Telegram Web Link
وقتی همه‌ی اعتقادها رفت و صفحه‌ی ضمیر پاک شد، به هر طرفی انسان ممکن است رانده شود: به طرف قلندری، هیپی‌گری، الکُلیسم، اعتیاد موادّ مخدّر، جنایت و خرابکاری، و خلاصه همه کاره بودن و از هیچ کاری ابا نداشتن؛ و تقلّب و تزویر را از خود جدایی‌ناپذیر شناختن. اعتراض و عصیانِ جوانان همیشه پسندیده است، ولی به شرط آنکه از فرهنگ و حسّاسیّت و سـرزندگی مایه گرفته باشد، وگرنه اگر در اعتراض شعارِ «کار هرچه کمتر و مزد هرچه بیشتر» مشی زندگی قرار گیرد، و فهم، روز به روز لاغرتر و گردنِ ادّعا روز به روز کلفت‌تر گردد، در این صورت، در اوجِ جوانی، پیری و درماندگی و افتادگیِ روح فرا رسیده است.

            #فرهنگ_و_شبه‌فرهنگ

🔦 دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

@bestdiplomacy
🔵🔴 نقش عسگرگاریچی در مشروطه



ماجرای «عسگر گاریچی» یکی از معروف‌ترین مصداق‌های پدیده بی‌دولتی در ایران معاصر است.



در روزهای ملتهب منتهی به انقلاب مشروطه ماجرای «عسگر گاریچی» به یک جنجال بزرگ تبدیل شد. او یکی از گاراژداران معروف آن دوره بود که انحصار حمل کالا و مسافر از تهران به قم و برعکس را برعهده داشت. مردم نه از کیفیت کارش راضی بودند و نه از اخلاق و رفتارش. چون انحصار داشت قیمت‌‎ها را به دل‌خواه خودش بالا می‌برد و چون کسی جلودارش نبود، با مسافران بد برخورد می‌کرد.


یک بار در حال مستی به زنی معترض شد و بی‌حرمتی کرد. از میان مسافران به غیرت پیرمردی برخورد و اعتراض کرد.عسگرگاریچی آنقدر کتکش زد که از حال رفت. بعد هم ریش پیرمرد را قیچی کرد و به باد سپرد. خبر این رفتار وحشیانه در شهر پیچید و مردم را به شدت معترض کرد. در نهایت شکایت به روحانیون سرشناس قم و تهران رسید. با ورود روحانیت به این موج اعتراض‌آمیز، مسأله ابعاد ملی یافت و در نهایت به عنوان یکی از مطالبات اصلی معترضان مشروطه خواه مطرح شد.

صحنه سیاست و اقتصاد ایران دست کم در یک قرن گذشته هرگز از وجود عسگرگاریچی‌ها پاک نشده. گاریچی‌ها گاهی در مقام سیاستمدار و گاهی در پوستین فعال اقتصادی حتی بدتر از عسگر گاریچی جنبش مشروطه با مردم برخورد کرده‌اند.

ترکیب سیاستمدار فاسد و بخش خصوصی رانت‌خوار در 50 سال گذشته هزاران تیولدار بدتر از عسگر گاریچی تحویل جامعه ما داده است. راه حل پاکیزه شدن جامعه از وجود عسگرگاریچی‌ها دفاع از حاکمیت قانون و احترام به منتخبان واقعی مردم و  گذار به اقتصادآزاد است.

محسن جلال‌پور


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 دریغا سحابي! دریغا ایران!

رضا دبیر

بازنشراز ایران فردا


🔺 نام سحابی‌ها در تاریخ ایران معاصر با سیاست‌ورزی خردمندانه و نجیبانه عجین گردیده است.

🔹از سحابی بزرگ که خود از نسل اول حلقه نواندیشی بود و در بازگشت از اروپا، از یک سو با اتکا به دانش و غنای تئوریک و قرائتی متکی بر بینش علمی و ره آوردهای علوم انسانی ، طیف وسیعی از طبقه تحصیل کرده و دانشگاهي را در مواجهه با امواج ایدولوژی تازه نفس مارکسيسم از مدار خود کم‌بینی به در آورد و از دیگر سو بخش عمده ای از حیات طیبه خویش را مصروف مبارزه با استبداد داخلی، استیلای خارجی،توسعه دانش و فرهنگ ، تعمیق مطالبات مشروع مردم و دفاع از منافع و حاکمیت ملی نمود تا عزت‌الله سحابی که در چنین کانونی آمیخته از خرد ، فرهنگ و اصالت برکشید و بالید و از همان اوان نوجوانی تا آخرین روزهای حیات پرثمر خویش با بهره مندی از اعتدال خردمندانه،ذهن منطقی و روشمند، بیش از نیم سده در هوای آزادی، حاکمیت ملی و عدالت دَم زد .

🔺کانت در ویژگی"عصر روشنگری"میگوید:

🔹روشنگری،رهایی انسان است از ناتوانی فکری.
علت این ناتوانی در کم بودن نیروی فهم نیست،در کم بودن جرات فهمیدن است!


🔺اگر با این تعریف موافق باشیم،بدون تردید سحابی عیار روشنفکر خردمند ایرانی‌ست که تاریخ و فرهنگ خود را می‌شناسد،دغدغه انسان را فارغ از همه تعینات دارد و بزرگی ایران و روشنفکر ایرانی را در سهیم شدن به جریان و اندیشه جهانی با بهره مندی از توان بالقوه بومی می‌داند.

