند .

انگار گنجی را در شمال گیر آورده اند از منابع طلا .
دیری نگذشت که  هیاهوی ناامنی در ولایات شمال اوج گرفت. *ولسوالی‌* ها یکی پی دیگر نا امن شد و حتی شماری از *ولسوالی* ها برق‌آسا به دست طالبان سقوط کردند.

هر چند نقشه‌ ناامن‌ سازی شمال و سرباز گیری برای طالب ها در زمان  *کرزی* آغاز شد و *حنیف اتمر* این طرح را به پیشرفته‌ترین نوع آن، که انتقال تروریستها توسط چرخ‌بال‌های وزارت دفاع بود را عملی کرد،

اما انتقال نیرو‌های پیاده به طور دسته‌ جمعی در سال‌های اخیر توسط آن لجن تاریخ، صورت گرفت و نتیجه آن را همه دیدیم که سر ‌‌و کله ملیشیاهای طالبان از گوشه و ‌‌کنار شمال برآمد و سقوط شمال از طریق همین نیروها در تبانی با ناقلین همیشه در صحنه انجام یافت.

عین همان سناریو، این روز ها در کشور شما ایران تکرار می‌شود.
سیلی از جوانان افغان از ولایات پشتون‌نشین با همان ظاهر «فرهنگی»، به بهانه‌ کار به ایران می‌روند و دست به دست هم پارک‌ها و خیابان‌های تهران و‌ اصفهان و شیراز ‌و… را اشغال کرده و راه‌پیمایی و دسته جات دوستی و اتحاد و همراهی تشکیل میدهند.
(کاملا برنامه ریزی شده و هدایت شده )

پیام من به سران دولت ایران و ملت ایران این است:
ضمن سپاسگزاری از دولت و‌ مردم ایران که همیشه از مهاجران افغانستانی خود در هر شرایط حمایت کردند، جا دادند و مورد لطف قرار دادند، اما این را هم می‌گویم که مراقب پشت پرده این *مهاجرت‌‌ های خیلی مشکوک و تجربه* شده باشند .

متاسفانه دولت ایران آنقدر خود را مشغول قضیه فلسطین و غزه و اسرائیل و آمریکا کرده که به خطر جدی تجربه شده طالب در زمان کرزای توجه ندارد.

این تجربه تلخ تاریخی را به مردم شریف ایران یادآوری میکنم که غفلت نکنید ،
روزی شما هم توسط نیروی به ظاهر مظلوم، ضربه خواهید خورد و اونوقت دیگر دیر است و کار از کار گذشته است.
مراقب باشید که این مهاجرت‌ها می‌تواند مشکوک و توسط طالبان سازماندهی شده باشد.
پس ما صلح دوستان و تمدن و آرامش خواهان افغانستان نمی‌خواهیم سرنوشت یک کشور بدبخت، شکست‌خورده و جولان‌گاه ترور و تریاک شده در همسایگی مان تکرار شود. این درست است که رژیم شما مخالفین و اپوزیسیون سیاسی خود را دارد که خواهان تامین عدالت اجتماعی و‌ برابری جنسیتی هستند، اما مسئله داخلی شما مربوط به خود شماست و مطمئنم هیچ ایرانی نمی‌خواهد تغییر نظام سیاسی از مسیر جنگ و خون‌ریزی و خشونت رقم بخورد.

امیدوارم این پیام را هر ایرانی که خود را مسئول حراست از سرزمین شان می‌دانند جدی بگیرند. وگرنه مشخص است که «صلاح مملکت خویش خسروان داند».
ضمنا از هر سه افغانی که  به ایران می‌روند یک نفر آنها طالب و آموزش نظامی دیده اند.
به هوش باشید...

من آن چه شرط بلاغ است با شما مردم و دولت ایران گفتم، خواه پند گیرید ، خواه ملال!

#هارون_معترف، نویسنده و روزنامه نگار
#افغانستان/تحلیل زمانه

T.me/bestdiplomacy

🔵🔴 داستانِ دولتِ چابک

✍️ آرش رئیسی‌نژاد، دکترای روابط بین‌الملل

در جهان شبکه‌ای در ساختار گذار نظم بین‌الملل، کشورهایی می‌توانند از فرصت‌های گذرا بهره برند و تهدیدهای سهمگین را مهار سازند که بتوانند ضمنِ حفظِ امنیت‌، توسعه را در پیش گیرند. برای دستیابی به چنین هدفی، کشور باید برخوردار از دولتِ چابک باشد؛ دولتی مؤثر و منعطف!

دولت چابک، رابطۀ امنیتی با جامعه ندارد و جامعۀ قوی را تهدید نمی‌بیند و تهدید نمی‌کند چنین دولتی، رابطۀ غیرامنیتی با جامعه دارد و ملت را یگانه متحدِ خود می‌داند از آنجا که وظیفۀ این دولت، دفاع از موجودیتِ ایران و ملتِ ایران است سرچشمۀ تهدید را درون مرزها و در میانِ ملت، نمی‌جوید.

دولت چابک در سودای کنترل جامعه نیست و از تمرکز و فربهی از طریق نهادسازی دائمی و گسترش بازوهای سازمانی، روی‌گردان است. چنین دولتی نه نیاز به بوروکراسی عریض و طویل دارد و نه خواهانِ نظامِ اداری، لجام‌گسیخته است؛ بلکه واجد دیوان‌سالاری به‌روز شده است که توان تصمیماتِ کارا و سریع را دارد.

دولت چابک در حوزۀ اجتماعی، کنترل‌گر نیست و از مداخله روی بر می‌تابد. چرا که متکی بر جامعه قوی است؛ جامعه‌ای که شهروندانش به حفظ حقوق شهروندی و هویت ملی آگاه است. در چنین جامعه‌ای ارزش‌ها نه از طریق داغ و درفش حکومت، بلکه از طریق گفتگو درون نهادهای مدنی حفظ می‌شود و قوام می‌یابد.

دولت چابک در حوزۀ اقتصادی، دولتی کوچک است. به مکانیزمِ بازارِ آزاد، اعتماد داشته، موانع کسب و کار خصوصی را برچیده‌، در قیمت‌گذاری مستقیم مداخله نکرده‌، روندهای ژئواکونومیک را دریافته و با پیروی از قاعدۀ «خیلی دور - خیلی نزدیک» در سیاست‌گذاری کمینه، ولی هوشمند، تسهیل‌گرِ توسعۀ ملی می‌شود.

دولت چابک در حوزۀ نظامی بر پایۀ بازدارندگی مؤثر، بنا شده و هوشمندانه بر استراتژی رقبا تأثیر می‌نهد. قدرت را برای دفاع می‌خواهد نه تهاجم. جنگ را آغاز نمی‌کند، ولی تا پای جان دفاع می‌کند. چنین دولتی اتکایش بر نسلِ چهارم جنگ است و نیاز به نیروی نظامی بزرگ با هزینۀ سنگین اقتصادی ندارد.

دولت چابک در حوزۀ سیاسی همزمان انسجام و انعطاف دارد؛ هم از توانِ تصمیم‌گیری در بزنگاه برخوردار است و هم از ظرفیتِ پذیرشِ تغییر، چنین خصوصیاتی پیوندی ارگانیک با رضایتمندیِ سیاسیِ شهروندان دارد و مقوّمِ همبستگیِ ملی در عینِ آزادی‌بیان است. دولت چابک، والاترین نمودِ امروزینِ دولتِ مقتدر است.

پس دولتِ چابک در حوزۀ سیاسی و نظامی، «سرشتی واحد» دارد؛ ولی در حوزۀ اقتصادی و اجتماعی، وجه «متکثر» خود را به نمایش می‌گذارد. در وجه نخستین منسجم است و در وجه دوم غیرکنترل‌گر. دولتی است که با توجه به شرایطِ داخلی و بین‌المللی می‌تواند میان دو سرشتِ توأمانِ واحد و متکثر در رفت و آمد باشد.

دولت چابک، دولتی است که از یک‌سو توان ترجمۀ دستاوردِ نظامی نفوذ سیاسی و جاذبۀ فرهنگی در منطقه را به توسعۀ اقتصادی دارد و از سوی دیگر با تکیه بر رویکردِ «هم شرقی، هم غربی»، توانایی رابطه با همۀ قدرت‌های بزرگ را دارد. چنین دولتی‌، زندگی در شکاف را هم ضرورت و هم سرنوشتِ ایران می‌داند.

دولت چابک، پیش و بیش از هر چیزی باید ایران و ملتِ ایران را دوست داشته باشد و سیاستِ «نخست ایران» را بپذیرد؛ سیاستی که رفاه شادی و سربلندی شهروندانِ ملتِ ایران را در اولویت قرار دهد و این محقق نمی‌گردد‌، «مگر آنکه کسانی که اولویت‌شان ایران و ملت ایران است، سرکار بیایند» و آن روز فرا می‌رسد./ایران دل


‌www.tg-me.com/bestdiplomacy
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
فرهنگ به معنای خاص به سرمایه‌ی معنویِ یک قوم گفته می‌شود، و این همه‌ی آثار ادبی و هنری و فکری را در بر می‌گیرد؛ همه‌ی آنچه از درونِ او سرچشمه گرفته و در برون، تجلّیِ خود را در «سازندگی» یافته است.
این سازندگی اگر بیشتر متوجّه برآوردنِ حوائجِ مادّی و جسمانیِ اجتماع باشد، نامِ "تمدّن" به خود می‌گیرد؛ و اگر بیشتر ناظر به اقناعِ نیازهای معنوی و غیرانتفاعی و غیر قابل تقویمِ او باشد نامِ "فرهنگی"؛ ولی غالباً این دو با هم پیوستگی می‌یابند.
فرهنگ نشانه‌ی «کار» و نشانه‌ی «انتخاب» است. انتخاب یعنی به آنچه هست قانع نبودن و بهتر جُستن، از این‌رو فرهنگ جنبه‌ی کیفی دارد نه کمّی. نابجا نخواهد بود اگر انسان را در یکی از تعریف‌هایش «موجودِ فرهنگی» بخوانیم. موجود فرهنگی کسی است که در زندگی، به سطح و به آنچه برآورنده‌ی حوائجِ اوّلیّه است اکتفا نمی‌کند، طالبِ عمق و زیبایی نیز هست. این عمق در چیست؟ جُستن چیزی در ورای آنچه به وسیله‌ی حواس دریافت می‌شود...
از سوی دیگر به کمک فرهنگ است که زمانِ گذشته به حال پیوند می‌خورد، و دنیای حال که حالتِ سطح دارد، بُعد و ژرفا به خود می‌گیرد. پس حاصلِ فرهنگ این می‌شود که انسان برگزیده‌تر و باروَرتر و بیشتر زندگی کند. عمرهای کوتاهِ شصت سال و هفتاد سال نمی‌توانسته است بشر را راضی بکند. این گذرندگی، یا به قول گذشتگانِ ما «سپنجی» بودنِ حیات می‌بایست چاره‌ای برایش اندیشیده شود؛ راه در این جُسته شد که کیفیّت، جبرانِ کمّیّت بکند و فرهنگ به وجود آمد، بشر بدین‌گونه توانست آستانه‌ی محدودِ زندگیِ خاکی را در نَوَردد، و به کمکِ تاریخ و ادبیات و هنر، به گذشته‌ی دور برود، و نیز با ایجادِ آثاری که گمان می‌کند بعد از او بر جای خواهد ماند، حیاتِ خود را در آینده بگسترد.

            #فرهنگ_و_شبه‌فرهنگ

💎کانال دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴بنیان تمدن ایران دوستونی است: "نوروز" و "عاشورا". این دوستون ‎#وحدت_در_کثرت ایران را شکل می‌دهد. در واقع، ماندگاری ایران در گرو فهم، اولویت‌بندی و اصلاح رابطه ‎#امر_ملی و ‎#امر_دینی‌ است.
از این رو، پیش از برداشتن گام‌های ظاهرا نوین در سیاست‌خارجی و توسعه اقتصادی، ایران را بشناسید.
‏چرا‌ این امر مهم است؟ چون کشورها دوست و دشمن دائم ندارند تنها منافعی دائمی دارند. در ایران اما اجماعی منسجم از ‎#منافع_ملی نیست. تشخیص منافع ملی بدون هر گونه تعریف از ‎#خویشتن_ایران امکان‌ناپذیر است. اگر برداشتی جامع و روشن از ایران نباشد (که نیست)نمی‌توان منافع ملی آن را تشخیص داد.
‏در نبودِ برداشتی منسجم از ایران و در نتیجه تعریفی روشن از منافع ملی، هر گروهی می‌تواند برداشتی کاملا متناقض از ایران را داشته‌باشد. یکی ایران را متحد شرق می‌داند و آن دیگری همکار غرب می‌خواند. تضاد این برداشتها برآمدنِ اجماع از تعریف منافع ملی در جامعه ایران را ناممکن ساخته است.
ریشه فقدان برداشتی منسجم از ایران ‎#چیرگی_ایدئولوژی است. ایدئولوژی تاریخ را تحریف، فرهنگ را اَبتر و جغرافیا را بی‌ارزش می‌کند. همان‌گونه که افراد با گذشته، ویژگی‌ها و جسمانیت ویژه شناخته می‌شوند، سرچشمه شناخت از کشورها را در تاریخ، فرهنگ و جغرافیا آنها بیابید. ایران را بشناسید!

https://twitter.com/arashreisi/status/1641127011430154249?t=WeepLU1dd0LcPbcsFMVQDA&s=19



هلال عاشورا و هلال نوروز محدوده حوزه نفوذ ايران هستند، نه عمق استراتژیک. این محور ژئوپليتيكي گستره سرزمینیِ تمدن ايران و نمادهای دوستونی آن (نوروز همچو شادی مشترک و عاشوراغمِ مشترک) را نشان می‌دهند. آن را با دیپلماسی راه و همکاری اقتصادی بهحوزه منافع تبديل کنید.

در ٢٧ قرن گذشته بيش از ٢٠٠ جنگ دفاعی داشتیم. چنين پيشينه اي براي ايران كه دچار ‎تنهايي استراتژيك است و متحد نيرومندی ندارد، درسي مهم درپي داشته: "كشوري كه مرزهايش خاكريزِ دفاعي خونین آن بوده، بايد به درون تكيه كند." بنيان هاي امنيت ملي ايران درونزاست و ‎عمق استراتژيك درون كشور.

https://x.com/arashreisi/status/1515652237707681792?t=fYo2QIS5iBy04iXGMJ0-mA&s=19


دکتر آرش رییسی نژاد استاد تعلیق شده روابط بین الملل در دانشگاه تهران
و پژوهشگر فعلی روابط بین الملل در لندن
و پدیده رشته روابط بین الملل از نظر کانال دیپلماسی در سال ۱۴۰۲


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 #سریع‌القلم: مادامی که روابط خارجی ما با دنیا نرمال نیست نمی‌توانیم هیچ تحرک اقتصادی داشته باشیم

محمود سریع القلم، پژوهشگر حوزه توسعه و اقتصاد سیاسی گفت: برخلاف تصور ما سطح زیادی از زندگی در کشورهای عرب خلیج فارس دیجیتالی شده و حتی در این زمینه از اروپا و آمریکا هم فراتر رفتند در این شرایط اگر نگرش ایران نسبت به دیجیتالی شدن تغییر نکند شکاف زیادی در ۲۰ سال آینده با این کشورها خواهد داشت. مادامی که روابط خارجی ما با دنیا نرمال نیست نمی توانیم هیچ تحرک اقتصادی داشته باشیم. انرژی های پاک حدود ۳۶ درصد مصرف انرژی در #امارات را تشکیل می دهند و امارات تصمیم گرفته مغز و مهارت و استعداد را در خود جمع کند.


T.me/bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴#بینش_ملی در آموزش و‌پرورش قبل انقلاب....

وقتی ایدئولوژی جایگزین نگاه ملی در آموزش و پرورش شود با ویرانه ای بزرگ روبرو خواهیم شد.....

🔦تفاوت دو دیدگاه در آموزش و پرورش

@bestdiplomacy
🔵🔴نسلی سیال، منعطف و روان

فردین علیخواه/جامعه شناس

🔻چند دختر نوجوان و جوان، بدونِ حجاب مورد قبول نهادهای رسمی حاکمیت، در دسته‌های عزاداری و در کنار مردان به زنجیرزنی پرداختند. پس از بازنشر گستردۀ ویدئوی این دختران در شبکه های اجتماعی، و قبل از هر گونه تفسیر و تحلیل مفسّران اجتماعی، آنان با سرعت شناسائی و احضار شدند، و به احتمال؛ مجازات هم بشوند. دیدن این ویدئو برای نگارنده این سطور، دوباره موضوع هویت در نسل معروف به زد را به میان کشید. برخی از مفسّران اجتماعی این چنین رفتارهایی را نشانۀ دینداری متفاوت این نسل به سبک و سیاق خود دانستند، و اینکه باید به استقبال چنین رفتاری رفت، مدارا ورزید و عرصه را بر آنان تنگ نکرد.

🔻به باور من، هویت در نسل زد موضوعی سیّال و شناور است و وضعیتی پاندولی دارد. نسل زد هویت را شکلی از بازی می بیند. هویت برای او مستحکم، شکلی از قید و بند، و امری لاعلاج و تغییرنیافتنی نیست. هویت او به مانند هویت سرزمینی است که چهار فصل دارد. فصل ها می آیند و می روند و رنگ ها پیوسته تغییر می کنند. از نظر هویتی، نسل زد در یک جا آرام و قرار ندارد. از نقطه ای به نقطه دیگر می رود. او اینجایی یا آنجایی نیست. از اینجا به آنجا و از آنجا به اینجا می آید. او سفر به هویت های مختلف را نه آشفتگی هویتی، بلاتکلیفی، ابهام، زوال و یا سرگردانی بلکه تنها موضوعی «فان» می داند.

🔻در سال 1401 پژوهشی درباره «دختران چادری مدرن در ایران» انجام دادیم. در این پژوهش با دخترانی مواجه شدیم که پوشش آنان چادر بود ولی دلیل چنین انتخابی «دلزدگی از پوشش های متداول دختران امروزی»، «فرصت تجربۀ خفن(به تعبیر آنان) و جدید داشتن، و «خواستیم ببینیم چطوری است» بود. حداقل در این گروه از دختران، پوشیدن چادر هیچ نسبتی با اعتقاد دینی نداشت بلکه شکلی از بازی با هویت بود. برخی از آنان می خواستند به این طریق فقط در بین دوستان همسن و سال شان متفاوت باشند و در «خفن بودن» کم نیاورند. آنان پس از چادر ممکن بود به سراغ کت چرم یا سارافون بلند بروند. به همین دلیل معتقدم که هویت برای این نسل همچون بازی است.

🔻دختران امروزی بسیار راحت و بدون کوچک ترین نگرانی از قضاوت ها، رنگ لاجوردی، قرمز مخملی و یا سبز فسفری را به موهایشان می زنند. آنان اگر خوششان بیاید پوتین مدل سربازی می پوشند، حلقۀ بینی می اندازند، یا با آمدن تابستان گرم موهایشان را از ته کوتاه می کنند. اینها بازی با هویتی است که نسل های قبل غالبا از جامعه می گرفتند و تصور می کردند که امری ثابت و ابدی است. نسل زد با نسل های پیشین تفاوت های فاحشی دارد. نسلی سیال، منعطف و روان است. او خودش را با قفل و زنجیر به هویت خاصی بند نکرده است و خلاصه آنکه، او دربند هویتی ماندگار نیست. بازیگوشی هویتی این نسل یادآور «لیدی گاگا» و بازی‌های پرآوازه‌اش با هویت است. انعطاف پذیری و آسان گیری آنان نسبت به هویت به عبارتی رشک‌برانگیز است و ممکن است به آسانی در فهم نگنجد.

🔻نه تنها حاکمیت، بلکه نهادهای اجتماعی همچون خانواده و به ویژه والدین نیز بهتر است چنین مشخصه‌ای را درک کنند و آنرا به رسمیت بشناسند. البته نسل زد به انتظار به رسمیت شناختن یا نشناختن ما نخواهد نشست. این نسل مسیر خودش را طی خواهد کرد. ما فقط می توانیم تفسیر، و برای راحتی خودمان هم شده آنان را درک کنیم.

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴افول نهادها؛ محفل‌ها جای نهادهای رسمی

🔦احمد میدری در شمارۀ ۳۰۲۵ روزنامۀ شرق مورخ ۱۲ آذر ۱۳۹۶ یادداشتی نوشته‌اند که قابل تأمل است. در ادامه بخش‌هایی از این یادداشت را می‌خوانید:

🔸هنگام رأی‌اعتماد به کابینه دوازدهم، به‌همراه وزیر پیشنهادی رفاه به چند فراکسیون مجلس رفتیم. فراکسیون‌ها یا سیاسی بودند (مانند فراکسیون امید) یا قومی (آذری‌زبان‌ها و زاگرس‌نشینان). در فراکسیون‌های سیاسی حداکثر٤٠ تا ٥٠ نماینده حضور داشتند اما وقتی به یکی از فراکسیون‌های قومی رفتیم،  بهت‌زده شدم. بیش از ۱۰۰ نماینده در یک فراکسیون قومی شرکت کرده بودند و وزرا برای ملاقات با آن‌ها در نوبت بودند. در مجلس ششم که نماینده بودم، دو فراکسیون حزبی داشتیم؛ یکی ١٨٠ عضو و دیگری ٩٠ عضو داشت و خبری از فراکسیون‌های قومی نبود. چه تحولی در این ١٥ سال رخ داده است که فراکسیون‌های سیاسی بی‌اعتبار شده‌اند و جای آن‌ها را فراکسیون‌های قومی گرفته است؟

🔸پس از زلزلۀ کرمانشاه تعدادی از مؤسساتِ خیریه و مردمی را به معاونت رفاه اجتماعی دعوت کرده بودم تا دربارۀ کمک‌رسانی بحث شود. اول جلسه یکی از مؤسسات خیریه گفت این بار دیگر مردم به مؤسسات خیریه هم اعتماد نمی‌کنند و کمک‌هایشان را به شخصیت‌های مشهور می‌دهند. او می‌گفت در بم کمک‌های مردمی به مؤسسات خیریه سرازیر شده بود و به دولت اعتماد نداشتند و امروز به ما هم بی‌اعتماد شده‌اند. این تجربه نیز حکایت از یک تغییر مهم در نظام اجتماعی دارد؛ اشخاص، جایگزین نهادها شده‌اند و بدبینی و بی‌اعتمادی دامن مؤسسات خیریه را هم گرفته است.

🔸این دو تجربۀ کاملاً متفاوت، از یک روند ویرانگر خبر می‌دهند: اشخاص و محفل‌ها جای نهادهای رسمی را در نظام سیاسی و اجتماعی گرفته‌اند. هریک بدون دیگری از کارکرد می‌افتد. به‌زودی شخصیت‌ها نیز بی‌اعتبار می‌شوند. شخصیت‌ها برای کمک‌رسانی نیازمند ارتباط با سازمان‌های اجتماعی کارآمد و دولت مؤثر هستند. بی‌اعتمادی به دولت و نهادهای مردمی، کارآمدی شخصیت‌ها را نیز از بین خواهد برد و در دورۀ بعد به‌علت ناکارآمدی اشخاص که در فقدان نهادهای مردمی و دولت اجتناب‌ناپذیر است، بی‌اعتمادی دامن آن‌ها را هم خواهد گرفت.

🔸این سؤال از سؤالات مهم پیش‌روی مسئولان کشور است که چرا فراکسیون‌های سیاسی وزن خود را به نفع فراکسیون‌های قومی از دست داده‌اند و چرا نقش شخصیت‌ها پررنگ شده است و مؤسسات خیریه و دستگاه‌های دولتی، مورد اعتماد نیستند؟

🔸کاهش نقش سازمان چه سیاسی و چه اقتصادی و اجتماعی، یکی از شاخص‌های پس‌رفتگی است. داگلاس نورث و همکارانش در کتاب «خشونت و نظم‌های اجتماعی»، این مسئله را به‌خوبی نشان داده‌اند. سازمان‌یافتگی و بی‌سازمانی در همۀ عرصه‌ها (‌اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی) بستر و ریشۀ مشترک دارد. این بی‌سازمانی در شبکه‌های اجتماعی و افول فراکسیون‌های سیاسی زنگ خطری برای همه محسوب می‌شود. اعتراف به این مشکل، مقدمۀ شناخت علل و پیشنهاد برای رفع آن است.
@omidi_reza

T.me/bestdiplomacy
2024/09/23 13:18:16
Back to Top
HTML Embed Code: