Forwarded from ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
من با نیاکانم گفتگو می کنم!
اگر به سیاست و سیاستمداران می پردازم و وقت عزیزم را به جای کار جدی تر، صرف پرداختن به آدم ها و سخنان مزخرف می کنم فقط یک دلیل دارد. جایی که احساس می کنم ایران، زبان پارسی و وحدت ملی تهدید می شود بی تردید وظیفه ام به عنوان یک ایرانی ساده یادم می آید و دست به کار می شوم. من خانه نشین هیچ نسبتی با سیاستمداران و هیچ نفعی در جامعه ای که در آن زندگی می کنم ندارم. امر سیاسی برای من پایان یافته، اما امر ملی همچنان زنده است و هر روز زنده تر می شود.
من با نیاکانم گفتگو می کنم. هزاران متن ارجمند پارسی واسطه ی این گفتگوست. از زردشت و کورش بزرگ تا شاهان پرافتخار تاریخ ایران، وزرای خردمند و محتشم، شاعران عظیم الشان، دانشمندان عالی مقام و زنان و مردان عادی فهمیده، هر کدام عمر و جانشان را به مفهوم ایران و سرزمین ایران بخشیده اند، ایران را زندگی کرده اند، و نتیجه آن ایرانی ماندن ماست. من هر روز با نیاکانم گفتگو می کنم تا زنده بمانم و از نیروی آن هر اهریمن ایران ستیزی را بشناسم و تحقیر کنم.
ایرانی انیرانی شده حقیرترین موجود هستی است، چون به جنگ اهورامزدا برخاسته است. ایران صرفا هویت و آرمان و رویای ما نیست. زندگی مادی و روزمره ما به آن بسته است. ایران گرایی و رفاه و خوشی و شادی ما رابطه ای مستقیم دارند. آنها که به جنگ ایران برخاسته اند به جنگ شادی و زندگی ما لشکر کشیده اند.
من با نیاکانم گفتگو می کنم…
T.me/melliiran
اگر به سیاست و سیاستمداران می پردازم و وقت عزیزم را به جای کار جدی تر، صرف پرداختن به آدم ها و سخنان مزخرف می کنم فقط یک دلیل دارد. جایی که احساس می کنم ایران، زبان پارسی و وحدت ملی تهدید می شود بی تردید وظیفه ام به عنوان یک ایرانی ساده یادم می آید و دست به کار می شوم. من خانه نشین هیچ نسبتی با سیاستمداران و هیچ نفعی در جامعه ای که در آن زندگی می کنم ندارم. امر سیاسی برای من پایان یافته، اما امر ملی همچنان زنده است و هر روز زنده تر می شود.
من با نیاکانم گفتگو می کنم. هزاران متن ارجمند پارسی واسطه ی این گفتگوست. از زردشت و کورش بزرگ تا شاهان پرافتخار تاریخ ایران، وزرای خردمند و محتشم، شاعران عظیم الشان، دانشمندان عالی مقام و زنان و مردان عادی فهمیده، هر کدام عمر و جانشان را به مفهوم ایران و سرزمین ایران بخشیده اند، ایران را زندگی کرده اند، و نتیجه آن ایرانی ماندن ماست. من هر روز با نیاکانم گفتگو می کنم تا زنده بمانم و از نیروی آن هر اهریمن ایران ستیزی را بشناسم و تحقیر کنم.
ایرانی انیرانی شده حقیرترین موجود هستی است، چون به جنگ اهورامزدا برخاسته است. ایران صرفا هویت و آرمان و رویای ما نیست. زندگی مادی و روزمره ما به آن بسته است. ایران گرایی و رفاه و خوشی و شادی ما رابطه ای مستقیم دارند. آنها که به جنگ ایران برخاسته اند به جنگ شادی و زندگی ما لشکر کشیده اند.
من با نیاکانم گفتگو می کنم…
T.me/melliiran
Telegram
ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.
🔵🔴عذاب #بایدن شروع شد!
آمریکا در انتظار مناظره بزرگ هفته آینده دو رقیب #انتخابات_2024 است!
آخرین بحثها درباره روند اجرای مناظره انجام شده و CNN که میزبان مناظره است، اعلام کرده که در قرعهکشی صورت گرفته، #بایدن برنده شد و کمپین او، به جای حقّ انتخاب نوبت صحبت، حقّ انتخاب جایگاه #بایدن را گرفت و سمت راست را انتخاب کرد. به این ترتیب، #ترامپ آخرین صحبتها را در مناظره خواهد داشت.
روزهای سخت و عذابآور #بایدن شروع شده است. تمرینها برای مناظره در پیش است و این چهره که میبینید و برای کانال ما هم آدم مهمّی بوده است... با توجّه به سابقه قبلی، نقش #ترامپ را ایفا خواهد کرد. خبرها حاکی از آن است که او مانند سال 2020، با شرط عدم تعارف در تمرینها، شرکت کرده و از هیچ توهین و انتقاد و فریادی در برابر #بایدن، فروگذار نمیکند. فشار روانی وارده به #بایدن در این تمرینها، حیرتانگیز و بسیار بیشتر از تمرینهای چهار سال قبل بوده است. /انتخابات آمریکا... ادامه راه
@bestdiplomacy
آمریکا در انتظار مناظره بزرگ هفته آینده دو رقیب #انتخابات_2024 است!
آخرین بحثها درباره روند اجرای مناظره انجام شده و CNN که میزبان مناظره است، اعلام کرده که در قرعهکشی صورت گرفته، #بایدن برنده شد و کمپین او، به جای حقّ انتخاب نوبت صحبت، حقّ انتخاب جایگاه #بایدن را گرفت و سمت راست را انتخاب کرد. به این ترتیب، #ترامپ آخرین صحبتها را در مناظره خواهد داشت.
روزهای سخت و عذابآور #بایدن شروع شده است. تمرینها برای مناظره در پیش است و این چهره که میبینید و برای کانال ما هم آدم مهمّی بوده است... با توجّه به سابقه قبلی، نقش #ترامپ را ایفا خواهد کرد. خبرها حاکی از آن است که او مانند سال 2020، با شرط عدم تعارف در تمرینها، شرکت کرده و از هیچ توهین و انتقاد و فریادی در برابر #بایدن، فروگذار نمیکند. فشار روانی وارده به #بایدن در این تمرینها، حیرتانگیز و بسیار بیشتر از تمرینهای چهار سال قبل بوده است. /انتخابات آمریکا... ادامه راه
@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴پیروز #مجتهدزاده استاد ژئوپلیتیک:
تفکر ما به دست کسانی است که الفبای سیاست را نمیدانند
الفبای مدیریت را نمیدانند.....
@bestdiplomacy
تفکر ما به دست کسانی است که الفبای سیاست را نمیدانند
الفبای مدیریت را نمیدانند.....
@bestdiplomacy
🔵🔴دیکتاتور تنهاست
📌شاخص ترين ديكتاتور قرن بيستم و قدرتمندترین فرد کشور تا ساعت ها بعد از سكته، هنوز در بسترش زنده بود و در تنهايي، جان مي كند. در حالي كه تيم پزشكي، تنها چند قدم دورتر مستقر بودند، اما او از رسيدن ساده ترين امداد پزشکی، محروم ماند.صبح بعد از سكته، عليرغم تاخير طولاني و بي سابقه براي آغاز برنامه روزانه اش، هيچ يك از اعضای دفتر و گارد حفاظت، جرات نداشتند در بزنند و حالش را بپرسند. چرا؟ چون شب قبل، دیکتاتور وقتي مي رفت بخوابد گفته بود كسي مزاحمش نشود! فرمان او، هرچه بود، درست یا غلط، مقدس بود و نباید شکسته می شد.
📌ساعت ها طول كشيد تا مسئولين دفتر جرات كردند تا به هيات رييسه اتحاد جماهير شوروي خبر دهند كه وی از اتاق خواب خارج نشده است. اعضاي دفتر و افسران گارد، مي ترسيدند تمام اينها، نقشه او براي سنجش ميزان وفاداري آنها باشد. اعضاي كادر رهبري شوروي هم تا همه شان جمع نشدند، جرات نكردند در اتاق خواب را بگشايند. آنها هم مي ترسيدند مانند دهها چهره شاخص حزب و ارتش، به اتهام واهي دسيسه، راهي سياه چاله هاي موحش كا.گ.ب. در ميدان لوبيانكا شوند.
📌 نام این فرد چه بود؟ یوسب بساریونیس دزه جوغاشویلی! نشنیده اید؟ بگذارید نام مشهورترش را بگویم: ژوزف استالین.
دلیل مرگ استالین پس از ۶۰ سال در گزارش ۱۱ صفحهای کالبدشکافی اعلام شد: وی به مرگ طبیعی و بر اثر خفگی در اثر سکته مغزی مرد. گزارش مرگ وی تا تاریخ مارس ۲۰۱۳ در صندوقخانه آرشیو دولتی تاریخ اجتماعی و سیاسی روسیه نگهداری میشد.
🛜تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر دقیق و عمیق نگاه کنیم درخواهیم یافت که جلال و شکوه ديكتاتورها خیلی تو خالی است. با وجود هزاران فدایی و جان نثار و پیرو، آن ها به طرز رقت باري، بي كس و تنهايند. اما نکته اینجاست که نباید فکر کنیم که دیکتاتورها معدودند و انگشت شمار. توجه به سه نکته زیر می تواند راهگشا باشد:
➖1-در اولین گام به آیینه نگاه کنید. دیکتاتور بودن را در دیگران تشخیص می دهیم اما در خودمان نه. هر کدام از ما می تواند یک دیکتاتور باشد. یکی در خانواده 3 نفری اش، دیگری در اداره 30 نفری و دیگری در سازمان 30 هزار نفری اش. دیکتاتورها مانند ضحاک نیستند که با ماری بر دوش شان از دیگران بازشناخته شوند.
➖2-سه پرده وجود دارد که شما را در گرداب دیکتاتوری هر روز بیشتر از پیش به قعر می برد. پرده ترس، پرده شرم و پرده شیفتگی. برخی از اطرافیان شما از سر ترس و برخی دیگر از سر شرم و در انتها برخی نیز از سر شیفته شما بودن، در مقابل شما سکوت می کنند. هر چقدر که ترس، شرم و شیفتگی بیشتر باشد، شما بیشتر در معرض سانسور هستید. حرف می زنید، دیگران به به و چه چه می کنند و می گویند که چه گهربار سخن می گویید. سخنان شما بر سر درها نوشته می شود و بر سربرگ ها نقش می بنندد اما هیچ تاثیر مثبتی بر خانواده، اداره و جامعه نمی گذارید. چرا؟ چون دیگران از سر ترس، شرم یا شیفتگی، نتوانستند به شما بگویند که مزخرف گفته اید. به همین خاطر در حضور شما تایید و تمجید می کنند و در اجرا آن را به فراموشی می سپارند.
➖3-فریب نخوریم سکوت همیشه نشانه رضایت نیست. هر چقدر دیکتاتورتر باشید تنهاترید و فضای اطراف تان ساکت تر. اما نه سکوتی که از سر رضایت است؛ سکوتی سراسر از نفرت. فراموش نمی کنیم صدام در آخرین انتخابات بالای 95% رای آورد. ساكت ترين انسانها، پر صداترين ذهنها را دارند. اطرافیان دیکتاتور سکوت می کنند؛ سکوت فردی، سکوت سازمانی و سکوت اجتماعی. اما ذهن شان را که نمی توانید کنترل کنید. در اولین فرصت ممکن اعتراض می کنند. کمترین نشانه اعتراض فرار است. فرار نوجوانان از خانه. فرار کارکنان کلیدی از سازمان و فرار مغزها از کشور. این ها نشانه اعتراض است.
🔻پایان سخن آن که؛
الف) هزینه انتقاد را پایین بیاوریم. آخرین باری که فردی بدون لکنت به شما انتقاد کرده است کی بوده است؟ اینکه ساعت ها در زمینه اهمیت انتقاد سخن فرسایی کنیم اما در مقابل اولین خرده انتقاد، عکس العمل کهکشانی داشته باشیم، نشانه آن است که نه تنها دیکتاتور هستیم که دروغ گو نیز هستیم.
ب) پرده های شرم و شیفتگی را کنار بزنیم. بهترین راهکارش این است که خود به اشتباهات خود اعتراف کنیم تا همه بدانند که ما خطاپذیر هستیم و عادی. آخرین باری که به اشتباهات خود اعتراف کردید کی بوده است؟
ج) سکوت را نشانه رضایت نگیریم. شاید این سکوت، آرامش قبل از طوفان باشد.
✍مجتبی لشکربلوکی
T.me/bestdiplomacy
📌شاخص ترين ديكتاتور قرن بيستم و قدرتمندترین فرد کشور تا ساعت ها بعد از سكته، هنوز در بسترش زنده بود و در تنهايي، جان مي كند. در حالي كه تيم پزشكي، تنها چند قدم دورتر مستقر بودند، اما او از رسيدن ساده ترين امداد پزشکی، محروم ماند.صبح بعد از سكته، عليرغم تاخير طولاني و بي سابقه براي آغاز برنامه روزانه اش، هيچ يك از اعضای دفتر و گارد حفاظت، جرات نداشتند در بزنند و حالش را بپرسند. چرا؟ چون شب قبل، دیکتاتور وقتي مي رفت بخوابد گفته بود كسي مزاحمش نشود! فرمان او، هرچه بود، درست یا غلط، مقدس بود و نباید شکسته می شد.
📌ساعت ها طول كشيد تا مسئولين دفتر جرات كردند تا به هيات رييسه اتحاد جماهير شوروي خبر دهند كه وی از اتاق خواب خارج نشده است. اعضاي دفتر و افسران گارد، مي ترسيدند تمام اينها، نقشه او براي سنجش ميزان وفاداري آنها باشد. اعضاي كادر رهبري شوروي هم تا همه شان جمع نشدند، جرات نكردند در اتاق خواب را بگشايند. آنها هم مي ترسيدند مانند دهها چهره شاخص حزب و ارتش، به اتهام واهي دسيسه، راهي سياه چاله هاي موحش كا.گ.ب. در ميدان لوبيانكا شوند.
📌 نام این فرد چه بود؟ یوسب بساریونیس دزه جوغاشویلی! نشنیده اید؟ بگذارید نام مشهورترش را بگویم: ژوزف استالین.
دلیل مرگ استالین پس از ۶۰ سال در گزارش ۱۱ صفحهای کالبدشکافی اعلام شد: وی به مرگ طبیعی و بر اثر خفگی در اثر سکته مغزی مرد. گزارش مرگ وی تا تاریخ مارس ۲۰۱۳ در صندوقخانه آرشیو دولتی تاریخ اجتماعی و سیاسی روسیه نگهداری میشد.
🛜تحلیل و تجویز راهبردی:
اگر دقیق و عمیق نگاه کنیم درخواهیم یافت که جلال و شکوه ديكتاتورها خیلی تو خالی است. با وجود هزاران فدایی و جان نثار و پیرو، آن ها به طرز رقت باري، بي كس و تنهايند. اما نکته اینجاست که نباید فکر کنیم که دیکتاتورها معدودند و انگشت شمار. توجه به سه نکته زیر می تواند راهگشا باشد:
➖1-در اولین گام به آیینه نگاه کنید. دیکتاتور بودن را در دیگران تشخیص می دهیم اما در خودمان نه. هر کدام از ما می تواند یک دیکتاتور باشد. یکی در خانواده 3 نفری اش، دیگری در اداره 30 نفری و دیگری در سازمان 30 هزار نفری اش. دیکتاتورها مانند ضحاک نیستند که با ماری بر دوش شان از دیگران بازشناخته شوند.
➖2-سه پرده وجود دارد که شما را در گرداب دیکتاتوری هر روز بیشتر از پیش به قعر می برد. پرده ترس، پرده شرم و پرده شیفتگی. برخی از اطرافیان شما از سر ترس و برخی دیگر از سر شرم و در انتها برخی نیز از سر شیفته شما بودن، در مقابل شما سکوت می کنند. هر چقدر که ترس، شرم و شیفتگی بیشتر باشد، شما بیشتر در معرض سانسور هستید. حرف می زنید، دیگران به به و چه چه می کنند و می گویند که چه گهربار سخن می گویید. سخنان شما بر سر درها نوشته می شود و بر سربرگ ها نقش می بنندد اما هیچ تاثیر مثبتی بر خانواده، اداره و جامعه نمی گذارید. چرا؟ چون دیگران از سر ترس، شرم یا شیفتگی، نتوانستند به شما بگویند که مزخرف گفته اید. به همین خاطر در حضور شما تایید و تمجید می کنند و در اجرا آن را به فراموشی می سپارند.
➖3-فریب نخوریم سکوت همیشه نشانه رضایت نیست. هر چقدر دیکتاتورتر باشید تنهاترید و فضای اطراف تان ساکت تر. اما نه سکوتی که از سر رضایت است؛ سکوتی سراسر از نفرت. فراموش نمی کنیم صدام در آخرین انتخابات بالای 95% رای آورد. ساكت ترين انسانها، پر صداترين ذهنها را دارند. اطرافیان دیکتاتور سکوت می کنند؛ سکوت فردی، سکوت سازمانی و سکوت اجتماعی. اما ذهن شان را که نمی توانید کنترل کنید. در اولین فرصت ممکن اعتراض می کنند. کمترین نشانه اعتراض فرار است. فرار نوجوانان از خانه. فرار کارکنان کلیدی از سازمان و فرار مغزها از کشور. این ها نشانه اعتراض است.
🔻پایان سخن آن که؛
الف) هزینه انتقاد را پایین بیاوریم. آخرین باری که فردی بدون لکنت به شما انتقاد کرده است کی بوده است؟ اینکه ساعت ها در زمینه اهمیت انتقاد سخن فرسایی کنیم اما در مقابل اولین خرده انتقاد، عکس العمل کهکشانی داشته باشیم، نشانه آن است که نه تنها دیکتاتور هستیم که دروغ گو نیز هستیم.
ب) پرده های شرم و شیفتگی را کنار بزنیم. بهترین راهکارش این است که خود به اشتباهات خود اعتراف کنیم تا همه بدانند که ما خطاپذیر هستیم و عادی. آخرین باری که به اشتباهات خود اعتراف کردید کی بوده است؟
ج) سکوت را نشانه رضایت نگیریم. شاید این سکوت، آرامش قبل از طوفان باشد.
✍مجتبی لشکربلوکی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴مصطفی #مهرآیین جامعه شناس:
چند نسل نابود شد و....
همین حداقل ها را نظام سیاسی ما و نیروهای سیاسی ما نمی فهمند
مردم یک #زندگی_عادی می خواهند
@bestdiplomacy
چند نسل نابود شد و....
همین حداقل ها را نظام سیاسی ما و نیروهای سیاسی ما نمی فهمند
مردم یک #زندگی_عادی می خواهند
@bestdiplomacy
🔵🔴تغییر بدون پیشران
چرا نسل جوان به بازی گرفته نمیشود؟
✍️ نوید رئیسی/ تحلیلگر اقتصاد سیاسی
🔹 وضعیت موجود ایران را میتوان بر اساس سه شاخص وضعیت اقتصادی، سیاسی و نیز اجتماعی صورتبندی کرد. از دیدگاه اقتصادی، وضعیت ایران در سالهای اخیر با نرخهای تورم بالا و کاهش شدید قدرت خرید شهروندان مشخص میشود. تخمین زده میشود که حدود 60 درصد ایرانیان در حدود خط فقر یا زیر آن زندگی میکنند و بیش از 80 درصد هزینههای مصرفکنندگان ایرانی به تامین مایحتاج ضروری اختصاص مییابد. گرچه نرخ رشد اقتصادی در سالهای اخیر توانسته است ارقام مثبت معناداری را ثبت کند اما از دیدگاه اقتصادی، این آمار تنها افزایش در درآمدهای نفتی را منعکس کرده و بنابراین چشماندازی را برای بهبود عرضه نمیکند. مشخصه اقتصادی وضعیت موجود نشان میدهد که موضوع اقتصاد این قابلیت را دارد که به مسئله محوری و اصلی انتخابات بدل شود. اما لازمه آن این است که سیاستمداران خواهان تغییر بهطور مشخص بر نقش تحریمها در شکلگیری وضعیت موجود و چگونگی مواجهه با آن بهطور معتبری تاکید کنند. آنچه رایدهندگان ایرانی را در 24 خرداد 1392 قانع کرد تا آرای خود را به نفع حسن روحانی به صندوق بریزند این باور بود که تیم وی قادر است با تغییر روند سیاست خارجی، بهبود اقتصادی را نوید دهد. باوری که رویدادهای پس از آن نشان داد، باوری درست بوده است.
🔹 از دیدگاه سیاسی، ایران امروز با دو ویژگی مشخص میشود: اول، استهلاک بدنه کارشناسی و بوروکراسی و تنزل سطح سیاستورزی، و دوم، هزینه بالای به حساب رفته ایجاد حاکمیت یکدست. نمودی از مشخصه اول را میتوان در کیفیت نامزدهای انتخاباتی، مشاوران اقتصادی ایشان و سطح مناظرات اقتصادی مشاهده کرد. نکته تاسفآور آن است که در یکی از خطرناکترین گردنههای تاریخی، ایرانیان علاوه بر مسئله اقتصادی ناگزیر با «مسئله ظرفیت» نیز دست به گریبان هستند. بیش از این، ویژگی دوم سیاسی ایران امروز، امکانپذیری تغییر را در ذهن شهروندان تیزبین با تردیدهای جدی مواجه میکند. آیا با وجود هزینههای بالای به حساب رفته، یک تغییر معنادار ممکن است؟ سیاستمدار ایرانی خواهان تغییر، در صورت پیروزی، چه برنامهای برای مواجهه اجتنابناپذیر آتی با ذینفعان سیاسی و اقتصادی وضعیت موجود دارد؟
🔹 سومین شاخص تعیینکننده وضعیت موجود به شرایط اجتماعی ایران 1403 ناظر است. طبقه متوسط ایران طی دهه اخیر توسط دو تیغه قیچی تحریمهای اقتصادی و سیاستهای اقتصادی-اجتماعی دولتی بهشدت تضعیف شده است. در همین حال، جوانان به عنوان مهمترین نیروی پیشران کشور تقریباً در همه سیاستهای اجتماعی-اقتصادی به فراموشی سپرده شدهاند و نهتنها خواستهای ایشان هیچ طنینی در فضای سیاسی ندارد بلکه همواره در معرض سرکوب تیغ قدرت نیز قرار دارند. نسل زد ایرانی برخلاف همنسلان خارجی خود، نهتنها دیده نمیشود بلکه غالباً وجود و خواستهایش انکار هم میشود.
🔹 مشاهده فوق، این پرسش را پیش میکشد که چرا سیاستمداران ایرانی خواهان تغییر میاندیشند میتوانند با نادیده انگاشتن خواستهای جوانان که بخش بزرگی از آن بهطور قطع با خواستهای عمومی پدران و مادران ایشان نیز همپوشانی دارد، در انتخابات موفق شوند؟ جوانان در پای صندوقهای رای حاضر نمیشوند مگر آنکه احساس کنند سیاستمداران نماینده سیاسی واقعی خواستهای آنها هستند. آنچه در مقایسه تصاویر ستادهای انتخاباتی فعلی با خاطرات گذشته بیش از پیش به چشم میآید، جای خالی جوانان پرشور و امیدواری است که سرزندگی را فریاد کنند.
🔹 اعتراضهای اجتماعی سال 1401 نشان داد که بهرغم تاکید معمول بر اهمیت اقتصاد، عدم توجه به خواستهای اجتماعی-سیاسی نیز میتواند به ناخشنودی عمیق دامن بزند. در همین حال، این خواستها در صورت ارائه توسط یک نماینده سیاسی معتبر و قابل باور از این قابلیت برخوردار هستند که به امواج انتخاباتی و بیش از آن تحرک اجتماعی شکل دهند. گرچه شواهد نشان میدهد که در برخی موارد حمایت پدران و مادران از تصمیمهای غیراحساسی، تصمیمی عقلانی بوده است، اما تاریخ هیچگاه تغییر را بینیروی جوانی به خود ندیده است./اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
چرا نسل جوان به بازی گرفته نمیشود؟
✍️ نوید رئیسی/ تحلیلگر اقتصاد سیاسی
🔹 وضعیت موجود ایران را میتوان بر اساس سه شاخص وضعیت اقتصادی، سیاسی و نیز اجتماعی صورتبندی کرد. از دیدگاه اقتصادی، وضعیت ایران در سالهای اخیر با نرخهای تورم بالا و کاهش شدید قدرت خرید شهروندان مشخص میشود. تخمین زده میشود که حدود 60 درصد ایرانیان در حدود خط فقر یا زیر آن زندگی میکنند و بیش از 80 درصد هزینههای مصرفکنندگان ایرانی به تامین مایحتاج ضروری اختصاص مییابد. گرچه نرخ رشد اقتصادی در سالهای اخیر توانسته است ارقام مثبت معناداری را ثبت کند اما از دیدگاه اقتصادی، این آمار تنها افزایش در درآمدهای نفتی را منعکس کرده و بنابراین چشماندازی را برای بهبود عرضه نمیکند. مشخصه اقتصادی وضعیت موجود نشان میدهد که موضوع اقتصاد این قابلیت را دارد که به مسئله محوری و اصلی انتخابات بدل شود. اما لازمه آن این است که سیاستمداران خواهان تغییر بهطور مشخص بر نقش تحریمها در شکلگیری وضعیت موجود و چگونگی مواجهه با آن بهطور معتبری تاکید کنند. آنچه رایدهندگان ایرانی را در 24 خرداد 1392 قانع کرد تا آرای خود را به نفع حسن روحانی به صندوق بریزند این باور بود که تیم وی قادر است با تغییر روند سیاست خارجی، بهبود اقتصادی را نوید دهد. باوری که رویدادهای پس از آن نشان داد، باوری درست بوده است.
🔹 از دیدگاه سیاسی، ایران امروز با دو ویژگی مشخص میشود: اول، استهلاک بدنه کارشناسی و بوروکراسی و تنزل سطح سیاستورزی، و دوم، هزینه بالای به حساب رفته ایجاد حاکمیت یکدست. نمودی از مشخصه اول را میتوان در کیفیت نامزدهای انتخاباتی، مشاوران اقتصادی ایشان و سطح مناظرات اقتصادی مشاهده کرد. نکته تاسفآور آن است که در یکی از خطرناکترین گردنههای تاریخی، ایرانیان علاوه بر مسئله اقتصادی ناگزیر با «مسئله ظرفیت» نیز دست به گریبان هستند. بیش از این، ویژگی دوم سیاسی ایران امروز، امکانپذیری تغییر را در ذهن شهروندان تیزبین با تردیدهای جدی مواجه میکند. آیا با وجود هزینههای بالای به حساب رفته، یک تغییر معنادار ممکن است؟ سیاستمدار ایرانی خواهان تغییر، در صورت پیروزی، چه برنامهای برای مواجهه اجتنابناپذیر آتی با ذینفعان سیاسی و اقتصادی وضعیت موجود دارد؟
🔹 سومین شاخص تعیینکننده وضعیت موجود به شرایط اجتماعی ایران 1403 ناظر است. طبقه متوسط ایران طی دهه اخیر توسط دو تیغه قیچی تحریمهای اقتصادی و سیاستهای اقتصادی-اجتماعی دولتی بهشدت تضعیف شده است. در همین حال، جوانان به عنوان مهمترین نیروی پیشران کشور تقریباً در همه سیاستهای اجتماعی-اقتصادی به فراموشی سپرده شدهاند و نهتنها خواستهای ایشان هیچ طنینی در فضای سیاسی ندارد بلکه همواره در معرض سرکوب تیغ قدرت نیز قرار دارند. نسل زد ایرانی برخلاف همنسلان خارجی خود، نهتنها دیده نمیشود بلکه غالباً وجود و خواستهایش انکار هم میشود.
🔹 مشاهده فوق، این پرسش را پیش میکشد که چرا سیاستمداران ایرانی خواهان تغییر میاندیشند میتوانند با نادیده انگاشتن خواستهای جوانان که بخش بزرگی از آن بهطور قطع با خواستهای عمومی پدران و مادران ایشان نیز همپوشانی دارد، در انتخابات موفق شوند؟ جوانان در پای صندوقهای رای حاضر نمیشوند مگر آنکه احساس کنند سیاستمداران نماینده سیاسی واقعی خواستهای آنها هستند. آنچه در مقایسه تصاویر ستادهای انتخاباتی فعلی با خاطرات گذشته بیش از پیش به چشم میآید، جای خالی جوانان پرشور و امیدواری است که سرزندگی را فریاد کنند.
🔹 اعتراضهای اجتماعی سال 1401 نشان داد که بهرغم تاکید معمول بر اهمیت اقتصاد، عدم توجه به خواستهای اجتماعی-سیاسی نیز میتواند به ناخشنودی عمیق دامن بزند. در همین حال، این خواستها در صورت ارائه توسط یک نماینده سیاسی معتبر و قابل باور از این قابلیت برخوردار هستند که به امواج انتخاباتی و بیش از آن تحرک اجتماعی شکل دهند. گرچه شواهد نشان میدهد که در برخی موارد حمایت پدران و مادران از تصمیمهای غیراحساسی، تصمیمی عقلانی بوده است، اما تاریخ هیچگاه تغییر را بینیروی جوانی به خود ندیده است./اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
اینکه ستاد پزشکیان در شهر شیراز، پایتخت شعر و ادب و هنر پارسی، تجمع انتخاباتی با پوستر و نوشته هایی به زبان آذری برگزار می کند و تلاش م یشود در پوستر مذکور فقط بر قشقاییهای استان فارس با زبان متفاوت تاکید شود، معنایی جز تلاش برای ایجاد منازعه قومی دارد؟
آیا اینکه فقط پیوند قشقایی ها با تبریز در این پوستر برجسته شده و مورد تاکید قرار گرفته و تاکید بر قوم گرایی موجب دفن اهمیت ایران در این پوستر شده، اتفاقی است؟ مگر در این انتخابات فقط تبریزی ها و قشقایی ها رای می دهند؟
آیا این کار تفاوتی با سیاست های ترکیه دارد که وزیر خارجه اش در سفر به عراق ترکمان های ۵ درصدی کرکوک را بزرگ می کند تا کردها و عرب ها را تحریک کند و با ایجاد درگیری قومیتی، ثبات این بخش از عراق را به خطر بیندازد و نفت این شهر را غارت کند؟........./احسان موحدیان
پ ن: آقای پزشکیان برای رای آوردن شاید در اکثر کشورها همه کار کنند ولی علیه تمامیت ارضی فعالیت نمیکنند
اگر برخی اصلاح طلبان و نیروهای فاقد درک ملی خطر را درک نکرده اند
ما از روز اول تایید صلاحیت شما درک کردیم
@bestdiplomacy
آیا اینکه فقط پیوند قشقایی ها با تبریز در این پوستر برجسته شده و مورد تاکید قرار گرفته و تاکید بر قوم گرایی موجب دفن اهمیت ایران در این پوستر شده، اتفاقی است؟ مگر در این انتخابات فقط تبریزی ها و قشقایی ها رای می دهند؟
آیا این کار تفاوتی با سیاست های ترکیه دارد که وزیر خارجه اش در سفر به عراق ترکمان های ۵ درصدی کرکوک را بزرگ می کند تا کردها و عرب ها را تحریک کند و با ایجاد درگیری قومیتی، ثبات این بخش از عراق را به خطر بیندازد و نفت این شهر را غارت کند؟........./احسان موحدیان
پ ن: آقای پزشکیان برای رای آوردن شاید در اکثر کشورها همه کار کنند ولی علیه تمامیت ارضی فعالیت نمیکنند
اگر برخی اصلاح طلبان و نیروهای فاقد درک ملی خطر را درک نکرده اند
ما از روز اول تایید صلاحیت شما درک کردیم
@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴دکلمه روانشاد استاد #حسین_منزوی در مورد ایران
ایران صدای خسته ام را بشنو ای #ایران
شکوای نای خسته ام را بشنو ای #ایران
@bestdiplomacy
ایران صدای خسته ام را بشنو ای #ایران
شکوای نای خسته ام را بشنو ای #ایران
@bestdiplomacy
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴دکتر محمود سریع القلم:
مهم ترین موضوع امروز ایران که باید به آن فکر کنیم این است که باید خودمان را از #انزوای_فرهنگی #اجتماعی، #سیاسی، #اقتصادی بیرون بیاوریم.....
@bestdiplomacy
مهم ترین موضوع امروز ایران که باید به آن فکر کنیم این است که باید خودمان را از #انزوای_فرهنگی #اجتماعی، #سیاسی، #اقتصادی بیرون بیاوریم.....
@bestdiplomacy
🔦پی نوشت: نقد شیوه تبلیغاتی جناب پزشکیان درکانال بهیچ وجه دفاع از رقبای او نیست...
#دیپلماسی حامی #مذاکره و گفت و گو و #رفع_تحریمها است
ما آگاهیم که نقد پزشکیان سبب نمیشود که حامی او بسمت مقابل رود
اما این شیوه تبلیغاتی را هم نقد می کنیم
چراکه برای ساختن کشور عزیز ایران نیازمند آن هستیم که همه دست در دست هم کشور را به سمت توسعه و آبادانی ببریم
قومیت امر پیشامدرن است
این درحالیست که ما بعنوان شهروندان ایرانی از هر قوم و طیفی، باید همه در کنار هم برای آزادی، سرفرازی و رفع گرفتاری های کشور تلاش کنیم.....
#پاینده_ایران
#زنده_باد_ایران
به امید ایران توسعه یافته و آباد و آزاد
@bestdiplomacy
#دیپلماسی حامی #مذاکره و گفت و گو و #رفع_تحریمها است
ما آگاهیم که نقد پزشکیان سبب نمیشود که حامی او بسمت مقابل رود
اما این شیوه تبلیغاتی را هم نقد می کنیم
چراکه برای ساختن کشور عزیز ایران نیازمند آن هستیم که همه دست در دست هم کشور را به سمت توسعه و آبادانی ببریم
قومیت امر پیشامدرن است
این درحالیست که ما بعنوان شهروندان ایرانی از هر قوم و طیفی، باید همه در کنار هم برای آزادی، سرفرازی و رفع گرفتاری های کشور تلاش کنیم.....
#پاینده_ایران
#زنده_باد_ایران
به امید ایران توسعه یافته و آباد و آزاد
@bestdiplomacy
🔵🔴همه چیزمان دستوری است، مردم کلافه شده اند
✍دکتر موسی غنینژاد
🔹در دولت دوم اصلاحات، اشکال بزرگی که اصلاحطلبان داشتند این بود که به اندازه کافی روی مفهوم آزادی تاکید نکردند. استدلال اصلاحطلبان این بود که حاکمیت نسبت به شعارهای مربوط به آزادی حساسیت دارد و بهطور مصداقی به من میگفتند به جای اینکه بگویید اقتصاد آزاد، بگویید اقتصاد رقابتی. این رویهها اشتباه است.
🔹آزادی مهم است و باید روی این مفهوم کلیدی تاکید کنیم. اصلاحطلبان تنها به آزادی سیاسی توجه میکردند، در حالی که آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی معنا ندارد.
🔹متاسفانه دوستان اصلاحطلب تصور درستی از اهمیت اقتصاد آزاد نداشتند و هنوز هم همینطور است. امروز شعار درست این است که براساس اصول درست مبتنی بر آزادی حرکت کنیم.
🔹تمام مشکلات ما از نظر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، ناشی از دستوری بودن نظام تدبیر ماست. فرهنگ ما، اجتماع ما، اقتصاد ما دستوری است. مردم در بزنگاهها نشان دادند که از دستوری بودن کلافه شدهاند.
🔹ما بر اساس دین و عرفی که داریم، خودمان میدانیم چگونه پوششی داشته باشیم، به همین دلیل نیاز به دستور نیست.
🔹عرف جامعه در طول تاریخ نشان داده است که تغییر میکند. امروز هم به مثابه گذشته ما باید عرفها و تغییرات آن را بپذیریم. جامعه با قواعد باید اداره شود، نه دستور. باید بفهمیم عرف جامعه در چه جهتی تغییر کرده و خود را با آن سازگار کنیم.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید
🔹ما در اقتصاد مفهومی به اسم «دموکراسی بازار» داریم، این یعنی اینکه هر کسی در بازار با خریدن یا نخریدن کالایی، به نوعی رای میدهد.
🔹دموکراسی هم یعنی رای. جالب بودن دموکراسی بازار این است که صد درصد جامعه در آن مشارکت دارند. یا کالایی را انتخاب میکنند یا انتخاب نمیکنند، در هر وجه، نوعی رای دادن است.
به همین دلیل کاملترین دموکراسی در ذهن انسان، دموکراسی بازار است. اقتصاد دستوری به جنگ با این دموکراسی بازار میآید.
🔹اقتصاد دستوری میگوید من دستور میدهم که قیمت در کل جامعه تعیین شود.
سیاستمدار مردمی هم حداقل در حوزه اقتصاد باید از بازار دفاع کند، چرا که بازار نماد رای مردم است.
🔹در دموکراسی هم شما مردم را آزاد بگذارید که به برنامههای کاندیداهای منتخب رای بدهند، یا رای ندهند.
🔹رای ندادن هم نوعی انتخاب است و سیاستمداران باید این انتخاب را به رسمیت بشناسند.
🔹اصول به ما نشان میدهد که اگر مردم نمیخواهند و رای نمیدهند، معنایی دارد. به همین شکلی که شما در اقتصاد باید به قیمت بازار اعتماد کنید، در سیاست، فرهنگ و اجتماع هم همانطور است و باید دستور دادن را از سر راه بردارید. بساط دستور را باید برچینید.
🔹اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید. مردم دیگر در قرون و اعصار گذشته نیستند که بخواهند بلهقربانگو باشند.
🔹برخی از حضرات معتقد بودند همین لایه ارزشی جامعه که ما را قبول دارند، رای بدهند کافی است اما مطمئناً این بخش از جامعه برای حکمرانی کافی نیست و اگر حاکمیت بخواهد با همین سازوکار جلو برود، به سمت فروپاشی خواهد رفت.
🔹همه ما اصرار داریم به سمت فروپاشی حرکت نکنیم، چرا که بسیار پرهزینه است و از اینرو خلاف منافع و مصالح ملی است.
🔦 اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
✍دکتر موسی غنینژاد
🔹در دولت دوم اصلاحات، اشکال بزرگی که اصلاحطلبان داشتند این بود که به اندازه کافی روی مفهوم آزادی تاکید نکردند. استدلال اصلاحطلبان این بود که حاکمیت نسبت به شعارهای مربوط به آزادی حساسیت دارد و بهطور مصداقی به من میگفتند به جای اینکه بگویید اقتصاد آزاد، بگویید اقتصاد رقابتی. این رویهها اشتباه است.
🔹آزادی مهم است و باید روی این مفهوم کلیدی تاکید کنیم. اصلاحطلبان تنها به آزادی سیاسی توجه میکردند، در حالی که آزادی سیاسی بدون آزادی اقتصادی معنا ندارد.
🔹متاسفانه دوستان اصلاحطلب تصور درستی از اهمیت اقتصاد آزاد نداشتند و هنوز هم همینطور است. امروز شعار درست این است که براساس اصول درست مبتنی بر آزادی حرکت کنیم.
🔹تمام مشکلات ما از نظر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی، ناشی از دستوری بودن نظام تدبیر ماست. فرهنگ ما، اجتماع ما، اقتصاد ما دستوری است. مردم در بزنگاهها نشان دادند که از دستوری بودن کلافه شدهاند.
🔹ما بر اساس دین و عرفی که داریم، خودمان میدانیم چگونه پوششی داشته باشیم، به همین دلیل نیاز به دستور نیست.
🔹عرف جامعه در طول تاریخ نشان داده است که تغییر میکند. امروز هم به مثابه گذشته ما باید عرفها و تغییرات آن را بپذیریم. جامعه با قواعد باید اداره شود، نه دستور. باید بفهمیم عرف جامعه در چه جهتی تغییر کرده و خود را با آن سازگار کنیم.
اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید
🔹ما در اقتصاد مفهومی به اسم «دموکراسی بازار» داریم، این یعنی اینکه هر کسی در بازار با خریدن یا نخریدن کالایی، به نوعی رای میدهد.
🔹دموکراسی هم یعنی رای. جالب بودن دموکراسی بازار این است که صد درصد جامعه در آن مشارکت دارند. یا کالایی را انتخاب میکنند یا انتخاب نمیکنند، در هر وجه، نوعی رای دادن است.
به همین دلیل کاملترین دموکراسی در ذهن انسان، دموکراسی بازار است. اقتصاد دستوری به جنگ با این دموکراسی بازار میآید.
🔹اقتصاد دستوری میگوید من دستور میدهم که قیمت در کل جامعه تعیین شود.
سیاستمدار مردمی هم حداقل در حوزه اقتصاد باید از بازار دفاع کند، چرا که بازار نماد رای مردم است.
🔹در دموکراسی هم شما مردم را آزاد بگذارید که به برنامههای کاندیداهای منتخب رای بدهند، یا رای ندهند.
🔹رای ندادن هم نوعی انتخاب است و سیاستمداران باید این انتخاب را به رسمیت بشناسند.
🔹اصول به ما نشان میدهد که اگر مردم نمیخواهند و رای نمیدهند، معنایی دارد. به همین شکلی که شما در اقتصاد باید به قیمت بازار اعتماد کنید، در سیاست، فرهنگ و اجتماع هم همانطور است و باید دستور دادن را از سر راه بردارید. بساط دستور را باید برچینید.
🔹اگر میخواهید جامعه به شما اعتماد کند، باید نظام دستوری را بردارید. مردم دیگر در قرون و اعصار گذشته نیستند که بخواهند بلهقربانگو باشند.
🔹برخی از حضرات معتقد بودند همین لایه ارزشی جامعه که ما را قبول دارند، رای بدهند کافی است اما مطمئناً این بخش از جامعه برای حکمرانی کافی نیست و اگر حاکمیت بخواهد با همین سازوکار جلو برود، به سمت فروپاشی خواهد رفت.
🔹همه ما اصرار داریم به سمت فروپاشی حرکت نکنیم، چرا که بسیار پرهزینه است و از اینرو خلاف منافع و مصالح ملی است.
🔦 اکونومیست فارسی
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴حسن روحانی: هیچ وقت در تاریخ ایران بعد از جنگ جهانی دوم سه سال متوالی تورم ۴۰درصدی نداشتیم؛ در این ۳سال تورم بالای ۴۰درصد بود.
🔹شاخص فلاکت در این ۳سال، در تاریخ قبل و بعد از انقلاب بینظیر بود.
@bestdiplomacy
🔹شاخص فلاکت در این ۳سال، در تاریخ قبل و بعد از انقلاب بینظیر بود.
@bestdiplomacy
🔵🔴جامعهی روسیه بر پایهی عرف مافیا بنا نهاده شده است
🔹 سرگی مدودف، متخصص دوران پساشوروی، در گفتوگو با روزنامهی فرانسویِ «لوموند» به ما یادآوری میکند که «روسیه قدرتی جنگاور و پلیسی است که در طول قرنها نه تنها با همسایگان بلکه با ملتِ خود نیز همیشه در جنگ بوده است». گرایشی که تحت فرماندهیِ پوتین با حمله به اوکراین تشدید شده است.
🔹 در طول اعصار، دولت مسکو نه تنها با همسایگان بلکه با ملتِ خود هم جنگیده است. منابع اصلیِ کشور را از آنِ خود کرده، به مالکیت خصوصی اجازهی گسترش نداده، و در نتیجه طبقهی اجتماعیای را هم که در پیوند با آن است، محدود کرده است. از دید زمامداران روسیه مالکیت خصوصی منبعی است برای درآمد، گونهای «صنعت نفت ثانی». زندگیِ انسانی در روسیه ارزش چندانی ندارد. پیروزیهای بزرگ جنگ جهانی دوم ــ نبرد استالینگراد، فتح برلین ــ به بهای از دست رفتن جانهای بیشمار بهدست آمده است. جیرهی متداول آن زمان، ده سرباز شوروی در ازای یک آلمانی بود. اکنون در اوکراین سه روس در ازای یک اوکراینی است. در سال ۱۹۴۵، در حالی که ژنرال آمریکایی، دوایت آیزنهاور، از شمار بالای کشتهشدگانِ ارتش شوروی ابراز شگفتی میکرد، مارشال گئورگی ژوکف به او پاسخ داد: «هیچ اهمیتی ندارد. زنانِ ما سربازانِ جدیدی به دنیا خواهند آورد.» ولادیمیر پوتین هم بر این باور است. او ادعا میکند که اختیار تن و جسم شهروندان روس را داراست، به همینخاطر زنها را به فرزندآوریِ بیشتر فرامیخواند و به اقلیتهای جنسی حمله میکند. او به فرد و انسان نیاز ندارد. تنها چیزی که میخواهد سربازانی است که بتوانند جنگهایش را پیش ببرند.
🔹 در میانهی قرن بیستم، ما در برابر دو رژیم تمامیتخواه قرار داشتیم: یکی به رهبری هیتلر، و دیگری به رهبری استالین. این دو در سال ۱۹۳۹ دست به دست هم دادند تا به لهستان و کشورهای بالتیک تعرض کنند. بنابراین مسئولیت جنگ به تساوی متوجه اتحاد جماهیر شورویِ استالینی و آلمان هیتلری است. بیشک هنگامی که ارتش آلمان در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ به شوروی حمله کرد این کشور ناچار شد که به فرانسه، بریتانیا و ایالات متحدهی آمریکا بپیوندد. چارهی دیگری نداشت. من بهخوبی میدانم که خاطرهی پیروزیِ استالینگراد در فوریهی ۱۹۴۳ همچنان زنده است، از جمله در فرانسه، اما فراموش نکنیم که استالین همپیمانِ هیتلر هم بود. به خودمان دروغ نگوییم: نظام استالینی گونهای از فاشیسم بود. متأسفانه، جنگ جهانیِ دوم به پایانِ خود دست پیدا نکرد. نوعی تمامیتخواهی نابود شد، اما نوع دیگری برجا ماند. ولادیمیر پوتین تجسم آن است. او بدون شک میراثدار فاشیسم استالینی است.
T.me/bestdiplomacy
🔹 سرگی مدودف، متخصص دوران پساشوروی، در گفتوگو با روزنامهی فرانسویِ «لوموند» به ما یادآوری میکند که «روسیه قدرتی جنگاور و پلیسی است که در طول قرنها نه تنها با همسایگان بلکه با ملتِ خود نیز همیشه در جنگ بوده است». گرایشی که تحت فرماندهیِ پوتین با حمله به اوکراین تشدید شده است.
🔹 در طول اعصار، دولت مسکو نه تنها با همسایگان بلکه با ملتِ خود هم جنگیده است. منابع اصلیِ کشور را از آنِ خود کرده، به مالکیت خصوصی اجازهی گسترش نداده، و در نتیجه طبقهی اجتماعیای را هم که در پیوند با آن است، محدود کرده است. از دید زمامداران روسیه مالکیت خصوصی منبعی است برای درآمد، گونهای «صنعت نفت ثانی». زندگیِ انسانی در روسیه ارزش چندانی ندارد. پیروزیهای بزرگ جنگ جهانی دوم ــ نبرد استالینگراد، فتح برلین ــ به بهای از دست رفتن جانهای بیشمار بهدست آمده است. جیرهی متداول آن زمان، ده سرباز شوروی در ازای یک آلمانی بود. اکنون در اوکراین سه روس در ازای یک اوکراینی است. در سال ۱۹۴۵، در حالی که ژنرال آمریکایی، دوایت آیزنهاور، از شمار بالای کشتهشدگانِ ارتش شوروی ابراز شگفتی میکرد، مارشال گئورگی ژوکف به او پاسخ داد: «هیچ اهمیتی ندارد. زنانِ ما سربازانِ جدیدی به دنیا خواهند آورد.» ولادیمیر پوتین هم بر این باور است. او ادعا میکند که اختیار تن و جسم شهروندان روس را داراست، به همینخاطر زنها را به فرزندآوریِ بیشتر فرامیخواند و به اقلیتهای جنسی حمله میکند. او به فرد و انسان نیاز ندارد. تنها چیزی که میخواهد سربازانی است که بتوانند جنگهایش را پیش ببرند.
🔹 در میانهی قرن بیستم، ما در برابر دو رژیم تمامیتخواه قرار داشتیم: یکی به رهبری هیتلر، و دیگری به رهبری استالین. این دو در سال ۱۹۳۹ دست به دست هم دادند تا به لهستان و کشورهای بالتیک تعرض کنند. بنابراین مسئولیت جنگ به تساوی متوجه اتحاد جماهیر شورویِ استالینی و آلمان هیتلری است. بیشک هنگامی که ارتش آلمان در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ به شوروی حمله کرد این کشور ناچار شد که به فرانسه، بریتانیا و ایالات متحدهی آمریکا بپیوندد. چارهی دیگری نداشت. من بهخوبی میدانم که خاطرهی پیروزیِ استالینگراد در فوریهی ۱۹۴۳ همچنان زنده است، از جمله در فرانسه، اما فراموش نکنیم که استالین همپیمانِ هیتلر هم بود. به خودمان دروغ نگوییم: نظام استالینی گونهای از فاشیسم بود. متأسفانه، جنگ جهانیِ دوم به پایانِ خود دست پیدا نکرد. نوعی تمامیتخواهی نابود شد، اما نوع دیگری برجا ماند. ولادیمیر پوتین تجسم آن است. او بدون شک میراثدار فاشیسم استالینی است.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Forwarded from اتچ بات
🔵🔴دکتر #علینقی_عالیخانی؛ مردی که در دوران سیادتش بر اقتصاد ایران در دهه ۴۰، رشد اقتصادیِ کشور ۲رقمی شده بود!
«معلّمهای اقتصادم در پاریس میگفتند؛ اقتصاد موجود زندهای است که باید با آن در جامعه آشنا شوید. علم اقتصاد، تنها چند فرمول ریاضی و ترسیم چند منحنی عجیب و غریب نیست. یک اقتصاددان پیش از آن، باید با تاریخ کشورش آشنا باشد.» (خاطرات علینقی عالیخانی، ص: ۱۹۳)
يكی از ويژگیهای مهم دکتر علينقی عاليخانی، وزير اقتصاد دهه ۱۳۴۰، استقلال عمل او در مقابل دربار و تاكيد بيش از اندازه بر ديدگاههای كارشناسی بود تا جايی كه به تدريج از چشم شاه و اطرافيان افتاد.
تدوین یک منشور سازمانی از مهمترین اقدامات او و تیمش بود به طوری که حتی مجوز کارخانه سیمان در داخل محدوده شعاع ۱۲۰ متری تهران را به آقای معینیان بهعنوان رئیس دفتر مخصوص شاه نداد. تا جایی که شاه گفته بود "این دراز به ما هم مجوز نمیدهد!"
در موضوع اعطای مجوز مونتاژ خودرو «جيپ اخوان» نيز به شدت مخالفت كرد. بطوريكه نهايتاً او را دور زدند و مجوز را مستقيما از شخص شاه گرفتند. عليخاني هم البته هيچ وقت به اين قبيل افراد بها نمیداد.
رضا نیازمند، معاون علینقی عالیخانی درباره استقلال او در تصمیمگیریها حتی در مقابل شاه، این چنین میگوید: روزی عالیخانی وارد دربار شد و دید یکی از کارمندان وزارت از دربار خارج میشود، از او سوال کرد: برای چه به آنجا آمدهای؟ او پاسخ داده که برای گزارشدهی به شاه آمده است.(۱) فردای آن روز عالیخانی او را برکنار کرد، اما در جلسه بعدی وزیر اقتصاد با شاه، محمدرضا به شدت وی را مواخذه کرد که در این کشور مردم نمی توانند شخصا به شاه گزارش دهند، اما عالیخانی از تصمیمش برنگشت!/تحلیل و رصد
@bestdiplomacy
«معلّمهای اقتصادم در پاریس میگفتند؛ اقتصاد موجود زندهای است که باید با آن در جامعه آشنا شوید. علم اقتصاد، تنها چند فرمول ریاضی و ترسیم چند منحنی عجیب و غریب نیست. یک اقتصاددان پیش از آن، باید با تاریخ کشورش آشنا باشد.» (خاطرات علینقی عالیخانی، ص: ۱۹۳)
يكی از ويژگیهای مهم دکتر علينقی عاليخانی، وزير اقتصاد دهه ۱۳۴۰، استقلال عمل او در مقابل دربار و تاكيد بيش از اندازه بر ديدگاههای كارشناسی بود تا جايی كه به تدريج از چشم شاه و اطرافيان افتاد.
تدوین یک منشور سازمانی از مهمترین اقدامات او و تیمش بود به طوری که حتی مجوز کارخانه سیمان در داخل محدوده شعاع ۱۲۰ متری تهران را به آقای معینیان بهعنوان رئیس دفتر مخصوص شاه نداد. تا جایی که شاه گفته بود "این دراز به ما هم مجوز نمیدهد!"
در موضوع اعطای مجوز مونتاژ خودرو «جيپ اخوان» نيز به شدت مخالفت كرد. بطوريكه نهايتاً او را دور زدند و مجوز را مستقيما از شخص شاه گرفتند. عليخاني هم البته هيچ وقت به اين قبيل افراد بها نمیداد.
رضا نیازمند، معاون علینقی عالیخانی درباره استقلال او در تصمیمگیریها حتی در مقابل شاه، این چنین میگوید: روزی عالیخانی وارد دربار شد و دید یکی از کارمندان وزارت از دربار خارج میشود، از او سوال کرد: برای چه به آنجا آمدهای؟ او پاسخ داده که برای گزارشدهی به شاه آمده است.(۱) فردای آن روز عالیخانی او را برکنار کرد، اما در جلسه بعدی وزیر اقتصاد با شاه، محمدرضا به شدت وی را مواخذه کرد که در این کشور مردم نمی توانند شخصا به شاه گزارش دهند، اما عالیخانی از تصمیمش برنگشت!/تحلیل و رصد
@bestdiplomacy
Telegram
attach 📎
🔵🔴اقتصاد، سیاست و ما
✍ دکتر نوید رئیسی
کشوری فرضی را در نظر بگیرید که به دلیل بیش از یکدهه سیاست خارجی تهاجمی و سیاست داخلی ناکارآمد، مسیرهای تجارت خارجیاش مسدود شده، نقل و انتقالات مالیاش قفل شده، تکنولوژیاش بهروزرسانی نشده، سرمایهگذاری در زیرساختهایش صورت نگرفته، تخصیص منابع موجودش با فساد فراگیر منحرف شده، رشدش متوقف شده، به دلیل فشار بیش از حد بر انواع مختلف موجودیاش در اغلب زمینهها با ناترازی مواجه شده و همه اینها در نهایت موجب شده است که ساکنانش با خطر فقر فراگیر دست به گریبان باشند.
چنانچه این کشور به روشهای واقعا دموکراتیک اداره شود، «اقتصاد» این پتانسیل را دارد که به موضوع مسلط در انتخابات تبدیل شود و فرآیند رایدهی را به ابزاری برای پاسخگو کردن سیاستمدارانی که در شکلگیری وضعیت موجود شریک بودهاند، بدل کند.
میتوان حدس زد که پوپولیستها در انتخابات این کشور فرضی فعال شوند و با سوءاستفاده از حس استیصال جمعی تلاش کنند وعدههای خود را با این روایت آغاز کنند که ما کشوری ثروتمند هستیم و تنها مشکلمان این است که آن «دیگرانی» که پیش از ما بودند، هیچیک به توزیع عادلانه اهمیت نمیدادند.
میتوان حدس زد که برخی شهروندان در این تله گرفتار شده و به ایشان رای دهند.
سیاستمداران خواهان تغییر نیز احتمالا تلاش خواهند کرد آرای عمومی را در این کشور فرضی به سمت خود متمایل کنند.
چرا رایدهندگان ایرانی در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ برای پیروزی سید محمد خاتمی و حسن روحانی بسیج شدند؟
چون، این دو سیاستمدار در زمان خود موفق شدند در تصویری بزرگ با المانهای نشانهشناختی روشن از وضعیت موجود، خواستهای عمومی برآوردهنشده و تغییرات مدنظر جامعه با رایدهندگان شریک شوند.
این تصویر در سال ۱۳۷۶، بر مبنای خواستهای اجتماعی-سیاسی و در سال ۱۳۹۲ بر مبنای خواستهای اقتصادی، البته از مسیر سیاست خارجی، شکل گرفت.
در مورد اخیر، شهروندان باور داشتند که برای تغییر مسیر اقتصاد، باید ابتدا مسیر سیاست خارجی تغییر کند. همچنین باور داشتند که تیم حسن روحانی میتواند این تغییر را به پیش ببرد؛ باوری که البته در عمل ثابت شد، باوری درست بوده است.
در نقطه مقابل، افت محبوبیت این سیاستمداران و ناامیدی از ایشان نیز دقیقا در همان زمانهایی کلید خورد که جامعه و بهویژه جوانان نسبت به توانمندی ایشان در حرکت در مسیر آن تصویر بزرگتر سرخورده شدند.
شرایط امروز با سال ۱۳۷۶ و حتی با سال ۱۳۹۲ تفاوتهای عمیق دارد و حتی در صورتی که سیاستمداران آن تصویر بزرگتر را در ذهن داشته باشند، باز هم مواجهه با «ذینفعان وضع موجود» که اکنون از نفوذ و قدرت اقتصادی و سیاسی بالاتری هم برخوردار هستند، کاری آسان نیست.
بر همین اساس، مناظرات اقتصادی را میتوان فارغ از معدود لحظات برخی از نامزدها اینگونه جمعبندی کرد که نهتنها ذهنیت سیاستمداران از واقعیت موجود و ادراک جامعه فاصله بسیار دارد، بلکه حتی اصول سیاستورزی به عنوان یک حرفه نیز در ایران امروز با اعوجاجات جدی مواجه است.
🔗متن کامل سرمقاله
روزنامه دنیای اقتصاد
@bestdiplomacy
✍ دکتر نوید رئیسی
کشوری فرضی را در نظر بگیرید که به دلیل بیش از یکدهه سیاست خارجی تهاجمی و سیاست داخلی ناکارآمد، مسیرهای تجارت خارجیاش مسدود شده، نقل و انتقالات مالیاش قفل شده، تکنولوژیاش بهروزرسانی نشده، سرمایهگذاری در زیرساختهایش صورت نگرفته، تخصیص منابع موجودش با فساد فراگیر منحرف شده، رشدش متوقف شده، به دلیل فشار بیش از حد بر انواع مختلف موجودیاش در اغلب زمینهها با ناترازی مواجه شده و همه اینها در نهایت موجب شده است که ساکنانش با خطر فقر فراگیر دست به گریبان باشند.
چنانچه این کشور به روشهای واقعا دموکراتیک اداره شود، «اقتصاد» این پتانسیل را دارد که به موضوع مسلط در انتخابات تبدیل شود و فرآیند رایدهی را به ابزاری برای پاسخگو کردن سیاستمدارانی که در شکلگیری وضعیت موجود شریک بودهاند، بدل کند.
میتوان حدس زد که پوپولیستها در انتخابات این کشور فرضی فعال شوند و با سوءاستفاده از حس استیصال جمعی تلاش کنند وعدههای خود را با این روایت آغاز کنند که ما کشوری ثروتمند هستیم و تنها مشکلمان این است که آن «دیگرانی» که پیش از ما بودند، هیچیک به توزیع عادلانه اهمیت نمیدادند.
میتوان حدس زد که برخی شهروندان در این تله گرفتار شده و به ایشان رای دهند.
سیاستمداران خواهان تغییر نیز احتمالا تلاش خواهند کرد آرای عمومی را در این کشور فرضی به سمت خود متمایل کنند.
چرا رایدهندگان ایرانی در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۹۲ برای پیروزی سید محمد خاتمی و حسن روحانی بسیج شدند؟
چون، این دو سیاستمدار در زمان خود موفق شدند در تصویری بزرگ با المانهای نشانهشناختی روشن از وضعیت موجود، خواستهای عمومی برآوردهنشده و تغییرات مدنظر جامعه با رایدهندگان شریک شوند.
این تصویر در سال ۱۳۷۶، بر مبنای خواستهای اجتماعی-سیاسی و در سال ۱۳۹۲ بر مبنای خواستهای اقتصادی، البته از مسیر سیاست خارجی، شکل گرفت.
در مورد اخیر، شهروندان باور داشتند که برای تغییر مسیر اقتصاد، باید ابتدا مسیر سیاست خارجی تغییر کند. همچنین باور داشتند که تیم حسن روحانی میتواند این تغییر را به پیش ببرد؛ باوری که البته در عمل ثابت شد، باوری درست بوده است.
در نقطه مقابل، افت محبوبیت این سیاستمداران و ناامیدی از ایشان نیز دقیقا در همان زمانهایی کلید خورد که جامعه و بهویژه جوانان نسبت به توانمندی ایشان در حرکت در مسیر آن تصویر بزرگتر سرخورده شدند.
شرایط امروز با سال ۱۳۷۶ و حتی با سال ۱۳۹۲ تفاوتهای عمیق دارد و حتی در صورتی که سیاستمداران آن تصویر بزرگتر را در ذهن داشته باشند، باز هم مواجهه با «ذینفعان وضع موجود» که اکنون از نفوذ و قدرت اقتصادی و سیاسی بالاتری هم برخوردار هستند، کاری آسان نیست.
بر همین اساس، مناظرات اقتصادی را میتوان فارغ از معدود لحظات برخی از نامزدها اینگونه جمعبندی کرد که نهتنها ذهنیت سیاستمداران از واقعیت موجود و ادراک جامعه فاصله بسیار دارد، بلکه حتی اصول سیاستورزی به عنوان یک حرفه نیز در ایران امروز با اعوجاجات جدی مواجه است.
🔗متن کامل سرمقاله
روزنامه دنیای اقتصاد
@bestdiplomacy
روزنامه دنیای اقتصاد
اقتصاد، سیاست و ما
کشوری فرضی را در نظر بگیرید که به دلیل بیش از یکدهه سیاست خارجی تهاجمی و سیاست داخلی ناکارآمد، مسیرهای تجارت خارجیاش مسدود شده، نقل و انتقالات مالیاش قفل شده، تکنولوژیاش بهروزرسانی نشده، سرمایهگذاری در زیرساختهایش صورت نگرفته، تخصیص منابع موجودش…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴 #روشنفکران دیگر نقشی ندارند
دیگر برای #جوانان شاخص فکری نیستند
ما دیگه مراد فکری نداریم حالا...
#جوانان الان خیلی خواسته هایشان #ملموس است و می دونند چی می خوان....
👈سخنان بسیار #شنیدنی
از روانشاد استاد #داریوش_شایگان
@bestdiplomacy
دیگر برای #جوانان شاخص فکری نیستند
ما دیگه مراد فکری نداریم حالا...
#جوانان الان خیلی خواسته هایشان #ملموس است و می دونند چی می خوان....
👈سخنان بسیار #شنیدنی
از روانشاد استاد #داریوش_شایگان
@bestdiplomacy