🔹سحابي به مدد ذهن نقاد و تحلیلگر،فاصله تاریخی "ما "و "دنیای متجدد" را به فراست دریافت و با وقوف به فاصله معنادار به غیبت عنصر ایرانی از" نوزایی"و"روشنگری" به ارزیابی بُن مایه های" تمدن" و "مدنیت"پرداخت،از همین رو ماهنامه "ایران فردا" از همان نخستین شماره خوددر خرداد ۱۳۷۱ با وقوف به ضرورت این امر به تبیین و مفهوم سازی" توسعه" و "جامعه‌ مدنی" پرداخت،دو مقوله ای که پیش از این درکانتکست روشنفکر ایرانی،به صورت جدی مورد ارزیابی و نگرش قرار نگرفته بود.

🔺 مطالعه و بازبینی آثار و حیات سیاسی و اجتماعی سحابی،مبّین آن است که وی با آزاداندیشی و مدارا در عالی ترین سطح و آگاهی به حقیقت متلاطم تاریخ و عرصه خطیر و پُر خطر سیاست ورزی،چه راه دور و درازی در ضدیت با جهل و خرافه، استبداد داخلی و استیلای خارجی و دفاع از آزادیهای سیاسی و اجتماعی را پاک‌دامنانه طی نموده است.

🔹یکی ازجلوه‌های دلبستگی سحابی به ایران، نگرانی وی در باب  "قومیت " و " تمامیت ارضی ایران "بود و این نگرانی و دغدغه جز با باریک اندیشی و ذهنی  تحلیل‌گر و احاطه نسبت به فراز و فرودها و گوشه های تاریک تاریخ ایران به دست نیامده بود.

🔺 با نام سحابی اول بار در سال۵۸که به‌ همراه جمعی از همفکران خود از نهضت آزادی انشعاب کرده بود،آشنا شدم اما نخستین دیدار با زنده‌یاد سحابی در ۲۹خرداد ۱۳۶۴ در منزل مرحوم محبی و در بزرگداشت شریعتی، اتفاق افتاد .

🔹معمولا در ورودی سمت راست اتاق پذیرایی می نشست،آرام ، موقر و کم سخن! باموهایی یک دست سیاه.کمتر در بحثها وارد می‌شد،بیشتر شنونده بود و اگر سخن می گفت سخنانش منضبط و منسجم بود.این دیدار بعدها و بارها تکرار شد و به‌ رغم گذرایام اما همچنان موقر،نجیب وبا آرامشی غبطه برانگیز که بازتابی از آرامش درونی وی بود.

🔺و آخرین دیدار شامگاه روز جمعه ۵خرداد ۱۳۹۰در بیمارستان مدرس تهران !

🔹این بار نیز در سمت راست اتاق آی سی یو خوابیده بود، مردی که همواره سعی برآن داشت در سمت راست و درست  تاریخ قرار گیرد. با همان آرامش و وقاری که در نخستین دیدار از وی دیده بودم اما  با موهایی یک دست سپید و چهره ای که آمیزه ای از سرخی و سفیدی بود.

🔺با بغضی در گلو به او خیره شدم به مردی که با نرمی، لطافت،شفافیت درون و صفای دل و دوری از  تبختر و تورم نفس، با استعدادی کم‌نظیر در ایجاد همدلی و سلوک رفتاری مبتنی بر مدارا و مسامحه ، طیفی وسیع از جریان ها و گرایشات سیاسی و بعضا متفاوت در حلقه وی  گردهم آمده بودند.

🔹در تذکرة الاولیا عطار،نقلی ست منسوب به شیخ بسطامی:

🔺 بیست سالی بر بستانی بگذرد تا چون ما گلی بشکفد!

🔹بی شک بایزید به رسم خودستایی و غرور،این سخن را بر زبان نرانده و اگر سخنی چون " سبحان اعظم ما شانی " به راستی گفته او باشد،به طنز گفته تا پرده از دعوی درویشان دروغین برافکند اما در روزگار ما،آن طنز بایزید به واقعیتی بدل گشته و آن اینکه بسیاری از خردمندان سپهر سیاست و فرهنگ چون رخت از این جهان بر می بندند،گلی چون آنان نمی شکفد!

🔺مصداق کلام شیخ بسطام را از این سخن شفیعی کدکنی در باره زریاب خوئی وام می‌گیرم:

" دریغا سحابي! دریغا ایران "


لینک مطلب:
https://www.tg-me.com/iranfardamag/3367
🔵🔴 نظرسنجی «رویترز»:

👈 ۱۰ درصد جمهوری‌خواهان بعد از محکومیت ترامپ به او رای نخواهند داد

👈۲۵ درصد از رای‌دهندگان مستقل هم رای دادن به ترامپ را بعید دانستند

جزئیات در👇👇
https://www.entekhab.ir/003J1V



@bestdiplomacy
Forwarded from هم‌میهن
بایدن نمی‏‌خواهد کارتر دوم شود...

اکبر مختاری، کارشناس ارشد روابط بین‌الملل

♦️جو بایدن، سیاستمدار کهنه‌کار و سناتوری باتجربه در حالی وارد عرصه ریاست‌جمهوری شد که عبور از رقیبی به‌نام دونالد ترامپ بسیار دشوار می‌نمود. در نوامبر ۲۰۲۰ کمتر کسی احتمال شکست دونالد ترامپی را می‌داد که هم سخنوری جاه‌طلب بود و هم با روحیه‌ای شومنانه توان جذب بخش بزرگی از مردم را داشت. انتخابات ۲۰۲۰ رقابتی‌ترین انتخابات آمریکا طی یکصدسال اخیر این کشور بود و آمار بالای رای‌دهندگان این موضوع را به‌خوبی تایید می‌کند.

♦️جدی‌ترین رقیب بایدن همان ترامپی است که دو سال پیش از او شکست خورد و در شرایط فعلی پرونده‌های قضایی مهمی او را تهدید می‌کند؛ از شکایت تجاوز جنسی تا دستور برای نپذیرفتن نتایج انتخابات آمریکا همه اتهاماتی است که پیش روی دونالد ترامپ قرار دارد. اتهامات وارده به ترامپ و عدم دفاع جدی هیچ‌کدام از سران حزب جمهوری‌خواه از او، نشان از آن دارد که ساختار در آمریکا دوست ندارد که بار دیگر رئیس‌جمهوری با کاراکتری هیجانی را تحمل کند؛ اما راه برای ترامپ هم بسته نیست.

♦️اگرچه خروج سریع و نامنظم آمریکا از افغانستان می‌توانست گافی در سیاست خارجی او باشد، اما از این اتفاق مدت‌ها گذشته است و تاثیر کلانی روی ذهن رای‌دهنده آمریکایی نخواهد داشت. در مورد ایران نیز اگرچه بایدن تاکنون دستاورد بزرگی نداشته است، ولی سعی کرده با تفاهمی غیررسمی زندانیان آمریکایی را آزاد کند و ضمن حفظ تحریم‌ها مانع افزایش درصد غنی‌سازی ایران به بالای شصت درصد شود.

♦️به فرض مستحکم شدن زنجیرهای دستگاه قضایی آمریکا به پاهای ترامپ برای عدم ورود به انتخابات، آنگاه هر جمهوری‌خواهی که ترامپ از او حمایت کند از شانس موفقیت برخوردار خواهد شد. جو بایدن سرنوشت جیمی کارتر را فراموش نکرده است؛ رئیس‌جمهور دموکراتی که بنزین گران و تورم و سرانجام ادامه گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی اورا یک‌دوره‌ای کرد.

B2n.ir/x35329

@hammihanonline
🔵🔴ماسک دست به کار شد!

تبعات محکومیت #ترامپ، ایجاد زنجیره‌ای از واکنشها است و در این میان، مشخّص شده است که ساختارهای مختلفی که از بقای #بایدن در کاخ سفید نگرانند، حالا به هر کاری دست می‌زنند!

ایلان ماسک به طور رسمی اعلام کرده است که برنامه زنده ویژه‌ای را برای ترامپ در پلتفرم خود میزبانی خواهد کرد.

چرخش رویدادهای این یکی دو ساله بسیار جالب است. توهینهای شدید #ترامپ به ماسک، انتقاد و طعنه ماسک نسبت به ترامپ... حمایت همه جانبه ماسک از #دسنتیس و حالا هم این پیوند تازه.

تیم سیاست داخلی #بایدن و مدیران سیاسی او، رغبت زیادی یا در واقع هیچ تمایلی به جلب نظر ماسک نداشته‌اند. دلیل اصلی آن نیز، موضعگیری سرسختانه و منتقدانه طیف روشنفکر فعّال در عرصه رسانه و فنّاوری و سرمایه‌گذاری آمریکا در برابر ماسک است.

دو نفر منتظرند! از جنگلهای آمازون!!! و از ویندوز 95! /انتخابات امریکا... ادامه راه

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴بایدن و سوت پایان جنگ؟!

رئیس جمهور آمریکا امشب درباره جنگ غزه و طرحی اسرائیلی برای توافق با حماس سخن گفت. سخنرانی بایدن از این منظر تازگی داشت که در آن برای نخستین بار به صراحت بر ضرورت پایان جنگ و آتش بس تاکید کرد.

این در حالی است که بایدن در نزدیک به نه ماه جنگ غزه هیچگاه به این صراحت از ضرورت پایان آن و آتش بس دائم سخن نگفته بود. البته از اواخر سال گذشته میلادی و به ویژه اوایل امسال و توام با بن بست جنگ رفته رفته موضع اعلامی دولت بایدن نیز در حال تغییر بود و ابتدا خواستار محدود کردن دامنه حملات اسرائیل شد، تا این که در دو ماه اخیر در مذاکرات قاهره و دوحه به ویژه در اوایل می با خواسته کلیدی حماس مبنی بر توقف جنگ و آتش بس دائم برای رسیدن به توافق موافقت کرد و نمود عینی آن هم در طرحی بود که مصر و قطر با هماهنگی دولت بایدن تهیه و ارائه کردند که حماس آن را پذیرفت اما نتانیاهو مخالفت کرد.

سپس اسرائیل حمله سریعی را به رفح به راه انداخت و همزمان با آن نیز حملاتی را در مناطقی در شمال نوار غزه به ویژه اردوگاه جبالیا شروع کرد و در حالی که توجه جهانی به رفح بود، اما نبردهای سنگین‌تر در همان جبالیا در جریان بود.

حمله مجدد به بیت حانون و بیت‌ لاهیا در نقاط مرزی و همچنین جبالیا خود ناقض ادعای قبلی ارتش اسرائیل درباره پاکسازی این مناطق از نیروهای حماس بود. همین وضعیت باعث شد که صدای اعتراض از درون خود کابینه و ژنرال‌های اسرائیلی از جمله آیزنکوت عضو کابینه جنگ و همچنین از کنست بلند شود؛ تا جایی که امیت هالیوی عضو لیکودی کمیسیون امنیت و سیاست خارجی آن در گفتگو با شبکه 14 اسرائیل ضمن انتقاد شدید از ارتش بیان داشت که 24 گردان حماس همچنان سالم است و برخلاف اظهارات اسرائیلی آسیب خاصی ندیده‌اند.

در این شرایط با وجودی که هنوز حملات در رفح ادامه دارد، اما نیروهای اسرائیلی دیروز از جبالیا و کلیه مناطق شمال باریکه غزه عقب نشینی کردند.

متعاقب آن، بایدن امروز درباره جنگ غزه سخنرانی کرد و از طرحی اسرائیلی برای توافق با حماس سخن گفت و از این تشکیلات خواست با آن موافقت کند. بایدن در حالی مدام به این طرح اشاره می‌کرد که به گفته خود او برخی وزرای کابینه اسرائیل با آن مخالف هستند، به این معنا که اجماعی اسرائیلی بر سر آن وجود ندارد. از این رو، گویا طرح پیشگفته با آن مشخصات بیشتر مربوط به خود آمریکاست تا دولت نتانیاهو.

صرف نظر از ماهیت این طرح و تفاوت آن با طرح پیشنهادی مصر و قطر که مورد موافقت حماس هم قرار گرفت، اما کلیدی‌ترین بخش سخنان بایدن تاکید آشکار بر ضرورت پایان این جنگ بود که برجسته شدن این گزاره خوشایند دولت نتانیاهو نیست. در کل، سخنان بایدن قبل از هر چیز به معنای ضرورت پایان جنگ از دید آمریکاست.

به نظر می‌رسد که انگیزه اصلی بایدن از سخنان امشب، بیشتر فشار بر اسرائیل جهت پایان جنگ و علنی‌ کردن این خواسته بود که در یکی دو ماه اخیر دولت او از طرق مختلف تلاش داشت در خفا دولت نتانیاهو را بدان قانع کند، اما فایده نداشت.

گویا دولت نتانیاهو پیام سخنان بایدن را گرفته و بیانیه فوری دفتر او مبنی بر پافشاری بر پایان نیافتن جنگ تا تحقق همه اهداف آن و سخنان مقامی اسرائیلی به کانال 12 مبنی بر این که اظهارات بایدن ناشی از عدم شناخت واقعیت‌ها و پیروزی برای حماس است، می‌تواند تاکیدی بر مدعای پیشگفته باشد.

نزدیک‌تر شدن انتخابات آمریکا و تبعات فزاینده تداوم جنگ غزه به ویژه در رفح بیش از گذشته بایدن را به تکاپو برای یافتن راهی برای پایان این وضعیت دردسرساز انداخته و از این رهیافت هم احتمالا راه چاره را در بیان مواضع صریح‌تر یافته است. در کنار آن هم احتمالا بایدن به علت زمان اندک تا انتخابات بیش از قبل برای عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان عجله دارد و می‌خواهد هر چه زودتر آن را به سرانجام برساند و از این رو هم امشب بیان داشت که اسرائیل پس از توافق برای پایان جنگ می‌تواند به توافقی تاریخی با عربستان برای عادی سازی روابط دست یابد.

ریاض فعلا چنین توافقی را به پایان جنگ غزه منوط کرده است؛ هر چند بعید هم نیست بخواهد تا انتخابات نوامبر و روشن شدن نتیجه آن صبر کند تا اگر ترامپ برنده شد، این مساله به نام او تمام شود.  اما در آن سو نیز با توجه به دستیابی به توافق امنیتی همه جانبه و قابل تامل با دولت بایدن، چه بسا مانعی برای رونمایی از این عادی‌سازی پس از اعلام پایان جنگ غزه نداشته باشد.

البته آنچه تاکنون برای نتانیاهو اهمیت مضاعفی داشته بیشتر سرنوشت خود او بوده تا این «توافق تاریخی» با عربستان و پایان جنگ در این نقطه بدون تحقق هیچ کدام از اهدافش و در سایه این بن بست راهبردی باخت بزرگی است. به هر حال، باید دید در صورت ازسرگیری مذاکرات طی روزهای آینده چه اتفاقی می‌افتد.

صابر گل عنبری
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴 #ترامپ باخت!!

با پایان دادرسی #ترامپ و محکومیتش، او حالا منتظر جلسه تلخ روبرو شدن با افسر مخصوص محکومیت است که روز سختی است و ابعاد زندگی او را موشکافی خواهند کرد تا ابعاد و نوع محکومیت، مشخّص شود. قاضی مرشان، برای میزان و نوع محکومیت تصمیم می‌گیرد و حالا الوین برگ، دادستان نیویورکی، احترام و مقبولیت مضاعفی دارد! اکثر کارشناسان، پرونده را غیرقابل پیگیری توصیف می‌کردند و از او برای ریسک کردن روی دادگاهی کردن #ترامپ، انتقاد کردند. امّا برگ با قدرت بالا، پرونده محکمی ارائه کرد و قاضی هم با شجاعت، در برابر توهینها و حملات #ترامپ ایستاد!

ترامپ کجا باخت؟ جایی که به وکلایش فشار آورد تا به بحث رابطه جنسی او با زنان بپردازند و بعد روی مایکل کوهن تمرکز کنند. در حالیکه دوست و هوادارش، دیوید پکر، همان ابتدا همه چیز را اعتراف کرده بود. پرونده، #اتّهام_سندسازی بود نه رابطه جنسی و پرداخت حق‌السکوت! ترامپ مثل همیشه به خودش باخت. نظرسنجیهای اوّلیه در این روزها، حاکی از تردید تازه در بخشی به ظاهر اندک از هواداران #ترامپ است. درصد به درصد مهم است و او این مرحله را باخت!

@usgelections



T.me/bestdiplomacy
🔵🔴«پوششیِ سهم‌خواه» هم آمد

مصطفی فقیهی

شهرداریِ مفت‌ومجانی برای موجودی چون او با سوابقِ صفرِ اجرایی، به دهان‌ش «مزه‌ی مضاعف» می‌دهد! که در عینِ بی‌عاری، پُزِ عالی را روز به روز ارتقا می‌دهد!

‏اگرچه با همه‌ی جهل و سوابقِ قلچماقی و بزن‌بهادری‌اش، مسیرِ «پله‌ برقی‌های ترقی» را خوب فهمیده! که کاندیدا شود و با الواتی و دریدگی، بتازد به رقبا.

‏و مرحله‌ی بعد: کناره‌گیری به سود «کاندیدای اصلی»؛ که چیزی هم گیرِ او آید! «ماندگاری در شهرداری»، یا «پرواز به دولت»؟ بسته به شرایط، یکی را برمی‌گزیند!

‏اما چرا مابقیِ سهم‌خواهانِ سیاسی را تایید نمی‌کنند که لااقل، در «هوچی‌گری» تنها نماند؟ و چند سهم هم به هم‌قدهای‌ش برسد؟
#زاکانی

@bestdiplomacy
ده هزار تایی شدن اینستاگرام #دیپلماسی و بازدید نزدیک به سیصد هزار مخاطب از آن طی یکماه
مارا در ادامه راه کمک میکند و به ما انرژی مثبت می دهد
سپاس بیکران🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴استاد #بهرام_بیضایی:
#شاهنامه بزرگترین مبارزه ایست که در طول تاریخ در این مملکت شده.....
@bestdiplomacy
✍️ نقد سعید حجاریان به ثبت‌نام فله‌ای نامزدهای ریاست جمهوری

🔦 یک دست کت‌و‌شلوار آراسته، چند قدم‌ آهسته، چرخاندن شناسنامه و چند فلاش دوربین… تمام! نه از برنامه منسجم می‌گویند، نه از اعضای مؤثر کابینه‌ احتمالی‌شان.

🔦نام این‌ها هر چه باشد، سیاست‌ورزی و انتخابات نیست!

@bestdiplomacy
🔵🔴روز مکزیک است!

انتخابات داریم!!! مثل همیشه!

چندین ماه پیش خبر دادیم که ریاست یک زدن در مکزیک قطعی است و حالا روز انتخابات رسیده! کلودیا شینباوم، کاندیدای نسبتاً چپگرای همدل با رئیس‌جمهور فعلی، رقیب سوچیل گالوز راستگرا است و از او در نظرسنجیها پیش است. چند نکته:

👈 رئیس‌جمهور فعلی، بیش از اینکه یک چپگرای واقعی باشد... پوپولیست کاسبکاری است که اقتصاد کشور را در بسیاری از موارد به نظامیان سپرده و همدلی خاصّی هم با #ترامپ داشت که جای تعجّب ندارد.

👈 ریاست یک زن در مکزیک برای اوّلین بار است امّا... چندان غیرمنتظره نیست. این کشور به طور پلکانی، حدّ نصاب ضروری حضور زنان در مجلس این کشور را ثبت کرد و بعد هم بالا برد تا به 50 درصد رساند! زنان در بسیاری از مناصب به رده‌های بالا رسیدند. البته این به معنی زدوده شدن زن‌ستیزی در روحیه طیفهای خاص در این کشور نیست.

👈 خشونتهای انتخاباتی حیرت‌انگیز بوده. بیش از یک سوّم مکزیک در تسلّط باندها و کارتلهای قاچاق و جنایت است. این انتخابات سراسری و برای هزاران سمت فدرال و ایالتی و منطقه‌ای است و تابحال، حدود 70 کاندیدا کشته شده‌اند!!!

@usgelections


T.me/bestdiplomacy
🔵🔴فرشاد مومنی، اقتصاددان:

🔵ادای انتخابات در آوردن نشانه مردم سالار بودن یک نظم اجتماعی نیست و نشانه مشارکت مردم در سرنوشت خودشان تلقی نمی‌شود

🔹باید انتخاباتی برگزار شود که از کل واجدین شرایط درصد بالایی شرکت کنند والا اسم آن مشارکت سیاسی مردم در سرنوشتشان نیست.

🔹چالش های بزرگ امنیت ملی و تمامیت ارضی ما را تهدید می‌کند.

🔹بسته شدن باب احساس تعلق مردم به جامعه شان خیانت بزرگ است.

🔹مشارکت مردم جزء تعهد بنیانگذاران جمهوری اسلامی بوده.

🔹عدم مشارکت مردم هزینه های اداره جامعه و طمع خارجی ها برای سلطه را بالا می برد.

🔹از کسانی که رگ گردنشان بیرون می‌زند، حرف‌هایی می‌شنویم که خردی در آن وجود ندارد، ساخت سلاح هسته ای در زیرزمین و خودرو در خانه!؟

🔹یک میلیون نفر از اشتغال صنعتی خارج شده اند، به جمعیت مسافرکش 2میلیون نفر اضافه شده!

🔹ارائه آمار غیرواقعی، مشروعیت نمی‌آورد.

🔹ساختار نهادی ما مشوق علم، تولید و عدالت محوری در فرایندهای تصمیم گیری نیست./ جماران
T.me/bestdiplomacy
🔵🔴قهرمان توتالیتر
🔦ایده‌های مائو چگونه میلیون‌ها چینی را گرفتار فقر کرد؟

✍️آزاده چیذری / نویسنده نشریه

مائو تسه تونگ -پسر یک دهقان اهل شائوشان-، سیاستمدار، نظریه‌پرداز مارکسیست، استراتژیست نظامی، شاعر و انقلابی چینی بود که جمهوری خلق چین (PRC) را بنیان گذاشت. او از زمان تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949 تا زمان مرگش در سال 1976 رهبری این کشور را بر عهده داشت و در آن زمان به عنوان رئیس حزب کمونیست چین نیز خدمت می‌کرد. نظریه‌ها، استراتژی‌ها و سیاست‌های نظامی او به عنوان مائوئیسم شناخته می‌شود.

مائوئیسم، دکترینی متشکل از ایدئولوژی و روش‌شناسی انقلاب بود که مائو تسه تونگ و همراهانش در حزب کمونیست چین از دهه 1920 تا زمان مرگ مائو در سال 1976 آن را توسعه دادند. مائوئیسم به وضوح یک روش انقلابی مبتنی بر یک دیدگاه انقلابی متمایز را نشان می‌دهد که لزوماً وابسته به بافت چینی یا مارکسیستی-لنینیستی نیست.

مائو یکی از آن مردانی بود که اثر خود را در یک دوره، به طور مثبت یا منفی، بر جای گذاشت و مسیر تاریخ را به روش‌های مختلف تغییر داد. در گفتمان کنونی، او را نه به عنوان یک آزادی‌بخش (حداقل در خارج از جمهوری خلق)، بلکه در جایگاه یک ظالم و عامل قحطی و بدبختی طبقه دهقان می‌دانند. تفکر مائو تسه تونگ و میراث کلی او برای برخی مایه افتخار و تکریم است، در حالی که برای برخی دیگر چیزی جز لکه‌ای تاریک بر تاریخ بشریت نیست.

📌متن کامل را در سایت تجارت فردا مطالعه کنید.

T.me/bestdiplomacy
🔵🔴داستانِ دولتِ چابک

✍️ آرش رئیسی‌نژاد، دکترای روابط بین‌الملل

در جهان شبکه‌ای در ساختار گذار نظم بین‌الملل، کشورهایی می‌توانند از فرصت‌های گذرا بهره برند و تهدیدهای سهمگین را مهار سازند که بتوانند ضمنِ حفظِ امنیت‌، توسعه را در پیش گیرند. برای دستیابی به چنین هدفی، کشور باید برخوردار از دولتِ چابک باشد؛ دولتی مؤثر و منعطف!

دولت چابک، رابطۀ امنیتی با جامعه ندارد و جامعۀ قوی را تهدید نمی‌بیند و تهدید نمی‌کند چنین دولتی، رابطۀ غیرامنیتی با جامعه دارد و ملت را یگانه متحدِ خود می‌داند از آنجا که وظیفۀ این دولت، دفاع از موجودیتِ ایران و ملتِ ایران است سرچشمۀ تهدید را درون مرزها و در میانِ ملت، نمی‌جوید.

دولت چابک در سودای کنترل جامعه نیست و از تمرکز و فربهی از طریق نهادسازی دائمی و گسترش بازوهای سازمانی، روی‌گردان است. چنین دولتی نه نیاز به بوروکراسی عریض و طویل دارد و نه خواهانِ نظامِ اداری، لجام‌گسیخته است؛ بلکه واجد دیوان‌سالاری به‌روز شده است که توان تصمیماتِ کارا و سریع را دارد.

دولت چابک در حوزۀ اجتماعی، کنترل‌گر نیست و از مداخله روی بر می‌تابد. چرا که متکی بر جامعه قوی است؛ جامعه‌ای که شهروندانش به حفظ حقوق شهروندی و هویت ملی آگاه است. در چنین جامعه‌ای ارزش‌ها نه از طریق داغ و درفش حکومت، بلکه از طریق گفتگو درون نهادهای مدنی حفظ می‌شود و قوام می‌یابد.

دولت چابک در حوزۀ اقتصادی، دولتی کوچک است. به مکانیزمِ بازارِ آزاد، اعتماد داشته، موانع کسب و کار خصوصی را برچیده‌، در قیمت‌گذاری مستقیم مداخله نکرده‌، روندهای ژئواکونومیک را دریافته و با پیروی از قاعدۀ «خیلی دور - خیلی نزدیک» در سیاست‌گذاری کمینه، ولی هوشمند، تسهیل‌گرِ توسعۀ ملی می‌شود.

دولت چابک در حوزۀ نظامی بر پایۀ بازدارندگی مؤثر، بنا شده و هوشمندانه بر استراتژی رقبا تأثیر می‌نهد. قدرت را برای دفاع می‌خواهد نه تهاجم. جنگ را آغاز نمی‌کند، ولی تا پای جان دفاع می‌کند. چنین دولتی اتکایش بر نسلِ چهارم جنگ است و نیاز به نیروی نظامی بزرگ با هزینۀ سنگین اقتصادی ندارد.

دولت چابک در حوزۀ سیاسی همزمان انسجام و انعطاف دارد؛ هم از توانِ تصمیم‌گیری در بزنگاه برخوردار است و هم از ظرفیتِ پذیرشِ تغییر، چنین خصوصیاتی پیوندی ارگانیک با رضایتمندیِ سیاسیِ شهروندان دارد و مقوّمِ همبستگیِ ملی در عینِ آزادی‌بیان است. دولت چابک، والاترین نمودِ امروزینِ دولتِ مقتدر است.

پس دولتِ چابک در حوزۀ سیاسی و نظامی، «سرشتی واحد» دارد؛ ولی در حوزۀ اقتصادی و اجتماعی، وجه «متکثر» خود را به نمایش می‌گذارد. در وجه نخستین منسجم است و در وجه دوم غیرکنترل‌گر. دولتی است که با توجه به شرایطِ داخلی و بین‌المللی می‌تواند میان دو سرشتِ توأمانِ واحد و متکثر در رفت و آمد باشد.

دولت چابک، دولتی است که از یک‌سو توان ترجمۀ دستاوردِ نظامی نفوذ سیاسی و جاذبۀ فرهنگی در منطقه را به توسعۀ اقتصادی دارد و از سوی دیگر با تکیه بر رویکردِ «هم شرقی، هم غربی»، توانایی رابطه با همۀ قدرت‌های بزرگ را دارد. چنین دولتی‌، زندگی در شکاف را هم ضرورت و هم سرنوشتِ ایران می‌داند.

دولت چابک، پیش و بیش از هر چیزی باید ایران و ملتِ ایران را دوست داشته باشد و سیاستِ «نخست ایران» را بپذیرد؛ سیاستی که رفاه شادی و سربلندی شهروندانِ ملتِ ایران را در اولویت قرار دهد و این محقق نمی‌گردد‌، «مگر آنکه کسانی که اولویت‌شان ایران و ملت ایران است، سرکار بیایند» و آن روز فرا می‌رسد/کانال ایران دل

‌www.tg-me.com/bestdiplomacy
صلح ایرانی با نگاه غربی فهمیده نمی شود!

جواد رنجبر درخشیلر

بخش اول

«صلح ایرانی» مفهومی است که انجمن علمی مطالعات صلح ایران در حال بررسی و تدقیق علمی آن است، بدون پیش داوری های مرسوم. هدف اصلی این است که بدانیم آیا صلح ایرانی داریم یا خیر؟ و‌ اگر داریم چه کمکی به تحقق صلح می کند؟
جالب است که اغلب افراد با شنیدن عبارت صلح ایرانی بلافاصله و بی مطالعه، علیه مضاف این ترکیب موضع می گیرند. گویا ایران و ایرانی مفهومی تحمل ناپذیر و بد بوده باشد. صلح ایرانی مفهومی ساده، قابل فهم ‌و یاریگر صلح جهانی است.
نخستین گام فهم صلح ایرانی این است که مفهوم ایران را بفهمیم. ایران مفهومی ویژه در فرهنگ و اندیشه و تاریخ و سیاست جهان است، در کنار مفاهیم دیگر، نه برتر و نه پست تر. داوری ارزشی در اینجا به کار نمی آید. به عبارت دیگر: ایران ساختی و ساحتی از فرهنگ و اندیشه ی بشری است و فهم آن با اندیشه ی فلسفی یونانی، مبانی حقوقی امپراتوری روم، رنسانس غربی، و حتی تاریخ اسلام دچار امتناع است.
اگر با هر کدام از این مبانی به فهم ایران اقدام کنیم راهی به دهی نخواهیم برد. همان طور که روشنفکران غرب گرا، چپ های شرق گرا و اسلام گرایان نبردند. ایران را با ایران می توان فهمید. در این زمینه بحث فراوان است.
به عنوان نمونه ای از نقص روش شناختی فهم ایران و به تبع آن فهم صلح ایرانی به یکی از سخنرانی های پنجمین همایش بین المللی «صلح و حل منازعه» در دانشگاه تهران، اشاره می کنم. (در سایت خبرآنلاین ببینید!)
در این سخنرانی آقای محمدمهدی مجاهدی می کوشد صلح ایرانی را با مفهوم فارماکون و مفهوم کهنه و نوی گرامشی توضیح دهد. به نظر می رسد جز در یک روش منسجم پژوهشی نمی توان از این مفاهیم در فهم صلح ایرانی یاری جست. مثلا «کهنه» و «نو» در سنت فلسفی غربی با کهنه و نوی ایرانی ناسازگار است. نو شدن ایرانیان در مشروطه برابر با نو شدن غربی در رنسانس نیست، همان طور که کهنه های ایرانی در ذات خود نو بودند و به کار می آمدند. آنچه به عنوان معضل پدیدار شده‌ است چگونه آمیختن نو و کهنه ایرانی و غربی در دویست سال اخیر است که تقریبا همیشه به ضرر نو و کهنه ایرانی انجامیده بی آنکه ما را غربی سازد.
صلح ایرانی مفهومی در ذیل مفهوم ایران با کهنه و نوی ویژه ی خود است.
صلح ایرانی مفهومی است خاص و به زبان آقای مجاهدی «مستثناپندارانه»، چون از امری تاریخی سخن می گوییم که در ایران تجربه شده و صورت واقعیت یافته است.
ایران مثل هر موجودیت دیگر مستثناست. اما این استثنا در گذشته ی تاریخی خود بت پرستی، استعمار، برده داری، نسل کشی و نژادپرستی ندارد که مستثناپنداري اش مبتنی بر ترویج خشونت باشد. باز به همان امر روش شناختی می رسیم که ایران را نمی توان با مفاهیم و نظریه های غربی فهمید. باید ادبیات پارسی و تاریخ ایران را خوب آموخت. در آموزش درست ادبیات و تاریخ ایران می توان گوهرهایی ارزشمند یافت که اتفاقا از آن نظریه ی صلح ایرانی به دست می آید. برای صورت بندی صلح ایرانی برخلاف گفته ی سخنران، توجیه گرا و گزینش گر نیستیم. می کوشیم ادبیات را درست بخوانیم. ادبیات پارسی سرشار از مضامین صلح است، از قهر ‌و غضب هم نمونه های فراوانی دارد. باید بدانیم که کجا چه چیزی را می جوییم. ادبیات آن قدر آسان نیست که با یکی دو بار خواندن درباره اش حکم های قطعی صادر کنیم،
به طور خلاصه باید گفت ما انواع صلح نداریم. صلح مفهومی واحد است و از یک صورت هستی شناختی معنا می گیرد. فهرست ارايه شده از انواع صلح در اين سخنراني، مغشوش به نظر ميرسد. کمی بیشتر باید با ادبیات گران سنگ پارسی آشنا شویم تا بدانیم که آنچه بین عاشق و معشوق است وصال است و صلح در اینجا معنای منظور ما در عبارت صلح ایرانی را ندارد. تازه، اگر وصال روی دهد! عشق و عاشقی ربطی چندان محکم به صلح ندارد و اغلب خشونت بار و خون بار است. یا تقدیرگرایی، از زروانیسم تا اشعری گری، مفاهیم صلح طلبانه و صلح فهمانه نمی سازد و نمی توان تقدیرگرایی را وجهی از صلح ایرانی قلمداد کرد.
وقتی سراغ ادبیات با هدف نظریه پردازی می رویم کاری سخت در پیش داریم. بی دقتی به طور کلی معنایی غلط به ما می دهد و قطعا نظریه ای غلط از آن به دست می آید. آقای مجاهدی شعری از حافظ را به عنوان شاهد آورده اند که در آن واژه داوری به کار رفته است. داوری در متن های کهن به معنای مراجعه به دادگاه به معنای امروز آن نیست، به معنای جنگ است. حافظ می گوید:
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری. داوری عطف به جنگ شده است و مترادف آن است.
آقای مجاهدی در بخشي ديگر از اين سخنراني، نظر عوام را به تمسخر گرفته اند و نمونه هایی آورده اند.
صلح ایرانی با نگاه غربی فهمیده نمی شود!

بخش دوم

من درباره نظر عوام درباره ی ارتفاع دماوند یا متوسط ضریب هوشی ایرانیان نظری ندارم، اما به جد باور دارم که هنر نزد ایرانیان است و بس! آقای مجاهدی تحت تاثیر تبلیغات سهمگین و پرهزینه ی این سال ها احتمالا بدون توجه به متن شاهنامه این گزاره ی پرافتخار را زیر سوال برده اند. این بیت در شاهنامه در داستان بهرام گور در گفتار اندر به زن کردن بهرام گور دختر شنگل را، آمده است. (بیت ۲۲۳۰)
داستان این است که بهرام گور که خود را فرستاده ی بهرام گور جا زده با دختر شنگل ازدواج کرده است. خاقان چین نامه ای به او می فرستد که در آن عنوان «شاه جهان» را برای خود به کار برده است. در این نامه از فرستاده که در واقع خود بهرام گور است، دعوت می کند به چین برود. فرستاده یا در واقع خود بهرام گور به خاقان چین می نویسد که شاهنشاه و شاه جهان بهرام گور است و نه تو و هنر نزد ایرانیان است و بس. هنر در اینجا به معنای هنر جنگ یا قدرت نظامی است ‌و نه هنر به معنای معروف در روزگار ما. فهم این بیت بسیار آسان است و مایه غرور ملی. و البته فردوسی مسئول بدفهمی های زمانه ی ما نیست.
www.tg-me.com/melliiran
2024/09/24 17:24:52
Back to Top
HTML Embed Code: