🔵🔴فرشاد مومنی، اقتصاددان:
🔵ادای انتخابات در آوردن نشانه مردم سالار بودن یک نظم اجتماعی نیست و نشانه مشارکت مردم در سرنوشت خودشان تلقی نمیشود
🔹باید انتخاباتی برگزار شود که از کل واجدین شرایط درصد بالایی شرکت کنند والا اسم آن مشارکت سیاسی مردم در سرنوشتشان نیست.
🔹چالش های بزرگ امنیت ملی و تمامیت ارضی ما را تهدید میکند.
🔹بسته شدن باب احساس تعلق مردم به جامعه شان خیانت بزرگ است.
🔹مشارکت مردم جزء تعهد بنیانگذاران جمهوری اسلامی بوده.
🔹عدم مشارکت مردم هزینه های اداره جامعه و طمع خارجی ها برای سلطه را بالا می برد.
🔹از کسانی که رگ گردنشان بیرون میزند، حرفهایی میشنویم که خردی در آن وجود ندارد، ساخت سلاح هسته ای در زیرزمین و خودرو در خانه!؟
🔹یک میلیون نفر از اشتغال صنعتی خارج شده اند، به جمعیت مسافرکش 2میلیون نفر اضافه شده!
🔹ارائه آمار غیرواقعی، مشروعیت نمیآورد.
🔹ساختار نهادی ما مشوق علم، تولید و عدالت محوری در فرایندهای تصمیم گیری نیست./ جماران
T.me/bestdiplomacy
🔵ادای انتخابات در آوردن نشانه مردم سالار بودن یک نظم اجتماعی نیست و نشانه مشارکت مردم در سرنوشت خودشان تلقی نمیشود
🔹باید انتخاباتی برگزار شود که از کل واجدین شرایط درصد بالایی شرکت کنند والا اسم آن مشارکت سیاسی مردم در سرنوشتشان نیست.
🔹چالش های بزرگ امنیت ملی و تمامیت ارضی ما را تهدید میکند.
🔹بسته شدن باب احساس تعلق مردم به جامعه شان خیانت بزرگ است.
🔹مشارکت مردم جزء تعهد بنیانگذاران جمهوری اسلامی بوده.
🔹عدم مشارکت مردم هزینه های اداره جامعه و طمع خارجی ها برای سلطه را بالا می برد.
🔹از کسانی که رگ گردنشان بیرون میزند، حرفهایی میشنویم که خردی در آن وجود ندارد، ساخت سلاح هسته ای در زیرزمین و خودرو در خانه!؟
🔹یک میلیون نفر از اشتغال صنعتی خارج شده اند، به جمعیت مسافرکش 2میلیون نفر اضافه شده!
🔹ارائه آمار غیرواقعی، مشروعیت نمیآورد.
🔹ساختار نهادی ما مشوق علم، تولید و عدالت محوری در فرایندهای تصمیم گیری نیست./ جماران
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴قهرمان توتالیتر
🔦ایدههای مائو چگونه میلیونها چینی را گرفتار فقر کرد؟
✍️آزاده چیذری / نویسنده نشریه
مائو تسه تونگ -پسر یک دهقان اهل شائوشان-، سیاستمدار، نظریهپرداز مارکسیست، استراتژیست نظامی، شاعر و انقلابی چینی بود که جمهوری خلق چین (PRC) را بنیان گذاشت. او از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 تا زمان مرگش در سال 1976 رهبری این کشور را بر عهده داشت و در آن زمان به عنوان رئیس حزب کمونیست چین نیز خدمت میکرد. نظریهها، استراتژیها و سیاستهای نظامی او به عنوان مائوئیسم شناخته میشود.
مائوئیسم، دکترینی متشکل از ایدئولوژی و روششناسی انقلاب بود که مائو تسه تونگ و همراهانش در حزب کمونیست چین از دهه 1920 تا زمان مرگ مائو در سال 1976 آن را توسعه دادند. مائوئیسم به وضوح یک روش انقلابی مبتنی بر یک دیدگاه انقلابی متمایز را نشان میدهد که لزوماً وابسته به بافت چینی یا مارکسیستی-لنینیستی نیست.
مائو یکی از آن مردانی بود که اثر خود را در یک دوره، به طور مثبت یا منفی، بر جای گذاشت و مسیر تاریخ را به روشهای مختلف تغییر داد. در گفتمان کنونی، او را نه به عنوان یک آزادیبخش (حداقل در خارج از جمهوری خلق)، بلکه در جایگاه یک ظالم و عامل قحطی و بدبختی طبقه دهقان میدانند. تفکر مائو تسه تونگ و میراث کلی او برای برخی مایه افتخار و تکریم است، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز لکهای تاریک بر تاریخ بشریت نیست.
📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.
T.me/bestdiplomacy
🔦ایدههای مائو چگونه میلیونها چینی را گرفتار فقر کرد؟
✍️آزاده چیذری / نویسنده نشریه
مائو تسه تونگ -پسر یک دهقان اهل شائوشان-، سیاستمدار، نظریهپرداز مارکسیست، استراتژیست نظامی، شاعر و انقلابی چینی بود که جمهوری خلق چین (PRC) را بنیان گذاشت. او از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 تا زمان مرگش در سال 1976 رهبری این کشور را بر عهده داشت و در آن زمان به عنوان رئیس حزب کمونیست چین نیز خدمت میکرد. نظریهها، استراتژیها و سیاستهای نظامی او به عنوان مائوئیسم شناخته میشود.
مائوئیسم، دکترینی متشکل از ایدئولوژی و روششناسی انقلاب بود که مائو تسه تونگ و همراهانش در حزب کمونیست چین از دهه 1920 تا زمان مرگ مائو در سال 1976 آن را توسعه دادند. مائوئیسم به وضوح یک روش انقلابی مبتنی بر یک دیدگاه انقلابی متمایز را نشان میدهد که لزوماً وابسته به بافت چینی یا مارکسیستی-لنینیستی نیست.
مائو یکی از آن مردانی بود که اثر خود را در یک دوره، به طور مثبت یا منفی، بر جای گذاشت و مسیر تاریخ را به روشهای مختلف تغییر داد. در گفتمان کنونی، او را نه به عنوان یک آزادیبخش (حداقل در خارج از جمهوری خلق)، بلکه در جایگاه یک ظالم و عامل قحطی و بدبختی طبقه دهقان میدانند. تفکر مائو تسه تونگ و میراث کلی او برای برخی مایه افتخار و تکریم است، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز لکهای تاریک بر تاریخ بشریت نیست.
📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴داستانِ دولتِ چابک
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
در جهان شبکهای در ساختار گذار نظم بینالملل، کشورهایی میتوانند از فرصتهای گذرا بهره برند و تهدیدهای سهمگین را مهار سازند که بتوانند ضمنِ حفظِ امنیت، توسعه را در پیش گیرند. برای دستیابی به چنین هدفی، کشور باید برخوردار از دولتِ چابک باشد؛ دولتی مؤثر و منعطف!
دولت چابک، رابطۀ امنیتی با جامعه ندارد و جامعۀ قوی را تهدید نمیبیند و تهدید نمیکند چنین دولتی، رابطۀ غیرامنیتی با جامعه دارد و ملت را یگانه متحدِ خود میداند از آنجا که وظیفۀ این دولت، دفاع از موجودیتِ ایران و ملتِ ایران است سرچشمۀ تهدید را درون مرزها و در میانِ ملت، نمیجوید.
دولت چابک در سودای کنترل جامعه نیست و از تمرکز و فربهی از طریق نهادسازی دائمی و گسترش بازوهای سازمانی، رویگردان است. چنین دولتی نه نیاز به بوروکراسی عریض و طویل دارد و نه خواهانِ نظامِ اداری، لجامگسیخته است؛ بلکه واجد دیوانسالاری بهروز شده است که توان تصمیماتِ کارا و سریع را دارد.
دولت چابک در حوزۀ اجتماعی، کنترلگر نیست و از مداخله روی بر میتابد. چرا که متکی بر جامعه قوی است؛ جامعهای که شهروندانش به حفظ حقوق شهروندی و هویت ملی آگاه است. در چنین جامعهای ارزشها نه از طریق داغ و درفش حکومت، بلکه از طریق گفتگو درون نهادهای مدنی حفظ میشود و قوام مییابد.
دولت چابک در حوزۀ اقتصادی، دولتی کوچک است. به مکانیزمِ بازارِ آزاد، اعتماد داشته، موانع کسب و کار خصوصی را برچیده، در قیمتگذاری مستقیم مداخله نکرده، روندهای ژئواکونومیک را دریافته و با پیروی از قاعدۀ «خیلی دور - خیلی نزدیک» در سیاستگذاری کمینه، ولی هوشمند، تسهیلگرِ توسعۀ ملی میشود.
دولت چابک در حوزۀ نظامی بر پایۀ بازدارندگی مؤثر، بنا شده و هوشمندانه بر استراتژی رقبا تأثیر مینهد. قدرت را برای دفاع میخواهد نه تهاجم. جنگ را آغاز نمیکند، ولی تا پای جان دفاع میکند. چنین دولتی اتکایش بر نسلِ چهارم جنگ است و نیاز به نیروی نظامی بزرگ با هزینۀ سنگین اقتصادی ندارد.
دولت چابک در حوزۀ سیاسی همزمان انسجام و انعطاف دارد؛ هم از توانِ تصمیمگیری در بزنگاه برخوردار است و هم از ظرفیتِ پذیرشِ تغییر، چنین خصوصیاتی پیوندی ارگانیک با رضایتمندیِ سیاسیِ شهروندان دارد و مقوّمِ همبستگیِ ملی در عینِ آزادیبیان است. دولت چابک، والاترین نمودِ امروزینِ دولتِ مقتدر است.
پس دولتِ چابک در حوزۀ سیاسی و نظامی، «سرشتی واحد» دارد؛ ولی در حوزۀ اقتصادی و اجتماعی، وجه «متکثر» خود را به نمایش میگذارد. در وجه نخستین منسجم است و در وجه دوم غیرکنترلگر. دولتی است که با توجه به شرایطِ داخلی و بینالمللی میتواند میان دو سرشتِ توأمانِ واحد و متکثر در رفت و آمد باشد.
دولت چابک، دولتی است که از یکسو توان ترجمۀ دستاوردِ نظامی نفوذ سیاسی و جاذبۀ فرهنگی در منطقه را به توسعۀ اقتصادی دارد و از سوی دیگر با تکیه بر رویکردِ «هم شرقی، هم غربی»، توانایی رابطه با همۀ قدرتهای بزرگ را دارد. چنین دولتی، زندگی در شکاف را هم ضرورت و هم سرنوشتِ ایران میداند.
دولت چابک، پیش و بیش از هر چیزی باید ایران و ملتِ ایران را دوست داشته باشد و سیاستِ «نخست ایران» را بپذیرد؛ سیاستی که رفاه شادی و سربلندی شهروندانِ ملتِ ایران را در اولویت قرار دهد و این محقق نمیگردد، «مگر آنکه کسانی که اولویتشان ایران و ملت ایران است، سرکار بیایند» و آن روز فرا میرسد/کانال ایران دل
www.tg-me.com/bestdiplomacy
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
در جهان شبکهای در ساختار گذار نظم بینالملل، کشورهایی میتوانند از فرصتهای گذرا بهره برند و تهدیدهای سهمگین را مهار سازند که بتوانند ضمنِ حفظِ امنیت، توسعه را در پیش گیرند. برای دستیابی به چنین هدفی، کشور باید برخوردار از دولتِ چابک باشد؛ دولتی مؤثر و منعطف!
دولت چابک، رابطۀ امنیتی با جامعه ندارد و جامعۀ قوی را تهدید نمیبیند و تهدید نمیکند چنین دولتی، رابطۀ غیرامنیتی با جامعه دارد و ملت را یگانه متحدِ خود میداند از آنجا که وظیفۀ این دولت، دفاع از موجودیتِ ایران و ملتِ ایران است سرچشمۀ تهدید را درون مرزها و در میانِ ملت، نمیجوید.
دولت چابک در سودای کنترل جامعه نیست و از تمرکز و فربهی از طریق نهادسازی دائمی و گسترش بازوهای سازمانی، رویگردان است. چنین دولتی نه نیاز به بوروکراسی عریض و طویل دارد و نه خواهانِ نظامِ اداری، لجامگسیخته است؛ بلکه واجد دیوانسالاری بهروز شده است که توان تصمیماتِ کارا و سریع را دارد.
دولت چابک در حوزۀ اجتماعی، کنترلگر نیست و از مداخله روی بر میتابد. چرا که متکی بر جامعه قوی است؛ جامعهای که شهروندانش به حفظ حقوق شهروندی و هویت ملی آگاه است. در چنین جامعهای ارزشها نه از طریق داغ و درفش حکومت، بلکه از طریق گفتگو درون نهادهای مدنی حفظ میشود و قوام مییابد.
دولت چابک در حوزۀ اقتصادی، دولتی کوچک است. به مکانیزمِ بازارِ آزاد، اعتماد داشته، موانع کسب و کار خصوصی را برچیده، در قیمتگذاری مستقیم مداخله نکرده، روندهای ژئواکونومیک را دریافته و با پیروی از قاعدۀ «خیلی دور - خیلی نزدیک» در سیاستگذاری کمینه، ولی هوشمند، تسهیلگرِ توسعۀ ملی میشود.
دولت چابک در حوزۀ نظامی بر پایۀ بازدارندگی مؤثر، بنا شده و هوشمندانه بر استراتژی رقبا تأثیر مینهد. قدرت را برای دفاع میخواهد نه تهاجم. جنگ را آغاز نمیکند، ولی تا پای جان دفاع میکند. چنین دولتی اتکایش بر نسلِ چهارم جنگ است و نیاز به نیروی نظامی بزرگ با هزینۀ سنگین اقتصادی ندارد.
دولت چابک در حوزۀ سیاسی همزمان انسجام و انعطاف دارد؛ هم از توانِ تصمیمگیری در بزنگاه برخوردار است و هم از ظرفیتِ پذیرشِ تغییر، چنین خصوصیاتی پیوندی ارگانیک با رضایتمندیِ سیاسیِ شهروندان دارد و مقوّمِ همبستگیِ ملی در عینِ آزادیبیان است. دولت چابک، والاترین نمودِ امروزینِ دولتِ مقتدر است.
پس دولتِ چابک در حوزۀ سیاسی و نظامی، «سرشتی واحد» دارد؛ ولی در حوزۀ اقتصادی و اجتماعی، وجه «متکثر» خود را به نمایش میگذارد. در وجه نخستین منسجم است و در وجه دوم غیرکنترلگر. دولتی است که با توجه به شرایطِ داخلی و بینالمللی میتواند میان دو سرشتِ توأمانِ واحد و متکثر در رفت و آمد باشد.
دولت چابک، دولتی است که از یکسو توان ترجمۀ دستاوردِ نظامی نفوذ سیاسی و جاذبۀ فرهنگی در منطقه را به توسعۀ اقتصادی دارد و از سوی دیگر با تکیه بر رویکردِ «هم شرقی، هم غربی»، توانایی رابطه با همۀ قدرتهای بزرگ را دارد. چنین دولتی، زندگی در شکاف را هم ضرورت و هم سرنوشتِ ایران میداند.
دولت چابک، پیش و بیش از هر چیزی باید ایران و ملتِ ایران را دوست داشته باشد و سیاستِ «نخست ایران» را بپذیرد؛ سیاستی که رفاه شادی و سربلندی شهروندانِ ملتِ ایران را در اولویت قرار دهد و این محقق نمیگردد، «مگر آنکه کسانی که اولویتشان ایران و ملت ایران است، سرکار بیایند» و آن روز فرا میرسد/کانال ایران دل
www.tg-me.com/bestdiplomacy
Telegram
ایراندل | IranDel
💚
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
🤍
❤️
همه عالم تن است و ایراندل
این کانال دغدغهاش، ایران است و گرداننده آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است
Forwarded from ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
صلح ایرانی با نگاه غربی فهمیده نمی شود!
جواد رنجبر درخشیلر
بخش اول
«صلح ایرانی» مفهومی است که انجمن علمی مطالعات صلح ایران در حال بررسی و تدقیق علمی آن است، بدون پیش داوری های مرسوم. هدف اصلی این است که بدانیم آیا صلح ایرانی داریم یا خیر؟ و اگر داریم چه کمکی به تحقق صلح می کند؟
جالب است که اغلب افراد با شنیدن عبارت صلح ایرانی بلافاصله و بی مطالعه، علیه مضاف این ترکیب موضع می گیرند. گویا ایران و ایرانی مفهومی تحمل ناپذیر و بد بوده باشد. صلح ایرانی مفهومی ساده، قابل فهم و یاریگر صلح جهانی است.
نخستین گام فهم صلح ایرانی این است که مفهوم ایران را بفهمیم. ایران مفهومی ویژه در فرهنگ و اندیشه و تاریخ و سیاست جهان است، در کنار مفاهیم دیگر، نه برتر و نه پست تر. داوری ارزشی در اینجا به کار نمی آید. به عبارت دیگر: ایران ساختی و ساحتی از فرهنگ و اندیشه ی بشری است و فهم آن با اندیشه ی فلسفی یونانی، مبانی حقوقی امپراتوری روم، رنسانس غربی، و حتی تاریخ اسلام دچار امتناع است.
اگر با هر کدام از این مبانی به فهم ایران اقدام کنیم راهی به دهی نخواهیم برد. همان طور که روشنفکران غرب گرا، چپ های شرق گرا و اسلام گرایان نبردند. ایران را با ایران می توان فهمید. در این زمینه بحث فراوان است.
به عنوان نمونه ای از نقص روش شناختی فهم ایران و به تبع آن فهم صلح ایرانی به یکی از سخنرانی های پنجمین همایش بین المللی «صلح و حل منازعه» در دانشگاه تهران، اشاره می کنم. (در سایت خبرآنلاین ببینید!)
در این سخنرانی آقای محمدمهدی مجاهدی می کوشد صلح ایرانی را با مفهوم فارماکون و مفهوم کهنه و نوی گرامشی توضیح دهد. به نظر می رسد جز در یک روش منسجم پژوهشی نمی توان از این مفاهیم در فهم صلح ایرانی یاری جست. مثلا «کهنه» و «نو» در سنت فلسفی غربی با کهنه و نوی ایرانی ناسازگار است. نو شدن ایرانیان در مشروطه برابر با نو شدن غربی در رنسانس نیست، همان طور که کهنه های ایرانی در ذات خود نو بودند و به کار می آمدند. آنچه به عنوان معضل پدیدار شده است چگونه آمیختن نو و کهنه ایرانی و غربی در دویست سال اخیر است که تقریبا همیشه به ضرر نو و کهنه ایرانی انجامیده بی آنکه ما را غربی سازد.
صلح ایرانی مفهومی در ذیل مفهوم ایران با کهنه و نوی ویژه ی خود است.
صلح ایرانی مفهومی است خاص و به زبان آقای مجاهدی «مستثناپندارانه»، چون از امری تاریخی سخن می گوییم که در ایران تجربه شده و صورت واقعیت یافته است.
ایران مثل هر موجودیت دیگر مستثناست. اما این استثنا در گذشته ی تاریخی خود بت پرستی، استعمار، برده داری، نسل کشی و نژادپرستی ندارد که مستثناپنداري اش مبتنی بر ترویج خشونت باشد. باز به همان امر روش شناختی می رسیم که ایران را نمی توان با مفاهیم و نظریه های غربی فهمید. باید ادبیات پارسی و تاریخ ایران را خوب آموخت. در آموزش درست ادبیات و تاریخ ایران می توان گوهرهایی ارزشمند یافت که اتفاقا از آن نظریه ی صلح ایرانی به دست می آید. برای صورت بندی صلح ایرانی برخلاف گفته ی سخنران، توجیه گرا و گزینش گر نیستیم. می کوشیم ادبیات را درست بخوانیم. ادبیات پارسی سرشار از مضامین صلح است، از قهر و غضب هم نمونه های فراوانی دارد. باید بدانیم که کجا چه چیزی را می جوییم. ادبیات آن قدر آسان نیست که با یکی دو بار خواندن درباره اش حکم های قطعی صادر کنیم،
به طور خلاصه باید گفت ما انواع صلح نداریم. صلح مفهومی واحد است و از یک صورت هستی شناختی معنا می گیرد. فهرست ارايه شده از انواع صلح در اين سخنراني، مغشوش به نظر ميرسد. کمی بیشتر باید با ادبیات گران سنگ پارسی آشنا شویم تا بدانیم که آنچه بین عاشق و معشوق است وصال است و صلح در اینجا معنای منظور ما در عبارت صلح ایرانی را ندارد. تازه، اگر وصال روی دهد! عشق و عاشقی ربطی چندان محکم به صلح ندارد و اغلب خشونت بار و خون بار است. یا تقدیرگرایی، از زروانیسم تا اشعری گری، مفاهیم صلح طلبانه و صلح فهمانه نمی سازد و نمی توان تقدیرگرایی را وجهی از صلح ایرانی قلمداد کرد.
وقتی سراغ ادبیات با هدف نظریه پردازی می رویم کاری سخت در پیش داریم. بی دقتی به طور کلی معنایی غلط به ما می دهد و قطعا نظریه ای غلط از آن به دست می آید. آقای مجاهدی شعری از حافظ را به عنوان شاهد آورده اند که در آن واژه داوری به کار رفته است. داوری در متن های کهن به معنای مراجعه به دادگاه به معنای امروز آن نیست، به معنای جنگ است. حافظ می گوید:
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری. داوری عطف به جنگ شده است و مترادف آن است.
آقای مجاهدی در بخشي ديگر از اين سخنراني، نظر عوام را به تمسخر گرفته اند و نمونه هایی آورده اند.
جواد رنجبر درخشیلر
بخش اول
«صلح ایرانی» مفهومی است که انجمن علمی مطالعات صلح ایران در حال بررسی و تدقیق علمی آن است، بدون پیش داوری های مرسوم. هدف اصلی این است که بدانیم آیا صلح ایرانی داریم یا خیر؟ و اگر داریم چه کمکی به تحقق صلح می کند؟
جالب است که اغلب افراد با شنیدن عبارت صلح ایرانی بلافاصله و بی مطالعه، علیه مضاف این ترکیب موضع می گیرند. گویا ایران و ایرانی مفهومی تحمل ناپذیر و بد بوده باشد. صلح ایرانی مفهومی ساده، قابل فهم و یاریگر صلح جهانی است.
نخستین گام فهم صلح ایرانی این است که مفهوم ایران را بفهمیم. ایران مفهومی ویژه در فرهنگ و اندیشه و تاریخ و سیاست جهان است، در کنار مفاهیم دیگر، نه برتر و نه پست تر. داوری ارزشی در اینجا به کار نمی آید. به عبارت دیگر: ایران ساختی و ساحتی از فرهنگ و اندیشه ی بشری است و فهم آن با اندیشه ی فلسفی یونانی، مبانی حقوقی امپراتوری روم، رنسانس غربی، و حتی تاریخ اسلام دچار امتناع است.
اگر با هر کدام از این مبانی به فهم ایران اقدام کنیم راهی به دهی نخواهیم برد. همان طور که روشنفکران غرب گرا، چپ های شرق گرا و اسلام گرایان نبردند. ایران را با ایران می توان فهمید. در این زمینه بحث فراوان است.
به عنوان نمونه ای از نقص روش شناختی فهم ایران و به تبع آن فهم صلح ایرانی به یکی از سخنرانی های پنجمین همایش بین المللی «صلح و حل منازعه» در دانشگاه تهران، اشاره می کنم. (در سایت خبرآنلاین ببینید!)
در این سخنرانی آقای محمدمهدی مجاهدی می کوشد صلح ایرانی را با مفهوم فارماکون و مفهوم کهنه و نوی گرامشی توضیح دهد. به نظر می رسد جز در یک روش منسجم پژوهشی نمی توان از این مفاهیم در فهم صلح ایرانی یاری جست. مثلا «کهنه» و «نو» در سنت فلسفی غربی با کهنه و نوی ایرانی ناسازگار است. نو شدن ایرانیان در مشروطه برابر با نو شدن غربی در رنسانس نیست، همان طور که کهنه های ایرانی در ذات خود نو بودند و به کار می آمدند. آنچه به عنوان معضل پدیدار شده است چگونه آمیختن نو و کهنه ایرانی و غربی در دویست سال اخیر است که تقریبا همیشه به ضرر نو و کهنه ایرانی انجامیده بی آنکه ما را غربی سازد.
صلح ایرانی مفهومی در ذیل مفهوم ایران با کهنه و نوی ویژه ی خود است.
صلح ایرانی مفهومی است خاص و به زبان آقای مجاهدی «مستثناپندارانه»، چون از امری تاریخی سخن می گوییم که در ایران تجربه شده و صورت واقعیت یافته است.
ایران مثل هر موجودیت دیگر مستثناست. اما این استثنا در گذشته ی تاریخی خود بت پرستی، استعمار، برده داری، نسل کشی و نژادپرستی ندارد که مستثناپنداري اش مبتنی بر ترویج خشونت باشد. باز به همان امر روش شناختی می رسیم که ایران را نمی توان با مفاهیم و نظریه های غربی فهمید. باید ادبیات پارسی و تاریخ ایران را خوب آموخت. در آموزش درست ادبیات و تاریخ ایران می توان گوهرهایی ارزشمند یافت که اتفاقا از آن نظریه ی صلح ایرانی به دست می آید. برای صورت بندی صلح ایرانی برخلاف گفته ی سخنران، توجیه گرا و گزینش گر نیستیم. می کوشیم ادبیات را درست بخوانیم. ادبیات پارسی سرشار از مضامین صلح است، از قهر و غضب هم نمونه های فراوانی دارد. باید بدانیم که کجا چه چیزی را می جوییم. ادبیات آن قدر آسان نیست که با یکی دو بار خواندن درباره اش حکم های قطعی صادر کنیم،
به طور خلاصه باید گفت ما انواع صلح نداریم. صلح مفهومی واحد است و از یک صورت هستی شناختی معنا می گیرد. فهرست ارايه شده از انواع صلح در اين سخنراني، مغشوش به نظر ميرسد. کمی بیشتر باید با ادبیات گران سنگ پارسی آشنا شویم تا بدانیم که آنچه بین عاشق و معشوق است وصال است و صلح در اینجا معنای منظور ما در عبارت صلح ایرانی را ندارد. تازه، اگر وصال روی دهد! عشق و عاشقی ربطی چندان محکم به صلح ندارد و اغلب خشونت بار و خون بار است. یا تقدیرگرایی، از زروانیسم تا اشعری گری، مفاهیم صلح طلبانه و صلح فهمانه نمی سازد و نمی توان تقدیرگرایی را وجهی از صلح ایرانی قلمداد کرد.
وقتی سراغ ادبیات با هدف نظریه پردازی می رویم کاری سخت در پیش داریم. بی دقتی به طور کلی معنایی غلط به ما می دهد و قطعا نظریه ای غلط از آن به دست می آید. آقای مجاهدی شعری از حافظ را به عنوان شاهد آورده اند که در آن واژه داوری به کار رفته است. داوری در متن های کهن به معنای مراجعه به دادگاه به معنای امروز آن نیست، به معنای جنگ است. حافظ می گوید:
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری. داوری عطف به جنگ شده است و مترادف آن است.
آقای مجاهدی در بخشي ديگر از اين سخنراني، نظر عوام را به تمسخر گرفته اند و نمونه هایی آورده اند.
Telegram
ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.
Forwarded from ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
صلح ایرانی با نگاه غربی فهمیده نمی شود!
بخش دوم
من درباره نظر عوام درباره ی ارتفاع دماوند یا متوسط ضریب هوشی ایرانیان نظری ندارم، اما به جد باور دارم که هنر نزد ایرانیان است و بس! آقای مجاهدی تحت تاثیر تبلیغات سهمگین و پرهزینه ی این سال ها احتمالا بدون توجه به متن شاهنامه این گزاره ی پرافتخار را زیر سوال برده اند. این بیت در شاهنامه در داستان بهرام گور در گفتار اندر به زن کردن بهرام گور دختر شنگل را، آمده است. (بیت ۲۲۳۰)
داستان این است که بهرام گور که خود را فرستاده ی بهرام گور جا زده با دختر شنگل ازدواج کرده است. خاقان چین نامه ای به او می فرستد که در آن عنوان «شاه جهان» را برای خود به کار برده است. در این نامه از فرستاده که در واقع خود بهرام گور است، دعوت می کند به چین برود. فرستاده یا در واقع خود بهرام گور به خاقان چین می نویسد که شاهنشاه و شاه جهان بهرام گور است و نه تو و هنر نزد ایرانیان است و بس. هنر در اینجا به معنای هنر جنگ یا قدرت نظامی است و نه هنر به معنای معروف در روزگار ما. فهم این بیت بسیار آسان است و مایه غرور ملی. و البته فردوسی مسئول بدفهمی های زمانه ی ما نیست.
www.tg-me.com/melliiran
بخش دوم
من درباره نظر عوام درباره ی ارتفاع دماوند یا متوسط ضریب هوشی ایرانیان نظری ندارم، اما به جد باور دارم که هنر نزد ایرانیان است و بس! آقای مجاهدی تحت تاثیر تبلیغات سهمگین و پرهزینه ی این سال ها احتمالا بدون توجه به متن شاهنامه این گزاره ی پرافتخار را زیر سوال برده اند. این بیت در شاهنامه در داستان بهرام گور در گفتار اندر به زن کردن بهرام گور دختر شنگل را، آمده است. (بیت ۲۲۳۰)
داستان این است که بهرام گور که خود را فرستاده ی بهرام گور جا زده با دختر شنگل ازدواج کرده است. خاقان چین نامه ای به او می فرستد که در آن عنوان «شاه جهان» را برای خود به کار برده است. در این نامه از فرستاده که در واقع خود بهرام گور است، دعوت می کند به چین برود. فرستاده یا در واقع خود بهرام گور به خاقان چین می نویسد که شاهنشاه و شاه جهان بهرام گور است و نه تو و هنر نزد ایرانیان است و بس. هنر در اینجا به معنای هنر جنگ یا قدرت نظامی است و نه هنر به معنای معروف در روزگار ما. فهم این بیت بسیار آسان است و مایه غرور ملی. و البته فردوسی مسئول بدفهمی های زمانه ی ما نیست.
www.tg-me.com/melliiran
Telegram
ملی گرایی ایرانی/شاهنامه پژوهی
یاداشت ها، مقاله ها و سخنرانی های جواد رنجبر درخشی لر در فلسفه سیاسی و شاهنامه پژوهی.
🔵🔴موضع گیری کشورها علیه جزایر سه گانه ایرانی، نمود توان دستگاه دیپلماسی ایران است!!
✍ حبیب رمضانخانی
در پی حمایت دوباره چین از موضع امارات نسب به جزایر سه گانه ایرانی، سفیر چین امروز به وزارت خارجه احضار و اعتراض ایران نسبت این موضع گیری خصمانه، ابلاغ شد.
بی شک احضار سفیر چین و ابلاغ و تسلیم اعتراض ایران به حاکمان آن کشور، اقدامی در خور و معقول هست. ولی چرا بعد از آن اعتراض و موضع گیری اولیه، چینی ها مجدد و علنی موضع گذشته را تکرار کردند، به موضع ضعف و وابستگی ایران نسبت به آن ها برمی گردد!
بی شک اگر امروز ایران کشوری غرق در تحریم و انزوا نبود و با استقلال و از موضع قدرت، کارت های زیادی برای بازی داشت و می توانست گزینه های مختلفی برای پاسخ گویی قاطع داشته باشد، چینی ها و روس ها محاسبه نفع و زیان کرده و بدون شک دست به چنین جسارت و اقدامی نمی زدند!
سال ها دشمنی با غرب و خزیدن در آغوش شرق، باعث شد ما امروز وابسته به چین و روس بوده تا از بابت آن تحریم های کمرشکن و انزوای خودخواسته و تحمیلی، راه فرار و تنفس را از وابستگی و تمنای شرقی ها بجوییم!
آن ها نیز با فهم بر این نکته، می دانند هر کاری هم انجام دهند، این ایران است که وابسته به آن ها بوده و راه تنفسش از آن مسیر امکانپذیر می باشد. مثلا چینی به عنوان خریداران نفت ایران در دوران تحریم، آن هم به نصف قیمت، می دانند این ایران است که به این مبادله نیاز حیاتی دارد.
در نتیجه با این روند هیچگاه نمی تواند از کارت نفت برای اقدامی تلافی جویانه استفاده کند و دیر یا زود مجبور خواهد شد حتی با شرایط بدتر و هر نوع تحمیل قیمتی، التماس چینی ها کند. پس ناتوانی ایران در پاسخ، فرصت را به برادران شرقی داده تا علاوه بر نفع یکطرفه از داخل، با کارت ایران از همسایگان و غربی ها امتیاز بگیرند.
اما در پایان؛ عیار دستگاه دیپلماسی قدرتمند و پر نفوذ هر کشوری را در درجه اول در میزان احترام کشورهای دیگر به تمامیت ارضی و ملی گرایی آن کشورها باید دید، نه در تعارفات و پیام های تبریک و تسلیت میان سیاستمداران و حضور در فلان اجلاس و ...!
از دیگر سو، معیار روابط مستحکم و داشتن مناسبات سیاسی عمیق با دیگر کشورها، در میزان احترام آن ها به تمامیت ارضی و استقلال آن کشور نمود می یابد.
با این اوصاف؛ با مروری بر موضع گیری کشورهای به اصطلاح دوست و متحد، از چین و روس تا سوریه، عراق و دیگر کشورها در مورد جزایر ایرانی، خود نشان دهنده و گویای میزان موفقیت و عیار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ایران در میدان عمل است.
T.me/bestdiplomacy
✍ حبیب رمضانخانی
در پی حمایت دوباره چین از موضع امارات نسب به جزایر سه گانه ایرانی، سفیر چین امروز به وزارت خارجه احضار و اعتراض ایران نسبت این موضع گیری خصمانه، ابلاغ شد.
بی شک احضار سفیر چین و ابلاغ و تسلیم اعتراض ایران به حاکمان آن کشور، اقدامی در خور و معقول هست. ولی چرا بعد از آن اعتراض و موضع گیری اولیه، چینی ها مجدد و علنی موضع گذشته را تکرار کردند، به موضع ضعف و وابستگی ایران نسبت به آن ها برمی گردد!
بی شک اگر امروز ایران کشوری غرق در تحریم و انزوا نبود و با استقلال و از موضع قدرت، کارت های زیادی برای بازی داشت و می توانست گزینه های مختلفی برای پاسخ گویی قاطع داشته باشد، چینی ها و روس ها محاسبه نفع و زیان کرده و بدون شک دست به چنین جسارت و اقدامی نمی زدند!
سال ها دشمنی با غرب و خزیدن در آغوش شرق، باعث شد ما امروز وابسته به چین و روس بوده تا از بابت آن تحریم های کمرشکن و انزوای خودخواسته و تحمیلی، راه فرار و تنفس را از وابستگی و تمنای شرقی ها بجوییم!
آن ها نیز با فهم بر این نکته، می دانند هر کاری هم انجام دهند، این ایران است که وابسته به آن ها بوده و راه تنفسش از آن مسیر امکانپذیر می باشد. مثلا چینی به عنوان خریداران نفت ایران در دوران تحریم، آن هم به نصف قیمت، می دانند این ایران است که به این مبادله نیاز حیاتی دارد.
در نتیجه با این روند هیچگاه نمی تواند از کارت نفت برای اقدامی تلافی جویانه استفاده کند و دیر یا زود مجبور خواهد شد حتی با شرایط بدتر و هر نوع تحمیل قیمتی، التماس چینی ها کند. پس ناتوانی ایران در پاسخ، فرصت را به برادران شرقی داده تا علاوه بر نفع یکطرفه از داخل، با کارت ایران از همسایگان و غربی ها امتیاز بگیرند.
اما در پایان؛ عیار دستگاه دیپلماسی قدرتمند و پر نفوذ هر کشوری را در درجه اول در میزان احترام کشورهای دیگر به تمامیت ارضی و ملی گرایی آن کشورها باید دید، نه در تعارفات و پیام های تبریک و تسلیت میان سیاستمداران و حضور در فلان اجلاس و ...!
از دیگر سو، معیار روابط مستحکم و داشتن مناسبات سیاسی عمیق با دیگر کشورها، در میزان احترام آن ها به تمامیت ارضی و استقلال آن کشور نمود می یابد.
با این اوصاف؛ با مروری بر موضع گیری کشورهای به اصطلاح دوست و متحد، از چین و روس تا سوریه، عراق و دیگر کشورها در مورد جزایر ایرانی، خود نشان دهنده و گویای میزان موفقیت و عیار دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ایران در میدان عمل است.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴مفت سواری دانشگاهی
✍نعمت الله فاضلی، 6 خرداد 1403
✅ نمی توان و نباید گاری را به جای اتومبیل به افکار عمومی فروخت و معرفی کرد. حتی اگر گاری خوب و زیبا و به درد بخوری باشد. هر چیز هویت و هستی مناسب معنا و عملکردش را دارد. خب، این البته از بدیهیات است؛ اما چه می توان گفت که کار بیخ پیدا کرده و حتی از بدیهیات هم گذشته!
🔻در مملکت ما دهه هاست که گاری را به جای اتومبیل آن هم بهترین مارکش، مرسدس بنز در جامعه معرفی و گاه به شیوه شگفتی به افکار عمومی غالب می کنند. این شامل بسیاری چیزها و حتی همه چیز می شود. جعلی و ساختگی را به جای اصل و اصیل جا زدن.
🔻از #سیاستمدار جعلی تا #سرمایه_دار ، از شبه هنرمند تا دانشمند و مخترع دروغین. دیندار را نمی گویم؛ چه، دروغینش جایی برای راستینش نگذاشته.
✅ این قاعده استثنابردار نیست و شامل دانشگاهیان هم شده است. القاب روان شناس، جامعه شناس، اقتصاددان، مورخ، فیزیکدان، زیست شناس، انسان شناس، فیلسوف، خلاصه هر نام دانشگاهی و دانشورانه ای را زینت و زیور اسامی هر مدرک دار و شاغل دانشگاهی می کنند. آش چنان شور شده که گاه کسانی حتی مدرک، همان مدرک های الکی، را هم ندارند، شاغل دانشگاه هم نیستند، ولی لقب دهن پرکن دانشگاهی دارند!
🔻”دکترها" و "هیات علمی ها" و "صاحب منصبان دانشگاهی" لزوما انسان دانشگاهی، یعنی جامعه شناس، اقتصاددان، فیلسوف، مورخ و ... نیستند.
🔻رییس دانشگاه، دانشکده، گروه، یا مرکز پژوهشی، فقط منصب اداری دارد و منصوب حاکمانند نه عالمان. به همین سادگی و سرراستی.
🔻دکترها و استادتمام ها و دانشیارها و صاحبان مدارج و مدارک دانشگاهی هم به اعتبار مدرک و درجه شان فقط "منزلت اداری دانشگاهی" دارند نه "منزلت علمی و فکری".
🔻منزلت علمی و فکری، مدرک و منصب نیست که خریده یا بخشیده یا غصب شود و چون نقل و نبات نثار خویشان و دوستان و هم مسلکان یا خودمان کنیم.
✅ منزلت علمی و فکری حاصل خلاقیت، جسارت، سخت کوشی، استعداد، کنجکاوی، انضباط و سال ها کار اصیل فکری و نوشتن و ممارست است.
🔻مرجع تعیین کننده و تشخیص آن هم "اجتماع علمی" است نه "شبکه های اجتماعی" و بوق های تبلیغاتی رسانه ای. اجتماع علمی هم "کتاب ها" و " مقالات" اصیل و خلاقانه و نوآورانه را مبنای داوری می داند نه مصاحبه ها و سخنرانی های جنجالی رسانه ای یا هواداران سینه چاک کسی را.
🔻حتی ترجمه #کتاب یا تاسیس یک گروه آموزشی هم ملاک دانشمندی و اندیشمندی نیست. کسی با این چیزها نه تنها بنیانگذار و پیشرو علم و اندیشه نیست و نخواهد شد بل شایسته القاب روان شناس، جامعه شناس، اقتصاددان و ... نیز نیست.
🔻استفاده از این القاب البته برای استفاده کنندگانش نان و آب دارد و "مفت سواری دانشگاهی" است. زیر سایه این القاب بادآورده، ثروت و مکنت و شهرت بادآورده است. اما بخاطر بداریم که بادآورده را باد می برد.
🔻مفت سواری در هر جا پایدار باشد در دانشگاه نیست. نام های دروغین دانشگاهی همین حالا هم برای دانشگاهیان راستین و هشیار نه تنها وجاهتی ندارند بل وهن دانشگاه و دانشگاهیان است.
T.me/bestdiplomacy
✍نعمت الله فاضلی، 6 خرداد 1403
✅ نمی توان و نباید گاری را به جای اتومبیل به افکار عمومی فروخت و معرفی کرد. حتی اگر گاری خوب و زیبا و به درد بخوری باشد. هر چیز هویت و هستی مناسب معنا و عملکردش را دارد. خب، این البته از بدیهیات است؛ اما چه می توان گفت که کار بیخ پیدا کرده و حتی از بدیهیات هم گذشته!
🔻در مملکت ما دهه هاست که گاری را به جای اتومبیل آن هم بهترین مارکش، مرسدس بنز در جامعه معرفی و گاه به شیوه شگفتی به افکار عمومی غالب می کنند. این شامل بسیاری چیزها و حتی همه چیز می شود. جعلی و ساختگی را به جای اصل و اصیل جا زدن.
🔻از #سیاستمدار جعلی تا #سرمایه_دار ، از شبه هنرمند تا دانشمند و مخترع دروغین. دیندار را نمی گویم؛ چه، دروغینش جایی برای راستینش نگذاشته.
✅ این قاعده استثنابردار نیست و شامل دانشگاهیان هم شده است. القاب روان شناس، جامعه شناس، اقتصاددان، مورخ، فیزیکدان، زیست شناس، انسان شناس، فیلسوف، خلاصه هر نام دانشگاهی و دانشورانه ای را زینت و زیور اسامی هر مدرک دار و شاغل دانشگاهی می کنند. آش چنان شور شده که گاه کسانی حتی مدرک، همان مدرک های الکی، را هم ندارند، شاغل دانشگاه هم نیستند، ولی لقب دهن پرکن دانشگاهی دارند!
🔻”دکترها" و "هیات علمی ها" و "صاحب منصبان دانشگاهی" لزوما انسان دانشگاهی، یعنی جامعه شناس، اقتصاددان، فیلسوف، مورخ و ... نیستند.
🔻رییس دانشگاه، دانشکده، گروه، یا مرکز پژوهشی، فقط منصب اداری دارد و منصوب حاکمانند نه عالمان. به همین سادگی و سرراستی.
🔻دکترها و استادتمام ها و دانشیارها و صاحبان مدارج و مدارک دانشگاهی هم به اعتبار مدرک و درجه شان فقط "منزلت اداری دانشگاهی" دارند نه "منزلت علمی و فکری".
🔻منزلت علمی و فکری، مدرک و منصب نیست که خریده یا بخشیده یا غصب شود و چون نقل و نبات نثار خویشان و دوستان و هم مسلکان یا خودمان کنیم.
✅ منزلت علمی و فکری حاصل خلاقیت، جسارت، سخت کوشی، استعداد، کنجکاوی، انضباط و سال ها کار اصیل فکری و نوشتن و ممارست است.
🔻مرجع تعیین کننده و تشخیص آن هم "اجتماع علمی" است نه "شبکه های اجتماعی" و بوق های تبلیغاتی رسانه ای. اجتماع علمی هم "کتاب ها" و " مقالات" اصیل و خلاقانه و نوآورانه را مبنای داوری می داند نه مصاحبه ها و سخنرانی های جنجالی رسانه ای یا هواداران سینه چاک کسی را.
🔻حتی ترجمه #کتاب یا تاسیس یک گروه آموزشی هم ملاک دانشمندی و اندیشمندی نیست. کسی با این چیزها نه تنها بنیانگذار و پیشرو علم و اندیشه نیست و نخواهد شد بل شایسته القاب روان شناس، جامعه شناس، اقتصاددان و ... نیز نیست.
🔻استفاده از این القاب البته برای استفاده کنندگانش نان و آب دارد و "مفت سواری دانشگاهی" است. زیر سایه این القاب بادآورده، ثروت و مکنت و شهرت بادآورده است. اما بخاطر بداریم که بادآورده را باد می برد.
🔻مفت سواری در هر جا پایدار باشد در دانشگاه نیست. نام های دروغین دانشگاهی همین حالا هم برای دانشگاهیان راستین و هشیار نه تنها وجاهتی ندارند بل وهن دانشگاه و دانشگاهیان است.
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴 شکنجه عکاس ایرانی در کنسولگری طالبان در مشهد
🔹 روزنامه جمهوری اسلامی در مطلب خود از دیپلماتی افغانستانی به نام «سلیم» [مشهور به دکتر سلیم] نام برده که یک عکاس ایرانی را به داخل کنسولگری افغانستان در مشهد کشانده و در آنجا شکنجه کرده است
پ ن:بارها گفتیم روزی #طالبان خطرناک تر از آن چیزی میشود که مقامات فکر میکنند
فعلا مردم عادی از همان ابتدای حاکم شدن طالبان خطر را درک کردند
اما اگر مماشات حکومت با طالبان بخواهد طوری پیش رود که دائم امتیاز دهد و منافع ملی ایران و ملت ایران قربانی شود ممکن است روزی خود مردم دست به اقدامات لازم زنند.....
@bestdiplomacy
🔹 روزنامه جمهوری اسلامی در مطلب خود از دیپلماتی افغانستانی به نام «سلیم» [مشهور به دکتر سلیم] نام برده که یک عکاس ایرانی را به داخل کنسولگری افغانستان در مشهد کشانده و در آنجا شکنجه کرده است
پ ن:بارها گفتیم روزی #طالبان خطرناک تر از آن چیزی میشود که مقامات فکر میکنند
فعلا مردم عادی از همان ابتدای حاکم شدن طالبان خطر را درک کردند
اما اگر مماشات حکومت با طالبان بخواهد طوری پیش رود که دائم امتیاز دهد و منافع ملی ایران و ملت ایران قربانی شود ممکن است روزی خود مردم دست به اقدامات لازم زنند.....
@bestdiplomacy
🔵🔴از شکنجه عکاس ایرانی در کنسولگری افغانستان تا تلاش دیپلماتهای طالبان برای آدمربایی در مشهد
🔗روزنامهی جمهوری اسلامی: دیپلماتی افغانستانی به نام «سلیم» [مشهور به دکتر سلیم] یک عکاس ایرانی را به داخل کنسولگری افغانستان در مشهد کشانده و در آنجا شکنجه کرده است.
با شکایت این فرد، آن دیپلمات از ایران اخراج و یک دیپلمات جایگزین او شدهاست
🔗همچنین سه دیپلمات طالبان چند ماه پیش با استفاده از پوشش و خودروی دیپلماتیک در فرودگاه مشهد اقدام به ربودن قاری عیسی محمدی یکی از اعضای سرشناس اپوزیسیون حکومت طالبان کردند.
قاری عیسی محمدی از مشهد با پرواز اسلامبول عازم آلمان بوده که به او اعلام شده ممنوعالخروج است. او از پرواز جا ماند و این سه تن از اعضای گروه طالبان با استفاده ازاین فرصت سعی کردند در محوطه فرودگاه مشهد وی را به زور به یک ماشین پلاک دیپلماتیک سوار کنند.
🔗اگر طرفداران جبهه مقاومت ملی افغانستان در فرودگاه مشهد همزمان نرسیده و با طالبان درگیر نمیشدند و او را نجات نمیدادند،قاری عیسی محمدی به سرنوشت جمال قاشقچی، دچار میشد
❓اجازه هست سوال کنیم وزارتخارجه در این چندماه در برابر این تعرض فاحش طالبان چه کرده/این سکوت به چه معناست؟
✍ سارا معصومی
🔗 ...همین که شما سرگرم انتخابات هستید، فاجعهایی در مشهد رقم خورد که یک عکاس توسط دیپلمات وحشی طالبان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته! معنای این حرکت اینه که اگر زود اقدام نکنیم ایرانمون رو از دست خواهیم داد!
✍ وحید جعفری
🔗یکی ازدوستان گفت: ماجرای کنسولگری افغانستان بسیار پیچیدهتر از آن است که فکر میکنید. ماجرای شکنجه عکاس ایرانی در کنسولگری و گروگانگیری مسلحانه در فرودگاه توسط ۳دیپلمات طالبان از آن جمله است. گفت: نمیدانم چه سرّی است که اینقدر با طالبان مدارا میشود.
✍ سعید کوشافر
🔦کانال صدای افغانستان
T.me/bestdiplomacy
🔗روزنامهی جمهوری اسلامی: دیپلماتی افغانستانی به نام «سلیم» [مشهور به دکتر سلیم] یک عکاس ایرانی را به داخل کنسولگری افغانستان در مشهد کشانده و در آنجا شکنجه کرده است.
با شکایت این فرد، آن دیپلمات از ایران اخراج و یک دیپلمات جایگزین او شدهاست
🔗همچنین سه دیپلمات طالبان چند ماه پیش با استفاده از پوشش و خودروی دیپلماتیک در فرودگاه مشهد اقدام به ربودن قاری عیسی محمدی یکی از اعضای سرشناس اپوزیسیون حکومت طالبان کردند.
قاری عیسی محمدی از مشهد با پرواز اسلامبول عازم آلمان بوده که به او اعلام شده ممنوعالخروج است. او از پرواز جا ماند و این سه تن از اعضای گروه طالبان با استفاده ازاین فرصت سعی کردند در محوطه فرودگاه مشهد وی را به زور به یک ماشین پلاک دیپلماتیک سوار کنند.
🔗اگر طرفداران جبهه مقاومت ملی افغانستان در فرودگاه مشهد همزمان نرسیده و با طالبان درگیر نمیشدند و او را نجات نمیدادند،قاری عیسی محمدی به سرنوشت جمال قاشقچی، دچار میشد
❓اجازه هست سوال کنیم وزارتخارجه در این چندماه در برابر این تعرض فاحش طالبان چه کرده/این سکوت به چه معناست؟
✍ سارا معصومی
🔗 ...همین که شما سرگرم انتخابات هستید، فاجعهایی در مشهد رقم خورد که یک عکاس توسط دیپلمات وحشی طالبان به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته! معنای این حرکت اینه که اگر زود اقدام نکنیم ایرانمون رو از دست خواهیم داد!
✍ وحید جعفری
🔗یکی ازدوستان گفت: ماجرای کنسولگری افغانستان بسیار پیچیدهتر از آن است که فکر میکنید. ماجرای شکنجه عکاس ایرانی در کنسولگری و گروگانگیری مسلحانه در فرودگاه توسط ۳دیپلمات طالبان از آن جمله است. گفت: نمیدانم چه سرّی است که اینقدر با طالبان مدارا میشود.
✍ سعید کوشافر
🔦کانال صدای افغانستان
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴والاستریت ژورنال: قطعنامه تروئیکا علیه ایران در شورای حکام ارائه شده است
🔹خبرنگار ارشد والاستریت ژورنال دوشنبه شب با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) ادعا کرد که پیشنویس قطعنامه درباره برنامه هسته ای ایران به دبیرخانه شورای حکام ارائه شده است.
🔹 لارنس نورمن در پیام خود نوشته است: به من گفته شده که قطعنامه تروئیکا علیه ایران در شورای حکام رسما ارائه شده است.
🔹در این سند که خبرگزاری رویترز هفته پیش مدعی توزیع آن بین اعضای شورای حکام شد، از روند همکاریها میان ایران و آژانس انتقاد و از رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی خواسته شده که گزارش جامعتری را از فعالیتهای اتمی ایران ارائه کند./رصد
@bestdiplomacy
🔹خبرنگار ارشد والاستریت ژورنال دوشنبه شب با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) ادعا کرد که پیشنویس قطعنامه درباره برنامه هسته ای ایران به دبیرخانه شورای حکام ارائه شده است.
🔹 لارنس نورمن در پیام خود نوشته است: به من گفته شده که قطعنامه تروئیکا علیه ایران در شورای حکام رسما ارائه شده است.
🔹در این سند که خبرگزاری رویترز هفته پیش مدعی توزیع آن بین اعضای شورای حکام شد، از روند همکاریها میان ایران و آژانس انتقاد و از رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی خواسته شده که گزارش جامعتری را از فعالیتهای اتمی ایران ارائه کند./رصد
@bestdiplomacy
🔵🔴رییس جمهور دلخواهم کیست؟
✍دکتر نعمت ا... فاضلی
✅ دوستی پرسید اگر حکومتی دموکراتیک و انتخاباتی رقابتی و حزبی داشتیم، رییس جمهور دلخواهت چه ویژگی هایی داشت؟
🔻گفتم حال که نه حکومت دموکراتیک داریم نه انتخابات رقابتی. گفت با این فرض که دموکراتیک و رقابتی باشد، رییس جمهور دلخواهت چه ویژگی هایی خواهد داشت؟
✅ گفتم سیاستمدار و فعال سیاسی نیستم، اما در مقام شهروند ایرانی، ویژگی های رییس جمهور دلخواهم را برایت می گویم.
🔻گفتم کسی که ایران را عاشقانه دوست بدارد و در عمل و نظر اولویت اول و آخرش آبادی و آزادی ایران و خوشبختی ایرانیان باشد. مساله اش ایران باشد نه هیچ آرمان ایدیولوژیک دیگری. کسی که مفهوم منافع ملی ایران را خوب بشناسد.
🔻کسی که شایستگی های اساسی سیاستمدار تمام عیار ایرانی را دارد. به زبان و ادبیات فارسی به نحو عالی تسلط دارد و می تواند به این زبان با درستی و بلاغت و خلاقیت کامل بیندیشد، سخن بگوید و مهم تر، بنویسد.
🔻کسی که افتخارش این است که شایستگی هایش اکتسابی اند نه وراثتی و انتسابی. سید بودن افتخارش نیست، بل افتخارش باسوادی است؛ سواد سیاسی، سواد اقتصادی، سواد فرهنگی، سواد اجتماعی، سواد ارتباطی، سواد هنری و دیگر سوادها را به حد کفایت مقام رییس جمهور ایران دارد. کسی که آگاهی ملی دارد و می داند آگاهی ملی یعنی چه.
🔻کسی که افتخار می کند در مقام رییس جمهور و برگزیده ملت ایران "اندیشه ای مستقل" دارد نه "اندیشه ای منقاد و مقلد و مطیع". افتخارش خلاقیت ها و شهامت هایش باشد نه تبعیت و بله قربان گویی هایش.
🔻کسی که افتخار کند چنان عالی مدیریت می کند که وقت کافی برای استراحت، مطالعه و تفکر دارد؛ نه این که خسته و آشفته و مدام در حال دوندگی باشد. در یک کلام، افتخارش دانایی اش باشد نه دوندگی اش.
🔻کسی که افتخار کند در کارنامه و زندگی اش فکر و اندیشه ای را پی گرفته و کتابی ارزشمند یا اثر هنری قابل و ماندگاری را خلق کرده است؛ نه این که به شعارهای ساده زیستی و زهدمآبی اش ببالد.
🔻کسی که در حکمرانی، الفبای "حکمرانی خوب" را بشناسد و عمیقا درک و درونی کرده باشد و در عمل آن را نشان دهد. نه این که معیار حکمرانی اش جلب رضایت عده ای خاص باشد. عقلانیت هدایت کننده اش باشد نه تعصبات سیاسی و دینی و فرقه ای.
🔻کسی که عمیقا باور دارد و افتخار می کند نماینده و برگزیده همه شهروندان ایران است، چه مسلمان یا غیرمسلمان، چه شیعه یا غیرشیعه، چه مومن یا غیرمومن. نه این که افتخارش تندرویی و افراط گرایی باشد. ساده بگویم، کسی که متفکران به او افتخار کنند نه مداحان.
🔻کسی که احتمال بدهم دهه ها و حتی سده های آینده، مردم ایران به او افتخار کنند و به نیکی یاد کنند، کسی مثل کوروش، شاهان آل بویه یا میرزا تقی خان امیرکبیر.
🔻کسی که افتخار کند در کارنامه اش تلاش خستگی ناپذیر برای گسترش عدالت، آزادی، مدارا و عقلانیت هست، نه سرکوب و تحقیر و دوختن دهان آزاداندیشان و دگراندیشان و اندیشمندان.
🔻کسی که در پایان دوره ریاستش، ایران را چند قدم به نظام سیاسی دموکراتیک و جامعه ای توسعه یافته نزدیک تر کند نه دورتر. کسی که قرن ها ستایش خردمندان را برانگیزد.
🔻در یک کلام کسی که در کل مردم ایران او را قلبا دوست بدارند و صداقت، صلاحیت و صلابت و سرمایه های وجودی و فکری و سیاسی اش را در مقام رییس جمهور کشور ایران ستایش کنند.
✅ دوستم گفت: "چنین آدمی با این ویژگی ها را می شناسی؟"
🔻گفتم شما پرسیدید رییس جمهور مطلوبم کیست و منم پاسخ دادم. امیدوارم روزی روزگاری چنین آدمی سکاندار دولت ایران شود.
🔻گفت چنین روزی می آید؟ گفتم اگر همگان بخواهند و برایش بکوشند و بجوشند و منتظر قسمت و تقدیر یا دست روزگار نمانند، قطعا چنین روزی خواهد آمد.
🔻14 خرداد 1403
T.me/bestdiplomacy
✍دکتر نعمت ا... فاضلی
✅ دوستی پرسید اگر حکومتی دموکراتیک و انتخاباتی رقابتی و حزبی داشتیم، رییس جمهور دلخواهت چه ویژگی هایی داشت؟
🔻گفتم حال که نه حکومت دموکراتیک داریم نه انتخابات رقابتی. گفت با این فرض که دموکراتیک و رقابتی باشد، رییس جمهور دلخواهت چه ویژگی هایی خواهد داشت؟
✅ گفتم سیاستمدار و فعال سیاسی نیستم، اما در مقام شهروند ایرانی، ویژگی های رییس جمهور دلخواهم را برایت می گویم.
🔻گفتم کسی که ایران را عاشقانه دوست بدارد و در عمل و نظر اولویت اول و آخرش آبادی و آزادی ایران و خوشبختی ایرانیان باشد. مساله اش ایران باشد نه هیچ آرمان ایدیولوژیک دیگری. کسی که مفهوم منافع ملی ایران را خوب بشناسد.
🔻کسی که شایستگی های اساسی سیاستمدار تمام عیار ایرانی را دارد. به زبان و ادبیات فارسی به نحو عالی تسلط دارد و می تواند به این زبان با درستی و بلاغت و خلاقیت کامل بیندیشد، سخن بگوید و مهم تر، بنویسد.
🔻کسی که افتخارش این است که شایستگی هایش اکتسابی اند نه وراثتی و انتسابی. سید بودن افتخارش نیست، بل افتخارش باسوادی است؛ سواد سیاسی، سواد اقتصادی، سواد فرهنگی، سواد اجتماعی، سواد ارتباطی، سواد هنری و دیگر سوادها را به حد کفایت مقام رییس جمهور ایران دارد. کسی که آگاهی ملی دارد و می داند آگاهی ملی یعنی چه.
🔻کسی که افتخار می کند در مقام رییس جمهور و برگزیده ملت ایران "اندیشه ای مستقل" دارد نه "اندیشه ای منقاد و مقلد و مطیع". افتخارش خلاقیت ها و شهامت هایش باشد نه تبعیت و بله قربان گویی هایش.
🔻کسی که افتخار کند چنان عالی مدیریت می کند که وقت کافی برای استراحت، مطالعه و تفکر دارد؛ نه این که خسته و آشفته و مدام در حال دوندگی باشد. در یک کلام، افتخارش دانایی اش باشد نه دوندگی اش.
🔻کسی که افتخار کند در کارنامه و زندگی اش فکر و اندیشه ای را پی گرفته و کتابی ارزشمند یا اثر هنری قابل و ماندگاری را خلق کرده است؛ نه این که به شعارهای ساده زیستی و زهدمآبی اش ببالد.
🔻کسی که در حکمرانی، الفبای "حکمرانی خوب" را بشناسد و عمیقا درک و درونی کرده باشد و در عمل آن را نشان دهد. نه این که معیار حکمرانی اش جلب رضایت عده ای خاص باشد. عقلانیت هدایت کننده اش باشد نه تعصبات سیاسی و دینی و فرقه ای.
🔻کسی که عمیقا باور دارد و افتخار می کند نماینده و برگزیده همه شهروندان ایران است، چه مسلمان یا غیرمسلمان، چه شیعه یا غیرشیعه، چه مومن یا غیرمومن. نه این که افتخارش تندرویی و افراط گرایی باشد. ساده بگویم، کسی که متفکران به او افتخار کنند نه مداحان.
🔻کسی که احتمال بدهم دهه ها و حتی سده های آینده، مردم ایران به او افتخار کنند و به نیکی یاد کنند، کسی مثل کوروش، شاهان آل بویه یا میرزا تقی خان امیرکبیر.
🔻کسی که افتخار کند در کارنامه اش تلاش خستگی ناپذیر برای گسترش عدالت، آزادی، مدارا و عقلانیت هست، نه سرکوب و تحقیر و دوختن دهان آزاداندیشان و دگراندیشان و اندیشمندان.
🔻کسی که در پایان دوره ریاستش، ایران را چند قدم به نظام سیاسی دموکراتیک و جامعه ای توسعه یافته نزدیک تر کند نه دورتر. کسی که قرن ها ستایش خردمندان را برانگیزد.
🔻در یک کلام کسی که در کل مردم ایران او را قلبا دوست بدارند و صداقت، صلاحیت و صلابت و سرمایه های وجودی و فکری و سیاسی اش را در مقام رییس جمهور کشور ایران ستایش کنند.
✅ دوستم گفت: "چنین آدمی با این ویژگی ها را می شناسی؟"
🔻گفتم شما پرسیدید رییس جمهور مطلوبم کیست و منم پاسخ دادم. امیدوارم روزی روزگاری چنین آدمی سکاندار دولت ایران شود.
🔻گفت چنین روزی می آید؟ گفتم اگر همگان بخواهند و برایش بکوشند و بجوشند و منتظر قسمت و تقدیر یا دست روزگار نمانند، قطعا چنین روزی خواهد آمد.
🔻14 خرداد 1403
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴شاه منفور و وزیر خائن
آقامحمدخان قاجار و حاج ابراهیمخان کلانتر از چهرههای «بد» تاریخ ایران به حساب میآیند. سنت تاریخنگاری عصر مشروطه و پهلوی در پروردن و تثبیت چهرهای منفور از مؤسسان قاجاریه کوتاهی نکرده است.
تصویر آقامحمدخان خواجهای کینهتوز و خسیس است که لطفعلیخان رعنا و معصوم را به طرزی فجیع کشت، کرمان را تبدیل به «شهر کوران» کرد و مؤسس سلسلهای بود که نام شاهان آن با بیکفایتی گرهخورده است.
تصویر شاه خبیث با وزیر «یزید فطرت ابلیس سیرت» (به قول نویسنده تاریخ گیتیگشا) تکمیل میشود. نام حاج ابراهیمخان کلانتر با خیانت به ولینعمت پاکباخته گرهخورده است. مردی تاجرپیشه که برای نفع شخصی به لطفعلیخان شجاع از پشت خنجر زد، به آقامحمدخان پیوست، تاجبخش شد، لقب«اعتمادالدوله» گرفت؛ ولی در نهایت مغضوب شد و دودمانش بر باد رفت.
مردم دوست دارند که تاریخ را در قالب کهنالگوهای داستانی درک کنند. کشتهشدن جوانی شجاع و پاک با توطئه مشترک خواجهای خسیس و خونریز و وزیری خیانتپیشه مایه دراماتیک خوبی دارد. اما از زاویه دانش تاریخی اصیل دستهبندی چهرههای تاریخی به «خوب» و «بد» ناشیانه تلقی میشوند.
برآمدن آقامحمدخان پس از یک صدسال آشوب و ناامنی در سیر تاریخ ایران نه رویدادی عجیب بود و نه پدیدهای منفی.
سیاست در دوران قدیم چهره خشنتری از دوران مدرن داشت و قبضه کردن قدرت از رهگذر کشتارهای وحشتناک موضوعی عادی در تاریخ سنتی ایران بود. از سوی دیگر خان قاجار به آشوبی پایان داد که جان ایران را به لب رسانده بود. اگر آن آشوب ادامه مییافت شکلگیری چند افغانستان دیگر در گوشهوکنار کشور امری دور از انتظار نبود.
آقامحمدخان رذایل زیادی داشت. ولی شواهد نشان میدهد که کوشش خونبار او مبتنی بر درکی روشن از ضرورت وحدت دوباره ایران بود. در شرححال وی نقل شده است که وقتی در جریان فتوحات ولایتی را فتح میکرد از فرستادن «فتحنامه» به اطراف پرهیز داشت و در توجیه آن میگفت ««ما هنوز از سوای ملک ایران که خانه ما است، ملکی دیگر و مملکت غیری را به دست نیاوردهایم و سوای خانه خود جایی دیگر را تسخیر نکردهایم که از جمله فتوحات حساب کنیم و فتحنامه به جایی فرستیم» (کوهمرهای، ۱۳۸۴: ۴۴). این که فاتحی برخاسته از ایلی ترکزبان، ایران را «خانه ما» میخواند، درکی از محدوده جغرافیایی و ولایات آن دارد و غرض خود اعاده مرزهای تاریخی این «خانه» میداند تأملبرانگیز است.
در مورد حاج ابراهیمخان کلانتر و خیانت وی به خان زند نیز قطعاً ملاحظات شخصی تأثیری کلیدی داشت. حاجی در هراس از آن بود که خان زند نسخه او را بپیچد؛ پس ترجیح داد وارد قمار خطرناکی بشود. ولی این تنها جنبهای از آن ماجرای پیچیده است. اقدام او محصول اجماعی در اعیان شیراز برای گردش بهسوی نیروی تواناتر در نبرد قدرت بود. شیرازیان حداقل از دوره مغول آموخته بودند که ایستادن در مقابل فاتحان جسور میتواند سرنوشت شومی برای شهرهای مقاوم در پی داشته باشد. کرمانیها انتخاب دیگری کردند و تاوان تلخ آن را دادند.
اما چرخش حاجی هم از سویههای وطندوستانه تهی نبود. از او نقل شده است که «یکی از مقاصد کلی» در رویگردانی از لطفعلیخان و گرایش به آقامحمدخان «استخلاص ملک بود از صدمات جنگهایی که متصل بر سر سلطنت برپا میشد و هیچکس هم به غیر از معدودی از سپاهیان دزد و دغل، باک نداشت در اینکه زندی بر تخت باشد یا قجری، لاکن همه طالب بودند که ایران بزرگ و قوی و آرام باشد» (ملکم، ج اول، ۱۳۸۰: ۵۶۰).
غرض زدودن زنگار بدنامی از چهره آقامحمدخان و ابراهیمخان کلانتر نیست. هدف تاکید بر این نکته است که دوگانه داستانی«خوب»ها و«بد»ها در تاریخ سادهسازی واقعیتی پیچیده است. شخصیتهای تاریخی سرشتی چندلایه دارند و اعمال آنها هم وقتی در بستر تاریخیشان گذاشته شود، میتوان ارزیابی دقیقتری از آنها داشت. در بسیاری از مواقع اغراض شخصی کنشگران و ملاحظات نفعطلبانه چهرههای بدنام با ملاحظات شریف درهم تنیده است و جدا کردن آنها اگر نه غیرممکن، حداقل بسیار دشوار است.
✍حجت کاظمی
T.me/bestdiplomacy
آقامحمدخان قاجار و حاج ابراهیمخان کلانتر از چهرههای «بد» تاریخ ایران به حساب میآیند. سنت تاریخنگاری عصر مشروطه و پهلوی در پروردن و تثبیت چهرهای منفور از مؤسسان قاجاریه کوتاهی نکرده است.
تصویر آقامحمدخان خواجهای کینهتوز و خسیس است که لطفعلیخان رعنا و معصوم را به طرزی فجیع کشت، کرمان را تبدیل به «شهر کوران» کرد و مؤسس سلسلهای بود که نام شاهان آن با بیکفایتی گرهخورده است.
تصویر شاه خبیث با وزیر «یزید فطرت ابلیس سیرت» (به قول نویسنده تاریخ گیتیگشا) تکمیل میشود. نام حاج ابراهیمخان کلانتر با خیانت به ولینعمت پاکباخته گرهخورده است. مردی تاجرپیشه که برای نفع شخصی به لطفعلیخان شجاع از پشت خنجر زد، به آقامحمدخان پیوست، تاجبخش شد، لقب«اعتمادالدوله» گرفت؛ ولی در نهایت مغضوب شد و دودمانش بر باد رفت.
مردم دوست دارند که تاریخ را در قالب کهنالگوهای داستانی درک کنند. کشتهشدن جوانی شجاع و پاک با توطئه مشترک خواجهای خسیس و خونریز و وزیری خیانتپیشه مایه دراماتیک خوبی دارد. اما از زاویه دانش تاریخی اصیل دستهبندی چهرههای تاریخی به «خوب» و «بد» ناشیانه تلقی میشوند.
برآمدن آقامحمدخان پس از یک صدسال آشوب و ناامنی در سیر تاریخ ایران نه رویدادی عجیب بود و نه پدیدهای منفی.
سیاست در دوران قدیم چهره خشنتری از دوران مدرن داشت و قبضه کردن قدرت از رهگذر کشتارهای وحشتناک موضوعی عادی در تاریخ سنتی ایران بود. از سوی دیگر خان قاجار به آشوبی پایان داد که جان ایران را به لب رسانده بود. اگر آن آشوب ادامه مییافت شکلگیری چند افغانستان دیگر در گوشهوکنار کشور امری دور از انتظار نبود.
آقامحمدخان رذایل زیادی داشت. ولی شواهد نشان میدهد که کوشش خونبار او مبتنی بر درکی روشن از ضرورت وحدت دوباره ایران بود. در شرححال وی نقل شده است که وقتی در جریان فتوحات ولایتی را فتح میکرد از فرستادن «فتحنامه» به اطراف پرهیز داشت و در توجیه آن میگفت ««ما هنوز از سوای ملک ایران که خانه ما است، ملکی دیگر و مملکت غیری را به دست نیاوردهایم و سوای خانه خود جایی دیگر را تسخیر نکردهایم که از جمله فتوحات حساب کنیم و فتحنامه به جایی فرستیم» (کوهمرهای، ۱۳۸۴: ۴۴). این که فاتحی برخاسته از ایلی ترکزبان، ایران را «خانه ما» میخواند، درکی از محدوده جغرافیایی و ولایات آن دارد و غرض خود اعاده مرزهای تاریخی این «خانه» میداند تأملبرانگیز است.
در مورد حاج ابراهیمخان کلانتر و خیانت وی به خان زند نیز قطعاً ملاحظات شخصی تأثیری کلیدی داشت. حاجی در هراس از آن بود که خان زند نسخه او را بپیچد؛ پس ترجیح داد وارد قمار خطرناکی بشود. ولی این تنها جنبهای از آن ماجرای پیچیده است. اقدام او محصول اجماعی در اعیان شیراز برای گردش بهسوی نیروی تواناتر در نبرد قدرت بود. شیرازیان حداقل از دوره مغول آموخته بودند که ایستادن در مقابل فاتحان جسور میتواند سرنوشت شومی برای شهرهای مقاوم در پی داشته باشد. کرمانیها انتخاب دیگری کردند و تاوان تلخ آن را دادند.
اما چرخش حاجی هم از سویههای وطندوستانه تهی نبود. از او نقل شده است که «یکی از مقاصد کلی» در رویگردانی از لطفعلیخان و گرایش به آقامحمدخان «استخلاص ملک بود از صدمات جنگهایی که متصل بر سر سلطنت برپا میشد و هیچکس هم به غیر از معدودی از سپاهیان دزد و دغل، باک نداشت در اینکه زندی بر تخت باشد یا قجری، لاکن همه طالب بودند که ایران بزرگ و قوی و آرام باشد» (ملکم، ج اول، ۱۳۸۰: ۵۶۰).
غرض زدودن زنگار بدنامی از چهره آقامحمدخان و ابراهیمخان کلانتر نیست. هدف تاکید بر این نکته است که دوگانه داستانی«خوب»ها و«بد»ها در تاریخ سادهسازی واقعیتی پیچیده است. شخصیتهای تاریخی سرشتی چندلایه دارند و اعمال آنها هم وقتی در بستر تاریخیشان گذاشته شود، میتوان ارزیابی دقیقتری از آنها داشت. در بسیاری از مواقع اغراض شخصی کنشگران و ملاحظات نفعطلبانه چهرههای بدنام با ملاحظات شریف درهم تنیده است و جدا کردن آنها اگر نه غیرممکن، حداقل بسیار دشوار است.
✍حجت کاظمی
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴یک رئیس جمهور به فروش می رسد!!
1⃣ با ثبت نام هشتاد داوطلب در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، ایران از این لحاظ از هر نمونەی مشابهی در جهان پیشی گرفت.
در آخرین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان قبل از سقوط جمهوری در سال 1397، هیجده نامزد وارد رقابت های انتخاباتی شدند کە از آمار اعلام شدەی امروز به مراتب پایین تر است.
ثبت نام فلەای وزرا، نمایندگان مجلس، کاندیداهای همیشگی و ...از جهاتی شبیه پدیدەی انفجار نام نویسی برای دورەی چهارم شوراهای شهر در سال 92 است.
آنزمان پس از پایان دورەی سوم شوراها کە استثنائا شش ساله بود، هزاران نفر برای ثبت نام راهی فرمانداری ها شدند.
دورەی شش سالەی سوم سرچشمەی تحولی بزرگ مقیاس در ماهیت و کارکرد شوراها بود و پویایی های آن، انگیزە های جدید و مضاعفی نزد داوطلبان پدید آورده بود.
خروج کامل نهاد شورا از ماهیت دمکراتیک خود و بدل شدن آنها به زائیدەی نظام سیاسی و قلکی پر از پول در سال های گرانی بهای نفت و قبل از تحریم ها، از آن شغلی پردرآمد ساخته بود.
با وجود فسادها و ویژه خواری های فراوان به علت یکدست شدن نظام سیاسی و کاهش چشمگیر رقابت های داخلی میان اصول گرایان، خبری از طرح ها و برنامەهای ضد فساد هم نبود.
از تلاقی این دو پیشامد، این تصور بوجود آمد که با شورا شدن هم می توان یک شبه پولدار شد و هم از مصونیت سیاسی آن برای در امان ماندن از گزند تعقیب های احتمالی قانونی بهره برد.
2⃣ ظاهرا انتخابات ریاست جمهوری به سرنوشتی مشابه دچار و دستخوش تغییر نگاه ها و تحول در هنجارهای پذیرفتە شدەی آن گشته است.
بسیاری از نامزدهای کنونی به چشم یک شغل به آن نگاه می کنند. برخی که در انتخابات سه ماه قبل مجلس از شهرستان متبوعشان رای نیاوردەاند، بخت خود را در خیابان پاستور می آزمایند!
یا دستکم رزومەای برای خود دست و پا نموده و نامشان در عداد رجال قرار می گیرد.
بعضی از وزرای فعلی و سابق هم که منصب کنونی خود را در صورت انتخاب رئیس جدید از دست رفته می بینند، از کارت نامزدی برای رایزنی و لابیگری بهره می جویند، با این امید که منصبشان را حفظ و یا دوباره آن را بدست آورند.
در هر صورت نمی توان منکر تخفیف و هبوط این جایگاه از منظر تنزل شان و میزان " بزرگمردی " داوالطلبان آن شد.
3⃣ برآمدگی و تورم عناصری چون ستیز و سازش ویژگی اصلی دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری افغانستان بود.
تقریبا در هر دو برندەی نهایی معلوم نشد و رقیب اصلی نتایج قطعی را نپذیرفت. پیامد این امر فعال شدن مکانیزم های مصالحه به روش سازش های قبیله ای بود.
ساختن مناصب موازی و برابر، تسهیم پست ها و تقسیم موقعیت های پرسود سیاسی و اقتصادی ره آورد دمکراسی افغانی و ماحصل آن هم دولت های فاسد و فاشل بود.
در ایران هم از دورەی قبل پدیدەی کاندیداهای روکشی و پوششی رایج شد. کسانی که صرفا برای سپر شدن در جریان مناظرەها و حمایت از کاندیدای اصلی آمدند و پس از انتخایات، سهم شایستەی خود را دریافت کردند.
اتفاقی که امروز افتاده، افراط در این زمینه و افزایش تصاعدی پوششی هاست. کسانی که به طمع دریافت سهم آمدەاند و در وهلەی اول به منافع شخصی معین می اندیشند.
سوگمندانه کارکرد سهم خواهی افراد چه خود کنار روند و چه توسط شورای نگهبان درو شوند، باقی می ماند و در تبدیل کابینه به یک شرکت سهامی نقش آفرین خواهد شد.
در واقع بجای چینش دولتی برنامه محور و متعهد به الزامات کارشناسی و سیاسی مطالعه شده، مجمع الجزایری از نمایندگی منافع متفاوت و متضاد ساخته می شود.
4⃣سال ها قبل روزنامه نگاری آمریکایی به نام جو مک جی یس کتابی بنام " یک رئیس جمهور به فروش می رسد" نوشت و بخشی از تکنیک های پروپاگاندا و سیاه نمایی و سفید شویی کمپین های انتخاباتی آمریکا را برملا کرد.
این کتاب که به بیان پشت پردەی کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری نیکسون در سال 1969 پرداخته بود، در ایران هم به اثری خوشخوان تیدیل شد.
نیکسون که پس از رسوایی واترگیت قبل از اتمام دورەاش برکنار شد، متحد نزدیک شاە ایران بود و پهلوی به کمپین تبلیغاتی اش کمک کرده بود.
منهای محتوای کتاب و آنچه در آن زمان در آمریکا واقعا اتفاق افتاد، اردوکشی روزهای اخیر در خیابان فاطمی، نام این کتاب را برایم تداعی کرد; گویی در وزارت کشور ریاست جمهوری می فروشند و سیل متقاضیان برای عقب نماندن از قافله راه افتاده است!
✍صلاح الدین خدیو
T.me/bestdiplomacy
1⃣ با ثبت نام هشتاد داوطلب در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، ایران از این لحاظ از هر نمونەی مشابهی در جهان پیشی گرفت.
در آخرین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان قبل از سقوط جمهوری در سال 1397، هیجده نامزد وارد رقابت های انتخاباتی شدند کە از آمار اعلام شدەی امروز به مراتب پایین تر است.
ثبت نام فلەای وزرا، نمایندگان مجلس، کاندیداهای همیشگی و ...از جهاتی شبیه پدیدەی انفجار نام نویسی برای دورەی چهارم شوراهای شهر در سال 92 است.
آنزمان پس از پایان دورەی سوم شوراها کە استثنائا شش ساله بود، هزاران نفر برای ثبت نام راهی فرمانداری ها شدند.
دورەی شش سالەی سوم سرچشمەی تحولی بزرگ مقیاس در ماهیت و کارکرد شوراها بود و پویایی های آن، انگیزە های جدید و مضاعفی نزد داوطلبان پدید آورده بود.
خروج کامل نهاد شورا از ماهیت دمکراتیک خود و بدل شدن آنها به زائیدەی نظام سیاسی و قلکی پر از پول در سال های گرانی بهای نفت و قبل از تحریم ها، از آن شغلی پردرآمد ساخته بود.
با وجود فسادها و ویژه خواری های فراوان به علت یکدست شدن نظام سیاسی و کاهش چشمگیر رقابت های داخلی میان اصول گرایان، خبری از طرح ها و برنامەهای ضد فساد هم نبود.
از تلاقی این دو پیشامد، این تصور بوجود آمد که با شورا شدن هم می توان یک شبه پولدار شد و هم از مصونیت سیاسی آن برای در امان ماندن از گزند تعقیب های احتمالی قانونی بهره برد.
2⃣ ظاهرا انتخابات ریاست جمهوری به سرنوشتی مشابه دچار و دستخوش تغییر نگاه ها و تحول در هنجارهای پذیرفتە شدەی آن گشته است.
بسیاری از نامزدهای کنونی به چشم یک شغل به آن نگاه می کنند. برخی که در انتخابات سه ماه قبل مجلس از شهرستان متبوعشان رای نیاوردەاند، بخت خود را در خیابان پاستور می آزمایند!
یا دستکم رزومەای برای خود دست و پا نموده و نامشان در عداد رجال قرار می گیرد.
بعضی از وزرای فعلی و سابق هم که منصب کنونی خود را در صورت انتخاب رئیس جدید از دست رفته می بینند، از کارت نامزدی برای رایزنی و لابیگری بهره می جویند، با این امید که منصبشان را حفظ و یا دوباره آن را بدست آورند.
در هر صورت نمی توان منکر تخفیف و هبوط این جایگاه از منظر تنزل شان و میزان " بزرگمردی " داوالطلبان آن شد.
3⃣ برآمدگی و تورم عناصری چون ستیز و سازش ویژگی اصلی دو انتخابات اخیر ریاست جمهوری افغانستان بود.
تقریبا در هر دو برندەی نهایی معلوم نشد و رقیب اصلی نتایج قطعی را نپذیرفت. پیامد این امر فعال شدن مکانیزم های مصالحه به روش سازش های قبیله ای بود.
ساختن مناصب موازی و برابر، تسهیم پست ها و تقسیم موقعیت های پرسود سیاسی و اقتصادی ره آورد دمکراسی افغانی و ماحصل آن هم دولت های فاسد و فاشل بود.
در ایران هم از دورەی قبل پدیدەی کاندیداهای روکشی و پوششی رایج شد. کسانی که صرفا برای سپر شدن در جریان مناظرەها و حمایت از کاندیدای اصلی آمدند و پس از انتخایات، سهم شایستەی خود را دریافت کردند.
اتفاقی که امروز افتاده، افراط در این زمینه و افزایش تصاعدی پوششی هاست. کسانی که به طمع دریافت سهم آمدەاند و در وهلەی اول به منافع شخصی معین می اندیشند.
سوگمندانه کارکرد سهم خواهی افراد چه خود کنار روند و چه توسط شورای نگهبان درو شوند، باقی می ماند و در تبدیل کابینه به یک شرکت سهامی نقش آفرین خواهد شد.
در واقع بجای چینش دولتی برنامه محور و متعهد به الزامات کارشناسی و سیاسی مطالعه شده، مجمع الجزایری از نمایندگی منافع متفاوت و متضاد ساخته می شود.
4⃣سال ها قبل روزنامه نگاری آمریکایی به نام جو مک جی یس کتابی بنام " یک رئیس جمهور به فروش می رسد" نوشت و بخشی از تکنیک های پروپاگاندا و سیاه نمایی و سفید شویی کمپین های انتخاباتی آمریکا را برملا کرد.
این کتاب که به بیان پشت پردەی کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری نیکسون در سال 1969 پرداخته بود، در ایران هم به اثری خوشخوان تیدیل شد.
نیکسون که پس از رسوایی واترگیت قبل از اتمام دورەاش برکنار شد، متحد نزدیک شاە ایران بود و پهلوی به کمپین تبلیغاتی اش کمک کرده بود.
منهای محتوای کتاب و آنچه در آن زمان در آمریکا واقعا اتفاق افتاد، اردوکشی روزهای اخیر در خیابان فاطمی، نام این کتاب را برایم تداعی کرد; گویی در وزارت کشور ریاست جمهوری می فروشند و سیل متقاضیان برای عقب نماندن از قافله راه افتاده است!
✍صلاح الدین خدیو
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
🔵🔴علت عمده اصرار چین بر همراهی با امارات علیه جزایر سه گانه ایران:
« در نیمه اول ۲۰۲۳
حجم مبادلات تجاری #چین با #امارات ۴۷ میلیارد دلار ، با کشورهای جنوبی خلیج فارس ۱۶۸ میلیارد دلار و با #ایران ۷.۵۵ میلیارد دلار بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل اش، ۸ درصد کاهش نشان می دهد.»
✍ محمد حسین خوشوقت
T.me/bestdiplomacy
« در نیمه اول ۲۰۲۳
حجم مبادلات تجاری #چین با #امارات ۴۷ میلیارد دلار ، با کشورهای جنوبی خلیج فارس ۱۶۸ میلیارد دلار و با #ایران ۷.۵۵ میلیارد دلار بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل اش، ۸ درصد کاهش نشان می دهد.»
✍ محمد حسین خوشوقت
T.me/bestdiplomacy
Telegram
دیپلماسی
MA International relations
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
Visiting Lecturer of Political Science
Instagram.com/diplomacy_cha
بهترین تحلیلهای سیاسی،اقتصادی،اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 چرا جلیلی بعد از هر مذاکرهای با کولهباری از تحریم به وطن بازمیگشت؟؟
صحبتهای ظریف در مورد اینکه جلیلی در
جلساتی که قرار بود برای منافع مردم ایران مذاکره کند درباره چه چیزهایی صحبت میکرد؟
در دستور کار مذاکرات، آقای #جلیلی از دزدی دریایی تا بحرین و سوریه وجود داشت در صورتیکه ما اجازه نداشتیم این موارد را بیان کنیم و راجع به موردی غیر از مسئله هستهای صحبت کنیم.
کلی طول میکشید راجع به زمان و مکان به توافق برسند. از مدیریت جهان تا سومالی مطرح میکردند. در مذاکرات هستهای نیز دنبال اقناع طرف مقابل بودند، نه پیدا کردن نقاط مشترک، به همین دلیل به نتیجه نمیرسیدند./اسکان نیوز
@bestdiplomacy
صحبتهای ظریف در مورد اینکه جلیلی در
جلساتی که قرار بود برای منافع مردم ایران مذاکره کند درباره چه چیزهایی صحبت میکرد؟
در دستور کار مذاکرات، آقای #جلیلی از دزدی دریایی تا بحرین و سوریه وجود داشت در صورتیکه ما اجازه نداشتیم این موارد را بیان کنیم و راجع به موردی غیر از مسئله هستهای صحبت کنیم.
کلی طول میکشید راجع به زمان و مکان به توافق برسند. از مدیریت جهان تا سومالی مطرح میکردند. در مذاکرات هستهای نیز دنبال اقناع طرف مقابل بودند، نه پیدا کردن نقاط مشترک، به همین دلیل به نتیجه نمیرسیدند./اسکان نیوز
@bestdiplomacy
🔵🔴 رقیب اصلی #بایدن دیگر دونالد #ترامپ نیست!
✍ #اکبرمختاری/کارشناس ارشد روابط بین الملل
وقتی جیمی کارتر درسال ۱۹۷۶ به مقام ریاست جمهوری رسید و دکترین حقوق بشر خویش را پایه سیاست خارجی خود دانست هیچ گاه فکر نمیکرد ضربه اصلی را از حاکمان انقلابی بخورد که روشنفکران انقلابیش از این دکترین برای رساندن پیام اقدامات انقلابشیان استفاده کردند.
یک سال و نیم مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۰، نظرسنجی ها برای جیمی کارتر بسیار بهتر از جوبایدن تا پیش از اعلام مجرم بودن ترامپ بود.
جیمی #کارتر خوشبین ناگهان با بحرانی جدی در سیاست خارجی روبرو گشت بحرانی که برخی از کارشناسان آن را تیر خلاص به او جهت پیروزی دوباره می دانند.
حمله به سفارت آمریکا در سیزده آبان سال ۵۸ خورشیدی، فضا را کاملا به ضرر جیمی کارتر برگرداند. گروگان گرفتن شش و شش دیپلمات آمریکا برای۴۴۴ روز کارتر را کاملا با بحرانی بسیار سخت روبرو ساخت.
در کنار دوگانگی جنگ یا عملیات ویژه بین مشاور امنیت ملی او برژینسکی، و وزیرخارجه سایروس ونس سرانجام عملیات کوتاه دامنه توفان شن تایید شد عملیاتی که شکستش از ارا کارتر بیش از گذشته کاست.
از سوی دیگر تورم دو رقمی و رسیدن آن به حدود دوازده درصد و افزایش قیمت بنزین سبب شد کارتر کارت بازی موثری در داخل نیز نداشته باشد و تمرکز شبکه CNN که بعنوان تنها شبکه خبری ۲۴ ساعته از چهار ماه پیش از انتخابات وارد عرصه رسانه شد و دائما بر ضعف دولت کارتر در آزادسازی گروگانها تاکید داشت روندها را تغییر داد.
از بدحادثه کاندیدای رقیب کارتر فردی خوش تیپ و جذاب و سخنوری بود که توانست حتی ارای الکترال سنتی کالیفرنیا به دموکراتها را نیز بسمت جمهوریخواهان برگرداند.
رضایت مردم کالفرنیا از فرماندار جمهوریخواهاشان دیگر روزنه ای برای پیروزی جیمی کارتر باقی نگذاشت.
حالا پس از چهل و هشت سال کاندیدایی نماینده حزب دموکرات هست که بهیچ وجه نمی خواهد سرنوشت کارتر را پیدا کند.
جوبایدن که تاحدودی می توان کاندیدای ساختار در سال ۲۰۲۰ دانست حالا در سن هشتاد ویک سالگی نیز باز هوای کاندیداتوری مجدد را کرده است.
جوبایدن اگرچه از بخش راست میانه حزب دموکرات می آید اما جناح چپ حزب دموکرات به رهبری برنی سندرز این بار برخلاف چهارسال قبل در مورد موضوع و نحوه اداره جنگ غزه با او اختلاف جدی پیدا کرده اند.
بایدن تاکنون سیاست همه را راضی کن تا پیروزشوی را پیشه کرده اما هنوز موانع جدی در برابر پیروزی مجدد او وجود دارد.
جوبایدن از یکسو هرچه اسراییل در جنگ غزه را خواسته تاکنون برآورده ساخته است و از سوی دیگر دائم از تلاش برای پایان دادن به جنگ غزه و عدم ورود دولت بی بی به رفح سخن گفته است.
اسراییل از بایدن ناراضی نیست اما جریان چپ حزب دموکرات که به برنی سندرز نزدیک است نقدهای بسیاری به او دارند.
واقعیت این است که بایدن پیروزی سال ۲۰۲۰ خویش را مدیون اتحاد دوجریان اصلی حزب دموکرات و مشارکت بالای مردم بخصوص جوانان بود اما حالا در دانشگاه های آمریکا همان جوانان بیست تا سی ساله فریاد نارضایتی از سیاستهای جوبایدن در قبال جنگ غزه میزنند.
عدم مشارکت این جوانان و کاهش آمار مشارکت کنندگان جوان در انتخابات از پاشنه آشیل های جدی جهت پیروزی جوبایدن است.
پاشنه آشیل دیگر بایدن ضعف در قانع سازی جریان چپ حزب دموکرات بوده است.بایدن برای پیروزی حتما باید جریان چپ حزب دموکرات به رهبری سندرز را برای رای به خود به پای صندوقهای رای بکشاند.
نکته دیگر کاراکتر نه چندان جذاب بایدن باوجود سیاستمدار بودن اوست. این ویژگی میتواند رای دهنده مستقل آمریکایی را یا به سمت عدم رای یا به سمت رای به ترامپ بکشاند.
اما با تمام این نقاط ضعف و قوت مجرم شناخته شدن دونالد ترامپ برای بایدن گویی هدیه ایست که از آسمان برای او آمده است.
طبق آخرین نظرسنجی رویترز «ده درصد» جمهوریخواه و حدود «۲۵ درصد» رای دهندگان مستقل بیان کرده اند که بدلیل مجرم شناخته شدن دونالد ترامپ در دادگاه نیویورک به او رای نمی دهند و این فرصتی تاریخیست که بایدن بتواند با یک تیم تبلیغاتی قوی از این چالش انتخاباتی هم عبور کند.
ترامپ اگرچه شخصیت نسبتا جذابی برای حامیانش دارد اما اساسا حتی نیمی از پشتوانه و کاراکتر برجسته سیاسی رونالد ریگان را در حزب جمهوریخواه و میان جمهوریخواهان دارا نیست پس این فرصت طلایی است که بایدن می تواند برای پیروزی از آن استفاده کند...
ادامه مطلب در👇👇👇👇
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-14/16948-%D8%B1%D9%82%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
✍ #اکبرمختاری/کارشناس ارشد روابط بین الملل
وقتی جیمی کارتر درسال ۱۹۷۶ به مقام ریاست جمهوری رسید و دکترین حقوق بشر خویش را پایه سیاست خارجی خود دانست هیچ گاه فکر نمیکرد ضربه اصلی را از حاکمان انقلابی بخورد که روشنفکران انقلابیش از این دکترین برای رساندن پیام اقدامات انقلابشیان استفاده کردند.
یک سال و نیم مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۰، نظرسنجی ها برای جیمی کارتر بسیار بهتر از جوبایدن تا پیش از اعلام مجرم بودن ترامپ بود.
جیمی #کارتر خوشبین ناگهان با بحرانی جدی در سیاست خارجی روبرو گشت بحرانی که برخی از کارشناسان آن را تیر خلاص به او جهت پیروزی دوباره می دانند.
حمله به سفارت آمریکا در سیزده آبان سال ۵۸ خورشیدی، فضا را کاملا به ضرر جیمی کارتر برگرداند. گروگان گرفتن شش و شش دیپلمات آمریکا برای۴۴۴ روز کارتر را کاملا با بحرانی بسیار سخت روبرو ساخت.
در کنار دوگانگی جنگ یا عملیات ویژه بین مشاور امنیت ملی او برژینسکی، و وزیرخارجه سایروس ونس سرانجام عملیات کوتاه دامنه توفان شن تایید شد عملیاتی که شکستش از ارا کارتر بیش از گذشته کاست.
از سوی دیگر تورم دو رقمی و رسیدن آن به حدود دوازده درصد و افزایش قیمت بنزین سبب شد کارتر کارت بازی موثری در داخل نیز نداشته باشد و تمرکز شبکه CNN که بعنوان تنها شبکه خبری ۲۴ ساعته از چهار ماه پیش از انتخابات وارد عرصه رسانه شد و دائما بر ضعف دولت کارتر در آزادسازی گروگانها تاکید داشت روندها را تغییر داد.
از بدحادثه کاندیدای رقیب کارتر فردی خوش تیپ و جذاب و سخنوری بود که توانست حتی ارای الکترال سنتی کالیفرنیا به دموکراتها را نیز بسمت جمهوریخواهان برگرداند.
رضایت مردم کالفرنیا از فرماندار جمهوریخواهاشان دیگر روزنه ای برای پیروزی جیمی کارتر باقی نگذاشت.
حالا پس از چهل و هشت سال کاندیدایی نماینده حزب دموکرات هست که بهیچ وجه نمی خواهد سرنوشت کارتر را پیدا کند.
جوبایدن که تاحدودی می توان کاندیدای ساختار در سال ۲۰۲۰ دانست حالا در سن هشتاد ویک سالگی نیز باز هوای کاندیداتوری مجدد را کرده است.
جوبایدن اگرچه از بخش راست میانه حزب دموکرات می آید اما جناح چپ حزب دموکرات به رهبری برنی سندرز این بار برخلاف چهارسال قبل در مورد موضوع و نحوه اداره جنگ غزه با او اختلاف جدی پیدا کرده اند.
بایدن تاکنون سیاست همه را راضی کن تا پیروزشوی را پیشه کرده اما هنوز موانع جدی در برابر پیروزی مجدد او وجود دارد.
جوبایدن از یکسو هرچه اسراییل در جنگ غزه را خواسته تاکنون برآورده ساخته است و از سوی دیگر دائم از تلاش برای پایان دادن به جنگ غزه و عدم ورود دولت بی بی به رفح سخن گفته است.
اسراییل از بایدن ناراضی نیست اما جریان چپ حزب دموکرات که به برنی سندرز نزدیک است نقدهای بسیاری به او دارند.
واقعیت این است که بایدن پیروزی سال ۲۰۲۰ خویش را مدیون اتحاد دوجریان اصلی حزب دموکرات و مشارکت بالای مردم بخصوص جوانان بود اما حالا در دانشگاه های آمریکا همان جوانان بیست تا سی ساله فریاد نارضایتی از سیاستهای جوبایدن در قبال جنگ غزه میزنند.
عدم مشارکت این جوانان و کاهش آمار مشارکت کنندگان جوان در انتخابات از پاشنه آشیل های جدی جهت پیروزی جوبایدن است.
پاشنه آشیل دیگر بایدن ضعف در قانع سازی جریان چپ حزب دموکرات بوده است.بایدن برای پیروزی حتما باید جریان چپ حزب دموکرات به رهبری سندرز را برای رای به خود به پای صندوقهای رای بکشاند.
نکته دیگر کاراکتر نه چندان جذاب بایدن باوجود سیاستمدار بودن اوست. این ویژگی میتواند رای دهنده مستقل آمریکایی را یا به سمت عدم رای یا به سمت رای به ترامپ بکشاند.
اما با تمام این نقاط ضعف و قوت مجرم شناخته شدن دونالد ترامپ برای بایدن گویی هدیه ایست که از آسمان برای او آمده است.
طبق آخرین نظرسنجی رویترز «ده درصد» جمهوریخواه و حدود «۲۵ درصد» رای دهندگان مستقل بیان کرده اند که بدلیل مجرم شناخته شدن دونالد ترامپ در دادگاه نیویورک به او رای نمی دهند و این فرصتی تاریخیست که بایدن بتواند با یک تیم تبلیغاتی قوی از این چالش انتخاباتی هم عبور کند.
ترامپ اگرچه شخصیت نسبتا جذابی برای حامیانش دارد اما اساسا حتی نیمی از پشتوانه و کاراکتر برجسته سیاسی رونالد ریگان را در حزب جمهوریخواه و میان جمهوریخواهان دارا نیست پس این فرصت طلایی است که بایدن می تواند برای پیروزی از آن استفاده کند...
ادامه مطلب در👇👇👇👇
https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%DB%8C%D8%AA%D8%B1-%DB%8C%DA%A9-14/16948-%D8%B1%D9%82%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%86-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%BE-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
هممیهن
رقیب اصلی بایدن دیگر ترامپ نیست...
وقتی جیمی کارتر در سال۱۹۷۶ به مقام ریاستجمهوری رسید و دکترین حقوقبشر خویش را مبنای سیاست خارجی خود قرار داد، هیچگاه فکر نمیکرد